Recommended Posts

تو این تاپیک مقداری درباره حمله به تاسیسات هسته ای ایران به نقل از ISIS توضیح دادم:آیا حمله هوایی برنامه غنی سازی ایران با سانتریفیوژ های گازی را متوقف می کند؟ احتمالاً نه.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
با تشکر از خبر شما! ولی من نمی دونم چرا برخی خبر گذاری ها قصد دارند جو را متشنج کنند! دارم به زمان جنگ فکر می کنم که بزرگترین دشمن ایران اختلافات داخلی بود! و به بیان دیگه بزرگترین دشمن خودمون، خودمونیم!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
آمریكاییها به هیچ عنوان در این شرایط نه خود و نه اسراییل را وارد جنگ با ایران نخواهند كرد. روسیه الان به دنبال همچنین فرصتی هست كه یك ضربه بدجور به آمریكا بزنه و چه فرصتی بهتر از زدن این ضربه در خلیج فارس!!! روسهای زخمی شده در حال حاضر برای مقابله با آمریكا خیلی كارها دارن زیر زیركی انجام می دن كه كسی هم نفمهه... جدا" هیچ كس در این چند سال اخیر به اندازه ساكاشویلی به ایرن خدمت نكرد icon_cheesygrin icon_cheesygrin icon_cheesygrin

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

جدا" هیچ كس در این چند سال اخیر به اندازه ساكاشویلی به ایرن خدمت نكرد icon_cheesygrin icon_cheesygrin icon_cheesygrin

راست گفتی،این آقا در کل دنیا فقط به نفع ایران کار کرد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

آمریكاییها به هیچ عنوان در این شرایط نه خود و نه اسراییل را وارد جنگ با ایران نخواهند كرد.
روسیه الان به دنبال همچنین فرصتی هست كه یك ضربه بدجور به آمریكا بزنه و چه فرصتی بهتر از زدن این ضربه در خلیج فارس!!!
روسهای زخمی شده در حال حاضر برای مقابله با آمریكا خیلی كارها دارن زیر زیركی انجام می دن كه كسی هم نفمهه...
جدا" هیچ كس در این چند سال اخیر به اندازه ساكاشویلی به ایرن خدمت نكرد :mrgreen: :!: :lol:



تحلیل خوبیه خدا کنه واقعیت پیدا کنه واسه بد نمیشه

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
برنار کوشنر وزیر امور خارجه فرانسه در مصاحبه با روزنامه اسراییلی "ها آرتص"اعلام کرد که اسراییل در تدارک حمله به تاسیسات هسته ای ایران است. کوشنر که به اسراییل سفر کرده است در مصاحبه با روزنامه ها آرتص با اعلام این مطلب افزود که اسراییل در نظر دارد قبل از اینکه ایران به قابلیت تولید بمب اتمی دست یابد به تاسیسات اتمی ایران حمله کند. وی با تکرار ادعاهای همیشگی درباره تلاش ایران برای دست یابی به سلاح هسته ای افزود که حتی داشتن یک بمب اتمی هم نمی تواند ایران را از خطر حمله ایمن نگه دارد. وی در این باره افزود: من واقعا معتقدم که تلاش ایران برای دست یابی به بمب اتمی نمی تواند انها را از خطر حمله ایمن کند چرا که اسراییل قبل از دست یابی ایران به بمب اتمی به این کشور حمله خواهد کرد. مقامات اسراییلی بارها به صراحت گفته اند که اجازه نخواهند داد ایران به سلاح اتمی دست یابد" وزیر خارجه فرانسه در ادامه با حمایت از تداوم تلاش های بین المللی برای آنچه که بازداشتن ایران از ادامه روند کنونی فعالیت های هسته ای اش خواند تاکید کرد: ایران دارای بمب اتم برای هیچ کشوری در جهان قابل قبول نیست....اما سوال اساسی این است که چگونه می توان ایرانی ها را از ادامه مسیر کنونی بازداشت. گفتگو. گفتگو. گفتگو. پیشنهاد مذاکره. تحریم. تحریم. تحریم." اظهارات کوشنر در تایید تلویحی حمله اسراییل به ایران کاملا با سیاست های پاریس در یک سال و اندی که از به قدرت رسیدن نیکلا سارکوزی رییس جمهور فرانسه می گذرد، هماهنگ است. پاریس پس از به قدرت رسیدن سارکوزی سیاست خود در قبال برنامه هسته ای ایران را به واشنگتن نزدیک تر ساخته است. برخی تحلیل گران منطقه ای و بین المللی نیز استقرار سامانه فوق پیشرفته راداری آمریکا در اسراییل را در هفته گذشته به خاطر احتمال حمله هوایی اسراییل به تاسیسات اتمی ایران ارزیابی می کنند. استقرار این سامانه های راداری پیشرفته به تل آویو فرصت می دهد تا 12 دقیقه بعد ازپرتاب موشک شهاب ایرانی به اسراییل _در تلافی حمله به تاسیسات هسته ای ایران_تل آویو بتواند موشک های شلیک شده ایران را هدف قرار دهد. عصر ایران

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
عصرایران - اسراییل ترجیح می دهد قبل از خرید سیستم ضدهوایی جدید ایران از روسیه به ایران حمله کند

به گزارش عصرایران ، با پیروزی باراک اوباما رییس جمهور منتخب آمریکا در انتخابات اخیر ریاست جمهوری آمریکا حسی دو گانه در اسراییل درباره عملکرد آتی رییس جمهور آمریکا در قبال ایران به وجود آمده است.

روزنامه های اسراییلی طی چند روز گذشته بار دیگر به سراغ موضوع حمله "عاجل"به ایران رفته اند.
تحلیل برخی از رسانه ها و کارشناسان و مقامات سیاسی و نظامی اسراییلی این است که در حمله به ایران ،عامل "زمان" بسیار حیاتی است و این عامل باید به گونه ای باشد که احتمال واکنش متقابل ایران به حمله (احتمالا هوایی) اسراییل را به حداقل ممکن برساند.

از سوی دیگر عامل زمان معنایی دیگر نیز برای استراتژیست های اسراییلی دارد و آن چیزی است که آنها "رسیدن ایران به نقطه بازگشت ناپذیر"می خوانند.
از نظر استراتژیست های اسراییلی ایران هم اکنون درآستانه این نقطه قرار دارد(هر چند که آنها از سال 1995 می گویند که ایران تا دو یا سه سال دیگر موفق به ساخت بمب اتم خواهد شد!).

اما عامل زمان ، اخیراً دو مفهوم دیگر نیز پیدا کرده است که یکی مربوط به انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و تعویض دولت بوش با دولت باراک اوباما و زمان بین این تعویض قدرت(دو ماه و نیم)و دیگری تجهیز ایران به سیستم ضد هوایی پیشرفته روسی S 300 است .

بنا به گزارش منابع نظامی روسیه ،ایران در سه ماهه اول سال 2009 سیستم پدافند هوایی جدید خریداری شده از روسیه را تحویل گرفته و مستقر خواهد کرد.
این سیستم ضد هوایی بسیار پیشرفته تر از سیستم کنونی ضد هوایی ایران -که اتفاقا این سیستم نیز روسی است - محسوب می شود.

منابع نظامی اسراییلی مدعی اند که استقرار سیستم جدید ضد هوایی ایران کار حمله به تاسیسات هسته ای ایران را سخت تر خواهد کرد.
بنابراین بهترین زمان از نظر برخی منابع اسراییلی فاصله زمانی بین 4 نوامبر و 20 ژانویه ( 14 آبان - 30دی ؛زمان تعویض قدرت در کاخ سفید)است.در این مدت :

1-جورج بوش هنوز در راس قدرت آمریکا است.
2-ایران هنوز سیستم ضد هوایی جدید خود را مستقر نکرده است.
3-هنوز ایران و اوباما گفت و گو هایشان را آغاز نکرده اند.
4-هنوز ایران به نقطه بازگشت ناپذیر نرسیده است(برخی منابع اسراییلی حتی مطرح می کنند ایران در فوریه 2009 اولین بمب اتم خود را خواهد ساخت!).

روزنامه "حریت"ترکیه نیز روز گذشته با انعکاس نگرانی مقامات و دیپلمات های اروپایی از احتمال اقدام نظامی اسراییل علیه تاسیسات هسته ای ایران نوشت:"یکی از دیپلمات های عالی رتبه اتحادیه اروپا در گفت و گو با حریت گفت که اروپا نگران حمله احتمالی اسراییل به ایران در آینده نزدیک است.
وی افزود: هنوز خطر حمله به تاسیسات هسته ای ایران منتفی نشده است و برخی مقامات اسراییلی بهترین زمان ممکن برای این حمله را فاصله بین 4 نوامبر و 20 ژانویه می دانند"

جمهوری اسلامی ایران بارها اعلام کرده است که فعالیت های هسته ای اش صلح آمیز است و محمد البرادعی مدیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی در چندین گزارش اخیر خود اعلام کرده است که قراین و شواهدی مبنی بر فعالیت های اتمی نظامی ایران وجود ندارد.

