amir

تاپیک جامع عملیات مرصاد(عکس ، فیلم ، خاطره و .. )

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

[quote]با تشکر از شما دوست عزیز.
مطالب جالبی بود بعضی هاش رو نمیدونستم![/quote]
از شما و برادر سعید بابت اظهار لطفتون تشکر می کنم من هر موقع در مورد مرصاد چیزی می بینم یا می خونم یک جور حس وطن پرستی بهم دست می ده که قابل وصف نیست.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بسمه تعالی

با سلام

[size=18][color=green]ضمن تبریک و تهنیت عید میلاد مسعود قطب عالم امکان حضرت بقیة الله الاعظم ارواحنا فداه و آرزوی خالصانه تعجیل در فرج ایشان پنجم مردادماه مصادف است با آغاز عملیات " مرصاد" (یعنی کمینگاه حق) با رمز«یا علی‌بن‌ابی‌طالب(ع)» برای نابودی و تهاجم منافقین کور دل که با پشتیبانی ارتش بعث عراق از تاریخ 3 مرداد آغاز شده بود و توانسته بودند پس از عبور از شهرهای سرپل ذهاب و کرند و اسلام آبادغرب و اشغال آنها ،به سمت شهر باختران(کرمانشاه فعلی) پیشروی کنند که در مناطق سه راه اسلام آباد و گردنه چهار زبر در محور اسلام آباد- باختران و گردنه حسن آباد و فرودگاه اظطراری حسن آباد( ضلع جنوبی سه راه) راه آنها توسط رزمندگان اسلام سدّ و این عملیات در تاریخ 5 مرداد سال 1367 آغاز گردید. فلذا جهت استحضار دوستان پس از عرض مقدمه ، مختصات و مشخصات آن عملیات غرورآفرین را به منظر دوستان تقدیم میدارم:[/color]

[color=blue]یا علی مدد. نجف47[/color][/size]

[size=18][color=red]مقدمه:[/color][/size]
مرصاد؛ کمین آخردر مرداد 67

درست6 روز پس از پذیرش قطعنامه 598 شورای امنیت سازمان ملل از سوی ایران، مقارن ساعت 14:30 سوم مرداد سال 67 منافقین و ارتش عراق به تصور اینکه اوضاع داخلی ایران نابسامان است، عملیات مشترک خود را با هجوم زمینی از مسیر سرپل ذهاب و از جنوب گردنه پاتاق (نزدیکی سرپل ذهاب) آغاز و به طرف شهر کرند پیشروی کردند.
حدود ساعت 18:30 اولین تانک‌های عراقی با آرم منافقین وارد شهر شدند و پس از تصرف کرند، حرکت خود را به سمت اسلام‌آباد غرب آغاز و به محض رسیدن به مدخل شهر، اقدام به قطع برق و ارتباط مخابراتی و هم چنین تیراندازی و آشفته نمودن اوضاع کردند.

این در حالی بود که از چند روز پیش‌تر ارتش عراق در تکاپو بود تا در آخرین فرصت‌ها صحنه نبرد را به نفع خود تغییر دهد. پس از پذیرش قطعنامه 598، ارتش عراق در اقدامی شتاب‌زده، منطقه خوزستان را بار دیگر مورد هجوم گسترده قرار داده و تا جاده اهواز ـ خرمشهر پیشروی کرده و خرمشهر را نیز در معرض تهدید قرار داده بود.

به این ترتیب در حالی که اغلب یگان‌های ایران در جبهه جنوب مستقر بودند، منافقین از اوضاع داخلی ایران سوءاستفاده کرده و از مسیر پاتاق تا تنگه چهار زبر پیشروی کردند. منافقین طرح عملیات خود را در یک جلسه 24 ساعته آماده کرده بودند و در تاریخ 31 مرداد، نیروهای خود را توجیه کرده و نام عملیات خود را هم فروغ جاویدان گذاشته بودند.

گویا در همان جلسه، منافقین به خیال واهی پیشروی تا تهران، با تحلیل وضعیت داخلی ایران گفته بودند که جمع‌بندی نهایی را در میدان آزادی تهران انجام خواهند داد.

تمرکز نیروهای ایرانی در جبهه جنوب منجر بدان شد که حرکت منافقین در داخل خاک ایران در ابتدا به سرعت انجام گیرد. اما بلافاصله بعد از اینکه خبر هجوم دشمنی که چندان هم هویتش مشخص نبود به نیروهای خودی رسید، شهید علي صیاد شیرازی راهی کرمانشاه شد تا اوضاع را بررسی کند.

صیاد شیرازی در زمان حیاتش در جایی ماجرای ورود منافقین و مطلع شدن از حمله آنها را این‌گونه تعریف می‌کند: «... يك دفعه ساعت 30/8 شب از ستاد كل به من زنگ زدند و گفتند: دشمن از سرپل ذهاب، گردنه پاتاق با سرعت ‏به جلو مى‏آيد. همين جورى سرش را انداخته پايين مى‏آيد. من گفتم: كدام دشمن؟! اگر تنها از يك محور می‌آید، پس چه جور دشمنی است؟! گفتند: نمى‏دانيم. گفتند: همين طور آمده الان هم به كرند رسيد و كرند را هم گرفتند. چون بعد از پاتاق، مى‏شود كرند، بعد از كرند، مى‏شود اسلام‏آباد غرب و سپس نيز مى‏آيند به كرمانشاه. گفتم: اين چه جور دشمنى است؟ گفتند: ما هيچى نمى‏دانيم...
شهید صیاد شیرازی ادامه می‌دهد: «...آخر گفتم: فقط به هواپيما بگوييد كه ساعت 30/10 آماده بشود ما با هواپيما برويم به كرمانشاه. طاق بستان محل قرارگاه بود. مجبور شديم پياده شويم، ماشين گرفتيم، رفتيم تا رسيديم و تا ساعت 30/1 شب ما دنبال اين بوديم، اين دشمنى كه دارد مى‏آيد، كيه؟ ساعت 30/1 شب يك پاسدارى آمد، گفت: من اسلام‏آباد بودم، ديدم منافقين آمدند، ريختند توى شهر! تازه فهميدم منافقين هستند ريختند توى شهر.»

در این عملیات منافقین، حدود 30 تیپ رزمی جهت تهاجم خود به خاک ایران تشکیل داده بودند. هر تیپ 170 نفر نیروی رزمی (20 زن و 150 مرد) در اختیار داشت که به همراه نیروهای پشتیبانی به 280 نفر می‌رسید و دارای دو گردان پیاده، یک گردان تانک، یک گردان ادوات و یک گردان ارکان و پشتیبانی رزم بود.

در بدو ورود منافقین، تعدادی از نیروهای سپاه و مردم با آنان درگیر شدند سپس با استفاده از تعداد زیادی تانک دجله و خودرو، نیروهای منافقین به طرف کرمانشاه عزیمت کردند که در منطقه حسن آباد،20 کیلومتری اسلام آباد به دلیل سازماندهی جدید رزمندگان ایرانی و جمع آوری نیرو، منافقین زمین گیر شدند.

نیروهای خودی در فاصله 200 متری آنان در ارتفاعات چهارزبر ضمن تشکیل خط پدافندی با آنان درگیر شده، و بعدازظهر 4 مرداد با محاصره شهر اسلام آباد، به منظور انسداد عقبه و راه فرار، سه راه اسلام آباد – کرند را قطع، و آنها را محاصره کردند.

رزمندگان خودی در روز 5 مرداد عملیات مرصاد را با رمز «یا علی‌بن‌ابی‌طالب(ع)» آغاز كردند و طی چندین ساعت، صدها تن از منافقین را به هلاکت رسانده و مابقی را به فرار وا داشتند.

در این عملیات، رزمندگان اسلام از قسمت سه راهی اهواز (پشت پمپ بنزین اسلام آباد) دشمن را دور زدند و تلفات زیادی به منافقین وارد کردند. طبق یک آمار بیش از 2500 نفر از منافقین در این عملیات به هلاکت رسیدند.

تنگه چهار زبر که محل زمین گیر کردن نیروهای منافقین بود امروز به مرصاد معروف شده است. جایی که نیروهای رزمنده کشورمان به دلیل کمین برنامه ریزی شده توطئه شوم نیروهای منافقین را خنثی کردند. مرصاد یعنی کمین.


[url=http://www.sajed.ir/new/1388-10-24-09-16-13/4991.html]سایت جامع دفاع مقدس[/url]-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

[size=24][color=red]شرح عملیات مرصاد [/color][/size]

در حالی که عراق با بازپس‌گیری اغلب مناطقی که طی سال‌های گذشته از دست داده بود. می‌رفت تا با اقدامات بعدی صحنه نبرد را بیش از پیش به نفع خود تغییر دهد. پذیرش قطعنامه 598 شورای امنیت سازمان ملل از سوی ایران در تاریخ 27/4/1367 موجب گردید ارتش عراق در اقدامی ...

