Recommended Posts

[quote]اساساً انقلاب ياسمن شبيه به هيچ واقعه‌ي ديگه‌اي كه شما مدنظر دارين نيست. چون سريعتر از شكل‌گيري، به سرانجام رسيد! ولي اين دليل بر اين نيست كه بخوايم نفي ماوقع كنيم.
[/quote]دقيقا از همين جهت ميگم ~ كه قبل از اينكه مردم اراده بكنند و حاكميتي متناسب با رهبري مخالفان بوجود بياد افرادي در دولت قبل الان در راس قرار گرفتند و ميخوان حاكميت وحدت ملي (با حظور خودشون !) بسازند ... و به همين خاطر در انتها اين جمله رو اضافه كردم ... :
پس اگر اين انقلاب واقعا اون طور كه دوستان فكر ميكنند مخملي باشه يك روش جالب و جديد هست !!! ...


---

حالا سوالات من اينه.. : اگر انقلاب مخملي وجود داره چرا بايد بر عليه حاكميتي بوجود بياد كه كاملا وابسته است ؟ اين ميتونه دليلي بر يك انقلاب براي بقاي حاكميت وابسته باشه ؟! يا واقعا شيوه مبارزه جديدي براي در حاشيه قرار دادن اسلام و ساير تفكرات حذبي معاند با غرب هست كه هنوز در اطراف قضيه باقي بمانند ! ؟! مثل انقلاب سفيد شاه مخلوع ...

نظرتون در اين موراد چي هست ... شرايط ديگري رو محتمل ميدونيد ...

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ببينيد برادر واريور.
اين فرض شما غلطه كه افرادي در همون حاكميت در رأس قرار گرفتن.
قرار گرفتن نخست‌وزير يا رئيس مجلس به جاي بن علي، به معني قدرت يافتن ايشان نيست. چون پستي موقتيه. يه جايگزيني قانونيه.
چون برخلاف اونچه كه عنوان مي‌شه، در اين كشور انقلابي صورت نگرفته كه بخواد تغيير حاكميتي انجام بگيره. دقيقاً همون امري كه در انقلاب‌هاي مخملي مي‌افته.

انقلاب‌هاي نرم، برخلاف انقلاب‌هاي سخت (خشن) از همين مسئله متفاوت مي‌شن.
شما در انقلاب‌هاي سخت، شاهد تغيير كلي ساختار، تغيير حاكميت، تغيير مباني و حتي تغيير شيوه‌ي حكومت هستين. مثال اون، در اروپا كشور روماني، در آسيا ايران، در افريقا كنگو، در امريكاي مركزي و جنوبي نيز كوبا و نيكاراگوئه هستن.

ولي انقلاب نرم، دقيقاً مبنايي عكس اين قضيه رو داره و اون، تغيير جريان قدرت (و به عبارت بهتر، عزل قدرت قبلي و جايگزين قدرتي جديد) هست.
بطور مثال در گرجستان، مخالفان جدي وجود نداشتن. ائتلاف تروئيكا به رهبري ساكاشويلي، ائتلاف قدرتمندي نبود. ساكاشويلي هم فرد مهم و قدرتمندي نبود. اساس انقلاب گل رز گرجستان بر مخالفت با ادوارد شواردنادزه بود.
در ساير كشورهاي مبتلا به انقلاب رنگي نيز اين قضيه صدق مي‌كرد. در تمامي آن‌ها، تلاش براي به زير كشاندن قدرت سابق و روي كار آوردن قدرتي جديد بود. ولي اصل ماجرا اين هست كه حتي روي كار آمدن قدرت جديد هم مدنظر طراحان انقلاب‌هاي رنگي نيست؛ چرا كه عملاً مي‌بينيم اكثر انقلاب‌هاي رنگي، دچار ترميدور مي‌شن.
چيزي كه هدف از انقلاب‌هاي رنگي هست (برداشت بنده)، باز شدن روي مردم به حاكميت هست و ايجاد تفكر تغيير. چون برخلاف انقلاب‌هاي خشن، در انقلاب‌هاي نرم دست پليس و نيروهاي امنيتي بسته‌اس و با چتر حمايتي رسانه‌هاي غربي، اين دست بسته، بيشتر بسته مي‌شه و مردم آزادتر هستن. پس محقق شدن اهداف، امر چندان دور از انتظاري نيست.

در تمامي كشورهايي كه دچار انقلاب مخملي شدن، حاكميت وابسته وجود داشت. حتي كشورهايي كه به ظاهر تمايل به حكومت كرملين داشتن، ولي به علت وابستگي شديد (بخصوص اقتصادي) به ايالات متحده، بشدت تابع دستورات غرب بودن. پس لزوماً وابسته بودن يا نبودن، ملاك تغيير نيست!
ولي هميشه هم چنين نيست. يعني مثلاً در كشوري مثل ايران، اين وابستگي وجود نداشت و هدف تغيير حاكميت، بسيار مهمتر بود (هرچند كه انقلاب سبز ايران بيشتر به سمت انقلاب خشن رفت تا انقلاب نرم و شايد يكي از عوامل عدم توفيق اون هم دقيقاً همين بود!).

