Recommended Posts

رئیس سابق دستگاه اطلاعات نظامی رژیم صهیونیستی گفت: حمله به تاسیسات هسته ای ایران منجر به نابودی اسرائیل خواهد شد و نتایجی که امیدواریم از حمله به ایران عاید ما شود، معکوس خواهد بود.


به گزارش واحد مرکزی خبر، روزنامه صهیونیستی معاریو سناریویی درباره حمله نظامی این رژیم به ایران تهیه کرده است که بر اساس آن تاسیسات هسته ای ایران ، هدف هواپیماهای جنگنده رژیم صهیونیستی قرار گیرد اما همین روزنامه تصریح می کند.


بعید است جنگنده های اسرائیلی از آتش ضدهوایی ها و سامانه های دفاعی ایران در امان بمانند . معاریو می افزاید پیامدهای چنین حمله ای ، فاجعه ای بزرگ بر اسرائیل تحمیل خواهد کرد چراکه واکنش ایران به این حمله بسیار سخت خواهد بود و پیش بینی می شود ایران با شدت با موشکهای زمین به زمین شهاب-3 که سراسر اسرائیل در تیررس آنها قرار دارد به اسرائیل حمله ور شود ، البته این حملات صرفا نقطه آغاز است چون همزمان با آن ، حماس و حزب الله هم عملیات انتقامجویانه گسترده بر ضد اسرائیل انجام خواهند داد .


مئیر داگان رئیس سابق موساد از نبودن رهبری لایق در اسرائیل و از ماجراجوئیهای ایهود باراک و بنیامین نتانیاهو که ممکن است به حمله نظامی به ایران منجر شود ابراز نگرانی کرد.


به نوشته معاریو، اورایم هالیوی هم که قبلا رئیس موساد بوده است حدود سه سال پیش پیامدهای چنین حمله ای را پیش بینی کرد. وی در ماه ژوئیه سال 2008 در گفتگو با مجله آمریکایی "تایم" اعلام کرد حمله نظامی به ایران در درازمدت پیامدهای ویرانگری به همراه خواهد داشت. وی گفت پیامدهای چنین حمله ای برای اسرائیل ممکن است یکصد سال طول بکشد .هالیوی همین هفته هم تاکید کرد هنوز بر موضع خود هستم . همزمان اما شلومو گازت که قبلا رئیس دستگاه اطلاعات نظامی اسرائیل "امان" بود به معاریو گفت: "حمله به تاسیسات هسته ای ایران منجر به نابودی اسرائیل خواهد شد. بعد از این حمله نخواهیم توانست به بقای خود ادامه دهیم. نتایجی که امیدواریم از این حمله به دست آوریم یعنی نابود کردن برنامه هسته ای ایران،‌ کاملا برعکس از آب درخواهد آمد".وی افزود: "ما قربانیان موشکهایی خواهیم شد که از طرف ایران و حماس و حزب الله به سوی ما شلیک خواهد شد. ایران به هیچ وجه از سلاح نفت استفاده نخواهد کرد. در نتیجه چنین جنگی شورای امنیت سازمان ملل متحد قطعنامه ای را برای بازگشت به مرزهای سال 1967 بر ما تحمیل خواهد کرد. شورای امنیت مجبور به تصویب قطعنامه ای علیه ما خواهد شد که قدس را نیز شامل خواهد شد".
لینک منبع:http://www.iribnews.ir/Default.aspx?Page=MainContent&news_num=312573

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[align=justify]كاملش:

[color=darkred]رئیس سابق اطلاعات نظامی اسرائیل:
[b]حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران« نابودی اسرائیل» را به دنبال خواهد داشت[/b][/color]

[color=darkblue]رئیس سابق اطلاعات نظامی اسرائیل با اشاره به این‌که حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران نابودی اسرائیل را به دنبال خواهد داشت، تاکید کرد: تمام نتایج متصور از این حمله نتایج معکوس درپی خواهد داشت.[/color]
به گزارش فارس به نقل از روزنامه فرامنطقه‌ای القدس العربی،‌ روز گذشته روزنامه صهیونیستی "معاریو" با انتشار مطلبی پرده از سناریویی برداشت که آن را سناریوی حمله به ایران نامیده بود.

[b]* هواپیماهای اسرائیلی توسط پدافند هوایی ایران ساقط خواهند شد[/b]
بر اساس این سناریو انتظار می‌رود، جنگنده‌های اسرائیلی تاسیسات هسته‌ای ایران را هدف قرار دهند،‌ در این حملات یک سوم این هواپیماها توسط پدافند هوایی در اختیار ایران که سیستم دفاعی روسی است، سقوط خواهند کرد.
و در ادامه به این نکته تاکید می‌کند که این حمله در نوع خود پیچیده‌ترین و خطرناک‌ترین حمله تاریخ اسرائیل خواهد بود و همچنین با استناد به منابع آگاه امنیتی از نبود اطلاعات کافی از تاسیسات هسته‌ای تهران سخن به میان می‌آورد و تاکید می‌کند که نتایج این حمله برای اسرائیل بیش از هر چیز به یک فاجعه‌ شبیه خواهد بود.

[b]* پراکنده بودن تاسیسات هسته‌ای ایران[/b]
پس از آن این روزنامه این سوال را از رهبران اسرائیلی می‌کند که اگر زمانی اسرائیل قصد روی آوردن به گزینه نظامی را دارد، از میان ده‌ها تاسیسات هسته‌ای در اختیار ایران قصد حمله به کدام‌یک از آنها را دارد: مرکز تحقیقات هسته‌ای اصفهان یا تاسیسات غنی‌سازی اورانیوم نطنز یا رآکتور آب سنگین اراک؛ و نیروی هوایی اسرائیل قصد دارد از کدام آسمان برای رسیدن به ایران و بمباران این تاسیسات استفاده کند؛ مرز میان ترکیه و سوریه و از آن‌جا شمال شرقی عراق تا به آسمان ایران نفوذ کند؟
سپس معاریو می‌نویسد: اگر چنین است و اگر به این طریق به آسمان ایران دست پیدا کنیم، باید تمام هواپیماهای سوخت‌گیری را به خدمت نیروی هوایی درآوریم که اگر هم دست به چنین اقدامی بزنیم با مشکلات بسیاری مواجه خواهیم بود که مهم‌ترین آن بیم از شناسایی شدن توسط سوری‌ها و ترک‌هاست.

[b]* آیا شرایط حاکم بر این تاسیسات مد نظر گرفته شده[/b]
این روزنامه تحلیل خود از سناریوی حمله به ایران را این‌گونه ادامه می‌دهد:‌ اگر هم فرض کنیم با تمام موانع پیش‌رو باز جنگنده‌های اسرائیلی موفق به ورود به خاک ایران شوند، باز با این‌حال در بمباران تاسیسات هسته‌ای ایران با مشکل مواجه خواهند بود، چراکه برخی از تاسیسات توسط بلوک‌های بتونی محافظت می‌شوند یا به عنوان مثال راکتور نطنز 25 متر زیر زمین احداث شده است و حتی بمب‌هایی که از موانع می‌گذرند و وزن هریک از آنها به 900 کیلوگرم هم می‌رسد، توان عبور از موانع و دیوارهای محافظ را ندارند، این درحالی است که باید سیستم دفاع موشکی و پدافند هوایی روسی در اختیار ایران را هم از خاطر نبریم که بر اساس پیش‌بینی‌ها به راحتی خواهد توانست بسیاری از این جنگنده‌ها را سرنگون کند.

[b]* جنگنده‌های اسرائیل از راهی که رفته‌اند بهتر است بازگردند[/b]
به این ترتیب "سارا لیوو ویتچ"،‌ نویسنده گزارش به این نتیجه می‌رسد که با توجه به شرایط موجود بهتر است، جنگنده‌های اسرائیل از راهی که رفته بازگردند و سالم در پایگاه‌های خود فرود بیایند.
وی در ادامه تاکید می‌کند: بی‌شک واکنش ایران به چنین حمله‌ای بسیار سخت و سنگین خواهد بود و انتظار می‌رود، ایران در اولین واکنش خود با موشک‌های زمین به زمین (شهاب - 3) خود که می‌تواند تمام نقاط اسرائیل را درنوردد، پاسخ این تجاوز را بدهد، این درحالی است که نباید این نکته را از نظر دور داشت که برخی از این موشک‌ها دارای کلاهک‌های شیمیایی نیز هستند و آنچه گفته شد، تنها آغاز یک جنگ است.
لیوو ویتچ در ادامه می‌نویسد: پس از شلیک اولین موشک‌های ایران باید در انتظار موشک‌های حماس و حزب الله و عملیات‌های انتقام‌جویانه گسترده آنها توسط شهادت طلبانشان و موشک‌های قسام باشیم، این درحالی است که ایران با هدف قرار دادن نفت‌کش‌هایی که از خلیج فارس عبور می‌کنند، موجبات بروز بحران نفتی بزرگ خواهند شد که سراسر جهان و بالطبع اسرائیل را در گیر خود خواهد کرد.

[b]* داگان: نبود رهبری در اسرائیل بزرگ‌ترین مانع پیش‌رو[/b]
و در ادامه نوشت: مناقشه بر سر موضوع حمله نظامی به ایران در روزهای اخیر در اسرائیل به اوج خود رسیده است، مائیر داگان، رئیس سابق موساد از نبود رهبری مناسب در اسرائیل و ریسک بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر و ایهود باراک، وزیر جنگ اسرائیل در جمله نظامی به ایران ابراز نگرانی کرد.
سپس می‌افزاید: درحالی که نزدیکان به نتانیاهو و برخی از وزیران او را دیوانه خطاب کردند، اما واقعیت امر این است که سخنان داگان و لهجه بیان وی در تبیین این بیم و هراس‌ها موجب شد تا افراد بیشتری در میان مقامات اسرائیلی به خود بیایند و واقع‌بینانه بیاندیشند که حمله به ایران چه نتایجی به دنبال خواهد داشت.

[b]* آفرایم هالی‌وی: نتایج ویران‌گر بلند مدت برای اسرائیل[/b]
سپس معاریو به "آفرایم هالی‌وی" اشاره می‌کند که پیش‌تر رئیس موساد بود و 3 سال قبل نتایج این هجوم را پیش بینی کرد. وی در ژوئیه 2008 در گفتگو با مجله "تایم" تاکید کرد که حمله به ایران با خود نتایج ویران‌گری در بلند مدت برای اسرائیل به دنبال خواهد داشت و بر اساس پیش‌بینی وی این بازتاب‌ها تا صد سال قابل ملاحظه خواهند بود، و از جمله این نتایج باید به تاثیرات آن بر افکار عمومی جهان عرب اشاره کنیم، چراکه اسرائیل ناکام برای اعراب چون شیر بی‌یال و کوپال خواهد بود که هیچ کس از آن حساب نمی‌برد، به همین دلیل به نظر می‌رسد، حمله نظامی به ایران باید آخرین گزینه مد نظر اسرائیل باشد.
هالی‌وی تاکنون دیدگاه و موضع خود را تغییر نداده است و در این هفته گفت: تا زمانی که از واقعیت‌ها چنین برداشتی دارم، هیچ‌گاه نظر خود را تغییر نخواهم داد، سخنان من کاملا شفاف و آشکار بودند و پس از سه سال در آنها هیچ تغییری حاصل نشده، مگر در یک مورد که سه سال گذشته اظهار کردم، بازتاب این حمله بر اسرائیل صد سال خواهد بود، درحالی‌که منظور واقعی من یک قرن بود و در واقع باید بگویم بازتاب وقوع چنین جنگی چندین نسل را درگیر خود خواهد ساخت.