در حالی که عراق با بازپس‌گیری اغلب مناطقی که طی سال‌های گذشته از دست داده بود. می‌رفت تا با اقدامات بعدی صحنه نبرد را بیش از پیش به نفع خود تغییر دهد. پذیرش قطعنامه 598 شورای امنیت سازمان ملل از سوی ایران در تاریخ 27/4/1367 موجب گردید ارتش عراق در اقدامی شتاب زده، منطقه خوزستان را بار دیگر مورد هجوم گسترده قرار داده و تا جاده اهواز ـ خرمشهر پیشروی کند و خرمشهر را نیز در معرض تهدید قرار دهد. این تهاجم عراق ـ که دو بار دیگر نیز تکرار شد ـ با مقاومت شدید سپاهیان اسلامی خنثی و ارتش عراق تا مرز، عقب رانده شد. به این ترتیب، دشمن در حالی که از تصرف خوزستان ناامید شده بود، تهاجم دیگری را در تاریخ 3/5/1367 از طریق مرکز کرمانشاه و با به کارگیری نیروهای سازمان مجاهدین خلق (منافقین) آغاز نموده و در حالی که اغلب یگان‌های ایران در جبهه جنوب مستقر بودند، تا تنگه چهار زبر (بین اسلام‌آباد و کرمانشاه) پیشروی کرد. در پی حرکت دشمن، قوای خودی به سرعت وارد عمل شده و با انجام عملیات موسوم به «مرصاد» به مقابله با منافقین برخواستند.
هدف
انهدام عناصر ضد انقلاب (منافقین)
استعداد دشمن
منافقین، حدود 30 تیپ رزمی جهت تهاجم خود به خاک ایران تشکیل داده بودند. هر تیپ 170 نفر نیروی رزمی (20 زن و 150 مرد) در اختیار داشت که به همراه نیروهای پشتیبانی به 280 نفر می رسید و دارای دو گردان پیاده، یک گردان تانک، یک گردان ادوات و یک گردان ارکان و پشتیبانی رزم بود. تعداد کل نیروی رزمنده حدود 5200 نفر و نیروی در صحنه به حدود 7000 نفر می رسید.
تجهیزات منافقین نیز عبارت بود از‌:
120 تانک سبک کاسکا و پل برزیلی، 40 نفربر PMP، 30 توپ 122 میلی‌متری، حدود 240 خمپاره‌، 1000 آرپی جی هفت، 700 تیربار، 20 توپ 106 میلی‌متری، 60 مسلسل دوشکا و حدود 1000 خودرو.
سازمان رزم خودی
قرارگاه مرکزی خاتم الانبیاء (ص)
قرارگاه نجف
لشگر 6 پاسداران به استعداد 7 گردان
لشگر 32 انصار الحسین(ع) به استعداد 7 گردان
لشگر 57 اباالفضل(ع) به استعداد 2 گردان
لشگر 155 ویژه شهدا به استعداد 3 گردان
لشگر 9 بدر به استعداد 6 گردان
تیپ مستقل 12 قائم(عج) به استعداد 3 گردان
تیپ مستقل 75 ظفر به استعداد 1 گردان
تیپ مستقل 66 ولی امر(عج) به استعداد 3 گردان
تیپ مستقل 36 انصار المهدی به استعداد 3 گردان
معاونت فرهنگی قرارگاه نجف به استعداد 1 گردان
کمیته انقلاب اسلامی به استعداد 2 گردان
قرارگاه مقدم نیروی زمینی سپاه
لشگر 27 محمد رسول الله(ص) به استعداد 4 گردان
لشگر 17 علی ابن ابیطالب(ع) به استعداد 1 گردان
لشگر 33 المهدی(عج) به استعداد 1 گردان
لشگر 71 روح الله به استعداد 3 گردان
سپاه ناحیه لرستان به استعداد 2 گردان
قرارگاه سپاه هشتم
لشگر 5 نصر به استعداد 2 گردان
تیپ مستقل 29 نبی اکرم (ص) به استعداد 4 گردان
تیپ مستقل 59 مسلم بن عقیل به استعداد 1 گردان
قرارگاه رمضان به استعداد 1 گردان
نیروهای کرند و اسلام آباد به استعداد 1 گردان
عناصری از لشگر 21 امام رضا(ع) و ارتش
شرح عملیات
پذیرش قطعنامه598، از سوی ایران، عراق را در بن بست سیاسی و نظامی قرار داد، و بر گروه ها و عناصر «اپوزیسیون» نیز شوک شدیدی وارد ساخت. در این میان، منافقین تنها گروهی که همه حیثیت و هستی خود را در گرو جنگ نهاده بودند، برای خروج از بن بست، توطئه ای که ماموریت اجرای آن را به عهده داشتند را به مرحله اجرا در آوردند.
آنان در تحلیل های دورن گروهی خویش، امکان قبول آتش بس از سوی ایران را ناممکن دانسته و باور داشتند که جمهوری اسلامی زمانی قطعنامهرا می پذیرد که از جنبه های سیاسی، نظامی و اقتصادی به بن بست کامل رسیده باشد و تحت چنین شرایطی سقوط حتمی، و قدرت به سازمان منتقل خواهد شد. بنابراین فرصت پیش آمده را زمان مناسبی دانسته و علی رغم آن که طرح حمله به ایران برای سالگرد جنگ تدارک دیده شده بود، زمان آن دو ماه به جلو انداخته شد. عراق به حمایت و پشتیبانی تسلیحاتی و هوایی از منافقین، نیروهای خود را از انجام دخالت مستقیم در ورود به عمق خاک ایران برحذر داشت و ابتدا برای کاستن از حجم نیروهای خودی در غرب، اقدام به تک وسیعی در خرمشهر نمود وسپس با هجوم و آتش سنگین در منطقه سرپل و صالح آباد، این مناطق را تصرف کرده و راه ورود منافقین به داخل را هموار ساخت، عراق هم چنین، پس از ورود منافقین به داخل، جهت پشتیبانی در چندین نوبت، اقدام به بمباران هوایی خطوط و نیروهای ایرانی کرد و هلیکوپترهای نیروبر عراق نیز، مرتبا به پشتیبانی منافقین مشغول بودند. هدف منافقین از حمله در عمق خاک ایران، با چندین تانک برزیلی دجله (دارای چرخ های لاستیکی و سرعتی معادل 120 کیلومتر در ساعت)، تسخیر چندین شهر و در آخر رسیدن به تهران و بدست گرفتن قدرت بود، بر طبق زمانبندی، نیروها بایستی ساعت 6 بعد از ظهر روز دوشنبه 3 مرداد به کرند و ساعت 8 شب به اسلام آباد و 10 شب به کرمان شاه رسیده و در این شهر، دولت خویش را اعلام نمایند. اگر چه در ساعت های مقرر به کرند و اسلام آباد رسیدند، اما در مسیر اسلام آباد – کرمان شاه و گردنه حسن آباد، از پیشروی آن ها جلوگیری شد.
در این عملیات (فروغ جاویدان) منافقین با 25 تیپ ( هر تیپ 200 نفر) شرکت داشتند و بدین ترتیب مجموعاً بین 4 تا 5 هزار نیروی عملیاتی وارد ایران شدند. مقارن ساعت 14:30 در تاریخ 3/5/67 منافقین و ارتش عراق عملیات مشترک خود را با هجوم زمینی از طریق سرپل ذهاب و هلی برد از جنوب گردنه پاطاق (نزدیکی سرپل ذهاب) آغاز و به طرف شهر کرند غرب پیشروی کردند و حدود ساعت 18:30 اولین تانک های عراقی با آرم منافقین وارد شهر شدند و پس از تصرف شهر به طرف اسلام آباد غرب پیشروی کرده، به محض رسیدن به مدخل شهر، اقدام به قطع برق و ارتباط مخابراتی و هم چنین تیراندازی و آشفته نمودن اوضاع کردند. تعدادی از نیروهای سپاه و مردم با آنان درگیر شدند که به علت عدم انسجام نیروها و آمیختگی منافقین با مردم، اوضاع از کنترل نیروهای نظامی خارج، و شهر به تصرف آن ها در آمد. سپس با استفاده از تعداد زیادی تانک دجله و خودرو نیروهای پیاده به طرف کرمان شاه عزیمت کردند که در منطقه حسن آباد (20 کیلومتری اسلام آباد) به دلیل سازماندهی جدید رزمندگان ایرانی و جمع آوری نیرو، منافقین زمین گیر شدند. نیروهای خودی در فاصله 200 متری آنان در ارتفاعات چهارزبر ضمن تشکیل خط پدافندی با آنان درگیر شده، و بعد از ظهر 4 مرداد با محاصره شهر اسلام آباد، به منظور انسداد عقبه و راه فرار، سه راه اسلام آباد – کرند را قطع، و آن ها را محاصره کردند. نیروهای اسلام در روز 5 مرداد عملیات مرصاد را به رمز یا علی بن ابی طالب (ع) آغاز نمودند و طی چندین ساعت، صدها تن از منافقین را به هلاکت رسانده، و مابقی را به فرار وا داشتند. در این عملیات، رزمندگان اسلام از قسمت سه راهی اهواز (پشت پمپ بنزین اسلام آباد) دشمن را دور زدند و تلفات زیادی به منافقین وارد کردند. در این عملیات بیش از 2500 تن از منافقین به هلاکت رسیدند و بیش از چهارصد دستگاه خودرو، نفربر و تانک آنان منهدم شد.
نتایج عملیات
- عقب راندن دشمن از خاک ایران اسلامی
- به هلاکت رساندن حدود 2000 نفر و به اسارت درآوردن 250 تن از نیروهای دشمن.

منبع: [url=http://www.sajed.ir/new/operations/465-1388-10-24-08-38-44/79.html]سایت جامع دفاع مقدس[/url]

[size=24][color=red]تصاویر مربوط:[/color][/size]

[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/19093254182113193451173268911461462251319.jpg[/img]
پشتیبانی و همراهی ارتش بعث از منافقین تا سرپل ذهاب
[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/normal_23_870502_L600.jpg[/img]
تهاجم منافقین کور دل و حرکت به سمت مرصاد(کمینگاه حق)
[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/237863371132483211431341692201982171247.jpg[/img][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/normal_198110892214725311012338252909623918213623.jpg[/img]
اسلام آباد غرب
[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/17816319369154941521057531140228149169144108.jpg[/img]
آغاز عملیات مرصاد

[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/250px-Mersad.jpg[/img]
[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/normal_2_870511_L600.jpg[/img]
[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/normal_23514923048172184791562551541911951652147129.jpg[/img]
[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/normal_200156239811214444683234271631507881101.jpg[/img]
سزای خائنین به اسلام و انقلاب و میهن عزیز

[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/2116025128234180208117238109421571631124023.jpg[/img]
رهایی و شادمانی مردم منطقه پس از پیروزی عملیات مرصاد

یا علی مدد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بسمه تعالی

با سلام

[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/mersad.jpg[/img]

[size=18][color=blue]دوستان دو کلیپ کوتاه کاری از واحد مرکزی خبر مربوط به عملیات مرصاد با عنوان: " کارنامه سیاه منافقین و مرصاد" در دو قسمت تقدیم میگردد.:[/color]

[color=red]کلیک کنید=>[url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D9%87_%D9%85%D9%86%D8%A7%D9%81%D9%82%DB%8C%D9%86_%D9%88_%D9%85%D8%B1%D8%B5%D8%A7%D8%AF1.rar]قسمت اول[/url]

کلیک کنید=>[url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D9%87_%D9%85%D9%86%D8%A7%D9%81%D9%82%DB%8C%D9%86_%D9%88_%D9%85%D8%B1%D8%B5%D8%A7%D8%AF2.rar]قسمت دوم[/url][/color][/size]

[size=18][color=green]در ضمن دوستان برای دیدن فیلمهای مربوط به این عملیات و فیلمهای مرتبط با آن به دو سایت زیر برای مشاهده بیشتر مراجعه کنند . لینکهاشون رو در زیر میگذارم.:[/color]

[color=red]کلیک کنید=>[url=http://www.habilian.ir/fa/%DA%AF%D8%A7%D9%84%D8%B1%DB%8C-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D9%85%D8%B1%D8%B5%D8%A7%D8%AF/]گالری فیلم عملیات مرصاد[/url]

کلیک کنید=>[url=http://vimeo.com/13509569]مستندهای روایت فتح- عملیات مرصاد[/url][/color]

[color=olive]یا علی مدد.[/color][/size]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

سلام خدمت برادر نجف

از بابت ارسال این مطلب زیبا هم تشکر میکنم خسته نباشی برادر جان.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
پیشگفتار

دفاع مقدس ملت ایران در آخرین سال خود شاهد حوادث تلخ و شیرین بسیاری بود. فشار طاقت فرسای قدرت های استکباری جمهوری اسلامی ایران را با مشکلات فراوانی در زمینه های نظامی، سیاسی و اقتصادی مواجه ساخته بود. از سوی دیگر، رژیم متجاوز بعثی نیز با استفاده از حمایت های گسترده شرق و غرب، ضمن بازسازی ارتش شکست خورده عراق، برای هجومی دوباره خود را آماده می کرد.

بر همین اساس در سال پایانی جنگ حوادث و تحولات نظامی و سیاسی روندی پر شتاب به خود گرفت. اجرای موفقیت آمیز عملیات والفجر ده از سوی رزمندگان اسلام بمباران وسیع شیمیایی در حلبچه دور تازه جنگ شهرها، حمله موفق نیروهای عراقی به مواضع رزمندگان ایرانی، پذیرش قطعنامه 598 از سوی ایران، هجوم مشترک ارتش عراق و گروهک خود فروخته منافقین در جبهه های غرب و جنوب و سرانجام یورش سلحشوران ایران اسلامی بر متجاوزان، رویدادهای مهم جنگ در سال هشتم بود که در نهایت به برقراری آتش بس در جبهه های نبرد منجر شد.

در پایان جنگ، صدام نه تنها از دستیابی به اهداف خود بازمانده بود، بلکه در دور تسلسلی پایان ناپذیر گرفتار شده بود که او را به اشغال کشور کویت ناچار ساخت. اما این اقدام صدام، آخرین حرکت او در صفحه شطرنج سیاست و خفت بارترین تصمیم هایش بود که به سقوط رژیم بعث و اشغال کشور عراق انجامید.

آنچه پیش روی دارید، نگاهی است به یکی از عملیاتهای انجام شده در سال پایانی جنگ.

عملیات مرصاد

پس از مقاومت نیروهای اندک سپاه و بسیج (در حد یک گردان) در دشت حسن آباد و زمین گیر شدن نیروهای دشمن در پشت ارتفاعات چهار زبر، به تدریج فرماندهی و نیروهای خودی برای آزادسازی مناطق تصرف شده و انهدام نیروهای منافقین، در منطقه متمرکز شدند. روز پنجشنبه، 6/5/1367 عملیات مرصاد با رمز یا علی بن ابیطالب(ع) آغاز شد. در این عملیات، 3 گردان از تیپ نبی اکرم(ص)، تیپ مسلم و 1 گردان از ایلام از پشت به اسلام آباد حمله کردند. منافقین تصور می کردند همانند روزهای قبل، نیروهای عراقی همچنان در این مناطق حضور دارند؛ حال آن که عراقی ها عقب نشینی کرده و منطقه در دست نیروهای ایرانی بود. به همین دلیل، نیروهای خودی توانستند به راحتی از این محور وارد اسلام آباد شوند. پیش از این، نیروهای یکی از گردان ها که اهالی اسلام آباد بوده و به تمام راه های شهر آشنایی داشتند، با نفوذ به داخل شهر، با دشمن درگیر شدند و سازماندهی منافقین را در داخل شهر بر هم زدند. منافقین برای ترمیم ضربات وارده، 2 تیپ از نیروهای خود را از محور حسن آباد فرا خواندند تا با پیشروی نیروهای خودی مقابله کنند. همچنین، در این عملیات نیروهای لشکر 27 محمد رسول الله(ص) از سه راهی غرب اسلام آباد و از پشت پمپ بنزین، دشمن را دور زده و تلفات زیادی بر آنها وارد ساختند. در اثر پیشروی نیروهای خودی، در ساعت 2 بعدازظهر، اسلام آباد از اختیار نیروهای منافقین خارج شد. در این حال، خلبانان نیروی هوایی با 123 سورتی پرواز، مواضع منافقین را در هم کوبیدند. خلبانان هوانیروز نیز با اجرای آتش پر حجم بر روی دشمن، زمینه فروپاشی مواضع منافقین را فراهم ساختند.

بلافاصله پس از آزاد سازی شهر اسلام آباد، یگان های سپاه پیشروی را به سمت کرند آغاز کردند. قبل از رسیدن نیروهای خودی به این شهر، در ساعت 3 نیمه شب، 3 فروند هلی کوپتر ترابری در کرند به زمین نشستند و تعدادی از کادر منافقین و رهبری سازمان را از شهر خارج کردند. این واقعه، نشانه آشکاری از آغاز شکست منافقین بود؛ چنان که پس از مدتی با پیشروی نیروهای خودی به سمت کرند و انهدام تانک های زره پوش برزیلی منافقین، دشمن هر آنچه داشت پس از 48 ساعت بر زمین نهاده و متواری شد.

