najaf47

اخلاق و منش اسلامي سرداران دفاع مقدس

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

بسمه تعالي

با سلام

[size=18][color=green]دوستان در آستانه[/color] [color=blue]سي سالگي[/color] [color=green]ايام سخت ولي سرفرازانه[/color] [color=darkred]دفاع مقدس[/color] [color=green]بر آن شدم تا با ذكر خاطره اي كه برگرفته از سايت مشرق نيوز است از يكي از سرداران بي بديل آن سالهاي حماسه و خون [/color][color=red]سردار رشيد اسلام شهيد بزرگوار حاج ابراهيم همت[/color] [color=green]كه ذكر خصوصيات اخلاقي و رفتاري آن فرزانگان و استوانه هاي تقوي و ايمان در عصر كوير معرفت
الگو و سرمشقمان باشد انشاءالله و چراغ راه آينده همه مان در حفاظت و حراست از دست آورد هاي مقدس آنان ،كه صيانت از اسلام و انقلاب و ميهن عزيزمان مهمترين آنست باشد ، كه ذكر اين متذكّرات براي همه مان لازم و موجب بصيرت بيش از پيش خواهد شد انشاءالله[/color]. [color=indigo]يا علي مدد. نجف47[/color][/size]

[size=24][color=blue]داستان آب خوردن [/color][color=red]حاج همت [/color][color=blue]با پوتین بسیجی ها [/color]

[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/style%2520ax%2520Amoody2.jpg[/img]

[color=indigo]در وصف فرمانده لشکری که در پوتین بسیجی های تحت امر خود آب می خورد چه می توان گفت؟ ژنرالی که روزگاری در سپاه 11 قدر بیش از ده هزار نیروی بسیجی و پاسدار تحت امر او بودند. [/color][/size]

[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/style%2520ax%2520Ofogy9.jpg[/img]


مشرق - محو سخنان حاج همت بودم که در صبحگاه لشگر با شور و هیجان و حرکات خاص سر و دستش مشغول سخنرانی بود.
مثل همیشه آنقدر صحبت های حاجی گیرا بود که کسی به کار دیگری نپردازد.
سکوت همه جا را فرا گرفته بود و صدا فقط طنین صدای حاج همت بود و صلوات گاه به گاه بچه ها.

تو همین اوضاع پچ پچی توجه ها را به خود جلب کرد. صدای یکی از بسیجی های کم سن و سال لشگر بود که داشت با یکی از دوستاش صحبت می کرد.

فرمانده دسته هرچی به این بسیجی تذکر می داد که ساکت شود و به صحبت های فرمانده لشگر گوش کند، توجهی نمی کرد. شیطنتش گل کرده بود و مثلاً می خواست نشان بدهد که بچه بسیجی از فرمانده لشگرش نمی ترسد. خلاصه فرمانده دسته یک برخوردی با این بسیجی کرد و همهمه ای اطراف آن ها ایجاد شد.

سرو صداها که بالا گرفت ، بالاخره حاج همت متوجه شد و صحبت هایش را قطع کرد و پرسید: «برادر! اون جا چه خبره؟ یک کم تحمل کنید زحمت رو کم می کنیم».

کسی از میان صفوف به طرف حاجی رفت و چیزی در گوشش گفت. حاجی سری تکان داد و رو به جمعیت کرد و خیلی محکم و قاطع گفت: «آن برادری که باهاش برخورد شده بیاد جلو.»

سکوتی سنگین همه ی میدان صبحگاه را فرا گرفت و لحظاتی بعد بسیجی کم سن و سال شروع کرد سلانه سلانه به سمت جایگاه حرکت کردن.

حاجی صدایش را بلند تر کرد: «بدو برادر! بجنب»

بسیجی جلوی جایگاه که رسید، حاجی محکم گفت: «بشمار سه پوتین هات را دربیار» و بعد شروع کرد به شمردن.

بسیجی کمی جا خورد و سرش را به علامت تعجب به پهلو چرخاند.

حاجی کمی تن صدایش را بلندتر کرد و گفت: «بجنب برادر! پوتین هات»

بسیجی خیلی آرام به باز کردن بند پوتین هایش [مشغول شد]، همه شاهد صحنه بودند. بسیجی پوتین پای راستش را که از پا بیرون کشید، حاجی خم شد و دستش را دراز کرد و گفت: «بده به من برادر!» بسیجی یکه ای خورد و بی اختیار پوتین را به دست حاجی سپرد. حاجی لنگه پوتین را روی تریبون گذاشت و دست به کمرش برد و قمقمه اش را درآورد. در آن را باز کرد و آب آن را درون پوتین خالی کرد. همه هاج و واج مانده بودند که این دیگر چه جور تنبیهی است؟ !

