Recommended Posts

5 hours قبل , Brave_Heart گفت:

 

سلام، 

مشکل اینجا است که هر دو کشور در زمینه های اطلاعاتی و آگاهی رسانی بسیار بسته کار می کنند و دستیابی به حقایق و داده هایی هرچند اندک که کمک به روشن شدن موضوع نماید ناممکن است؛ به ویژه در این مورد که هر دو کشور ادعای دشمنی تا سر حد مرگ با یکدیگر دارند. اما درباره این عملیات تازش به نیروگاه هسته ای عراق، موضوع از این جهت جالب است که جناب نمکی حتی نام خلبان سر گروه دسته پروازی فانتوم ها را ذکر نمود ولی از آن سو جناب ایزدستا (عضو ارشد گروه عملیات ویژه نیروی هوایی و از طراحان تازش به اچ ۳) کاملا” از آن عملیات ادعای بی خبری کردند، آن هم در همان کانال جناب حمزه ای! 

 

سلام

خب وقتی نقص و یا کمبود اطلاعاتی وجود داره میشه از یک زاویه دیگه که اطلاعات یا تحلیلهای منطقی تری وجود داره به قضیه نزدیک شد. رژیم صهیونیستی به دلایل ذکر شده و البته سابقه بهره گیری از عملیات روانی و اطلاعاتی کاملا مستعد استفاده از سناریوی تبلیغیش هست و تازه این در حالی است که ما طی همین چند روز سر عصبانیت نتانیاهو و اشارش دقیقا به همین ماجرا اطلاعات دست اول ( اطلاعات که البته وجود داشت و عصبانیت ریگان و وتو نکردن قطعنامه بحثی تاریخی است حالا ولی تایید رسمیش توسط یک مقام مسئول صهیونیست به عنوان اطلاعات دست اول اینجا مطرح هست) در اختیار داریم که تایید میکنه حتی نزدیکترین متحد را برای اینکه عملیات لو نره مطلع نکردیم و از این رو اطلاع داشتن ایران اون هم در اون برهه آشفتگی کشور و سیستم اطلاعاتی از هم گسیخته اوایل انقلاب و جنگ و نفوذ منافقین و انواع جواسیس و خبردار نشدذن امریکا طبیعتا غیرواقعی است (چه برسه به همکاری و پایگاه بدم و نماینده امام در کشور خارجی اطلاعات بده بهشون و ... رفت و آمد و خوش و بش!) و چه از طرف دیگه وقتی ایران را مطلع کرده و کمک ازش گرفته اطلاع ندادن به آمریکا غیرواقعی است.

 

از اینرو ما به همین اطلاعات فاش شده توسط نتانیاهو که در دسترس هست به عنوان یک خبر رسمی و از اونجا که در یک بحث داخلی فاش شده و پروپاگاندا تلقی نمیتونه بشه حول این موضع که سالهاست روش بحثی نشده را وقتی در دست داریم دیگه کار حدس و گمان یک قدم عقب تر می ایسته.ازپ

  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ساخت تاسیسات زیرزمینی جدید در نزدیکی نطنز 

IMG_20220114_221858_214.jpg

در سال گذشته کار حفاری با سرعت زیاد در زیر کوه نزدیک تاسیسات نطنز آغاز شده و احتمال دارد و مشخص نیست که کار به اتمام رسیده یا نه. 

بر اساس تخمین هایی که انجام شده این تاسیسات حداقل حدود 90 متر زیر کوه قرار داره که در مقایسه با محل قبلی قرارگیری سانتریفیوژ ها که حدود 8 متر زیر زمین قرار داشت ، امنیت بسیار بالاتری دارد. 

  • Like 1
  • Upvote 9

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

IMG_20220416_221147_492.jpg

کمالوندی: ماشین‌های تولید قطعات سانتریفیوژ به مکانی امن ‎تر جا‎به ‎جا شدند

 

سخنگوی سازمان انرژی اتمی با بیان این که تمام اقدامات صورت گرفته در چارچوب توافق با آژانس بین المللی انرژی اتمی است، تاکید کرد: ماشین‌های تولید قطعات سانتریفیوژ به مکانی امن تر جا به جا شدند.

 

مذاکره‎ای در رابطه با موضوعات فنی در حال حاضر نداریم اگر چه ممکن است بعضی مسائل کوچک باقی مانده باشد که در حال برطرف شدن است.

 

پ. ن:کار بسیار مهمی که قبلا باید انجام میشد ولی خب ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه هست. 

  • Like 1
  • Upvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
نقل قول

گروسی در واکنش به اظهارات یک خبرنگار مبنی بر اینکه آژانس در گزارشش اشاره‌ای به اینکه ایران کارگاه جدید خودش را به کدام قسمت از سایت نطنز منتقل کرده، از یکی از دستیارانش پرسید که آیا ایران عملیات خود برای راه‌اندازی این کارگاه‌ها را به پایان رسانده است یا خیر؟ دستیار گروسی گفت: «آماده فعالیت هستند. همه سیستم‌های نظارتی ما مستقر هستند.»

گروسی سپس تأیید کرد که ایران این کارگاه را در یکی از سالن‌های زیرزمینی کارخانه غنی‌سازی سوخت در تأسیسات نطنز راه‌اندازی کرده است.

 

ما بعد از حادثه سوله نطنز در کنار سایت و زیر کوه گویا طبق ادعای غربی ها شروع کردیم به احداث یک سایت جدید. انتظار این بود که تاسیسات تسا هم به این نقطه که امن تر هست منتقل بشه احتمالا ولی به همون مجموعه دو بار مورد خرابکاری واقع شده منتقل شد. هرچند عامل انسانی را واقعا تفاوتی نمیکنه زیر کوه باشه یا فضای باز حتی (همانطور که در کشف یکی از کارکنان خائن فردو هم مشاهده شد چنان تهدید و تطمیع ها و شبکه ی اطلاعاتی دشمن مثل اختاپوس فراگیر هست که حتی نزدیکترین کارمندان بی شرافت را هم ممکن هست جذب کنه )

 

بنابراین علاوه بر رصد چند لایه کارمندان و البته تاسیسات و قطعات و ماشین الات و ابزار و هرگونه ورود و خروج حتی یک پیچ (گفتنش سادست فقط وقتی شهید رضایی نژاد و همکارانش مواد منفجره اندازه عدس در قطعات پیدا میکردند، میزی که به یک شرکت تخصصی و خصوصی داده میشه با چندین کیلو مواد منفجره تحویل داده میشه بعد از به اصطلاح تعمییر ماشین اصلی، خرابکاری های متعدد نرم افزاری و بد افزاری و انلاین و افلاین در ماشین الات و نرم افزارهایی که ناچارا همه مبدا خارجی دارند انجام میشه و ...) تا حد امکان هم باید تاسیسات زیرزمینی مستحم ایجاد کرد. سوله ها به هیچ عنوان دیگه امن نیستند و نخواهند بود.