در این عملیات 1600 تا 2000 تن از نیروهای منافقین به هلاکت رسیدند و حدود 1000 تن زخمی شدند و میان کشته شدگان و اسرا، تعدادی از کادرهای سازمان و فرماندهان تیپ ها دیده می شدند. یکی از نیروهای منافقین که در این عملیات به اسارت در آمده بود، در اعترافات خود، حرکت منافقین را در منطقه اسلام آباد، متناسب با ذهنیت های غلط قبلی و باعث از دست رفتن توان نظامی و به قول خودشان، اعتبار سیاسی آنها دانست. این حرکت منافقین، آن چنان آنها را آسیب پذیر کرد که باعث اوج گیری اختلافات شدید درونی میان رهبری و باقی مانده اعضای سازمان شد. به این ترتیب، منافقین پس از تحمل یک شکست استراتژیک در پشت تنگه "پاطاق" روز جمعه 7/5/1367 رسماً اعلام کردند که از شهرهای اسلام آباد و کرند عقب نشینی کرده اند!

بازتاب و پیامدها

اقدام مشترک عراق و منافقین در پیشروی به عمق خاک ایران، بازتاب گسترده ای یافت و حساسیت های زیادی را برانگیخت؛ زیرا این تحرکات پس از موافقت ایران با قطعنامه شورای امنیت، در حالی انجام گرفت که اراده بین المللی بر پایان جنگ مصمم شده بود؛ ولی اقدام عراق و منافقین عملاً به معنای ادامه جنگ بود.

"هاروی موریس از روزنامه "ایندیپندنت" طی تحلیلی در مورد اهداف و استراتژی منافقین نوشت:

"استراتژی فعلی مجاهدین و عراق، ظاهراً ایجاد یک منطقه آزاد شده در دست مجاهدین است تا از این طریق، سازمان مخالف رژیم ایران، نقشی در توافق نهایی صلح داشته باشد. "

یک نشریه دیگر نیز اقدام منافقین را، به دلیل نگرانی آنها از سرنوشت خود در صورت موافقت عراق با آتش بس دانست.

پشتیبانی عراق از منافقین و پیوستگی آنها در انجام این عملیات مخالف جمهوری اسلامی مورد بحث محافل خبری قرار گرفت؛ آن چنان که خبرگزاری رویتر در این باره به نقل از یک دیپلمات گزارش داد:

"تحلیل گران معتقدند، این عملیات نمی توانسته بدون پشتیبانی قوی ارتش عراق، به ویژه پوشش آتش توپخانه صورت گرفته باشد."

خبرنگار رادیو لندن نیز در این باره گفت:

"کمتر کسی معتقد است که مجاهدین به تنهایی دارای تجهیزات زرهی، افراد کافی یا حتی نیروی آتش باری باشند که بتوانند بدون پشتیبانی یک ارتش منظم، تا این اندازه در داخل خاک ایران مقاومت نشان دهند."

روزنامه "لوموند" حدود یک ماه پیش از عملیات مشترک عراق و منافقین، تصریح کرده بود که "ارتش آزادیبخش ملی ایران" به عنوان جزیی لاینفک از آرایش نظامی ارتش عراق است و هر گونه فعالیت نظامی آن، بدون اجازه فرماندهی عالی عراق قابل تصور است. در همین راستا، خبرگزاری رویتر به نقل از دیپلمات ها اعلام کرد، با توجه به گفتگوهای صلح که در مقر سازمان ملل در نیویورک ادامه دارد، دیپلمات ها گمان می کنند که بغداد از ارتش آزادیبخش ملی برای حفظ فشار نظامی بر تهران استفاده می کند.

در این حال، تاثیر و پیامدهای استقرار منافقین در داخل عراق و همکاری آنها با ارتش عراق برای حمله به خاک ایران، مورد توجه تحلیل گران قرار گرفت. رادیو لندن در تحلیلی گفت:

"حمله مجاهدین به هر منظوری که انجام گرفته باشد، در ظاهر، تاثیر مطلوبی در داخل ایران نداشته است."

در این تفسیر همچنین تاکید شده است:

"درباره مقاصد عراق برای حمایت از مجاهدین و حملات آنها به داخل ایران، نظریه های مختلفی وجود دارد که قدرت نمایی در مقابل مجاهدان عراقی طرفدار ایران و نیز ایجاد پایگاهی برای نیروهای مسعود رجوی در داخل ایران، از آن جمله است. به عقیده ناظران، اگر رسیدن به اهداف بالا در نظر بوده، توفیقی حاصل نشده است؛ زیرا شمار زیادی از مجاهدین در این نبرد کشته شده اند. "

مفسر نشریه گاردین لندن نیز نوشت:

"طرفداران رجوی قادر نیستند احساس واقعی مردم ایران را درک کنند و نمی دانند که ایرانیان با هرگونه افراطی گری از جمله از نوع منافقین، بیزارند. بزرگترین اشتباه رجوی، این بوده است که تشکیلاتش را کاملاً به دامان صدام انداخته و اکثر منتقدان رجوی می گویند این کار خودکشی سیاسی است."

"دیوید هرست" در پایان مقاله خود آورده است: " با این اقدام، روحیه ایران دوباره زنده شد و به جای این که باعث از هم پاشیدگی درونی ایران شود، به تحکیم آن کمک کرد."

تامیز مالی نیز نوشت:

"مجاهدین در داخل ایران، از حمایت گسترده ای برخوردار نیستند."

برتری ایران در صحنه نظامی که موجب عقیم ماندن طرح مشترک عراق و منافقین شده بود، موضع سیاسی این کشور را که در حال مذاکره با دبیرکل سازمان ملل بود، تقویت کرد. بر پایه همین ملاحظه کلی، فرمانده عالی جنگ (آقای هاشمی رفسنجانی) در خطبه های نماز جمعه تهران گفت: "اگر عراق به تجاوزات خود ادامه دهد، شاهد پاسخ ما در میدان جنگ خواهد بود."

آمریکایی ها که از تحرکات عراق و منافقین علیه ایران ناخشنود بودند، همراه با اعضای داخلی دیگر شورای امنیت و عربستان سعودی، عراق را تحت فشار قرار داده و از کشورهای عربی نیز خواستند به عراق در خصوص پیشروی غیرقابل اداره منافقین هشدار دهند. در این حال، "چارلز ردمن"، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در موضع گیری آشکاری گفت: "ارتش آزادیبخش ملی ایران مستقر در عراق، با پشتیبانی عراق عمل می کند و در پی سرنگون ساختن از طریق زور است."

وی تاکید کرد: "آمریکا از گروه هایی که در پی سرنگون ساختن دولت ایران از طریق زور هستند، حمایت نمی کند."

بعدها، "استالین" در نامه ای به "پیشه وری" در توجیه علت عقب نشینی نیروهای شوروی از آذربایجان ایران، از آن به عنوان تاکتیک های "لنین" یاد کرد. استالین در این نامه آورده است: "ایران درگیر جنگ با یک دشمن خارجی نیست که یک ناکامی نظامی بتواند محافل انقلابی ایران را تضعیف کند. نتیجه آنکه در ایران وضعیتی وجود ندارد که بتواند با تاکتیک های لنین در 1905 و 1917 میلادی تطابق داشته باشد."

تلاش نیروهای عراقی در آستانه اشغال مجدد خرمشهر، پیام امام به سپاه و واکنش مردم نسبت به این رخدادها که حضور در صحنه های جنگ را در پی داشت، وضعیتی همانند روزهای آغاز جنگ به وجود آورد؛ چنان که آقای هاشمی در ترسیم وضعیت داخلی کشور و روحیه نیروهای داوطلب گفت: "بوی نشاط و جهاد در همه جا به مشام می رسد."

فرمانده عالی جنگ (آقای هاشمی رفسنجانی) نیز در این زمینه گفت:

"تا به حال مظلومانه دفاع می کردیم؛ اما متهم بودیم که جنگ طلبیم و صلح را نمی خواهیم، هیچ کس توجهی نمی کرد که ملت ما می گوید، تا پیروزی می جنگیم، یعنی تا پیروزی در گرفتن حقمان و نه در گرفتن زمین دیگران. ما الان مواضع صلح طلب و صاحب حق را داریم و در دنیا صدام متجاوز، ناحق و انعطاف ناپذیر است.

رسانه های خارجی و تحلیل گران غربی نیز تغییر اوضاع اخلی و افکار عمومی در ایران را مورد تاکید قرار دادند و رادیو لندن در این باره گفت: ایران، موضع دولت اسلامی را در برابر افکار عمومی تقویت کرده است. در ایران، بار دیگر حالتی شبیه به پاییز 1980 (1359) زمان نخستین حمله عراق به خاک ایران، زنده شده است.

... موج تازه هجوم های عراق، ماشین جنگی را توان تازه ای بخشیده است و فعالیت های بسیج، مردم را برای جنگ احیا کرده است.

"هانس هایتوکوبیتس" تحلیل گر انستیتوی بین المللی مطالعات استراتژیک لندن، با تغییر روند تبلیغات در رسانه های غربی تاکید کرد:

"ایرانیان در مطبوعات غربی، پیروزی تبلیغاتی قابل ملاحظه ای به دست آورده اند ... و مطبوعات غربی بر ضد عراق چرخش کرده اند."

بعدها یکی از نظامیان ارتش عراق طی تحلیلی در روزنامه "السفیر" در مورد نتایج استراتژیک عراق نوشت:

"هنگامی که نیروهای ایرانی با آتش بس موافقت کردند، رهبری عراق ابتکار عمل را در دست داشت و در یک "اشتباه استراتژیک" بزرگ افتاد و شدیداً به ایران حمله کرد؛ به خصوص در منطقه خوزستان، به نزدیکی های اهواز که رسید، ناگهان تغییری در ایران مشاهده شد و ایرانی که از کمبود نیروهای داوطلب رنج می برد، ناگهان حرکت خروشان ملی را که دید شور و شوقی در محافل مردمی ایران ایجاد کرد."

تاریخ پیدایش سازمان مجاهدین خلق (منافقین)

سازمان مجاهدین خلق ایران(منافقین) در شهریور ماه سال 1344 توسط "محمد حنیف نژاد" و "سعید محسن" و "اصغر بدیع زادگان" تاسیس شد. بنیانگذاران این سازمان که از جوانان مسلمان و از اعضای نهضت آزادی بودند، پس از قیام 15/3/1342 متاثر از تحولی که آن قیام در جامعه ایجاد کرده بود و با تصور ناموفق بودن قیام مردمی، مشی مسلحانه را بر روش سیاسی نهضت آزادی و شیوه انقلاب مردمی امام خمینی(س) ترجیح دادند و سازمانی تحت نام "سازمان آزادی بخش ایران" و بعدها در سال 1350 به عنوان "سازمان مجاهدین خلق ایران" را پایه گذاری کردند. این سازمان با توجه به برداشت های سطحی از اسلام و نداشتن عمق لازم در مبانی دینی و مذهبی، در دیدگاه هایش تبعیت از مرجعیت و ولایت فقیه جایی نداشت و آموزش های سیاسی و ایدئولوژیک آن بر پایه مطالب فرا گرفته از آموزه های مارکسیستی بود. تغییر رسمی ایدئولوژی سازمان، در سال 1354 اتفاق افتاد. در فاصله سال های 1350- 1353 بیشتر اعضای آن کشته شده یا به زندان افتادند و یا به خارج از کشور گریختند، و پس از پیروزی انقلاب اسلامی، دوباره وارد صحنه تحولات کشور شدند. این سازمان، از جمله نادر سازمان هایی بود که به قانون اساسی رای مثبت نداد. بعدها مشی مبارزه مسلحانه در پیش گرفت، که متعاقباً رهبر و عده ای از اعضای آن به خارج از کشور فرار کرده و در فرانسه مستقر شدند. به دنبال بهبود روابط دو کشور ایران و فرانسه، در سال 1364 به عراق پناهنده شدند. صدام حسین، رییس جمهور وقت عراق، تا آن زمان از اعضای این سازمان در زمینه جاسوسی و عملیات نظامی علیه ایران بیشترین بهره برداری را کرد. پس از اشغال عراق توسط آمریکا، این گروهک عملاً و رسماً به یونیفورم پوشان آمریکا پیوستند. از جمله سازمان هایی که حتی به رغم یورش نظامیان عراق به خاک ایران و به لحاظ مخالفت های ذاتی که با انقلاب اسلامی و نظام جدید داشت و دفاع در برابر متجاوزین را جنگ ارتجاعی می نامیدند، گروهک منافقین بود. در عنی حال، اسناد فراوانی وجود دارد که همین سازمان در راستای نفوذ در میان صفوف رزمندگان و جاسوسی به نفع دشمن، گاهی اوقات تعدادی از نیروهای خود را به جبهه ها روانه و چنین وانمود می کرد که در کنار سایر توده های مردم، در امر دفاع از کشور حضور دارد. بر این اساس، چنین تحلیلی، مجوز ورود به جنگ را به آنان نمی داد؛ مگر توجه به اهدافی استراتژیک که سازمان در مسیر آنها قدم برمی داشت و ضربه به جمهوری اسلامی ایران در راس آن قرار داشت. عمده ترین هدفی را که آنان در این زمینه تعقیب کردند، در واقع تبدیل جنگ مزبور به یک جنگ داخلی بود که به تعبیر آنان، به عنوان "رهایی خلق های تحت ستم!!" باید صورت می گرفت. در حقیقت، این نهایی ترین هدفی بود که این نیروها در صورت داشتن توان لازم و برخوردار بودن از شرایط مساعد، باید به آن می پرداختند و در صورت مساعد نبودن شرایط یا نداشتن توان لازم، باید به تمهیدات سیاسی- نظامی این هدف پرداخته و شرایط لازم را برای تحقق آن به وجود می آوردند. در زمینه تمهیدات سیاسی، دامن زدن به نارسایی ها و بحران های اجتماعی- اقتصادی ناشی از جنگ و تبدیل آنها به نارضایتی مردم، از عمده ترین مسائلی بود که در دستور کار نیروهای مارکسیستی قرار گرفت.