حاجی انگار که حواسش به هیچ کجا نباشد، مشغول کار خودش بود و یکدفعه پوتین را بلند کرد و لبه آن را به دهان گذاشت و آب داخلش را نوشید و آن را دراز کرد به طرف بسیجی و خیلی آرام گفت: «برو سرجایت برادر!»
بسیجی که مثل آدم آهنی سرجایش خشکش زد بود پوتین را گرفت و حاجی هم بلند و طوری که همه بشنوند گفت: «ابراهیم همت! خاک پای همه شما بسیجی هاست. ابراهیم همت توی پوتین شما بسیجی ها آب می خوره»

جوان بسیجی یکدفعه مثل برق گرفته ها دستش را بالا برد و فریاد زد: برای سلامتی فرمانده لشگر حق صلوات و انفجار صلوات، محوطه صبحگاه را لرزاند.

منبع: [url=http://www.mashreghnews.ir/NSite/FullStory/News/?Id=6734]مشرق نیوز[/url]

[size=18][color=darkred]نظریه:[/color] [color=indigo]یاد شهدا کنیم حتّی به ذکر یک [/color][/size][size=24][color=green]صلوات[/color][/size]
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
برادر نجف دستت درد نکنه شهید همت را بزرگیی است به اندازه تمام کوهها و افتادگی است به اندازه تمام خاک دستت درد نکنه

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بسمه تعالی

با سلام

در سی سالگی دفاع مقدس ملت مظلوم و مسلمان و البته سرافرازمان یادآوری منش و اخلاق و سلوک رفتاری رزمندگان اسلام که الگو و اسوه همه جهادگران عرصه دفاع از حق و اسلام ناب محمدی(ص) است انشاءالله بیشتر مورد نوجه و اهتمام مان باشد علی الخصوص برای خود حقیر و دیگر کسانی که عنوان همرزم آن عزیزان را یدک میکشند و مسئولیت بسیار سنگین و حساسی در این برهه بر ذمّه و عهده دارند. چون تنها راه بقا و سرافرازی و استقلال مان در گرو پایبندی و قدم زدن در راه آن عزیزان و ایستادگی در راه آنانست که راه اقوم ولایت و حقیقت است و صراط مستقیم حق جلّ و اعلا.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
عجب شهدایی داشتیم ما.هیچ جای دنیا یک فرمانده این کار و نمیکنه.واقعا این ها مردان خدایی بودن icon_cheesygrin

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بسمه تعتالي

با سلام

[size=18][color=green]صداي سردار رشيد اسلام شهید حاج ابراهيم همت فرمانده لشكر 27 محمد رسول الله(ص)[/color][/size]

[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/normal_23112006112~0.jpg[/img]


[size=18][color=blue]برای شنیدن صدا[/color][url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/hemmat_01.rar]اینجا کلیک کنید[/url][/size]

یا علی مدد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
انتقاد سردار همدانی از «چرندیات» کیهان

[b]فرمانده سپاه محمد رسول‌الله در پايان از مطلبي كه روزنامه كيهان از شهيد همت منتشر كرده بود، انتقاد كرد و گفت: چندي پيش ديدم كيهان تيتر زده كه شهيد همت به يك بسيجي مي‌گويد: پوتين خود را دربياور و وقتي آن بسيجي پوتين خود را در مي‌آورد، شهيد همت آب داخل پوتين را مي‌خورد. بايد پرسيد اين چرنديات چيست و اساساً اين چه حرفي است؟ زيرا ما خاطرات بسيار زيادي را از دوران مقدس داريم.[/b]

ادامه مطلب ( که البته به عنوان این موضوع ربطی نداره ) : http://www.tabnak.ir/fa/pages/?cid=123326
من این مطلب را قبلا روی سایت ساجد خونده بودم.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]انتقاد سردار همدانی از «چرندیات» کیهان[/quote]

بسمه تعالی

با سلام

این یعنی که چی؟!!!!....

واقعاً باید تاسف خورد به حال بعضی از سرداران باقی مونده از دوران دفاع مقدس که ظاهراً بدجوری توو مسئولیتهای اجرایی و مقام و سیاست بازی غرق شدن بطوریکه از شنیدن منویات اخلاقی الهی فرماندهان آن دوران بی بدیل که خودشون( و خودمون) هم آراسته بهش بودن به هم میریزند و وحشت میکنن!!!!!!
خب همینه دیگه. وقتی آدم گذشته اش که هدیه الهی بوده رو فراموش کنه و بدتر اینکه بخاطر مقام و سیاست بازی(بقول خودشون مصلحت اندیشی!) خودش رو به فراموشی بزنه بهر از این هم نباید انتظار داشت که بگه....لابد میترسه که (با توجه با اینکه میشناسندش که اون زمان دفاع مقدس هم حضور داشته) حقیقت اخلاق فرماندهی رزمندگان اسلام که به دور از هرگونه خود بینی و تکبّر و غرور بوده برای مردم محرز و ملموس بشه و اونها رو با اون فرماندهان شهید و بی بدیل سپاه اسلام مقایسه کنن و اونوقته که گندش در بیاد.........
بهتره این دوستان که خیلیهاشون با حقیر همرزم بودن و من میشناسمشون و میدونم بعضاً الآن وضعشون چیه بجای تخطئه واقعیات ، خودشون رو اصلاح کنن.و گذشته شونو فراموش نکنن چون همه مون فردا باید در محضر خدا و اهل بیت(ع) و شهدا و امام راحل(ره) جواب همرزمامون رو بدیم.

