FLANKER

تحلیل و پیگیری تحولات قفقاز ( آذربایجان- ارمنستان -گرجستان )

Recommended Posts

6 minutes قبل , mojtaba1 گفت:

 

سلام

همین سکوت ایران در قبال درگیری های مرزی ارمنستان و اذربایجان

ما هر روز اسراییل و امریکا را تهدید می کنیم ولی در مورد اذربایجان نرمش داریم

فکر میکنید چه کار باید میکردیم که نکرده ایم ؟ اعلام چند روز یکبار در مورد عدم اجازه برای هرگونه تغییر مرز در منطقه ، آماده نگهداشتن آنهمه نیروی نظامی در مرز شمال غرب ، کار بر روی جاده و بزرگراه در جنوب ارمنستان ( جاده ارتباطی خودمان ).

نکند انتظار دارید که بدون درخواست رسمی ارمنستان ، نیرو اعزام کنیم داخل ارمنستان ؟ که نتیجه اش می شود اشغال نظامی رسمی نخجوان توسط ترکیه با دعوت رسمی باکو !

  • Upvote 8

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
40 minutes قبل , oldmagina گفت:

فکر میکنید چه کار باید میکردیم که نکرده ایم ؟ اعلام چند روز یکبار در مورد عدم اجازه برای هرگونه تغییر مرز در منطقه ، آماده نگهداشتن آنهمه نیروی نظامی در مرز شمال غرب ، کار بر روی جاده و بزرگراه در جنوب ارمنستان ( جاده ارتباطی خودمان ).

نکند انتظار دارید که بدون درخواست رسمی ارمنستان ، نیرو اعزام کنیم داخل ارمنستان ؟ که نتیجه اش می شود اشغال نظامی رسمی نخجوان توسط ترکیه با دعوت رسمی باکو !

 

سیاست ایران همیشه تقویت و خودکفایی مدافعان بوده 

و نیروهای ارمنی خودشان باید از خاکشان دفاع کنند 

 

مهمترین کار ایران ورود و تکمیل بزرگراه در ارمنستان هست که باعث میشه زمان به نفع ما و به ضرر متوهمین باکو می شود

از سمت دیگر تقویت بحث جنگ الکترونیک و پهپادی و ضدپهپادی می تواند قدرت اذری ها رو مهار کنه 

 

یه زمانی در هر درگیری یک الی دو ارمنی کشته و 20 اذر کشته میشد

الان برعکس شده است 

پس زیاد نباید احساساتی شد 

  • Upvote 6

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
3 hours قبل , arminheidari گفت:

مهمترین کار ایران ورود و تکمیل بزرگراه در ارمنستان هست که باعث میشه زمان به نفع ما و به ضرر متوهمین باکو می شود

 

البته نباید فراموش کنیم که این بزرگ راه زمانی به کار ما میآید که مرز ایران و ارمنستان یا حتی شمال استان سیونیک به خاک ارمنستان قطع نشود

  • Like 3
  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
18 hours قبل , 008 گفت:

همونطور که گفتم حمله دیروز باکو به قسمت شمالی استان سیونیک، نوعی حمله برای برآورد توان ارمنستان بود و حمله اصلی رو در روزها یا ماه های آینده شاهد خواهیم بود

 

از طرفی احتمالاً با این تک کوچک میخواهند نوع واکنش و میزان جدیت ایران رو نسبت به حرکت جدیدشان در شمال سیونیک بسنجند.

 

مشخص است که ترکیه و باکو برای جنوب ارمنستان برنامه هایی داشته و دارند که به این سادگی ها دست از آنها نمیکشند اگر واکنش جدی از طرف ایران دریافت نکنند ارتباط ایران با کشور ارمنستان یا به طور مستقیم و یا غیر مستقیم قطع خواهد شد.

 

18 hours قبل , 008 گفت:

تنها راه جلوگیری از اشغال جنوب ارمنستان، حضور رسمی نظامی ایران در استان سیونیک و داشتن حداقل یک پایگاه در اونجاست

 

مسلماً یکی از راهکار های موثر برای جلوگیری از زیاده خواهی های الهام همین است اما اگر روسیه دخالت نمیکرد شاید میشد همچین کاری کرد، از طرفی انگار طرف ارمنی هم زیاد تمایل به چنین پیمانی ندارد

  • Like 2
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
11 hours قبل , oldmagina گفت:

فکر میکنید چه کار باید میکردیم که نکرده ایم ؟ اعلام چند روز یکبار در مورد عدم اجازه برای هرگونه تغییر مرز در منطقه ، آماده نگهداشتن آنهمه نیروی نظامی در مرز شمال غرب ، کار بر روی جاده و بزرگراه در جنوب ارمنستان ( جاده ارتباطی خودمان ).

ارمنستان جاده خودشو تا مرز ساخت و تموم کرد ولی ما هنوز یک پنجم جاده تبریز به پایانه نوردوز رو تموم نکردیم . هنوز کامیون ها از مسیر هولناک جاده ارس برای رسیدن به نوردوز استفاده میکنن.

  • Upvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
9 hours قبل , 008 گفت:

 

 

 

 

 

 

2- حضور نظامی یا مستشاری در ارمنستان : تا جایی که بنده اطلاع دارم، در اجلاس شانگهای، پاشینیان خودش شخصا با آقای رئیسی صحبت میکنه و از نیروهای ایرانی میخواد که در سینویک ارمنستان مستقر بشن که با مخالفت مقامات ایرانی مواجه میشه ( خبری هست که من از چند منبع شنیدم . راست و دروغش رو نمیتونم با قاطعیت

 

 

تنها دلیل مخالفت در صورت صحت خبر ترس از ناراحتی روسیه ست احتمال قریب به یقین مخالف 100در100حضور نظامی ما در ارمنستانه در هر صورت داشتن پایگاه در سینویک با در خواست ارمنستان به ما هزینه های به مرتب کمتری رو وارد میکنه تقریبا احتمال وقوع جنگ جدیدی رو میگیره یا لازم نیست به خاطر کوچکترین تحرکات آذریها و ترکها دوباره لشگر کشی راه بندازیم.با این حال باید با طرف روسی مذاکرات جدی صورت بگیره و بهشون تفهیم بشه که ارمنستان خط قرمز ماست

