FLANKER

تحلیل و پیگیری تحولات قفقاز ( آذربایجان- ارمنستان -گرجستان )

Recommended Posts

خب توافق منتشر شد و اختلافاتی با گمانه زنی ها داشت:

 

  • اول اینکه با اینکه علیف به نقش ترکیه و حضور ترکیه در اجرای توافق اشاره کرد ولی هم در اعلام و امضای توافق و هم در متن توافقی که پوتین اعلام کرد از ترکیه و نیروهای ترکیه حرفی به میون نیومده
  • دوم اینکه منطقه قره باغ همچنان در اختیار ارمنستان قرار خواهد داشت و مرزهای تماس هم توسط نیروهای روسی تامین میشه با استقرارشون و نه نیروهای ترک (با توجه به مفاد فعلی توافقی که العام شده)
  • سوم اینکه در مورد کریدورها در یک بند صرفا به برقراری مجدد خطوط مواصلاتی (مثل اینکه دو کشور صلح کردند و خب طبیعتا وقتی دو کشور صلح کننند جاده های تاریخی منطقه به روی هم باز میشه) و اجازه ارمنستان به عبور و مرور طرف اذری اشاره شده.
  • و در بندی دیگه به ایجاد خطوط جدید مواصلاتی اشاره شده که باز احتمالا منظور همین خطوط ریلی و جاده ای هست و بحثی از واگذاری خاک و مرز و مدیریت و ... نیست. صرفا باز کردن خطوط مواصلاتی قدیم یا جدید مدنظر هست.

 

حالا این چه معنایی داره، در قدم اول این توافق کاملا منطبق با توصیه های رهبری ایران هست:

 

  1. ارمنستان مناطق آذربایجان را تحویل ارمنستان بده (تازه رهبری  قره باغ را هم مدنظر داشتند احتمالا که در تمام نقشه ها جزئی از خاک آذربایجان هست)
  2. اذربایجان با ساکنین ارمنی طبق حقوقشون برخورد کنه (که در بندی بازگشت کامل ارمنی ها و اوارگان جنگ مدنظر هست و تازه قره باغ هم تحت سیطره ارمسنتان باقی میمونه و ساکنینش هم و نیروهای روس هم در این سرزمینها برای نظارت مستقر میشند که تازه نظر رهبری که به نفع اذربایجان بود عدم حضور نیروهای خارجی بود)
  3. مرزهای بین المللی تغییر نکنه که خب مرزها هیچ تغییری نخواهند کرد و صرفا جاده های دسترسی دو کشور برقرار میشه اون هم با مدیریت و نظارت روسها ( دوستانی که به شمال غرب رفته باشند راه آهن اتصال دو منطقه را دیدند که با واگنهایی مسدود شده )
  4. تروریستهای تکفیری هم نزدیک مرزهای ما نباشند که خب با پایان جنگ و طولانی نشدنش روند استقرار تروریستها به این بهانه متوقف میشه.
  5. توافق صلح امضا کنند و موضوعات را با صلح حل کنند که باز هم چنین شد

ممکنه برخی عنوان کنند که مثلا کریدور ارتباطی نخجوان و ارمنستان نقطه تاریک این توافق برای ماست ولی عنوان شد که اتصال جاده ای دو کشور دیر یا زود رخ میداد و هیچ کشور ثالثی حق نداره در مسیرهای مواصلاتی یک کشور در داخل سرزمین خودش دخالتی داشته باشه و غیر از اون ترکها هیچوقت برای دسترسی به اذربایجان از مرزهای ایران استفاده نمکیردند و گرجستان باید بیشتر نگران باشه که حق ترانزیتهاش از بین میره و به ارمنستان میرسه. و کریدور هم در اینجا به معنای راه ارتباطی با عرضهای مشخص در اختیار آذربایجان در داخل خاک ارمنستان نیست.

 

و اما کلیت ماجر و یک سوال:

 

ایران یک طوری از ارمنستان حمایت میکرد که نیروهای مشترک اذربایجان و تروریستها و ترکیه موفق نشند برای دستیبابی به برخی توفیقات در این جنگ:

 

  • به نظرم نکته اول این هست که ایران مثل جنگ اول هیچوقت رویش را تغییر نداده بود و نداده و حق آذربایجان را به رسمیت میشناخت حتی اگر در مورادی به ضرر خودش بود و البته دشمنی خباثت آمیز آذربایجان و خصوصا ادعاهای ارضیش از گوشه و کنار را میدید.
  • ایران بر خلاف ترکیه هیچوقت به فکر منافع خودش در این مورد نبود (حالا بحث میکنم بعدا که چرا این توافق یک توافق ترکی است تا آذربایجانی که تا یک قدمی ازادی کامل قره باغ رقته بود در حالیکه ارمنی ها کاملا خطوطشون از هم پاشیده بود و فقط عقب نشینی میکردند، ناگهان دو روز پیش اردوغان با پوتین تماس میگیره (بعد تصرف شوشا) و بهش پیشنهاد میکنه دخالت کنه و یک توافق اتش بس پیاده کنه و بعد شاهد کریدور نخجوان میشیم در قبال از دست کشیدن اذربایجان از قره باغ)
  • وقتی حکومت ارمنستان قافیه را تماما باخته و شخصیت چندرنگ و ورشکسته و مضمحلی!  مثل پاشینیان سرکار هست که در همون ابتدا دو همسایه پرقدرتش را یکی با ناسزا! و دیگری را هم با رفتن به سمت اسراییل از خودش رانده و نهایت کار مشخص هست تنفس مصنوعی دادن به یک مرده هیچ فایده ای نداره جز آلودگی تنفس دهنده
  • از همه مهمتر مردم ارمنستان که جز عده ای معدودیشون بقیه گویا سرگرمی های بهتری داشتند از توجهات به ارمنی های ساکن در قره باغ و حقوقشون و وقتی کسی خودش نخواد را به زور نمیشه مجبور کرد

 

جمع بندی اینکه ایران بهترین تصمیم را در این موقعیت با توجه نکاتی که برشمردم گرفت به نظر. تکلیف این جنگ از روز اولی که شروع شد مشخص بود (خصوصا وقتی روشن شد حتی روسها هم قصد دخالتی ندارند) و برای ایران همون بهتر که روی مواضع اصولیش باقی موند. هرگونه بهانه ای به دست دیگران (گمان میکنید حتی کمک پنهان را در اینده میشد با تکیه بر ادمهای هفت رنگی چون پاشینیان برای همیشه پنهان کرد؟ فرداروز طبق ارتباطات و موقعیتش ده دروغ دیگر هم روش میزاشت و وقتی با اردوغان فالوده میخورد به خورد ملت میداد و تازه شواهد هم داشت) میتونست تمام تبلیغاتی که در این سالها به دروغ کرده بودند واقعی جلوه بده و تازه دروغ های بیشتری را در آینده خیلی ساده تر رشد بدند. (هرچند این به معنای پایان دروغ و دست برداشت از این رویشون نیست ولی لااقل خودمون بهشون کمک نکردیم)

 

