جستجو در انجمن
مشاهده نتایج برای برچسب های 'میکروبی'.
پیدا کردن 2 results
-
بسم الله الرحمن الرحیم در بين جنگافزارهاي نوين، سلاحها و فنآوري ميكروبي بيشتر از سايرين مورد توجه تشكلهاي تروريستي و تروريست دولتي ابرقدرتها قرار گرفته است. شايد بتوان به جرأت گفت كه سلاحهاي هستهاي ديگر يك خطر بالفعل نيستند و تنها يك قدرت بازدارنده بالقوه محسوب ميشوند. كشورهاي صاحب اين سلاحهاي هرگز نخواهند توانست به راحتي از آنها بر عليه دشمنان خود استفاده نمايند. زيرا تبعات بكارگيري چنين سلاحهايي آنچنان گسترده است كه قسمت بزرگي از جهان را در بر خواهد گرفت. اشعههاي راديواكتيو، گردوغبار اتمي، طوفان اتمي و اشعههاي يونيزان در قالب مرزهاي جغرافيايي نخواهند گنجيد و حوزه وسيعي را آلوده خواهند كرد. طبعاً در اين موقع كشور بكار برنده اين سلاح ها بايد پاسخگوي كشورهاي همسايه نيز باشد. مثلاً اگر هند عليه پاكستان از بمب اتم استفاده نمايد، بسته به محل انفجار اتمي، بايد پاسخگوي بخش وسيعي از خاورميانه نيز باشد. لذا شايد همين ملاحظه بود كه باعث شد در جنگ جهاني دوم ژاپن براي امتحان بمبهاي اتمي امريكا انتخاب شود. كشور دور دست در دريا كه همسايهاي نزديك هم ندارد. درحاليكه به نظر ميرسد اگر بنا بود جنگ را به نوعي خاتمه دهند، ميبايست اين بمبها بر سر برلين تخليه ميشد كه مبداء جنگ بود. از سوي ديگر سلاحهاي شيميايي نيز چندان گزينه مناسبي براي فعاليتهاي تروريستي نيستند. مشكلات حمل نگهداري و بكارگيري، نيمه عمر كوتاه، خطر نشت، تأثير محدود و قابليت رديابي عامل ترور كننده باعث شده چندان مورد اقبال نباشد. اگرچه در ميدان جنگ گزينه موفقي نشان داده است ولي از آنجا كه از سال 1935 كنوانسيون ممنوعيت بكارگيري آنها در ژنو به امضاي اكثر كشورهاي جهان رسيده كشورهاي متخاصم با احتياط زيادي اقدام به بكارگيري آن ميكنند، كه البته آن نيز به اشاره ابرقدرتها خواهد بود ولي باز هم از سوي افكار عمومي جهان تحت فشار شديد قرار خواهد گرفت . از اينرو سلاحهاي ميكروبي، چه در عرصه جنگي و چه در عرصه تروريستي، وسيلهاي بسيار مطلوب براي دشمنان شده است. توان توليد بالا، نگهداري راحت، قابليت انتشار، قابليت مصون سازي نيروي خودي، قابليت تكثير براي عوامل ميكروبي زنده، دشواري بسيار در رديابي فرد يا افراد متخاصم، گستردگي عملكرد از انسان تا دام و محصولات كشاورزي و بسيار محسنات ديگر، موجب شده تشكلهاي تروريستي به اين فنآوري جديد بشدت كشش يابند بدون آنكه بتوان گناهي را متوجه آنها نمود. سلاحهاي ميكروبي بهخصوص در عرصه تروريسم دولتي و عليه ساختارهاي صنعتي ـ كشاورزي در ساليان اخير بسيار بهكار رفته است. اگرچه كشور هدف هرگز نتوانسته ادعا خود را عليه دشمنش به اثبات برساند. اروپا شيوع جنون گاوي را متوجه سازمانهاي جاسوسي امريكا و استراليا ميداند كه با هدف ضربه اقتصادي به صادرات گوشت اروپا انجام شده. چين در شيوع سارس امريكا را مقصر ميداند كه باعث شد چين در آستانه شكوفايي اقتصادي، سالها از گردونه رقابت توليد ارزان قيمت ـ بهواسطه تعطيلي كارخانههايش ـ عقب بيفتد. كره شمالي شيوع وبا در پيونگ يانگ را در اواخر دهه 80 نتيجه فعاليت جاسوسهاي امريكايي ميداند كه با هدف مجبور كردن اين كشور به پذيرش شرايط دول اروپايي ـ امريكايي، براي قطع آزمايشات هستهاي انجام شده است. تمامي اين اتهامات در حد اتهامي باقي ميماند. ولي آنچه مسلم است آن است كه هر روز بسياري از مناطق جهان در معرض خطر يك حمله بيوتروريستي هستند . بديهي است كه نيروهاي نظامي، تنها جمعيت در معرض خطر براي حملات بيولوژيك نيستند بلكه اقشار مختلف در معرض خطر بوده و به منظور دفاع در مقابل اثرات ناتوان كننده بالقوه يك حمله ، نيازمند كسب آگاهي نسبت به اصول اساسي همه گيرشناسي عوامل مورد استفاده در جنگ بيولوژيك ميباشند . طبق نظر كارشناسان سازمان بهداشت جهاني ( W.H.O) در حال حاضر 17 كشور جهان قابليت توليد چنين موادي را دارند.توليد مواد بيولوژيك بالنسبه ارزان بوده , به طوري كه به عنوان بمب اتمي فقرا The Poor Man,s Atom Bomb يا PMAB ناميده شده است .توليد ، استفاده و انتشار يك سلاح بيولوژيكي بسيار ارزانتر از بمب اتم بوده و كمتر احساسات جهانيان را بر مي انگيزد .و البته استفاده از اين سلاحها تا حدودي براي تروريستها بي خطر ميباشد .معمولا مشاهده پاتوژنها و مقابله بر عليه آنها مشكل است به عنوان مثال در صورت انتشار عامل اسهال در آب يك منطقه تا دوره كمون سپري شود و علائم بيماري ظاهر شود چند روز طول ميكشد كه فرصت مناسبي براي تروريستها است تا به اهداف خود برسند . انتقال عوامل هم از كشوري به كشور ديگر به وسيله مسافرهاي معمولي آسان به نظر ميرسد به عنوان مثال قرار دادن پودر ميكروب سياه زخم در داخل كپسول به عنوان دارو و حمل آن به مناطق مورد نظر . اين عوامل بيماري زا از راههاي مختلفي در جوامع هدف مورد استفاده قرار ميگيرند . انتشار عوامل بيماري زا در هوا ، آب ، مواد غذائي ، انواع مواد كنسرو شده ، اسباب بازي ، پاكت نامه ، هدايا پستي،حشرات ناقل، خون و.... سابقه داشته است. استفاده از عامل بيوتروريسم بر اساس اهداف تروريستها تعيين ميگردد. در صورتي كه تروريسم قصد گسترش وسيع بيماري را داشته باشد از عواملي نظير آبله انساني استفاده ميكند كه به راحتي از فردي به فرد ديگر منتقل ميشود و باعث آلودگي وسيع ميشود و در صورتي كه قصد آن مورد هدف قرار دادن شخص خاصي باشد از عواملي نظير انتراكس (عامل سياه زخم ) استفاده ميكند . تعاريف : براي ترور و تروريسم تعاريف مختلفي ارائه شده كه با گذشت زمان توسعه داده شده اند . در ابتداي بحث به چند تعريف و تعاريف مرتبط با آن اشاره ميگردد . ترورچيست؟ « ترور » در كلمه به معني « ترساندن » است و در فرهنگ سياسي جهان عبارتست از هرگونه اقدام خصمانه و مخفيانه عليه فرد يا افرادي در حوزهاي محدود يا گسترده، با اهداف اقتصادي ـ كشاورزي ـ صنعتي، با هدف ايجاد ارعاب يا باج خواهي. در فرهنگ سياسي، ترور از ريشه لاتين terror به معناي ترس و وحشت گرفته شده و به رفتار و اعمال فرد يا گروهي اطلاق مي شود كه از راه ايجاد ترس، وحشت و استفاده از زور ميخواهد به هدف سياسي خود برسد. در زبان فارسي هم ترور به معناي ترس زياد، بيم و هراس و خوف و وحشت است و تروريست به عامل ترور، طرفدار ترور، آدم كش يا كسي كه براي رسيدن به هدف خود كسي را به طور غافلگيرانه بكشد يا ايجاد وحشت و هراس كند، گفته ميشود. در لغتنامه روابط بين الملل ذيل كلمه terrorism آمده است :ترور و تروريسم به فعاليتهاي بازيگران دولتي و غير دولتي اطلاق ميشود كه شيوه و تمهيدات خشن را در اعمال خود براي رسيدن به اهداف سياسي به كار ميبرند . بيوتروريسم چيست؟ بر اساس تعريف پليس بين الملل درسال 2007 بيوتروريسم عبارت است از منتشر كردن عوامل بيولوژيكي يا سمي با هدف كشتن يا آسيب رساندن به انسانها، حيوانات و گياهان با قصد و نيت قبلي و به منظور وحشت آفريني ، تهديد و وادار ساختن يك دولت يا گروهي از مردم به انجام عملي يا برآورده كردن خواستهاي سياسي يا اجتماعي. حمله بيوتروريستي چيست؟ عبارت است از پخش كردن ويروس ، باكتري، ميكروب يا ديگر عوامل بيماريزا و سمي كه موجب بروز بيماري و مرگ در ميان انسانها ، حيوانات و گياهان ميشود. كشف و شناسايي يك حمله بيولوژيكي سخت و دشوار به شمار ميآيد.تاثيرات يك حمله بيولوئژيكي به چهار دسته تقسيم ميشوند. -1 فيزيكي:بروز بيماري 2 - رواني:بروز ترس و وحشت ، 3- اقتصادي:محدوديت سفر و جابهجايي، متوقف شدن فعاليتهاي اقتصادي و كسب و كار4- زيست محيطي:آسيب ديدن انسانها، حيوانات، گياهان، آلوده شدن منابع طبيعي مثل منابع آب بيوتروريسمها چه كساني هستند؟ معمولا گروهها و جنبشها سياسي و فرقههاي مذهبي يا اشخاصي هستند كه توانايي توليد و بكارگيري سلاحهاي بيولوژيك را دارند. به طور مثال جنبش استقلال طلب قبيله مائومائو در كنيا كه از سم براي كشتن ماموران حكومت استعماري بريتانيا استفاده كردند. فرقه مذهبي راجنيشي در سال 1984 با آلوده كردن ظروف سالاد يازده رستوران در آمريكا با باكتري (تايفيموريوم سالامونا) موجب مسموميت 750 نفر شدند. در سال 1993 فرقه مذهبي آئوشينريكوي باسيل سياه زخم را در ناحيه كاميرو در متروي توكيو منتشر كرد. جنگهاي ميكروبي ( بيولوژيك ) تاريخچه استفاده كردن از مواد توليد شده توسط جانوران، گياهان، باكتريها، قارچها و ويروسها بر عليه نيروهاي انساني و منابع غذايي سابقهاي هزاران ساله دارد. استفاده از سموم جانوري يا گياهي براي سمي كردن سر تيرهاي جنگي، استفاده از لاشه حيوانات مرده از طاعون براي شكستن مقاومت داخل قلعهها، مسموم سازي فضاي داخلي مقابر فرعونها با هاگِ قارچي كشنده و آلوده كردن منابع آبي شهرها از نمونههاي باستاني بكارگيري سلاحهاي نامتعارف بيولوژيك است. در جهان متمدن نيز اين رويه ادامه يافت و البته پيچيدهتر شد. آنگونه كه ساخت و بكارگيري اين سلاحها طي كنوانسيونهاي بين المللي به شدت ممنوع شد. با اين وجود قدرتهاي استكباري همواره در انديشه ساخت سلاحهاي بيولوژيك و زيستي هستند تا با وارد ساختن كمترين زيان اقتصادي به صنايع و با بيشترين كشتار بتوانند به منابع حريف دست يابند. كشتار فراوان، وحشت گسترده، ايجاد هراس در عقب جبهه، فلج ساختن خط مقدم، بردن جنگ به داخل خانههاي مردم غير نظامي و درگير نمودن شهرها، عدم امكان اثبات دقيق در بكارگيري آنها و نهايتاً تخريب اندك از محسنات خاص سلاحهاي ميكروبي هستند. محسناتي كه از نگاه نظريه پردازان جنگي به هيچ وجه قابل چشم پوشي نيستند . جنگهاي بيولوژيك را مي توان به 3 دوره تقسيم كرد : ) 1دوران اوليه ( 200 سال قبل از ميلاد مسيح و تا آغاز قرن بيستم ) 2دوران نوين ) 3دوران كنوني دوران اوليه اولين اسناد ثبت شده از كاربرد ميكرو ارگانيسمها به عنوان يك سلاح بيولوژيكي ، به روميان مربوط ميشود كه از اجساد حيوانات مرده براي آلوده كردن چاهها و منابع آب دشمنان استفاده ميكردند . در متون قديمي آمده است كه هانيبال كوزههاي پر از مار و عقرب را با منجنيق به سوي كشتي دشمنان پرتاب ميكرد ، كه با شكسته شدن كوزهها ، اين جانوران در كشتي پخش و باعث به هم ريختگي اوضاع ميشدند . پس از آن ، طي يك حمله برق آسا كشتي تسخير ميشد . در كتاب ذخيره خوارزمشاهي كه اولين دائره المعارف پزشكي به زبان فارسي محسوب ميشود و توسط دانشمند ايراني، سيداسماعيل جرجاني در قرن ششم هجري شمسي، تاليف گرديده است آمده است كه: "بعضي از ملوك، كنيزكان را به زهر، بپرورند چنانكه خوردن آن ايشان را عادت شود و زيان ندارد. اين از بهر آن كنند تا آن كنيزك را به تحفه (هديه) يا به حيله ديگر به خصمي كه ايشان را بُوَد برسانند تا به مباشرت آن كنيزك، هلاك شوند 000 و ابن سينا نيز در اوائل هزاره دوم ميلادي در دائره المعارف " قانون در طب" همين مطلب را بيان نموده ، دكتر الگود در كتاب تاريخ پزشكي ايران و سرزمين هاي خلافت شرقي، سم مزبور را " هند گياه البيش" ناميده كه نوعي سم بيولوژيك به حساب ميآيد . جرجاني در كتاب ذخيره خوارزمشاهي و خُفِ عَلائي رهنمودهاي جالب توجهي را در رابطه با پيشگيري از بيوتروريسم گوارشي كه در آن زمان رايجترين راه ارعاب و هلاكت مخفيانه شخصيتها و رقبا بوده است ارائه داده، متذكر ميشود " كساني را كه از اين كار، انديشه باشد احتياط آنست كه طعامي كه طعم آن قوي باشد نخورند مثلا طعامي كه سخت ترش يا سخت شيرين يا سخت شور يا سخت تيز (تند) باشد نخورند، از بهر آنكه كسانيكه خواهند كسي را چيزهاي زيانكار دهند، به چنين طعام هائي مزه آن بپوشند و لذا آنجا كه تهمت اينكار باشد هيچ نبايد خورد و