00Amin

تحلیل استراتژِیک

Recommended Posts

[color=#0000ff]طولانی شدن جنگ و افزایش ویرانی‌ها[/color]

امروز، راهبرد «تفرقه بیانداز و سروری کنِ» اسرائیل در حال تغییر است. صهیونیست‌ها در گذشته هر آنچه در توان داشتند را برای بغرنج کردن مشکلات و افزایش خشونت بین سکولارها و اسلامگرایان به کار می‌بستند. اکنون که سیاست اسلامی بر منطقه غالب شده است، صهیونیست‌ها در تلاشند که درگیری بین سکولارها و اسلامگرایان را به یک جنگ داخلی بین مسلمانانِ شیعه و سنی تغییر دهند.»

[color=#800080]اسرائیل امید دارد با حملات شتاب زده‌اش به سوریه به چه چیزی دست یابد؟ [/color]رهبران اسرائیل به طور رسمی مدعی هستند که سعی دارند از انتقال سلاح به حزب الله جلوگیری کنند. اما این بیشتر به بهانه‌ای نخ‌نما می‌ماند. در حال حاضر زرادخانه موشکی حزب‌الله آنقدر مجهز است که می‌تواند اسرائیل را از تکرارِ حمله شکست خورده خود به لبنان در سال ۲۰۰۶ باز دارد.آشکار است که اسرائیل هدفی راهبردی و فراتر از این دارد. اسرائیل سعی دارد با بمباران کردنِ اهدافِ دولت سوریه پیروزی سوری‌ها در مقابل شبه‌نظامیان تحت حمایت خارج را به تاخیر انداخته و جلوی آن را بگیرد. صهیونیست‌ها امید دارند تا جنگ در سوریه را طولانی‌تر کنند، کشت و کشتار و ویرانی‌ها را افزایش دهند، سوریه را به کشوری شکست خورده بدل کنند و هرج و مرج فرقه‌ای را در سراسر خاورمیانه گسترش دهند.این همان دستور کاری است که پشت توضیحات بنجامین نتانیاهو درباره حمله به سوریه نهفته است. نتانیاهو ضمن توجیه تصمیم خود برای بمباران سوریه گفت که «پدرم به من آموخته است که بزرگترین وظیفه ما حصول اطمینان از امنیت اسرائیل و ضمانتِ آینده آن است.»

نتانیاهو با استناد به آینده‌ی دراز مدت اسرائیل تلویحا تصدیق کرد که تجاوز به سوریه تنها به منظور پیشگیری از ورود چند موشک دیگر به زرادخانه‌های حزب الله که در حال حاضر خود مجهز هستند، نیست. در واقع، تجاوز اسرائیل به سوریه بخشی از طرح موسوم به اودد یینون که هدفش در هم شکستن کشورهای خاورمیانه و کشاندن آنان به باتلاقی از اقوام و فرقه‌های محصور و جدا از هم می‌باشد، است. نتانیاهو با ممانعت از پیروزی دولت اسد در جنگ و همچنین ممانعت از حضور شبه‌نظامیان پای میز مذاکره، که گذار تدریجی، مسالمت‌آمیز و با ثباتِ قدرت در سوریه را تضمین خواهد کرد، امید دارد تا سوریه را به کشوری همیشه شکست خورده بدل کند که جنگِ داخلی در آن پایانی نخواهد داشت.

اگر سوریه به کشوری شکست خورده بدل شود، از دو جهت به نفع اسرائیل خواهد بود. دلیل اول آن است که دیگر نیازی نیست این رژیم نگرانِ پس دادنِ بلندی‌های جولان و آب‌های آن، که همواره از سال ۱۹۶۷ مورد غارت و تجاوز قرار داده است، باشد.

دومین و مهمترین دلیلی که اسرائیل می‌خواهد سوریه را ویران و تجزیه کند، آن است که درگیری فرقه‌ای در سوریه می‌تواند درگیری سنی و شیعه و نزاع‌های قومی مربوط به آن را در سراسر خاورمیانه تسریع کند. اگر سوریه به دملی همواره چرکین بدل شود، تمامِ منطقه به آن دچار خواهد شد. این امر خاورمیانه را ضعیف و جدا از هم نگاه خواهد داشت و به این نهاد استعمارگر و انگل گونه اجازه خواهد تا به واسطه غارت همسایگانش و همچنین مالیات دهندگان امریکایی به رشد خود ادامه دهد.

به بیان دیگر، خاورمیانه‌ای ضعیف، بیمار و پر هرج و مرج برای اسرائیل خوب است. خاورمیانه‌ای سالم، پر رونق و متحد، بدترین کابوسی است که اسرائیل می‌تواند داشته باشد.بنابراین راهبرد اسرائیل آن است که جنگ‌افروزی کند و هر آنچه از دستش برمی‌آید برای ادامه این جنگ انجام دهد. اگر یک طرف ماجرا اختیار عمل را به دست گیرد و بتواند دیگری را به پذیرفتن یک قطعنامه مسالمت‌آمیز مجاب کند، اسرائیل به نفع طرفی که در حال شکست است مداخله خواه�ندانه از صدام کرد. نتیجه این اقدام، ادامه یافتن این درگیری برای شش سال دیگر بود. در این برهه زمانی سیاست‌های غرب، در پی راهبرد صهیونیسم، این بود که هر آنچه در توان دارد را برای طولانی‌تر کردن جنگ و افزایش تلفات به کار ببندد. غرب برای دست یابی به این هدف مقادیر فراوانی از تسلیحات شیمیایی در اختیار صدام قرار داد تا از آن هم در میدان نبرد و هم بر ضد ایرانی‌های غیرنظامی استفاده کند.

