جستجو در انجمن
مشاهده نتایج برای برچسب های 'نیروی دریایی ژاپن'.
پیدا کردن 2 results
-
شناور موشک انداز کلاس اسپارویرو شناور موشک انداز کلاس اسپارویرو
End افزود یک موضوع در شناورهای تندرو
به نام خداوند بخشنده و مهربان در دهه هفتاد میلادی دنیا شاهد تغییراتی عمده در تاکتیک ها و ابزارهای جنگ دریایی بود. بخش مهمی از این تغییر نتیجه عملکرد موفق اسرائیل در نبرد دریایی لاذقیه است که کارزاری برای اثبات قایق های موشک انداز گردید. کشورهای مختلف با این ایده رو به رو شده بودن که ترکیب سرعت زیاد می تواند عاملی مهم در فرار از برد موشک های کم سرعت آن روزگار باشد و همینطور افزایش برد موشک ها می تواند یک چالش جدی در برابر قایق هایی با سرعت کم مرسوم ایجاد کند. قایق های موشک انداز بخشی جدایی ناپذیر از جنگ ها آتی شده بودند. در ایتالیا این تفکر با قوتی زیاد درحال گسترش بود که در نهایت به طراحی شناورهای موشک انداز کلاس Sparviero انجامید. این کلاس قایق های موشک انداز کوچکی هستند که با ایده فناوری هیدروفویل(آب سُر) ساخته شده اند و این ایده به آنها این توانایی را داده است که در آن زمان براحتی به سرعت 46 گره برسند. همینطور باید گفت که قایق موشک انداز 1-go class ژاپنی یک نسخه برگرفته از این شناور است که در گذشته توسط نیروی دریایی ژاپن به کار گرفته می شد. جهت بزرگ نمایی بر روی تصاویر کلیک نمایید یا در موبایل آنرا در صفحه ای جدید باز نمایید آنچه که همه می دانیم این است که سرعت یک شناور بسیار کند تر از سرعت اتوموبیل ها و هواپیماهاست. دلیل این موضوع در ویژگی ها آب نهفته که هزار برابر چگال تر از هواست. در شناور های هیدروفیل سعی بر این است تا نیروی پسا به حداقل ممکن برسد که در نتیجه آن اتلاف نیروی پیشران کمتر می شود. بدین سان می توان گفت که هدف از ساخت شناورهای آب سُر رسیدن به یک حد وسط بین هواپیما و شناور است. هیدروفیل همچون بالک هایی در زیر شناور ها نصب هستند و باعث فاصله گرفتن بدنه اصلی شناور از آب می شوند و بدین طریق با نیروی پسا مقابله می کنند. شناورهای هیدروفیل پر قدرت معمولا دارای سه موتور متفاوت هستند که دو موتور دیزلی برای حرکت در آب با سرعت های متوسط و پایین و یک موتور پر قدرت توربین گازی برای بلند کردن شناور بر روی هیدروفیل های آن در سرعت های بالا مورد استفاده قرار میگیرند. توربین گازی این امکان را ایجاد می کنند که شناور از روی سطح آب بلند شده و به سرعت های بسیار زیاد حتی تا 100 کیلومتر در ساعت و یا بیشتر نیز برسد. کلاس اسپارویرو در ایتالیا توسط گروه Alinavi و همینطور گروهی از طراحان شرکت بوئینگ آمریکا و شاخه تحقیقات نیروی دریایی ایتالیا و برخی شرکت های ایتالیایی دیگر که سازنده هیدروفیل های تجاری هستند با الگوگیری از شناور آمریکایی Tucumcari (PGH-2) ساخته شد. شناور آمریکایی در واقع یک پیش نمونه، جهت تحقیق در زمینه شناورهای واترجت و توربینی بود. اسپارویرو در 1970 توسط نیروی دریایی ایتالیا سفارش داده شد و سرانجام در 15 ژوئیه 1974 به نیروی دریایی ایتالیا راه یافت. هفت شناور در طی سال های بعد از این کلاس وارد خدمت نیروی دریایی ایتالیا شد. Tucumcari (PGH-2) در این طرح قرار بر این