همچنین ایران اعلام داشته است که هرگونه تجاوز نظامی را به شدت پاسخ خواهد داد.
در همین حال بسیاری از تحلیلگران معتقدند اسرائیل توانایی حمله به ایران و تحمل عواقب پیش بینی ناپذیر آن را ندارد و لذا به جای حمله ، مدام سخن از حمله می زند و نقشه های حمله را منتشر می کند تا وجهه برتری نظامی اش که در جنگ 33 روزه خدشه دار شده است را احیا نماید.
منابع خبری اسرائیلی پیش از این نیز بارها تاریخ های متعددی برای حمله به ایران تعیین کرده بودند که البته در عمل هیچ اتفاقی رخ نداد!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
با سلام اين فقط يك تحليل از توان موشكي ماست شايد قابل استناد نباشه ولي چيزي كه هست بهتره كه ما از اسراييل يك اژدها نسازيم اسراييل فقط يك كرم شب تاب كه بقول مولانا از دور اژدها به نظر مياد!اگه يك سرچ ساده بكننين شايد هزاران تحليل از توان موشكي ما وجود داشته باشه اين موييد اين كه واقعا ما يك قدرت بزرگ موشكي هستيم در منطقه !
انستیتوی خاور نزدیک"
خبرگزاری «ریا نووستی» روسیه، 30 دی ماه

در چارچوب سیاست مقامات تهران در تبدیل جمهوری اسلامی به ابرقدرت منطقه ای، یکی از جایگاه های نخست به ارتقاء توان نظامی اختصاص داده شده است که درصدر آن موشک سازی قرار گرفته است. مقامات جمهوری اسلامی ایران در سیاست فنی-نظامی به دوجهت ارجحیت داده اند: تحقیقات هسته ای و برنامه موشکی. به این دو جهت بیش از طراحی و تولید تسلیحات عادی بها داده شده است.

سازمان صنایع هوا-فضای جمهوری اسلامی ایران به طراحی و تولید موشک های مختلف می پردازد. موسسه تسلیحات ضد تانک، ابزار دفاع ضد هوایی، تسلیحات موشکی نیروی دریایی، موشک های تاکتیکی و تاکتیکی-عملیاتی، ابزار ماهواره ای، تله متری، راداری و همچنین ابزار دقیق زیر مجموعه آن بشمار می روند.

نکته مهم نشان دهنده نقش ویژه سپاه پاسداران در سیستم صنایع نظامی و نیروهای مسلح جمهوری اسلامی آنست که موشک سازی و مهمترین سلاح تهاجمی ایران یعنی نیروهای موشکی، مدت زمان زیادی در ترکیب این سپاه و زیر نظر آن فعالیت می کرد. در حال حاضر نیروهای موشکی به طور مستقیم زیر نظر فرماندهی کل قوا یا بعبارت دیگر رهبر انقلاب جمهوری اسلامی اداره می شوند.

یکی دیگری از جهات بخش موشکی ایران طراحی و تولید موشک های بالستیکی میانبرد است. تاکنون موشک های تاکتیکی و تاکتیکی -عملیاتی WS-1(تا 80 کیلومتر)، مدل های مختلف موشک "نازعات" (تا 150 کیلومتر)، CSS-8 (ام-7 تا 180 کیلومتر)، "زلزال" و همچنین مدل های مختلف- تا 300 کیلومتر) و دیگر نمونه های تجهیزات موشکی طراحی و تولید شده اند. این موشک ها را نمی توان به موشک های منتقل کننده سلاح هسته ای تبدیل کرد اما تاثیر و کارایی آنها ممکن است در صورت لزوم در انهدام اهدافی در منطقه خلیج فارس و همچنین برای انهدام کشتی ها در آب های خلیج فارس پیش از هر چیز در منطقه تنگه هرمز مورد استفاده قرار گیرد.

اما جهت اصلی صنایع موشکی ایران در حال حاضر خط تولید موشک های "شهاب" در امور کلی پژوهشی سازه های موشکی و کارهای سازه ای-تجربی است. "آنتونی کوردسمان" تحلیل گر آمریکایی در آخرین مقاله خود
(IRANIAN WEAPONS OF MASS DESTRUCTION. Capabilities, Developments, and Strategic Uncertainties Anthony H. Cordesman, Center for Strategic & International Studies, October, 14, 2008.) مطالب جالبی در مورد اجرای برنامه "شهاب" توسط ایران منتشر کرده است.

در سال 2004- کارشناسان اندازه کلاهک "شهاب-3" را کاهش داده و سازه آن را برای ورود مطمئن تر به لایه های ضخیم اتمسفری آماده ساختند. به غیر از این موتور آن نیز مدرنیزه شد. از نظر کارشناسان این تغییرات بعلت تلاش برای تولید موشکی بود که قادر به حمل کلاهک هسته ای باشد. به همین خاطر اغلب این گزینه را بعنوان "شهاب-3ام" یاد می کردند. حال کلاهک موشک ها اندازه کوچکتر و شکلی شبیه به قسمت نازک بطری به خود گرفت.

برتری این شکل کلاهک نسبت به فرم مخروطی از جمله در برنامه استفاده از کانتینرها برای انتقال مواد شیمایی و بیولوژیکی است. احتمال داده می شود که این گزینه از موشک ها با کلاهک هایی در حدود 700 کیلوگرم بردی در حدود 2000 کیلومتر داشته باشد.

بدین ترتیب در حال حاضر ایران به موشک هایی با برد تا 2000-2300 کیلومتر دست یافته است. اما در همین جا چند سئوال بوجود می آید.

سئوال اول: در مورد ضریب اطمینان موشک های موجود. براساس تجارب نظامی شوروی و روسیه تا پذیرش موشک ها در ارتش، آنها باید راه طولانی آزمایشات مختلف فنی را در شرایط گوناگون طی کنند. چرخه آزمایشات ممکن است سال ها به طول انجامد و هر سال بین 10-15 آزمایش انجام می شود. بر اساس آنچه که ما پیش از این ذکر کردیم مدل های مختلف موشک های ایرانی در معرض چنین آزمایشاتی قرار نگرفتند. این نشان می دهد که ضریب اطمینان موشک های جمهوری اسلامی نمی تواند پاسخگوی امنیت استفاده از آنها باشد و بدون تردید احتمال وقوع پیامدهای فاجعه آمیز در صورت استفاده ازآنها در جریان عملیات نظامی بسیار زیاد است.

سئوال دوم: درباره برد واقعی اعلام شده موشک ها. نمونه های مختلف شهاب بر اساس اطلاعات ایران دارای برد بیش از 1500 کیلومتر هستند. اما این مشخصات فنی چگونه آزمایش شده اند؟ یادآوری می کنیم که حد فاصل میان دورترین نقطع در شمال غرب و جنوب شرق ایران کمی بیش از 2000 کیلومتر است. با فرض این مسئله که میدان های تیر موشکی در کنار مرزها واقع نشده اند می توان درک کرد که ایران امکان آن را ندارد که به طور کامل پرتاب های موشکی را در چنین فاصله ای بدون تهدید نقض حریم مرزی کشورهای همسایه انجام دهد.

اخیرا گزارشاتی بر اساس تصاویر ماهواره جاسوسی QuickBird منتشر شد. به گفته کارشناسان انستیتوی پلی تکنیک ماساچوست و کارگروه Science, Technology and Global Security که زیر نظر همین انستیتو مشغول کار هستند، دراین تصاویر ساختمان های مونتاژ- آزمایش و تاسیسات خدمات رسانی فنی به موشکهای بالستیکی دور برد ثبت شده اند. یک سری تاسیسات واقع در 230 کیلومتری جنوب غربی تهران بعبارت دیگر در مرکز کشور واقع شده اند. یک میدان تیر اصلی دیگر نیروهای موشکی ایران نیز در نزدیک اصفهان واقع شده است (بعبارت دیگر این هم در مرکز ایران است).

به غیر از این سند دیگری وجود ندارد دال بر اینکه حکومت ایران رسما خبر مسدود سازی آب های تنگه هرمز و یا اقیانوس هند را به خاطر پرتاب موشکی در این محوطه اعلام کرده باشد. اگرچه اینجا باید تاکید کرد که طی چندسال اخیر در جریان مانورهای بی شمار نیروی دریایی ایران، مقامات جمهوری اسلامی بخش های معینی از آب های تنگه هرمز و دریای عربی را مسدود ساخته بودند. به احتمال قوی این مسئله برای پرتاب های موشکی انجام شده است. ضمنا این مسئله را باید در نظر گرفت که مساحت محوطه مسدود شده سال به سال کاهش یافته است. این مسئله می تواند نشان دهنده آن باشد که دقت پرتاب های موشکی افزایش و منحنی پرتاب آن کاهش یافته است.

از سوی دیگر حداکثر برد را می توان از راه محاسبات ریاضی در جریان پرتاب های آموزشی با سوخت "ناسوخته" انجام داد که در نتیجه انحراف سوخت رسانی به موتور در زمان معینی از مسیر پروازی صورت می گیرد. اما به هر حال این فقط می تواند اطلاعات حدودی باشند. بدون آزمایشات در مقیاس گسترده و پرتاب های متعدد نمی توان از آمادگی برای انجام پرتاب های موفق صحبت نمود.

از مطالب که در بالا گفتیم می تواند این نتیجه را گرفت که برغم همه دشواری ها و کمبودها، پتانسیل موشک سازی در ایران بالاست. ضمنا تهران با موفقیت گام به گام این پتانسیل را به توان واقعی نظامی مبدل می سازد.

