جستجو در انجمن

مشاهده نتایج برای برچسب های 'فرمانده ای که از حلقه محاصره گریخت'.



تنظیمات بیشتر جستجو

  • جستجو بوسیله برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


انجمن ها

  • بخش داخلی
    • اخبار و قوانین
    • ماهنامه میلیتاری
    • گالري عكس و فيلم
    • کتابخانه میلیتاری
    • مقالات برتر
  • War and History - بخش جنگ و تاریخ
    • مباحث جامع نظامی
    • پیمان ها - قراردادها و معاملات تسلیحاتی
    • دکترین و استراتژی
    • عملیات های نظامی
    • جنگ تحمیلی
    • تحولات روز امنیتی نظامی بین الملل
    • General Military Discussions
  • Air force Forum - بخش نیروی هوایی
    • هواپیماهای نظامی
    • بالگردهای نظامی
    • تسلیحات هوایی
    • متفرقه در مورد نیروی هوایی
    • سایر بخشهای نیروی هوایی
    • Airforce - English
  • Army Forum - بخش نیروی زمینی
    • ادوات و تسلیحات زمینی
    • خودروهای نظامی و زره پوش ها
    • مباحث جامع زرهی
    • توپخانه زمینی
    • موشک های زمین پایه
    • الکترونیک زمینی
    • تجهیزات و تسلیحات انفرادی
    • متفرقه نیروی زمینی
    • سایر بخشهای زمینی
    • Ground forces - English
  • Navy Forum - بخش نیروی دریایی
    • شناورهای سطحی
    • شناور های زیرسطحی
    • هوا دریا
    • تسلیحات دریایی
    • سایر بخش های نیروی دریایی
    • علوم و فنون دریایی
    • راهبردها و راهکنش های دریایی
    • تاریخ نیروی دریایی
    • اخبار نیروی دریایی
    • Navy - English
  • News Section - بخش خبر
    • اخبار روز ایران و جهان
    • اخبار صفحه اول
    • رایانه و شبکه
    • English News
  • Non-Military Forums - سایر بخشها
    • دیگر موضوعات و مطالب

پیدا کردن نتایج در ...