از نظر آنان، در زمینه تمهیدات نظامی، هدف اصلی ظرافت خاصی پیدا می کرد؛ یعنی باید تا آن جا که ممکن بود، از توان نظامی کشور اطلاعات کسب شود و همین طور باید نقاط ضربه پذیر بررسی شده و مناسب ترین موقعیت برای زدن ضربه ای کاری، انتخاب شود، لذا سنجش کیفیت نیروهایی که نظام می تواند به درگیری های داخلی اختصاص دهد، بررسی دقیق نقاط ضعف در جبهه ها ( در زمینه تجهیزات، آرایش نیروها و مهارت های نظامی)، به دست آوردن طرح های نظامی که در جبهه ها عمل می شد، شناسایی مراکز حساس و بررسی نحوه و میزان نفوذ در آنها، و همچنین برنامه ریزی دقیق برای تدارک هر چه بیشتر امکانات نظامی، ذخیره سازی مهمات و پیش بینی مقدمات لازم برای آنها، در دستور کار سازمان قرار داشت و اعضای گروهک ماموریت داشتند به این موارد مهم دست یابند. بر این اساس، در طول جنگ تحمیلی، این سازمان به دفعات مزاحمت ها و مشکلاتی را برای رزمندگان و مدافعان کشور فراهم کرد و از طریق نفوذ و جاسوسی، عملیات شناسایی در جبهه ها و عملیات تروریستی در داخل، خدمات شایان توجهی به دشمن کرد. طراحی و اجرای عملیاتی با نام "فروغ جاویدان" با همراهی و مشارکت نظامیان عراقی در جبهه میانی، از جمله اقدامات زنجیره ای گروهک منافقین به شمار می آید که مصادف با روزهای پایانی جنگ تحمیلی، جامعه اسلامی و ملت ایران را با چالشی خیانت آمیز مواجه کرد.

عملکرد سازمان منافین در طول جنگ تحمیلی

عملکرد سازمان به منزله یک نیروی مخالف، در حد و اندازه ای بود که پیش از آغاز جنگ تحمیلی، رژیم بعثی عراق از تحلیل ها،مواضع و نشریات سازمان بهره برداری می کرد؛ اقدامی که موجب شد تا منافقین بر اساس تاکتیکشان در دوره مزبور، در مقابل آن واکنش نشان دهند و سخنگوی آنان به عراق هشدار دهد که "مجاهدین را سبب ترفندها و معامله گری های سیاسی خود قرار ندهد"؛ چرا که به قول سازمان، آنان قبلاً رژیم عراق را آزموده بودند و "وقتی با شاه ... به توافق رسیدند، انقلابیون و ترقی خواهان ایرانی را از عراق اخراج کردند و رادیویشان نیز یکباره چنان موضعی را اتخاذ کرد که گویی در ایران هیچ خبری نیست."

سازمان با آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، موضع فریبکارانه ای را اتخاذ کرد؛ به این ترتیب که در اعلامیه های آغازین خود، ضمن محکوم کردن تجاوز عراق، حضور نیروهای خود را در جبهه ها، به تجویز مقامات کشور منوط دانست. با این همه، 7 روز پس از آن، در اطلاعیه دیگری، از حضور نیروهای خود در جبهه های جنگ خبر داد. کمتر از یک ماه از آغاز جنگ نگذشته بود که دادستان انقلاب اسلامی آبادان 41 نفر از اعضای مجاهدین خلق را به اتهام جاسوسی بازداشت کرد. سازمان در اطلاعیه خود در تاریخ 27/8/1359، این اقدام را ادامه فشارهای وارده بر این تشکیلات دانست و اعلام کرد: "دادستانی انقلاب آبادن، حکمی در مورد خروج گروه های سیاسی، از جمله مجاهدین خلق را از این شهر صادر کرده و برای این کار 24 ساعت مهلت داده است. تا آن جا که به مجاهدین خلق مربوط است، در واقع، این حکم آخرین حلقه از سلسله فشارهای مستمری است که از اولین روزهای آغاز نبرد مقاومت در مقابل عراق، بر نیروهای ما که در سنگرهای مقدم نبرد در کنار مردم بوده اند، وارد می شود." آنان در حالی مدعی حضور در جبهه ها بودند که اساساً در تحلیل هایشان این جنگ را جنگ ارتجاعی و ناعادلانه ای می دانستند. از نظر آنها، انگیزه ایران از این جنگ، صدور انقلاب و انگیزه عراق، قطب شدن در منطقه و ادعاهای مرزی است. به اعتقاد رهبران مجاهدین، چون مسائل داخلی ایران بیشتر است، اگر جنگ دراز مدت شود، باعث سقوط رژیم ایران خواهد شد؛ ولی عراق به رغم داشتن یکسری مسائل داخلی، چون قدرت سازماندهی دارد، قادر است که مسائلش را حل کند.

آنان پس از شکست در انتخابات مجلس شورای اسلامی، به بنی صدر که طرفدارانش سرنوشتی همچون مجاهدین یافته بودند، نزدیک شدند و با فریبکاری، خود را آماده حضور در جبهه ها معرفی کردند و اجازه حضور یا عدم حضور را در صلاحیت بنی صدر(فرمانده کل قوا) دانستند، نه دادستانی انقلاب آبادان. سلسله حوادث داخلی که به غائله 14/12/1359 منجر شد، چهره واقعی مجاهدین خلق را آشکار کرد. در این روز، طی سخنرانی بنی صدر به مناسبت گرامیداشت درگذشت دکتر محمد مصدق آنان به همراه دیگر طرفداران رئیس جمهور، هواداران حزب جمهوری اسلامی حاضر در مراسم را مورد ضرب و شتم قرار دادند. پس از این واقعه، مجاهدین خلق جمهوری اسلامی را به خشونت های تروریستی و تحمیل جنگ فراگیر داخلی تهدید کردند. 12 روز بعد از واقعه 14 اسفندماه، مسعود رجوی در پیام زودهنگام نوروزی خود، رهبر انقلاب را به آغاز جنگ تحمیلی متهم کرد: "در سالی که گذشت، ندانم کاری های مفرط سیاسی، بی کفایتی در برخورد با مسائل بین المللی، دخالت در امور دیگران به بهانه صدور مکانیکی انقلاب(که گویی انقلاب هم یک کالاست) مضاف بر همه شقه سازی های نفاق افکنانه در صفوف خلق، کار را به آن جا رساند تا حکام مستبد عراق به فکر ارضای هوس های جاه طلبانه خود در خاک میهن ما بیفتد." در این پیام، رهبر سازمان، ادعاهای دروغین سازمان متبوع خود را مبنی بر شرکت در جنگ برملا کرد؛ زیرا به اعتقاد آنان، ایران جنگ را آغاز کرده بود. به این ترتیب، موضع گیری های بعدی مجاهدین، عمق رویارویی آنان با جمهوری اسلامی و حتی مقدسات و چهارچوب های ملی را نشان داد.

پس از جریان 14 اسفندماه، امام خمینی(س) در تاریخ 26 اسفندماه، هیاتی را مامور رسیدگی به اختلافات رئیس جمهور و دولت و مجلس کرد؛ اما بنی صدر و موتلفانش از جمله مجاهدین، درصدد بودند تا همچون 14 اسفندماه، غائله دیگری را بیافرینند. از همین رو، تصویب قانون قصاص، بهانه ای شد تا جبهه ملی، هواداران خود را برای راه پیمایی اعتراض آمیز فرا خواند و دیگر گروه های مخالف، از جمله مجاهدین، آن را فرصت مهمی بدانند. در مقابل این فراخوانی، رهبر کبیر انقلاب، طی پیامی در تاریخ 25/3/1360 اعلام کردند؛ "واجب است مردم به بیرون بیایند و نگذارند که ضد اسلام راه پیمایی نمایند."

به این ترتیب، روز 25 خرداد ماه به رفراندمی مردمی تبدیل شد که مجاهدین خلق همواره خواهان آن بودند؛ اما نتیجه آن، مورد رضایت آنان نبود، زیرا این رفراندم، در ادامه رفراندم جمهوری اسلامی و قانون اساسی آن بود.از همین رو، سازمان از 30/3/1360 وارد فاز عملیات مسلحانه علیه جمهوری اسلامی شد.

بنی صدر پیش از فرار، به خیال آن که مجاهدین نیروی قابل توجهی را در اختیار دارند، از آنان خواست تا همه را بسیج کرده و با آزاد کردن منطقه ای از تهران و مستقر شدن در آن، با رادیوی موج اف. ام. پیام های خود را به مردم برسانند. پاسخ رجوی مبنی بر این که نیروی 10 هزار نفری در کار نیست، در واقع، حکایت از آگاهی مجاهدین از عمق نفوذشان در جامعه داشت. به این ترتیب، بنی صدر مجبور شد راه باطلی که با مجاهدین آغاز کرده بود، با اقامت در خاک بیگانه، ادامه دهد.

عملیات مرصاد در یک نگاه

پذیرش قطعنامه 598 از سوی ایران، همان گونه که عراق را در بن بست سیاسی و نظامی شدیدی قرار داد و توطئه های وسیعی را که از جانب استکبار جهانی علیه انقلاب اسلامی تدارک دیده شده بود، نقش بر آب کرد، بر گروه ها و عناصر به اصطلاح "اپوزیسیون" نیز شوک شدیدی وارد کرد.در این میان، منافقین به عنوان تنها گروهی که همه حیثیت(!) و هستی سازمان خود را در گرو جنگ نهاده بودند، بیشترین صدمه و لطمه را از پذیرش قطعنامه توسط ایران متحمل شدند. بنابراین، برای خارج شدن از این بن بست، توطئه مزبور که ماموریت انجام آن به عهده سازمان محول شده بود، توسط این گروه به مرحله اجرا درآمد.

منافقین سابقاً در تحلیل های درون گروهی خویش، امکان قبول آتش بس از سوی ایران را غیر ممکن دانسته و به صراحت ادعا کرده بودند جمهوری اسلامی تنها در صورتی که به لحاظ سیاسی، نظامی و اقتصادی به بن بست کامل برسد، به صلح رضایت خواهد داد و در آن شرایط، ضمن تحقق کامل و قطعی سقوط، قدرت به سازمان منتقل خواهد شد(!) به این ترتیب، با توجه به شرایط جدید پیش آمده در جنگ، این زمان را بهترین فرصت برای دستیابی به اهداف پلید خود دانسته و به رغم آن که طرح حمله به ایران، برای سالگرد جنگ تدارک دیده شده بود، به دنبال پذیرش قطعنامه 598 از سوی جمهوری اسلامی، زمان آن 2 ماه جلو انداخته شد.

پیش از این، اطلاعاتی به ست آمده بود حاکی از آن که رژیم عراق در صدد است در فاز جدید جنگ، با استفاده از ضد انقلابیون، اقداماتی شبیه آنچه که قرارگاه رمضان در داخل عراق انجام می داد، صورت دهد. در این میان،منافقین طی دو عملیات تحت عناوین "آفتاب" در فکه و چلچراغ در مهران، تا حدودی آمادگی خود را برای محوریت کار در داخل کشور، نزد حاکمان بعثی به اثبات رسانده بودند. از آن جا که عراق به دلیل پذیرش قطعنامه بهانه ای برای تجاوز جدی به ایران نداشت، با حمایت و پشتیبانی تسلیحاتی، و هوایی از منافقین، نیروهای خود را از انجام دخالت مستقیم در ورود به عمق خاک ایران بر حذر داشت و به همین منظور، ابتدا برای کاستن از حجم نیروهای خودی در غرب، اقدام به تک وسیعی در خرمشهر کرد و سپس با هجوم و اجرای آتش سنگین در منطقه سر پل ذهاب و صالح آباد، این مناطق را به تصرف درآورد. با این اقدام خود، راه ورود منافقین را به داخل، هموار نمود و برای پشتیبانی، در چندین نوبت، اقدام به بمباران هوایی خطوط و نیروهای ایران کرد و هلی کوپترهای نیروبر دشمن نیز طی این مدت، به طور مرتب به پشتیبانی منافقین مشغول بودند.

هدف عملیاتی منافقین از حرکت سریعی که در عمق خاک ایران و با تانک های برزیلی دجله (دارای چرخ های لاستیکی) و سرعتی معادل 120 کیلومتر در ساعت) انجام می شد، تسخیر چندین شهر و در نهایت، رسیدن به تهران بود. آنان در نظر داشتند با وارد کردن 13 تیپ نیروی رزمی به تهران، ضمن تسخیر و اشغال مراکز مهم، به خیال خود قدرت را به دست گیرند. طبق زمانبندی این طرح، نیروهای مناطق باید ساعت 6 بعد از ظهر روز دوشنبه 3 مردادماه به "کرند" و ساعت 8 شب به "اسلام آباد" و 10 شب به "باختران" رسیده و در این شهر، دولت خویش رااعلام می کردند و اگرچه در ساعت های مقرر به کرند و اسلام آباد رسیدند، اما در مسیر اسلام آباد- باختران در گردنه حسن آباد، از پیشروی آنها جلوگیری شد.