حالا با تمام اینها در نظر داشته باشید روسها چه از این توافق برداشت کردند که پشتیبانش شدند؟ ماندن استخوان لای زخم قره باغ به وضعیت فعلی وسط سرزمینهای متعلق به آذربایجان (با دادن لاچین و اقدام و کلبجر به اذربایجان حتی (در حالیکه در استانه فتح کلیه مناطق بود)) یعنی باز ماندن یک زخمی که حالا روسها را یک قدم هم به این مناطق نزدیکتر کرده با حضور نظامیشون به عنوان صلح بان در این مناطق و این یعنی روسها نزشاتند این زخم بسته بشه و در ضعیفترین موقعیت ارمنستان این زخم را همچنان باز نگه داشتند هرچند مجبور شده باشند قسمتیش را بدوزند. و بلایی که این توافق سر پاشینیان اورد و میاره را هم در تاریخ ارمنستان ثبت میکنه که نخست وزیر ضد روسیه چه بلایی سر کشور خودش و خودش میتونه بیاره (به روایت روسها)

  • Like 1
  • Upvote 12

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

این توافق نامه بی شرفی روسیه را نشون داد 

متحدشون را تنها گذاشتن

فَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الْأَبْصَارِ.

  • Upvote 2
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
3 hours قبل , alala گفت:

روسها چه از این توافق برداشت کردند که پشتیبانش شدند؟

پيام به جهان :در مرزهاي شوروي سابق صلحي برقرار نخواهد شد مگر اينكه روسيه راضي و  ضامن باشد 

  • Upvote 9

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
11 minutes قبل , MF44 گفت:

پيام به جهان :در مرزهاي شوروي سابق صلحي برقرار نخواهد شد مگر اينكه روسيه راضي و  ضامن باشد 

جالب بود با این همه تحرک ترکها حتی اجازه نداد در امضای توافق اسمی از ترکیه باشه. توافقی بین اذربایجان و ارمنستان با میدانداری روسها چیزی بود مه به جهان مخابره شد.

  • Upvote 4

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
29 minutes قبل , alala گفت:

جالب بود با این همه تحرک ترکها حتی اجازه نداد در امضای توافق اسمی از ترکیه باشه. توافقی بین اذربایجان و ارمنستان با میدانداری روسها چیزی بود مه به جهان مخابره شد.

اين سياست ثابت روسيه بعد از فروپاشي شوروي بود اگر خاطرتون باشه جنگ داخلي تاجيكستان با پادرمياني و تلاش ايران و انجام مذاكرات در تهران منجر به آتش بس و توافق طرفين شد اما زمان امضا توافق نهايي طرفين احضار شدند به  مسكو ! 

  • Upvote 10

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
1 hour قبل , ariya0912 گفت:

حرفی که رئیس جمهور منطقه قره باغ تو روزهای اول جنگ زد درست بود که هدف این جنگ ایران است.چطور دوستان اتصال نخجوان به آذربایجان از طریق ارمنستان رو بی اهمیت می بینند؟! اصلا توجه نکردید که قره باغ دوباره در اختیار ارامنه قرار گرفته و اساسا هدف این جنگ ایجاد همین راه مواصلاتی به نخجوان بوده نه آزاد سازی قره باغ!

ببینید تا قبل از این جنگ تنها راه اتصال آذربایجان به نخجوان ایران بود و این مسئله برای آذربایجان اهمیت حیاتی داشت به نوعی دست آذربایجان زیر ساطور ایران بود و در صورت تخطی و زیاده گویی می تونستیم این ارتباط رو قطع کنیم.

مسئله دوم اینه که گاز نخجوان از طریق ایران تامین میشه یعنی ما از آذربایجان گاز میگیریم و با کسر 15 درصد به نخجوان گاز میدیم که در این مورد هم خط لوله گاز از ترکیه به نخجوان در حال احداث هست و به زودی در این زمینه هم بی نیاز میشن.

وقتی بطور کامل از ایران بی نیاز بشن و نگرانی بابت انرژی و راه مواصلاتی نداشته باشن سیاست خارجی آذربایجان در مورد ایران بطور کامل در اختیار صهیونیستها و ترکها قرار خواهد گرفت در این صورت باید منتظر کرم ریزی و بهم ریختن مناطق شمال غرب کشور توسط این جانوران باشیم.

 

ارتباط منطقه فقیر نخجوان (دوستان اون منطقه احتمالا از اوضاع اسفناک اقتصادی این نقطه خبر دارند و زمانیکه در ازای ابزار آلات صنعتی باقیمانده از دوران شوروی از ایران سبزی و نان و پفک میبردند زنانشون تو بقچه در ترددهاشون ) با آذربایجان اگر از طریق ایران نباشه از طریق ترکیه-گرجستان خواهد بود کمی طولانی تر. همین الانشم با محدودیتهای شدید روادیدی یکطرفه اذربایجان با اینکه ایران بارها تلاش کرده اذرباجیان برای تردد راحت تر اتباع این محدودیتها را رفع کنه ولی آذربایجان ممانعت میکنه (خیلی فرق میکرد با زمانیکه رضاخان اون راه دسترسی را به ترکیه نداده بود و بله اونموقع میشد گفت دستشون زیر ساطور ماست.) یا حتی ترکیه به تنهایی نیازهاش را تامین میکنه به عنوان بازاری انحصاری.

پس اگر اتصال قدیمی برقرار بشه که به هر حال روزی میشد ما نمیتونستیم تعیین تکلیف کنیم که ارمنستان محدودیتهای جاده ایش را برداره یا خیر. حتی الان مرز هوایی هم از اسمان ایران پروازهای نخجوان به اذربایجان انجام میشه ولی ارمنستان میتونه اجازه بده یا نهایتا از طریق ترکیه و گرجستان انجام بدند.

خط لوله گاز ترکیه به نخجوان هم که ربطی به این جنگ نداشت و نداره.

 

پس اتفاقا ویژه ای نیفتاده. نخجوان به لطف رضاخان هیچوقت محاصره کامل نبوده و اتفاقا مسیر ارتباطش با ترکیه بهترین اهرم بی نیازی اذربایجان از ایران بوده که هرگاه بخوای سختگیری کنی اون مسیر برقرار هست و تازه ترکیه خدمات ویژه هم میده حتی شاید رایگان (به خاطر منافع سیاسیش و همون بحث یک ملت و دو ملت و ...) - تا همین حالاش هم اذربایجان کم به قول شما کرم ریزی نکرده و دیگه بالاتر از مبدا پرواز پهپاد بزرگترین دشمن ایران؟ ایران حتما به نفعش نبوده که سختگیری کنه چون راه جایگزین داشته ولو کمی سخت تر.

 

پس ما در مجموع این معادله گزینه کم هزینه تر را انتخاب کردیم. شاید از برخی مزایای ترانزیتی (که اون هم اذربایجان اشاره کردم به خاطر کینه ورزیش از ایران یا تحت تاثیر سیاست های ترکیه هیچوقت حتی به قیمت فقر مطلق نخجوان ازش استفاده نمیکرد) محروم شدیم ولی در بازی دشمنانمون هم شرکت نکردیم.

