Recommended Posts

ب[quote]ا سلام
این مردتیکه ناحسابی نون به نرخ روز خور، که خودشو جای علمای برادران اهل تسنن هم جا زده و هر از گاهی اظهار فضل میکنه با اینکه توو جلسات مجمع تقریب مذاهب هم از سوی قطری ها شرکت میکنه برای وحدت ، خودشو نماینده و رهبر همه برادران اهل تسنن دنیا میدونه!!!! از هر فرصتی برای ضربه زدن به تشیع و اتفاقاً ایجاد تفرقه و از بین بردن وحدت شیعه و سنی از هیچ تلاشی غیر مشروع دریغ نمیکنه Evil or Very Mad Evil or Very Mad
چون سرش با امیرای قطر توو یک آخوره توقعی بیش از این ازش نمیره.... چون همه شون همکاسه همون جلادها و غیر آدمیزادای عرب نمای بحرینی و سعودی و اماراتین.
انشاءالله آقامون مهدی فاطمه ارواحنا فداهما سزا شون رو بده....
[/quote]

سلام برادر نجف، این قرضاوی پای ثابت کنفرانس وحدت اسلامی بود. کلا هم موافق وحدت شیعه و سنی. دست روزگار، چند سال قبل پسر ایشان را در مصر شیعه کرد، شد این که می بینید! خیلی هم آدم بدی نیست ولی خوب بد جور حالش گرفته شده. :mrgreen:
خدا همه رو از حب و بغض نجات بده و به راه راست هدایت کنه.

آقای پاتریوت،
موافقم، چند صدایی و تنوع فکر و تحلیل چیز خوبی است. اگر افراد ملزوماتش رو رعایت کنند برکات زیادی داره

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
به گزارش شیعه آنلاین، خبرنگار افتخاری ما از منامه پایتخت بحرین دقایقی پیش خبر داد که "حمد بن عیسی آل خلیفه" پادشاه بحرین در جدید ترین اقدام ضدایرانی و ضدشیعی خود با هدف زیر فشار قرار دادن جمهوری اسلامی ایران و شیعیان که اکثریت جمعیت قیام کننده علیه این رژیم بحرین را تشکیل می دهند، دستور اخراج همه ایرانیان مقیم این کشور را صادر کرد.

خبرنگار ما در ادامه افزود: دستور صادر شده توسط پادشاه بحرین نه تنها شامل ایرانیان مقیم این کشور می شود، بلکه حتی زنان ایرانی که سال هاست با مردان بحرینی ازدواج کرده که بسیاری از آنان تابعیت بحرین را دریافت کرده اند نیز باید بر اساس قانون جدید صادر شده، هر چه سریع تر این کشور را ترک کنند.

وی همچنین گفت: بر همین اساس عصر امروز اولین هواپیمای خطوط هوایی "گلف ایر" از فرودگاه بین المللی منامه به سمت ایران پرواز کرد و گروهی از ایرانیان مقیم بحرین را به ایران رساند.

[url=http://www.tabnak.ir/fa/news/154876/%D9%87%D9%85%D9%87-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D9%85%D9%82%DB%8C%D9%85-%D8%A8%D8%AD%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D8%A7%D8%AE%D8%B1%D8%A7%D8%AC-%D8%B4%D8%AF%D9%86%D8%AF]منبع[/url]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
من پیشتر با آقا مصطفی صحبت می کردم درباره بحرین؛
ولی فکر می کنم بهتره چند کلمه کاملا خودمونی صحبت کنیم (من انتظار دارم از دوستان که فارغ از غرض و حب و بغض با بنده همراهی کنن و بنده حقیر هم پذیرای همه انتقادات و ایراداتی خواهم بود که دوستان و سروران به من تذکر میدن)

نکته ای رو فرمودن آقا مصطفی (در حقیقت تذکر دادن) که ما ایرانیان باید برای اولین بار در تاریخ خودمون صرفنظر از احساسات پاک مذهبی و دغدغه های دیندارانه و سنتی که داریم به طراحی یک دکترین اساسی و یک اسلوب جامع در برابر بازی سیاسی حکام غربی اقدام کنیم
من هم بنوبه خودم با چنین رویکردی کاملا موافقت دارم چون اینجا قراره ما برای نسل های آتی خودمون تصمیم گیری کنیم ما نیاز به یک منش و سیاق آینده نگر و مبنایی داریم

و ... از همه مهم تر: من از دوستان استدعا می کنم که مطالب مطروحه رو در تضاد با اصول قانون اساسی نبینن