در این عملیات که نام آن "فروغ جاویدان" بود، به اصطلاح 25 تیپ از منافقین که هر تیپ به طور متوسط شامل 200 نفر بود، شرکت داشتند و به این ترتیب، مجموعاً بین 4000 تا 5000 نیروی عملیاتی وارد خاک ایران شدند.

در چارت مربوط به این عملیات که از منافقین به دست آمده، فرماندهی کل در راس آن قرار داشته و از طریف مسوولات محورها، عملیات را هدایت می کرد. برای هر محور به تناسب اهمیت ماموریت، دو یا چند تیپ در نظر گرفته شده بود. فرماندهان محورها و ماموریت آنها عبارت بودند از :

1- مهدی براتی، فرمانده محور اول و مسوول تسخیر اسلام آباد

2- ابراهیم ذاکری، فرمانده محور و مسوول تسخیر باختران

3- محمود مهدوی، فرمانده محور سوم و مسوول تسخیر همدان

4- مهدی افتخاری، فرمانده محور چهارم و مسوول تسخیر قزوین

5- محمود عطایی با معاونت مهدی ابریشم چی، فرمانده محور پنج و مسوول تسخیر تهران .

علاوه بر محورهای فوق، ثریا شهری مسوول کل تدارکات، محمدعلی جابرزاده انصاری مسوول تبلیغات ، محمد سید المحدثین مسوول کل سیاسی و شهرزاد حاج سید جوادی به عنوان مسوول دفتر انتخاب شده بودند.

نحوه هجوم منافقین

مقارن ساعت 30: 14 در تاریخ 3/5/1367 منافقین و ارتش عراق، عملیات مشترک خود را با هجوم زمینی از طریق سر پل ذهاب و هلی برن از جنوب گردنه "پاطاق" (نزدیک سر پل ذهاب) آغاز و به طرف شهر "کرند غرب" پیشروی کردند و حدود ساعت 30: 18 اولین تانک عراقی با آرم منافقین وارد شهر کرند غرب شده و تا 5 کیلومتری جاده کرند- اسلام آباد، اتومبیل های شخصی در حال فرار را تعقیب کرده و مجدداً به شهر باز گرداندند. درهمین هنگام، حدود 8 دستگاه تانک و نفربر به همراه نیروهای پیاده بعثی، مناطق شهر کرند غرب را تصرف و سپس به طرف اسلام آباد غرب پیشروی کردند. به محض رسیدن به مدخل شهر، تعدادی از منافقین با ورود به آن، اقدام به قطع برق و ارتباط مخابراتی و همچنین تیراندازی و آشفته نمودن اوضاع شهر کردند. در همین حین، تعدادی از نیروهای سپاه و مردم، با دشمن درگیر شدند که به دلیل عدم انسجام نیروها و آمیختگی منافقین با مردم، اوضاع از کنترل نیروهای نظامی خارج شد و شهر به تصرف دشمن درآمد. پس از تصرف اسلام آباد، دشمن با استفاده از تعداد زیادی تانک "دجله" و خودرو، به همراه تعدادی از نیروهای پیاده، در جاده اسلام آباد به طرف باختران حرکت کردند؛ اما در منطقه حسن آباد (20 کیلومتری اسلام آباد) به دلیل سازماندهی نیروهای جدید و نیز با توجه به رسیدن یگان های منظم خودی، زمین گیر شدند. نیروهای خودی نیز در فاصله 200 متری آنان، در ارتفاعات "چهارزبر" ضمن تشکیل خط پدافندی، با نیروهای دشمن درگیر شدند و بعد از ظهر روز 4/5/1367 با محاصره شهر اسلام آباد، ضمن پاکسازی و آزاد کردن شهر، به منظور انسداد عقبه و راه فرار دشمن، سه راه اسلام آباد- کرند را قطع کرده و منافقین را از دو سمت به محاصره درآوردند.

در اوایل صبح روز 5 مرداد ماه، 3 دستگاه از خودروهای منافقین که آرایش نظامی خاصی داشتند، موفق شدند به داخل خط نیروهای خودی نفوذ کنند که خودرو اولی توسط نیروهای اسلام منهدم و به خودروهای دیگر خساراتی وارد آمد و تمام سرنشینان (13 نفر) آنها معدوم شدند و از داخل خودروها نیز مقادیر زیادی مواد منفجره قوی (شبیه به باتری اتومبیل) و همچنین یک دستگاه شنود بی سیم و اسناد و وسایل دیگر به دست آمد. همچنین در همان تاریخ، منافقین قصد داشتند با تعدادی نفربر، در منطقه چهار زبر، به خط دفاعی نیروهای خودی حمله کنند که با مقاومت و مقابله رزمندگان ایران، تعدادی از آنها منهدم شدند و بقیه با مقاومت آنان، عقب نشینی کردند. این حرکت منافقین به علت انهدام حدود 20 دستگاه نفربر آنان، فاقد آتش مستقیم بود و فقط با سلاح های 106 و خمپاره انداز تقویت می شد.

عملیات نیروهای خودی

توقف منافقین در گردنه حسن آباد (بین اسلام آباد- باختران) 3 روز طول کشید. تا آن که نیروهای خودی با سازماندهی و طرح منظم و حساب شده، در روز پنج شنبه 6 مردادماه،عملیات "مرصاد" را با رمز" یاعلی بن ابی طالب (ع) آغاز نموده و طی چندین ساعت، صدها تن از منافقین را به هلاکت رسانده و بقیه را به فرار واداشتند. در این عملیات، رزمندگان از قسمت سه راهی اهواز (پشت پمپ بنرین اسلام آباد) دشمن را دور زدند و تلفات زیادی بر منافقین وارد کردند؛ به طوری که در ساعت 11 به منافقین دستور عقب نشینی کامل داده شد.

در حین عملیات، هوانیروز با اعزام هلی کوپترهای کبرا و نیروی هوایی با بمباران دقیق موضع و ادوات منافقین، تلفات فراوان و موثری بر آنان وارد ساختند.

در جریان عقب نشینی نیز، منافقین با گماردن عده ای از نیروهای خویش برای سرگرم ساختن نیروهای خودی، سعی کردند تا از مهلکه بگریزند و ساعت 2 بعدازظهر، پس از زد و خورد شدید بین منافقین و نیروهای خودی، شهر اسلام آباد آزاد شد و عده ای از منافقین، با عدم موفقیت در فرار، به کوهستان پناه بردند.

در این عملیات، بین 1600 تا 2500 نفر از منافقین به هلاکت رسیده و حدود 1000 تن نیز مجروح شدند. 2 تن از فرماندهان محورها و نیز چند فرمانده تیپ به همراه یکی از اعضای هیات اجرایی، در بین کشته شدگان بودند. تخمین زده می شد که حدود 500 تن نیز در منطقه متواری شده باشند، که جنازه 50 تن از آنان که زخمی بوده یا در درگیری با نیروهای خودی کشته شده بودند، به دست آمد.

همچنین ده ها تن از منافقین در این عملیات به اسارت درآمدند که در میان آنان، برخی از فرماندهان و اعضای رده بالای سازمان نیز وجود داشتند.

در جبهه دشمن چه می گذرد؟

شب پیش از عملیات منافقین، مسعود رجوی در جلسه ای که به منظور توجیه نیروها در "مقر اشرف" برپا شده بود، در پاسخ به فرمانده یکی از تیپ هایی که از وی درباره "کالک عملیاتی" سوال کرد، به نقشه بزرگ ایران که روی دیوار پشت سر او نصب شده بود، اشاره کرد و گفت:

"این کالک عملیاتی است و شما به آسانی طبق جدول زمانبندی شده ای که در دست دارید، به تهران خواهید رسید و با سرنگونی رژیم، همه ایران در اختیار شما خواهد بود."

منافقین حاضر در جلسه، با کف زدن های پی در پی و فریاد کشیدن های ممتد، سخنان سرکرده خود را تایید کرده بودند.

چندهفته پیش از آن، یعنی روز دوشنبه 6/4/1368 (27 ژوئن)، (مروین دایملی)، نماینده کنگره از ایالت (اوهایو)، در تظاهرات منافقین در واشنگتن شرکت کرده بود و طی سخنانی که بخش هایی از آن در یکی از کانال های تلویزیونی آمریکا پخش شد، با اطمینان خطاب به منافقین شرکت کننده در تظاهرات گفته بود:

"نباید دست از تلاش بردارید مطمئن باشید که با کمی صبر و تلاش بیشتر، به زودی از مهران به تهران رژه خواهید رفت!"

اظهارات دایملی که به صورت نوار ویدئویی در میان کلیه اعضا و هواداران سازمان پخش شده بود، در حالی ایراد شده است که چند روز پیش از آن، یعنی در تاریخ 30/3/1367 (20 ژوئن) 138 تن از نمایندگان کنگره و 14 نفر از سناتورهای آمریکایی، طی نامه ای خطاب به "جورج شولتز" وزیر امور خارجه این کشور، از وی خواسته بودند که به رشد جنبش های مقاومت داخلی در ایران توجه کند و دراین راستا اعلام کرده بودند: "استفاده از سازمان مجاهدین که مقر آن در عراق است، اکیداً توصیه می شود... "

در همین ایام، صدام حسین طی سخنانی که در مراسم تشویق خلبانان عراقی ایراد کرده و متن کامل آن از رادیو بغداد و سپس ترجمه قسمت هایی از آن از رادیو منافقین پخش شده بود، گفته بود: اگر ایرانی ها به شرارت ادامه دهند، هیچ کس را در کنار خود نخواهند دید و مدتی دیگر می بینند که مجاهدین خلق به عمق بیشتری در داخل ایران نفوذ می کنند و در تهران، طاغوت های جنگ افروز ایران را سرنگون خواهند کرد...

بنا به اعتراف یکی از اعضای رده بالای منافقین که در جریان عملیات مرصاد توسط رزمندگان ایران دستگیر شده بود، چند روز پیش از تهاجم منافقین به کرند و اسلام آباد، محسن رضایی، عضو مرکزی سازمان، پس از نشستی با حضور مسعود رجوی و 2 تن از افسران ارشد دایره استخبارات (امنیت) ارتش عراق، از بغداد به واشنگتن رفت و پس از شرکت در جلسه خصوصی یکی از کمیسیون های کنگره آمریکا، به عراق بازگشت و 3 روز بعد عملیات منافقین آغاز شد ...

تمام شواهد، قرائن، اسناد و مدارک به دست آمده و نیز اعترافات افراد دستگیر شده در جریان عملیات مرصاد، حکایت از آن دارد که منافقین نسبت به پیروزی خود در حرکتی که آغاز کرده بودند، اطمینان کامل داشتند. در این حمله، تقریباً همه افراد رده بالای سازمان، نظیر مهدی ابریشمچی، محمود عطایی، محمد حیاتی، ابراهیم ذاکری، مهدی افتخاری و ... شرکت کرده بودند. اعزام عناصری نظیر آنان، نشان دهنده میزان امیدواری منافقین به موفقیت طرح بوده است(!) منافقین شرکت کننده در این عملیات، بسیاری از اشیای شخصی و لوازمی که معمولاً یک نیروی عملیاتی، به هنگام عملیات همراه خویش ندارد، نظیر پاسپورت، عکس های خانوادگی، شماره تلفن دوستان و کادو برای آشنایان و ... را با خود آورده بودند و دستگیرشدگان اظهار می کردند: "قرار بود بقیه وسایل و لوازم شخصی را بعداً برایمان بفرستند!! تمامی منافقین دستگیر شده، اعم از عناصر رده بالا یا عضو و هوادار معمولی، در اعترافات خویش اظهار می کردند که "توهم دستیابی به تهران و براندازی جمهوری اسلامی" به اندازه ای در ذهن آنان قوی و غیر قابل تردید بوده است که کمترین محلی برای تصور شکست و ناکامی باقی نگذاشته بود.

صاحبخانه به ما فشار می آورد...

دو روز پس از پذیرش قطعنامه 598 توسط جمهوری اسلامی ایران، محمود عطایی از اعضای مرکزیت سازمان منافقین در یک نشست توجیهی با سایر اعضای کادر مرکزی سازمان، در پاسخ به چند تن از اعضای رده بالای این گروه که به رغم اطمینان های داده شده هنوز هم نسبت به موفقیت آمیز!! بودن حرکتی که قرار بود هفته بعد انجام پذیرد، تردید داشته و آن را "انهدام وسیع نیروهای سازمان" می دانستند، گفت:

"مسعود می گوید که صاحبخانه به ما فشار می آورد" و در ادامه با یادآوری این نکته به حاضران که "سازمان و عراق با یکدیگر وحدت استراتژیک دارند" و ضربه احتمالی به سازمان برای "دوستان عراقی" نیز نوعی ضربه محسوب می شود، دوباره "موفقیت حتمی عملیات"!! اطمینان کامل داده و تآکید ورزیده بود که: "این فشار صاحبخانه را نباید غیردوستانه تلقی کرد؛ چرا که به هر حال ما سرنوشت مشترکی داریم و آنها به همان اندازه که برای سربازان خود دل می سوزانند، برای ما نیز دلسوز هستند".