امروز، راهبرد «تفرقه بیانداز و سروری کنِ» اسرائیل در حال تغییر است. صهیونیست‌ها در گذشته هر آنچه در توان داشتند را برای بغرنج کردن مشکلات و افزایش خشونت بین سکولارها و اسلامگرایان به کار می‌بستند. اکنون که سیاست اسلامی بر منطقه غالب شده است، صهیونیست‌ها در تلاشند که درگیری بین سکولارها و اسلامگرایان را به یک جنگ داخلی بین مسلمانانِ شیعه و سنی تغییر دهند. در این بین سوریه، با دولتِ نسبتا سکولارش بهترین مکان برای انجام چ� کرد تا از برقراری صلح جلوگیری کند.

[color=#800080]دنیل پایپس، نویسنده فوقِ افراطیِ رژیم صهیونیستی این راهبرد را به تفصیل شرح داده است:[/color]

«وقتی نیروهای شیطانی به یکدیگر حمله می‌کنند، خطر کمتری ما را تهدید می‌کند. این امر (۱) آنان را به لحاظ محلی سرگرم نگاه می‌دارد و (۲) نمی‌گذارد که هیچ یک از طرفین به پیروزی دست یابد (و خطر بزرگتری تحمیل کند). قدرت‌های غربی باید به طرفِ در حال شکست کمک کنند و اینگونه با طولانی کردنِ درگیری‌شان، آنان را به بن بست بکشانند.»

محور صهیونیسم- امپریالیسم این راهبرد را پیش از این نیز به بهای بی‌رحمانه زندگی و رنجِ بشری دنبال کرده است. غرب به رهبری صهیونیست در سال ۱۹۸۰ صدام حسین را تسلیح و وی را برای حمله به ایران تحریک کرد. اما در سال ۱۹۸۲، زمانی که نزدیک بود ضد حمله شگفت‌آور و کارآمد ایرانی‌ها با پیروزی شان به اوج برسد، غرب پا در میان گذاشت و شروع به حمایت قاطعانه و سخاوتمنین کاری است. دولت با مخالفانی روبه روست که هم افراطی هستند و هم میانه رو، هم سنی‌ها در میان آنان وجود دارند و هم تروریست‌های خارجی که به افراطی‌های محلی پیوسته‌اند.

در این تلاش رژیم صهیونیستی برای برانگیختنِ جنگ در جهان اسلام، این تکفیری‌ها هستند که در نوکِ حمله قرار دارند. تکفیری‌ها سنت اسلام مبنی بر مسلمان شدن افراد با شهادت به یگانگی خدا و پیامبری حضرت محمد (ص) را قبول ندارند. تکفیری‌ها بر این باورند که تنها مسلمانانِ حقیقی این جهان هستند و باقی مردتدند و باید کشته شوند.جنبش تکفیری ابزارِ بی چون و چرا و کامل صهیونیسم است. هر کجا که سخن از اتحاد مسلمانان و یا یک کشور باثبات در میان است، کافی است که تکفیری‌ها را به آنجا بفرستید تا برایتان غوغا بپا کنند.

از دیدگاه صهیونیست‌ها، تکفیری‌ها کاری می‌کنند که اسلام بد به نظر برسد. این افراد متعصب که گویا برای سر بریدنِ مخالفانشان لحظه شماری می‌کنند، در جهتِ اسلام هراسیِ صهیونیست گام بر می‌دارند، سخن می‌گویند و برای آن تبلیغ می‌کنند.اما آیا این کاملا تصادفی است که سازمان موسوم به القاعده شمار بسیاری از مسلمانان را می‌کشد اما هیچ وقت به اسرائیل حمله نمی‌کند؟و یا اینکه «القاعده» نیز جزء کوچکی از راهبرد اودد یینون برای جنگ‌افروزی در خاورمیانه و بدل کردن آن به منطقه‌ای مفلوک از کشورهای شکست خورده است؟


[b]پرس تی وی/ دکتر کوین برت[/b]

[size=2][color=#b22222]دکتر کوين بَرِت ، اسلام‌شناس و تحليل‌گر مسايل امريکا و خاورميانه است. برت بارها در فاکس نيوز، سي ان ان، پي بي اس و ساير شبکه‌هاي خبري حضور يافته و براي نيويورک تايمز، کريستين ساينس مانيتور، شيکاگو تريبيون و ساير روزنامه‌ها و مجلات نيز سر مقاله و مقالاتي نوشته است. برت در دانشکده‌ها و دانشگاه‌هايي در سن فرانسيسکو، پاريس و ويسکانسين تدريس کرده است و سال 2008 نيز به عنوان نماينده اين ايالت در کنگره امريکا پذيرفته شد. [/color][/size]
[size=2][color=#b22222]وي نويسنده کتاب‌هاي «جهاد حقيقي: مبارزه حماسي من بر ضد دروغ بزرگ 11 سپتامبر» (در سال 2007) و «زير سوال بردن جنگ با تروريسم: مقدمه‌اي براي راي‌دهندگان به اوباما» است. کوين برت، داراي مدرک دکتراي در زمينه اسلام‌شناسي-عرب شناسي است.[/color][/size]
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[b][color=#0000ff]رقابت استراتژیک ایران و آمریکا؛ تحریم‌ها، انرژی، کنترل تسلیحات و تغییر رژیم[/color][/b]
[color=#800080]آنتونی کوردزمن» متولد ۱۹۳۷، کارشناس ارشد مرکز مطالعات بین‌المللی و استراتژیک است که اندیشکده‌ای معروف در حوزه سیاست خارجی و امور بین‌المللی در آمریکا محسوب می‌شود.به بررسی تحریم‌های آمریکا، مدیریت آن و چشم انداز گزینه‌های پیش روی این کشور برای مواجهه با ایران پرداخته است.[/color]

