saman_777

استراتژی دفاع مسطح ( موزائیکی ) / ضربه دوم ،ساختار و سطح پاسخ نامحدود به تهدیدات نظامی

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

سلام
اولا که گزینه ها اصلا فراگیر و همه جانبه نیستند و به نظر بنده کمی جهت دار طراحی شده اند. همین که گفته شده دفاع در بیرون شهر به هر قیمتی و در مقابل اون گزینه دفاع در داخل شهر مطرح شده(و البته انگار این یکی هزینه نداره! یا به صورت پیش فرض کمتر از اون یکی در نظر گرفته شده)

در شرایط عادی دفاع از شهر از بیرون بهترین حالته، و تدارکات و ... از داخل همون شهر تامین میشه. خوب بله اگه دیگه امکان دفاع در بیرون از شهر وجود نداشت تنها راه باقی مونده عقب نشینی داخل شهره و تا آخرین نفس جنگیدن. البته در ایران با توجه به حجم و قدرت نیروی زمینی واقعا کار اشتباهیه که از اول بریم تو شهر قایم شیم و قطعا نمیشیم!

در مورد اینکه دوستی گفتن که اطراف اکثر شهر های ایران مسطحه و دشته باید گفت که فقط در شرق و جنوب شرق انطوره.(عمدتا سیستان و بلوچستان)(البته خوزستان رو در نظر نگرفتم چون الان دیگه عراق خنثی شده) ولی در مناطق حاشیه خلیج فارس امتداد زاگرس وجود دارد که اتفاقا برای دفاع از شهر ها محیط مناسبی رو فراهم کرده و اکثر شهر های غیر بندری اطرافشون پر کوه هستش که این صورت دفاع در بیرون شهر رو مناسب تر میکنه.(لینک منبع: گوگل ارث!)

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
اتفاقا جناب xx222ir طرح اين د. موضوع بسيار به هم ارتباط داره

[quote][color=blue]ما براي دفاع از شهرهامون از چه چيزهايي مي توانيم استفاده كنيم[/color][/quote]

[quote]
[color=red]3. چرا در اكثر جنگ هاي امروزي مركز درگيري ها به شهرها مي رسد؟ آيا اين نشان از ترس طرف مدافع است يا چيزهايي مثل خاكريزهاي زمان جنگ كارايي لازم براي دفاع مستقيم در برابر جنگ افزارهاي امروزي را ندارد، و مجبورند درگيري را به شهرها بكشانند؟[/color][/quote]

اگه يه نگاهي به نظر سنجي و پست هاي قبلي بندازيد متوجه مي شويد كه بسياري از دوستان طرفدار، دفاع از بيرون شهر هستند ولي هيچ كدام نتوانستند راه و روشي براي اين گفته خود بياورند و البته برخي دوستان هم سعي خود را كردند....

البته من يه مثال ساده زدم و آن اين بود كه از چيزهايي مثل خاكريز استفاده شود(فقط مثالي براي جلوگيري از ورود به شهرها)

شما دوست عزيز هدف نهايي را كاري نداشته باشيد

شما فكر كنيد هدف نهايي ساقط كرد نظام حاكم بر يك كشور

اگر بگويم حمله گسترده نظامي به يكي از كشورهاي اسلامي همه مي گويند بروند داخل شهرها به جنگند چون حريف قدر ست

اگر بگويم حمله به كشور خودمان است مي فرمايند نه هرگز نبايد بزاريم به شهرهايمان برسند

ده آخه چه جوري مي خواهيد بيرون شهر با ارتشي چون آمريكا كه داره توي سرزمين هاي اسلامي جولان مي دهد رو به رو شويد

مي خواهيد كانال بكشيد

مي خواهيد خاكريز بزنيد

مي خواهيد توي دره ها كمين كنيد

مي خواهيد با هواپيما بمبارون شون كنيد

مي خواهد با توپ و تانك به مصافشان برويد

مگر غير از اين است كه آنها مجبورند به سوي شهرها بيايند و ما هم كه خدا از خدا خواسته ايم

با استفاده از شهر ......
تانكها شون رو دود مي كنيم
پرنده هاشون رو كور مي كنيم
سربازهاشون رو خر مي كنيم
بيشترين تلفات رو مي گيريم
كمترين تلفات رو مي ديم
و ما به لطف جنگ شهري پيروزيم

اصلا دوستان همه اين چيزهايي كه گفته شد رو فعلا ، خواهشا كنار بزاريد و فقط و فقط اگه از علوم نظامي چيزي سرتون ميشه ......

فقط و فقط به اين سوال جواب بدهيد

[color=red][size=18]آيا در برابر ارتش هايي چون آمريكا خطوط نظامي(خط هايي كه يك طرف نيروي متهاجم و در طرف ديگر مدافع) معنايي دارند يا نه؟ چرا؟[/size][/color]

[quote]سلام
اولا که گزینه ها اصلا فراگیر و همه جانبه نیستند و به نظر بنده کمی جهت دار طراحی شده اند. همین که گفته شده دفاع در بیرون شهر به هر قیمتی و در مقابل اون گزینه دفاع در داخل شهر مطرح شده(و البته انگار این یکی هزینه نداره! یا به صورت پیش فرض کمتر از اون یکی در نظر گرفته شده)
[/quote]

دوستان بازهم خيال مي كنند كه بيرون شهر خيلي راحت ميشه در برابر هر كسي ايستاد

بيرون شهر، اطراف شهر و يا هر جاي ديگري كه ما قراره درش مستقر بشيم نياز به تغيراتي داره
خوب اين تغييرات به نظرتون كم خرج داره، كم كار داره، كم زمان مي بره و يا اصلا چيزهايي كه مي سازيم در برابر يك حريف قدر به درد مي خوره

خوب اگه به اين سوال پاسخ داده بشه
[color=red]آيا در برابر ارتش هايي چون آمريكا خطوط نظامي(خط هايي كه يك طرف نيروي متهاجم و در طرف ديگر مدافع) معنايي دارند يا نه؟ چرا؟[/color]

كه الآن مي دونم همه ميان مي گن امكان نداره

خوب پس چه كار مي تونيم بكنم جز اينكه بر گرديم به عقب(شهر)

دوستان اين رو يادشون نره كه انسان هميشه به دنبال ساده كردن سختي ها و مشكلات هست(راحت طلب)

جنگ درون شهر هم كيف داره هم نسبت به بيرون بسياررررررررر بسياررررررر راحتره

امکان دفاع ديگه چي مي تونه باشه
[quote]
البته در ایران با توجه به حجم و قدرت نیروی زمینی واقعا کار اشتباهیه که از اول بریم تو شهر قایم شیم و قطعا نمیشیم! [/quote]

قدرت نيرو زميني...... بر منكرش لعنت
اما آيا نيروي زميني مي تونه تمام كشور رو تحت پوشش قرار بده؟؟؟

[quote]در مورد اینکه دوستی گفتن که اطراف اکثر شهر های ایران مسطحه و دشته باید گفت که فقط در شرق و جنوب شرق انطوره.(عمدتا سیستان و بلوچستان)(البته خوزستان رو در نظر نگرفتم چون الان دیگه عراق خنثی شده) ولی در مناطق حاشیه خلیج فارس امتداد زاگرس وجود دارد که اتفاقا برای دفاع از شهر ها محیط مناسبی رو فراهم کرده و اکثر شهر های غیر بندری اطرافشون پر کوه هستش که این صورت دفاع در بیرون شهر رو مناسب تر میکنه.(لینک منبع: گوگل ارث!)[/quote]

دوستان اكثرا مشهد رفتن
دوستاني كه از راه [color=red]تهران[/color]-سمنان-گرمسار....تا سبزوار و نيشابور و مشهد و از اون طرف تا مرز افغانستان
كسي رشته كوهي سراغ داره؟؟
كسي جنگل و پوشش گياهي سراغ داره؟؟
كسي پستي و بلندي سراغ داره؟؟
كسي تالاب و باتلاق و دريا و جلگه ميبينه؟؟
مرزهاي سيستان و خود سيستان و بلوچستان و كرمان و سمنان و [color=red]تهران[/color]
كسي از موارد بالا سراغي داره؟؟

مرز شلمچه-اهواز-ديلم-بوشهر-عسلويه
صاف و مسطح نيست!!

برادر Dezchilds

ميشه اين رو معني كنيد
[quote]منظورم خاکریز های چریکی و مخفی هست . [/quote]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سلام به همگي
ما فقط از سمت شرق مشكل داريم و بهتره تو اين مناطق دفاع رو از شهر شروع كنيم.چون زمان بيشتري براي دفاع به ما ميده و وقتو برامون ميخره(فرسايشي). و اگه طالبان فعال بشه و با حملات خودش تداركات دشمن رو با مشكل مواجه كنه و خودمون عقبه دشمنو موشك بارون كنيم البته با موفقيت اونوقته كه نوبت به ما ميرسه و ميتونيم از لاك دفاعي خارج بشيم و شوتشون كنيم :cry: اما در بقيه مناطق در غرب و سواحل جنگ رو در خارج از شهرها دنبال كنيم بهتره چون توانشو داريم.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بنام حضرت دوست
درتاييد فرمايشات دوست عزيزم اچ اچ ال به يكي دونكته اشاره ميكنم
1)نبرد در شهر براي نيروي زميني ما به مراتب اسان تر است
2)نبرد درشهر براي تانك هاي دشمنان ما(بعنوان مثال ابراماز بااون زره قدرتمندش) خطرناكتر و براي شكارچي هاي تانك اسان تر ميباشد
3)كار براي بمب افكن هاي دشمن در شهرسخت تر خواهد بود

4)))دوراز انتظار بود كه تعداد زيادي از دوستان به گزينه نبرد دراطراف شهر راي بدهند درحالي كه به تاكتيك نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي كه متكي برنبرد نامتقارن ميباشد بي توجه باشند
گذشته از اينها بهتراست فراموش نكنيم كه يكي از بزرگترين و سرنوشت ساز ترين نبرد هاي تاريخ يعني نبرد استالينگراد يك نبرد شهري بود كه ملاحظه فرموديد كه روس ها درآن جبهه چه جهنمي براي لشگرششم كه اسطوره ي پيروزي و پيشروي آلمانها بود درست كردند
بنابراين همانطور كه مستحضريد اينگونه نيست كه بگوييم الا و بالله نبرد داخل شهر يا خارج شهر
وچنين انتخابي بسته به نوع تجهيزات و موقعيت جبهه نبرد و مولفه هاي ديگر انجام شود