شد که از پیشران توربین گازی ساخت بوئینگ استفاده شود. قایق با سرعت زیاد توربین گازی رولزرویس پروتئوس حرکت می کرد ، در حالی که موتور دیزلی با حرکت ملخ جمع شونده قایق را در سرعت های پایین حرکت می داد. بدنه و روبنا کاملاً از آلومینیوم ساخته شده بود. از آنجا که طراحی برای عملیات کوتاه برد و با سرعت بالاست کارکنان آسایشگاه و فضای راحتی در اختیار نداشتند. تسلیحات این شناور شامل دو موشک ضد کشتی Otomat در عقب و یک توپ خودکار سرشناس Oto Melara 76 در جلو بود که در نوع خود توانایی آتش بالقوه ای را به اسپارویرو می داد و از این شناور کوچک یک ابزار مهلک نظامی می ساخت که توانایی رو در رویی موثر در برابر ناو های بسیار بزرگتر و پرهزینه تر از خود را داشت. موشک کروز ضد کشتی اوتومات که در این شناور استفاده شده است، نسخه های گوناگونی دارد ولی بطور ایده ال می تواند یک کلاهک 210 کیلوگرمی را تا برد 180 کیلومتری برساند. قبل انفجار کلاهک این موشک می توانست 90 میلیمتر در زره ناو ها نفوذ کند. این موشک بطور معمول در ارتفاع 200 متری از سطح آب پرواز می کند و در کیلومتر های آخر ارتفاع را تا دو متر کاهش می دهد تا کشف آن سخت شود. رادار این موشک هم بدین شکل تا دقایق اخر قبل برخورد غیر فعال است و در کیلومتر های اخر روشن شده و به سوی هدف حرکت می کند که این امتیاز باعث می شود که ناو مقابل هشداری دریافت نکند. توپ اتوملارا بکار گرفته شده در این شناور یک توپ خودکار با کالیبر76 میلیمتری ساخت ایتالیا است که به اندازه کافی جمع و جور است و بر روی شناور های کوچک می تواند نصب شود. سرعت بالای شلیک آن و در دسترس بودن مهمات گوناگون باعث می شود تا بتواند در کوتاه برد علیه اهداف هوایی و سطحی و همینطور زمینی اقدام کند. مهمات این توپ شامل گلوله های ضد زره ، انفجاری ، مهمات فیوز مجاورتی ترکش زا و ... است که می تواند موشک های ضد کشتی را نیز هدف قرار دهد و یک دفاع ضد هوایی نسبی برای این شناور ایجاد کند. وجود قدرت آتش موثر و همینطور سرعت بالا در این شناور این امکان را ایجاد می کرد که در یک برد مناسب بسوی شناور متخاصم شلیک کرده و با سرعت تمام از برد موشک دشمن فرار کند و در صورت حمله بسویش با توپ اتوملارا از خود دفاع کند. چیزی که در آن روز ها به آن احساس جدی میشد. در نیروی دریایی ژاپن نسخه اصلاح شده کلاس اسپارویرو را به عنوان جایگزین قایق های اژدرفکن PT 11 انتخاب شد. قرار برا این بود که 11 شناور در ژاپن وارد خدمت شود اما نهایت سه شناور از این کلاس در ژاپن وارد خدمت شد که درسلاح تفاوت هایی با نسخه ایتالیایی داشتند، به طوری که چهار موشک تایپ90 جایگزین موشک های اتومات شدند و یک توپ گاتلینگ 20 میلیمتری M61 Vulcan جایگزین توپ اتوملارا شد. پیشران اصلی نسخه ژاپنی یک موتور توربین گازی جنرال الکتریک LM500 بود که 3900 کیلووات قدرت داشت. نسخه ژاپنی عملا از نسخه ی ایتالیایی نیز دارای قدرت آتش و دفاع بهتری بود. هم اکنون این شناور ها در ایتالیا و ژاپن از خدمت خارج شده اند. نسخه ژاپنی ( 1-go class ) نتیجه: این شناور ها یک ایده جذاب برای نیروی دریایی ایران در خلیج فارس و حتی در حاشیه دریای مکران و ... است که می تواند بطور جدی مورد بحث قرار گیرد. با توجه به ساخت احتمالی نسخه های توربین گازی از پیشران های موجود در ایران و ساخت موتور واترجت اعلام شده این امکان از همیشه برای ایران فراهم تر است. نویسنده: Navard ذکر نام انجمن در هر برداشت از این مطلب الزامی است. منبع: https://forum.warthunder.com/index.php?