hexman 355 گزارش پست ارسال شده در مهر 89 در ساعت 2 نيمه شب به وقت محلي در تاريخ دوم اگوست 1990 ، زبده ترين نيروهاي گارد رياست جمهوري عراق (شامل لشگر يكم حمورابي ،لشگر دوم مدينه المنوره،لشكر سوم مكانيزه توكل علي الله و لشكر ششم موتوريزه بخت النصر) و نيرو هاي ويژه ارتش عراق هجوم به خاك كشور پادشاهي كويت را اغاز كردند. نقش محوري و اصلي ارتش بعثي عراق را در اين هجوم كماندوهاي ان ارتش بر عهده داشتند كه بوسيله هليكوپتر و قايق براي حمله به شهر كويت وارد خاك كويت شده و ساير نيروها نيز اقدام به تصرف فرودگاهها و دو پايگاه هوايي كويت نمودند. ارتش عراق براي حمايت از اين واحد هاي عمل كننده خود اقدام به گسيل نمودن 1 اسكادران هليكوپتر ميل 25 ،تعدادي زيادي هليكوپترهاي ترابري ميل 8 و ميل 17 و 1 اسكادران هليكوپتر بل 412 براي پشتيباني نيروهاي خود نمود.مهمترين ماموريت اين هليكوپترها نقل و انتقال و پشتيباني از كماندوها در شهر كويت و سپس پشتيباني از واحد هاي زميني پيشروي كرده در خاك كويت بود. نيروي هوايي ارتش عراق در ان مقطع داراي حداقل 2 اسكادران سوخوي 22، 1 اسكادران سوخو 25، 1 اسكادران ميراژ F1 و 2 اسكادران ميگ 23 بود.ماموريت اصلي نيروي هوايي عراق در ان برهه كسب برتري هوايي در برابر اندك حملات و مقاومت هاي محدود جنگنده هاي نيروي هوايي كويت كه از دو پايگاه هوايي موجود در خاك خود حملات شان را عليه متجاوزان انجام ميدادند ميشد.نيروي هوايي كويت در ان زمان شامل چندين فروند جنگنده ميراژ اف 1 و جنگنده داگلاس اسكاي هاوك ميگرديد. A-4KU Skyhawk هاي نيروي هوايي كويت [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/800px-A-4KUs_13Feb1991.jpg[/img] با وجود گذشت بيش از سه ماه از تهديدات و خط و نشان كشيدن هاي صدام براي كويت،مقامات كويتي تهديدات او را جدي نگرفته و ارتش خود را به حالت اماده باش در نياورده بودند و در زمان حمله ارتش صدام كاملا غافلگير گشتند.ارتش كويت نخستين نشانه هاي حمله نيروي زميني عراق را زماني دريافت كه يك دستگاه رادرا هوايي ارتش كويت(بالون) حركت يك ستون زرهي ارتش عراق به سمت جنوب را كشف كرد. نيروي هوايي ،زميني و دريايي كويت از نخستين ساعات حمله شروع به مقاومت در برابر ارتش بعثي نمودند اما از لحاظ تعداد نيرو و تجهيزات در برابر ارتش بعثي به شدت ضعيف يودند. در عمق خاك كويت، تيپ 35 ام از لشگر زرهي كويت كه مجهز به تانكهاي چيفتن، بي ام پي و توپخانه سنگين بود توانست با ايجاد درگيري پيشروي نيروي زميني ارتش عراق را در منطقه الجهرا در غرب شهر كويت را كند نمايد كه اين درگيري به جنگ پل ها شهرت يافته است. اما در جنوب لشكر 15 ام ارتش كويت به سرعت به سمت جنوب و به سمت مرزهاي عربستان صعودي عقب نشيني نمود تا از تيررس نيروهاي عراقي در امان باشد. نيروي دريايي كوچك و ضعيف كويت كه تنها مجهز به چند فروند قايق موشك انداز بود در اثر حملات هوايي جنگنده هاي عراقي نابود شدند. نيروي هوايي كويت نيز با دشمن درگير و چندين سورتي پرواز را عليه نيروهاي عراقي انجام دادند.اين نيرو در خلال عمليات نيروي هوابرد عراق بر فراز شهر كويت حملات زيادي را عليه نيروي زميني عراق انجام داده و تلفات زيادي را بر انان وارد ساخت. اما نهايتا در حدود 20 درصد از جنگند ه هاي نيروي هوايي كويت يا نابود شدند و يا به تصرف ارتش بعث درامدند. و 80 درصد باقيمانده نيز براي جلوگيري از تلفات بيشتر به خاك عربستان صعودي و بحرين گريختند.اين حجم از فرار هواپيماهاي نيروي هوايي كويت به حدي بود كه بسياري از انان به دليل ترافيكش شديد در باند پروازي پايگاه مجبور به برخاستن از بزرگراههاي مجاور پايگاه هوايي خود شدند. اين جنگنده ها بعد ها به همراه نيروهاي ائتلاف در عمليات ازاد سازي كويت به ايفاي نقش پرداختند.اما تا قبل از شروع عمليات ازاد سازي كويت در غالب "نيروي هوايي كويت ازاد" به همراهي نيروي هوايي عربستان در گشت زني هوايي در مرز هاي جنوبي عربستان با كشور يمن ميپرداختند . ارتش عراق به منطقه اي ساحلي در شهر كويت(Dasman) كه كاخ امير كويت در ان واقع بود حمله نمود،گارد سلطنتي كويت كه مجهز به تانكهاي M84 بود و همچنين توسط نيروهاي پليس محلي حمايت ميشد اقدام به دفع حمله نيروهاي ويژه تيپ هوابرد ارتش عراق نمود.اما سرانجام با ورود تكاوران نيروي دريايي ارتش عراق اين منطقه سقوط كرد.گارد سلطنتي و همچنين گارد ملي كويت بعد از سقوط منطقه بار ديگر به نيروهاي عراقي حمله ور شدند اما موفق به ازاد سازي ان نشدند و با وارد شدن تانكهاي گارد رياست جمهوري عراق به شهر و چندين ساعت نبرد سنگين موقعيت اشغالگران عراقي در شهر تثبيت شد. تانكهاي M84 ارتش كويت [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/800px-Kuwaiti_M-84.jpg[/img] همزمان با سقطو شهر كويت و منطقه (Dasman) ،امير كويت جابر الأحمد الصباح به بيابانهاي عربستان گريخت.