باتشكر
ارش متفكران
ياحق
ومن الله التوفيق

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بستگی به شهرشم داره مثلا شهر های مذهبی باید فرقی با شهر های معمولی داشته باشند

( البته بستگی به موقعیت داره و جو عمومی ) یا بعضی شهر های کلیدی دقیقا مثل وقتیه که

المان به شوروی حمله کرده بود اکثر فرماندهان معتقد بودن باید مسکو تصرف بشه ولی هیتلر اعتقاد داشت تصرف کی اف از لحاظ اقتصادی مهم تره ولی اگر در گذشته مسکو تصرف می شد
مطمئنا وضعیت جهان امروز متفاوت بود

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
پاتریوت عزیز اول از همه اینکه از لحنت احساس می کنم فکر می کنی من به توانایی های خودمان اطمینان ندارم که باید بگم خیر خیلی هم به این توانایی ها باور دارم و به آنها می بالم :cry:
درباره سوریه و مقاومت شدید روسیه {توجه داشته باش دفاع اخیر چین از سوریه به خاطر خواست روسیه و در جهت تقویت جبهه روسیه در شورای امنیت بوده تا وجه شان از دست نره و از طرفی با تندتر شدن مواضع آمریکایی ها چینی ها هم احساس خطر کردن که دلیلش را در ادامه می گم } باید بگم درست می گی به هر حال منافع روسیه در سوریه غیر فابل انکار است اما خوب یا بد سوریه این وسط یه مترسک است ! تمام این دفاع تمام قد روسیه به دو دلیل است : یکی منفعت روسیه در حفظ ایران {که خودت گفتی چه اهمیتی براشون داریم } یکی هم برای حفظ ایران !!
ببین یکی از برگ برنده های ما در منطقه {که بعد از 2006 و رو شدن قدرت ما روسیه و چین هم از اون برای فشار بر آمریکا بهره می برند } یک خط پیوسته است که ما بش می گیم جبهه مقاومت { جنگ 33 روزه و ضرباتی که به اسرائیل خورد را بیاد بیارید مطمئنا این تجهیزات ما بودن که باعث تخریب n تا مرکاوا و زدن ناوچه های اسرائیلی ها شد } از دست رفتن سوریه و افتادنش تو دامن آمریکا یعنی این خط قطع می شود{که البته آمریکا خوابش را ببینه }!!
اونوقت اهرم فشار ما روی اسراییل از بین رفته اون وقت برگ برنده روسها و چینی ها پریده !

suncry4 عزیز از شدن که کار نشد نداره !!
ولی با توجه به حجم واقعا کم تجارتمون با آمریکا و قدرت دریایی آمریکا رفتن چنین کشتی خیلی سخته دوم اینکه آمریکا دور تادور با آب محاصره شده یکی دو تا بندر که نداره که با زدن یکی شان اقتصادش به چالش کشیده شه در ثانی وقتی از عوامل شهادت طلب تو خاک آمریکا میشه بهره برد که تاثیر روحی روانی بیشتری بر مردمش داره چرا به اسکله حمله کنیم !
icon_cheesygrin :cry:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
یک بحث این است که جنگ را بیرون از کشور بکشیم که بسیار بهتر است کاری که امریکا الان می کند و به جای جنگ در خاکش جنگ و نبرد را در خاورمیانه می کشد و بیشتر عملیات های انتحاری تلفات غیر آمریکایی می گیرد پس ما هم می توانیم جنگ را به خانه شمن ببریم

اما بحث در داخل کشور را باید از داخل و خارج شهر استفاده کرد من [b]جنگ خندق[/b] را مثال می زند
1- سیستم دفاع لایه ای که در بیرون شهر برای جنگ کلی معبر و کمین درست می کنند و در کنارش هم از سنگر های و تانک های نمایشی استفاده می شود
حتی استفاده از سیستم هوشمند شلیک هم خیلی مفید است و همچنین کنترل از راه دور (همین طور شبیخون به دشمن بویژه در شب و انبار های مهمات و کمپ سربازان)

2- در مرحله بعد در دروازه شهر است که دشمن در منطقه باز است و ما در خانه ها کمین کرده ایم
در اینجا استفاده از سیستم های کنترل از راه دور و موشک های ضد تانک هم باز موثر است

تا اینجا دشمن با هزینه و زمان طولانی جلو امده است
3- سپس اگر دروازه شهر عبور کرد و محاصره کرد دو حالت دارد یا داخل می اید یا تنها محاصره می کند

دشمن کنونی ما می داند که [b]فتح شهر های اصلی تنها مهم است تهران، اصفهان، تبریز، شیراز اهواز [/b]
بقیه را در حد محاصره خوب است چرا که کم کم دچار کمبود آذوقه می شوند و خودشان جلوی گلوله می آیند
پس روش های دفاع داخل شهر تنها برای شهر اصلی کاربرد دارد
[b]داستان جنگ عراق و آمریکا[/b]

در سوی دیگر جاده ها و راه های عبور چه هوایی و چه زمینی از اهمیت مهمی برخوردار است
راه زمینی:
مین، سیستم های کنترل از راه دور، کمین نفر و...

راه هوایی:
در مناطقی که دشمن احتمال زیاد هلی برد انجام می دهد یا راه تدارکات هوایی است یا نزدیک باندهای ساخت سریع استفاده از موشک های دوش پرتاب خیلی موثر است
حتی اگر تنها مجبور به مانور و پرتاب چف شوند باز برای دشمن خطرناک خواهد بود

نکاتی را که باید رعایت بکنیم
عدم تمرکز نیرو می باشد که در صورت بمباران یا محاصره از کار نیفتد

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
برادر خوبم جناب ssadeghs
همه ما که اینجا دور هم جمع شدیم به توانمندی های ایران و ایرانی اعتماد داریم و می بالیم و اینجا بحث از محاسبه و برآورد تصمیم گیری های جامع و تعیین کننده نظامی در یک برخورد احتمالی است

نکته مهم تر اینجاست که روسیه تنها بسبب منافع راهبردی و سنتی خودش در منطقه خاورمیانه داره بشدت از سوریه حمایت می کنه و بعید می دونم این بار به همین راحتی ها صحنه رو خالی کنه ... چینی ها هم چندان بیکار ننشستن و دارن از فرصتی که در این مدت یک دهه براشون فراهم شده و یانکی ها ناگزیر از تخلیه نسبی حول و حواشی چین برای حفظ موقعیت و تغییر شرایط در عراق و افغانستان بود نهایت استفاده رو بردن و خودشون الان شدن بزرگ ترین تهدید یانکی ها در شرق دور و فکر می کنم که این چشم بادومی ها هم اجازه نخواهند داد بعد از مستحکم کردن سدهای دفاعی در مرز پاسیفیک یانکی ها اونها رو از غرب یعنی از دروازه خاورمیانه که ایران باشه مورد تهدید و حصر راهبردی قرار بدن ... به خبرهای چند روز گذشته که دقت بفرمایید می خونید که گشت های دریایی زیردریایی های هسته ای نیروهای روس در اقصی نقاط راهبردی جهان دوباره از سر گرفته شده ... برادر بزرگم، این بار شرایط 2001 تکرار نمیشه ... در این میان، ایران ما هم به توانایی های نظامی راهبردی خوبی دست پیدا کرده شاید همین الان که حقیر سر شما رو درد میارم کشورمون از تسلیحات تغییردهنده بازی نظامی هم برخوردار باشه که من شخصا بعید نمی دونم چرا که هرگز هوش و دور اندیشی ایرانی دست کم نگرفتم ... سوریه به این راحتی ها تسلیم نمیشه این امر تا حدودی مشهوده و همین مقاومت توأم با پشتیبانی کشورهایی مثل روسیه و چین عرصه رو تا حدود زیادی بر یانکی تنگ کرده بویژه اینکه شکاف های محسوسی بین یانکی ها و بریتانیایی ها از یک سو و متحدین اروپاییشون از سوی دیگه بچشم می خوره یانکی ها و ساکسون ها سفرای خودشونو از دمشق فراخوندن اما اتحادیه اروپا امروز اعلام میکنه که سفرای خودشو از دمشق فرا نمی خونه و بهرحال در دنیای سیاست بازان این هم یک جور سیگناله ... در ضمن، سه شهر در سوریه وضعیت بحرانی دارن نه همه شهرهای بزرگ سوریه ... لطفا این واقعیت رو هم به این معادله بسیار پیچیده مضاف کنید ... به گمانم این بار بسیار واضحه که شرایط اونقدرها هم بسود یانکی ها نیست نه اونقدری که خودشون در رسانه هایی مثل «فاکس و سی ان ان» در بوق می کنن!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
اصلا من دیروز نظر دادم و امروز باز میبینم گزینه دوم بیشتر طرفدار داره تعجب می کنیم بیشتر اعضای این سایت یکسره تا حرف جنگ با آمریکا میشه می گن جنگ نامنظم آخه در خارج یک شهر چطور میشه در مقابل یک قدرت قوی تر ایستاد با آمریکا بجنگیم که اصلا نیروی هوایی آمریکا و هلیکوپتر های آپاچی همه نیرو های ما رو صاف می کنن میره اصلا مجال نمی دن که شما با کلاش آرپی جی برید دستتون به سربازاشون برسه چنانکه این بلا رو قبلا سر لشکر های زرهی عراق آوردن نیروی هوایی یک کشوری مثل آمریکا اونقدر روی آسمان مسلط میشه تک تک تحرکات شما رو با هواپیماهای بدون سرنشین ثبت می کنه تنها راهی که یک نبرد برای اون ها پر هزینه می کنه جنگ شهری
حالا خوب که جنگ شهری جواب داده در استالینگراد که ثابت شد چه بلایی سر دشمن میاره
در خرمشهرم که باز ثابت شد که با تعداد کم میشه بزرگترین لشکر زرهی خاور میانه رو هم متوقف کرد
در لبنان در یک روستا اسرائیلی ها متوقف شدن در یک روستا
راستی حمله ارتش آمریکا به سومالی رو فراموش نکنید که تلفات زیادی داشت
حمله شوروی به برلین که از لحاظ تلفات یک فاجعه بود برای شوروی با تعداد نفرات بسیار زیادتر
خوب بگردید نبر د های شهری همیشه سخت ترین نبرد ها برای قدرت های برتر بود
در شهر ها نه تان ها امان دارن و نه هلیکوپتر ها چقدر هلیکوپتر ها با وجود همه لوازم شناسایی پیشرفته خودشون آسیب پذیر هستن حالا شما برو در خارج شهر بخصوص اگه حای صافی باشه آپاچی یک لشکرو له می کنه کاری که ما با کبری با عراق کردیم
جنگ خندق و این حرف ها رو فراموش کنید الان دیگه ماشین های پل زن می تونن چندین متر پل زنن و یک تانک چند تنی رو عبور بدن البته موانع طبیعی همیشه اثر خودشو داره جنگ های اوایل اسلام گذشت شما وارد قرن 21 شدید
-----------------
همه این ها فقط در شرایطی که زورمون به دشمن نمیرسه

