saman_777

استراتژی دفاع مسطح ( موزائیکی ) / ضربه دوم ،ساختار و سطح پاسخ نامحدود به تهدیدات نظامی

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

بسم الله

در چنین بررسی هایی تاکتیک و استراتژی در هم تنیده هستند و نمیشه اونها رو از هم جدا کرد مثلا درهمین نمونه استراتژی یعنی اینکه دشمن چرا بوشهر رو میخواد؟ تاکتیک یعنی چطوری میخواد اینکار رو بکنه (البته تا جایی که من که چندتا چیز از رو نت خوندم می دونم)
این در بحث ما هم مهمه. «چرا» روی چطور تأثیر میگذاره و همینطور روی گزینه های ما برای دفاع

اصلا شکست و پیروزی در جنگ بسته به اهداف دو طرف است. مثلا آمریکا می خواست ویتنام کمونیست نشه که شد، پس در جنگ شکست خورد ولو اینکه ویتنام داغون شد و آمریکا چیزی از خاکش رو از دست نداد. یا عراق میخواست ایران رو بگیره ولی نتونست پس شکست خورد گرچه چیز قابل ملاحظه ای از خاکش رو از دست نداد.
این در کلان ترین سطح
یک سطح پایین تر هم هست، مثلا فرض بگیریم هدف آمریکا این باشه : رژیم ایران عوض شه و یک رژیم سکولار بیاد سر کار که به آمریکا هم کاری نداشته باشه و شاخ و شونه نکشه. اگر نشد رفتار همین رژیم فعلی عوض شود طوری که دیگر بسط و حفظ ارزشهای اسلامی را دنبال نکند و حرف آمریکا را گوش کند و هژمونی او را زیر سوال نبرد.
در سطح پایین تر فرض کنیم برای این کار روش جنگ و مداخله نظامی رو انتخاب کنند
در سطح پایین تر نوع جنگ رو انتخاب می کنند، حالا فرض کنیم در این تاپیک هدفشون این باشه که بوشهر رو بگیرند و مدتی نگه دارند و غرور ملی ایران رو خدشه دار کنند و صادرات نفت رو قطع کنند اقتصاد رو از بین ببرند. (البته به نظر من این روش مناسبی برای این اهداف نیست. اما حلا چون بحثش تو تاپیک پیش رفته اینطور «فرض» می کنیم.)

تاااااااازه حالا میرسه به تاکتیک : که از کجا حمله کنند و چطوری حمله کنند و لوجستیکشون چطور باشه و غیره

بعد میرسه به جواب ایران : ایران هم در همان سطوح مختلف که ذکر شد گزینه برای جواب دادن دارد و بلکه در سطوح بالاتر هم دارد ( یعنی مثلا تغییر رژیم آمریکا، از بین بردن نظم نوین جهانی، عوض کردن خاورمیانه و این سطح از حرفها) ، اما اینجا فرررررررررررررررررررررررررض کنیم در همان پایین ترین سطح تاکتیکی بخواهد پاسخ دهد :

اولا تسخیر خارک در گام اول «توجیه ندارد» چرا؟ با هم بررسی میکنیم:
• فاصله خارک تا بوشهر 57 کيلومتر ،بندر گناوه 35 کيلومتر ،مصب شط العرب 200 کيلومتر و تا بندر ريگ 30 کيلومتر است. یعنی در برد بسیاری از موشکها، راکتها و توپخانه های ایران. صدها کیلومتر ساحل داریم که می توان از آنها شلیک کرد، تازه از موشکهای خلیج فارس هم صرف نظر کنیم چون با آنها دیگر بازی خیلی ساده می شود چون فعلا راهی برای مقابله با آنها نیست و هر شلیک معادل غرق شدن (یا دیگر حداقل غیرعملیاتی شدن) شناور هدف است، حالا ناوچه باشد یا ناو هواپیمابر
• در تاپیک [url=http://www.military.ir/modules.php?name=Forums&file=viewtopic&t=18044]روشهای آمریکا برای مقابله با تاکتیک سوارم ایران در خلیج فارس[/url] در یک شبیه سازی مشخص شد که تاکتیک سوارم ایران در وضع فعلی حتی بدون پوشش هوایی و پدافندی و با برتری هوایی کامل حریف (در حدی که بتواند غول تنبلی مثل ب 52 وارد میدان کند) می‌تواند از یک هجوم برای تصرف یک ساحل جلوگیری کند (خب البته با تلفات دادن) و این امر تلفات آمریکا را از 500 که هیچ، از 5000 نفر هم برای تصرف خارک بیشتر می‌کند.

جای مناسبتر برای تصرف فکر می کنم طرفهای چابهار و ... باشد که هم به اقیانوس هند نزدیک است هم به مرز پاکستان. بهتر است آنجا را بررسی کنیم. «ممکن است» برای آنجا این شبیه سازی که در تاپیک [url=http://www.military.ir/modules.php?name=Forums&file=viewtopic&t=18044]روشهای آمریکا برای مقابله با تاکتیک سوارم ایران در خلیج فارس[/url] انجام شد معتبر نباشد چون شرایط فرق می‌کند و نیروی زمینی مهاجم هم می‌تواند وارد شود.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

سلام بر دوستان هميشه در صحنه

قبول داريد اوضاع تاپيك خيلي شير تو شير شده

من اول مي خواستم اوضاع يك شهر رو در برابر قوي ترين نيروهاي زرهي بررسي كنيم، تا بهترين راه مقابله با اون رو بررسي كنيم

اولش همه دوستان مي گفتند كه بايد بيرون از شهرها با دشمن درگير شويم و ما هم تاييد مي كرديم ولي مي گفتيم با آتش سنگين و دقيق و نا همواري محيط چگونه مي توان در بيرون از شهرها به مقابله پرداخت تا به شهرها آسيبي نرسد

حالا شاهد اون هستيم كه دوستان بهترين موضع رو شهرها مي دونند چون حمله به اونجا قرار ميگيره

حالا ديديد كه وقتي فشار روي ما زياد باشه و قرار بر حيات و ممات باشه و مقابله با دشمن قدر باشه ميريم به سوي محكم ترين جاها(شهرها)

حالا هم مجبور شديم به كشور خودمون لشكر كشي كنيم

تا بعد بتونيم به شهرها برسيم

اين واسه من جالب بود كه برخي دوستان يقين دارن كه ما تكنولوژي منحرف كردن موشكهاي كروز آمريكايي رو داريم ولي موشك هاي ما حتما بايد بخوره به ناوها و پايگاههاشون

اون الاغي كه مي خواهد حمله به ايران كنه حتما اول بايد يه چاره اي براي اين موشك ها پيدا كنه وگرنه .... كه تشريف نداره كه بخواد وارد درگيري با كشوري بشه كه اطلاعات زيادي از توان نظامي اون نداره

در ضمن من خودم يك درصد هم نمي تونم باور كنم كه آمريكا بتونه با اين وضعيت فعليش خودش رو دچار يك درگيري با ايران كنه

خوب ديگه تا اينجا اومديم بقيه ماجرا

دوستاني كه مي خواهند جزيره خارك رو بگيرن

جزيره خارک جزيره‌اي است در 38 کيلومتري ساحل ايران (بندر گناوه) در خليج فارس و بخشي از استان بوشهر است.(اگه هوا صاف باشه چراغ خيابون هاي خارك تو بندر گناوه پيداست)
mqongycd9gs0xif1n8z_thumb.jpg

kpmszim5m75odbubhbx_thumb.jpg

z9t8dd7vdz7tytnhzst_thumb.jpg

sqmw1mwcmw1cjm8jeipk_thumb.jpg

g68f3ncsn1ljxtn1u3v_thumb.jpg

m66nuz6y6vmdlfp2xp_thumb.jpg

hu0vdqx8wqlim89z2rvv_thumb.jpg

i9z4qbt92xghkebqml_thumb.jpg


بزاريد يه نكته درباره خارك واسه شما عرض كنم

چند مدت پيش يه واحد پتروشيمي توي خارك مشكل پيدا كرد صداش خيلي تو منطقه پيچيد
مشكل از اين قرار بود كه يكي از مخزن هاي واحد پتروشيمي خارك در آستانه انفجار قرار مي گرفت، مي گفتند اگه اون مخزن كه جنس مواد درونش درست يادم نيست منفجر ميشد كل جزيره خارك تا شعاع چند كيلومتر يخ مي زد
واين خود نشان از آسيب پذيري بالاي جزيره خارك داره
البته توي خارك واحدهاي نظامي مستقر هستند و جزيره خارك خودش داراي يه پستي و بلندي هم هست كه بلند ترين نقطه با ارتفاع 87 متر از سطح درياست.
94 درصد از صادرات نفت كشور از پايانه صادراتي همين جزيره است

البته در نزديكي خارك، جزيره خاركو رو هم نبايد فراموش كنيم چون جزيره خالي از سكنه و پايگاه نظامي در خودش جا داده و محل استقرار موشك هاي ايرانه
كلا حافظ خارك خاركو است

يك نكته در مورد منطقه بوشهر يادم رفت و اونم اينكه در 50 كيلومتري شهر بوشهر نخلستان هايي است كه ارتفاع هر نخل چيزي حدود 30 متر هست

s6na50pgfoaan63b4bn4_thumb.jpg

b3sn098xo2ndhxb7ynrw_thumb.jpg

eeqk2r6ufqmktp44pn_thumb.jpg

منطقه كه مشخص كردم توي تصوير(خطوط قرمز) نخلستان است

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]مشكل از اين قرار بود كه يكي از مخزن هاي واحد پتروشيمي خارك در آستانه انفجار قرار مي گرفت، مي گفتند اگه اون مخزن كه جنس مواد درونش درست يادم نيست منفجر ميشد كل جزيره خارك تا شعاع چند كيلومتر يخ مي زد
واين خود نشان از آسيب پذيري بالاي جزيره خارك داره[/quote]
داخل مخزن ها آمونیاک نگه داری میشه و درسته که شایع کردن که اگه آمونیاک مخازن نشست پیدا کنه کل جزیره یخ می زنه ولی با گرفتن آب خالی روی آمونیاک و مخازن میشه جلوی این کار و گرفت

[quote]حالا ديديد كه وقتي فشار روي ما زياد باشه و قرار بر حيات و ممات باشه و مقابله با دشمن قدر باشه ميريم به سوي محكم ترين جاها(شهرها)[/quote]

