sina12152000

مقایسه عملکرد پدافند هوایی ایران و عراق در زمان جنگ تحمیلی

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

مطالب بسیاری بصورت پراکنده در مورد عملکرد این دو نیرو در زمان جنگ گفته شده است.
یکی از بهترین مقالات در زمینه پدافند هوایی ایران اتفاقا در سایت خودمان و توسط کاربر Morteza313 نوشته شده است.
[url=http://www.military.ir/modules.php?name=Forums&file=viewtopic&t=10001]پیکان آتشین(پدافند توپخانه ای ایران)[/url]
توصیه می کنم قبل از خواندن این مقاله مطلب بالا را نیز مطالعه بفرمایید.
این مطلب بخشی از نوشته های آنتوني كردزمن با عنوان [url=http://www.rasekhoon.net/Article/Show-41587.aspx]درس هایی از نبردهای هوایی و موشکی ایران و عراق[/url] است که می تواند مبنای نسبتا خوبی برای این مقایسه و ادامه بحث باشد.

[color=red] سيستم هاي فرماندهي ، كنترل ، ارتباطات و شناسايي (C3I) ؛ مديريت جنگ (BM) ؛ هدايت و هشدار هوايي (AC&W) :[/color]
تجهيزات ايراني تا قبل از سقوط رژيم شاه هيچ گاه به نحو موثري از سوي نيروهاي نظامي اين كشور مورد استفاده قرار نگرفت . با بروز انقلاب ، روند بهره گيري از اين تجهيزات نيز به شدت دچار اختلال گرديد و ايران از دسترسي به تجهيزات و نرم افزارهاي غربي محروم شد كه تامين آنها مي توانست شرايط لازم براي بهسازي بسياري از سيستم هاي موجود را براي ايران فراهم آورد . ايران مي بايستي بيشتر بر سيستم هاي پدافند نقطه اي و استفاده نامنظم از هواپيماهاي F-14 به عنوان يك "هواپيماي آواكس كوچك " اتكا مي كرد . هيچ ترديدي نيست كه ايران در صورت بهره مندي از سيستم كارآمدC3I/BM/AC&W مي توانست با تهديدات هوايي عراق مقابله نمايد .
[align=center][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/fig6-2.gif[/img][/align]
[align=center][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/faadc2.gif[/img][/align]
[align=center][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/01faad.gif[/img][/align]
[align=center][color=red]سیستم فرماندهی ، کنترل ، ارتباطات و شناسایی (C3I)[/color][/align]

سيستم فرماندهي ، كنترل و ارتباطات هوايي عراق با ويژگي هايي نظير تمركز بيش از حد و برنامه ريزي فشرده از زمان آغاز جنگ تا آتش بس قابل تمييز بود . اين مسئله اغلب به بروز اشتباهات يا مشكلات جدي در توانمندي هاي عراق منتهي مي گرديد . هواپيماهاي عراق اغلب با هدف اجراي ماموريت هاي فشرده كه از قبل و طي پروسه اي طولاني در سطوح عالي فرماندهي برنامه ريزي شده بودند ، به پرواز در مي آمدند . عراق بيشتر تمايل داشت تا نيازهاي فوري در شرايط تاكتيكي را ناديده بگيرد و در فرصت مناسب نسبت به اهداف واكنش نشان دهد . نمونه اصلي آن در روزهاي ابتدايي جنگ رخ داد، زماني كه جنگنده هاي بمب افكن عراق حضور هواپيماها و بالگردهاي بدون محافظ ايران را [برباند فرودگاه ها]ناديده گرفتند و بدون بهره گيري از موقعيت بدست آمده ،[تنها] درصدد يافتن راه گريزي از فضاي ايران برآمدند . اگر در ابتداي جنگ مي توانستند تعداد بيشتري از هواپيماهاي رزمي ايران را منهدم كنند ، احتمالاً در ادامه جنگ اين امكان را مي يافتند كه به لحاظ رواني تاثير شگرفي بر روي نيروهاي ايراني بگذارند .

دلايل واقعي عملكرد ضعيف سيستم هدايت و هشدار هوايي و نيز C3I عراق بر همگان پوشيده است . ظاهراً ، عراق در ابتداي جنگ از ميزان آمادگي و ورزيدگي فني بالايي برخودار نبوده اما از طرفي شواهد امر نشان مي دهد كه نيروهاي نظامي اين كشور سيستم هايي در اختيار داشتند كه به عنوان تجهيزات پدافندي در ارتفاع متوسط و زياد ، بيش از حد نياز بهسازي شده اند اما ميزان هماهنگي و انتقال اطلاعات بين آنها بسيار ضعيف بود . اين سيستم قادر نبود با هواپيمايي كه در ارتفاع پست پرواز مي كرد به مقابله برخيزد و از قرار معلوم طراحي اين سيستم از روي يك مدل روسي الگوبرداري شده بود كه در برابر تهديداتي همچون هواپيماهاي جنگنده بمب افكن مدرن ايران و اسرائيل ارزش عملياتي چنداني نداشته است . در حاليكه عراق تلاش مي كرد سيستم هاي خود را بهسازي نمايد ؛ ايران در سال 1988 اين توانايي را داشت تا با هواپيماهاي جنگنده F-4 خود در ارتفاع پايين به خاك عراق نفوذ نمايد .
نيروهاي نظامي عراق در سازماندهي عملياتهاي تهاجمي و بهبود تدريجي كيفيت عمليات هاي شناسايي ، برنامه ريزي ماموريت ، ارزيابي خسارت و توانايي پاسخ دادن به نيازهاي تاكتيكي فرماندهان زميني در يك بازه زماني ، عملكرد بهتري داشتند . با اين وجود ، عراق در اغلب موارد به طرز باورنكردني در عبرت گرفتن از تجربيات خود در زمان جنگ و حتي در زمان آتش بس چندان هوشمندانه عمل نمي كرد . ظاهراً ، نيروهاي اين كشور قادر نبودند تا از توانمنديهاي خود در بمباران مناطق استراتژيك و ممانعت از پيشروي نيروهاي ايراني و نيز استفاده موثر از تجهيزاتي كه در اختيار داشتند به نحو شايسته اي بهره گيرند .
[align=center][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/normal_f14phoenix.jpg[/img][/align]
[align=center][color=red]ایران در زمان جنگ از تامکت بعنوان یک مینی آواکس استفاده می کرد[/color][/align]