ویرایش شده در توسط arjmandi
  • Like 2
  • Upvote 4

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

احتمالا روسیه به ایران قول داده است که اجازه اشغال جنوب ارمنستان را به باکو ندهد. ولی در مواردی احساس می شود که از این سناریو خیلی بدش هم نیاید. برای من رفتار روسیه کاملا مشخص نیست شاید به دنبال عدم حمایت کافی از ارمنستان میخواهد اسباب سقوط پاشنیان را فراهم کند و بعد که یک حکومت طرفدار روسیه در ارمنستان سرکار امد بساط جاده زنگزور را جمع کند. شاید برای ایجاد اختلاف بیشتر بین ترکیه و اروپا میخواهد اجازه گسترش کنترل شده به پانترکیسم را بدهد. به هر حال این نگرانی در ما ایرانی ها با توجه به شکنندگی ارتش ارمنستان وجود دارد که یک صبح بیدار شویم و بفهمیم در یک حمله برق اسا نخجوان به باکو وصل شده است. امکان ورود ما به ارمنستان به صورت نظامی یک فرصت است که بعد از 200 سال از ارس رد شویم. احتمالا روسیه مخالف است و ما هم به علت تقابل هایی که با غرب داریم نمی توانیم با روسیه تقابل کنیم. شاید هم مسئولین کشور نمی خواهند نیروی نظامی ما به صورت علنی به یک ارتش مسیحی علیه یک ارتش مسلمان کمک کند.  

  • Like 2
  • Upvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
44 minutes قبل , sasasasa گفت:

احتمالا روسیه به ایران قول داده است که اجازه اشغال جنوب ارمنستان را به باکو ندهد. ولی در مواردی احساس می شود که از این سناریو خیلی بدش هم نیاید. برای من رفتار روسیه کاملا مشخص نیست شاید به دنبال عدم حمایت کافی از ارمنستان میخواهد اسباب سقوط پاشنیان را فراهم کند و بعد که یک حکومت طرفدار روسیه در ارمنستان سرکار امد بساط جاده زنگزور را جمع کند. شاید برای ایجاد اختلاف بیشتر بین ترکیه و اروپا میخواهد اجازه گسترش کنترل شده به پانترکیسم را بدهد. به هر حال این نگرانی در ما ایرانی ها با توجه به شکنندگی ارتش ارمنستان وجود دارد که یک صبح بیدار شویم و بفهمیم در یک حمله برق اسا نخجوان به باکو وصل شده است. امکان ورود ما به ارمنستان به صورت نظامی یک فرصت است که بعد از 200 سال از ارس رد شویم. احتمالا روسیه مخالف است و ما هم به علت تقابل هایی که با غرب داریم نمی توانیم با روسیه تقابل کنیم. شاید هم مسئولین کشور نمی خواهند نیروی نظامی ما به صورت علنی به یک ارتش مسیحی علیه یک ارتش مسلمان کمک کند.  

بنظرم بخصوص الان که میدانیم یک میدان گازی جدید (چالوس) ما بزرگترین دارنده ذخایر گازی جهان هستیم روسها اتفاقا بدنبال بستن راه های ارتباط و اتصال ما به اروپا هستن چون‌یک رقیب بزرگ هستیم و میتونیم انحصار روسها را بشکنیم و دست اروپا را برای تحریم و برخورد های سخت با رفتارهای این کشور بازکنیم!

یک‌محور و سدایدولوژیک قومی که خودش منابع اندکی داره و قصد داره با انحصار صادرات منابع هیدروکربنی از اروپا امتیازگیری کنه خیلی منحصر به فرد وایده جالبیه که شاید روسها دنبال هستن والبته رقبای منطقه‌ای ما (ترکیه ،کشورهای حاشیه خلیج پارس و در راس اونها اسراییل)

  • Like 1
  • Upvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
1 ساعت پیش, Overdose گفت:

بنظرم بخصوص الان که میدانیم یک میدان گازی جدید (چالوس) ما بزرگترین دارنده ذخایر گازی جهان هستیم روسها اتفاقا بدنبال بستن راه های ارتباط و اتصال ما به اروپا هستن چون‌یک رقیب بزرگ هستیم و میتونیم انحصار روسها را بشکنیم و دست اروپا را برای تحریم و برخورد های سخت با رفتارهای این کشور بازکنیم!

یک‌محور و سدایدولوژیک قومی که خودش منابع اندکی داره و قصد داره با انحصار صادرات منابع هیدروکربنی از اروپا امتیازگیری کنه خیلی منحصر به فرد وایده جالبیه که شاید روسها دنبال هستن والبته رقبای منطقه‌ای ما (ترکیه ،کشورهای حاشیه خلیج پارس و در راس اونها اسراییل)