او برادر كوچكتر و نانتي شيخ فهد الأحمد الجابر الصباح بود. شيخ فهد الأحمد الجابر الصباح كسي بود كه در زمان حمله نيروهاي متجاوز عراقي به منطقه (Dasman) اقدام به دفاع و دفع حملات عراقي پرداخته بود و توسط عراقي ها كشته شد وعراقي ها جسد او را بر روي يكي از تانكهاي خود بستند.. پس از فتخ كويت صدام علاء حسين علي را بعنوان دست نشادنده خود در كويت بر سر كار گمارد ولي در حقيقت علی حسن المجید التکریتی معروف به علی شیمیایی كويت را اداره مينمود. ترجمه از Hexman.military.ir به اشتراک گذاشتن این پست لینک به پست اشتراک در سایت های دیگر
REZAT1980 3,415 گزارش پست ارسال شده در مهر 89 این جنگ از نقاط مختلفی جالب توجه و در نوع خود بی نظیر است. به طور مثال: در این جنگ یک رکور بی نظیر ثبت شد. [size=18] رکورد سریعترین فرار جهان بعد از شروع جنگ . و برادران شیخ نشین ما در کویت، ناموس و وطن و .... رو به عاریه به برادران بعثی شون واگذار کردند.[/size] به اشتراک گذاشتن این پست لینک به پست اشتراک در سایت های دیگر
hexman 355 گزارش پست ارسال شده در مهر 89 جورج پيرو: اين جلسه نيز در مورد اشغال کويت توسط عراق است. صدام حسين: من شخصا نقشه حمله به کویت را کشيدم و از آنجا که کويت از لحاظ جغرافيا يک زمين باز است، اشغال آن احتياجى به نقشه و منابع قدرت ندارد. هر کسى که اندک تجربه نظامى داشته باشد، مىتواند يک نقشه مؤثر و موفق راطراحی کند. اشغالکویت حدود دو ساعت و نيم وقت گرفت و هميناندازه نيز براى آن وقت در نظر گرفته بودیم؛ ولى عملا اين امر نبايد بيش از يک ساعت وقت بگيرد. با توجه به محبت مردم کويت به من، تصرف کويت بايد در مدت زمان کمترى صورت مىگرفت. من در جلسات سابق نیز گفته بودم که مردم کويت از عراق خواسته بودند که آنها را از شر رهبرانشان نجات دهند. جورج پیرو: چگونه شهروندان کويتى اين خواسته خود را به اطلاع شما رساندند؟ صدام حسین: برخى از شهروندان و نه همه آنها اين علاقه را داشتند و ما اين علاقه آنها را احساس کرديم. جورج پيرو: نیروهای عراقی به چه علت به شهر ساحلی خفجی حمله کردند و چه کسی چنین دستوری داد؟ صدام حسین: من بودم که نقشه اين حمله را کشيدم و تصميم ندارم مسئوليت اقدامات خودم را به دوش ديگران بياندازم. بعد از تجربه جنگ هشت ساله با ايران از سال 1980 تا 1988 اين کار بسيار آسان بود. هر طرح نظامى نياز به اطلاعاتى در مورد جغرافياى منطقه، سلاح و توانائىهاى دشمن دارد. همچنين شناخت توانائىهاى خود، ميزان آموزش و امکانات لجستيکى و روحيه سربازان خودى لازم است. اصولا طرح حمله به شهر خفجى يک طرح ساده بود. زمين اين شهر مانند زمين شهرهاى جنوب عراق باز است و هيچ موانع طبيعى در آن وجود ندارد و تنها عامل نگرانى ما نيروى هوايى دشمن بود. جورج پيرو: آيا هدف حمله به شهر خفجى، مجبور کردن نيروهاى همپيمان به وارد شدن در يک جنگ زمينى با نيروهاى عراقى بود؟ صدام حسین:کارشناسان نظامى مىدانستند که هر حمله زمينى به نيروهاى ارتش عراق کار دشوارى است و دشمن براى حمله زمينى به عراق بايد حداقل دو ميليون سرباز داشته باشد؛ ولى دشمنان به راحتى از نيروى هوايى خود استفاده مىکردند و به اهداف ارتش عراق حمله کرده و سپس به پايگاههاى خود باز مىگشتند. اطلاعاتی که ما به دست آوردیمنشان مىداد که نيروهاى دشمن در منطقه اطراف خفجى مستقر بودند. به همين منظور ارتش عراق تصميم گرفت نيروهاى همپيمان را مورد تهاجم خود قرار داده و آنها را مجبور به جنگ زمينى نمايند. نيروهاى همپيمان به دنبال حمله عراق به آن منطقه از آنجا عقبنشينى کردند و از آن به بعد نيروهاى هوايى دشمن حملات پى در پى به مواضع ارتش عراق مىنمود و باعث شد که روز به روز خسارتهاى ما بيشتر شده و هر روز ما تعداد بيشترى از سربازان و از مهمات خود را از دست بدهيم. بدون اينکه دشمنى در پيش روى ما باشد. من با این سخن که نیروهای عراقی در خفجی شکست خورده و مجبور به عقبنشینی شدند مخالفم. نيروهاى ما در اصل تصميم نداشتند شهر را اشغال کنند و تنها به دنبال مسلط شدن بر مواضع نيروهاى همپيمان بودند. بعد از اينکه ارتش عراق با هيچ مقاومتى در آن منطقه روبرو نشدند، نيروهاى عراقى روز دوم با تصميم خود از آنجا عقبنشينى کرد. نيروهاى همپيمان تنها بعد از چند روز از عقبنشينى نيروهاى عراقى مطلع شدند. جورج پيرو: آيا هدف شما از اين حمله گرفتن اسير آمريکائى بود؟ صدام حسین:هر چند که اصول جنگ بر مبناى کشتن دشمن و به اسارت بردن آن است؛ ولى هدف عراق بعد از چهارده روز از تهاجم نيروهاى همپيمان به نيروهاى عراقی اين بود که خسارتهایى به نيروهاى دشمن وارد کنند.