مرکز فرماندهی موشکی که به طور مستقیم تحت فرماندهی کل قوا یعنی رهبر انقلاب اسلامی ایران اداره
می شود از پنج گردان موشکی تشکیل شده است: دو گردان موشک های"شهاب-3 دی" و "شهاب-3 ام" (برد تا 1300 کیلومتر) با 32 سکو؛ دو گردان عملیاتی-تاکتیکی مجهز به "شهاب-1" (برد از 285 تا 330 کیلومتر) و "شهاب-2 (برد پرتاب از 500 تا 700 کیلومتر)با 64 سکوی پرتاب و یک گردان موشک های تاکتیکی. نکته قابل توجه آنست که کلیه نیروهای موشکی سیار هستند. بعبارت دیگر در بخش اعظم خاک جمهوری اسلامی از شمال غرب، غرب و جنوب غرب، از کردستان (ایران) تا تنگه هرمز مناطق استقرار پایگاه های فنی با انبارهایی سوختی و سوخت های موشکی و زیرساخت ها و سیستم های توسعه یافته ارتباطاتی میان آنها برپا شده است.

مجموعه های موشکی که در کشیک نظامی قرار دارند دائما میان مناطق در حال حرکت هستند و محل استقرار خود را تغییر می دهند. این سکوهای سیار به شکل ماشین های باری معمولی استتار شده و همچنین دو تا سه دستگاه خودرو دیگر هر کدام حامل دو موشک آنها را همراهی می کنند. بعبارت دیگر مهمات هر کدام از این سکوهای سیار پنج موشک است. موشک هایی که با سوخت مایع کار می کنند در نزدیک خودروهای سوختگیری حرکت می کنند.

به غیر از نیروهای موشکی که تحت فرمان مستقیم فرماندهی کل قوای ایران عمل می کنند واحد های موشکی دیگری در نیروهای مسلح جمهوری اسلامی نیز وجود دارد که در ارتش(شش گردان) و در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران (هشت گردان) مستقر شده اند.

بدین ترتیب کوتاه ترین تحلیل از اوضاع در صنایع موشک سازی ایران و در نیروهای موشکی این کشور نشاندهنده آنست که تهران توانسته که زرادخانه متنوع و گسترده ای تاکتیکی، موشک های تاکتیکی-عملیاتی و از همه مهمتر موشک های بالستیکی میانبرد را تشکیل دهد.

امروزه موشک های ایرانی به مقامات لشکری - سیاسی کشور اجازه می دهند که منطقه خاور نزدیک و میانه از جمله اسراییل و همچنین کشورهای آسیای میانه را تحت کنترل خود در آورند. در ضمن نیروهای موشکی ایران تهدیدی معین برای نیروهای مسلح آمریکا و متفقین آنها در عراق و افغانستان محسوب می شوند. بعلاوه آنها قادر به کنترل نه تنها پایگاه های نظامی منطقه، بلکه مراکز صنعتی و پیش از هر چیز زیرساخت های نفت و گازی هستند.

در حال حاضر توان نیروهای موشکی ایران به کلاهک های معمولی محدود شده اما ایجاد پایه های قوی در طرح های علمی-عملی و سازه ای-آموزشی در صنایع موشک سازی (در وحله اول طرح "شهاب") به جمهوری اسلامی ایران اجازه می دهد که در آینده نزدیک دو برنامه یعنی هسته ای و موشکی را با یکدیگر مرتبط ساخته و وظیفه اصلی یعنی تبدیل به ابرقدرت موشکی-هسته ای را به تحقق برساند.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]داشتن یک نیروی هوایی مدرن هم ا ز نظر استراتژیک هم از نظر مانور، قدر ضربتی دقیق و ژست نظامی خیلی مهمتر و بهتر است.
شما اگر بتوانید ژیان میخرید یا بی ام و، ژیان ممکن است در یک مسابقه بین راه دچار مشکلات و مسائل فنی بیشتری بشود تا بی ام و. نکته دوم از کجا معلوم که اسرا ئیل توجه ای به نیروی موشکی اش ندارد تا انجا که من میدانم حداقل سیستم پدافندی موشکی بسیار مدرنی برای مقابله با حمله احتمالی از طرف ایران در اختیار و تدارک دیده است. من فکر میکنم اگر درگیری پیش آید طرح ،شکل و استراتژی حمله کاملا جدید و غیر قابل پیشبینی خواهد بود، این را نمیشود با جنگ ۳۳ روزه لبنان و امثال آن مغایسه کرد.[/quote]

جسارت نشه دوست من اما شما جزو اون دسته از افراد هستی که بعد 60 سال یهو صداشون بلند میشه و میگن آلمان فلان چیز داشت اگه بکار میبرد فاتح جنگ بود! جنگ جهانی دوم تمام شد با شکست آلمان و این است که حقیقت میباشد همانطور که اسرائیل در دو جنگ علیه لبنان و غزه مفتضحانه شکست خورد و این است حقیقت و باید از روی این نتیجه گیری شود نه احتمالاتی که معلوم نیست واقعیت دارد یا خیر و اگر دارد چرا در این دو جنگ نتوانست مانع از فروپاشی هیمنه پوشالی اسرائیل شود؟!

درباره سیستمهای ضد موشکی اسرائیل هم آن چیزی که آشکار را لازم به بیان نیست!

اندکی واقع بین باشید و بر اساس شواهد و قراین موجود نتیجه گیری کنید نه احتمالات واهی.

**********

درباره نیروی هوایی و نقش آن در یک جنگ کلاسیک مساله این است که یک نیروی هوایی در حد و اندازه اسرائیل و با لحاظ شدن فاصله هزار کیلومتری بین دو کشور و نیز شرایط منطقه و گستردگی پایگاههای نظامی ایران و پدافند هوایی قدرتمند آن اینکه نیروی هوایی بتواند با یک حمله غافلگیرانه پایگاههای اصلی ایران را بزند شدنی نیست و حتی در روی کاغذ طراحی چنین حمله ای با توان هوایی اسرائیل ممکن نمیباشد.

بیائید فاصله بین دو کشور را در یک نبرد احتمالی مد نظر قرار دهیم. چه خواهد شد؟

قرار است اسرائیل به 102 فروند اف16آی و 25 فروند اف15آی تجهیز گردد به منظور حملات دوربرد مثلا حمله به چند پایگاه در کشوری مثل ایران!
در بعد دریایی نیز به ادعای خودشون سه فروند زیردریایی کلاس دلفین دارن که موشکهای کروز روشون نصب شده تا به ایران حمله کنند! با توجه به ابعاد و تناژ این کلاس میتوان تخمین زد که نهایت 30 فروند موشک کروز قابل حمل توسط این نیرو باشه!

در مقابل ایران چه توانی دارد؟
تعداد واحدهای موشکی محرمانه است و نامشخص ولی بطور مثال سه گردان موشکی با 36 پرتابگر شهاب3 را که یک گردان آن مجهز به کلاهک خوشه ای باشد در نظر میگیریم.
چون فرض مساله بر آغاز حمله از جانب اسرائیل استوار است پس توان هوایی ایران را در پاسخگویی اولیه در نظر گرفته نمیشود.
توان دفاع هوایی ایران به چه میزانی است؟
حداقل 50 فروند اف14 و میگ29 آماده عملیات به اضافه صدها پرتابگر موشک زمین به هوا و چند هزار توپ ضدهوایی و شبکه ای گسترده از سایتهای راداری و پیش اخطار و دیده بانهای انسانی.
خوب با توجه به وسعت ایران و پراکندگی مراکز هسته ای ایران (هدف فرضی حمله اسرائیل) احتمال اینکه حمله کاملا غافلگیرانه باشد بعید به نظر میرسد و در خوشبینانه ترین حالت این غافلگیری برای پایگاههای نزدیک به مرز خواهد بود و پایگاههای در عمق از حمله آگاه شده و شبکه های دفاعی فعال خواهد شد.

اکنون یک سناریوی فرضی برای حداکثر توان هجومی اسرائیل طراحی کنیم. 20 گروه پروازی متشکل از هر کدام 2 اف15 و 4 اف16 که از این تعداد 6 گروه در نقش SEAD به منظور زدن پدافندهای سر راه و 2 گروه به عنوان رزرو فرض شده و سه فروند زیردریایی دلفین با 30 موشک کروز توماهاک نیز در نزدیکی دریای عمان در نظر گرفته میشود. جنگنده های اسرائیلی اجبارا میتوانند از مرزهای شمال غرب یا غرب یا جنوب غرب وارد حریم ایران شوند. هدف این 12 گروه بمب افکن زدن 10 پایگاه هسته ای است که فرضا برای دو پایگاه مهم دو گروه پروازی لحاظ شده است. همزمان 30 فروند موشک کروز به سمت پایگاههای نظامی نزدیک به مراکز شلیک میشود تا به اصطلاح آنها را گمراه کنند!

اجبارا چون عملیات اسرائیل گسترده است آن شش گروه سرکوبگر ضدهوایی لازم است و به این ترتیب امکان هرگونه غافلگیری قبل از رسیدن گروههای بمب افکن به مراکز هسته ای از بین میرود.

بدترین فرض این است که تمام پدافندهای سر راه فلج شده و گروههای سرکوبگر ضدهوایی کار خود را با موفقیت انجام داده اند. همزمان پایگاههای مهم نظامی از جمله هوایی که میتوانند به مقابله با مهاجمان برآیند با حمله موشکی مواجه شده و آماده مقابله نیستند. گروههای بمب افکن به مراکز هسته ای رسیده و با موفقیت مثلا 70% آنها را نابود کرده اند!