وی تحلیلگر امنیت ملی آمریکا بوده و دستیاری معاون وزیر دفاع آمریکا را برعهده داشته است.پیش از پیوستن به مرکز مطالعات بین‌المللی و استراتژیک آمریکا، کوردزمن مدیریت ارزیابی اطلاعاتی دفتر وزیر دفاع آمریکا را برعهده داشت.وی در حوزه‌هایی نظیر انرژی جهانی، امنیت و بحران‌های بین‌المللی، امنیت خاورمیانه، جنگ‌های منطقه‌ای و برنامه هسته‌ای ایران تخصص دارد. کوردزمن در گزارشی مبسوط به بررسی تحلیلی تحریمهای آمریکا علیه ایران چگونگی مدیریت آن و گزینه های مختلف پیش روی آمریکا پرداخته است.براساس این گزارش، ادامه تلاش های تحریمی علیه ایران بستگی به چگونگی مدیریت آنها از سوی آمریکا و اروپا دارد. دولت باراک اوباما و کنگره آمریکا به آرامی مشغول تنگ کردن حلقه تحریم ها هستند اما باید این کار را بسیار با دقت انجام دهند و به روشی جلو ببرند که تکیه آن بر چند جانبه گرایی و نه یک جانبه گرایی آمریکایی باشد. بنابراین، تحریم ها بیشتر مستلزم اتخاذ روش تدریجی و در نظر گرفتن حداکثر چند جانبه گرایی است.

این گزارش می‌نویسد: دولت آمریکا به امید شروع دوباره یک جنبش مخالف که نظام حاکم ایران را به چالش بکشد، همزمان با فشارهای مالی خارجی، سوء مدیریت داخلی و افزایش تنش داخلی، تلاش های خود برای اطلاع رسانی و تقویت گروههای مردمی در داخل ایران را ادامه خواهد داد.
اغلب مقامات ایرانی در اظهارنظرهای خود تا پایان سال ۲۰۱۲، اثر تحریم های اقتصادی را کم و ناچیز شمردند. آنها دیگر مسائل را به عنوان دلایل واقعی مشکلات اقتصادی ایران موثر عنوان کردند، مسائلی نظیر؛ سوء مدیریت اقتصادی، فساد یا باندها و عناصر نامطلوب.

همچنین مقامات ایرانی تاکید می کردند که تحریم ها برای افزایش خود اتکایی ایران مفید بوده و آمریکا و اتحادیه اروپا را به دلیل اعمال تحریم های غیر قانونی مورد حمله قرار دادند.

[color=#800080]در زیر بخشی از مواضع و اظهارات مقامات ایران درباره تحریمها آمده است:[/color]

علی لاریجانی، ۳ اکتبر ۲۰۱۲، در سایت «ایران دیلی» گفت: «واقعیت این است که کمترین بخش مشکل اقتصادی ما ناشی از تحریم ها است و عمده مشکلات اقتصادی ما به خاطر مکانیسم داخلی می باشد.»

پرس تی وی ۲۳ دسامبر ۲۰۱۲، به نقل از مهدی غضنفری، وزیر صنعت، معدن و تجارت نوشت: «تحریم ها باعث ایجاد مزیت برای بخش تولید داخل شده است و ما باید از این فرصت به نحو احسن استفاده کنیم.»

عبدالحسین بیات، مدیرعامل شرکت ملی پتروشیمی ایران در ۲۳ دسامبر ۲۰۱۲ به خبرگزاری فارس گفت: «با اتکا به توانایی ها و دانش، کارشناسان و تولید کنندگان ایرانی توانسته اند تاثیر تحریم ها را خنثی نموده و در حال حاضر بسیاری از قطعات و تجهیزات مورد نیاز در صنعت پتروشیمی در داخل تولید می شود.»

اما غلامرضا مصباحی مقدم، رئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس در ۹ آوریل ۲۰۱۳ گفت: «متاسفانه نرخ رشد اقتصادی ما صفر یا زیر صفر است. ما نمی توانیم از فرصت ها در اقتصاد بهره ببریم.»

محمود بهمنی، رئیس بانک مرکزی ایران، ۲۸ فوریه ۲۰۱۳ هم به سایت ایران دیلی گفت: «ما درگیر یک جنگ اقتصادی هستیم و نیاز به فکر داریم تا بر این مشکلات غلبه کنیم.. همچون دیگر جنگ ها، جنگ اقتصادی هم تلفات خود را دارد.»

[color=#800080]ارزیابی تاثیر تحریم روی صادرات نفت و گاز ایران[/color]

براساس این گزارش، ارزیابی تاثیر تحریم ها در سطح اقتصاد کلان به دلیل ضعف های ساختاری پیشین در اقتصاد ایران بسیار دشوار است. این ضعف ها در بخش صادرات نفتی قابل مشاهده است که به خاطر اصلاحات در بخش یارانه ها و سوء مدیریت پدیدار شده اند.

بنا بر تخمین آژانس بین المللی انرژی، تا جولای ۲۰۱۲ افزایش روز افزون تحریمها بر قابلیت تولید نفت ایران تاثیر گذاشته است. آژانس بین المللی انرژی اعلام کرد که انتظار دارد تولید نفت خام ایران حدود ۱ میلیون بشکه در روز تا پایان سال ۲۰۱۲ کاهش یابد.

اگر چه ایران تقریبا یک صادر کننده جزئی گاز طبیعی باقی می ماند اما در عین حال دومین منابع ثابت شده گاز را دارد. با توجه به حجم تحریم های اخیر اعمال شده بر جنبه های مختلف بخش انرژی ایران، خیلی بعید است که ایران بتواند تا سال ۲۰۱۸ مبلغ ۱۴۸ میلیارد دلار سرمایه گذاری جدید را در این بخش جذب نماید. این مبلغی است که معاون وزیر نفت ایران برای توسعه بخش گازی مورد نیاز اعلام کرد.

[color=#800080]ارزیابی تاثیر تحریم بر بخش های مالی، بانکی و تجاری[/color]

علاوه بر آن، تحریم های مالی آمریکا و بیمه ای اروپا توانایی تامین مالی دیگر کشورها و نقل و انتقال پول در صنعت نفت ایران را با مشکل مواجه کرد و منجر به افزایش تولید نفت بیش از توانایی ایران برای فروش آن شده است. به دلیل دشواری کاهش تولید، ایران ذخایر بیشتری برای نفت آماده نموده و ۸ میلیون بشکه ظرفیت اضافی در سال جاری برای مقابله با کاهش فروش فراهم نموده است.