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]
جنگ خیبر و این حرف ها رو فراموش کنید الان دیگه ماشین های پل زن می تونن چندین متر پل زنن و یک تانک چند تنی رو عبور بدن البته موانع طبیعی همیشه اثر خودشو داره جنگ های اوایل اسلام گذشت شما وارد قرن 21 شدید
-----------------
همه این ها فقط در شرایطی که زورمون به دشمن نمیرسه[/quote]

منظور از جنگ خندق كه كندن خندق نيست.منظور ناامن كردن اطراف شهر با استفاده ازتله اي انفجاري و ....هست

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]اصلا من دیروز نظر دادم و امروز باز میبینم گزینه دوم بیشتر طرفدار داره تعجب می کنیم بیشتر اعضای این سایت یکسره تا حرف جنگ با آمریکا میشه می گن جنگ نامنظم آخه در خارج یک شهر چطور میشه در مقابل یک قدرت قوی تر ایستاد با آمریکا بجنگیم که اصلا نیروی هوایی آمریکا و هلیکوپتر های آپاچی همه نیرو های ما رو صاف می کنن میره اصلا مجال نمی دن که شما با کلاش آرپی جی برید دستتون به سربازاشون برسه چنانکه این بلا رو قبلا سر لشکر های زرهی عراق آوردن نیروی هوایی یک کشوری مثل آمریکا اونقدر روی آسمان مسلط میشه تک تک تحرکات شما رو با هواپیماهای بدون سرنشین ثبت می کنه تنها راهی که یک نبرد برای اون ها پر هزینه می کنه جنگ شهری[/quote]

اینطوریا هم نیست ؛

- وسعت منطقه نبرد
- کوهستانی بودن و یا مسطح بودن
- آب و هوا
- مواضع و مناطق استراتژیک (برخی جاها هستن که اجبارا دشمن باید از اونجا عبور کنه مثل جاده های کوهستانی و یا بلندی های استراتژیک و ..)
- معمولا در مقابل دشمن هلیبرن و یا چتربازی صورت میگیره ؛ سپاه هم که کلی کایت موتور دار داره و ارتش هم امثال راکول کامندر ؛ سسنا و...
- انجام عملیات هلیکوپتری بخصوص هلیبرن هم در بیابون انجام نمیشه ؛ بلکه به منظور فتح مواضع خاص هست که اونجا هم تدابیری اندیشیده میشه .
- انجام عملیات رعد آسا در کشوری مثل ایران غیر ممکن هست ؛ چون مسافت ها زیادن و فقط میشه برای گرفتن برخی شهرها انجامش داد که چون استحکامات نظامی در شهر ها وجود داره چنین چیزی راحت نیست ؛ بخصوص وجود بسیج !
- سپاه و ارتش توی بیابون با دشمن روبرو میشن اما نه به یکباره بلکه چند مرحله ای ؛ بصورت توپخانه موشکی و ... ؛

مهمترین نکته اینه که هیچ کشوری نمیتونه چند تا سی 130 بفرسته و تهران با 12 میلیون جمعیت رو فتح کنه !! بنابراین حمله باید آرام آرام و پله پله باشه .

به همین خاطر دشمن در اقدام اولیه مجبور یک سری مناطق استراتژیک مثلا اطراف تنگه پالایشگاهها بندرگاهها رو تسخیر کنه که مناطقی کاملا مشخص هستند و مسیر حمله هم مشخص هست .. بنابراین حفاظت از این مناطق هم کار مشخصی هست ؛ و اولویت بندی شده ؛ مثلا پاسخ ما در برابر نفوذ از نوع پلنگی یا خرسی خواهد بود یعنی اگر هد دشمن وارد منطقه شد دفاع موزاییکی در نقش ضربه زدن به این هد وارد میشه و نیروهای ارتش و سپاه گردنش رو میگیرن ؛ توضیح این مسایل مفصل هست ...

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

جناب worior

ميشه اين قسمت رو بيشتر توضيح بديد

- سپاه و ارتش توی بیابون با دشمن روبرو میشن اما نه به یکباره بلکه چند مرحله ای ؛ بصورت توپخانه موشکی و ... ؛




من يكي خيلي دوست دارم بدونم توي بيابون چگونه مي خواهيم با چنين دشمني رو به رو بشيم(البته بايد فكر برگشت رو هم بكنيم)



چند لينك براي درك بهتر از شرايط جنگ شهري

دفاع از مناطق شهري :cry:

http://www.military.ir/modules.php?name=Forums&file=viewtopic&t=8143

دفاع شهرها دربرابرعوامل جنگهاي نوين icon_cheesygrin

http://www.military.ir/modules.php?name=Forums&file=viewtopic&p=39220

برجک تانک به جای سنگرتوپخانه :cry:

http://www.military.ir/modules.php?name=Forums&file=viewtopic&p=97118

اين يكي رو اگه از دست بدهيد ضرر كرديد icon_eek

http://www.military.ir/modules.php?name=Forums&file=viewtopic&p=81620

جنگ شهري :rose:

http://www.military.ir/modules.php?name=Forums&file=viewtopic&p=144496

ضد استراتژي نامتقارن عراق icon_razz

http://www.military.ir/modules.php?name=News&file=print&sid=132

نبرد استالينگراد :mrgreen:

http://www.military.ir/modules.php?name=News&file=print&sid=240

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]اینطوریا هم نیست ؛

- وسعت منطقه نبرد
- کوهستانی بودن و یا مسطح بودن
- آب و هوا
- مواضع و مناطق استراتژیک (برخی جاها هستن که اجبارا دشمن باید از اونجا عبور کنه مثل جاده های کوهستانی و یا بلندی های استراتژیک و ..)
- معمولا در مقابل دشمن هلیبرن......[/quote]

این زیاد ربطی به بحثی که ما می کنیم نداره و خلط مبحث نکنید بحث ما بحث شهر دروازه های شهر آیا در روبروی دروازه های شهر یکسره کوه است نه و ساخت موانع طبیعی و مین گذاری هم زیاد نمی تونه جلوی دشمن بگیره
بحث اینه یک نیروی نیرومند(مثلا آمریکا) رسیده کنار یه شهری (مثلا بندر عباس)(چون احتمال گرفتن بندر عباس بسیار زیاد تر از تهران) حالا ما زورمون بهش نمیرسه و نیروهای ما جنگ میدانی کلاسیک باختیم اون ها هم نیروهاشون هیلیبورن کردن و رسیدن به شهر (بندر عباس ) حالا باید در این وضعیت خارج از شهر جنگید یا داخل شهر وقتی در حالت عادی توانشو نداریم

[quote] سپاه و ارتش توی بیابون با دشمن روبرو میشن اما نه به یکباره بلکه چند مرحله ای ؛ بصورت توپخانه موشکی و ... ؛[/quote]
با توجه به برتری مطلق آمریکایی ها در آسمان شما اصلا نمی تونید جابه جایی هایی مثل توپخانه این حرف ها رو داشته امیوارم من جزو اون سربازهایی نباشم که این تاکتیک پیاده می کنن
همه در جنگ اول خلیج فارس دیدن که با وجود جنگیدن لشکر های زرهی عراق و دیگر نیرو ها در مقابل آمریکایی ها زیاد نیتوستن دووم بیارن اونم عراق که به راتب قدرت زرهی و کلاسیک بیشتری از ما داشت
در جنگ دوم هم که مقاومت کمتر بود آمریکایی ها در بیشتر جاهایی که گیر کردن شهر ها بودن

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]منظور از جنگ خندق كه كندن خندق نيست.منظور ناامن كردن اطراف شهر با استفاده ازتله اي انفجاري و ....هست[/quote]

دقیقا منظور همین است
مبادی ورودی شهر تله گذاشته می شود و ورود تجهیزات به شهر را سخت می کند
اما از آن سو نیروی های بیرون شهر که پراکنده هستند گه بی گاه عقب این نیروی محاصره کننده شهر را نا امن می کنند
به این صورت دشمن ما به صورت پراکنده می جنگند و این عدم پراکندگی صدمات بر او را بیشتر می کند

[quote]جنگ نامنظم آخه در خارج یک شهر چطور میشه در مقابل یک قدرت قوی تر ایستاد با آمریکا بجنگیم[/quote]

در کوه ها و دشت ها نیروها بصورت مخفی عبور هواپیما و هلی برن دشمن را با موشک دچار مشکل می کنند
در پناهگاه تانک ها پنهان می مانند و هنگام عبور دشمن با کمک نیروی پیاده که پنهان شده درگیر می شوند
شاید شکست این نیروی کوچک حتمی باشد و تانک زدنش بالا برود اما احتمالا یک دو تا تانک زدی و کلی تلفات گرفتی تازه نیرو های پیاده به سنگری دیگر فرار کرده اند و برای درگیری دیگری آماده می شوند
یعنی همه جا سنگر پنهان ماست چه دشت چه کوه چه جاده و هر لحظه احتمال حمله از سوی ما وجود دارد

مانور اخیر سپاه منظور من است که با استفاده از ماکت ها می توان دشمن را بشدت فریب داد بویژه اگر حرکت کنند
در یک نبرد منظم مگر چقدر تلفات ایجاد می شود اگر خطی شکسته نشود خیلی کم اما اگر مدام حمله و مدام کمین باشد
نیروی شما باید وقت بسیار صرف کند و تنها به سراغ شهر بزرگ می رود شهر بزرگ هم برای فتح شدن نیاز به عقب دارد و عقبه امنی وجود ندارد
چیزی که در افغانستان نسبتا علیه شوروی آمد با این تفاوت که شهر ها هم دست ماست

آمریکا حداقل در این شرایط حمله زمینی را محدود می کند و سپس منصرف می شود

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مطالب مشابه

    • توسط LostSky
      منفک شده از تاپیک جامع نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران 
      1399/10/23 خورشیدی
       
      =================
       
       
       
      پروژه ناو بندر کار بسیار داره و در آینده نزدیک نباید انتظار رونمایی داشته باشیم.
       
