najaf47

مهم/حتما بخوانید/تأمّل در گویش استراتژي و رهبري امام خميني(ره) در دفاع مقدس

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

بسمه تعالی

با سلام

[i][size=18][color=red]سلسله مقاله ای مهم و مبسوط در چند بخش، اختصاصي از فارس:[/color][/size][/i]

[b][size=18][color=green]نگاهي به گفتمان استراتژي و رهبري امام خميني(ره) در دفاع مقدس[/color][/size][/b]


[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/A0860919.jpg[/img]
[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/untitled%7E3.jpg[/img]


[b][size=18][color=green]خبرگزاري فارس:حضرت امام (ره) با بكارگيري گفتماني نوپديد مبتني بر متون شباهت نما به فرهنگ اصيل صدر اسلام و ائمه عليهم السلام دست به طراحي استراتژئي زد كه از ديد "انتخاب عقلائي " و "رئاليسم " امري ناممكن و محال مي نمود .[/color][/size][/b]

[b][color=blue]بخش(1)[/color][/b]

[b][color=blue]* چكيده [/color][/b]
اين مقاله به بررسي رهبري امام خميني در دفاع مقدس از دو زاويه ي استراتژي امام (ره) و رهبري ايشان دردفاع مقدس مي‌پردازد و مبتني بر گفتمان نو پديد حضرت امام (ره) و بكارگيري عناصر و مفاهيم آن، استراتژي امام (ره) در جنگ را تبيين و ترسيم مي‌كند و پس از مشخص نمودن استراتژي ايشان به عنوان بستر تحقق اهدف جنگ تحميلي به ترسيم ابعاد رهبري ايشان براي نيل به اين استراتژي مي‌پردازد. زواياي دو گانه اين مقاله از گفتمان شباهت محور (به فرهنگ صدر اسلام و ائمه اطهار عليهم السلام) به ترسيم الگوي استراتژي امام رسيده و مبتني بر چهره‌هاي سه گانه رهبري امام (ايدئولوگ، فرمانده، بنيان گذار) درصدد چگونگي رهبري امام (ره) براي نيل به اين استراتژي در جنگ تحميلي مي‌پردازد و ضمن اشاره به اهداف و ابزارهاي استراتژي امام، به رهبري امام به عنوان رهبر معنوي، رهبر سياسي و رهبر نظامي براي نيل به اهداف استراتژي ايشان مي‌پردازد.
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
[b][color=blue]واژگان كليدي :[/color][/b] امام خميني، رهبري، استراتژي، رهبري سياسي، رهبري معنوي، رهبري نظامي گفتمان، گفتمان شباهت محور، متن شباهت‌نما
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

[b][color=blue]* مقدمه و چارچوب نظري [/color][/b]

امام (ره) به عنوان رهبر ايدئولوژيك انقلاب ، اصول و زمينه عقيدتي پيدايش انقلاب را در قالب نظامي از انديشه و تفكر به عنوان پيشوانه فكري و نظري انقلاب در مكتب فكري جديدي ارائه كرد. اين مكتب فكري كه براساس آن تعريف جديدي از انسان، جامعه، جهان و جايگاه انسان در نظام هستي ارائه مي‌شود،جايگاه همه مسايل را در منظومه فكري آن مشخص كرده و راه حل مشكلات جامعه و راه رسيدن به نظام مطلوب را پيشنهاد مي‌دهد و به عنوان كتاب راهنمايي است كه چگونگي ترميم و بازسازي يك جامعه را ارايه مي‌دهد. منوچهر محمدي معتقد است: ايدئولوگ يا راهگشاي فكري انقلاب، نه انتخابي است و نه انتصابي، بلكه بر پايه مقبوليت نظريات اوست {كه يك مكتب فكري با رهبري يك ايدئولوگ قابليت تبديل شدن به گفتمان حاكم بر جامعه را دارد}. در نتيجه بر پايه مقبوليت نظرات يك ايدئولوگ مردم به او معتقد مي‌شوند و دعوتش را به خاطر اصالت پيام و حقيقت انديشه‌اش مي‌پذيرند (منوچهر محمدي، ، 1381، ص 48).
بسته به اين كه مكتب فكري ارايه شده از سوي رهبر تا چه حد اصالت و حقانيت داشته باشد و حاوي چه ميزان از ارزش‌هاي علمي، اخلاقي و علمي باشد كه بتواند ايمان و اعتماد مردم را جلب كند، مي‌تواند موجبات پاي‌بندي، تعهد همگاني و فداكاري مردم را در تحقق آن فراهم نمايد. گفتمان نيز با بكارگيري "ايدئولوژي مبتني بر همين مكتب فكري به وجود مي‌آيد و در پي دست‌يابي به نتايج علمي و برانگيختن احساسات مردم است " (بشيريه ، 1372، ص 82) امام خميني با ارائه چهره هاي مختلف يك رهبر نقش ها و كار ويژه هاي خاصي را ،در قالب رهبري سياسي، معنوي و نظامي در فرايند جنگ نشان داده كه صاحب نظران مبتني بر نظريات رهبري، سه چهره ي متفاوت از آن ارائه داده اند. (محمدي، 1381ن ص 57-33 و 99-67)

[b][color=blue]1- رهبران فكري يا ايدئولوژي پرداز:[/color][/b] با ايفاي نقش ايدئولوگ يا بنيان گذار مكتب فكري انقلاب و طرح ايدئولوژي انقلاب

[b][color=blue]2-. رهبران بسيج گر يا كاريزمائي: [/color][/b]كه با ايفاي نقش قهرمان يا فرمانده كل عمليات انقلاب نقش بسيج گري فعالي در اين مرحله دارد و به دليل خصوصيات كاريزمائي، داراي مهارت فراواني در تحريك مردم به عمل سياسي (و نظامي) است، سلاح او زبان و نطق و بيان اوست كه به وسيله آن مكتب فكري انقلاب را ساده و عامه فهم مي كند ( بشيريه، حسين، 1372، ص 92)
يك رهبر فرمانده، معمولاً داراي پايگاه اجتماعي وسيع، نبوغ، استعداد و خلاقيت ويژه اي مي باشد كه با كسب مقبوليت كافي از ميان گروه هاي انقلابي نقش غير قابل انكاري را در سمت و سوي تحولات انقلابي ايفا مي كند، رهبري اين فرمانده از سويي متكي بر ايدئولوژي و از سوي ديگر معطوف به مديريت است و تداوم پيوند بين گذشته و آينده انقلاب را تضمين مي كند. بنابراين " او كتاب ناطق انقلاب است و استراتژي و تاكتيك مبارزه، بسيج نيروها، جبهه گيري ها و شعارهاي عملي را تعيين مي كند و به ارزيابي نيروها و امكانات مي پردازد و انقلاب را از بن بست ها، مهلكه ها و پرتگاه ها نجات مي دهد " (محمدي، 1381، ص 49) اين بحث كه در رهبري سياسي و نظامي امام متجلي مي شود در بحث رهبري سياسي و نظامي نشان خواهد داد كه چگونه رهبري امام به عنوان فرمانده، جنگ را اداره كرد وادامه داد.

[b][color=blue]3. رهبران سياست گذار و مدير:[/color] [/b]كه با ايفاي نقش زمامدار حكومت انقلابي يا سياست مدار و معمار جامعه پس از انقلاب، مباني قدرت انقلابي را تحكيم و خود انقلاب را نهادينه مي كنند و هم در عرصه نظري و هم در عرصه عملي به تثبيت و استقرار نظام جديد كمك مي كند. بنابراين در اين شرايط وجود رهبراني كه درهر سه نقش حضور داشته اند بسيار مغتنم است ( شفعيي فر، 1384، ص 18 و 17)بر همين اساس، برخي معتقدند كه علي رغم تفاوت ها و تمايزات سه چهره ي رهبري و گاه تعارضات آن ها، ايده آل ترين و موفق ترين نوع رهبري انقلاب، آن است كه هر سه چهره رهبري در شخص واحدي جمع باشد ( محمدي، 1381، ص 50 و بشيريه، 1372، ص 92)
بنابراين بسياري از اعمال، فعاليت ها و اقدامات پس از انقلاب فقط به صرف نظر وخواست چنين رهبري مشروعيت پيدا مي كند و قانوني مي شود: اين امر بدان سبب است كه رهبران انقلابي به خصوص اگر كاريزمائي و داراي هر سه چهره رهبري باشند، داراي نوعي قدرت موسس ومشروعيت بخش هستند و تا زماني كه نظام جديد و نهادها و ساختارهاي آن استقرار نيافته اند - و حتي پس از آن - اين رهبران فوق همه نهادها و قوانين قرار مي گيرند و مردم و نهادها نيز ايفاي اين نقش را پذيرا مي شوند. ( شفيعي فر، 1384، ص 19).

[color=olive]حضرت امام (ره) نيز با ايجاد يك گفتمان در قالب ايدئولوژي و مكتب فكري و هدايت جامعه و ساختار هاي قدرت در خصوص اولويت بخشي به جنگ به عنوان فرمانده، و ايجاد پلي بين ايدئولوژي و مديريت با استفاده از رهبري معنوي خود، همچنين با ايفاي نقش بنيان گذار به نهادسازي و مشروعيت بخشي به آن در عرصه جنگ پرداخته و با تاسيس بسيج، نهادمند كردن سپاه، شوراي عالي پشتيباني جنگ و... به اين نهادها مشروعيت و وجاهت قانوني دادند كه در بخش رهبري امام (ره)در جنگ به بخشي از آن اشاره خواهد شد.

