جستجو در انجمن
مشاهده نتایج برای برچسب های 'ضد تانک'.
پیدا کردن 3 results
-
به نام خداوند بخشنده و مهربان برای بزرگنمایی تصاویر بر روی آن ها کلیک (لمس) کنید با ورود اولین زره پوش ها به میدان جنگ جهانی اول، اینطور بنظر می رسید که هیچ چیز جلودار آن ها نیست. سربازان بخت برگشته آلمانی ناگهان با غول های آهنینی رو به رو شدند که هیچ سلاحی بر آن ها کارگر نبود. طولی نکشید که طرف های دیگر جنگ هم زره پوش های خود را توسعه دادند تا شاهد نخستین نبردهای تانک با تانک باشیم و اینجا زمانی بود که تانک بعنوان موثرترین ابزار در مقابل تانک حریف معرفی شد. تانک ها همچنان در ابتدای راه بودند و توانایی صنعتی کافی برای تولید گسترده آن ها وجود نداشت و ذهنیت فرماندهان هم همچنان آن ها را نمی پذیرفت اما خطوط میدان نبرد در جنگ جهانی اول آنقدر وسیع بود که کسی نمی دانست کی و کجا سر و کله ی تانک های خوفناک دشمن پیدا میشود. در نتیجه ارتش های دو طرف به فکر تسلیحاتی افتادند که بتوان به وسیله ها آن ها به تانک ها آسیب وارد کنند. تفنگ های ضد تانک و نارنجک های ضد تانک و خمپاره ضد تانک و توپ ضد تانک و چندین ایده دیگر مطرح میشوند که دو مورد اول بسیار فراگیر میشوند و این موارد تا جنگ جهانی دوم هم ادامه مییابد. اما بحث نوشتار پیش رو به نارنجک های ضد تانک خلاصه می شود. نارنجک های ضد تانک (atg) یک سلاح پرتاب دستی هستند که برای آسیب زدن و یا انهدام اهداف زرهی استفاده می شوند. اگرچه برد کوتاه و نیاز به نزدیک شدن به زره پوش ها، تاثیر آن ها را محدود می کند. سربازان نارنجک انداز ناچار بودند به زره پوش های دشمن نزدیک شوند که البته در بعضی مواقع شدیدا توسط خودروهای زرهی دیگر و نفرات پیاده پشتیبانی میشدند. در نتیجه از همین ابتدای کار باید بدانیم که نارنجک های ضد تانک برای کاربرد خاص و ویژه توسعه یافتند و البته قیمت ارزان و تولید آسان و کاربری نسبتا ساده آن ها را محبوب و شاید بهتر است بگوییم که آن ها را قابل تحمل میکرد. همانطور که گفته شد، نارنجک های ضد تانک برای اولین بار در طول جنگ جهانی اول علیه وسایل نقلیه زرهی مورد استفاده قرار گرفتند، اما تا زمان جنگ جهانی دوم که نارنجک های ضد تانک با سرجنگی خرج گود(HEAT) تولید شوند، اثر گذاری آن ها در هاله ای از ابهام قرار داشت. اولین نارنجک های ضد تانک دست ساز بودند. در طول جنگ جهانی اول، آلمانیها اولین کسانی بودند که با نارنجک های ضد نفر معمولی خود که به نارنجک گوشت کوبی معروف هستند نارنجک ضد تانک ساختند. آن ها با بستن دو یا سه سر انفجاری نارنجک های ضد نفر به یکدیگر یک نارنجک بزرگتر می ساختند و از آن علیه تانک ها و زره پوش ها استفاده کردند. در نبرد پس از کشیدن ضامن، نارنجک را به بالای تانک دشمن که به آرامی پیشروی می کرد پرتاب میکردند، جایی که زره در آن قسمت از تانک ضعیف تر بود و احتمال نابودی آن با انفجار همزمان چند نارنجک می رفت. در این نارنجک ها، اثر ترکش زایی که کاربرد تخصصی آن ها بود اهمیتی نداشت، بلکه قدرت انفجار باعث تخریب سقف و کنده شدن قطعات فولادی و در نهایت مرگ خدمه میشد. در طول جنگ جهانی دوم با همین روش کشورهای مختلف با قرار دادن تعدادی نارنجک در کنار هم، نارنجک