  • Upvote 5
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
20 minutes قبل , alala گفت:

 

ارتباط منطقه فقیر نخجوان (دوستان اون منطقه احتمالا از اوضاع اسفناک اقتصادی این نقطه خبر دارند و زمانیکه در ازای ابزار آلات صنعتی باقیمانده از دوران شوروی از ایران سبزی و نان و پفک میبردند زنانشون تو بقچه در ترددهاشون ) با آذربایجان اگر از طریق ایران نباشه از طریق ترکیه-گرجستان خواهد بود کمی طولانی تر. همین الانشم با محدودیتهای شدید روادیدی یکطرفه اذربایجان با اینکه ایران بارها تلاش کرده اذرباجیان برای تردد راحت تر اتباع این محدودیتها را رفع کنه ولی آذربایجان ممانعت میکنه (خیلی فرق میکرد با زمانیکه رضاخان اون راه دسترسی را به ترکیه نداده بود و بله اونموقع میشد گفت دستشون زیر ساطور ماست.) یا حتی ترکیه به تنهایی نیازهاش را تامین میکنه به عنوان بازاری انحصاری.

 

صحبتهای دلگرم کننده ای بود ولی متاسفانه بیشتر برای توجیه شکستمون بود تا طرح واقعیات

طرف ما آذربایجان نیست که شما دارید از فقر مردمش صحبت میکنید ما باید با ترکها و صهیونیستها بازی رو ادامه بدیم.

از شما می پرسم اگه هدف این جنگ آزاد سازی قره باغ بود چرا انجامش ندادن ؟

میتونستن قره باغ رو هم آزاد کنن وبجاش تردد به نخجوان از مسیر ایران انجام بشه ولی از قره باغ گذشتن که بجاش لقمه بزرگتری بدست بیارن

صحنه سیاست مثل بازی شطرنج می مونه باید قبول کنیم که تو این بازی ضعیف عمل کردیم

با اعتراضاتی که در ارمنستان در جریانه امیدوارم اتفاقاتی بیفته که بنفع ما تموم بشه ولی چون در حد احتمالاته بیان نمی کنم

ویرایش شده در توسط ariya0912
  • Upvote 5

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

تنها نتیجه این توافق حذف ترانزیت انحصاری ایران و بندر انزلی از معادلات  
ترانزیت کالای شرق و غرب دریای مازندران و حتی روسیه به ترکیه انحصارا دست ایران بود که با این توافق از بین میره 

  • Like 1
  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
18 minutes قبل , ariya0912 گفت:

صحبتهای دلگرم کننده ای بود ولی متاسفانه بیشتر برای توجیه شکستمون بود تا طرح واقعیات

طرف ما آذربایجان نیست که شما دارید از فقر مردمش صحبت میکنید ما باید با ترکها و صهیونیستها بازی رو ادامه بدیم.

از شما می پرسم اگه هدف این جنگ آزاد سازی قره باغ بود چرا انجامش ندادن ؟

میتونستن قره باغ رو هم آزاد کنن وبجاش تردد به نخجوان از مسیر ایران انجام بشه ولی از قره باغ گذشتن که بجاش لقمه بزرگتری بدست بیارن

صحنه سیاست مثل بازی شطرنج می مونه باید قبول کنیم که تو این بازی ضعیف عمل کردیم

با اعتراضاتی که در ارمنستان در جریانه امیدوارم اتفاقاتی بیفته که بنفع ما تموم بشه ولی چون در حد احتمالاته بیان نمی کنم

 

حالا لااقل من که برای دلگرمی نگفتم. :) واقعیات موجود بودند که تشریح شد. آذربایجان هیچوقت در مورد نخجوان دستش زیر ساطور ایران نبوده و درسته مسیر دیگه مسیر سخت تری بود ولی همیشه اتفاقا قبل از این جنگ هم ترجیحش اون مسیر سخت تر بوده. اصولا اینکه آذربایجان همیشه ترجیحش ترکیه بوده نسبت به ایران واضح هست. چه مسیر چه سیاست چه فرهنگ. برای همین انتخابش هم مسیر گرجستان-ترکیه-تخجوان همیشه حاضر هست.

این را در مورد روادید هم عرض کردم که چقدر بازی درمیاره و لغو نمیکنه و مقااومت میکنه سرش به دلایل گوناگون و ترانزیت و تردد.

 

در مورد قره باغ هم  آذربایجان از ابتدا هم تاکید ازادی مناطقی غیر از قره باغ کوهستانی را داشت. (اون مناطق براش مهمتر بودند) ولی وقتی شکستهای پی در پی ارتش ارمنستان را دید و به دروازه های شوشا رسید خب دیگه کلیت اون مناطق هم در دسترش بودند و کلش را هم ادعا میکرد.( گویا شما دقت به تفاوت این دو منطقه و مناطق ادعایی آذربایجان و قره باغ کوهستانی ندارید) حتی در خلال جنگ بارها علیف گفت که ارمنستان از مناطقی مثل کلبجر و اقدام و لاچین عقب نشینی کنه ما جنگ را متوقف میکنیم یعنی همین مناطق توافق فعلی و تازه اون موقع شوشا را هم نگرفته بودند. (منطقه قره باغ متفاوت هست موضوعش در این مناقشه)

 

این توافق محصول شکستهای اخیر خصوصا شوشا است. روسها برای حفظ قره باغی که اون هم داشت از دست میرفت زیر بار کریدور نخجوان رفتند تا کریدور لاچین را حفظ کنند والا قره باغ کوهستانی بدون اتصال به ارمنستان که یک منطقه 360 درجه محاصره شده بی مصرف میشد، این دلیل کریدور نخجوان در این توافق هست که حالا به نفع ترکها یا هرکس دیگه بهایی است که طرف شکست خورده پرداخت میکنه. (این به معنی تلاش ترکها برای انعقاد منویات خودشون یا تلاش روسها برای داشتن امتیازاتی نیست ولی موقعیتی که توافق توش امضا شد هم مهم هست دیگه )

 

در ضمن گویا توجه نمیکنیم که اگر این جنگ به صلح و توافق میرسید، باز کردن کریدور یا مسیر ترانزیتی برای ارمنستان نفع مالی داره، دیگه چرا باید بعد از توافق صلح این مسیر را بسته نگه داره؟ به خاطر دل ایران؟ نهایتا باز میکردش دیگه. چه در توافق فعلی میبود یا نمیبود. در این توافق ولی اولا به سرعت رخ میده و ثانیا به خاطر کریدور لاچین پایداریش هم حفظ میشه برای دو طرف. سعنی یک جور ضامن تعهدات دو طرف هست.