بنابراين اين مقاله بررسي دو گانه‌اي است كه از يك سو به تبارشناسي پيدايش و ظهور گفتمان جنگ تحميلي به منزله‌ي يكي از حوزه‌ها و منظومه‌هاي نمادين رهبري امام خميني در طراحي استراتژي جنگ تحميلي و از سوي ديگر مبتني بر گفتمان امام(ره) در جنگ به استراتژي و نقش ايشان در رهبري معنوي، سياسي و نظامي جنگ مي‌پردازد. [/color]

[url=http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8907141555]فارس[/url]


[color=blue][size=24]ادامه.....[/size][/color] icon_rolleyes

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[size=9]بسمه تعالی

با سلام[/size]

[b][color=blue]بخش(2)[/color][/b]

[b][color=blue]* 1- گفتمان جنگ تحميلي [/color][/b]

[b][color=green]الف) ضرورت پرداختن به گفتمان جنگ تحميلي[/color] [/b]
همانا كاربرد زبان، نشانه‌ها، نمادها و استعاره‌ها براي بيان وضعيت سوژه‌هاي گفتمان جنگ در برابر تهاجم عراق و همچنين بازتاب دنياي ناخودآگاهانه‌ي مردم ايران در مقابله با دشمن را مي توان در ميزان مقبوليت و رضايتمندي افراد جامعه از استراتژي برخاسته از گفتمان حاكم دانست. (چرا كه نشانه‌ها، نمادها و استعاره‌ها در روانكاوي، كليد ورود به ناخودآگاه فردي و جمعي به شمار مي‌رود)
در همين راستا منظومه دال‌هاي گفتمان جنگ تحميلي و نظام معنايي، دلالتي و نمادين آن را مي -توان بخشي از ادبيات سياسي نوپديد حضرت امام (ره) دانست كه از طريق نشانه‌شناسي و روان كاوي عناصر زباني (نشانه‌ها و نظام دلالتي، نمادها و استعاره‌ها) تحليل شده و عناصر بيگانه ستيزي آن برجسته و آشكار مي‌گردد. اين اثر به دنبال ناديده گرفتن چند عليتي بودن جنگ تحميلي و گفتمان آن نيست. بلكه به دنبال راهي است كه رهبري امام خميني در جنگ تحميلي را از زاويه‌اي متفاوت (تبارشناسانه، نشانه شناسانه و روان كاوانه) كالبد شكافي نمايد و در ضمن به جنبه‌هاي "پنهان " در درون گفتمان نوپديد امام در جنگ تحميلي و "عناصر بيگانه ستيزي " در آن به گونه‌اي مستند بپردازد.
با توجه به اينكه زبان پيوند تنگاتنگي با ميل سياسي، انسان سياسي، ايدئولوژي و قدرت دارد،بنابر اين مبتني بر آن مي توان به "زبان در عين كاربرد " يا "امر گفتماني " به منزله يك عنصر فرهنگي و يك "امر سياسي " پرداخت. و از طريق تحليل آن مي‌توان به دنياي پنهان و ناشناخته‌اي از "امر سياسي " و "هستي سياسي " پي برد. اين بدان دليل است كه به نظر نگارنده نبايد تمامي هستي شناسي سياسي يك كشور را در ساختارهاي سياسي، قدرت و دولت خلاصه كرد بلكه ساختارهاي زبان و كاربردهاي آن را نيز مي‌توان بخشي از هستي سياسي دانست. بنابر اين پرداختن به گفتمان حضرت امام مي تواند ما را در امر تحليل فرايند جنگ تحميلي و مشاركت مردم به مثابه ميزان رضايتمندي آنان از گفتمان نو پديد امام(ره) كمك نمايد
به نظر نگارنده، عدم آگاهي كافي از همبستگي‌هاي نرم‌افزاري و ظريف در تحليل و مطالعه جنگ تحميلي عراق بر عليه ايران در رابطه با گفتمان جنگ تحميلي مي تواند محقق را به نتايج متفاوت و گاه متعارض برساند؛ همبستگي‌هايي كه همه در بستر يك گفتمان واحد تعريف ميشود. چرا كه ازنظر گروه‌هاي مخالف با جنگ، گفتمان پذيرفته‌ شده‌ي آنان است كه در تقابل با گفتمان مسلط و حاكم قرار مي‌گيرد كه اين گفتمان مخالف مي‌تواند بر مبناي "رئاليستي " با انتخاب عقلائي نيز همراه گردد. بنا براين در تبيين جنگ تحميلي و عوامل موثر بر آن، ما بايد از نگاه سخت افزاري، يعني قدرت تسليحات، ژئوپليتيك و اقتصاد به سمت ديدگاه نرم‌افزاري، يعني بررسي ساختارهاي معنايي زبان، فرهنگ و گفتمان حركت كنيم چرا كه جنگ يك "پديده‌ي چند وجهي " است.
اين رويكرد در مطالعه جنگ با انتقادي ضمني به رويكردهاي "رئاليسم " و "انتخاب عقلاني " در حوزه‌ي مطالعات جنگ همراه بوده است؛ رويكردهايي كه با تاكيد بر يكسان پنداري كشورها و غفلت از ساختارهاي فرهنگي - گفتماني و جنبه‌هاي جمعي ناخودآگاه و پنهان معتقدند كه كشورها و دولت‌ها داراي يك رشته منافع ملي عيني و بيروني در جهان خارجي و ارجحيت‌هاي پيشيني معيني هستند كه فارغ از تاثير ساختارهاي غير مادي و فرهنگي - گفتماني در محيط بين الملل و منطقه‌اي به پيگيري و تعقيب آن مي‌پردازند. يا اينكه تصميم‌گيري‌هاي عرصه جنگ بر مبناي يك منطق ابزاري و انتخاب عقلاني است.

[b][color=green]ب: تعريف گفتمان [/color][/b]
در اين اثر، واژه‌ي "گفتمان " به گونه‌اي مترادف و هم معنا با واژگان "سخن " در نظم گفتار "متن " ، زبان، "كنش - گفتار " و "كردار گفتاري " به كار رفته است. گفتمان، كاربرد زبان به سان كردار اجتماعي است، كاركردي اجتماعي كه رابطه‌اي ديالكتيكي با ابعاد اجتماعي ديگر دارد. به طور عام كاربرد زبان، متن، گفتار، تعاملات و ارتباطات كلامي تحت عنوان گفتمان مورد بررسي قرار مي گيرند. در اينجا منظور اصلي از گفتمان به شيوه‌اي از متن و گفتار باز مي‌گردد كه از زاويه‌ي ديدي خاص به وقايع و تجربيات ما معنا مي‌دهد.
گفتمان در خلاء توليد نمي گردد، بلكه در فضايي از باورها و معاني نظام مند و در بستر و درون يك جامعه به وجود مي آيد. دو فضاي اساسي و متفاوت كه گفتمان درون آن‌ها رشد مي‌يابد، يكي فرهنگ و ديگري ايدئولوژي است.

[b][color=green]ج) هويت برخاسته از گفتمان [/color][/b]
از عناصر اصلي كه يك گفتمان به آن معنا مي دهد،مفهوم "بيگانه " و "دشمن "است كه ريشه در تمايز بين "هويت ما " و "هويت بيگانه " دارد و به دو گانگي رويارويي در عرصه نبرد معنا مي‌دهد. اين تمايز كه در جنگ تحميلي از گفتمان حاكم بر ژئوپليتيك جهان و منطقه و تقابل آن با گفتمان نوپديدي كه امام خميني (ره) در انديشه‌ي ژئوپليتيك ايجاد كرد سرچشمه مي‌گيرد، باعث معنادهي به هويت فردي، جمعي، سياسي و اجتماعي "ما " و هويت "دشمن " و "بيگانه " مي‌شود. هويتي كه از ديدگاه حاكم بر ژئوپليتيك به معناي غربي آن با مرزهاي وستفاليائي و مرزهاي ملي معنا مي يابد و هر آنچه كه در خارج از مرزهاي ملي قرار دارد "بيگانه " و "دشمن " و آنچه كه در درون مرزها قرار گرفته است را "هويت ما " محسوب مي‌كند. در گفتمان نوپديد امام (ره) در عرصه ژئوپليتيك به عنوان فضاي معرف هويت مشترك جمعي، امام با تحت الشعاع قرار دادن آموزه‌هاي ژئوپليتيك كه به وسيله آن پديده قدرت در چارچوب تمايزات و ويژگي‌هاي سرزميني و جغرافيايي مورد مطالعه قرار مي‌گرفت، ضمن رد و انكار نهايي اهميت تقسيم بندي‌هاي سرزميني، مفاهيم بنيادين ژئوپليتيك مانند حكومت، مرز و قلمرو را با توجه به نقش آفريني‌هاي مذهب دچار تغيير و تحول نمود و اسلام را به صورت ماهوي وارد مفاهيم ژئوپليتيك نمود و به قول محمد اقبال، شاعر و فيلسوف مسلمان (1938-1877) كه مي‌گويد "اسلام به طور ماهوي غيرسرزميني است " (N.S.sheik,2003) امام (ره) نيز با ايجاد گفتماني كه منكر مرزهاي سرزميني است، هويت سياسي - اجتماعي جديدي را تعريف نمود كه "هويت ما " و "هويت بيگانه " را در جنگ در قالبي مذهبي قرار مي‌داد.
و به همين لحاظ عناصر هر يك از هر دو هويت امكان حضور در حوزه متداخل مرزهاي سرزميني ايران و عراق را داشت كه مي‌توان از پيام‌ها و نامه‌هاي امام در رد و طرد منافقان درون سرزميني و برون سرزميني و برخي از پيام‌هايي كه خطاب به مردم مظلوم و مسلمان عراق به عنوان هويت جمعي مشترك با مسلمانان ايران از سوي امام (ره) صادر شده است نام برد.
با توجه به اينكه در ترسيم اهداف جنگ ترسيم جغرافيا و گستره‌ي مبارزه شرط تعيين كنندگي دارد، امام (ره) نيز با دشمن شناسي و خودشناسي جمعي كه در بحث هويت "ما " و "دشمن " از آن سخن رفت معتقد بود كه گستره‌ي مبارزه‌ي ما جنگ در برابر همه نابرابري‌هاي دنياست ايشان معتقد بودند كه "جنگ ما، جنگ با عراق و عربستان و شيوخ خليج فارس نيست؛ جنگ ما، جنگ اسلام است عليه تمام نابرابري‌هاي دنياي سرمايه‌داري و كمونيسم " و در همين راستا گستره‌ي جنگ را جهاني مي‌دانستند: در كشور الان مبتلاي به جنگ است؛ آن هم نه جنگ با يك دولت پوسيده‌اي مثل صدام، جنگ با همه، همه قدرت‌ها دنبال اين هستند " چرا كه "دشمن اصلي [نزد مستكبران] اسلام است، نه ارتش است، نه روحانيت است و نه جمهوري اسلامي، نه حكومت اسلامي ". بنابراين امام (ره) بر مبناي گستره و جغرافيايي مبارزه به ترسيم اهداف استراتژي خود مي‌پردازد
اين تحقيق بر آن است كه براي بررسي رهبري امام خميني (ره) در جنگ به سراغ "جهان نمادين " گفتمان نوپديد امام (ره) در "جنگ " به عنوان بن مايه‌هاي طراحي استراتژي ايشان رفته و به وسيله تحليل بينامتني گفتمان‌هايي كه امام به آن‌ها تمسك جسته (منظور از تحليل بينامتني اين است كه تحليلگر، كاربردهاي معنايي - دلالتي و نمادين مشترك و رايج در متن‌ها و نظم گفتماني يك دوره‌ي تاريخي - زماني خاص از يك جامعه را بررسي مي‌كند و به تحليل نظام معنايي - دلالتي و نمادين در دال‌هاي مشترك در اين متن‌ها و نظم گفتماني مي‌پردازد. (فركلاف، 1379، ص 132)
به بيان استراتژي امام خميني (ره) در جنگ مي‌پردازد.