براساس این گزارش، تا اکتبر ۲۰۱۲ قیمت مواد غذایی در ایران به شدت افزایش یافت طوری که تغییرات قیمتی به صورت روزانه اتفاق افتاد و مواد غذایی مهمی نظیر مرغ برای بسیاری از ایرانیان از لحاظ قیمت غیر قابل تقبل شد. برخی از کارشناسان خارجی تخمین زدند ایران نیمی از ذخایر ارزی ۸۰ میلیارد دلاری را در سال ۲۰۱۱ از دست داده است.

این درحالیست که آمریکا هشدار داده که اجازه نمی دهد مذاکرات هسته ای ایران به صورت نامحدود ادامه یابد و اگر بن بست موجود تا مارس ۲۰۱۳ شکسته نشود، موضوع را به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع می دهد.

رشد تولید ناخالص داخلی ایران بسیار کاهش یافته است و اقتصاد ایران روند کوچک شدن را در پیش گرفته است.

با فرض فروش نفت با قیمت ۱۱۰ دلار باز هم ارزش فروش نفت ایران نسبت به سال های گذشته تا ۴۰ درصد کاهش خواهد داشت.

با کاهش ارزش پولی ملی ایران، هجوم برای سرمایه گذاری و احتکار دلار و طلا شدت یافته است و نظام مالی و بانکی ایران مجبور به استفاده از اشخاص ثالث برای انجام مبادلات بین المللی شده است.

[color=#800080]پیامد تحریم‌ها برای سیاست ایالات متحده[/color]

این گزارش در ادامه نوشت: ایالات متحده، اروپا و دیگر کشورهایی که خواستار پایان دادن به برنامه هسته ای ایران هستند، حالا درگیر یک رقابت نامشخص و غیر قابل پیشی بینی با ایران شدند تا ببینند ترکیبی از تحریم های خارجی و مذاکرات می‌تواند تغییر اساسی در رفتار و توسعه سلاح هسته ای ایران ایجاد کند یا نه.

خبر خوب اینست که تحریم ها آثار مهمی داشته اند. خبر بد اینست که تاکنون این تاثیرات به صورت عمده روی مردم ایران بوده و رژیم رفتارش را تغییر نداده است.

علاوه بر آن میزان کارایی تحریم ها نامشخص است. آمریکا و متحدین منطقه ای آن هم اکنون در تلاش برای محدودیت نظامی ایران بوده و حملات پیشگیرانه به عنوان یکی از گزینه های خیلی واقعی مطرح است و احتمال به کارگیری چنین گزینه ای هر لحظه بیشتر می شود.

[color=#800080]تحریم ها و مذاکرات[/color]

مرکز مطالعات استراتژیک آمریکا در ادامه گزارش خود می آورد: تحریم ها به آرامی تاثیر عمده ای روی ایران داشته اند. این تاثیر در طول سال ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۳ به صورت تدریجی ادامه داشته است و تحریم های جدید تاثیر بیشتری روی ذخایر ارزی خارجی، درآمدهای حاصل از صادرات نفت و گاز و توانایی تامین مالی واردات خواهد داشت.

تاثیر کامل این تحریم ها، اواخر ۲۰۱۳ نمایان خواهد شد اما اکنون هم این تحریم ها صادرات انرژی ایران و درآمد حاصل از آن را کاهش داده و مشکلات عمده ای برای بانکداری و بازرگانی ایران به وجود آورده است. ایران صریحا پذیرفته است که تحریم ها تاثیر فراوانی بر جای گذاشته اند. ریال ایرانی بی ثبات شده و در اکتبر ۲۰۱۲ بازار ارز در واکنش به احتمال محدودیت بیشتر تجارت خارجی، به پایین ترین سطح خود رسیده است. دولت ایران، اقتصاد ایران و مردم ایران از الان هم فشار را احساس می کنند.

تحریم ها تاثیراتی روی نگرش عمومی ایرانیان نسبت به رژیم داشته و در عین حال عصبانیت نسبت به آمریکا را در بین توده ها برانگیخته است. سری جدید تحریم ها حتما تاثیر فزاینده ای روی هر ایرانی که درآمدش به اقتصاد بازاری وابسته است خواهد داشت. بر اساس آمار بانک جهانی و سازمان سیا، اکثریت عمده مردم ایران یعنی حدود ۶۷ تا ۷۱ درصد درآمدشان وابسته به اقتصاد بازار است.

[color=#800080]گزینه‌های مهم کوتاه مدت برای سیاست آمریکا[/color]

در حالی که آمریکا باید تحریم ها و گزینه های دیپلماتیک را دنبال کند، می بایست احتمال شکست تحریم ها و دیپلماسی در یک تا سه سال آینده را مدنظر قرار دهد. در کوتاه مدت، آمریکا باید هر آنچه در توان دارد به کار گیرد تا تحریم ها منجر به مذاکرات موفق شود. برای این منظور، آمریکا باید گزینه های زیر را دنبال کند:

اعمال تحریم های سازمان ملل، چند جانبه و یک جانبه که حداکثر کارایی و تاثیرگذاری را داشته باشند؛

به روشنی اعلام کنند آمریکا و متحدانش به ایران مشوق های لازم برای توقف و پایان دادن به تحریم ها را ارائه می دهد؛

با متحدین اروپایی، کشورهای حوزه خلیج فارس و اسرائیل همکاری نزدیکی تری داشته باشد؛

مورد متقاعد کننده ای برای مردم ایران، متحدانش و جهان ارائه دهد که ایران به دنبال دستیابی به سلاح هسته ای است؛

از تلاش برای انتقال تسلیحات به متحدین خود به عنوان تکمیل کننده تحریم ها بهره ببرد؛

با سازمان ملل، آژانس بین المللی انرژی اتمی و دیگر سازمان های وابسته به آنها برای به روز رسانی توافق نامه ها و اطمینان از تعهد کامل ایران به قوانین بین المللی همکاری نماید؛

از کنترل تسلیحات با تقویت «ان پی تی» حمایت کرده و به آژانس بین المللی انرژی اتمی ابزار و آزادی لازم برای این کار را اعطا کند.