عراق نيز از در اختيار داشتن اسير آمريکائى بدش نمىآيد. به نظرمن گرفتن تعداد اسير آمريکائى تاثير بزرگى بر روحيه دشمن خواهد داشت. هجوم به خفجى شايد هم آن چنان مؤثر نبوده ولى در واقع ضرب شصتى به دشمن نشان داد و شايد اين حمله باعث شد آمريکائىها حملات هوايى خود را بيشتر کرده و حمله زمينى خود را براى مدت بيشترى به تاخير بياندازند.این حمله زمینیبايد مدتها پيش از اين صورت مىگرفت؛ ولى به عللى انجام اين حمله يک هفته به تاخير افتاد و باعث شد دشمن فرصت بيشترى براى حملات هوايى داشته باشد.اين امر باعث شد نيروى زمينى عراق بيش از پيش تضعيف شود. من تلاش عراق برای گرفتن اسيران آمريکايىبه منظورمتوقف کردن حملات هوايى نيروهاى همپيمان را به شدت رد میکنم. جورج پيرو: در مورد موشکهای بالستیکی که به طرف اسراییل شلیک شد بگویید. صدام حسین:خود من و نه شخص ديگرى دستور شليک موشکهاى بالستيک به اسرائيل را دادم؛زيرا هر چه بلا بر سر ما آمده از اسرائيل است. همه رويدادهاى مضر و منفى که براى عربها روى داده ناشى از اقدامات اسرائيل بوده است.اسرائيل در واقع سياستمداران آمريکایى را براى حمله به عراق تحريک کرده و دل آنها را نسبت به کشورهاى عربى پر از کينه و دشمنى مىکند. اسرائيل شروع کننده اين حملات بود؛ زيرا در سال 1981 تنها نيروگاه هستهاى عراق را مورد تهاجم قرار داد.از نظر عراق جنگ با اسرائيل هنوز ادامه دارد. جنگ 1991 به دو دلیل رخ داد. اول نفت و دوم اسرائيل. کويت در واقع تصميم نداشت عليه عراق اقدامى انجام دهد؛ ولى اين ايالات متحده بود که اين کشور را عليه عراق تحريک مىکرد. جورج پیرو: ولى مورخان بر اين باور هستند که اين عراق بود که جنگ را شروع کرد؛ نه کويت. صدام حسین: اين اقدامات کويت بود که باعث اين جنگ شد؛ ولى علل اصلى جنگ همان دو مورد است. من با این سخن که نیروهای عراقی در کویت شکست خورده و مجبور به عقبنشینی شدند، مخالفم. نيروهاىعراق در نتيجه تصميم دولت، دست به عقبنشينى زدند. ما با روسها بر سر عقبنشينى بحث و گفتگو کرديم و در نهايت عراق قبول کرد؛ ولىجنگندههای نيروهاى همپيمان در زمان عقبنشينىرسمى ارتش عراق از کویت، اين نيروها را هدف قرار دادند. طرح عقبنشينى نيروهاى عراقى از 12 آگوست 1990 تصويب شده بود؛ ولى هيچ کشورى از جامعه بينالملل يا حتى یک کشور عربى نبود که اين طرح را با عراق بحث و بررسى کند. فرانسوىها در ابتدا با اين طرح موافقت نمودند، ولى به دنبال فشار آمريکائىها مجبور شدند با طرح عقبنشينى مخالفت کنند. بعد از آن طرح روسهاعنوان شد و عراق نيز آن را پذيرفت. جورج پيرو: در مورد نامه حسین کامل به علی حسن مجید که به نام شما ارسال شده بود، بگویید.در اين نامه که از طرف صدام مطرح شده بود از على حسن مجيد خواسته شده بود که ارتش عراق هر آنچه ممکن است در بازسازى عراق به کار آيد را از کويت به عراق منتقل کند. صدام حسين: این سخن تنها یک اتهام بیاساس است. روال عادى نامهنگاریهاى دولتى اين است که چنين نامهاى از ديوان رياست جمهورى ارسال شده باشد، در حالى که حسين کامل حتى منشى هم نبود. وى فقط يک وزير در دولت عراق بود و معروف است که حسين کامل شيوه خاصى را براى اداره امور دارد. جورج پیرو: منظور از «هر آنچه که در بازسازى عراق به کار مىآيد» که در نامه درج شده، همان وسايلى است که ارتش عراق با خود به کويت آورده يا اينکه وسايلى است که در عراق وجود داشته است؟ صدام حسین: من به هر حال به ارتش دستور ندادمتا وسايل ارتش کویتو دارايىهاىاین کشور به عراق منتقل شود. شايد منظور، برخى تجهيزات کويتى است که وزرا معمولا از آن استفاده مىکنند مانند برق، آب و وسايل حمل و نقل و گوشىهاى تلفن. اين در واقع يک پيام ساده وزير به يک وزير ديگر بود که از ديگرى مىخواهد وسايلى که نيروهاى عراقى با خود به کويت برده بودند را بازگرداند. در واقع داراییهای کویت به هیچ عنوان سرقت نشد. جورج پيرو: آيا سران عراق اجازه داشتهاند که به اسمشما و از طرفشما نامهنگارى کنند، بدون اينکه شما اطلاع داشته باشيد يا دستور آن را داده باشيد؟ صدام حسین: هميشه همه جا افراد بد وجود دارند و به هر حال «حسين کامل» اکنون مرده است.من اطلاعى ندارم که ديگران نيز بدون اطلاعمن چنين دستوراتى را داده باشند.اين نامه يک نامه رسمى نبوده و تنها راه براى نامهنگارى دولتى و رسمى از طريق ديوان رياست جمهورى به على حسن مجيد است؛ به خصوص در وضعيت شخصى همانند حسين کامل. جورج پيرو: در مورد تعداد بالاى سربازان عراقى که به اسارت آمريکائىها در آمدند، چه میگویید؟ اينکه سران عراق از تعداد بالاى اين اسرا که به 86743 نفر رسید، تعجب کرده بودند. صدام حسین:به اسارت رفتن اين تعداد از سربازان عراقى هيچ تاثيرى بر روحيهارتش نداشت. اين اسرا مسئلهاى نبود که روحيه ما را متزلزل کند. بالاخره جنگ است و بد شانسى وخوش شانسى دارد. اسراى عراقى در واقع اسير نبودند، زيرا به دنبال جنگ هر گونه وسايل تماس و ارتباط قطع شد و کمبود غدا به وجود آمد و سربازان دچار گرسنگى شدند، در نتيجه آنها به عربستان سفر کرده و در آنجا پناهنده شدندو گرفتار نيروهاى همپيمان شدند. حملات سال 2003 که تعداد اسيران کمترى داشت، تاثيرى بسيار بيشترى از حملات 1991 داشت.علت تعداد بالاى اسراى عراقى در جنگ 1991 در واقع شرايط جنگ در آن زمان بود. تعداد کم يا زياد اسرا به هيچ وجه به معناى وضعيت جنگ يا پايان و نتيجه آننیست؛ همانطور که عراق در جنگ با ايران پيروز شد، ولى در واقع ايرانىها تعداد بسيار بيشترى از سربازان عراقى را به اسارت گرفته بودند. تعداد اسرا هيچ تاثيرى بر روحيه جنگ نداشته و باعث نمىشود فرماندهان طرحهاى نظامى خود را تغيير دهند. نيروهاى همپيمان نیز در نهایت وبه محض امضاى معاهده صلح توسط عراق، سربازان به اسارت گرفتار شده عراقى را آزاد کردند. جورج پيرو: علت اینکه 45 اسیر نیروهی همپیمان را با آن وضعیت ناگوار در رسانهها نشان دادید چه بود؛ به خصوص اینکه مصاحبه با اسيران جنگى در رسانهها، برخلاف معاهده ژنو است. صدام حسین:در مورد اسيران جنگى، به خصوص خلبانان بريتانيايى، آنها فقط از نحوهاسیر شدنخود صحبت کردند. برخى از ايناسیران را کشاورزان دستگير کرده بودند و برخى ديگر توسط مردم عادى به اسارت گرفتار شده بودند. ارتش عراق در همه جا نبوده و بر همه چيز مسلط نبود و اطلاع دقيقى از نحوه برخورد مردم عادى با اين اسرا نداشت، زيرا نيروهاى همپيمان تماس اين گروهها را با يکديگر قطع کرده بودند. هیچگونه شکنجهای علیه اسیران جنگی در عراق صورت نگرفت و شايد مردم عادى برخوردهاى غير مناسبى با افرادى که به اسارت آنها در مىآمدند، داشتند.هر کسى که ادعایى برخلاف اين داشته باشد، مسئوليت گفتهها و سخنان خود را دارد. از آنجا که وسايل ارتباطى توسط نيروهاى همپيمان در جنگ 1991 قطع شده بود، بدين جهت ارتش از اين موارد اطلاع پيدا نکرد،ولى در واقع آذيت و آزار بدنى اسيران جنگى، مانند سوزاندن موهاى يک اسير، حماقت استو از سربازانفهمیده ما بر نمىآيد.در واقع هيچ دليلى وجود ندارد که شکنجه اسيران جنگى توسط ما را اثبات کند. http://www.sedayeshia.com/showdata.aspx?dataid=1045 به اشتراک گذاشتن این پست لینک به پست اشتراک در سایت های دیگر
xx222ir 23 گزارش پست ارسال شده در مهر 89 سلام . از تاپيكي كه ساختيد تشكر مي كنم . ================================================= چند تا سؤال براي من پيش آمد . [quote]نيروي هوايي كويت نيز با دشمن درگير و چندين سورتي پرواز را عليه نيروهاي عراقي انجام دادند.اين نيرو در خلال عمليات نيروي هوابرد عراق بر فراز شهر كويت حملات زيادي را عليه نيروي زميني عراق انجام داده و تلفات زيادي را بر انان وارد ساخت. اما نهايتا در حدود 20 درصد از جنگند ه هاي نيروي هوايي كويت يا نابود شدند و يا به تصرف ارتش بعث درامدند. و 80 درصد باقيمانده نيز براي جلوگيري از تلفات بيشتر به خاك عربستان صعودي و بحرين گريختند.اين حجم از فرار هواپيماهاي نيروي هوايي كويت به حدي بود كه بسياري از انان به دليل ترافيكش شديد در باند پروازي پايگاه مجبور به برخاستن از بزرگراههاي مجاور پايگاه هوايي خود شدند. [/quote] آيا عراقي ها ، فرودگاههاي كويت را بمباران نكردند ؟ كه اين حجم از هواپيماها توانستند از دست عراقي ها فرار كنند . [quote]امير كويت جابر الأحمد الصباح به بيابانهاي عربستان گريخت.[/quote] آن زمان اين گونه نقل مي شد كه هليكوپترهاي آمريكائي ، امير كويت را نجات داده اند . كدام يك درست است ! به اشتراک گذاشتن این پست لینک به پست اشتراک در سایت های دیگر
Sajed 282 گزارش پست ارسال شده در مهر 89 [quote] صدام حسین:در مورد اسيران جنگى، به خصوص خلبانان بريتانيايى، آنها فقط از نحوهاسیر شدنخود صحبت کردند. برخى از ايناسیران را کشاورزان دستگير کرده بودند و برخى ديگر توسط مردم عادى به اسارت گرفتار شده بودند. ارتش عراق در همه جا نبوده و بر همه چيز مسلط نبود و اطلاع دقيقى از نحوه برخورد مردم عادى با اين اسرا نداشت، زيرا نيروهاى همپيمان تماس اين گروهها را با يکديگر قطع کرده بودند. هیچگونه شکنجهای علیه اسیران جنگی در عراق صورت نگرفت و شايد مردم عادى برخوردهاى غير مناسبى با افرادى که به اسارت آنها در مىآمدند، داشتند.