دقیقا:
 «اطمینان از عدم سرازیر شدن گاز ایران به اروپا و در نتیجه تضعیف اهرم اصلی قدرت روسیه در سراسر قاره، برای مسکو همواره یک امر و الویت حیاتی بوده است.» به نوعی که  کنترل این تهدید بالقوه [صدور گاز ایران به روسیه و شکست انحصار گازی روسیه] برای تسلط خود [روسیه] بر عرضه گاز به اروپا - و قدرت ژئوپلیتیک قابل توجهی که بر اثر این انحصار به مسکو می دهد - برای سال‌های متمادی دغدغه اصلی مسکو بوده است، حتی پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991، مسکو بخش اعظم اروپای مرکزی و شرقی را به عنوان حیاط خلوت خود در نظر گرفته، به طور مثال با الحاق کریمه به این کشور مسکو عملا یک خط قرمز جهت نفوذ ناتو و اتحادیه اروپا در «حیاط خلوت» و حوزه امنیتی (Buffer) خود در اروپای شرقی ترسیم کرد، یکی از دلایل موفقیت مسکو در این امر تا حد زیادی مدیون به این است که روسیه کمی بیش از یک سوم واردات نفت خام به کشورهای اروپایی در سازمان همکاری اقتصادی و توسعه و بیش از 70 درصد واردات گاز طبیعی آنها را تامین می کند. در برخی کشورها، روسیه تامین کننده تقریباً انحصاری گاز است و خطر قطع گاز یک تهدید جدی هست که در معادلات پایتخت های اروپایی بدون شک مد نظر قرار میگیره هنگام تصمیم گیری به طور مثال در اوج زمستان 2006 و همچنین در سال 2009  صادرات نفت و گاز (بیشتر گاز) در اروپا با اختلال جدی رو به رو شد این اهرم فشار روسیه بر علیه کشور های اروپایی با تکمیل خط لوله گاز نورد استریم 2 تثبیت می شود (که فعلا وارد فاز عملیاتی نشده) و ایالات متحده بدون شک واقف به این امر هست و همچنین می‌داند که این درجه از وابستگی به صادرات انرژی روسیه تبدیل به اهرمی کلیدی برای کرملین شده تا حدی که روسیه توانسته با استفاده از این اهرم مشارکت، همکاری و تصمیم گیری کشور های عضو ناتو را تا حد زیادی تضعیف کند و باعث ایجاد اصطکاک بین  ایالات متحده و آلمان [به عنوان رهبر اروپا] شود، همه اینها را گفتم که به این نکته برسم که این ایده تعامل مجدد با ایران و پایان دادن به تحریم‌ها که باعث سرازیر شدن گاز ایران به اروپا می شود و این اهرم فشار روسیه را تا حد زیادی بی اثر می کند قطعا به دور از چشم تصمیم گیران اروپایی و آمریکایی نبوده و باید از این فرصت استفاده کرد و طرفین [روسیه و غرب] را بر علیه هم برای دستیابی به منافع ملی ایران بازی داد تا اینکه صرفا در زمین روسیه به صورت مجانی بازی بکنیم!
                                               Enormous Iranian Gas Find | DeepResource

  • Like 1
  • Upvote 6

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
6 minutes قبل , AM4 گفت:

دقیقا:
 «اطمینان از عدم سرازیر شدن گاز ایران به اروپا و در نتیجه تضعیف اهرم اصلی قدرت روسیه در سراسر قاره، برای مسکو همواره یک امر و الویت حیاتی بوده است.» به نوعی که  کنترل این تهدید بالقوه [صدور گاز ایران به روسیه و شکست انحصار گازی روسیه] برای تسلط خود [روسیه] بر عرضه گاز به اروپا - و قدرت ژئوپلیتیک قابل توجهی که بر اثر این انحصار به مسکو می دهد - برای سال‌های متمادی دغدغه اصلی مسکو بوده است، حتی پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991، مسکو بخش اعظم اروپای مرکزی و شرقی را به عنوان حیاط خلوت خود در نظر گرفته، به طور مثال با الحاق کریمه به این کشور مسکو عملا یک خط قرمز جهت نفوذ ناتو و اتحادیه اروپا در «حیاط خلوت» و حوزه امنیتی (Buffer) خود در اروپای شرقی ترسیم کرد، یکی از دلایل موفقیت مسکو در این امر تا حد زیادی مدیون به این است که روسیه کمی بیش از یک سوم واردات نفت خام به کشورهای اروپایی در سازمان همکاری اقتصادی و توسعه و بیش از 70 درصد واردات گاز طبیعی آنها را تامین می کند. در برخی کشورها، روسیه تامین کننده تقریباً انحصاری گاز است و خطر قطع گاز یک تهدید جدی هست که در معادلات پایتخت های اروپایی بدون شک مد نظر قرار میگیره هنگام تصمیم گیری به طور مثال در اوج زمستان 2006 و همچنین در سال 2009  صادرات نفت و گاز (بیشتر گاز) در اروپا با اختلال جدی رو به رو شد این اهرم فشار روسیه بر علیه کشور های اروپایی با تکمیل خط لوله گاز نورد استریم 2 تثبیت می شود (که فعلا وارد فاز عملیاتی نشده) و ایالات متحده بدون شک واقف به این امر هست و همچنین می‌داند که این درجه از وابستگی به صادرات انرژی روسیه تبدیل به اهرمی کلیدی برای کرملین شده تا حدی که روسیه توانسته با استفاده از این اهرم مشارکت، همکاری و تصمیم گیری کشور های عضو ناتو را تا حد زیادی تضعیف کند و باعث ایجاد اصطکاک بین  ایالات متحده و آلمان [به عنوان رهبر اروپا] شود، همه اینها را گفتم که به این نکته برسم که این ایده تعامل مجدد با ایران و پایان دادن به تحریم‌ها که باعث سرازیر شدن گاز ایران به اروپا می شود و این اهرم فشار روسیه را تا حد زیادی بی اثر می کند قطعا به دور از چشم تصمیم گیران اروپایی و آمریکایی نبوده و باید از این فرصت استفاده کرد و طرفین [روسیه و غرب] را بر علیه هم برای دستیابی به منافع ملی ایران بازی داد تا اینکه صرفا در زمین روسیه به صورت مجانی بازی بکنیم!
                                               Enormous Iranian Gas Find | DeepResource

بنده تا حدودی مثل شما فکر میکنم ولی از سمت غرب هیچ نشان و کور سویی دیده نمیشه دستکم باید در دوران حسن روحانی و ظریف اینچنین سیگنالی دریافت میشد الان که با وزارت امیر عبدالهیان بعید به نظر میرسه 

  • Like 1
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
1 ساعت پیش, AM4 گفت:

دقیقا:
 «اطمینان از عدم سرازیر شدن گاز ایران به اروپا و در نتیجه تضعیف اهرم اصلی قدرت روسیه در سراسر قاره، برای مسکو همواره یک امر و الویت حیاتی بوده است.» به نوعی که  کنترل این تهدید بالقوه [صدور گاز ایران به روسیه و شکست انحصار گازی روسیه] برای تسلط خود [روسیه] بر عرضه گاز به اروپا - و قدرت ژئوپلیتیک قابل توجهی که بر اثر این انحصار به مسکو می دهد - برای سال‌های متمادی دغدغه اصلی مسکو بوده است، حتی پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991، مسکو بخش اعظم اروپای مرکزی و شرقی را به عنوان حیاط خلوت خود در نظر گرفته، به طور مثال با الحاق کریمه به این کشور مسکو عملا یک خط قرمز جهت نفوذ ناتو و اتحادیه اروپا در «حیاط خلوت» و حوزه امنیتی (Buffer) خود در اروپای شرقی ترسیم کرد، یکی از دلایل موفقیت مسکو در این امر تا حد زیادی مدیون به این است که روسیه کمی بیش از یک سوم واردات نفت خام به کشورهای اروپایی در سازمان همکاری اقتصادی و توسعه و بیش از 70 درصد واردات گاز طبیعی آنها را تامین می کند. در برخی کشورها، روسیه تامین کننده تقریباً انحصاری گاز است و خطر قطع گاز یک تهدید جدی هست که در معادلات پایتخت های اروپایی بدون شک مد نظر قرار میگیره هنگام تصمیم گیری به طور مثال در اوج زمستان 2006 و همچنین در سال 2009  صادرات نفت و گاز (بیشتر گاز) در اروپا با اختلال جدی رو به رو شد این اهرم فشار روسیه بر علیه کشور های اروپایی با تکمیل خط لوله گاز نورد استریم 2 تثبیت می شود (که فعلا وارد فاز عملیاتی نشده) و ایالات متحده بدون شک واقف به این امر هست و همچنین می‌داند که این درجه از وابستگی به صادرات انرژی روسیه تبدیل به اهرمی کلیدی برای کرملین شده تا حدی که روسیه توانسته با استفاده از این اهرم مشارکت، همکاری و تصمیم گیری کشور های عضو ناتو را تا حد زیادی تضعیف کند و باعث ایجاد اصطکاک بین  ایالات متحده و آلمان [به عنوان رهبر اروپا] شود، همه اینها را گفتم که به این نکته برسم که این ایده تعامل مجدد با ایران و پایان دادن به تحریم‌ها که باعث سرازیر شدن گاز ایران به اروپا می شود و این اهرم فشار روسیه را تا حد زیادی بی اثر می کند قطعا به دور از چشم تصمیم گیران اروپایی و آمریکایی نبوده و باید از این فرصت استفاده کرد و طرفین [روسیه و غرب] را بر علیه هم برای دستیابی به منافع ملی ایران بازی داد تا اینکه صرفا در زمین روسیه به صورت مجانی بازی بکنیم!
                                               Enormous Iranian Gas Find | DeepResource

سلام

فکر می کنید اروپایی ها می دانند ما می توانیم آنها را از زیر فشار موضوع گاز روسها دربیاوریم و هیچ کاری نمی کنند ؟ 

بگذریم که حتی اگر موضوع کاملا درست باشد ( که من در این قسمت داستان هنوز مشکوکم ) وقتی اروپایی ها تمایلی به گاز ما نداشته باشند و نخواهند برای آن سرمایه گذاری بکنند ، چطوری گاز خودمان را به اروپا خواهیم فروخت ؟ این هم اگر حل شود ، از کدام مسیر ؟ از طریق خط لوله از طریق ارمنستان و گرجستان ؟ از طریق خط لوله از طریق ترکیه ؟ از طریق مسیر باز نشده عراق - سوریه ؟ 

  • Like 1
  • Upvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
1 ساعت پیش, arjmandi گفت:

بنده تا حدودی مثل شما فکر میکنم ولی از سمت غرب هیچ نشان و کور سویی دیده نمیشه دستکم باید در دوران حسن روحانی و ظریف اینچنین سیگنالی دریافت میشد الان که با وزارت امیر عبدالهیان بعید به نظر میرسه 

امریکا هم یکی بزرگترین تولید کنندگان سوخت های هیدرو کربنی دنیا هست از طرفی گرو داشتن و کنترل اروپا هم خیلی ایده خوبیه که بدون هزینه چندانی کشورهای زیادی را از خرس زمستانی توی دامن امریکایی ها نگه میداره.....

  • Like 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

اگه قرار به فروختن گاز باشه بهترین جا برای ما پاکستان و هند هست که مشکل شدید دارند. فروختن گاز به اروپا از طریق زمینی کاری سخت و تقریبا نشد هست با این همسایه ها و شرایطی که داریم

  • Upvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
22 hours قبل , arjmandi گفت:

باید با طرف روسی مذاکرات جدی صورت بگیره و بهشون تفهیم بشه که ارمنستان خط قرمز ماست

 

تهدید شماره 1 امنیتی ایران چه در گذشته چه در حال، روسیه است. متاسفانه اشتباه در سیاستگذاری کلان، افکار عمومی به سمت ایزرائیل و امریکا برده. دغدغه فلسطین بیشتر یه دغدغه عربی/خلافتی/عثمانی/اسلام سنی هست ولی برای ما یه دغدغه انتزاعی/فانتزی شده.

  • Like 5
  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مطالب مشابه

    • توسط worior
      بسمه تعالی
      مقدمه
      نگارنده متن ذیل از دیدگاه راهبردی به مسئله قره باغ و احتمالات و پیامد های مربوط به آینده منطقه نگاشته است. هر جنگی در هر منطقه از دنیا بدون حمایت و عزم ملی یا مردمی که در حال جنگ هستند محکوم به شکست خواهد بود. از این رو جنگ در قره باغ امری بسیار وابسته به مسائل جمعیتی و افکار عمومی ست و از برای آن انجام میشود.
       
      مسئله فتح سرزمینی
       
      جنگ های فتح سرزمینی به سبک دوره فئودالی مدتهاست منسوخ شده، سازمان ملل و جوامع بین المللی بسختی با تغییرات در مرزها از طریق حملات نظامی کنار می آیند. پذیرفتن تغییر مرزهای کشورها از طریق تهاجم نظامی امریست که میتواند عواقب متقابلی برای کشورهایی که آن تغییرات را میپذیرند داشته باشد، این عواقب از تروریسم گرفته تا رفتن این پذیرش به حافظه تاریخی جهانی وبدل شدن به عرفی که امکان رخداد مجدد برای همان کشور پذیرنده نیز بوجود می آورد. صرف نظر از اینکه حق و باطل تاریخی این منازعات مرزی چگونه باشد، برنده منازعه، بعد از پیروزی باید هزینه های بسیاری در عرصه روابط بین الملل برای جلب افکار عمومی، سیاستمداران کشورهای مختلف جهت پذیرش رسمی مرزهای جدید پرداخت کند، علی الخصوص به اعضای دایم شورای امنیت سازمان ملل و شاید واکنش این اعضا در پذیرش این مرز جدید آنقدر طولانی شود که فرصت واکنش متقابل و بروز جنگی دیگر را رقم بزند.
       