از دخالت های تهاجمی نظیر تغییر رژیم اجتناب کند اما از ایرانیان خارج از کشور حمایت استراتژیک نماید و جنبش های داخلی را به سوی دموکراسی تشویق نماید؛

مانع حمله پیشگیرانه اسرائیل به ایران شود که ملی گرایی را در ایران تشدید می‌کند؛

اولویت کوتاه مدت به دیپلماسی با ایجاد سطح جدیدی از مهار

براساس این گزارش، تحریم ها و دیپلماسی بهترین گزینه بد هستند اما خیلی مشخص نیست که بتوانند از پیشرفت ایران به سمت توانایی تسلیحات هسته ای ممانعت به عمل آورند. علی رغم فقدان پیشرفت های دیپلماتیک و تاخیر ایرانی ها برای خریدن زمان، مذاکرات ممکن است موفقیت آمیز باشد. مذاکرات موفق ممکن است تغییرات دراز مدتی برای روابط ایران و آمریکا به ارمغان آورد.

اما محتمل ترین گزینه یعنی شکست تحریم ها، شکست مذاکرات و رژیم غیر قابل انعطاف ایران ممکن است یا منجر به حملات پیشگیرانه شود که در سطح یک جنگ محدود باقی بماند یا سرآغاز سال ها درگیری و مقابله با ایران در همه سطوح شود.

افزایش فشار روی ایران می تواند منجر به ریسک پذیری این کشور شده و ایران دست به اعمال گزینه‌های نظامی بزند. گزینه های نظامی نمایشی و محدود می تواند به درگیری های جدی ختم شده و حادثه های تصادفی به یک جنگ تمام عیار تبدیل شود. اگر بدون اینکه ایران به سمت توانایی نظامی هسته ای پیش رود، تحریم ها و درگیری ها برای چند سال طول بکشد، این امر منجر به افزایش قیمت نفت و فشار بر اقتصاد جهانی خواهد شد. اگر در طول همین دوره چند ساله، ایران برنامه سلاح های هسته ای خود را بدون واکنش قاطع از سوی آمریکا تکمیل کند ممکن است بسیاری دیگر از کشورها از ترس تلافی ایران، تحریم ها یا مواضع محکم را کنار بگذارند.

اگر تحریم ها بر همین منوال و بدون حملات پیشگیرانه ادامه یابد، ایران هزینه بیشتری را پرداخت کرده و حمایت عمومی از نظام سیاسی ایران به احتمال قوی روند نزولی خود را ادامه خواهد داد. به علاوه ایران نمی تواند خیلی مطمئن باشد که استفاده از تاکتیک های نامتقارن سطح پایین بتواند بدون واکنش آمریکا و دیگر کشورها در قالب درگیری نظامی یا اقتصادی صورت گیرد. ایران نمی تواند در هیچ سطحی تفوق کامل یافته و افزایش روند درگیری و اقدامات تهاجمی می تواند منجر به نابودی نیروهای نظامی ایران و دیگر سرمایه های این کشور شود.

[color=#800080]آمادگی برای حملات پیشگیرانه و یا گسترش بازدارندگی[/color]

ریسک مواجهه نظامی -حتی در تئوری- باید برای همه طرف های درگیر دلیلی محکم بر مذاکره باشد. اما در عمل طرفین نتوانسته اند نتیجه ای حاصل نمایند. فرض آنکه تحریم ها موفق شود مذاکرات پر باری را رقم بزند با محدودیت هایی جدی نیز مواجه است. مذاکراتی که بر برنامه هسته ای ایران تمرکز دارد، در صورت موفقیت آمیز بودن تاثیرات محدودی خواهد داشت. ایران می تواند با حداقل ریسک ردیابی و بازرسی، بسیاری از جنبه های برنامه نظامی هسته ای خود را ادامه دهد. همانطور که مانورهای اخیر در خلیج فارس نشان می دهد، ایران در حال ایجاد ظرفیت های جنگ نامتقارن خود است. ایران با این قابلیت ها می تواند نیروهای دریایی متعارف را تهدید کرده و طیف متنوعی از تاکتیک ها را به کار برد. ایران همچنین از نیروی قدس، سرویس های اطلاعاتی و دیپلمات هایش به عنوان تهدیدی علیه کشورهای عربی و اسرائیل استفاده می کند. این امر نشان می دهد ادامه تمرکز روی تحریم ها و کنترل تسلیحات باید با اقدامات بازدارنده، افزایش ظرفیت نظامی، محدودیت ایران و حتی در صورت لزوم حملات پیشگیرانه همراه باشد.

در عین حال، نتایج سیاسی و استراتژیک جایگزینی تحریم ها و دیپلماسی با گزینه نظامی غیر قابل پیش بینی است و ریسک آن بسیار بالا است و به کارگیری زور بایستی آخرین گزینه محسوب شود. استفاده از زور شانس هر گونه دیپلماسی و حق حیات را از جمهوری اسلامی گرفته و ایران را وادار می کند تا با به کارگیری نیروهای نیابتی خود حملات نظامی ترتیب داده و در این فرایند بحران عظیم اقتصادی و انرژی ایجاد نماید.

موفقیت موقت برای حملات محدود نظامی ممکن است رهبران ایرانی را متقاعد کند داشتن سلاح هسته ای برای بقا و ممانعت از حملات آتی ضروری است. هر گونه حمله نظامی وقتی باید انجام شود که مشخص باشد نمی توان رژیم ایران را از ساخت سلاح هسته ای باز داشت.