/topic/432503-sparviero-class-patrol-boat/ https://en.m.wikipedia.org/wiki/Otomat https://en.m.wikipedia.org/wiki/Sparviero-class_patrol_boat https://en.m.wikipedia.org/wiki/Hydrofoil https://www.mehrnews.com/news/4552025/ساخت-موتورهای-پیشران-واتر-جت-باقدرت-۳۵۰۰-اسب-بخار-را-آغاز-می-کنیم -
خالق جنگنده ی زیرو و جنگنده هایش خالق جنگنده ی زیرو و جنگنده هایش
RezaKiani افزود یک موضوع در جنگ آوران
بسم الله الرحمن الرحیم رضا کیانی موحد جیرو هُریکُشی در سال 1903 و در شهری در استان گوما به دنیا آمد. او پی از فارغ التحصیل شدن از دبیرستان به دانشگاه توکیو رفت و در آزمایشگاه هوانوردی تازه تأسیس آنجا مشغول به تحصیل شد. هُریکُشی پس از پایان تحصیل به شرکت میتسوبیشی پیوست و به کارخانه ی هواپیماسازی این شرکت در ناگویا فرستاده شد. اولین کاری که به وی محول شد طراحی هواپیمای میستوبیشی 1ام.اف-10 در سال 1933 بود. این هواپیما سفارش نیروی دریایی سلطنتی ژاپن برای یک جنگنده ی ناونشین بود اما هر دو نمونه ی آزمایشی آن در طی پروازهای اولیه سقوط کردند و طرح آن به کلی کنار گذاشته شد. 1ام.اف-10 با وجود شکست خوردن در زمان خود یک طرح انقلابی برای صنایع هواپیماسازی ژاپن بود. این هواپیما اولین جنگنده ی یک باله ی ژاپن بود که بالهایش در زیر بدنه نصب شده بود. بدنه ی آن تمام فلزی بود و بالهایش اسکلت آلومینیومی داشتند که با پارچه پوشیده می شدند. 1ام.اف-10 جیرو هُریکُشی به همراه کارکنان میستوبیشی در سال 1937 به هرحال درسهایی که جیرو از این کار عملی فراگرفت سبب شد تا بتواند هواپیمای موفق آ-5.ام را طراحی کند. این هواپیما در سال 1936 به تولید انبوه رسید و غربیها آن را با نام مستعار کلود می شناختند. کلود افتخار این را داشت که اولین هواپیمای ناونشین تک باله در تاریخ هوانوردی باشد. اولین پرواز آزمایشی آن در سال 1935 انجام شد و تولید آن یک سال بعد آغاز شد و تعداد 1094 فروند از آنها ساخته شد. جیرو بسیاری از نکاتی را که در طرح 1ام.اف-10 بکارگرفته بود در کلود اجرا کرد از جمله بدنه ی تمام فلزی، بالهای نصب شده در زیر بدنه و ارابه های فرود ثابت. با درگیر شدن بیشتر ژاپن در جنگ با چین، کلودهای نیروی دریایی به چین اعزام شدند و در جنگ هوایی با پی-26های چینی اولین جنگ هوایی تاریخ بین هواپیماهای تک باله با بدنه ی تمام فلزی را رقم زدند. بزرگترین نقطه ضعف کلود مسلسلهای ضعیفش بودند. تنها سلاح های این جنگنده دو قبضه مسلسل 7.7 میلیمتری نصب شده بر روی دماغه ی هواپیما بودند. هرچند که کلود تا انتهای جنگ جهانی دوم در خدمت نیروی دریایی ژاپن ماند اما آخرین نبرد هوایی آنها در طی نبرد دریایی کورال سی اتفاق افتاد. ژاپنی ها در ماه های انتهایی جنگ تعدادی از آنها را برای عملیات کامیکازه بکارگرفتند. کلود 2 سال بعد از موفقیت خیره کننده ی جیرو ،به عنوان طراح