nasirirani

واين برگرگفته بود:ايران رابه عنوان يک ملت بايد نابود کرد!

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

[img]http://www.esteghamat.ir/pic/A0652031.jpg[/img]

ساعت 8 و 15 دقيقه روز دوشنبه 6 اوت 1945- 15 مرداد 1324- هواپيماي آمريکايي 29-B که با دستور مستقيم هري ترومن- رئيس جمهور وقت آمريکا- به پرواز درآمده بود يک فروند بمب اتمي 9000 پوندي با نام رمز «پسر کوچک-LITTLE BOY» را بر فراز شهر هيروشيما رها کرد. حرارت توليد شده از اين بمب چند ميليون درجه سانتيگراد بود. اين گرماي عظيم همه آنچه را که تا شعاع 5/1 کيلومتري محل اصابت بمب قرار داشت، به طور کامل ذوب کرد. بمب اتمي رها شده بر فراز هيروشيما در لحظه اصابت جان بيش از 90 هزار نفر از مردم اين شهر را گرفت و ده ها هزار نفر ديگر تا پايان همان سال -1945- بر اثر جراحات وارده جان باختند. صدها هزار نفر نيز طي چند دهه اخير و در پي آثار تخريبي آن بمباران اتمي، معلول و همراه با بيماري هاي صعب العلاج به دنيا آمده اند. 3 روز بعد از بمباران هيروشيما، آمريکايي ها دومين بمب اتمي با همان مختصات و با اسم رمز «مرد چاق-FAT MAN» را بر فراز شهر ناکازاکي رها کردند و تلفات مشابهي به بار آوردند که رقم انساني اين دو بمب اتمي در اولين دقايق پس از اصابت 220 هزار نفر بوده است.
بازخواني پرونده بمباران اتمي هيروشيما و ناکازاکي نشان مي دهد که آمريکايي ها تا چه اندازه وحشي، خونريز، بي رحم و فاقد کمترين ارزش هاي اخلاقي و انساني هستند. اين وحشي گري تاکنون در تمامي دولت هاي بعدي آمريکا نيز به وضوح ديده شده است. هيچ يک از دولت هاي آمريکا طي 65 سال گذشته نه فقط آن جنايت هولناک را محکوم نکرده اند بلکه ادعا مي کنند با بمباران هيروشيما و ناکازاکي به جنگ جهاني دوم خاتمه داده و از کشتار بيشتر در جريان جنگ ياد شده جلوگيري کرده اند! اين ادعاي مسخره و برخاسته از خوي وحشي گري دولت هاي آمريکا در حالي است که جنايت هيروشيما و ناکازاکي بعد از قطعي شدن پيروزي متفقين در جنگ جهاني دوم صورت پذيرفته بود. زيرا از 3 دولت محور آلمان، ايتاليا و ژاپن که در مقابل متفقين قرار داشتند، دولت هاي آلمان و ايتاليا در ژوئن 1945- خرداد 1324- يعني نزديک به 2 ماه قبل از بمباران هيروشيما و ناکازاکي، بدون قيد و شرط تسليم شده بودند، هيتلر، رهبر آلمان نازي در پناهگاه خود دست به خودکشي زده و موسوليني رهبر ايتاليا بازداشت و به جوخه آتش سپرده شده بود و ژاپن درباره شرايط تسليم با متفقين در حال رايزني و گفت و گوي رسمي بود. بنابراين در حالي که دو کشور اصلي و قدرتمند در ائتلاف محور، بي آن که از بمب اتمي عليه آنها استفاده شود، تسليم شده بودند، به کارگيري سلاح اتمي براي وادار کردن ژاپن به تسليم- آنگونه که دولت هاي آمريکا ادعا مي کنند- با هيچ تاکتيک جنگي و منطق نظامي قابل توجيه نبوده و نيست و اين حرکت وحشيانه آمريکا براي هميشه به عنوان يک داغ ننگ بر پيشاني دولت هاي آمريکا باقي است.