[url=http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8907141555]فارس[/url]

[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/491870710_orig.jpg[/img]
[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/16_8906301202_L600.jpg[/img]

[size=24][color=blue]ادامه.....[/color][/size] icon_rolleyes

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[size=9]بسمه تعالی

با سلام[/size]

[b][color=blue]بخش(3)[/color][/b]

[b][color=blue]* 2- استراتژي نظامي ايران در جنگ مبتني بر گفتمان امام (ره) [/color][/b]

[color=olive]در تحليل اوليه از گفتمان نو پديد امام (ره) بايد گفت كه گفتمان امام (ره) يك گفتمان شباهت نماست. منظور از گفتمان شباهت نما اين است كه سوژه‌هاي گفتمان قدرت به دنبال برقراري يك شباهت بين هويت "ما " با "آنان " است. آنچه كه اين "گفتمان شباهت " به وجود آورد، همان "متن شباهت نما " است. متن شباهت نما، متني است كه در اولين گام تمام شباهت‌هاي بين هويت "ما " و "هويت اسلامي اصيل " را برجسته مي‌كند. در گام دوم به دنبال شباهت‌هايي مي گردد كه پنهان هستند و سعي در پيدا كردن اين شباهت‌ها و آشكار كردن آن‌ها دارد و در گام سوم، دست به شباهت سازي مي‌زند و شباهت‌هاي جديد و تازه‌اي به وجود ‌آورده و تفاوت‌هاي اين دو را در حاشيه نگه مي‌دارد. . (اديب زاده، 1385، ص 15-12) هدف اين شكل و محتوا از متن گفتماني، همگون سازي خويشتن ايراني با هويت اسلام اصيل صدر اسلام است
عناصر شباهت نما به فرهنگ اسلام و صدر اسلام كه در تبيين و تعيين استراتژي و ادامه جنگ نقش كليدي داشت، سه عنصر مفهومي بسيار مهم بود كه توسط روحانيون ترويج مي‌شد كه عبارت بودند از: [/color]
[b][color=darkred]1- تبيين وجوب ادامه دفاع تا رفع فتنه و عامل تجاوز،[/color][/b] كه آيه "و قاتلو هم حتي لاتكون فتنه " به عنوان مبناي آن و شعار اصلي مبلغان و نيز سرتيتر اصلي اطلاعيه‌هاي نظامي قرارگاه‌هاي تاكتيكي در جبهه‌ها بود، حضرت امام (ره) نيز مبتني بر اين اصل، جنگ را يك دفاع سازش ناپذير به شرط برچيده شدن بساط حزب بعث به عنوان عامل فتنه در منطقه مي‌داند و با نماد قرار دادن ايران به عنوان نماد اسلام و عراق (حزب بعث) به عنوان نماد كفر هرگونه سازش را با آن‌ها منتفي مي‌داند: "الان اسلام به تمامي در مقابل كفر واقع شده است و شما بايد از اسلام پايداري كنيد و حمايت كنيد و دفاع كنيد ... اينها الان هجوم كردند بر اسلام و ما بايد دفاع بكنيم و ابداً قضيه‌ي صلح و قضيه سازش در كار نيست و ما اصلاً مذاكرات نمي‌كنيم... بله اگر اينها كنار از همه جا بروند و بيرون بروند از همه جا و تسليم بشوند، ما آن وقت ممكن است به واسطه اينكه بين مسلمين خيلي چيز نشود ما هم يك سكوتي بكنيم والا مادامي كه اينها دستشان اسلحه است ما هم اسلحه‌مان ايمان است، سلاحمان اسلام است " (امام خميني، 8/7/59)
در همين راستا ايشان در مقطعي از دوران جنگ، در صورت كنار رفتن حزب بعث به عنوان عامل فتنه به دليل اينكه استراتژي دفاعي ايشان "عقيده " بنيان بود و نه "مرز " بنيان با بيان اينكه "جنگ ما، جنگ عقيده است و جغرافيا و مرز نمي‌شناسد " (امام خميني، پيام قطعنامه 598، 29/4/67) شرط دريافت غرامت را منتفي اعلام نمود و فرمود: "اگر عراق دست بردارد، اين حزب از عراق برود و گم شود سراغ كارش و مردم عراق خودشان، اين مردم مظلوم خودشان براي خودشان حكومت تعيين كنند، يك شاهي از آن‌ها نمي‌خواهيم ". (صحيفه نور، ج 16، ص 194) و از شروط صلح در صورت ابقاي حزب بعث (به عنوان عامل فتنه) را معرفي متجاوز، مجازات او و دريافت غرامت جنگي مي‌دانستند "ما حاضريم صلح كنيم، ولي نمي‌شود متجاوز را مجازات نكرد و غرامت تجاوز را نگرفت، اسلام هم چنين اجازه‌اي را نمي‌دهد ". (صحيفه نور، ج 16، ص 490)

[b][color=darkred]2- مفهوم دومي كه در جبهه‌ها و در جنگ ترويج مي‌شد؛[/color] [/b]تقبيح سازش در برابر دشمن كه محور اصلي شعارهاي آن،متن شباهت نماي "هيهات منا الذله " بود كه در جاي جاي شهرها و روستاها و نيز محورهاي عملياتي ديده مي‌شد
امام (ره) با شباهت جويي به ائمه اطهار (عليهم السلام) در طرح ريزي استراتژي جنگ به الگوي معصومين، جامعه را براي تقرب به آن گفتمان آماده مي‌كرد و مي‌فرمود: "همان طوري كه اولياي ما عليهم السلام نشان دادند كه در مقابل مستكبران گاهي با تبليغ و گاهي با اسلحه بايد ايستاد و مستكبران را بايد جاي خودشان نشاند، ما هم الگوي آن ها را و تبعيت از آن‌ها را مي‌پذيريم "و "ما كه ادعا داريم پيرو [ائمه عليهم السلام] هستيم، ما كه اعتقاد داريم كه دنباله‌رو اولياء هستيم، ما هم بايد اين طور باشيم، با لفظ كه نمي شود بايد با قدرت پيش برويم و با قوت با دشمن مقابله كنيم ".
و برگرفته از شباهت با كربلا و صدر اسلام مي‌فرمود: "شما اي ملت اسلامي ايران! بر سر دو راهي مي‌باشيد، راه سعادت و افتخار ابدي در سايه پر افتخار جهاد براي خدا و دفاع از كشور و راه ذلت و ننگ ابدي ... من اميد واثق دارم كه ملت ما تن به ننگ نداده و نخواهد داد ". (صحيفه نور، 27/7/59) اين متن شباهت نما كه شباهت خود را با متن فرمايش سيد الشهداء در كربلا نشان مي‌دهد عمق تاثيرگذاري و تاثيرپذيري گفتمان امام را منبعث از فرهنگ عاشورا نشان مي‌دهد؛ "الا و ان الدعي بن الدعي قد ركز بين اثنتين بين السله و الذله و هيهات منا الذله " "آگاه باشيد كه اين مرد زنا زاده و پسر زنا زاده (ابن زياد) مرا بين دو امر مختار كرده است، يا با شمشير جنگيدن و شربت شهادت نوشيدن و يا تن به ذلت و خواري دادن و چقدر ذلت از ما دور است " (تهراني، 1407، ص 56)

[b][color=darkred]3- مفهوم سومي كه در جبهه‌هاي نبرد به آن شباهت جسته مي شد، [/color][/b]مفهوم و شعار "ما اهل كوفه نيستيم، علي تنها بماند " بود كه به صورت "ما اهل كوفه نيستيم، امام تنها بماند " بروز يافته بود. (شيرازي، سليماني، 1380، ص 118)
آنچه كه در تعيين استراتژي‌ها در زمان جنگ مهم است اهداف و ابزار تحقق آن مي‌باشد كه بر مبناي آن ميزان تحقق و رسيدن به اهداف در طراحي استراتژي‌ نظامي جنگ مورد بهره‌برداري قرار مي‌گيرد. و در نهايت آنچه كه مهم است سنخيت اهداف با ابزار از حيث كيفيت در طراحي استراتژي مي‌باشد كه امام (ره)در عرصه داخلي عمل به تكليف و در عرصه منطقه‌اي و بين‌المللي نفي هرگونه تجاوز و سازش پذيري تحميلي را هدف و مبناي استراتژي خود قرار مي‌دهد. كه در ذيل به آن مي پردازيم.

[b][color=blue]* استراتژي امام (ره) در عرصه منطقه‌اي و بين‌المللي[/color] [/b]

امام در راستاي استراتژي دفاع و نفي هرگونه تجاوز و گسترش اراضي در گفتمان انديشه نوين خود معتقد بود كه : "ما بايد به همه كشورهاي منطقه بگوييم كه اسلام به ما اجازه نمي‌دهد كه حتي يك وجب از ملك شما و از مملكت شما تصاحب كنيم ما دفاع داريم مي‌كنيم از شما و از كشور خودمان، ما دفاع از نواميس شما مي‌كنيم. ما دفاع از علماي شما مي‌كنيم. ما دفاع از متدينين شما مي كنيم. ما دفاع از ملت شما مي‌كنيم. لكن بعد از اينكه ان شاء الله پيروزي حاصل شد، كشور شما مال خود شماست و كشورهاي منطقه مال صاحبانش هست و كشور اسلامي به يك وجب از خاك ديگران طمع ندارد، لكن نمي‌گذارد كه كساني كه طمع در مملكت خودش دارند و كساني كه تعدي كردند به كشور ما، نمي‌گذارد آنها به راه حيات خودشان ادامه بدهند ". (فروغي جهرمي، 1374، ص 27) و مبتني بر ژئوپليتيك نو پديد خود كه همان اسلام اصيل بود معتقد به صلح پايدار بودند. "صلح يكي از اموري است كه ما به تبع اسلام قبول كرديم، صلح اسلامي، صلحي كه برادر مي‌شوند بعد از صلح، و ما طالب اين صلح هستيم، اما صلحي كه اصلاً اعتنا نكنند به اين كه جنايت كردند در اين جا و اعتنا نكنند به اين كه غراماتي وارد شده ... اين اسمش صلح نيست " (صحيفه نور، ج 17، ص 48) و هرگونه صلح تحميلي را در گستره‌ي جنگ اعتقادي و عزت مدار و شرافتمندانه نفي مي‌نمودند: "صدام گمان كرده است با اين نحو جنايات ميتواند صلح را بر ما تحميل كند و حال اين كه هر يك از جنايات، او را از صلح دور و ما را در دفاع مصمم تر مي‌كند ". (صحيفه نور، ج 18، ص 63)
از ديگر مباني استراتژي امام (ره) در سطح منطقه‌اي و بين المللي كه جنگ و وقايع سياسي و اجتماعي را بر مبناي آن هدايت مي‌كردند سازش ناپذيري ايشان بود كه هرگونه شرط عقب نشيني و صلح را منوط به سه شرط معقول و منطقي عقب نشيني دشمن، تعيين متجاوز و پرداخت غرامت براي پايان جنگ مي‌دانست و در غير اين صورت سازش را چيزي جز دفن اسلام نمي‌دانستند: " [مردم] بايد بدانند كه سازش امروز نابودي تا آخر است، دفن اسلام است تا آخر، مردم بايد محكم بايستند و از اسلام و كشور دفاع كنند و از توطئه‌ها به خود هراس راه ندهند " و معتقد بودند كه "ما تا همان مسائلي كه در اول جنگ گفتيم تا آن مسائل تحقق پيدا نكند ما در دفاع خودمان سر جاي خودمان ايستاده‌ايم ". (صحيفه نور، ج 18، ص 21)

[url=http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8907141555]فارس[/url]

[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/emamkhomeyni.jpg[/img]
[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/22512114018913724890238111135812182051364863.jpg[/img]