مشابه با جنگ اعراب - اسرائيل و نبرد "فالكند " ، اين جنگ نيز نشان مي دهد كه سازماندهي وفن آوري برتر سيستم هاي C3I و AC&W مي تواند براي نيروهاي غربي و محلي دوست، امتياز كليدي در راستاي كسب پيروزي در نبرد آتي نيروها در ارتفاع پست به شمار آيد و اينكه غرب در در حد امكان بايد از اين برتري فني سود جويد . برتري غرب بواسطه داشتن سيستم شناسايي دوست از دشمن (IFF) ، ESSM و جنگ الكترونيك (EW) در اين راستا حائز اهميت است .

معهذا ، هيچ ترديدي نيست كه بخشي از مشكلات هر دو كشور ناشي از كمبود سيستم هاي مدرن فرماندهي و كنترل و نيز مديريت نبرد بود . چنانچه يكي از طرفين جنگ به هواپيماي آواكس مجهز به سيستم هدايت و هشدار هوايي (E-3A AWACS) و هواپيماي مجهز به رادار هشداردهنده نيروي دريايي (E-2C) دسترسي پيدا مي كرد ، در آن صورت توانمندي ايران يا عراق كاملآً تغيير مي يافت . ايران و عراق براي كنترل بالگردهاي خود در خط مقدم بطور مشابه از سيستم C3I / BM استفاده مي كردند و براي تعيين موقعيت اهداف دورتر از برد چشمي ، استقرار پدافندهاي هوايي زمين پايه هشداردهنده و تضمين امنيت نيروها در برابر عمليات هاي غافلگيرانه زميني از سيستم هاي ESSM ، SAR ، SLAR ، FLIR يا الكترونوري بهره مي گرفتند .

فقدان اين تجهيزات - همراه با توانايي محدود ايران در استفاده از هواپيماي F-14A به عنوان يك هواپيماي شناسايي آواكس كوچك و هواپيماي گشت دريايي P-3C براي تعيين موقعيت اهداف دريايي - عاملي تعيين كننده در محروم ماندن هر دو كشور در بهره گيري صحيح از سرمايه گذاري عظيم در نيروي هوايي بود . با امعان نظر به كسب موفقيتهاي اسرائيل به دليل بهره مندي از هواپيماي مجهز به رادار هشداردهنده نيروي دريايي (E-2C) و مشكلات انگلستان در نبرد "فالكلند " بواسطه فقدان چنين تجهيزاتي - به شرط آنكه حس گرها ، نرم افزارهاي موردنياز و آموزشهاي ارائه شده با منطقه مورد نظر و نوع درگيري تناسب داشته باشد -نسبت به ارزش چنين سيستم هاي هوايي در ارتفاع پست ترديد چنداني وجود ندارد . پيشينه "جنگ نفتكشها " و تلاش ايران در جهت اعمال فشار بر كشورهاي حاشيه جنوبي خليج فارس بر ارزش فروش تجهيزات آمريكايي E-3A و سپر صلح به عربستان سعودي صحه گذاشت ، تجربه اي كه آموزه هاي بيشماري براي غرب در بر داشت . غرب نه تنها مي تواند از فقدان چنين سيستم هايي در نيروهاي تهديدكننده بهره برداري نمايد ، بلكه قادر خواهد بود تا از تجهيز نيروهاي دوست به چنين تجهيزاتي منتفع گردد .

[color=red]ادامه دارد ....[/color]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
قسمت دوم :

[color=red]موشك هاي سطح به هوا [/color]
مؤثرترين "پدافند هوايي زمين پايه " در طول جنگ ايران و عراق ، توپ هاي ضد هوايي و سيستم هاي پدافند هوايي با برد كوتاه (SHORADS) بودند . باوجوديكه هر دو كشور تعداد قابل توجهي موشك سطح به هواي متوسط و سنگين در اختيار داشتند ، اما هرگز نتوانستند بهري مؤثري از آنها ببرند .
عراق با اتكا بر موشكهاي سطح به هواي سنگين SA-2 ، SA-3 و موشك متوسط SA-6 جنگ را آغاز كرد و تا پايان جنگ نيز سامانه هاي موشكي خود را فعال نگاه داشت . عراق در زمان آتش بس يعني سال 1988 ، تقريباً 120 سكوي پرتاب موشك SA-2 ، 150 سكوي پرتاب SA-3 ، 25 تا 60 سكوي موشك SA-6 داشت. اما ، ايران در عمل بلافاصله خود را به مجموعه اي از توپهاي ضدهوايي و نيز موشك هاي SA-7 ، SA-8 ، SA-9 و در نهايت SA-14 مجهز نمود . عراق نيز در سال 1981 توانست 30 سكوي پرتاب موشك ضد هوايي نيروي دريايي موسوم به Crotale از فرانسه خريداري نمايد و تا پايان جنگ نيز 60 سكوي پرتاب موشك Roland در اختيار نيروهاي خود قرار داد .