بطور كل، انقلاب‌هاي رنگي، نه محدود به سياست كشور مي‌شن، نه احزاب و چهره‌ها، نه تغييرات پس از انقلاب رنگي و نه وابستگي يا عدم وابستگي قدرت‌هاي پيشين و پسين. كما اينكه بن علي هم وابسته به غرب بود و قطعاً دولت بعدي تونس نيز (كه طبق قانون تا 60 روز ديگه بايد انتخابات رياست جمهوري برگزار بشه) وابسته‌ به غرب خواهد بود.

پيشنهاد من اينه كه خيلي روي تونس گير نكنين. چون تغييرات بسيار سريع حاكميت در تونس، نشان از طرح هماهنگ شده‌اي است كه بيشتر به يك مانور شباهت داره تا يك انقلاب حقيقي.
به عبارت بهتر، بايد دنبال مهره‌ي اصلي بگردين و كشور مقصد رو پيدا كنين.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
يعني با توجه به تحقيقات شما اقا مصطفي بزرگوار ...
تمام اينها مانورن براي يك هدف اصلي.

حال با نوجه به اينكه دولتها سرسپرده غرب بودن و خواهند بود پس ايا ميشه گفت كه اين مانورها براي ازمايش مردم هست و سنجش ميزان همكاري و يا امادگي ملت براي پذيرش تغييرات؟؟؟؟؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]به عبارت بهتر، بايد دنبال مهره‌ي اصلي بگردين و كشور مقصد رو پيدا كنين.[/quote] مصر ....

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
من فکر میکنم که یکسری مطالب داره ازش غفلت میشه.

درسته رهبری نداشت این انقلاب. اما محرکها، عوامل و پیشرانه ها همون قبلی ها بوده.


تیتر امروز یکی از سایت های خبری داخلی برام جالب بود.

[b]انقلابی مدیون دوربینهای تلفن همراه و فیس بوک و .... .[/b]

اینها دیگه تکراری نشده؟ ....!

راستی antiwar

اتفاقا ارتش و پلیس بدجوری سرکوب کردند ولی زمانی که یک باره زین العابدین عقب کشید و فرار کرد، همه پشیمون شدند و به مردم پیوستند.

من فکر میکنم که این هم همون از جنس انقلاب های متصل به غرب هست، اما با تجربه های جدید.

عقب نشینی و فرار احمقانه ی زین العابدین این رو برام بیشتر محتمل میکنه، که امتیازش پرداخت شده و دیگر ارکان حکومتش. تا بدون دردسر کنار برن و جاده رو برای کارهای احتمالی آینده ی غرب در تونس و به خصوص جامعه ی تونس آماده کنند.

اما من دلم به حال مردمانی میسوزه که تحمیق میشوند.
یاد مردمان اوکراین میفتم که چقدر با همبستگی و امید کنار هم میومدند و تجمع میکردند ، و چقدر انسانی متمدنانه ( تاثیرش رو گذاشته) یه جنبش مدنی راه میندازن.
ولی یکسال بعد، تو همون میدون میان و اظهار پشیمانی میکنند که ما گول امریکا و غرب رو خوردیم. فکر کنم که تونسی ها هم تحمیق شدند. و یا میشوند.

والله اعلم.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
شاید اگر ما بجنبیم بتونیم کاشته ی اونا رو درو کنیم. کشورهای اسلامی اند و احتمالا حرف ما و متحدینمون اونجا برد داشته باشه. کافی رهبر دینی و مردمی برای جنبش ها پیدا کنیم که به موقع وارد جریان بشه.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]يعني با توجه به تحقيقات شما اقا مصطفي بزرگوار ...
تمام اينها مانورن براي يك هدف اصلي.

حال با نوجه به اينكه دولتها سرسپرده غرب بودن و خواهند بود پس ايا ميشه گفت كه اين مانورها براي ازمايش مردم هست و سنجش ميزان همكاري و يا امادگي ملت براي پذيرش تغييرات؟؟؟؟؟[/quote]
دقيقاً همين هست برادر مهدي عزيز.
ماجراي انقلاب‌هاي نرم كه از سال 2000 آغاز شده، هيچ‌يك هدف تغيير حاكميتي رو دنبال نكرده.
شما نگاه بفرمايين در اوكراين يا قرقيزستان، نوعي بازگشت از انقلاب مخملي رو شاهد بوديم. حتي در قرقيزستان، قضيه درست مثل انقلاب گل لاله بود (با جهتي معكوس) و يه طورايي نوستالژي سال 2005 بود.
5 سال براي پشيماني از يك انقلاب با پشتوانه‌ي عظيم مردمي، حقيقتاً بسيار كمه و نشون دهنده‌ي اين هست كه مردم، از سطح تغييرات ناراضي هستن. به عبارت ديگه، مردم مفهوم انقلاب نرم رو نفهميدن. ولي هدف، به خوبي تحقق يافت!

انقلاب‌هاي نرم، تماماً طرح آماده‌سازي ملت‌ها براي ايستادن در برابر دولت‌ها و حكومت‌ها رو دنبال مي‌كنن. درست مثل انقلاب‌هاي كارگري كه شعارشون اين بود كه اگر هم اين تظاهرات شكست بخوره، طرفداران جنبش از طرفداران دولت بيشتر خواهند شد!
همگان ديدن كه نتيجه‌ي تظاهرات‌هاي كارگري و قرمز در دهه‌ي هفتاد خودش رو نشون داد و اون، نه تغيير حكومت‌ها، بلكه تغيير ساختار اجتماعي به سمت آنارشيسم بود. امري كه دست دولت‌هاي بويژه اروپايي رو براي سركوب ساده‌ي كمونيسم باز گذاشت.