هر کسى که ادعایى برخلاف اين داشته باشد، مسئوليت گفتهها و سخنان خود را دارد. از آنجا که وسايل ارتباطى توسط نيروهاى همپيمان در جنگ 1991 قطع شده بود، بدين جهت ارتش از اين موارد اطلاع پيدا نکرد،ولى در واقع آذيت و آزار بدنى اسيران جنگى، مانند سوزاندن موهاى يک اسير، حماقت است و از [size=24]سربازان فهمیده [/size]ما بر نمىآيد.در واقع هيچ دليلى وجود ندارد که شکنجه اسيران جنگى توسط ما را اثبات کند. [/quote] آخيش چقدرم فهميده هستن اين سربازا دوستان اگه فيلم هاي جنايات صدام رو ديده باشن به عمق اين فهميدگي پي ميبرن پيشنهاد ميكنم كه كتاب خاطرات بدل صدام كه الان اسم دقيقش يادم نيست رو حتما بخونند (البته كتابش يخورده نايابه و من از يه دست فروش تو اهواز خريدم) توي اين كتاب هم به فهميدگي (شما بخونيد توحش) سربازان و افسران بعثي در حق اسراي ايراني و هم وطنان خودشون پي ميبريد به اشتراک گذاشتن این پست لینک به پست اشتراک در سایت های دیگر
hexman 355 گزارش پست ارسال شده در مهر 89 [quote]آن زمان اين گونه نقل مي شد كه هليكوپترهاي آمريكائي ، امير كويت را نجات داده اند[/quote] سلام فكر نميكنم اينگونه بوده باشه.چون يك جايي خوندم كه امير كويت در زمان حمله عراق به كاخ در حال خوشگذراني بوده!! و بصورت نيمه لخت توسط محافظانش با خودرو فراري داده ميشه به خاك عربستان.. به اشتراک گذاشتن این پست لینک به پست اشتراک در سایت های دیگر
Guardian 16 گزارش پست ارسال شده در مهر 89 خدا لعنت کنه این صدام ملعون رو.این دیگه دست همه رو تو پر رویی از پشت بسته.خود آشغالش هر جنایتی که فکر بکنیم انجام داده.بمب شیمیایی شکنجه نیست؟زجری که الان جانبازهای شیمیایی میکشن از هر شکنجه ای بدتره.اونم مردم عادی و کشاورزها رو سر مردم ریختن؟اسرای ایرانی رو کشاورزها تو اردوگاه اسرا زیر شکنجه میکشتن؟اینها حتی یک وزیر ایرانی رو زیر شکنجه شهید کردن.اونم کار مردم عادی بود؟رد شدن از رو زخمی با تانک شکنجه نیست؟آخه یکی نبوده بهش بگه مرتیکه عوضی بی پدر،این خزعبلات رو از کجا در میاری و میگی؟اگه سربازهات فهمیده بودن که حرف تورو گوش نمیدادن و بی دلیل با عالم و آدم نمیجنگیدن.اینو باید میدادن دست مردم کرمانشاه خودمون تا حالشو جا بیارن تا دیگه جرات گفتن این چرتو پرتا رو نداشته باشه.حیف شد که دستمون بهش نرسید.واقعا حیف شد. به اشتراک گذاشتن این پست لینک به پست اشتراک در سایت های دیگر
hexman 355 گزارش پست ارسال شده در مهر 89 اشغال كويت صدام واقعن ديوانه بود اما چه كسي در مقابل ميتوانست نه بگويد. صدام كويت را متهم ميكند كه نفتهاي منطقهء «الرميلة» را دزديدهاند. صدام اظهار ميدارد كه كويت از نفت منطقهء ياد شده، معادل 28 ميليارد دلار بهرهبرداري كرده است و خواستار كل منطقهء الرميله و الحاق آن به عراق ميشود. صدام در نطق تلويزيوني، كويت را به خيانت متهم ميسازد و كمكهاي ميليارد دلاري اهدايي كويت در جنگ با ايران را فراموش ميكند. صدام مرخصي نيروهاي ارتش و سربازان را لغو ميكند و خواستار اعزام متولدين سالهاي بعد به سربازي ميشود. واحدهاي جديدي به سرعت تشكيل ميشوند. از نظر نظامي، ارتش او آمادهء يك ريسك جديد است؛ اما بايد اوضاع داخلي كويت را هم آماده كند تا دست كم عذرش نزد برخي از محافل پذيرفته شود. دستگاه اطلاعات و امنيت عراق تلاش زيادي ميكند تا سياستمداران مخالف كويتي و همچنين فلسطينيان ساكن كويت را كه اغلبشان طرفدار صدام بودند، تحريك نمايد. صدام ميگويد: «با احمد سعدون و محمد القادري از جبههء دموكراتيك صحبت كردهايم.» صدام مدعي است كه آنها با اصرار خواستار اين هستند كه عراق كويت را تصرف كند تا اين سرزمين را از دست حكام آن نجات دهد و تأكيد ميكند كه عراق اين كار را خواهد كرد. «ما به برادرانمان كمك خواهيم كرد و اين دولت فاسد را طرد خواهيم نمود. نيروهاي ما تا كنج خانههايشان پيش خواهند رفت. ما آنها را وادار ميكنيم كه تحت امر ما باشند.» سرانجام به تاريخ ژوئن 1990، نيروهاي عراقي به سمت مرز كويت اعزام ميشوند. 30 هزار نفر با تجهيزات كامل به منطقه اعزام شدند تا هستهء اوليهء اشغال كويت را تشكيل دهند. كساني كه از جنوب عراق ميآمدند ميگفتند كه تانكها و ستونهاي نظامي به سمت مرز كويت در حركتند. در اين باره از صدام سؤال كردم. وي اين مسئله را تأييد كرد و گفت: «ما فقط چند لشگر را براي احتياط به جنوب فرستادهايم. ممكن است برادران ما در كويت در مبارزه عليه آلصباح به كمك ما احتياج پيدا كنند.» وي با اين سخنان، اشغال كويت را مورد تأييد قرار داد. شمارش معكوس براي جنگ آغاز شده بود. مذاكراتي كه در جده با ميانجيگري عربستان سعودي ميان هيأت عراقي به رياست «عزت ابراهيم الدوري» و هيأت كويتي به رياست نخست وزير و وليعهد كويت (سعد عبدالله سالم الصباح) در جريان بود، با شكست مواجه ميشود. در جريان اين مذاكرات، كويت پيشنهاد عراق در رابطه با ميدان نفتي الرميله و