در ابتدا باید برادرانه عرض کنم که پایه های مردمی و پایگاه اجتماعی نظام قدرتمند و قابل توجه و به این ترتیب نیاز به نگرانی و کلنجار ذهنی شدیدی درباره چنین سوژه ای نداریم؛ این تبلیغات طرف مقابل طی سه دهه بوده که جمهوری اسلامی ایران فاقد پایگاه اجتماعی و مردمیه ...
و باید همینجا تذکر بدم که انتظار معقول و منطقی از کشوری که سه دهه است زیر فشارهای شدید سیاسی و نظامی و اقتصادی قرار داره (حتی به لحاظ قواعد بازی سیاسی) نمی تونه این باشه که فضای اجتماعی و سیاسی باز و آرامی داشته باشه؛ بیاد بیاریم که تنها دو سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی بود که تهاجم نظامی سنگین عراق به ایران آغاز شد

با این وجود،

و با رسیدن به دوران تثبیت و تحکیم و گسترش نظام
بنظر میرسه که میشه رویه های منطقی تری رو در برخورد با مسائل داخلی در پیش گرفت؛ در کمال تأسف عده ای در درون خود نظام از دوره ریاست جمهوری خاتمی داعیه تغییر و براندازی نظام رو داشتن و روی این سخن با اونها نیست؛ بنده اعتقاد دارم که مجموعه نظام اونقدر قوام یافته و کارآمد و باتجربه هست که بتونه به آسانی و با مدیریت هوشمندانه اقدام به تلطیف و باز کردن فضای سیاسی داخلی بکنه؛ من فکر می کنم این ساده اندیشی نیست که ما بپذیریم که می تونیم با مدیریت موثر فضای داخلی نقش جدی تر، قدرت بیشتر و جایگاه مهم تری رو در منطقه و جهان بدست بیاریم (بازدارندگی سیاسی و دیپلماتیک و صدای بلندتر و از طرفی [این نکته اهمیت حیاتی داره] خفه شدن سمپاشی های سیاسی علیه ایران و بسته شدن دست یانکی ها و اذنابشون در مانورهای سیاسی منطقه ای و جهانی علیه منافع مهم ما)؛ برخی دوستان البته پیشتر تذکر داده بودن که غربی ها دارن با تمام توان مدل ترکیه رو مطرح می کنن و بهش شاخ و برگ میدن بلکه بتونن افکار عمومی خاورمیانه و بویژه ایران رو جلب کنن. اینجا یک وب سایت نظامیه و همه دوستان قطعا از نقش بازدارندگی نظامی آگاهی کافی دارن اما نکته ای که نباید مغفول بمونه اینه که نظام ما خوبه "همونطور که به توسعه نظامی و توان بازدارندگی ایران اهمیت ویژه ای میده همونطور که به عمران زیربنایی و نوسازی مبانی اقتصادی مملکت اهمیت میده همونطور که موضوع امنیت اخلاقی و اجتماعی رو در صدر قرار میده" همونطور هم به موضوع آزادی های سیاسی و اجتماعی اهمیت بده (تشکیل احزاب، تحمل دو حزب "اقلیتی" هم که مخالف خوانی هم میکنن، ایراد هم میگیرن)، من بعنوان یه جوان ایرانی که کشورشو دوست داره ایمان دارم که ساختار نظام اونقدر دارای سعه صدر و توانمندی سیاسی و امنیتی هست که نظام از این بابت ضربه ای رو متحمل نمیشه ... حالا من چرا این موضوع رو بیان کردم

دلیل:
کشورهای این منطقه جز ایران تحت الحمایه یانکی ها و دوستانشون هستن (اونچه که همین کشورها از اون به "داشتن روابط با دنیای آزاد و کشورهای قدرتمند یاد می کنن") ما در این ناحیه از جهان یک استثنا و مورد ویژه هستیم؛ ما با این ترتیب می تونیم دکترین داخلی خودمون رو بی آنکه نیازی به وام گرفتن از تز اونور آبی ها باشه، می تونیم با اتخاذ چنین رویکردی دست بازتری و آسوده تری در سیلی زدن به گوش این حکام وابسته داشته باشیم و منافع راهبردی و درازمدت خودمون رو در منطقه و جهان با هزینه های حداقلی پیگیری کنیم

با فروتنی در انتظار نظرات و انتقادات و حتی شماتت دوستان هستم
با تشکر

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
به گزارش شیعه آنلاین، خبرنگار افتخاری ما از منامه پایتخت بحرین دقایقی پیش خبر داد که "حمد بن عیسی آل خلیفه" پادشاه بحرین در جدید ترین اقدام ضدایرانی و ضدشیعی خود با هدف زیر فشار قرار دادن جمهوری اسلامی ایران و شیعیان که اکثریت جمعیت قیام کننده علیه این رژیم بحرین را تشکیل می دهند، دستور اخراج همه ایرانیان مقیم این کشور را صادر کرد.