[b]* شلومو گازیت: حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران برابر با فروپاشی اسرائیل[/b]
اما "شلومو گازیت" که در پیش‌تر رئیس دایره اطلاعات نظامی ارتش اسرائیل (امان) بود، در گفت‌وگو با معاریو تاکید کرده بود که حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران منجر به فروپاشی اسرائیل خواهد شد و ما پس از این حمله موجودیت نخواهیم داشت؛ چون نتیجه‌ای که انتظار داریم از این جنگ آن را محقق کنیم، یعنی از بین بردن برنامه هسته‌ای ایران نتایج کاملا معکوسی درپی خواهد داشت.
گازیت در ادامه سخنان خود تامید کرد: ایران آشکارا به کشوری هسته‌ای تبدیل خواهد شد و ما قربانی موشک‌هایی خواهیم بود که از جانب ایران و حماس و حزب الله به طرف اسرائیل شلیک خواهد شد.
وی گفت: ایران از سلاح نفت به هیچ عنوان استفاده نخواهد کرد، چون شورای امنیت سازمان ملل متحد قطعنامه بازگشت به مرزهای 1967 را بر ما تحمیل خواهد کرد. شورای امنیت مجبور خواهد شد، قطعنامه‌ای بر ما تحمیل کند که قدس را نیز دربرگیرد.

[b]* آوئیم سیلاع: استفاده از نیروی هوایی بدترین گزینه ممکن[/b]
"آوئیم سیلاع"، یکی از برنامه‌ریزان حمله به تاسیسات هسته‌ای عراق نیز در گفت‌وگو با معاریو تاکید کرده بود که از زمان حمله به رآکتورهای عراق شاهد تغییر و تحولاتی در اوضاع جهان بوده‌ایم.
وی که همچنان در حوزه‌های مربوط به امنیت مشغول به کار است، در توضیح این سخن خود می‌گوید: در طول سال‌های گذشته اسرائیل در انتظار واکنش انتقام‌جویانه عراق درپی حمله به این راکتورها بود، به همین دلیل اسرائیل همواره در حال مدرنیزه کردن سیستم دفاع موشکی خود در مناطق استراتژیک بود و این هزینه سنگینی را بر کابینه‌های مختلف اسرائیل تحمیل کرد.
سیلاع در ادامه می‌گوید: واکنش عراق اواخر سال 1991 در جنگ خلیج فارس قابل ملاحظه بود که همه از بازتاب‌ها و تاثیرات آن مطلع و باخبرند، به همین دلیل وی معتقد است، بهترین گزینه استفاده از راهکارهای سیاسی است و استفاده از نیروی هوایی بدترین گزینه ممکن خواهد بود.

[b]* اوزی ایلام: حمله به ایران انگیزه‌ تهران برای بدست آوردن تسلیحات هسته‌ای را چندین برابر می‌کند[/b]
اما "اوزی ایلام" که در زمان حمله به راکتورهای هسته‌ای عراق سمت کمیته انرژی هسته‌ای اسرائیل را برعهده داشت، در کتاب خود "کمان ایلام" با این حمله مخالفت می‌کند و می‌نویسد که از این واهمه دارد، این حمله مجازات‌های بیشتری برای اسرائیل به دنبال خواهد داشت و روند صلح در منطقه را با مانع مواجه خواهد کرد.
ایلام به حدی با حمله اسرائیل به راکتورهای عراق مخالف بود که "مناخیم بگین"، نخست‌وزیر وقت اسرائیل حضور وی در کابینه امنیتی را تحریم کرد تا بر وزرای دیگر تاثیر نگذارد.
ایلام می‌گوید: پس از حمله تصور می‌کردم، صدام به حملات زیر زمینی روی خواهد آورد و مخفیانه بی‌آن که چیزی از آن مشاهده شود، حملاتی را به انجام برساند که چنین نیز شد؛ در سال 1993 سازمان ملل در بازدید از عراق هیچ سلاح کشتار جمعی مشاهده نکرد، اما پیش از آن و به دنبال حمله به راکتورهای اتمی آن صدام به سوی ساخت سلاح‌های هسته‌ای روی آورد و اینها همه از نتایج حمله به عراق بود.
به همین دلیل ایلام تاکید می‌کند: همان‌گونه که حمله به عراق روی آوردن این کشور به سلاح‌های هسته‌ای و بیولوژیک را به همراه داشت، حمله به ایران نیز انگیزه‌های تهران را برای بدست آوردن چنین تسلیحاتی چندین برابر خواهد کرد.

[color=olive]90/08/18[/color]
منبع: خبرگزاری فارس
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13900818000113[/align]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران برابر با فروپاشی اسرائیل[/quote]
طوری نوشته فروپاشی انگار شوروی ای چیزی هست.بهتر بود می نوشت نابودی اسراییل.
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
خوب اسرائیل که همینجوریشم نابود هست
حالا چه بخواد حمله کنه و چه نخواد

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[b]فارن‌پالیسی تاکید کرد:
ایران هسته‌ای را کسی نمی‌تواند متوقف کند/ایران در زدن‌ضربات کشنده به آمریکا تردید نمی‌کند
[/b]
یک نشریه آمریکایی با بیان اینکه، ترسناک این است که حمله هم بشود اما ایران متوقف نشود، اذعان کرد که هیچ کس ایران را نمی‌تواند متوقف کند؛ ایران کشور مسلمان و قدرتمندی است که در زدن ضربات کشنده به آمریکا ابدا تردید نخواهد کرد.
ایران هسته‌ای را کسی نمی‌تواند متوقف کند/ایران در زدن‌ضربات کشنده به آمریکا تردید نمی‌کند

این روزها شایعات احتمال حمله رژیم صهیونیستی یا آمریکا یا هر دو به ایران داغ شده است اما آنچه در این میان خودنمایی می‌کند، هشدار مراکز مختلف مطالعاتی یا برخی مسئولان سابق در آمریکا و رژیم صهیونیستی درباره عواقب چنین اقدامی است که برخی از جمله مئیر داگان رئیس سابق موساد آن را «اقدام احمقانه» می‌نامند.

نشریه آمریکایی فارن پالیسی در گزارشی به قلم «آرون میلر» پنج دلیل اساسی ذکر کرد مبنی بر اینکه حمله به تاسیسات اتمی ایران فاجعه‌بار خواهد بود بخصوص اینکه نگرانی بزرگ این است که حمله هم ایران را متوقف نکند و حتی مشروعیت بیشتری به ایران خواهد داد.

فارن‌پالیسی با بیان این سوال که «آیا حمله آمریکا و اسرائیل به ایران نزدیک است؟» تاکید کرد که قبل از اندیشیدن به این سوال باید توجه کرد که قبل از ورود به این ماجراجویی باید پنج دلیل را مد نظر داشت که جنگنده‌ها و موشک‌های آمریکایی اسرائیل از جای خود تکان نخورد:

1- حمله، اهداف مطلوب را محقق نخواهد کرد؛
حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران خیلی شبیه کندن علف از زمین است. اگر حملات هوایی نتواند قدرت ایران را فلج کند، علف دوباره سبز می‌کند. علاوه بر این هیچ حمله یا حملات زنجیره‌واری نمی‌تواند اهداف را محقق کند.
سری بودن مکان تاسیسات اتمی ایران، استحکام و قدرت [دفاعی ساختمان‌های] آن... همه از جمله عواملی است که در راه حمله موفق به ایران مانع ایجاد می‌کند. در بهترین حالت حتی اگر حمله برنامه‌ هسته‌ای ایران را برای دو یا سه سال به تاخیر بیندازد، ایران دوباره از جهان عرب و بین‌الملل مشروعیت به دست خواهد آورد زیرا ایران مورد تهدید قدرت‌های بیگانه قرار گرفته است.

بدتر از همه این است که حمله [انجام شود و] اهداف خود را محقق نکند آنگاه منطقه را در چند سال آینده وارد کشمکشی مداوم خواهد کرد.

2- هیچ کس نمی‌تواند مانع ایران (در دستیابی به سلاح هسته‌ای) شود جز ایران؛
حقیقت این است که پاکستان و هند و کره شمالی و حتی اسرائیل موفق شدند در وضعی کاملا محرمانه سلاح اتمی خود را تولید کنند. در حقیقت محروم کردن ایران از سلاح هسته‌ای... و گرفتن برنامه هسته‌ای ایران، به معنای تغییر محاسبات سیاسی و امنیتی قدرتی است [یعنی ایران] که خود را در طول تاریخ امتی بزرگ معرفی و بارها تاکید کرده است که حمله نظامی اسرائیل به ایران معکوس خواهد شد. این حمله مشروعیت بیشتری به اهداف ایران می‌دهد بخصوص اگر حمله، به کشته شدن غیرنظامیان زیادی منجر شود. همچنانکه اسرائیلی‌ها بهترین هدف برای تلاش‌های تبلیغاتی ایرانی می‌شوند که تبلیغاتش جهان عرب را در بر خواهد گرفت، جهان عربی که بی‌شک تا میزان زیادی با ایران همدردی خواهد کرد.

3- هزینه هنگفتی که آمریکا مجبور به پرداخت آن می‌شود؛
زمانیکه کشوری [یعنی آمریکا] به طرح‌هایی خطرناک کشیده شود که نتایج آن هم تضمین نشده است، باید دو سوال پرسید؛ اول: آیا [این طرح] موفق خواهد بود؟، دوم: چقدر هزینه دارد؟
اجازه بدهید بر تبعات و عواقبی تاکید کنیم که حمله نظامی اسرائیل برای اقتصاد آمریکا خواهد داشت؛ اقتصادی که دست‌به‌گریبان رکودی بسیار بد است. اگر ایرانی‌ها موفق شوند حرکت کشتی‌ها در تنگه هرمز [حتی] به صورت موقت متوقف کنند، قیمت نفت به صورت رؤیایی بالا می‌رود و این سبب می‌شود بازارهای جهانی در هم بریزد و پویایی شکننده اقتصاد آمریکا در هم بشکند. این تردیدهای مالی و اقتصادی جهانی ممکن است به معنای کامل کلمه فاجعه شود. در عین حال ایرانی‌ها در اینکه روند تهدید نیروهای باقی مانده آمریکا در عراق و افغانستان را تهدید کنند، تردیدی به خود راه نمی‌دهند و تلاش می‌کنند وضعیت شکننده امنیتی را در هر دو کشور بدتر کنند. ممکن است قدرت حمله مستقیم ایران به آمریکا خیلی محدود باشد ولی این قدرت در چارچوب راهبردهای موفقی که در حمله سری به منافع آمریکا و اسرائیل در خاورمیانه دارد، خیلی زیاد خواهد بود.