بله الان یه عده می گن عقب نشینی مایه ننگ باید تا پای جون جنگید اون لحظه ای که بمب ها رو سرت بریزن صداهای وحشتناک بیاد دیگه یاد این حرف ها نمی یوفتی
زیاد برای من خاطره تعریف کردن آدمایی که میامدن جنگ به خصوص این بچه های کم سن و سال وقت عملیات میشد که کار به جاهای باریک کشیده میشد نه می تونستن برگردن و نه برن جلو زیاد صدای مامان مامان زیاد میامده.
یا بقول حاتمی کیا ما باید بگیم چقدر آدم در عملیات زخمی میشدن نمی تونستن حرکت کنن موقعی که عملیات شکست می خورد یا عقب نشینی تاکتیکی انجام می دادن خیلی از این ها رو کسی کمک نمی کرد که برگردان عقب بیچاره ها همونجا می موندن که البته این در جنگ طبیعی
فامیل ما موقع شلیک آرپی جی زایده ته گلوله آر پی جی به رانش گیر می کنه زخم شدید بر می داره اونایی که اونجا بودن خودشون تعریف می کردن که هیچ کس کمک نکرد فقط کنار گذاشتنش تا تانک های عراقی از روش رد نشن و خودشون به عقب فرار کردن (ایشون الان هم هنوز جنازه ندارن و جز مفقودین هستن که داغی دارن این خانواده)
این واقعیت جنگ البته جنگ ما فداکاری و شجاعت فراوان داشت ولی این ها هم بود از این به بعدم خواهد بود
عقب نشینی بخشی از جنگ یکی از دلایلی همیشه از اروین رومل ستایش میشه اینه که هیچ وقت بی خود جان سربازهاشو به خطر نمی انداخت ولی هیتلر کسی بود که می گفت عقب نشینی معنی نداره اینقدر بجنگید تا کشته بشین یا حتی ژاپنی ها که البته هر کی تاکتیک جنگ به هر قیمت انجام داده معمولا شکست خورده.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
جناب waffen_ss عزیز
بله متن جنگ همینه که فرمودید (انسان ترس های بیولوژیک رو ذاتا با خودش حمل می کنه ترس از درد، زخم، مرگ ... ترس از مورد خشونت شقاوت آمیز واقع شدن ...) ولی ... مقصودتون؟ در همین بستر «جنگ» ما از کشورمون دفاع کردیم، اینطور نیست؟ در اغلب مواقع هم به «مستحکم ترین مکان ها» پناه نبردیم یا اینکه اصولا نمی تونستیم پناه ببریم ... در تمام جنگ های جهان زخمی های زیادی رو در میدان رها کردن ... این درسته ... با اینحال من دقیقا ملتفت منظورتون نشدم ... عقب نشینی به منزله راهبرد؟ به منزله تاکتیک؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
اگه ایران به تمامی پایگاه های دشمن در کشور های همسایه حمله کنه کشور های همسایه فقط نگاه می کنند یا ضد ایران شروع به جنگ می کنند ؟ :oops: :coffee:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]در مورد اینکه دشمن به کجا میخواد حمله کنه هم دوستان اگر منطقه پیچیده تنگه هرمز بخصوص پایگاههای دریایی و بندرگاههای ایران بررسی کنند بهتر هست .[/quote]
شهر های ارزشمند و با قابلیت چانه زنی ابتدا:
بوشهر، بندرعباس جزیره هرمز، چابهار،خرمشهر و آبادان است و بعد ماهشهر، بندر امام و جزایر سه گانه ایرانی است ( البته خارک دروازه بوشهر است)
بقیه شهر ها به این اندازه اهمیت ندارند چرا که از نظر سیاسی و خبری به اندازه اینان برد خبری ندارند

[quote]بله الان یه عده می گن عقب نشینی مایه ننگ باید تا پای جون جنگید اون لحظه ای که بمب ها رو سرت بریزن صداهای وحشتناک بیاد دیگه یاد این حرف ها نمی یوفتی
زیاد برای من خاطره تعریف کردن آدمایی که میامدن جنگ به خصوص این بچه های کم سن و سال وقت عملیات میشد که کار به جاهای باریک کشیده میشد نه می تونستن برگردن و نه برن جلو زیاد صدای مامان مامان زیاد میامده.
یا بقول حاتمی کیا ما باید بگیم چقدر آدم در عملیات زخمی میشدن نمی تونستن حرکت کنن موقعی که عملیات شکست می خورد یا عقب نشینی تاکتیکی انجام می دادن خیلی از این ها رو کسی کمک نمی کرد که برگردان عقب بیچاره ها همونجا می موندن که البته این در جنگ طبیعی
فامیل ما موقع شلیک آرپی جی زایده ته گلوله آر پی جی به رانش گیر می کنه زخم شدید بر می داره اونایی که اونجا بودن خودشون تعریف می کردن که هیچ کس کمک نکرد فقط کنار گذاشتنش تا تانک های عراقی از روش رد نشن و خودشون به عقب فرار کردن (ایشون الان هم هنوز جنازه ندارن و جز مفقودین هستن که داغی دارن این خانواده)
این واقعیت جنگ البته جنگ ما فداکاری و شجاعت فراوان داشت ولی این ها هم بود از این به بعدم خواهد بود
عقب نشینی بخشی از جنگ یکی از دلایلی همیشه از اروین رومل ستایش میشه اینه که هیچ وقت بی خود جان سربازهاشو به خطر نمی انداخت ولی هیتلر کسی بود که می گفت عقب نشینی معنی نداره اینقدر بجنگید تا کشته بشین یا حتی ژاپنی ها که البته هر کی تاکتیک جنگ به هر قیمت انجام داده معمولا شکست خورده.[/quote]

فکر کنم منظور ایشان و یکی دیگر از دوستان این نکته می باشد که جنگ واقعی Call of duty یا مدال افتخار نیست که جذاب باشد و اصلا امکان ذخیره و شروع مجدد ندارد
و هنوز خیلی ها از جنگ بازی های کامپیوتری را تصویر می کنند

البته این نکته کاملا درست است چرا که تا واقعا درگیری ایجاد نشود کسی درک موضوع را نمی کند
من خودم تا زمانی که گلوله نزدیکم نخورد واقعا حس حقیقی درگیری نداشتم و تازه فهمیدم قضیه جدی است

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
آرمین جان
آدم ها یا یاد می گیرن و تغییر می کنن و بهتر باقی می مونن یا در روند یادگیری شکست می خورن و حذف میشن (هر چند که یادگیری و شکست و بقا هم در ساحت معنا باید بدرستی تفسیر بشه) این داستان دست کم به یومیه پدیده ای مثل جنگ نزدیک تره خیلی واضحه که مطالبی که جناب waffen_ss فرمودن صحت داره با این حال، این مطالب تنها وجهی از جنگ رو پدیدار می کنه انگیزش های انسانی و پیکره در هم تنیده هویت انسان- ماشین جنگ قدری موضوع رو غامض تر می کنه گاه شده بود که جوان 19 ساله ای با هیچ به دشمن تاخته و در کمال ناباوری پوزه خصم رو بر زمین مالیده بود و گاه هم شده بود که یک لشکر رو با همه تجربه و سابقه بطرز دردناکی از دست داده بودیم مگر غیر از اینه؟ ترس جزء لاینفک روبرو شدن انسان با مرگه و جنگ یعنی میدانی که نمی دونی تمامیت بیولوِژیک ات اونجا حفظ میشه یا اینکه برای همیشه ناپدید میشه ... در ضمن، نقش حکمت دین محور و اخلاق محور ایرانی رو هم در چنین رویارویی دست کم نگیرید.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]آرمین جان
آدم ها یا یاد می گیرن و تغییر می کنن و بهتر باقی می مونن یا در روند یادگیری شکست می خورن و حذف میشن (هر چند که یادگیری و شکست و بقا هم در ساحت معنا باید بدرستی تفسیر بشه) این داستان دست کم به یومیه پدیده ای مثل جنگ نزدیک تره خیلی واضحه که مطالبی که جناب waffen_ss فرمودن صحت داره با این حال، این مطالب تنها وجهی از جنگ رو پدیدار می کنه انگیزش های انسانی و پیکره در هم تنیده هویت انسان- ماشین جنگ قدری موضوع رو غامض تر می کنه گاه شده بود که جوان 19 ساله ای با هیچ به دشمن تاخته و در کمال ناباوری پوزه خصم رو بر زمین مالیده بود و گاه هم شده بود که یک لشکر رو با همه تجربه و سابقه بطرز دردناکی از دست داده بودیم مگر غیر از اینه؟ ترس جزء لاینفک روبرو شدن انسان با مرگه و جنگ یعنی میدانی که نمی دونی تمامیت بیولوِژیک ات اونجا حفظ میشه یا اینکه برای همیشه ناپدید میشه ... در ضمن، نقش حکمت دین محور و اخلاق محور ایرانی رو هم در چنین رویارویی دست کم نگیرید.[/quote]

بحث در این مورد سر ترس نیست سر رویای غیر حقیقی است
در درگیری همه می ترسند اما علارغم ترس حرکت درست می کنند که ناشی از تمرین و آمادگی ذهنی است
وقتی کسی فرض غلطی داشته باشد و جنگ را بازی فرض کند وقتی به موقعیت برسد ترس خود را نمی تواند کنترل کند
اما اگر بداند داستان از چه قرار است و ذهنش برای شرایط سخت و بد آماده شده باشد تسلط بر خود و ترسش را سریع بدست می آورد

کسی نیست که نترسد اما شجاع کسی است که ترس خود را کنترل کند و علارغم ترسش رو به سمت درست حرکت کند

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
کاملا درسته این همه تاکید هم بر آموزش های نظامی مدرن و همه جانبه هم برای تامین همین هدفه؛ بخشی از این ترس با شناخت منطقی و عمیق از پدیده جنگ: مبانی و تئوری ها و ابزارها و روش شناسی و حواشی و فروع اون (که از طریق ممارست و مدلسازی در امور نظامی حاصل میشه) تبدیل به نوعی خودآگاهی میشه که در زمان و مکان مناسب عمل می کنه.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
به نظر من از لخاظ روحيه هيچ كس به پاي ما ايرانيا نميرسه
شايد اون خاطراتي كه دوستمون گفتن جز معدودها باشه.من هم از خاطرات دفاع مقدس خيلي شنيدم.مثلا اينكه رزمنده ها براي باز كردن يه معبر خودشونو روي مين مينداختن و خيلي مثالها و خاطرات ديگه كه سندشون پره تو اينترنت.ايراني حتي اگه مسلمان هم نباشد و هيچ اعتقادي به شهادت نداشته باشه هيچ وقت اجازه تجاوز به ناموس و وطنشو نميده.فكر كنم يعني مطمپنم جرپت مردم عادي ايران از كماندو هاي امريكايي بيشتره كه خودشونو خيس كردن.ما اينو ثابت كرديم و نياز به حرف زدن در اين مورد نيست