اگر ضرورت افتاد چنان جاي گرسنه و تشنه حاضر نبايد شد 000 . مهمترين حادثهاي كه در تاريخ از اين نوع به وقوع پيوست مربوط ميشود به قوم تاتار كه در سال 1346 ميلادي در شهر كافا كه هم اينك Feodissia نام دارد با پرتاب كردن اجساد مردگان ناشي از طاعون ، توانستند مقاومت شهر را از بين ببرند . برخي از مورخان ، علت پيدايش اپيدمي مشهور طاعون در اروپا را كه حدود 25 تا 40 ميليون كشته به جاي گذاشت ، همين اقدام قوم تاتار ميدانند . در سال 1710 ميلادي نيز روسها از همين روش ( روش قوم تاتار ) در حمله به سوئد استفاده كردند . در سال 1767 ميلادي در مبارزات بين نيروهاي فرانسوي و بوميان آمريكا ( سرخپوستان ) ، نيروهاي انگليسي به فرماندهي جفري امرست با فريب دادن سرخپوستان آمريكايي و تحت پوشش اقدامهاي صلح جويانه و مسالمت آميز ، با دستان خود پتو و البسه و ساير ضروريات زندگي را به آنها هديه دادند ، اما در حقيقت آن پتوها و وسايل از بيمارستاني كه از مبتلايان به آبله نگهداري ميكرد ارسال شده بود ؛ و در نهايت باعث ايجاد اپيدمي آبله در بين سرخپوستان گرديد كه نسبت به آن حساس بودند و سرانجام بيش از 90 درصد آنها كشته شدند و نيروهاي فرانسوي كه در حقيقت از طرف اروپا به اين جنگ فرستاده شده بودند ، بر سرخپوستان آمريكايي غلبه يافتند . ( نكته مهم در اين طرح اين بود كه نيروهاي انگليسي از مصون بودن خود نسبت به اين بيماري مهلك ( به علت مايه كوبي نيروهاي اروپا ) و حساس بودن سرخپوستان به آن ، نهايت استفاده را كردند . ) دوران نوين اين دوران از سال 1918 ميلادي آغاز ميشود .از اولين اقدامهايي كه در دوران نوين كاربرد اين سلاحها انجام شد ، تشكيل واحد 731 در ارتش ژاپن به عنوان متولي امر تحقيق در مورد اين سلاحها و يافتن نمونه قدرتمند براي ارتش ژاپن بود . در سال 1931 ميلادي ژاپن برنامههاي بيولوژيكي خود را گسترش بيشتري داد . به همين منظور ، واحد 731 در منچوري يك پايگاه مخفي براي آزمايش مستقيم بر روي انسان ( اسيران جنگي ) تشكيل داد كه فقط برخي از آزمايشهاي بيولوژيكي اين گروه يا در واقع جنايتهاي آنها در تاريخ ثبت شده است . حداقل 10000 زنداني در نتيجه اين آزمايشها جان سپردند . در شروع جنگ جهاني دوم ، در سال 1941 هواپيماهاي ژاپني ، ككهاي آلوده به طاعون را در قسمتهايي از چين پراكنده ساختند . هواپيماهاي ژاپني در هر مرحله 15 ميليون كك را بر روي 11 شهر چين اسپري نموده و اپيدمي طاعون بوقوع پيوست كه بين سالهاي 1937 و 1947 با بيش از 2000 حمله، مرگ94000 نفر بوقوع پيوست . بر اساس شواهد تاريخي ، واحد 731 ارتش ژاپن حدود 400 كيلوگرم عامل آنتراكس(سياه زخم) را به صورت بمبهاي ويژه آماده استفاده داشت . دولت آمريكا در پايان جنگ جهاني دوم و درجنگي كاملاً تبليغاتي به افشاگري اعمال اين گروه و محكوم كردن دولت ژاپن پرداخت ولي در مقابل طي يك محاكمه نمادين ، علاوه بر بخشش و عفو دانشمندان اين گروه ، حاضر به فراهم كردن امنيت آنها شد به اين شرط كه تمامي اطلاعات و تجربيات به دست آمده توسط اين گروه ، در خدمت برنامههاي بيولوژيكي دولت آمريكا قرار گيرد . دوران كنوني پس از جنگ جهاني دوم ، دنيا وارد مرحله جديدي به نام جنگ سرد شد . در اين مرحله انگلستان نيز با جديت سرگرم اجراي پروژه هاي متعددي در زمينه سلاح هاي بيولوژيك بود . آنها به خصوص بر روي اسپورهاي آنتراكس(سياه زخم ) و ميزان تخريب و گسترش آن به وسيله بمبهاي انفجاري كار ميكردند . واقعهاي كه توجه جهانيان را به اين فعاليتها بيش از پيش جلب نمود ، اجراي آزمايش پخش اسپور آنتراكس به وسيله بمبهاي انفجاري در جزيره غير مسكوني گرينارد در غرب اسكاتلند بودو تا سال 2000 ميلادي در خاك اين جزيره اسپورهاي آنتراكس پيدا ميشد . برنامههاي بيولوژيك آمريكا نيز از سال 1941 شتاب گرفت . در سال 1943 در پي برنامههاي آلمانها و ژاپنيها ، سردمداران دولت آمريكا با شدت بيشتري به پيگيري اين تحقيقات پرداختند . اين كشور برنامههاي خود را در كمپ دتريك كه امروزه فورت دتريك ناميده ميشود ، متمركز كرد .آمريكا آزمايشهاي مخفيانهاي بر روي مناطق پرجمعيت با عوامل كم خطر يا بي خطر مثل باسيلوس گلوبيجي ، سراشيا مارسنس و ذرات خنثي انجام ميداد . يكي از بزرگترين آزمايشهاي مخفيانه ارتش آمريكا ، پخش سراشيا مارسنس در شهر سانفرانسيسكو به صورت 5000 ذره در دقيقه بود كه در نتيجه آن ، يكنفر فوت نمود و 10 نفر ديگر در بيمارستان بستري شدند . در سال 1966 ، در ادامه اين تحقيقات ، در سيستم متروي شهر نيويورك اسپورهاي باسيلوس سابتيليس پخش شد تا سيستم مترو از نظر امنيت ارزيابي شود . نتايج نشان داد كه تمامي تونلهاي مترو تنها با آلوده كردن يك ايستگاه ميتواند آلوده بشود . در سال 1979 ، ساكنان شهر سوردلوسك در شوروي سابق ، شاهد يك انفجار بزرگ در تاسيسات نظامي شماره 19 ارتش شوروي بودند . چندين روز بعد در بين مردم اين شهر تب و مشكلات تنفسي منتشر گرديد تا اينكه تعداد مرگ و مير افراد به حدود 40 نفر رسيد . دولت شوروي علت مرگ ساكنان شهر را مصرف گوشت آلوده گاو اعلام كرد . در نهايت تعداد كل تلفات به يكهزار نفر رسيد . در سال 1992 رئيس جمهور وقت روسيه ، بوريس يلتسين ، در يك كنفرانس مطبوعاتي اعتراف كرد كه ارتش سرخ در آن واحد نظامي به صورت مخفيانه يك برنامه گسترده بيولوژيكي انجام ميداده است . در بين سال هاي 1980 تا 1990 ، كاربرد سلاح هاي بيوتروريستي به صورت پراكنده بود كه از آنها ميتوان به استفاده شوروي از سم مهلك ترايكوتسن تي دو ( باران زرد ) عليه مجاهدين افغاني ، استفاده آمريكا از عامل ميكروبي تب خوك عليه انقلابيون كوبا ، استفاده رژيم اشغالگر قدس از عامل بيولوژيكي عليه دختران خردسال فلسطيني در سال 1982 ميلادي نام برد . مهمترين رويداد بيوتروريسم در هزاره جديد ، پخش نامههاي