4- حمله به ایران، در منطقه به ایران مشروعیت می‌دهد؛
زمانیکه دولت آمریکا در دوره [ریاست جمهوری] جرج بوش تلاش کرد که اسرائیل را از پاسخ دادن به اقدام عراق در اشغال کویت باز دارد، منطقه کاملا متقاعد بود. تنها چیزی که در کشاکش مبارزه‌طلبی صدام با جامعه بین‌اللملی کم داشتیم، تبدیلاشغال کویت [به دست صدام] به کشمکش عربی-اسرائیلی بود. همین امر اینجا نیز مصداق دارد. ممکن است حمله اسرائیل همه کارها و تلاش‌های خوبی که آمریکا توانسته است پس از بهار عربی عملی کند، خراب کند. درست است که ممکن است سران خلیج [فارس] از گام‌های مشابه [اشغال عراق] استقبال کنند اما مردم عرب بی‌تردید از دید دشمنی با اسرائیل و دوگانه بودن معیارهای آمریکا به قضیه نگاه خواهند کرد.

5- حمله اگر اسرائیلی باشد، آمریکا لزوما بخشی از آن خواهد بود؛
محال است که حمله اسرائیل به ایران به واکنش انتقام‌جویانه ایران که منافع آمریکا را تهدید می‌کند، منجر نشود. همچنین مسلم است که ایران این طور تصور می‌کند که اسرائیل بتنهایی اقدام نخواهد کرد و حمله به خود را طرحی با طراحی آمریکا و اجرای اسرائیل می‌بیند. اما ابزار پاسخ ایران به آمریکا متعدد و دردناک خواهد بود. اگر اولین واکنش ایران بستن تنگه هرمز باشد، آخرین واکنش ایران تشدید حمله به سفارت‌ها و تاسیسات آمریکایی نخواهد بود همچنانکه میدان جنگ وسیع و حزب‌الله و حماس نیز وارد آن خواهند شد.

فارن پالیسی، در پایان تاکید کرد: فراموش نکنیم که آمریکا امروز درگیر دو جنگ در دو کشور مسلمان است. بیایید صریح باشیم؛ آخرین چیزی که دولت آمریکا نیاز دارد، ورود به جنگی سوم با کشوری مسلمان و قدرتمندی است که ابدا در وارد کردن ضربات کشنده به آمریکا تردید نخواهد کرد.

[url=http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13900818000327]منبع[/url]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[b]موفاز: گزینه نظامی علیه ایران بدترین گزینه است[/b]

رئیس کمیسیون امور خارجه و امنیت کنست (پارلمان) رژیم صهیونیستی با عقب‌نشینی از تهدیدات علیه ایران تاکید کرد که گزینه نظامی علیه ایران بدترین گزینه است.
موفاز: گزینه نظامی علیه ایران بدترین گزینه است

"شائول موفاز" صبح امروز در اظهاراتی به رادیو رژیم صهیونیستی در واکنش به گزارش اخیر آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در خصوص برنامه هسته‌ای ایران، خواستار تشدید تحریم‌ها علیه ایران شد.

وی افزود که گزینه نظامی بدترین گزینه علیه ایران است و غرب باید تحریم‌ها علیه ایران را تشدید کند.

موفاز همچنین گفت که بسیاری از پایتخت‌های کشورهای اروپایی در تیر رس موشک‌های ایرانی قرار دارند و تاکید کرد که اسرائیل هرگز ایران هسته‌ای را نمی‌پذیرد.

وی که پیش از این نیز منصب وزیر جنگ رژیم صهیونیستی را بر عهده داشته است، کشورهای اروپایی را به تلاش برای ایجاد تغییرات در تعامل با آنچه که "تهدید هسته‌ای ایران" خواند، ترغیب کرد.

موفاز تصریح کرد: ما اکنون به حقیقت برقراری توازن وحشت در منطقه خاورمیانه نزدیک شده‌ایم، برد موشک‌های ایران به پایتخت‌های بسیاری از کشورهای اروپایی می‌رسد.

وی گفت: ممکن است کسی خیال کند که از خطر ایران در امان است اما اشتباه می‌کند.

وی همچنین اظهار داشت که گزارش آژانس فرصت خوبی برای جهانیان است تا تصمیماتی در قبال ایران اتخاذ و تحریم‌ها علیه آن را تشدید کنند.

http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13900818000898

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
موضوع حمله اسرائیل به ایران، شبهات بسیاری را به وجود آورده است. جدای از این که بسیاری از تحلیلگران نسبت به وجود چنین اشتباهی از سوی اسرائیل نگرانند و آن را حرکتی خطرناک و ویرانگر می دانند عده ای نیز نسبت به صحت و سقم آن ابراز تردید می کنند. بسیاری به طوری جدی می پرسند که آیا واقعا اسرائیل قصد دارد چنین استباهی مرتکب شود؟

روزنامه لبنانی النهار، در یادداشتی به این موضوع پرداخته و می نویسد: این روزها بحث و جدل به خصوص در درون اسرائیل بر سر حمله به تاسیسات هسته ای ایران که بازتاب گسترده ای در رسانه ها داشته است، افزایش یافته و شبهات بسیاری را به وجود آورده است. نخستین پرسشی که به اذهان مبادرت می کند این است که آیا واقعا عقل می پذیرد که اسرائیل چنین خبطی کند و آینده خود را در منطقه به مخاطره بیندازد؟ آیا واقعا آن چه در رسانه ها بر سر حمله اسرائیل به تاسیسات هسته ای ایران گفته می شود، واقعیت دارد؟ به راستی در پشت درهای بسته چه می گذرد که فقط گوشه ای از آن که به رسانه ها سرایت می کند چنین جنجالی را موجب می شود؟

نویسنده این یادداشت سپس می نویسد: بر کسی پوشیده نیست که بنیامین نتانیاهو وقتی که در سال 2009 قدرت را به دست گرفت گفت که اولویت خود را آن چه وی رفع نگرانی ها از تاسیسات هسته ای ایران نامید، قرار می دهد. در طول دو سال گذشته مقامات اسرائیلی به این موضوع اهمیت بسیاری داده اند. از همان موقع هم اختلاف های داخلی مقامات اسرائیلی سر این موضوع به ویژه با بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر و ایهود باراک، وزیر جنگ اسرائیل بالا گرفت. این دو نفر بر انجام حمله نظامی به ایران اصرار داشته اند و می گویند حداقل بهره ای که از این حمله می توان برد این است که روند هسته ای شدن ایران برای چند سال به عقب می افتد. در حالی که فرماندهان نظامی و در راس آنها مئیر داگان، رئیس سابق موساد با چنین ایده ای به شدت مخالفند و می گویند چنین حمله ای مخاطرات و عواقب بسیار و خیمی در پی خواهد داشت که نمی توان حدود آن را پیش بینی کرد. در همین راستا ایالات متحده امریکا نیز به شدت با انجام هر گونه حمله نظامی به ایران قاطعانه مخالفت می کند و همچنان می گوید که تنها راه های دیپلماتیک را برای حل بحران هسته ای ایران مفید می داند.

نویسنده در ادامه این یادداشت می نویسد: چه کسی می تواند منکر شود که میان گزارش رئیس سازمان انرژی اتمی که قرار است به زودی منتشر شود با بلوف حمله به ایران ارتباطی وجود ندارد. گزارشی که تلاش می کند القا کند که ایران به دنبال دستیابی به تکنولوژی تولید سلاح هسته ای است. از این رو می توان گفت که این جنجال رسانه ای در حقیقت تلاشی برای اثرگذاری بر گزارش آژانس است تا تحریم های سنگین تر و دردآورتری را به ایران تحمیل کند تا بدین ترتیب اقتصاد ایران با مشکل شدید مواجه شود و امور تغییر کند و اوضاع عقب گرد داشته باشد. از سویی عده ای نیز بر این اعتقادند که اعلام خبر حمله به ایران تاثیرات شگرفی بر ایرانی ها خواهد داشت و باعث خواهد شد تا آنها ترسیده و برنامه هسته ای خود را متوقف یا حداقل کند کنند. آنها شایعه تلاش اسرائیل برای حمله به تاسیسات هسته ای ایران را صرفا یک جنگ روانی از سوی این رژیم می دانند.

در پایان این یادداشت آمده است: در هر حال بازگشت به جدال حمله اسرائیل به ایران و تعیین زمانی برای آن بر اساس تقویم استراتژیکی که مقامات اسرائیلی از آن سخن می گویند چیزی جز مانور سیاسی آنها برای فرار اسرائیل از سایه تغییرات بزرگی که بهار عربی ایجاد کرده و به سمتی می رود تا موازنه های قدرت را در منطقه دگرگون کند، نیست. تغییراتی که دگرگونی های ریشه ای در وضعیت استراتژیک اسرائیل به ویژه پس از فروپاشی محور اعتدال در منطقه به وجود آورده است. محوری که حسنی مبارک، رئیس جمهوری مخلوع مصر آن را رهبری می کرد و در برابر کشورهای ممانع نفوذ اسرائیل به رهبری ایران که در حقیقت محور مقاومت را ایجاد کرده اند، ایستاده بود.

سه شنبه 17 آبان 1390
[url=http://irdiplomacy.ir/fa/news/58/bodyView/17660/%D9%81%D8%B1%D8%A7%D8%B1.%D8%B1%D9%88.%D8%A8%D9%87.%D8%AC%D9%84%D9%88%DB%8C.%D8%A7%D8%B3%D8%B1%D8%A7%D8%A6%DB%8C%D9%84.%D8%AF%D8%B1.%D8%B7%D8%B1%D8%AD.%D8%AD%D9%85%D9%84%D9%87.%D8%A8%D9%87.%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86.html]منبع[/url]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
آينده و تا چند ماهه ديگه همه چيز معلوم ميشه !! ديگه كم كم داره صداي جرس بگوش ميرسه !