      راهبرد نظامی جاری آذربایجان در قره باغ
       
      شیوه های رزمی طرفین این درگیری هرچه باشد از قواعدی قابل شمارش پیروی خواهد کرد، نه از آن جهت که بسادگی قابل پیش بینی هستند، بلکه تجربیات تاریخی زیادی نسبت به چنین درگیری هایی وجود دارد. از نظر جمعیت شناختی منطقه ناگورنوقره باغ جمعیت ساکنی عمدتا ارمنی تبار دارد، آذری ها بدون حمایت افکار عمومی ساکن در منطقه و پشتیبانی مردمی قادر پیشروی نخواهند بود، حتی در صورت پیشروی موفقیت آمیز قادر به حفظ سرزمین های فتح شده نخواهند شد. بنابراین بدیهی است که ترکیب جمعیتی منطقه ابتدا تغییر کند و این امر نه به یکباره امکانپذیر است و نه در یک نبرد کوتاه مدت. بلکه جنگی طولانی مدت، همراه با زیرآتش گرفتن مستقیم شهرها، کشتار ارمنی ها و مهاجرت دادن اجباری جمعیت ساکن در این مناطق میتواند راهبرد انتخابی طرف آذری باشد و این شکل از درگیری پیوسته و همراه با سکونت دادن آذری ها در منطقه ادامه پیدا کند تا ترکیب جمعیتی از ارمنی به آذری و ترک تغییر کند، تا در یک نبرد قاطع احتمالی بسیار بزرگ شرایط برای اشغال دایم فراهم شود و یا دست کم از طریق یک روند دمکراتیک مثلا رای گیری و تعیین سرنوشت از سوی ساکنان به نفع دولت باکو تغییرات مورد نظر آن دولت بدست آید. روشهای مورد بحث در بالا پیشتر از سوی اسراییل به کار گرفته شده اند، سبقه تاریخی طولانی دارند تا جایی که ماکیاوولی در شهریار به صراحت در مورد مهاجرت اجباری و تغییر جمعیت سرزمینی توسط حکام سخن رانده است. و شاید بتوان دلیل نزدیکی آذربایجان به اسراییل در گرفتن تجهیزات نظامی و مشاوره در خصوص بازسازی ارتش خود را در سطور بالا یافت.
       
      راهبرد دفاعی ارمنستان در برابر تهاجم آذربایجان
      تاکنون آنچه آذربایجان نشان داده، اتکا به تاکتیک سنتی رزمی در مناطق کوهستانی، نظیر استقرار توپخانه، ورود به شهرها، استفاده از موشک های کوتاه و میانبرد و همچنین داد و فریاد پروپگاندای خویش در سراسر دنیا پیرامون حقانیت و نبرد علیه تروریسم آذربایجانی ست، چنین سیاستی بدلیل وجود پایگاه جمعیتی در آرتساخ(قره باغ) و مورد تهاجم قرار گرفتن امری بدیهی است. ارمنستان با سرعت بسیار به سمت مظلوم نمایی وشکست پذیری احتمالی و نیاز به کمک پیش میرود. چنین وضعیتی به ارمنستان کمک میکند تا به جلب کمک های بین المللی از دولت های نسبتا ثروتمند مسیحی بپردازد، همچنین با توجه به در اختیار داشتن مناطق مورد مناقشه، به تحریک فشارهای بین المللی به سمت آذربایجان در جهت پایان جنگ بپردازد.
       
      تدریج گرایی منطقی
      در هیچ جنگی نمیتوان نتایج را از ابتدا به دقت بر شمرد، گفته اند آنچه در مورد آینده میتوان با دقت گفت، عدم پیشبینی درست آن است. اما بر اساس شواهد،  تجربیات و دانش های موجود و نسبت به گذشته تمرین های نظامی آذربایجان و خریدهای نظامی های دو کشور؛ از دید نگارنده، پیش بینی میشود جنگی میان مدت و سپس یک نبرد تعیین کننده راهبرد آغازین جمهوری آذربایجان بوده باشد، گرچه ممکن است هیچ وقت چنین رخدادی به حقیقت نپیوندد. ولیکن، این یک الزام برای داشتن یک تفسیر راهبردی منطقی درآغاز جنگ است، گرچه یک گرند استراتژی(راهبرد فراگیر) محسوب نمیشود.  هر راهبردی برای ورود به هر درگیری نیازمند راهبردی برای ادامه خروج از آن نیز خواهد بود. راهبردهایی که در ادامه اتخاذ میشود آنهایی هستند که در جبهه های نبرد آموخته میشوند، و جملگی خرده راهبردهایی هستند که ظهور کرده و دور از مسیر اصلی و هدف کلی نیستند. در موقعیت کنونی بدین دلیل که تشدیدگر این نبرد در این مقطع جمهوری آذربایجان است، این کشور ابتکار عمل را در اختیار دارد و تدریجا ارمنستان خود را در برابر ابتکارهای آذربایجان واکنش گر میبینید،  آذربایجان تصمیم گیرنده اصلی در پایان دادن به نبرد یا تغییر شکل ماهیت جنگ خواهد بود.
      نیازمندی به راهبردی برای خروج و پایان دادن به جنگ در ابتدا، بدلایل پیشگری از ورود به جنگ دایمی، فرسایشی و یا بیرون کشیدن از درگیری در زمان مناسب طرح میشود، سپس در ادامه بر اساس موفقیت ها یا شکست هایی که کسب میشود تحت اثرات جبهه ها و افکار عمومی تغییر خواهد کرد. بنابراین بزرگترین رکن اصلی جبهه دو طرف نه روی زمین بلکه در رسانه ها و پروپگاندای جهانی آنان است. این موفقیت ها در پروپگاندای طرفین است که جنگ را به پیش خواهد برد و حتی سطح بروز خشونت ها و یا اقدام علیه اشغال سرزمینی و حتی میزان زیر آتش گرفتن پایتخت های یکدیگر تنظیم خواهد کرد.
       