      این پروژه تغییر اساسی و تبدیل یک ابر تانکر نفتکش به یک ناوبندر نظامی با قابلیت ها و امکانات فراوان هست.
      یک نفتکش دارای مخازن بسیار بزرگ ذخیره نفت هست که باید به کلی تغییر کنه و دارای بخش های متعدد نگهداری و انبار داری و اسکان و غیره خواهد شد.
      از طرفی کار بخش اضافه کردن روسازه جدید جهت آشیانه های بالگرد و بخش های وابسته که همین الان هم بخشیش مشخصه اجرا شده.
      بخش تسلیحات و رادارها و دیگر سامانه های مخابراتی و غیره هم زمان بسیار بالایی خواهد گرفت.
      با وجود سرعت بسیار پایین ساخت فریگیت های کلاس موج و همچنین اعلام زمانهای به آب اندازی و عملیاتی کردن این شناورها که بارها به عقب افتاده بسیار بعید هست که این شناور عظیم به این زودی ها حتی جهت تست به آب انداخته بشه ، مگر اینکه نیرو به شدت روی این پروژه تمدکز هزینه و انرژی بزاره تا زودتر به نتیجه برسه.
      البته با روند مشاهده شده به نظر میاد که اینگونه باشه و فرماندهان نیرو خواهان الحاق سریع یک شناور بزرگ و دوربرد جهت پشتیبانی همه جانبه ناوگروه های اعزامی به مناطق دوردست هستند و روند فعلاً با سرعت خوبی دارد پیش میرود.
    • توسط worior
      یک مبتدی هسته ای، مسئله ای به بهانه 0.1 کیلوتن به منتهی 10 مگاتن
      مقدمه
      یک تیتر متناقض نما برای برانگیختن سوال در این مورد که یک تازه کار هسته ای چگونه باید شروع کند، در برنامه خود به چند کیلوتن قدرت نیاز دارد؟
      اینکه در یک برنامه هسته ای در مراحل ابتدایی از اینکه از چه بمبی و چه هدف گذاری در تهیه ذخایر هسته ای میبایست بهره مند بود، تعاریف مشخصی وجود ندارد، جز 3 تز معروف که برای تولید هر سلاحی بکار میروند؛ "تولید برای زمان استفاده" و تز دیگر "تولید بر اساس مقابله با دیگری" و "تولید برای مکان استفاده یا هدف"، راهکار نظام مند دیگری وجود ندارد.  مشخص نیست چه موقع این 3 روش حدود خود و حدود نیاز هر کشوری با برنامه هسته ای را مرتفع میکنند.
      تولید بر اساس مقابله با دیگری حتی در تعداد بسیار کم نیز توجیه کافی دارد. و کافی است که رقیب بداند در تهاجم هسته ای خویش با پاسخ هسته ای مبهمی از نظر ابعاد و تعداد، روبرو خواهد شد و یا اینکه میبایست دست کم یک ضربه اتمی متقابل به انتخاب حریف را تحمل کند. ضربه ای که در هر شرایطی با هر مقداری دردناک خواهد بود.
      بنابراین سیاست ابهام هسته ای فقط بدرد کشورهایی میخورد که نمیخواهند زیر ترس و حسرت هسته ای باقی بمانند، متوانند برنامه خود را بخوبی پنهان نگاه دارند، و قصد ندارند حجم ذخایر هسته ای خود را افزایش داده و یا ابعاد استفاده را از نظر زمان و مکان پیچیده سازند، آنها همچین سلاح هسته ای را بعنوان یک راهبرد اجرایی فراتر از امر موازنه در نظر نگرفته اند.
       تولید بر اساس زمان استفاده یک امر منحصر به فرد است، مثلا تعدادی بمب موجود باشد که اگر لازم شد روزی مثلا در آخرالزمان استفاده شود! این راهکار نیز هم از نظر اجرایی مبهم است و هم منتهی به یک حد نهایی بی معنی یعنی روز مبادای غیرممکن آن کشور منوط میشود، چنین برنامه ای نبودش بهتر از بودن آن است.
      تولید بر اساس راهکار مکان استفاده نیز از نظر عددی دچار ابهام میشود. اگر دو کشور چین و هند یکدیگر را از این نظر مورد سنجش قرار دهند و برای هر هدفی که مورد نیاز اقدام هسته ای می بیننند، سلاح هسته ای با توان مشخصی بسازند، تعداد اهداف زیاد خواهد بود و هم اینکه مسائل بسیاری نظیر شیوه نگهداری، میزان لازم، استراتژی انتخاب و شلیک و ... پدید میآورند، ممکن بمب هایی که بر اساس مکان استفاده طراحی میشوند، به نحوی محدود شوند که هیچ وقت ارزش بهره گیری نیابند. مثلا بمبی به اندازه پایتخت یک کشور تدارک دیده شود،  بزرگ در حد 5 مگاتن، و چون پدافند دشمن موثر است، تعداد متناسبی در برابر آن ساخته شود، مواد هسته ای فراوانی همراه با پیچیدگی ای نگهداری تدارک دیده شود، ولی هیچ گاه ارزشی فراتر نیابند و دو کشور بعدا با صلح هزینه گزافی به امور نظامی خود تحمیل کنند. مانند ذخایر عظیم شوروی و آمریکا که عملا بعد از جنگ سرد بلا معنی باقی مانده اند.
      راهکار دیگری که اشاره نشد، میتواند تولید صرفا تحقیقاتی باشد، به نظر میرسد سالها دو کشور آمریکا و شوروی آزمایش های اتمی را با این اهداف انجام داده اند و چنین اهدافی امروزه دیگر به معنای سابق کاربردی به نظر نمیرسد. علوم مربوط بهانفجار هسته ای به شکل وسیعی تحصیل شده اند،  فقط آن لبه پیشرو در کاهش ابعاد، کاهش عوارض و افزایش توان مورد تحقیق است که امری علمی به نظر میرسد تا نظامی و عمدتا وابسته به محاسبات کامپیوتری، شبیه سازی و تست های غیراتمی است.
      یک سطح راهکنشی نظامی
      مسیرهای ارزیابی شده توسط افراد، و نهادهای مختلف نظامی وحتی غیر نظامی در برسی گزینه های ماشه هسته ای، نمایشگر تنش زایی فزاینده هستند. استفاده از تسلیحات متعارف قدرت مند در صورت کارآمد نبودن به سمت استفاده از تسلیحات هسته ای بسیار سبک و سپس به سمت حل گره های نظامی که با بمباران متعارف و سبک هسته ای حل نمیشوند، و سپس پاسخ قویتر به حریفی که ضربه هسته ای را ارسال کرده با سلاح هسته ای قویتر تمایل دارند.
       مثلا یک استفاده سبک از سلاح هسته ای در زدن یک بتلگروپ با قدرتی معادل 0.5 کیلوتن تی ان تی، ممکن است پاسخی برابر با 5 و یا 15 کیلوتن از سوی رقیب دارنده سلاح هسته ای در موقعیتی مشابه ایجاد کند، و این فتح بابی باشد برای تنش زایی به مسیر استفاده های بزرگتر، 200 کیلوتن به یک مگاتن و یک مگاتن به  سرهای جنگی خوشه ای هسته ای و بیشتر.
      اقیانوس بعنوان بستر آزاد استفاده از تسلیحات اتمی
      آثار استفاده از تسلیحات هسته ای در سطح دریا بسیار متفاوت از استفاده در خشکی است.روسیه، چین، آمریکا هر یک ناوگان دریایی بسیار عظیمی دارند، و میتوانند با یک ضربه هسته ای تمام آنچه دشمنشان در برابرشان قرار داده است را در دریا منهدم کنند، ناوها به درون اوقیانوس غرق میشوند و آثار رادیواکتیو نیز بسیار کم و شاید محو میشود، آب دریا یکی از بهترین جاذب های تشعشعات رادیو اکتیو است و اگر از بمب های هیدروژنی استفاده شود، بدلیل مصرف شدن حجم بالایی از خرج اورانیوم یا پلوتونیومی، آثار تهاجم هسته ای بسیار کمتر خواهد بود. ولیکن هر استفاده از سلاح هسته ای در سطح خشکی مصائب بی پایانی بجای خواهد گذاشت. با وجود سیستم حمل و نقل جدید، یه انفجار هسته ای قوی که شهری را آلوده کند حتی از طریق حمل و نقل بار و یا حتی مسافرت افراد نیز میتواند آلودگی خود را منتقل کند، انتقال از مسیر هوا جای خود دارد. به محاسبه ای استفاده از یک بمب 1مگاتنی علیه فردو که باعث از بین رفتن مواد هسته ای شود، ممکن است آثار رادیواکتیو آن حتی در مرز و هند و چین مشاهده شود.
      بنابراین با وجود کاهش عقلایی استفاده از تسلیحات اتمی در سطح خشکی، همچنان استفاده از این تسلیحات در سطح دریا توجیه پذیر است. بخصوص برای همه کشورهایی که تحت تاثیر سیاست ناوگان جنگی دشمنان خود قرار گرفته اند. یک سلاح هسته ای سبک میتوانند پایان دهنده بسیار توجیه پذیر برای آغاز جنگی از سوی دریا باشد، اما پاسخ آن چه میتواند باشد؟!
      -          ادامه استفاده از تسلیحات سبک؟
      -          ماندن بر پایه اصول اخلاقی همزمان با پاسخی بسیار قویتر بصورت متعارف؟
      -          دادن پاسخ برابر و انتظار بی خیال شدن حریف؟
      -          دادن پاسخی بسیار قوی؟
      -          تسلیم شدن و ندادن هیچ پاسخی؟
      جنگ احتمالات خود را دارد، بعید است کشوری مثل آمریکا 3 ناو هواپیمابر خود را در اثر یک انفجار هسته ای در سطح دریا در یک تهاجم احتمالی در تنگه تایوان از سوی چین، منهدم شده ببیند، و از اقدام متقابلی قدرتمند تر و وسیع تر بهره نگیرد، سایر پاسخ ها مبتنی بر شیوه جنگ بازی و یا احتمالا بعدی هستند، اما چه کسی قادر است بدرستی پیش بینی کند؟ انتخاب استفاده از تسلیحات اتمی به هوش مصنوعی و مدلهای پیش بینی مبتنی بر روانسنجی رهبران واگذار خواهد شد؟!
      با این وجود آنچه مشخص است این کیلوتن نیست که تایین میکند، اقدام بعدی بمب اتمی استراتژیک بشد، یا ماشین روز قیامت، در مثال بالا آمریکا د برابر پایتخت چین را با چندمگاتن هدف قرارداده و البته پاسخ مشابهی هم دریافت کند! این موارد در کتاب کاهن و دیگران بخوبی بحث شده اند. اما استفاده اولیه از این تسلیحات یک انتخاب مبتن بر دوئل هسته ای هستند، استفاده کننده قطعا با سطحی از پیروزی روبرو خواهد شد که میبایست عواقب آن را بپذیرد.
       