با تشكرات فراوان :oops:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]به نظر من از لخاظ روحيه هيچ كس به پاي ما ايرانيا نميرسه
شايد اون خاطراتي كه دوستمون گفتن جز معدودها باشه.من هم از خاطرات دفاع مقدس خيلي شنيدم.مثلا اينكه رزمنده ها براي باز كردن يه معبر خودشونو روي مين مينداختن و خيلي مثالها و خاطرات ديگه كه سندشون پره تو اينترنت.ايراني حتي اگه مسلمان هم نباشد و هيچ اعتقادي به شهادت نداشته باشه هيچ وقت اجازه تجاوز به ناموس و وطنشو نميده.فكر كنم يعني مطمپنم جرپت مردم عادي ايران از كماندو هاي امريكايي بيشتره كه خودشونو خيس كردن.ما اينو ثابت كرديم و نياز به حرف زدن در اين مورد نيست [/quote]

تو جنگ ترس هیچ مشکلی ندارد بلکه خوب است که نمی گذارد شما خود را مفت بکشید
اما مهم کنترل این ترس است
سرباز اگر بترسد و یا شلوارش را خیس کند مهم نیست و برای دشمن ارزش ندارد بلکه مهم این است که فرار نکند یا از ترس خود زنی یا کار معادل نکند

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سلام به همقطاران عزیز:
خب اگر دفاع در داخل شهر باشه به نظر من برد با ما است چون ما به سیستم طراحی شهری خودمون آگاه تر هستیم .دوم اینکه ما برای اجرای طرح کمین و تله های چند قدم از دشمن جلوتر هستیم . سوم اینکه بهتر میتونیم تک و پاتک را مدیریت بکنیم و از جوانب مختلف و بهتری به دشمن ضربه بزنیم. که دشمن نتونه عکس العمل خوبی نشون بده و اصل غافلگیری رو کامل اجرا کنیم...ولی در عوض شهر آسیب فراوانی میبینه ..که به نظر من حتی اگر ما بیرون شهر هم دفاع کنیم و نابود بشیم باز دشمن شهر ما رو نابود میکنه بخاطر اینکه از لحاظ روانی تاثییر منفی روی افکار عمومی قرار بده.کاری که همیشه آدم ترسو و ظالم با مردم میکنند. هم اینکه مطمئن بشن از نیروهای دشمن چیزی باقی نمونده باشه..

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سلام بر دوستان ميليتاري

خدا را شكر تب بحثها كمي فروكش كرده و ما هم از اين فرصت استفاده مي كنيم و.....

دوستان بيايد از بحث هاي كلي كه ما هيچ نقشي در تعين و كمك به اون نمي تونيم ايفا كنيم بيرون بيايم و به اصل ماجرايي بپردازيم كه هم مي توانيم درش نقش داشته باشيم و اين خود كمكي است به تمام مردمي كه مي خوهند از خانه و كاشانه خود با دستان دفاع كنند.

اينكه حمله كننده كيست و هدف چيست و چرا اين طور شد و با چي شد و از اين جور چيزها بگذريم و به بحث اصلي بپردازيم زيرا اين بحث ها نه تموم ميشه و نه آخر سر ميتونه نتيجه اي داشته باشه

فقط كسي بحث هاي قبلي رو خواهشا پيش نكشه من خود مي خواستم يه جوري ادامه بدم تا به شهرها برسيم ولي اونقدر مسائل حاشيه اي پيش كشيده ميشه كه كلاف ماجرا اصلا محو ميشه

پس دوستان گل ميليتار حساب خود رو درباره اين تاپيك كاملا سفيد كنند و خواهشا دوستان مسائل قبلي رو به هيچ وجه پيش نكشند تا بتونيم جلو برويم.

اصل ماجرا از اين قرار باشه كه دوستان مي خواهند با ابتكارات خود از ورود دشمن به شهرشون جلوگيري كنند و با ايده ها و ابتكارات خود دشمن خود را از پا در بيارند و ايده هاي خودشون مطرح كنند تا معايب و محاسن اون با كمك استايد محترم سايت زير ذره بين بره و ما هم در اين ميان تجربه كسب كنيم.


اصلا شهر مي تونه در يك كشور ديگري در نظر گرفته شه(با يك شرايط)

اول شرايط صحنه درگيري،
چون ما مي خواهيم بهترين استفاده رو ببريم و در واقع مي خواهيم در برابر دشمن غافل گير نشويم دشمن خود رو يك ارتشي با سلاح هاي به روز در نظر مي گيريم و در ضمن جوري نباشه كه مثلا يك يگان زرهي بتونه از همه سلاح هاي دنيا استفاده كنه( با محدوديد ها در نظر گرفته بشه) مثل يك يگان زرهي اول يك گلوله اتمي شليك كنه و بهد بخواهد وارد شهر بشه(استفاده از سلاح ها غير متعارف ممنوع)

نيروهاي مدافع هم از حداقل تجهيزات براي از كار انداختن و با محدويت فراوان تجهيزات منهدم كننده پيشرفته در اختيار دارند(هر چه حداقلي تر بهتر و هر چه از سلاح هاي پيشرفته استفاده بشه قطعا در دنياي واقعي ارزش كمتر داره)

در اين بين اگه روش هاي ابتكاري براي از كار انداختن سلاح ها و تجهيزات دشمن هم مطرح بشه بسيار مي تونه بهتر باشه(خلاصه هر چي تو ذهن مي پرورونيد مي تونيد بفرمايد تا اينجا نقاط ضعف و قدرتش بررسي بشه)

از خودم شروع مي كنم

[color=green]همه دوستان مي دونند كه ني و نيزار چيه و كجاست

حالا طرح من

مي دونيد كه در جنگ شهري، مخصوصا زماني كه دشمن پشت دروازه شهر است نيروهاي مدافع قطعا در خانه ها و ديگر جاها دنج آماده هستند تا به موقع از موقعيت خود استفاده كنند و......

اما در برابر ارتش هاي پيشرفته شايد اولين خروج آخرين باشد مخصوصا موقعي كه مي خواهند براي اولين بار وارد شهر بشن، با حس كردن كوچكترين خطري و يا حركتي با شليك پاسخ داده ميشه و در اينجاست كه خيلي ها پا پس مي كشند و جرات نمي كنند سر بيرون بياورند و بسار هم طبيعي است و تا الآن نشون داده كه مستقيم ايستادن در برابر اونها يعني گلوله .....

براي اينكه جلوي اين كار دشمن رو بگيريم راهي نداريم مگر اينكه تعداد مكان هايي كه دشمن به آنها حساس مي شود رو افزايش داده و مخصوصا درجه حساسيت اون قسمت ها('icon_arrowd') رو بالا ببريم تا تمركز دشمن رو بهم بزنيم و هم جان پناهي امن براي سربازان خود درست كرده باشيم.

اين مكان ها عبارت اند از پشت بام خانه ها، پنجره خانه ها مخصوصا اگه ساختماني چند طبقه باشه، خرابه ها ، سنگرهاي ساخته شده، كندن شيارها و جوي آب، استفاده كانال فاظلاب شهري، استفاده از درختان، موانع غير طبيعي مثل جابه جايي وسايل سوخته از بمباران هاي قبلي، و.....

كافي است اين مكان ها رو تو چشم اونها جوري فرو كنيم كه نه بتوانند جزئيات اون مكان رو درست ببينند و نه بتوانند ديگر تغييرات و مكان هاي خطرناك رو تشخيص بدهند. در اين صورت قوه ي هدف يابي اونها قطعا دچار مشكل مي شود.

حالا چه كار كنيم كه اينها تو چش اين دشمن برود كه كلا گيج شود.
قطعا يكي از اونها اينه كه داراي پوششي باشد كه چشمان دشمن را به سوي خود جذب كند.
جزئيات خود را فاش نسازد.
مانع از تحركات نيرو هاي مدافع نشود.
ارزان باشد و به راحتي قابل دست رس باشد.
اگه پوشش جاذب گرمايي داشته باشد كه ديگه ......ديگه است.

بهترين چيزي كه ما مي تونيم ازش استفاده كنيم همين ني نيزار هاي خودرو است.

اگه اين ني ها رو همون جور كه بريده ميشن به وسيله طناب كنار هم بچينند مثل حالت فرش گونه مي توان يك محصول خوب شرايط بالا تهيه كرد كه چشم هر كسي را از كاسه در مي آورد.

حساب كنيد يك هلي كوپتر بلند شده واسه ديد زدن يك دفعه مي بيند كه خيلي از پنجره هاي شهر، پشت بام خانه ها، گودال ها و شيارهاي درون شهر، و بسياري از نقاط شهر با چنين پوششي پنهان شده اند.

زيرا پشت اين مكان ها به هيچ وجه قابل رويت نيست و آنقدر زياد هستند كه نمي شود رويشان تمركز كرد و در ضمن حواس فرد را به سوي خود جلب مي كند كه ديگر بايد از خير بقيه جاها گذشت و قطعا اين درد سري است بزرگ تري است.
[/color]


خوشحال ميشيم از عيب و ايرادهاي اين طرح بيشتر بدانيم.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
همم، خوب میشه برای اینکه طرح دوم رو چند منظوره کنیم، مواد شیمیایی سمی قابل احتراق استفاده کرد + 1 دونه چاشنی . اینطوری وقتی نیروی زمینی هم داره عبور می کنه ، هم مسمومش کرد و هم آتیشش زد .
البته برای این نگفتم مین چون با آتش میشه مساحت بیشتری از زمین رو از دسترس خارج کرد. البته مین های ضد تانک و ضد نفر هم خوب هستند.

نهایتا میشه این:
یا تانکها منفجر میشه میرن هوا ، یا تو گودال گیر میکنند.
نیروهای هم که دارن پیاده میشن ( از تانک یا نفربر) هم یا مسموم میشن ( به وسیله تماس مستقیم ) یا با بخارات مواد مسوموم میشن ، دیگه اگه دیدیم دارن فرار می کنن ، چاشنی ... جزغاله شدن رفت.

:oops:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]همم، خوب میشه برای اینکه طرح دوم رو چند منظوره کنیم، مواد شیمیایی سمی قابل احتراق استفاده کرد + 1 دونه چاشنی . اینطوری وقتی نیروی زمینی هم داره عبور می کنه ، هم مسمومش کرد و هم آتیشش زد .
البته برای این نگفتم مین چون با آتش میشه مساحت بیشتری از زمین رو از دسترس خارج کرد. البته مین های ضد تانک و ضد نفر هم خوب هستند.