های ضد تانک دست ساز ساختند و اینطور اولین نارنجک های ضد تانک همه گیر شدند. با توجه به وزن زیاد نارنجک های ضدتانک ابتدایی، معمولاً از فاصله بسیار نزدیک پرتاب می شدند یا مستقیماً در نقاط آسیب پذیر بر روی خودروی زرهی دشمن قرار می گرفتند. در نارنجک های دست ساز خبری از چاشنی ضربه ای نبود و نارنجک ها باید زمان مورد نیاز چاشنی خود را طی میکردند تا منفجر شوند که این مورد کار پرتاب کننده را دوچندان سخت و ترسناک میکرد. بریتانیایی ها در سال 1940 روش دیگری را ابداع کردند، در این روش آن ها دینامیت یا مواد منفجره قوی دیگر را در یک جوراب ضخیم قرار می دادند و قسمت بیرونی جوراب را به گریس آغشته میکردند و سپس این جوراب ها در یک قوطی حلبی قرار میدادند. در زمان نبرد، سربازان بخت برگشته جوراب را بیرون می آوردند و فیوز یا فیتیله را روشن کرده و سپس آن ها را به طرف برجک تانک یا شنی و چرخ هایش پرتاب می کردند به این امید که تا زمان انفجار به تانک بچسبد (در فیلم نجات سربازان رایان هم حتما بخاطر دارید که سروان میلر از این روش برای متوقف کردن تانک های آلمانی بهره برد). در صورت موفقیت آمیز بودن، باعث آسیب به بخش داخلی زره، و کشته یا زخمی شدن خدمه تانک می شد. مشخص نیست که آیا این نوع نارنجک های ضد تانک دست ساز با موفقیت در جنگ به کار گرفته شده است یا خیر! اما دست کم در هالیوود یک شکار موفق به نام خود ثبت کرده است... در تاکتیکی دیگر هنگامی که تانک ها از سنگرها و خاکریز ها عبور می کردند، نارنجک های دست ساز را می شد توسط پیاده نظام به عنوان نوعی مین ضد تانک در مسیر تانک ها قرار داد به این امید که به موقع منفجر شوند. در حالی که این روش ها در نا امیدی و بیچارگی از هیچی بهتر بنظر می رسید، اما معمولا برای سربازان پیاده نظام خطرناک تر از خدمه تانک ها بودند. در روش دیگر سربازان چینی در جنگ دوم چین و ژاپن از بمب گذاران انتحاری علیه تانک های ژاپنی استفاده کردند. سربازان چینی مواد منفجره مانند بسته های چندتایی نارنجک یا دینامیت را به بدن خود می بستند و خود را زیر تانک های ژاپنی می انداختند تا آنها را منفجر کنند! با این روش در نبرد شانگهای، یک بمبگذار انتحاری چینی با منفجر کردن خود در زیر تانک، یک ستون ژاپنی را متوقف کرد. و در نبرد تایرژونگ (Taierzhuang) نیز سربازان انتحاری چینی موفق میشوند تانک های ژاپنی و همچنین خودشان را منفجر کنند. در یک استفاده دیگر در تایرژونگ، سربازان انتحاری چینی، چهار تانک ژاپنی را با بستههای نارنجکی خود از بین بردند. سعی شد که رنگی شود نارنجک های ضد تانک صنعتی عموما از خرج گود (HEAT) برای نفوذ به زره استفاده می کنند، اگرچه از سر جنگی شدید الانفجار با سر له شونده (HESH) نیز در بعضی از آن ها استفاده می شود. در اصطلاح نظامی، کلاهک هایی که از انفجار شکل دار استفاده می کنندHEAT نامیده می شوند که خرج گود شاخص ترین آن هاست. همانطور که در بالا گفته شد اکثر نارنجک های ضد تانک صنعتی از نوع خرج گود هستند. بدین جهت زاویه برخورد خرج گود و مواد مذاب خروجی حاصل از آن باید با سطح زره منطبق باشد. در نتیجه در طراحی برخی از نارنجک های ضد تانک از چتر نجات کوچک یا نوارهای پارچهای و یا بالههای