حاوي اسپور آنتراكس(عامل مولد سياه زخم ) در آمريكا بود :در روز 18 سپتامبر سال 2001 اولين نمونه آنتراكس پوستي به علت نامه پستي حاوي اسپور آنتراكس مشاهده شد كه بيمار با مصرف آنتي بيوتيك بهبود يافت . از اين زمان تعداد مبتلايان به آنتراكس پوستي افزايش يافت تا اين كه در دوم اكتبر ، 2 مورد آنتراكس تنفسي به عنوان اولين نمونههاي آنتراكس تنفسي سالهاي اخير آمريكا گزارش شد و در پي آن روبرت استيونس نتوانست در مقابل اين بيماري مهلك دوام بياورد و اولين قرباني بيوتروريسم در هزاره جديد نام گرفت . از اين تاريخ به بعد تعداد نامههاي ارسالي آلوده به قسمتهاي مختلف آمريكا ، از جمله به مجلس سناي آن كشور نيز افزايش يافت و تعداد قربانيان نيز رو به افزايش گذاشت . در اواسط ماه اكتبر باز هم 2 كارمند اداره پست به علت آنتراكس تنفسي جان باختند و تقريبا بسياري از ادارههاي فدرال براي مدت نامعلومي تعطيل شدند . وزارت بهداشت آمريكا در اواخر ماه اكتبر شروع به تجويز آنتي بيوتيك سيپروفلوكسوساسين در يك دوره 10 روزه به بيش از 2200 نفر از كارمندان پست كرد و از طرفي در بين ارتش و نيروهاي نظامي نيز تجويز واكسن آغاز شد . اين وحشت و فاجعه در بين كاركنان اداره پست و ساير شهروندان عادي به حدي بالا گرفت كه شركت سازنده داروي سيپروفلكسوساسين حاضر شد 100 مليون قرص را تقريبا به نصف قيمت اوليه در اختيار دولت قرار دهد ؛ يعني چيزي معادل 100 مليون دلار تنها براي پيشگيري دارويي در مقابل اين حمله بيوتروريستي! پس از پيش آمدن اين برنامه طراحي شده ، دولت نومحافظهكاران با بهانه قرار دادن اين اتفاق سيلي از بودجههاي دولتي را براي مقابله با تهديدات بيولوژيك گروههاي تروريستي همچون القاعده به مراكز تحقيقاتي مختلف ارائه داد تا به ظاهر راهكارهايي براي مقابله با اين حملات فراهم كنند. براي برخورداري از اين سيل پولي، بسياري از سازمانهايي كه بر روي بيماريهاي واگيردار و عفوني كار ميكردند كار خود را به نوعي با بيوتروريسم ارتباط داده و دست به انجام تحقيقات و آزمايشهاي گستردهاي زدند كه يقينا در آيندهاي نه چندان دور نتايج آن همچون نتايج پژوهشهاي دهههاي قبل بر همگان ظاهر خواهد شد. در سيستم درجه بندي امنيت بيولوژيك آمريكا درجه 4 به خطرناكترين آزمايشها و آزمايشگاهها داده ميشود. پيش از يازده سپتامبر تنها پنج آزمايشگاه وجود داشت كه در بالاترين درجه امنيت بيولوژيك، يعني درجه 4، قرار داشتند و به طور فعال در زمينه مطالعه عوامل بيولوژيك مرگزا كار ميكردند. در حالي كه در سال 2009 اين تعداد به پانزده مورد رسيد و روند افزايشي همچنان ادامه داشته و تعدادي نيز در حال ساخت هستند. در مجموع هم اكنون بيش از 400 مركز تحقيقاتي در درجات امنيت بيولوژيك 3 و 4 در آمريكا فعال هستند كه توانايي توليد عواملي همچون باكتري سياه زخم و فراوردههاي آن را دارند و بيش از چهارده هزار نفر بر روي توليد چنين عوامل خطرناكي كار مي كنند كه اكثر آنها مربوط به بخش غير دولتي بوده و براي كسب بودجه مجبورند پروژههاي مد نظر سياستمداران را هرچه كه باشد بپذيرند. ويژگي هاي عوامل ميكروبي - 1توانايي ايجاد تلفات زياد ؛ در بين انواع سلاحهاي نوين، ميكروبها و فرآوردههاي ميكروبي رقمي بهت آور از مرگ و مير را در پي خواهند داشت. مثلاً 15 گرم از سم توليد شده توسط باكتري كلستريديوم بوتولينوم ميتواند تمام مردم جهان را به كام مرگ بكشد ! يا بهطور مثال اگر در شهري 12 ميليون نفري يك موشك اسكاد با كلاهك محتوي 300 كيلوگرم گاز اعصاب سارين منفجر شود بين 60 تا 100 هزار نفر را خواهد كشت. اگر همين كلاهك حاوي يك بمب 12 كيلوتني هستهاي باشد 23 تا 80 هزار نفر را از بين ميبرد. اما اگر چنين كلاهكي با تنها 100 كيلو اسپور سياه زخم بار شود بسته به شرايط جوي بين 42 هزار نفر تا 3 ميليون نفر را خواهد كشت. - 2 توانايي در ايجاد بيماري و عوارض طولاني مدت و نياز به مراقبتهاي گسترده - 3 توانايي برخي عوامل در انتشار از طريق ناقل يا فرد آلوده ؛ اين امر باعث ميشود تا آلودگي از فردي به فرد ديگر منتقل شود و همين امر كمك ميكند تا با حجم اندكي از ميكروب بتوان شهري را از پاي درآورد. - 4 عدم وجود فنآوري كافي و سيستمهاي شناسايي كارآمد ؛ تقريباً اكثر كشورهاي جهان كه مورد اين تهديدات هستند از فنآوري نوين تشخيص بيبهرهاند. گذشته از سطح پايين علمي اين كشورها، عدم فروش تجهيزات پيشرفته از سوي كشورهاي توسعه يافته باعث شده تشخيص سريع يك حمله بيوتروريستي با تأخير صورت پذيرد . - 5كاهش نقش خودامدادي و دگر امدادي و افزايش حس نااميدي در مردم . - 6 وجود يك دوره نهفته بيماري كه باعث ميشود درمان و پيشگيري از انتقال بيماري با تأخير انجام شود؛ معمولاً در خوش بينانهترين حالت، وقتي كادر دفاعي از بروز يك تهاجم ميكروبي آگاه ميشوند كه يك اپيدمي رخ داده است. طبعاً در اين حالت كمك رساني و مهار بيماري بسيار دشوار و با بروز استرسهاي اجتماعي همراه است . - 7توانايي در ايجاد علائم عمومي و غير اختصاصي و اصولاً مشكل بودن تشخيص ؛ تقريباً تمام بيماريهاي عفوني در شروع علائم باليني يكساني نشان ميدهند. مثلاً سياه زخم در آغاز علائمي همچون يك زكام عادي را بروز ميدهد. بعد از يك دوره يكي دو روزه كه فرد حساس بهبودي ميكند، ناگهان با شتابي فراوان تمام بدن را دربر ميگيرد و فرد را ميكشد. در اينجا مهارت كادر درماني در تشخيص افتراقي بيماريها بسيار تعيين كننده خواهد بود . - 8 امكان توليد ميكروبهاي نوپديد يا انتشار عوامل بازپديد ؛ ميكروبهاي نوپديد به ميكروارگانيسمهايي گفته ميشود كه در آزمايشگاههاي بيوتكنولوژيك، از تغيير گونههاي وحشي بهدست ميآيند. با كمك مهندسي ژنتيك ميتوان باكتري يا ويروسي را توليد نمود كه در حكم يك گونه يا زيرگونه جديد باشد. ايدز، سارس، ابولا و.. از اين دستهاند. اما ميكروبها بازپديد به آن گروهي گفته ميشود كه ريشه كن شده يا تقريباً بطور كامل مهار شدهاند ولي توسط گروههايي كه به بانكهاي ميكروبي جهان دسترسي دارند، دوباره منتشر ميشوند. مثلاً آبله در جهان ريشه كن شده. با اين وجود چند كشور از جمله ايالات متحده هنوز مقداري از اين ويروس را در بانك ميكروبي خود نگهداري ميكند. نشت يا انتشار عمدي آن در جهاني كه نزديك به 40 سال است واكسن آبله را دريافت نكرده فاجعه بار خواهد بود. - 9موجب تخريت صنايع و تجهيزات نميشوند. پيچيدگيهاي برخورد با عوامل ميكروبي 1ـ مقادير اوليه عامل اندك است و در نتيجه در لحظات اوليه هجوم قابل رديابي نيست. اما در مدت كوتاهي ـ اگر ميكروب زنده باشد ـ تكثير ميشود و حوزه گستردهاي را خواهد پوشاند. 