گفتني است، ژنرال «هنري آرنولد» فرمانده ارتش آمريکا و نيروي هوايي اين کشور در دولت ترومن تاکيد مي کند «هميشه به نظر ما اينطور مي رسيد که ژاپني ها در هرحال سقوط مي کردند و فرقي نمي کرد که از بمب اتمي استفاده شود يا نشود» و ژنرال «ويليام ليهي» رئيس وقت ستاد مشترک ارتش آمريکا اعتراف مي کند که «ژاپن قبل از بمباران هيروشيما و ناکازاکي شکست خورده و آماده تسليم بود. ژاپني ها از دو ماه قبل يعني ژوئن 1945 براي تسليم اعلام آمادگي کرده و با ما در حال مذاکره بودند، بنابراين احساس من آن است که استفاده ما از بمب اتمي چيزي شبيه برخورد آدم هاي وحشي و قرون وسطايي بود». درباره اين جنايت هولناک اگرچه گفتني هاي فراوان ديگري نيز هست که شنيدن آن نشان مي دهد مقايسه اين جنايت با «برخورد آدم هاي وحشي و قرون وسطايي» که در اعترافات ژنرال ليهي آمده، بسيار محترمانه!! است ولي از آن ميان تنها به دو نکته ديگر بسنده مي کنيم، و آن اين که؛ آمريکايي ها پروژه توليد بمب اتمي را با نام «پروژه منهتن» از مدت ها قبل کليد زده بودند و اين پروژه در ژانويه 1945 به نتيجه رسيده بود. «جک مديگان» مشاور وقت وزارت جنگ آمريکا اعتراف مي کند که «دانشمندان آمريکايي آزمايش هاي اوليه خود را با تزريق پلوتونيوم به بيماران و زندانيان و بدون اطلاع آنها آغاز کردند» و در ژانويه 1945، پروژه منهتن با توليد بمب هسته اي به موفقيت رسيد و تاکيد مي کند که «بمب اتمي توليد شده نياز به آزمايش داشت و چنانچه نتيجه آزمايش موفقيت آميز بود، ديگر نيازي به ادامه تحقيق نبود و فرصت آزمايش نيز هميشه به دست نمي آمد»! تا همين جا ميزان اعتقاد دولت هاي آمريکا به انسانيت و حقوق بشر و ده ها ادعاي دهان پرکن ديگر را ارزيابي کنيد! تا به نکته دوم که فقط «يک حرف از آن هزاران است» بپردازيم.
روز 20 ژوئن 1945 شوراي عالي سياستگذاري جنگ ژاپن که با حضور امپراتور، وزير خارجه و فرماندهان نيروهاي دريايي و هوايي ژاپن تشکيل شده بود با تسليم ژاپن مشروط به باقي ماندن نظام امپراتوري- يعني درخواستي که بعد از پايان جنگ نيز متفقين پذيرفتند- موافقت مي کنند و اين موافقت را رسما به اطلاع متفقين مي رسانند، اما آمريکا خواستار تسليم بدون قيد و شرط مي شود. برخي از ژنرال هاي آمريکايي از مخالفت آمريکا با درخواست تسليم ژاپن- با حفظ امپراتوري- تعجب مي کنند، چرا که تسليم با حفظ نظام امپراتوري ژاپن، خواسته قبلا اعلام شده آمريکا بود!
سه هفته قبل از بمباران هيروشيما و ناکازاکي- اواسط جولاي 1945- ژنرال «رالف بارد» معاون فرمانده نيروي دريايي آمريکا با ارسال نامه اي رسمي براي «استيسون» وزير جنگ، ضمن اشاره به تلفات انساني سنگين و هولناک بمب اتمي و با تاکيد بر درخواست ژاپن براي تسليم، و ضرورت «بازي عادلانه»! توصيه مي کند اکنون که تصميم براي بمباران اتمي ژاپن در حال قطعي شدن است، بهتر است «اطلاعات لازم درباره قدرت تخريبي بمب اتمي اعلام شود» و نتيجه مي گيرد که «ژاپن در حال تسليم به طور قطع بعد از اطلاع از قدرت تخريبي بمب هاي اتمي، بدون قيد و شرط تسليم خواهد شد.» اما اين توصيه کمتر وحشيانه از سوي «ترومن» رئيس جمهور وقت آمريکا رد مي شود و انتشار هرگونه اطلاعات درباره بمب اتمي ممنوع اعلام مي شود. ژنرال «رالف بارد» بعدها در خاطرات خود نوشت: «رد پيشنهاد وي ترديدي باقي نمي گذارد که ادعاي آمريکا درباره استفاده از بمب اتمي براي پايان دادن به جنگ جهاني دوم، فقط مي تواند يک شوخي تلخ - BITTER JOKE- باشد و انگيزه اصلي در اين جنايت هولناک، آزمايش تلفات انساني بمب اتمي و ايجاد رعب و وحشت از قدرت آمريکا در جهان بوده است و....»