تثبیت کننده در نسخه های پرتاب شونده از پهپاد استفاده می گردد. به باله ها توجه شود بریتانیا اولین نارنجک ضد تانک خود را در اواخر سال 1940 با نام تایپ۶۸(AT68) وارد میدان کرد که یکی از اولین تسلیحات ضد تانک از نوع خرج گود بود. نارنجک به وسیله یک تفنگ و با استفاده از نارنجک انداز میلز نصب شده بر روی آن شلیک می شد( نارنجک تفنگی). نارنجک ضدتانک تایپ 68 دارای نفوذ 50 میلی متری در زره بود که برای سال 1940 حیرت انگیز بنظر می رسید . نارنجک انداز میلز و AT68 (سعی شد که رنگی شود ) نارنجک تفنگی AT68 همچنین در ادامه و در حین جنگ نارنجک ضد تانک تایپ۷۴ (74 ST) نیز توسط آن ها ساخته شد که شامل یک خرج گود درون یک بسته پرتابه دستی با شباهت هایی به نسخه های نارنجک گوشت کوب آلمانی بود. ایده پشت این نارنجک، ساخت یک سلاح ضد تانک ساده و با کاربری آسان، آمادگی فوری برای تولید و ارزانی بود. نارنجک ST به اصرار چرچیل در تولید انبوه قرار گرفت، اما با دیدن نحوه عملکرد آن، ساخت بیشتر و خدمت فراگیر آن متوقف شد. نارنجک تایپ 74 بعداً به عنوان یک راهکار اضطراری برای مقابله با تانکهای سبک ایتالیایی در شمال آفریقا برای سربازان بریتانیایی فرستاده شد، جایی که بر خلاف انتظار ها و نتایج قبلی بسیار عملکرد مؤثری داشت. در اروپا، پارتیزان های فرانسوی به طور موثر از نارنجک ضد تانک تایپ 74 در اقدامات خرابکارانه علیه تأسیسات آلمانی استفاده کردند. نارنجک هاوکینز (تایپ 75) یکی دیگر از نارنجکهای ضد تانک بود که توسط متفقین غربی به کثرت مورد استفاده قرار گرفت. نارنجک 74 ST نارنجک هاوکینز (تایپ 75) مدت کوتاهی پس از تهاجم آلمان نازی به روسیه در سال 1941، نارنجک ضد تانک پانزر ورف ماین (Panzerwurfmine (L)) توسط آن ها وارد خدمت می شود، که یک نارنجک ضد تانک با سرجنگی خرج گود و بسیار کشنده بود و می توانست سنگین ترین تانک های آن سال ها را نابود کند. این نارنجک به بالای تانک پرتاب می شد و پس از رها شدن توسط فرد پرتاب کننده، سه باله از انتها بیرون آمده و آن را در طول پرواز کوتاه خود تثبیت می کردند. نارنجک ضد تانک پانزر ووف ماین (L) بسیار کشنده بود و ساخت آن ارزان بود، اما برای پرتاب دقیق به مهارت قابل توجهی نیاز داشت و تنها توسط تیمهای مخصوص و آموزش دیده ضد تانک مورد استفاده میگرفت. گونه دیگری از نارنجک های ضد تانک آلمانی "Geballte Ladung" بود که به معنی بار انبوه است. این نوع نارنجک منفرد نیست، بلکه تعدادی نارنجک معمولی است که به یکدیگر متصل شده اند. یکی دیگر از تلاشهای آلمانی برای ساخت تسلیحات ضد تانک قابل حمل توسط نفر، سلاح "Hafthohlladung" (به معنی: خرج گود چسبنده) بود. این نارنجک چسبان در واقع یک خرج گود با قیف تو خالی بزرگ بود که به وسیله سه آهنربا به یک تانک می توانست بچسبد، اما برای پرتاب بسیار سنگین بود و در نتیجه باید توسط فرد بکار گیرنده، مستقیماً به ناحیه ضعیف یک تانک چسبانده می شد. نارنجک ضد تانک پانزر ورف ماین (Panzerwurfmine) نارنجک ضد تانک آلمانی Geballte Ladung نارنجک چسبان Hafthohlladung طولی نکشید که روس ها توانستند پانزر ورف ماین را به غنیمت بگیرند و با کمک آن، نارنجک ضد تانک خود مجهز به خرج گود