 

 

  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
55 minutes قبل , alala گفت:

 

حالا لااقل من که برای دلگرمی نگفتم. :) واقعیات موجود بودند که تشریح شد. آذربایجان هیچوقت در مورد نخجوان دستش زیر ساطور ایران نبوده و درسته مسیر دیگه مسیر سخت تری بود ولی همیشه اتفاقا قبل از این جنگ هم ترجیحش اون مسیر سخت تر بوده. اصولا اینکه آذربایجان همیشه ترجیحش ترکیه بوده نسبت به ایران واضح هست. چه مسیر چه سیاست چه فرهنگ. برای همین انتخابش هم مسیر گرجستان-ترکیه-تخجوان همیشه حاضر هست.

این را در مورد روادید هم عرض کردم که چقدر بازی درمیاره و لغو نمیکنه و مقااومت میکنه سرش به دلایل گوناگون و ترانزیت و تردد

 

 

با توجه به شناختی که از افکار عمومی و نیات دولت ترکیه دارم و با در نظر گرفتن حضور صهیونیستها در منطقه و نمایشی که اجرا کردند باید شدیدا نگران امنیت مناطق شمالی کشور باشیم

امیدوارم اشتباه کرده باشم و تحلیل شما درست باشه

تشکر

 

 

  • Like 1
  • Upvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
2 minutes قبل , ariya0912 گفت:

با توجه به شناختی که از افکار عمومی و نیات دولت ترکیه دارم و با در نظر گرفتن حضور صهیونیستها در منطقه و نمایشی که اجرا کردند باید شدیدا نگران امنیت مناطق شمالی کشور باشیم

امیدوارم اشتباه کرده باشم و تحلیل شما درست باشه

تشکر

 

 

 

حتما باید نگران باشیم و حتما باید از همین حالا کار را شروع کنیم (در تاپیک موازی حتی نحوه آماده سازی برگه هایی در مقبال ترکیه را شرح دادم)، حتما نیات ترکیه شوم هست و حتما اسراییل هم به همراه ترکیه (مستقلا) برنا مه هایی دارند. اصلا در این موارد که اختلاف نظری وجود نداره.

حتما هم از این توافق و از این جنگ هم آذربایجان منتفع شد و هم ترکیه و برای بیشترش هم تلاش مکینند که باز در پستی اشاره کردم ترکیه از همین حالا شروع کرده (ایجاد پایگاه به بهانه نظارت احتمالا در مناطق تازه تصرف شده و به عنوان پایگاه استقرار تروریستها با وجود مخالفت ایران).

 

بحث بر سر انتخاب های ما بود که حالا نظر شخصی من بود که به بیراهه نرفتیم و با شرایط موجود و امکانات و مجموع فشارها و محدودیتهای ما شاید میتونستیم بهتر عمل کنیم ولی غیرعقلانی و ناپخته هم عمل نکردیم.

 

همونطور که حدس میزدم ایران در بیانیه ای از این توافق استقبال کرد (قطعا مطلوبمون نیست ولی بحث گزینه های موجود هست) و اتفاقا به نکته ای که دیروز گفتم هم اشاره شده که بندهای این توافق همون پیشنهادات طرح ایران هستند. و البته باز در همین بیانیه هم به خطوط مورد تاکید ایران از جمله عدم تغییر مرزها و همچنین خروج تروریستهای تکفیری اشاره شده.

  • Upvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

من فکر میکنم دفعه بعدی باید منتظر اعتراضات با محوریت شمال غرب کشور بود!

کاملا گریز ناپذیره!

  • Like 1
  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بر 19 آبان 1399 در 14:36 , airborn گفت:

پیاده کردن نیرو در مرز و مقابله با پهپاد قرار بود چه چیزی رو در میدان جنگ قره باغ تغییر بده!؟ 

شاید به بهانه برخورد راکتها به خاک خودمون میتونستیم نیرو بفرستیم و منطقه حائل ایجاد کنیم ولی ارتش آذربایجان همچنان پیشروی می کرد و قره باغ رو تصرف می کرد و ما بلاخره مجبور بودیم اون منطقرو ترک و به ترکها واگذار کنیم که دوباره بحث  توافق و کریدور رو پیش می کشیدن و عملا لشکرکشی ما بیفایده میشد! حمایت اولیه از ارمنستان هم که اساسا قابل طرح کردن نیست چون ضرر بیشتری برای ما داشت!

اتفاقا ایران بازی نخورد چون یکی از پلنها این میتونست باشه که ایران از ارمنستان حمایت کنه و در شمال غرب شورش بوجود بیاد و ترکیه از آب گل آلود ماهی بگیره! ترکیه پوشش موجه حمایت از آذربایجان برای بازپس گیری مناطق اشغالی رو داشت و ایران هم دلیلی نداشت که جلوگیری کنه! قرار بود به کشور همسایه بگه حق نداری خاک خودت رو پس بگیری!؟ 

قرار نیست که ما بتونیم همه چیز رو در ورای مرزهامون کنترل کنیم ولی این به این معنا هم نیست که الزاما قراره صدمه ببینیم! 

قرار بود نشونه این باشه که ما در بست در مقابل ترکیه منفعل نیستیم

نزاریم مرز رو اشغال و ارمنستان رو از جنوب محصور و یه جورایی موقعیت ژئوپلتیک مارو زیر سوال ببرن

میشد یه جورایی جنگ رو به فرمایش کشوند (هرچند با تجه به برنامه ریزی و تدارک مشترک آذربایجان و ترکیه و اسرائیل بعید بود )

مشکل ورای این موارده. دشمن وقتی انفعال مارو می بینه برای دخالت در امور داخلی و تهاجم نسبت به ما گستاخ میشه، چیزی که ما با انفعال خودمون به ترکیه تعارف کردیم

حتی در توافق اعتنای به نظر و تلاش ایران نکردند

جنگ تحمیلی یه شبه رخ نداد، 1-2 سال بین ایران و عراق کشمکش بود ولی خطر عینی رو ندیدند تا شد آنچه نباید میشد

اگه ایران قراره راه ارمنستان رو بره پس همون سرنوشتی ممکنه در انتظارش اشه که ارمنستان گرفتار شد

  • Upvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
20 hours قبل , aminf14 گفت:

قرار بود نشونه این باشه که ما در بست در مقابل ترکیه منفعل نیستیم

نزاریم مرز رو اشغال و ارمنستان رو از جنوب محصور و یه جورایی موقعیت ژئوپلتیک مارو زیر سوال ببرن

میشد یه جورایی جنگ رو به فرمایش کشوند (هرچند با تجه به برنامه ریزی و تدارک مشترک آذربایجان و ترکیه و اسرائیل بعید بود )

مشکل ورای این موارده. دشمن وقتی انفعال مارو می بینه برای دخالت در امور داخلی و تهاجم نسبت به ما گستاخ میشه، چیزی که ما با انفعال خودمون به ترکیه تعارف کردیم

حتی در توافق اعتنای به نظر و تلاش ایران نکردند

جنگ تحمیلی یه شبه رخ نداد، 1-2 سال بین ایران و عراق کشمکش بود ولی خطر عینی رو ندیدند تا شد آنچه نباید میشد

اگه ایران قراره راه ارمنستان رو بره پس همون سرنوشتی ممکنه در انتظارش اشه که ارمنستان گرفتار شد

تصور شما از صحنه به شکل عجیبی با واقعیات تفاوت داره! شما هنوز هم اعتقاد دارید ارتش آذرایجان "اشغال" کرده نه بازپس گیری!