 

حتما و حتما باید چندین و چند سایت موازی هم تدارک ببینند مسئولان ولو کاملا خالی یا دوگانه که در روز مبادا و احتمالا حمله یا مثلا خروج از برجام و بازگشت تحریمهای سورای امنیت و احتمال حمله بتونیم همین یک یا دو سلول تاسیسات هسته ای را به شکل چندین مرکز مستقل تکثیر کنیم به راحتی.

 

 

*دیگه علاوه بر بازرسان و نهادهای اطلاعاتی و جاسوسی غرب، حالا خبرنگارها هم شدند مسئول اطلاع از جزئی ترین محل های فعالیت مراکز اتمی ایران! گویا آدرس منزل خاله شون را میپرسن و البته گروسی مدیر کل هم مشتاقانه پاسخ میده!

 

 

  • Like 1
  • Upvote 7

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

چند نکته در مورد حمله ی پهپادی به سوله ی وزارت دفاع در اصفهان

IMG_20230131_202006_768.jpg

اول اینکه این حملات با کوادکوپتر انتحاری انجام شده که صهیونیست ها سابقه ی استفاده تروریستی از این پهپادها را قبلا داشتند. نمونه ی آن هم در تصویر بالا هست که در لبنان اتفاق افتاده و برای مقایسه گذاشته شده. 

IMG_20230131_202108_649.jpg

دوم هم اینکه ابتکار بسیار خوبی برای مقابله با این ریز پرنده ها در سازه ی ساختمان و ساخت تله ی پدافندی برای حفاظت از این ساختمان وجود داشته که کاملا موفق بوده و جلوی رسیدن خسارت را تقریبا به طور کامل گرفته و در عکس بالا مشخصه که حمله خنثی شده. 

 

باید این موارد را حتما در تمامی سایت های مهم کشور برای مقابله با ریز پرنده ها به کار برد. 

 

ویرایش شده در توسط mehdipersian
  • Like 3
  • Upvote 10

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

یک گزارشی بوده که قطعات منفصله! این پهپاد از طریق نیروهای تروریست معارض کردی از طریق اقلیم به شکل قاچاق وارد کشور شده، در یک کارگاه مجهز در داخل مونتاژ شده و توسط مزدوران مورد استفاده قرار گرفته.

 

نکته ای که خیلی روش مانور میدند رسانه های غربی دسترسی به اصفهان به عنوان پایگاه مهم صنایع دفاعی در قلب ایران هست. نیروهای اطلاعاتی باید چتر خودشون را گسترده تر کنند در مناطق حساس کشور.

 

چند نمونه از تمهیدات عمومی که میتونه کشوری را که با تعداد زیادی از مزدوران خارجی خریداری شده روبرو هست، میشه بهش فکر کرد؛ که هم چتر اطلاعاتی را در مسائل آشوب ها و اغتشاشات گسترده تر کنه و هم در شناخت شبکه های مزدوران مورد استفاده قرار بگیره. این جدای از در اختیار گرفتن فضای مجازی هست.

 

 

ویرایش شده در توسط alala
  • Like 1
  • Upvote 9

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

سلام.. تحلیل باید منطقی باشه  اولا اینکه در فیلمی که بیرون اومده برخورد پهباد نشون داده  میشه  پس درست عمل کردن پدافند میره زیر سوال دوم اینکه ظاهرا مواد منفجره همراه این پهباد در حد نارنجک های دست ساز شب چهارشنبه سوریه که از میزان خسارتش به سقف و همچنین انفجارش در فیلم این موضوع مشخصه(توان حمل پایین کواد کوپتر ) پس اینکه بیایم بگیم  این عملیات یک حمله تروریستی دولتی سازمان یافته بوده بنظرم زیاده روی و بزرگ نمایی محسوب میشه ..احتمالا این حمله کار مخالفین و یا گروهک های کوچک تروریستی داخلی بوده 

ویرایش شده در توسط 00amir
  • Upvote 3
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

دیروز روزنامه های صهیونیستی مطلبی کار کرده بودند که جالب بود. البته وقتی اون را در کنار مطالب چند وقت اخیر و خصوصا چند روز اخیر میزاریم.

 

اگر بیش از  یک قدم یعنی دو سه قدم از موضوع فاضله بگیریم به نظر در رسانه های غربی و صهیونیستی شاهد دو رویکرد بودیم:

 

رسانه های صهیونیستی و برخی رسانه های غربی که منابع صهیونیستی ناشناس بهشون مراجعه کرده بودند مدام تاکید میکردند که امریکا مطلع بوده و حتی برخیهاشون ادعا میکردند همکاری داشته با صهیونیستها در این حمله.

رسانه های و مسئولان آمریکایی تاکید میکردند در بالاترین سطح که اطلاع و یا دخالتی نداشتند.

 

حالا مطلب اولی که گفتم چی بود؟ رسانه های صهیونیستی حالا در خط خبری جدیدی عنوان میکنند امریکا قول داده به نخست وزیر تندروی جدیدی که فیتیله تنش ها در فلسطین را کم کنید در عوض ما در عملیات های نیمه محرمانه و محرمانه (خرابکاری و انفجار و ترور) ضد برنامه اتمی و نظامی ایران به شما کمک میکنیم.

 

حالا احتمال زیادی داره همین امر هم وسط مقامات امریکایی تکذیب بشه ولی اصل ماجرا چیه؟

 

در وهله اول به نظر میرسه امریکا برای در امان موندن از انتقام گیری علیه نیورهاش در منطقه تکذیب میکنه ولی صهیونیستها چرا مدام این امر را برجسته میکنند؟

 

به نظرم یک دلیل میتونه داشته باشه. صهیونیستها با درز هدفمند برخی اطلاعات درست و حتی غلط از همکاری آمریکا با این رژیم در خرابکاری ها در واقع داره در مسیری فزاینده کاری میکنه که در نهایت یا به مرور و یا در یک ضربه جدی در داخل ایران، آمریکا را شریک قطعی خودش نشون بده و هم از نظر انتقام گیری در اون روز موعود تنها هدف ایران نباشه و هم اینکه با این تمهید پای آمریکا را به ماجراهای بعدش بکشه. همون برنامه ای که صهیونیستها مدتها بهش اشاره میکنند که در هر رویارویی با ایران باید کاری کنند آمریکا کنارشون باشه چون به تنهایی نمیتونند اقدام کنند.