را بسازند. البته روس ها در سال 1940، یک نارنجک ضد تانک ساده را توسعه دادند که از اثر انفجاری ساده برای آسیب زدن به زره پوش ها استفاده میکرد و نام آن RPG-40 بود. پس از پرتاب این نارنجک با کمک نواری مسیر پروازش تثبیت می شد. از طرفی روس ها، RPG-43 ( عدد اشاره به سال تولید 1943 است) را ساختند که یک نسخه اصلاح شده از RPG-40 بود و به آن یک لایه مخروطی اضافه شد و تعداد زیادی نوار پارچه ای برای تثبیت مسیر پرواز پس از پرتاب در انتهای آن قرار گرفت. در سال آخر جنگ، روس ها RPG-6 را معرفی کردند، که یک طراحی جدید بر پایه RPG-43 و با آیرودینامیک بهبود یافته و همچنین با یک دم چتری در درون بود که پس از پرتاب از دسته به بیرون رها میشد. نفوذ این نارنجک بیش از 100 میلی متر در زره فولادی گزارش شده است، که برای ایجاد آسیب و انهدام هر تانکی در صورت برخورد با قسمت فوقانی آن ها کافی بود. استفاده از RPG-43 و RPG-6 روسی در نبرد بسیار ساده تر از پانزر ورف ماین آلمانی بود و به آموزش گسترده نیاز نداشت. توجه شود همین موارد بعد ها در سری راکت انداز های پانزر فاست و RPG-2 هم بکار آمدند و به همین دلیل بود که نسل اول این راکت انداز ها با نام نارنجک انداز معرفی شدند که حتی هنوز هم بر سر زبان هاست! در حقیقت راکت انداز های ضد تانک ابزاری بودند که نارنجک های ضد تانک را با کمک یک شتاب دهنده راکتی با دقت و در برد بیشتر به سمت تانک دشمن رها میکنند. پس از پایان جنگ جهانی دوم، بسیاری از کشورهای اروپای شرقی نسخه های RPG-6 خود را مهندسی معکوس کردند. برای مثال مجارستان نارنجک AZ-58-K-100 را توسعه داد. از این نارنجک به تعداد زیاد ساخته شد و در نبرد اعراب و اسراییل در طول سالهای 1967 و 1973 توسط مصر نیز بکار رفت. نارنجک ضد تانک RPG-40 نارنجک ضد تانک RPG-43 نارنجک ضد تانک RPG-6 نارنجک ضد تانک AZ-58-K-100 اولین نارنجک ضد تانک ژاپن، دارای یک کلاهک مخروطی خرج گود ساده به قطر 100 میلی متر بود که دارای یک سیستم فیوز ساده از نوع "فعال در همه مسیر" بود که اگر به طور تصادفی با کشیدن ضامن از دست سرباز به زمین می افتاد منفجر می شد و به همین سادگی جان فرد را می گرفت. این ضعف آن را بسیار برای نیروی بکار گیرنده خطرناک میکرد، زیرا هیچ ایمنی پس از رهاسازی وجود نداشت و حتی ممکن بود در یک برخورد کوچک و اتفاقی به خود فرد نیز منفجر شود و البته طبق گزارشات میدانی، میزان نفوذ آن فقط حدود ۵۰ میلی متر بود. دومین نارنجک ضد تانک ساخت ژاپن لانج ماین(lunge mine) نام داشت که در واقع یک سلاح انتحاری بود. این سلاح یک کلاهک خرج گود بزرگ بود که بر روی یک چوب نیزه مانند نصب میشد و فرد انتحاری آن را به تانک یا هر هدفی می کوبید، و این برخورد باعث مکانیسمی میشد که در نهایت سرجنگی بزرگ خرج گود آن را منفجر میکرد و هم سرباز و هم هدف را از بین می برد. این نارنجک نصب شده بر روی نیزه هر چند جان سرباز بکار گیرنده را میگرفت اما 150 میلی متر در زره فولادی نفوذ میکرد و به همین علت آن را در رده اول بیشترین نفوذ نارنجک های ضد تانک جنگ جهانی دوم قرار میدهد. و البته کمبود سلاح ضد تانک در ژاپن قطعا جدی تر و مهمتر از نیروی بکار گیرنده انتحاری بود! گفته میشود