خبرنگار خبرگزاری رویتر در همان ایام، طی گزارشی با اشاره به پذیرش قطعنامه از جانب ایران، درباره واکنش احتمالی عراق اظهار نظر کرده بود:

"... دیپلمات ها دچار این ظن هستند که بغداد از ارتش آزادی بخش ملی(!) برای حفظ فشار نظامی بر تهران استفاده کند و در عین حال هنوز می تواند در مقابل خاویر پرزد کوئیار دبیرکل سازمان ملل متحد، استدلال کند که این کشور نیروهای خود را از خاک ایران عقب کشیده است."

ارزیابی حرکت و عملکرد یک گروه یا جریان وابسته، بدون در نظر گرفتن "کانون وابستگی" آن، ارزیابی غلط و نادرستی است و طبعاً نتیجه ای غیرمنطبق با واقع خواهد داشت؛ چرا که جریان وابسته الزاماً در راستای اهداف "کانون وابستگی" خود حرکت می کند و به همین دلیل، اگر این عامل در بررسی عملکرد یک گروه و اهدافی که از آن دنبال می کرده است، مورد محاسبه قرار نگیرد، نتیجه به دست آمده، نه تنها قابل اطمینان نیست؛ بلکه گاهی متضاد واقعیت نیز خواهد بود. به عنوان مثال، عملکرد حزب توده را نمی توان به طور مجرد و جدا از اهداف روسیه و دیپلماسی این کشور در ارتباط با ایران مورد ارزیابی قرار داد؛ حرکات و مواضع گروه های ملی گرا و لیبرال، اعم از انواع ظاهراً مذهبی یا لائیک نیز تنها در چهارچوب سیاستگذاری قدرت های غربی قابل تفسیر خواهند بود، و بر همین منوال است حرکت ضد انقلابیون نیکاراگوئه علیه دولت این کشور که تنها با در نظر گرفتن اهدافی که امریکا علیه دولت ساندنیست ها دنبال می کند، معنا و مفهوم پیدا می کند. اما، وابستگی منافقین به عراق، نه مقوله پیچیده ای است که درک آن به اذهان ژرف اندیش نیاز باشد و نه مسأله پنهانی است که پی بردن به آن فقط با دسترسی به اخبار محرمانه و پشت پرده ممکن باشد و اگر از تمامی شواهد، اسناد و مدارک غیرقابل انکار و دلایل بارز و آشکار نیز صرف نظر کنیم، حضور سازمان در عراق با توجه به ساختار حکومتی این کشور و خوی فاشیستی رژیم صدام، به تنهایی و بدون این که به ارائه دلایل دیگری نیاز باشد، برای اثبات وابستگی مطلق منافقین به حکام بعثی، کافی خواهد بود، و همان گونه که قبلاً اشاره شد، سازمان منافقین نیز خود درگذشته، یعنی آن هنگام که تصور نمی کرد روزی به حضور آشکار در عراق مأموریت پیدا کند، بر این نکته تأیید و تأکید داشته است. وضوح مزدوری سازمان برای عراق، به اندازه ای روشن و خالی از ابهام بوده است که رهبران این گروه، "سکوت" در این زمینه را به "نفی مستقیم" یکی از چند عضو رده بالای سازمان که در عملیات مرصاد دستگیر شده است، اصرار برای نفی این مزدودری، نه تنها به دلیل وضوح فوق العاده آن، کمترین تأثیری نداشت و مورد باور کسی قرار نمی گرفت، بلکه مسأله را همواره تازه و زنده نگه می داشت، و حال آن که رهبران سازمان امیدوار بودند تحت تأثیر دو عامل "مرور ایام" و "سکوت" این مسأله حالتی عادی به خود گرفته و از شدت آن کاسته شود و یا حداقل تلقی میزان این وابستگی در اذهان، از صورت "مطلق" به درجات پایین تر تقلیل یابد.

اندیشه عملیات

شاید علت شکل گرفتن اندیشه عملیات در ذهن سازمان (منافقین) ناشی از این احساس بود که با پایان یافتن جنگ عراق و ایران، فرصت‌ها و محدوده پشتیبانی صدام از این سازمان کاهش خواهد یافت؛ زیرا حکومت ایران از شرایط مناسب‌تری برای به دست گرفتن زمام امور در داخل برخوردار خواهد شد. صدام که تظاهر به مشورت با دیگران، پیش از اعلام تصمیم‌گیری‌هایش می‌کرد، با بیان جمله زیر، از انگیزه‌های تحریک‌آمیز خود برای اجرای این عملیات پرده برداشت؛ او گفت: «شاید این فرصت طلایی برای نابودسازی رژیم فعلی (ایران) باشد.»

نیروی سازمان (منافقین):

نیروی سازمان منافقین در اوت 1988 مشتمل بر 5500 تا 6000 نفر در داخل عراق بود. تعداد قابل توجهی از اینان را نیروهای اداری و زنان تشکیل می‌دادند. بیشتر زنان، دوره‌های آموزش سنگینی را طی کرده بودند. سازمان، طی دهه 80 تا اوت 1990 کمک‌های مالی بالغ بر 20 میلیون دینار در ماه از رژیم عراق دریافت می‌کرد. این مبلغ بعد از سال 1990 به دنبال تورم مالی در عراق که بعد از اشغال کویت به وجود آمد، کاهش یافت. (قیمت دلار در سال‌های دهه 80، بین 5/1 تا 3 دینار بود.) این سازمان در آغاز کار، از طریق انبارهای ارتش عراق، به جنگ افزارهای سبک و به ویژه سلاح‌های سبک، یعنی تفنگ خودکار و مسلسل‌های متوسط و مسلسل‌های سنگین و موشک اندازهای RPGY و خمپاره اندازه‌های 82 و 120 میلیمتری مجهز شد، سپس تعدادی زرهپوش و نفربر زرهی در اختیار آنان گذاشته شد. این سازمان توانست به سلاح‌های سنگین بسیاری دست یابد؛ گاهی از طرف عراق در اختیار آنها قرار می‌گرفت و گاهی غنایم گرفته شده از نیروهای ایرانی بود. در نتیجه (سازمان منافقین) به یک نیروی ضربتی مجهز به تانک‌ها و نفربرهای زرهی و توپخانه متوسط و سنگین و موشک‌های ضدتانک هدایت شونده تبدیل شد. علاوه بر آن، اقدام به خرید تعداد زیادی خودرو وانت و کامیون‌های باری به منظور نقل و انتقال سریع و نصب مسلسل‌های سنگین از نوع «ولادیمیر» بر روی وانت‌ها کردند.

با وجود این که کمک‌های ارائه شده از سوی رژیم عراق به این سازمان بسیار زیاد بود، ولی منافقین دارای منابع مالی خصوصی در خارج از عراق نیز بودند که در هنگام نیاز از آن استفاده می‌کردند.

این سازمان دارای پادگان‌های آموزشی در داخل عراق است. محل اقامت اصلی آنان در منطقه «الخاص» واقع در شمال بغداد است. در حالی که قرارگاه اصلی‌شان در داخل شهر بغداد است و اطراف آن را با اقدامات حفاظتی سطح بالا محافظت می‌کنند. این قرارگاه مورد حمله سه گلوله خمپاره سنگین قرار گرفت که از فاصله 500 متری شلیک شده بود. این حمله در ماه ژانویه 1997 صورت گرفت.

سازمان در جریان عملیات خود، فعالیت‌های ستادی را در درون قرارگاه‌هایش به شیوه منظم و بسیار دقیقی انجام داد و دارای شبکه‌های تماس بی‌سیمی خوبی بود. سازمان منافقین اطلاعات قابل توجهی درباره اوضاع ایران به دست می‌آورد؛ ولی این اطلاعات نمی‌توانست در سطح اطلاعاتی باشد که استخبارات نظامی عراق به دست می‌آورد. البته عراق از برخی اطلاعات جمع‌آوری شده توسط این سازمان نیز استفاده می‌کرد.

آمادگی برای عملیات:

فعالیت ‌های سازمان (منافقین) با پرده‌پوشی و پنهان‌کاری تمام انجام می‌شد. کنترل و مراقبت قاطعی صورت می‌گرفت و نیرهای پایبند به آموزش‌ها و تعلیمات و شناسایی و برنامه‌ریزی برای عملیات بودند. از آن‌جا که عراق تنها کشوری است که به صورت آشکار از مخالفان ایران پشتیبانی به عمل می‌آورد و شاید تنها دولتی است که به صورت سخاوتمندانه پشتیبانی‌هایی را در اختیار این سازمان قرار می‌دهد، باید گفت که دو گروه از معارضان ایران مورد توجه عراق قرار گرفته‌اند، یکی سازمان منافقین و دیگری «حزب دموکرات کردستان ایران»، که در سطح پایین‌تری از پشتیبانی‌های دولت عراق بهره می‌برد.

سازمان (منافقین) برای عملیات دست به اقدامات گسترده زیر زد:

- خرید گسترده و در بازارهای اتومبیل عراق، به گونه‌ای که سبب جهش بزرگی در قیمت اتومبیل‌ها شد.

- تقاضاهای این سازمان در تهیه انواع سلاح‌ها، تجهیزات و مهمات از طریق انبارهای ارتش عراق تامین گردید. علاوه بر آن، خشکبار و کنسرو، به عنوان مواد غذایی اضطراری نیز فراهم شد.

- اقدامات گشتی- شناسایی میدانی در خطوط مقدوم و عقبه عملیات انجام شد.

- دستورهای لازم درباره جزییات طرح‌ها و اقدامات عملیات، در مدت زمان بسیار محدودی صادر شد.

- قرارگاه عملیاتی ویژه عملیات در قرارگاه سپاه دوم، در «منصوریه الجبل» واقع در جاده «بغداد- خانقین» بازگشایی گردید.

- ارتباطات لازم ایجاد و تحت کنترل قرار گرفت.

- نیروهای مسلح زمینی وهوایی عراق، به حالت آماده باش صد درصد درآمدند؛ در حالی که همگی در موقعیت‌های خود به سر می‌بردند.

- ماموریت‌های مشخصی برای نیروهای هوایی وهوا نیروز به منظور پشتیبانی از عملیات تعیین گردید و اهداف از طریق عکس‌های هوایی و اطلاعات استخباراتی شناسایی شد.

- رهبری سازمان منافقین به قرارگاه عملیاتی «منصوریه الجبل» منتقل گردید. سرلشکر «فاضل البراک»، سپهبد «صابر الدوری» و سرلشکر

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[b]ادامه مطلب [/b]

رهبری سازمان منافقین به قرارگاه عملیاتی «منصوریه الجبل» منتقل گردید. سرلشکر «فاضل البراک»، سپهبد «صابر الدوری» و سرلشکر ستاد «وفیق سامرایی» و «سید احسان محمد جاسم الدیری» «مدیر کل سرویس‌های اطلاعاتی و مسوولان شعبه ترکیه و ایران، برای پی‌گیری اوضاع به این قرارگاه منتقل شدند.

وضعیت ایران

نیروهای ایران و عراق به دنبال پشت سرگذاشتن 8 سال جنگ، از مرحله صلح با استراحت نیمه کاملی استقبال به عمل آوردند. نیروهای ایران اقدام به سبک کردن و عقب کشیدن تعدادی از یگان‌های خود از منطقه مورد نظر در این عملیات، در محور «خانقین- تهران» کردند و تعدادی از یگان‌های لشکر 81 زرهی و سپاه پاسداران به پادگان‌هایشان و مناطق غیررسمی منتقل شدند. در محور عملیاتی سازمان، غیر از چند یگان سبک، نیروی دیگری حضور نداشت و علاوه بر آن، فعالیت در بسیاری از نقاط دیده‌بانی اطلاعاتی نیز متوقف شده و به عنوان یک از پیامدهای طبیعی صلح، شبکه جمع‌آوری اطلاعات ضعیف شده بود. در مجموع، آمادگی رزمی به پایین‌ترین سطح ممکن تنزل پیدا کرده بود.

محور عملیات مشتمل بر مناطق کوهستانی بسیار صعب العبور و در عمق ده‌ها کیلومتری، خالی از جمعیت بود. جاده آسفالته، شهر ویران شده قصرشیرین را به شهر اسلام‌آباد، که پیش از این «شاه‌آباد» خوانده می‌شد، وصل می‌کرد. جاده «قصرشیرین- تنگه پاطاق- اسلام آباد» بسیار صعب العبور بود. جاده «قصرشیرین- گیلان‌غرب- اسلام آباد» نیز از جنوب تنگه می‌گذشت. در شهر اسلام آباد یک پادگان دایمی متعلق به یکی از تیپ‌های لشکر 81 زرهی وجود داشت. منطقه حدفاصل بین اسلام آباد و کرمانشاه (که در فاصله 175 کیلومتری مرزهای عراق قرار دارد) شامل رشته کوه‌های موازی است که جاده اصلی را قطع می‌کند. زمینی به مساحت 8 تا 15 کیلومتر بین هر دو رشته کوه وجود داشت که حوضچه‌هایی را در برداشت و از ناهمواری و پست و بلندی کمتری برخوردار بود.

