Recommended Posts

اخه چقدر ما رو میخندونن؟ icon_rolleyes

از کی تا حالا کسی بخواد حمله کنه قبلش میاد میگه و تازه نوع حمله و موشک تام هاوک رو هم میگه؟!

یه جنگ روانی منسوخ شده است.توی میلیتاری بگردی هزار تا از این حرف ها پیدا میکنی!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
دیشب شیمون پرز رئیس جمهور اسرائیل در مصاحبه ی خبری خود اظهار داشت : (( به زودی به ایران حمله خواهیم کرد ماهیت نظامی هسته ای ایران و رهبرانش برای همگان روشن است و تاسیسات هسته ای ایران باید نابود شود)) . مثل این است که تلاش های بنیامین ناتان یاهو نخست وزیر اسرائیل وایهود باراک وزیر دفاع اسرائیل برای جلب نظر کابینه به منظور حمله به ایران ثمر داده و در نتیجه شیمون پرز رازی به این حمله شده. این در حالی است که شیمون پرز حرفی از آمریکا و یاری او در این جنگ نزده و احتمالا مثل حمله به تاسیسات هسته ای صدام حسین (لعنه الله) می خواهد به طور مستقل به تاسیسات ایران حمله کند ولی واقعا غافل است که ایران عراق بعثی نیست و ایران سگ ترسو نیست ایران چو شیر غران است. ولی اگر خدایی نکرده چنین جنگی رخ دهد مثل زدن جرقه ی کبریت در میدان گاز اشباع میباشد که انفجاری را در جهان به همراه خواهد داشت.

[color=red]((نصر من الله و فتح القریب )) یا علی[/color]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
قدمشون رو چشم icon_frown تشریف بیارن..... :evil: با خانوم بچه ها بیان :mrgreen:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
تجمیع فشارها تنها برای نشاندن ایران پای میز مذاکره ای است که امریکا به بهانه طرح ترور در نامه اش درخواست کرده بود و ایران پاسخ منفی به ان داد. تمامی این فشارهای همه جانبه از گزارش جدید آژانس تا طرح ترور و باز کردن دوباره قلاده سگ های صهیونیستی :mrgreen: برای پارس کردن و مثلا ترساندن ایران و اتهامات مقامات اروپایی و کار رسانه ای برای مرعوب کردن ایران به منظور عقب نشینی ولو کوچک است.
هرچند آمادگی برای دفاع تابعی از این شرایط نیست. خودش یک مقوله جداست و همیشه حد نهایت را براش باید متصور بود.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
30 ساله آمریکا و اسراییل میگن حمله میکنیم میزنیم فلان میکنیم اما عملا هیچ غلط نظامی نتونستن بکنن.

در ضمن 2012 نزدیک است و ...و بالاخره باید از جایی شروع بشه دیگه.(شوخی بودا جدی نگیرید) :mrgreen:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[size=18]پژوهش مرکز امنیت داخلی رژیم صهیونیستی:
حمله نظامی هم برنامه هسته‌ای ایران را متوقف نمی‌کند/پاسخ ایران «سریع و دردناک» است[/size]

[color=blue]خبرگزاری فارس: یک مرکز مطالعاتی در رژیم صهیونیستی در پژوهشی اذعان کرد که بسیاری از کشورها موافق حمله به ایران نیستند و این اعتقاد رایج است که حمله نظامی هم برنامه هسته‌ای این کشور را متوقف نمی‌کند بلکه به آن مشروعیت نیز می‌دهد.[/color]

به گزارش فارس، «افراییم کام» پژوهشگر مشهور اسرائیلی و معاون رئیس موسسه مطالعات امنیتی داخلی رژیم صهیونیستی در پژوهشی به نام « اقدام نظامی علیه ایران؛ دیدگاه ایران» به موضوع حمله به ایران و ابعاد مختلف آن پرداخت. این پژوهش از آنجا اهمیت دارد که کام تا سال 1993 معاون رئیس واحد پژوهش های دستگاه اطلاعات ارتش این رژیم بوده است.

کام در ارتش مناصب مهمی نیز داشته است. وی معاون رئیس واحد مطالعات ارزیابی اطلاعاتی، مربی بلندپایه دانشکده امنیت ملی، متخصص امور امنیتی منطقه خاورمیانه بویژه موضوع هسته ای ایران و متخصص امور اطلاعاتی و راهبردی و امور امنیت ملی اسرائیل بوده است.

کتاب «حمله غافلگیرانه» وی که به زبان انگلیسی نگاشته شد جایزه بهترین کتاب موضوع امنیت مرکز ملی پژوهشهای امنیتی واشنگتن را از آن خود کرد. کتابهای «از تروریسم اتمی تا ماهیت تهدید ایران» در سال 2004 و «ایران هسته ای؛ ابعاد و راههای تعامل» در سال 2007 از جمله کتابهای اوست.

کام در پژوهش «اقدام نظامی علیه ایران؛ دیدگاه ایران» اذعان کرد که هر حمله ای به ایران در وهله اول بی شک واکنش ایران را در پی خواهد داشت و در وهله دوم بسیار محتمل است که پاسخ ایران بسیار دردناک خواهد بود. علاوه بر این حمله به ایران حمایت مردمی و افکار عمومی از دولت ایران را افزایش خواهد داد.

ایرانی‌ها معتقدند، آمریکا و اسرائیل میدانند که با واکنشی دردناک و بی‌سابقه‌ روبه‌رو می‌شوند

افراییم کام نوشت: ایرانیها نگرانی فزاینده ای درباره احتمال حمله به تاسیسات هسته ای ویژه خود بروز میدهند ولی تلاش میکنند پیامهایی با هدف تحکیم امنیت داخلی به بیرون از کشور ارسال کنند تا اعلام کنند که آمریکا و اسرائیل قادر نیستند اقدامی نظامی علیه آنان آغاز کنند [زیرا معتقدند] که آمریکا و اسرائیل میدانند که با واکنش دردناک بی سابقه ای روبه رو خواهند شد. در کنار تشدید تلاش ایران برای توسعه برنامه هسته ای، تهدیدهای ایران و صدای تهران علیه واشنگتن و تل آویو شدیدتر میشود که این امر خود نگرانی ایران از امکان تحقق سناریویی را نشان میدهد که آن را ترسناک میدانند.

بخش اول) نگرانی های ایران از حمله نظامی؛

کام نوشت: از ابتدای دهه 90 با کاهش تهدیدها از جانب روسیه و عراق، تهدید از جانب آمریکا در راس توجهات ایران قرار گرفت. سران ایران در این مدت نگرانی هایی از خود نشان داده اند زیرا آمریکا در طول این مدت با حربه تضعیف اقتصادی با جدا کردن آن از همسایگانش در صدد و در حال برنامه ریزی برای از بین بردن نظام اسلامی در تهران و ممانعت از قدرتمند شدن آن از لحاظ سیاسی و نظامی بوده است.
نظام ایران یقین داشت که آمریکا بدون اقدام به حمله نظامی نمیتواند هیچ یک از این اهداف را محقق کند بخصوص حمله به تاسیسات هسته ای در حالی که وضعیت میزان قوا میان این دو کاملا روشن بود.
دخالت نظامی آمریکا در عراق و افغانستان نگرانی ایران را از عاقبت انتقال این دخالت به خاک ایران افزایش داد بخصوص اینکه در محافل ایران این عقیده رایج شده بود که استقرار نیروهای آمریکا در مرزهای ایران و تلاش آن برای ساقط کردن رژیمها با استفاده از زور، در درجه نخست پیامی است برای آنان و اینکه آمریکا ظاهرا مصمم است این سیاست را ادامه بدهد.

دولت جرج بوش پیش از این بارها تاکید کرده بود که اگر راهکارهای دیگر در متوقف کردن توسعه برنامه هسته ای ایران نتیجه ندهد، امکان استفاده از راهکار نظامی علیه ایران را کنار نمیگذارد. این احتمال از طریق درز برخی شایعات و اخبار که مفاد آن، این بود که آمریکا در حال برنامه ریزی برای حمله به ایران است، قوت گرفته بود.
افراییم کام در ادامه ادعای کشورهای غربی درباره ایران را تکرار کرد و نوشت در پی همین نگرانیها بود که تهران در سال 2003 توسعه بخش نظامی برنامه هسته ای خود را متوقف کرد، حال آنکه تاکنون کوچکترین مدرکی دال بر ادعای مذکور کشورهای غربی ارائه نشده و در حد ادعایی بی پشتوانه باقی مانده است.