خبرنگار ما در ادامه افزود: دستور صادر شده توسط پادشاه بحرین نه تنها شامل ایرانیان مقیم این کشور می شود، بلکه حتی زنان ایرانی که سال هاست با مردان بحرینی ازدواج کرده که بسیاری از آنان تابعیت بحرین را دریافت کرده اند نیز باید بر اساس قانون جدید صادر شده، هر چه سریع تر این کشور را ترک کنند.

وی همچنین گفت: بر همین اساس عصر امروز اولین هواپیمای خطوط هوایی "گلف ایر" از فرودگاه بین المللی منامه به سمت ایران پرواز کرد و گروهی از ایرانیان مقیم بحرین را به ایران رساند.

منبع : تابناک
لینک : http://www.tabnak.ir/fa/news/154876/%D9%87%D9%85%D9%87-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D9%85%D9%82%DB%8C%D9%85-%D8%A8%D8%AD%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D8%A7%D8%AE%D8%B1%D8%A7%D8%AC-%D8%B4%D8%AF%D9%86%D8%AF


ایران در قبال این کار چکاری می تونه انجام بده ؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[size=18]روزنامه یدیعوت آحارنوت چاپ سرزمین‌های اشغالی؛"هدف بعدی آمریکا، سرنگونی اسد"[/size]

[b]بدون شک سوریه حمایت ایران را دارد، اما همه می‌دانیم که ایران حاضر نیست برای حفاظت از متحد خود در دمشق وارد یک جنگ جهانی و خطرناک شود، بنابراین در این مسیر بشار اسد تنها است.[/b]

به گزارش مشرق به نقل از شبکه العالم، در ادامه این انقلاب‌ها و مصون ماندن برخی از کشورهای منطقه، سازمان‌های اطلاعاتی آمریکایی بر آن هستند تا کشوری مانند سوریه را نیز وارد عرصه اعتراضات مردمی به منظور سرنگونی حزب حاکم بعث در این کشور کنند.

روزنامه یدیعوت آحارنوت چاپ سرزمین‌های اشغالی در نگاهی به تحولات منطقه و تلاش خاندان سعودی برای سرکوب مردم با رشوه دادن به آنها اعتراف می‌کند که آمریکا بر آن است تا سوریه را به آشوب کشیده و از فرصت به دست آمده در کشورهای عربی نهایت استفاده را می‌کند.

این روزنامه که عنوان اصلی یادداشت خود را "هدف بعدی آمریکا، سرنگونی اسد" برگزیده است، با اشاره به تلاش‌های صورت گرفته توسط آمریکا در طول هفت سال گذشته برای صدور دموکراسی به کشورهای عربی با استفاده از شبکه‌های خبری مانند الحره، این تلاش را ناکافی، ناکام و در نتیجه بیهوده دانسته و با اشاره به نقش شبکه‌های خبری عربی، آمریکا را در مسیر دموکرات کردن اعراب شکست خورده می‌داند.

این روزنامه صهیونیستی از اینکه چرا علی‌رغم گرفتار شدن کشورهایی چون تونس، بحرین، مصر، یمن و لیبی به اعتراض و انقلاب و قیام مردمی، سوریه از این قاعده مستثنی شده است، می‌نویسد: بدون شک سوریه حمایت ایران را دارد، اما همه می‌دانیم که ایران حاضر نیست برای حفاظت از متحد خود در دمشق وارد یک جنگ جهانی و خطرناک شود، بنابراین در این مسیر بشار اسد تنها است.

گفتنی است اعتراضات چند روز اخیر در سوریه که چند کشته و تعدادی زخمی در پی داشت، باعث شد تا گمانه‌زنی‌های متعددی در مورد دخالت و هدایت این اعتراضات توسط آمریکا و رژیم صهیونیستی بر زبان‌ها بیفتد. در طول چند ماه گذشته همه سران عرب مخالفان خود را که خوستار اصلاحات سیاسی و اجتماعی و اقتصادی بوده‌اند به کشورهای خارجی منسوب کرده و با این اتهام به سرکوب شدید آنها اقدام کرده‌اند.

http://www.mashreghnews.ir/NSite/FullStory/News/?Id=36118

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
جنگ جهانی و خطرناک icon_cheesygrin :mrgreen: عجب! این صهیونیست های ... خودشونو چی حساب کردن؟ ظاهرا دل خوش کردن به آهن قراضه ها و اسباب بازیاشون ... این ... هر زمان تونستن خسارات هنگفتی رو که در نبرد با حزب الله متحمل شدن اون هم با اونقدر خفت و خواری هضم کنن بیان و از این ابراز وجودها بکنن! سوریه الان درگیر یه جور پروژه خاص و مشکوکه و به گمان بنده ایران تا جایی که میسر و بصلاح می تونه باشه باید به این کشور کمک کنه تا توازن داخلی رو برقرار کنه

