daria

علت هاي سقوط ساسانيان

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

سلام

فعلا دو تا موضوع :

اول این که جناب امیر حسین خنجی تاریخ دان خوبی هستند ولی بیطرف نیستند و این کمی مشکل ساز میشه .

در مورد کتابسوزی ایران بعد از فتح هم که تا به حال خیلی ها بحث کرده اند و دروغ بودنش رو توضیح داده اند ولی ظاهرا دوستان هنوز همان عقیده قدمای خودشان را دارند.

 

لازم است توضیح دهم کسی منکر شیوه حکومتداری و شهربانی دوران قبل از اسلام و روشهایی که برای اداره کشورهای تحت سلطه پادشاهی داشته اند ، نیست . طبیعتا بی عرضگی در اداره امور کشورداری منجر به سقوط سیستم می شود و این که سیستمی بتواند سالها دوام بیاورد ، یعنی عقلانیت در چهارچوب آن وجود دارد . طبیعت داستان این است که با زوال عقلانیت در حکومت ، سیستم پادشاهی دوران قبل از اسلام هم افول پیدا کرد و سیستمی با عقلانیتی بهتر سر کار آمد. این گذار که زوال عقلانیت در سیستم باعث مسلط شدن سیستم جدید می شود ، به دفعات قبل از اسلام هم اتفاق افتاده بود و سیستم جدیدی بر سر کار آمده بود. این گذار هم هیچگاه به راحتی و به شکل مدارا نیوده است و همواره با جنگ و خونریزی همراه بوده است. فکر می کنید گذار از اشکانیان به ساسانیان با جنگ و کشتار همراه نبود ؟ یا گذار از هخامنشیان به اکساندر و جانشینان آن با مدارا و صلح صورت گرفت ؟

 

پی نوشت : اتفاقی که این روزها در عراق که روزگاری زیر پوشش پادشاهی بزرگ ایران بود ، اتفاق می افتد هم یک مرحله گذار است ولی بر خلاف تصور شما الان مردمی که در هر دو طرف جنگ هستند ، اسم عرب را بر خود یدک می کشند و ظاهرا ارتباطی با سلسله ساسانیان به غیر از زمینی که بر روی آن می جنگند ، ندارند.

درود به دوست گرامی

1. مراجع من کتاب آقای خنجی یا ایرانیان دیگر نیست زیرا آنها طبیعتا بی طرف نیستند مراجع من کتب خود اعراب است که با آب و تاب از افتخاراتشان که امروز اسمش جنایت جنگی است نوشته اند.

2.  20 درصد عراق عرب سنی است که فشار جنایت خیلی کمتری را تحمل می کند یا حامی جانیان است و بقیه یا ایرانی هستند ساکن شهر های متبرکه یا کرد یا ترک یا آشوری یا ایزدی یا شیعه.

3. در مورد کتاب سوزی هم که اونی که می گفتد قبل از اسلام در ایران کتابی نبوده الان  روی میزشان کتاب قضاوت های یک قاضی ساسانی است. با اینکه خیلی اینجور کتابها نادر هستند امروزه.

 

در مورد دوره گذار هم فرمایش شما کاملا درست است و یک زمان کوتاه قابل قبول است اما نه این همه سال.

پدر بزرگم 74 سال پیش با کالسکه رفته بود کربلا می گفت عراقی ها ما را موالی صدا می زدند. معلوم نیست این دوره گذار کی قرار است تمام بشود.

بعد از سقوط ساسانیان اصولا دیگر هیچ سیستمی جز سیستم برتری نژادی عرب بر عجم در ایران حاکم نبوده (بروید ببینید این مثل وبال گردن از کجا آمده) تا اینکه دوران حکومت سلسله های ایرانی شروع می شود که آنها هم از نظر ساختار حکومت هیچگاه به ساسانیان نزدیک هم نشدند. بعد هم که سلسله های ترک و مغول آمدند.

شما کدام حکومت را بعد از اسلام بهتر از سیستم ساسانیان دیده اید؟ حکومت 5 ساله حضرت امیر اگر منظور شما است که در حد یک جرقه کوتاه مدت بیش نبوده و بیشتر به جنگ با معاویه گذشته است و ایشان مجالی برای ایجاد سیستم نداشته است. فقط در دوران خان زند تا حدودی به حکومت ساسانی نزدیک شده بودیم.

 

در مورد اسکندر مقدونی که خود مقدونی ها هم او را افسانه می دانند زیرا ایشان نه قبری دارد و نه هیچ آثار حکومتی. فتح نامه ایشان هم که سراسر خنده است. 11 روز بعد از نابودی تخت جمشید ادعا کرده که هند را گرفته (یونانی ها از نقشه آسیا خبر نداشتند هلی برن هم بکنی 11 روزه نمی شود هند را گرفت) که باعث خنده همه هندی ها است. اصولا در تاریخ مدون هند هیچ اسکندری وجود ندارد. این آدمی که شما گفتید بیشتر یک موجود روی کاغذ است و فیلم های هالیوودی است تا یک شاه جهانگشا.

کلا سفرنامه ایشان را بخوانید برای خنده خیلی خوب است. اون از آمازون های شهر ری و اون از مردم 3 متری بوشهر.

گذار از اشکانی به ساسانیان خونین بوده و حق با شما است ولی بیشتر از خون شاهان نه از خون مردم عادی و البته نه برای صدها سال.

متوکل عباسی همینطوری سر تفریح تصمیم می گیرد که با خون ایرانی رودخانه بسازد و با آن آسیاب را بگرداند و آرد درست بکند و نان بپزد که این دستور را با افزودن آب به خون اسرای ذبح شده انجام می دهند زیرا خون لخته می شده و به صورت رود جاری نمی شده است.