 

در نتیجه به نظر صهیونیستها هدفمند دارند با آمریکا چنینی بازی ای را میکنند که اونها را شریک قطعی اقداماتشون معرفی کنند. ( حالا به درست یا غلط) و این میتونه نشانه ای باشه از یک حمله یا خرابکاری بزرگ تر نسبت به قبلی ها در داخل ایران.  ( صحبتهای مکرون مبنی بر کاری باید ضد برنامه هسته ای ایران بکینیم و مقاله روزنامه صهیونیستی که امریکا برای عملیات نیمه محرمانه علیه تاسیسات هسته ای و نظامی ایران قول همکاری داده و نیاز افراد جدید در قدرت صهیونیستها به یک فرافکنی و دستاورد خارجی همه میتونند موید این مطلب باشند)

 

 

 

ویرایش شده در توسط alala
  • Like 2
  • Upvote 8

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

تاپیک ها چون بسته بودند موقتا اینجا اشاره میشه به تحولات و تهدیدات اخیر.

 

بعد سفرهای تند تند! گالانت به نواتیم و عکس های یادگاری مدام با اف-35 ها دیروز نتانیاهو هم به یک پایگاه هوایی رفت و این بار با اف-16 و با چاشنی تهدید خاصه ایران عبارتی به کار برد که به نظر منظور روشنی داره. اونم بعد از کلی برجسته شدن توسط سناتورهای تندروی آمریکایی و تحلیل های اندیشکده ها و برخی مقامات صهیونیست و البته بعد از حمله به الحدیده که گفته شد گویا به مذاقشون خوش اومده. عبارت این بود تقریبا " نیروی هوایی مشت آهنین ماست که باهاش به نقاط نرم دشمن میتونیم ضربات اساسی بزنیم" به نظر طبق اکثر بوق های تهاجمی ضد ایران خصوصا بعد حمله حدیده که البته با سیگنال های داخلی برخی افراد ( در توییتر و مقالات و روزنامه ها ) همراه بود مبنی بر اینکه زدن برای مثال خارگ به تنهایی ایران را فلج میکنه یا تاسیسات نفتی و پتروشیمی و پالایشگاه های ایران شریان حیاتی محسوب میشند که با زدن راحتشون خسارات زیادی به بار میاره، منظور از نقاط نرم تهدید همین مکان ها توسط نتانیاهو بوده. به هر حال با تحلیل های داخلی برخی و البته ترسناک بودن صورت ماجرا ( طبیعی است که تاسیسات ایران اولا هدف راحتی است، ثانیا هدف مهمی است و ثالثا هم سر و صدای زیاد داره و هم نور زیاد برای قدرتنمایی و عملا سلاح زیادی هم نیاز نداره چون این تاسیسات خودشون انبار باروت محسوب میشند به نوعی ) به نظر صهیونیستها از این مطلب و تهدید خوششون اومده و برای عدم اقدام ایران دوست دارند این گزینه را برجسته تر کنند.

 

خب زدن تاسیسات حیاتی ایران که به معنای یک جنگ همه جانبه که نه بلکه یک جنگ مرگ و زندگی برای ایران میشه عملا ایران را در موقعیتی قرار میده که هیچ چیزی برای از دست دادن نداره. نه فشار چین، نه در خواست روسیه و نه دیگه تهدید و کنش و واکنش های کشورهای نفتی میزبان آمریکا. در این صورت در قدم اول جریان نفت از خلیج فارس قطع میشه و با دخالت قطعی آمریکا و متحدان به طور طبیعی تاسیسات نفتی و پالایشگاهی کشورهای میزبان آمریکا در منطقه هم به سرنوشت تاسیسات ایران دچار میشه. این وسط دیگه امیرکویت هم اضافه بشه به اسکادران جنگنده های امریکایی یا عربستان بگه ما هم هستیم چون ما را زدند و یا عراق بگه دوست بودیم ( که البته به خاطر دوستی تاسیساتش اگر عین الاسد تخلیه بشه سالم میمونه ولی به هر حال خط لوله کرکوک نابود میشه چون غیر دوست هایی وجود دارند اونجا و مسیر انتقال نفت خلیج فارس هم که بسته است ) فرقی نمیکنه. عملا یا باید با نیروی زمینی ایران تسخیر بشه یا نهایتا با زدن مراکز حیاتی و سیاسی ایران کشور ما تبدیل میشه به یک گستره جهادی و پارتیزانی خصوصا در سواحل که بزن و برویی تا مدتها اجازه انتقال نفت اگر هم تاسیسات جان سالم به در برده باشند یا نفتی باقی مونده باشه پس از حملات عبورش سخت خواهد بود.

 

در این صورت صهیونیستها کمترین خسارت را خواهند دید ولی باید دید جهان حاضر هست همه جوره که همه چیزش را پای اسراییل ریخته ولی اینطور هم بریزه باقی چیزهاش را یا خیر؟!

 

پ ن: این یک سناریوی به نظر ناگزیر و منطقی است. البته که کلی و سرسری است! ولی خب برای رجزهای بی بی همین کافیه از جنس خودش.

پ ن2: تاب آوری جهان با نیمی از نفت خلیج فارس با میدان های ذخیره عظیم چند روز خواهد بود؟ شوک اقتصادی وارده به ما ویرانگر خواهد بود ولی برای جهان تا چند سال و چه تاثیری خواهد داشت؟

پ ن3: همه موشک های تاکتیکی ما با سرمایه گذاری عظیم فقط برای پایگاه های آمریکا در چند کشور اطراف نیستند!

پ ن4: به هر حال اسراییل از اون سال، 25 سال آینده را نخواهد دید. حالا بی بی هی بره پایگاه هواییشون پز بده! :)

 

پ ن5: پنتاگون در مطلبی عنوان کرده بود که آرایش نظامی ما در منطقه و گسیل تجهیزات و نیروها در بازمحاسبه ایران در تهدیداتش علیه اسقاطیل! نقش داشته!

 

 

  • Like 2
  • Upvote 6

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
مهمان
این موضوع نسبت به پاسخ بیشتر بسته شده است.

  • مطالب مشابه

    • توسط amirarsalankhan
      بمب افكن تهاجمي نسل بعد، LRS-B
       
                                 
       
       
      بمب افكن نسل بعد ( NGB، قبلا به نام بمب افكن 2018 شناخته مي شد ) يك برنامه به منظور توسعه يك بمب افكن جديد براي نيروي هوايي ايالات متحده بود. NGB قرار بود تا در حدود سال 2018 و به عنوان يك بمب افكن پنهانكار، مادون صوت، برد متوسط و با قابليت متوسط حمل سلاح وارد خدمت شود و به تدريج جايگزين بمب افكن هاي پير و پا به سن گذاشته (  B-52 Stratofortress  و B-1 Lancer ) گردد. ولي برنامه توسعه NGB با ظهور طرح بمب افكن دور برد تهاجمي سنگين ايالات متحده به فراموشي سپرده شد.
       