الان طرف ایرانی داستان چه هست؟

به محض اطلاع از حمله هوایی دشمن و قبل از اینکه مراکز هسته ای از بین رود موشکهای بالستیک شهاب3 به تعداد فرضی و حداقل 36 فروند به سوی 12 پایگاه اسرائیلی شلیک میشود که از این تعداد بطور مثال هشت پایگاه هوایی و همان پایگاههایی که باید جنگنده های اسرائیلی موقع بازگشت در آنها فرود آیند! این پایگاهها بصورت سطحی کاملا تخریب شده و باند فرود همگی از بین خواهد رفت به اضافه دو بخش مهم مانند ساختمانهای نگهداری تسلیحات یا فرماندهی ... زمان رسیدن موشکهای ایرانی به اسرائیل چقدر است؟ شاید 20 دقیقه! یعنی زودتر از رسیدن جنگنده های دشمن به مراکز هسته ای!

در هنگام بازگشت جنگنده های اسرائیلی هم که با کمبود سوخت مواجه بوده و توان مانور رزمی و استفاده از پس سوز را ندارند با گروههای شکاری ایرانی روبرو خواهند شد.

یک سناریوی ساده بود و به دور از گسترده کردن بحث و هدف آن بیان این مهم در قالب مثال بود که اسرائیل در صورت حماقت حتی اگر حمله اش موفقیت آمیز باشد قبل از آن خودش نابود میشود.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
با سلام به دوستان تفسير درستي رو آقاسعيد انجام دادند فقط ار يك امكان ممكن اونا استفاده كنند فرود در يك كشور واسط يعني در ارتفاع كم برگردند و تو آذربايجان و يا تركيه بنشينددويكم بالاتر منطقه اي رو داخل خاك عراق مثلا يك فرودگاه متروكه اونجا فرودبياند تا آب از آسياب بيافته !

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
با سلام دوباره خدمت دوستان
1-سلام ويژه خدمت جناب گريپن:من قصد جلب مشتري نداشتم. سوء تفاهم شده من فقط از اين كه به موضوع خوبي اشاره كرده بودم يه كمي هيجان زده شده بودم (در اولين تجربه) همين
از اشاره ي بسيار به جاي شما در مورد به انحراف كشيده شدن تاپيك هم ممنونم با نظر شما به خصوص در مورد صفحه ي سوم كاملا موافقم
دوستان من جواب اصليم را كه همون حمله ي تاكتيكي و استراتژيك بود گرفتم.در ضمن خيلي بيش تر از اون چيزي كه مي خواستم و انتظار داشتم به معلومات ناچيزم اضافه شد
از همه ي دوستان تشكر مي كنم

با توجه به نوشته هاي شما دوستان فكر مي كنم تاپيك به نقطه ي باتلاقي شدن رسيده يعني همه يا يك چيز را مي نويسن يا به موضوعات كاملا نامربوطي با موضوع تاپيك اشاره مي كنند به همين دليل دو پيشنهاد دارم
1-مگه دوستان موافق باشند يك تاپيك ديگه با موضوع برنامه ي موشكي اسراييل ايجاد كنم البته اگه مطالب جديدي باشه من خودم مي تونم در اين باره دست كم يك صفحه اي مطلب كه احتمالا بيش تر دوستان نخوندن از ماهنامه ي هوافضا بنويسم.ضمن اين كه اين موضوع اتيوپي از نظر من خيلي جالبه تازه ماجرا داره به قسمتاي قشنگش مي رسه حالا اگه دوستان موافق هستند بگن تا اين كارا بكنم
2-قصد دارم يك تاپيك ديگه با عنوان ما دقيقا قراره با اسراييل چي كار كنيم ايجاد كنم با اين موضوع كه بعد ازخودكشي اسراييل نوع حمله ي ما چگونه خواهد بود يا در واقع چه قدر قراره به اسراييل خسارت وارد كنيم اگه يكم فكر كنيد مي بيميد كه اين موضوع خيلي خيلي خيلي مهمه به خصوص براي ادامه جنگ(اگه مثلا يك هفته طول بكشه كه خيلي بعيده) و همين طور بعد از جنگ و واكنش هاي كشور هاي ديگه آقا سعيد خيلي زود رفتن سراغ اين موضوع
من خيلي زود اين دوميو ايجاد مي كنم. اولي هم اگه خوبه يا خودتون درستش كنيد يا بگيد تا من اين كارا بكنم در ضمن اگه مطلب واقعا جديدي نيست مراسم ختمي براي اين تاپيك برگزار خواهد شد
من سه تا سوال نا مربوط هم دارم:1-اين قسمت نقل قولو چه جوري بايد استفاده كنم من كه هرچي مي گردم چيزي با اين اسم پيدا نمي كنم. 2-چه جوري ميشه كاما نوشت اونو هو پيدا نمي كنم 3-براي نوشتن اسراييل من همزه را پيدا نمي كنم دگمه ي همزه ي من پ تايپ مي كنه نشوني اين يكي را هم بگيد ممنونم

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]درباره نیروی هوایی و نقش آن در یک جنگ کلاسیک مساله این است که یک نیروی هوایی در حد و اندازه اسرائیل و با لحاظ شدن فاصله هزار کیلومتری بین دو کشور و نیز شرایط منطقه و گستردگی پایگاههای نظامی ایران و پدافند هوایی قدرتمند آن اینکه نیروی هوایی بتواند با یک حمله غافلگیرانه پایگاههای اصلی ایران را بزند شدنی نیست و حتی در روی کاغذ طراحی چنین حمله ای با توان هوایی اسرائیل ممکن نمیباشد.

بیائید فاصله بین دو کشور را در یک نبرد احتمالی مد نظر قرار دهیم. چه خواهد شد؟

قرار است اسرائیل به 102 فروند اف16آی و 25 فروند اف15آی تجهیز گردد به منظور حملات دوربرد مثلا حمله به چند پایگاه در کشوری مثل ایران!
در بعد دریایی نیز به ادعای خودشون سه فروند زیردریایی کلاس دلفین دارن که موشکهای کروز روشون نصب شده تا به ایران حمله کنند! با توجه به ابعاد و تناژ این کلاس میتوان تخمین زد که نهایت 30 فروند موشک کروز قابل حمل توسط این نیرو باشه!

در مقابل ایران چه توانی دارد؟
تعداد واحدهای موشکی محرمانه است و نامشخص ولی بطور مثال سه گردان موشکی با 36 پرتابگر شهاب3 را که یک گردان آن مجهز به کلاهک خوشه ای باشد در نظر میگیریم.
چون فرض مساله بر آغاز حمله از جانب اسرائیل استوار است پس توان هوایی ایران را در پاسخگویی اولیه در نظر گرفته نمیشود.
توان دفاع هوایی ایران به چه میزانی است؟
حداقل 50 فروند اف14 و میگ29 آماده عملیات به اضافه صدها پرتابگر موشک زمین به هوا و چند هزار توپ ضدهوایی و شبکه ای گسترده از سایتهای راداری و پیش اخطار و دیده بانهای انسانی.
خوب با توجه به وسعت ایران و پراکندگی مراکز هسته ای ایران (هدف فرضی حمله اسرائیل) احتمال اینکه حمله کاملا غافلگیرانه باشد بعید به نظر میرسد و در خوشبینانه ترین حالت این غافلگیری برای پایگاههای نزدیک به مرز خواهد بود و پایگاههای در عمق از حمله آگاه شده و شبکه های دفاعی فعال خواهد شد.

اکنون یک سناریوی فرضی برای حداکثر توان هجومی اسرائیل طراحی کنیم. 20 گروه پروازی متشکل از هر کدام 2 اف15 و 4 اف16 که از این تعداد 6 گروه در نقش SEAD به منظور زدن پدافندهای سر راه و 2 گروه به عنوان رزرو فرض شده و سه فروند زیردریایی دلفین با 30 موشک کروز توماهاک نیز در نزدیکی دریای عمان در نظر گرفته میشود. جنگنده های اسرائیلی اجبارا میتوانند از مرزهای شمال غرب یا غرب یا جنوب غرب وارد حریم ایران شوند. هدف این 12 گروه بمب افکن زدن 10 پایگاه هسته ای است که فرضا برای دو پایگاه مهم دو گروه پروازی لحاظ شده است. همزمان 30 فروند موشک کروز به سمت پایگاههای نظامی نزدیک به مراکز شلیک میشود تا به اصطلاح آنها را گمراه کنند!

اجبارا چون عملیات اسرائیل گسترده است آن شش گروه سرکوبگر ضدهوایی لازم است و به این ترتیب امکان هرگونه غافلگیری قبل از رسیدن گروههای بمب افکن به مراکز هسته ای از بین میرود.

بدترین فرض این است که تمام پدافندهای سر راه فلج شده و گروههای سرکوبگر ضدهوایی کار خود را با موفقیت انجام داده اند. همزمان پایگاههای مهم نظامی از جمله هوایی که میتوانند به مقابله با مهاجمان برآیند با حمله موشکی مواجه شده و آماده مقابله نیستند. گروههای بمب افکن به مراکز هسته ای رسیده و با موفقیت مثلا 70% آنها را نابود کرده اند!

الان طرف ایرانی داستان چه هست؟

به محض اطلاع از حمله هوایی دشمن و قبل از اینکه مراکز هسته ای از بین رود موشکهای بالستیک شهاب3 به تعداد فرضی و حداقل 36 فروند به سوی 12 پایگاه اسرائیلی شلیک میشود که از این تعداد بطور مثال هشت پایگاه هوایی و همان پایگاههایی که باید جنگنده های اسرائیلی موقع بازگشت در آنها فرود آیند! این پایگاهها بصورت سطحی کاملا تخریب شده و باند فرود همگی از بین خواهد رفت به اضافه دو بخش مهم مانند ساختمانهای نگهداری تسلیحات یا فرماندهی ... زمان رسیدن موشکهای ایرانی به اسرائیل چقدر است؟ شاید 20 دقیقه! یعنی زودتر از رسیدن جنگنده های دشمن به مراکز هسته ای!