[align=center][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/normal_sa-2-DFST8304927_JPG.jpg[/img][/align]
[align=center][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/sa-3b.jpg[/img][/align]
[align=center][color=red]موشک های سطح به هوای سام 2 و 3 مورد استفاده عراق[/color][/align]

البته ، عراق در استفاده از موشك هاي سطح به هواي SA-2 و SA-3 مشكلاتي نيز داشت كه جزئيات آن در دست نيست . اما پر واضح است كه مقامات اين كشور دريافتند هماهنگ كردن سيستم هاي هشداردهنده با تجهيزات فرماندهي و كنترل موشك و نيز بهره گيري موثر از موشك هاي SA-2 و SA-3 امري بس دشوار است . ظاهراً عراق بدون يك دكترين عملياتي مشخص و درك فني واقع بينانه از موشك هاي فوق پا به عرصه جنگ گذاشت . حتي مقامات رده بالاي عراق اذعان دارند كه سطوح عالي فرماندهي پدافند هوايي زمين پايه اين كشور در ابتداي جنگ تحت فشار ملاحظات سياسي قرار داشت .

[align=center][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/crotale1.jpg[/img][/align]
[align=center][color=red]موشك ضد هوايي موسوم به Crotale که عراق از فرانسه خریداری کرد[/color][/align]

سكوهاي پرتاب موشك سطح به هواي متوسط و سنگين براي تهديدات در ارتفاع متوسط به بالا مستقر شدند كه بعدها ثابت گرديد چنين تهديداتي اصولاً وجود خارجي ندارند . عراق از تكنيك هاي استقرار و پرتاب روسي بهره مي گرفت و بدون توجه به اين حقيقت كه سامانه موشكي سطح به هواي روسي نمي تواند نيازهاي عراق را مرتفع گرداند ، به آيين نامه هاي روسي عمل مي كردند . در مقايسه با قدرتهاي مشابه همچون مصر و سوريه ، عراق تا زماني كه ضرورت ايجاب نمي كرد ، استانداردهاي آموزشي و آماده سازي نيروهاي خود را در سطح پاييني نگاه مي داشت . به همين دليل در شناسايي نقاط ضعف سيستم هاي C3I / BM و الگوي استقرار سامانه هاي دشمن ناكام ماند .

تعيين اينكه عراق بين سالهاي آغازين جنگ و زمان آتش بس در سال 1988 تا چه اندازه توانست قابليت موشك هاي متوسط و سنگين سطح به هواي خود را بهسازي كند امري تقريباً‌ محال است . حملات هوايي ايران نيز پس از سالهاي ابتدايي جنگ بسيار پراكنده دنبال شد و در مورد آن نمي توان بطور دقيق قضاوت كرد . با اين وجود ، حتي در سال 1988 نيز معلوم بود كه عراق بدون به دست آوردن برخي از سيستم هاي الكترونيكي ، نمي تواند پدافندهاي موشكي SA-2 و SA-3 خود را در حالت آماده باش دائمي نگه دارد كه اين امر نيز به نوبه خود تضعيف شديد قابليت هاي عملياتي موشك هاي اين كشور را در پي داشت . عراق در رابطه با هماهنگي سيستم ها نيز از مشكلاتي جدي رنج مي برد . ظاهراً اين كشور تنها در صورتي مي توانست از موشك هاي Crotale ، Roland و SA-6 استفاده كند كه يا به صورت جداگانه با اهداف مقابله كند يا اينكه اهداف در موقعيت مناسب قرار داشته باشند . "سامانه " موشك سطح به هواي عراق هرگز نتوانست به عنوان يك واحد منسجم يا متصل به شبكه عمل كند . از اينرو ، برخي از كارشناسان اسرائيلي توانمندي عراق را تنها در حد مديريت سيستم فرماندهي و كنترل و جنگ الكترونيك سامانه هاي موشكي سطح به هواي روسي مي دانستند كه در وضعيتي به مراتب پايين تر از سيستم هاي سوري قرار داشتند .

با وجوديكه موشك هاي هاوك براي دفاع از تجهيزات و تأسيسات ثابت نظامي ايران در نظر گرفته شده بودند و ساختار نيروي نظامي اين كشور بر پدافند هوايي جنگنده و بهره گيري از هواپيماهايي نظير F-14A تاكيد مي ورزيد ، اما ايران جنگ را با پدافند موشك هاي سطح به هواي هاوك آغاز كرد .