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
خيلي قدرت ايران رو دست كم گرفتند ! همه دجاي مقاله گفته شده ايران نميتونه رويا رويي مستقيم كنه و يواشكي مثلا به سفارتخانه ها و جاهاي ديگه حمله ميكنه ... icon_arrowd

كي بشه ناوهاشون رو جلو چشمشون بزنيم كه باور كنند كه بدجور شكست خوردند icon_cheesygrin

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]خيلي قدرت ايران رو دست كم گرفتند ! همه دجاي مقاله گفته شده ايران نميتونه رويا رويي مستقيم كنه و يواشكي مثلا به سفارتخانه ها و جاهاي ديگه حمله ميكنه ... icon_arrowd

كي بشه ناوهاشون رو جلو چشمشون بزنيم كه باور كنند كه بدجور شكست خوردند icon_cheesygrin[/quote]

برادر من باور دارند

حزب الله کاری کرد که باور کنند

و چون باور دارند جرات به زبان اوردن را ندارند

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
قربون ادم چیز فهم من میگم حمله نمیشه شما باور ندارین

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
حزب الله مانع اصلی حمله اسرائیل به ایران

ترجمه: سید علی موسوی خلخالی

به رغم آرامش نسبی که بر جبهه جنوبی لبنان حاکم شده، هفته گذشته انفجارهای مهیبی در این منطقه شنیده شد که به ادعای گزارش های شورای نظامی اسرائیل این انفجارها در انبارهای تسلیحاتی حزب الله صورت گرفته است. دیپلماسی ایرانی: به رغم آرامش نسبی که بر جبهه جنوبی لبنان حاکم شده، هفته گذشته انفجارهای مهیبی در این منطقه شنیده شد که به ادعای گزارش های شورای نظامی اسرائیل این انفجارها در انبارهای تسلیحاتی حزب الله صورت گرفته است. برخی گزارش ها در بیروت حاکی از آن است که این انفجارها نتیجه عملیاتی است که جنگنده های بدون سرنشین اسرائیل در جنوب لبنان انجام داده اند.

به گزارش پایگاه خبری ایلاف، برخی اداره های سیاسی در قاهره، صحبت از تحریک های نظامی اسرائیل علیه حزب الله در مرزهای لبنان می کنند. در حالی که برخی اداره های نظامی در اسرائیل نیز می گویند که حزب الله خود را آماده نبرد با اسرائیل می کند.

همچنین گزارش ها حاکی از آن است که ارتش اسرائیل آموزش های خاصی را در جبهه شمالی آغاز کرده است که به گفته روزنامه صهیونیستی یدیعوت احرونوت، برای رویارویی با هر حمله احتمالی حزب الله علیه اسرائیل است. اداره های نظامی اسرائیلی می گویند که در صورتی که جنگی با حزب الله در بگیرد این بار فقط مختص به عناصر وابسته به این حزب نخواهد بود بلکه ارتش لبنان که همکاری های بسیار تنگاتنگ و نزدیکی با حزب الله دارد نیز علیه اسرائیل وارد عمل خواهد شد.

سرهنگ شادی ابو فارس، رهبر کتیبه سیف، وابسته به ارتش اسرائیل در غرب این رژیم در این باره به این روزنامه اسرائیلی می گوید: «نیروهای کتیبه در منطقه غربی در طول هفته گذشته آموزش های لازم را دیده اند و آماده هر گونه درگیری با لبنانی ها در خط تماس هستند.»

وی همچنین می گوید: «سربازان اسرائیلی مستقر در نوار مرزی با لبنان، بارها مانع عبور غیر قانونی نیروهای فلسطینی از دیوار حائل موجود در مرز میان اسرائیل و لبنان شدند.»

منظور او آن دسته از فلسطینیانی است که می خواستند در روز نکبت یعنی سال روز جنگ ژوئن وارد لبنان شده و به همراه لبنانی ها این روز را گرامی بدارند.

ابوفارس که یک شهروند درزی در اسرائیل است، تاکید می کند، سربازان اسرائیلی حق ندارند خود ابتدا به ساکن به سمت لبنانی ها شلیک کنند اگر چه اسرائیل نیروهای ویژه لبنانی وابسته به حزب الله را دشمنان خود می داند.

تنش های میان اسرائیل و لبنان به دلیل دور شدن بیروت از کشورهای غربی در ماه های اخیر و وابستگی بیش از پیشش به حزب الله افزایش یافته است. اگر چه دو طرف خویشتنداری می کنند و تا کنون وارد جنگ رو در رو نشده اند ولی حجم تبلیغات علیه یکدیگر روز به روز افزایش می یابد و تهدیدهای آنها نسبت به هم نیز هر روز ابعاد تازه ای به خود می گیرد.

در ماه اوت نیروهای حزب الله در حالی که یک سال از کشته شدن دوف هراری، فرمانده کتیبه نیروهای ذخیره اسرائیل گذشته بود، به یک کاروان سربازان اسرائیلی که از خط مرزی عبور کرده بود آتش گشودند که در پی آن درگیری به وجود آمد که به زخمی شدن یک سرباز لبنانی انجامید.

گزارش روزنامه های صهیونیستی حاکی از آن است که کتیبه طایفه درزی، بهترین کتیبه در ارتش اسرائیل است که می تواند به هر هدفی در مرزهای لبنان حمله کند. هفته گذشته نیروهای این شاخه نظامی دهمین سال خدمتشان در ارتش این رژیم را جشن گرفتند. جبهه ای که بیشترین منطقه تنش در مرزهای اسرائیل محسوب می شود. به رغم وجود آرامش نسبی در مرزهای این منطقه که از سال 2006 بر آن حاکم شده، همچنان اداره های سیاسی و نظامی اسرائیل نسبت به وقوع درگیری در این جبهه بسیار نگرانند و نسبت به تکرار سناریوی جنگ میان ارتششان با حزب الله در آینده بسیار هشدار می دهند.

در حال حاضر اسرائیل به شدت از این نگران است که نیروهای حزب الله از مرز گذر کرده و سربازان این رژیم را به گروگان بگیرند. از سویی اسرائیل به شدت تحت فشار است که مبادا حرکت ایذایی در این جبهه مرتکب شود و جنگ تازه ای را در منطقه رقم بزند.

ابوفارس در این باره می گوید: «هنگامی که هفته پیش یک محموله نظامی حزب الله منفجر شد ایرانی ها از طریق رسانه ها نسبت به عواقب این اتفاق به ما هشدار دادند. به گونه ای که ژنرال رحیم صفوی تهدید کرد که ایران می تواند هر وقت که اراده کند تاسیسات هسته ای اسرائیل را هدف قرار دهد و در حملات موشکی آتی نه تنها ایران بلکه حزب الله در لبنان و حماس در غزه نیز مشارکت خواهند داشت.»

وی در ادامه می افزاید: «ما تهدیدهای ایران را جدی می گیریم. می دانیم که ایران برای رویارویی با اسرائیل فقط به موشک های بالستیک اکتفا نمی کند و تنها ویران ساختن شهرهای اسرائیلی آن هم با موشک های سنتی و کاتیوشا که از سوی هم پیمانانش در حزب الله به طرف ما شلیک خواهد شد، راضی اش خواهد کرد.»

دکتر احمد منیسی، کارشناس مرکز مطالعات سیاسی و استراتژیک الاهرام در این باره می گوید: «اسرائیل خوب می داند که حزب الله جبهه دوم ایران در مبارزه با آن است. برای همین غیر منطقی است حرف از جنگ اسرائیلی ایرانی بزنیم بدون این که تصور کنیم جنگی پیشگیرانه میان اسرائیل و حزب الله در نگیرد. اسرائیل قبل از حمله به تاسیسات هسته ای ایران مجبور است که با حزب الله و حتی ارتش لبنان در جنوب این کشور بجنگد.»

وی همچنین می گوید: «اسرائیل اگر به فکر جنگ باشد باید قبل از هر چیز جبهه نظامی و سیاسی خود را مستحکم کند. برای همین به دنبال بهانه ای می گردد تا علیه حزب الله وارد عمل شود و این حزب را تحت فشار قرار دهد یا به هر بهانه جنگی را با این حزب آغاز کند. شاید برای همین است که صحبت از جبهه شمالی می زند و آموزش نیروهای نظامی مستقر در آن تا بگوید که نیت جنگ مسلحانه با حزب الله را دارد.»

احمد عز الدین کارشناس مسائل استراتژیک نیز به ایلاف می گوید: «حزب الله از امکانات امنیتی بی سابقه ای برخوردار است که به سرعت می تواند نیات اسرائیل برای هر گونه حمله نظامی را درک کند و خود را برای هر گونه رویارویی آماده سازد.»

وی تاکید می کند، از سال 2006 تا کنون حزب الله توانست توسط ایران مجهز به تسلیحات پیشرفته امنیتی بسیار بالایی شود که در کنار توانایی های نظامی بسیار بالایش می تواند در خلال جنگ با اسرائیل به خوبی از خود دفاع کند


http://www.irdiplomacy.ir/fa/news/58/bodyView/18268/حزب.الله.مانع.اصلی.حمله.اسرائیل.به.ایران.html

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]ابوفارس که یک شهروند درزی در اسرائیل است، تاکید می کند، سربازان اسرائیلی حق ندارند خود ابتدا به ساکن به سمت لبنانی ها شلیک کنند اگر چه اسرائیل نیروهای ویژه لبنانی وابسته به حزب الله را دشمنان خود می داند.[/quote]
تو که راست میگی جان عمه ات !
سرباز های اسراییلی اصلا حق شلیک بر ضد مردم لبنان را ندارند ولی حق شلیک موشک بر ضد کودکان در قانا را دارند ! icon_wink
اول و آخر زدن هم براشون مهم نیست !
این مردم لبنانی که اسراییلی ها میگن معلوم نیست چه کسانی هستند ؟!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
روزنامه وال استریت ژورنال آمریکا با انتشار گزارشی نوشت : قوی ترین بمب های ضد تاسیسات زیر زمینی آمریکا که 30 هزار پوند وزن دارند از نفوذ به عمق برخی تاسیسات هسته ای ایران عاجزند.

به گزارش عصر ایران بر اساس گزارش این روزنامه محافظه کار آمریکایی اخیرا وزارت دفاع آمریکا ( پنتاگون ) با ارسال گزارشی به کنگره این کشور از مجالس قانونگزاری آمریکا خواسته تا برای ساخت بمب هایی که قادر باشند به عمق تاسیسات هسته ای ایران نفوذ کنند ، بودجه بیشتری در اختیار این وزارت خانه قرار دهد.

بر اساس این گزارش بزرگ ترین بمب ضد تاسیسات آمریکا که با عنوان زره پوش مهمات عظیم از آن یاد می شود و برای حمله به تاسیسات هسته ای کشورهایی چون ایران و کره شمالی ساخته شده ، قادر نیستند به عمق برخی تاسیسات هسته ای ایران که در دل کوهها ساخته شده اند نفوذ کنند.

وال استریت ژورنال می نویسد آمریکا برای ساخت بمب های جدید که قابلیت نفوذ و تخریب بیشتری دارند 330 میلیون دلار هزینه کرده است و اخیرا پنتاگون از کنگره خواسته است 82 میلیون دلار دیگر بدین منظور اختصاص دهد.

لئون پانتا وزیر دفاع آمریکا روز پنج شنبه در گفتگو با وال استریت ژورنال با تایید این مساله که بمب های ضد تاسیسات موجود در آمریکا قادر به نفوذ به برخی از تاسیسات زیر زمینی ایران نیستند گفت : ما هنوز داریم روی توسعه این بخش از بمب های خود کار می کنیم.