ارتش آمریکا اولین بار در سال 1944 در فیلیپین با نارنجک های ضد تانک روبرو میشود و نارنجک های ضدتانک انتحاری مذکور فوق هم اولین بار در طی نبرد سایپان و پس از آن در نبرد اوکیناوا مشاهده شد. قبل از پایان جنگ جهانی دوم، دهها هزار فروند از این نارنجک های ضد تانک ساده و پر خطر برای واحدهای معمولی ارتش ژاپن در مستعمارات امپراطوری و واحدهای رزمی در جزایر اصلی ژاپن تولید و ارسال شد، چون کاربری چندان سختی نداشتند و عموم سربازان با داشتن یک دل شیر و وفاداری مطلق به امپراطور و ژاپن میتوانستند از آن ها استفاده کنند. نارنجک های پرتابی ژاپنی نارنجک انتحاری lunge mine پرکاربردترین نارنجکهای ضد تانک امروزی، شامل طرح های روسی پس از جنگ جهانی دوم هستند که معروف ترین آن ها نارنجک ضد تانک RKG-3 است. در طول جنگ ایران و عراق، سرباز ۱۳ ساله ایرانی محمد حسین فهمیده پس از اینکه خود را در زیر یک تانک عراقی با نارنجک منفجر کرد، به عنوان قهرمان جنگ مورد تجلیل قرار گرفت. به دلیل پیشرفت در زره تانک های مدرن و اختراع نارنجک انداز های راکتی، نارنجک های ضد تانک منسوخ شدند. با این حال در درگیری های پسا اشغال عراق، نارنجک های ضد تانک RKG-3 توسط شورشیان عراقی، عمدتا علیه خودرو های هاموی و نفربر های استرایکر و خضموک (MRAP) های آمریکایی استفاده شدند. این خودروهای محافظت شده زره ضعیف تری نسبت به تانک ها برخوردار بودند و در نتیجه نارنجک های ضد تانک از جمله RKG-3، با نفوذ ۲۲۰ میلیمتری توان آسیب زدن به آن ها را داشتند. پنهان کردن یک نارنجک انداز راکتی همچون RPG-7 در بین جمعیت کار سختی بود. اما هر فرد براحتی می توانست چند نارنجک RKG-7 را حمل کند و باید توجه کرد که تفاوت نفوذ این نارنجک تنها ۴۰ میلیمتر از نسخه ابتدایی RPG-7 کمتر است. شورشیان عراقی عموما در بین جمعیت مخفی میشدند و در دسته های چند نفری به کاروان های آمریکایی حمله و به آن ها خسارات جدی وارد می کردند. این تهدیدات در نهایت باعث شد که ایالات متحده اصلاحاتی در امرپ ها و نفربر های استرایکر انجام دهد که شامل نصب زره فاصله دار و قفسی و ... می شد که این اصلاحات باعث می شدند تا نارنجک های ضد تانک قبل از تماس با بدنه اصلی منفجر شوند. نارنجک ضد تانک RKG-3 نارنجک ضد تانک RKG-3 همچنین توسط واحد آئروروزویدکا (Aerorozvidka) ارتش اوکراین در تهاجم روسیه به اوکراین در سال 2022 مورد استفاده قرار گرفت. اوکراینی ها با تغییر در زمانبندی فیوز و همچنین افزودن بالههای چاپ شده با پرینتر سهبعدی، نارنجکRKG-3 را به RKG 1600 تغییر دادند تا سقوط خود را هنگام پرتاب از یک کواد کوپتر تجاری تثبیت کند. این تغییر، سرآغاز استفاده بسیار گسترده از این دست پهپاد ها با نام کواد کوپتر نارنجک انداز در جنگ اوکراین بود. با ورود کوادکوپتر های نارنجک انداز، مجدد نارنجک های ضد تانک در قالب بمب های سقوط آزاد خرج گود جان تازه ای گرفتند و بنظر میرسد با ورود نسل های جدید تر و حتی هدایت شونده آینده ای روشن تری برای این بمب ها قابل انتظار باشد. اما هر چه پیش آید، یادمان نرود که این تسلیحات ریشه در نارنجک های ضد تانک دارند. نارنجک های ضد تانک نیای سال خورده موشک های ضد تانک و راکت های ضد تانک و برخی بمب های پرتابی توسط پهپاد ها هستند. آنچه مشخص است هم چنان این پیر مرد با طراحی ساده خود و همینطور فرزندانش تا بازنشستگی فاصله بسیار دارند. استفاده از RKG-3 در پهپاد های FPV انتحاری و مولتی روتور نارنجک انداز ذکر نام نویسنده و انجمن در هر برداشت از این مطلب الزامی است. گرد آورنده: Navard بن مایه