در دنياي ليبرال دموكراسي، هميشه اين خطر وجود داره كه حاكميت از مسير اصلي‌اش خارج بشه.
اگر ليبرال دموكراسي در ايالات متحده پايه‌گذاري شد، دليل اون اين نبود كه اين كشور، مهد آزاديه. اساساً آنگلوساكسون‌ها كوچكترين اعتقادي به مشاركت مردمي ندارن و بدتر از اون، حتي طبقه‌ي زير اشرافيت رو آدم هم حساب نمي‌كنن.
پس هدف از ليبراليسم و پس از اون ليبرال دموكراسي، چيز ديگري بود و اون، نهادينه شدن حكومت حقيقي و قدرت يافتن محافل پشت پرده بود كه هم احزاب رو هدايت مي‌كرد و هم دولت‌ها رو. به همين دليل هم مي‌بينين كه در كشوري مثل امريكا (يا حتي انگلستان)، تمامي جناح‌هاي سياسي، راست هستن. يعني همگرايي كامل قدرت.
حالا در صورت قضيه، مي‌تونه رئيس جمهور دموكرات باشه يا جمهوري‌خواه. مي‌تونه مجلس در دست فيل‌ها باشه يا خرها (اشاره به جمهوري‌خواه‌ها و دموكرات‌ها! نمادشونه! به خدا توهين نكردم :mrgreen: icon_arrowd ).

در انگلستان هم دقيقاً چنين امري رو شاهد هستيم.
در ساير كشورهاي اروپايي هم مي‌بينيم كه بخصوص پس از نابودي ماركسيسم، عملاً همگرايي در سياست‌ها دنبال مي‌شه و تفاوت، در ظواهر امر هست.

اما در آسيا، امريكاي جنوبي، مركزي و آفريقا بالعكس، شاهد معكوس جواب دادن ليبرال دموكراسي هستيم.
از طرفي، جمهوري‌هاي بجاي مانده از شوروي، تماماً به سمت ديكتاتوري پيش رفتن. جمهوري‌هاي آفريقايي نيز همچنين. كشورهاي آسيايي نيز كمابيش اين ديكتاتوري رو تجربه مي‌كنن. در كشورهايي مثل ايران و عراق كه انتخابات، آزادتر برگزار مي‌شه هم شاهد اين هستيم كه خواست امريكا دنبال نمي‌شه و حكومت‌ها، بر پايه‌ي پوپوليسم بيشتر تشكيل مي‌شه تا احزاب. البته شايد پوپوليسم، واژه‌ي چندان مناسبي نباشه، ولي حقيقتي هست در اين كشورها و اون اينكه هركس بيشتر جلب توجه مردم رو كنه، موفق‌تره.

به همين خاطر، مي‌بينيم كه در اين كشورها، عدم ثبات سياسي به چشم مي‌خوره.
اين درسته كه اين عدم ثبات، بسيار به ضرر كشورهاي دارنده‌اش هست. بطور مثال همين ايران خودمون، بايد نگران باشيم كه اگه فلاني اومد، انقلاب رو به انحراف نكشونه، فلاني نياد همه‌چيز قبلي رو بهم بريزه و قص علي هذا!! اما جنبه‌ي ديگه‌ي اين قضيه اينه كه ساختار مشخصي براي چنين حكومت‌هايي قابل تصور نيست و اين، نقطه‌اي است براي آغاز پروژه‌ي «مرگ دموكراسي».

[quote][quote]به عبارت بهتر، بايد دنبال مهره‌ي اصلي بگردين و كشور مقصد رو پيدا كنين.[/quote] مصر ....[/quote]
دقيقاً!
در حال حاضر، دو كشور كانديدا وجود داره : مصر و ليبي.
روند تغييرات، به سمت اين دو كشور روانه هست و خدا مي‌دونه كه كي قراره تصميمي براي اين دو كشور اخذ بشه.
البته در ليبي، كار بسيار مشكل‌تره؛ به دليل اينكه ليبي بسيار محدودتر از مصر هست و اساساً ساختار سياسي‌اش، كاملاً فرد محوره.
در مصر هم كمابيش اين قضيه هست؛ با اين تفاوت كه مصر، انتخابات ظاهري داره.
شايد در ليبي، موضوع با مرگ قذافي دنبال بشه و در مصر، يا با كنار رفتن حسني مبارك و جنگ قدرت پس از وي و يا در انتخابات رياست جمهوري و نقش شخصيت‌هايي چون البرادعي.

بايد منتظر بود و ديد چي پيش مياد.
فعلاً كه در مصر، تظاهراتي (علي‌الظاهر در حمايت از تونسي‌ها) برگزار شده.
بايد منتظر بود و ديد چي پيش خواهد اومد.