کام افزود، با توجه به کاهش حرف و حدیث و تهدید ایران در محافل آمریکایی به دلیل برنامه هسته ای ایران و از طرفی، گرفتار شدن آمریکا در باتلاق عراق، احتمال هر گونه اقدام دولت آمریکا برای اقدام نظامی علیه ایران کاهش یافته است که البته احتمال اقدام ایران به حمله به نیروهای آمریکایی در مرزهای خود در خاک عراق و افغانستان نیز وجود دارد و در نتیجه با توجه به این موارد تصریح به تهدید مستقیم علیه ایران و اشاره به حمله نظامی تا حد زیادی از زبان مسئولان آمریکایی دور شده است.

با این حال، تهدیدهای خارجی همچنان برای تصمیم‌سازان ایران باقی مانده است چه از طرف آمریکا چه از طرف اسرائیل. افراییم کام در ادامه مدعی شد: اسرائیل در نظر نظام ایران قدرتی منطقه ای است که نمیتوان با توجه به امکانات نظامی و تسلیحاتی اش، آن را نادیده گرفت و در حقیقت بازوی بلند آمریکاست در نتیجه ممکن است در هر لحظه ای آنان را غافلگیر کند. ایرانیها معتقدند که اسرائیل از طریق همکاری با آمریکا هر کاری کرده و میکند تا با هدف ضربه زدن به ایران، نفوذ ایران در منطقه را از بین ببرد، برای همین اسرائیل همچنان مایه نگرانی ایران است همچنانکه نگرانیهای تهران از تهدیدهای اسرائیل در چند سال گذشته بیشتر شده است با توجه به اینکه افرادی اخیرا در اسرائیل روی کار آمدند که خواستار ناکام گذاشتن تلاش ایران در توسعه برنامه هسته ای آن هستند هر چند این کار مستلزم اقدام نظامی در صورت شکست راهکارهای سیاسی باشد.

با توجه به آنچه ذکر شد، نگرانیهای ایران درباره عاقبت حمله نظامی، گاه مختلف، گاه زیاد و گاه کم شده است.
افراییم کام مدعی شد که «نگرانی ایران در سال 2003 به اوج خود رسید و با مشاهده وضعیت آمریکا در عراق کاهش یافت ولی نگرانی از طرف اسرائیل همچنان بیشتر شد در حالی که نگرانی ایران بر اساس موارد ذیل تقویت شد:

اول) افزایش مذاکرات ماراتونی میان اسرائیل و آمریکا در چند سال اخیر. دیدارهای رفت و برگشت و دوره ای مسئولان دو طرف. این دیدارها از زمان ریاست جمهوری جرج بوش برای هماهنگی بیشتر شد. دیدارها و سفرهای نخست وزیر اسرائیل و وزیر دفاع آن که با محوریت برنامه هسته ای ایران انجام شده است زیاد است.
دوم) پس از حمله هوایی موفقی که سپتامبر 2007 به تاسیسات هسته ای سوریه شد، ایران دریافت که انگیزه برای این کار افزایش یافته است و بر همین اساس بود که آمریکا چند بار اعلام کرد که این اقدام، پیامی برای ایران بود و روشن است که ایرانیها دارای نگرانی روزافزونی شدند وقتی دیدند که هیچ کشور عربی یا اسلامی این حمله را محکوم نکرد.
سوم) افزایش نشانه های دال بر تهیه طرحی برای حمله به ایران با توجه به انتشار گزارش هایی درباره رزمایشهای نظامی که نیروی هوایی اسرائیل در دریایی مدیترانه برگزار میکند گویی که خود را برای اجرای حمله به ایران آماده میکند.


بخش دوم) گام‌های ایران... چگونگی پاسخ ایران ؟!

کام ادعا کرد: ایران به دلیل نگرانیهای مذکور اقداماتی اتخاذ کرد، که برخی عملی برخی نمادین بود. این اقدامات تلاشی برای بازدارندگی آمریکا و اسرائیل است. با توجه به این موضوع ایران با دشواریهایی روبه روست که مهمترین آن، موارد ذیل است:

1- چگونگی مقابله با آمریکا برای بازدارندگی آن و ممانعت از اسرائیل بویژه اینکه آمریکا تجارب نظامی در چند سال اخیر در عراق و افغانستان به دست آورده است.
2- با اینکه نیروهای مسلح ایران بزرگ است و از لحاظ تجهیزات و تعداد بزرگترین نیروی مسلح در خاورمیانه است، اما تاثیر نیروهای نظامی کلاسیک آن نسبتا محدود است و نقطه ضعف بزرگ آن در تسلیحات و ابزار کلاسیک، قدیمی و غیرپیشرفته آن در بسیاری از جوانب است.
3- آمریکا و کشورهای اروپایی ایران را از زمان انقلاب اسلامی به سلاحهای با کیفیت بالا تجهیز نمیکنند در حالی که روسیه از طریق چین در دهه 90 با قراردادهای فروش تسلیحات، ایران را به سلاحهای نسبتا نوین تجهیز کرده است.
4- در حالی که صنعت تسلیحاتی ایران در حوزه های مختلف توسعه یافته است ولی هنوز بعد کیفیتی آن به سطح سلاحهای موثرتر نرسیده است.
5- در نتیجه این ضعف تسلیحاتی ایران در این ناحیه، ایران عملا نمیتواند با هر حمله نظامی به تاسیسات نظامی آن مقابله کند ولی میتواند به این حمله پاسخ دهد و منافع آمریکا را هدف بگیرد که این امر خود میتواند واکنش نظامی آمریکا به باقی تاسیسات اتمی ایران را در پی داشته باشد.


با توجه به آنچه گفته شد، ایران تلاش میکند وجهه ای بازدارنده از ترکیب عناصری متعدد از خود به نمایش بگذارد و تلاش میکند پیامهایی دوگانه مانند آنچه در زیر میآید، از زبان مسئولان خود ارسال کند :

1- احتمال وارد کردن ضربه نظامی به ایران بسیار کم است و آمریکا خوب میداند که حمله آن تاوان سنگینی خواهد داشت و در نتیجه برای اجرای حمله نیازمند اسرائیل است که از مساحت کوچک خود در رنج است و به همین دلیل کاملا در تیرس موشکهای ایران است.
2- بر خلاف این، اگر به ایران حمله شود، پاسخ سریع، سخت و دردناک خواهد بود و ممکن است از سلاحهای مذکور نیز استفاده کند.

شخصیتهای ایرانی تلاش میکنند این پاسخ نظامی ایران به هر حمله ای را اینگونه توصیف کنند:

1- استفاده بی شمار از موشکها چه مستقیم علیه اسرائیل چه علیه پایگاه های نظامی پراکنده آمریکا در کشورهای خلیج [فارس] عنصر اساسی در پاسخ ایران است و ممکن است برای حمله به اسرائیل از جنگنده های نظامی نیز استفاده کند.
2- ایران پاسخ نظامی خود را محدود نمیکند و تلاش خواهد کرد که منافع حیاتی طرف مهاجم را در همه جای دنیا هدف بگیرد.
3- اگر آمریکا طرف حمله کننده باشد، ایران بلافاصله نیروهای آمریکا در عراق و افغانستان را هدف خواهد گرفت بخصوص اینکه همه پایگاه های آمریکا در خاورمیانه در تیررس موشکهای ایران است.
4- اگر اسرئیل طرف حمله کننده باشد، جهان اسلام به طور کلی و شیعیان به طور خاص، مثلا حزب الله، ضربات دردناکی وارد خواهند کرد.
5- ایران به نوبه خود با عملیاتهای انتحاری [شهادت طلبانه] تلاش خواهد کرد که تنگه هرمز را ببندد تا روند انتقال نفت خلیج [فارس] را مختل و قیمت نفت را تا میزان هنگفتی بالا ببرد به طوری که برخی ارزیابیها 250 دلار برای هر بشکه را اعلام کرده اند.
6- ایران تلاش میکند به هر کشوری که خاک خود را در اختیار آمریکا برای حمله به ایران گذاشته است، حمله کند.
7- اگر آمریکا به ایران حمله کند، ایران بلافاصله به اسرائیل حمله خواهد کرد.