[color=#800080]زمانبندی تاثیر تحریم‌های جدید آمریکا[/color]

• مارس ۲۰۱۳، افزایش ۱۰ درصدی ریال در مقابل دلار به خاطر تزریق دلار از سوی دولت و لحن مثبت مذاکرات آلماتی

• ۲۲ مارس ۲۰۱۳، گزارش وال استریت ژورنال درباره کاهش ۲۰ درصدی تولید نفت ایران از دسامبر ۲۰۱۱

• فوریه ۲۰۱۳، کاهش ۳۰ درصدی واردات نفتی کره جنوبی از ایران

• فوریه ۲۰۱۳، گزارش خبرگزاری فرانسه درباره کاهش ارزش ریال در برابر دلار به کمترین حد (۳۹ و ۴۰ هزار ریال)

• ۲۳ ژانویه ۲۰۱۳، کاهش تولید صنعت خودرو ایران از ۱٫۲ میلیون به ۶۷۷ هزار خودرو

• ۲۷ فوریه ۲۰۱۳، ارائه «قانون بازدارندگی هسته ای ایران» (H.R.850) با حمایت دو حزب دموکرات و جمهوری خواه در کنگره

• ۹ ژانویه ۲۰۱۳، گزارش بانک مرکزی ایران مبنی بر نرخ تورم ۲۷٫۴ درصدی

• ۸ ژانویه ۲۰۱۳، انتشار گزارش اداره اطلاعات انرژی آمریکا مبنی بر کاهش تولید نفت ایران

• ۲ ژانویه ۲۰۱۳، امضا قانون بودجه ۲۰۱۳ وزارت دفاع آمریکا از سوی باراک اوباما و تحریم های بیشتر علیه ایران

• ۱۲ دسامبر ۲۰۱۲، گزارش ماهیانه آژانس بین المللی انرژی مبنی بر کاهش تولید نفت ایران از ۲٫۷ به ۱ میلیون بشکه در اول ۲۰۱۳

• ۱۰ دسامبر ۲۰۱۲، انتشار گزارش موسسه مالی بین المللی درباره تاثیر تحریم ها بر ایران

• اکتبر ۲۰۱۲، کاهش ارزش ریال در برابر دلار به ۳۷ هزار ریال

• ۱۵ اکتبر ۲۰۱۲، اعلام تحریم های جدید اتحادیه اروپا علیه سیستم بانکی ایران، نفت و صنعت پتروشیمی

• ۱ جولای ۲۰۱۲، اجرایی شدن تحریم محصولات پتروشیمی ایران از سوی اتحادیه اروپا

• ۱۰ آگوست ۲۰۱۲، امضاء قانون «کاهش تهدید ایران و حقوق بشر سوریه» از سوی اوباما

• ۱۴ مارس ۲۰۱۲، قطع سوئیفت از سوی اتحادیه اروپا

• ۲۷ فوریه ۲۰۱۲، اجرای اصلاحیه قانون تنظیم مقررات تحریم مالی ایران از سوی وزارت خزانه داری

• ۵ فوریه ۲۰۱۲، امضاء دستور اجرایی ۱۳۵۹۹ از سوی باراک اوباما

• ۲۳ ژانویه ۲۰۱۲، تحریم نفتی ایران از سوی اتحادیه اروپا

• ۳۱ دسامبر ۲۰۱۱، امضاء قانون بودجه ۲۰۱۲ وزارت دفاع آمریکا از سوی اوباما

• نوامبر ۲۰۱۱، اعلام تحریم های یک جانبه وزارت خزانه داری ذیل قانون سیسادا

• ۲۱ نوامبر ۲۰۱۱، اعلام تمامی بخش مالی ایران شامل بانک مرکزی به عنوان «نهادهای پول شویی» از سوی وزارت خزانه داری آمریکا

• ۲۷ جولای ۲۰۱۰، تحریم اتحادیه اروپا روی کالاها با کاربرد دو گانه، معامله اسلحه و قطعات مرتبط با برنامه هسته ای

• ۱ جولای ۲۰۱۰، امضاء «قانون جامع کاهش سرمایه گذاری، مسئولیت و تحریم ایران» (سیسادا) از سوی باراک اوباما


[b]خبرگزاری فارس / مرکز مطالعات بین‌المللی و استراتژیک آمریکا / آنتونی کوردزمن[/b]
  • Upvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[size=3][color=#0000ff][b]پیامدهای ابر قدرتی با بدهی های تمام نشدنی ..[/b][/color][/size]

[color=#800080]اقتصاد آمریکا در بحران بدهی فزاینده ای فرورفته است که بیش از هر زمان دیگری جایگاه اقتصادی و مالی این کشور را در جهان تضعیف نموده است. این بدهی ها اکنون به مرز ۱۷ تریلیون دلار رسیده است. افزایش بدهی دولت آمریکا دولت آمریکا باعث شده تا موسسه بین المللی رتبه بندی “استاندارد-اند-پور” در آخرین بررسی های خود، باز هم چشم انداز اعتباری آمریکا را کاهش دهد و صندوق بین المللی پول نیز تایید کرده که این موسسه دلایل قانع کننده ای را جهت ترسیم چشم اندازی منفی برای اعتبارات آمریکا ارائه کرده است.[/color]

[font=tahoma][size=2][size=3]سیاست های نادرست اقتصادی، تامین هزینه های سیاست های جنگ طلبانه و به تبع آن گرفتن وام با بهره بالا از نهادهای و اشخاص نامشخص در اقتصاد آمریکا، تزریق بدون پشتوانه دلار به بازار، این کشور را بیش از پیش به ورطه نابودی کشاند و بر خلاف ژست سردمداران آمریکایی که از پایان دوره رکود و فشار اقتصادی خبر می دهند، واقعیت نشان از فشار بیشتر اقتصادی بر مردم این کشور به ویژه بر اقشار ضعیف تر دارد.نخستین لایه از بدهی دولتی آمریکا که بدهی دولت فدرال است، تقریبا با کل تولید ناخالص داخلی این کشور برابری می کند و به ۹۴ درصد از آن رسیده که این رقم از سال ۱۹۴۶ تاکنون در این کشور بی سابقه است.[/size][/size][/font]