[align=center][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/normal_h4.jpg[/img][/align]
[align=center][color=red]MIM-23 HAWK که توسط ایران در جنگ استفاده شد.[/color][/align]

ايران در جريان جنگ با عراق نتوانست از موشك هاي "هاوك " به نحو موثري بهره گيرد ، تا آنجا كه حتي قادر نبود پدافند نقطه اي كارآمدي در محل تاسيسات نفتي مهم خود مستقر نمايد . عدم توانايي ايران تا حد زيادي به دليل بروز آشفتگي و اغتشاشات پس از سقوط شاه بود . ظاهراً پس از پيروزي انقلاب ، ايران به شدت با مشكلاتي همچون عدم سازماندهي و پاكسازي نظامي ، كمبود قطعات يدكي ، عدم پشتيباني فني از سوي كشورهاي خارجي دست به گريبان بود . ايران پس از دستيابي به قطعات و تسليحات آمريكايي در جريان جنگ ،آن هم بصورت پنهاني موفق شد تا از سيستم هاي پدافندي "هاوك " بهتر استفاده كند و اين مسئله نشان مي دهد كه توان نظامي اين كشور تا حد زيادي تحت الشعاع مشكلات ناشي از تامين و تعميرات تجهيزات قرار داشت .

نيروهاي ايراني نيز همانند عراق در خصوص هماهنگ نمودن پدافندهاي موشكي سطح به هوا با ساير تجهيزات موجود در شبكه پدافندي همواره با مشكلاتي روبرو بودند . چند ماه پس از آغاز جنگ ، عراق در استقرار پدافند نقطه اي از تعداد زيادي موشك سطح به هوا بهره جست و تمركز اصلي نيروهاي پدافندي خود را بر روي موشك SA-6 و سيستم هاي با برد كوتاهتر قرار داد . اگرچه تنها موارد اندكي از انهدام هواپيماهاي عراقي توسط موشك هاي هاوك ايران گزارش و تاييد شده است ، اما در مقايسه با ساير موشك هاي روسي ، عراق سامانه هاوك را بسيار كارآمدتر مي دانست . مقامات اين كشور وجود برخي از مشكلات در سالهاي 1986 تا 1987را ناشي از نحوه عملكرد نيروي هوايي خود مي دانستند زيرا كه دريافته بودند ايران در تلاش است تا براي نيروهاي خود تعداد قابل توجهي موشك هاوك تامين نمايد . گزارشاتي در دست است كه نشان مي دهد ايران در سال 1986 با هدف انهدام هواپيماهاي ميراژ F-1 عراق با استفاده از موشك هاي "هاوك " خود دست به حملات گسترده زد كه اين هواپيماها قابليت حمل موشك ضدتشعشعي Matra Armat را داشتند اما صحت و سقم اين گزارشات هنوز در هاله اي از ابهام قرار دارد .

ايران در دفاع از پايگاه هاي هوايي خود از موشك هاي سطح به هواي Short Tigercat و توپ هاي Oerlikon بهره مي گرفت كه با استفاده از رادارهاي Super Fledermaus كنترل مي شدند اما نحوه عملكرد آنها هنوز مشخص نيست . ايران حدود 300 فروند موشك RBS-70 از كشور سوئد خريداري كرد ، اما فقط توانست تعداد محدودي از اين نوع موشك را دوباره بدست آورد . موشك اصلي سطح به هواي ايران SA-7 بود ، كه نيروهاي ايراني از اين موشك هم براي پدافند منطقه اي و هم براي محافظت از اهداف نقطه اي كليدي نظير تاسيسات نفتي بهره مي گرفتند .

[align=center][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/normal_SA-7.jpg[/img][/align]
[align=center][color=red]موشک SA-7 استفاده شده توسط ایران[/color][/align]

ايران در حملات تهاجمي زمستان 1982 ، براي پدافند منطقه اي تنها بر استفاده از موشك SA-7 اصرار داشت . از آن زمان به بعد ، نيروهاي ايراني با هدف محدود كردن توانايي عراق در استفاده از برتري هوايي ، در حملات خود همزمان با ايجاد پرده آتشي از تسليحات خودكار و توپ هاي ضد هوايي ، تعداد قابل ملاحظه اي موشك SA-7 نيز استفاده كرد . اگرچه بيشتر اين موشك ها براي كاهش تعداد سورتي پروازهاي عراق ، پرواز در ارتفاع بالا و متوقف نمودن حملات هوايي عراق شليك مي شدند ، اما ايران دريافت كه موشك هاي SA-7 خريداري شده از اتحاد جماهير شوروي تنها مي توانند با قطعات روسي مونتاژ گردند و در صورت استفاده از قطعات ساخت كشورهاي آسيايي و نمونه هاي ديگر اين موشك از كار خواهد افتاد و تعداد موشك هاي غير قابل پرتاب افزايش خواهد يافت .