         
       
      اين اتفاق زماني افتاد كه در ژوئن 2010 سپهبد Breedlove  در مصاحبه اي بيان كرد كه اصطلاح بمب افكن نسل بعد مرده و از اين به بعد نيروي هوايي بر روي طراحي بمب افكن هاي دور برد تهاجمي كار خواهد كرد كه در آن از سيستم هاي به كار رفته در جنگده هاي F-22 و F-35 استفاده خواهد شد تا بمب افكني مقرون به صرفه و با قابليت هاي استثنايي هر دو جنگنده فوق جهت انجام ماموريت ها طراحي و توليد گردد.
       
             
       
       
      بمب افكن دور برد تهاجمي (Long Range Strike Bomber)
      برنامه توسعه بمب افكن دور برد تهاجمي ( LRS-B ) به معناي واقعي كلمه پنهانكار است! و اطلاعات خيلي كمي از آن منتشر شده است ولي اهميت آن را به خوبي مي توان در رفتار پنتاگون و شركاي صنعتي بزرگ آن احساس كرد.بسياري از كارشناسان معتقدند كه برنامه توسعه اين بمب افكن ساختار نيروي هوايي ايلات متحده را در 20 سال آينده شكل خواهد داد و هر شركتي كه برنده مناقصه توليد اين بمب افكن شود پول پارو خواهد كرد و بازنده نيز مي تواند مطمئن باشد كه جايگاهي در آينده هوانوردي نظامي ايلات متحده نخواهد داشت مگر ان كه معجزه اي كند!
      هر چند امروزه لاكهيد ماريتن به لطف پروژه F-35 آينده خود را در صنعت هوانوردي نظامي ايالات متحده تضمين كرده است و بويينگ نيز به مدد توليدات هوانوردي غير نظامي خود مي تواند از اين بحران عبور كند و تنها نورث روپ است كه چاره اي ندارد و  بايد اين مناقصه را برنده شود تا بتواند با خيال راحت به آينده خود فكر كند
      شناخته ها و ناشناخته ها
      پيش بيني شده 80 تا 100 فروند از اين بمب افكن جديد جايگزين ناوگان فعلي بمب افكن هاي ايالات متحده شود.  
      پنهانكار بودن ،قابليت حمل سلاح هاي هسته ايو داراي بودن هر دو حالت پروازي سرنشين دار و بي سرنشين از الزامات طراحي LRS-B است.قيمت تعيين شده براي هر فروند بمب افكن جديد 550 ميليون دلار در سال 2010 پيش بيني شده و قرار است به جهت كم كردن هزينه ها از فناوري موجود در طراحي ان استفاده شود ولي ساختار طراحي آن بايد به شكلي باشد كه بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز استفاده كند.دو رقيب اصلي در طراحي اين بمب افكن يكي كمپاني  Northrop Grumman, با سابقه طراحي بمب افكن پنهانكار و گرانقيمت B-2 است و ديگري مشاركت كمپاني هاي بويينگ و لاكهيد مارتين با سابقه طراحي جنگنده هاي F-22 و F-35 .همچنين پيش بيني مي شود در اواسط دهه 2020 اولين پروازهاي اين بمب افكن انجام شود.طبق حدس هايي كه كارشناسان مي زنند نيروي هوايي آمريكا به دنبال يك بمب افكن در اندازه اي حدودا نصف B-2 است كه از دو موتور F-135 همانند F-35 سود ببرد.
       
                                              
                                         