--------------------------------------------------------------

برادر رضا.
در انقلاب‌هاي رنگي، گزاره‌ها يكسانن.
بزرگترين عامل پيش‌برنده‌ي انقلاب‌هاي رنگي، جريانات خبرساز و رسانه‌ها هستن. عامل دوم، حمايت دول قدرتمند سياسي مثل امريكا، فرانسه، انگلستان، آلمان و البته سازمان ملل هست.
عامل سوم، خودافشايي ملي است. يعني از ملت، براي خبرسازي و پس از اون خبرپراكني استفاده بشه كه اين كار، با فيلمبرداري با موبايل، SMSهاي مختلف، شايعه‌سازي‌ها، طراحي‌ها و مقالات انجام مي‌گيره (مثل ايران خودمون كه خبرگزاري‌هاي خارجي، به سادگي و بدون حتي ارسال خبرنگار به تهران، از ريز ماجرا خبردار بودن و فيلم‌هاي دسته‌اول در سريع‌ترين زمان ممكن در اختيارشون قرار مي‌گرفت و خود مسئولين اون‌وري و مردم بودن كه اخبار رو در مصاحبه‌ها و تماس‌ها عنوان مي‌كردن و به عبارت ديگه، هم خبرساز بودن و هم خبر پراكن!!).
به عبارت ساده‌تر، مردم تشويق مي‌شن كه دست به خودافشايي بزنن.

اين مسائل، در انقلاب‌هاي رنگي قبلي بوده، در اين يكي هم بوده و در بقيه هم خواهد بود؛ بلا شك.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
پايگاه خبري «النسيج» در يك نظرخواهي اعلام كرد: [size=18]80 درصد از مردم منطقه معتقدند كه سناريوي تحولات تونس در ساير كشورهاي عربي تكرار خواهد شد.[/size]در اين نظرخواهي كه روز يكشنبه منتشر شد، آمده است: 15 درصد از افرادي كه از آنها نظرخواهي به عمل آمده بود، احتمال وقوع اين سناريو را كمي بعيد دانسته و پنج درصد ديگر نيز معتقد بودند كه نمي توانند نظر قاطع خود را در مورد آن بيان كنند.
نكته جالب توجه در اين نظرخواهي خوش بيني بسياري از مردم كشورهاي عربي براي به وجود آمدن روزنه اي در جهت تغيير در وضع موجود و سرنگوني حاكمان مادام العمر در اين كشورها است.
اين در حالي است كه گروه اخوان المسلمين [color=red][size=18]اردن[/size] [/color]از مسئولان رژيم هاي حاكم در كشورهاي عربي خواست تا از سرنوشت «زين العابدين بن علي» ديكتاتور فراري تونس عبرت بگيرند و سياست هايشان را بازنگري كرده و اصلاحات سياسي واقعي را به اجرا بگذارند.
جماعت اخوان المسلمين گفت؛ رژيم هاي حاكم در كشورهاي عربي بايد فشار و خفقان را از دوش ملت هاي عرب و مسلمان بردارند و با شتاب به طرف اصلاحات سياسي حركت كنند و از نيرنگ و فريب مردم بپرهيزند، چرا كه ممكن است روزي طومار حكومت آنها را در هم بپيچند.
«همام سعيد» رهبر جماعت اخوان المسلمين اردن روز شنبه در واكنش به فرار ديكاتور تونس و پيروزي مردم در تونس اظهار داشت؛ دوران ظلم و خفقان ديگر به پايان رسيده است و محدوديت هاي امنيتي مانند سابق قادر به جلوگيري از خيزش مردم براي سرنگوني حاكمان ظالم موثر نخواهد بود.
وي ابراز اميدواري كرد، انتفاضه ملت تونس، تحولي تاريخي در جهان عرب و اسلام به وجود آورد و سرنوشت بن علي، درس عبرتي براي امثال وي باشد.
«زكي الرشيد » دبيركل جبهه عمل اسلامي اردن نيز، گفت: استبداد و فساد، علت وضعيت كنوني اردن است و مخالفان براي از بين بردن تك روي رژيم حاكم و مسئولاني كه مدت هاست بخش هاي مختلف را در كنترل دارند، تلاش مي كنند.
وي ابراز اميدواري كرد كه در سايه تحولات منطقه اي و بين المللي، مسئولان اردني به خود تكاني داده و به خواسته هاي مردم توجه كنند.
از سوي ديگر، بسياري از تحليلگران و سياستمداران مستقل، انتقال تجربه تونس به ديگر كشورهاي عربي را پيش بيني مي كنند.
اين تحليلگران، احتمال تكرار تجربه تونس را در [color=red][size=18]مصر، الجزاير، مغرب [/size][/color]با توجه به موج گراني، بيكاري، و ديگر مشكلات اقتصادي و اجتماعي آن ها، بيش از ساير كشورهاي عربي ديگر دانستند.
«حسن نامعه» استاد علوم سياسي دانشگاه قاهره و هماهنگ كننده جنبش ملي تغيير نيز در اين مورد همانند ساير انديشمندان مصري معتقد است: احتمال تكرار سناريوي تونس در بسياري از كشورهاي عربي و مصر وجود دارد، زيرا اين كشورها، همانند مصر در سطح اقتصادي و اجتماعي با مشكلات فراواني روبه رو هستند.
همچنين فرهيختگان جهان عرب احتمال به وجود آمدن تغييرات عميق و انقلاب هاي اجتماعي نظير تونس را در كشورهاي [color=red][size=18]يمن و عربستان [/size][/color]بعيد ندانستند.
[color=blue]در همين حال ده ها هزار نفر از مردم و فعالان سياسي مصر با تجمع در مقابل اتحاديه خبرنگاران مصر در قاهره، حمايت خود را از تونسي ها در فراري دادن ديكتاتور مادام العمر اين كشور اعلام كردند.
تجمع كنندگان در شعارهاي خود، خواستار انجام اصلاحات سياسي و اقتصادي در مصر شدند.
تظاهركنندگان مصري كه در محاصره نيروهاي امينتي بودند، پرچم هاي مصر و تونس و تصاوير زين العابدين بن علي رئيس جمهور مخلوع تونس و حسني مبارك رئيس جمهور مصر را در كنار هم قرار داده بودند تا در اقدامي نمادين تمايل خود را براي تغيير رژيم مصر نشان دهند.
معترضان همچنين شعار انقلاب، انقلاب تا پيروزي، امروز در تونس و بزودي در مصر عليه رژيم مبارك سر مي دادند.[/color]
[color=darkblue]آخرين گزارش هاي دريافتي حكايت از اين دارد، كه دولت مصر از ترس تكرار سناريوي تونس در اين كشور اقدام به برگزاري يك جلسه فوق العاده كرده است.
در اين جلسه كه به رياست حسني مبارك رئيس جمهور مصر، اعضاي كابينه و مسئولان بلندپايه نيروهاي مسلح و امنيتي برگزار شد، راهكارهاي مقابله با خيزش ناگهاني مردم، مورد بحث و بررسي قرار گرفته است.[/color]