یافتن نتایج که ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروز رسانی

  • شروع

    پایان


Filter by number of...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


Website URL


Yahoo


Skype


Location


Interests

پیدا کردن 1 result

  1. به نام خدا تقدیم به بچه های میلیتاری بحث فرمانده خوب و بد که پیش می آید همه چشمها متوجه فرماندهانی می شوند که حملات جانانه ای به دشمن کرده اند. اصولا مردم عادی فرمانده خوب را فرمانده پیروز در حمله می دانند. اما بعضی از اهل فن فرمانده خوب را نه در زمان پیشروی بلکه در زمان عقب نشینی پیدا می کند. زمانی که فشار دشمن زیاد می شود و مشکلات لجستیکی و کمبود مهمات نفرات را فرسوده می کنند، اگر یک فرمانده بتواند ورق را برگرداند هنرکرده است. از آن مشکل تر موقعی است که یک فرمانده در تله افتاده و از هر طرف دشمن او را احاطه کرده است. در این زمان آشوب میدان نبرد به حداکثر می رسد، خطوط خودی و دشمن درهم و برهم می شوند، روحیه سربازان و افسران به حداقل می رسد و تنها یک فرمانده برجسته است که در چنین اوضاعی می تواند کنترل را به دست بگیرد و نیروهایش را به ساحل نجات برساند. در جنگ 8 ساله ایران و عراق بارها شاهد بودیم که فرماندهان طرفین حملات خوبی را بر علیه دشمن اجرا می کردند و به پیروزی می رساندند اما من هیچ گاه به یاد نمی آورم که فرمانده ای توانسته باشد نیروی خود را از حلقه ی محاصره به سلامت خارج کند. در بیشتر موارد نیروهای مدافع تا آخرین گلوله ی خود را شلیک می کردند و پس از آن یا کشته می شدند و یا به اسارت در می آمدند. در فاز نهایی عملیات الی بیت المقدس آشکار بود که نگه داشتن خرمشهر دیگر خیالی بیش نیست ولی فرماندهی عالی عراق با سرسختی نیروهایش را در خرمشهر نگه داشت، با اینکه فرصت داشت که آنها را قبل از حمله ایران از خرمشهر خارج کند. نتیجه این نبرد برای عراقی ها صدها کشته و هزاران اسیر بود. از سوی دیگر، مشابه همین اتفاق برای مدافعین ایرانی در جزایر مجنون افتاد و ایران سرانجام با دادن تلفات سنگینی ناچار شد تا مجنون را واگذار کند. اما شاید مشهورترین نمونه ی تاریخی از چنین اشتباهاتی محاصره و اسارت تمامی ارتش ششم ورماخت در طی نبرد استالینگراد بود. در روز 19 فوریه 1942 در حالیکه ارتش ششم، به رهبری ژنرال فون پاولوس، سرگرم درگیریهای کوچه به کوچه در استالینگراد بود فلشهای ارتش سرخ از شمال و جنوب استالینگراد از رود دن و ولگا گذشتند و دو ارتش رومانیایی را که جناحین ارتش ششم را نگه داشته بودند در هم شکستند و در انتها با نفوذی عمیق به پشت مواضع ارتش ششم آن را در محاصره ی خود گرفتند. فون پاولوس کاملا در لاک دفاعی فرو رفت و منفعلانه رفتار کرد. هیتلر به ژنرال فون مانشتاین دستور داد تا با گروه ارتش تازه سر و سازمان داده اش به کمک ارتش ششم برود و حلقه محاصره را بشکند. در روز 12 دسامبر فون مانشتاین ضد حمله خود را به خطوط روسها آغاز کرد اما با مقاومت سرسختانه روسها تنها توانست تا نیروهایش را به 50 کیلومتری استالینگراد برساند. فون پاولوس برای دست به دست دادن به فون مانشتاین از جایش تکان نخورد و در نهایت روسها در حدود 250 هزار سرباز و افسر ارتش ششم را به اسارت و در حدود 100 دستگاه تانک و 200 قبضه توپ را به غنیمت گرفتند. فون پاولوس. عملیات اورانوس و محاصره ارتش ششم. فون مانتشاین. از سوی دیگر در همان روز 12 دسامبر و مقارن با ضدحمله فون مانشتاین روسها عملیات زحل کوچک را اجرا کردند تا با رسیدن به خارکوف ارتباط گروه ارتش A مستقر در قفقاز را با عقبه ی خود قطع کنند. در آن زمان دفاع از ساحل غربی رود دن، در