       
      تست دریایی راکت ASROC   با قدرت 10 کیلوتن 1962میلادی 
      تصویر از Hans M. Kristensen برگرفته شده از fas.org/
       
      انتخاب مقادیر جذاب
      مقادیر زیر 1 کیلوتن جذابیت های بسیاری دارند.
      -          نخست اینکه سطح پاسخ هسته ای را بسیار محدود نگاه میدارند.
      -          دریافت کننده پاسخ هسته ای میداند که اگر وارد مقادیر بیشتر شود در واقع خسارت بعدی خود را ممکن است بیشتر کند و در هم سطح از پاسخ باقی میماند.
      احتمال استفاده از یک سلاح هسته ای تاکتیکی در این ابعاد بسیار زیاد است، بخصوص ابعاد تنبیهی  و یا تاکتیکی آن بشدت از نظر نظامی قابل قبول است.
      -          از طرفی دشواری های تولیدی آن بیشتر است اما مواد رادیواکتیو کمتری نیاز دارد، و کشورهایی با حجم تولید اورانیوم پایین و تکنولوژی های سطح پایین تر براحتی میتوانند انتظارات هسته ای خود را بدین شکل برآورده سازند
      -          رهگیری انفجارات و آزمایشات در این حد مقداری دشوار است و کشورهای با وسع کم هممیتوانند چنین تسلیحاتی را بیازمایند. بخصوص در سطح دریا
      -          امکان تولید انبوه و استفاده انبوه از آنان وجود دارد.
      -          برای کشورهایی که دارای ابهام هسته ای یا برنامه اقدام سریع هسته ای شرایط بحران دارند، بسادگی دستیافتنی هستند.
      -          در صورت استفاده از این تسلیحات در خشکی، یک بمب یک کیلوتن، همان اثری را دارد که یک بمب 10 کیلوتن خواهد داشت، این بمب ها به هر جا اصابت کنند، آنجا تا مدتها بلااستفاده خواهد ماند.
      در مثال دریا
      با توجه به موارد فوق میتوان ارزیابی کرد که بمب کم توان هسته ای اما در تعداد مناسب بسیار از نظر راهبردی کارگشا تر است تا بمب های با توان بالا. اما شعاع انهدام این بمب ها آنچنان ابعاد کافی ندارد که بتوان با یک بمب در یک فاصله امن از پدافند دریایی کار را تمام شده دید. بلکه انفجار حتما میبایست در مجاور ناو و در محدوده حداکثر 500 متری اتفاق بی افتد. بنابراین چنین تسلیحاتی میبایست کارآمدی خود را به گونه های راهبردی تضمین کنند. بدین منظور در اقدام راهکنشی 6 کلاهک هسته ای 0.5 کیلوتنی میبایست کنار 3 کلاهک پیشگام 300 کیلوتنی به فاصله 10 کیلومتری و یا یک بمب 1 مگاتنی به فاصله 20 کیلومتری شلیک شوند.
      3 انفجار 300 کیلوتن در فاصله ای خارج دسترس پدافند ناوگان دشمن، میتوانند شوکی تولید کنند که  راهگشای 6 انفجار 0.5 کیلوتنی باشند و این شرایط امکان انهدام یک ناوگان سه فروندی از ناوهای هواپیمابر دشمن فرضی را فراهم آورد. بنابراین بدیهی است که از منظر تولید تسلیحات اتمی، تعداد بیشتری بمب کوچک و یا کم اثر تولید شود، سپس از بمب های قویتر در تعداد کمتر بهره جست.

       
      مسیری که باید طی شود
      واقعا نمیدانیم اگر بخواهیم برنامه نظامی هسته ای داشته باشیم، از کجا شروع کنیم و کجا تمام کنیم. چه سناریویی برای زمان و مکان استفاده انتخاب کنیم، چه نقاطی چه میزان قدرت تخریب هسته ای لازم دارند. چقدر سلاح داشتن بازدارندگی را تامین میکند، تسلیحات حامل سلاح هسته ای یک مسئلله هستند، پدافند هسته ای مسئله ای دیگری، تحقیقات هسته ای همینطور. اما یک روند  منطقی برای همه تازه کارهای هسته ای الزاما میبایست طی شود؛
      -          نخست یک بمب تحقیقاتی.
      -          سپس کوچک سازی و بزرگ سازی قدرت انفجار.
      -          در ادامه کاستن از عوارض انفجارو ایجاد انفجار بهینه.
      -           در میانه راه طراحی های مناسب با تسلیحات حامل. کروز، بالستیک، بمب افکن، اژدر و ...
      -          و در پایان راه تولید، تازه آغاز دوره بی پایان نگهداری پر هزینه و پیچیده تسلیحات هسته ای برای استفاده در زمان ها و مکان ها و برد های مختلف.
      با توجه به مثال بالا یک تازه کار هسته ای، برای مدیریت هزینه و مدیریت زمان و مکان دستیابی به سلاح هسته، یا دستیابی به قابلیت فرار هسته ای طرح و برنامه دقیقی داشته باشد.
      مشکل ذخیره اولیه
      هیچ حجمی از ذخایر هسته ای اولیه نمیتواند بازدارندگی لازم را ایجاد کند، بخصوص در زمانی که دشمن خاصی وجود داشته باشد که بتواند میزان پیشرفت، تعداد کلاهک و مکان های تولید را بدقت شناسایی کرده و در ابتدای راه آنرا از کار بی اندازد. وجود چند کلاهک محدود نه تنها بازدارنده نیست، بلکه مسبب آغاز تهاجم، تغییر مسیر به تهاجم هسته ای و در نهایت شکست خوردن دارنده تازه کار است.
      بنابراین یک تازه کار هسته ای 4 راه دارد:
      1.       پنهانکاری؛ برنامه خود را تا رسیدن به ظرفیت مطلوب بازدارنده، از نظر عددی و توانی پنهان نگاه دارد.
      2.       سیاست؛ از ابزارهای سیاسی برای ممانعت از اقدام علیه برنامه هسته ای خود بهره جوید.
      3.       توان نظامی متعارف؛ بقدری در حوزه تسلیحات متعارف و سرعت رسیدن به حد مطلوب موثر عمل کند که فرصت اقدام از دشمن گرفته شود.
      4.       گروگان گیری؛ هسته ای. تهدید استفاده از نخستین سلاح های ساخته شده علیه نزدیک ترین شهر یا پایتخت دشمن.
      تقریبا بسیاری از کشورهای دارنده سلاح هسته ای پس از آمریکا بصورت ترکیبی هر 4 راه فوق را تا آنجا که توانسته اند همزمان پیگیری کرده اند. اسراییل از گزینه های 1 و 2 و 4 بخوبی بهره جسته است. هند و پاکستان، از هر 4 گزینه بهره جسته اند، همینطور کره شمالی که نتوانست برنامه هسته ای خود را پنهان کند و از ابزار سیاسی کافی برای چانه زنی بهره مند نبود توانست بخوبی از گزینه سوم و چهارم بهره گیری کند. آنها ابتدا به توان متعارف موشکی و توپخانه ای بلند برد بسیار وسیعی دست یافتند، که متعاقبا از تهاجم علیه تاسیسات هسته ای خود ممانعت کافی به عمل می آورد، سپس بعد از توسعه متعارف، پایتخت و شهرهای کره جنوبی که دیگر در برابر تهاجم موشکی انبوه راه برای مقابله نداشتند را گروگان گرفتند، به نحوی که حتی استقرار سامانه پدافند موشکی تاد نیز عملا مثمر ثمر به نظر نمی رسید. کشورهایی مثل لیبی و عراق نتوانستند از هیچ از یک 4 گزینه فوق بهره مند شوند، عراق که برنامه هسته ای خود را شروع کرد بلافاصه با تهاجم اسراییل مواجه شد و از آنجا توان نظامی متعارف کافی نداشت، از طرفی نتوانست از ابزارهای سیاسی و دیگر گزینه ها بهره گیری کند شکست را پذیرفت و به یک انتقام گیری سطحی از اسراییل اکتفا نمئد. ایران نیز آگاهانه بدونه انتخاب هیچ یک از مسیر های فوق برنامه نظامی هسته  ای را در حد دانش آن محدود و سپس رها ساخت.

      مسیریابی چگونگی توسعه و کاهش تنش هسته ای
      نتیجه گیری
      یک تازه کار هسته ای میبایست، به دست کم یکصد کلاهک هسته ای با قابلیت ارسال از طرق مختلف دست پیدا کند. و این تعداد با فهم از راهبرد زمان و مکان استفاده پس از دستیابی پنهانی به ذخایر اولیه قابل تنظیم از نظر تقسیم مواد هسته ای و قدرت مورد در تعداد خواهد بود. با این وجود دستیابی پنهانی به این حجم از کلاهک هسته ای که قابل نصب بر روی موشک باشد در زمانی کوتاه امری ناممکن به نظر میرسد.
      یک معادله؛ اگر 10 بمب یک مگاتنی وجود داشته باشند، آنها ماشین روز قیامت یک کشور اتمی با برنامه محدود هستند، و اگر 30 کلاهک 300 کیلوتنی به آن اضافه کنیم، توان هسته آن کشور به سطح راهبردی ارتقا پیدا میکند، و اگر حدود 70 تا 100 کلاهک از زیر یک تا حداکثر 5 کیلوتن وجود داشته باشد برنامه تاکتیکی آن تقریبا کامل شده است. به موازنه راهبردی، و توان تاکتیکی مناسب نیز دست پیدا کرده. اما به محض شروع اولین آزمایش با آنچنان حجمه سیاسی، اقتصادی و تلاش های نظامی مواجه میشود که ممکن است شانس دستیابی کامل به برنامه فوق را از دست بدهد. بنابراین در 4 گزینه فوق؛
      - پنهانکاری محدودیت عملیاتی بالایی دارد،
      - گروگانگیری نیز عواقب سیاسی و اخلاقی وسیعی دارد،
      - ظرفیت بازدارنده متعارف نیز هزینه های بسیار بالایی در برخواهد داشت،
      و نمیتوان این ظرفیت را با وجود برنامه هسته ای آشکار یا حتی پنهان تا حد یک قدرت جهانی شدن بسرعت و با هزینه های کم ارتقا داد، بنابراین "سرعت" در دستیابی به حجم بالای مواد هسته ای برای دستیابی به ظرفیت مناسب تولید بمب مهمترین و قابل ملاحظه ترین فاکتور دستیابی به سلاح هسته ای است. و این برنامه به محض آشکار شدن یک گزینه در برابر مخالفان آن برنامه میگذارد، ممانعت پیش از آنکه دور شود.
      بنابراین سیاست ابهام هسته ای نه تنها در عمل ناکارا به نظر میرسد بلکه موجبات تهاجم را نیز فراهم می آورد. و در برابر یک اقدام زودهنگام علیه برنامه هسته ای کشور تازه کار، وی باید با تمام توان برای سقوط اخلاقی و زدن ضربت متقابل با هر روشی، منجمله بمب های کثیف، شیمیایی، میکروبی و ... آماده باشد.
      مسیر زمانی دستیابی به بازدارندگی هسته ای:
       