منبع: http://www.kayhannews.ir/891027/16.htm#other1602

به نظر من بيشترين خطر متوجه مصره :mrgreen:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
مصطفي جان نتيجه اي كه من از نوشته هات گرفتم ، اينه كه با تداوم اين گونه انقلاب ها در درازمدت در يك كشور واحد ،‌ وضعيتي به مردم تفهيم ميشه كه حكومت از خودشونه و در واقع خودشون حكومت رو سر كار اوردن كه در واقع هم با يك انقلاب اين كار رو كردن ، و هر موقع هم كه بخوان ورش ميدان ، ولي حكومت دست نشانده اي بين دست نشانده ها دست به دست ميشه ، ‌فقط فرقش اينه كه مردم رضايت خاطر دارن كه ديگه حكومت دست نشانده نيست ! و حكومت خودشونه .
در واقع يه وضعيت نظم در عين بي نظمي !

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
انشالله اين پيروزي مردمي مقدمه اي باشد براي بركناري ديگر حاكمان جبار عرب كه سالهاست خون مردم مسلمان و عرب را در شيشه كرده اند.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]مصطفي جان نتيجه اي كه من از نوشته هات گرفتم ، اينه كه با تداوم اين گونه انقلاب ها در درازمدت در يك كشور واحد ،‌ وضعيتي به مردم تفهيم ميشه كه حكومت از خودشونه و در واقع خودشون حكومت رو سر كار اوردن كه در واقع هم با يك انقلاب اين كار رو كردن ، و هر موقع هم كه بخوان ورش ميدان ، ولي حكومت دست نشانده اي بين دست نشانده ها دست به دست ميشه ، ‌فقط فرقش اينه كه مردم رضايت خاطر دارن كه ديگه حكومت دست نشانده نيست ! و حكومت خودشونه .
در واقع يه وضعيت نظم در عين بي نظمي ![/quote]
دقيقاً اين اتفاقي است كه پيش‌بيني خواهد شد.
شما در يك ظرف، حكومت‌هاي ناپايدار دارين كه با دموكراسي نيم‌بند تركيب شدن. از ثبات سياسي هم برخوردار نيستن و هركس كه بتونه قدرت رو در اختيار بگيره، به سمت و سويي كشيده مي‌شه.
پس چه بهتر كه ثبات درون رو هم از حكومت‌ها بگيريم و به جاي اينكه نگران اين باشيم كه با تغيير قدرت، تغيير مواضع باشه، خودمون دموكراسي جديدي رو بهشون تفهيم كنيم!!! دموكراسي آشوب!
مي‌دونين! ثبات درون، به قدرت ارتش و نظم اجتماعي منجر مي‌شه. ولي در اين شرايط، دقيقاً كشورهايي داريم كه ارتش نمي‌دونه به كدوم يك وفادار باشه.
از طرف ديگه هم تعدد سياست‌ها، از قدرتمند شدن ارتش‌ها جلوگيري مي‌كنه و اين، مبداء دكترين گاليور هست. دكتريني كه جيمز بلك‌ول؛ شاگرد ارشد پروفسور لئو اشتراوس تبيين كرده. يعني تشكيل لي‌لي‌پوت؛ حول محور گاليور.