همچنين جبران خسارتهاي ادعايي عراق را نپذيرفت. عراق ادعا ميكرد كويت نفت الرميلة را سرقت كرده است. هيأت عراقي به بغداد بازگشت و مرز ميان دو كشور بسته شد. در ساعت 2 بامداد دوّم آگوست 1990، صدها تانك T-72 عراقي از مرز دو كشور در العبدلي گذر ميكنند. تقريبن 350 دستگاه تانك، پايتخت كويت را مورد حمله قرار ميدهند اما با مقاومت قابل توجهي روبهرو نميشوند. تنها تعداد اندكي از نيروهاي كويتي، در مدخلهاي ورودي، مقاومت اندكي از خود نشان ميدهند. نيروي هوايي كويت به عربستان گريخته و تعداد 36 فروند جنگندهء ميراژ اف-1 را به آن كشور ميبرد. ارتش صدام موفق شد مراكز مهم از جمله قصر امير كويت و ايستگاه راديو تلويزيون را به سرعت تحت كنترل خود درآورد. هنگام تصرف قصر، نيروهاي عراق با مقاومتي از جانب نيروهاي كويتي به فرماندهي امير فهد (برادر امير جابرالصباح) روبهرو شدند. اميرفهد به همراه نيروهاي محافظ امير جابرالصباح، عليرغم سنگين بودن حملهء تانكهاي عراقي، از قصر شجاعانه دفاع ميكند. اميرفهد تا آخرين لحظه همچنان جنگيد تا با گلولهء سربازان صدام از پاي درآمد و بعد از آن ديگر آتش مقاومت خاموش شد. امير حابرالصباح و ديگر اميران كويت با فرار به عربستان سعودي نجات يافتند. معارضين عراقي كه رژيم صدام از آنها دم ميزد و دستاويز رژيم عراق براي اشغال كويت بودند و صدام ادعا ميكرد كه قصد كمك به آنها براي خلاصي از خاندان آلصباح را دارد، هيچكدام حاضر با همكاري با اشغالگران نشدند. ژنرال راننده: حسين كامل حسن به تاريخ چهارم آگوست 1990، صدام ابتدا حكومت پادشاهي كويت را به جمهوري تبديل كرد، سپس دولتي جديد به رياست سرهنگ «علاء حسين علي» را در كويت تشكيل داد. علاء حسين علي در سال 1379 در كويت محاكمه و جرم خيانت و همكاري با رژيم عراق، به اعدام محكوم شد. صدام ادعا ميكرد كه علاء حسين علي يكي از افسران ارتش كويت است كه انقلاب را عليه رژيم پادشاهي رهبري كرده است. اما اين ادعا دروغ بود. حاكم واقعي كويت، همسر دختر بزرگ صدام، «حسين كامل حسن» بود. او سگ هار اما وفادار صدام بود كه دوران شغلي خود را به عنوان يك پليس معمولي آغاز كرد. سپس به فضل و كرم صدام، ارتقاء مقام يافت و رانندهء ويژهء رئيس جمهور سابق عراق (احمد حسن البكر) شد. حسين كامل تا زماني كه البكر از دنيا رفت و رژيم به دروغ شايع كرد كه او به علت سكتهء قلبي مرده است، رانندهء مخصوص البكر بود. البته البكر با سم كشندهاي مسموم شد و اين كار نيز توسط همان سگ هار صدام، يعني رانندهء البكر به وقوع پيوست. حسين كامل در غذاي البكر سم ريخت. پاداش اين كار وي نيز، پلههاي ترقي بود كه توسط صدام برايش محيا گشت. خوشحالي نافرجام چند روز پس از اشغال كويت، پايتخت اين كشور به شهر اشباح تبديل شد. به جز تعداد اندكي كه فرصت فرار پيدا نكردند، همهء مردم شهر را ترك كرده بودند. خيابانها خلوت شده بود و تنها سربازان عراقي جولان ميدادند. در بغداد، خبري فوري را پخش كردند مبني بر اينكه علاء حسين علي (حاكم دست نشاندهء صدام در كويت) آمادگي خود را براي انجام مذاكرات با عراق دربارهء مسائل مرزي اعلام كرده است. صدام، عزت ابراهيم الدوري را براي انجام مذاكراتي كه هيچگاه انجام نشد، تعيين كرد و بدين ترتيب، نمايشي بعد از نمايش ديگر به اجرا درآمد. اما آنچه به بازيهاي مسخرهء صدام مهر پايان زد، اعزام نيرو به خليج فارس از سوي ايالات متحده و به دستور جرج بوش (پدر) بود. ابتدا تفنگداران دريايي ايالات متحده به همراه هفتاد فروند كشتي اعزام شدند. سپس هواپيماهاي پيشرفته از پايگاهايشان در انگلستان به سمت پايگاههاي تركيه و عربستان سعودي به پرواز درآمدند. بمبافكنهاي سنگين B-52 نيز از پايگاه ديگوگارسيا در اقيانوس هند، عازم ماموريت بر فراز عراق شدند. وقتي اخبار ورود نيروهاي آمريكايي و متحدين به خليج فارس پخش شد، همه حتا صدام نيز دچار يأس و نااميد شدند؛ اما همچنان به اشغال كويت ادامه دادند. از آنجايي كه سردمداران رژيم بعث ميدانستند مدت زيادي در كويت باقي نخواهند ماند، با خود ميگفتند بايد تا آنجا كه ميتوانيم، سرقت كنيم. صدام به عدي دستور داد گروههايي براي سرقت و غارت كويت و مصادرهء اشياء گرانقيمت اين كشور تشكيل دهد. آنها طلا، جواهرات، اشياء قديمي و ارزهاي مختلف خارجي را به سرقت برده و منازل مردم را غارت كردند. تمام سردمداران رژيم بعث در غارت اموال كويت دست داشتند. عدي، اتومبيلهاي آلماني از نوع مرسدس بنز و ب.ام.