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
من موندم چرا صدا و سیما هیچی در مورد اعتراضات چند روز اخیر سوریه نمیگه؟شاید هم من ندیدم.ولی به هر حال اگه اصل رو بر صداقت رسانه ای بذاریم باید این هم گفته بشه.
به هر حال به نظرم مردم سوریه هم تا حدودی حق دارن چرا که فضای این کشور به شدت تک حزبی و تک صدایی هست و آزادی مطبوعات هم در حد بسیار پایین.بهتره همه چیز رو با هم ببینیم.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
کسی منکر فضای تک صدایی نیست؛ حتی میشد حدس زد که سوریه واکنش تندی در قبال اعتراضات داخلی نشون میده؛ ایران هم به گمان من در راستای منافع درازمدت خودش در منطقه و جهان کار صحیحی داره انجام میده؛ خاطرتون هست و همچنان دارید می بینید که در بحرین آدمکشی میشه؛ آدم ربایی میشه و ... هیچ صدایی هم از رسانه های اصلی یانکی ها درنمیاد ...

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[color=blue][size=18]رییس جمهور یمن خواستار پناهندگی شد [/size][/color]

یک دیپلمات عربستانی درکویت فاش ساخت دیکتاتور یمن خواستار پناهندگی به عربستان شده است.

به گزارش واحد مرکزی خبر ،نسخه امروز پایگاه اینترنتی نهرین نت نوشت: یک منبع مطلع (که این پایگاه نامش را ذکر نکرد) به نقل از این دیپلمات عربستانی افزود: علی عبدالله صالح دیروز درتماس تلفنی با ملک عبدالله شاه عربستان تاکید کرد به زودی ناچار از ترک کرسی ریاست جمهوری یمن خواهد بود بویژه که دربیست وچهارساعت گذشته بسیاری ازفرماندهان نظامی ومسئولان حزب حاکم این کشور استعفا کرده اند.

این منبع تصریح کرد به زودی فرستاده ای از سوی خاندان آل سعود به صنعا اعزام می شود تا سازوکار انتقال قدرت در یمن را مورد بررسی قرار دهد و زمینه انتقال علی عبدالله صالح وخانواده اش را به ریاض فراهم کند.

این پایگاه اینترنتی افزود: پیوستن ژنرال علی محسن صالح الاحمر برادر ناتنی علی عبدالله صالح وفرمانده لشکر یکم زرهی ارتش یمن ونیز شیخ صادق الاحمر رئیس قبیله الحاشد(بزرگترین قبیله یمن) به انقلابیون در بیست وچهار ساعت گذشته بزرگترین ضربه به رژیم علی عبدالله صالح زد و زمینه سرنگونی این رژیم را فراهم کرد.

منبع: http://www.tabnak.ir/fa/news/154911
**********************************************************
[color=blue][size=18]اسامي مقامات بلند پايه مستعفي يمن [/size][/color]

با گسترش دامنه اعتراضات در يمن عليه ديكتاتور اين كشور تاكنون تعدادي از مقامات بلند پايه حكومتي از سمت خود از جمله دادستان كل يمن و فرمانده نظامي شرق استعفاء كرده‌اند.

به گزارش خبرنگار خبرگزاري فارس، با وارد شدن انقلاب مردم يمن به مرحله‌اي جديد كه طي آن قبايل جنوبي، حوثي‌ها در شمال و قبيله حاشد وارد درگيري براي سرنگوني علي عبدالله صالح شده‌اند، مقامات برخي مقامات بلند پايه اين كشور در اعتراض به ادامه كشتار انقلابيون و ادامه حضور ديكتاتور يمن بر مسند قدرت، طي روزهاي گذشته استعفا داده‌اند.

عبدالله العلفي دادستان كل يمن، محمد علي محسن فرمانده نظامي شرق يمن، سرلشكر ناصر الجهوري فرمانده لشگر 121 و همه نيروهاي تحت امر وي، سرلشكر حميد القشيبي، فرمانده لشكر 310 و همه نيروهاي تحت امر وي، سرلشكر عبدالله علي عليوة مشاور ارشد رئيس جمهور و نيز سفرا و ديپلمات‌هاي ارشد يمن در آمريكا، عربستان، مصر، روسيه، چين، آلمان، فرانسه، سوريه، اردن، كويت، اتحاديه عرب، قطر، امارات، عمان، پاكستان، اسپانيا، چك، بلژيك، اندونزي، هند و عراق و نيز استاندار عدن و معاون استاندار لحج از جمله مقامات بلند پايه يمن هستند كه تا كنون از سمت خود استعفا داده‌اند.

منبع: http://www.tabnak.ir/fa/news/154973
****************************************************
[color=blue][size=18] چه کسی قرار است جایگزین سرهنگ شود؟ [/size][/color]

در کشورهایی مانند لیبی معمولا افرادی جانشین دیکتاتور می شوند که بهتر از بقیه انگلیسی صحبت کنند و البته با آمریکا هم مشکل نداشته باشند.