هنگامي كه مردم متوجه بشن كه قدرت واقعي هستن و مي‌تونن حكومت‌ها رو جابجا كنن، ديگه اون كشورها امنيت رواني سياسي ندارن و بنابراين، پيشرفت حقيقي كه از اتحاد بوجود مياد، در اون‌ها از بين مي‌ره و به كشورهايي مصرفي تبديل خواهند شد. هر انتخابات در اين كشورها، مي‌تونه سرمنشاء يك سري درگيري‌ها باشه. ولي درگيري‌هايي به ثمر خواهد نشست كه ابزارهاي انقلاب نرم رو به همراه داشته باشه. اين يعني قدرت مطلق در اختيار ارباب رسانه‌ها خواهد بود و رسانه‌ها، كشورها رو هدايت خواهند كرد.
با توجه به يك‌قطبي بودن جهان و در اختيار بودن قدرت مطلق سياست جهان نزد آنگلو ساكسون‌ها، پس هر تغييري هم حول محور قدرت ايشان خواهد چرخيد!
حالا آنگلو ساكسون‌ها كيان؟ بريتانيا، ايالات متحده، استراليا و نيوزلند و البته اسرائيل!!

به اين مي‌گن «نظم نوين جهاني».
حالا شايد بفهمين چرا فرانسيس فوكوياما، از طرفي سال 2000 به بعد رو سال برتري ليبرال دموكراسي دونسته و از طرف ديگه، كتاب «پايان نظم» رو نوشته!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
چه جالب ... !

[b]با خودسوزي يك جوان مصري در مقابل پارلمان كليد خورد؛
تكرار سناريوي تونس و الجزاير اين بار در مصر [/b]

به گزارش فارس، يك منبع پارلماني به خبرگزاري فرانسه گفت: يك جوان مصري صبح امروز دوشنبه با الگو برداري از روش آغاز بحران تونس، در برابر مجلس مردمي مصر در قاهره با ريختن بنزين بر روي خود اقدام به خودسوزي كرد.

اين در حالي است كه يك راننده تاكسي براي خاموش كردن آتش با كپسول آتش‌نشاني كه در خودرو خود داشت وارد عمل شد اما جوان مصري در زبانه‌هاي آتش دست و پا ميزد و شعارهايي را عليه پليس سر مي‌داد و پس از آن با رسيدن آمبولانس فرد خودسوخته به بيمارستان منتقل شد اما وضعيت سلامت و علت خودكشي وي هنوز معلوم نيست.

يكي از نگهبانان مجلس مصر در باره اين حادثه گفت: اين جوان خود را به يكي از درهاي مجلس نزديك كرده و گفت كه قصد تحصن در برابر مجلس را دارد اما با فشار نگهبانان كمي دورتر رفت و اقدام به خودسوزي كرد.

وي ادامه داد: كارت شناسايي‌ اين فرد كه در جيب لباسش يافت شد نشان مي‌دهد كه نامش عبده عبدالمنعم حماده جعفر خليفه متولد دهم فوريه 1962 از شهر "القنطره " در غرب استان الاسماعيليه و صاحب يك رستوران است.

در هفدهم دسامبر سال گذشته "محمد البوعزيزي "، يك دوره‌گرد تونسي در اعتراض به مصادره اجناسش از سوي پليس و بيكاري اقدام به خودسوزي كرد كه موج ناآرامي‌ها و اعتراضات بي‌سابقه مردمي را در پي داشت و به سرنگوني نظام ديكتاتوري زين العابدين بن علي رئيس و فرار وي به عربستان منجر شد.

يك جوان الجزايري نيز در اقدامي مشابه شنبه گذشته در شهر "بوخضرة " ، مركز استان "تبسه " الجزاير با ريختن بنزين بر روي خود اقدام به خودسوزي كرد اما بر اثر شدت جراحات وارده ناشي از سوختگي شديد ديروز درگذشت.

علت خودسوزي اين جوان الجزايري، پاسخ منفي رئيس شهرداري درباره عدم ايجاد فرصت كاري براي وي و ساير جوانان بيكار بود.

ناظران معتقدند كه سقوط دولت تونس، پيامي براي بسياري از كشورهاي عربي است كه يك خاندان سال‌هاي طولاني قدرت را در دست دارد.

http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8910270844

=================================

من فکر میکنم هم این و هم اتفاق مشابه در الجزایر بیشتر به اون دست وقایع تقلیدی خود مردم که هیچ چیزی پشتش نیست، شباهت داره. شایدم کار طراحان رو خراب کنه و لوس کنه !!! چه میدونم

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
گربه عابد شد و مسلمانا!
[b]رییس جمهور فراری به عمره رفت[/b]


[img]http://www.asriran.com/files/fa/news/1389/10/27/162943_388.jpg[/img]

گفته می شود "زین العابدین بن علی" به همراه تعداد زیادی از محافظان شخصی خود عمره بجا آورد. تعدادی از نیروهای امنیتی سعودی نیز حلقه ای ایجاد كرده تا از جان دیكتاتور سابق تونس كه اكنون مهمان عربستانی ها به شمار می رود، حفاظت كنند.

مقامات عربستان سعودی نگرانند كه "زین العابدین بن علی" توسط تونسی های مقیم عربستان و یا شهروندان تونسی كه برای انجام اعمال عمره به عربستان آمده اند، ترورشود.

گفتنی است "زین العابدین بن علی" در حالی به عمره رفت كه كشورش همچنان شاهد درگیری های شدید خیابانی میان شهروندان معترض با گارد ریاست جمهوری است.

در همین حال رسانه های عربی صبح امروز در خبری از ربوده شدن ۱۵۰۰ كیلوگرم طلا توسط خانواده "بن علی" خبر دادند.