در هنگام بازگشت جنگنده های اسرائیلی هم که با کمبود سوخت مواجه بوده و توان مانور رزمی و استفاده از پس سوز را ندارند با گروههای شکاری ایرانی روبرو خواهند شد.

یک سناریوی ساده بود و به دور از گسترده کردن بحث و هدف آن بیان این مهم در قالب مثال بود که اسرائیل در صورت حماقت حتی اگر حمله اش موفقیت آمیز باشد قبل از آن خودش نابود میشود.[/quote]

خوشم اومد. اندک و مفید
چیز دیگه ای که من درباره خلبانان اسرائیلی شنیدم اینه که از نظر روحیه ضعبف هستن و اگه بفهمند جایی پدافند قوی داره اونجا نمیرن.

اما اقا سعید یک چیزی را یادت رفت اف35. :mrgreen:
این جنگنده قابلیت این و داره که از اس300 عبور کنه.

[quote]از سوی دیگر حداکثر برد را می توان از راه محاسبات ریاضی در جریان پرتاب های آموزشی با سوخت "ناسوخته" انجام داد که در نتیجه انحراف سوخت رسانی به موتور در زمان معینی از مسیر پروازی صورت می گیرد. اما به هر حال این فقط می تواند اطلاعات حدودی باشند. بدون آزمایشات در مقیاس گسترده و پرتاب های متعدد نمی توان از آمادگی برای انجام پرتاب های موفق صحبت نمود.[/quote]
این قسمت خیلی جای بحث داره ها. جالبه.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
احتمالا اونها هم چندين استراتژي متفاوت در موقعيت هاي متفاوت رو پيشبيني خواهند كرد كه مهم اينه كه در عمل چي پيش مياد ولي بدليل اينكه كشور مدافع خسارات رو بهرحال متحمل شده بايد از همه امكاناتش براي مجازات كشور مهاجم و متخاصم انجام بده

در ضمن يه سوال داشتم

در موقع شليك موشكهاي شهاب جنگ الكترونيكي آمريكا در منطقه چه تاثيراتي ميتونه داشته باشه؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
اين فقط استنباط شخصي منه نه يك دليل علمي
1-براي جنگ الكترونيك اول بايد موقعيت هدف (و نوع فركانسي كه تجهيزاتي مثل رادار با اون كار مي كنند) را داشت تا بشه يك عمليا ت موفق انجام داد مكان موشك هاي بالستيك ما براي دشمن ناشناخته هست چون اگه اين طور نباشه حمله ي غافل گير كننده معني نداره و در ضمن دشمن به جاي تاسيسات هسته اي و نظامي اول به اون ها حمله مي كنه تا ما نتونيم جواب حملشو بديم ضمن اينكه فركانس رادار هاي ما را دشمن نمي دونه چون ساخت داخله
2-موشك هاي بالستيك نسبت به هواپيما ها و موشك هاي كروز تجهيزات الكترونيكي بسيار كمتري دارند رادار كه ندارند و هدايتشون بيشتر بر اساس ژيروسكوپه كه فكر نكنم با جنگ الكترونيك بشه اونو از كار انداخت يا اختلال در كارش ايجاد كرد ضمن اينكه پرتاب موشك بالستيك بيش تر يك عمل مكانيكي تا الكترونيكي يك هواپيما يا يك موشك كروز انواع و اقسام تجهيزات الكترونيكي داند مثل رادار جي پي اس سامانه ي تعقيب عوارض زمين سامانه هاي شناسايي دوست از دشمن سامانه هاي هدايت و...
3-در كل اين عمل را غير ممكن نمي دونم ولي احتمالش بسيار بسيار ضعيفه
آقا ارشيا از راهنمايي شما بسيار سپاس گذارم ضمن اين كه اگه هر كس ديگه اي هم مثل من ماهي 6 مجله(صنايع هوايي هوافضا نوآور دانشمند جنگ افزار و دوماهنامه ي هواپيما ) مي خوند و تازه عضو سايت ميليتاري هم بود اطلاعاتش خيلي بيش تر از من بود شما تسبت به من خيلي لطف داريد

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
مهمان
این موضوع نسبت به پاسخ بیشتر بسته شده است.

  • مطالب مشابه

    • توسط amirarsalankhan
      بمب افكن تهاجمي نسل بعد، LRS-B
       
                                 
       
       
      بمب افكن نسل بعد ( NGB، قبلا به نام بمب افكن 2018 شناخته مي شد ) يك برنامه به منظور توسعه يك بمب افكن جديد براي نيروي هوايي ايالات متحده بود. NGB قرار بود تا در حدود سال 2018 و به عنوان يك بمب افكن پنهانكار، مادون صوت، برد متوسط و با قابليت متوسط حمل سلاح وارد خدمت شود و به تدريج جايگزين بمب افكن هاي پير و پا به سن گذاشته (  B-52 Stratofortress  و B-1 Lancer ) گردد. ولي برنامه توسعه NGB با ظهور طرح بمب افكن دور برد تهاجمي سنگين ايالات متحده به فراموشي سپرده شد.
       
         
       
      اين اتفاق زماني افتاد كه در ژوئن 2010 سپهبد Breedlove  در مصاحبه اي بيان كرد كه اصطلاح بمب افكن نسل بعد مرده و از اين به بعد نيروي هوايي بر روي طراحي بمب افكن هاي دور برد تهاجمي كار خواهد كرد كه در آن از سيستم هاي به كار رفته در جنگده هاي F-22 و F-35 استفاده خواهد شد تا بمب افكني مقرون به صرفه و با قابليت هاي استثنايي هر دو جنگنده فوق جهت انجام ماموريت ها طراحي و توليد گردد.
       
             
       
       
      بمب افكن دور برد تهاجمي (Long Range Strike Bomber)
      برنامه توسعه بمب افكن دور برد تهاجمي ( LRS-B ) به معناي واقعي كلمه پنهانكار است! و اطلاعات خيلي كمي از آن منتشر شده است ولي اهميت آن را به خوبي مي توان در رفتار پنتاگون و شركاي صنعتي بزرگ آن احساس كرد.بسياري از كارشناسان معتقدند كه برنامه توسعه اين بمب افكن ساختار نيروي هوايي ايلات متحده را در 20 سال آينده شكل خواهد داد و هر شركتي كه برنده مناقصه توليد اين بمب افكن شود پول پارو خواهد كرد و بازنده نيز مي تواند مطمئن باشد كه جايگاهي در آينده هوانوردي نظامي ايلات متحده نخواهد داشت مگر ان كه معجزه اي كند!
      هر چند امروزه لاكهيد ماريتن به لطف پروژه F-35 آينده خود را در صنعت هوانوردي نظامي ايالات متحده تضمين كرده است و بويينگ نيز به مدد توليدات هوانوردي غير نظامي خود مي تواند از اين بحران عبور كند و تنها نورث روپ است كه چاره اي ندارد و  بايد اين مناقصه را برنده شود تا بتواند با خيال راحت به آينده خود فكر كند
      شناخته ها و ناشناخته ها
      پيش بيني شده 80 تا 100 فروند از اين بمب افكن جديد جايگزين ناوگان فعلي بمب افكن هاي ايالات متحده شود.  
      پنهانكار بودن ،قابليت حمل سلاح هاي هسته ايو داراي بودن هر دو حالت پروازي سرنشين دار و بي سرنشين از الزامات طراحي LRS-B است.قيمت تعيين شده براي هر فروند بمب افكن جديد 550 ميليون دلار در سال 2010 پيش بيني شده و قرار است به جهت كم كردن هزينه ها از فناوري موجود در طراحي ان استفاده شود ولي ساختار طراحي آن بايد به شكلي باشد كه بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز استفاده كند.دو رقيب اصلي در طراحي اين بمب افكن يكي كمپاني  Northrop Grumman, با سابقه طراحي بمب افكن پنهانكار و گرانقيمت B-2 است و ديگري مشاركت كمپاني هاي بويينگ و لاكهيد مارتين با سابقه طراحي جنگنده هاي F-22 و F-35 .همچنين پيش بيني مي شود در اواسط دهه 2020 اولين پروازهاي اين بمب افكن انجام شود.طبق حدس هايي كه كارشناسان مي زنند نيروي هوايي آمريكا به دنبال يك بمب افكن در اندازه اي حدودا نصف B-2 است كه از دو موتور F-135 همانند F-35 سود ببرد.
       