روي هم رفته تجربي جنگ ايران و عراق در مورد موشكهاي سطح به هواي متوسط و سنگين ، در رابطه با انتقال سيستمهاي با تكنولوژي بالا به كشورهاي جهان سوم مشكلات و فرصتهايي را نمايان مي سازد . در مقايسه با مصر طي "جنگ كانال سوئز " سال 1970 ، اغلب اين كشورها در بكارگيري ساماني مدرن موشكهاي سطح به هوا توانمندي كمتري دارند و اينكه انهدام موشك هاي سطح به هواي سنگين ممكن است مشكلات كمتري براي نيروهاي نظامي اينگونه كشورها بوجود آورد تا انهدام سيستم پدافند هوايي با برد كوتاه . از آنجائيكه برخي نقاط ضعف موجود در عملكرد موشك هاي سطح به هوا را مي توان در حالت غيرفعال از طريق سكوهاي ESSM و تجهيزات اطلاعات الكترونيكي (ELINT) يا هواپيماي بدون خلبان (RPV) و سيستم هاي فريب (decoy) مورد كاوش قرار داد ، كشورهاي غربي براي شناسايي و بهره برداري از اين نقاط ضعف در بهترين شرايط ممكن قرار دارند . ضمناً ، جنگ ايران و عراق لزوم ارسال موشك سطح به هوا به كشورهاي دوست را در چارچوب يك برنامه ريزي و آموزش صحيح روشن مي سازد .

اما توجه به اين نكته ضروري است كه كارآيي موشك هاي سطح به هواي قابل حمل توسط نفر در هر دو جبهه به اثبات رسيد . حتي اگر اكثريت قريب به اتفاق موشك هاي پرتاب شده به اهداف موردنظر اصابت نمي كردند (دور از انتظار نيست كه به ازاي هر 20 تا 30 موشك پرتاب شده تنها يكي با هدف موردنظر برخورد كند) ، استفاده گسترده از چنين موشك هايي به دليل آنكه خلبانان را وادار مي كرد تا در ارتفاع بالا پرواز كنند ، تاثير عمده اي در كاهش سطح كارآيي جنگنده ها و بالگردها داشت و قابليت پرواز آنها بر روي مناطق هدف را تا آن اندازه محدود مي كرد كه ديگر نمي توانستند به اهداف نزديك شده و آنها را منهدم نمايند . ضمناً شرايطي كه تحت آن مي توانستند با اطمينان بيشتري دست به عمليات تهاجمي بزنند نيز دچار تغيير و تحول گرديد .

معهذا ، جالب توجه اينجاست كه نيروهاي عراقي در راستاي كمك به جنگنده ها و بالگردهايي كه با تهديد موشك SA-7 روبرو مي شدند ، در استفاده از گلوله هاي منور يا فريب دهنده هاي بالوني به نحو تعجب آوري ناكارآمد ظاهر شدند . اين ضداقدامات به سادگي در دسترس نيروهاي عراقي قرار مي گرفتند و عراق نيز كاملاً به اين موضوع واقف بود كه نيروهاي اسرائيلي بواسطه استفاده از چنين ضداقداماتي در جريان عمليات "صلح براي الجليل " در لبنان ، در مواجهه با تهديدات موشك SA-7 با كمترين مشكل روبرو گرديد . چنين به نظر مي رسد كه اگر نيروهاي عراقي همانند اسرائيل احتمالاً از گلوله هاي منور و فريب دهنده هاي بالوني حرارتي در حجم گسترده اي بهره مي بردند ، در آن صورت ناكارآمدي موشك هايSA-7 در چنين شرايطي به اثبات مي رسيد .
عراق در اقدامي جالب توجه تلاش كرد تا از موشك SA-7 در بالگردهاي خود استفاده نمايد . بدين منظور ، آنها موشك فوق را بر روي پيلونهاي موشك HOT بالگردهاي تهاجمي Gazelle نصب كردند ، زيرا كه بالگردهاي Gazelle در مراحل اوليه جنگ قابليت پدافندي اندكي در برابر بالگردهاي كبري ايران داشتند . اينكه نيروهاي عراق با اين عمل تا چه حد توانستند به موفقيت دست پيدا كنند همچنان نامعلوم است ، هرچند كه از جانب نيروهاي ايراني گزارشاتي مبني بر تلفات وارد آمده ناشي از چنين موشكهايي منتشر نشده است .

[color=red]ادامه دارد ...[/color]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سلام
تشکر برادر رضا خسته نباشی.
البته مطالب رو به علت طولانی بودن نتونستم بخونم ولی مطالعه میکنم و اگر موردی بود بحث میکنیم هر چند به نظر مطلب کاملی میاد که جای بحث زیاد نداشته باشه. :mrgreen:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
دستت درد نکنه برادر سینا بسیار عالی بود ولی الحق عراقی ها از اول تا آخر هم نفهمیدند که چطور از یک سیستم موثر و کارآمد پیش اخطار بهره ببرند یا شاید هم دلیل آن سیستم ها برد بلند روسی بوده نمی دونم منتظر بقیه هستیم . :mrgreen:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
اقا سینا مطلب خیلی خوبی بود فکر کنم اولین باری باشه که در فرومهای نظامی فارسی به این شکل در مورداین موضوع مقاله نوشته شده

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
با تشکر از آقا رضا،

آیا از دوستان کسی از آمار شلیکهای موفق موشک (های ضد هوایی ایران بالاخص) هاوک در زمان جنگ تحمیلی اطلاع داره، آماری یا مقاله ای در این زمینه سراغ دارید؟

همچنین در مورد عراق و شلیکهای موفق اون، در صورت وجود چنین آماری میشه مقایسه بهتری انجام داد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
با تشکر از دوستانی که در بحث شرکت کردند.