عنصر اساسی در مکانیزم پاسخ ایران به هر حمله ای در سازمان دفاع و فداکاری نمود دارد. با وجودی که ایرانیها متقاعد شده اند که احتمال اقدام آمریکا علیه کشورشان اندک شده است ولی این احساس آنان را بازنداشته است که احتمالی ولو کوچک بدهند که آمریکا ممکن است این کار را نکند یا از طریق راههای نظامی برای تغییر نظام تلاش نکند آنهم از طریق:
1- حمله به تاسیسات زیربنایی و انبارهای استراتژیک.
2- نابود کردن نهادهای حیاتی کشور.
3- مشوش کردن زندگی به طور کل.
4- فشار بر مردم برای تاثیرگذاری بر نظام.

برای محقق کردن این اهداف، آمریکا از سلاحهای نظامی از هوا و دریا استفاده میکند و برای این کار از استقرار نیروهای زمینی در طول مرزهای ایران در همه جهات بهره خواهد برد. برای مقابله کردن با چنین سناریویی ایران در سالهای پیش طرحی اورژانسی تهیه کرده و برای همین منظور سازمان دفاع و فداکاری تاسیس کرده است که ماموریتهای وارد شده در این طرح را عملی میکند. این طرح که در سه سال اخیر میلیونها دلار برای آن هزینه شده است نزدیک است که به طرحی ملی تبدیل شود که اهداف آن به شرح ذیل است:

1- استفاده از ابزار غیرنظامی برای دفاع از انبارهای راهبردی و حساستر در صورت حمله.
2- تلاش برای کاهش زیانهای حمله احتمالی.
3- ممانعت از صدمه خوردن ثبات نظام.
4- فراهم کردن امکان کمک کشور و دادن خدمات به مردم در وضعیتهای فوق العاده.
5- اقدام به تبلیغات رسانه ای برای ممانعت از کاهش روحیه مردم.

و برای تقویت چهره بازدارندگی و قدرت پاسخ به هر حمله ای، ایران اخیرا اعلام کرد که اقداماتی از جمله اقدامات ذیل برای بهبود قدرت بازدارندگی خود انجام داده است:

1- تلاش برای بهبود بخشیدن قدرت های موشکی از جمله افزایش برد موشکهایی که امروز برد آن به 2000 کیلومتر میرسد و بهینه سازی موشکهای جدید از انواع مختلف و بازسازی ساختاری آن به صورت مستقل از دیگر کشورها توسط سپاه پاسداران ایران.
در همین خصوص سپاه اعلام کرد که آزمایش یک موشک دریایی را انجام داده است که در نوع خود در دنیا بی سابقه است و برد موشک به 300 کیلومتر میرسد.
2- ایران تلاشهای پیگیرانه ای برای بهبود قدرت دفاع هوایی خود صرف کرده و از روسیه دستگاهی مخصوص دریافت کرده است و تا این لحظه محافل اطلاعاتی از دستیابی ایران به سیستم پیشرفته تر «اس-300» مطمئن نشده اند.

افراییم کام افزود: برخی گزارشها از کشورهای شرق اروپا نشان میدهد که ایران با توجه به شکست نیروی هوایی سوریه در مقابله با حمله اخیر به تاسیسات اتمی اش در شمال سوریه، تلاش کرده است با کمک گرفتن از کارشناسان روس قدرت دفاع هوایی خود را آزمایش کند. با این حال، تردیدی نیست که ایران گاهی در سخن گفتن از قدرت نظامی خود مبالغه میکند و به خود امکاناتی را نسبت میدهد که در اختیارش نیست. نمونه این امر زیاد است و میتوان به آزمایش موشکی در اوت 2008 اشاره کرد که گزارشهایی غیردقیق از آزمایش به وسیله ماهواره منتشر شد. همچنین ایران مدعی شد که جنگنده هایی در اختیار دارد که میتواند بدون سوختگیری 3 هزار کیلومتر پرواز کند.

بخش سوم) ایران چگونه به حمله پاسخ میدهد؟

پاسخ ایران به هر حمله ای بسیار سریع خواهد بود

کام ادعا کرد: اختلاف زیادی میان قدرت ادعایی ایران برای مقابله با هر حمله یا تهدیدی وجود دارد با قدرتی که حقیقت دارد. برخی تهدیدهایی که اعلام میکند به دلیل محدود بودن قدرت نظامی ایران عملا وجود ندارد همچنانکه نمونه ای از آن ذکر شد. اما تهدیدهایی نیز وجود دارد که عملا ممکن است به مرحله ظهور برسد ولی تردیدهایی وجود دارد که آیا ایران از آن استفاده میکند یا خیر زیرا ایران بدقت بررسی میکند که قبل از آغاز عملی کردن تهدید خود آن را عملی بکند یا خیر.

به هر حال، باید فرضهای زیر را در نظر گرفت:

1- ایران عملا پس از هر حمله ای بدان پاسخ میدهد زیرا خیلی سخت میشود تصور کرد که ایران مانند صدام در سال 1981، هیچ پاسخی به حمله به تاسیسات اتمی خود ندهد.
2- پیش بینی میشود پاسخ ایران سریع و بلافاصله باشد ولی انتقال ابزار این پاسخ به میدان نبرد، کمی وقت میگیرد.
3- بی شک به توجه به اینکه حمله کننده آمریکا باشد یا اسرائیل، پاسخ ایران مختلف است زیرا ایران تمایل ندارد وارد درگیری نظامی نامحدود و پیچیده با واشنگتن شود.
4- نظام ایران اعتقاد قاطعی دارد به اینکه آمریکا یا اسرائیل در حمله به آن شرکایی دارند برای همین میتوان متصور شد که اگر حمله از جانب آمریکا باشد، ممکن است پاسخ به اسرائیل داده شود.

تردیدهایی وجود دارد درباره اینکه آیا اگر اسرائیل حمله کننده باشد، ایران اهداف آمریکا را خواهد زد یا خیر زیرا ایران تمایل ندارد وارد درگیری خونینی با آمریکا شود مگر اینکه ایرانیها کاملا اعتقاد راسخ داشته باشند که آمریکاییها عملا در حمله اسرائیل مشارکت دارند.

ایران گزینه هایی برای پاسخ به اسرائیل دارد که در صورت حمله رو میکند از جمله:

1- شلیک بسیار متعدد موشک به سوی اسرائیل؛ پاسخ مورد انتظار و سریعترین پاسخ همین خواهد بود. ایران صدها موشک شهاب دارد که برد آن به اسرائیل میرسد.
با توجه به اینکه موشک شهاب صددرصد دقیق نیست ایران آن را به مناطق بزرگ خواهد زد بخصوص به شهرهای مسکونی و شاید تاسیسات اتمی دیمونا را نیز هدف بگیرد. در مقابل اسرائیل پاسخی آماده برای مقابله با موشکها یعنی سامانه [ضد موشکی] حیتس را دارد که انتظار میرود با همه موشکها مقابله کند و اگر این سامانه طبق انتظار کار کند خسارت سنگینی وارد نمیشود. باید یادآوری کرد که ایران توانایی شیمیایی و میکروبی نیز دارد و اگر کلاهک این موشکها را به این موارد مجهز کند زیانهای وارد شده به اسرائیل زیاد و فراتر از حد انتظار میرود. سوالی مهم اینجا مطرح میشود و آن اینکه آیا ایران سلاح کشتار جمعی علیه اسرائیل استفاده میکند؟ اسرائیلی که خیلیها میگویند دولتی اتمی است؟

2- کمک گرفتن از موشکهای حزب الله علیه اسرائیل؛ به طوری که ایران تلاش خواهد کرد در صورت حمله اسرائیل، جهان تشیع را برانگیزاند و مثلا ممکن است از حزب الله کمک بخواهد. سوال این است که تا چه میزان حزب الله آمادگی باز کردن جبهه با اسرائیل دارد در حالی که از جنگ دوم لبنان[جنگ 33 روزه در سال 2006] تلاش میکند از بیم پاسخ نظامی اسرائیل آرامش را حفظ کند؟

3- اجرای عملیات انتحاری [شهادت طلبانه] از طریق سازمانهای فلسطینی؛ میتوان این احتمال را داد که ایران از این راه استفاده کند بخصوص اینکه همه تلاش خود را کرده است تا از طریق تقویت مناسبات با جهاد اسلامی و حماس اقدامات مسلحانه علیه اسرائیل را فعالتر کند ولی درباره میزان موافقت این سازمانها که از لحاظ ساختاری با ایران غیرمرتبط هستند تردید وجود دارد در حالی که امروز منافع حماس در حفظ آرامش است.