      پیشبینی نسبت به رویه های آینده درگیری در قره باغ:
       
      آذربایجان در جبهه جنوبی پیشروی خوبی صورت داده است اما نکات زیر حائز اهمیت است؛
      -          همانطور که عرض شد، برای آذربایجان در مناطقی که پشتیبانی جمعیتی ندارد امکان پیشروی موفق بسختی ممکن است و در صورت پیشروی امکان حفظ و بهره برداری از پیشروی پیچیده تر خواهد بود. بنابراین انتخاب پیشروی از جنوب از این جهت منطقی است که ؛
      o        ممکن است بخواهد خود را با حمله سریع به نخجوان برساند، به دو دلیل 1- تکمیل اتصال سرزمینی 2-جلوگیری از ورود ارمنستان به نخجوان در برابر یک سناریوی پاسخ احتمالی به تهاجمات در غره باق.
      o        این نکته حائز اهمیت است که در شمال ایران آذریها و ترک ها درصد تجمعی بیشتری نسبت به آذریهایی منطقه غره باق وجود دارد. بنابراین این احتمال وجود دارد که ارتش آذربایجان و ترکیه از طریق منطقه نخجوان بصورت مستقیم یا غیر مستقیم در منطقه به یکدیگر دست بدهند.(پشتیبانی هوایی ترک، پیاده نظام هایی شامل نیرومخصوص ترک در لباس تروریست های پانترک و نوعثمانی، و ارتش آذربایجان از شرق)
      o        امکان تهاجم سریع در مناطق کوهستانی بسادگی میسر نیست و تنها با سرعت بالا از طریق عبور از مسیر رودخانه ارس ممکن است،با توجه به این امر، روستاهای مرزی ایران مانند عاشقلو، اوزان، کرانلو و ... در معرض تهدید تهاجم آذریها و احتمال پاسخ ارمنی ها در آن مناطق هستند
      o        در صورت وقوع شورش های ساختگی و بحران کمبود منابع و تظاهرات، شرایط برای نفوذ نیروهای اطلاعاتی امنیتی هر سه کشور ترکیه، آذربایجان و ارمنستان جهت بهره برداری از آشوب ممکن است. و در ادامه پاسخ ایران در سرکوب تظاهرات و یا شورش، عواقبی نظیر نفوذ و دخالت بیگانه در حتی کوتاه هم خواهد داشت.
      o        آنچه فضای بحران برای ورود به نبردهای چریکی و شورشهای اجتماعی تقویت میکند، آن است که دو کشور بزودی بسیاری از تسلیحات زرهی خود را از دست میدهند، سازمان نیروهای مسلح این کشورها اقدام به جذب نیروی مردمی خواهد کرد. این امر سبب میشود تا ارتش های منظم تبدیل به ارتش های پراکنده با ابعاد بالای استفاده از نیروی شبه نظامی شوند و به تجهیزات شبه نظامیان نظیر وانت های مسلح، موشک های دوشپرتاب و ضد تانک قابل حمل توسط نفر روی بیاورند.
      o        وضعیت جنگ با استفاده از شبه نظامیان، سبب میشود تا حجم انبوهی از تجهیزات انفرادی جنگی وارد مناطق شمالی کشورمان شود.
      o        جنگ با استفاده از شبه نظامیان نیز به تلاش های وسیعی از عملیات روانی و پروپگاندای سیاسی نیازمند است.
      o        در میان مدت ممکن است جمیع موارد فوق ایران را وادار به ورود به  یک جنگ هیبریدی با محوریت ترکیه و آذربایجان کند.
       
      اقدامات پیشنهادی در بخش تاکتیکی و سیاستگذاری برای ایران:
       
      در بخش تاکتیکی: اجرای مانور ترکیبی.
      -          اقدام به اجرای سریع مانور ضد چریکی و ضد شورشی در مناطق مرزی کشور به سبک زیر؛
      o        تمرین استقرار و حرکت به سمت پاکتی از 5 تا 10 روستای مرزی در یک مسیر، به شکلی که  چند  تیم متحرک، به روستاهای در مناطق مرزی در بخش بندی های جغرافیایی مشخص وارد میشوند، و استقرار تیم های ثابت را امکان سنجی و مدیریت میکنند؛
      1-      تیم های متحرک در دو بخش ابتدا بدون ظاهر نظامی به سپس به قصد تمرین تامین نظامی و سپس بصورت کاملا نظامی به قصد فراهم آوری امکان استقرار تیم های ثابت با تجهیزات وارد مناطق روستایی میشوند، با جمعیت پل ارتباطی ایجاد میکنند، و به ترتیب متوالی پس از استقرار تیم های ثابت به قصد روستای بعدی خارج میشوند.
      2-      سپس تیم های ثابت با استقرار تجهیزات بیمارستانی، امدادی، هلال احمر و کمک به مناطق روستایی وارد میشوند، در مدت زمان مشخص فعالیت های ارتباطات انسانی و اجتماعی  را تمرین کرده و منتظر ورود دوم تیم های متحرک در تاریخ مقرر میشوند.
      3-      سپس تیم های متحرک دیگری به ترتیبی موازی به قصد کمک به جمع آوری تجهیزات ثابت وارد میشوند. و در پایان مانور اسکرت را تا فاصله ایمن را تمرین میکنند.
       