[font=tahoma][size=2][size=3]اما ترکیب هر سه لایه بدهی شامل فدرال، ایالتی و داخلی در آمریکا به ۱۲۴ درصد تولید ناخالص داخلی این کشور می رسد که در طول تاریخ این کشور بی سابقه است. این در حالی است که آمریکا در حال حاضر به فضای پیچیده سیاسی دچار شده که در آن کاهش بدهی و کسری بودجه بسیار دشوار به نظر می رسد. از طرفی نیز، آمریکا بر خلاف ژاپن به منابع مالی خارجی وابسته بوده و اعتبارات خارجی هنگفتی دریافت کرده است. ضمن این که تراز مالی بخش خصوصی در اقتصاد آمریکا بسیار متزلزل جلوه می نماید و احتمال می رود دولت آمریکا بدهکاری های معوقه دیگری نیز در این بخش داشته باشد[/size][/size][/font]

[font=tahoma][size=2][size=3]۱) [b][color=#800080] ابعاد[/color][/b][/size][/size][/font]

[font=tahoma][size=3]۱-۱٫ [/size][/font][color=#0000FF][font=tahoma][size=3]خارجی[/size][/font][/color]
[font=tahoma][size=2][size=3]در ذیل نگاهی به آمار و ارقام بدهی دولت آمریکا به کشورهای مختلف جهان می اندازیم.[/size][/size][/font]
[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10100/1~3.jpg[/img]
[font=tahoma][size=3]همانطور که در جدول فوق مشاهده می شود کشور چین بستانکار اصلی بدهی های آمریکاست. چین کشوری است که از بالاترین مبادلات تجاری با آمریکا برخوردار است و لذا بحران بدهی دولت آمریکا بیشترین لطمه را به اقتصاد چشم بادامی ها وارد خواهد نمود. در قسمت بعد به پیامدهای این بدهی ها خواهیم پرداخت.[/size][/font]

[font=tahoma][size=2][size=3]۱-۲ [/size][/size][/font][color=#0000ff]داخلی[/color]
[font=tahoma][size=2][size=3]علاوه بر رقم نجومی بدهی دولت آمریکا به کشورهای مختلف جهان ، واشنگتن نزدیک با ۱۰۰ میلیارد دلار به شهروندان خویش بدهکار است. بالاترین نرخ بدهی دولت آمریکا مربوط به مزایای تأمین اجتماعی و سپس حقوق کارکنان دولت است. در جدول ذیل کم و کیف بدهی ها دولت آمریکا آورده شده است.[/size][/size][/font]
[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10100/3~3.jpg[/img]
[font=tahoma][size=3]علاوه بر این آمریکا نزدیک به ۷۰ تریلیون دلار بدهی های متراکم گزارش نشده دارد یعنی نزدیک به ۶ برابر بدهی های رسمی که توسط این کشور اعلام می شود.[/size][/font]

[font=tahoma][size=2][size=3]۲ [color=#800080][b]پیامدها[/b][/color][/size][/size][/font]
[font=tahoma][size=2][size=3]بدهی های سرسام آور دولت آمریکا که محصول جنگ طلبی و سیاست های نادرست این کشور در دو سطح داخلی و خارجی است پیامدهای گوناگونی را در برخواهد داشت. در واقع از آنجا دلار آمریکا به عنوان ارز بین المللی به وضعیت اقتصادی این کشور بستگی دارد سقوط ارزش دلار خود بخود اثرات منفی بر اقتصاد جهانی خواهد گذاشت. در ذیل پیامدهای اقتصادی و سیاسی این بحران را مورد مداقه قرار می دهیم.[/size][/size][/font]

[font=tahoma][size=2][size=3]۲-۱ [/size][/size][/font]ا[color=#0000ff]قتصادی[/color]
[font=tahoma][size=2][size=3]پیامدهای منفی سیاست های امپریالیستی ایالات متحده و بحران بدهی ناشی از آن را می توان در دو سطح بین المللی و داخلی مورد بازبینی قرار داد.[/size][/size][/font]

[font=tahoma][size=2][size=3]۲-۱-۱ [color=#800000]صدمه به اقتصاد کشورهای درحال رشد[/color][/size][/size][/font]
[font=tahoma][size=2][size=3]از جمله مهم ترین این کشورها، چین است که بشدت نگران بدهی ها آمریکا و عدم توان بازپرداخت آن از سوی آمریکاست.. اگردولت آمریکا به راه حلی دست نیابد، ارزش دلار به شدت سقوط خواهد کرد و این درحالیست که چین ۳ هزار و ۵۰۰ میلیارد دلار ذخیره ارزی دارد و اگر ارزش دلار سقوط کند، ارزش دارایی‌های چین کمتر می‌شود.اگر اوضاع اقتصادی در آمریکا وخیم‌تر شود، میزان صادرات چین به آمریکا ممکن است افت شدید نشان دهد، زیرا شاهد کند شدن میزان مصرف در آمریکا در دراز مدت خواهیم بود و این مسئله‌ای است که چین به شدت نگران آن شده است. در حقیقت چین پس از آمریکا که دچار مشکلات متعدد ناشی از این بحران های اقتصادی است بیشترین آسیب را خواهد دید.[/size][/size][/font]

[font=tahoma][size=2][size=3]۲-۱-۲ [color=#800000]رکود و ورشکستگی اقتصاد آمریکا[/color][/size][/size][/font]
[font=tahoma][size=2][size=3]اگر چه ممکن است در کوتاه مدت آثار این بحران بدهی بر زندگی مردم خود را نشان ندهد اما در بلند مدت آثار آن قطعاً دامنگیر وضعیت معیشت مردم آمریکا خواهدشد. چرا که با ادامه این روند طلبکاران و سهام داران سود بیشتری را برای تضمین بازپرداخت وامی که داده اند طلب می کنند واین به معنای رکود اقتصادی و سرعت کند رشد اقتصادی در این کشور است.[/size][/size][/font]