2ـ آثارشان دير ظاهر ميشود. معمولاً بيماري يك دوره نهفته دارد كه از لحظه آلوده شدن تا بروز علائم را شامل ميگردد. همين زمان، تشخيص را به تأخير انداخته و در عين حال باعث انتشار بيماري خواهد شد. طبعاً هر چه زمان كمون ( زمان نهفتگي ) بيماري بيشتر باشد، خطر بروز همهگيري بيشتر خواهد بود . 3ـ مهار آن مشكل است. افراد آلوده بهصورت بيمار يا ناقل بدون آنكه بتوان ايشان را تحت كنترل قرار داد در منطقه جابهجا ميشوند ويا به عقب خط باز ميگردند. با اين كار باعث گسترش شديد عامل ميشوند . 4ـ عموماً قابل انتقال و سرايت از يك فرد به فرد ديگر هستند . 5ـ غير قابل تشخيص با حواس پنجگانه هستند. يعني رنگ و بو ندارند . راههاي انتشار عوامل بيولوژيك در يك حمله تروريسي اين عوامل از طريق جنگافزارهاي گوناگون منتشر ميشوند. از جمله بستههاي مراسلاتي، هواپيماهاي سبك سمپاش يا بدون سرنشين مخزندار، اشيا و وسايل مصرفي - بهداشتي و آرايشي، آفات نباتي، حشرات و جوندگان ناقل و تنقلات مانند شكلاتها . اصولاً جاسوسان و عوامل خود فروخته داخلي ميتوانند با هر وسيلهاي به انتشار ميكروبها يا فرآوردههاي كشنده آنها مبادرت نمايند. از اين بين مراسلات پستي، لوازم آرايشي، البسههاي دست دوم، بسته بنديهاي صادراتي، سيگار و تنقلات گزينههاي مورد توجه هستند. ميتوان حجم معيني از اسپور باكترياي مانند باسيلوس آنتراسيس را در پاكت نامهاي ريخت و به مقصد هدف پست كرد. در تركيب مواد سازنده شكلاتها و تنقلات مواد مضر با تأثير دراز مدت را قرار داد يا به همراه علوفه دامي، حشرات ناقل بيماريهاي دام و طيور را به كشوري فرستاد تا صنايع آن كشور را فلج نمايند. نشانههاي يك تهاجم بيولوژيك گفته شده كه امكان تشخيص سريع عوامل ميكروبي بسيار محدود و در صورت وجود نيز كار با آنها بسيار پيچيده و دقيق است. لذا مشاهدات كادر پزشكي و نيروهاي بهداشتي - درماني بسيار كمك كننده خواهد بود. نشانههاي زير ميتواند دليل بر يك تهاجم بيوتروريستي باشد : - 1ازدياد حشرات بطور غير عادي در منطقه. بهخصوص حشراتي كه قبلاً در منطقه ديده نشدهاند . - 2وجود اجساد حيوانات مرده بهصورت غير عادي در منطقه. يا حيوانات غير بودمي مرده و زنده در اطراف مراكز مسكوني و پادگاني. - 3احساس تغيير طعم و مزه آب و مواد غذايي . - 4خشك شدن ناگهاني گياهان . - 5مردن احشام و دامها در منطقه . - 6بيمار شدن ناگهاني افراد . - 7مشاهده افراد مبتلا به بيماري با علائم مشترك و به تعداد زياد. مديريت بحران و اصول مبارزه با بيوتروريسم مديران نظامي و انتظامي كشور بايستي در قبال تهديدات بيوتروريستي به چهار پرسش اصلي پاسخ دهند : چه كسي، چه وقت، چطور و كجا اقدام به چنين حملهاي ميكند. دانستن پاسخ اين چهار پرسش كادر دفاعي را پيشاپيش در برابر تهديدات آماده ميسازد و كمك ميكند تا منافذ نفوذ بسته شوند. در اينجا اصول پنجگانهاي را ميتوان براي چنين مبارزهاي تعريف نمود: - 1آگاهي: دانش و آگاهي از روند پديده بيوتروريسم، شناخت تهديدات، منافذ خطر و كلاً يافتن پاسخ چهار سئوال كليدي فوق گام نخست چنين مبارزهاي است . - 2 آمادگي: رسيدن به سطح مطلوبي از توانايي دفاعي با تمرينات و رزمايشها، دستيابي به علوم جديد، دستيابي به فنآوري نوين تشخيص و دفاع و درمان، تهيه لوازم و ملزومات چنين جنگ مخفي و ساكتي، دومين گام مبارزه و دفاع خواهد بود . - 3مهارت: اعتماد به نفس، غلبه بر ترس و مهارت در هدايت بحران به سمت عادي سازي شرايط ، سومين و مهمترين گام چنين مبارزهاي است . - 4 شك: متوليان دفاعي كشوري كه همواره در پنهان و آشكار مورد تهديدات اجانب است، بايستي به هر پديدهاي حتي پديدهاي كه در نگاه اول طبيعي جلوه ميكند با نگاه شك بنگرند. چنين نگاه شك آلودي باعث ميشود بسياري از منافذ ورود دشمن باز شناخته شود و اصول ايمني هرچه بيشتر رعايت گردد. ديگر نبايد از كنار هر اپيدمي كوچك و بزرگي به سهولت گذشت . -5 كتمان و رازداري: وقتي نخستين هدف دشمن از حمله تروريستي ايجاد ترس در مردم عادي است، مهمترين عمل كادر دفاعي آن خواهد بود كه از انتشار خبر حمله و شايعهسازي در پيرامون آن خودداري نمايند. بهخصوص كادر درماني كه با مصدومين چنين حملهاي روبرو هستند. از انتشار خبر حمله، بيان تعداد مصدومين، نوع بيماري، بزرگنمايي واقعه نزد مردم عادي و بيان تشخيصها و علائم باليني و درمانها در جرايد ( در بيشتر موارد دشمن از طريق جرايد نتايج حمله خود را ارزيابي ميكند. بهخصوص كه خواسته باشد سلاحي جديد را بر مردم بيازمايد ) جداً بايد پرهيز نمود . بيوتروريسم با اهداف اقتصادي : در اين نوع از بيوتروريسم هدف نابود كردن پايههاي اقتصادي كشور يا منطقهاي ميباشد . در بعضي از كشورهاي در حال توسعه كه غذاي اصلي مردم را محصولات كشاورزي نظير برنج تشكيل ميدهد ممكن است با ايدههاي تروريستي، به آسيب بيولوژيك غلات و از بين بردن آنها بپردازند و مسبب قحطي، سوء تغذيه، كاهش ايمني و عفونتهاي مكرر گردند. در كشوري مانند ايران مزارع گندم و برنج به عنوان اساس