نهایتا میشه این:
یا تانکها منفجر میشه میرن هوا ، یا تو گودال گیر میکنند.
نیروهای هم که دارن پیاده میشن ( از تانک یا نفربر) هم یا مسموم میشن ( به وسیله تماس مستقیم ) یا با بخارات مواد مسوموم میشن ، دیگه اگه دیدیم دارن فرار می کنن ، چاشنی ... جزغاله شدن رفت.

:oops:[/quote]

جناب حامداف

اول اينكه سلاح هاي امروزي به تكنولوژي حفاظت در برابر تشعشعات و حتي ذرات باردار نوتروني هم برخوردارند، چه رسد به مسموميت با مواد شيميايي

دوم اينكه تا اونها يه منطقه اي رو با تانك هاي مجهزشون حالش رو جا نيارن كه سرباز نمي فرستند تو ميدون مگر اينكه!!!!

سوم اينكه اگه نيروهاي درون وسيله زرهي خواستند بيرون بيان با تير تك تيرانداز هاي مستقر در منطقه رو به رو هستند.

چهارم اينكه خرج تون يكم بالا نمي ره؟ يادتان باشد شما با محدوديت مواجه ايد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مطالب مشابه

    • توسط LostSky
      منفک شده از تاپیک جامع نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران 
      1399/10/23 خورشیدی
       
      =================
       
       
       
      پروژه ناو بندر کار بسیار داره و در آینده نزدیک نباید انتظار رونمایی داشته باشیم.
       
      این پروژه تغییر اساسی و تبدیل یک ابر تانکر نفتکش به یک ناوبندر نظامی با قابلیت ها و امکانات فراوان هست.
      یک نفتکش دارای مخازن بسیار بزرگ ذخیره نفت هست که باید به کلی تغییر کنه و دارای بخش های متعدد نگهداری و انبار داری و اسکان و غیره خواهد شد.
      از طرفی کار بخش اضافه کردن روسازه جدید جهت آشیانه های بالگرد و بخش های وابسته که همین الان هم بخشیش مشخصه اجرا شده.
      بخش تسلیحات و رادارها و دیگر سامانه های مخابراتی و غیره هم زمان بسیار بالایی خواهد گرفت.
      با وجود سرعت بسیار پایین ساخت فریگیت های کلاس موج و همچنین اعلام زمانهای به آب اندازی و عملیاتی کردن این شناورها که بارها به عقب افتاده بسیار بعید هست که این شناور عظیم به این زودی ها حتی جهت تست به آب انداخته بشه ، مگر اینکه نیرو به شدت روی این پروژه تمدکز هزینه و انرژی بزاره تا زودتر به نتیجه برسه.
      البته با روند مشاهده شده به نظر میاد که اینگونه باشه و فرماندهان نیرو خواهان الحاق سریع یک شناور بزرگ و دوربرد جهت پشتیبانی همه جانبه ناوگروه های اعزامی به مناطق دوردست هستند و روند فعلاً با سرعت خوبی دارد پیش میرود.
    • توسط worior
      یک مبتدی هسته ای، مسئله ای به بهانه 0.1 کیلوتن به منتهی 10 مگاتن
      مقدمه
      یک تیتر متناقض نما برای برانگیختن سوال در این مورد که یک تازه کار هسته ای چگونه باید شروع کند، در برنامه خود به چند کیلوتن قدرت نیاز دارد؟
      اینکه در یک برنامه هسته ای در مراحل ابتدایی از اینکه از چه بمبی و چه هدف گذاری در تهیه ذخایر هسته ای میبایست بهره مند بود، تعاریف مشخصی وجود ندارد، جز 3 تز معروف که برای تولید هر سلاحی بکار میروند؛ "تولید برای زمان استفاده" و تز دیگر "تولید بر اساس مقابله با دیگری" و "تولید برای مکان استفاده یا هدف"، راهکار نظام مند دیگری وجود ندارد.  مشخص نیست چه موقع این 3 روش حدود خود و حدود نیاز هر کشوری با برنامه هسته ای را مرتفع میکنند.
      تولید بر اساس مقابله با دیگری حتی در تعداد بسیار کم نیز توجیه کافی دارد. و کافی است که رقیب بداند در تهاجم هسته ای خویش با پاسخ هسته ای مبهمی از نظر ابعاد و تعداد، روبرو خواهد شد و یا اینکه میبایست دست کم یک ضربه اتمی متقابل به انتخاب حریف را تحمل کند. ضربه ای که در هر شرایطی با هر مقداری دردناک خواهد بود.
      بنابراین سیاست ابهام هسته ای فقط بدرد کشورهایی میخورد که نمیخواهند زیر ترس و حسرت هسته ای باقی بمانند، متوانند برنامه خود را بخوبی پنهان نگاه دارند، و قصد ندارند حجم ذخایر هسته ای خود را افزایش داده و یا ابعاد استفاده را از نظر زمان و مکان پیچیده سازند، آنها همچین سلاح هسته ای را بعنوان یک راهبرد اجرایی فراتر از امر موازنه در نظر نگرفته اند.
       تولید بر اساس زمان استفاده یک امر منحصر به فرد است، مثلا تعدادی بمب موجود باشد که اگر لازم شد روزی مثلا در آخرالزمان استفاده شود! این راهکار نیز هم از نظر اجرایی مبهم است و هم منتهی به یک حد نهایی بی معنی یعنی روز مبادای غیرممکن آن کشور منوط میشود، چنین برنامه ای نبودش بهتر از بودن آن است.
      تولید بر اساس راهکار مکان استفاده نیز از نظر عددی دچار ابهام میشود. اگر دو کشور چین و هند یکدیگر را از این نظر مورد سنجش قرار دهند و برای هر هدفی که مورد نیاز اقدام هسته ای می بیننند، سلاح هسته ای با توان مشخصی بسازند، تعداد اهداف زیاد خواهد بود و هم اینکه مسائل بسیاری نظیر شیوه نگهداری، میزان لازم، استراتژی انتخاب و شلیک و ... پدید میآورند، ممکن بمب هایی که بر اساس مکان استفاده طراحی میشوند، به نحوی محدود شوند که هیچ وقت ارزش بهره گیری نیابند. مثلا بمبی به اندازه پایتخت یک کشور تدارک دیده شود،  بزرگ در حد 5 مگاتن، و چون پدافند دشمن موثر است، تعداد متناسبی در برابر آن ساخته شود، مواد هسته ای فراوانی همراه با پیچیدگی ای نگهداری تدارک دیده شود، ولی هیچ گاه ارزشی فراتر نیابند و دو کشور بعدا با صلح هزینه گزافی به امور نظامی خود تحمیل کنند. مانند ذخایر عظیم شوروی و آمریکا که عملا بعد از جنگ سرد بلا معنی باقی مانده اند.
      راهکار دیگری که اشاره نشد، میتواند تولید صرفا تحقیقاتی باشد، به نظر میرسد سالها دو کشور آمریکا و شوروی آزمایش های اتمی را با این اهداف انجام داده اند و چنین اهدافی امروزه دیگر به معنای سابق کاربردی به نظر نمیرسد. علوم مربوط بهانفجار هسته ای به شکل وسیعی تحصیل شده اند،  فقط آن لبه پیشرو در کاهش ابعاد، کاهش عوارض و افزایش توان مورد تحقیق است که امری علمی به نظر میرسد تا نظامی و عمدتا وابسته به محاسبات کامپیوتری، شبیه سازی و تست های غیراتمی است.
      یک سطح راهکنشی نظامی
      مسیرهای ارزیابی شده توسط افراد، و نهادهای مختلف نظامی وحتی غیر نظامی در برسی گزینه های ماشه هسته ای، نمایشگر تنش زایی فزاینده هستند. استفاده از تسلیحات متعارف قدرت مند در صورت کارآمد نبودن به سمت استفاده از تسلیحات هسته ای بسیار سبک و سپس به سمت حل گره های نظامی که با بمباران متعارف و سبک هسته ای حل نمیشوند، و سپس پاسخ قویتر به حریفی که ضربه هسته ای را ارسال کرده با سلاح هسته ای قویتر تمایل دارند.
       مثلا یک استفاده سبک از سلاح هسته ای در زدن یک بتلگروپ با قدرتی معادل 0.5 کیلوتن تی ان تی، ممکن است پاسخی برابر با 5 و یا 15 کیلوتن از سوی رقیب دارنده سلاح هسته ای در موقعیتی مشابه ایجاد کند، و این فتح بابی باشد برای تنش زایی به مسیر استفاده های بزرگتر، 200 کیلوتن به یک مگاتن و یک مگاتن به  سرهای جنگی خوشه ای هسته ای و بیشتر.
      اقیانوس بعنوان بستر آزاد استفاده از تسلیحات اتمی
      آثار استفاده از تسلیحات هسته ای در سطح دریا بسیار متفاوت از استفاده در خشکی است.روسیه، چین، آمریکا هر یک ناوگان دریایی بسیار عظیمی دارند، و میتوانند با یک ضربه هسته ای تمام آنچه دشمنشان در برابرشان قرار داده است را در دریا منهدم کنند، ناوها به درون اوقیانوس غرق میشوند و آثار رادیواکتیو نیز بسیار کم و شاید محو میشود، آب دریا یکی از بهترین جاذب های تشعشعات رادیو اکتیو است و اگر از بمب های هیدروژنی استفاده شود، بدلیل مصرف شدن حجم بالایی از خرج اورانیوم یا پلوتونیومی، آثار تهاجم هسته ای بسیار کمتر خواهد بود. ولیکن هر استفاده از سلاح هسته ای در سطح خشکی مصائب بی پایانی بجای خواهد گذاشت. با وجود سیستم حمل و نقل جدید، یه انفجار هسته ای قوی که شهری را آلوده کند حتی از طریق حمل و نقل بار و یا حتی مسافرت افراد نیز میتواند آلودگی خود را منتقل کند، انتقال از مسیر هوا جای خود دارد. به محاسبه ای استفاده از یک بمب 1مگاتنی علیه فردو که باعث از بین رفتن مواد هسته ای شود، ممکن است آثار رادیواکتیو آن حتی در مرز و هند و چین مشاهده شود.
      بنابراین با وجود کاهش عقلایی استفاده از تسلیحات اتمی در سطح خشکی، همچنان استفاده از این تسلیحات در سطح دریا توجیه پذیر است. بخصوص برای همه کشورهایی که تحت تاثیر سیاست ناوگان جنگی دشمنان خود قرار گرفته اند. یک سلاح هسته ای سبک میتوانند پایان دهنده بسیار توجیه پذیر برای آغاز جنگی از سوی دریا باشد، اما پاسخ آن چه میتواند باشد؟!
      -          ادامه استفاده از تسلیحات سبک؟
      -          ماندن بر پایه اصول اخلاقی همزمان با پاسخی بسیار قویتر بصورت متعارف؟
      -          دادن پاسخ برابر و انتظار بی خیال شدن حریف؟
      -          دادن پاسخی بسیار قوی؟
      -          تسلیم شدن و ندادن هیچ پاسخی؟
      جنگ احتمالات خود را دارد، بعید است کشوری مثل آمریکا 3 ناو هواپیمابر خود را در اثر یک انفجار هسته ای در سطح دریا در یک تهاجم احتمالی در تنگه تایوان از سوی چین، منهدم شده ببیند، و از اقدام متقابلی قدرتمند تر و وسیع تر بهره نگیرد، سایر پاسخ ها مبتنی بر شیوه جنگ بازی و یا احتمالا بعدی هستند، اما چه کسی قادر است بدرستی پیش بینی کند؟ انتخاب استفاده از تسلیحات اتمی به هوش مصنوعی و مدلهای پیش بینی مبتنی بر روانسنجی رهبران واگذار خواهد شد؟!
      با این وجود آنچه مشخص است این کیلوتن نیست که تایین میکند، اقدام بعدی بمب اتمی استراتژیک بشد، یا ماشین روز قیامت، در مثال بالا آمریکا د برابر پایتخت چین را با چندمگاتن هدف قرارداده و البته پاسخ مشابهی هم دریافت کند! این موارد در کتاب کاهن و دیگران بخوبی بحث شده اند. اما استفاده اولیه از این تسلیحات یک انتخاب مبتن بر دوئل هسته ای هستند، استفاده کننده قطعا با سطحی از پیروزی روبرو خواهد شد که میبایست عواقب آن را بپذیرد.
       