شایان ذكر است در درگیری های یك ماهه تونس با نیروهای پلیس و ضد شورش این كشور كه در نهایت به سقوط دولت تونس و فرار دیكتاتور این كشور منجر شد، در مجموع ۷۵ كشته بر جای گذاشت.


[url=http://www.asriran.com/fa/news/153313/%D8%B1%DB%8C%DB%8C%D8%B3-%D8%AC%D9%85%D9%87%D9%88%D8%B1-%D9%81%D8%B1%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%B9%D9%85%D8%B1%D9%87-%D8%B1%D9%81%D8%AA+%D8%B9%DA%A9%D8%B3]منیع[/url]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بازی داره جالب میشه. البته امکانش هست ....


[b]بازگشت انقلابی کهنه کار به تونس
بازگشت راشد الغنوشی حکومتی اسلامی را در تونس نوید می‎دهد؟[/b]

[img]http://www.rajanews.com/%5CFiles_Upload/18393.jpg[/img]

گروه بین الملل ـ شش روز بیشتر از خودسوزی جوان تحصیلکرده تونسی به دلیل توقیف چرخ دست فروشی اش نگذشته بود که حکومت 24 ساله و پوسیده زین العابدین بن علی با چند تظاهرات و اعتراض خیابانی ساده فروپاشید و بن علی مجبور به فرار به عربستان به عنوان مادر حکومت‎های خودکامه در منطقه خاورمیانه شد. این اتفاق شاید برای اولین بار برای مردم تونس هم چندان قابل باور نبود. این‎را می‎شد از نوع بروز شادی و خوشحالی تونسی‎ها در خیابان‎ها دریافت. اما آنچه مهمتر از همه می‎نمود، ماهیت این حرکت انقلابی مردم تونس و سرانجام آن است.

تونس به عنوان یکی از شاهراه‎های ارتباط اروپا و افریقا به عنوان مستعمره سابق فرانسه، ملک اجدادی فرانسویان تلقی می‎شد! و بی دلیل هم نبود که یک دانش آموخته دانشگاه سوربن فرانسه که البته آموزش‎هایی نظامی در امریکا هم دیده بود، بیست و چهار سال پیش با کودتایی نظامی، زمام امور را در تونس به دست بگیرد. تونس پس از حضور بن علی به عنوان کشوری که سهمیه فرانسه در شمال افریقاست، شیوه حکومتی سایر کشورهای غربگرای منطقه همچون مصر، اردن، لیبی و عراق را در پیش گرفت.

خانواده سالاری و فساد اقتصادی خانواده بن علی و خانواده همسر وی شاید اصلی‎ترین علت سقوط حکومت پوسیده او باشد. ماهیت انقلاب مردم تونس را همگان مردمی و خودجوش توصیف کرده‎اند. اما ظاهرا این مردم علایق و خواست‎هایی دارند که چندان به مذاق غرب خوش نیامده است. چنانکه دولت اسرائیل در اولین واکنش خود نسبت به انقلاب تونس از این موضوع و گسترش اسلامگرایی در سایر کشورهای منطقه ابراز نگرانی کرده بود.

این در حالیست که در اولین اقدام پس از فرار بن علی به عربستان، انقلابیون اقدام به پخش اذان از رادیو و تلویزیون تونس نمودند. اقدامی که بنا بر استدلال یکی از نزدیکان بن علی به دلیل آلودگی صوتی قلمداد کردن اذان، سال‎ها در رسانه‎های صوتی و تصویری تونس ممنوع شده بود.

اما آنچه بیش از همه احتمال بر سرکار آمدن دولتی اسلامگرا در تونس را تقویت کرده است، اعلام آمادگی روحانی بلندپایه و مبارز کهنه کار تونسی، شیخ راشد الغنوشی برای بازگشت به تونس است. به نظر می‎رسد حضور الغنوشی در تونس، بارقه‎های تشکیل دولتی اسلامگرا در این کشور را زده باشد.



[b]شیخ راشد الغنوشی کیست؟[/b]

[img]http://www.rajanews.com/Files_Upload/18394.jpg[/img]

شیخ راشد الغنوشی یکی از رهبران بلندپایه دینی و انقلابیون کهنه کار تونسی است که به دلیل تاثیرپذیری از دو اندیشمند مصری یعنی سید قطب و حسن البنا، در کنار عمر البشیر، به عنوان یکی از شاخه‎های حرکت اخوان المسلمین در شمال افریقا و تونس شناخته می‎شد. وی از معدود نویسندگان و اندیشمندان عرب بود که پس از انقلاب اسلامی ایران، کتابی در توصیف شخیصیت حضرت امام خمینی (ره) به نگارش درآورد. وی در سال‎های اولیه انقلاب اسلامی ارتباطات نزدیکی با انقلابیون ایرانی برقرار کرده بود.

الغنوشی با ایجاد جنبشی در تونس با نام "النهضه " که بعدها با نام "الاتجاه‎ الاسلامیه" شناخته شد و با تمرکز بر دانشگاه جامع زیتونیه به مبارزه با رئیس جمهور وقت تونس بورقیبه و سیاست‎های سکولاریستی او پرداخت. سرانجام وی به دلیل فعالیت‎های استبدادستیزانه و اسلام خواهانه خود در تونس در مقابل اقدامات شبه رضاخانی بو رقیبه، توسط وی به حبس ابد محکوم شد. این در حالی بود که جنبش النهضه، به رهبری الغنوشی، نقش جدی در فروپاشی و تزلزل پایه‎های حکومتی بو رقیبه، ایفا کرد.