اسم این از نظر شما سیستم بهتر است؟

هنوز در این کشور ایران یک سیستم بازنشستگی و پزشکی نزدیک زمان ساسانیان وجود ندارد ولی باز جای شکر دارد که هر دو این سیستمها از سیستم فعلی بازنشستگی و درمانی آمریکا بهتر است.

اصلا بحث نژاد پرستی و مفاهیم پوچی از این قبیل نیست. آدم باید خارج از تعصب قضاوت بکند. اساسا ایرانی بودن به معنی یک نژاد خاص داشتن نیست. ایرانی بودن یک مرام است. هرکسی که جوانمردی و دگر خواهی برای او ارزش باشد و نوروز را جشن بگیرد ایرانی است ربطی به ژن ندارد.

  • Upvote 8
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

3. در مورد کتاب سوزی هم که اونی که می گفتد قبل از اسلام در ایران کتابی نبوده الان  روی میزشان کتاب قضاوت های یک قاضی ساسانی است. با اینکه خیلی اینجور کتابها نادر هستند امروزه.

 

در مورد اسکندر مقدونی که خود مقدونی ها هم او را افسانه می دانند زیرا ایشان نه قبری دارد و نه هیچ آثار حکومتی. فتح نامه ایشان هم که سراسر خنده است. 11 روز بعد از نابودی تخت جمشید ادعا کرده که هند را گرفته (یونانی ها از نقشه آسیا خبر نداشتند هلی برن هم بکنی 11 روزه نمی شود هند را گرفت) که باعث خنده همه هندی ها است. اصولا در تاریخ مدون هند هیچ اسکندری وجود ندارد. این آدمی که شما گفتید بیشتر یک موجود روی کاغذ است و فیلم های هالیوودی است تا یک شاه جهانگشا.

کلا سفرنامه ایشان را بخوانید برای خنده خیلی خوب است. اون از آمازون های شهر ری و اون از مردم 3 متری بوشهر.

 

اسم این از نظر شما سیستم بهتر است؟

هنوز در این کشور ایران یک سیستم بازنشستگی و پزشکی نزدیک زمان ساسانیان وجود ندارد ولی باز جای شکر دارد که هر دو این سیستمها از سیستم فعلی بازنشستگی و درمانی آمریکا بهتر است.

اصلا بحث نژاد پرستی و مفاهیم پوچی از این قبیل نیست. آدم باید خارج از تعصب قضاوت بکند. اساسا ایرانی بودن به معنی یک نژاد خاص داشتن نیست. ایرانی بودن یک مرام است. هرکسی که جوانمردی و دگر خواهی برای او ارزش باشد و نوروز را جشن بگیرد ایرانی است ربطی به ژن ندارد.

سلام

کسانی که قضیه کتابسوزی مسلمانان در ایران و مصر را رد می کنند ، اصولا به این موردی که شما می فرمائید ( نبود کتاب برای سوزاندن ) معتقد نیستند و اتفاقا به وجود کتابخانه های بزرگ در ایران هم معتقدند ولی می گویند مسلمانان کتابخانه ها و کتابها را از بین نبردند حتی  به طور مثال بر خلاف دوره بعد از هخامنشیان تمام نسخ کتب مذهبی از بین برده نشد ( نابودی تمام نسخ اوستا که منجر شد به بازنویسی اون که بعدها اتفاق افتاد و بر مبنای حافظه روحانیون بود ) .

من هم مثل شما افسانه بودن عملیاتهای محیر العقول اسکندر مقدونی را قبول دارم . حتی اتفاقا از بین نرفتن مستقیم حکومت هخامنشیان را توسط وی را هم واقعی می دانم و به خاطر همین از نام اکساندر ( اشتباه تایپی نبود ) استفاده کردم . البته این دلیل این نیست که وجود اسکندر مقدونی را کاملا نفی بکنیم ، بلکه می توانیم با پژوهشهای درست تاریخی که هنوز هم ممکن است ، وی را به جایگاه واقعی خودش در تاریخ برگردانیم.تمام این داستانها و افسانه ها هم به مشکل نداشتن منابع تاریخ نگاری به درد بخور بین ما ایرانیان برمی گردد که باعث شده از منابع دشمنانمان برای تاریخ خودمان استفاده کنیم. جالبتر این است که بزرگترین پژوهندگان تاریخ کشور ما دوستداران تمدن هلنی بوده اند و خودمان کاملا در این مورد تعطیل هستیم. طبیعتا نتیجه آن هم منجر به این فاجعه در تاریخ قبل از اسلام کشورمان شده است.

یک نکته هم برای یادآوری : کشوری به نام مشخص هند موضوع جدیدی است و در زمان ایران باستان هند اسم جای دیگری بوده است و اتفاقا در قسمت غربی کشور ما هم قرار داشته است.

منظور من از نقش عقلانیت در عوض شدن حکومتها لزوم وجود عقلانیت بالاتر در حکومت بعدی نیست ، بلکه زوال عقلانیت در هر سیستمی باعث گسسستگی مردم از آن سیستم می شود و به طور طبیعی باعث افول آن سیستم ( نه الزاما در کوتاه مدت ) می شود.

من هم در مورد نژاد ایرانی و این چیزها با شما موافقم و البته معتقدم ایرانی بودن یک نژاد نبوده و نیست و اتفاقا بر خلاف کج فهمی هایی که به خاطر یک عده آدم مغرض برای عده ای پیش آمده است ، ایران را یک حوزه تمدنی می دانم که لزوما شامل یک نژاد ، قوم یا مذهب خاصی نیست و حتی لزوما الان محدود به یک محدوده جغرافیایی هم نیست .