آذربایجان مرز هیچ کشوری رو اشغال نکرد بلکه خاک خودش رو بازپس گرفت! این وسط جمهوری خودخوانده آرتساخ نابود شد که اونم هیچ کشوری به رسمیت نشناخته بود نه سازمان ملل و نه حتی خود ارمنستان! شما میگی ایران نباید اجازه میداد ارتش آذربایجان خاک خودش رو در جنوب قره باغ پس بگیره! اینکار نه تنها سودی برای ما نداشت بلکه هیچ دلیل محکم و منطقی هم وجود نداشت که باعث مصونیت ما در برابر فشار جامعه جهانی و مردم منطقه بشه! شاید ما میتونستیم به بهانه برخورد راکتها به داخل خاک خودمون نیرو وارد قره باغ کنیم و هر دو طرف رو عقب بزنیم و موقتا منطقه حائل تشکیل بدیم ولی در نهایت مجبور به ترک اون منطقه و واگذاری به آذربایجان بودیم و این کار در عمل به معنای حمایت میدانی از ارتش آذربایجان علیه ارمنستان بود!!

حالا موقعیت ژئوپولتیک ما چجوری زیر سوال رفت!؟ مگه جنوب ارمنستان اشغال شد!؟ مگه آذربایجان بخشی از مرز مارو اشغال کرد!؟ من واقعا متوجه نمیشم چرا شما فکر می کنید موقعیت ژئوپولتیک ما و یا امنیت مرزهای شمال غرب ما در گرو اشغال بودن قره باغ بوده!؟ 

با اینکه برای نشان دادن عدم انفعال و قدرتنمایی اینهمه نیرو لب مرز مستقر شد ولی به نظر من هم این واکنش بسیار دیر انجام گرفت و بهتر بود در اول ماجرا نیروی قابل توجهی به مرز تزریق میشد! 

چیزی که باعث شکست ارمنستان شد عدم شناخت و عدم آمادگی در برابر تهدیدات و تسلیحات جدید میادین نبرد بود نه سستی در حمله پیشدستانه به طرف مقابل! قیاس ایران و ارمنستان در این سطح قابل بحث هست که ایران برای مقابله با تهدیدات نوین کاری انجام داده یا نه! 

  • Upvote 6
  • Downvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مطالب مشابه

    • توسط worior
      بسمه تعالی
      مقدمه
      نگارنده متن ذیل از دیدگاه راهبردی به مسئله قره باغ و احتمالات و پیامد های مربوط به آینده منطقه نگاشته است. هر جنگی در هر منطقه از دنیا بدون حمایت و عزم ملی یا مردمی که در حال جنگ هستند محکوم به شکست خواهد بود. از این رو جنگ در قره باغ امری بسیار وابسته به مسائل جمعیتی و افکار عمومی ست و از برای آن انجام میشود.
       
      مسئله فتح سرزمینی
       
      جنگ های فتح سرزمینی به سبک دوره فئودالی مدتهاست منسوخ شده، سازمان ملل و جوامع بین المللی بسختی با تغییرات در مرزها از طریق حملات نظامی کنار می آیند. پذیرفتن تغییر مرزهای کشورها از طریق تهاجم نظامی امریست که میتواند عواقب متقابلی برای کشورهایی که آن تغییرات را میپذیرند داشته باشد، این عواقب از تروریسم گرفته تا رفتن این پذیرش به حافظه تاریخی جهانی وبدل شدن به عرفی که امکان رخداد مجدد برای همان کشور پذیرنده نیز بوجود می آورد. صرف نظر از اینکه حق و باطل تاریخی این منازعات مرزی چگونه باشد، برنده منازعه، بعد از پیروزی باید هزینه های بسیاری در عرصه روابط بین الملل برای جلب افکار عمومی، سیاستمداران کشورهای مختلف جهت پذیرش رسمی مرزهای جدید پرداخت کند، علی الخصوص به اعضای دایم شورای امنیت سازمان ملل و شاید واکنش این اعضا در پذیرش این مرز جدید آنقدر طولانی شود که فرصت واکنش متقابل و بروز جنگی دیگر را رقم بزند.
       
      راهبرد نظامی جاری آذربایجان در قره باغ
       
      شیوه های رزمی طرفین این درگیری هرچه باشد از قواعدی قابل شمارش پیروی خواهد کرد، نه از آن جهت که بسادگی قابل پیش بینی هستند، بلکه تجربیات تاریخی زیادی نسبت به چنین درگیری هایی وجود دارد. از نظر جمعیت شناختی منطقه ناگورنوقره باغ جمعیت ساکنی عمدتا ارمنی تبار دارد، آذری ها بدون حمایت افکار عمومی ساکن در منطقه و پشتیبانی مردمی قادر پیشروی نخواهند بود، حتی در صورت پیشروی موفقیت آمیز قادر به حفظ سرزمین های فتح شده نخواهند شد. بنابراین بدیهی است که ترکیب جمعیتی منطقه ابتدا تغییر کند و این امر نه به یکباره امکانپذیر است و نه در یک نبرد کوتاه مدت. بلکه جنگی طولانی مدت، همراه با زیرآتش گرفتن مستقیم شهرها، کشتار ارمنی ها و مهاجرت دادن اجباری جمعیت ساکن در این مناطق میتواند راهبرد انتخابی طرف آذری باشد و این شکل از درگیری پیوسته و همراه با سکونت دادن آذری ها در منطقه ادامه پیدا کند تا ترکیب جمعیتی از ارمنی به آذری و ترک تغییر کند، تا در یک نبرد قاطع احتمالی بسیار بزرگ شرایط برای اشغال دایم فراهم شود و یا دست کم از طریق یک روند دمکراتیک مثلا رای گیری و تعیین سرنوشت از سوی ساکنان به نفع دولت باکو تغییرات مورد نظر آن دولت بدست آید. روشهای مورد بحث در بالا پیشتر از سوی اسراییل به کار گرفته شده اند، سبقه تاریخی طولانی دارند تا جایی که ماکیاوولی در شهریار به صراحت در مورد مهاجرت اجباری و تغییر جمعیت سرزمینی توسط حکام سخن رانده است. و شاید بتوان دلیل نزدیکی آذربایجان به اسراییل در گرفتن تجهیزات نظامی و مشاوره در خصوص بازسازی ارتش خود را در سطور بالا یافت.
       
      راهبرد دفاعی ارمنستان در برابر تهاجم آذربایجان
      تاکنون آنچه آذربایجان نشان داده، اتکا به تاکتیک سنتی رزمی در مناطق کوهستانی، نظیر استقرار توپخانه، ورود به شهرها، استفاده از موشک های کوتاه و میانبرد و همچنین داد و فریاد پروپگاندای خویش در سراسر دنیا پیرامون حقانیت و نبرد علیه تروریسم آذربایجانی ست، چنین سیاستی بدلیل وجود پایگاه جمعیتی در آرتساخ(قره باغ) و مورد تهاجم قرار گرفتن امری بدیهی است. ارمنستان با سرعت بسیار به سمت مظلوم نمایی وشکست پذیری احتمالی و نیاز به کمک پیش میرود. چنین وضعیتی به ارمنستان کمک میکند تا به جلب کمک های بین المللی از دولت های نسبتا ثروتمند مسیحی بپردازد، همچنین با توجه به در اختیار داشتن مناطق مورد مناقشه، به تحریک فشارهای بین المللی به سمت آذربایجان در جهت پایان جنگ بپردازد.
       