هواپیماهای جنگی، از وی و تیمش درخواست شد تا نمونه ی 12 را بسازند. نمونه ی 12 جنگنده ی جدیدی برای نیروی دریایی سلطنتی بود و قرار بود تا آنهم مانند کلود یک جنگنده ی ناونشین باشد. نیروی دریایی ،بر اساس تجربیاتش در جنگ با چین، درخواست کرد تا سرعت هواپیما به 600 کیلومتر بر ساعت و نرخ صعود آن به 3000 متر در عرض 3.5 دقیقه برسد. نمونه ی 12 باید به مخازن ذخیره ی سوخت اضافی مجهز می شد و می توانست با سرعت اقتصادی بین 6 تا 8 ساعت پرواز کند. 2 قبضه توپ 20 میلیمتری به سلاح های آن اضافه شدند و قرار شد تا جنگنده ی جدید علاوه بر داشتن بیسیم به یک سیستم ناوبری رادیویی هم برای پروازهای بلند مجهز شود. شرکت رقیب میتسوبیشی ،هواپیماسازی ناکاجیما، به سرعت خود را از رقابت کنارکشید چرا که ساخت چنین جنگنده ای را غیرممکن می دانست اما جیروهُریکُشی فکر می کرد که با سبک کردن هواپیما می تواند به مشخصات درخواست شده دست پیداکند. جیرو به سراغ یک آلیاژ جدید آلومینیوم به نام دورالومین رفت و با اضافه کردن یک لایه ی ضدخوردگی آن را در بدنه بکارگرفت. هیچ زرهی برای خلبان یا دیگر قسمتهای حساس درنظر گرفته نشد و از مخازن سوخت ضدنشتی ،که در جنگنده های آن زمان مرسوم بود، صرف نظر شد. جیرو اینبار از چرخ های جمع شونده و کابین سرپوشیده برای نمونه ی 12 استفاده کرد و این دو خصوصیت اساسی ترین تفاوت های نمونه ی 12 با کلود بودند. کار طراحی نمونه ی 12 در سال 1940 به تمام رسید و چون سال 1940 بنا بر تقویم سنتی ژاپن معادل سال 2600 بود آن را هواپیمای صفر یا زیرو نامیدند. جنگنده ی زیرو با آغاز جنگ جهانی دوم به صورت موفق ترین جنگنده ی دریایی ژاپنی ها درآمد و اگر کلود یک طرح موفق بود زیرو حقیقتا یک شاهکار به حساب می آمد. زمانی که زیرو وارد خدمت شد بهترین جنگنده ی ناونشین در تمام دنیا بود. مانورپذیری بالا، بردبلند و سلاح های خوب آن را به رقیبی مهارنشدنی تبدیل کرده بود. تا زمانی که آمریکایی ها جنگنده های جدیدشان را وارد صحنه نکرده بودند نرخ شکارهای هوایی توسط زیرو رقم باورنکردنی 12 به 1 بود. زیرو تا انتهای جنگ در خط تولید میتسوبیشی باقی ماند و تعداد 10939 فروند از آن ساخته شد. این جنگنده تا انتهای جنگ در نیروی دریایی ژاپن بکار گرفته شد. زیرو اما با وجود موفقیت زیرو اوضاع چندان هم برای ژاپن خوب پیش نمی رفت. آمریکایی ها نسل جدیدی از جنگنده های ناونشین ،مانند هلکت و کورس ایر، را وارد کارزار کردند که اگرچه از نظر قدرت مانور از زیرو پایین تر بودند اما در بقیه ی مشخصات پروازی برتر از زیروها بودند. تاکتیک های آمریکایی ها نیز سبب شد تا کار زیروها روز به روز سخت تر شود چرا که خلبانهای آمریکایی ،که از قدرت مانور جنگنده های ژاپنی آگاه بودند، به جای درگیر شدن با آنها از ارتفاع بالا به روی زیروها شیرجه می زدند و با شلیک یک رگبار کوتاه دوباره اوج می گرفتند. عدم بکارگیری زره در زیرو سبب می شد تا با این تاکتیک به راحتی آنها را شکار کنند. از سوی دیگر، آمریکایی بمب افکنهای بزرگ 4 موتوره ،مانند بی-17 یا بی-29، را وارد جنگ کردند که سقف پروازشان آنقدر بالا بود که از دسترس جنگنده های ژاپنی خارج می ماندند و به راحتی می توانستند شهرهای ژاپن و