[size=24][color=blue]ادامه...[/color][/size] icon_rolleyes

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[size=9]بسمه تعالی
با سلام[/size]

[b][color=blue]بخش(4)[/color][/b]

[b][color=blue]* استراتژي امام (ره) در عرصه داخلي و فيمابين در جنگ تحميلي [/color][/b]

امام در عرصه داخلي اصلي‌ترين عامل استراتژي خود را عمل به تكليف مي‌دانست "ما هدفمان اين است كه تكليفمان را عمل كنيم " (صحيفه نور، ج13، ص107)و علم به حصول نتيجه را موثر بر آن نمي دانست " يك قسم از مسائل هم هست. انسان تكليف دارد از طرف خدا كه اصل مطلب يك تكليفي هست و نتايجي هم احتمال مي رود حاصل بشود و احتمال هم مي رود حاصل نشود. در اين مسائلي كه آدم تكليف دارد كه اقدام بكند ديگر لازم نيست علم پيدا كند. انسان دنبال اين است كه آن تكليفي كه به انسان شده است به آن تكليف عمل بكند " (صحيفه نور،ج3،ص182،27/8/57) بنابراين امام (ره) مبتني بر عنصر شباهت جويي به اهل بيت عليهم السلام عمل به تكليف را عين دست يابي به اهداف جنگ و پيروزي مي دانستند و قائل بودند كه "ما چرا بترسيم، ما شكست نداريم. شكست براي ما نيست. اولياي خدا هم مثل اميرالمومنين و امام حسين عليه السلام شكست خوردند و اما به حسب واقع پيروز شدند. اگر ما هم كه براي خدا مي خواهيم كار بكنيم شكست بخوريم، تكليفمان را عمل كرديم و به حسب واقع پيروزي با ما خواهد شد " ( ستوده، 1373، ص 179)و در مواقع مختلف آن را تعريف مي‌نمود. مهمترين تكليفي كه امام (ره) در جنگ ترسيم نمودند، دفاع ازاسلام بود: "تكليف ما اين است كه از اسلام صيانت كنيم و حفظ كنيم اسلام را، كشته بشويم، تكليف را عمل كرده ايم، بكشيم هم تكليف را عمل كرده ايم "(صحيفه نور، ج13، ص107، 8/7/59)و در جائي ديگر فرمودند: "شما براي حفظ اسلام داريد جنگ مي‌كنيد و او (صدام) براي نابودي اسلام. الان اسلام به تمامه در مقابل كفر واقع شده است و شما بايد از اسلام پايداري و دفاع كنيد " لذا ورود به خاك عراق را بعد از عمليات بيت‌المقدس نه به طمع تصاحب زمين و گسترش قلمرو مي دانستند بلكه آن را نوعي "دفاع پيشگيرانه " در برابر هجوم گسترده هوايي، موشكي و توپخانه‌اي عراق به شهرهاي غربي و جنوبي، مناطق مسكوني و اقتصادي ديگر شهرها مي دانستند بنابراين عنوان فرمودند كه: "وارد شديم در عراق براي اينكه نگذاريم هر روز آبادان و اهواز و آن جاها مورد حمله واقع بشود و در مورد توپ‌هاي دوربرد آن‌ها و موشك‌هاي آن‌ها باشد و مي خواهيم اين‌ها را به حدي برسانيم كه نتوانند اين كار را بكنند و اين يك دفاعي است كه ما مي‌كنيم ". (صحيفه نور، ج16، ص 233) و براي فرماندهان يگان‌هاي رزمي ، سياست پيشروي در داخل خاك عراق را اين گونه ترسيم نمود: "تكليف ما اين است كه جلوي اين كار (حمله عراق به شهرها) را بگيريم. تكليف ما اين است كه تا هر كجا كه جلوگيري از اين امر متوقف به اوست، پيش برويم ". (صحيفه نور، ج 16، ص 233) بنابراين امام معتقد بود كه: "تا هر جايي كه بايد دفاع كرد، پيشروي بايد كرد " (صحيفه نور، ج 16، ص 233)
لذا در پاسخ به اعتراض برخي از مجامع بين المللي فرمودند:
"آن‌ها هر روز به شهرهاي ايران و به روي مردم بي‌دفاع، بمب يا موشك مي اندازند و تا زماني كه اين ها اين گونه تجاوز مي‌كنند، ما دفاع خواهيم كرد ". (صحيفه نور، ج 16، ص 489)
"الان هم كه وارد شديم در خاك عراق براي دفاع است نه براي چيز ديگر؛ بيايند آن‌ها كارها را انجام بدهند ما فورا بر مي‌گرديم، نه بصره را مي خواهيم؛ بصره برادر ماست ".(صحيفه نور، ج 16، ص 489)

[b][color=blue]* ابزارهاي امام (ره) در طراحي استراتژي جنگ [/color][/b]

با توجه به اينكه اهداف و ابزارها بايستي با هم سنخيت داشته باشند . بنابراين به لحاظ اينكه " جنگ ما، جنگ مكتب ماست عليه تمامي ظلم و جور؛ جنگ ما جنگ پا برهنگي عليه خوش گذرانيهاي مرفهين و حاكمان بي‌درد كشورهاي اسلامي است. اين جنگ سلاح نمي‌شناسد؛ اين جنگ محصور در مرز و بوم نيست؛ اين جنگ خانه و كاشانه و شكست و تلخي، كمبود و فقر و گرسنگي نمي‌داند. اين جنگ، جنگ اعتقاد است، جنگ ارزشهاي اعتقادي - انقلابي عليه دنياي كثيف زور و پول و خوش‌گذراني است، جنگ ما جنگ قداست، عزت و شرف و استقامت عليه نامردمي‌هاست " (امام خميني، 13/4/1367) بنابراين امام براي حصول به اين نتيجه سلاح استقامت و پايداري را شرط رسيدن به هدف مي‌دانستند "با تمام قدرت بيست سال هم اين جنگ طول بكشد، ما ايستاده‌ايم " (صحيفه نور، ج 13، ص 148) و " يك قدم [هم] عقب نخواهيم نشست " (همان، ج 16، ص 68) و به ملت ايران نيز همواره درس استقامت مي‌داد تا مشكلات اقتصادي ناشي از جنگ آن‌ها را در مبارزه با دشمن و دفاع از ميهن اسلامي سست ننمايد: "جنگ كمبودي دارد، جنگ‌ها شهادت دارد، خوف ...، گرسنگي ... گراني... خرابي دارد ... بايد استقامت داشته باشيد، پايداري داشته باشيد " (صحيفه نور، ج 13، ص 240)
و استقامت را شرط رسيدن به اهداف بلند انقلاب اسلامي مي‌دانستند و مي‌فرمودند: "ملتي كه بخواهد شرافت خودش را حفظ كند، اسلام را كه مبداء همه شرافت‌هاست بخواهد حفظ كند، اين ملت بايد علاوه بر جهاد، استقامت در جهاد داشته باشد.
و با شباهت جوئي به تاريخ صدر اسلام و جنگ هاي پيامبر صلي الله عليه و آله و حضرت علي عليه السلام ملت ايران را به الگوبرداري از آنان در مسير جنگ رهنمون مي كرد: "ما نبايد از جنگ بترسيم، پيغمبر اكرم جنگ كرده است براي اسلام، حضرت امير جنگ كرده است براي اسلام، صدر اسلام در يك يا چند سال چندين جنگ، هشتاد تا، چقدر جنگ واقع شد؛ ما بايد مهيا بشويم براي جنگ ها و ما قدرت داريم " ( صحيفه نور، ج 13، ص 145-144) و براي كم جلوه دادن پيامدهاي سياسي و اقتصادي جنگ براي كشور و ملت ايران مي فرمود: "ائمه ما عليهم السلام همه مبتلا بودند... استقامت، خودداري و صبر بايد كرد. "( صحيفه نور، ج 13، ص 118)

[b][color=green]گرچه اين مقاله گنجايش بيان تمام ابزارهاي بكار رفته در جنگ نيست و به صورت كلان تنها به ابزارهائي كه در طراحي استراتژي جنگ موثر بود اشاره كرده است اما به صورت اجمال فرهنگ ايثار و شهادت، توكل، بكارگيري حداكثر امكانات مادي براي تحقق اين استراتژي با اشاره اي لطيف و تلويحي در بحث رهبري امام خميني (ره) بيان شده است كه در بخش دوم مقاله به آن مي پردازيم. [/color][/b] icon_rolleyes


[b][color=blue]* رهبري امام خميني (ره) در جنگ تحميلي [/color][/b]

[b][color=darkred]الف: رهبري معنوي هنر فرماندهي و رهبري حضرت امام،[/color] [color=olive]نفوذ معنوي در قلب ميليون ها انسان مخلص و متعهد و شيفته ولايت بود. امام با اندك سخني، تمام قلب ها و نظرها را به خود متوجه مي ساخت و با هر نوشتار و پيام، حركت و هيجان وصف ناپذيري را در مردم پديد مي آورد. [/color][/b]

[b][color=darkblue]1. تشويق به نبرد [/color][/b]

بي گمان، نقش رهبري معنوي امام در پيروزي و اداره جنگ بيش از جايگاه فرماندهي كل قواي ايشان بود؛ زيرا ملت را براي حضور در صحنه هاي دفاع مقدس ترغيب و تشويق مي كرد. حضور هزاران مشتاق جان بر كف در جبهه هاي دفاع مقدس، از نتايج هنر رهبري معنوي امام بود. مسئولان در طول هشت سال دفاع مقدس براي تامين نيروي انساني و رزمي و يا كمك هاي نقدي و امكانات تداركاتي هيچ گاه به دور و اجبار متوسل نشدند، بلكه خود مردم پس از شنيدن پيام ها و يا سخنراني هاي امام مبني بر پشتيباني از جبهه ها، فضاي جامعه را با عطر آمادگي براي نبرد و استقبال از شهادت عطر آگين مي ساختند. به طوري كه هنگام اعزام كاروان هاي "راهيان كربلا " و " سپاه حضرت مهدي " براي حضور در عرصه جهاد، وقتي امام (ره) مي فرمود: " از همه جوانان غيور و اقشار برومند كشور اسلامي ( مي خواهم) كه مثل هميشه به جبهه ها هجوم آورند و به سپاهيان حضرت مهدي عجل الله بپيوندند ... كه دست نصرت حق با شماست... و شما را تنها نخواهد گذاشت ( صحيفه نور، ج 20، ص 61)
اعزام هاي گسترده مردمي در سراسر كشور از روحانيون، دانشجويان، عشاير، كارگران و جوانان به سوي جبهه هاي نبرد انجام مي شد. لذا پيام هاي امام تاثير شگرفي در تشويق به نبرد رزمندگان داشت و هم جبهه هاي نبرد را از جوانان پرشور و با اخلاص آكنده مي ساخت و هم در گرماگرم نبرد چون آبشاري از نور بر دل هاي تشنه و مشتاق جهاد و شهادت جاري مي گشت و توان رزم آنان را دو چندان مي ساخت و در يك كلام "معجزه " مي آفريد، به طوري كه يكي از خبرنگاران غير ايراني كه از جبهه هاي جنگ بازديد و روحيات رزمندگان اسلام را از نزديك مشاهده كرده است، در گزارش خود مي نويسد: "گويي خود آيه الله خميني شخصاً هر روز اين جا ( جبهه ها) حاضر شده و آن ها را به جهاد دعوت مي كند! " (جمهوري اسلامي 12/11/65، ص 9. گزارش خبرنگار شبكه اول تلويزيون آلمان، به نقل از شيدائيان، 1380، ص 225)