                                              
                                         
                                          پيشران F-135 Pratt  & Whitney
       
      الان همه شما ميگوييد اين كه خيلي كوچيكه، خب مسلما بايد بزرگتر بشه ولي با صحبتي كه رابرت گيتس وزير سابق دفاع انجام داد و به اعضاي كنگره گفت كه قيمت هر فروند 550 ميليون دلار ميشود راه را بر روي بزرگتر شدن اين بمب افكن فعلا بست. و اين نگراني را در بين كارشناسان به وجود آورد كه هر شركتي كه بتواند با حداقل آيتم هاي اساسي يك بمب افكن توليد كند برنده اين مناقصه خواهد بود بدون توجه به نيازهاي اساسي نبردهاي آينده.بنابراين يكسري الزامات از سوي كارشناسان هوانوردي نظامي جهت توسعه LRS-B  پيشنهاد شده است :
      پنهانكاري
      امروزه ميدانيم كه 80 درصد قابليت پنهانكاري به شكل و طراحي هواپيما بستگي دارد و فقط 20 درصد به مواد و تكنولوزي پيشرفته به كار رفته در آن وابسته است. كه همين 20 درصد هم بيشترين هزينه را به خود اختصاص مي دهد. پس يايد تعادل خوبي را بين اين دو بخش برقرار كرد تا هزينه هاي طراحي و توسعه سرسام اور نباشد.
      تعمير و نگهداري
      استفاده از مواد جاذب امواج رادار ساخته شده مي تواند نگهداري اين بمب افكن را بسيار راحت تر كند تا استفاده از موادي كه در لبه تكنولوژي روز قرار دارند و بسيار گران قيمت خواهند بود و نگهداريشان نيز بسيار مشكل است.ولي پلت فرم طراحي نيز بايد به شكلي باشد كه اين پرنده بتواند در 50 سال آينده آسمان ها را همچنان تسخير كند و پذيراي مواد جديد و تكنولوژي هاي نوين نيز باشد.
      قابليت حمل بمب هاي هسته اي
      تصميم گيري در اين مورد بايد همين الان صورت بگيرد، هر چند نيروي هوايي علاقه دارد تا چند سال بعد از توليد بمب افكن ها مجوز حمل سلاح هاي هسته اي را براي آنها صادر كند ولي با توجه به پيشرفت هاي سريع در صنعت هوانوردي نظامي از الان اين پرنده بايد طوري طراحي شود كه حداقل نيمي از آنها از ابتدا قابليت حمل بمب هاي هسته اي و هيدروژني را داشته باشند. و توانايي بازدارندگي ايالات متحده را همچنان حفط كنند.
      كنار گذاشتن طرز فكر شواليه تنها!
      بسياري از مردم فكر مي كنند كه پنهانكاري يعني يك جنگنده پنهانكار به تنهايي و با شجاعت به مانند يك شواليه به مواضع دشمن حمله مي كند و تمامي آنها را نابود ميسازد!! از الان بايد اين تفكر را دور ريخت و يك برنامه جامع جهت حملات پر تعداد بمب افكن هاي نسل بعد در نظر گرفت و تمام سناريوهاي موجود و تهديدات لازم را در آنها پيش بيني كرد تا قدرت واقعي بمب افكن ها و تاثير آنها بر روي مواضع دشمن مشخص شود.
      ساخت يك بمب افكن، نه فقط يك پلت فرم صرف
      در سال هاي بعد LRS-B تنها بمب افكن سنگين ايالات متحده خواهد بود. پس بايد به شكلي طراحي شود كه قابليت باز طراحي بسياري از قسمت هاي آن وجود داشته باشد و بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز به خوبي بهره مند شود. همچنين LRS-B بايد بتواند ماموريت هاي دريايي را نيز به خوبي ماموريت هاي زميني انجام دهد.
      نگه داشتن خلبان در كابين
      با وجود داشتن فناوري پروازهاي بي سرنشين اما ما نبايد در دام اين صحبت ها بيافتيم كه LRS-B بايد تنها قابليت بي سرنشين داشته باشد!، نداشتن خلبان در ميدان نبرد يعني نداشتن حس مسئوليت پذيري و ابتكارات لحظه اي نمي توان از جذابيت هاي فراوان پرنده هاي بي سرنشين گذشت ولي يك بمب افكن سنگين بي سرنشي نياز به حمايت زميني بسيار بيشتري از بي سرنشين هاي فعلي دارد كه اين خود هزينه ها را بسيار بالاتر مي برد.مورد بعدي قابليت ضعيف بي سرنشين ها در سوخت گيري هاي هوايي است كه در حين ماموريت هاي يك بمب افكن دوربرد الزامي است و يك خلبان در هر شرايط آب و هوايي يا زماني به راحتي آن را انجام مي دهد.و در آخر فكر كنيد كه يك بي سرنشين بخواهد بمب هسته اي نيز با خود حمل كند، خيلي فكر خوبي نيست و حتي كابوس آور نيز هست. هر چند خيلي ها فكر ميكنند بهتر بمب هاي هسته اي را به دست بي سرنشين ها سپرد!
      فراموش نكردن چيزهاي كوچك
      بايد فضاي كافي براي خلبان در پروازهاي طولاني در نظر گرفت تا اعصابش راحت باشد و تحت فشارهاي جسمي قرار نگيرد. اين مورد حتما بايد لحاظ شود و سعي شود از تجربه B-2 در اين مورد درس گرفته شود.
      در ژانويه 2011 نيروي هوايي فهرستي كوتاه از اهداف مورد نظر خود را براي بمب افكن تهاجمي منتشر كرد
      اهداف طراحي در نظر گفته شده براي يروژه LRS-B در ژانويه 2011
      كل هزينه پروژه نبايد از 40 تا 50 ميليارد دلار بيشتر باشد سرعت مادون صوت حداكثر بردي پروازي بيشتر از 9250 كيلومتر مداومت پروازي 50 تا 100 ساعت براي پروارهاي بي سرنشين قابليت بقا در حملات روزانه به مواضع دشمن با وجو د قدرتمند ترين دفاع هوايي موجود  
      در پايان تصاويري از طرح هاي مفهومي اراده شده توسط سه كمپاني معظم شركت كننده در اين مناقصه
       
                       
                                                           
       طرح پيشنهادي كمپاني نورث روپ گرومن
       
       
       
       
                      
                                                                              
       طرح پيشنهادي كمپاني لاكهيد
       
       
       
       
       
                         
                                           
        طرح پيشنهادي كمپاني بويينگ
       
       
      حال بايد منتظر ماند و ديد كه در چند ماه آينده مقامات نيروي هوايي كدام يك از طرح هاي پيشنهادي را براي آينده توان هوايي ايالات متحده انتخاب خواهند كرد.
      نظر شما چيست؟
      كم و كاستي بود  دوستان به بزرگواري خودتون ببخشيد، تقديم به ارواح طيبه شهداي مرزباني ناجا در حادثه اخير نگور
      با تشكر فراوان از دوست و استاد گرامي جناب 7mmt به جهت پيشنهاد اين موضوع و كمك هاي بسيارشان
      تهيه شده توسط امير ارسلان رهسپار ، فقط براي ميليتاري
       
       
      منابع :
      http://en.wikipedia.org/wiki/Next-Generation_Bomber
       
      http://www.defensenews.com/story/defense/air-space/strike/2015/01/18/air-force-bomber-industry/21805275/
       
      http://defensetech.org/2014/09/15/air-force-plans-major-step-in-long-range-strike-bomber-program/
       
      http://breakingdefense.com/2014/09/b-2-pilots-lessons-for-lrsb-americas-new-bomber/
    • توسط Phantom3
      موشکDelilah یک موشک الکترو اپتیکال می باشد که در اسرائیل و توسط صنایع نظامی این رژیم (IMI) به منظور هدف قرار دادن اهداف متحرک و غیر متحرک ساخته شده است.موشک Delilah نام سری موشک های گوناگون اسرائیل می باشد که توسط IMI ساخته شده اند.این موشک در اصل به عنوان یک تله هوایی ساخته شده بود، اما در دهه 1990 نوع تهاجمی و ضربتی از این موشک عرضه شد که توسط F-16 ها و F-4E های آپگرید شده ، که نقش جنگنده های هجومی را ایفا می کردند ، استفاده می شد.نوع ضد رادار این موشک از نوع هواپرتاب می باشد. این گونه از نیمه دهه 60 میلادی وارد خدمت شد. وظیفه این نمونه یافتن سایت های راداری در هنگامی بود که این رادار ها در حال کار بودند و با این کار آنها را یافته و نابود می کرد.

      Delilah-1
      این گونه از نوع هواپرتاب می باشد و در رده موشک های کروز قرار می گیرد . این موشک دارای یک موتور توربو جت بود و این موتور توربوجت به آن این امکان را می داد تا با درنگ کردن درست به خوبی هدف قرار دادن اهداف متحرک ، اهداف با استتار بسیار خوب را نیز مورد هدف قرار دهد.که این ویژگی این موشک را به یک موشک ایده آل برای نابودی سایت های سام تبدیل کرده است.این موشک دارای بردی برابر 150 کیلومتر است و توانایی نابود اهداف ، چه دریایی و چه زمینی را دارد.هدایت خودکار به کار رفته درآن به خوبی سیستم های هدایتی INS/GPS می باشد که به موشک امکان انجام ماموریت های خود اتکا را می دهد.این موشک توانایی تطبیق با سرهای جنگی گوناگون را دارد و نیز می تواند توسط بسیاری از هواگرد ها حمل شود.این موشک توانایی شلیک از هواگردها ، بالگردها یا لانچر های زمینی را دارد. اندازه جمع و جور این موشک به آن این امکان را می دهد که توسط بالگردهای سیکورسکی UH-60A و SH-60B حمل شود.این موشک سر جنگی کوچک ولی موثر حمل می کند که به آن امکان هدف قرار دادن و نابودی اهداف با کمترین خطر را می دهد.این موشک نخستین بار توسط اسرائیل در جولای و آگوست 2006 ، یعنی درجنگ با لبنان، استفاده شد.این موشک در این جنگ توسط F-16D پرتاب می شد.