      تدریج گرایی منطقی
      در هیچ جنگی نمیتوان نتایج را از ابتدا به دقت بر شمرد، گفته اند آنچه در مورد آینده میتوان با دقت گفت، عدم پیشبینی درست آن است. اما بر اساس شواهد،  تجربیات و دانش های موجود و نسبت به گذشته تمرین های نظامی آذربایجان و خریدهای نظامی های دو کشور؛ از دید نگارنده، پیش بینی میشود جنگی میان مدت و سپس یک نبرد تعیین کننده راهبرد آغازین جمهوری آذربایجان بوده باشد، گرچه ممکن است هیچ وقت چنین رخدادی به حقیقت نپیوندد. ولیکن، این یک الزام برای داشتن یک تفسیر راهبردی منطقی درآغاز جنگ است، گرچه یک گرند استراتژی(راهبرد فراگیر) محسوب نمیشود.  هر راهبردی برای ورود به هر درگیری نیازمند راهبردی برای ادامه خروج از آن نیز خواهد بود. راهبردهایی که در ادامه اتخاذ میشود آنهایی هستند که در جبهه های نبرد آموخته میشوند، و جملگی خرده راهبردهایی هستند که ظهور کرده و دور از مسیر اصلی و هدف کلی نیستند. در موقعیت کنونی بدین دلیل که تشدیدگر این نبرد در این مقطع جمهوری آذربایجان است، این کشور ابتکار عمل را در اختیار دارد و تدریجا ارمنستان خود را در برابر ابتکارهای آذربایجان واکنش گر میبینید،  آذربایجان تصمیم گیرنده اصلی در پایان دادن به نبرد یا تغییر شکل ماهیت جنگ خواهد بود.
      نیازمندی به راهبردی برای خروج و پایان دادن به جنگ در ابتدا، بدلایل پیشگری از ورود به جنگ دایمی، فرسایشی و یا بیرون کشیدن از درگیری در زمان مناسب طرح میشود، سپس در ادامه بر اساس موفقیت ها یا شکست هایی که کسب میشود تحت اثرات جبهه ها و افکار عمومی تغییر خواهد کرد. بنابراین بزرگترین رکن اصلی جبهه دو طرف نه روی زمین بلکه در رسانه ها و پروپگاندای جهانی آنان است. این موفقیت ها در پروپگاندای طرفین است که جنگ را به پیش خواهد برد و حتی سطح بروز خشونت ها و یا اقدام علیه اشغال سرزمینی و حتی میزان زیر آتش گرفتن پایتخت های یکدیگر تنظیم خواهد کرد.
       
      پیشبینی نسبت به رویه های آینده درگیری در قره باغ:
       
      آذربایجان در جبهه جنوبی پیشروی خوبی صورت داده است اما نکات زیر حائز اهمیت است؛
      -          همانطور که عرض شد، برای آذربایجان در مناطقی که پشتیبانی جمعیتی ندارد امکان پیشروی موفق بسختی ممکن است و در صورت پیشروی امکان حفظ و بهره برداری از پیشروی پیچیده تر خواهد بود. بنابراین انتخاب پیشروی از جنوب از این جهت منطقی است که ؛
      o        ممکن است بخواهد خود را با حمله سریع به نخجوان برساند، به دو دلیل 1- تکمیل اتصال سرزمینی 2-جلوگیری از ورود ارمنستان به نخجوان در برابر یک سناریوی پاسخ احتمالی به تهاجمات در غره باق.
      o        این نکته حائز اهمیت است که در شمال ایران آذریها و ترک ها درصد تجمعی بیشتری نسبت به آذریهایی منطقه غره باق وجود دارد. بنابراین این احتمال وجود دارد که ارتش آذربایجان و ترکیه از طریق منطقه نخجوان بصورت مستقیم یا غیر مستقیم در منطقه به یکدیگر دست بدهند.(پشتیبانی هوایی ترک، پیاده نظام هایی شامل نیرومخصوص ترک در لباس تروریست های پانترک و نوعثمانی، و ارتش آذربایجان از شرق)
      o        امکان تهاجم سریع در مناطق کوهستانی بسادگی میسر نیست و تنها با سرعت بالا از طریق عبور از مسیر رودخانه ارس ممکن است،با توجه به این امر، روستاهای مرزی ایران مانند عاشقلو، اوزان، کرانلو و ... در معرض تهدید تهاجم آذریها و احتمال پاسخ ارمنی ها در آن مناطق هستند
      o        در صورت وقوع شورش های ساختگی و بحران کمبود منابع و تظاهرات، شرایط برای نفوذ نیروهای اطلاعاتی امنیتی هر سه کشور ترکیه، آذربایجان و ارمنستان جهت بهره برداری از آشوب ممکن است. و در ادامه پاسخ ایران در سرکوب تظاهرات و یا شورش، عواقبی نظیر نفوذ و دخالت بیگانه در حتی کوتاه هم خواهد داشت.
      o        آنچه فضای بحران برای ورود به نبردهای چریکی و شورشهای اجتماعی تقویت میکند، آن است که دو کشور بزودی بسیاری از تسلیحات زرهی خود را از دست میدهند، سازمان نیروهای مسلح این کشورها اقدام به جذب نیروی مردمی خواهد کرد. این امر سبب میشود تا ارتش های منظم تبدیل به ارتش های پراکنده با ابعاد بالای استفاده از نیروی شبه نظامی شوند و به تجهیزات شبه نظامیان نظیر وانت های مسلح، موشک های دوشپرتاب و ضد تانک قابل حمل توسط نفر روی بیاورند.
      o        وضعیت جنگ با استفاده از شبه نظامیان، سبب میشود تا حجم انبوهی از تجهیزات انفرادی جنگی وارد مناطق شمالی کشورمان شود.
      o        جنگ با استفاده از شبه نظامیان نیز به تلاش های وسیعی از عملیات روانی و پروپگاندای سیاسی نیازمند است.
      o        در میان مدت ممکن است جمیع موارد فوق ایران را وادار به ورود به  یک جنگ هیبریدی با محوریت ترکیه و آذربایجان کند.
       