[font=tahoma][size=2][size=3]۲-۲[color=#0000ff] [/color][/size][/size][/font][color=#0000ff]سیاسی[/color]
[font=tahoma][size=2][size=3]پیامدهای سیاسی بدهی های فزاینده اقتصاد آمریکا را می توان در دو سطح داخلی و خارجی مورد بررسی قرار داد.[/size][/size][/font]

[font=tahoma][size=2][size=3]۲-۲-۱ [color=#800000]افول جایگاه آمریکا در نظام بین الملل[/color][/size][/size][/font]
[font=tahoma][size=2][size=3]بدهی های دولت آمریکا اقتصاد این کشور را که وزنه اصلی قدرت واشنگتن در جهان است را در آستانه ورشکستگی قرار داده است. به عبارت دیگر امروز آنچه امروز باعث شده تا ایالات متحده به بی مهابا در عراق و افغانستان دست به عملیات نظامی بزند پشتگرمی به اقتصادی است که امروز در اثر تحولات یک دهه اخیر زمزمه های ورشکستگی و رکود شدید آن به گوش برسد. این شرایط باعث شده تا قدرت های نوظهوری مانند روسیه و چین که در تلاش برای تغییر ساختار نظام بین الملل و به زیر کشاندن آمریکا هستند، این فرصت را فرصتی برای بازسازی جهانی عاری از آمریکا تلقی کنند. برای مثال خبرگزاری رسمی چین شین هوا اعلام کرد:[/size][/size][/font]
[font=tahoma][size=2][size=3]« [i]در حالی که سیاستمداران آمریکایی برای دستیابی به توافقی پایدار به منظور ازسرگیری عادی فعالیت نهادهای دولتی با شکست مواجه شده اند ،‌ شاید اکنون لحظه خوبی برای آغاز ساختن جهانی عاری از آمریکا باشد.»[/i][/size][/size][/font]

[font=tahoma][size=2][size=3]امروز این تلقی از دولت آمریکا در جهان وجود دارد که واشنگتن از ابرقدرتی خویش سؤاستفاده نموده است . چه اینکه چینی ها معتقدندواشنگتن به جای این که با مسئولیت پذیری به وظایف خود بپردازد از موقعیت ابرقدرت بودنش سوء‌ استفاده کرد.آمریکا با انتقال ریسکهای نظام مالی خود به خارج از این کشور و به راه انداختن جنگهای غیرموجه تحت عناوین دروغین ،‌ هرج و مرج را در جهان افزایش داده است.در این شرایط می توان در انتظار تغییرات نوینی در عرصه نظام بین الملل بود. شرایطی که طی آن جایگاه اقتصادی آمریکا بیش از هرزمان دیگری افول نموده جهان تک قطبی به رهبری آمریکا جای خود را به نظامی که در آن چندین قدرت عمده ظهور نموده اند داد. در واقع افول جایگاه اقتصادی آمریکا به طور مستقیم بر جایگاه سیاسی و اعتبار این کشور در جهان تأثیر خواهد گذاشت و نظم فعلی بین المللی را دستخوش دگرگونی خواهد نمود.[/size][/size][/font]

[font=tahoma][size=2][size=3]۲-۲-۲[color=#800000] افزایش فقر و نارضایتی اجتماعی[/color][/size][/size][/font]
[font=tahoma][size=2][size=3]در سطح داخلی کارشناسان اقتصادی معتقدند زمانی که بازپرداخت سود وام نزدیک به ۱۲درصد تولید ناخالص داخلی برسد این نشان از غوطه ور شدن این کشور در بدهی خود است. بدهی های دولت آمریکا از ۲تریلیون دلار در اواسط دهه ۱۹۸۰به ۱۷تریلیون دلار امروز رسید که سهم آن از تولید ناخالص ملی از ۵۵درصد در آن زمان به بیش از ۱۰۰درصد بالغ شده است. آنچه این کارشناسان به آن باوردارند این مسئه است که دولت آمریکا توان پرداخت این حجم از بدهی را ندارد.[/size][/size][/font]

[font=tahoma][size=2][size=3]امروزسهم بدهکاری هر شهروند آمریکایی بیش از ۱۸۸هزار دلار تخمین زده می شود، سهم بدهکاری هر خانواده آمریکایی به طور متوسط ۷۴۹۲۰۸ دلار برآورد می شود. این میزان بدهی علی القاعده به گسترش فقر و به طبع آن نارضایتی عمومی از دولت این کشور منجر خواهد شد. در واقع مردم مجبور خواهند بود بخش قابل توجه ای از درآمد خویش را صرف پرداخت این بدهی ها نمایند و در میان اقشار کم درآمد و دهک های پایین اقتصادی این کشور بیشترین لطمه را خواهند دید.[/size][/size][/font]

[font=tahoma][size=2][color=#800080][size=3][b]جمع بندی[/b][/size][/color][/size][/font]
[font=tahoma][size=2][size=3]بحران تعطیلی و چالش های سیاسی دولت آمریکا باعث شده تا اقتصاد این کشور بیش از پیش در معرض شکست و ورشکستگی قرار بگیرد. بدهی های دولت آمریکا که در نتیجه سیاست های نادرست کاخ سفید افزایش سرسام آوری داشته است، آثار و پیامدهای مختلف و متعددی را چه در سطح بین المللی و چه در سطح خارجی از خود بجای خواهد گذاشت که آینده قدرت و جایگاه این کشور را بیش از پیش تیر وتار خواهد نمود.[/size][/size][/font]

[size=3][b]پژوهشکده مطالعات راهبردی/ داوود کریمی‌پور[/b][/size]
  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.