       
       
       
      Delilah-2
      این موشک با سرمایه گزاری چین درحال توسعه و ساخت توسط اسرائیل می باشد .این موشک از موتور Bet Shemesh Sorek 4 استفاده می کند که تراستی معادل 800 پوند ایجاد می کند. این ویژگی به موشک این امکان را می دهد که برد بیشتر و سر جنگی بزرگتری داشته باشد.




      Delilah-GL
      این موشک یک موشک زمین پرتاب می باشد که در اصل نوع تغییر یافته موشک کروز Delilah است و بردی معادل 250 کیلومتر دارد که ممکن است برد واقعی آن نباشد ، یعنی امکان دارد این موشک بردی بیش از 300 کیلومتر داشته باشد .
      این موشک با سر انفجاری متعارف 30 کیلوگرمی مسلح می شود اما توانایی حمل انواع دیگری را نیز دارد. این موشک توسط GPS هدایت می شود و توانایی گشت در منطقه جنگی را قبل از تایید هدف دارد.

      مترجم :Phantom3
      استفاده از این مطلب تنها با ذکر نام مترجم و لینک به سایت Military.ir مجاز می باشد.
    • توسط farmandekoll
      F-117 نایت هاوک (شاهین تاریکی) نخستین هواپیمای عملیاتی است که به منظور استفاده از فناوری پنهانکاری طراحی شد. طراحی منحصر بفرد این هواپیمای تک سرنشینه تواناییهای استثنایی را به این هواپیمای تهاجمی می افزاید. اندازه این هواپیما در حدود F-15 ایگل می باشد که دو موتور توربو فن F404 که هرکدام نیرویی معادل 48 کیلو نیوتون (10800 پوند) ایجاد می کنند دارد. هم چنین دارای کنترل با سیم می باشد. قابلیت سوختگیری هوایی برد نایت هاوک را افزوده و آن را به یک سلاح بازدارنده و ترساننده ی ایالات متحده تبدیل کرده است. توانایی حمل انواع سلاح ها با سیستمهای ناوبری و حمله یکپارچه و سیستمهای الکترونیک پروازی ( اویونیک) موثر بودن این هواپیما را در عملیات مختلف اثبات می کند و بار کاری خلبان را کم می کند. کشیدن نقشه های با جزییات ریز برای عملیات روی نقاط با پدافند سنگین و قوی با استفاده از سیستم طراحی نقشه خودکار به ارزشهای این هواپیمای منحصر بفرد می افزاید.اولین F-117 در سال 1982 تحویل داده شد و آخرین تحویل در سال 1990 بود. تصمیم تولید F-117 در سال 1978 گرفته شد. اولین پرواز آن در سال 1981 انجام شد.

      جزییات :


      وظیفه : هواپیمای تهاجمی پنهانکار

      سازنده : لاکهید

      استفاده کننده : نیروی هوایی ایالات متحده

      موتور : دو موتور توربو فن بدون پس سوز F404-GE-F1D2 با قدرت 48 کیلو نیوتن (10800پوند)

      ابعاد : طول 10.08 متر، ارتفاع 3.78 متر، دهنه بال 13.20 متر

      اوزان: وزن خالی آن 13.381 کیلوگرم برآورد شده است، حداکثر وزن برخاست 13.814 کیلوگرم

      اجرا : حداکثر سرعت 0.98 ماخ یا 1040 کیلومتر بر ساعت(656 مایل بر ساعت)، سقف پرواز 15.240 متر برآورد شده است ( 50000 پا)

      سلاحها : تا 2268 کیلوگرم (5000 پوند) انواع بمب های هدایت شونده، موشکهای هوا به زمین، موشکهای زد رادار یا موشکهای هوا به هوای AIM-9 که در یک جایگاه درونی حمل می شوند.