       
      وضعیت پیش روی یک مبتدی هسته ای
       
      تهیه شده برای میلیتاری worior@military.ir
      استفاده از مطلب و ایده ها تنها با درج آدرس سایت مجاز است
    • توسط MR9
      بسم الله الرحمن الرحیم

      چند روز پیش مطلبی در تاپیک "ایران و کره شمالی ، موشکهای بالستیک و همکاری هسته ای " به یکی از دوستان پاسخی بدین مضمون ارائه کردم :
      "برادر عزیز به نکته بسیار جالبی اشاره فرمودید - مساله ای بارها بنده در مواقع و مناسبتهای مختلف چه در این انجمن و چه در کلاسهای خودم مطرح کرده ام این است که ما در کشور خودمون ( ممکن بعضی خوششون بیاد و بعضی هم ناراحت شوند ) چیزی به اسم تینک تانک های (think tank) هایی که بشینند و 20 ، 30 ، 50 و یا 100 سال آینده را بررسی کنند، نداریم . با تمام احترامی که برای مسئولین قائلم اما تمام زور ما ایجاد یک برنامه ریزی 20 ساله است . تازه همین برنامه هم دستخوش باند بازی های سیاسی و اعمال سلیقه دولتهای مختلف می شه و عملا" چیزی از آن برای اجرا باقی نمونه . من تمایلی ندارم که فقط نیمه خالی لیوان را ببینم ولی متاسفانه ( هرچند بکاربردن واژه متاسفانه در کارهای پژوهشی درست نیست ) چنین چیزی به معنی واقعی کلمه در کشور ما وجود ندارد . مثلا" نویسنده مشهور آلوین تافلر ( که سه گانه مشهورش جنگ و ضد جنگ ، شوک آینده و موج سوم) یک فیوچرلوژیست ( آینده شناس) و برخلاف افواه عمومی که معتقدند ایشان یک جامعه شناس بشمار می رود . من توصیه می کنم شما و دوستان حتما" کتاب جنگ و ضد جنگ ایشان را که در دهه 80 یا 90 نوشته شده را بخوانید و آن را با شرایط الان مقایسه کنید . من خودم بیشتر از 15 بار این کتاب رو خوندم و هرمرتبه که می خونمش چیز بیشتری یاد می گیرم . در حالی که تینک تانک های که در حوزه تمدنی غرب وجود دارند مثل ( رند ، چتم هاوس ، بروکینز و .... ) کارشون صرفا" برای 150 سال آینده است . شاید اگر عمری باقی موند در این زمینه یک تاپیک جامع بزنم ."
       
      بنابراین تصمیم گرفتم که به تدریج اگر خدا خواست اندیشکده های مهم حوزه تمدنی غرب را خدمت عزیزان معرفی کنم ، امیدوارم برای اعضای محترم مفید به فایده واقع گردد و دریچه ای باشد برای اینکه ما در حوزه تمدنی اسلام با الگو برداری و دوری از تقلید ناشیانه و کورکورانه و با بومی سازی چنین مراکزی ، گام بسوی طرح ریزی های راهبردی برای آینده برداریم ، انشا ا... .
      در ضمن عزیزانی که این مطالب را پی گیری می نمایند حتما" نظرات خود را (مثبت یا منفی ) اعلام کنند - باتشکر
       
       
      =============================================================================================================

      بخش یکم :
      اندیشکده بروکینگز

       
       

       
       
      مؤسسه بروکینگز یک اندیشکده آمریکایی است که مقر آن در واشنگتن است. مؤسسه بروکینگز که یکی از قدیمی‌ترین اندیشکده‌های واشنگتن است در امر تحقیقات و آموزش علوم اجتماعی، اصول اقتصاد، سیاست‌گذاری شهری، مدیریت دولتی، سیاست خارجی، اقتصاد جهانی و توسعه، فعالیت دارد. این اندیشکده در گزارش برترین اندیشکده‌های جهان در سال ۲۰۱۲ و ۲۰۱۳ که از سوی دانشگاه پنسیلوانیا منتشر شده، به عنوان بانفوذترین اندیشکده جهان معرفی شد.
      رسالت عنوان شده این مؤسسه “فراهم ساختن نظریه‌ها و توصیه‌های جدید و عملی است که سه هدف را پیش می‌برند: تقویت دموکراسی از نوع آمریکایی؛ پدید آوردن رفاه اقتصادی – اجتماعی، امنیت و فرصت‌های مختلف برای تمام آمریکایی‌ها؛ ایجاد نظام بین‌المللی بازتر، امن‌تر و مرفه‌تر، همراه با همکاری‌های بیشتر.
      مؤسسه بروکینگز می‌گوید اندیشمندان و اعضایش “دیدگاه‌های مختلفی” دارند و خود را یک مؤسسه غیرحزبی می‌داند، اما رسانه‌ها اغلب این مؤسسه را ” لیبرالی متمایل به میانه‌روها ” یا “میانه‌رو” توصیف می‌کنند. در یک تحلیل دانشگاهی که بر سوابق کنگره بین سال‌های ۱۹۹۳ تا ۲۰۰۲ انجام شد، مشخص شد که سیاستمداران محافظه‌کار تقریباً به اندازه سیاستمداران لیبرال به بروکینگز مراجعه داشته‌اند، و این مؤسسه در مقیاس ۱۰۰-۱ که در آن ۱۰۰ به معنای لیبرال‌ترین امتیاز است، امتیاز ۵۳ را کسب کرده است. در همین بررسی مشخص شد بروکینگز اندیشکده‌ای است که سیاستمداران و رسانه‌های آمریکا بیشترین نقل قول را از آن دارند.

      - موضع سیاسی
      بروکینگز به عنوان یک سازمان غیرانتفاعی خود را یک مؤسسه مستقل و غیرحزبی می‌داند. بررسی‌ای که در سال ۲۰۱۱ در مورد مبالغ اهدایی کارمندان این مؤسسه بین سال‌های ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۰ انجام شد نشان داد ۶/۹۷% مبالغ اهدایی سیاسی کارمندان بروکینگز به دموکرات‌ها داده‌شده‌اند و بنابراین بروکینگز را به عنوان مؤسسه‌ای لیبرال توصیف کرد. اما در یک پژوهش دانشگاهی که در سال ۲۰۰۵ انجام شد نتیجه‌گیری شد این مؤسسه میانه‌رو است چون در سوابق کنگره از سال ۱۹۹۳ تا ۲۰۰۲ سیاستمداران لیبرال و محافظه‌کار تقریباً به یک اندازه به عنوان یک مرجع موثق به بروکینگز رجوع داشته‌اند. روزنامه واشنگتن‌پست مؤسسه بروکینگز را میانه‌رو و لیبرال توصیف کرده است. لس‌آنجلس تایمز قبل از این‌که اعلام کند به نظرش چنین برچسب‌هایی اهمیت ندارند بروکینگز را متمایل به لیبرال‌ها و میانه‌رو توصیف می‌کرد. در سال ۱۹۷۷ مجله تایم، بروکینگز را با عنوان “اندیشکده ممتاز لیبرال کشور” توصیف کرد. نیوزویک این اندیشکده را میانه‌رو می‌داند اما پولتیکو از عبارت میانه‌رو-چپ‌گرا استفاده کرده است. به علاوه گروه جناح چپی ناظر رسانه‌ها به نام بی‌طرفی و صحت گزارش، این مؤسسه را محافظه‌کار می‌داند.
      اما بعضی لیبرال‌ها استدلال می‌کنند علیرغم این‌که این مؤسسه به میانه‌روی متمایل به چپ بودن شهرت دارد، اندیشمندان سیاست خارجی بروکینگز بیش از حد از سیاست‌های دولت بوش در خارج از آمریکا حمایت می‌کردند. متیو ایگلسیاس به عنوان یک وبلاگ‌نویس لیبرال عنوان کرده است مایکل اوهانلون که از اندیشمندان بروکینگز است اغلب با اندیشمندان سازمان‌های محافظه‌کار مانند انجمن امریکن انترپرایز، ویکلی استاندارد و پروژه‌ای برای قرن جدید آمریکایی موافق است. به‌همین صورت، بنجامین ویتس مدیر تحقیقات بروکینگز عضو کارگروه حقوق و امنیت ملی انستیتو هوور محافظه‌کار است. اندیشمندان بروکینگز از جمله مک کلیلان مارک، رون هاسکینز و مارتین ایندیک در دولت‌های دموکرات و جمهوری‌خواه خدمت کرده‌اند.
      اعضای هیئت‌امنای بروکینگز اغلب دموکرات‌های سرشناسی مانند لورا تیسون مشاور ارشد اقتصادی کاخ سفید در دوره ریاست جمهوری بیل کلینتون هستند اما چند جمهوری‌خواه میانه‌رو مانند کنت دوبرستین رئیس سابق امور ستادی در دوره رونالد ریگان نیز عضو این هیئت می‌باشند.