«پاتریک کاکبرن» با اشاره به این نکته در شماره 21 مارس «ایندیپندنت» نوشت:

تا چند هفته دیگر معمر قذافی به احتمال بسیار زیاد قدرت را واگذار کرده و می رود. نیروهایی که خواهان وداع او با قدرت هستند بسیار زیادند و البته مشتی پرزور هم دارند. میزان حمایت های سیاسی و نظامی از او نیز بسیار اندک است. به نظر می رسد که همین روزها نیروهای آمریکایی، فرانسوی و انگلیسی طرابلس و غرب لیبی را در دست می گیرند و با مردان و زنان معترضی وارد مذاکره خواهند شد که شرق لیبی یا همان بنغازی را عمدتا در اختیار دارند.

[color=darkblue]حتی پیش از حمله نیروهای خارجی هم معمر قذافی توانایی جمع کردن 1500 سربازی را نداشت که بتوانند به سمت بنغازی حرکت کرده و تخت قدرت او را از حملات مصون دارند. بسیاری از نیروهای در اختیار قذافی نیز هیچگاه به عنوان سرباز آموزش ندیده اند. دلیل پیروزی ظاهری نیروهای قذافی هم در این بود که معترضان مستقر در شرق نمی توانستند حرکت علیه قذافی را به خوبی مدیریت کنند.[/color]

نخستین روزهای حضور نظامی ایالات متحده و دوستان اروپایی اش در حریم هوایی لیبی ما را به یاد همین بازه زمانی در افغانستان سال 2001 میلادی و عراق سال 2003 می اندازد. حملات هوایی تانک های متعلق به قذافی را به آهن پاره تبدیل می کند و ما بازماندگان از این حملات را می بینیم که فرار را بر قرار ترجیح داده اند. چند روز دیگر ما در لیبی شاهد مفقود شدن نیروهای قذافی هستیم همانگونه که در کابل فرار طالبان را دیدیم و در عراق انحلال ارتش حامی صدام حسین دیکتاتور سابق این کشور را.

در عراق و افغانستان شاید بتوانیم ادعا کنیم که اکثریت از رهایی از شر دولتمردان خود شاد شدند اما در لیبی کم نیستند مردمانی که از بازگشت قذافی شاد خواهند شد. البته که رژیم قذافی می تواند بسیر سریع تر از آنچه که تصور می کنیم سقوط و نیستی را تجربه کند. البته کم نیستند کسانی که در این چند روز در مقام حمایت از قذافی تاکید دارند که شاید سرهنگ دیوانه باشد اما احمق نیست.

مرحله بعدی در لیبی تعیین جانشینی برای آقای قذافی است. همان مرحله ای که هم در افغانستان و هم در عراق برای آمریکایی ها دردسر ساز شد. در هر دو این موارد حمله ایالات متحده را می توانستیم موفقیت آمیز بخوانیم. همین حملات بود که در نهایت آمریکا را بر هر دو این کشورها مستولی بخشید. در عراق اوضاع به سرعت تغییر کرد و همگان امریکایی ها را نیروهای استعمارگر خواندند. یک رهبر عراقی هم در همان بازه زمانی به صراحت گفت: اشغال کشوری دیگر را می توان مادر تمام اشتباهات خواند.

البته در افغانستان اوضاع به این وخامت نبود چرا که شاید حامد کرزی بر مسند قدرت تکیه داده بود اما این فرامین امریکایی ها بود که همواره عملی شد .اکنون در لیبی نیز باید با همان مشکلات پیشین دست و پنجه نرم کرد. در طرابلس هم امریکایی ها شریکی قابل اطمینان ندارند. معترضان در این چند هفته نشان دادند که هم از بعد سیاسی و هم از منظر اقتصادی بسیار ضعیف هستند. حقیقت هم نشان می دهد که اگر معترضان ضعیف نبودند نیازی به دخالت بیگانگان در این بازی داخلی نبود. در این شرایط معمولا رهبران محلی به عنوان شریک امریکا و غرب قد علم می کنند که بهتر از دیگران انگلیسی صحبت می کنند و البته مشکلی هم با دخالت های واشنگتن و شرکای غربی اش ندارند. در کابل و بغداد که رهبرانی انتخاب شدند که بیش از دیگران اخم می کردند و البته آمادگی حضور در کنگره ایالات متحده و قدردانی از زحمات امریکایی ها را هم داشتند.

یک مساله دیگر هم وجود دارد که بر پیچیدگی اوضاع می افزاید. لیبی نیز مانند عراق کشوری نفت خیز است . همین سرمایه نفتی می تواند بدترین سوتعبیرها را برای همگان به بار آورد. این چاه های مملو از ثروت سیاه می تواند طعمه ای برای همگان باشد. افراد می توانند نیروهای خود را دورتادور این منابع مستقر کرده و به خواست های عمومی اندک توجهی نداشته باشند.