ویرایش شده در توسط oldmagina
  • Upvote 2
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

سلام

کسانی که قضیه کتابسوزی مسلمانان در ایران و مصر را رد می کنند ، اصولا به این موردی که شما می فرمائید ( نبود کتاب برای سوزاندن ) معتقد نیستند و اتفاقا به وجود کتابخانه های بزرگ در ایران هم معتقدند ولی می گویند مسلمانان کتابخانه ها و کتابها را از بین نبردند حتی  به طور مثال بر خلاف دوره بعد از هخامنشیان تمام نسخ کتب مذهبی از بین برده نشد ( نابودی تمام نسخ اوستا که منجر شد به بازنویسی اون که بعدها اتفاق افتاد و بر مبنای حافظه روحانیون بود ) .

من هم مثل شما افسانه بودن عملیاتهای محیر العقول اسکندر مقدونی را قبول دارم . حتی اتفاقا از بین نرفتن مستقیم حکومت هخامنشیان را توسط وی را هم واقعی می دانم و به خاطر همین از نام اکساندر ( اشتباه تایپی نبود ) استفاده کردم . البته این دلیل این نیست که وجود اسکندر مقدونی را کاملا نفی بکنیم ، بلکه می توانیم با پژوهشهای درست تاریخی که هنوز هم ممکن است ، وی را به جایگاه واقعی خودش در تاریخ برگردانیم.تمام این داستانها و افسانه ها هم به مشکل نداشتن منابع تاریخ نگاری به درد بخور بین ما ایرانیان برمی گردد که باعث شده از منابع دشمنانمان برای تاریخ خودمان استفاده کنیم. جالبتر این است که بزرگترین پژوهندگان تاریخ کشور ما دوستداران تمدن هلنی بوده اند و خودمان کاملا در این مورد تعطیل هستیم. طبیعتا نتیجه آن هم منجر به این فاجعه در تاریخ قبل از اسلام کشورمان شده است.

یک نکته هم برای یادآوری : کشوری به نام مشخص هند موضوع جدیدی است و در زمان ایران باستان هند اسم جای دیگری بوده است و اتفاقا در قسمت غربی کشور ما هم قرار داشته است.

منظور من از نقش عقلانیت در عوض شدن حکومتها لزوم وجود عقلانیت بالاتر در حکومت بعدی نیست ، بلکه زوال عقلانیت در هر سیستمی باعث گسسستگی مردم از آن سیستم می شود و به طور طبیعی باعث افول آن سیستم ( نه الزاما در کوتاه مدت ) می شود.

من هم در مورد نژاد ایرانی و این چیزها با شما موافقم و البته معتقدم ایرانی بودن یک نژاد نبوده و نیست و اتفاقا بر خلاف کج فهمی هایی که به خاطر یک عده آدم مغرض برای عده ای پیش آمده است ، ایران را یک حوزه تمدنی می دانم که لزوما شامل یک نژاد ريال قوم یا مذهب خاصی نیست و حتی لزوما الان محدود به یک محدوده جغرافیایی هم نیست .

جانا سخن از دل ما می گویی.

  به ویژه تاکید دارم که ما نباید عقبه هالیوود در کوبیدن تاریخ ایران باستان بشویم که خشایارشاه را یک وحشی لخت نشان می دهد و ایرانیان را فاقد دانش و وحشی. داریوش بزرگ آبادانی هایی در ایران انجام داد که مورخین مصلح همانطور که به امپراطوری آشور امپراطوری خونریزی و بلاد مفتوحه لقب می دهند، به امپراطوری ایران، لقب امپراطوری مهندسی داده اند. برای اولین بار کانالی مشابه کانال سوئز در مصر توسط داریوش ساخته شد و کانالی دیگر بین دریای کاسپین (خزر به روسی) و دریاچه آرال و دریای سیاه کشید که با پایین رفتن سطح دریا و عدم نگهداری درست امروزه بقایای آن فقط موجود است.

شوربختانه بعضی از افراد از روی نا آگاهی یا عناد یا ... این اسکندر بدسگال را همان ذوالقرنین قرآن اعلام می کنند و در صدا و سیما هم برنامه مرتب دارند اما در واقع عقبه هالیوود هستند.

ما نباید بازی آنها را بخوریم و به اجدادمان توهین بکنیم.

تاریخ تکرار خواهد شد و روزگار سر بلندی برای ملتی فرا خواهد رسید که تاریخ درست خودش را بداند نه اینکه به قول آن گرامی از منابع هلنی برای خودش استفاده بکند.

  • Upvote 4

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

مهمترين علت سقوط ساسانيان كشتن خسروپرويز بود،،،،
خسروپرويز خارج از همه اون بحث ها و حرف هاي نامربوطي كه در موردش ميزنن شاهنشاهي مقتدر بود ،،،در زمان پادشاهي وي خزانه هاي ايران مملو از سكه و جواهرات بود كه نه با ماليات بلكه بواسطه موقعيت تجاري ايران كه مابين چين و روم بود،،،
در زمان پادشاهي و قبل از كشته شدنش توانسته بود از قدرت بزرگان و مؤبد ان براي افزايش قدرت مركزي كم كند ( ديديم كه بعد از مرگ وي قدرت دست بزرگان كشور افتاد و چه بلاي سره كشور امد)
در واقع با كشته شدن خسروپرويز كشور وارد يك هرج و مرج بزرگ شد و بزرگان كشور بجاي همبستگي به فكر منابع خود بودند بطوري كه در چند سال چندين شاه عوض كردن و باعث سقوط يك امپراطوري عظيم از يك مشت عرب پا برهنه شدند،،،