      تاریخچه
      ۱۹۷۹-۱۹۱۶
      بروکینگز در سال ۱۹۱۶ با عنوان مؤسسه تحقیقات دولتی (IGR) تأسیس شد و رسالت آنعبارت بود از “تبدیل شدن به اولین سازمان خصوصی ویژه تحلیل موضوعات سیاست عمومی در سطح ملی”. رابرت اس بروکینگز (۱۹۳۲-۱۸۵۰) که فردی بشردوست بود این مؤسسه را تأسیس کرد. او در ابتدا منابع مالی شکل‌گیری سه سازمان را تأمین می‌کرد: مؤسسه تحقیقات دولتی، مؤسسه اقتصاد، و دفتر آموزش فارغ‌التحصیلان رابرت بروکینگز که وابسته دانشگاه واشنگتن در سنت لوئیس بود. این سه مؤسسه در ۸ دسامبر ۱۹۲۷ ادغام شدند و مؤسسه بروکینگز شکل گرفت.
      در دوران بحران بزرگ، اقتصاددانان بروکینگز پژوهش گسترده‌ای را با مأموریت یافتن از فرانکلین روزولت رئیس‌جمهور وقت انجام دادند تا علل ریشه‌ای رکود را پیدا کنند. هارولد مولتون اولین رئیس بروکینگز و دیگر اندیشمندان بروکینگز بعدها رهبری مخالفت با سیاست جدید (برنامه توسعه اقتصادی فرانکلین روزولت پس از سال‌های بعد از بحران بزرگ در امریکا که در آن کمک به کشاورزی، بازنشستگی و بیمه بیکاری و غیره گنجانیده شده است) را به عهده گرفتند چون فکر می‌کردند چنین اقداماتی مانع بهبود اقتصادی می‌شوند. با ورود به جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۴۱، محققان بروکینگز با مجموعه‌ای از تحقیقات در مورد تجهیزات قوا توجه خود را به کمک به دولت معطوف کردند.
      در سال ۱۹۴۸ از بروکینگز خواسته شد طرحی برای مدیریت برنامه بهبود اروپا ارائه کند. طرح سازمان‌دهی حاصل تضمین می‌کرد طرح مارشال به دقت و بر مبنایی منظم و عملی اجرا شود.
      در سال ۱۹۵۲ رابرت کالکینز به عنوان رئیس مؤسسه بروکینگز جانشین مولتون شد. او کمک‌های مالی از بنیادهای راکفلر و فورد دریافت کرد که باعث تقویت بنیه مالی مؤسسه شدند. او سازمان را حول مطالعات اقتصادی، مطالعات مدیریت دولتی و برنامه‌های سیاست خارجی سازمان‌دهی کرد. در سال ۱۹۵۷ این مؤسسه از خیابان جکسون به یک مرکز تحقیقات جدید در نزدیکی دوپونت سیرکل در واشنگتن انتقال پیدا کرد.
      کرمیت گوردون در سال ۱۹۶۷ به ریاست بروکینگز رسید. او از بررسی گزینه‌های برنامه بودجه فدرال را در سال ۱۹۶۹ با عنوان “تعیین اولویت‌های ملی” شروع کرد. او برنامه مطالعات سیاست خارجی را نیز توسعه داد تا تحقیقات در حوزه دفاع و امنیت ملی را دربربگیرد. پس از انتخاب ریچارد نیکسون به ریاست‌جمهوری در سال ۱۹۶۸، رابطه بین مؤسسه بروکینگز و کاخ سفید بدتر شد؛ چاراز کولسون مشاور ارشد نیکسون زمانی پیشنهاد سوزاندن و از بین بردن این مؤسسه را مطرح کرد. اما در تمام دهه ۱۹۷۰ به بروکینگز قراردادهای تحقیقات فدرالی بیشتر از حد توان مؤسسه پیشنهاد می‌شد.

      2009-1980
      در دهه ۱۹۸۰، این مؤسسه با محیط رقابتی و از نظر ایدئولوژیکی پرباری مواجه شد. نیاز به کاهش کسری بودجه فدرال و نیز بررسی مشکلات ناکارآمدی دولت و امنیت ملی موضوع تحقیق بسیار مهمی شدند.بروس مک لاری چهارمین رئیس بروکینگز، مرکز آموزش سیاست عمومی را نیز برای برگزاری کنفرانس‌های کارگاهی و گردهمائی‌های عمومی به منظور توسعه مخاطبین برنامه‌های تحقیقاتی تأسیس کرد.
      در سال ۱۹۹۵، مایکل آرماکوست پنجمین رئیس‌جمهور مؤسسه بروکینگز شد و هدایت تلاش برای متمرکز ساختن رسالت مؤسسه در آستانه قرن بیست و یکم را به عهده گرفت. بروکینگز با هدایت آرماکوست چند مرکز تحقیقات بین‌رشته‌ای را ایجاد کرد، مانند مرکز سیاست شهری و کلان‌شهری (که در حال حاضر نام آن برنامه سیاست کلان‌شهری به ریاست بروس جی. کاتز است) که مشکلات شهرها و کلان‌شهرها را مورد توجه قرار می‌داد، و مرکز مطالعات سیاست شمال شرقی آسیا که متخصصان را از کشورهای مختلف آسیایی برای بررسی مسائل منطقه‌ای گردهم آورد.
      استروب تالبوت در سال ۲۰۰۲ رئیس بروکینگز شد. مدت کوتاهی پس از آن، بروکینگز مرکز سیاست خاورمیانه سابان و مرکز جان آل. تورنتون چین را راه انداخت. در اکتبر ۲۰۰۶، بروکینگز تأسیس مرکز بروکینگز-تسینگهوا در پکن را اعلام کرد. در جولای ۲۰۰۷، این مؤسسه ایجاد مرکز اصلاحات خدمات درمانی انگلبرگ به رهبری مارک مک کللان (McClellan) و در اکتبر ۲۰۰۷ ایجاد مرکز بروکینگز دوحه در قطر به رهبری هادی امیر را اعلام کرد.

      - انتشارات
      بروکینگز به عنوان یک مؤسسه، گزارشی سالانه منتشر می‌کند. انتشارات مؤسسه بروکینگز کتاب‌ها و مجله‌هایی را از تحقیقات خود مؤسسه و از نویسندگان خارج مؤسسه منتشر می‌کند. کتاب‌ها و مجله‌هایی که توسط بروکینگز منتشر می‌شوند عبارت‌اند از مقالات فعالیت اقتصادی بروکینگز، آمریکای رها: انقلاب بوش در سیاست خارجی، جهان‌هراسی: مقابله با ترس از تجارت آزاد، هند: قدرت نوظهور، از چشم‌های آن‌ها، تسخیر شاه‌راه، توده‌ها در پرواز و بن‌بست از جمله این نشریات هستند. به علاوه کتاب‌ها، مقالات، گزارشات، یادداشت‌های سیاسی و شرح عقاید توسط برنامه‌های تحقیقاتی، مراکز، پروژه‌ها و عمدتاً توسط متخصصان بروکینگز تهیه می‌شوند.

      - نفوذ سیاسی
      تاریخچه بروکینگز به سال ۱۹۱۶ برمی‌گردد و از آن زمان به ایجاد سازمان ملل متحد، طرح مارشال، و اداره بودجه کنگره کمک کرده و بر سیاست‌های قانون‌زدایی، اصلاحات گسترده مالیاتی، اصلاحات رفاهی، و کمک‌های خارجی تأثیر داشته است. در رده‌بندی سالانه اندیشکده‌ها که توسط فارن پالیسی منتشر می‌شود بروکینگز اولین اندیشکده آمریکا است و در رده‌بندی جهانی اندیشکده‌ها نیز اولین رتبه را دارد. از بین ۲۰۰ اندیشکده برتر آمریکا، تحقیقات مؤسسه بروکینگز به بیشترین میزان در رسانه‌ها عنوان می‌شوند. در یک ارزیابی که در سال ۱۹۹۷ بین اعضای کنگره انجام شد، بروکینگز بین ۲۷ اندیشکده رتبه دوم تأثیرگذاری و رتبه اول اعتبار را به دست آورد. علاوه بر این، بروکینگز و محققان آن در کار خود خیلی به تأثیرگذاری بر جهت ایدئولوژیکی ملت توجه ندارند بلکه مایل‌اند محققانی با صلاحیت مستحکم دانشگاهی داشته باشند. بروکینگز به همراه شورای روابط خارجی و موقوفه کارنگی برای صلح بین‌المللی، معمولاً یکی از صاحب‌نفوذترین نهادهای سیاسی در آمریکا در نظر گرفته می‌شود.

      - مرکز سیاست خاورمیانه سابان
      در سال ۲۰۰۲ مؤسسه بروکینگز، مرکز سیاست خاورمیانه سابان را برای ترویج درک بهتر گزینه‌های سیاسی مقابل تصمیم‌گیرندگان آمریکایی در خاورمیانه تأسیس کرد. مدیریت این مرکز را تامارا کافمن ویتس به عهده دارد.

      - مرکز بروکینگز دوحه
      مرکز بروکینگز دوحه که در قطر واقع است تحقیقات مستقل سیاست‌محور را در مورد موضوعات اجتماعی-اقتصادی و ژئوپلیتیکی که کشورها و جوامع غالباً مسلمان‌نشین با آن‌ها مواجه هستند انجام می‌دهد؛ از جمله این موضوعات رابطه با آمریکا است. این مرکز به طور رسمی توسط شیخ حامد بن جاسم بن جبر آل‌ثانی، نخست‌وزیر و وزیر امور خارجه قطر در ۱۷ فوریه ۲۰۰۸ افتتاح شد. مدیر این مرکز سلمان شیخ است.
      مرکز بروکینگز دوحه در راستای رسالت خود تحقیقات و برنامه‌ریزی‌هایی را انجام می‌دهد که عناصر کلیدی تجارت، مدیریت دولتی، جامعه مدنی، رسانه‌ها و دانشگاهیان را در موضوعات مهم سیاست عمومی در حوزه‌های اصلی زیر درگیر می‌کنند: (i) دموکراتیک کردن، اصلاحات سیاسی و سیاست عمومی؛ (ii) قدرت‌های نوظهور در خاورمیانه؛ (iii) مناقشات و فرایندهای صلح در منطقه.
      ابتکار دفاعی قرن بیست و یکم
      هدف ابتکار دفاعی قرن بیست و یکم (۲۱CDI) ایجاد تحقیقات، تحلیل و توسعه‌ای است که به سه موضوع اصلی می‌پردازند: آینده جنگ، آینده نیازها و اولویت‌های دفاعی آمریکا، و آینده سیستم دفاعی آمریکا.
      ابتکار دفاعی قرن بیست و یکم از اطلاعات حاصل از مراکز منطقه، از جمله مرکز آمریکا و اروپا، مرکز مطالعات سیاست شمال شرقی آسیا، مرکز تورنتون چین، و مرکز سیاست خاورمیانه سابان استفاده می‌کند و این کار ادغام اطلاعات منطقه را امکان‌پذیر ساخته است.
      پی. دبلیو. سینگر نویسنده کتاب سیم‌کشی برای جنگ به عنوان مدیر ابتکار دفاعی قرن بیست و یکم، و مایکل ای. اوهانلون به عنوان مدیر تحقیقات کار می‌کنند. استفان پی. کوهن محقق ارشد و وندا فلبا-براون نیز با ۲۱CDI همکاری دارند.