[quote]آیا از دوستان کسی از آمار شلیکهای موفق موشک (های ضد هوایی ایران بالاخص) هاوک در زمان جنگ تحمیلی اطلاع داره، آماری یا مقاله ای در این زمینه سراغ دارید؟

همچنین در مورد عراق و شلیکهای موفق اون، در صورت وجود چنین آماری میشه مقایسه بهتری انجام داد.[/quote]
من آمار نبردهای هوایی دو طرف را یکبار قبلا در سایت گذاشتم ولی جایی ندیدم آمار شلیک های موفق پدافند دو طرف را گذاشته باشند ولی دنبالش می گردم اگر بود حتما در این تاپیک قرار خواهم داد.

[color=red]قسمت سوم :[/color]

[color=red]توپخانه ضدهوايي [/color]
هر دو جبهه در طول جنگ به اين نكته پي بردند كه استفادي گسترده از توپخاني ضدهوايي ، مانع از بهره گيري موثر بالگردها و جنگنده ها و نيز ماموريت هاي پشتيباني نزديك هوايي طرف مقابل مي گردد . مشابه با موشك هاي سطح به هواي قابل حمل بوسيله نفر ، ايران و عراق دريافتند كه پدافند هوايي مؤثر سبب كاهش كارآمدي عمليات هاي هوا به زمين دشمن مي شود اما اين مسئله لازمه افزايش تعداد هواپيماهاي منهدم شده توسط پدافندهاي هوايي زمين پايه نخواهد بود .

همچنين هر دو كشور پي بردند كه مي توانند از تسليحات ضد هوايي به عنوان سلاح هاي ضدنفر نيز استفاده نمايند ، از اين رو تعداد قابل توجهي از تسليحات فوق را در خط مقدم جبهه مستقر كردند . تيربار ضد هوايي نيز بواسطه حجم بالاي آتش و قدرت انهدام زياد در بردهاي طولاني توانمندي خود را به عنوان ابزاري بسيار كارآمد در سيستم پدافند ثابت به اثبات رساند . اين تسليحات را همچنين مي توان در موقعيت هاي كمين يا خارج از برد موثر سكوهاي پرتاب موشك و تيربارهاي دشمن مستقر كرد . اين اقدام سبب مي گردد تا انهدام اين سيستم ها دشوارتر شده و بالطبع كارآيي موانع پدافندي افزايش يابد .

توپهاي ضد هوايي عراق مشتمل بر تيربارهاي ضدهوايي روسي ، توپهاي ضد هوايي 23 ميليمتري ، توپهاي ضدهوايي ZSU-23-4 هدايت شونده توسط رادار ، توپهاي ضدهوايي 37 ميليمتري دولول M-1939 ، توپهاي ZSU-52-2 و ديگر توپهاي 57 ، 85 ، 100 و 130 ميليمتري بودند . نيروهاي عراق براي مقابله با اهداف هوايي و نيروي پياده نظام ايران در مقياس وسيعي از توپهاي ضدهوايي غير هدايت شونده و تيربارهاي ضدهوايي سنگين استفاده نمودند . آنها ادعا كردند كه از توپهاي ضدهوايي روسي ZSU-23-4 هدايت شونده توسط رادار به نحو موثري عليه هواپيماها و بالگردهاي ايراني بهره گرفتند ، اما به نظر مي رسد كه در نگهداري و استفاده از سيستم هاي پيچيده هدايت ZSU-23-4 لااقل در ابتداي جنگ با مشكلات جدي روبرو بودند .

[align=center][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/normal_zsu23-4.jpg[/img][/align]
[align=center][color=red]توپ ضدهوایی ZSU-23-4 استفاده شده توسط عراق در جنگ تحمیلی نصب شده روی وسیله زرهی[/color][/align]
[align=center][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/normal_m1939_DFST9208203.jpg[/img][/align]
[align=center][color=red]توپ ضد هوایی دولول 37 میلیمتری M-1993 استفاده شده توسط عراق در جنگ تحمیلی[/color][/align]

اهميت اين توپهاي ضد هوايي از آنجا مشخص مي شود كه عراق در سال 1980، 1200 توپ ضدهوايي در اختيار داشت اما در سال 1985اين تعداد را به 4000 توپ افزايش داد . اگرچه عراق تعداد توپهاي ضدهوايي كه عليه نيروهاي پياده نظام ايران بكار برد را افزايش داد و موشكهاي سطح به هواي بردكوتاه بيشتري نيز خريداري كرد ، اما ظاهراً پس از سال 1985 تعداد تسليحات ضدهوايي خود را تغيير نداد .

در ابتداي جنگ ، توانايي عراق در استقرار تعداد كثيري از تسليحات ضدهوايي در منطقه اي وسيع دلالت بر ارزش قابل توجه پدافند هوايي اين كشور داشت زيرا عراق نمي توانست از سيستم هشداردهنده پدافند هوايي و موشك هاي سطح به هواي خود به نحو موثري بهره گيرد و مي بايست رويكرد خود را به سوي پدافند نقطه اي تغيير دهد . توپها و تيربارهاي ضدهوايي با هدف پوشش دادن كليه اهداف مهم و نيز تامين پدافند منطقه اي در برخي از نواحي شهري و صنعتي استقرار يافتند . با هدف حفاظت از تعدادي اهداف ثابت نظير پلها از حملات تهاجمي هواپيماها و بالگردها در ارتفاع پست ، از توپ هاي ZSU-23-4 هدايت شونده توسط رادار و ساير توپهاي ضدهوايي 23 ميليمتري در مقياس وسيع استفاده نمودند .