این مقام آمریکایی افزود : بمب های موجود ما قادر به آسیب زدن به تاسیسات زیر زمینی ایران هستند اما قادر به نابودی کامل آنها نیستند ما داریم بمب های خود را توسعه می دهیم و من مطمئن هستم به زودی در این زمینه موفق خواهیم شد.

اماجورج لیتل سخنگوی مطبوعاتی وزارت دفاع آمریکا با رد این مساله که طرح توسعه بمب های جدید ضد تاسیسات زیر زمینی در آمریکا پیامی به کشوری خاص است گفت : توسعه این توانایی در راستای تکمیل کردن توان زرادخانه تسلیحاتی ما است و ارتباطی به کشوری خاص ندارد و ما به سرمایه گذاری در این بخش ادامه خواهیم داد ."

با ابن حال برخی منابع دولتی آمریکا به وال استریت ژورنال گفتند که طرح توسعه قابلیت بمب های ضد تاسیسات زیر زمینی ( بتن شکن) پس از آن انجام می شود که تست های اولیه این بمب ها ظاهرا موفق نبوده اند و مقامات وزارت دفاع آمریکا به این نتیجه رسیده اند که این بمب ها قادر به نفوذ و تخریب برخی از تاسیسات هسته ای ایران از جمله سایت فردو نخواهند بود.


[url=http://www.asriran.com/fa/news/198714/%D9%88%D8%A7%D9%84-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D8%AA-%DA%98%D9%88%D8%B1%D9%86%D8%A7%D9%84-%D9%86%D8%A7%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%A8%D9%85%D8%A8-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A2%D9%85%D8%B1%DB%8C%DA%A9%D8%A7-%D8%AF%D8%B1-%D9%86%D9%81%D9%88%D8%B0-%D8%A8%D9%87-%D8%AA%D8%A7%D8%B3%DB%8C%D8%B3%D8%A7%D8%AA-%D9%87%D8%B3%D8%AA%D9%87-%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86]منبع[/url]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
آدرس صفحه اصلی:
http://www.fararu.com/vdcf0tdyvw6dxja.igiw.html

فرارو- رابرت گرنیر، رئیس سابق مرکز مبارزه با تروریسم سیا در گزارشی به تحلیل روابط رژیم صهیونیستی و ایران پرداخته و معتقد است جنگ میان دو طرف در جریان است، حتی اگر روش هایی که از سوی آنها اتخاذ می شوند مخفیانه باشد.

به گزارش سرویس بین الملل فرارو به نقل از الجزیره، وی گزارش خود را این گونه آغاز می کند: حرف جنگ همه جا پیچیده است. در آمریکا به ندرت می توان روزنامه یا مجله ای یافت که اشاره ای به دشمنی با ایران نکرده باشد. راست محافظه کار با حرکتی نسبی، روی به سوی درگیری و اختلاف دارند و طرف هایی که معمولاً ارتباطی با راستی ها ندارند تنها دو یا سه گام از درخواست مشخص شدن خط قرمزها فاصله دارند.

در این میان چپی ها به دلیل انفعال در این زمینه مورد توجه هستند. آنها از خطرات حمله به تاسیسات هسته ای ایران شکایت دارند اما به دلیل عدم اعتقاد راسخ به تفکرات خود نتوانسته اند بحث های قانع کننده ای که از مخالفت آنها خبر می دهد را به راه اندازند. دولت اوباما، خود از برجسته ترین نهادهایی است که در دسته دوم قرار می گیرد. کاملاً واضح است که دولت اوباما هیچ رغبتی به جنگ با ایران ندارد و آشکارا از اقدامات بعدی اسرائیل در هراس است اما نمی تواند این ترس را بیان کند چون ترس بزرگتر فلج شدن سیاسی را با خود دارد. و بنابراین میانه ای که به نظر امن می رسد را مفروض داشته و موضع استفاده از زبان رمزی «تمام گزینه ها روی میز است» را مطمئن تر می داند و امیدوار است افزایش تحریم های سختگیرانه و تهدید آشکار به حمله نظامی، ایران را وادار به تغییر خط مشی پیش از آغاز هرگونه اقدامی از سوی اسرائیل کند.

پیام های ثابتی که در خفا به دست مقامات رژیم صهیونیستی می رسد، همگی در مورد هرگونه اقدام عجولانه هشدار می دهند؛ درست مانند پیامی که از سوی ژنرال مارتین دمپسی، رئیس ستاد مشترک آمریکا ارسال شد. پیام های دقیقی که از سوی دمپسی یا دیگران ارسال می شوند را نمی دانیم اما غیرمحتمل است کسی در دولت نتانیاهو که گرفتار هیجان ژئوپلتیک است، اهمیتی به آنها بدهد. چرا باید اهمیت بدهند؟ اوباما چه اعتباری در مطرح کردن یک مسئله در خفا دارد که می ترسد به شکل عمومی درباره آن سخن بگوید؟ با توجه به اینکه اکثریت رای دهندگان آمریکایی ایران را یک تهدید جدی می دانند، این سوال مطرح می شود که پس از حمله که بهانه دفاع از خود صورت می گیرد، دولت آمریکا تا چه اندازه سیاست به حال خود رها کردن اسرائیل را دنبال خواهد کرد: آمریکا نمی تواند این کار کند و اسرائیل به خوبی از این امر آگاه است.

هیچ کس نیز باور نمی کند که حمله نخست به ایران از سوی آمریکا صورت گیرد. ناظران در عوض منتظر هستند که ببینند اسرائیل چه زمان آتش بزرگ را به راه خواهد انداخت.

چنین ناظرانی یک گام از فهم مسائل عقب هستند. در واقع جنگ میان ایران و اسرائیل در جریان است، حتی اگر روش های اتخاذ شده از سوی دو طرف مخفیانه باشند. هیچ کس تردید ندارد که اسرائیل در ترورهای اخیر دانشمندان هسته ای ایرانی دست داشته؛ اسرائیل نیز آن را تکذیب نمی کند.

گرنیر، رئیس سابق مرکز مبارزه با تروریسم سیا در ادامه گزارش خود مدعی می شود که بمبگذاری های صورت گرفته در هند و گرجستان که دیپلمات های اسرائیلی را هدف قرار داد نیز می تواند با ایران مرتبط است.

چندان سخت نیست که انگیزه دو طرف از انجام چنین اقداماتی را حدس زد؛ اقداماتی که یادآور جنگ ترور میان اسرائیل و سازمان آزادی بخش فلسطین (ساف) در پایتخت های مختلف غرب طی دهه هفتاد میلادی است. سوالی که حال مطرح می شود این نیست که آیا جنگی رخ می دهد یا خیر، بلکه مسئله این است که آیا چنین جنگی به دیگر نقاط سرایت می کند و دیگر کشورها را نیز سهیم خواهد کرد یا خیر.

مهم است که در آستانه آغاز هر درگیری خشونت باری به بررسی اهداف آن بپردازیم. عملاً در تمام جنگ ها مسئله توسل به ابزار نظامی با هدف رسیدن به نظم سیاسی مطلوب تر یا دستکم پایدارتر و ثابت تر صورت می گیرد. با توجه به اینکه ایران و اسرائیل در حال حاضر گرفتار درگیری های خشونت آمیز شده اند و شاید به زودی گستره این درگیری ها به آمریکا نیز برسد، بررسی این نظم سیاسی جدید ارزشمند خواهد بود.

هر گونه جنگی که شامل اسرائیل، آمریکا، ایران و شاید دیگر قدرت های منطقه شود، جنگی محدود خواهد بود. تلاش های نظامی برای کاهش قابلیت هسته ای و زیرساخت های دفاعی ایران مطمئناً شامل اقداماتی برای اشغال یا از بین بردن دولت این کشور نمی شود. گرچه، حتی اگر آمریکا مایل به اجرای چنین اقدامی باشد هم توانایی انجام آن را ندارد. صرف نظر از هدف نهایی این جنگ، هدف وادار کردن حکومت ایران یا مردم این کشور برای تسلیم کردن برنامه هسته ای شان هم نیست. بلکه مداخله نظامی به احتمال بسیار زیاد باعث استواری ایرانیان در حمایت از دولت و دستور کار ملی آن می شود، حتی اگر این دستور کار به طور موقت به تعویق افتاده باشد.

بنابراین اگر هدف ایجاد چنین ناآرامی هایی از دیدگاه اسرائیل و غرب، از بین بردن تهدید ایرانی با تسلیحات هسته ای نیست و ابزار نظامی آنها برای رسیدن به چنین پایانی کافی نباشد، این اختلافات نظامی چه نوع نظم سیاسی را به دنبال خواهند داشت؟

به نظر منطقی می رسد که فرض کنیم تلاش ایران برای به دست آوردن قابلیت تولید تسلیحات هسته ای دستکم سه نتیجه خواهد داشت: در دست داشتن تجهیزات نامتقارن برای مقابله با برتری نظامی آمریکا در منطقه؛ به دست آوردن درجه بالاتری از اعتبار و هژمونی منطقه ای نسبت به کشورهای عربی خلیج فارس؛ و مقابله با تهدید هسته ای اسرائیل. بنابراین یک نظم سیاسی جدید در منطقه با هدف دستیابی به توازن استراتژیک بدون توسل به تسلیحات هسته ای، و کسب حمایت گسترده منطقه ای نیازمند مشارکت یک فرمانداری مستحکم سیاسی بر اشتغال نامحدود ابزار یک جانبه نظامی آمریکا؛ اطمینان متقابل در مقابل مداخله و خرابکاری داخلی که با هدف کاستن ترس اعراب از تسلط فارسی زبان طراحی شوند؛ و خلع سلاح هسته ای منطقه ای به طور فراگیر که شامل اسرائیل هم می شود، است.

هیچ یک از این راهکارها در حال حاضر عملی نیستند اما جهان پس از درگیری نظامی گسترده در خلیج فارس، چهره ای متفاوت به خود می گیرد و مسئله ای که زمانی غیرقابل تعمق به نظر می رسید، الزامی خواهد شد. بنابراین اسرائیل و آمریکا که اولی فعالانه و دومی منفعلانه به دنبال به راه انداختن درگیری مسلحانه با ایران هستند تا با اهداف هسته ای این کشور مقابله کنند، بهتر است هم اکنون نتایج سیاسی ناشی از چنین برنامه ای را مورد بررسی قرار دهند و تا زمانی که فرصت باقی است بیاندیشند که آیا می توانند با پیامدهای آن به کار خود ادامه دهند یا خیر.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
مهمان
این موضوع نسبت به پاسخ بیشتر بسته شده است.