جبهه ای به طول 230 کیلومتر، برعهده ارتش هشتم ایتالیا بود. مأموریت اصلی این ارتش پوشش مرکز گروه ارتش B بود. بنا بر طرح دفاعی متحدین، دفاع از غرب بلگوگراد بر عهده ی یک سپاه از واحدهای رزمی ارتش هشتم ایتالیا گذشته شده بود به نام سپاه آلپی. سپاه آلپی سپاهی بود شامل سه لشکر پیاده کوهستانی و یک لشکر پیاده. این سپاه تشکیل شده بود از لشکر سوم جولیا، لشکر دوم تریدنتینا و لشکر چهارم کونیزه. لشکر پیاده ی 156ام ویچنزا به عنوان نیروی احتیاط در اختیار سپاه آلپی قرار داشت. لشکرهای پیاده کوهستان آلپی گل سرسبد نیروهای ایتالیایی در جبهه شرق تشکیل بودند. مواضع واحدهای رزمی متحدین در شمال استالینگراد در تابستان 1942. منقطه عملیاتی اورانوس و زحل کوچک در نبرد استالینگراد. روسها در اولین گام از عملیات زحل کوچک از جناح چپ سپاه آلپی با ارتشهای اول و سوم گارد خود به سپاه دوم ارتش هشتم ایتالیا زدند و پس از دو هفته زرهی روسها واحدهای عمدتا پیاده نظام ایتالیایی را جارو کرد. سپاه دوم در آشوب فرو رفت و در طی یک عقب نشینی درهم و برهم قسمت عمده ای از سربازانش را از دست داد. در روز 13 ژانویه 1943 روسها با گروه ارتش ورونژ به ارتش دوم مجارستان در شمال غربی سپاه آلپی تاختند و پس از آن از سمت جنوب سپاه آلپی با ارتش 24ام ورماخت درگیر شدند و آن را پس زدند. هرچند که تا اینجا سپاه آلپی تقریبا دست نخورده مانده بود اما جناحین راست و چپ آن به طول 200 کیلومتر به دست روسها افتاده بود. کار روسها که با جناحین سپاه آلپی تمام شد فشار خود را متوجه لشکرهای این سپاه کردند. فشار روسها از شرق و خطر بسته شدن در تله در غرب سبب شد تا فرمانده ی سپاه آلپی، ژنرال ناسکی، در شامگاه 17 ژانویه فرمان عقب نشینی عمومی را برای دو روز بعد صادر کند. همزمان با عقب نشینی ایتالیایی ها بعضی از عناصر پیشروی روسها با کمک پارتیزانهای روس موانعی در مسیر عقب نشینی سپاه آلپی ایجاد کرده بودند و عملا این سپاه در محاصره روسها قرار داشت. مسیر تقریبی عقب نشینی سپاه آلپی با رنگ قرمز مشخص شده است. در این زمان لشکرهای جولیا و کونیزه به شدت از روسها ضربه خورده بودند و سازمان رزم آنها از هم پاشیده بود. جولیا، در جناح چپ سپاه آلپی عقب نشینی خود را از همان روز 17ژانویه شروع کرد. واحدهای باقیمانده از لشکرهای کونیزه و ویچنزا در روز 19 عقب نشینی کردند. ایتالیایی ها به همراه فراریان لشکرهای مجار و آلمانی سعی کردند با پشتیبانی چند دستگاه تانک و زرهپوشی که برایشان باقی مانده بود خود را به خطوط آلمان در نزدیک خارکوف برسانند. کنترل عقب نشینی از دست ژنرال ناسکی خارج شد و قرارشد که تریدنتینا، که تقریبا دست نخورده مانده بود، در نوک ستون ایتالیایی ها قرار بگیرد و راه را برایشان باز کند. فرمانده ی تریدنتینا کهنه سربازی از جنگ جهانی اول بود به نام سرتیپ لوئیجی ریوربری. در همین نقطه از نبرد استالینگراد بود که این فرمانده ایتالیایی خوش درخشید و مهارت خود را در فرماندهی نشان داد. لوئیجی ریوربری. ریوربری در سال 1913 با درجه ستوان دومی به لیبی اعزام شد. در طول جنگ جهانی اول با هنگ 7ام آلپی جنگید و به سه مدال نقره، یک نشان صلیب و نشان نظامی ساووی رسید. پس از پایان جنگ، ریوربری در لشکر 2ام آلپی خدمت کرد و در سال 1926 به درجه سرهنگ دومی رسید. لوئیجی در سال 1935 سرهنگ تمام و فرمانده ی هنگ 67ام پیاده نظام شد. در سال 1939 وی رئیس ستاد واحد ترابری ارتش شد و در سال 1939 به درجه سرتیپی ارتقا یافت. در زمان ورود ایتالیا به جنگ جهانی دوم لوئیجی فرمانده سپاه 26ام در آلبانی شد. در سال 1942، درحالیکه لوئیجی به فرماندهی لشکر تریدنتینا