4- اجرای عملیات مسلحانه علیه اهداف اسرائیلی و یهودی در خارج از اسرائیل؛ با استفاده از اطلاعات به دست آمده در سراسر جهان و در محافل شیعه یکی از راههایی است که ممکن است ایران از آن استفاده کند به گونه ای که هیچ نشانه ای از خود باقی نگذارند.

راه های احتمالی پاسخ ایران به حمله آمریکا به تاسیسات اتمی و حیاتی:

راه اول) محتمل است که ایران با موشک از جمله از دریا به نیروهای آمریکایی حاضر در افغانستان، عراق و کشورهای خلیج [فارس] و نیروی دریایی آن اقدام کند. همچنین ممکن است از طریق نیروهای شبه نظامی در عراق نیز نیروها و منافع آمریکا را هدف بگیرد.
یک فرضیه دیگر وجود دارد که قائل است ممکن است ایران بدون بر جا گذاشتن رد پایی از خود، حملاتی علیه منافع آمریکا در خارج از مرزهای خاورمیانه اقدام کند و ممکن است پاسخ خود را اینگونه بدهد و البته مراقب پاسخ احتمالی آمریکا نیز هست که قابل پیش بینی نیست. سوالی که اینجا مطرح میشود این است که قدرت نیروهای شبه نظامی در عراق به پاسخ دادن به این نیاز ایران چقدر است و چقدر با منافع این گروهها در عراق سازگار است.

راه دوم) احتمال بسته شدن تنگه هرمز و مخدوش کردن روند انتقال نفت از خلیج [فارس] برای پاسخ دادن به حمله آمریکا ولی این گزینه مشکلاتی پیچیده برای ایران دارد. طبق داده های اطلاعای آمریکا ایران توان بستن تنگه هرمز را دارد ولی برای دوره های زمانی کوتاه زیرا در طولانی مدت این امر آمریکا و جامعه جهانی را وا میدارد تا تنگه را باز کنند و جریان انتقال نفت را به راه بیندازند حتی اگر شده با نیروی نظامی.
مهمتر از این، ممکن است ایران نیز از بسته شدن تنگه زیان ببیند زیرا این اقدام تبعاتی برای خود ایران خواهد داشت. علی اکبر هاشمی رفسنجانی در سال 1983 در آغاز جنگ عراق و ایران بدین موضوع پرداخت و اعلام کرد: تنگه هرمز را خواهیم بست اگر [ایجاد مشکل کنند و] نتوانیم نفت استخراج کنیم حتی اگر به سهم نفتی خودمان زیان بزرگی برسد. این امر ما را مانع نمیشود که این کار را بکنیم زیرا وقتی نفتی نداشته باشیم دیگر خلیج فارس خیلی برای ما مهم نیست. اینطور شد که موضوع تنگه هرمز وارد اختلافات بین المللی شد ولی من فکر میکنم که این گام لزوما اجرایی نخواهد شد.
سخن 25 سال گذشته رفسنجانی، امروز لزومی برای نظام ایران ندارد با توجه به اینکه نظام کنونی حساب خاص خود و معادلات سیاسی جدیدی در عرصه بین المللی دارد و به هر حال اگر ایران هم نخواهد که به جریان انتقال نفت در خلیج [فارس] زیانی برساند قابل پیش بینی است که حمله به ایران سبب بالا رفتن قیمت نفت حداقل در کوتاه مدت خواهد شد.

راه سوم) تهدید ایران به حمله به متحدان آمریکا در خلیج [فارس] در صورتی که مشارکت موثر آنان در حمله ثابت شود بویژه اگر اجازه بدهند خاک آنان برای حمله به ایران مورد استفاده قرار گرفته است.
این اقدام، قابل اجراست ولی مشکل و پیچیده است. زیرا هدف گرفتن تاسیسات نفتی کشورهای خلیج [فارس] میتواند آمریکا را وادارد که به تاسیسات نفتی ایران حمله کند در نتیجه ممکن است سبب خسارت هنگفتی برای ایران شود بویژه اینکه آمریکا میتواند حمله سختی به تحرکات ایران در منطقه بکند.

راه چهارم) بر اثر حمله احتمالی آمریکا به ایران، ممکن است ایران اسرائیل را هدف قرار بدهد بویژه پس از دانستن میزان مشارکت اسرائیل در این عملیات آمریکا.


خلاصه پژوهش: ایران بی شک پاسخ حمله میدهد و پاسخ نیز دردناک خواهد بود

کام نوشت: در نتیجه این بحث باید گفت که ایران راه های عملی متعددی برای پاسخ به حمله نظامی احتمالی به خود دارد و تردیدی نیست که ایران پاسخ میدهد و مانند صدام در سال 1981 و بشار اسد در سال 2007 که تاسیساتشان مورد حمله قرار گرفت، دست روی دست نخواهد گذاشت ولی با توجه به اینکه قدرت نظامی ایران محدود ایران، محتمل است که پاسخ ایران دردناک باشد هرچند در بلندمدت تبعات راهبردی آن تاثیر بزرگی ندارد.

بر خلاف ارزیابی واقعگرایانه درباره محدود بودن پاسخ نظامی ایران به هر حمله ای به تاسیسات اتمی آن، در برخی کشورها، نگرانیهایی درباره عاقبت خطرناک پاسخ ایران وجود دارد که ترس وبیمهای زیر آن را تشدید میکند:

1- فضایی از نگرانی بر برخی کشورهای غربی حاکم شده است که نگران پاسخ نظامی ایران است؛ مثلا اقدامات تروریستی که میتواند ثبات منطقه را بر هم بزند بخصوص اینکه اقدام نظامی علیه ایران میتواند روند طولانی مدتی برای چندین سال در این باب آغاز کند همچنانکه از گسترش احساسات ضدغربی در جهان عرب و جهان اسلام نیز میترسند.
2- ایران تصویری از خود ارائه میدهد مبنی بر اینکه کشوری است که قادر است به هر حمله نظامی پاسخ بدهد ولو برای طولانی مدت. ایران بر تهدید هرکشوری که در اندیشه حمله به آن باشد، تاکید میکند.
3- اگر عملیات نظامی علیه تاسیسات هسته ای ایران شکست بخورد نتایج آن بلندمدت و بسیار فاجعه بارتر خواهد بود اگر حمله ای اساسی نشود.
4- در هر صورتی، میتوان این طور تصور کرد که حمله احتمالی به ایران و پاسخ به آن بی شک به افزایش قیمت نفت برای مدتی نامعلوم منجر خواهد شد.


حمله هم برنامه هسته ای ایران را متوقف نمیکند بلکه به ایران مشروعیت میدهد

افراییم کام در پایان تاکید کرد: علاوه بر این تبعات و ابعاد قابل پیش بینی دیگری نیز وجود دارد که به کشورهایی مرتبط است که برای حفظ مناسبات خود از مشارکت در حمله به ایران خودداری میکنند. زیرا این عقیده نزد بسیاری از کشورها پذیرفته شده است که حمله به ایران هم این کشور را از پیشرفت در برنامه هسته ای آن باز نمیدارد هرچند حمله بتواند روند هسته ای ایران را برای مدتی به تاخیر بیندازد و در این صورت چه بسا این حمله، مشروعیت بین المللی به ایران بدهد.

همچنانکه هر حمله ای به ایران میزان تایید و حمایت مردم از دولت ایران را افزایش میدهد ولو برای دوره زمانی پس از حمله بنابراین برخی رویکردها در ایران و جهان اسلام تقویت می‌شود.


[url=http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13900811001239]منبع[/url]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
جناب IPS اخطار آخر هست به شما.


خبر بدون منبع قرار نديد.

قفل ميشه و به بايگاني فرستاده خواهد شد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ایشون اطلاعات کمی درباره موشک ها داشته و فکر میکنه آخرین برد 2000 تا هستش!

ایشون با نگاه تحقیر آمیزی به دستاوردهای نظامی ایران نگاه میکنه.

اطلاعات خیلی کمی داره و بهش توصیه میکنم بیاد میلیتاری عضو بشه :mrgreen:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
مديران محترم - چون امكان اديت نبود متاسفانه مجبور به ارسال دو پست متوالي شدم.

خواستم عرض كنم كه چرا مطالب لينك مورد نظر حذف شده است؟ لطفا يكي از مديران مطلع راهنمايي كنند.