                                          پيشران F-135 Pratt  & Whitney
       
      الان همه شما ميگوييد اين كه خيلي كوچيكه، خب مسلما بايد بزرگتر بشه ولي با صحبتي كه رابرت گيتس وزير سابق دفاع انجام داد و به اعضاي كنگره گفت كه قيمت هر فروند 550 ميليون دلار ميشود راه را بر روي بزرگتر شدن اين بمب افكن فعلا بست. و اين نگراني را در بين كارشناسان به وجود آورد كه هر شركتي كه بتواند با حداقل آيتم هاي اساسي يك بمب افكن توليد كند برنده اين مناقصه خواهد بود بدون توجه به نيازهاي اساسي نبردهاي آينده.بنابراين يكسري الزامات از سوي كارشناسان هوانوردي نظامي جهت توسعه LRS-B  پيشنهاد شده است :
      پنهانكاري
      امروزه ميدانيم كه 80 درصد قابليت پنهانكاري به شكل و طراحي هواپيما بستگي دارد و فقط 20 درصد به مواد و تكنولوزي پيشرفته به كار رفته در آن وابسته است. كه همين 20 درصد هم بيشترين هزينه را به خود اختصاص مي دهد. پس يايد تعادل خوبي را بين اين دو بخش برقرار كرد تا هزينه هاي طراحي و توسعه سرسام اور نباشد.
      تعمير و نگهداري
      استفاده از مواد جاذب امواج رادار ساخته شده مي تواند نگهداري اين بمب افكن را بسيار راحت تر كند تا استفاده از موادي كه در لبه تكنولوژي روز قرار دارند و بسيار گران قيمت خواهند بود و نگهداريشان نيز بسيار مشكل است.ولي پلت فرم طراحي نيز بايد به شكلي باشد كه اين پرنده بتواند در 50 سال آينده آسمان ها را همچنان تسخير كند و پذيراي مواد جديد و تكنولوژي هاي نوين نيز باشد.
      قابليت حمل بمب هاي هسته اي
      تصميم گيري در اين مورد بايد همين الان صورت بگيرد، هر چند نيروي هوايي علاقه دارد تا چند سال بعد از توليد بمب افكن ها مجوز حمل سلاح هاي هسته اي را براي آنها صادر كند ولي با توجه به پيشرفت هاي سريع در صنعت هوانوردي نظامي از الان اين پرنده بايد طوري طراحي شود كه حداقل نيمي از آنها از ابتدا قابليت حمل بمب هاي هسته اي و هيدروژني را داشته باشند. و توانايي بازدارندگي ايالات متحده را همچنان حفط كنند.
      كنار گذاشتن طرز فكر شواليه تنها!
      بسياري از مردم فكر مي كنند كه پنهانكاري يعني يك جنگنده پنهانكار به تنهايي و با شجاعت به مانند يك شواليه به مواضع دشمن حمله مي كند و تمامي آنها را نابود ميسازد!! از الان بايد اين تفكر را دور ريخت و يك برنامه جامع جهت حملات پر تعداد بمب افكن هاي نسل بعد در نظر گرفت و تمام سناريوهاي موجود و تهديدات لازم را در آنها پيش بيني كرد تا قدرت واقعي بمب افكن ها و تاثير آنها بر روي مواضع دشمن مشخص شود.
      ساخت يك بمب افكن، نه فقط يك پلت فرم صرف
      در سال هاي بعد LRS-B تنها بمب افكن سنگين ايالات متحده خواهد بود. پس بايد به شكلي طراحي شود كه قابليت باز طراحي بسياري از قسمت هاي آن وجود داشته باشد و بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز به خوبي بهره مند شود. همچنين LRS-B بايد بتواند ماموريت هاي دريايي را نيز به خوبي ماموريت هاي زميني انجام دهد.
      نگه داشتن خلبان در كابين
      با وجود داشتن فناوري پروازهاي بي سرنشين اما ما نبايد در دام اين صحبت ها بيافتيم كه LRS-B بايد تنها قابليت بي سرنشين داشته باشد!، نداشتن خلبان در ميدان نبرد يعني نداشتن حس مسئوليت پذيري و ابتكارات لحظه اي نمي توان از جذابيت هاي فراوان پرنده هاي بي سرنشين گذشت ولي يك بمب افكن سنگين بي سرنشي نياز به حمايت زميني بسيار بيشتري از بي سرنشين هاي فعلي دارد كه اين خود هزينه ها را بسيار بالاتر مي برد.مورد بعدي قابليت ضعيف بي سرنشين ها در سوخت گيري هاي هوايي است كه در حين ماموريت هاي يك بمب افكن دوربرد الزامي است و يك خلبان در هر شرايط آب و هوايي يا زماني به راحتي آن را انجام مي دهد.و در آخر فكر كنيد كه يك بي سرنشين بخواهد بمب هسته اي نيز با خود حمل كند، خيلي فكر خوبي نيست و حتي كابوس آور نيز هست. هر چند خيلي ها فكر ميكنند بهتر بمب هاي هسته اي را به دست بي سرنشين ها سپرد!
      فراموش نكردن چيزهاي كوچك
      بايد فضاي كافي براي خلبان در پروازهاي طولاني در نظر گرفت تا اعصابش راحت باشد و تحت فشارهاي جسمي قرار نگيرد. اين مورد حتما بايد لحاظ شود و سعي شود از تجربه B-2 در اين مورد درس گرفته شود.
      در ژانويه 2011 نيروي هوايي فهرستي كوتاه از اهداف مورد نظر خود را براي بمب افكن تهاجمي منتشر كرد
      اهداف طراحي در نظر گفته شده براي يروژه LRS-B در ژانويه 2011
      كل هزينه پروژه نبايد از 40 تا 50 ميليارد دلار بيشتر باشد سرعت مادون صوت حداكثر بردي پروازي بيشتر از 9250 كيلومتر مداومت پروازي 50 تا 100 ساعت براي پروارهاي بي سرنشين قابليت بقا در حملات روزانه به مواضع دشمن با وجو د قدرتمند ترين دفاع هوايي موجود  
      در پايان تصاويري از طرح هاي مفهومي اراده شده توسط سه كمپاني معظم شركت كننده در اين مناقصه
       
                       
                                                           
       طرح پيشنهادي كمپاني نورث روپ گرومن
       
       
       
       
                      
                                                                              
       طرح پيشنهادي كمپاني لاكهيد
       
       
       
       
       
                         
                                           
        طرح پيشنهادي كمپاني بويينگ
       
       
      حال بايد منتظر ماند و ديد كه در چند ماه آينده مقامات نيروي هوايي كدام يك از طرح هاي پيشنهادي را براي آينده توان هوايي ايالات متحده انتخاب خواهند كرد.
      نظر شما چيست؟
      كم و كاستي بود  دوستان به بزرگواري خودتون ببخشيد، تقديم به ارواح طيبه شهداي مرزباني ناجا در حادثه اخير نگور
      با تشكر فراوان از دوست و استاد گرامي جناب 7mmt به جهت پيشنهاد اين موضوع و كمك هاي بسيارشان
      تهيه شده توسط امير ارسلان رهسپار ، فقط براي ميليتاري
       
       
      منابع :
      http://en.wikipedia.org/wiki/Next-Generation_Bomber
       
      http://www.defensenews.com/story/defense/air-space/strike/2015/01/18/air-force-bomber-industry/21805275/
       
      http://defensetech.org/2014/09/15/air-force-plans-major-step-in-long-range-strike-bomber-program/
       
      http://breakingdefense.com/2014/09/b-2-pilots-lessons-for-lrsb-americas-new-bomber/
    • توسط Phantom3
      موشکDelilah یک موشک الکترو اپتیکال می باشد که در اسرائیل و توسط صنایع نظامی این رژیم (IMI) به منظور هدف قرار دادن اهداف متحرک و غیر متحرک ساخته شده است.موشک Delilah نام سری موشک های گوناگون اسرائیل می باشد که توسط IMI ساخته شده اند.این موشک در اصل به عنوان یک تله هوایی ساخته شده بود، اما در دهه 1990 نوع تهاجمی و ضربتی از این موشک عرضه شد که توسط F-16 ها و F-4E های آپگرید شده ، که نقش جنگنده های هجومی را ایفا می کردند ، استفاده می شد.نوع ضد رادار این موشک از نوع هواپرتاب می باشد. این گونه از نیمه دهه 60 میلادی وارد خدمت شد. وظیفه این نمونه یافتن سایت های راداری در هنگامی بود که این رادار ها در حال کار بودند و با این کار آنها را یافته و نابود می کرد.

      Delilah-1
      این گونه از نوع هواپرتاب می باشد و در رده موشک های کروز قرار می گیرد . این موشک دارای یک موتور توربو جت بود و این موتور توربوجت به آن این امکان را می داد تا با درنگ کردن درست به خوبی هدف قرار دادن اهداف متحرک ، اهداف با استتار بسیار خوب را نیز مورد هدف قرار دهد.که این ویژگی این موشک را به یک موشک ایده آل برای نابودی سایت های سام تبدیل کرده است.این موشک دارای بردی برابر 150 کیلومتر است و توانایی نابود اهداف ، چه دریایی و چه زمینی را دارد.هدایت خودکار به کار رفته درآن به خوبی سیستم های هدایتی INS/GPS می باشد که به موشک امکان انجام ماموریت های خود اتکا را می دهد.این موشک توانایی تطبیق با سرهای جنگی گوناگون را دارد و نیز می تواند توسط بسیاری از هواگرد ها حمل شود.این موشک توانایی شلیک از هواگردها ، بالگردها یا لانچر های زمینی را دارد. اندازه جمع و جور این موشک به آن این امکان را می دهد که توسط بالگردهای سیکورسکی UH-60A و SH-60B حمل شود.این موشک سر جنگی کوچک ولی موثر حمل می کند که به آن امکان هدف قرار دادن و نابودی اهداف با کمترین خطر را می دهد.این موشک نخستین بار توسط اسرائیل در جولای و آگوست 2006 ، یعنی درجنگ با لبنان، استفاده شد.این موشک در این جنگ توسط F-16D پرتاب می شد.