رسیده بود، به جبهه روسیه اعزام شد. محبت وی نسبت به زیردستانش وفاداری و فداکاری آنها را تضمین کرده بود. اکنون ریوربری در برابر بزرگترین چالش دوران حرفه ای خود قرار گرفته بود. در حدود 40 هزار نفر باقیمانده از 61 هزار نفر سربازان سپاه آلپی چشم امید به او داشتند و انتظار داشتند که ریوربری بتواند آنها را به سلامت از حلقه محاصره روسها نجات دهد. درجه حرارت منفی 40 درجه استپهای روسیه و حملات چریکی روسها بزرگترین موانع سپاه آلپی در این عقب نشینی 200 کیلومتری بودند. جانمایی لشکرهای سپاه آلپی و مسیر عقب نشینی آنها تا نزدیک بلگوگراد. یک روز پس از عقب نشینی سراسری سپاه آلپی، ایتالیایی ها در نزدیک دهکده پوستایلی به مواضع دفاعی روسها برخورد کردند. تریدنتینا با حمله مواضع روسها را در هم شکست اما افراد دیگر لشکرها از تریدنتینا جدا افتادند و به یک موضع دفاعی دیگر روسها برخورد کردند. در زد و خوردی که در روز 23 ژانویه درگرفت تلفات زیادی بر ایتالیایی ها وارد شد. این زد و خورد فاصله ی لشکرهای باقیمانده سپاه آلپی را از تریدنتینا و واحدهای آلمانی بیشتر کرد. ایتالیایی ها به غیر از مشکلات یک عقب نشینی نامنظم با همرزمان سابق خود هم به مشکل برخوردند. روحیه پایین سربازان بارها سبب شد که نزاع بین ایتالیایی ها و آلمانها بر سر استفاده از تعداد محدود وسایل نقلیه باقیمانده دربگیرد. تصویری از عقب نشینی گسترده سربازان ایتالیایی. در صبح روز 26 ژانویه ، طلایه داران لشکر تریدنتینا به دهکده نیکولایفکا رسیدند، جاییکه خونین ترین درگیری بین ایتالیایی ها و روسها در طی عقب نشینی سپاه آلپی درگرفت. این دهکده توسط لشکر 48ام تفنگداران گارد، با استعداد حدودا 6000 نفر، اشغال شده بود. روسها به خاکریز راه آهن در دو طرف روستا پشت داده بودند. ژنرال ناسکی در ساعت 9:30 فرمان حمله سراسری را صادرکرد و هنگ 6ام آلپی به ظرفیت سه گردان، گردان مهندسی تریدنتینا، گروه توپخانه کوهستانی از هنگ دوم توپخانه کوهستان و سه دستگاه اشتورمگشاتز-3 آلمانی حمله سراسری را به خطوط دفاعی روسها آغاز کردند. تا حوالی ظهر ایتالیایی ها به حاشیه روستا رسیده بودند. در این زمان ژنرال جولیو مارتینات، رئیس ستاد سپاه آلپی، در رأس هنگ 5ام آلپی با استعداد سه گردان و باقیمانده عناصر هنگ دوم توپخانه کوهستان و بقایای لشکر جولیا به کمک هنگ 6ام آمد. ژنرال مارتینات در طی این نبرد کشته شد و فرماندهی آنچه که از واحدهای رزمی ایتالیایی باقیمانده بود بر گردن لوئیجی افتاد. با غروب آفتاب پیاده نظام کوهستان هنوز در حال تقلا برای عبور از خطوط تقویت شده روسها بود. لوئیجی دیگر زمان آنچنانی نداشت لذا خودش سوار بر تانک شد و فریاد کشید: تریدنتینا به پیش! او دستور داد تا نیروهایش به قلب دشمن بزنند و با جنگ تن به تن مقاومت آنها را در هم بشکنند. ریوربری قبل از آغاز شب توانست که راه خود را به سمت غرب بازکند. نبرد نیکولایفکا هرچند که نقطه اوجی برای تقویت روحیه سپاه آلپی بود اما پایان این ماراتون سهمگین نبود. باقیمانده افراد لشکر جولیا دو روز بعد به دام روسها افتادند و تقریبا همگی آنها اسیر شدند. در همین روز باقیمانده افراد لشکر کونیزه زیر حمله سواره نظام قزاق قرارگرفتند و از پای درآمدند. امیلیو باتیستی، اومبرتو ریکاگنو، اتولدو پاسکولینی، به ترتیب فرماندهان کونیزه، جولیا و ویچنزا، همگی اسیر شدند. صف اسرای ایتالیایی در چنگال روسها پس از نبرد استالینگراد. بسیاری از این اسرا در طی راهپیمایی های طولانی در اثر سرما و گرسنگی فوت کردند و تنها عده اندکی از آنها به ایتالیا بازگشتند. اولین عناصر سپاه آلپی در روز اول فوریه به مواضع