سوال اینه که آیا این سجایای اخلاقی ( افتادگی و حُجب و بدور از عُجب و تکبر بودن)که خدایی فرماندهان ما بهشون متمسّک و متزیّن بودند، چرنده؟؟؟!!!!!
یا اینکه این حرفهای بی مسئولانه ما که برای فرار از قضاوت مردم و مقایسه فعل امروز ما با زمان حضور دفاع مقدسمون و پی بردن به تفاوتهای از زمین تا آسمان ما؟؟؟!!!

حالا ما که خودمون از این نمونه افتادگی و خاکی بودن و متانت فرماندهان زمان دفاع مقدس بارها و بارها شاهد بودیم باید چیکار کنیم؟؟؟!!! باید بگیم نه چیزی ندیدیم و اونهایی که دیدیم چرنده؟؟؟!!!!!!
مثال برای یک نمونه که شاهد بودیم چطوری میشه کار سردار شهید میثم شکوری که از مربیان سرشناس تاکتیک بچه بسیجیهای زمان جنگ توو پادگان امام حسین(ع) بود بسادگی عبور کرد؟؟؟!! که روز آخر آموزش بچه ها همه رو توو کلاس به خط میکرد و میگفت پاهاشون رو چه با پوتین و چه بی پوتین بذارن رو میزها و بعد خم میشد و کف پا و پوتین بسیجیها رو میبوسید و صورتش رو به کف پا و پوتینشون میمالید فراموش کنیم ؟؟؟؟!!! و یا هر موقع که توو حین آموزش دستور سینه خیز میداد برای اینکه فرق و فاصله ای بین خودش و بچه ها نباشه اول خودش میخوابید و سینه خیز میرفت تازه اونهم به صورتی که پیراهنش رو هم در آورده بود تا سختی کار برای خودش بیشتر از بچه ها باشه رو ندید انگاشت؟؟!!!!!

واقعاً اون عزیزان کجا بودن و ما امروز به کجا رسیدیم........!!!!!

انشاءالله به کَرَم امام عصر(عج) خدای محمد(ص) عاقبت همه مون رو ختم به خیر کنه......

یا علی مدد.
  • Downvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[b]سلام دوست عزیز.
متاسفانه این سردار حرف درستی نزدند! بیان واقعیات هیچ اشکالی نداره!
نمیدونم کجای این حرف کیهان چرند بوده؟
اتفاقا جز معدود حرف های کیهان بوده که چرند نبوده! چون هر روز شاهد چرندیات امثال شریعتمداری در این روزنامه بی خواننده هستیم!
بسیجیان آن روز هارو به هیچ عنوان و با هیچ زاویه ای نمیشه با بسیجیان الان مقایسه کرد!
ما کوچک و خاک پای تمام آن بزرگواران دوران دفاع مقدس هستیم! چه بسیجی چه پیشمرگ چه سپاهی و چه ارتشی که برای دفاع از این مرز و بوم جانشونو فدا کردن.
کاش خیلی از سرداران امروز که فقط بلدن روی صندلی لم بدن و دور کمرشون به چند متر رسیده درسی از سروران خودشون در آن روزها میگرفتن.
یا حق.[/b]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote][quote]انتقاد سردار همدانی از «چرندیات» کیهان[/quote]

بسمه تعالی

با سلام

این یعنی که چی؟!!!!....

واقعاً باید تاسف خورد به حال بعضی از سرداران باقی مونده از دوران دفاع مقدس که ظاهراً بدجوری توو مسئولیتهای اجرایی و مقام و سیاست بازی غرق شدن بطوریکه از شنیدن منویات اخلاقی الهی فرماندهان آن دوران بی بدیل که خودشون( و خودمون) هم آراسته بهش بودن به هم میریزند و وحشت میکنن!!!!!!
خب همینه دیگه. وقتی آدم گذشته اش که هدیه الهی بوده رو فراموش کنه و بدتر اینکه بخاطر مقام و سیاست بازی(بقول خودشون مصلحت اندیشی!) خودش رو به فراموشی بزنه بهر از این هم نباید انتظار داشت که بگه....لابد میترسه که (با توجه با اینکه میشناسندش که اون زمان دفاع مقدس هم حضور داشته) حقیقت اخلاق فرماندهی رزمندگان اسلام که به دور از هرگونه خود بینی و تکبّر و غرور بوده برای مردم محرز و ملموس بشه و اونها رو با اون فرماندهان شهید و بی بدیل سپاه اسلام مقایسه کنن و اونوقته که گندش در بیاد.........
بهتره این دوستان که خیلیهاشون با حقیر همرزم بودن و من میشناسمشون و میدونم بعضاً الآن وضعشون چیه بجای تخطئه واقعیات ، خودشون رو اصلاح کنن.و گذشته شونو فراموش نکنن چون همه مون فردا باید در محضر خدا و اهل بیت(ع) و شهدا و امام راحل(ره) جواب همرزمامون رو بدیم.