آنچه گذشت، تنها شرح مختصر و البته مستندي بود از جنايت هولناک آمريکا در هيروشيما و ناکازاکي و انگيزه دولتمردان آمريکا از آن جنايت وحشيانه. آيا هيچ انساني که کمترين بويي از انسانيت - دين و اخلاق و آزادگي و جوانمردي پيشکش!- برده باشد را مي توان يافت که دولتمردان آمريکايي را وحشي، آدمکش، حيوانات درنده زنجير گسيخته و جنايتکاران حرفه اي نداند؟! ممکن است گفته شود که اين جنايت را دولتمردان وقت آمريکا - دوران رياست جمهوري ترومن - مرتکب شده اند و نمي توان همه دولتمردان آمريکايي را اينگونه تلقي کرد! که بايد گفت؛ اگرچه مي توان برخي از دولتمردان آمريکايي را بيرون از اين قاعده دانست ولي اولاً؛ تعداد آنها بسيار اندک بوده و هست و ثانياً؛ اين عده اندک فقط يک استثناء در مقابل قاعده کلي هستند که شرح آن به درازا مي کشد. اما اوباما، رئيس جمهور کنوني آمريکا بي ترديد و به يقين يکي از همان دولتمردان وحشي آمريکاست. تعجب نکنيد، بخوانيد!
روزنامه آمريکايي نيويورک تايمز در شماره روز سه شنبه 17 فروردين 89- 6 آوريل 2010- به نقل از اوباما در مصاحبه با اين روزنامه نوشت «من به عنوان رئيس جمهور آمريکا متعهد مي شوم که آمريکا هرگز از سلاح هسته اي عليه رقباي خود که اين سلاح را در اختيار ندارند و به مقررات منع گسترش تسليحات اتمي احترام مي گذارند، استفاده نکند... البته کشورهاي خارج از اين معيار، مانند ايران از استثناهاي اين مقررات جديد خواهند بود»!
اوباما، رئيس جمهور مدعي حقوق بشر آمريکا در اين مصاحبه که بازتاب جهاني گسترده اي داشته و خشم بسياري از مجامع رسمي و ملت ها را برانگيخته است، با تلويحي نزديک به تصريح، مردم ايران را به حمله اتمي تهديد مي کند. اکنون با توجه به شرح مختصري که از جنايت وحشيانه و هولناک بمباران اتمي هيروشيما و ناکازاکي گذشت، چه احساسي نسبت به اوباما داريد و آيا در پس آن لبخندهاي مصنوعي، جانوري درنده، وحشي و زنجيرگسيخته اي را نمي بينيد که کمترين نشانه اي از انسان و انسانيت ندارد؟! آدم نمايي که صد البته، حماقت او خيلي بيشتر و غليظ تر از وحشي بودن اوست. وقتي اوباما با شعار «تغيير» و پز حقوق بشري و صلح طلبي به رياست جمهوري آمريکا رسيد، کيهان با بهره گيري از آموزه هاي امام راحل(ره) و خلف حاضر او درباره ماهيت آمريکا با تيتر «آن باز در لباس کبوتر آمد!» به استقبال رياست جمهوري او رفت و هنگامي که در نقاب صلح دوستي از مذاکره با جمهوري اسلامي ايران سخن گفت؛ رهبر معظم انقلاب که بارها نشان داده است، هرجا، همه «مو» مي بينند، ايشان از «پيچش مو» خبر مي دهند، با درايتي مثال زدني و هميشگي فرمودند «دولت جديد آمريکا مي گويد ما مايليم با ايران مذاکره کنيم، ما به سوي ايران دست دراز کرديم، خب! اين چه جور دستي است؟ اگر دستي دراز شده باشد که يک دستکش مخملي رويش باشد، اما زيرش يک دست چدني باشد، اين هيچ معناي خوبي ندارد».