[color=darkblue]امام براي شوق حضور در جبهه ها مي فرمود: " [/color]امروز روي حضور در حجله جهاد و شهادت و ميدان نبرد است؛ روز نشاط عاشقان خداست؛ روز جشن و سرور عارفان الهي است؛ امروز روز نغمه سرايي فرشتگان در ستايش انسان هاي مجاهد ماست. درنگ امروز فرداي اسارت باري را به دنبال دارد " ( صحيفه نور، ج 20، ص 195)
و اين تنها چيزي بود كه در شرايط سخت فشارهاي رواني و تبليغاتي شوق به نبرد و شور حماسه را در دل رزمندگان و مردم زنده نگه مي داشت. امام(ره) با استفاده از گفتمان شباهت جوئي به كربلا براي تشويق حضور در جبهه ها و تحكيم اراده رزمندگان براي حضور هر چه قوي تر در جهاد و دفاع در برابر دشمن مي فرمود: " ملت شهيد پرور ايران بدانند كه اين روزها، روز امتحان الهي است، روز پرخاش عليه كساني است كه با اسلام كينه ديرينه دارند، روز انتقام از كفر و نفاق است؛ روز فداكاري است؛ امروز روز عاشوراي حسيني است؛ امروز، ايران كربلاست. حسينيان آماده باشيد؛ جهزا انفسكم بالصلاح و السلاح؛ تهراسيد كه نمي هراسيد؛ كمربندهايتان را محكم كنيد. اي آزادگان و احرار به پا خيزيد... امروز، روز مقاومت است؛ چنان بر صدام و آمريكا و استكبار غرب سيلي بزنيد كه برق آن چشمان استكبار شرق را كور كند. " ( صحيفه نور، ج 20، ص 195)
[url=http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8907141555]فارس[/url]

[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/5532618748b8176c93092%3D2.jpg[/img]
[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/7_8907111309_L600.jpg[/img]

[size=24][color=blue]ادامه....[/color][/size] icon_arrowd

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[size=9]بسمه تعالی
با سلام[/size]

[b][color=blue]بخش(5)[/color][/b]

[b][color=blue]2. تغيير صحنه ي نبرد [/color][/b]

علاوه بر تشويق رزمندگان به نبرد، بسياري از اوقات پيام هاي امام ( ره) صحنه نبرد را به نفع رزمندگان اسلام تغيير مي داد به طوري كه بر عمليات هاي سخت، پيام هاي دلنشين و حماسه ساز تشويق به نبرد امام، مهم ترين راهكار تقويت روحيه ي تهاجمي ورزي نيروهاي خط مقدم جبهه بود، به گفته ي فرماندهان:
" يك خط ازپيام حضرت امام كه در هنگام عمليات هاي جنگي در پشت بي سيم به ترتيب از بالاترين رده فرماندهي خوانده مي شد تا به خط برسد و مجموعاً چهار يا پنج دقيقه هم بيش تر طول نمي كشيد، آن قدر توانايي به رزمندگان مي داد كه شايد به اندازه ده ها بمب كه بر سر دشمن بريزد، تاثير داشت. " ( تيپ مستقل 82 امام صادق، 1378، ص 4)
جمله " اي كاش در كنار شما در سنگر شما بودم " (صحيفه نور، ج 20، ص 21) كه همزمان با عمليات كربلاي 5 بيان شد اثري شگرف در صفوف استوار رزمندگان و مردم سلحشور ايران گذاشت.
شهر اهواز در ابتداي جنگ در آستانه سقوط قرار رگفت حضرت امام به محض اطلاع از احتمال سقوط قريب الوقوع اهواز چنين فرمود: "مگر جوانان اهواز مرده اند؟ "
رسيدن اين جمله امام به سپاه خوزستان، اقدام شجاعانه جوانان رزمنده ي اهوازي را عليه دشمن برانگيخت؛ تعداي از جوانان و برادران سپاه با كمين در مسير پيشروي نيروهاي دشمن، آنان را به عقب نشيني وادار كردند و بدين ترتيب، شهر اهواز از خطر سقوط حتمي نجات يافت (مركز مطالعات و تحقيقات جنگ، 1373، ص 28)
در روزهاي پاياني جنگ كه ايران رسماً قطعنامه 598 را پذيرفته بود، ارتش عراق و منافقان كوردل به گمان سست بودن روحيه رزمندگان، هجوم گسترده ي خود را به استان هاي كرمانشاه و خوزستان آغاز كردند تا نقشه ي روزهاي اول جنگ را مجدداً به اجرا درآورند. امام با پيام خود تمامي نيروهاي رزمي را به نبرد با دشمن فراخواند:
"امروز روز حضور گسترده در جبهه هاست. فكر نكنيد كه ديگر جنگ تمام شده است، خود را مسلح به سلاح ايمان و جهاد كنيد؛ بر دشمن غدار رحم جايز نيست " (صحيفه نور، ج 20، ص 245)
پس از اين پيام، اعزام هاي گسترده مردمي كه در تاريخ دفاع مقدس كم سابقه بود، از سراسر كشور آغاز شد. اين حضور و شوق به جهاد دلاوران عرصه پيكار باعث شد تا ارتش عراق و منافقين شكست سختي متحمل شوند و مرزهاي ميهن اسلامي از هجوم و شرارت آن محفوظ گردد.

[b][color=blue]3. تقويت روحيه [/color][/b]