درتاریخ امده که خسرو پرویز از همه پادشاهان ساسانی ثروتمندتر جسورتر وفرمانش نافض تر بود اما چرا توسط پسرش کشته شد چون به دلیل حرص مال وهزینه جنگهای 25ساله با روم که میخواست شاپور دوم بشه کشور داشت نابود میشد من خودم خیلی به مطالعه تاریخ علاقه دارم هم باستان هم معاصر شاهان مردم رو انسان نمیدونستندالبته فساد درباریان هم درسته همکار بودن ویرایش شده در توسط 2mohammad
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

درتاریخ امده که خسرو پرویز از همه پادشاهان ساسانی ثروتمندتر جسورتر وفرمانش نافض تر بود اما چرا توسط پسرش کشته شد چون به دلیل حرص مال وهزینه جنگهای 25ساله با روم که میخواست شاپور دوم بشه کشور داشت نابود میشد من خودم خیلی به مطالعه تاریخ علاقه دارم هم باستان هم معاصر شاهان مردم رو انسان نمیدونستندالبته فساد درباریان هم درسته همکار بودن

در مورد خسروپرويز بنده خيلي در مورد شون تحقيق كردم
دفاعيات خسروپرويز رو بخونيد،،، اول اينكه در زمان وي اين روم بود كه بدستور فوكاس امپراطور وقت جنگ عليه ايران شروع شد،،،و نيروهاي ايران به رهبري شاهين بهمن زادگان سردار بزرگ ايران و همچنين نارسيس فرمانده رومي حامي ايران ( از وفاداران امپراطور قبلي روم كه بدست فوكاس كشته شد) حملات برق اسايي كردن و تا قسطنطينه پيش رفتن كه بعد بدلايلي از جمله فرسودگي نيروها و مرگ مرموز شاهين بهمن زادگان عقب نشستند،،،اينكه خسروپرويز نتوانست روم رو كامل منهدم كند خيانت و ياغي شدن سرداراني مثل شهربرا ( كه حتي بعد از مرگ خسروپرويز به پايتخت حمله كرد) ،،،در جنگي كه هراكيلوس تلافي شكست هايش را كرد و باعث شكست ايران در گنزگ در نزديكي تيسفون شد همين نافرماني شهربرازبود ،،،،، بنظرتون چرا هراكليوس تا نزديكي تيسفون اومد ولي بعد سريع عقب نشست؟؟ در صورتي كه خيلي راحت ميتونست با سپاه هفتاد هزار نفري خود پايتخت ايران رو فتح كنه،،،ترسش از همون شهر براز بود كه فكر ميكرد به دستور خسروپرويز به نيروهاي پايتخت ملحق ميشه،،،،،خيلي دلايل هست كه عمليات نظامي ايران براي سقوط روم رو ناكام گذاشت ،،،،بگذريم،،،
در مورد اون دوست ديگمون بايد بگم دوست عزيز ارتش ساسانيان اتفاقا بسيار قدرتمند بود و درسته كه مزدور عرب داشتند ولي نه اون تعدادي كه در نظرتون باشه،،،،
ايران ساساني با چين هم جنگي نداشت،،،،،
و اينكه پسر خسرو چگونه تونست پدر رو بكشه اينو بگم كه او تنهايي اين كار رو نكرد،،،،خسروپرويز خواهان جنگ بود و به هيچ وجه نميخواست مصر و تراكيه رو از دست بده مخصوصا با اون همه هزينه كه صرف جنگ و گرفتنشون كرد،،،،بزرگان كشور كه فقط به فكر منافع خودشون بودن با پسرش همدست شدن و طي يك كودتا يا شورش خسرو پرويز رو كشتن،،،حتي سپهسالار كل هم همراه شيرويه بود!
بعد از مرگ خسرو در يك سال حدود ٩ پادشاه رو نصب و خلع كردن بزرگان و با امدن هر شاه و خلع شدنش خون بسياري از سربازان ارتش به زمين ميريخت بخاطر جنگ هاي داخلي،،،مثل بخاطر اخرين شاه ساساني يزد گرد سوم رستم فخزاد با لشگر هفتاد هزار نفري خراسان به تيسفون لشگر كشيد و سپاه پايتخت رو درهم كوبيد ( ميشه گفت كودتا) و در اين لشگر كشي دختر خسروپرويز رو خلع كرد،،،،،
و حتي در زمان حمله اعراب قوم وحشي خزرها از شمال به اذربايجان حمله ميكردن،،،ارتشيان بخاطر جنگ بيست و هفت ساله خسته بودن و بعد بخاطر جنگ هاي داخلي تقريبا از پايه نابود شد و گرنه كي ميتونه باور كنه سپاهيان ساساني با اون عظمت سوارنظامش از يك مشت پابرهنه شكست ميخوره

سلام
فعلا دو تا موضوع :
اول این که جناب امیر حسین خنجی تاریخ دان خوبی هستند ولی بیطرف نیستند و این کمی مشکل ساز میشه .
در مورد کتابسوزی ایران بعد از فتح هم که تا به حال خیلی ها بحث کرده اند و دروغ بودنش رو توضیح داده اند ولی ظاهرا دوستان هنوز همان عقیده قدمای خودشان را دارند.
 