--

موفق باشيد

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بازی سیاسی برای نشوندن ایران پای میز مذاکره است

و الا اگر امریکا برای این حمله درصد موفقیت 50 درصد هم قائل بود یک لحظه هم تامل نمی کرد

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
مهمان
این موضوع نسبت به پاسخ بیشتر بسته شده است.

  • مطالب مشابه

    • توسط amirarsalankhan
      بمب افكن تهاجمي نسل بعد، LRS-B
       
                                 
       
       
      بمب افكن نسل بعد ( NGB، قبلا به نام بمب افكن 2018 شناخته مي شد ) يك برنامه به منظور توسعه يك بمب افكن جديد براي نيروي هوايي ايالات متحده بود. NGB قرار بود تا در حدود سال 2018 و به عنوان يك بمب افكن پنهانكار، مادون صوت، برد متوسط و با قابليت متوسط حمل سلاح وارد خدمت شود و به تدريج جايگزين بمب افكن هاي پير و پا به سن گذاشته (  B-52 Stratofortress  و B-1 Lancer ) گردد. ولي برنامه توسعه NGB با ظهور طرح بمب افكن دور برد تهاجمي سنگين ايالات متحده به فراموشي سپرده شد.
       
         
       
      اين اتفاق زماني افتاد كه در ژوئن 2010 سپهبد Breedlove  در مصاحبه اي بيان كرد كه اصطلاح بمب افكن نسل بعد مرده و از اين به بعد نيروي هوايي بر روي طراحي بمب افكن هاي دور برد تهاجمي كار خواهد كرد كه در آن از سيستم هاي به كار رفته در جنگده هاي F-22 و F-35 استفاده خواهد شد تا بمب افكني مقرون به صرفه و با قابليت هاي استثنايي هر دو جنگنده فوق جهت انجام ماموريت ها طراحي و توليد گردد.
       
             
       
       
      بمب افكن دور برد تهاجمي (Long Range Strike Bomber)
      برنامه توسعه بمب افكن دور برد تهاجمي ( LRS-B ) به معناي واقعي كلمه پنهانكار است! و اطلاعات خيلي كمي از آن منتشر شده است ولي اهميت آن را به خوبي مي توان در رفتار پنتاگون و شركاي صنعتي بزرگ آن احساس كرد.بسياري از كارشناسان معتقدند كه برنامه توسعه اين بمب افكن ساختار نيروي هوايي ايلات متحده را در 20 سال آينده شكل خواهد داد و هر شركتي كه برنده مناقصه توليد اين بمب افكن شود پول پارو خواهد كرد و بازنده نيز مي تواند مطمئن باشد كه جايگاهي در آينده هوانوردي نظامي ايلات متحده نخواهد داشت مگر ان كه معجزه اي كند!
      هر چند امروزه لاكهيد ماريتن به لطف پروژه F-35 آينده خود را در صنعت هوانوردي نظامي ايالات متحده تضمين كرده است و بويينگ نيز به مدد توليدات هوانوردي غير نظامي خود مي تواند از اين بحران عبور كند و تنها نورث روپ است كه چاره اي ندارد و  بايد اين مناقصه را برنده شود تا بتواند با خيال راحت به آينده خود فكر كند
      شناخته ها و ناشناخته ها
      پيش بيني شده 80 تا 100 فروند از اين بمب افكن جديد جايگزين ناوگان فعلي بمب افكن هاي ايالات متحده شود.  
      پنهانكار بودن ،قابليت حمل سلاح هاي هسته ايو داراي بودن هر دو حالت پروازي سرنشين دار و بي سرنشين از الزامات طراحي LRS-B است.قيمت تعيين شده براي هر فروند بمب افكن جديد 550 ميليون دلار در سال 2010 پيش بيني شده و قرار است به جهت كم كردن هزينه ها از فناوري موجود در طراحي ان استفاده شود ولي ساختار طراحي آن بايد به شكلي باشد كه بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز استفاده كند.دو رقيب اصلي در طراحي اين بمب افكن يكي كمپاني  Northrop Grumman, با سابقه طراحي بمب افكن پنهانكار و گرانقيمت B-2 است و ديگري مشاركت كمپاني هاي بويينگ و لاكهيد مارتين با سابقه طراحي جنگنده هاي F-22 و F-35 .همچنين پيش بيني مي شود در اواسط دهه 2020 اولين پروازهاي اين بمب افكن انجام شود.طبق حدس هايي كه كارشناسان مي زنند نيروي هوايي آمريكا به دنبال يك بمب افكن در اندازه اي حدودا نصف B-2 است كه از دو موتور F-135 همانند F-35 سود ببرد.
       
                                              
                                         
                                          پيشران F-135 Pratt  & Whitney
       
      الان همه شما ميگوييد اين كه خيلي كوچيكه، خب مسلما بايد بزرگتر بشه ولي با صحبتي كه رابرت گيتس وزير سابق دفاع انجام داد و به اعضاي كنگره گفت كه قيمت هر فروند 550 ميليون دلار ميشود راه را بر روي بزرگتر شدن اين بمب افكن فعلا بست. و اين نگراني را در بين كارشناسان به وجود آورد كه هر شركتي كه بتواند با حداقل آيتم هاي اساسي يك بمب افكن توليد كند برنده اين مناقصه خواهد بود بدون توجه به نيازهاي اساسي نبردهاي آينده.بنابراين يكسري الزامات از سوي كارشناسان هوانوردي نظامي جهت توسعه LRS-B  پيشنهاد شده است :
      پنهانكاري
      امروزه ميدانيم كه 80 درصد قابليت پنهانكاري به شكل و طراحي هواپيما بستگي دارد و فقط 20 درصد به مواد و تكنولوزي پيشرفته به كار رفته در آن وابسته است. كه همين 20 درصد هم بيشترين هزينه را به خود اختصاص مي دهد. پس يايد تعادل خوبي را بين اين دو بخش برقرار كرد تا هزينه هاي طراحي و توسعه سرسام اور نباشد.
      تعمير و نگهداري
      استفاده از مواد جاذب امواج رادار ساخته شده مي تواند نگهداري اين بمب افكن را بسيار راحت تر كند تا استفاده از موادي كه در لبه تكنولوژي روز قرار دارند و بسيار گران قيمت خواهند بود و نگهداريشان نيز بسيار مشكل است.ولي پلت فرم طراحي نيز بايد به شكلي باشد كه اين پرنده بتواند در 50 سال آينده آسمان ها را همچنان تسخير كند و پذيراي مواد جديد و تكنولوژي هاي نوين نيز باشد.
      قابليت حمل بمب هاي هسته اي
      تصميم گيري در اين مورد بايد همين الان صورت بگيرد، هر چند نيروي هوايي علاقه دارد تا چند سال بعد از توليد بمب افكن ها مجوز حمل سلاح هاي هسته اي را براي آنها صادر كند ولي با توجه به پيشرفت هاي سريع در صنعت هوانوردي نظامي از الان اين پرنده بايد طوري طراحي شود كه حداقل نيمي از آنها از ابتدا قابليت حمل بمب هاي هسته اي و هيدروژني را داشته باشند. و توانايي بازدارندگي ايالات متحده را همچنان حفط كنند.
      كنار گذاشتن طرز فكر شواليه تنها!
      بسياري از مردم فكر مي كنند كه پنهانكاري يعني يك جنگنده پنهانكار به تنهايي و با شجاعت به مانند يك شواليه به مواضع دشمن حمله مي كند و تمامي آنها را نابود ميسازد!! از الان بايد اين تفكر را دور ريخت و يك برنامه جامع جهت حملات پر تعداد بمب افكن هاي نسل بعد در نظر گرفت و تمام سناريوهاي موجود و تهديدات لازم را در آنها پيش بيني كرد تا قدرت واقعي بمب افكن ها و تاثير آنها بر روي مواضع دشمن مشخص شود.
      ساخت يك بمب افكن، نه فقط يك پلت فرم صرف
      در سال هاي بعد LRS-B تنها بمب افكن سنگين ايالات متحده خواهد بود. پس بايد به شكلي طراحي شود كه قابليت باز طراحي بسياري از قسمت هاي آن وجود داشته باشد و بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز به خوبي بهره مند شود. همچنين LRS-B بايد بتواند ماموريت هاي دريايي را نيز به خوبي ماموريت هاي زميني انجام دهد.
      نگه داشتن خلبان در كابين
      با وجود داشتن فناوري پروازهاي بي سرنشين اما ما نبايد در دام اين صحبت ها بيافتيم كه LRS-B بايد تنها قابليت بي سرنشين داشته باشد!، نداشتن خلبان در ميدان نبرد يعني نداشتن حس مسئوليت پذيري و ابتكارات لحظه اي نمي توان از جذابيت هاي فراوان پرنده هاي بي سرنشين گذشت ولي يك بمب افكن سنگين بي سرنشي نياز به حمايت زميني بسيار بيشتري از بي سرنشين هاي فعلي دارد كه اين خود هزينه ها را بسيار بالاتر مي برد.مورد بعدي قابليت ضعيف بي سرنشين ها در سوخت گيري هاي هوايي است كه در حين ماموريت هاي يك بمب افكن دوربرد الزامي است و يك خلبان در هر شرايط آب و هوايي يا زماني به راحتي آن را انجام مي دهد.و در آخر فكر كنيد كه يك بي سرنشين بخواهد بمب هسته اي نيز با خود حمل كند، خيلي فكر خوبي نيست و حتي كابوس آور نيز هست. هر چند خيلي ها فكر ميكنند بهتر بمب هاي هسته اي را به دست بي سرنشين ها سپرد!
      فراموش نكردن چيزهاي كوچك
      بايد فضاي كافي براي خلبان در پروازهاي طولاني در نظر گرفت تا اعصابش راحت باشد و تحت فشارهاي جسمي قرار نگيرد. اين مورد حتما بايد لحاظ شود و سعي شود از تجربه B-2 در اين مورد درس گرفته شود.
      در ژانويه 2011 نيروي هوايي فهرستي كوتاه از اهداف مورد نظر خود را براي بمب افكن تهاجمي منتشر كرد
      اهداف طراحي در نظر گفته شده براي يروژه LRS-B در ژانويه 2011
      كل هزينه پروژه نبايد از 40 تا 50 ميليارد دلار بيشتر باشد سرعت مادون صوت حداكثر بردي پروازي بيشتر از 9250 كيلومتر مداومت پروازي 50 تا 100 ساعت براي پروارهاي بي سرنشين قابليت بقا در حملات روزانه به مواضع دشمن با وجو د قدرتمند ترين دفاع هوايي موجود  
      در پايان تصاويري از طرح هاي مفهومي اراده شده توسط سه كمپاني معظم شركت كننده در اين مناقصه
       