       
      تست دریایی راکت ASROC   با قدرت 10 کیلوتن 1962میلادی 
      تصویر از Hans M. Kristensen برگرفته شده از fas.org/
       
      انتخاب مقادیر جذاب
      مقادیر زیر 1 کیلوتن جذابیت های بسیاری دارند.
      -          نخست اینکه سطح پاسخ هسته ای را بسیار محدود نگاه میدارند.
      -          دریافت کننده پاسخ هسته ای میداند که اگر وارد مقادیر بیشتر شود در واقع خسارت بعدی خود را ممکن است بیشتر کند و در هم سطح از پاسخ باقی میماند.
      احتمال استفاده از یک سلاح هسته ای تاکتیکی در این ابعاد بسیار زیاد است، بخصوص ابعاد تنبیهی  و یا تاکتیکی آن بشدت از نظر نظامی قابل قبول است.
      -          از طرفی دشواری های تولیدی آن بیشتر است اما مواد رادیواکتیو کمتری نیاز دارد، و کشورهایی با حجم تولید اورانیوم پایین و تکنولوژی های سطح پایین تر براحتی میتوانند انتظارات هسته ای خود را بدین شکل برآورده سازند
      -          رهگیری انفجارات و آزمایشات در این حد مقداری دشوار است و کشورهای با وسع کم هممیتوانند چنین تسلیحاتی را بیازمایند. بخصوص در سطح دریا
      -          امکان تولید انبوه و استفاده انبوه از آنان وجود دارد.
      -          برای کشورهایی که دارای ابهام هسته ای یا برنامه اقدام سریع هسته ای شرایط بحران دارند، بسادگی دستیافتنی هستند.
      -          در صورت استفاده از این تسلیحات در خشکی، یک بمب یک کیلوتن، همان اثری را دارد که یک بمب 10 کیلوتن خواهد داشت، این بمب ها به هر جا اصابت کنند، آنجا تا مدتها بلااستفاده خواهد ماند.
      در مثال دریا
      با توجه به موارد فوق میتوان ارزیابی کرد که بمب کم توان هسته ای اما در تعداد مناسب بسیار از نظر راهبردی کارگشا تر است تا بمب های با توان بالا. اما شعاع انهدام این بمب ها آنچنان ابعاد کافی ندارد که بتوان با یک بمب در یک فاصله امن از پدافند دریایی کار را تمام شده دید. بلکه انفجار حتما میبایست در مجاور ناو و در محدوده حداکثر 500 متری اتفاق بی افتد. بنابراین چنین تسلیحاتی میبایست کارآمدی خود را به گونه های راهبردی تضمین کنند. بدین منظور در اقدام راهکنشی 6 کلاهک هسته ای 0.5 کیلوتنی میبایست کنار 3 کلاهک پیشگام 300 کیلوتنی به فاصله 10 کیلومتری و یا یک بمب 1 مگاتنی به فاصله 20 کیلومتری شلیک شوند.
      3 انفجار 300 کیلوتن در فاصله ای خارج دسترس پدافند ناوگان دشمن، میتوانند شوکی تولید کنند که  راهگشای 6 انفجار 0.5 کیلوتنی باشند و این شرایط امکان انهدام یک ناوگان سه فروندی از ناوهای هواپیمابر دشمن فرضی را فراهم آورد. بنابراین بدیهی است که از منظر تولید تسلیحات اتمی، تعداد بیشتری بمب کوچک و یا کم اثر تولید شود، سپس از بمب های قویتر در تعداد کمتر بهره جست.

       
      مسیری که باید طی شود
      واقعا نمیدانیم اگر بخواهیم برنامه نظامی هسته ای داشته باشیم، از کجا شروع کنیم و کجا تمام کنیم. چه سناریویی برای زمان و مکان استفاده انتخاب کنیم، چه نقاطی چه میزان قدرت تخریب هسته ای لازم دارند. چقدر سلاح داشتن بازدارندگی را تامین میکند، تسلیحات حامل سلاح هسته ای یک مسئلله هستند، پدافند هسته ای مسئله ای دیگری، تحقیقات هسته ای همینطور. اما یک روند  منطقی برای همه تازه کارهای هسته ای الزاما میبایست طی شود؛
      -          نخست یک بمب تحقیقاتی.
      -          سپس کوچک سازی و بزرگ سازی قدرت انفجار.
      -          در ادامه کاستن از عوارض انفجارو ایجاد انفجار بهینه.
      -           در میانه راه طراحی های مناسب با تسلیحات حامل. کروز، بالستیک، بمب افکن، اژدر و ...
      -          و در پایان راه تولید، تازه آغاز دوره بی پایان نگهداری پر هزینه و پیچیده تسلیحات هسته ای برای استفاده در زمان ها و مکان ها و برد های مختلف.
      با توجه به مثال بالا یک تازه کار هسته ای، برای مدیریت هزینه و مدیریت زمان و مکان دستیابی به سلاح هسته، یا دستیابی به قابلیت فرار هسته ای طرح و برنامه دقیقی داشته باشد.
      مشکل ذخیره اولیه
      هیچ حجمی از ذخایر هسته ای اولیه نمیتواند بازدارندگی لازم را ایجاد کند، بخصوص در زمانی که دشمن خاصی وجود داشته باشد که بتواند میزان پیشرفت، تعداد کلاهک و مکان های تولید را بدقت شناسایی کرده و در ابتدای راه آنرا از کار بی اندازد. وجود چند کلاهک محدود نه تنها بازدارنده نیست، بلکه مسبب آغاز تهاجم، تغییر مسیر به تهاجم هسته ای و در نهایت شکست خوردن دارنده تازه کار است.
      بنابراین یک تازه کار هسته ای 4 راه دارد:
      1.       پنهانکاری؛ برنامه خود را تا رسیدن به ظرفیت مطلوب بازدارنده، از نظر عددی و توانی پنهان نگاه دارد.
      2.       سیاست؛ از ابزارهای سیاسی برای ممانعت از اقدام علیه برنامه هسته ای خود بهره جوید.
      3.       توان نظامی متعارف؛ بقدری در حوزه تسلیحات متعارف و سرعت رسیدن به حد مطلوب موثر عمل کند که فرصت اقدام از دشمن گرفته شود.
      4.       گروگان گیری؛ هسته ای. تهدید استفاده از نخستین سلاح های ساخته شده علیه نزدیک ترین شهر یا پایتخت دشمن.
      تقریبا بسیاری از کشورهای دارنده سلاح هسته ای پس از آمریکا بصورت ترکیبی هر 4 راه فوق را تا آنجا که توانسته اند همزمان پیگیری کرده اند. اسراییل از گزینه های 1 و 2 و 4 بخوبی بهره جسته است. هند و پاکستان، از هر 4 گزینه بهره جسته اند، همینطور کره شمالی که نتوانست برنامه هسته ای خود را پنهان کند و از ابزار سیاسی کافی برای چانه زنی بهره مند نبود توانست بخوبی از گزینه سوم و چهارم بهره گیری کند. آنها ابتدا به توان متعارف موشکی و توپخانه ای بلند برد بسیار وسیعی دست یافتند، که متعاقبا از تهاجم علیه تاسیسات هسته ای خود ممانعت کافی به عمل می آورد، سپس بعد از توسعه متعارف، پایتخت و شهرهای کره جنوبی که دیگر در برابر تهاجم موشکی انبوه راه برای مقابله نداشتند را گروگان گرفتند، به نحوی که حتی استقرار سامانه پدافند موشکی تاد نیز عملا مثمر ثمر به نظر نمی رسید. کشورهایی مثل لیبی و عراق نتوانستند از هیچ از یک 4 گزینه فوق بهره مند شوند، عراق که برنامه هسته ای خود را شروع کرد بلافاصه با تهاجم اسراییل مواجه شد و از آنجا توان نظامی متعارف کافی نداشت، از طرفی نتوانست از ابزارهای سیاسی و دیگر گزینه ها بهره گیری کند شکست را پذیرفت و به یک انتقام گیری سطحی از اسراییل اکتفا نمئد. ایران نیز آگاهانه بدونه انتخاب هیچ یک از مسیر های فوق برنامه نظامی هسته  ای را در حد دانش آن محدود و سپس رها ساخت.