سوال اینه که آیا این سجایای اخلاقی ( افتادگی و حُجب و بدور از عُجب و تکبر بودن)که خدایی فرماندهان ما بهشون متمسّک و متزیّن بودند، چرنده؟؟؟!!!!!
یا اینکه این حرفهای بی مسئولانه ما که برای فرار از قضاوت مردم و مقایسه فعل امروز ما با زمان حضور دفاع مقدسمون و پی بردن به تفاوتهای از زمین تا آسمان ما؟؟؟!!!

حالا ما که خودمون از این نمونه افتادگی و خاکی بودن و متانت فرماندهان زمان دفاع مقدس بارها و بارها شاهد بودیم باید چیکار کنیم؟؟؟!!! باید بگیم نه چیزی ندیدیم و اونهایی که دیدیم چرنده؟؟؟!!!!!!
مثال برای یک نمونه که شاهد بودیم چطوری میشه کار سردار شهید میثم شکوری که از مربیان سرشناس تاکتیک بچه بسیجیهای زمان جنگ توو پادگان امام حسین(ع) بود بسادگی عبور کرد؟؟؟!! که روز آخر آموزش بچه ها همه رو توو کلاس به خط میکرد و میگفت پاهاشون رو چه با پوتین و چه بی پوتین بذارن رو میزها و بعد خم میشد و کف پا و پوتین بسیجیها رو میبوسید و صورتش رو به کف پا و پوتینشون میمالید فراموش کنیم ؟؟؟؟!!! و یا هر موقع که توو حین آموزش دستور سینه خیز میداد برای اینکه فرق و فاصله ای بین خودش و بچه ها نباشه اول خودش میخوابید و سینه خیز میرفت تازه اونهم به صورتی که پیراهنش رو هم در آورده بود تا سختی کار برای خودش بیشتر از بچه ها باشه رو ندید انگاشت؟؟!!!!!

واقعاً اون عزیزان کجا بودن و ما امروز به کجا رسیدیم........!!!!!

انشاءالله به کَرَم امام عصر(عج) خدای محمد(ص) عاقبت همه مون رو ختم به خیر کنه......

یا علی مدد.[/quote]

سلام.

نجف جان. بنده ابا دارم، که این جملات رو در جواب شما بنویسم. اما ....

فکر نمیکنید کمی تند رفتید؟ شما خوب میدونید که در ابتدای تشکیل لشگر 27، این طیف بچه های همدان( شهید شهبازی و همین حاج حسین همدانی و ....) یکی از اصلی ترین، قوای تشکیل دهنده ی لشگر 27 بودند. و قطعا امثال حاج حسین همدانی حاج همت رو کم نمیشناسند.

[b]البته بنده شخصا مخالف این حرفش بودم. کاری ندارم.[/b]

اما این مطالبی که به ایشون نسبت دادید، اصلا در شان ایشون نیست. بنده حاج حسین رو میشناسم و می بینمش. اصلا اینطوری نیست که شما میفرمایید عزیز جان.حاج حسین اتفاقا جزو یکی از با اخلاص ترین فرمانده های باقی مونده از جنگه.

به هر حال، بنده فکر میکنم که باید به فرمایشات مقام معظم رهبری عمل کنیم، که فرمودند، نباید به خاطر یک نقیصه یا ضعف، تمام نقاط قوت رو سیاه نمایی کرد.

باید منصفانه تر برخورد کنیم.

امیدوارم که ناراحت نشده باشید و حرف این برادر کوچکتر شما را آزرده نکرده باشد.

-------------------------------------------------------------------------------------------------------

[quote]نمیدونم کجای این حرف کیهان چرند بوده؟
اتفاقا جز معدود حرف های کیهان بوده که چرند نبوده! چون هر روز شاهد چرندیات امثال شریعتمداری در این روزنامه بی خواننده هستیم!
بسیجیان آن روز هارو به هیچ عنوان و با هیچ زاویه ای نمیشه با بسیجیان الان مقایسه کرد! [/quote]

این چه ربطی داره که شما سریع به مطالب سیاسی نسبت میدی ، و سعی در سواستفاده از موقعیت دارید؟؟؟ از نظر من هم، روزنامه های مقابل چرند مینویسند. در ضمن اگر فکر میکنی، این روزنامه بی خواننده است، برو ببین، تو دکه ها، عصرها کدوم روزنامه ها بیشتر باقی موندند؟ کیهان؟؟ یا جمهوری ؟؟؟ یا شرق؟ اون موقع متوجه معنای بی خواننده میشی.