دولت بورقیبه طی اکتبر 1986 راشد الغنوشی را در خانه اش حبس کرد. این درحالی بود که تعدادی از عناصر اصلی جنبش نیز دستگیر و به محاکم قضایی تحویل شده بودند. رویارویی میان جنبش و نیروهای امنیتی روز به روز افزایش می یافت تا آن که در مارس 1987 نیروهای امنیتی با حملات همه جانبه راشد الغنوشی و سپس تعدادی از دیگر رهبران و اعضای جنبش را بازداشت کردند.

بحران میان دولت و جنبش به اوج خود رسید. اعتصاب ها، درگیری های خشونت بار دانشجویان با نیروهای امنیتی در حریم دانشگاه و خیابان های شهر تونس در ماه های آوریل و می 1987 صور گرفت. دولت همواره آنچه را در شهرها جریان داشت اعمال خرابکارانه ای توصیف می کرد که گروه های تندرو افراطی از خارج دریافت کرده اند و مخصوصاً رهبران الاتجاه الاسلامی را به همکاری با دولت ایران، توطئه چینی برای صدور انقلاب ایران به تونس و سرنگونی نظام حاکم در آن کشور افریقایی متهم می کرد.

با کودتای ژنرال زین العابدین بن علی در هفتم نوامبر 1987 و تغییرات در دولت جدید با پاکسازی طرفداران بو رقیبه، نظامیان جدید دست به اقدامات جدید زدند که از جمله آزادی زندانیان سیاسی بود. اکثریت قاطع این زندانیان سیاسی را اسلام گرایان تشکیل می دادند. آزادی راشد الغنوشی در می 1988 نیز تأثیری مثبت در سطح تونس داشت. جنبش الاتجاه اسلامی حمایت خود را از دولت جدید اعلام کرد. در نتیجه آرامش به کشور بازگشت و تمام جلوه های اعتراض مردمی از بین رفت. با این حال برخی اختلافات سیاسی، سرانجام اتحاد جریان اسلامگرای الاتجاه با نظامیان تازه به حکومت رسیده تونسی را به سرانجام اتحاد نظامیان و انقلابیون مصری دچار کرد و این گروه توسط بن علی منزوی و ممنوع الفعالیت شد.

مبانی این گروه که در 6 ژوئن 1981 طی کنفرانس مطبوعاتی مهمترین مبانی آن تشریح گردید عبارت بودند از رد اصول سکولاریسم؛ ارتباط و پیوند این جنبش با تمام مسلمانان جهان؛ به رسمیت نشناختن قومیت عربی و اینکه آزادی فلسطین تنها از طریق آزادی اعراب از بند استعمار و استثمار و ایجاد سازمان هایی خواهد بود که بیانگر منافع توده ی مردم باشند.


[b]بازگشت دوباره الغنوشی به تونس و خاتمه بحران رهبری انقلاب؟[/b]

در حالیکه بسیاری از تحلیلگران آینده انقلاب کنونی مردم تونس را به دلیل نداشتن رهبری واحد مبهم توصیف می کنند ولی به نظر می رسد خبر حضور الغنوشی با وجود پایگاه مردمی بالای وی در تونس می‎تواند تاثیرات مهمی بر آینده سیاسی این کشور بگذار آنچنان که وی در مصاحبه خود با خبرگزاری فرانسه از احتمال تشکیل دولت وحدت ملی در تونس پس از سپری شدن یک پروسه طولانی سخن گفته است.

در همین حال به نظر می رسد عبدالله دوم پادشاه اردن، دومین حاکمی باشد که در آینده‎ای نزدیک مجبور به ترک کشور خود شود چنانکه منابع خبری از سازماندهی جدی مخالفین دولت اردن در غالب برخی گروه‎هایی شیعی و اسلامگرا از ماه ها قبل خبر داده‎اند. هر چند تکرار این اتفاق در کشورهایی همچون مصر، یمن و لیبی نیز چندان دور از انتظار نخواهد بود.

http://www.rajanews.com/detail.asp?id=76480

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
آقا رضا این از اون جاهایی هست که اگر دست طرف رو بخونی و به موقع عمل کنی، قضیه میشه مثل اشغال عراق که آمریکا هزینه کرد ما کلی سود بردیم یا انتخاباتی که در فلسطین ازش حماس بیرون اومد. تحلیل های آقا مصطفی به نظر درست میاد. در این صورت بهترین موقعیت است که از آب گل آلود ماهی گرفت. آمریکایی ها خوب برنامه ریزی می کنند ولی چون منطقه و مردم رو خوب نمی شناسند اشتباهات بسیار زیادی می کنند که دقیقا قابل بهره برداری است. مصر، لیبی و خیلی از کشورهای هدف مخصوصا اونایی که اخوان المسلمین توشون فعاله و وهابیت جایی ندارد گرایش خیلی زیادی به انقلاب اسلامی دارند.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.