      مسیریابی چگونگی توسعه و کاهش تنش هسته ای
      نتیجه گیری
      یک تازه کار هسته ای میبایست، به دست کم یکصد کلاهک هسته ای با قابلیت ارسال از طرق مختلف دست پیدا کند. و این تعداد با فهم از راهبرد زمان و مکان استفاده پس از دستیابی پنهانی به ذخایر اولیه قابل تنظیم از نظر تقسیم مواد هسته ای و قدرت مورد در تعداد خواهد بود. با این وجود دستیابی پنهانی به این حجم از کلاهک هسته ای که قابل نصب بر روی موشک باشد در زمانی کوتاه امری ناممکن به نظر میرسد.
      یک معادله؛ اگر 10 بمب یک مگاتنی وجود داشته باشند، آنها ماشین روز قیامت یک کشور اتمی با برنامه محدود هستند، و اگر 30 کلاهک 300 کیلوتنی به آن اضافه کنیم، توان هسته آن کشور به سطح راهبردی ارتقا پیدا میکند، و اگر حدود 70 تا 100 کلاهک از زیر یک تا حداکثر 5 کیلوتن وجود داشته باشد برنامه تاکتیکی آن تقریبا کامل شده است. به موازنه راهبردی، و توان تاکتیکی مناسب نیز دست پیدا کرده. اما به محض شروع اولین آزمایش با آنچنان حجمه سیاسی، اقتصادی و تلاش های نظامی مواجه میشود که ممکن است شانس دستیابی کامل به برنامه فوق را از دست بدهد. بنابراین در 4 گزینه فوق؛
      - پنهانکاری محدودیت عملیاتی بالایی دارد،
      - گروگانگیری نیز عواقب سیاسی و اخلاقی وسیعی دارد،
      - ظرفیت بازدارنده متعارف نیز هزینه های بسیار بالایی در برخواهد داشت،
      و نمیتوان این ظرفیت را با وجود برنامه هسته ای آشکار یا حتی پنهان تا حد یک قدرت جهانی شدن بسرعت و با هزینه های کم ارتقا داد، بنابراین "سرعت" در دستیابی به حجم بالای مواد هسته ای برای دستیابی به ظرفیت مناسب تولید بمب مهمترین و قابل ملاحظه ترین فاکتور دستیابی به سلاح هسته ای است. و این برنامه به محض آشکار شدن یک گزینه در برابر مخالفان آن برنامه میگذارد، ممانعت پیش از آنکه دور شود.
      بنابراین سیاست ابهام هسته ای نه تنها در عمل ناکارا به نظر میرسد بلکه موجبات تهاجم را نیز فراهم می آورد. و در برابر یک اقدام زودهنگام علیه برنامه هسته ای کشور تازه کار، وی باید با تمام توان برای سقوط اخلاقی و زدن ضربت متقابل با هر روشی، منجمله بمب های کثیف، شیمیایی، میکروبی و ... آماده باشد.
      مسیر زمانی دستیابی به بازدارندگی هسته ای:
       
       
      وضعیت پیش روی یک مبتدی هسته ای
       
      تهیه شده برای میلیتاری worior@military.ir
      استفاده از مطلب و ایده ها تنها با درج آدرس سایت مجاز است
    • توسط MR9
      بسم الله الرحمن الرحیم

      چند روز پیش مطلبی در تاپیک "ایران و کره شمالی ، موشکهای بالستیک و همکاری هسته ای " به یکی از دوستان پاسخی بدین مضمون ارائه کردم :
      "برادر عزیز به نکته بسیار جالبی اشاره فرمودید - مساله ای بارها بنده در مواقع و مناسبتهای مختلف چه در این انجمن و چه در کلاسهای خودم مطرح کرده ام این است که ما در کشور خودمون ( ممکن بعضی خوششون بیاد و بعضی هم ناراحت شوند ) چیزی به اسم تینک تانک های (think tank) هایی که بشینند و 20 ، 30 ، 50 و یا 100 سال آینده را بررسی کنند، نداریم . با تمام احترامی که برای مسئولین قائلم اما تمام زور ما ایجاد یک برنامه ریزی 20 ساله است . تازه همین برنامه هم دستخوش باند بازی های سیاسی و اعمال سلیقه دولتهای مختلف می شه و عملا" چیزی از آن برای اجرا باقی نمونه . من تمایلی ندارم که فقط نیمه خالی لیوان را ببینم ولی متاسفانه ( هرچند بکاربردن واژه متاسفانه در کارهای پژوهشی درست نیست ) چنین چیزی به معنی واقعی کلمه در کشور ما وجود ندارد . مثلا" نویسنده مشهور آلوین تافلر ( که سه گانه مشهورش جنگ و ضد جنگ ، شوک آینده و موج سوم) یک فیوچرلوژیست ( آینده شناس) و برخلاف افواه عمومی که معتقدند ایشان یک جامعه شناس بشمار می رود . من توصیه می کنم شما و دوستان حتما" کتاب جنگ و ضد جنگ ایشان را که در دهه 80 یا 90 نوشته شده را بخوانید و آن را با شرایط الان مقایسه کنید . من خودم بیشتر از 15 بار این کتاب رو خوندم و هرمرتبه که می خونمش چیز بیشتری یاد می گیرم . در حالی که تینک تانک های که در حوزه تمدنی غرب وجود دارند مثل ( رند ، چتم هاوس ، بروکینز و .... ) کارشون صرفا" برای 150 سال آینده است . شاید اگر عمری باقی موند در این زمینه یک تاپیک جامع بزنم ."
       
      بنابراین تصمیم گرفتم که به تدریج اگر خدا خواست اندیشکده های مهم حوزه تمدنی غرب را خدمت عزیزان معرفی کنم ، امیدوارم برای اعضای محترم مفید به فایده واقع گردد و دریچه ای باشد برای اینکه ما در حوزه تمدنی اسلام با الگو برداری و دوری از تقلید ناشیانه و کورکورانه و با بومی سازی چنین مراکزی ، گام بسوی طرح ریزی های راهبردی برای آینده برداریم ، انشا ا... .
      در ضمن عزیزانی که این مطالب را پی گیری می نمایند حتما" نظرات خود را (مثبت یا منفی ) اعلام کنند - باتشکر
       
       
      =============================================================================================================

      بخش یکم :
      اندیشکده بروکینگز

       
       

       
       
      مؤسسه بروکینگز یک اندیشکده آمریکایی است که مقر آن در واشنگتن است. مؤسسه بروکینگز که یکی از قدیمی‌ترین اندیشکده‌های واشنگتن است در امر تحقیقات و آموزش علوم اجتماعی، اصول اقتصاد، سیاست‌گذاری شهری، مدیریت دولتی، سیاست خارجی، اقتصاد جهانی و توسعه، فعالیت دارد. این اندیشکده در گزارش برترین اندیشکده‌های جهان در سال ۲۰۱۲ و ۲۰۱۳ که از سوی دانشگاه پنسیلوانیا منتشر شده، به عنوان بانفوذترین اندیشکده جهان معرفی شد.
      رسالت عنوان شده این مؤسسه “فراهم ساختن نظریه‌ها و توصیه‌های جدید و عملی است که سه هدف را پیش می‌برند: تقویت دموکراسی از نوع آمریکایی؛ پدید آوردن رفاه اقتصادی – اجتماعی، امنیت و فرصت‌های مختلف برای تمام آمریکایی‌ها؛ ایجاد نظام بین‌المللی بازتر، امن‌تر و مرفه‌تر، همراه با همکاری‌های بیشتر.
      مؤسسه بروکینگز می‌گوید اندیشمندان و اعضایش “دیدگاه‌های مختلفی” دارند و خود را یک مؤسسه غیرحزبی می‌داند، اما رسانه‌ها اغلب این مؤسسه را ” لیبرالی متمایل به میانه‌روها ” یا “میانه‌رو” توصیف می‌کنند. در یک تحلیل دانشگاهی که بر سوابق کنگره بین سال‌های ۱۹۹۳ تا ۲۰۰۲ انجام شد، مشخص شد که سیاستمداران محافظه‌کار تقریباً به اندازه سیاستمداران لیبرال به بروکینگز مراجعه داشته‌اند، و این مؤسسه در مقیاس ۱۰۰-۱ که در آن ۱۰۰ به معنای لیبرال‌ترین امتیاز است، امتیاز ۵۳ را کسب کرده است. در همین بررسی مشخص شد بروکینگز اندیشکده‌ای است که سیاستمداران و رسانه‌های آمریکا بیشترین نقل قول را از آن دارند.

      - موضع سیاسی
      بروکینگز به عنوان یک سازمان غیرانتفاعی خود را یک مؤسسه مستقل و غیرحزبی می‌داند. بررسی‌ای که در سال ۲۰۱۱ در مورد مبالغ اهدایی کارمندان این مؤسسه بین سال‌های ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۰ انجام شد نشان داد ۶/۹۷% مبالغ اهدایی سیاسی کارمندان بروکینگز به دموکرات‌ها داده‌شده‌اند و بنابراین بروکینگز را به عنوان مؤسسه‌ای لیبرال توصیف کرد. اما در یک پژوهش دانشگاهی که در سال ۲۰۰۵ انجام شد نتیجه‌گیری شد این مؤسسه میانه‌رو است چون در سوابق کنگره از سال ۱۹۹۳ تا ۲۰۰۲ سیاستمداران لیبرال و محافظه‌کار تقریباً به یک اندازه به عنوان یک مرجع موثق به بروکینگز رجوع داشته‌اند. روزنامه واشنگتن‌پست مؤسسه بروکینگز را میانه‌رو و لیبرال توصیف کرده است. لس‌آنجلس تایمز قبل از این‌که اعلام کند به نظرش چنین برچسب‌هایی اهمیت ندارند بروکینگز را متمایل به لیبرال‌ها و میانه‌رو توصیف می‌کرد. در سال ۱۹۷۷ مجله تایم، بروکینگز را با عنوان “اندیشکده ممتاز لیبرال کشور” توصیف کرد. نیوزویک این اندیشکده را میانه‌رو می‌داند اما پولتیکو از عبارت میانه‌رو-چپ‌گرا استفاده کرده است. به علاوه گروه جناح چپی ناظر رسانه‌ها به نام بی‌طرفی و صحت گزارش، این مؤسسه را محافظه‌کار می‌داند.
      اما بعضی لیبرال‌ها استدلال می‌کنند علیرغم این‌که این مؤسسه به میانه‌روی متمایل به چپ بودن شهرت دارد، اندیشمندان سیاست خارجی بروکینگز بیش از حد از سیاست‌های دولت بوش در خارج از آمریکا حمایت می‌کردند. متیو ایگلسیاس به عنوان یک وبلاگ‌نویس لیبرال عنوان کرده است مایکل اوهانلون که از اندیشمندان بروکینگز است اغلب با اندیشمندان سازمان‌های محافظه‌کار مانند انجمن امریکن انترپرایز، ویکلی استاندارد و پروژه‌ای برای قرن جدید آمریکایی موافق است. به‌همین صورت، بنجامین ویتس مدیر تحقیقات بروکینگز عضو کارگروه حقوق و امنیت ملی انستیتو هوور محافظه‌کار است. اندیشمندان بروکینگز از جمله مک کلیلان مارک، رون هاسکینز و مارتین ایندیک در دولت‌های دموکرات و جمهوری‌خواه خدمت کرده‌اند.
      اعضای هیئت‌امنای بروکینگز اغلب دموکرات‌های سرشناسی مانند لورا تیسون مشاور ارشد اقتصادی کاخ سفید در دوره ریاست جمهوری بیل کلینتون هستند اما چند جمهوری‌خواه میانه‌رو مانند کنت دوبرستین رئیس سابق امور ستادی در دوره رونالد ریگان نیز عضو این هیئت می‌باشند.