اگر بسیجی های امروز نبودند و سال پیش جلوی منافقین ایستادگی نمیکردند، از مکتب برادرانشون ، یعنی همون بسیجی های زمان جنگ، چیزی باقی نمیموند و یانکی های وحشی دنیای امروز مکتب شهدا رو پودر میکردند.

[size=18]دوستان عنایت داشته باشن که این کاربر بحث رو منحرف میکنه[/size]

[quote]کاش خیلی از سرداران امروز که فقط بلدن روی صندلی لم بدن و دور کمرشون به چند متر رسیده درسی از سروران خودشون در آن روزها میگرفتن. [/quote]

وقتی از احوالات کسی اطلاعی نداری، ..... میکنی که دهنت رو باز میکنی و توهین میکنی. نخوندی قوانین سایت رو که توهین به فرماندهان و مسئولین نظامی خلاف قوانین هست؟؟

تو اصلا الان حاج حسین رو دیدی؟ چرا الکی تهمت میزنی؟ اگه دور کمر این فرماندهان چند متری بود، امروز باید، تو خیابون، ناموست از گیت بازرسی سربازهای امریکایی رد میشدند. و برای رد شدن از خیابون های این شهر بازرسی میشدند.

ایمان همین فرماندهان هستند که باعث شده، امریکا جرات حمله به ایران نکنه. نه موشک های ما. ایمان این بچه ها هست و بس.


ایشون یک حرفی زدند، که به نظر من هم اشتباهه. آیا ما اجازه داریم، در مقابل همه چیز رو زیر سوال ببریم؟؟؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
اگه قبول کنیم که ایشون جلوی تنبیه یک سرباز را توی جبهه گرفته باید تعجب کرد ، همه میدونیم که توی جنگ و کلا توی سیستم نظامی میگن تنبیه برای همه ، تشویق برای یک نفر....
چرا ؟ چون تنبیه برای کار اشتباه یک امر اجتناب ناپذیره ، چه بسا یک اشتباه ساده یک سرباز توی میدان نبرد اصلی میتونه کل یک عملیات را لو بده و ....

منظور سردار هم این بوده که برفرض درست بودن این مطلب مگه مطلب در مورد جنگ قحطی بوده که باید صاف این یه کار حال بهم زن را برای نشون دادن اخلاق و رفتار شهید همیت تیتر کنید بزنید ؟ کم مطالب کاملا مستند از اخلاق و رفتار و رشادتها توی 8 سال جنگ مگه هست ؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]

سلام.

نجف جان. بنده ابا دارم، که این جملات رو در جواب شما بنویسم. اما ....

فکر نمیکنید کمی تند رفتید؟ شما خوب میدونید که در ابتدای تشکیل لشگر 27، این طیف بچه های همدان( شهید شهبازی و همین حاج حسین همدانی و ....) یکی از اصلی ترین، قوای تشکیل دهنده ی لشگر 27 بودند. و قطعا امثال حاج حسین همدانی حاج همت رو کم نمیشناسند.

[b]البته بنده شخصا مخالف این حرفش بودم. کاری ندارم.[/b]

اما این مطالبی که به ایشون نسبت دادید، اصلا در شان ایشون نیست. بنده حاج حسین رو میشناسم و می بینمش. اصلا اینطوری نیست که شما میفرمایید عزیز جان.حاج حسین اتفاقا جزو یکی از با اخلاص ترین فرمانده های باقی مونده از جنگه.[/quote]

بسمه تعالی

با سلام

رضا جان. این رو در نظر داشته باش که همه ما باقیمونده های زمان جنگ که لقب .... و سردار و .... یدک میکشیم انتظار بیشتری از ما هست که در صحبتها و اظهار نظر هامون دقت عمل بیشتری داشته باشیم که موجب ایجاد شبهه نشه. بعد هم حقیر هم به طور کلّی قبول دارم که واقعاً بعضی از زوایای دفاع مقدس و بعضی از سجایای اخلاقی و محسّنات اخلاقی و رفتاری رزمندگان دفاع مقدس و فرماندهان رو فعلاً نمیشه گفت اون هم بخاطر تفاوت سطح درک و معرفت مردمه و اینکه متاسفانه زمینه شناخت این جور مسائل رو در مردم ایجاد نکردیم و یا بهتر بگم توو این بیست سال گذشته نذاشتن که ایجاد کنیم [b]حالا چرا؟ بماند...!.[/b] ولی این طرز برخورد و زیر سوال بردن اصل مطلب که در مورد سردار بی بدیل لشکر 27 هست اصلاً قابل تحمل نیست تازه اونهم از جانب کسی که زمانی در لشکر، خودش اون بزرگوار رو درک کرده و به هر حال خودش هم کم و بیش پیرو همین سلوک بوده. در مورد شناخت ایشون شاید گفتن اینکه من هم ایشون رو خوب میشناسم و شاید ایشون هم به هاکذا خالی از لطف نباشه. و از زمان جنگ توو لشکر و بعد از جنگ هم توو سپاه و نیرو زمینی و لشکر 27. علی الخصوص زمانی که ایشون فرمانده لشکر 27 بود که با اومدن شهید مهتدی که از دوستان و فرماندهان گردان حقیر در لشکر در زمان جنگ بود ایشون رفت و پس از شهادت حاج سعید مهتدی که همراه حاج احمد کاظمی توو حادثه آنتونوف سپاه شهید شدن دوباره اومد شد فرمانده لشکر که با تقسیمات جدید سپاه در کشور ایشون شد فرمانده سپاه محمد رسول الله تهران(یعنی همون لشکر27 به سپاه ارتقاء یافت).