از توپ ضدهوايي ZSU-23-4 همچنين براي دفاع از نيروهاي رزمي بكار گرفته شد و بنا بر گزارشات واصله اين سيستم به طور اخص در رويارويي با بالگردهاي مسلح ايران همچون بالگردهاي كبري بسيار كارآمد بود كه به موشك هاي كششي مسلح بودند . دست كم تعدادي از افسران عراقي گمان مي كردند كه بهره گيري از توپ هاي ZSU-23-4 و تانكهاي مجهز به تيربارهاي ضد بالگرد مي تواند آنها را در برابر حملات چنين بالگردهايي محافظت نمايد و بدين ترتيب نيروهاي ايراني را به كاهش عمليات بالگردهاي تهاجمي وادار نمايد . اما اين تجربه عراق ممكن است بيشتر واكنشي در قبال كاهش تدريجي جنگنده ها و بالگردهاي عملياتي ايران و نيز توانمندي سيستم فرماندهي ، كنترل و ارتباطات و سطوح آموزشي اين كشور باشد تا كارآمدي چنين سيستم هاي پدافندي . مشكلات ناشي از مقاومت بالگردها كه ايران پس از سال 1982 تجربه كرد ، با كمبود جدي قطعات يدكي و مهارت هاي لازم در تعميرات ، عملكرد ضعيف سيستم فرماندهي و كنترل و نيز برنامه ريزي ماموريت همراه شده بود كه اين نقاط ضعف آنها را وادار مي ساخت تا در زمين هاي نسبتاً باز و در برابر مواضع پدافندي گسترده عراق متشكل از توپ هاي ضدهوايي در كمين و ساير تسليحات خودكار با قابليت آتش مشخص به پرواز در آيند . علاوه بر اين ، عراق تعداد بيشماري از توپ ها و تيربارهاي ضدهوايي بدون سيستم هدايت شونده را در همان مناطق مستقر نمود كه از جمله آنها مي توان به موشك و توپ ZSU-23-4 اشاره كرد . برخي از مصاحبه ها نشان مي دهد تسليحات بدون سيستم هدايت شونده ممكن است توانايي وارد آوردن ميزان قابل توجهي از تلفات را بر دشمن داشته باشند . هيچ راهي وجود ندارد تا مطمئن شويم توپ هاي ضد هوايي هدايت شونده ، با قابليت هدف گيري و با پرده آتش هر يك در اين جنگ تا چه اندازه تاثيرگذار بوده اند .

ايران نيز در ابتداي جنگ 1800 تيربار و توپ ضدهوايي كششي 23 ، 35 ، 40 ، 57 و 85 ميليمتري و تقريباً 100 فروند توپ ضدهوايي خودكششي ZSU-23-4 و ZSU-57-2 در اختيار داشت . اما در سال 1985 اين تعداد به 2200 توپخانه پدافند هوايي و در سال 1988 مجموع آن تقريباً به 2800 فروند توپ و تيربار ضدهوايي افزايش يافت . مشابه با عراق ، ايران نيز در توپ ضدهوايي ZSU-23-4 از سيستم هدايت راداري بهره مي گرفت . ساير تسليحات مي بايستي به صورت دستي هدف گيري مي كردند .

مقامات ايراني همچون همتايان عراقي خود ادعا مي كنند كه توپهاي ضدهوايي غالباً در برابر بالگردهاي تهاجمي كارآمد ظاهر شدند . اين ادعا از آن جهت حائز اهميت است كه عراق همواره از ابتداي جنگ تا زمان آتش بس در سال 1988، توانايي استفاده از تعداد زيادي بالگرد مسلح را داشت . اما در عين حال برآورد دقيق تلفات يا تاثير نسبي توپ هاي هدايت شونده ، با قابليت هدف گيري و با پرده آتش ممكن نيست . پس از يادگيري شيوه هاي استفاده از تاكتيك هاي پرواز در ارتفاع پست و صعود از ارتفاع كم و گريز از تمركز فشرده نيروهاي ايراني كه در مواضع مناسب استقرار يافته بودند ، تلفات بالگردهاي عراقي به تدريج كاهش يافت .

از ميزان تلفات هواپيماهاي با بال ثابت هر دو كشور بوسيله توپ هاي ضدهوايي يا ميزان خسارات وارده در هر سورتي پرواز اطلاعاتي در دست نيست . همچنين نتيجه گيري در مورد ميزان آسيب پذيري كلي بالگردها نسبت به توپ هاي ضدهوايي در طول جنگ كاري بس دشوار است . اطلاعات موثقي از ميزان تلفات دو كشور وجود ندارد . خلبان بالگردهاي عراقي تا حد امكان از مناطق محافظت شده ايران دوري مي گزيدند اما اين تنها بخشي از تدابير شديد احتياطي نيروهاي اين كشور در مراقبت از منابع هوايي خود بود . علاوه بر اين ، عراق نيز با همان مشكلات ايران روبرو گشت ، بدين شكل كه نيروهاي ايراني در تلاش بودند تا با بالگردهاي خود در مناطقي عمليات كنند كه هدف موردنظرشان در ارتفاع بالا استقرار يافته بود و اين سبب مي گرديد تا به محض نزديك شدن به هدف ، بالگرد از فاصله چند كيلومتري قابل رويت باشد .