لازم است توضیح دهم کسی منکر شیوه حکومتداری و شهربانی دوران قبل از اسلام و روشهایی که برای اداره کشورهای تحت سلطه پادشاهی داشته اند ، نیست . طبیعتا بی عرضگی در اداره امور کشورداری منجر به سقوط سیستم می شود و این که سیستمی بتواند سالها دوام بیاورد ، یعنی عقلانیت در چهارچوب آن وجود دارد . طبیعت داستان این است که با زوال عقلانیت در حکومت ، سیستم پادشاهی دوران قبل از اسلام هم افول پیدا کرد و سیستمی با عقلانیتی بهتر سر کار آمد. این گذار که زوال عقلانیت در سیستم باعث مسلط شدن سیستم جدید می شود ، به دفعات قبل از اسلام هم اتفاق افتاده بود و سیستم جدیدی بر سر کار آمده بود. این گذار هم هیچگاه به راحتی و به شکل مدارا نیوده است و همواره با جنگ و خونریزی همراه بوده است. فکر می کنید گذار از اشکانیان به ساسانیان با جنگ و کشتار همراه نبود ؟ یا گذار از هخامنشیان به اکساندر و جانشینان آن با مدارا و صلح صورت گرفت ؟
 
پی نوشت : اتفاقی که این روزها در عراق که روزگاری زیر پوشش پادشاهی بزرگ ایران بود ، اتفاق می افتد هم یک مرحله گذار است ولی بر خلاف تصور شما الان مردمی که در هر دو طرف جنگ هستند ، اسم عرب را بر خود یدک می کشند و ظاهرا ارتباطی با سلسله ساسانیان به غیر از زمینی که بر روی آن می جنگند ، ندارند.




دوست عزيز حالا خنجي اينطرفيه قبول
طبري كه مسلمان بود
يعقوبي
مسعودي
دو قرن سكوت نوشته زرينكوب
همه نويسندگان مسلمان بودن
اگه مثلا يكي زرتشتي بود يه چيزي
همين خنجي با سند و مدرك حرف هايش را ميزند ویرایش شده در توسط Mohsen7719
  • Upvote 3
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

هيچ وقت فراموش نكنيم :

اسلام با اعراب فرق دارد !

پيامبر و علي (ع) عرب بودنند و لي اعراب از آنها نبوده و نيست !

هميشه به ياد داشته باشيم عمر يك غاصب حكومت و كردارش اسلامي نبوده است.

ممنونم

بهتره مدیران در این تاپیک از درج نظرات تفرقه افکنانه دوستان جلوگیری کنند.ممنون

ویرایش شده در توسط kelardasht
  • Upvote 2
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

اول یه تشکر از دوست خوبمون  EMP


لازم است توضیح دهم کسی منکر شیوه حکومتداری و شهربانی دوران قبل از اسلام و روشهایی که برای اداره کشورهای تحت سلطه پادشاهی داشته اند ، نیست . طبیعتا بی عرضگی در اداره امور کشورداری منجر به سقوط سیستم می شود و این که سیستمی بتواند سالها دوام بیاورد ، یعنی عقلانیت در چهارچوب آن وجود دارد . طبیعت داستان این است که با زوال عقلانیت در حکومت ، سیستم پادشاهی دوران قبل از اسلام هم افول پیدا کرد و سیستمی با عقلانیتی بهتر سر کار آمد. این گذار که زوال عقلانیت در سیستم باعث مسلط شدن سیستم جدید می شود ، به دفعات قبل از اسلام هم اتفاق افتاده بود و سیستم جدیدی بر سر کار آمده بود. این گذار هم هیچگاه به راحتی و به شکل مدارا نیوده است و همواره با جنگ و خونریزی همراه بوده است. فکر می کنید گذار از اشکانیان به ساسانیان با جنگ و کشتار همراه نبود ؟ یا گذار از هخامنشیان به اکساندر و جانشینان آن با مدارا و صلح صورت گرفت ؟

 

پی نوشت : اتفاقی که این روزها در عراق که روزگاری زیر پوشش پادشاهی بزرگ ایران بود ، اتفاق می افتد هم یک مرحله گذار است ولی بر خلاف تصور شما الان مردمی که در هر دو طرف جنگ هستند ، اسم عرب را بر خود یدک می کشند و ظاهرا ارتباطی با سلسله ساسانیان به غیر از زمینی که بر روی آن می جنگند ، ندارند.

 

حکومتی که 430 سال پابرجا میمونه و همه از عدل و عدالت و سیستم مخوف اقتصادی و سیاسی و قضایی آن سخن گفته اند حتما از عقلانیت و فلسفه بزرگی (فلسفه ایرانشهری) برخوردار است.
حال وقتی به گفته شما سیستم بهتری (در اینجا اسلامی) بدلیل زوال عقلانیت بر سیستم قبل مسلط میشه باید ثمره ای بهتر از ثمره ی قبل بدهد که دیر اینجا ما هیچ چیزی نمیبینیم در زمان خلفا و حکومت های اسلامی هیچ چیز افتخار آفرینی نمیبینیم .

برای مثال اسلام اقتصادی تدوین شده نداره و امروزه اشخاصی مثل دکتر حسن عباسی دارن خودشونو جر میدن تا با نگرش به کدآمایی و اقتصاد روز دنیا و بعضی از روایات که به مسئله های کوچک اقتصادی اشاره کرده اقتصادی اسلامی بسازن ...rolling%20on%20the%20floor.gif

اسلام یک علوم انسانی یا فلسفه سیاسی (تفصیر اعراب از سیاست یک مفهوم ذهنی و بی کاربرد بیش نیست icon_eek ) بر مبنای اسلام نداره rolling%20on%20the%20floor.gif

بعد ما میایم میگیم 1000 واندی ساله فلاسفه اسلامی دارن روی نظریه ولایت مطلقه فقیه کار میکنن rolling%20on%20the%20floor.gif

سیستمی که این چنین چیزهایی رو نداره من نمیدونم بر مبنای چی بنا شده و بر اساس چه معیاری از فرهنگ و فلسفه والای ایران شهری عقلانی تر هست ....

.

.

.

.