تغذيه مردم ميتواند مورد حملات بيوتروريستي قرار گيرد . بيماري تب برفكي در جمعيت حساس كشوري كه اين بيماري را ندارد سبب ضربه سنگين اقتصادي مي شود چنانكه در سالهاي 2000 الي 2007 انگلستان مورد حمله قرار گرفت و ميلياردها دلار خسارت مالي ديد . در اين سالها انگلستان براي جلوگيري از انتشار بيماري مجبور شد بيش از يك ميليون راس گاو را معدوم نمايد سرويسهاي اطلاعاتي غرب، متهم اصلي بيوتروريسم : عليرغم اينكه كشورهاي غربي به ويژه آمريكا از هر استدلالي براي اتهام زني به گروههاي باصطلاح تندرو استفاده ميكنند، اما يكي از جالبترين نكات اين است كه بزرگترين استفاده كنندگان از مواد شيميايي ميكروارگانيسمها و تروريسم بيولوژيكي عليه جان انسانها، سازمانهاي اطلاعاتي كشورهاي قدرتمند غربي و رژيم صهيونيستي هستند كه از اين راه براي حذف بي سر وصدا و بدون ردپاي رقبا و مخالفانشان بهره ميبرند. مرگ مرموز مامور سابق ك.گ.ب. در لندن : مرگ الكساندر ليتويننكو (Alexander Litvinenko) جاسوس سابق اداره امنيت فدرال روسيه در انگليس در سال 2007، يكي از پر سر و صداترين جريانهاي خبري به شمار ميرود. الكساندر والتروويچ ليتويننكو جاسوس سابق اداره امنيت روسيه بود كه پس از 23 روز جدال با مسموميتي كه ناشي از «پلوتونيوم210» گزارش شد در گذشت. از آنجا كه ليتويننكو جاسوس سابق روسيه، از منتقدان صريح دولت روسيه بود، رسانههاي غربي انگشت اتهام را به سوي مقامات روسي نشانه گرفتند گرچه دولت روسيه هيچگاه اين موضوع را نپذيرفت و به شدت آنرا رد كرد. به گزارش آسوشيتدپرس، تيم پزشكي الكساندر در توجيه علت وخامت اوضاع جسماني وي اعلام كردند كه ليتويننكوي 43 ساله با حمله قلبي روبرو شد و پليس لندن نيز اعلام كرد علت مرگو ليتويننكو نامعلوم است. بر اساس اين گزارش اين جاسوس سابق شوروي اعلام كرده بود كه در تاريخ اول نوامبر حين انجام تحقيقات در خصوص مرگ 'آنا پوليتكوفسكايا' روزنامه نگار فقيد روس و از ديگر منتقدان كرملين مسموم شده بود. به گفته وي پس از اين اتفاق، موهاي سر و بدنش به تدريج شروع به ريختن كرد، گلويش متورم و سيستم اعصاب و روانش به شدت آسيب ديد. وي هم چنين در گفتوگو با مجله تايمز گفت كه كرملين مستقيما در مسموميتش دست داشته است. پس از اين حادثه سرويس اطلاعات خارجي روسيه (SVR) طي بيانيهاي هر گونه دست داشتن در مرگ مخالفانش را رد كرد. شكست هاي پي در پي سي. آي. اي. در ترور كاسترو: كوبا يكي از كشورهايي قاره آمريكاست كه به علت نوع ديدگاه سياسي و نزديكي جغرافيايي با آمريكا و به ويژه روابط نزديك با شوروي در دوران جنگ سرد، جايگاه ويژهاي پيدا كرد. ايالات متحده آمريكا نيز تمام تلاش خود را براي ساقط كردن دولت مستقل اين كشور و ترور يا سرنگوني رهبران ضدآمريكايي كوبا به كار برد تا جايي كه اين تقابل و ايستادگي در برابر زور گوييهاي آمريكا در دهه 1960 ميلادي، جهان را تا مرز يك جنگ هستهاي و تقابل دو قطب شرق و غرب يعني آمريكا و شوروي پيش برد. يكي از عمدهترين دلايل تقابل دو كشور كوبا و آمريكا را بايد در رويكرد منحصر به فرد و استعمارستيز 'فيدل كاسترو' بنيانگذار انقلاب كوبا جستوجو كرد.فيدل كاسترو متولد سال 1926 ميلادي است و در سال 2008 رسما خود را بازنشسته كرد و از نظر طول مدت زمامداري داراي جايگاه سوم در بين رهبران و مقامات كشورهاي جهان است. مدتي قبل اخباري جالب منتشر شد كه در آن عنوان شد؛ فيدل كاسترو تاكنون 638 بار مورد حمله تروريستي قرار گرفته و از آن جان سالم به در برده است كه البته عمده آنها به وسيله سرويس اطلاعاتي آمريكا برنامه ريزي شد. در ميان روشهاي اتخاذ شده براي ترور كاسترو؛ سمي كردن سيگار، اعطاي سيگار و هداياي قابل انفجار، آلوده كردن لباسهاي شنا و جاسازي مواد منفجره در كفش، و توپ بيس بال و انداختن قرص بوتولينوم در نوشيدني وي... ديده مي شود. رويترز نوشت؛ حتي در يكي از اين اقدامات تروريستي تلاش شد تا با استفاده از يك پودر سمي، ريشهاي بلند كاسترو را آلوده كنند تا با ريزش ريشهاي وي از مجبوبيت كاسترو در كوبا و ديگر كشورهاي جهان كاسته شود. سايت خبري رسمي كوبا 'آنسا' نيز گزارش داد كه رهبر انقلابي 85 ساله كوبا در زندگي سياسي خود يعني از سال 1959 تا سال 2006 در مجموع از 638 سوءقصد جان سالم به در برده است و به نقل از روزنامه ديلي تلگراف، بخشي از اين اقدامات تروريستي در قالب يك سريال 8 قسمتي با عنوان 'او كه بايد زندگي كند'-He Who Must Live- ساخته شده است. موساد، ترورهاي بيولوژيك و مرگهاي آرام رهبران فلسطيني : منابع خبري اعتقاد دارند كه استفاده از سموم مرگآور و خطرناك كه با تاثير منفي بر روي ارگانهاي مختلف بدن كه مرگي تدريجي و بي سر وصدا را به همراه دارد، در موساد و شبكههاي اطلاعاتي و امنيتي رژيم صهيونيستي رواج دارد. مرگ مشكوك 'وديع حداد' بنيانگذار جنبش مليگرايان عرب و از مهمترين مبارزان فلسطيني در دهههاي 70 و 80 ميلادي، 'خالد مشعل' از فرماندهان حماس و رييس دفتر سياسي اين حزب كه ناكام ماند و 'محمود المبحوح' از رهبران حماس ازجمله افرادي هستند كه گفته ميشود همگي قرباني ترورهاي خاموش سازمانهاي اطلاعاتي رژيم صهيونيستي شدهاند. ياسر عرفات، رهبر جنبش آزاديبخش فلسطين نيز ازجمله كساني است كه گمان ميرود موساد در ماجراي مرگ وي نقش داشته است. بيوتروريسم ابزار چه گروهي است: حال با تمام اين توضيحات، اين پرسش پيش ميآيد كه كداميك متهمترند؟ گروههاي تروريستي كه به فرض درست بودن ادعاها در گذشته تنها قادر شدند در سراسر جهان با روشهاي بيولوژيكي كمتر از 50 نفر را قرباني خواستههاي غيرمشروع خود كنند، يا سازمانهاي تروريستي وابسته به قدرتها كه بهراحتي افراد مخالف خود را حذف ميكنند و با استفاده از سكوت رسانهاي بر اطلاعات مربوط به مرگ انسانهاي بيگناه و مقامات سرپوش گذاشته و به اقدامات خود ادامه مي دهند!؟ منبع