اجرای عملیات

به محض صدور فرمان لازم، نیروهای سازمان منافقین، خط مرزی را در نوردیده و با استفاده از خودروهای وانت که بر روی آنها مسلسل‌های سنگین نصب شده بود و همچنین با استفاده از نفربرهای زرهی و زرهپوش‌های چرخ‌دار روسی و فرانسوی¬PMP و بنهارد و 60PTR، پیشروی مکانیزه سریع خود را آغاز کردند. در موج اول حمله حدود 2200 نیروی مسلح زن و مرد حضور داشتند.

هواپیماهای جنگیده «میگ 23» و «میراژاف یک» عراقی به منظور حفاظت از نیروهای عمل کننده در برابر دخالت احتمالی نیروی هوایی ایران، اقدام به پروازهای گشتی مسلحانه و برقراری پشتیبانی هوایی نزدیک کردند. پیشروی اولیه سبب شد تا این نیروها به عنوان یک نیروی کاملاً غافلگیر کننده و قوی پیشروی کنند و به شهر اسلام آباد واقع در 100 کیلومتری (خط حرکتشان) دست یابند. آنها نیروهای موجود در این شهر را غافلگیر کرده و پادگان و مناطق و موقعیت‌های حساس این شهر را ظرف مدت زمان کوتاهی (چند ساعت) به اشغال خود در آوردند. نیروهای بعدی با بهره‌گیری از موفقیت‌های به دست آمده، در چهارچوب برنامه تعیین شده برای دستیابی به شهر تهران، حمله خود را از سر گرفتند. بدیهی بود که در پشت سر خود، از هیچ‌گونه اقدام دفاعی یا نیروی تامینی در جاده‌ها برخوردار نبودند. رهبران ایران به اطلاعات جامعی در مورد محور و اهداف عملیات و میزان نیروهای عمل کننده (سازمان منافقین) دست پیدا کردند و با به حرکت درآوردن تعدادی از یگان‌های سپاه پاسداران، که دارای ویژگی‌های حرکت سبک و سریع بودند و از وسایل نقلیه سریع و کوچک استفاده می‌کردند، واکنش سریعی در مقابل این رویداد نشان دادند. تعدادی از ارتفاعات و تقاطع جاده‌های ارتباطی در فاصله بین اسلام آباد و کرمانشاه را به کنترل خود درآورده و با نیروهای مقدم منافقین درگیر شدند. آنها توانستند تا هنگام آمادگی و تجمع نیروهای سپاه پاسداران از مناطق مختلف در محور عملیات، منافقین را زمین‌گیر و خطوط ارتباطی آنها را در چند نقطه قطع کنند. عملیات نابودسازی منافقین آغاز شد و در همان ابتدای کار، حداقل 1000 منافق کشته، زخمی و اسیر شدند. در حالی که بنا به اطلاعات دریافتی ما، تعداد تلفات منافقین به بیش از 2000 نفر رسید.

روزشمار عملیات مرصاد

31/4/1366

- روزنامه نیویورک تایمز از عملیات ناوگان امریکا در محافظت از نفت کش‌های کویتی انتقار کرد و این عملیات را در جهت حمایت از عراق دانست.

- پارسونز: «رغبت ایران برای باز نگه داشتن تنگه هرمز، بیش از عراق است.»

- سفیر عراق در لندن: «ما به کشتی‌ها حمله خواهیم کرد.»

- وزیر نفت کویت: «نباید عراق تنها بماند.»

- به گفته‌ بی. بی. سی، انگیزه آمریکا از محافظت از نفت‌ کش‌های کویتی، اعاده اعتبار از دست‌رفته در جریان مک فارلین است.

- تبیین موضع جمهوری‌اسلامی در قبال خلیج فارس و قطع‌نامه 598 در مصاحبه مطبوعاتی رئیس جمهوری و سخنان نخست‌وزیر.

- آیت‌الله خامنه‌ای: «برخورد ما با آمریکا مهلک خواهد بود.»

- میرحسین موسوی (نخست‌وزیر): «آمریکا قطع‌نامه 598 را زیر پا گذاشته است.»

- عراق اعلام کرد که قطع‌نامه 598 را پذیرفته است. سخنگوی دولت عراق: «تصویب قطع‌نامه 598 پیروزی سیاسی برای عراق است.»

- موضع محافل انقلابی لبنان صدور قطع‌نامه 598 سازمان ملل.

- سفر دکتر ولایتی به آلمان غربی و مذاکره با مقامات این کشور.

- نیروهای سازمان منافقین با پشتیبانی و تحریک رژیم عراق، از طریق نوار مرزی سر پل ذهاب و قصرشیرین، تجاوز خود را با نام عملیات «فروغ جاویدان» آغاز کردند.

28/4/1367

- پذیرش قطع‌نامه 598 سازمان ملل از سوی ایران.

31/4/1367

- هارولد بروان: «شکست‌های اخیر ایران در جنگ و اختلافات داخلی، نقش‌ اساسی در قبول قطع‌نامه 598 به عهده دارد و در عین حال، تهران خود را به طور فزاینده‌ای مواجه با حضور امریکا در خلیج فارس می‌دید.»

- سه روز پس از اعلام تصمیم جمهوری‌اسلامی (28/4/1367) مبنی بر پذیرش قطع‌نامه عزیز، هیچ‌ اشاره‌ای به پذیرش قطع‌نامه نکرده و در عوض یک طرح صلح چند ماده‌ای را مطرح کرد.

- سخن‌گوی کاخ سفید: امریکا معتقد است که اکنون به عهده ایران است که نخستین گام را در جهت عادی سازمان روابط میان واشنگتن و تهران بردارد.

- تصرف قصرشیرین و عبور از ارتفاعات سر پل ذهاب توسط عراق.

- عقب‌نشینی نیروهای خودی از مناطق عملیاتی میمک و هلاله و پیشروی دشمن در مناطق تنگه‌هایی بیجار و بینای.

- موافقت ایران با اعزام هیاتی از ناظران سازمان ملل برای برنامه‌ریزی نحوه اجرای آتش بس و نظارت بر اجرای آن.

2/5/1367

- فرانک کارلوچی وزیر دفاع امریکا: «حضور نظامی امریکا در خلیج‌فارس، تنها وقتی کاهش خواهد یافت که آتش بس به خصومت‌ها پایان دهد و معین شود که خلیج‌فارس برای کشتیرانی امن است.»

- کشته شدن ماهر عبدالرشید، فرمانده سپاه سوم عراقی.

- سفر علی اکبر ولایتی به نیویورک برای گفتگو با دبیرکل سازمان ملل.

3/5/1367

- آغاز عملیات مرصاد؛ شکست پیچیده‌ترین ترفند دشمن و منافقین.

- رژیم عراق با به کارگیری گسترده سلاح‌های شیمیایی در جبهه‌های جنگ و موشک‌باران شهرها، توانست شرایط جنگ را به نفع خود تغییر دهد. این در حالی بود که کارشناسان نظامی و سیاسی ایران، سرگرم بررسی و پذیرش قطع‌نامه 598 شورای امنیت ملل متحد بودند و سرانجام این قطع‌نامه در تاریخ 27/4/1367 از سوی جمهوری‌اسلامی ایران پذیرفته شد.

چهار روز پس از پذیرش قطع‌نامه سازمان ملل، قوای رژیم بغداد در 31/4/1367 به منظور تصرف بخش‌های از ایران، تجاوز گسترده‌ای را آغاز کردند؛ ولی با ایستادگی رزمندگان ایران بخش وسیعی از مناطق جنوبی کشور از خطر سقوط نجات یافت. هم‌چنین ارتش عراق در جبهه‌های میانی نیز دست به تحریکاتی زد، که تا حدی می‌توانست برای تمامیت ارضی و استقلال کشور ما خطری به شمار آید. هدف دشمن در جبهه میانی، زمینه‌سازی برای هجوم سازمان مجاهدین خلق یا همان منافقین بود.

در این جبهه، ارتش عراق با حمله به خطوط پدافندی خود، آنها را سرگرم کرده بود تا نیروی منافقین بتوانند پس از شکسته شدن خط به وسیله ارتش عراق، از نقطه دیگری حرکت خود را آغاز کنند. به این ترتیب، نیروهای منافقین پس از تصرف جبهه نیروهای ایرانی در منطقه سر پل ذهاب به دست ارتش عراق، بدون آن که رو به رو باشند، سوار برخودروهای خود، به سوی کرمانشاه حرکت کردند و تا تنگه «چهارزبر» پیش آمدند. این حرکت سریع و حساب شده دشمن، طراحان جنگ و رزمندگان را غافل‌گیر کرد. به محض رسیدن خبر هجوم منافقین و ارتش عراق به شهرهای مختلف کشور، خیل عظیمی از نیروهای داوطلب به سوی جبهه‌ها روانه شدند. همین امر، محاسبات دشمن را در تصرف بخشی از کشور ایران بر هم زد. در حالی که هنوز حملات ارتش عراق در جنوب کشور قطعی نشده بود، بخشی از نیروهای رزمنده جنوب، راهی غرب کشور شدند تا همراه مردم بسیج شوند و تحت عنوان عملیات «مرصاد» به سرکوب حملات عراق و منافقین بپردازند.

عملیات مرصاد روز 5/5/1367 با رمز «یا صاحب الزمان (عجل‌الله تعالی وجه الشریف) ادرکنی» برای مقابله با حرکت منافقین و بازپس‌گیری اشغال شده انجام گرفت.

در این عملیات که با فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب‌اسلامی و با پشتیبانی هوا نیروز ارتش اجرا شد، رزمندگان از سه محور چهارزبر، جاده قلاجه و جاده اسلام آباد- پل دختر وارد عمل شدند و نیروهای ضد انقلاب را تا پشت نوار مرزی عقب راند؛ اما قوای ارتش عراق، ارتفاعات مرزی را همچنان در اشغال خود نگه داشتند. در عملیات مرصاد، بیش از 120 دستگاه تانک، 400 دستگاه نفربر، 240 قبضه خمپاهره انداز 60 و 80 میلیمتری و 30 عراده توپ 106 میلیمتری دشمن منهدم شدند. همچنین بیش از 20 تیپ مشترک منافقین و ارتش عراق متلاشی شد و تعداد کشته و زخمی‌های دشمن از مرز 4800 تن گذشت. در این عملیات، نزدیک به 1000 قبضه آر. پی. جی 7، 700 قبضه تیربار کلاشینکوف، ده‌ها دستگاه خودرو، ده‌ها دستگاه تانک و نفربر، تعدادی تجهیزات پیشترفته الکترونیکی و مخابراتی و مقادیری اسناد درون گروهی منافقین به دست رزمندگان ایران افتاد.

3/5/1367

- بازپس گیری شهر گیلان‌غرب از دست نیروهای سازمان منافقین و دشمن.

8/5/1367

- تاچر نخست‌وزیر انگلیس: «تشکیل جلسه شورای امنیت، به روند برقراری صلح میان ایران و عراق کمک خواهد کرد. برقراری صلح در منطقه، شکست بنیادگرایی تلقی خواهد شد.»

8/5/1367

- چارلز دمن: امریکا از گروه‌هایی که در پی سرنگون ساختن دولت ایران از طریق زور هستند، حمایت نمی‌کند.

20/5/1367

- انتخاب ژنرال اسلاو کایوویچ از کشور یوگسلاوی به سمت فرمانده کل گروه ناظران بر آتش بس میان ایران و عراق.

21/5/1367

- ورود یک دیپلمات انگلیسی به ایران ارزیابی امکان بهبود مناسبات با ایران.


منبع:انتشارات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

http://www.tebyan.net/godlypeople/operations/groundoperations/2007/7/31/43973.html#4

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
اگر راديو منافقين قبل وبعد از عمليات را گوش كرده باشيد استقامت برزگ مردان اين كشور و

حقارت مزدوران براي شما بيشتر اشكار ميشود درود بر دلاورمردان ارتش وسپاه وبسيج خصوصا

امير ارتش اسلام صياد شيرازي

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
واقعا خواست خدا بود که اینجور دیوانه وار خودشونو به کشتن دادن .
بقول قرآن " صم بکم عمی فهم لایعقلون "

خدا تقاص خیلی از خیانت ها و خونهای به نا حق ریخته توسط منافقین رو یکجا ازشون گرفت

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
نيروهاي منافقين قبل و بعد از عمليات پیروزمندانه مرصاد+عكس

http://www.irupload.ir/viewer.php?file=cktkgxxi4scr57npkoyd.jpg

http://www.irupload.ir/viewer.php?file=xdzy40kdl9pevgqi24ky.jpg

http://www.irupload.ir/viewer.php?file=e32tjxn8r8pqpaqh5lfp.jpg

http://www.irupload.ir/viewer.php?file=nuwi5iy16d1kyd7isvxm.jpg

http://www.irupload.ir/viewer.php?file=86blmtsb7x4a5vu4phlm.jpg

http://www.irupload.ir/viewer.php?file=3bib2fj103rjef44cfa.jpg

http://www.irupload.ir/viewer.php?file=lp701sz09fl2f8oico3.jpg

http://www.irupload.ir/viewer.php?file=7obc7k81gyyhbubffw9a.jpg

http://www.irupload.ir/viewer.php?file=i7qyccazrystcnxbj88.jpg

http://www.irupload.ir/viewer.php?file=90coytc0b1zq0g0047mo.jpg

http://www.irupload.ir/viewer.php?file=w9f6zrvr3qv60g1d1c4.jpg

http://www.irupload.ir/viewer.php?file=7kizz6mv7aev01v1ejoa.jpg

[size=9] لطفا يكي از دوستان عكسها رو به گالری منتقل کنه[/size]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
خدا لعنتشان کنه ازهیچ جنایتی کوتاهی نکردن حالا هم با کمال پررویی فکر میکنن بازم تو ایران جایگاه دارن !!!! همون توهم قبلی که به تهران میرسند و ۳ روز هرکاری دوست دارن میکنن و بعد مسعود رجوی آتش بس میده . فکر کنم اینها صبح به صبح جای قند قرصی چیزی میزنن !!!! . الانم فکر کنم چند ساله مسعود رجوی مرده اما صدایش رو در نمیارن همه کارشون الان مریم رجوی هست چند ساله مسعود دیده نشده

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
برگی از تاریخ در خیانت ایرانی نماها؛
[b]وقتی رجوی اروندرود و جزایر سه گانه را متعلق به ایران ندانست! [/b]
دولت عراق در آخرین ساعت‌های روز 24 سپتامبر 1980 (دوم مهر ماه 1359)، پس از سه روز پیشروی در خاک ایران، باز هم ادعا بر مالکیت کامل اروندرود و جزایر سه گانه همیشه ایرانی را پیش کشید و اعلام کرد: «در صورت انصراف ایران از حق مالکیت خود بر اروندرود و خروج از سه جزیرۀ ابوموسی، تنب بزرگ و کوچک، آماده است به عملیات خصمانه خود علیه ایران پایان دهد»!
همزمان با افزایش تحرکات دشمنان برای تفرقه افکنی در میان ملت یکپارچه و غیرتمند ایران با برخی عنوان های جعلی و تجزیه طلبانه همچون «ملت های» ساکن ایران، اقدامات بدخواهان خارجی و شبه ایرانیان وطن فروش هر روز ابعاد تازه ای به خود می گیرد.