       
       
       
      Delilah-2
      این موشک با سرمایه گزاری چین درحال توسعه و ساخت توسط اسرائیل می باشد .این موشک از موتور Bet Shemesh Sorek 4 استفاده می کند که تراستی معادل 800 پوند ایجاد می کند. این ویژگی به موشک این امکان را می دهد که برد بیشتر و سر جنگی بزرگتری داشته باشد.




      Delilah-GL
      این موشک یک موشک زمین پرتاب می باشد که در اصل نوع تغییر یافته موشک کروز Delilah است و بردی معادل 250 کیلومتر دارد که ممکن است برد واقعی آن نباشد ، یعنی امکان دارد این موشک بردی بیش از 300 کیلومتر داشته باشد .
      این موشک با سر انفجاری متعارف 30 کیلوگرمی مسلح می شود اما توانایی حمل انواع دیگری را نیز دارد. این موشک توسط GPS هدایت می شود و توانایی گشت در منطقه جنگی را قبل از تایید هدف دارد.

      مترجم :Phantom3
      استفاده از این مطلب تنها با ذکر نام مترجم و لینک به سایت Military.ir مجاز می باشد.
    • توسط farmandekoll
      F-117 نایت هاوک (شاهین تاریکی) نخستین هواپیمای عملیاتی است که به منظور استفاده از فناوری پنهانکاری طراحی شد. طراحی منحصر بفرد این هواپیمای تک سرنشینه تواناییهای استثنایی را به این هواپیمای تهاجمی می افزاید. اندازه این هواپیما در حدود F-15 ایگل می باشد که دو موتور توربو فن F404 که هرکدام نیرویی معادل 48 کیلو نیوتون (10800 پوند) ایجاد می کنند دارد. هم چنین دارای کنترل با سیم می باشد. قابلیت سوختگیری هوایی برد نایت هاوک را افزوده و آن را به یک سلاح بازدارنده و ترساننده ی ایالات متحده تبدیل کرده است. توانایی حمل انواع سلاح ها با سیستمهای ناوبری و حمله یکپارچه و سیستمهای الکترونیک پروازی ( اویونیک) موثر بودن این هواپیما را در عملیات مختلف اثبات می کند و بار کاری خلبان را کم می کند. کشیدن نقشه های با جزییات ریز برای عملیات روی نقاط با پدافند سنگین و قوی با استفاده از سیستم طراحی نقشه خودکار به ارزشهای این هواپیمای منحصر بفرد می افزاید.اولین F-117 در سال 1982 تحویل داده شد و آخرین تحویل در سال 1990 بود. تصمیم تولید F-117 در سال 1978 گرفته شد. اولین پرواز آن در سال 1981 انجام شد.

      جزییات :


      وظیفه : هواپیمای تهاجمی پنهانکار

      سازنده : لاکهید

      استفاده کننده : نیروی هوایی ایالات متحده

      موتور : دو موتور توربو فن بدون پس سوز F404-GE-F1D2 با قدرت 48 کیلو نیوتن (10800پوند)

      ابعاد : طول 10.08 متر، ارتفاع 3.78 متر، دهنه بال 13.20 متر

      اوزان: وزن خالی آن 13.381 کیلوگرم برآورد شده است، حداکثر وزن برخاست 13.814 کیلوگرم

      اجرا : حداکثر سرعت 0.98 ماخ یا 1040 کیلومتر بر ساعت(656 مایل بر ساعت)، سقف پرواز 15.240 متر برآورد شده است ( 50000 پا)

      سلاحها : تا 2268 کیلوگرم (5000 پوند) انواع بمب های هدایت شونده، موشکهای هوا به زمین، موشکهای زد رادار یا موشکهای هوا به هوای AIM-9 که در یک جایگاه درونی حمل می شوند.