-
بريمستون موشك پيشرفته ي هدايت شوندهي ضد تانك است كه شركت MBDA آن را طراحي و توليد كرده است اين جنگ افزار ضد زره دور برد به هواپيما اجازه مي دهد تا تانكها و خودروهاي زرهي را نشانه گرفته و بر آنها برتري يابد بريمستون يك سامانه ي كشنده ي آتش و رها است و برنامه نويسي مي شود تا به ماموريت خود پس از شليك ادامه دهد جستجو گرهاي موشك به خوبي كار كرده و نقاط مورد نظر را نشانه گيري مي كنند هر سامانه ي پرتابي مي تواند سه موشك بريمستون را در خود جاي دهد كه موجب مي شود هر هواپيما شمار زيادي موشكهاي بريمستون را حمل كند هواپيماي هرير تورنادو و تيفون ميتوانند بيش از 24 موشك بريمستون را با خود حمل كنند طول: 8/1متر قطر: 8/17سانتيمتر وزن: 5/48 كيلوگرم برد: 32كيلومتر سرعت: فراصوت پيشرانش: سوخت جامد
-
با سلام. بنده اين مطلب رو با انگليسي ضعيفم ترجمه كردم پس اگر از لحاظ ساختار جمله مشكلي داشت معذرت مي خوام. .......................................... سلاح پانزرفاست یک سلاح ضد تانک ارزان ساخت آلمان نازی می باشد. این سلاح با سلاح Faustpatrone جايگزين شد و تا پایان جنگ جهانی در مدل های مختلف خدمت کرد. پانزرفاست 150 منشاء پیدایش سلاح ضد تانکRPG 2 بود که خود 2 RPG نیز موجب ساخت راکت انداز معروف RPG7 شد. پس به نوعی می توان به راکت انداز مشهور 7 RPG منشاء آلمان نازی داد. طراحی و توسعه این سلاح در سال 1942 بر روی یک مدل بزرگتر با نام فاست پاترون آغاز شد که بعد از مدتی نتیجه ساخت این سلاح ، تولید پانزرفاست شد. یک سلاح ساده با وزنی حدود 10-5 کیلوگرم (تمام مدل ها) ، که بدنه این سلاح یک لوله فولادی به طول 1 متر و قطر 6-4 سانتیمتر (تمام مدل ها) می باشد. همچنین برای تامین نیروی محرکه از مقداری باروت سیاه در درون لوله استفاده می شود. سر جنگي اين سلاح داراي قطر 15 سانتيمتر و وزنی حدود 3 کیلوگرم است که شامل 800 گرم مواد منفجره می باشد. در آخرین مراحل جنگ بسیاری از سربازان تنها پانزرفاست را به عنوان سلاح دریافت می کردند و هیچ سلاح دیگری به آن ها داده نمی شد که این امر موجب شد تا تعدادی از ژنرال های آلمان به طور کنایه از سربازان بخواهند که پس از استفاده از سلاحشان از بدنه آن به عنوان چماق به جای سلاح جنگی استفاده کنند. بسیاری از سلاح های پانزرفاست در جریان جنگ به فنلاند فروخته شد که آن ها توانستند استفاده تقریبا مناسبی را از پانزرفاست داشته باشند چون نیروهای فنلاندی به خوبی نبود سلاح ضد تانکی را که بتواند به راحتی تانک های شوروی مانند T-34و IS_2را از بین ببرد، احساس می کردند. این سلاح همچنین توسط نیروهای شوروی نیز به غنیمت گرفته و استفاده شد. تولید مداوم پانزرفاست سبب شد که اصلاحات زیادی بر روی این سلاح صورت گیرد و در نتیجه این سلاح در مدل های مختلفی ارائه گردید. مدل های مختلف 1- پانزرفاست 30 