    • توسط onin
      در ۲۵ فوريه ۵(۱۹۲۵ اسفند ۱۳۰۴) اولين خلبان ايراني كه كلنل احمدخان نخجوان نام داشت يك هواپيماي برژت -۱۹ را با پرچم و نشان ايران از فرانسه به پايگاه قلعه مرغي تهران پرواز داد. كلنل نخجوان در فرانسه دوره ديده بود و فقط ۲۰۰ ساعت پرواز داشت. بدين ترتيب در اين تاريخ اولين هواپيماي نيروي هوايي ايران با خلباني يك ايراني مرزهاي بين المللي را درنورديد و به فضاي پروازي ايران رسيد. در اين زمان ديگر خلبانان ايراني تحت نظارت يك استاد خلبان آلماني به نام «شفر» در ايران دوره مي ديدند. خريد هواپيما قسمت آسان كار بود. آموزش خلبانان براي پرواز كردن با آنها، نفرات پشتيباني زميني براي نگهداري و تعمير آنها و ساختن فرودگاه ها قسمت سخت كار بود كه زمان هم مي برد. در همين دوره زماني نيروي هوايي ايران از قالب يك اداره كوچك در ستاد فرماندهي ارتش خارج شده و به يك نيروي جداگانه تبديل شده بود كه «نيروي هوايي ارتش شاهنشاهي ايران» نام گرفته بود؛ اولين فرمانده نيروي هوايي ايران هم كسي نبود به جز كلنل احمدخان نخجوان. در سال ۱۹۲۴ (۱۳۰۳) اولين گروه از دانشجويان دوره خلباني و تكنسين پرواز به روسيه و فرانسه فرستاده شدند. بعدها در سال ۱۹۲۹ (۱۳۰۸) ايران ۱۵ خلبان داشت كه شش نفر از آنها در مدرسه پرواز ايستر فرانسه و ۹ نفر ديگر در مدرسه پرواز سباستوپول روسيه آموزش خلباني ديده بودند. در اين سال IIAF مخفف Imperial Iranian Air Force داراي ۳۳ فروند هواپيما از ۹ مدل مختلف بود. طي ۱۵ سال به يعني تا آغاز جنگ جهاني دوم بيش از ۳۰۰ هواپيما از ۱۸ مدل مختلف در اختيارنيروي هوايي ايران بود. در همان زمان هشت پايگاه هوايي كه مدارس آموزش خلباني و يك مركز آموزش تعميرات و نگهداري را شامل مي شدند ساخته شده بود. يك كارخانه مونتاژ هواپيما به نام «شهباز» هم ساخته شده بود كه قادر بود سه مدل مختلف هواپيما را مونتاژ كند. در سال ۱۹۴۱ (سوم شهريور ۱۳۲۰) بي طرفي ايران در جنگ جهاني دوم نقض شد و نيروهاي هوايي و دريايي انگليس و روسيه از شمال و جنوب به ايران حمله كردند. نيروي هوايي جوان ايران كه به تازگي به ساختن ساختارهاي اساسي خود مشغول شده بود، تحت هيچ شرايطي توانايي رويارويي با اين نيروي عظيم و توانمند را نداشت. با اين وجود تعدادي از پرسنل جوان اين نيرو تصميم به مقابله با بيگانه گرفتند و با كنترل پادگان قلعه مرغي دو هواپيما از اين پادگان به خلباني سروان وثيق و استوار شوشتري كه با شليك ضدهوايي مواجه شده و به ناچار آسمان تهران را ترك كردند. نيروهاي ائتلاف انگليس و روسيه كنترل دو پايگاه هوايي ايران را در دست گرفتند. آنها به ترتيب در مهرآباد و قلعه مرغي مستقر شدند. از نيروي هوايي جوان ايران تقريباً هيچ چيز باقي نماند. پس از پايان جنگ ارتش بريتانيا ايران را ترك گفت اما ارتش روسيه از ترك ايران سر باز مي زد و كنترل شمال ايران را در اختيار داشت. سه ماه پس از اين اتفاق نيروهاي سرخ روسيه ايران را ترك گفتند. پس از اين نيروي هوايي ايران هميشه به عنوان نيروي برتر در خاورميانه شناخته مي شود. موقعيت استراتژيك ايران توسط آمريكا ناديده گرفته نشد و آمريكا از اوايل دهه ۱۹۶۰ شروع به فروش تعداد زيادي از هواپيماهاي پيشرفته خود به ايران كرد. در سال ۱۹۶۵ ميلادي ايران اولين هواپيماجت خود با نام اف - ۸۴ جي جت ثاندر دريافت كرد. در سال ۱۹۶۵ هواپيماهاي اف-۵ فريدم توسط ايران خريداري شدند و به دنبال آن در سال ۱۹۶۸ اف-۴ فانتوم هم به ايران فروخته شد. در سال ۱۹۷۰ ايران داراي قوي ترين نيروي نظامي در منطقه بود. قبول فروش هواپيماهاي فوق پيشرفته اف-۱۴ اي تام كت به همراه موشك هاي پيشرفته اي آي ام - ۵۴ فينيكس از سوي آمريكا به ايران نشان دهنده روابط بسيار گرم بين ايران و آمريكا بود. در پي وقوع انقلاب اسلامي در سال ۱۹۷۹ دكترين و استراتژي نظامي ايران تغيير يافت و ايران ديگر به خريد تسليحات پيشرفته و گرانقيمت علاقه نشان نداد و همين باعث ايجاد نوعي تغيير قدرت در منطقه شد. ايران ديگر نه تنها دوست صميمي آمريكا نبود، كه به خاطر سياست هاي امپرياليستي و ضد انساني آمريكايي به دشمن اصلي آن تبديل شد. آمريكا و ديگر كشورهاي غربي تحريمي نظامي عليه ايران اتخاذ كردند. كمك هاي آمريكا قطع شده بود و نيروي هوايي ايران از فرار و بركناري افسران زمان شاه رنج مي برد كه همين امر به پايين آمدن سطح سرويس دهي در نيروي هوايي منجر شده بود. به دليل تحريم تسليحاتي ايران و نرسيدن قطعات مورد نياز، آمار عملياتي نيروي هوايي ايران سريعاً رو به كاهش بود. پس از انقلاب نيروي هوايي به «نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران» كه خود ارتشيان به آن «نهاجا» مي گويند تغيير نام داد. نام انگليسي آن هم Islamic Republic of Iran Air Force است كه به اختصار IRIAF خوانده مي شود. در همين اوضاع و احوال عراق با مناسب يافتن فرصت درصدد برآمد تا با حمله به ايران قسمت هاي وسيعي از خاك ايران را ضميمه قلمرو خود كند؛ به همين خاطر در ۲۲ سپتامبر ۱۹۸۰ (۳۱ شهريور ۱۳۵۹) با يورشي عظيم به خاك ايران از طريق هوا، زمين و دريا جنگ تحميلي هشت ساله را عليه ايران آغاز كرد. جنگ با حمله هوايي نيروهاي عراقي به شش پايگاه نيروي هوايي ايران و چهار پادگان آغاز شد و همزمان چند لشكر و تيپ مستقل عراق در چهار محور از طول ۷۰۰ كيلومتر مرز مشترك با ايران به عمق خاك ايران يورش بردند. اولين حمله هوايي عراق چندان موفقيت آميز نبود. دلايل آن را مي توان به برنامه ريزي ناكافي و نادرست عمليات، نداشتن اطلاعات كافي از اهداف و استفاده نامناسب از بمب هاي جي پي(بمب هايي كه هدف خاصي ندارند و براي انهدام كلي به كار مي روند) برشمرد. در مهرآباد يك هواپيماي اف-۴ اي در هنگام جابه جايي براي در امان ماندن از حملات دشمن دچار سانحه شد و از همدان هم گزارش هايي در مورد خسارت يك فروند اف-۴ رسيد. اولين عمليات هوايي ايران در پاسخ اين حمله و بلافاصله پس از آن در خاك عراق موفقيت آميز بود. در اين عمليات چهار فروند هواپيماي اف-۴ به پايگاه دريايي الشعبيه در نزديكي بندر ام القصر حمله بردند. اين چهار فروند هواپيما كه ۴۵۰ كيلوگرم بمب بر سر اين پايگاه ريختند عمليات خود را از پايگاه بوشهر شروع كردند. در ميان اهداف چندباطري موشك ضد كشتي وجود داشت. اين عمليات تلافي جويانه نيروي هوايي ايران به قدري سريع بود كه خط پدافند عراق در طول مسير پرواز دچار غافلگيري شده بود. روز بعد در عملياتي غيرقابل باور ۱۴۰ فروند از جنگنده ها و جنگنده بمب افكن هاي ايران به ويژه اف-۴ و اف-۵هاي پايگاه هاي بوشهر، همدان و تبريز توانستند با نفوذ خود به خاك عراق تلفات سنگيني به پايگاه ها و تاسيسات نظامي عراق وارد كنند. در اولين روزهاي جنگ چندين حمله هوايي ديگر به تاسيسات نظامي عراق از قبيل ام القصر انجام شد. در يكي از اين حملات دو فروند اف-۴ كه هر كدام شش بمب جي پي ۳۴۰ كيلوگرمي حمل مي كردند به تاسيسات نظامي دريايي و كشتي هاي موشك انداز عراق حمله بردند. در حدود ۲۰ دقيقه بعد يك فروند هواپيماي آر اف-۴ اي عكس هاي شناسايي از منطقه گرفت كه نشان مي داد كشتي ها و تاسيسات بندري دچار صدمات و خسارات سنگيني شده اند. تاكتيك كلي در طول انجام چنين عمليات هايي رسيدن به هدف از راههاي مختلف، انجام يك پاپ -آپ بيش از رسيدن به هدف و شيرجه زدن روي هدف براي انهدام آن است. در هنگام بازگشت دو اف-۴ يكي از آنها توسط يك موشك سام مورد اصابت قرار گرفت كه باعث آسيب ديدن برخي از سيستم هاي آن شد اما همچنان مي توانست پرواز كند. اما آتش خاموش كن ها كار نكردند و بال راست - محل اصابت موشك - آتش گرفت. باند فرود نزديك ترين پايگاه هوايي هم به دليل هجوم اوليه ارتش عراق براي فرود مناسب نبود و به همين خاطر مجبور به فرود در يك باند ناآماده با سرعت بالا شد. چرخ ها تركيدند و هواپيما در حالي كه سرنشينان آن اجكت كرده بودند از انتهاي باند خارج شد. بعدها اين هواپيما با تعويض بال و ديگر تعميرات دوباره به جنگنده هاي مورد استفاده در جنگ پيوست. اين تعويض بال كه اولين بار در ايران انجام مي شد را مي توان نقطه آغاز انجام كارهاي غيرممكن در نيروي هوايي دانست. در اولين ماههاي جنگ «نهاجا» تلاش هاي خود را به جلوگيري پيشرفت نيروي زميني ارتش عراق معطوف كرده بود. جنگنده هاي ايراني براي اين كار با استفاده از راكت هاي ضد زره دانه به دانه تانك ها و زره پوش هاي عراق را شكار مي كردند و حتي گاهي اوقات تا ارتفاع سه تا چهار متر زمين هم پايين مي آمدند. در مقابل عراق هم از هواپيماهاي ميگ-۲۱ و ميگ-۲۳ براي پوشش نيروي زميني خود استفاده مي كرد كه اين پوشش به ناچار منجر به درگيري هوايي بين ايران و عراق مي شد كه مي توان پيروزي هاي ايران در اين زمينه را بيشتر از عراق دانست. مخصوصاً در اوايل جنگ كه آنها در مقابل هواپيماهاي اف-۱۴ ايران توانايي انجام هيچ عملي را نداشتند كه در اواخر جنگ با خريد ميراژ اف-۱ از فرانسه توانستند كمي جنگ هاي هوايي را متعادل كنند. جنگ تحميلي عليه ايران علاوه بر خسارات و تلفات جانبي بسيار، دستاوردهاي ارزنده اي براي نيروي هوايي ايران داشت. نيروي هوايي در اين هشت سال توانست به تكنولوژي ساخت بسياري از قطعات مورد نياز خود دست يابد و در برخي موارد به خودكفايي برسد.
    • توسط onin
      http://www.pinetreeline.org/planes/B-52-10.jpg هواپیمای بمب افکن B-52، بمب افکنی دور برد و در کلاس سنگین وزن است که می تواند گونه های مختلفی از ماموریت ها را به انجام برساند. این هواپیما قادر به پرواز در سرعت های بسیار بالا، البته زیر سرعت صوت و در ارتفاع بالغ بر 50,000 پا پرواز بوده و توانایی حمل بمب های هسته ای یا اتمی و همچنین بمب های معمولی را نیز دارد. http://www.saceliteguard.com/images/B-52 H dropping M-117 750 pound bombs.jpg هواپیمای بی 52 برای مدت بیش از 35 سال تنها بمب افکن دارای سرنشین سنگین وزن ایالات متحده بوده است. این بمب افکن، قادر به پرتاب و شلیک بیشتر سلاح های موجود است و حتی بدین صورت، بیم آن می رود که پس از به روز ساختن سیستم های اویانیکی و پیشرانه ها و دیگر قمست های آن، این هواپیما تا سال 2045 نیز در خدمت باشد. البته این بمب افکن آمریکایی را BUFF که مخفف عبارت Big Ugly Fat Fellow و به معنای مرد چاق گنده زشت است، نیز می نامند. اولین مدل هواپیمای بی 52 در سال 1954، اولین پرواز خود را انجام داده و مدل B آن نیز در سال 1955 وارد خدمت گشت. به طور کلی 744 بمب افکن بی 52 ساخته شده و آخرین گونه آن نیز که مدل H نامیده می شود، در سال 1962 تحویل شد. این بمب افکن استراتژیکی، دارای بردی برابر با 14,162 کیلومتر است که از این رو، هواپیمایی میان قاره ای یا کانتیننتال گفته می شود. البته این برد، در حالت بدون سوخت گیری هوا به هوا اندازه گیری شده است، و در غیر این صورت، برد این هواپیما، با سوخت گیری هوا به هوا می تواند نا محدود باشد. در این هواپیما، از مدل جی به بعد تغییراتی در شکل بدنه مانند کوتاه تر شدن سکان عمودی یا همان پایدار کننده عمودی آن داده شد. http://www.militarypictures.info/d/294-3/B-52.jpg این بمب افکن سنگین ساخت شرکت بوئینگ بوده و از هشت موتور توربوفن پرات اند ویتنی TF-33 هر یک با قدرت کشش بیش از 7000 کیلوگرم بهره می برد. بالاترین سرعتی که این هواپیما قادر به دستیابی به آن است، حدود 0/8 ماخ بوده که معادل 650 مایل بر ساعت نیز می باشد. هدایت این هواپیمای بمب افکن بر عهده 5 خدمه بوده که سیستم صندلی خدمه ها، از توانایی اجکت یا پرتاب کردن در مواقع خطر نیز برخودار است. لازم به ذکر است که قیمت تمام شده این هواپیمای غول پیکر، حدود هفتاد و چهار میلیون دلار می باشد.
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.