  • مطالب مشابه

    • توسط amirarsalankhan
      بمب افكن تهاجمي نسل بعد، LRS-B
       
                                 
       
       
      بمب افكن نسل بعد ( NGB، قبلا به نام بمب افكن 2018 شناخته مي شد ) يك برنامه به منظور توسعه يك بمب افكن جديد براي نيروي هوايي ايالات متحده بود. NGB قرار بود تا در حدود سال 2018 و به عنوان يك بمب افكن پنهانكار، مادون صوت، برد متوسط و با قابليت متوسط حمل سلاح وارد خدمت شود و به تدريج جايگزين بمب افكن هاي پير و پا به سن گذاشته (  B-52 Stratofortress  و B-1 Lancer ) گردد. ولي برنامه توسعه NGB با ظهور طرح بمب افكن دور برد تهاجمي سنگين ايالات متحده به فراموشي سپرده شد.
       
         
       
      اين اتفاق زماني افتاد كه در ژوئن 2010 سپهبد Breedlove  در مصاحبه اي بيان كرد كه اصطلاح بمب افكن نسل بعد مرده و از اين به بعد نيروي هوايي بر روي طراحي بمب افكن هاي دور برد تهاجمي كار خواهد كرد كه در آن از سيستم هاي به كار رفته در جنگده هاي F-22 و F-35 استفاده خواهد شد تا بمب افكني مقرون به صرفه و با قابليت هاي استثنايي هر دو جنگنده فوق جهت انجام ماموريت ها طراحي و توليد گردد.
       
             
       
       
      بمب افكن دور برد تهاجمي (Long Range Strike Bomber)
      برنامه توسعه بمب افكن دور برد تهاجمي ( LRS-B ) به معناي واقعي كلمه پنهانكار است! و اطلاعات خيلي كمي از آن منتشر شده است ولي اهميت آن را به خوبي مي توان در رفتار پنتاگون و شركاي صنعتي بزرگ آن احساس كرد.بسياري از كارشناسان معتقدند كه برنامه توسعه اين بمب افكن ساختار نيروي هوايي ايلات متحده را در 20 سال آينده شكل خواهد داد و هر شركتي كه برنده مناقصه توليد اين بمب افكن شود پول پارو خواهد كرد و بازنده نيز مي تواند مطمئن باشد كه جايگاهي در آينده هوانوردي نظامي ايلات متحده نخواهد داشت مگر ان كه معجزه اي كند!
      هر چند امروزه لاكهيد ماريتن به لطف پروژه F-35 آينده خود را در صنعت هوانوردي نظامي ايالات متحده تضمين كرده است و بويينگ نيز به مدد توليدات هوانوردي غير نظامي خود مي تواند از اين بحران عبور كند و تنها نورث روپ است كه چاره اي ندارد و  بايد اين مناقصه را برنده شود تا بتواند با خيال راحت به آينده خود فكر كند
      شناخته ها و ناشناخته ها
      پيش بيني شده 80 تا 100 فروند از اين بمب افكن جديد جايگزين ناوگان فعلي بمب افكن هاي ايالات متحده شود.  
      پنهانكار بودن ،قابليت حمل سلاح هاي هسته ايو داراي بودن هر دو حالت پروازي سرنشين دار و بي سرنشين از الزامات طراحي LRS-B است.قيمت تعيين شده براي هر فروند بمب افكن جديد 550 ميليون دلار در سال 2010 پيش بيني شده و قرار است به جهت كم كردن هزينه ها از فناوري موجود در طراحي ان استفاده شود ولي ساختار طراحي آن بايد به شكلي باشد كه بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز استفاده كند.دو رقيب اصلي در طراحي اين بمب افكن يكي كمپاني  Northrop Grumman, با سابقه طراحي بمب افكن پنهانكار و گرانقيمت B-2 است و ديگري مشاركت كمپاني هاي بويينگ و لاكهيد مارتين با سابقه طراحي جنگنده هاي F-22 و F-35 .همچنين پيش بيني مي شود در اواسط دهه 2020 اولين پروازهاي اين بمب افكن انجام شود.طبق حدس هايي كه كارشناسان مي زنند نيروي هوايي آمريكا به دنبال يك بمب افكن در اندازه اي حدودا نصف B-2 است كه از دو موتور F-135 همانند F-35 سود ببرد.
       
                                              
                                         
                                          پيشران F-135 Pratt  & Whitney
       
      الان همه شما ميگوييد اين كه خيلي كوچيكه، خب مسلما بايد بزرگتر بشه ولي با صحبتي كه رابرت گيتس وزير سابق دفاع انجام داد و به اعضاي كنگره گفت كه قيمت هر فروند 550 ميليون دلار ميشود راه را بر روي بزرگتر شدن اين بمب افكن فعلا بست. و اين نگراني را در بين كارشناسان به وجود آورد كه هر شركتي كه بتواند با حداقل آيتم هاي اساسي يك بمب افكن توليد كند برنده اين مناقصه خواهد بود بدون توجه به نيازهاي اساسي نبردهاي آينده.بنابراين يكسري الزامات از سوي كارشناسان هوانوردي نظامي جهت توسعه LRS-B  پيشنهاد شده است :
      پنهانكاري
      امروزه ميدانيم كه 80 درصد قابليت پنهانكاري به شكل و طراحي هواپيما بستگي دارد و فقط 20 درصد به مواد و تكنولوزي پيشرفته به كار رفته در آن وابسته است. كه همين 20 درصد هم بيشترين هزينه را به خود اختصاص مي دهد. پس يايد تعادل خوبي را بين اين دو بخش برقرار كرد تا هزينه هاي طراحي و توسعه سرسام اور نباشد.
      تعمير و نگهداري
      استفاده از مواد جاذب امواج رادار ساخته شده مي تواند نگهداري اين بمب افكن را بسيار راحت تر كند تا استفاده از موادي كه در لبه تكنولوژي روز قرار دارند و بسيار گران قيمت خواهند بود و نگهداريشان نيز بسيار مشكل است.ولي پلت فرم طراحي نيز بايد به شكلي باشد كه اين پرنده بتواند در 50 سال آينده آسمان ها را همچنان تسخير كند و پذيراي مواد جديد و تكنولوژي هاي نوين نيز باشد.
      قابليت حمل بمب هاي هسته اي
      تصميم گيري در اين مورد بايد همين الان صورت بگيرد، هر چند نيروي هوايي علاقه دارد تا چند سال بعد از توليد بمب افكن ها مجوز حمل سلاح هاي هسته اي را براي آنها صادر كند ولي با توجه به پيشرفت هاي سريع در صنعت هوانوردي نظامي از الان اين پرنده بايد طوري طراحي شود كه حداقل نيمي از آنها از ابتدا قابليت حمل بمب هاي هسته اي و هيدروژني را داشته باشند. و توانايي بازدارندگي ايالات متحده را همچنان حفط كنند.
      كنار گذاشتن طرز فكر شواليه تنها!
      بسياري از مردم فكر مي كنند كه پنهانكاري يعني يك جنگنده پنهانكار به تنهايي و با شجاعت به مانند يك شواليه به مواضع دشمن حمله مي كند و تمامي آنها را نابود ميسازد!! از الان بايد اين تفكر را دور ريخت و يك برنامه جامع جهت حملات پر تعداد بمب افكن هاي نسل بعد در نظر گرفت و تمام سناريوهاي موجود و تهديدات لازم را در آنها پيش بيني كرد تا قدرت واقعي بمب افكن ها و تاثير آنها بر روي مواضع دشمن مشخص شود.
      ساخت يك بمب افكن، نه فقط يك پلت فرم صرف
      در سال هاي بعد LRS-B تنها بمب افكن سنگين ايالات متحده خواهد بود. پس بايد به شكلي طراحي شود كه قابليت باز طراحي بسياري از قسمت هاي آن وجود داشته باشد و بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز به خوبي بهره مند شود. همچنين LRS-B بايد بتواند ماموريت هاي دريايي را نيز به خوبي ماموريت هاي زميني انجام دهد.
      نگه داشتن خلبان در كابين
      با وجود داشتن فناوري پروازهاي بي سرنشين اما ما نبايد در دام اين صحبت ها بيافتيم كه LRS-B بايد تنها قابليت بي سرنشين داشته باشد!، نداشتن خلبان در ميدان نبرد يعني نداشتن حس مسئوليت پذيري و ابتكارات لحظه اي نمي توان از جذابيت هاي فراوان پرنده هاي بي سرنشين گذشت ولي يك بمب افكن سنگين بي سرنشي نياز به حمايت زميني بسيار بيشتري از بي سرنشين هاي فعلي دارد كه اين خود هزينه ها را بسيار بالاتر مي برد.مورد بعدي قابليت ضعيف بي سرنشين ها در سوخت گيري هاي هوايي است كه در حين ماموريت هاي يك بمب افكن دوربرد الزامي است و يك خلبان در هر شرايط آب و هوايي يا زماني به راحتي آن را انجام مي دهد.و در آخر فكر كنيد كه يك بي سرنشين بخواهد بمب هسته اي نيز با خود حمل كند، خيلي فكر خوبي نيست و حتي كابوس آور نيز هست. هر چند خيلي ها فكر ميكنند بهتر بمب هاي هسته اي را به دست بي سرنشين ها سپرد!
      فراموش نكردن چيزهاي كوچك
      بايد فضاي كافي براي خلبان در پروازهاي طولاني در نظر گرفت تا اعصابش راحت باشد و تحت فشارهاي جسمي قرار نگيرد. اين مورد حتما بايد لحاظ شود و سعي شود از تجربه B-2 در اين مورد درس گرفته شود.
      در ژانويه 2011 نيروي هوايي فهرستي كوتاه از اهداف مورد نظر خود را براي بمب افكن تهاجمي منتشر كرد
      اهداف طراحي در نظر گفته شده براي يروژه LRS-B در ژانويه 2011
      كل هزينه پروژه نبايد از 40 تا 50 ميليارد دلار بيشتر باشد سرعت مادون صوت حداكثر بردي پروازي بيشتر از 9250 كيلومتر مداومت پروازي 50 تا 100 ساعت براي پروارهاي بي سرنشين قابليت بقا در حملات روزانه به مواضع دشمن با وجو د قدرتمند ترين دفاع هوايي موجود  
      در پايان تصاويري از طرح هاي مفهومي اراده شده توسط سه كمپاني معظم شركت كننده در اين مناقصه
       
                       
                                                           
       طرح پيشنهادي كمپاني نورث روپ گرومن
       
       
       
       
                      
                                                                              
       طرح پيشنهادي كمپاني لاكهيد
       
       
       
       
       
                         
                                           
        طرح پيشنهادي كمپاني بويينگ
       
       
      حال بايد منتظر ماند و ديد كه در چند ماه آينده مقامات نيروي هوايي كدام يك از طرح هاي پيشنهادي را براي آينده توان هوايي ايالات متحده انتخاب خواهند كرد.
      نظر شما چيست؟
      كم و كاستي بود  دوستان به بزرگواري خودتون ببخشيد، تقديم به ارواح طيبه شهداي مرزباني ناجا در حادثه اخير نگور
      با تشكر فراوان از دوست و استاد گرامي جناب 7mmt به جهت پيشنهاد اين موضوع و كمك هاي بسيارشان
      تهيه شده توسط امير ارسلان رهسپار ، فقط براي ميليتاري
       
       
      منابع :
      http://en.wikipedia.org/wiki/Next-Generation_Bomber
       
      http://www.defensenews.com/story/defense/air-space/strike/2015/01/18/air-force-bomber-industry/21805275/
       
      http://defensetech.org/2014/09/15/air-force-plans-major-step-in-long-range-strike-bomber-program/
       
      http://breakingdefense.com/2014/09/b-2-pilots-lessons-for-lrsb-americas-new-bomber/
    • توسط Phantom3
      موشکDelilah یک موشک الکترو اپتیکال می باشد که در اسرائیل و توسط صنایع نظامی این رژیم (IMI) به منظور هدف قرار دادن اهداف متحرک و غیر متحرک ساخته شده است.موشک Delilah نام سری موشک های گوناگون اسرائیل می باشد که توسط IMI ساخته شده اند.این موشک در اصل به عنوان یک تله هوایی ساخته شده بود، اما در دهه 1990 نوع تهاجمی و ضربتی از این موشک عرضه شد که توسط F-16 ها و F-4E های آپگرید شده ، که نقش جنگنده های هجومی را ایفا می کردند ، استفاده می شد.نوع ضد رادار این موشک از نوع هواپرتاب می باشد. این گونه از نیمه دهه 60 میلادی وارد خدمت شد. وظیفه این نمونه یافتن سایت های راداری در هنگامی بود که این رادار ها در حال کار بودند و با این کار آنها را یافته و نابود می کرد.