- 12 پاسخ ها
-
- 7
-
- تسلیحات استراتژیک
- سارس
- (و 5 بیشتر)
-
سلام دوستان بمب های نوترونی تاكتیكی اساساً جهت كشتن سربازانی كه توسط زره پوش محافظت می شوند در نظر گرفته شده اند . خودروهای زرهی در برابر انفجار و حرارت تولید شده سلاح های هسته ای بسیار مقاوم هستند ، ولی زره پوش فولادی قادر است تابش نوترونی را فقط به میزان كمی کاهش دهد ؛ بنابراین برد كشندگی نوترون ها بسیار بیشتر از سایر اثرات سلاح می باشد . برد كشندگی بمب های نوترونی تاكتیكی ممکن است از برد كشندگی انفجار و حرارت حتی برای نیرو هایی كه محافظت نشده اند ، بیشتر شود . زره می تواند نوترون ها و انرژی نوترون را جذب كند ، بنابراین تابش نوترونی برای خدمه تانك كه در معرض آن قرار گرفته اند كاهش می یابد ، ولی تابش نوترونی در واقع به میزان كمی با زره كه ممكن است واكنش مضری با نوترون ها داشته باشد ، مقابله می كند . برای مثال آلیاژ فولادی ممكن است رادیواكتیویته القایی را تولید کند كـه بـرای مـدت زمـان كوتاهی ایجاد خطر می كند . وقتی نوترون های سریع كند می شوند ، انرژی از دست رفته ( تلف شده ) ممکن است به شكل اشعه های ایکس ظاهر شـود . در بعضی از انواع زره پوش ها مانند تانك ام یک ، اورانیوم تهی شده به كار رفته است كه می تواند شكافت سریع را تحمل كند ، نوترون های اضافی تولید می كند و رادیو اكتیو می شود . همچنین فنون زرهی ویژه جذب نوترون مانند زره پوش های حاوی بور موم شكل ( خمیری ) و استفاده سوخت خودرو به عنوان حفاظ به وجود آمده است . همچنین بمب نوترونی كلاهك تابش افزایش یافته نامیده می شود . بمب نوترونی نوع خاصی از سلاح گرما هسته ای كوچك اسـت كه حـداقل انفجار و حـرارت را تولید می كنـد ، ولی مقـدار زیادی تابش كشنده آزاد می كند . بمب نوترونی اثرات حرارتی و انفجاری ایجاد می كند كه محدود به ناحیه ای اسـت كه فقط شعاع چند صد یارد دارد . ولی در ناحیه ای نسبتاً بزرگتر ، موج گسترده ای از نوترون و تابش گاما رها می شود ، كه قادر است در زره یا چند فوت در خاک نفوذ كند . این تابش برای بافت زنده بی نهایت مخرب است . به دلیل برد كوتاه تخریب و فقدان اثر دراز مدت ، بمب نوترونی در مقابله با تانك و تشكیلات پیاده نظام در میدان نبرد بسیار مؤثر است ولی شهرها یا مراكز جمعیتی كه چند مایل دورتر هستند را به خطر نمی اندازد . بمب نوترونی ممكن است با یك موشك لانس حمل شود یا با توپ هویتزر8 اینچی ( 200 میلیمتری ) پرتاب شـود ، یا احتمال حمله هوایی به وسیله هواپیما وجود دارد. در نمونه های استراتژیك ، بمب نوترونی اثر بازدارندگی تئوریک دارد : ممانعت از حمله زرهی زمینی كه بیم ضد حمله بمب نوترونی وجود دارد . این بمب خـدمه تانك دشمن را در آن ( در دقیقه ) ناتوان می كند ، و در ظرف چند روز می کشد . ایالات متحده تولید این بمب را در سال 1978 به تعویق انداخت و در سال 1981 تولید آن را از سرگرفت ( متن فوق ترجمه می باشد ) . بمب های نوترونی بمب های نوترونی ، كه به طور بسیار صریحی به عنوان كلاهك های تابش افزایش یافته ( ER ) اشاره دارند ، سلاح های گرماهسته ای كوچكی هستند كه انفجار نوترون هـای تولید شده تـوسـط واكـنـش گـداخـت به طور عمدی به درون سـلاح جـذب نمی شود ، بلكه اجازه فرار می یابند . انفجار شدید نوترون های پر انرژی اصولاً یك مكانیزم مخرب و ویرانگر است . نوترون ها نسبت به سایر تابش ها بیشتر نفوذ می كنند ، بنابراین اكثر مواد حافظی كه عملکرد خوبی در مقابل اشعه های گاما دارند ، تقریباً كاركرد خوبی در برابر نوترون ها ندارند . اصطلاح تابش افزایش یافته فقط به انفجار تابش یونیزه كننده که در لحظه انفجار آزاد می شود ؛ اشاره دارد و به افزایش تابش باقیمانده در ریزش اتمی ربطی ندارد . ایالات متحده بمب های نوترونی را جهت استفاده به عنوان سلاح های استراتژیك ضد موشك و نیز سلاح های تاكتیكی علیه نیروهای زرهی تولید كرده است . به عنوان مثال یك سلاح ضد موشک تابش افزایش یافته سلاحی است كه برای حراست از انبارهای موشك بالستیك قاره پیمای ایالات متحده ، با وارد كردن خسارت به تركیبات هسته ای كلاهك های شوروی به وسیله وارد كردن كلاهك دارای شار نوترونی قوی ، تولید شده بود . بمب های نوترونی تاكتیكی اصولاً جهت كشتن سربازانی است كه توسط زره محافظت می شوند . خودروهای زرهی در برابر انفجار و تابش گرمایی سـلاح های هسته ای بی نهایت مقاوم هستند ، بنابراین برد مؤثر یك سلاح هسته ای در مقابل تانك ها به وسیله برد كشندگی تابش تعیین می شـود ، هرچند این برد به وسیله زره كاهش مـی یابد . با انتشار مقادیر زیادی تابش كشنده از نوع بسیار نافذ ، كلاهك های تابش افزایش یافته برد كشندگی بازدهی معین یک كلاهك هسته ای در مقابل اهداف زرهی را بیشینه می کنند . مسأله ای كه در استفاده از تابش به عنوان سلاح ضد نفر تاكتیكی به وجود می آید این است كه سبب ناتوانی سریع هدف می شود ، یک دز تابشی كه چندین برابر حدود كشندگی است بایستی اعمال شود . یك دز تابشی 600 رادی معمولاً كشنده به حساب می آید ( این دز لااقل نصف كسانی را كه در معرض آن قرار گرفته اند ، می كشد ) ، ولی برای چندین ساعت اثر قابل ملاحظه ای ندارند . بمب های نوترونی برای آزاد کردن دز 8000 رادی جهت ایجاد ناتوانی فوری و پایدار در نظر گرفته می شوند . یـك كـلاهـك تابش افزایش یافته یك كیلوتنی قادر است ناتوانی پایدار و فوری را جهت خدمه تانك تی ـ 72در برد 690 متری ایجاد کند ، كه با برد 360 متری برای یك بمب شكافتی محض برابری می کند . برای یك دز 600 رادی محض فواصل به ترتیب 1100 متر و 700 متر می باشند ، و برای سربازان بدون محفاظت ، پرتوگیری های 600 رادی در 1350 متری تا 900 متری اتـفـاق می افـتـد . بـرد كـشندگی بمب های نوترونی