و ديروز وقتي با تهديد اتمي آمريکا آنچه را که آقا در خشت خام ديده بودند، همه جهانيان در آينه شفاف مشاهده کردند، ضمن تحقير شخصيت رئيس جمهور بي شخصيت آمريکا فرمودند؛ «اين سخن بسيار عجيب است و دنيا نبايد از آن بگذرد، زيرا در قرن بيست ويکم که قرن ادعاهاي حمايت از حقوق بشر و مبارزه با تروريسم است، رئيس يک کشور تهديد به حمله اتمي مي کند» ايشان با اشاره به تبليغات آمريکايي ها درباره غيرقابل اعتماد بودن برنامه هسته اي ايران، گفتند «غيرقابل اعتماد، آن دولت هايي هستند که بمب اتمي دارند و با بي حيايي ديگران را تهديد به بمب اتم مي کنند بنابراين سخنان رئيس جمهور آمريکا رسواکننده است».
اوباما مي داند- يعني به او فهمانده اند- که به قول حضرت امام(ره)، «آمريکا هيچ غلطي نمي تواند بکند» و اظهارات اخير وي قبل از آن که قلدرمآبانه باشد، نشان دهنده وحشت از اقتدار جمهوري اسلامي است. اما اظهارات اوباما برخلاف انتظار وي نه فقط از نگاه جمهوري اسلامي ايران تهديد تلقي نمي شود، بلکه حاوي نکات خشنودکننده اي نيز هست. اين- به زعم اوباما- تهديد، نشان مي دهد که؛
1- دشمني آمريکا با ملت ايران است. پيش از آن نيز «واين برگر» وزير دفاع وقت آمريکا گفته بود «ايران را به عنوان يک ملت بايد نابود کرد»! رجز خنده داري که ماهيت واقعي آمريکا را برملا مي کند و اين افشاي ماهيت، به نوبه خود موهبت بزرگي براي ايران و همه ملت هاي مسلمان است.
2- اوباما در اظهارات اخير خود اعتراف مي کند که تمامي توطئه ها و سرمايه گذاري هاي آمريکا و متحدانش براي مقابله با ايران اسلامي ناکام مانده و شکست خورده است که تازه ترين نمونه آن فتنه 88 بود.
3- او تاکيد مي کند که آنهمه رجزخواني درباره جنگ نرم و سرمايه هنگفت رسانه اي و جاسوسي که با بهره گيري از وطن فروشان داخلي براي مقابله با ايران اسلامي به کار گرفته بود، دود شده و به هوا رفته است. يعني به قول آقا، مردم ايران نشان داده اند در مقابله با جنگ نرم، نيز به اندازه مقابله با جنگ نظامي و سخت، کارآمد و قدرتمندند.
4- و بالاخره، اگرچه دراين باره سخن بسيار است ولي در محدوده اين يادداشت محدود، اين نکته نيز گفتني است که هرچند ايران اسلامي درپي توليد و بهره گيري از سلاح هسته اي نيست ولي استفاده از سلاح اتمي در دنياي امروز نمي تواند يکجانبه باشد و از کجا معلوم که آمريکا در خاک خود با حملات تلافي جويانه مشابهي روبرو نشود؟ سلاح هسته اي که فقط در اختيار آمريکا نيست. هم اکنون صدها موشک با کلاهک هاي ويران کننده هسته اي به سوي آمريکا نشانه رفته است. به قول حضرت امام(ره) قصه قدرت هاي استکباري شبيه حلقه گرگ هاي درنده است که هريک منتظر کوچکترين حرکت ديگري براي پيشدستي در حمله هستند. و صد البته ايران اسلامي نيز از تمامي قواي خود و ساير ملت هاي مسلمان و فداکار جهان براي حملات پشيمان کننده و ضربات خردکننده عليه آمريکا در همه جاي دنيا استفاده خواهد کرد. بنابراين بهتر است اوباما سخن امام راحل(ره) ما را آويزه گوش کند و ديگر از اين غلط هاي زيادي نکند!
حسين شريعتمداري

http://www.esteghamat.ir/pages.asp?id=6509

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.