      Delilah-1
      این گونه از نوع هواپرتاب می باشد و در رده موشک های کروز قرار می گیرد . این موشک دارای یک موتور توربو جت بود و این موتور توربوجت به آن این امکان را می داد تا با درنگ کردن درست به خوبی هدف قرار دادن اهداف متحرک ، اهداف با استتار بسیار خوب را نیز مورد هدف قرار دهد.که این ویژگی این موشک را به یک موشک ایده آل برای نابودی سایت های سام تبدیل کرده است.این موشک دارای بردی برابر 150 کیلومتر است و توانایی نابود اهداف ، چه دریایی و چه زمینی را دارد.هدایت خودکار به کار رفته درآن به خوبی سیستم های هدایتی INS/GPS می باشد که به موشک امکان انجام ماموریت های خود اتکا را می دهد.این موشک توانایی تطبیق با سرهای جنگی گوناگون را دارد و نیز می تواند توسط بسیاری از هواگرد ها حمل شود.این موشک توانایی شلیک از هواگردها ، بالگردها یا لانچر های زمینی را دارد. اندازه جمع و جور این موشک به آن این امکان را می دهد که توسط بالگردهای سیکورسکی UH-60A و SH-60B حمل شود.این موشک سر جنگی کوچک ولی موثر حمل می کند که به آن امکان هدف قرار دادن و نابودی اهداف با کمترین خطر را می دهد.این موشک نخستین بار توسط اسرائیل در جولای و آگوست 2006 ، یعنی درجنگ با لبنان، استفاده شد.این موشک در این جنگ توسط F-16D پرتاب می شد.



       
       
       
      Delilah-2
      این موشک با سرمایه گزاری چین درحال توسعه و ساخت توسط اسرائیل می باشد .این موشک از موتور Bet Shemesh Sorek 4 استفاده می کند که تراستی معادل 800 پوند ایجاد می کند. این ویژگی به موشک این امکان را می دهد که برد بیشتر و سر جنگی بزرگتری داشته باشد.




      Delilah-GL
      این موشک یک موشک زمین پرتاب می باشد که در اصل نوع تغییر یافته موشک کروز Delilah است و بردی معادل 250 کیلومتر دارد که ممکن است برد واقعی آن نباشد ، یعنی امکان دارد این موشک بردی بیش از 300 کیلومتر داشته باشد .
      این موشک با سر انفجاری متعارف 30 کیلوگرمی مسلح می شود اما توانایی حمل انواع دیگری را نیز دارد. این موشک توسط GPS هدایت می شود و توانایی گشت در منطقه جنگی را قبل از تایید هدف دارد.

      مترجم :Phantom3
      استفاده از این مطلب تنها با ذکر نام مترجم و لینک به سایت Military.ir مجاز می باشد.
    • توسط farmandekoll
      F-117 نایت هاوک (شاهین تاریکی) نخستین هواپیمای عملیاتی است که به منظور استفاده از فناوری پنهانکاری طراحی شد. طراحی منحصر بفرد این هواپیمای تک سرنشینه تواناییهای استثنایی را به این هواپیمای تهاجمی می افزاید. اندازه این هواپیما در حدود F-15 ایگل می باشد که دو موتور توربو فن F404 که هرکدام نیرویی معادل 48 کیلو نیوتون (10800 پوند) ایجاد می کنند دارد. هم چنین دارای کنترل با سیم می باشد. قابلیت سوختگیری هوایی برد نایت هاوک را افزوده و آن را به یک سلاح بازدارنده و ترساننده ی ایالات متحده تبدیل کرده است. توانایی حمل انواع سلاح ها با سیستمهای ناوبری و حمله یکپارچه و سیستمهای الکترونیک پروازی ( اویونیک) موثر بودن این هواپیما را در عملیات مختلف اثبات می کند و بار کاری خلبان را کم می کند. کشیدن نقشه های با جزییات ریز برای عملیات روی نقاط با پدافند سنگین و قوی با استفاده از سیستم طراحی نقشه خودکار به ارزشهای این هواپیمای منحصر بفرد می افزاید.اولین F-117 در سال 1982 تحویل داده شد و آخرین تحویل در سال 1990 بود. تصمیم تولید F-117 در سال 1978 گرفته شد. اولین پرواز آن در سال 1981 انجام شد.

      جزییات :


      وظیفه : هواپیمای تهاجمی پنهانکار

      سازنده : لاکهید

      استفاده کننده : نیروی هوایی ایالات متحده

      موتور : دو موتور توربو فن بدون پس سوز F404-GE-F1D2 با قدرت 48 کیلو نیوتن (10800پوند)

      ابعاد : طول 10.08 متر، ارتفاع 3.78 متر، دهنه بال 13.20 متر

      اوزان: وزن خالی آن 13.381 کیلوگرم برآورد شده است، حداکثر وزن برخاست 13.814 کیلوگرم

      اجرا : حداکثر سرعت 0.98 ماخ یا 1040 کیلومتر بر ساعت(656 مایل بر ساعت)، سقف پرواز 15.240 متر برآورد شده است ( 50000 پا)

      سلاحها : تا 2268 کیلوگرم (5000 پوند) انواع بمب های هدایت شونده، موشکهای هوا به زمین، موشکهای زد رادار یا موشکهای هوا به هوای AIM-9 که در یک جایگاه درونی حمل می شوند.