کشورهای انگشت شماری هستند که هم نفت در اختیار داشته باشند و هم از موهبت دموکراسی بهره مند باشند. رهبرانی از لیبی که در چند ماه آتی بتوانند کارت های بیشتری از خود رو کنند می توانند بر این منابع مالی هم تکیه بزنند. در سال 2003 میلادی بسیاری از عراقی ها باور داشتند که رهبرانی که در سال های دیکتاتوری صدام حسین در تبعید بودند اکنون می توانند بهترین گزینه برای جانشینی او باشند.

اکنون به نظر می رسد که هیلاری کلینتون، دیوید کامرون و نیکولاس سارکوزی بخش اعظمی از هیاهویی را که خود به راه انداخته بودند، باور کرده اند. آنها بازار را گرم کردند تا بتوانند حمایت اتحادیه عرب را برای حمله نظامی در اختیار داشته باشند و اکنون خود در این سیاه بازار گرم خرید شده اند. بسیاری از تحلیل گران در این مدت از موضع گیری اعضای اتحادیه عرب در قبال ماجرای لیبی تعجب کرده اند.

البته موضع اعراب در قالب اتحادیه عرب به سرعت برق و باد قابل تغییر است. این ها همان اعرابی هستند که عضو شورای همکاری خلیج فارس هم هستند و برای مهار بحرانی مشابه در بحرین به این کشور نیرو اعزام کرده اند. این ها همان اعرابی هستند که در یمن شاهد قتل عام دیگر اعراب با ماشین های خودکار تیراندازی و کشته شدن 52 نفر در یک روز هستند.

[color=red][b]تجربه نشان می دهد که برای قذافی نیز جانشینی پیدا خواهد شد. این بار اما این جانشین از هموطنان او نخواهد بود بلکه افرادی بر مسند او برای مدت زمانی نعملوم تکیه خواهند زد که از خارج از مرزهای لیبی آمدند و او را از قدرت ساقط کردند.تجربه عراق و افغانستان نشان می دهد که به زودی همین بیگانگان از چشم مردمان لیبی خواهند افتاد و همین مردمان علیه آنها بسیج خواهند شد.[/b][/color]
منبع: http://www.tabnak.ir/fa/news/154963

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]کسی منکر فضای تک صدایی نیست؛ حتی میشد حدس زد که سوریه واکنش تندی در قبال اعتراضات داخلی نشون میده؛ ایران هم به گمان من در راستای منافع درازمدت خودش در منطقه و جهان کار صحیحی داره انجام میده؛ خاطرتون هست و همچنان دارید می بینید که در بحرین آدمکشی میشه؛ آدم ربایی میشه و ... هیچ صدایی هم از رسانه های اصلی یانکی ها درنمیاد ...[/quote]
یانکی ها که معلوم الحال هستن.از اونا انتظاری نمیشه داشت و خودمون رو هم نباید با اونا مقایسه کنیم.توی سیاست خارجی روباه صفت تر از اونها پیدا نمیشه.
فقط از نظر من عادلانه به نظر نمیرسه که بخوایم برای یمن و بحرین و ... که خیلی روابط خیلی دوستانه با ما ندارن سر و دست بشکنیم،ولی برای سوریه که مثلا دوست ماست سکوت کنیم.اگر اسلام میگه که در برابر ظلم نمیشه سکوت کرد استثنایی هم براش قائل نمیشه.البته در صورتی که موضع گیری های ما صرفا بر اساس اسلام و سیاست خارجی کشور و نه فقط برای کوتاه کردن دست آمریکا و نوچه هاش از منطقه باشه.
البته اینا یه برداشت سطحیه.شاید واقعا پشت پرده خبرایی باشه که ما ازش بیخبریم.الله اعلم

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
دوست عزیزم
تغییرات اجتماعی و سیاسی در هر حال در همه کشورهای خاورمیانه محتمله اما شما باید قابلیت مدیریت کردن این تغییرات رو هم در نظر بگیرید: ببینید چه در دنیای سیاست روز و چه در دنیای اقتصاد روز فرصت یک طرف بحران برای دیگری یا دیگرانه بنابراین همه ساختارهای حکومتی باید چنین توازن ظریفی رو تحت مراقبت بگیرن و مدیریت کنن؛ یادمون باشه که در کنار همه اصول قابل احترام حقوق انسانی مسائلی مهمی هم مثل: منافع و امنیت و ثبات ملی هم وجود داره؛ بنده خودم یکی از اون کسانی هستم که احترام خاصی برای فردیت انسان ها قائلم اما یادمون باشه که یکی از شروط پیشرفت و حرکت رو به جلو برای هر جامعه ای پذیرش قواعد بازی اجتماعی و روح ملی اون ملت و کشوره ...