      اقدامات پیشنهادی در بخش تاکتیکی و سیاستگذاری برای ایران:
       
      در بخش تاکتیکی: اجرای مانور ترکیبی.
      -          اقدام به اجرای سریع مانور ضد چریکی و ضد شورشی در مناطق مرزی کشور به سبک زیر؛
      o        تمرین استقرار و حرکت به سمت پاکتی از 5 تا 10 روستای مرزی در یک مسیر، به شکلی که  چند  تیم متحرک، به روستاهای در مناطق مرزی در بخش بندی های جغرافیایی مشخص وارد میشوند، و استقرار تیم های ثابت را امکان سنجی و مدیریت میکنند؛
      1-      تیم های متحرک در دو بخش ابتدا بدون ظاهر نظامی به سپس به قصد تمرین تامین نظامی و سپس بصورت کاملا نظامی به قصد فراهم آوری امکان استقرار تیم های ثابت با تجهیزات وارد مناطق روستایی میشوند، با جمعیت پل ارتباطی ایجاد میکنند، و به ترتیب متوالی پس از استقرار تیم های ثابت به قصد روستای بعدی خارج میشوند.
      2-      سپس تیم های ثابت با استقرار تجهیزات بیمارستانی، امدادی، هلال احمر و کمک به مناطق روستایی وارد میشوند، در مدت زمان مشخص فعالیت های ارتباطات انسانی و اجتماعی  را تمرین کرده و منتظر ورود دوم تیم های متحرک در تاریخ مقرر میشوند.
      3-      سپس تیم های متحرک دیگری به ترتیبی موازی به قصد کمک به جمع آوری تجهیزات ثابت وارد میشوند. و در پایان مانور اسکرت را تا فاصله ایمن را تمرین میکنند.
       
      دلایل اجرای مانور تاکتیکی فوق؛
      -          جدایی طلبها، شبه نظامیان، چریک ها و ارتش های دارای ابعاد هیبریدی که قادرند از طریق اجرای عملیات روانی، پروپگاندای سیاسی و پشتیبانی مالی در کنار ارتش های منظم خود اجرای طرح عملیاتی ترکیبی کنند، ابتدا با نفوذ، سپس ایجاد پل های ارتباطی و پس از آن شروع در نا امن کردن محیط های روستایی، اقدام به ایجاد معضلات  روانی کرده، و در ادامه از ساکنان عدم همکاری با دولت مرکزی را طلب خواهند، ابتدا با تحریک و سپس با تهدید. در فضای ناامنی مردم روستایی از همکاری اطلاعاتی و امنیتی با دولت های مرکزی پرهیز میکنند و حتی ممکن است جذب این گروه ها شوند، مگر در شرایطی که احساس کنند فضای ایمن و قدرت غالبی توسط دولت مرکزی قادر به حمایت از آنان یا نابود سازی تحرکات ضد دولتی ست.
      -          از طرفی دیگر در صورت بروز خشونت، و نفوذ بیگانه در مناطق مرزی ای که امروز نسبتا امن هستند، نیروی آموزش ندیده یا نیرویی که منطقه عملیاتی خود را تجربه نکرده باشد، بسختی میتواند با مردم ارتباط برقرار کرده و قادر نخواهد بود اقدامی که در شرایط عادی تمرین نشده است را در شرایط حاد بحران به اجرا بگذارد.
      -       آن بخش از  جریانهای فکری که در مناطق روستایی مرزی و در معرض تهدیدات مختلف امنیتی هستند، در صورتی که با هسته های خفته عملیاتی چریک های دشمن سمپاتی و هماهنگی برای روز شورش داشته باشند(آنچه در شهرهای عراق مانند رمادی، موصل و تکریت اتفاق افتاد) بسرعت دچار خطا، واکنش و یا تغییر نقشه خواهند شد، و در نتیجه اجرای این مانور این اقدامات قابل ردیابی خواهند بود.
      -          بنیاد عملیات هیبریدی مرزی ضد کشور، از طریق کشتار و تروربه نام حکومت (مانند اقدام چریک های فدایی خلق در کردستان علیه پادگان های ارتش) و سپس ایجاد هسته های مقاومت علیه دولتها انجام میگیرد، جذب نیرو تنها در صورت خلاء قدرت و واکنش نابهنگام دولت مرکزی ممکن است، و از طرفی در صورت اقدام تند، سلطه آمیز و نابخردانه نیروهای نظامی دولتی، اوضاع از کنترل خارج و یا تشدید میشود.(مانند اقدامات دیر هنگام بشار اسد در شمال و غرب سوریه)
      -           ولیکن این اقدام تند و سلطه آمیز برای هسته های نفوذی تا حدودی لازم و رعب آور است و محاسبات شانس، بخصوص بهره برداری از نفوذ های پیشین یا پل ارتباطی برقرار شده قبلی آنها را پایین می آورد، بنابراین حضور پیشدستانه و ایمن سازی جهت ایجاد قوت قلب برای ساکنان و دادن اطمینان برای اجرای مجدد وسریع چنین پاسداری مرزی، سبقه ای برای تحکیم قدرت حاکمیت کشور در مناطق مرزی ایجاد خواهد و فرصت بهره برداری از متجاوزان به اقتدار کشور را خواهد گرفت.
       
       
      در بخش راهبردی؛
      اگر مناقشه امروز آذربایجان – ارمنستان را به ابعاد نظامی و روانی تقسیم کنیم، باید گفت این رابطه 20-80 خواهد بود. اقدامات نظامی که به شکست منجر شوند عواقب وخیم سیاسی بسیاری خواهند داشت با این وجود آنچه روی زمین رخ میدهد سهم 20 درصدی از واقعیت های آینده خواهد شد، و داشتن یک فیلم 5 دقیقه از حضور در مناطق تحت سیطره رقیب در افکار عمومی اثری به مراتب بیشتر از خود نشان خواهد داد.
      دولت پاشینیان با استفاده از اعتراضات گسترده و اجرای شورش خیابانی به قدرت رسیده است و شکست در صحنه نظامی برای وی شکست در صحنه سیاست و افکار عمومی نیز خواهد بود، آنچه وی روی زمین و در مانور نظامی در برابر باکو انجام میدهد در عمل در حکم اجرای مانور سیاسی برای بقای وی  نیز هست، از طرفی باکو نیز تفاوت چندانی ندارد، اگر دولت تک حزب و شبه پادشاهی علی اف نتواند در جبهه ها پیشروی مناسبی داشته باشد، در صحنه افکار عمومی نیز شکست و بی تفاوتی مردم نسبت به دولت مرکزی را تجربه خواهد کرد. اگر بخواهیم ملاک های اقتصادی و راهبردی فتح سرزمینی در قره باغ را در نظر بگیریم، آنچه پس از این جنگ به هر نحوی باقی بماند برتری خاصی از این دو منظر ایجاد نخواهد کرد. بنابراین جنگ در قره باق امری کاملا سیاسی و برای کسب افتخارات سیاسی انجام میشود تا مبنایی نظامی و یا اقتصادی داشته باشد.
       