      دلایل اجرای مانور تاکتیکی فوق؛
      -          جدایی طلبها، شبه نظامیان، چریک ها و ارتش های دارای ابعاد هیبریدی که قادرند از طریق اجرای عملیات روانی، پروپگاندای سیاسی و پشتیبانی مالی در کنار ارتش های منظم خود اجرای طرح عملیاتی ترکیبی کنند، ابتدا با نفوذ، سپس ایجاد پل های ارتباطی و پس از آن شروع در نا امن کردن محیط های روستایی، اقدام به ایجاد معضلات  روانی کرده، و در ادامه از ساکنان عدم همکاری با دولت مرکزی را طلب خواهند، ابتدا با تحریک و سپس با تهدید. در فضای ناامنی مردم روستایی از همکاری اطلاعاتی و امنیتی با دولت های مرکزی پرهیز میکنند و حتی ممکن است جذب این گروه ها شوند، مگر در شرایطی که احساس کنند فضای ایمن و قدرت غالبی توسط دولت مرکزی قادر به حمایت از آنان یا نابود سازی تحرکات ضد دولتی ست.
      -          از طرفی دیگر در صورت بروز خشونت، و نفوذ بیگانه در مناطق مرزی ای که امروز نسبتا امن هستند، نیروی آموزش ندیده یا نیرویی که منطقه عملیاتی خود را تجربه نکرده باشد، بسختی میتواند با مردم ارتباط برقرار کرده و قادر نخواهد بود اقدامی که در شرایط عادی تمرین نشده است را در شرایط حاد بحران به اجرا بگذارد.
      -       آن بخش از  جریانهای فکری که در مناطق روستایی مرزی و در معرض تهدیدات مختلف امنیتی هستند، در صورتی که با هسته های خفته عملیاتی چریک های دشمن سمپاتی و هماهنگی برای روز شورش داشته باشند(آنچه در شهرهای عراق مانند رمادی، موصل و تکریت اتفاق افتاد) بسرعت دچار خطا، واکنش و یا تغییر نقشه خواهند شد، و در نتیجه اجرای این مانور این اقدامات قابل ردیابی خواهند بود.
      -          بنیاد عملیات هیبریدی مرزی ضد کشور، از طریق کشتار و تروربه نام حکومت (مانند اقدام چریک های فدایی خلق در کردستان علیه پادگان های ارتش) و سپس ایجاد هسته های مقاومت علیه دولتها انجام میگیرد، جذب نیرو تنها در صورت خلاء قدرت و واکنش نابهنگام دولت مرکزی ممکن است، و از طرفی در صورت اقدام تند، سلطه آمیز و نابخردانه نیروهای نظامی دولتی، اوضاع از کنترل خارج و یا تشدید میشود.(مانند اقدامات دیر هنگام بشار اسد در شمال و غرب سوریه)
      -           ولیکن این اقدام تند و سلطه آمیز برای هسته های نفوذی تا حدودی لازم و رعب آور است و محاسبات شانس، بخصوص بهره برداری از نفوذ های پیشین یا پل ارتباطی برقرار شده قبلی آنها را پایین می آورد، بنابراین حضور پیشدستانه و ایمن سازی جهت ایجاد قوت قلب برای ساکنان و دادن اطمینان برای اجرای مجدد وسریع چنین پاسداری مرزی، سبقه ای برای تحکیم قدرت حاکمیت کشور در مناطق مرزی ایجاد خواهد و فرصت بهره برداری از متجاوزان به اقتدار کشور را خواهد گرفت.
       
       
      در بخش راهبردی؛
      اگر مناقشه امروز آذربایجان – ارمنستان را به ابعاد نظامی و روانی تقسیم کنیم، باید گفت این رابطه 20-80 خواهد بود. اقدامات نظامی که به شکست منجر شوند عواقب وخیم سیاسی بسیاری خواهند داشت با این وجود آنچه روی زمین رخ میدهد سهم 20 درصدی از واقعیت های آینده خواهد شد، و داشتن یک فیلم 5 دقیقه از حضور در مناطق تحت سیطره رقیب در افکار عمومی اثری به مراتب بیشتر از خود نشان خواهد داد.
      دولت پاشینیان با استفاده از اعتراضات گسترده و اجرای شورش خیابانی به قدرت رسیده است و شکست در صحنه نظامی برای وی شکست در صحنه سیاست و افکار عمومی نیز خواهد بود، آنچه وی روی زمین و در مانور نظامی در برابر باکو انجام میدهد در عمل در حکم اجرای مانور سیاسی برای بقای وی  نیز هست، از طرفی باکو نیز تفاوت چندانی ندارد، اگر دولت تک حزب و شبه پادشاهی علی اف نتواند در جبهه ها پیشروی مناسبی داشته باشد، در صحنه افکار عمومی نیز شکست و بی تفاوتی مردم نسبت به دولت مرکزی را تجربه خواهد کرد. اگر بخواهیم ملاک های اقتصادی و راهبردی فتح سرزمینی در قره باغ را در نظر بگیریم، آنچه پس از این جنگ به هر نحوی باقی بماند برتری خاصی از این دو منظر ایجاد نخواهد کرد. بنابراین جنگ در قره باق امری کاملا سیاسی و برای کسب افتخارات سیاسی انجام میشود تا مبنایی نظامی و یا اقتصادی داشته باشد.
       
      در حین و پس از این جنگ:
       