      - آموزش اجرایی بروکینگز
      در دوران ریاست بروس مک‌لاری بر بروکینگز در دهه ۱۹۸۰، مرکز آموزش سیاست عمومی (CPPE) برای برگزاری کنفرانس‌های کارگاهی و گردهمائی‌های عمومی به منظور گسترش مخاطبین برنامه‌های تحقیقاتی ایجاد شد. در سال ۲۰۰۵، نام این مرکز به مرکز آموزش اجرایی بروکینگز (BCEE) تغییر داده شد و با شروع به کار دانشکده کسب‌وکار الین در دانشگاه واشنگتن در سنت لوئیس، این نام کوتاه شده و به آموزش اجرایی بروکینگز (BEE) تغییر پیدا کرد.

      - تأمین‌کنندگان مالی
      در پایان سال ۲۰۰۴ مؤسسه بروکینگز دارائی‌هایی به ارزش ۲۵۸ میلیون دلار داشت و ۷/۳۹ میلیون دلار هزینه می‌کرد. بودجه این مؤسسه در سال ۲۰۰۹ به بیش از ۸۰ میلیون دلار افزایش پیدا کرده بود. بزرگ‌ترین تأمین‌کنندگان مالی آن عبارت‌اند از بنیاد فورد، بنیاد گیتس، سناتور دیان فینشتاین و همسرش ریچارد سی. بلوم، بانک آمریکا، اکسون موبیل، تراست خیریه پیو، بنیاد مک‌آرتور، شرکت کارنگی، و دولت‌های آمریکا، انگلیس، ژاپن، قطر، جمهوری خلق چین و کلمبیا.

      - ساختمان‌ها
      ساختمان اصلی این مؤسسه در سال ۱۹۵۹ در خیابان ۱۷۷۵ ماساچوست ساخته شد. در سال ۲۰۰۹، بروکینگز ساختمانی را در آن طرف خیابان خرید؛ این ساختمان یک خانه مجلل بود که در سال ۱۹۲۲ توسط خانواده اینگالس براساس طراحی جول هنری دسیبور ساخته شده بود. این ساختمان در حال حاضر دفتر رئیس مؤسسه بروکینگز را در خود جای داده است.

      پایان
      منبع :http://www.eshraf.ir/1522/
    • توسط hamedof
      سلام خدمت دوستان میلیتاری ! با توجه به اینکه سامانه باک توسط آقا سینا معرفی شده ولی من مطلبی در مورد محافظ رادارهای سیستم باک چیزی ندیدم تصمیم گرفتم که نحوه محافظت سیستم باک توسط روسیه رو برای دوستان شرح بدم . سعی می کنم خلاصه و مفید بنویسم .








      همیشه سامانه های راداری فعال در معرض هدف قرار گرفتن موشک های ضد راداری نظیر KH-58 و AGM-88 HARM قرار داشته اند ، بدین منظور شرکت Almaz-Antey روسیه به این فکر افتاد تا برای حفاظت از سیستم های راداری سامانه های پدافند هوایی خود نظیر BUK سامانه ای را طراحی کند تا قابلیت انهدام موشک های ضد رادار را درست در لحظه ی قبل از برخورد دارا باشد .


      بدین منظور این شرکت سامانه ی Gazetchik را طراحی کرد .

      این سیستم متشکل از 4 قسمت اصلی می باشد .





      قسمت اول یک آشکار ساز مستقل از رادار می باشد که وظیفه کشف موشک های ARM را دارد.
      قسمت دوم دیکوی های فرکانس رادیویی فعال هستند .
      قسمت سوم قسمت نیز بخش اقدامات پسیو سامانه به وسیله ی chaff ها و aerosols است .(معمولا 3-4 عدد پرتابگر وجود دارد که تا زاویه 90 درجه از جلو و با دید 360 درجه چف ها قابل پرتاب هستند)
      آخرین قسمت این سامانه هم قسمت ارتباطی با رادارهای محفاظت شده و یا مرکز فرماندهی می باشد .






      نحوه ی کار:

      زمانی که یک ARM به رادار نزدیک میشود ، آشکارساز سامانه شروع به هشدار دادن به مرکز کنترل می کند . سپس مرکز فرماندهی دیکوی های راداری را برای منحرف سازی موشک ایجاد می کند و درست چند ثانیه قبل از برخورد موشک به رادار chaff ها و aerosols از طریق محفظه های به سمت موشک شلیک میشوند و درست روبروی موشک منفجر میشوند و باعث انحراف موشک به پایین میشوند و اینگونه رادارها جان سالم به در می برند ، البته اگر حتی 1-2 ثانیه چف ها دیر شلیک شوند امکان نابودی خود سامانه ضد ARM نیز وجود دارد چون در فاصله بسیار نزدیک به سامانه قرار می گیرند .

      این هم چند عکس از نحوه ی نابودی ARM . (داخل کلیپ این موشک از یک عدد اف 22 شلیک میشود و بعد از اینکه موشک نابود می شود سامانه باک 8 عدد موشک به سمت اف 22 ها شلیک می کنند و هر 3 آن ها رو به درک واصل می کند )




      روی تصویر کلیک کنید تا با بزرنگمایی بیشتری نحوه مقابله رو ببینید...









      فقط برای میلیتاری


      ترجمه : hamedof


      استفاده از مطلب با ذکر نام مترجم و سایت میلیتاری بلامانع است


      منابع:
      http://militaryforce...n-6-98-669.html
      http://pvo.guns.ru/rtv/gazetchik.htm
      http://articles.jane...Federation.html

      *************************
      با تشکر از شما.منتقل شد.
      OPS
    • توسط karmania20152015
      بسم الله الرحمن الرحیم 
      بر فراز کوزوو
       
      عملیات ناتو بر فراز اسمان کوزوو درس هایی تاریخی برای هر علاقه مند به مباحث پدافند دارد ذکر این نکته لازم است بررسی این بخش از تاریخ باعث بروز سوتفاهم هایی نیز شده است ریشه این سوتفاهم ها در تعداد بسیار کم پرنده منهدم شده سرنشین دار از جمله جنگنده ها توسط پدافند هوایی صربها( در مقایسه با تعداد پروازهای انجام گرفته طرف مقابل) و از جهت دیگر نادیده گرفتن همزمان این نکته یعنی قدیمی بودن بخش بزرگی از دارایی پدافندی هوایی صربها میباشد. البته نکاتی مانند مجهز بودن بخشی از این دارایی به سیستم های اپتیکی وحراراتی IR و ناچار شدن تمامی پرنده های ائتلاف به پرواز  در ارتفاع بالای 10,000 ft و یا تلفات نسبتا بالای پهبادهای شناسایی ائتلاف ( بالای 47 فروند) از جمله مواردی هستند که بررسی این بخش از تاریخ نظامی را هیجان انگیزتر میسازد.
      سازمان پدافند هوایی صربستان متشکل از تجهیزات معمول شوروی در دهه 70 الی 80 میلادی بود بخش رو به کاهشی از این تجهیزات شامل سامانه سام-2 بود و تعداد کمی سامانه سام-3 Pechora که به تازگی مدرنیزه نیز شده بودند از دارایی های با ارزش این ارتش به حساب می امد.پیش از شروع جنگ داخلی یوگسلاوی فرماندهی پدافند این کشور دارای 6 باتری سام-2 بود که شامل 40 لانچر تک ریل بود جالب است بدانید تا اوایل سال 1999 تنها 3 باتری از این سامانه عملیاتی و اماده جنگ بود.همچنین 14 باتری سام-3 با 60 لانچر چهار فروندی نیز از  تجهیزات دیگر  یوگسلاوی بود که حدود 50 لانچر عملیاتی تا سال 1999 موجود بود. 
      دفاع هوایی میدانی این نیرو نیز شامل چهار باتری از سامانه سام-6 بود که دوتای انها توسط صربها در منطقه کوزوو مستقر شده بودند تا قبل از شروع جنگ داخلی 70 درصد از این سامانه اماده عملیات بود که این رقم به 25 درصد در طول جنگ داخلی در سال 1999 رسیده بود.این دارایی شامل شش رادار مستقل 1S91 نیز بود که هر رادار چهار لانچر را تغذیه می کرد.که همین امر انعطاف پذیری این سامانه را تا حد زیادی  کم کرده بود.
      در بخش پدافندی کوتاه برد تجهیزات  شامل سامانه های سام-9و سام-10 و سام-13 بود که البته بخش بزرگی از ان سام-9 بود شامل 113 لانچر ان در دهه 70 میلادی تحویل یوگسلاوی شده بود.وحتی موشک نیز تحت لیسانس در داخل کشور تولید شده بود.علاوه بران 17 سامانه سام-13 نیز که نسبتا مدرن تر نیز بودند در دهه80 تحویل این کشور شده بود که برخلاف  سام-9 از قابلیت تفکیک هدف از فریب دهنده های حرارتی نیز برخوردار بود.در کنار این سامانه ها صربها در تلاشی داخلی موشکهای هوا- هوا حرارتی ساخت شوروی از جمله موشکهای ار73 و ار 60  را نیز در قالب سامانه های زمین به هوا  برروی ارتفاعات مهم تحت عنوان Pracka  (تیرکمان)استفاده میکردند و حتی بعدها ادعای موفقیت موشک ار73 در انهدام هدف نیز اعلام شد که البته اسناد قابل دفاعی برای ان منتشر نشد.
      پایان بخش-1

      نصب موشکهای ار73( تصویر بالا) و ار 60 (تصویر پائین) روی خوردو زرهی Praga M53/59  توسط مرکز تحقیقات دفاعی و مرکز تست نیروی هوایی یوگسلاوی 

      منابع http://pvo.guns.ru/russia/index5.htm
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.