در مورد شناخت حاج همت هم که فکر نمیکنم که احتیاج به توضیح واضحات باشه که حقیر هم از تقریباً اوایل تشکیل لشکر27 اون بزرگوار رو میشناسم و اتفاقاً بخاطر همین براشفتم چون خوب میدونم و دیدم که اون بزرگوار چقدر افتادگی و متانت در مقابل بسیجیها و رزمندگان اسلام داشت و همیشه خودش رو پایینتر از اونها میدونست و خادم اونها وهمیشه شدیداً مراقب هوای نفسش بود که اسیر تکبّر و خود بزرگ بینی نشه اصلاً خدا میدونه که اون شهید بزرگوار خودش رو سپاهی و فرمانده و ... نمیدونست . بلکه خودش رو بسیجی میدونست و به این بارها و بارها افتخار کرد و به همه هم اعلام میکرد. [size=18][color=green]این یکی از صحبتهای اون بزرگواره::: [/color][/size]

[color=brown]زمان بازرگان به ما بر چسب چريک زدند! [/color]

[color=red]زمان بني صدر هم برچسب منافق![/color]


[color=indigo]الان هم بر چسپ خشک مقدسي و تحجر![/color]


[color=olive]هر قدمي که در راه خدا و بندگان مستضعف او برداشتيم ،برچسب بارمان کردند.[/color]

[color=darkblue]حالا روزي ده برچسب دشت مي کنيم ،[/color]

[color=blue] اما بسيجيان دلسرد نباشيد[/color]


[size=18][color=olive]حاشا که بچه بسيجي ميدان را خالي کند…[/color][/size]

.و بیشتر از این ناراحتم که خود حاج حسین هم این مطالبی که من گفتم رو هم خوب میدونه و با این حال اینطوری موضع گرفته!!! خب حالا شما بگو این موضع گرفتن ایشون با اینکه میدونه شهید همت چقدر افتاده و موقّر بودن یعنی که چی؟؟؟!!!

شما دقت کن به ادامه مطلب که حقیر نوشتم. در مورد شهید بزرگوار میثم شکوری که بین بسیجیها معروف بود به[b]برادر میثم[/b]

[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/shahid-meisam.gif[/img]

این تنها گوشه ای از سجایای اخلاقی اون بزرگوار و باقی فرماندهان دفاع مقدس و هاکذا شهید همت بود. برادر میثم مردی بود اهل تقوی و اهل شعار نبود. وقتی دستور سینه خیز میداد اول خودش پیراهنش رو در میاورد و لخت میشد و اونوقت روی خار و سنگ ها و بدترین جاهایی که زمین سخت بود سینه خیز میرفت و بعد بسیجیها رو ملزم به سینه خیز میکرد در صورتی که اونها با لباس سینه خیز میرفتند....

به هر حال ما باقیمونده های جنگ که لقب سردار و ... یدک میکشیم بیش از همه باید همونطور که مراقب انقلاب و نظام و ارزشهای دفاع مقدس هستیم باید اونها رو از تحریف و شائبه و ... هم حفظ کنیم. نه اینکه منکر یه سری واقعیات ارزشی هم بشیم.

یا علی مدد.

=======================================================================================================--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------


[quote]اگه قبول کنیم که ایشون جلوی تنبیه یک سرباز را توی جبهه گرفته باید تعجب کرد ، همه میدونیم که توی جنگ و کلا توی سیستم نظامی میگن تنبیه برای همه ، تشویق برای یک نفر....
چرا ؟ چون تنبیه برای کار اشتباه یک امر اجتناب ناپذیره ، چه بسا یک اشتباه ساده یک سرباز توی میدان نبرد اصلی میتونه کل یک عملیات را لو بده و ....