                       
                                                           
       طرح پيشنهادي كمپاني نورث روپ گرومن
       
       
       
       
                      
                                                                              
       طرح پيشنهادي كمپاني لاكهيد
       
       
       
       
       
                         
                                           
        طرح پيشنهادي كمپاني بويينگ
       
       
      حال بايد منتظر ماند و ديد كه در چند ماه آينده مقامات نيروي هوايي كدام يك از طرح هاي پيشنهادي را براي آينده توان هوايي ايالات متحده انتخاب خواهند كرد.
      نظر شما چيست؟
      كم و كاستي بود  دوستان به بزرگواري خودتون ببخشيد، تقديم به ارواح طيبه شهداي مرزباني ناجا در حادثه اخير نگور
      با تشكر فراوان از دوست و استاد گرامي جناب 7mmt به جهت پيشنهاد اين موضوع و كمك هاي بسيارشان
      تهيه شده توسط امير ارسلان رهسپار ، فقط براي ميليتاري
       
       
      منابع :
      http://en.wikipedia.org/wiki/Next-Generation_Bomber
       
      http://www.defensenews.com/story/defense/air-space/strike/2015/01/18/air-force-bomber-industry/21805275/
       
      http://defensetech.org/2014/09/15/air-force-plans-major-step-in-long-range-strike-bomber-program/
       
      http://breakingdefense.com/2014/09/b-2-pilots-lessons-for-lrsb-americas-new-bomber/
    • توسط Phantom3
      موشکDelilah یک موشک الکترو اپتیکال می باشد که در اسرائیل و توسط صنایع نظامی این رژیم (IMI) به منظور هدف قرار دادن اهداف متحرک و غیر متحرک ساخته شده است.موشک Delilah نام سری موشک های گوناگون اسرائیل می باشد که توسط IMI ساخته شده اند.این موشک در اصل به عنوان یک تله هوایی ساخته شده بود، اما در دهه 1990 نوع تهاجمی و ضربتی از این موشک عرضه شد که توسط F-16 ها و F-4E های آپگرید شده ، که نقش جنگنده های هجومی را ایفا می کردند ، استفاده می شد.نوع ضد رادار این موشک از نوع هواپرتاب می باشد. این گونه از نیمه دهه 60 میلادی وارد خدمت شد. وظیفه این نمونه یافتن سایت های راداری در هنگامی بود که این رادار ها در حال کار بودند و با این کار آنها را یافته و نابود می کرد.

      Delilah-1
      این گونه از نوع هواپرتاب می باشد و در رده موشک های کروز قرار می گیرد . این موشک دارای یک موتور توربو جت بود و این موتور توربوجت به آن این امکان را می داد تا با درنگ کردن درست به خوبی هدف قرار دادن اهداف متحرک ، اهداف با استتار بسیار خوب را نیز مورد هدف قرار دهد.که این ویژگی این موشک را به یک موشک ایده آل برای نابودی سایت های سام تبدیل کرده است.این موشک دارای بردی برابر 150 کیلومتر است و توانایی نابود اهداف ، چه دریایی و چه زمینی را دارد.هدایت خودکار به کار رفته درآن به خوبی سیستم های هدایتی INS/GPS می باشد که به موشک امکان انجام ماموریت های خود اتکا را می دهد.این موشک توانایی تطبیق با سرهای جنگی گوناگون را دارد و نیز می تواند توسط بسیاری از هواگرد ها حمل شود.این موشک توانایی شلیک از هواگردها ، بالگردها یا لانچر های زمینی را دارد. اندازه جمع و جور این موشک به آن این امکان را می دهد که توسط بالگردهای سیکورسکی UH-60A و SH-60B حمل شود.این موشک سر جنگی کوچک ولی موثر حمل می کند که به آن امکان هدف قرار دادن و نابودی اهداف با کمترین خطر را می دهد.این موشک نخستین بار توسط اسرائیل در جولای و آگوست 2006 ، یعنی درجنگ با لبنان، استفاده شد.این موشک در این جنگ توسط F-16D پرتاب می شد.



       
       
       
      Delilah-2
      این موشک با سرمایه گزاری چین درحال توسعه و ساخت توسط اسرائیل می باشد .این موشک از موتور Bet Shemesh Sorek 4 استفاده می کند که تراستی معادل 800 پوند ایجاد می کند. این ویژگی به موشک این امکان را می دهد که برد بیشتر و سر جنگی بزرگتری داشته باشد.




      Delilah-GL
      این موشک یک موشک زمین پرتاب می باشد که در اصل نوع تغییر یافته موشک کروز Delilah است و بردی معادل 250 کیلومتر دارد که ممکن است برد واقعی آن نباشد ، یعنی امکان دارد این موشک بردی بیش از 300 کیلومتر داشته باشد .
      این موشک با سر انفجاری متعارف 30 کیلوگرمی مسلح می شود اما توانایی حمل انواع دیگری را نیز دارد. این موشک توسط GPS هدایت می شود و توانایی گشت در منطقه جنگی را قبل از تایید هدف دارد.

      مترجم :Phantom3
      استفاده از این مطلب تنها با ذکر نام مترجم و لینک به سایت Military.ir مجاز می باشد.
    • توسط farmandekoll
      F-117 نایت هاوک (شاهین تاریکی) نخستین هواپیمای عملیاتی است که به منظور استفاده از فناوری پنهانکاری طراحی شد. طراحی منحصر بفرد این هواپیمای تک سرنشینه تواناییهای استثنایی را به این هواپیمای تهاجمی می افزاید. اندازه این هواپیما در حدود F-15 ایگل می باشد که دو موتور توربو فن F404 که هرکدام نیرویی معادل 48 کیلو نیوتون (10800 پوند) ایجاد می کنند دارد. هم چنین دارای کنترل با سیم می باشد. قابلیت سوختگیری هوایی برد نایت هاوک را افزوده و آن را به یک سلاح بازدارنده و ترساننده ی ایالات متحده تبدیل کرده است. توانایی حمل انواع سلاح ها با سیستمهای ناوبری و حمله یکپارچه و سیستمهای الکترونیک پروازی ( اویونیک) موثر بودن این هواپیما را در عملیات مختلف اثبات می کند و بار کاری خلبان را کم می کند. کشیدن نقشه های با جزییات ریز برای عملیات روی نقاط با پدافند سنگین و قوی با استفاده از سیستم طراحی نقشه خودکار به ارزشهای این هواپیمای منحصر بفرد می افزاید.اولین F-117 در سال 1982 تحویل داده شد و آخرین تحویل در سال 1990 بود. تصمیم تولید F-117 در سال 1978 گرفته شد. اولین پرواز آن در سال 1981 انجام شد.