دفاعی آلمان در اطراف خارکوف رسیدند. با تمام زحماتی که لوئیجی برای نجات سپاه آلپی کشید نتایج همچنان خرد کننده بودند: لشکر چهارم کونینزه در طی عقب نشینی کاملا نابود شد. از 15 هزار نفر پرسنل لشکر سوم جولیا تنها 1200 نفر نجات یافتند و از 15 هزار نفر پرسنل لشکر دوم تریدنیتنا 4250 نفر. لشکر ویچنزا در آغاز حمله شوروی 10500 نفر در اختیار داشت که 7760 نفر از آنها در طی عقب نشینی کشته شدند. در مجموع سپاه آلپی از 57 هزار نفر پرسنل خود در حدود 34 هزار نفر را از دست داد و 9،400 نفر زخمی برایش به جای ماند. از مجموع سربازان آلمانی و مجارستانی که با ایتالیایی ها در حال عقب نشینی بودند در حدود 550 نفر نجات یافتند. این سربازان در طی 15 روز توانستند 200 کیلومتر عقب نشینی کنند درحالیکه 22 بار با نیروهای دشمن درگیر شدند و سرمای شب به 40- درجه می رسید. قسمت عمده ای از تلفاتی که ایتالیایی ها وارد شد در اثر سرما، گرسنگی و خستگی بود. تنها یک روز بعد مقاومت ارتش ششم در استالینگراد هم به انتها رسید و فون پاولوس به همراه افراد ستادش تسلیم شدند. لوئیجی ریوربری شاید تنها فرمانده ی قوای محور بود که در طی فاجعه استالینگراد توانست نیروهایش را به سلامت از حلقه محاصره روسها خارج کند. او به دلیل دلاوری هایش در این نبرد مدال طلایی گرفت. اما حرکت اعجاز انگیز لوئیجی چندان به مذاق متحد قدرتمند ایتالیا خوش نیامد. ریوربری پس از بازگشت به ایتالیا توسط آلمانی ها دستگیر شد و در یک اردوگاه اسرای جنگی در پوزن زندانی شد. او برای فرار از این وضعیت اعلام کرد که می خواهد به دولت دست نشانده ی موسیلینی در شمال ایتالیا بپیوندد. آلمانها لوئیجی را آزاد کردند و او را برای مدیریت یک پادگان آموزشی به ویتل فرانسه فرستادند. طولی نکشید که ریوربری با نیروهای مقاومت تماس گرفت تا بتواند از چنگال نازیها فرار کند. وقتی آلمانی ها این موضوع را فهمیدند، او را دوباره به اردوگاه اسرای جنگی فرستادند و در نهایت او پس از تسلیم آلمان به دست روس ها افتاد. لوئیجی سرانجام در سپتامبر 1945 به ایتالیا بازگشت و در سال 1947 به درجه ی سپهبدی ارتقا یافت. او به عنوان یک فاشیست از ارتش پاکسازی شد و در عوض به عنوان مدیرعامل یک شرکت صابون سازی و تولید لوازم آرایشی مشغول به کار شد. وی چند کتاب در مورد نبردهای ایتالیا در جبهه شرق نوشت. در روز 22 ژوئن 1954، لوئیجی دچار حمله قلبی شد و با سقوط از پله های خانه اش فوت کرد. اسطوره ی پیاده نظام آلپی این گونه فوت کرد ولی خاطره ای از شهامت و قدرت خود را به عنوان یک فرمانده برجای گذاشت. ریوربری تنها فرمانده ی متحدین بود که در نبرد استالینگراد توانست از حلقه محاصره روسها فرار کند و قسمت عمده ای از نیروهایش را به همراه خود به عقب ببرد. ترجمه و تألیف رضا کیانی موحد منابع https://en.wikipedia.org/wiki/Battle_of_Nikolayevka https://it.wikipedia.org/wiki/Luigi_Reverberi https://en.wikipedia.org/wiki/Operation_Uranus https://en.wikipedia.org/wiki/Erich_von_Manstein https://en.wikipedia.org/wiki/Operation_Winter_Storm https://en.wikipedia.org/wiki/Operation_Little_Saturn https://en.wikipedia.org/wiki/Ostrogozhsk–Rossosh_Offensive https://it.wikipedia.org/wiki/Offensiva_Ostrogožsk-Rossoš' https://it.wikipedia.org/wiki/2ª_Divisione_alpina_"Tridentina" https://it.wikipedia.org/wiki/Battaglia_di_Nikolaevka https://en.wikipedia.org/wiki/Battle_of_Nikolayevka https://ru.wikipedia.org/wiki/Бой_под_Николаевкой https://it.wikipedia.org/wiki/Seconda_battaglia_difensiva_del_Don