    • توسط onin
      در ۲۵ فوريه ۵(۱۹۲۵ اسفند ۱۳۰۴) اولين خلبان ايراني كه كلنل احمدخان نخجوان نام داشت يك هواپيماي برژت -۱۹ را با پرچم و نشان ايران از فرانسه به پايگاه قلعه مرغي تهران پرواز داد. كلنل نخجوان در فرانسه دوره ديده بود و فقط ۲۰۰ ساعت پرواز داشت. بدين ترتيب در اين تاريخ اولين هواپيماي نيروي هوايي ايران با خلباني يك ايراني مرزهاي بين المللي را درنورديد و به فضاي پروازي ايران رسيد. در اين زمان ديگر خلبانان ايراني تحت نظارت يك استاد خلبان آلماني به نام «شفر» در ايران دوره مي ديدند. خريد هواپيما قسمت آسان كار بود. آموزش خلبانان براي پرواز كردن با آنها، نفرات پشتيباني زميني براي نگهداري و تعمير آنها و ساختن فرودگاه ها قسمت سخت كار بود كه زمان هم مي برد. در همين دوره زماني نيروي هوايي ايران از قالب يك اداره كوچك در ستاد فرماندهي ارتش خارج شده و به يك نيروي جداگانه تبديل شده بود كه «نيروي هوايي ارتش شاهنشاهي ايران» نام گرفته بود؛ اولين فرمانده نيروي هوايي ايران هم كسي نبود به جز كلنل احمدخان نخجوان. در سال ۱۹۲۴ (۱۳۰۳) اولين گروه از دانشجويان دوره خلباني و تكنسين پرواز به روسيه و فرانسه فرستاده شدند. بعدها در سال ۱۹۲۹ (۱۳۰۸) ايران ۱۵ خلبان داشت كه شش نفر از آنها در مدرسه پرواز ايستر فرانسه و ۹ نفر ديگر در مدرسه پرواز سباستوپول روسيه آموزش خلباني ديده بودند. در اين سال IIAF مخفف Imperial Iranian Air Force داراي ۳۳ فروند هواپيما از ۹ مدل مختلف بود. طي ۱۵ سال به يعني تا آغاز جنگ جهاني دوم بيش از ۳۰۰ هواپيما از ۱۸ مدل مختلف در اختيارنيروي هوايي ايران بود. در همان زمان هشت پايگاه هوايي كه مدارس آموزش خلباني و يك مركز آموزش تعميرات و نگهداري را شامل مي شدند ساخته شده بود. يك كارخانه مونتاژ هواپيما به نام «شهباز» هم ساخته شده بود كه قادر بود سه مدل مختلف هواپيما را مونتاژ كند. در سال ۱۹۴۱ (سوم شهريور ۱۳۲۰) بي طرفي ايران در جنگ جهاني دوم نقض شد و نيروهاي هوايي و دريايي انگليس و روسيه از شمال و جنوب به ايران حمله كردند. نيروي هوايي جوان ايران كه به تازگي به ساختن ساختارهاي اساسي خود مشغول شده بود، تحت هيچ شرايطي توانايي رويارويي با اين نيروي عظيم و توانمند را نداشت. با اين وجود تعدادي از پرسنل جوان اين نيرو تصميم به مقابله با بيگانه گرفتند و با كنترل پادگان قلعه مرغي دو هواپيما از اين پادگان به خلباني سروان وثيق و استوار شوشتري كه با شليك ضدهوايي مواجه شده و به ناچار آسمان تهران را ترك كردند. نيروهاي ائتلاف انگليس و روسيه كنترل دو پايگاه هوايي ايران را در دست گرفتند. آنها به ترتيب در مهرآباد و قلعه مرغي مستقر شدند. از نيروي هوايي جوان ايران تقريباً هيچ چيز باقي نماند. پس از پايان جنگ ارتش بريتانيا ايران را ترك گفت اما ارتش روسيه از ترك ايران سر باز مي زد و كنترل شمال ايران را در اختيار داشت. سه ماه پس از اين اتفاق نيروهاي سرخ روسيه ايران را ترك گفتند. پس از اين نيروي هوايي ايران هميشه به عنوان نيروي برتر در خاورميانه شناخته مي شود. موقعيت استراتژيك ايران توسط آمريكا ناديده گرفته نشد و آمريكا از اوايل دهه ۱۹۶۰ شروع به فروش تعداد زيادي از هواپيماهاي پيشرفته خود به ايران كرد. در سال ۱۹۶۵ ميلادي ايران اولين هواپيماجت خود با نام اف - ۸۴ جي جت ثاندر دريافت كرد. در سال ۱۹۶۵ هواپيماهاي اف-۵ فريدم توسط ايران خريداري شدند و به دنبال آن در سال ۱۹۶۸ اف-۴ فانتوم هم به ايران فروخته شد. در سال ۱۹۷۰ ايران داراي قوي ترين نيروي نظامي در منطقه بود. قبول فروش هواپيماهاي فوق پيشرفته اف-۱۴ اي تام كت به همراه موشك هاي پيشرفته اي آي ام - ۵۴ فينيكس از سوي آمريكا به ايران نشان دهنده روابط بسيار گرم بين ايران و آمريكا بود. در پي وقوع انقلاب اسلامي در سال ۱۹۷۹ دكترين و استراتژي نظامي ايران تغيير يافت و ايران ديگر به خريد تسليحات پيشرفته و گرانقيمت علاقه نشان نداد و همين باعث ايجاد نوعي تغيير قدرت در منطقه شد. ايران ديگر نه تنها دوست صميمي آمريكا نبود، كه به خاطر سياست هاي امپرياليستي و ضد انساني آمريكايي به دشمن اصلي آن تبديل شد. آمريكا و ديگر كشورهاي غربي تحريمي نظامي عليه ايران اتخاذ كردند. كمك هاي آمريكا قطع شده بود و نيروي هوايي ايران از فرار و بركناري افسران زمان شاه رنج مي برد كه همين امر به پايين آمدن سطح سرويس دهي در نيروي هوايي منجر شده بود. به دليل تحريم تسليحاتي ايران و نرسيدن قطعات مورد نياز، آمار عملياتي نيروي هوايي ايران سريعاً رو به كاهش بود. پس از انقلاب نيروي هوايي به «نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران» كه خود ارتشيان به آن «نهاجا» مي گويند تغيير نام داد. نام انگليسي آن هم Islamic Republic of Iran Air Force است كه به اختصار IRIAF خوانده مي شود. در همين اوضاع و احوال عراق با مناسب يافتن فرصت درصدد برآمد تا با حمله به ايران قسمت هاي وسيعي از خاك ايران را ضميمه قلمرو خود كند؛ به همين خاطر در ۲۲ سپتامبر ۱۹۸۰ (۳۱ شهريور ۱۳۵۹) با يورشي عظيم به خاك ايران از طريق هوا، زمين و دريا جنگ تحميلي هشت ساله را عليه ايران آغاز كرد. جنگ با حمله هوايي نيروهاي عراقي به شش پايگاه نيروي هوايي ايران و چهار پادگان آغاز شد و همزمان چند لشكر و تيپ مستقل عراق در چهار محور از طول ۷۰۰ كيلومتر مرز مشترك با ايران به عمق خاك ايران يورش بردند. اولين حمله هوايي عراق چندان موفقيت آميز نبود. دلايل آن را مي توان به برنامه ريزي ناكافي و نادرست عمليات، نداشتن اطلاعات كافي از اهداف و استفاده نامناسب از بمب هاي جي پي(بمب هايي كه هدف خاصي ندارند و براي انهدام كلي به كار مي روند) برشمرد. در مهرآباد يك هواپيماي اف-۴ اي در هنگام جابه جايي براي در امان ماندن از حملات دشمن دچار سانحه شد و از همدان هم گزارش هايي در مورد خسارت يك فروند اف-۴ رسيد. اولين