به گزارش «تابناک»، در این میان، مروری بر اقدامات ضد ایرانی و خائنانه منافقین در هم نوایی با ادعاهای واهی صدام حسین در آغاز جنگ تحمیلی علیه کشورمان که در راستای توطئه تجزیه ایران از اهمیتی بسیار برخوردار است.

بنا بر این گزارش، حکومت عراق، از مدت ها پیش و پس از تجاوز به ایران و آغاز جنگ هشت ساله، در فرصت‌های گوناگون، اهداف اصلی خود را آشکارا تکرار می کرد که عبارت بودند از:

1 ـ واگذاری سه جزیرۀ تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی به اعراب،
2 ـ حاکمیت هر دو نیمه شرقی و غربی اروند رود،
3 ـ و تجزیه خوزستان و ایجاد کشوری با نام جعلی عربستان به مرکزیت اهواز که استان های بوشهر و هرمزگان را هم شامل می شد.

دراین راستا، روز سوم نوامبر 1979 (دوازدهم آبان ماه 1358)، یعنی نزدیک یک سال پیش از آغاز جنگ علیه ایران، سفیر عراق در لبنان در مصاحبه‌ای با روزنامه «النهار»، بهبود روابط با ایران را بسته به شرط‌های زیر دانست:

الف) تجدیدنظر در عهد‌نامه 1975
ب) ‌دادن خودمختاری به اقوام ایرانی که با واژه تجزیه طلبانه «ملیت‌های» کرد، بلوچ و عرب از آنها یاد می کرد.
پ) خروج نیروهای نظامی ایران از جزیره‌های تنب بزرگ، تنب کوچک، ابوموسی و خلیج فارس و واگذاری این منطقه به اعراب.

صدام در 23 اسفند 1358 با جملاتي رساتر، نيات پليدش را طرح كرد و گفت: «... مردم ما در عربستان ـ منظور خوزستان ـ بايد خود را براي اعمال حقوق ملي و ميهني خويش در سرزمين خود آماده كنند و همچنين آماده شوند تا به عنوان مردمي كه داراي ويژگي‌هاي خاص خود در تاريخ بوده و اكنون نيز آنها را دارا هستند، نقش خود را ايفا كنند، مردم ما در خوزستان، همه شرايط را براي ايجاد كشور خود دارند...».

بعدها پس از آغاز جنگ، اعلامیه های شماره یک و هفت ستاد ارتش عراق ـ که هر دوی آن‌ها در روز اول جنگ منتشر شدند ـ با لحن مشابهی‌ اعلام داشتند:
«ارتش قهرمان ما ـ جیشنا الباسل ـ وارد خاک ایرانیان... شده است، تا درسی به «مغ» ها ـ منظور زرتشتیان ـ داده و سرزمین‌های غصب ‌شده اعراب را آزاد کند»!

اما هنگامی که ستون‌های زرهی ارتش‏ عراق، برابر دروازه‌های خرمشهر با پایداری سرسختانه مردم ایران برخورد کرد، حکومت عراق، متوجه این حقیقت شد که ملت ایران به مانند دیگر هنگامه‌های تاریخ، همیشه برای دفع تجاوز خارجی، اولویت قایل است. مردم خرمشهر با جنگ‌افزارهای اندک و با دست خالی، سی و پنج روز از شهر، محله و خانه‌های خود، برابر ستون‌های زرهی ارتش عراق دفاع کردند. مدافعان خرمشهر با وجودی که از چند سو به محاصره نیروهای دشمن درآمده بودند تا آخرین نفر و تا آخرین نفس، دست از دفاع بر نداشتند.

مردم آبادان نیز با وجود اینکه از سوی خشکی به محاصره کامل نیروهای عراقی درآمده بودند و شهر زیر آتش مداوم جنگ‌افزارهای سنگین بود، مردانه از شهر خود دفاع کردند و اجازه ندادند پای نیروهای متجاوز، به شهر برسد. برابر دروازه‌های اهواز هم همه امیدهای واهی سرکردگان حکومت عراق به ناامیدی مبدل شد و در همین حال، فرزندان ایل بختیاری و دیگر عشایر غیور مرزنشین، به محض این که از خبر تجاوز نیروهای بیگانه آگاه شدند، جنگ‌افزارهای کهنه پدران را صیقل داده و به مقابله دشمن شتافتند.

توقف ارتش عراق برابر دروازه‌های آبادان و اهواز و به درازا کشیدن ایستادگی مدافعان خرمشهر، آشکار کرد که بر خلاف ادعاهای صدام‌ مبنی بر این که «عراق آماده است با زور اختلاف‌های خود را با ایران حل کند»، غیرت و میهن دوستی جوانان ایرانی از فارس و کرد و لر و آذری و عرب و مازنی و اصفهانی و خراسانی و بلوچ و ... بر زور ظالمانه دشمن پیروز شده است.

در همین حال، دولت عراق در آخرین ساعات‌ روز 24 سپتامبر 1980 (دوم مهر ماه 1359)، پس از سه روز پیشروی در خاک ایران، باز هم ادعا بر مالکیت کامل اروند رود و جزایر سه گانه همیشه ایرانی را پیش کشید و اعلام کرد: «در صورت انصراف ایران از حق مالکیت خود بر اروندرود و خروج از سه جزیره ابوموسی، تنب بزرگ و کوچک، آماده است به عملیات خصمانه خود علیه ایران پایان دهد»!

در این میان اما مسعود رجوی به عنوان سرکرده منافقین برای ابراز همراهی به دشمن قسم خورده ایرانیان در مصاحبه خود در آذر ماه سال 1360 با مجله «الوطن العربی» در خیانتی آشکار به تاریخ، فرهنگ و هویت ایرانی، بی شرمانه گفت: «مشکل شط العرب ـ منظور اروند رود ـ ظاهر قضیه است. ... به نظر ما، شط العرب متعلق به عراق است».

[b]در روز نهم ژانویه 1983 (نوزدهم دی ماه 1361) طارق عزیز به دیدار مسعود رجوی، فرمانده اول سازمان منافقین و مسئول شورای ملی مقاومت رفت. این دیدار که از مدت‌ها پیش با میانجیگری سازمان آزادی‌بخش فلسطین و شخص یاسر عرفات برنامه‌ریزی شده بود، چهار ساعت به درازا کشید و در پایان آن، بیانیه مشترکی به امضای طارق عزیز و مسعود رجوی منتشر شد که در آن آشکارا طرح تجزیه ایران به پنج کشور مورد تأکید قرار گرفت.[/b]

انتشار این موافقت‌نامه که به منزله فشردن دستِ دشمنِ متجاوز و در حالِ جنگ با ایران بود، توفان خشم همه ایرانیان را برانگیخت. بیشتر سازمان‌ها، نشـریات و دیگر وسایل ارتباط جمعی ایرانیان، از این عمل به عنوان «خیانت» نام بردند و آن را به سختی و تندی، محکوم کردند و این گونه بود که حکومت عراق، توانست چند ایرانی‌نما را به استخدام خود درآورد که اعتقادی به تمامیت ارضی ایران نداشتند و حاضر بودند که برای دستیابی به قدرت، «سعی خود را متوجه تجزیه ایران» کنند.

بنابراین، حتی سازمان منافقین در ازای دریافت پول های نفتی عربی با زیر پا گذاشتن هر گونه شرافت ملی و غیرت ایرانی با خیانتی آشکار، جزایر سه گانه ایرانی را متعلق به امارات معرفی می نماید!

سازمان منافقین در راستای اقدامات ضد ایرانی خود برای خوشایند دشمنان تاریخی ایران، در بسیاری از موارد، خلیج فارس را هم با نام جعلی به کار می برد و در اقدامی همیشگی و در تمامی نقشه های ایران مورد استفاده از جمله آرم سازمانی خود دریای مازندران و خلیج فارس را از نقشه ایران حذف می کند تا در راستای خوشایند دشمنان ایران زمین مالکیت ایران بر آنها و جزایر و بنادر آن مورد تردید قرار گیرد.

متن کامل این گزارش را اینجا بخوانید.

http://www.tabnak.ir/fa/news/181346/وقتی-رجوی-اروندرود-و-جزایر-سه-گانه-را-متعلق-به-ایران-ندانست!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سختی مرصاد تو اینش بود که دشمنتم مثل خودت لباس پوشیده بود
اونام فارسی حرف می زدن

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
من نظرم اينه كه عمليات فروغ جاويدان و امدن منافقين با اون شكل و شمايل و با اون تجيهزات و با اون نفرات به خاك ايران چيزي جز يك تباني ميان ايران و عراق براي خلاص شدن دو طرف از شر منافقين نبود..

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]من نظرم اينه كه عمليات فروغ جاويدان و امدن منافقين با اون شكل و شمايل و با اون تجيهزات و با اون نفرات به خاك ايران چيزي جز يك تباني ميان ايران و عراق براي خلاص شدن دو طرف از شر منافقين نبود..[/quote]

هکس من جان، بازگشت و فعالیت دوبارتون منو خوشحال کرد.
اما
??!! هکس من جان، این چه ذهنیتیه عزیز من؟
شما میدونید اینها تا رسیدن به تنگه مرصاد چقدر جنایت کردند؟! میدونید چقدر زن و بچه و پاسدار و بسیجی رو زنده زنده آتیش زدند؟!

از همه جالبتر این که شما از توافق بین [b]ایران و عراق[/b] !!! صحبت میکنید؟!
صدام این همه به منافقین بها داد ...
و اون همه هم ازشون استفاده کرد ...

چه قبل از عملیات فروغ جاویدان و چه بعدش .
در سرکوب شیعیان عراق و یک سری کارهای دیگه، منافقین رو به کار گرفت.
بعد از عملیات فروغ جاویدان هم دائما صدام از اینها استفاده کرد.

البته حق دارید که به اشتباه بیفتید، چون ظاهرا احمقانه به نظر میاد این اقدام منافقین.
رسیدن تا تهران کار ممکنی نبود از طرف آنها !
اما باید خدمت شما عرض کنم که اصلا منافقین قرار نبود که به تهران برسند!

سالها (عمدتا بعد از اشغال عراق توسط امریکا) پیش اسنادی منتشر شد که حکایت از یک طرح بزرگ و البته فاجعه بار بود که فقط و فقط دست خداوند بود که کشور و انقلاب ما را حفظ کرد.

قضیه از این قرار بود که [b]وظیفه منافقین رسیدن به کرمانشاه بو[/b]د و بس!
به محض رسیدن آنها به کرمانشاه، بنا بود که حمله از سمت خلیج فارس توسط نیروهای ائتلاف (عمدتا نیروهای غربی) و از سمت جبهه های خوزستان توسط عراق آغاز شود و ... .
که همه اینها منوط بود به موفقیت منافقین در مرحله اول و رسیدن به کرمانشاه بود که خدوند نخواست و [b]گردان سرافراز و قهرمان 155 مسلم بن عقیل لشگر 32 انصارالحسین[/b]، در تنگه مرصاد جانانه مقاومت کرد و ستون عظیم منافقن خلق زمینگیر شد تا نیروهای بعدی و نیروهای تحت امر شهید صیادشیرازی رسیدند و ...

اگر شما از کم و کیف این مقاومت خبر داشتید، قطعا متوجه غافلگیر شدن ما می شدید ...

================================================================
ببخشید اگر تندی کردم؛ فکر کنم این تهمت، توهین یزرگی به همه مسئولان و فرماندهان و شهدای ما بود که نباید مطرح میشد.
مخلص شما هم هستیم

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.