درباره لحاظ کردن اخوت اسلامی و روح اسلام در سیاست خارجی ایران:
شما خود به قضاوت بنشینید ... طیف وسیعی از کمک های انسان دوستانه و روابط خوب فرهنگی با بسیاری از کشورهای خاورمیانه، بسیاری از کشورهای دنیا اتباع ایرانی رو حتی موقع ورود مورد اهانت قرار می دادن اما کشور ایران به تمامی حقوق و شأن انسانی مسافران و توریست های فرنگی احترام گذاشت و میگذاره

مواضع متعادل در خیلی از موارد کاملا مشهوده؛ در همین ماجرای بحرین که همچنان هم در جریانه ما چیزی جز حمایت از حقوق مردم غیرنظامی و بیگناه بیان نکردیم ... (کدوم دخالت در امور داخلی بحرین!؟؟!؟) در بسیاری از موارد ما خویشتنداری و مدارا بخرج دادیم بنحوی که صدای اعتراض دلسوزان انقلاب هم درومد ... به گمان شما چه کردیم که دوری از روح اسلام و برادری و انسانیت بوده ... در مورد قضیه چچن اینقدر به تهمت زدن که حد و حساب نداشت در حالی که ما بلادرنگ بعد از حمله روس ها به چچن موضع رسمی خودمونو اعلام کردیم و خواستار احترام به حقوق مردم مسلمان چچن شدیم، در مورد اویغورهای چین هم باز اینو گفتیم ... دوست خویم ما اصولا کشوری هستیم که باورش اینه که بهتره اعضای جامعه جهانی مدام تو کمد لباس همدیگه سرک نکشن و تعداد گل های روی شلوار و پیرهن همو نشمارن!!!!!
البته ما هرگز نگفتیم که هر کشوری هر حکومتی هر کاری هم دلش خواست با مردمش انجام بده راهش باز و جاده دراز و اعتراض و نقد خودمونو مودبانه و بر خلاف یانکی ها بدون سمپاشی های مضحک بیان کردیم...

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
خوب فکر می کنم در این زمینه حرفتون منطقیه که طبیعتا جواب هم نداره.
ولی فکر می کنم سوریه خیلی کشور قابل اطمینانی نیست و اگه پاش بیوفته ممکنه از رژیم قذافی هم بدتر بشه.یعنی استعدادشو داره فکر می کنم.خیلی جای خوبی سرمایه گذاری نکردیم!امیدوارم هرکی و هرچی حق باشه پیروز بشه.
ممنون بابت جواب هاتون و بازم میگم حرفاتون کاملا منطقی بود.البته اگه همه چی اینطور باشه که شما میگین.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
دوست عزیزم
سیاست در حقیقت بر خلاف تصور عامه مردم دانش پیشگویی نیست؛ می توان پارامترهایی را بررسی و ارزیابی کرد و شاید حدس و گمانه زنی هایی در باب اشکال کلی حرکات و واکنش های سیاسی روز میسر شود، سیاست ماهیتا تحلیل و بازبینی است ...
اینکه هیأت حاکمه سوریه چه واکنش های بعدی نشان خواهند داد بنا به قاعده وابسته به فاکتورهای متعددی است که می توان بجای طرح این پرسش، در خصوص آنها سوالاتی را مطرح ساخت ...
واقعیت این است که سوریه پس از حافظ اسد سوریه دوران گذار از فضایی بشدت بسته به سوی جامعه ای متعادل تر به لحاظ بیان سیاسی و اجتماعی است اما بنا به طبع فرهنگی و تاریخی این کشور، این مسیر به کندی و گاه افتان و خیزان پیش می رود در ضمن در نظر داشته باشید که این نوع گذار با تغییرات مهندسی شده و مورد نظر یانکی ها تفاوت های جدی دارد

حقیر از نقد و خرده گیری دوستان عزیز صمیمانه استقبال می کنم

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[align=justify]
متاسفانه بعضي از دوستان در تحليل هايشان پيش فرض هايي دارند كه بدون اشاره مستقيم به آنها و به صورت زيركانه اي تمام نظراتشان بر مبناي آن پيش فرض ها استوار است.

يكي از اين پيش فرض ها، تصور غلط از "قدرت توليد فكر و ايده" غرب است. ما مي گوييم ايده هاي غربي سالهاست كه شكست مي خورد. و اين دوستان مي گويند تحولات منطقه يك "شبه انقلاب مخملي" است!

اين دوستان نقش كشوري با 1.6 ميليون كيلومتر مربع مساحت و بيش از 70 ميليون نفر جمعيت را كه بيش از 30 سال پيش انقلاب كرده است و مدل او موفق بوده است، ناديده مي گيرند. در حالي كه تمام اين تحولات در منطقه اطراف و نچندان دور از اين كشور اتفاق مي افتد.