مشكل امنيت بالگرد در مناطق بياباني و عوارض زميني نسبتاً باز و بدون پوشش و يا زمانيكه نيروهاي دشمن مواضع پدافندي خوش ساختاري را در اختيار داشتند ، مسئله اي است كه به علت وابستگي نيروها به افزايش تعداد بالگردها و سيستم هاي هدايت شونده ضد تانك كه بر روي بالگردها نصب مي شوند بايد بيشتر مورد توجه برنامه ريزان نظامي آمريكا و ساير كشورهاي غربي قرار گيرد . بيشتر اطلاعات موجود در مورد ميزان مقاومت و كارآمدي بالگردهاي تهاجمي برپايه حملات و شبيه سازي نيروهاي زرهي سيار يا در فضاي باز بدست آمده كه در مناطق جنگلي يا ناهموار انجام گرفته اند و يا در اماكني كه تصور مي شود دشمن با نيروهاي زرهي خود در آنجا "كمين كرده باشد " . باوجودي كه بالگردهاي ايران و عراق در برابر توپهاي ضدهوايي در مناطق كوهستاني يا ناهموار از امنيت نسبتاً بيشتري برخوردار بودند ، اما براي تعيين ميزان آسيب پذيري آنها در بيابانهاي بدون پوشش يا تالاب هاي باز و مسطح به مطالعه بيشتري نياز است .

[color=red]چند نتیجه گیری کوتاه در مورد مقاله :[/color]

* نيروي هوايي نقش مهمي در جنگ ايفا كرد اما هيچ گاه نتوانست تاثير استراتژيكي يا تاكتيكي قابل تاملي بر روند جنگ داشته باشد . بلكه ميزان و كيفيت تسليحات طرفين جنگ بود كه نقش اصلي را بازي مي كرد .

* هيچ يك از دو كشور نتوانستند از تجهيزات هدايت و هشدار هوايي و سيستم هاي فرماندهي ، كنترل ، ارتباطات و شناسايي و نيز موشك هاي متوسط يا سنگين سطح به هواي خود به نحو موثري استفاده كنند . طرفين جنگ مجبور شدند تا بر سيستم هاي با برد كوتاه اتكا كنند كه دليل آن تا حدي بواسطه مشكلات موجود در طراحي سيستم ها و فقدان پوشش راداري در ارتفاع پست و تا حدودي نيز به علت وجود مشكلات ناشي از انتقال فن آوري بود .

* علاوه بر بكارگيري توپ هاي ضدهوايي به عنوان سلاح ضدنفر ، ايران و عراق از توپ هاي ضدهوايي خود در حجم گسترده اي براي پدافند نقطه اي و پوشش منطقه اي بهره بردند . در واقع ، آنها از الگوي حاكم در ميان نيروي نظامي كشورهاي جهان سوم تبعيت مي كردند كه بررسي دقيق آن توسط محققان غربي امري ضروري به نظر مي رسد .

* هر دو كشور از تسليحات سبك سطح به هوا و تجهيزات قابل حمل بوسيله نفر بهره فراوان بردند . عراق به طور اخص بر موشك هاي سبك سطح به هوا بيشتر اتكا داشت تا تجهيزات متوسط يا سنگين - كه علت اصلي آن بيشتر عملكرد ساده سيستم هاي مزبور بود و اينكه ضرورتي نداشت تا سيستم هاي فوق را با تجهيزات پيچيده هدايت و هشدار هوايي و سيستم مديريت جنگ هماهنگ نمايند .

* نبرد هوايي نيز به شدت تحت تأثير فن آوري تسليحاتي قرار داشت ، اما فاكتور اصلي در اين جنگ باز هم انتقال فن آوري و به طور اخص تامين تجهيزات و پشتيباني آنها از سوي نيروهاي خارجي بود .
* اگرچه در اين جنگ بالگردها تا اندازه اي توانستند به موفقيت دست يابند ، اما وجود عوامل مختلف قابليت هواپيماهاي با بال ثابت را در پشتيباني نزديك هوايي موثر كاملاً محدود كرد . عمده اين عوامل شامل تركيب اهداف ، پراكندگي تسليحات ضدهوايي ويژه پدافند نقطه اي و منطقه اي در سطحي وسيع ، مشكلات ناشي از انتقال فن آوري و مشكلات موجود در ميان سيستم هاي فرماندهي و كنترل و مديريت نبرد بودند .
*تلاش براي ممانعت از پيشروي نيروهاي زميني و بمباران مناطق استراتژيك نيز با موفقيت نسبي همراه بود . اما در چنين ماموريتهايي بسياري از مشكلات مشابه در پشتيباني نزديك هوايي خود را نمايان ساختند . ماموريت بمباران مناطق استراتژيك نيز با مشكلاتي در رابطه با ميزان برد و مقدار ماده منفجره مواجه بودند ، اما مشكلات اصلي بيشتر جنبه سياسي داشته و نتيجه عدم تامين منابع كافي براي اهداف خاص در حجم انبوه و تداوم تامين اين منابع براي كسب موفقيت در ماموريتها بود .

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.