عمليات هوايي ايران در پاسخ اين حمله و بلافاصله پس از آن در خاك عراق موفقيت آميز بود. در اين عمليات چهار فروند هواپيماي اف-۴ به پايگاه دريايي الشعبيه در نزديكي بندر ام القصر حمله بردند. اين چهار فروند هواپيما كه ۴۵۰ كيلوگرم بمب بر سر اين پايگاه ريختند عمليات خود را از پايگاه بوشهر شروع كردند. در ميان اهداف چندباطري موشك ضد كشتي وجود داشت. اين عمليات تلافي جويانه نيروي هوايي ايران به قدري سريع بود كه خط پدافند عراق در طول مسير پرواز دچار غافلگيري شده بود. روز بعد در عملياتي غيرقابل باور ۱۴۰ فروند از جنگنده ها و جنگنده بمب افكن هاي ايران به ويژه اف-۴ و اف-۵هاي پايگاه هاي بوشهر، همدان و تبريز توانستند با نفوذ خود به خاك عراق تلفات سنگيني به پايگاه ها و تاسيسات نظامي عراق وارد كنند. در اولين روزهاي جنگ چندين حمله هوايي ديگر به تاسيسات نظامي عراق از قبيل ام القصر انجام شد. در يكي از اين حملات دو فروند اف-۴ كه هر كدام شش بمب جي پي ۳۴۰ كيلوگرمي حمل مي كردند به تاسيسات نظامي دريايي و كشتي هاي موشك انداز عراق حمله بردند. در حدود ۲۰ دقيقه بعد يك فروند هواپيماي آر اف-۴ اي عكس هاي شناسايي از منطقه گرفت كه نشان مي داد كشتي ها و تاسيسات بندري دچار صدمات و خسارات سنگيني شده اند. تاكتيك كلي در طول انجام چنين عمليات هايي رسيدن به هدف از راههاي مختلف، انجام يك پاپ -آپ بيش از رسيدن به هدف و شيرجه زدن روي هدف براي انهدام آن است. در هنگام بازگشت دو اف-۴ يكي از آنها توسط يك موشك سام مورد اصابت قرار گرفت كه باعث آسيب ديدن برخي از سيستم هاي آن شد اما همچنان مي توانست پرواز كند. اما آتش خاموش كن ها كار نكردند و بال راست - محل اصابت موشك - آتش گرفت. باند فرود نزديك ترين پايگاه هوايي هم به دليل هجوم اوليه ارتش عراق براي فرود مناسب نبود و به همين خاطر مجبور به فرود در يك باند ناآماده با سرعت بالا شد. چرخ ها تركيدند و هواپيما در حالي كه سرنشينان آن اجكت كرده بودند از انتهاي باند خارج شد. بعدها اين هواپيما با تعويض بال و ديگر تعميرات دوباره به جنگنده هاي مورد استفاده در جنگ پيوست. اين تعويض بال كه اولين بار در ايران انجام مي شد را مي توان نقطه آغاز انجام كارهاي غيرممكن در نيروي هوايي دانست. در اولين ماههاي جنگ «نهاجا» تلاش هاي خود را به جلوگيري پيشرفت نيروي زميني ارتش عراق معطوف كرده بود. جنگنده هاي ايراني براي اين كار با استفاده از راكت هاي ضد زره دانه به دانه تانك ها و زره پوش هاي عراق را شكار مي كردند و حتي گاهي اوقات تا ارتفاع سه تا چهار متر زمين هم پايين مي آمدند. در مقابل عراق هم از هواپيماهاي ميگ-۲۱ و ميگ-۲۳ براي پوشش نيروي زميني خود استفاده مي كرد كه اين پوشش به ناچار منجر به درگيري هوايي بين ايران و عراق مي شد كه مي توان پيروزي هاي ايران در اين زمينه را بيشتر از عراق دانست. مخصوصاً در اوايل جنگ كه آنها در مقابل هواپيماهاي اف-۱۴ ايران توانايي انجام هيچ عملي را نداشتند كه در اواخر جنگ با خريد ميراژ اف-۱ از فرانسه توانستند كمي جنگ هاي هوايي را متعادل كنند. جنگ تحميلي عليه ايران علاوه بر خسارات و تلفات جانبي بسيار، دستاوردهاي ارزنده اي براي نيروي هوايي ايران داشت. نيروي هوايي در اين هشت سال توانست به تكنولوژي ساخت بسياري از قطعات مورد نياز خود دست يابد و در برخي موارد به خودكفايي برسد.
    • توسط onin
      http://www.pinetreeline.org/planes/B-52-10.jpg هواپیمای بمب افکن B-52، بمب افکنی دور برد و در کلاس سنگین وزن است که می تواند گونه های مختلفی از ماموریت ها را به انجام برساند. این هواپیما قادر به پرواز در سرعت های بسیار بالا، البته زیر سرعت صوت و در ارتفاع بالغ بر 50,000 پا پرواز بوده و توانایی حمل بمب های هسته ای یا اتمی و همچنین بمب های معمولی را نیز دارد. http://www.saceliteguard.com/images/B-52 H dropping M-117 750 pound bombs.jpg هواپیمای بی 52 برای مدت بیش از 35 سال تنها بمب افکن دارای سرنشین سنگین وزن ایالات متحده بوده است. این بمب افکن، قادر به پرتاب و شلیک بیشتر سلاح های موجود است و حتی بدین صورت، بیم آن می رود که پس از به روز ساختن سیستم های اویانیکی و پیشرانه ها و دیگر قمست های آن، این هواپیما تا سال 2045 نیز در خدمت باشد. البته این بمب افکن آمریکایی را BUFF که مخفف عبارت Big Ugly Fat Fellow و به معنای مرد چاق گنده زشت است، نیز می نامند. اولین مدل هواپیمای بی 52 در سال 1954، اولین پرواز خود را انجام داده و مدل B آن نیز در سال 1955 وارد خدمت گشت. به طور کلی 744 بمب افکن بی 52 ساخته شده و آخرین گونه آن نیز که مدل H نامیده می شود، در سال 1962 تحویل شد. این بمب افکن استراتژیکی، دارای بردی برابر با 14,162 کیلومتر است که از این رو، هواپیمایی میان قاره ای یا کانتیننتال گفته می شود. البته این برد، در حالت بدون سوخت گیری هوا به هوا اندازه گیری شده است، و در غیر این صورت، برد این هواپیما، با سوخت گیری هوا به هوا می تواند نا محدود باشد. در این هواپیما، از مدل جی به بعد تغییراتی در شکل بدنه مانند کوتاه تر شدن سکان عمودی یا همان پایدار کننده عمودی آن داده شد. http://www.militarypictures.info/d/294-3/B-52.jpg این بمب افکن سنگین ساخت شرکت بوئینگ بوده و از هشت موتور توربوفن پرات اند ویتنی TF-33 هر یک با قدرت کشش بیش از 7000 کیلوگرم بهره می برد. بالاترین سرعتی که این هواپیما قادر به دستیابی به آن است، حدود 0/8 ماخ بوده که معادل 650 مایل بر ساعت نیز می باشد. هدایت این هواپیمای بمب افکن بر عهده 5 خدمه بوده که سیستم صندلی خدمه ها، از توانایی اجکت یا پرتاب کردن در مواقع خطر نیز برخودار است. لازم به ذکر است که قیمت تمام شده این هواپیمای غول پیکر، حدود هفتاد و چهار میلیون دلار می باشد.
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.