چرا نبايد تحولات منطقه را خود جوش و مردمي خواند؟! مدل حكومتي ديكتاتوري هيچ شانسي براي بقاء در عصر حاضر ندارد. نه به خاطر اين كه مثلا فلان كارگروه دانشگاهي و فكري در فلان دانشگاه يا بنياد آمريكا فكر كرده باشند و ايده داده باشند كه حكومت هاي ديكتاتوري منطقه بروند تا انقلاب واقعي (مشابه ايران) در آنها حادث نشود. نخير! بلكه اين كاملا طبيعي است كه حكومت كشوري كه حتي يك انتخابات در داخل آن برگزار نشده است در همسايگي نظام مردمي مثل جمهوري اسلامي ايران هيچ شانسي ندارد رفتني خواهد بود.

ما مي گوييم غربي ها در جايگاهي نيستند كه در كشورهاي منطقه جريان سازي بكنند. چون اصلا حرفي براي گفتن ندارند. اما اگر بخواهيم نظر دوستاني را كه قائل به "شبه انقلاب مخملي" هستند را حتي به عنوان يك حدس بپذيريم باز به تناقض بر مي خوريم. بنده شخصا هنوز جواب اولين نظرم را كه خطاب به يكي از دوستان گفته بودم دريافت نكرده ام: "سري كه درد نمي كند دستمال نمي بندند"
غربي ها عافل هستند. آنها مطمئن هستند كه هر گونه حكومت مردمي در كشورهاي منطقه عاقبت به دست گروههاي مقاومت خواهد افتاد، زيرا اين گروهها حرف براي گفتن دارند، حرف حق مي زنند و حرف حق طرفدار پيدا مي كند. چقدر طول مي كشد، يك سال، پنج سال، بيست سال! مهم عاقبت الامر است كه به دست گروههاي مقاومت خواهد افتاد. اگر فرض محال كنيم كه غربي ها حركت هاي منطقه را راه انداخته اند آنگاه به اين نتيجه مي رسيم كه با دست خودشان گور خودشان را كنده اند. هيچ عاقلي چنين نمي كند. باز اگر فرض محال كنيم كه رفتن يا ماندن حكومتي تحت اراده آنهاست. يقينا اگر 100 سال ديگر هم بتوانند به حكومت ديكتاتوري راضي تر اند، تا يك حكومت مردمي.

ما نمي گوييم كه غرب "چنين مي كند و چنان". ما مي گويم غرب "مجبور است و چاره اي ندارد"
ما نمي گويم كه غرب "فعال" است. ما مي گوييم غرب "نظاره گر" است.
ما نمي گوييم كه غرب "از قبل برنامه ريزي كرده است". ما مي گوييم غرب "توطئه مي كند"
و ما نمي گوييم كه غرب "كنش" دارد. ما مي گوييم غرب صرفا در موضع "واكنش" قرار دارد.

---------------------------------------------------------------------------

يك پيش فرض غلط ديگر، در نظر نگرفتن پيشرفتهاي تكنولوژيك ايران است. ما مي دانيم كه غربي ها در حوزه تفكرات استراتژيك و سياسي به بن بست رسيده اند. آنها بيش از اين كه ايده نظري بدهند، دست به اسلحه مي كنند. خطاب به دوستي كه حركت "شبه انقلاب هاي مخملي!!!" را به سمت ايران پيش بيني مي كند: جمهوري اسلامي ايران، رهبر و سر تمام گروه هاي مقاومت در منطقه است. بنابراين بودن يا نبودن آن به بودن با نبودن مقاومت گره خورده است و از اين بابت بسيار مهم است. به علت مردمي بودن نظام ايران، به هيچ وجه امكان آسيب زدن به آن از طريق داخل وجود ندارد (نمي دانم دوستان متوجه هستند يا نه كه نظام چگونه از موضع قدرت و با بي اعتنايي تمام، نسبت به عده اي فتنه گر برخورد مي كند). بنابراين اگر غرب نخواهد جمهوري اسلامي ايران را بپذيرد و با آن كنار بيايد، چاره اي جز اقدام نظامي ندارد. يكي از گزينه هايي كه غرب را نسبت به كشورهاي مستضعف برتر مي سازد توان تكنولوژيك است. آيا وقت آن نرسيده است كه بگوييم ايران در حوزه دفاع از خود به موازنه تكنولوژيك دست يافته است؟

---------------------------------------------------------------------------

يك موضوع بسيار عجيب اين است كه دوستان طرفدار نظريه "شبه انقلاب مخملي"، با وجود اين كه مي دانند كه "غرب" صرفا پياده نظام "تفكرات صهيونيسم" است، با اين وجود در تحليل هايشان هيچ اشاره اي به نقش اسرائيل نمي كنند؟!

[/align]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.