      تاریخچه
      ۱۹۷۹-۱۹۱۶
      بروکینگز در سال ۱۹۱۶ با عنوان مؤسسه تحقیقات دولتی (IGR) تأسیس شد و رسالت آنعبارت بود از “تبدیل شدن به اولین سازمان خصوصی ویژه تحلیل موضوعات سیاست عمومی در سطح ملی”. رابرت اس بروکینگز (۱۹۳۲-۱۸۵۰) که فردی بشردوست بود این مؤسسه را تأسیس کرد. او در ابتدا منابع مالی شکل‌گیری سه سازمان را تأمین می‌کرد: مؤسسه تحقیقات دولتی، مؤسسه اقتصاد، و دفتر آموزش فارغ‌التحصیلان رابرت بروکینگز که وابسته دانشگاه واشنگتن در سنت لوئیس بود. این سه مؤسسه در ۸ دسامبر ۱۹۲۷ ادغام شدند و مؤسسه بروکینگز شکل گرفت.
      در دوران بحران بزرگ، اقتصاددانان بروکینگز پژوهش گسترده‌ای را با مأموریت یافتن از فرانکلین روزولت رئیس‌جمهور وقت انجام دادند تا علل ریشه‌ای رکود را پیدا کنند. هارولد مولتون اولین رئیس بروکینگز و دیگر اندیشمندان بروکینگز بعدها رهبری مخالفت با سیاست جدید (برنامه توسعه اقتصادی فرانکلین روزولت پس از سال‌های بعد از بحران بزرگ در امریکا که در آن کمک به کشاورزی، بازنشستگی و بیمه بیکاری و غیره گنجانیده شده است) را به عهده گرفتند چون فکر می‌کردند چنین اقداماتی مانع بهبود اقتصادی می‌شوند. با ورود به جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۴۱، محققان بروکینگز با مجموعه‌ای از تحقیقات در مورد تجهیزات قوا توجه خود را به کمک به دولت معطوف کردند.
      در سال ۱۹۴۸ از بروکینگز خواسته شد طرحی برای مدیریت برنامه بهبود اروپا ارائه کند. طرح سازمان‌دهی حاصل تضمین می‌کرد طرح مارشال به دقت و بر مبنایی منظم و عملی اجرا شود.
      در سال ۱۹۵۲ رابرت کالکینز به عنوان رئیس مؤسسه بروکینگز جانشین مولتون شد. او کمک‌های مالی از بنیادهای راکفلر و فورد دریافت کرد که باعث تقویت بنیه مالی مؤسسه شدند. او سازمان را حول مطالعات اقتصادی، مطالعات مدیریت دولتی و برنامه‌های سیاست خارجی سازمان‌دهی کرد. در سال ۱۹۵۷ این مؤسسه از خیابان جکسون به یک مرکز تحقیقات جدید در نزدیکی دوپونت سیرکل در واشنگتن انتقال پیدا کرد.
      کرمیت گوردون در سال ۱۹۶۷ به ریاست بروکینگز رسید. او از بررسی گزینه‌های برنامه بودجه فدرال را در سال ۱۹۶۹ با عنوان “تعیین اولویت‌های ملی” شروع کرد. او برنامه مطالعات سیاست خارجی را نیز توسعه داد تا تحقیقات در حوزه دفاع و امنیت ملی را دربربگیرد. پس از انتخاب ریچارد نیکسون به ریاست‌جمهوری در سال ۱۹۶۸، رابطه بین مؤسسه بروکینگز و کاخ سفید بدتر شد؛ چاراز کولسون مشاور ارشد نیکسون زمانی پیشنهاد سوزاندن و از بین بردن این مؤسسه را مطرح کرد. اما در تمام دهه ۱۹۷۰ به بروکینگز قراردادهای تحقیقات فدرالی بیشتر از حد توان مؤسسه پیشنهاد می‌شد.

      2009-1980
      در دهه ۱۹۸۰، این مؤسسه با محیط رقابتی و از نظر ایدئولوژیکی پرباری مواجه شد. نیاز به کاهش کسری بودجه فدرال و نیز بررسی مشکلات ناکارآمدی دولت و امنیت ملی موضوع تحقیق بسیار مهمی شدند.بروس مک لاری چهارمین رئیس بروکینگز، مرکز آموزش سیاست عمومی را نیز برای برگزاری کنفرانس‌های کارگاهی و گردهمائی‌های عمومی به منظور توسعه مخاطبین برنامه‌های تحقیقاتی تأسیس کرد.
      در سال ۱۹۹۵، مایکل آرماکوست پنجمین رئیس‌جمهور مؤسسه بروکینگز شد و هدایت تلاش برای متمرکز ساختن رسالت مؤسسه در آستانه قرن بیست و یکم را به عهده گرفت. بروکینگز با هدایت آرماکوست چند مرکز تحقیقات بین‌رشته‌ای را ایجاد کرد، مانند مرکز سیاست شهری و کلان‌شهری (که در حال حاضر نام آن برنامه سیاست کلان‌شهری به ریاست بروس جی. کاتز است) که مشکلات شهرها و کلان‌شهرها را مورد توجه قرار می‌داد، و مرکز مطالعات سیاست شمال شرقی آسیا که متخصصان را از کشورهای مختلف آسیایی برای بررسی مسائل منطقه‌ای گردهم آورد.
      استروب تالبوت در سال ۲۰۰۲ رئیس بروکینگز شد. مدت کوتاهی پس از آن، بروکینگز مرکز سیاست خاورمیانه سابان و مرکز جان آل. تورنتون چین را راه انداخت. در اکتبر ۲۰۰۶، بروکینگز تأسیس مرکز بروکینگز-تسینگهوا در پکن را اعلام کرد. در جولای ۲۰۰۷، این مؤسسه ایجاد مرکز اصلاحات خدمات درمانی انگلبرگ به رهبری مارک مک کللان (McClellan) و در اکتبر ۲۰۰۷ ایجاد مرکز بروکینگز دوحه در قطر به رهبری هادی امیر را اعلام کرد.

      - انتشارات
      بروکینگز به عنوان یک مؤسسه، گزارشی سالانه منتشر می‌کند. انتشارات مؤسسه بروکینگز کتاب‌ها و مجله‌هایی را از تحقیقات خود مؤسسه و از نویسندگان خارج مؤسسه منتشر می‌کند. کتاب‌ها و مجله‌هایی که توسط بروکینگز منتشر می‌شوند عبارت‌اند از مقالات فعالیت اقتصادی بروکینگز، آمریکای رها: انقلاب بوش در سیاست خارجی، جهان‌هراسی: مقابله با ترس از تجارت آزاد، هند: قدرت نوظهور، از چشم‌های آن‌ها، تسخیر شاه‌راه، توده‌ها در پرواز و بن‌بست از جمله این نشریات هستند. به علاوه کتاب‌ها، مقالات، گزارشات، یادداشت‌های سیاسی و شرح عقاید توسط برنامه‌های تحقیقاتی، مراکز، پروژه‌ها و عمدتاً توسط متخصصان بروکینگز تهیه می‌شوند.

      - نفوذ سیاسی
      تاریخچه بروکینگز به سال ۱۹۱۶ برمی‌گردد و از آن زمان به ایجاد سازمان ملل متحد، طرح مارشال، و اداره بودجه کنگره کمک کرده و بر سیاست‌های قانون‌زدایی، اصلاحات گسترده مالیاتی، اصلاحات رفاهی، و کمک‌های خارجی تأثیر داشته است. در رده‌بندی سالانه اندیشکده‌ها که توسط فارن پالیسی منتشر می‌شود بروکینگز اولین اندیشکده آمریکا است و در رده‌بندی جهانی اندیشکده‌ها نیز اولین رتبه را دارد. از بین ۲۰۰ اندیشکده برتر آمریکا، تحقیقات مؤسسه بروکینگز به بیشترین میزان در رسانه‌ها عنوان می‌شوند. در یک ارزیابی که در سال ۱۹۹۷ بین اعضای کنگره انجام شد، بروکینگز بین ۲۷ اندیشکده رتبه دوم تأثیرگذاری و رتبه اول اعتبار را به دست آورد. علاوه بر این، بروکینگز و محققان آن در کار خود خیلی به تأثیرگذاری بر جهت ایدئولوژیکی ملت توجه ندارند بلکه مایل‌اند محققانی با صلاحیت مستحکم دانشگاهی داشته باشند. بروکینگز به همراه شورای روابط خارجی و موقوفه کارنگی برای صلح بین‌المللی، معمولاً یکی از صاحب‌نفوذترین نهادهای سیاسی در آمریکا در نظر گرفته می‌شود.

      - مرکز سیاست خاورمیانه سابان
      در سال ۲۰۰۲ مؤسسه بروکینگز، مرکز سیاست خاورمیانه سابان را برای ترویج درک بهتر گزینه‌های سیاسی مقابل تصمیم‌گیرندگان آمریکایی در خاورمیانه تأسیس کرد. مدیریت این مرکز را تامارا کافمن ویتس به عهده دارد.

      - مرکز بروکینگز دوحه
      مرکز بروکینگز دوحه که در قطر واقع است تحقیقات مستقل سیاست‌محور را در مورد موضوعات اجتماعی-اقتصادی و ژئوپلیتیکی که کشورها و جوامع غالباً مسلمان‌نشین با آن‌ها مواجه هستند انجام می‌دهد؛ از جمله این موضوعات رابطه با آمریکا است. این مرکز به طور رسمی توسط شیخ حامد بن جاسم بن جبر آل‌ثانی، نخست‌وزیر و وزیر امور خارجه قطر در ۱۷ فوریه ۲۰۰۸ افتتاح شد. مدیر این مرکز سلمان شیخ است.
      مرکز بروکینگز دوحه در راستای رسالت خود تحقیقات و برنامه‌ریزی‌هایی را انجام می‌دهد که عناصر کلیدی تجارت، مدیریت دولتی، جامعه مدنی، رسانه‌ها و دانشگاهیان را در موضوعات مهم سیاست عمومی در حوزه‌های اصلی زیر درگیر می‌کنند: (i) دموکراتیک کردن، اصلاحات سیاسی و سیاست عمومی؛ (ii) قدرت‌های نوظهور در خاورمیانه؛ (iii) مناقشات و فرایندهای صلح در منطقه.
      ابتکار دفاعی قرن بیست و یکم
      هدف ابتکار دفاعی قرن بیست و یکم (۲۱CDI) ایجاد تحقیقات، تحلیل و توسعه‌ای است که به سه موضوع اصلی می‌پردازند: آینده جنگ، آینده نیازها و اولویت‌های دفاعی آمریکا، و آینده سیستم دفاعی آمریکا.
      ابتکار دفاعی قرن بیست و یکم از اطلاعات حاصل از مراکز منطقه، از جمله مرکز آمریکا و اروپا، مرکز مطالعات سیاست شمال شرقی آسیا، مرکز تورنتون چین، و مرکز سیاست خاورمیانه سابان استفاده می‌کند و این کار ادغام اطلاعات منطقه را امکان‌پذیر ساخته است.
      پی. دبلیو. سینگر نویسنده کتاب سیم‌کشی برای جنگ به عنوان مدیر ابتکار دفاعی قرن بیست و یکم، و مایکل ای. اوهانلون به عنوان مدیر تحقیقات کار می‌کنند. استفان پی. کوهن محقق ارشد و وندا فلبا-براون نیز با ۲۱CDI همکاری دارند.