بعد بعضی ها میگن علی گفته من از عرب عرب نه از من خب که چی ؟ باشه محمد(ص) علی(ع) و حسن (ع) و حسین (ع) و ...... (ع) عرب نبودن که چی ؟؟؟؟ وقتی نتیجه اینه بودن یا نبودنشون چه فرقی میکنه ؟؟؟؟ میگن علی و فرزندانش در جنگ با ایران شرکت نکردن خب باشه دمشون گرم اما آیا گفتن زنان ایرانی رو به بردگی نکشید ؟؟؟ گفتن زنان ایرانی رو در بازار های مکه نفروشید ؟؟؟ گفتند ..... :-x  البته در این که حضرت علی (ع) در جنگ ها به عمر مشاوره میدادند شکی نیست .... مطالب دیگری هم هست که گفتنش جایز نیست .... icon_cheesygrin

البته من تعصب به خرج ندادما نه فقط حقایق رو گفتم ...... امیدوارم ناراحت نشده باشید ... :rose:

ویرایش شده در توسط GMozafarian
  • Upvote 1
  • Downvote 4

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

به نظرم بر خلاف گفته های دوست عزیز و استاد گرانقدر جناب EMP ایرانیان و اعراب چندان هم بدون رابطه با هم نبوده اند. ایرانیان با سواحل بحرین مراودات تجاری و نفوذ قابل ملاحظه ای داشته اند. دولت حیره دولتی عربی بود که به عنوان حد واسط بین ایرانیان و اعراب شبهه جزیره عمل می کرد و از پایتخت ساسانیان نیز چندان دور نبود. و مهمترین علتی که به نظرم ایرانیان می توانستند از اسلام و عدالت ابتدایی آن اطلاع داشته باشند موضوع یمن بود. تا سال ها یمنی ها زیر نفوذ پادشاهان ساسانی قرار داشتند و فرماندهی آنها از میان ایرانیان انتخاب می شد. در نمونه ای برجسته از همکاری و مراودت میان ایرانیان و اعراب مسلمان در صدر اسلام می توان به ماجرای ظهور اسود عنسی در یمن اشاره کرد که با همکاری ایرانیان یمن من جمله شهر پسر باذان با مسلمانان در اواخر دوران پیامبر اسلام (ص) این فتنه سرکوب شد و ایرانیان یمن نیز به اسلام گرویدند.

در مورد نظام طبقاتی نیز اگر امکان دارد مرجع و مواردی را نشان دهید که بدون دردسر تغییر نظام طبقاتی افراد جامعه انجام شده باشد (مردم عادی) وگرنه عیب این نظام طبقاتی که بنابر داستان شاهنامه طبقه فرد قابل تغییر نبوده است اظهر من الشمس است و نیازی به توضیح واضحات ندارد.

  • Upvote 1
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

به نظرم بر خلاف گفته های دوست عزیز و استاد گرانقدر جناب EMP ایرانیان و اعراب چندان هم بدون رابطه با هم نبوده اند. ایرانیان با سواحل بحرین مراودات تجاری و نفوذ قابل ملاحظه ای داشته اند. دولت حیره دولتی عربی بود که به عنوان حد واسط بین ایرانیان و اعراب شبهه جزیره عمل می کرد و از پایتخت ساسانیان نیز چندان دور نبود. و مهمترین علتی که به نظرم ایرانیان می توانستند از اسلام و عدالت ابتدایی آن اطلاع داشته باشند موضوع یمن بود. تا سال ها یمنی ها زیر نفوذ پادشاهان ساسانی قرار داشتند و فرماندهی آنها از میان ایرانیان انتخاب می شد. در نمونه ای برجسته از همکاری و مراودت میان ایرانیان و اعراب مسلمان در صدر اسلام می توان به ماجرای ظهور اسود عنسی در یمن اشاره کرد که با همکاری ایرانیان یمن من جمله شهر پسر باذان با مسلمانان در اواخر دوران پیامبر اسلام (ص) این فتنه سرکوب شد و ایرانیان یمن نیز به اسلام گرویدند.

در مورد نظام طبقاتی نیز اگر امکان دارد مرجع و مواردی را نشان دهید که بدون دردسر تغییر نظام طبقاتی افراد جامعه انجام شده باشد (مردم عادی) وگرنه عیب این نظام طبقاتی که بنابر داستان شاهنامه طبقه فرد قابل تغییر نبوده است اظهر من الشمس است و نیازی به توضیح واضحات ندارد.

درود

هر مرجع معتبری را که خواستیددر مورد مجلس مهان بخوانید.

وظیفه مجلس مهان فقط مشاورت و دخالت در کار شاه نبوده است. این مجلس شاخه های فراوانی داشته که یکی از این شاخه ها وظیفه ارتقاء افراد عادی و پایین آوردن افراد از طبقات بالاتر را با نظر قضات به عهده داشته است. یکی دیگر از این شاخه ها مسئولیت نظارت بر احکام تبعید را داشته. در آن روزگار بالاترین مجازات اعدام نبوده بلکه تبعید بوده. و از آنجایی که در اطراف ایران بی ثباتی بسیار زیاد بوده همینکه کسی از ایران خارج می شده و زنده باز می گشته و سفرنامه معتبری می آورده بخشیده می شده است. زیرا بر این باور بوده اند که خدا او را از بردگی یا مرگ حفظ کرده است و دیگر بنده خدا نباید او را مجازات بکند. مجلس مهان سفرنامه را بررسی می کرده و در صورت اثبات تقلبی بودن مجرم از تبعید بازگشته اعدام می شده. امروز هم وقتی که شما به سفر یا سربازی یا ... می روید مادریا همسر شما شما را از زیر قرآن عبور می دهد و سپس پشت سر شما روی زمین خشک آب می ریزند. این ریختن آب بر زمین خشک از این باب بوده که اعتقاد داشتند که کسی که به سفر دور برود احتمال زنده بازگشتنش بسیار کم است بنابراین از آنجا که هنگام دنیا آمدن یک ایرانی پدر خوانده برایش تعهد می داد که این کودک بر زمین خشک آب جاری خواهد کرد و باغ خواهد ساخت و اگر نسازد به جهنم می رود، عزیزان مسافر برایش آب بر زمین می ریختند تا اگر کشته شد به جهنم نرود. پدر من می گفت حج کسی قبول می شود که برود و باز نگردد!!! این اعتقاد تهرانی ها ناشی از خطرات این سفر در سالهای نه چندان دور داشته است.