كلمات دلنشين و نافذ امام بر دل و جان رزمندگان اثر شگرفي مي گذاشت و در پيروزي هاي حماسه دفاع مقدس نقش موثري داشت. دعوت نيروها به وحدت و انسجام، توجه دادن آنان به معنويت، دميدن روح توكل، اخلاص، شهادت طلبي، شجاعت و ... موجب تقويت روحيه و دوچندان شدن توان رزمي رزمندگان سلحشور بود.
امام در يكي از ديدارها با تعدادي از فرماندهان قرارگاه هاي مشترك و سپاه و ارتش فرمود:
" از هيچ قدرتي نترسيد وقتي خدا با شماست، همه چيز با شماست. شما خدا را داريد، ولو اين كه پشتوانه از شرق و غرب نداريد و اين افتخار شماست... مسلم بدانيد كه كسي كه خدا با اوست، شهيد بشود يا زنده باشد، پيروز است " ( صحيفه نور، ج 19، ص 2)
تاثيرات اين سخنان چنان بود كه شهيد حجت الاسلام ميثمي مي گويد: " خدا مي داند از صحبت هاي امام مي فهمم كه يك عمليات موفق مي شود يا نه. امام بذر عمليات را در دل فرماندهان مي كارد و آن ها را به جهبه مي فرستد وقتي امام صحبت مي كنند بدانيد عمليات موفق مي شود " ( سخن شمع خاتم، ص 226، به نقل از شيدايئان، 1380، ص 179)
در مرحله اول عمليات بيت المقدس در تاريخ 10/2/62 با توجه به اينكه در عراق براي پدافند خرمشهر طرحي شبيه به طرح اسرائيل براي حفاظت از كانال سوئز به كار برده بود " (مركز مطالعات وتحقيقات جنگ، 1373، ص 105) به همين دليل پيشروي نيروهاي اسلام در مراحل پاياني با مشكل مواجه شده بود و روحيه رزمندگان رو به ضعف نهاده بود و چيزي نمانده بود كه نتايج مرحله هاي قبلي نيز از دست برود. شهيد همت در باره ي اين وضعيت و تاثير گفته امام بر روحيه و توان رزمندگان مي گويد:
"ديگر قدرت تصميم گيري نبودتا اين كه فرماندهان خدمت امام رسيدند و به امام عرض كردند كه فتح خونين شهر اين سختي ها را دارد و ما هر چه پيش بيني مي كنيم، باز نيرو و امكانات كم داريم و نمي توانيم حمله كنيم، شما نظر بدهيد كه چه كنيم، حمله كنيم يا نكنيم؟ تمام مطالب به حضرت امام عرض شد وامام در جواب گفته برادران فرمانده گفته بود " تا توكلتان به خدا جقدر باشد؟ " فرماندهان با شنيدن اين سخن بلافاصله به سوي منطقه جنوب حركت مي كنند. وقتي جمله حضرت امام براي لشكريان خسته بازگو شد، همه به گريه افتادند و گفتند حال كه امام اين چنين فرموده اند، به خدا توكل مي كنيم و امام راست مي گويند كه ما توكل به خدا نداريم و به اين علت سست هستيم. " (راز ماندگاري، ص 27، به نقل از شيدائيان، 1380، ص 180) اين جمله كوتاه كه از انفاس قدسي امام صادر شد چنان اثر عميقي بر روحيه ي رزمندگان گذاشت كه با عده و عده كم، دژهاي مستحكم دشمن را تصرف كردند و در عمليات بيت المقدس پيروز شدند.
امام در جنگ تهديدها را به فرصت تبديل مي نمود به طوري كه عواملي كه در ابتدا مي توانست عامل شكست حتمي ما شود به عامل پيروزي تبديل مي شد به طور نمونه استكبار جهاني پيوسته با ارسال سلاح و تجهيزات مدرن و صدها نفر مستشار نظامي ماشين جنگي عراق را تقويت مي كرد و بدين وسيله، مردم حماسه ساز ايران را از ادامه نبرد و مقاومت مي رساند، اما امام در برابر اين گونه تهديدات فرمودند:
" يك دسته شان مي ترسانند ما را از اين كه حالا ديگر صدام تانك هايش زياد شده است، اسلحه هايش زياد شده است: راست است اينها، زياد شده و من قبلاً گفتم اين يك خوشحالي است براي ما؛ براي اين (كه) جوان هاي ما آن ها (تانك ها ) را از آن ها ( نيروهاي عراقي) مي گيرند براي خودشان! " ( صحيفه نور، ج 19، ص 145)
و بدين گونه، در پرتو تقويت هاي روحي امام، رزمندگان تعداد زيادي از تانك هاي پيشرفته دشمن را به غنيمت گرفتند و با آن ها اولين يگان هاي رزمي و توپخانه سپاه را به وجود آوردند. سخنان امام در ديدارهاي خصوصي قبل از عمليات ها نيز موجب تقويت روحيه فرماندهان يگان هاي رزمي بود. يكي از فرماندهان چند روز پيش از عمليات والفجر 8 مي گويد:
"امام چند روز پيش فرمودند كه در وضع دشمن تغيير كده و امروز از هر موقعي بدتر است. اين نقطه قوتي براي ماست؛ قبلاً خود من و مسئولان قرارگاه اميدوار نبوديم، ولي چند روز قبل امام به همه روحيه داده است. " (فيش گزارش عمليات، مركز مطالعات و تحقيقات جنگ، ش 0647)
از ديگر ويژگي هاي امام (ره) در دفاع مقدس اين بود كه تلاش فرماندهان را ناديده نمي گرفت و اگر بنا به دلائلي ناكامي به سراغشان مي آمد، با ظرافت خاصي و به كارگيري واژه ها و تعابير زيبا، روحيه آنان را تقويت مي نمود. مقام معظم رهبري درباره ي يكي از اين ناكامي ها وتعبير جالب و روحيه ساز حضرت امام (ره) مي فرمايد: در سخت ترين اوقاتي كه در جنگ به ما ضربه وارد مي شد، امام با آن دل بزرگ و با آن ناصيه منور الهي اميد مي داد. در ماجرائي ضربه سختي خورديم. (فرماندهان) خدمت امام آمدند و گفتند كه ما شكست خورديم. فرمودند: نه، شكست نبود، عدم الفتح بود، يعني ما پيروز نشديم... معناي فرمايش امام اين بود كه طوري نشده است؛ مي خواستيد پيروز بشويد، اما هنوز نشده ايد. هميشه اين طور به ما اميد مي داد. " (حديث ولايت، ج 8، 1377، ص 54)
عمليات ناموفق بدر از دشوارترين شرايط پيش آمده بر دوران دفاع مقدس بود كه فشار روحي و رواني سختي را بر فرماندهان وارد ساخت. هنگامي كه اين اخبار به محضر حضرت امام (ره) رسيد ايشان بلافاصله به فرماندهان پيامي داد كه تاثيرش برق آسا و باورنكرني بود.
امام فرمودند: " به فرماندهان ارتش و سپاه بگوئيد چون گزارش دادند بعضي ها ناراحت هستند، مي خواستم بگويم هيچ جاي نگراني نيست. البته من براي شهدا و شما دعا مي كنم، ولي بايد همه بدانيم كه ما تابع اراده خداوند هستيم. ما از ائمه كه بالاتر نيستيم. آن ها هم در ظاهر بعضي وقتها موفق نبودند ... عمد مشيت خداوند است كه هر چه او بخواهد، همان خوب است... از هيچ چيز نگران نباشيد، محكم باشيد و از هم اكنون در فكر عمليات بعد! و مطمئن باشيد كه پيروزيد؛ اگر كار براي خدا باشد كه شكست ندارد. (امام و دفاع مقدس، 1377، ص 86)
محسن رضائي در اين باره مي گويد:
در شرايط سختي بود، ولي وقتي من پيام حضرت امام را براي فرماندهاني كه زير فشار شديد بمباران هاي دشمن بودند، خواندم. اصلاً وضع جبهه كاملاً متحول شد؛ اصلاً ناراحتي خودشان را كنار گذاشتند و آماده شدند براي عمليات بعد كه عمليات فاو بود. اگر تعداد فراواني تانك نفربر به فرماندهان مي داديم، باز هم نمي توانست آن قدر كه اين پيام آنان را تقويت كرد، به پاي كار بياور. (گنجينه ي دل، ص 301-302 به نقل از شيدائيان، 1380، ص 187)
امام (ره) با پشتيباني معنوي و فرهنگي رزمندگان آنان را در عرصه رزم هدايت مي كرد و بر پيام هاي خود كراراً به انگيزه آن ها و الگو قرار دادن فرماندهان صدر اسلام مانند مالك اشتر ( روزنامه رسالت، 31/6/71ن ص 14. (از خاطرات آقاي محسن رفيق دوست) اشاره داشت و مادام آن ها را به اراده و قدرت خداوند در عرصه رزم و پيكار واتكال به او رهنمون مي شد ( صحيفه امام، ج 19، ص 173- صحيفه نور، ج 20، ص 106- صحيفه نور، ج 16، ص 35) تا بدين وسيله مشمول نصرت الهي گردند و در ميادين رزم پيروز شوند.
امام از سوي ديگر رزمندگان را به اعتماد و تكيه بر امدادهاي غيبي فرا مي خواند: آن كه مطرح است، آن قدرتي است كه براي اشخاص از غيب پيدا مي شود. ( صحيفه ي نور، ج 13، ص 100)
و بسياري از فتوحات را به مانند فتح خرمشهر، مشمول امدادهاي غيبي مي دانستند. در مساله فتح خرمشهر يك مساله عادي نبود؛ بلكه مافوق طبيعت است " (صحفيه نور، ج 16، ص 162)
ايشان با تاكيد بر ذكر خدا و تهجد به عنوان عامل اصلي پيروزي؛ " اين هايي كه شب ها به دعا برمي خيزند و به مناجات بر مي خيزند، البته در جنگ ها پيروز خواهند شد. " ( صحيفه نور، ج 16، ص 151)
رزمندگان را به پرهيز از غرور بر اثر فتوحات فرا مي خواندند و خطاب به فرماندهان مي فرمودند: "هشيار بايشد كه پيروزي ها هر چن عظيم و حيرت انگيز است، شما را از ياد خدا كه نصر و فتح در دست اوست، غافل نكند و غرور و فتح شما را به خود جلب نكند ". (صحيفه نور، ج 16، ص 154)
امام ضمن بيان اينكه غرور حاصل از پيروزي، ياد خدا را از دل ها مي برد و از امدادهاي غيبي بي بهره مي سازد " مبادا پيروزي هاي شما را مغرور كند و از كمك هاي غيبي غافل نمايد " (صحيفه نور، ج 16، ص 134)
هر گونه تلاش و اقدام سياسي، فرهنگي و نظامي و جهاد با دشمنان را بدون در نظر گرفتن بعد الهي و معنوي آن فاقد هر گونه ارزش اسلامي مي دانستند و مي فرمودند كه: "زدن و پيروز شدن و فتح كردن و همه اين ها اگر آن بعد معنوي اش نباشد، همه اش شكست است " (صحيفه نور، ج 19، ص 120)
و لذا رزمندگان را به قدرت ايمان و توان بالاي آن در كسب پيرزوي هاي مادي و معنوي توجه مي دادند "افراد كم با بازوان قوي وقلب مطمئن و قلب متوجه به خداي تبارك و تعالي و عشق به شهادت و عشق به لقاء الله اين هاست كه پيروزي مي آورد؛ پيروزي را شمشير نمي آورد "(صحيفه نور، ج 17، ص 58)
و ضمن تقويت روحيه خلاقيت و خودباوري كه بسياري از صنايع ما در جنگ به دليل خلاقيت فكري رزمندگان رشد كرد، از خداوند براي رزمندگان طلب نصرت مي فرمودند: "به شما اطمينان بدهم كه تا زنده هستم و تا رمق در جسم و جان دارم، از حمايت و دعاي خير براي شما دريغ نخواهم كرد. " (صحيفه نور، ج 21، ص 18)
[url=http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8907141555]فارس[/url]

[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/5622.jpg[/img]
[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/7_8907020808_L600.jpg[/img]

[size=24][color=blue]ادامه...[/color][/size]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[size=9]بسمه تعالی
با سلام[/size]

[b][color=blue]بخش(6)[/color][/b]

[b][color=blue]* ج) رهبري نظامي امام خميني در جنگ [/color][/b]

[b][color=green]1. نهاد سازي [/color][/b]
امام (ره) در طول دفاع مقدس به عنوان رهبر و فرمانده كل قوا، تعيين استراتژي كلان جنگ را بر عهده داشت. با توجه به اينكه در اساساً وظيفه رهبري اين است كه در اطرافيان و پيروان خود، باور و اعتقاد را براي ادامه كار بوجود آورد و هميشه قادر نيست از طريق بيان مطالب و حكم به تكليف و ايراد سخنراني اين باور و اعتقاد را بوجود بياورد و براي ايجاد اعتقاد در اين تيپ افراد، رهبري احتياج به كسب موفقيت و پيروزي دارد... تا بتواند اين باور و اطمينان را ايجاد كند " (گزارش راوي، مركز مطالعات و تحقيقات جنگ سپاه پاسداران، گزارش راوي، عمليات والفجر 8، گزارش 61 تا 57 به نقل از محسن رضائي)
و از طرفي اجراي "تفكرات رهبري بايستي از مجراي تفكر ذهنيات مسئولين و سياست گذاران عبور كند و به صورت برنامه اجرائي درآيد كه اين برنامه ها مجوزهائي براي مردم و صدور امكانات به جبهه ها باشد. " (مركز مطالعات و تحقيقات جنگ، گزارش راوي، عمليات والفجر 8، گزارش 61 تا 57، به نقل از محسن رضائي)
بنابراين براي اينكه مركزي براي عملي كردن اين تفكرات در قالب برنامه و به عنوان مجرا وجود داشته باشد و در نتيجه و جمع بندي كه بدنه مديريت به آن مي رسد تا نتيجه اي كه راس هرم به آن مي رسد در نظامي كه اختيار و انتخاب خود دارد متفاوت نباشد و بدنه با راس هماهنگ باشد. ( مركز مطالعات و تحقيقات جنگ، گزارش راوي، به نقل از محسن رضائي) بايستي نهادهائي كه مجري تفكرات رهبري است شكل بگيرد تا استراتژي كلان جنگ از مجراي آن عملياتي شود لذا امام در همين راستا دست به شكل بسيج مستضعفين زد اما به دليل اينكه سپاه پاسداران به صورت نهاد رزمي متولي بسيج نبود و در نهايت از طريق قانوني بودجه اي كه بايستي به آن تخصيص داده شود با ايراداتي مواجه مي گشت لذا امام (ره) براي نهادمند كردن و قانوني كردن سپاه در ساختار نظام جمهوري اسلامي طي فرماني به فرمانده كل سپاه مي فرمايد: "با توجه به اينكه در اصل 150 قانون اساسي، ادامه نقش سپاه در نگهباني از انقلاب و دستاوردهاي آن تصريح شده است و نظر به اين كه انجام اين نقش بدون آمادگي سپاه از جهت تجهيزات و آرايش جنگي و فنون دريايي و زميني ها هوايي امكان پذير نيست. شما ماموريت داريد هر چه سريع تر سپاه پاسداران را مجهز به نيروهاي زميني، هوائي و دريايي نماييد تا در موارد لازم با همكاري و هماهنگي ارتش جمهوري اسلامي ايران از مرزهاي زميني، دريايي و هوايي كشور حفاظت نمايند " (صحيفه نور، ج 19، ص 228).
لذا در راستاي ثمربخش بودن اين اقدام امام (ره)، محسن رضائي در اين باره مي گويد:
"در سال 1365، (امام) حكمي دادند مبني بر تشكيل هرچه سريعتر و قوي تر نيروي دريائي سپاه، اگر ما آن زمان به دنبال نيروي دريائي نرفته بوديم، نمي توانستيم در خليج فارس آن همه افتخارات، براي اسلام و انقلاب به دست آوريم، در واقع پيش بيني حضرت امام، باعث كسب آن افتخارات شد. " (ستوده، 1373، ص 125)