      جزییات :


      وظیفه : هواپیمای تهاجمی پنهانکار

      سازنده : لاکهید

      استفاده کننده : نیروی هوایی ایالات متحده

      موتور : دو موتور توربو فن بدون پس سوز F404-GE-F1D2 با قدرت 48 کیلو نیوتن (10800پوند)

      ابعاد : طول 10.08 متر، ارتفاع 3.78 متر، دهنه بال 13.20 متر

      اوزان: وزن خالی آن 13.381 کیلوگرم برآورد شده است، حداکثر وزن برخاست 13.814 کیلوگرم

      اجرا : حداکثر سرعت 0.98 ماخ یا 1040 کیلومتر بر ساعت(656 مایل بر ساعت)، سقف پرواز 15.240 متر برآورد شده است ( 50000 پا)

      سلاحها : تا 2268 کیلوگرم (5000 پوند) انواع بمب های هدایت شونده، موشکهای هوا به زمین، موشکهای زد رادار یا موشکهای هوا به هوای AIM-9 که در یک جایگاه درونی حمل می شوند.




    • توسط onin
      در ۲۵ فوريه ۵(۱۹۲۵ اسفند ۱۳۰۴) اولين خلبان ايراني كه كلنل احمدخان نخجوان نام داشت يك هواپيماي برژت -۱۹ را با پرچم و نشان ايران از فرانسه به پايگاه قلعه مرغي تهران پرواز داد. كلنل نخجوان در فرانسه دوره ديده بود و فقط ۲۰۰ ساعت پرواز داشت. بدين ترتيب در اين تاريخ اولين هواپيماي نيروي هوايي ايران با خلباني يك ايراني مرزهاي بين المللي را درنورديد و به فضاي پروازي ايران رسيد. در اين زمان ديگر خلبانان ايراني تحت نظارت يك استاد خلبان آلماني به نام «شفر» در ايران دوره مي ديدند. خريد هواپيما قسمت آسان كار بود. آموزش خلبانان براي پرواز كردن با آنها، نفرات پشتيباني زميني براي نگهداري و تعمير آنها و ساختن فرودگاه ها قسمت سخت كار بود كه زمان هم مي برد. در همين دوره زماني نيروي هوايي ايران از قالب يك اداره كوچك در ستاد فرماندهي ارتش خارج شده و به يك نيروي جداگانه تبديل شده بود كه «نيروي هوايي ارتش شاهنشاهي ايران» نام گرفته بود؛ اولين فرمانده نيروي هوايي ايران هم كسي نبود به جز كلنل احمدخان نخجوان. در سال ۱۹۲۴ (۱۳۰۳) اولين گروه از دانشجويان دوره خلباني و تكنسين پرواز به روسيه و فرانسه فرستاده شدند. بعدها در سال ۱۹۲۹ (۱۳۰۸) ايران ۱۵ خلبان داشت كه شش نفر از آنها در مدرسه پرواز ايستر فرانسه و ۹ نفر ديگر در مدرسه پرواز سباستوپول روسيه آموزش خلباني ديده بودند. در اين سال IIAF مخفف Imperial Iranian Air Force داراي ۳۳ فروند هواپيما از ۹ مدل مختلف بود. طي ۱۵ سال به يعني تا آغاز جنگ جهاني دوم بيش از ۳۰۰ هواپيما از ۱۸ مدل مختلف در اختيارنيروي هوايي ايران بود. در همان زمان هشت پايگاه هوايي كه مدارس آموزش خلباني و يك مركز آموزش تعميرات و نگهداري را شامل مي شدند ساخته شده بود. يك كارخانه مونتاژ هواپيما به نام «شهباز» هم ساخته شده بود كه قادر بود سه مدل مختلف هواپيما را مونتاژ كند. در سال ۱۹۴۱ (سوم شهريور ۱۳۲۰) بي طرفي ايران در جنگ جهاني دوم نقض شد و نيروهاي هوايي و دريايي انگليس و روسيه از شمال و جنوب به ايران حمله كردند. نيروي هوايي جوان ايران كه به تازگي به ساختن ساختارهاي اساسي خود مشغول شده بود، تحت هيچ شرايطي توانايي رويارويي با اين نيروي عظيم و توانمند را نداشت. با اين وجود تعدادي از پرسنل جوان اين نيرو تصميم به مقابله با بيگانه گرفتند و با كنترل پادگان قلعه مرغي دو هواپيما از اين پادگان به خلباني سروان وثيق و استوار شوشتري كه با شليك ضدهوايي مواجه شده و به ناچار آسمان تهران را ترك كردند. نيروهاي ائتلاف انگليس و روسيه كنترل دو پايگاه هوايي ايران را در دست گرفتند. آنها به ترتيب در مهرآباد و قلعه مرغي مستقر شدند. از نيروي هوايي جوان ايران تقريباً هيچ چيز باقي نماند. پس از پايان جنگ ارتش بريتانيا ايران را ترك گفت اما ارتش روسيه از ترك ايران سر باز مي زد و كنترل شمال ايران را در اختيار داشت. سه ماه پس از اين اتفاق نيروهاي سرخ روسيه ايران را ترك گفتند. پس از اين نيروي هوايي ايران هميشه به عنوان نيروي برتر در خاورميانه شناخته مي شود. موقعيت استراتژيك ايران توسط آمريكا ناديده گرفته نشد و آمريكا از اوايل دهه ۱۹۶۰ شروع به فروش تعداد زيادي از هواپيماهاي پيشرفته خود به ايران كرد. در سال ۱۹۶۵ ميلادي ايران اولين هواپيماجت خود با نام اف - ۸۴ جي جت ثاندر دريافت كرد. در سال ۱۹۶۵ هواپيماهاي اف-۵ فريدم توسط ايران خريداري شدند و به دنبال آن در سال ۱۹۶۸ اف-۴ فانتوم هم به ايران فروخته شد. در سال ۱۹۷۰ ايران داراي قوي ترين نيروي نظامي در منطقه بود. قبول فروش هواپيماهاي فوق پيشرفته اف-۱۴ اي تام كت به همراه موشك هاي پيشرفته اي آي ام - ۵۴ فينيكس از سوي آمريكا به ايران نشان دهنده روابط بسيار گرم بين ايران و آمريكا بود. در پي وقوع انقلاب اسلامي در سال ۱۹۷۹ دكترين و استراتژي نظامي ايران تغيير يافت و ايران ديگر به خريد تسليحات پيشرفته و گرانقيمت علاقه نشان نداد و همين باعث ايجاد نوعي تغيير قدرت در منطقه شد. ايران ديگر نه تنها دوست صميمي آمريكا نبود، كه به خاطر سياست هاي امپرياليستي و ضد انساني آمريكايي به دشمن اصلي آن تبديل شد. آمريكا و ديگر كشورهاي غربي تحريمي نظامي عليه ايران اتخاذ كردند. كمك هاي آمريكا قطع شده بود و نيروي هوايي ايران از فرار و بركناري افسران زمان شاه رنج مي برد كه همين امر به پايين آمدن سطح سرويس دهي در نيروي هوايي منجر شده بود. به دليل تحريم تسليحاتي ايران و نرسيدن قطعات مورد نياز، آمار عملياتي نيروي هوايي ايران سريعاً رو به كاهش بود. پس از انقلاب نيروي هوايي به «نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران» كه خود ارتشيان به آن «نهاجا» مي گويند تغيير نام داد. نام انگليسي آن هم Islamic Republic of Iran Air Force است كه به اختصار IRIAF خوانده مي شود. در همين اوضاع و احوال عراق با مناسب يافتن فرصت درصدد برآمد تا با حمله به ايران قسمت هاي وسيعي از خاك ايران را ضميمه قلمرو خود كند؛ به همين خاطر در ۲۲ سپتامبر ۱۹۸۰ (۳۱ شهريور ۱۳۵۹) با يورشي عظيم به خاك ايران از طريق هوا، زمين و دريا جنگ تحميلي هشت ساله را عليه ايران آغاز كرد. جنگ با حمله هوايي نيروهاي عراقي به شش پايگاه نيروي هوايي ايران و چهار پادگان آغاز شد و همزمان چند لشكر و تيپ مستقل عراق در چهار محور از طول ۷۰۰ كيلومتر مرز مشترك با ايران به عمق خاك ايران يورش بردند. اولين حمله هوايي عراق چندان موفقيت آميز نبود. دلايل آن را