منظور سردار هم این بوده که برفرض درست بودن این مطلب مگه مطلب در مورد جنگ قحطی بوده که باید صاف این یه کار حال بهم زن را برای نشون دادن اخلاق و رفتار شهید همیت تیتر کنید بزنید ؟ کم مطالب کاملا مستند از اخلاق و رفتار و رشادتها توی 8 سال جنگ مگه هست ؟[/quote]

جناب joker (به نظرت اسمت مورد منکراتی نداره؟؟؟!!!!) شما خواهشاً در مورد اینکه سردار چه منظوری داشته تفسیر به رای نکن و از آب گل آلود ماهی نگیر.....!
تنبیهات بچه های بسیج و سپاه از اون تنبیهاتی که شما تووی ارتش شنیدی یا دیدی یا که خوندی خیلی تفاوت داشت. بعضیشون شدیدتر و بعضیشون هم شاید راحت تر. چون اساساً ماهیت بسیج و سپاه با ارتش متفاوت بود و اونها نیروی ارزشی بودن که خودشون با عشق و اراده خودشون برای حفظ انقلاب و اسلام و نظام و کشور و داوطلبانه اومده بودند عضو شده بودن و با عشق واراده و تصمیم خودشون میموندند و با همین عشق و ایمان بود که سخت ترین شرایط جنگ رو تحمل کردند و در سخت ترین شراط جنگی قرار گرفتن و با همه این اوصاف اون همه ایثار و رشادت از خودشون ثبت کردن.اونها از سر بیکاری و یا علاقه به نظامیگری و نظامی بازی و قدرت[b]((((قدیما همه مردم این اعتقاد رو داشتن که هر کی نظامیه حالا در هر رده ای، قدرت و نفوذش در مملکت از دیگران بیشتره که واقعاً نظام طاغوت شاهنشاهی این طور کرده بود و اینطور جا انداخته بود که خود حقیر با اینکه وقتی انقلاب شد سال 57 ده یازده سالم بیشتر نبود ولی قبل انقلاب رو خوب یادمه و مواردی هم برای خونواده خودمون رخ داده بود که این مطلب رو به عین دیده بودم))))[/b] نبود که اومده باشن توو این نهادها (اونموقع سپاه و بسیج نهاد بودن نه یک نیروی نظامی صرف) .برای همین تنبیهاتش هم کاملاً بر موازین شرعی و اسلامی و اخلاقی بودو نه اینکه نظامی صرف.

شما کار شهید شکوری(برادر میثم) رو که توو پست قبلیم گفتم رو هم لابد کاری حال به هم زن میدونی دیگه؟؟؟!!! به این دیدگاهها باید تاسف خورد که اصل قضیه رو نمیگیرین اونوقت میرین دنبال چه افکاری....!!
پس شما این روایت که وجود مقدس حضرت رسول (ص) با یارانشون در غزوه حنین بعلت کمبود آذوقه یکعدد خرما رو همگی در دهانشون مقداری میمکیدند و بعد به نفر بعدی میدادن رو هم نعوذاً بالله کاری حال به هم زن میدونی؟؟؟!!!!!! در صورتی که اون عزیزان که بحق مجاهدین فی سبیل الله بودند اصلاً به این جور سوسول بازیها فکر هم نمیکردن
. چون اگه میخواستن به این چیزا فکر کنن اصلاً جبهه نمیومدند چون جبهه پُر بود از کمبود وسایل رفاه و راحتی بهداشتی و آذوقه و آب و...(علی الخصوص زمان عملیاتها).
اما اونها براشون اولویتها چیزهای دیگه ای بود که ظاهراً شما ازشون بی اطلاعی عزیز.اگر غیر این بود مصداق آیه کریمه"یقاتلون فی سبیله صفّاً کانّهم بنیانٌ مرصوص" نمیشدند. و همگی ید واحده و صفها و دیوار آهنین که چون زنجیر به هم متصل بودند نمیشدند. و نمیتونستن مواقع مجروحیت و شهادت به هم دست بزنن که مبادا مریضی چیزی بهشون سرایت کنه!!!!
شما ظاهراً همه چیز رو از عینک و دریچه چشم خودت میبینی و بهش استناد هم میکنی و نه بر اساس داشته های اطلاعاتی و آگاهیت!!!
پس خواهشاً اگه در این امور، نظرات مغرضانه و بودار خط و خط بازی ندی....... حتم بدون کسی بازخواستت نمیکنه.....

یا علی مدد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
برادر عزیز.

حاج حسین هم که نیومده، به شهید همت خرده بگیره. کسی به حاج همت برچسب نزده که.

گفته شما چرا اومدید، بین این همه مطلب، یه همچین چیزی رو مطرح کردی.؟؟؟

حالا، من به طرز تهیه خبر هم شک دارم. این خبرگزاریه، خیلی خلاصه اش کرده، شاید سر و ته ماجرا هم زده باشه. مشروحش که در اختیار ما نیست.

من هم گفتم، موافق نیستم با این حرفش. اما نباید به خاطر یه همچین حرفی، شروع کنیم به تهمت زدن به ایشون. و همه ی محاسن ایشون رو زیر سوال ببریم.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سلام نجف جان
با تمام احترامی که برای شما غایل هستم ولی مجبورم در مورد مطلبتون صحبت کنم.