    • توسط onin
      در ۲۵ فوريه ۵(۱۹۲۵ اسفند ۱۳۰۴) اولين خلبان ايراني كه كلنل احمدخان نخجوان نام داشت يك هواپيماي برژت -۱۹ را با پرچم و نشان ايران از فرانسه به پايگاه قلعه مرغي تهران پرواز داد. كلنل نخجوان در فرانسه دوره ديده بود و فقط ۲۰۰ ساعت پرواز داشت. بدين ترتيب در اين تاريخ اولين هواپيماي نيروي هوايي ايران با خلباني يك ايراني مرزهاي بين المللي را درنورديد و به فضاي پروازي ايران رسيد. در اين زمان ديگر خلبانان ايراني تحت نظارت يك استاد خلبان آلماني به نام «شفر» در ايران دوره مي ديدند. خريد هواپيما قسمت آسان كار بود. آموزش خلبانان براي پرواز كردن با آنها، نفرات پشتيباني زميني براي نگهداري و تعمير آنها و ساختن فرودگاه ها قسمت سخت كار بود كه زمان هم مي برد. در همين دوره زماني نيروي هوايي ايران از قالب يك اداره كوچك در ستاد فرماندهي ارتش خارج شده و به يك نيروي جداگانه تبديل شده بود كه «نيروي هوايي ارتش شاهنشاهي ايران» نام گرفته بود؛ اولين فرمانده نيروي هوايي ايران هم كسي نبود به جز كلنل احمدخان نخجوان. در سال ۱۹۲۴ (۱۳۰۳) اولين گروه از دانشجويان دوره خلباني و تكنسين پرواز به روسيه و فرانسه فرستاده شدند. بعدها در سال ۱۹۲۹ (۱۳۰۸) ايران ۱۵ خلبان داشت كه شش نفر از آنها در مدرسه پرواز ايستر فرانسه و ۹ نفر ديگر در مدرسه پرواز سباستوپول روسيه آموزش خلباني ديده بودند. در اين سال IIAF مخفف Imperial Iranian Air Force داراي ۳۳ فروند هواپيما از ۹ مدل مختلف بود. طي ۱۵ سال به يعني تا آغاز جنگ جهاني دوم بيش از ۳۰۰ هواپيما از ۱۸ مدل مختلف در اختيارنيروي هوايي ايران بود. در همان زمان هشت پايگاه هوايي كه مدارس آموزش خلباني و يك مركز آموزش تعميرات و نگهداري را شامل مي شدند ساخته شده بود. يك كارخانه مونتاژ هواپيما به نام «شهباز» هم ساخته شده بود كه قادر بود سه مدل مختلف هواپيما را مونتاژ كند. در سال ۱۹۴۱ (سوم شهريور ۱۳۲۰) بي طرفي ايران در جنگ جهاني دوم نقض شد و نيروهاي هوايي و دريايي انگليس و روسيه از شمال و جنوب به ايران حمله كردند. نيروي هوايي جوان ايران كه به تازگي به ساختن ساختارهاي اساسي خود مشغول شده بود، تحت هيچ شرايطي توانايي رويارويي با اين نيروي عظيم و توانمند را نداشت. با اين وجود تعدادي از پرسنل جوان اين نيرو تصميم به مقابله با بيگانه گرفتند و با كنترل پادگان قلعه مرغي دو هواپيما از اين پادگان به خلباني سروان وثيق و استوار شوشتري كه با شليك ضدهوايي مواجه شده و به ناچار آسمان تهران را ترك كردند. نيروهاي ائتلاف انگليس و روسيه كنترل دو پايگاه هوايي ايران را در دست گرفتند. آنها به ترتيب در مهرآباد و قلعه مرغي مستقر شدند. از نيروي هوايي جوان ايران تقريباً هيچ چيز باقي نماند. پس از پايان جنگ ارتش بريتانيا ايران را ترك گفت اما ارتش روسيه از ترك ايران سر باز مي زد و كنترل شمال ايران را در اختيار داشت. سه ماه پس از اين اتفاق نيروهاي سرخ روسيه ايران را ترك گفتند. پس از اين نيروي هوايي ايران هميشه به عنوان نيروي برتر در خاورميانه شناخته مي شود. موقعيت استراتژيك ايران توسط آمريكا ناديده گرفته نشد و آمريكا از اوايل دهه ۱۹۶۰ شروع به فروش تعداد زيادي از هواپيماهاي پيشرفته خود به ايران كرد. در سال ۱۹۶۵ ميلادي ايران اولين هواپيماجت خود با نام اف - ۸۴ جي جت ثاندر دريافت كرد. در سال ۱۹۶۵ هواپيماهاي اف-۵ فريدم توسط ايران خريداري شدند و به دنبال آن در سال ۱۹۶۸ اف-۴ فانتوم هم به ايران فروخته شد. در سال ۱۹۷۰ ايران داراي قوي ترين نيروي نظامي در منطقه بود. قبول فروش هواپيماهاي فوق پيشرفته اف-۱۴ اي تام كت به همراه موشك هاي پيشرفته اي آي ام - ۵۴ فينيكس از سوي آمريكا به ايران نشان دهنده روابط بسيار گرم بين ايران و آمريكا بود. در پي وقوع انقلاب اسلامي در سال ۱۹۷۹ دكترين و استراتژي نظامي ايران تغيير يافت و ايران ديگر به خريد تسليحات پيشرفته و گرانقيمت علاقه نشان نداد و همين باعث ايجاد نوعي تغيير قدرت در منطقه شد. ايران ديگر نه تنها دوست صميمي آمريكا نبود، كه به خاطر سياست هاي امپرياليستي و ضد انساني آمريكايي به دشمن اصلي آن تبديل شد. آمريكا و ديگر كشورهاي غربي تحريمي نظامي عليه ايران اتخاذ كردند. كمك هاي آمريكا قطع شده بود و نيروي هوايي ايران از فرار و بركناري افسران زمان شاه رنج مي برد كه همين امر به پايين آمدن سطح سرويس دهي در نيروي هوايي منجر شده بود. به دليل تحريم تسليحاتي ايران و نرسيدن قطعات مورد نياز، آمار عملياتي نيروي هوايي ايران سريعاً رو به كاهش بود. پس از انقلاب نيروي هوايي به «نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران» كه خود ارتشيان به آن «نهاجا» مي گويند تغيير نام داد. نام انگليسي آن هم Islamic Republic of Iran Air Force است كه به اختصار IRIAF خوانده مي شود. در همين اوضاع و احوال عراق با مناسب يافتن فرصت درصدد برآمد تا با حمله به ايران قسمت هاي وسيعي از خاك ايران را ضميمه قلمرو خود كند؛ به همين خاطر در ۲۲ سپتامبر ۱۹۸۰ (۳۱ شهريور ۱۳۵۹) با يورشي عظيم به خاك ايران از طريق هوا، زمين و دريا جنگ تحميلي هشت ساله را عليه ايران آغاز كرد. جنگ با حمله هوايي نيروهاي عراقي به شش پايگاه نيروي هوايي ايران و چهار پادگان آغاز شد و همزمان چند لشكر و تيپ مستقل عراق در چهار محور از طول ۷۰۰ كيلومتر مرز مشترك با ايران به عمق خاك ايران يورش بردند. اولين حمله هوايي عراق چندان موفقيت آميز نبود. دلايل آن را مي توان به برنامه ريزي ناكافي و نادرست عمليات، نداشتن اطلاعات كافي از اهداف و استفاده نامناسب از بمب هاي جي پي(بمب هايي كه هدف خاصي ندارند و براي انهدام كلي به كار مي روند) برشمرد. در مهرآباد يك هواپيماي اف-۴ اي در هنگام جابه جايي براي در امان ماندن از حملات دشمن دچار سانحه شد و از همدان هم گزارش هايي در مورد خسارت يك فروند اف-۴ رسيد. اولين عمليات هوايي ايران در پاسخ اين حمله و بلافاصله پس از آن در خاك عراق موفقيت آميز بود. در اين عمليات چهار فروند هواپيماي اف-۴ به پايگاه دريايي الشعبيه در نزديكي بندر ام القصر حمله بردند. اين چهار فروند هواپيما كه ۴۵۰ كيلوگرم بمب بر سر اين پايگاه ريختند عمليات خود را از پايگاه بوشهر شروع كردند. در ميان اهداف چندباطري موشك ضد كشتي وجود داشت. اين عمليات تلافي جويانه نيروي هوايي ايران به قدري سريع بود كه خط پدافند عراق در طول مسير پرواز دچار غافلگيري شده بود. روز بعد در عملياتي غيرقابل باور ۱۴۰ فروند از جنگنده ها و جنگنده بمب افكن هاي ايران به ويژه اف-۴ و اف-۵هاي پايگاه هاي بوشهر، همدان و تبريز توانستند با نفوذ خود به خاك عراق تلفات سنگيني به پايگاه ها و تاسيسات نظامي عراق وارد كنند. در اولين روزهاي جنگ چندين حمله هوايي ديگر به تاسيسات نظامي عراق از قبيل ام القصر انجام شد. در يكي از اين حملات دو فروند اف-۴ كه هر كدام شش بمب جي پي ۳۴۰ كيلوگرمي حمل مي كردند به تاسيسات نظامي دريايي و كشتي هاي موشك انداز عراق حمله بردند. در حدود ۲۰ دقيقه بعد يك فروند هواپيماي آر اف-۴ اي عكس هاي شناسايي از منطقه گرفت كه نشان مي داد كشتي ها و تاسيسات بندري دچار صدمات و خسارات سنگيني شده اند. تاكتيك كلي در طول انجام چنين عمليات هايي رسيدن به هدف از راههاي مختلف، انجام يك پاپ -آپ بيش از رسيدن به هدف و شيرجه زدن روي هدف براي انهدام آن است. در هنگام بازگشت دو اف-۴ يكي از آنها توسط يك موشك سام مورد اصابت قرار گرفت كه باعث آسيب ديدن برخي از سيستم هاي آن شد اما همچنان مي توانست پرواز كند. اما آتش خاموش كن ها كار نكردند و بال راست - محل اصابت موشك - آتش گرفت. باند فرود نزديك ترين پايگاه هوايي هم به دليل هجوم اوليه ارتش عراق براي فرود مناسب نبود و به همين خاطر مجبور به فرود در يك باند ناآماده با سرعت بالا شد. چرخ ها تركيدند و هواپيما در حالي كه سرنشينان آن اجكت كرده بودند از انتهاي باند خارج شد. بعدها اين هواپيما با تعويض بال و ديگر تعميرات دوباره به جنگنده هاي مورد استفاده در جنگ پيوست. اين تعويض بال كه اولين بار در ايران انجام مي شد را مي توان نقطه آغاز انجام كارهاي غيرممكن در نيروي هوايي دانست. در اولين ماههاي جنگ «نهاجا» تلاش هاي خود را به جلوگيري پيشرفت نيروي زميني ارتش عراق معطوف كرده بود. جنگنده هاي ايراني براي اين كار با استفاده از راكت هاي ضد زره دانه به دانه تانك ها و زره پوش هاي عراق را شكار مي كردند و حتي گاهي اوقات تا ارتفاع سه تا چهار متر زمين هم پايين مي آمدند. در مقابل عراق هم از هواپيماهاي ميگ-۲۱ و ميگ-۲۳ براي پوشش نيروي زميني خود استفاده مي كرد كه اين پوشش به ناچار منجر به درگيري هوايي بين ايران و عراق مي شد كه مي توان پيروزي هاي ايران در اين زمينه را بيشتر از عراق دانست. مخصوصاً در اوايل جنگ كه آنها در مقابل هواپيماهاي اف-۱۴ ايران توانايي انجام هيچ عملي را نداشتند كه در اواخر جنگ با خريد ميراژ اف-۱ از فرانسه توانستند كمي جنگ هاي هوايي را متعادل كنند. جنگ تحميلي عليه ايران علاوه بر خسارات و تلفات جانبي بسيار، دستاوردهاي ارزنده اي براي نيروي هوايي ايران داشت. نيروي هوايي در اين هشت سال توانست به تكنولوژي ساخت بسياري از قطعات مورد نياز خود دست يابد و در برخي موارد به خودكفايي برسد.
    • توسط onin
      http://www.pinetreeline.org/planes/B-52-10.jpg هواپیمای بمب افکن B-52، بمب افکنی دور برد و در کلاس سنگین وزن است که می تواند گونه های مختلفی از ماموریت ها را به انجام برساند. این هواپیما قادر به پرواز در سرعت های بسیار بالا، البته زیر سرعت صوت و در ارتفاع بالغ بر 50,000 پا پرواز بوده و توانایی حمل بمب های هسته ای یا اتمی و همچنین بمب های معمولی را نیز دارد. http://www.saceliteguard.com/images/B-52 H dropping M-117 750 pound bombs.jpg هواپیمای بی 52 برای مدت بیش از 35 سال تنها بمب افکن دارای سرنشین سنگین وزن ایالات متحده بوده است. این بمب افکن، قادر به پرتاب و شلیک بیشتر سلاح های موجود است و حتی بدین صورت، بیم آن می رود که پس از به روز ساختن سیستم های اویانیکی و پیشرانه ها و دیگر قمست های آن، این هواپیما تا سال 2045 نیز در خدمت باشد. البته این بمب افکن آمریکایی را BUFF که مخفف عبارت Big Ugly Fat Fellow و به معنای مرد چاق گنده زشت است، نیز می نامند. اولین مدل هواپیمای بی 52 در سال 1954، اولین پرواز خود را انجام داده و مدل B آن نیز در سال 1955 وارد خدمت گشت. به طور کلی 744 بمب افکن بی 52 ساخته شده و آخرین گونه آن نیز که مدل H نامیده می شود، در سال 1962 تحویل شد. این بمب افکن استراتژیکی، دارای بردی برابر با 14,162 کیلومتر است که از این رو، هواپیمایی میان قاره ای یا کانتیننتال گفته می شود. البته این برد، در حالت بدون سوخت گیری هوا به هوا اندازه گیری شده است، و در غیر این صورت، برد این هواپیما، با سوخت گیری هوا به هوا می تواند نا محدود باشد. در این هواپیما، از مدل جی به بعد تغییراتی در شکل بدنه مانند کوتاه تر شدن سکان عمودی یا همان پایدار کننده عمودی آن داده شد. http://www.militarypictures.info/d/294-3/B-52.jpg این بمب افکن سنگین ساخت شرکت بوئینگ بوده و از هشت موتور توربوفن پرات اند ویتنی TF-33 هر یک با قدرت کشش بیش از 7000 کیلوگرم بهره می برد. بالاترین سرعتی که این هواپیما قادر به دستیابی به آن است، حدود 0/8 ماخ بوده که معادل 650 مایل بر ساعت نیز می باشد. هدایت این هواپیمای بمب افکن بر عهده 5 خدمه بوده که سیستم صندلی خدمه ها، از توانایی اجکت یا پرتاب کردن در مواقع خطر نیز برخودار است. لازم به ذکر است که قیمت تمام شده این هواپیمای غول پیکر، حدود هفتاد و چهار میلیون دلار می باشد.
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.