و و اساب و وسائل ويلاها، خانهها و دستگاههاي تهويه را سرقت ميكرد. تمام وسائل باارزشي كه حتا در هتلها، بيمارستانها و سوپرماركتها موجود بودند، توسط عدي غارت شده و به سرقت رفتند. بقيهء مكانها و مؤسسات، سهم سارق ديگر، يعني حسين كامل حسن بود. بهرهء او، اتومبيلهاي غيرآلماني، مواد غذايي، ساعتهاي گرانقيمت و وسائل الكترونيكي بود. يكي از افسران عراقي در خاطرات خود گفته است كه عدي و حسين كامل بر سر سرقت اموال مردم از كويت اختلاف شديد پيدا كردند و همين اختلاف در آينده تشديد شد و منجر به فرار حسين كامل و برادرانش از عراق و سرانجام اعدامشان توسط صدام گرديد. به زودي بازارهاي عراق، مملو از كالاهاي مسروقه از كويت گرديد؛ به گونهاي كه همهء مراكز فروش، كالاهاي مورد نياز خود از طريق حسين كامل تهيه ميكردند. او گروههايي را براي غارت و گروههايي ديگر را براي فروش اموال به غارت رفته تشكيل داد و ميليونها دلار از راه فروش اموال مسروقهء مردم كويت، به حساب اين جنايتكار واريز شد. http://www.ghatreh.com/news/5741873.html به اشتراک گذاشتن این پست لینک به پست اشتراک در سایت های دیگر
hexman 355 گزارش پست ارسال شده در مهر 89 حكايت جواهرفروش كويتي علي شيميايي گروههايي را براي سرقت اتومبيلها و كالاهاي ديگر تشكيل داد. يك روز به او اطلاع ميدهند كه جواهرفروشي ساكن در ويلايي در اطراف كويت، بيش از صد كيلو طلا و جواهرات و ساعتهاي بسيار گرانقيمت دارد. علي شيميايي بلافاصله مزدورانش را به اين ويلا اعزام ميكند. آنها جواهرفروش نگونبخت را بلافاصله ميكشند و طلا و جواهرات و اشياء گرانقيمت او را غارت ميكنند و آنها در تابوتي قرار ميدهند و پرچم عراق را بر آن ميپيچند و اعلام ميكنند كه جنازهء يكي از نيروهاي عراقي است كه در صحنهء نبرد شهيد شده است. تابوت را به بغداد انتقال داده و از آنجا به مزرعهء شخصي علي شيميايي در اطراف بغداد منتقل ميكنند. علي شيميايي به جاي اينكه به افرادش كه يك افسر و سه سرباز بودند، پاداش دهد، آنها را فورن اعدام ميكند و جنازهشان را در ملأ عام در معرض ديد مردم قرار ميدهد و اعلام ميكند كه اين افراد اقدام به سرقت طلا از كويت كردهاند. تلويزيون عراق هم تصاوير آنها را پخش كرده و تهديد ميكند كه هركس دست به سرقت بزند، مجازاتش اعدام بدون محاكمه خواهد بود. آغاز پايان روز 15 ژانويه 1991، سازمان ملل متحد، آخرين مهلت براي عقبنشيني عراق از كويت را تعيين كرد. متحدين تهديد كردند كه اگر ارتش عراق عقبنشيني نكند، كويت را با زور آزاد ميكنند. دستگاههاي تبليغاتي صدام و حزب بعث، در مقابل اين تهديدات، تهديدات ديگري را مطرح كردند: «ما آخرين سرباز آمريكايي در كويت را آتش ميزنيم؛ به بوش درس فراموش نشدني خواهيم داد؛ عراق را به ويتنامي ديگر تبديل ميكنيم؛ [color=red][b]آمريكاييها بايد تعداد زيادي كيسهء جسد سفارش دهند؛ [/b][/color]بوش خواهد فهميد كه ما قادر به پيروزي در نبرد هستيم؛ كويت، كور آمريكاييها و متحدانش خواهد شد . . . و ديگر شعارهاي پوچ و بياساس و بدون پايه.» مردم عراق گمان ميكردند صدام در آخرين لحظات از كويت عقبنشيني ميكند. ولي صدام ديوانهء جنگ و خونريزي بود و تصور ميكرد با موشكهاي دوربرد و تانكها و هواپيماهاي جنگي، ارتش آمريكا را شكست داده و درس فراموش نشدني به آنها خواهد داد. خانوادهء صدام براي در امان ماندن از آسيب، به اردن فرار كردند. كارواني از اتومبيل، شبانه آنها را منتقل كرد. عدي و محافظانش، ساجده و دخترانش . . . حتا خانوادههاي وزيران و سران حزب بعث به الجزاير و از آنجا به برزيل و تعدادي هم به موريتاني رفتند. عدي از اردن به ژنو نزد عمويش «برزان تكريتي» رفت و تنها صدام و قصي در بغداد ماندند. سرانجام در پايان مهلت تعيين شدهء سازمان ملل، در صبح روز 16 ژانويه 1991، بمبافكنهاي سنگين اف111 و اف117 متحدين، بغداد را به شدت كوبيدند. سپس ساير هواپيماها وارد صحنه شدند و بمبافكنهاي سنگين بي-1 مقرهاي احتمالي صدام را با بمبها و موشكهاي پرقدرت سنگرشكن هدف قرار دادند. تقريبن تمامي تأسيسات حياتي بغداد، در همان شب اوّل حمله، از كار افتادند. صدام در همان شب بمباران، بعد از آنكه از طرق مزدوران اطلاعاتي خود در عربستان سعودي خبردار شد كه امشب بغداد بمباران ميشود، اين شهر را ترك كرد. او و پسرش قصي و من نيز به همراه آنها به منطقهء «الدجيل» رفتيم. اين منطقه در فاصلهء 90 كيلومتري بغداد قرار دارد. در آنجا خانههايي در صفوف منظم احداث شده است كه ظاهرشان، نشان نميداد كه يك منطقهء نظامي باشد؛ بلكه خانههايي معمولي به نظر ميرسيدند. وارد يكي از آن خانهها شديم. در زير تمام اين منازل، پناهگاهي است كه به خارج از خانه راه دارد. درختان انبوه، جادههاي وسيع و راه ورود و خروج به پناهگاها را پوشانده بود. صدام بيشتر اوقات را در اين مكان به سر ميبرد و مرا به جاي خودش براي بررسي اوضاع به بغداد ميفرستاد. من از مناطقي كه توسط هواپيماهاي متحدين بمباران شده بودند و همچنين از نيروهاي مستقر در كويت، عليرغم