klein پانزرفاست 30 klein (کلین به معنای کوچک) اولین بار در تابستان 1943 تحویل داده شد. عدد 30 نشانگر برد ماکسیمم این سلاح ( 30متر) می باشد. قطر لوله این مدل 4/4 سانتیمتر می باشد. 95 گرم باروت سیاه به منظور تامین نیروی محرکه در لوله است که می تواند پرتابه ای به وزن 9/2 کیلوگرم که شامل 800 گرم مواد منفجره است را پرتاب کند. این سلاح می تواند 150 میلیمتردر زره نفوذ کند. وزن کلی این سلاح 25/3 کیلوگرم است. 2- پانزرفاست 30 یک مدل ارتقاء یافته پانزرفاست کلین می باشد که در اواخر سال 1943 ظاهر شد. این مدل دارای سر جنگی بزرگتری با قدرت نفوذ بهبود داده شده (200 میلیمتر در زره ) می باشد و مانند پانزرفاست کلین دارای بردی معادل 30 متر می باشد. 3- پانزرفاست 60 این مدل رایج ترین مدل پانزرفاست می باشد که تولید آن در آگوست 1944 آغاز شد. این مدل دارای برد کاربردی 60 متر و سرعتی معادل 45 متر بر ثانیه می باشد. (که در این صورت برای مورد اصابت قرار دادن هدفی در ماکسیمم برد خود 3/1 ثانیه زمان لازم دارد) برای رسیدن به این سرعت بالاتر نسبت به مدل های قبلی قطر لوله به 5 سانتیمتر و باروت سیاه مورد نیاز برای نیروی محرکه به 134 گرم افزایش یافت همچنین سیستم مکانیزم شلیک و دید بهبود داده شده است. این مدل 1/6 کیلوگرم وزن دارد و می تواند مانند مدل قبلی 200 میلیمتر در زره نفوذ کند. 4- پانزرفاست 100 این مدل را می توان از نظر کمی و تعداد سلاح تولید شده آخرین مدل پانزرفاست دانست که در نوامبر 1944 وارد صحنه شد. قطر لوله پانزرفاست 100 ، 6 سانتیمتر است و برد این مدل 100 متر می باشد و دارای 190 گرم باروت سیاه جهت تامین نیروی محرکه می باشد که این افزایش موجب شد سرعت آن به 60 متر بر ثانیه برسد. این مدل دارای 6 کیلوگرم وزن است و می تواند 220 میلیمتر در زره نفوذ کند. 5- پانزرفاست 150 و 250 پانزرفاست 150 در تعداد بسیار محدود در اواخر جنگ تولید شد. این مدل دارای طراحی اصلاح شده فوق العاده ای و دارای سرعتی معادل 85 متر بر ثانیه و همچنین بر قدرت نفوذ در زره این مدل نیز افزوده شد. این مدل به زمینه ای برای ساخت آر پی جی 2 تبدیل شد.اما پانزرفاست 250 در سپتامبر 1945 وارد خط تولید شد اما قبل از توسعه کامل این سلاح جنگ تمام شد واین طرح نیمه تمام ماند. ................................................ پانزر فاست 3: این سلاح ، سلاحی متفاوت از سایر مدلهای قبلی خود می باشد و با مکانیزم کاری جداگانه ای کار می کند که با فاصله زمانی طولانی بعد از مدل های قبلی خود ( توسعه بین سالهای 1978 تا 1985 و ورود به خدمت در سال 1992) وارد خدمت شد و به طور کلی این سلاح به عنوان سلاح متفاوتی از دیگر مدل های پانزرفاست تلقی می شود و ویژگی های کاملا متفاوتی دارد. مشخصات کلی: کشور سازنده: آلمان نازی سابقه شرکت در جنگ: جنگ جهانی دوم تولید: 1945 تا1943 تعداد تولید شده: بالای 6 میلیون ( در تمام مدل ها) طول: 1متر کالیبر:149 م.م ( پانزرفاست 30) برد: 30 متر (پانزرفاست 30 ) ................................................ اطلاعات بيشتر: http://en.wikipedia.org/wiki/Panzerfaust استفاده از اين مطلب با ذكر نام وب سايت ميليتاري و نام نويسنده مجاز است.