مي توان به برنامه ريزي ناكافي و نادرست عمليات، نداشتن اطلاعات كافي از اهداف و استفاده نامناسب از بمب هاي جي پي(بمب هايي كه هدف خاصي ندارند و براي انهدام كلي به كار مي روند) برشمرد. در مهرآباد يك هواپيماي اف-۴ اي در هنگام جابه جايي براي در امان ماندن از حملات دشمن دچار سانحه شد و از همدان هم گزارش هايي در مورد خسارت يك فروند اف-۴ رسيد. اولين عمليات هوايي ايران در پاسخ اين حمله و بلافاصله پس از آن در خاك عراق موفقيت آميز بود. در اين عمليات چهار فروند هواپيماي اف-۴ به پايگاه دريايي الشعبيه در نزديكي بندر ام القصر حمله بردند. اين چهار فروند هواپيما كه ۴۵۰ كيلوگرم بمب بر سر اين پايگاه ريختند عمليات خود را از پايگاه بوشهر شروع كردند. در ميان اهداف چندباطري موشك ضد كشتي وجود داشت. اين عمليات تلافي جويانه نيروي هوايي ايران به قدري سريع بود كه خط پدافند عراق در طول مسير پرواز دچار غافلگيري شده بود. روز بعد در عملياتي غيرقابل باور ۱۴۰ فروند از جنگنده ها و جنگنده بمب افكن هاي ايران به ويژه اف-۴ و اف-۵هاي پايگاه هاي بوشهر، همدان و تبريز توانستند با نفوذ خود به خاك عراق تلفات سنگيني به پايگاه ها و تاسيسات نظامي عراق وارد كنند. در اولين روزهاي جنگ چندين حمله هوايي ديگر به تاسيسات نظامي عراق از قبيل ام القصر انجام شد. در يكي از اين حملات دو فروند اف-۴ كه هر كدام شش بمب جي پي ۳۴۰ كيلوگرمي حمل مي كردند به تاسيسات نظامي دريايي و كشتي هاي موشك انداز عراق حمله بردند. در حدود ۲۰ دقيقه بعد يك فروند هواپيماي آر اف-۴ اي عكس هاي شناسايي از منطقه گرفت كه نشان مي داد كشتي ها و تاسيسات بندري دچار صدمات و خسارات سنگيني شده اند. تاكتيك كلي در طول انجام چنين عمليات هايي رسيدن به هدف از راههاي مختلف، انجام يك پاپ -آپ بيش از رسيدن به هدف و شيرجه زدن روي هدف براي انهدام آن است. در هنگام بازگشت دو اف-۴ يكي از آنها توسط يك موشك سام مورد اصابت قرار گرفت كه باعث آسيب ديدن برخي از سيستم هاي آن شد اما همچنان مي توانست پرواز كند. اما آتش خاموش كن ها كار نكردند و بال راست - محل اصابت موشك - آتش گرفت. باند فرود نزديك ترين پايگاه هوايي هم به دليل هجوم اوليه ارتش عراق براي فرود مناسب نبود و به همين خاطر مجبور به فرود در يك باند ناآماده با سرعت بالا شد. چرخ ها تركيدند و هواپيما در حالي كه سرنشينان آن اجكت كرده بودند از انتهاي باند خارج شد. بعدها اين هواپيما با تعويض بال و ديگر تعميرات دوباره به جنگنده هاي مورد استفاده در جنگ پيوست. اين تعويض بال كه اولين بار در ايران انجام مي شد را مي توان نقطه آغاز انجام كارهاي غيرممكن در نيروي هوايي دانست. در اولين ماههاي جنگ «نهاجا» تلاش هاي خود را به جلوگيري پيشرفت نيروي زميني ارتش عراق معطوف كرده بود. جنگنده هاي ايراني براي اين كار با استفاده از راكت هاي ضد زره دانه به دانه تانك ها و زره پوش هاي عراق را شكار مي كردند و حتي گاهي اوقات تا ارتفاع سه تا چهار متر زمين هم پايين مي آمدند. در مقابل عراق هم از هواپيماهاي ميگ-۲۱ و ميگ-۲۳ براي پوشش نيروي زميني خود استفاده مي كرد كه اين پوشش به ناچار منجر به درگيري هوايي بين ايران و عراق مي شد كه مي توان پيروزي هاي ايران در اين زمينه را بيشتر از عراق دانست. مخصوصاً در اوايل جنگ كه آنها در مقابل هواپيماهاي اف-۱۴ ايران توانايي انجام هيچ عملي را نداشتند كه در اواخر جنگ با خريد ميراژ اف-۱ از فرانسه توانستند كمي جنگ هاي هوايي را متعادل كنند. جنگ تحميلي عليه ايران علاوه بر خسارات و تلفات جانبي بسيار، دستاوردهاي ارزنده اي براي نيروي هوايي ايران داشت. نيروي هوايي در اين هشت سال توانست به تكنولوژي ساخت بسياري از قطعات مورد نياز خود دست يابد و در برخي موارد به خودكفايي برسد.
    • توسط onin
      http://www.pinetreeline.org/planes/B-52-10.jpg هواپیمای بمب افکن B-52، بمب افکنی دور برد و در کلاس سنگین وزن است که می تواند گونه های مختلفی از ماموریت ها را به انجام برساند. این هواپیما قادر به پرواز در سرعت های بسیار بالا، البته زیر سرعت صوت و در ارتفاع بالغ بر 50,000 پا پرواز بوده و توانایی حمل بمب های هسته ای یا اتمی و همچنین بمب های معمولی را نیز دارد. http://www.saceliteguard.com/images/B-52 H dropping M-117 750 pound bombs.jpg هواپیمای بی 52 برای مدت بیش از 35 سال تنها بمب افکن دارای سرنشین سنگین وزن ایالات متحده بوده است. این بمب افکن، قادر به پرتاب و شلیک بیشتر سلاح های موجود است و حتی بدین صورت، بیم آن می رود که پس از به روز ساختن سیستم های اویانیکی و پیشرانه ها و دیگر قمست های آن، این هواپیما تا سال 2045 نیز در خدمت باشد. البته این بمب افکن آمریکایی را BUFF که مخفف عبارت Big Ugly Fat Fellow و به معنای مرد چاق گنده زشت است، نیز می نامند. اولین مدل هواپیمای بی 52 در سال 1954، اولین پرواز خود را انجام داده و مدل B آن نیز در سال 1955 وارد خدمت گشت. به طور کلی 744 بمب افکن بی 52 ساخته شده و آخرین گونه آن نیز که مدل H نامیده می شود، در سال 1962 تحویل شد. این بمب افکن استراتژیکی، دارای بردی برابر با 14,162 کیلومتر است که از این رو، هواپیمایی میان قاره ای یا کانتیننتال گفته می شود. البته این برد، در حالت بدون سوخت گیری هوا به هوا اندازه گیری شده است، و در غیر این صورت، برد این هواپیما، با سوخت گیری هوا به هوا می تواند نا محدود باشد. در این هواپیما، از مدل جی به بعد تغییراتی در شکل بدنه مانند کوتاه تر شدن سکان عمودی یا همان پایدار کننده عمودی آن داده شد. http://www.militarypictures.info/d/294-3/B-52.jpg این بمب افکن سنگین ساخت شرکت بوئینگ بوده و از هشت موتور توربوفن پرات اند ویتنی TF-33 هر یک با قدرت کشش بیش از 7000 کیلوگرم بهره می برد. بالاترین سرعتی که این هواپیما قادر به دستیابی به آن است، حدود 0/8 ماخ بوده که معادل 650 مایل بر ساعت نیز می باشد. هدایت این هواپیمای بمب افکن بر عهده 5 خدمه بوده که سیستم صندلی خدمه ها، از توانایی اجکت یا پرتاب کردن در مواقع خطر نیز برخودار است. لازم به ذکر است که قیمت تمام شده این هواپیمای غول پیکر، حدود هفتاد و چهار میلیون دلار می باشد.
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.