تاكتیكی فراتر از برد كشندگی (موج ) انفجار و تابش حرارتی می باشد ، حتی برای سربازانی كه حفاظت نشده باشند . شار نوترونی قادر است مقادیر قابل توجهی رادیواكتیویته ثانویه کوتاه مدت را در محیط در ناحیه با شار بالا نزدیك نقطه انفجار القاء كند . فولاد آلیاژی مورد استفاده در زره ممکن است تولید رادیواكتیویته كند كه برای مدت 24ـ 48 ساعت خطرناك است . اگر یك تانك در معرض یك بمب نوترونی یک کیلوتنی در 690 متری قرار گیرد ( برد مؤثر برای ناتوانی فوری خدمه ) ، بلافاصله توسط خدمه جدید اشغال می شود ، آنها نیز دز كشنده تابشی را در ظرف 24 ساعت دریافت خواهند كرد. طرح های زرهی جدیدتر ، حفاظت بیشتری از تانك تی ـ 72 شوروی در مقابله با كلاهك های تابش افزایش یافته كه از ابتدا هدف گیری شده بودند ، فراهم می کند . فنون زرهی ویژه جذب نوترون نیز تولید و به كارگیری شـده اسـت ، مـانند زره هایی كه حاوی بور خمیری می باشند و نیز از سوخت خودرو به عنوان حفاظ استفاده می شود . بعضی از انواع زره های جدیدتر ، مانند تانك ام یک، اورانیوم تهی شـده بـه كارگیری شـده است كـه قـادر اسـت با كلاهك های تابش افزایش یافته مقابله كند چون كه این تانك ها شكافت سریع را تحمل می كنند ، نوترون های اضافی تولید و رادیواكتیو می شوند . به علت تضعیف سریع انرژی نوترون به وسیله جو ( انرژی نوترون با فاكتور 10 در هر 500 متر در اثر افزایش اثرات پخشی افت می كند ) ، سلاح های تابش افزایش یافته فقط در بردهای كوتاه مؤثرند ، و بنابراین در بازدهی های نسبتاً پایین وجود دارند . همچنین كلاهك های تابش افزایش یافته با مقدار كمینه انرژی شكافتی طراحی شده اند و اثر انفجار در رابطه با بازدهی نوترون تولید می شود . دلیل عمده این موضوع استفاده بمب نوترونی برای محصور كردن نیروهای خودی می باشد . درك عمومی از بمب نوترونی به عنوان ارباب بمب ها این است كه افراد را می كشد ولی ساختمانها را بدون آسیب باقی می گذارد ؛ که این موضوع بسیار اغراق آمیز است . در بـرد مؤثر جنگی مورد نظر ( 690 متر ) ، ( موج )انفجار یك بمب نوترونی یک کیلوتنی تقریباً هر ساختمان غیر نظامی را در آن ویران می کند یا آسیب می زند و آن را غیر قابل استفاده می كند . بنابراین کاربـرد بـمب های نـوتـرونی برای توقف ( یا ممانعت ) حمله دشمن مـی باشد ، چون كـه مـقدار زیادی مـواد منفجره جهت پوشش نیروهای دشمن لازم است ، همچنین همه ساختمان های منطقه را منهدم می كند. تفاوت بمب های نوترونی ( لااقل انواع تاكتیكی آن ) با انواع دیگر سلاح های گرماهسته ای در این است كه مخلوط گاز دتریم ـ تریتیم فقط سوخت گداختی می باشد . آن نیز به دو علت است : 80% انرژی آزاد شده واكنش گرماهسته ای دتریم ـ تریتیم، به عنوان انرژی جنبشی نوترون می باشد ، و همچنین ساده ترین واكنش های گداختی برای سوختن می باشد . این بدین معنی است كـه تنها 20% انرژی گداختی برای تولید انفجار و تابش حرارتی فراهم می شود ، كه شار نوترون تولید شده شامل نوترون هـای بـسیـار نـافذ با انرژی 7/14 مگا الکترون ولت می باشد ، و اینكه انفجار شكافتی بسیار كوچكی (400 ـ 250 تن ) قادر است برای سوختن واكنش ( شروع واكنش ) استفاده شود . مقدار بیشتری سوخت دترید لیتیم میزان بزرگتری انفجار و آذرخش برای هر میزان از شار نوترون تولید می کند ، و میزان بزرگتری انفجار شكافتی برای انفجار آن مورد نیاز است . اشکال استفاده از سوخت دتریم ـ تریتیم این است كه تریتیم بسیار گران است و آهنگ واپاشی اش 5/5 درصد در سال است . تركیب بسیار پیچیده بمب های نـوترونی ( و ترکیب دتریم ـ تریتیم ) باعث می شـود كـه كلاهك هایتابش افزایش یافته از نظر ساخت و نگهداری نسبت بـه دیگر سلاح های هسته ای تاكتیكی بسیار گران باشند . برای تولید بازدهی گداختی یک کیلوتنی بـه 5/12 گرم تریتیم و 5 گرم دتریم نیاز است . ایالات متحده سه كلاهك نوترونی را توسعه داده و تولید كرده است ، چهارمی قبل از تولید منسوخ شده است . همگی این كلاهك ها كنار گذاشته شده اند و غیر مسلح می باشند . كلاهك W-66 برای موشك Sprint طراحی شده بود که اولین كلاهك ER می باشد . كلاهك مذكور طی سال های 1974ـ1975 تولید شد و در آگوست 1975 بعد از اینكه تنها چند ماه در خدمت ارتش بود و هنگامی كـه سیستم مـوشك Sprint غیرفعال شـد ، كنار گـذاشته شـد ( حـدوداً 70 كلاهك از این نوع ساخته شـد ) . بازدهی آن چندین كیلوتن بـود ( 20 كیلوتن گزارش شـده است ) و احتمالاً در آن سوخت D-T استفاده شده بود . كلاهك W-70 مد 3 برای موشك Lance طراحی شده بود که دارای بازدهی كل در حدود یک کیلوتن می باشد كه60% آن گداخت و 40% آن شكافت می باشد . این كلاهك طی سالهای 1981ـ1983 تولید شده بود و در سال 1992 كنار گذاشته شد . 380 كلاهك از این نمونه ساخته شد . كلاهك W-79 مد 0 برای گلوله توپ 8 اینچی طراحی شده بود که دارای بازدهی متغیر از 100 تن تا 1/1 كیلوتن است . در پایین ترین بازدهی ، سلاح شكافتی محض بود و در بالاترین بازدهی ، 800 تن آن سهم گداخت ( 73% ) و 300 تن آن سهم شكافت بود . این كلاهك طی سالهای 1981ـ 1986 تولید شد . از رده خارج کردن این نوع كلاهك از اواسط دهه 80 آغاز شد و كلاً تا سال 1992 كنار گذاشته شد . 325 كلاهك از این نوع ساخته شد . كلاهك W-82 مد 0 گلوله توپ 155 میلیمتری است که دارای بازدهی متغیر شبیه به W-79 می باشد . این كلاهك در اكتبر 1983 بدون اینكه تولید شود منسوخ شد . اتحادجماهیر شوروی ، چین و فرانسه همگی در تكمیل و توسعه طرح های بمب نوترونی شناخته شده هستند و شاید آن را در ارتش خود وارد كرده باشند . در برخی گزارش ها ادعا شده است كه اسراییل بمب های نوترونی تـولـیـد كـرده اسـت. منبع: http://www.niksalehi.wordpress.com
- 7 پاسخ ها
-
- تسلیحات استراتژیک
- میکروبی
- (و 5 بیشتر)