مراکز حساس آن را بمباران کنند. نیروی دریایی برای مقابله با آمریکایی ها به دنبال دو راه حل جداگانه رفت. آنها از یک طرف برای مقابله با بمب افکنهای بلندپرواز آمریکایی به یک رهگیر برای دفاع منطقه ای نیاز داشتند و از طرف دیگر برای جنگهای هوایی نیازمند جنگنده ای بودند که جای زیرو را بگیرد. موفقیت جیرو در طراحی زیرو سبب شد تا او را مسئول پیدا کردن هر دو راه حل بکنند. نیروی دریایی رهگیر بلند پرواز را رایدن و جانشین زیرو را رپّو نامید. مشخصات رایدن ،که آمریکایی ها آن را جک صدا می زدند، در سال 1939 به شرکتهای هواپیماسازی داده شد. رایدن نه یک جنگنده ی ناونشین، بلکه هواپیمایی بود که اساسا باید از فرودگاه های خشکی پرواز می کرد. قرار بود که رایدن یک رهگیر برای مقابله با بمب افکنهای زرهپوش آمریکایی باشد و به همین دلیل آن را به 4 قبضه توپ 20 میلیمتری مسلح کردند. برخلاف زیرو، در رایدن مانورپذیری فدا شد تا سرعت، نرخ صعود و تسلیحات قدرتمندتری بکار گرفته شود. اما مشکلات فنی ،به ویژه در موتور هواپیما، تولید انبوه آن را تا سال 1944 عقب انداخت. در نهایت تعداد 671 فروند از آنها ساخته شد ولی آنقدر دیر وارد عرصه ی جنگ شدند که عملا حرفی برای گفتن در برابر سیل بمب افکنهای دورپرواز آمریکایی نداشتند. رایدن همزمانی طراحی رایدن و رپّو سبب شد تا فشار کاری بر روی تیم طراحی جیروهُریکُشی آنقدر زیاد شود که پروژه ی دوم را موقتا متوقف کنند. پس از پایان طراحی رایدن ،هرچند که اشکالات آن تا انتهای جنگ رفع نشدند، طراحی رپّو دوباره در دستور کار قرار گرفت. آمریکایی ها نام مستعار سام را برای جنگنده ی جدید انتخاب کردند.اما بازهم مشکلات مختلف ،از جمله دراختیار نداشتن یک موتور قدرتمند، ساخت جنگنده ی جدید را تا سال 1944 به تأخیر انداختند. میتسوبیشی تا انتهای جنگ تنها توانست 10 فروند از آنها را تولید کند. رپّو با بسته شدن پرونده ی رایدن و رپّو کار جیروهُریکُشی ،به عنوان سازنده ی جنگنده، عملا تمام شد. باوجود اینکه صنایع سنگین میتسوبیشی یکی از ستونهای اصلی ماشین جنگی ژاپن در طی جنگ بودند جیرو از ابتدا با جنگ جهانی دوم مخالف کرده بود و آن را پوچ می دانست. در روز هفتم دسامبر 1944 زلزله ی بزرگی در منطقه ی توکای فعالیتهای هواپیماسازی میتسوبیشی را متوقف کرد و یک هفته بعد بمباران آمریکایی ها کارخانه ی تولید موتور میتسوبویشی را از بین برد. جیرو در آن زمان در توکیو در حال مذاکره با افسران نیروی دریایی بود تا درباره ی ساخت رپّو تصمیم گیری کنند. او ده روز بعد به ناگویا بازگشت و یک روز بعد بمباران مجدد آمریکایی ها سبب شد تا میتسوبیشی تصمیم بگیرد تمام تجهیزات و نفراتش را به حومه ی شرقی ناگویا منتقل کند. جیرو ،خسته از کار روزانه در بستر بیماری افتاد و تا ابتدای آوریل سال بعد در بستر ماند. در شب 9-10 توکیو توسط بمبهای ناپالم آمریکایی ها هدف قرار گرفت و یک شب بعد از آن نوبت ناگویا شد. هُریکُشی ناچار شد تا تمام بستگانش را به دهات بفرستد و با همسرش در ناگویا باقی بماند. او در ماه می آماده ی بازگشت به کار شد و به یکی از کارخانجات میتسوبیشی در ناگانو فرستاده شد اما وخامت حال وی سبب شد تا دوباره او را به خانه بازگرداندند. جیرو در روز 22 جولای به کارخانه بازگشت اما با بمباران های متوالی بی-29های آمریکایی روحیه ی کار از بین رفته بود. ژاپن در آستانه ی سقوط بود و این سقوط در روز 15 آگوست 1945 با تسلیم بی قید و شرط ژاپن فرارسید. پس از پایان جنگ جیرو به همراه هیده ماسا کیمورا به طراحی وای.