لطفا اینقدر سردارای بزرگمون رو با این جملات سخیف پایین نیارین. شما رو ارجاع میدم به صحبت دیروز سردار همدانی


((این چه اراجیفیه که در مورد سردارای بزرگ ما نوشته می شود.))
با تشکر
البته نجف جان منظورم اون سایت مذکور خدایی نکرده شما یه دل نگیرین شما سرور مایید

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
برادر نجف گرامي.
منظور دوستان چيز ديگري است.
البته من در اينكه سايت معلوم‌الحالي چون تابناك (كه در چند سال اخير، بوقلمون‌وار هر روز رنگ عوض كرده و با وزش هر بادي، مسيرش تغيير مي‌كنه!)، اين مطلب رو عيناً و با رعايت امانت آورده باشه يا كه خير! كما اينكه از انتخاب تيترش هم كاملاً مشخصه كه ظاهراً حب و بغصي در كارش هست و چندان هم صادقانه عمل نكرده (كه اگه اينطور بود، در متن فرمايشات سردار، موضوع مهم‌تر براي انتخاب تيتر اصلاً كم نبود!! ولي ...! بگذريم). ولي اگه اصل رو بر روي صحت كامل مطلب بذاريم، نمي‌شه حداقل سخن سردار رو كاملاً بپذيريم! حداقل انتخاب چنين واژگاني؛ اون‌هم در مصاحبه با روزنامه‌ها. وليكن فرمايش دوستان چون چيز ديگري هست.

مفهوم كلي اين هست كه شهيد همت اونقدر ويژگي‌هاي اخلاقي و مزاياي فراوان شخصيتي داشته كه شايد گفتن چنين خاطراتي، بيشتر از اونكه به ارزش‌هاي والاي اخلاقي اين شهيد بزرگوار اشاره كنه، بيشتر به شخصيت‌شون حمله كنه و مثلاً بهانه به دست مخالفان و مغرضان انقلاب و نظام بده كه بگن فرمانده‌هاشون چنين و چنان بودن.

شايد بهتر باشه ما هم در انتخاب كلام و واژگان‌مون دقت داشته باشيم و با انتخاب واژگان و متون چند پهلو، بهانه به دست دشمنان انقلاب و نظام نديم!! چه داخلي و چه خارجي.

حقيقتاً جمله‌ي حضرت امام (ره) رو بايد طلا گرفت كه گفت «هرگاه دشمنان قسم خورده این نظام از شما تعریف کردند، بدانید یک جای کارتان عیب دارد».

=====================================

علي ايحال، مسلماً برادر نجف، خاطرات دسته اول درخصوص اين شهيد بزرگوار و خاكي بودن ايشون كم ندارن (مثل واكس زدن كفش بسيجيان، غذا خوردن با ايشان؛ حتي در كمبود غذا و اكتفاء به كمترين‌ها، ممانعت از خوابيدن در زير باد پنكه و كولر و خوابيدن در گرماي وحشتناك خوزستان مانند بسيجي‌ها و بسياري موارد ديگه). پس خوشحال مي‌شم كه اين خاطرات برادر نجف رو هم مطالعه كنم.

اگه نجف عزيز موافقت فرمودن، اسم تاپيك رو تغيير داده و تاپيك رو به صورت مجموعه خاطرات شهيد همت، درمياريم.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
برداشت از اين مطلب به ديدگاه خواننده بستگي داره.بچه هاي سايت به داشتن چنين افتخاراتي كه خاكي ترين ستاره هاي عالم هستن افتخار ميكنن و اين خاطره اوج فروتني و بي ريايي سردار شهيد حاج همت رو نشون ميده اما مطمپن باشيد از ديد كساني كه اوج و عمق اين مطلب و مطالب اينگونه رو نميگيرن هيچ معنايي نداره و ازش سوء تعبيير ميشه.
مگر شهيد فهميده كم كسي بود كه حضرت امام رو ح الله (ره)در موردشون فرمودند رهبر 13 ساله؟
من و شما و خيلي ها ميفهميم اما كم نيستن كساني كه كار بزرگ اين شهيد و شهداي ديگه رو زير پا ميذارن و اون رو كم ارزش و يا بدون ارزش نشون ميدن كه از به زبون اوردنش شرم داريم.متاسفانه كساني كه افتخارات ايران اسلامي رو به چند بطري مشروب ميفروشن و در غرب و شرق براي ضربه زدن به افتخارات ما دارن تلاش ميكنن تا هويت ايراني اسلامي مارو لكه دار و كمرنگ كنن چشم و گوششون رو باز كردن براي مطلبي كه بتونن اونرو تغيير يا تعبيير به سوء كنن.در اينگونه خاطرات شكي نيست اما بايد دقيق بود.
اگر چه اونقدر بخندند و مسخره كنن تا......خودتون ميدونيد چشون بشه. اما بايد براي نسلهاي اينده هم اين افتخارات بدون تحريف باقي بمونن.
فداي همه دوستان ولايت مدار كه به بركت خون همين شهدا امروز افتخار نوكري امام خامنه اي روحي فداه رو داريم.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.