 

مشابه وظیفه مجلس مهان در بسیاری از جوامع دیگر مثل چین، ساکنین اصلی آمریکا و حتی انگلستان هم وجود داشته. در انگلستان هنوز هم کسی به مقام آقا مفتخر نمی شود مگر اینکه کار مهمی برای کشور کرده باشد. ساکنین اصلی آمریکا هم فاقد اسم بودند مگر اینکه کار مهمی برای قبیله می کردند یعنی از خود گذشتگی و یا لیاقت نشان می دادند. در ایران هم چنین ساختاری وجود داشته که خیلی بهتر از کنکور امروز بوده.

نتیجه این سیستم بی طبقه امروزی دانش آموخته هایی است که با اینکه افراد باهوشی هستند ولی تعداد افراد مفید آنها بسیار کم است. عملا چاقوی علم به دست افرادی داده شده که اهلیت علم را ندارند و آنهایی که اهلیت دارند در اقلیت هستند.

یک نگاه به عملکرد پزشکان محترم گویای همه چیز است.

در ضمن در سیستم طبقاتی یک نفر که جد اندر جد نظامی بوده، به آنچنان لیاقتی در کارش می رسید که هرگز در عمر یک انسان دست یافتنی نبود.

یک پزشک ساسانی از بیماران پولی دریافت نمی کرد و فقط به علم پزشکی فکر می کرد و باید به آنها پرداخت هم می کرده است و پزشکی که جد اندر جد پزشک بوده بسیار با پزشکی که امروز نفر اول کنکور بشود و 10 سال دیگه با چاقو سراغ ما بیاید خیلی فرق دارد.

نتیجه آن سیستم هر چه بود نتیجه ای بهتر از بی سیستمی امروز هست.

شهید چمران میگوید قبول دارم که تقوا از تخصص مهم تر است اما کسی که یدون تخصص مسئولیتی را می پذیرد قطعا بی تقوا است. این جمله را باید با طلا بنویسند و همه جا آویزان بکنند.

خوب با این تعریف این سیستم امروزی چند تا مدیر با تقوا دارد؟ این آقایان سیاسی که روی خودرو سازی و فوتبال و ... چنبره زده اند چقدر کارشان را بلد هستند. سایپا که شرکتی سود آور بود چه شد که اینگونه شد؟

قطعا سیستم ساسانی ایده آل نبود اما بسیار از این چیزی که امروز هست بهتر بود. نتیجه هم داد. ایران جزیره امنیت، قدرت و ثروت بود در منطقه بی ثبات.

 

در یک پروژه بسیار مهم متوجه شدیم که کارشناس ارشدی داریم که عمدا بد کار می کند!! به این خانم گفتیم که چرا؟ گفت من از این رشته متنفر هستم. گفتم شما که در دوره کارشناسی متوجه شدید که از این رشته متنفر هستید چرا جای یک علاقه مند به این رشته را گرفتید و او را محروم از تحصیل کردید؟ ایشان گفت اگر من این جا را نمی گرفتم کس دیگری می گرفت. از این تیپ آدم من صدها نفر می شناسم که همه نتیجه وضع اشتباه موجود هستند. با یک تست روانشناسی می شود هر فرد را به جایگاه مناسب خود هدایت کرد و این مخل آزادی نیست. مخل آزادی این است که وقتی که یک جوانی به بیمارستان برود از شر برخی تحصیلکرده ها که باید حداکثر بز چران می شدند اما الان جراح و board certified هستند امنیت نداشته باشد.

 

در مورد اعراب هم در ایران اعراب مسیحی به وفور وجود داشته و حکومت حیره از اقمار ساسانی و متحد بسیار خوب ما بوده اند که برای ما با امپراطوری روم هم می جنگیدند که در جنگ با سعد ابی وقاص هم جان فشانی ها کردند. عملا کل سواحل خلیج پارس و به ویژه بحرین متعلق به ساسانیان بوده (حتی در زمان صفویه و نادر شاه هم این حدود متعلق به ایران بوده که در دوره قاجار شروع کردند به اجاره دادن این مناطق به افراد غریبه که اگر سرنوشت اجاره نامه ها به سرنوشت سند مالکیت باغ سفارت انگلیس دچار نشود کماکان در مرکز اسناد ملی موجود است) و یمن نیز تبعیدگاه مانویان بوده و توسط نیروی دریایی ایران سالها پیش اشغال شده بوده و قسمتی از امپراطوری بوده و اهمیت آن هم در جلوگیری از باز شدن مسیری غیر از ایران در جاده ابریشم بوده که آن روزگار جاده ابریشم به اندازه نفت امروز مهم بوده است.