      ارمنستان:
      -          پاشینیان به شکل فزاینده ای خود را پلیس ضد تروریسم، و ضد شورش و بنیاد گرایی اسلامی در منطقه قفقاز معرفی خواهد کرد.
      -          وی خواهد توانست از کشورهای ثروتمند مسیحی و از طریق کلیساهای بسیار، سرمایه لازم در حد لازم برای ادامه جنگ را فراهم کند. و شاید این جنگ راهی برای ورود تفکرات اوانجلیستی به ارمنستان باز کند.
      -          دولت ایروان در محاصره ترکیه و آذربایجان است و بشدت احساس ناامنی خواهد کرد، بنابراین به دنبال ایران و روسیه خواهد دوید، نیروی هوایی، موشکی و پدافندی خود را بشدت تقویت خواهد کرد.
      -          هر دو کشور تسلیحات بسیار زیادی در بخش زمینی از دست داده اند و خواهند داد، تمایل برای جبران تجهیزات زرهی و تقاضا برای تجهیزات دورایستا و موشکی به شکل فزاینده ای بازار تسلیحاتی بزرگی در منطقه قفقاز ایجاد خواهد شد. هر دو کشور به سمت بومی سازی تسلیحات و تبدیل شدن به قدرت های موشکی پیش خواهند رفت، و این امر مزیت موشکی ایران را تحت تاثیر شدید قرار خواهد داد.
      -          ایروان مزیت های ذاتی بزرگی از نظر اقتصادی ندارد، و اگر امنیت خود را از دست رفته ببیند بشدت با آسیب های اجتماعی فراوان روبرو خواهد شد بنابراین دولت پاشینیان هرکاری برای جلوگیری از این وضعیت خواهد کرد، منجمله اجاره دادن پایگاه های نظامی به آمریکا و ناتو، و قرارگیری بجای ترکیه امروز. چنین اقدامی سبب خواهد شد تا هم امنیت لازم را بدست آورد و هم به مکانی امن برای سرمایه گذاری خارجی بدل شود. چه بسا امروز آمریکا به دنبال تنبیه ترکیه و خروج از اینجرلیک و پیمان اجاره تسلیحات اتمی ست، و ممکن است به سمت ایروان روی بیاورد. ایروانی که دولت پاشینیان با تکیه بر شعارهای ضد روسی در آن به قدرت رسیده است.
      -          این امر برای روسیه بسیار آسیب زا خواهد بود بخصوص با توجه به مشکلات با گرجستان، بنابراین روسیه اجازه نخواهد داد و این اجازه ندادن به معنای گسترش وسیع ارتباطات با ارمنستان و حضور پیوسته در آن است. از طرفی برای ایران هم معضلات فراوانی ایجاد خواهد کرد بخصوص اینکه اسراییل در آذربایجان نفوذ گسترده ای پیدا کرده و اگر ارمنستان نیز به سمت آمریکا متمایل شود، محوز ضد ایرانی اسراییل و آمریکا میدان صلح، جنگ و کلیه تحولات منطقه قفقاز تا سالهای بسیار خواهند بود.
       
      آذربایجان:
      -          آذربایجان از توان کشورهای اسلامی نظیر پاکستان، تروریست های اسلامگرا در سراسر دنیا استفاده خواهد کرد، بنابراین به تجربه ترکیه در اداره و مجتمع کردن این چریک ها نیازمند است، تا جایی که ممکن است ادامه جنگ را مستقیما ترکیه اداره کند.
      -          این کشور تا پایان جنگ حجم بالایی تسلیحات مصرف خواهد کرد، و پس از جنگ وارد یک تقابل سرد تسلیحاتی با ارمنستان خواهد شد. اگر ارمنستان قدرت هوایی خود را تقویت کند، آذربایجان در برابر قادر به چنین کاری نخواهد بود.
      -          آذربایجان هم اکنون نیروی هوایی ضعیف و قدیمی دارد که  نمیتواند آنچنان قدرت تهاجمی و عملیاتی کافیاز خود نشان دهد.  بعید است روسها بخواهند آذری ها را در سطح راهبردی مانند نیروی هوایی در برابر ارمنی ها تقویت کنند، آنها قبلا به ارمنستان جنگنده های گرانقیمت و راهبردی سوخوی 30 فروخته اند و ارمنستان را مشتری خود کرده اند، کشورهای غربی نیز بعید به نظر میرسد که بخواهند به آذربایجان در برابر یک دولت مسیحی دیگر اسلحه بفروشند، با این وجود جنگنده های غربی نیز بسیار گرانقیمت تر از گونه های روسی هستند و بعید آذری ها از عهده تهیه آنها بر بیایند.
      -          با توجه به دو مورد فوق به نظر میرسد که آذریها به دنبال تهیه تسلیحات موشکی زمین به زمین کوتاه و میانبرد به شکل وسیع و در قالب راه اندازی خط تولید بروند. آنها از ترکیه موشکهای کروز و بالستیک خریداری خواهند کرد.
      ایران:
      -          سیاست ایران هر چه باشد، در معرض اقدامات پیچیده دو کشور برای ورود به درگیری یا حمایت از یک طرف خواهد بود، هم برای ارمنستان بسیار مفید است که ایران را جلب کند وهم برای آذربایجان، ایران دچار وضعیتی انتخابی میشود، با اینکه این انتخاب حتی در اندیشه بسیار دشوار، ایران باید از آن اجتناب کند.
      -          نخبگان سیاسی آذربایجان و ترکیه به صراحت از چشم داشت خود به خاک ایران سخن میگویند، اما از نظر اقدام در حال حاضر در جایگاهی نیستند که بتوانند کاری از پیش ببرند مگر در صورت ضعف شدید سیاسی و خلاء قدرت در ایران. به همین دلیل ایران هم به جلوگیری از شکل گیری یک اتحاد ضد ایرانی با محوریت "ارتش تورک" که در صورت موفقیت آذربایجان میرود به یک ایدولوژی نظامی سیاسی غالب تبدیل شود، باید بسرعت اقدام کند.
      -          ایران و ارمنستان میتوانند برای شکل گیری یک نیروی نظامی محدود جهت عملیات ضد تروریسم در مناطق مرزی مشارکت کنند.
       
      ویراست نشده است، اگر ایرادی دیدید تذکر بدین تا اصلاح کنم:
      نسخه فارسی تهیه شده برای میلیتاری  http://www.military.ir/
      نسخه انگلیسی :https://msai.ir/
       
       
       
    • توسط karkas
      با سلام


      طی چند هفته اخیر شاهد تصاویر نیروی هوایی المان و فرانسه بودید که تصمیم به ادامه تصاویر گرفتم . در این تاپیک هم تصاویر تمام جنگنده های ترکیه و اساسا نیروی هوایی ترکیه هست . نیروی هوایی ترکیه نیروی بسیار قدرتمندیه و می شه گفت نیروی هوایی کشور های منطقه رو می زاره تو جیب . البته اطلاعاتی از مقاله اقا سعید در مورد استعداد های هوایی ترکیه رو گذاشتم . نيروي هوايي ترکیه شامل 60 هزار سرباز و حدودا 600 جنگنده كه عبارتند از 240 فروند F-16C/D و 175 فروند F-4E و 44 فروند RF-4E و حدود 140 فروند F-5A/B كه همگي مدرنيزه شده و در شرايط كاملا عملياتي قرار دارند.
























      موفق باشید .
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.