[b][color=green]2. هماهنگ كردن قواي مسلح [/color][/b]
از ديگر اقدامات امام در رهبري نظامي جنگ، هماهنگي نيروهاي رزمي بود، چرا كه ظاهر ناهمگون و تفاوت سازماني ارتش كلاسيك، سپاه جوشيده از متن انقلاب و مردم و نيروهاي "بسيج " كه نيروهاي مردمي و ستون فقرات نظام اسلامي بود، دشمن را به اين پندار رسانده بود كه در جنگ پيروز است. اما امام با بيان اينكه مقصد تمام قواي مسلح يكي است( صحيفه نور، ج 13، ص 145)و هدف خدمتگزاري به اسلام است (همان، ج 20، ص 12) تاكيد داشتندكه در اجراي عمليات، كليه نيروها بايد تحت فرماندهي واحد اقدام نمايند تا به پيروزي برسند: "وحدت فرماندهي از مسائل مهم و سرنوشت ساز است كه بدون آن پيروزي ميسر نيست و عدم مراعات آن فاجعه آفرين است " (صحيفه نور، ج 14، ص 8) بنابراين طي حكمي مقام معظم رهبري را مامور هماهنگي بيشتر اين نيروها گردانيد "... به آن جناب ماموريت مي دهم كه از طرف اين جناب كليه اقدامات لازم را براي تمشيت امور ارتش و سپاه انجام داده و اهم امور را به اين جانب گزارش دهيد. " (صحيفه نور، ج 17ن ص 397)

[b][color=green]3. رعايت اصول تصميم گيري [/color][/b]
با توجه به اينكه در تصميم گيري آگاهي از امور جنگ مي تواند رهبر و فرمانده را در سياستگذاري دفاعي و نظامي بر اساس واقعيات كمك نمايد، امام براي آگاهي از مسائل جنگ و عمليات ها، از روزهاي آغازين جنگ به شوراي عالي دفاع فرمود: "از شوراي (عالي) دفاع مي خواهم كه هر روز اينجانب را از وضع جبهه ها مستحصر كند " (صحيفه نور، ج 13، ص 122)
امام در رهبري جنگ بر تمامي ارگان ها و سازمان هاي مربوط به دفاع مقدس نظارت كامل داشت. گزارش هاي مختلفي از مسائل جزئي و كلي جنگ اعم از عملكردها، امكانات و تجهيزات وضعيت روحي و رواني رزمندگان اسلام، وضعيت خطوط مقدم جبهه و ... پيوسته به وسيله نمايندگان امام در تشكيلات مختلف سياسي نظامي و نيز فرماندهان قرارگاه ها و حتي فرماندهان لشگرها به ايشان ارائه مي شد. امام هم به طور دقيق آن ها را بررسي مي نمود و اگر مطلبي قابل پي گيري بود ويا اگر مشكلي بايد حل مي شد، سريعاً دستور پي گيري يا حل آن را صادر مي گرد. " ( شيدائيان، 1380، ص 124)
"حضرت امام علاوه بر آنچه گفته شد، اطلاعات و اخبار گوناگون جنگ را از طريق كانال هاي غير رسمي هم به دست مي آورد. براي مثال، اعضاي دفتر يا بستگان ايشان در زمان هاي مختلف و شرايط گوناگون جنگ به جبهه ها عزيمت مي كردند و پس از بازگشت، مشاهدات خود را براي امام بيان مي كردند. امام حتي گاه افرادي را به صورت ناشناس، به جبهه هاي نبرد اعزام مي نمود تا وضعيت نيروهاي رزمي مناطق عملياتي را در نقاط مختلف جبهه ها بررسي نمايند و گزارش آن را به ايشان منتقل نمايد. " ( ر.ك: ستوده، 1373 ص 119، و انديشه هاي دفاعي امام، 1376، ص 34)
بنابراين با توجه به گزارشات واصله با وسعت نظر امر جنگ را رهبري مي كرد و گاهاً فرمان هاي نظامي صادر مي كرد به طوري كه چند روز پس از آغاز عمليات پيروزمندانه والفجر 10، براي حفظ روحيه هجومي رزمندگان و استيصال دشمن، به فرماندهان دستور داد " با تداوم عمليات خود، مجال تجديد سازمان وتنفس عفلقيان شكست خورده و مستاصل را بگيرند " (صحيفه نور، ج 20، ص 188)
ابتكار ديگر امام، فرمان انجام حمله هاي محدود و منطقه اي بود تا دشمن نتواند با آرامش خاطر تجديد قوا كند. از اين رو به فرماندهان نيروهاي مسلح فرمود: "شما در جبهه ها هيچ نگذاريد آرامش پيدا كن دشمن؛ اگر بگذاريد آرامش پيدا كند، مي رود و تجهيز زيادتر مي كند و شما را به زحمت مي اندازد. بايد نگذاريد كه او يك شب از اضطراب بيرون بيايد؛ الان در اضطراب هستند. نگذاريد آن ها از اضطراب بيرون بيايند. " ( صحيفه نور، ج 20، ص 13)
محسن رضائي در اين خصوص مي گويد: در چند روز قبل كه خدمت امام بوديم؛ امام براي اولين بار فرمودند، سرعت عمل به خرج دهيد... دشمن متزلزل شده و وضعش خراب است و سپس طراحي عمليات هاي محدود كربلاي 2 و 3 و ... در راستاي دستور حضرت امام و ابتكار ايشان تهيه و اجرا شد و ضربات سنگيني بر ماشين جنگي رژيم بعث وارد آمد. " ( روز شمار جنگ ايران و عراق، ج 43، ص 428، 457 و 459).
جلوگيري از دخالت افراد غير مسئول در مسائل نظامي
امام خميني (ره) با آگاهي از اينكه اظهار نظرهاي غير تخصصي و مداخله جويانه برخي از مسئولان يا شخصيت هاي غير نظامي و صاحب نفوذ در ماه هاي آغاز جنگ نگراني فرماندهان مسئول در جبهه ها را در پي داشت فرمان داد: "كساني كه اطلاع نظامي ندارند، نبايد دخالت كنند در كار نظامي... بگذاريد كه آن ها روي نقشه هايي كه دارند، ( هر) طوري كه مي توانند عمل كنند " ( صحيفه نور، ج 13، ص 161-160).
همچنين مردم عادي و نيز صاحب منصبان غير نظامي را از اعلام نظر شخصي درباره جنگ از تريبون عمومي منع مي نمود:
" مردم عادي اطلاع از فنون جنگ ندارند، فنون جنگ را ارتش دارد... اگر يك روز پيشروي مي شود و يك روز عقب روي مي شود، نبايد اين را مجلس يا در بازار يا درنطق ها طرح بكنند چرا اين طور شد " (صحيفه نور، ج 13، ص 281)
و ضمن منع اشخاص و مقامات غيرمسئول ازدخالت در امر فرماندهي ( صحيفه نور، ج13، ص 94) تصميم گيري در زمينه جنگ را به متخصصان واگذار مي كرد "من به همه نصيحت مي كنم كه راجع به جنگ كه الان ما ( به آن) مبتلا هستيم، نبايد اظهار نظر بكنند... جبهه ها را آن هايي كه متخصصند، تشخيص مي دهند كه بايد چه جور باشد " (صحيفه نور، ج 13، ص 281)

[b][color=blue]* اعتماد به فرماندهان در مسائل تخصصي جنگ [/color][/b]

"دخالت اصلي امام در جنگ، عمدتاً يك دخالت استراتژيك بود و ايشان استراتژي جنگ را كنترل و هدايت مي كردند و از ورود به مسائل تاكتيكي (تا آنجا كه اقتضا مي كرد) پرهيز مي كردند و چنانچه سياست نظامي را اعلام مي نمودند، در مصاديق آن دخالتي نداشتند واين به خاطر اعتمادي بود كه به فرماندهانشان داشتند. امام استراتژي را بسيار خوب هدايت مي كردند. مثل تداوم جنگ، دستيابي به اهداف درازمدت وكوتاه مدت " ( جان نثاري، 1375، ص 154 و 153، مقاله (دفاع مقدس و نقش والاي امام خميني (ره))، مجموعه مقالات كنگره بزرگداشت سرداران و بيست و سه هزار شهيد استان اصفهان، ناشر : لشگر 14 امام حسين، چاپ اول، 1375، ص 154 و 1539.
در جلسه عالي فرماندهان جنگ در "شوراي عالي دفاع " نظرهاي مختلفي به امام (ره) داده مي شد و ايشان با قاطعيت ، رهنمودهايي مي دادند يا دستورهايي را ابلاغ مي كردند. با اين همه، هميشه مبناي كار امام اين بود كه فرماندهان خودشان تصميم بگيرند. ( پابه پاي آفتاب، ج 3، ص 117)
"چپ و راست و آمريكا و نظار اين ها، وقتي كه در اين زمينه ها بحث و تحليل مي شد، ايشان خط كلي را مي داد كه چه كار بايد كرد، آخر سر هم با خنده مي فرمود: بالاخره ما وظيفه خودمان را انجام داديم. حالا حداكثر اين است كه بيايند هم اينجا كه ما ايستاده ايم، ما را بكشند. اوج پيروزي و سعادت ماست " ( پا به پاي آفتاب، ج 1، ص 280)

[b][color=darkred]* ب) رهبري سياسي امام در خصوص جنگ [/color][/b]