این منطقه بسیار پیغمبر خیز بوده و بعد از فتنه مانی که کل امپراطوری را به لرزه انداخت، ساسانیان مانوی ها را دستگیر کرده و به یمن تبعید کردند و ارتشی را همراه آنها کردند تا اینها را در آنجا ساکن بکنند. بعد از فرو نشستن فتنه مانی امپراطوری برای جلوگیری از شورش مرتب با ارسال نیرو اینها را دستگیر می کرده تا دوباره جمعیت زیادی از مردم مثل مانوی ها نشوند. در یمن هم یک نفر با طرفداران بسیار مدعی پیامبری شد که توسط ساسانیان سرکوب گردید. گفته اند که برای پیامبر اسلام هم نیرو فرستادند تا او را دستگیر بکنند ولی چون او را بسیار دست کم گرفته بودند فقط 2 سرباز می فرستند. امروز هم آمارهای مختلفی را از قول نیروی انتظامی اعلام می کنند که از دقت آنها بی خبرم و گفته اند که بندی در زندان اوین هست که مدعیان پیامبری و امام زمانی را آنجا می برند (مثل ابراهیم میرزایی و طاهری که از طرف مراجع ادعاهایش برابر ادعای پیامبری فرض شد و ...)  که دولت امروز ایران هم همان کاری را می کند که ساسانیان 1500 سال پیش می کردند.

 

باید در مورد سیستم طبقاتی و سیستم امروز و بقیه سیستمها چندین تز دکترا انجام بشود تا یک سیستم مناسب انتخاب بشود و از این هرج و مرج نجات پیدا بکنیم. اول انقلاب سعی کردند با گزینش افراد مکتبی را شاغل و بقیه را بیکار کنند که در دوره دولت دهم دوباره گزینش باز گشت که تحقیقاتی که از طرف خود دولت انجام شده نشان می دهد که راه حل بسیار بدی بود که نتیجه معکوس داد. شاه هزاران نفر را بورسیه کرد و به اروپا و آمریکا فرستاد تا تحصیلکرده ها مثل دکتر حسابی از خانواده قجر نباشند (قجر با پهلوی خونی بود) و بسیاری از اینها چریک فدایی و توده ای و ... شدند و دمار از روزگار خودش در آوردند!! بنابراین اینکه بیاییم هر کسی را مجاز به پزشک شدن بکنم خیانت در حق بشریت است که چون راه حلی ندارم داریم این کار را می کنیم. راه حل ساسانی تا این لحظه بهترین راه حل بوده است. امید است که نسل جدید راه حل بهتر را کشف بکند. به ویژه که علم روانشناسی و رفتار شناسی بسیار پیشرفت هم کرده است.

  • Upvote 6

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

اول یه تشکر از دوست خوبمون  EMP

 

حکومتی که 430 سال پابرجا میمونه و همه از عدل و عدالت و سیستم مخوف اقتصادی و سیاسی و قضایی آن سخن گفته اند حتما از عقلانیت و فلسفه بزرگی (فلسفه ایرانشهری) برخوردار است.
حال وقتی به گفته شما سیستم بهتری (در اینجا اسلامی) بدلیل زوال عقلانیت بر سیستم قبل مسلط میشه باید ثمره ای بهتر از ثمره ی قبل بدهد که دیر اینجا ما هیچ چیزی نمیبینیم در زمان خلفا و حکومت های اسلامی هیچ چیز افتخار آفرینی نمیبینیم .

برای مثال اسلام اقتصادی تدوین شده نداره و امروزه اشخاصی مثل دکتر حسن عباسی دارن خودشونو جر میدن تا با نگرش به کدآمایی و اقتصاد روز دنیا و بعضی از روایات که به مسئله های کوچک اقتصادی اشاره کرده اقتصادی اسلامی بسازن ...rolling%20on%20the%20floor.gif

اسلام یک علوم انسانی یا فلسفه سیاسی (تفصیر اعراب از سیاست یک مفهوم ذهنی و بی کاربرد بیش نیست icon_eek ) بر مبنای اسلام نداره rolling%20on%20the%20floor.gif

بعد ما میایم میگیم 1000 واندی ساله فلاسفه اسلامی دارن روی نظریه ولایت مطلقه فقیه کار میکنن rolling%20on%20the%20floor.gif

سیستمی که این چنین چیزهایی رو نداره من نمیدونم بر مبنای چی بنا شده و بر اساس چه معیاری از فرهنگ و فلسفه والای ایران شهری عقلانی تر هست ....

:rose:

سلام

ممنونم که این پست قدیمی ! رو حتی کامل هم نخونده اید ! 

 

...

منظور من از نقش عقلانیت در عوض شدن حکومتها لزوم وجود عقلانیت بالاتر در حکومت بعدی نیست ، بلکه زوال عقلانیت در هر سیستمی باعث گسسستگی مردم از آن سیستم می شود و به طور طبیعی باعث افول آن سیستم ( نه الزاما در کوتاه مدت ) می شود.

من هم در مورد نژاد ایرانی و این چیزها با شما موافقم و البته معتقدم ایرانی بودن یک نژاد نبوده و نیست و اتفاقا بر خلاف کج فهمی هایی که به خاطر یک عده آدم مغرض برای عده ای پیش آمده است ، ایران را یک حوزه تمدنی می دانم که لزوما شامل یک نژاد ، قوم یا مذهب خاصی نیست و حتی لزوما الان محدود به یک محدوده جغرافیایی هم نیست .

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

سلام

ممنونم که این پست قدیمی ! رو حتی کامل هم نخونده اید ! 

اتفاقا چون کامل خوندمش چیزی نوشتم شما زوال عقلانیت در یک سیستم رو چی تعریف میکنید ؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

اتفاقا چون کامل خوندمش چیزی نوشتم شما زوال عقلانیت در یک سیستم رو چی تعریف میکنید ؟

گرامی بهترین نشانه زوال عقلانیت در یک سیستم ، آشوبی است که بر آن سیستم حاکم می شود . خسرو پرویز در سال 628 میلادی کشته شد و تا سال 632 ( یعنی 4 سال ) 13 نفر به حکومت رسیدند . نفر 13 یزد گرد سوم بود که در نخستین سال حکومتش دچار جنگ با مسلمانها شد .

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.