      - آموزش اجرایی بروکینگز
      در دوران ریاست بروس مک‌لاری بر بروکینگز در دهه ۱۹۸۰، مرکز آموزش سیاست عمومی (CPPE) برای برگزاری کنفرانس‌های کارگاهی و گردهمائی‌های عمومی به منظور گسترش مخاطبین برنامه‌های تحقیقاتی ایجاد شد. در سال ۲۰۰۵، نام این مرکز به مرکز آموزش اجرایی بروکینگز (BCEE) تغییر داده شد و با شروع به کار دانشکده کسب‌وکار الین در دانشگاه واشنگتن در سنت لوئیس، این نام کوتاه شده و به آموزش اجرایی بروکینگز (BEE) تغییر پیدا کرد.

      - تأمین‌کنندگان مالی
      در پایان سال ۲۰۰۴ مؤسسه بروکینگز دارائی‌هایی به ارزش ۲۵۸ میلیون دلار داشت و ۷/۳۹ میلیون دلار هزینه می‌کرد. بودجه این مؤسسه در سال ۲۰۰۹ به بیش از ۸۰ میلیون دلار افزایش پیدا کرده بود. بزرگ‌ترین تأمین‌کنندگان مالی آن عبارت‌اند از بنیاد فورد، بنیاد گیتس، سناتور دیان فینشتاین و همسرش ریچارد سی. بلوم، بانک آمریکا، اکسون موبیل، تراست خیریه پیو، بنیاد مک‌آرتور، شرکت کارنگی، و دولت‌های آمریکا، انگلیس، ژاپن، قطر، جمهوری خلق چین و کلمبیا.

      - ساختمان‌ها
      ساختمان اصلی این مؤسسه در سال ۱۹۵۹ در خیابان ۱۷۷۵ ماساچوست ساخته شد. در سال ۲۰۰۹، بروکینگز ساختمانی را در آن طرف خیابان خرید؛ این ساختمان یک خانه مجلل بود که در سال ۱۹۲۲ توسط خانواده اینگالس براساس طراحی جول هنری دسیبور ساخته شده بود. این ساختمان در حال حاضر دفتر رئیس مؤسسه بروکینگز را در خود جای داده است.

      پایان
      منبع :http://www.eshraf.ir/1522/
    • توسط hamedof
      سلام خدمت دوستان میلیتاری ! با توجه به اینکه سامانه باک توسط آقا سینا معرفی شده ولی من مطلبی در مورد محافظ رادارهای سیستم باک چیزی ندیدم تصمیم گرفتم که نحوه محافظت سیستم باک توسط روسیه رو برای دوستان شرح بدم . سعی می کنم خلاصه و مفید بنویسم .








      همیشه سامانه های راداری فعال در معرض هدف قرار گرفتن موشک های ضد راداری نظیر KH-58 و AGM-88 HARM قرار داشته اند ، بدین منظور شرکت Almaz-Antey روسیه به این فکر افتاد تا برای حفاظت از سیستم های راداری سامانه های پدافند هوایی خود نظیر BUK سامانه ای را طراحی کند تا قابلیت انهدام موشک های ضد رادار را درست در لحظه ی قبل از برخورد دارا باشد .


      بدین منظور این شرکت سامانه ی Gazetchik را طراحی کرد .

      این سیستم متشکل از 4 قسمت اصلی می باشد .





      قسمت اول یک آشکار ساز مستقل از رادار می باشد که وظیفه کشف موشک های ARM را دارد.
      قسمت دوم دیکوی های فرکانس رادیویی فعال هستند .
      قسمت سوم قسمت نیز بخش اقدامات پسیو سامانه به وسیله ی chaff ها و aerosols است .(معمولا 3-4 عدد پرتابگر وجود دارد که تا زاویه 90 درجه از جلو و با دید 360 درجه چف ها قابل پرتاب هستند)
      آخرین قسمت این سامانه هم قسمت ارتباطی با رادارهای محفاظت شده و یا مرکز فرماندهی می باشد .






      نحوه ی کار:

      زمانی که یک ARM به رادار نزدیک میشود ، آشکارساز سامانه شروع به هشدار دادن به مرکز کنترل می کند . سپس مرکز فرماندهی دیکوی های راداری را برای منحرف سازی موشک ایجاد می کند و درست چند ثانیه قبل از برخورد موشک به رادار chaff ها و aerosols از طریق محفظه های به سمت موشک شلیک میشوند و درست روبروی موشک منفجر میشوند و باعث انحراف موشک به پایین میشوند و اینگونه رادارها جان سالم به در می برند ، البته اگر حتی 1-2 ثانیه چف ها دیر شلیک شوند امکان نابودی خود سامانه ضد ARM نیز وجود دارد چون در فاصله بسیار نزدیک به سامانه قرار می گیرند .

      این هم چند عکس از نحوه ی نابودی ARM . (داخل کلیپ این موشک از یک عدد اف 22 شلیک میشود و بعد از اینکه موشک نابود می شود سامانه باک 8 عدد موشک به سمت اف 22 ها شلیک می کنند و هر 3 آن ها رو به درک واصل می کند )




      روی تصویر کلیک کنید تا با بزرنگمایی بیشتری نحوه مقابله رو ببینید...









      فقط برای میلیتاری


      ترجمه : hamedof


      استفاده از مطلب با ذکر نام مترجم و سایت میلیتاری بلامانع است


      منابع:
      http://militaryforce...n-6-98-669.html
      http://pvo.guns.ru/rtv/gazetchik.htm
      http://articles.jane...Federation.html

      *************************
      با تشکر از شما.منتقل شد.
      OPS
    • توسط karmania20152015
      بسم الله الرحمن الرحیم 
      بر فراز کوزوو
       
      عملیات ناتو بر فراز اسمان کوزوو درس هایی تاریخی برای هر علاقه مند به مباحث پدافند دارد ذکر این نکته لازم است بررسی این بخش از تاریخ باعث بروز سوتفاهم هایی نیز شده است ریشه این سوتفاهم ها در تعداد بسیار کم پرنده منهدم شده سرنشین دار از جمله جنگنده ها توسط پدافند هوایی صربها( در مقایسه با تعداد پروازهای انجام گرفته طرف مقابل) و از جهت دیگر نادیده گرفتن همزمان این نکته یعنی قدیمی بودن بخش بزرگی از دارایی پدافندی هوایی صربها میباشد. البته نکاتی مانند مجهز بودن بخشی از این دارایی به سیستم های اپتیکی وحراراتی IR و ناچار شدن تمامی پرنده های ائتلاف به پرواز  در ارتفاع بالای 10,000 ft و یا تلفات نسبتا بالای پهبادهای شناسایی ائتلاف ( بالای 47 فروند) از جمله مواردی هستند که بررسی این بخش از تاریخ نظامی را هیجان انگیزتر میسازد.
      سازمان پدافند هوایی صربستان متشکل از تجهیزات معمول شوروی در دهه 70 الی 80 میلادی بود بخش رو به کاهشی از این تجهیزات شامل سامانه سام-2 بود و تعداد کمی سامانه سام-3 Pechora که به تازگی مدرنیزه نیز شده بودند از دارایی های با ارزش این ارتش به حساب می امد.پیش از شروع جنگ داخلی یوگسلاوی فرماندهی پدافند این کشور دارای 6 باتری سام-2 بود که شامل 40 لانچر تک ریل بود جالب است بدانید تا اوایل سال 1999 تنها 3 باتری از این سامانه عملیاتی و اماده جنگ بود.همچنین 14 باتری سام-3 با 60 لانچر چهار فروندی نیز از  تجهیزات دیگر  یوگسلاوی بود که حدود 50 لانچر عملیاتی تا سال 1999 موجود بود. 
      دفاع هوایی میدانی این نیرو نیز شامل چهار باتری از سامانه سام-6 بود که دوتای انها توسط صربها در منطقه کوزوو مستقر شده بودند تا قبل از شروع جنگ داخلی 70 درصد از این سامانه اماده عملیات بود که این رقم به 25 درصد در طول جنگ داخلی در سال 1999 رسیده بود.این دارایی شامل شش رادار مستقل 1S91 نیز بود که هر رادار چهار لانچر را تغذیه می کرد.که همین امر انعطاف پذیری این سامانه را تا حد زیادی  کم کرده بود.
      در بخش پدافندی کوتاه برد تجهیزات  شامل سامانه های سام-9و سام-10 و سام-13 بود که البته بخش بزرگی از ان سام-9 بود شامل 113 لانچر ان در دهه 70 میلادی تحویل یوگسلاوی شده بود.وحتی موشک نیز تحت لیسانس در داخل کشور تولید شده بود.علاوه بران 17 سامانه سام-13 نیز که نسبتا مدرن تر نیز بودند در دهه80 تحویل این کشور شده بود که برخلاف  سام-9 از قابلیت تفکیک هدف از فریب دهنده های حرارتی نیز برخوردار بود.در کنار این سامانه ها صربها در تلاشی داخلی موشکهای هوا- هوا حرارتی ساخت شوروی از جمله موشکهای ار73 و ار 60  را نیز در قالب سامانه های زمین به هوا  برروی ارتفاعات مهم تحت عنوان Pracka  (تیرکمان)استفاده میکردند و حتی بعدها ادعای موفقیت موشک ار73 در انهدام هدف نیز اعلام شد که البته اسناد قابل دفاعی برای ان منتشر نشد.
      پایان بخش-1

      نصب موشکهای ار73( تصویر بالا) و ار 60 (تصویر پائین) روی خوردو زرهی Praga M53/59  توسط مرکز تحقیقات دفاعی و مرکز تست نیروی هوایی یوگسلاوی 

      منابع http://pvo.guns.ru/russia/index5.htm
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.