امام (ره) بامحور قرار دادن جنگ و دفاع مقدس كليه ي امورات كشور را مبتني بر آن هدايت مي كردند و در مقابل هر گونه عاملي كه بخواهد روند جنگ را كند كرده و بر روي آن تاثير منفي بگذارد با قاطعيت ايستادگي مي كردند. به طوري كه وقتي در پشت جبهه برخي ناآگاه و يا وابسته به بيگانه كه در سمت ها و پست هاي اجرائي نظام قرار داشتند، با سخنراني هاي خود، فضاي سياسي كشور را متشنج كرده و آشوب به راه مي انداختند كه باعث تضعيف روحيه رزمندگان مي شد حضرت امام با قاطعيت در مقابل آنان مي ايستاد و مي فرمود " اگر چنانچه اشخاص در اين برهه زمان كه ما ابتلاء داريم به جنگ - ابتلا داريم - (و) بايد آرامش محفوظ بشود، اگر كساني كه در اطراف كشور سخنراني كنند ( و) سخنراني آن ها اسباب تشنج بشود، آن شخص هر كس مي خواهد باشد، هر مقامي مي خواهد باشد، من او را به جاي خودش مي نشانم، قبل از اينكه شورش پيدا شود. " (صحيفه نور، ج 14، ص 270)
از سوي ديگر امام (ره) با آگاهي كامل از كارآمدي مطبوعات كه در سراسر ايران از دورترين نقاط كشور تا خط مقدم جبهه توزيع مي شد، به طور دقيق ناظر تحليل ها و مقالات و گزارش هاي آنان بود تا به دفاع رزمندگان آسيبي وارد نشود. از اين رو در همان روزهاي اول جنگ، دستور اكيد فرمودند كه: در روزنامه ها در وضع فعلي موظفند از نشر مقالات و اخباري كه قواي مسلح را تضعيف مي نمايد، جداً خودداري نمايند. " ( صحيفه نور، ج 13، ص 94)
" امروز اگر يك كلمه براي شكست اين قدرت هاي نظامي و انتظامي و پاسداران و عشاير گفته بشود، مستقيماً اين كلمه به ضد اسلام است " ( صحيفه نور، ج 14، ص 47)
از اين رو، با توجه به تاثير مطبوعات بر روند جنگ، ايشان نويسندگان متعهد را به خدمت و پشتيباني از دفاع مقدس و ملت فرا مي خواند و مي فرمود: "اين نويسندگان، اين گويندگان، اين اطمينان را در ملت ايجاد كنند (كه) ما تا آخر پيروز هستيم " ( صحيفه نور، ج 13، ص 287)
در همين راستا حضرت امام (ره) مسئولان بخش هاي مختلف قواي سه گانه را كاملاً تحت نظر داشت و همواره به آنان تذكر مي داد كه مبادا موضع گيري و عملكردشان در روحيه رزمندگان اسلام تاثير منفي بگذارد: "اگر خداي نخواسته به واسطه حرف هاي ما، به واسطه اقدامات ما، در جبهه يك سستي پيدا بشود - در جبهه جنگ - مسئولين همه ماهستيم " (صحيفه نور، ج 13، ص 281)
همچنين امام به نمايندگان مجلس شوراي اسلامي درباه تبادل نظر آنان در مسائل گوناگون و به ويژه سخنراني هاي قبل از دستور كه از طريق رسانه هاي جمعي به گوش همه مي رسيد، مي فرمود: "اگر چنانچه در مجلس يك اضطرابي واقع بشود، يك وضع ناخوشي پيش بيايد، آن تاثيرش در جبهه ها هست. " ( صحيفه نور، ج 19، ص 243)
هم ايشان هنگامي كه برخي از تريبون مجلس به شدت از دولت انتقاد كردند براي انيكه مسئله جنگ تحت الشعاع قرار نگيرد فرمود: " اين امر باعث سستي مردم بعضي مناطق كشور در شركت در نماز جمعه ودر جبهه ها شده است كه اخبار آن به اين جانب مي رسد ... ممكن است انعكاس آن موجب شكست سياسي بكله نظامي براي كشور اسلامي باشد " (صحيفه امام، ج 19، ص 421-422)
همچنين درباره معرفي كابينه دولت به مجلس براي گرفتن راي اعتماد رهنمودهاي لازم را مي داد و با توجه به ارتباط برخي از وزراتخانه ها با جنگ، سرعت و دقت عمل مجلس شوراي اسلامي در دادن راي اعتماد به وزيران را خواستار مي شد تا مشكلي در دستگاه اجرايي و توان دفاعي كشور پيش نيايد: در اين مجلس (شوراي اسلامي) تمام كار را انجام بدهد و وزرا را زودتر و البته با نظر، بادقت همه چيز و به طور سريع اين كار انجام بگيرد كه تعطيل نباشد امروز، ما در وضعي هستيم (كه) در جنگ هستيم. (صحيفه نور، ج 19، ص 234)
يكي ديگر از كارهاي امام در رهبري سياسي جنگ باز داشتن جامعه از توجه به مسائل انحرافي بود كه نمونه آن، تجمع هواداران بني صدر شامل اعضا و هوداران سازمان منافقين و دفتر هماهنگي مردم با رئيس جمهور در شهر مشهد بود. لذا حضرت امام با درايت كامل و شناخت توطئه انحراف افكار مردم از مسئله جنگ، براي جلوگيري از عكس العمل برخي گروه ها و ادامه يافتن اين درگيري سياسي خطاب به ملت فرمود " با توجه به حساسيت زمان در مقطع فعلي كه ما گرفتار جنگ با دشمنان اسلام هستيم... تقاضا مي شود از تعطيل و يا راهپيمائي هايي كه قرار است به اين عنوان انجام شود، صرف نظر نمايند " (صحيفه امام، ج 13، ص 406)
و از سوي ديگر امام با كم اهميت جلوه دادن فعاليت هاي گروهك هاي تروريستي، همواره ملت را با توجه به جنگ و پشتيباني از رزمندگان، دلاوران عرصه پيكار فرا مي خواند:
"همه ملت بايد توجه به جنگ داشته باشند وكشتارهايي كه شايد يكي از انگيزه هايش هم اين باشد كه مردم ذهنشان از جنگ منصرف بشود و ما خداي نخواسته در جنگ ببازيم - كه نخواهيم باخت، لكن (ممكن است) طول بكشد - اذهان خودتان را سرتاسر كشور اذهان خودشان را همه ملت متوجه به جنگ كنند ( صحيفه امام، ج 15، ص 27)
" از ملت عزيز و خصوص دست اندركاران و قواي ملح مي خواهم كه هيچ امري آنان را از جنگ تحميلي اغفال نكند و جنگ را سرلوحه همه امور قرار دهند كه دست هاي خيانتكار براي انصراف آنان از جنگ در كار است "( صحيفه نور، ج 15ن ص 159)
از ديگر اموري كه امام در رهبري سياسي خود در خصوص جنگ انجام مي داد يادآوري جنگ پس از انتخابات بود چرا كه فعاليت هاي سياسي كانديدا، حال و هواي جنگ را اعم از اعزام نيرو و پشتيباني و تداركات را تحت الشعاع خود قرار مي داد. لذا امام (ره) پس از پايان انتخابات مجدداً فضاي سياسي و تبليغي كشور را به نفع جنگ و رزمندگان تغيير مي داد: "مردم عزير ايران بعد از فراغت از انتخابات همچون گذشته به پشتيباني مادي و معنوي خود از جبهه هاي نبرد و رزمندگان ادامه دهند و سپاهيان نور را حمايت نمايند " ( صحيفه نور، ج 20،ص 215)
[url=http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8907141555]فارس[/url]

[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/normal_TOOBA39~0.JPG[/img]
[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/2_8906241351_L600.jpg[/img]

[size=24][color=blue]ادامه....[/color][/size] icon_rolleyes

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[size=9]بسمه تعالی
با سلام[/size]

[b][size=18][color=blue]بخش پایانی[/color][/size][/b]

[b][size=24][color=green]* نتيجه گيري [/color][/size][/b]

حضرت امام (ره) با بكارگيري گفتماني نوپديد مبتني بر متون شباهت نما به فرهنگ اصيل صدر اسلام و ائمه عليهم السلام دست به طراحي استراتژئي زد كه از ديد "انتخاب عقلائي " و "رئاليسم " امري ناممكن و محال مي نمود و مبتني بر سه چهره ي رهبري و مقبوليت همگاني استراتژي خود جنگ را تا پايان به همين نحو اداره و مديريت كرد، گاه در قالب رهبري معنوي، گاه سياسي و گاهي هم نظامي و تا پايان عمر خويش نيز مقبوليت استراتژي و رهبري خويش را در ميان سياستمداران ، نظاميان و عموم مردم از دست نداد كه اين نشان از اصالت الگوي ايشان در انتخاب استراتژي و مدل رهبري ايشان دارد و در پايان توانست با استفاده از ابزار استقامت، پايداري و شهادت طلبي مبتني بر شباهت جوئي به ائمه اطهار ايران را در جنگ پيروز نموده و در مجامع بين المللي عراق را به عنوان متجاوز تعيين نمايده و حقانيت ايران را در ميان مسلمانان جهان، مجامع بين المللي و كشورهاي منطقه به اثبات رساند و پوچي تئوري هاي انتخاب عقلاني( بر محور پوزتيويسم و ساير مكاتب مادي) در طراحي مدل استراتژي هاي نظامي ابزار محور در كسب پيروزي را به اثبات برساند.

[b][size=18][color=green]منابع و مآخذ [/color][/size][/b]

1. فروغي جهرمي، محمد قاسم(1374)، عزت راز جاودانگي، تهران: بنياد حفظ آثار و ارزشهاي دفاع مقدس،چاپ اول.
2. جان نثاري، علي(1375)، "دفاع مقدس و نقش ولايي امام خميني "، مجموعه مقالات كنگره بزرگداشت سرداران و بيست و سه هزار شهيد استان اصفهان، اصفهان: لشگر14امام حسين عليه السلام، چاپ اول.
3. شيخيان، علي و عبداللهي، مهدي(1377)، نيروهاي مسلح در وصيت نامه امام خميني، قم: مركز تحقيقات اسلامي، چاپ اول.
4. شيرازي، محمد و سليماني، نعمت الله(1380)، عوامل معنوي و فرهنگي دفاع مقدس- تبليغات، قم: مركز تحقيقات اسلامي، چاپ اول، جلد شش.
5. دروديان، محمد(1373)، سيري در جنگ ايران و عراق؛ از فاو تا شلمچه، تهران: مركز مطالعات و تحقيقات جنگ، چاپ اول، جلد سوم.
6. بشيريه، حسين(1372)، انقلاب و بسيج سياسي، تهران: دانشگاه تهران، چاپ اول.
7. محمدي، منوچهر(1381)، انقلاب اسلامي؛ زمينه ها و پيامدها، قم: دفتر نشر و پخش معارف، چاپ اول.
8. مركز مطالعات و تحقيقات جنگ(1373)، سيري در جنگ ايران و عراق؛ از خونين شهر تا خرمشهر، تهران: سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، چاپ دوم.
9. شيدائيان، حسين(1380)، عوامل معنوي و فرهنگي دفاع مقدس؛ رهبري امام خميني، قم: مركز تحقيقات اسلامي، چاپ اول، جلد چهارم.
10. مركز مطالعات و تحقيقات جنگ(1378)، روزشمار جنگ ايران و عراق، تهران: سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، چاپ اول، جلد43.
11. تيپ مستقل 83 امام جعفر صادق عليه السلام(1374)، سخن شمع خاتم، تهران: معاونت تبليغات و انتشارات نيروي زميني، چاپ اول.
12. خميني(امام)، روح الله(1378)، صحيفه امام، تهران:مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني، چاپ اول.
13. خميني(امام)، روح الله(1361)،صحيفه نور؛ مجموعه رهنمودهاي امام خميني، تهران: سازمان مدارك فرهنگ انقلاب اسلامي، چاپ اول.
14. برزگر، ابراهيم(1373)، مباني تصميم گيري سياسي از ديدگاه امام خميني، تهران: سازمكان تبليغات اسلامي، چاپ اول.
15. مركز مطالعات و تحقيقات جنگ، فيش گزارش عمليات؛ شماره 0647 و 06968
16. مركز مطالعات و تحقيقات جنگ، فيش گزارش عمليات؛ شماره57 تا 61، مربوط به عمليات والفجر8.
17. Sheikh N.S., )2003(The Politics of Islam. Pan- Islamic Foreign Policy in a World of State, London: Rout ledge Curzone.

[b][color=olive]نويسنده:محمد الوندي [/color][/b]

منبع: [url=http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8907141555]ویژه نامه سی سالگی حماسه دفاع مقدس خبرگزاری فارس[/url]

[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/imam_khomeini.jpg[/img]
[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/8_8907051578_L600.jpg[/img]

[size=24][color=indigo]یا علی مدد.[/color][/size]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.