اس-11 پرداختند. وای.اس-11 یک هواپیمای مسافربری موفق بود که 182 فروند از آن ساخته شد و تمامی خطوط هوایی و نیروهای مسلح ژاپن از آن استفاده کردند. این هواپیما اولین پرواز آزمایشی خود را در سال 1962 انجام داد و اولین فروند آن در سال 1965 تحویل داده شد. به غیر از نیروی دفاعی ژاپن بیش از 70 شرکت هواپیمایی دنیا وای.اس-11 را به صورت دست اول یا دست دوم به خدمت گرفتند و تا سال 2011 هنوز 5 فروند از آنها در حال پرواز بودند. اکنون 5 فروند از آنها را می توان در موزه های هوایی دنیا مشاهده کرد. پس از پایان طراحی وای.اس-11 جیرو دنیای طراحی را رها کرد و به دنیای آکادمیک بازگشت. در سال 1956 جیرو به همراه یکی از فرماندهان نیروی دریایی در زمان جنگ ، با نام ژنرال اکومیا ماساتاکه، کتابی درباره ی بزرگترین موفقیت زندگی اش نوشت: جنگنده ی زیرو. این کتاب در همان سال در آمریکا با نام زیرو: داستان جنگهای هوایی ژاپن در اقیانوس آرام منتشر شد. در دهه ی 70 او به صورت مشاور برای شرکتهای هواپیمای سازی ژاپن فعالیتی می کرد. در سال 1973 به مدال افتخار درجه سوم خورشید در حال طلوع دست یافت. خاطرات وی از ساخت زیرو در سال 1970 در ژاپن منتشر شد و انتشارات دانشگاه واشنگتن آن را در سال 1981 به زبان انگلیسی منتشر کرد. جیرو هُریکُشی در روز 11 ژانویه 1982 در بیمارستان توکیو درگذشت. علت درگذشت او بیماری ذات الریه اعلام شد. خبر مرگ او را چند روزنامه ی بزرگ دنیا ،از جمله واشنگتن پست و نیویورک تایمز، پوشش دادند. جیرو 5 فرزند داشت که هیچ یک از آنها راه پدر را ادامه ندادند. مشخصات 1ام.اف-10 کلود زیرو رایدن رپّو خدمه(نفر) 1 1 1 1 1 طول 6.92 7.55 9.06 9.7 10.99 عرض بال 10 11 12 10.8 14 ارتفاع(متر) 3.31 3.2 3.05 3.81 4.28 سطح بال(متر مربع) 17.7 17.8 22.4 20 30.86 وزن خالی 1225 1216 1680 2839 3226 حداکثر وزن در هنگام برخواستن(کیلوگرم) 1578 1705 2796 3211 4720 پیشرانه رادیال 14 سیلندر ساخت میتسوبیشی رادیال 9 سیلندر ساخت ناکاجیما رادیال 12 سیلندر ساخت ناکاجیما رادیال 14 سیلندر ساخت میتسوبیشی رادیال 18 سیلندر ساخت میتسوبیشی توان(اسب بخار) 780 785 940 1850 2200 حداکثر سرعت(کیلومتر بر ساعت) 320 440 534 596 630 برد(کیلومتر) 1200 3104 560 1240 سقف پرواز عملیاتی(متر) 9800 10000 11430 10900 تسلیحات 2 قبضه مسلسل 7.7 میلیمتری 2 قبضه مسلسل 7.7 میلیمتری 2 قبضه مسلسل 7.7 میلیمتری(دماغه) 2 قبضه توپ 20 میلمیتری(بر روی بال) 2 بمب 60 کیلوگرمی یا 1 بمب 250 کیلوگرمی(برای عملیات انتحاری) 4 قبضه توپ 20 میلمیتری(بر روی بال) 2 بمب 60 کیلوگرمی 2 قبضه مسلسل 13.2 میلیمتری(بر روی بال) 2 یا 4 قبضه توپ 20 میلمیتری(بر روی بال) رضا کیانی موحد منبع http://wars-and-history.mihanblog.com/post/1707- 18 پاسخ ها
-
- 24
-
- جنگنده ناونشین
- جنگ جهانی دوم
-
(و 9 بیشتر)
برچسب گذاشته شده توسط