      در حین و پس از این جنگ:
       
      ارمنستان:
      -          پاشینیان به شکل فزاینده ای خود را پلیس ضد تروریسم، و ضد شورش و بنیاد گرایی اسلامی در منطقه قفقاز معرفی خواهد کرد.
      -          وی خواهد توانست از کشورهای ثروتمند مسیحی و از طریق کلیساهای بسیار، سرمایه لازم در حد لازم برای ادامه جنگ را فراهم کند. و شاید این جنگ راهی برای ورود تفکرات اوانجلیستی به ارمنستان باز کند.
      -          دولت ایروان در محاصره ترکیه و آذربایجان است و بشدت احساس ناامنی خواهد کرد، بنابراین به دنبال ایران و روسیه خواهد دوید، نیروی هوایی، موشکی و پدافندی خود را بشدت تقویت خواهد کرد.
      -          هر دو کشور تسلیحات بسیار زیادی در بخش زمینی از دست داده اند و خواهند داد، تمایل برای جبران تجهیزات زرهی و تقاضا برای تجهیزات دورایستا و موشکی به شکل فزاینده ای بازار تسلیحاتی بزرگی در منطقه قفقاز ایجاد خواهد شد. هر دو کشور به سمت بومی سازی تسلیحات و تبدیل شدن به قدرت های موشکی پیش خواهند رفت، و این امر مزیت موشکی ایران را تحت تاثیر شدید قرار خواهد داد.
      -          ایروان مزیت های ذاتی بزرگی از نظر اقتصادی ندارد، و اگر امنیت خود را از دست رفته ببیند بشدت با آسیب های اجتماعی فراوان روبرو خواهد شد بنابراین دولت پاشینیان هرکاری برای جلوگیری از این وضعیت خواهد کرد، منجمله اجاره دادن پایگاه های نظامی به آمریکا و ناتو، و قرارگیری بجای ترکیه امروز. چنین اقدامی سبب خواهد شد تا هم امنیت لازم را بدست آورد و هم به مکانی امن برای سرمایه گذاری خارجی بدل شود. چه بسا امروز آمریکا به دنبال تنبیه ترکیه و خروج از اینجرلیک و پیمان اجاره تسلیحات اتمی ست، و ممکن است به سمت ایروان روی بیاورد. ایروانی که دولت پاشینیان با تکیه بر شعارهای ضد روسی در آن به قدرت رسیده است.
      -          این امر برای روسیه بسیار آسیب زا خواهد بود بخصوص با توجه به مشکلات با گرجستان، بنابراین روسیه اجازه نخواهد داد و این اجازه ندادن به معنای گسترش وسیع ارتباطات با ارمنستان و حضور پیوسته در آن است. از طرفی برای ایران هم معضلات فراوانی ایجاد خواهد کرد بخصوص اینکه اسراییل در آذربایجان نفوذ گسترده ای پیدا کرده و اگر ارمنستان نیز به سمت آمریکا متمایل شود، محوز ضد ایرانی اسراییل و آمریکا میدان صلح، جنگ و کلیه تحولات منطقه قفقاز تا سالهای بسیار خواهند بود.
       
      آذربایجان:
      -          آذربایجان از توان کشورهای اسلامی نظیر پاکستان، تروریست های اسلامگرا در سراسر دنیا استفاده خواهد کرد، بنابراین به تجربه ترکیه در اداره و مجتمع کردن این چریک ها نیازمند است، تا جایی که ممکن است ادامه جنگ را مستقیما ترکیه اداره کند.
      -          این کشور تا پایان جنگ حجم بالایی تسلیحات مصرف خواهد کرد، و پس از جنگ وارد یک تقابل سرد تسلیحاتی با ارمنستان خواهد شد. اگر ارمنستان قدرت هوایی خود را تقویت کند، آذربایجان در برابر قادر به چنین کاری نخواهد بود.
      -          آذربایجان هم اکنون نیروی هوایی ضعیف و قدیمی دارد که  نمیتواند آنچنان قدرت تهاجمی و عملیاتی کافیاز خود نشان دهد.  بعید است روسها بخواهند آذری ها را در سطح راهبردی مانند نیروی هوایی در برابر ارمنی ها تقویت کنند، آنها قبلا به ارمنستان جنگنده های گرانقیمت و راهبردی سوخوی 30 فروخته اند و ارمنستان را مشتری خود کرده اند، کشورهای غربی نیز بعید به نظر میرسد که بخواهند به آذربایجان در برابر یک دولت مسیحی دیگر اسلحه بفروشند، با این وجود جنگنده های غربی نیز بسیار گرانقیمت تر از گونه های روسی هستند و بعید آذری ها از عهده تهیه آنها بر بیایند.
      -          با توجه به دو مورد فوق به نظر میرسد که آذریها به دنبال تهیه تسلیحات موشکی زمین به زمین کوتاه و میانبرد به شکل وسیع و در قالب راه اندازی خط تولید بروند. آنها از ترکیه موشکهای کروز و بالستیک خریداری خواهند کرد.
      ایران:
      -          سیاست ایران هر چه باشد، در معرض اقدامات پیچیده دو کشور برای ورود به درگیری یا حمایت از یک طرف خواهد بود، هم برای ارمنستان بسیار مفید است که ایران را جلب کند وهم برای آذربایجان، ایران دچار وضعیتی انتخابی میشود، با اینکه این انتخاب حتی در اندیشه بسیار دشوار، ایران باید از آن اجتناب کند.
      -          نخبگان سیاسی آذربایجان و ترکیه به صراحت از چشم داشت خود به خاک ایران سخن میگویند، اما از نظر اقدام در حال حاضر در جایگاهی نیستند که بتوانند کاری از پیش ببرند مگر در صورت ضعف شدید سیاسی و خلاء قدرت در ایران. به همین دلیل ایران هم به جلوگیری از شکل گیری یک اتحاد ضد ایرانی با محوریت "ارتش تورک" که در صورت موفقیت آذربایجان میرود به یک ایدولوژی نظامی سیاسی غالب تبدیل شود، باید بسرعت اقدام کند.
      -          ایران و ارمنستان میتوانند برای شکل گیری یک نیروی نظامی محدود جهت عملیات ضد تروریسم در مناطق مرزی مشارکت کنند.
       
      ویراست نشده است، اگر ایرادی دیدید تذکر بدین تا اصلاح کنم:
      نسخه فارسی تهیه شده برای میلیتاری  http://www.military.ir/
      نسخه انگلیسی :https://msai.ir/
       
       
       
    • توسط karkas
      با سلام


      طی چند هفته اخیر شاهد تصاویر نیروی هوایی المان و فرانسه بودید که تصمیم به ادامه تصاویر گرفتم . در این تاپیک هم تصاویر تمام جنگنده های ترکیه و اساسا نیروی هوایی ترکیه هست . نیروی هوایی ترکیه نیروی بسیار قدرتمندیه و می شه گفت نیروی هوایی کشور های منطقه رو می زاره تو جیب . البته اطلاعاتی از مقاله اقا سعید در مورد استعداد های هوایی ترکیه رو گذاشتم . نيروي هوايي ترکیه شامل 60 هزار سرباز و حدودا 600 جنگنده كه عبارتند از 240 فروند F-16C/D و 175 فروند F-4E و 44 فروند RF-4E و حدود 140 فروند F-5A/B كه همگي مدرنيزه شده و در شرايط كاملا عملياتي قرار دارند.
























      موفق باشید .
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.