حملههاي شديد هوايي، ديدار كردم. دستگاههاي تبليغاتي رژيم، شجاعت صدام را ميستودند و به مردم ميگفتند كه رهبر معظم با وجود بمباران شديد متحدين، با سربازانش ديدار كرد و احوال آنها را جويا شد؛ اما نميدانستند كه رهبر بزرگ اعراب! از ترس شديد در پناهگاههاي الدجيل و ديگر نقاط خود را مخفي كرده است. صدام واقعن انسان بزدلي بود و من تصور نميكردم وي تا اين حد ترسو باشد. نيروهاي عراقي مستقر در كويت، در وضع يأس و نااميد كنندهاي به سر ميبردند. راههاي كمكرساني به آنها به خاطر حملههاي هوايي متحدين بسته شده بود. من بودم كه به نام صدام و براي بالا بردن روحيهها از نيروها ديدار ميكرد. صدام در آن ايام حتا تا مرز بصره نيز نيامد؛ چه برسد به كويت. او در پناهگاه ويژهء خودش سنگر گرفته بود. اين پناهگاه بسيار بزرگ بود و يك ميدان وسيع در جلو داشت كه به منزلهء يك فرودگاه كوچك عمل ميكرد و در آن دو فروند جنگندهء شكاري ميگ-29 و چند دستگاه خودروي ارتشي قرار داشتند. اين پناهگاه، داراي 4 اتاق بزرگ با درهاي آهنين بود و حتا اتاق بزرگي براي تشكيل جلسات در آن وجود داشت. صدام در تمام لحظات، آمادهء فرار بود و تا زمان عقبنشيني ارتش عراق از كويت، در همين حالت به سر ميبرد. «طارق عزيز» از مسكو به بغداد بازگشت و اعلام كرد كه عراق آمادگي دارد از كويت عقبنشيني كند. براي اولين بار بود كه عبارت شكست از زبان سران رژيم شنيده ميشد. آمريكايي خواستار تسليم بيقيد و شرط عراق بودند. هواپيماهاي آمريكايي در روزهاي آخر، اعلاميههايي را پخش ميكردند كه در آنها، سربازان عراقي را به تسليم فرا ميخواندند. در اين اعلاميهها، نيروهاي عراق به ترك جنگ تشويق ميشدند و به آنها گفته ميشد كه هيچ راهي جز تسليم شدن ندارند منبع :پست قبلي به اشتراک گذاشتن این پست لینک به پست اشتراک در سایت های دیگر
reza-m 0 گزارش پست ارسال شده در مهر 89 این کویت هم با این سقوط یکدفعه ایش آبروی اعراب رو برد باید بیاند و از بر و بچ مستقر در غزه یاد بگیرند با چنگ و دندون غزه رو نگه داشتند و یه وجبش رو ندادند واقعا این عرب ها از غیرت چیزی می دونند !!! ؟؟؟ 1 به اشتراک گذاشتن این پست لینک به پست اشتراک در سایت های دیگر
ninos 22 گزارش پست ارسال شده در مهر 89 چرا برادر دورتر میری همین بچه های خودمون توی 8 سال چیکارا که نکردند تا کشور به دست یاغی ها نیفته به اشتراک گذاشتن این پست لینک به پست اشتراک در سایت های دیگر
hexman 355 گزارش پست ارسال شده در مهر 89 [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/1167421372_0854.jpg[/img] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/Gulf-war-affectees-still-await-compensation.jpg[/img] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/xin_02120330172793132606140.jpg[/img] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/1167421372_6000.jpg[/img] به اشتراک گذاشتن این پست لینک به پست اشتراک در سایت های دیگر
ahvazWolf 4 گزارش پست ارسال شده در مهر 89 خيلي از خوزستاني ها اون زمان تو كويت بودن......... يكي ميگفت كه يه سرباز عراقي رو به جرم تجاوز تو ملا عام اعدام كردن......البته ممكنه براي تبليغات بوده باشه در كل براي كويتي كه ميخواست براي كمك به عراق عليه ايران سه تا جزيره بهش اجاره بده همچين عاقبتي خيلي دل نشينه .........اسم اون جزاير فيلكه ـ بوبيان و ام رصاص بوده ( البته گفته ميشه كه از اون جزاير بدون قرارداد هم استفاده ميكرده عراق ولي بعد از تهديد كويت توسط ايران بحث قرارداد به كلي منتفي ميشه ) به اشتراک گذاشتن این پست لینک به پست اشتراک در سایت های دیگر
embassador 3 گزارش پست ارسال شده در مهر 89 با سلام. عراق به كويت حمله كرد چون اين خواست و مصلحت آمريكا بود!!!! آمريكا به صدام حسين چراغ سبزشو داده بود! و براي همين اونا اينطوري جولان دادن تو كويت!!! اما بعد آمريكا به دليل: 1- اثبات مصلح اجتماعي دنيا( پليس/سرباز جهاني) و 2-براي كنترل ايران و انقلاب بايد دليلي براي ماندن و حضور در خاورميانه داشته باشند، 3-استقرار بيش از پيش نيروهاش و گسترش پايگاه هاش تو خليج فارس 4- كنترل شاهراهاي نفتي جهان! 5- افزايش قدرت و ماندگاريش در خليج فارس و نزديكي با رژيم صهيونيستي! 0 0 0 0 0حمله عراق به كويت يه حمله كاملا از پيش برنامه ريزي شده در جهت منافع آمريكا بود. به اشتراک گذاشتن این پست لینک به پست اشتراک در سایت های دیگر
F35 10 گزارش پست ارسال شده در مهر 89 صدام عروسك خوبي براي غرب وشرق بود فقط يك سگ دست اموزي بود كه بهش مي گفتن بگير ميگرفت در غير ان صورت وجود پاچه گرفتن نداشت. به اشتراک گذاشتن این پست لینک به پست اشتراک در سایت های دیگر