MehrdadH

آموزش تکنیک و تاکتیک آفندی و پدافندی (پارتیزانی)

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

[b]سلام خدمت آقا مهرداد گل و تشكر بابت تاپيكش

كلا من عاشق اينجور مقالات در مورد جنگ چريكي هستم

فقط اگه ميشه لينك عكس ها رو تصحيح بفرما[/b]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
كارت درسته دمت گرم
ولي بعد از شليك تير اول يك عده دنبال سوراخ موش ميگردن خواه خودي يا دشمن يه فكري هم به حال اون بكن منم تو زهنم ازاين كارا ميكنم اماشديد تر با گرافيك و رزوليشن بيشتر كه بايد سيستمت بالا باشه ولي وقت تايپ كردن ندارم .
و خيلي هم سريع ميدان نبرد رو جمع ميكنم. :(

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
اینجا لازمه که از دوستان عذرخواهی کنم به این دلیل که این مطلب را من هنوز ویرایش نکردم و ممکنه کمی مسائل و موضوعات آن جابجا باشه.
الان لازم دونستم که کمی برگردم به عقب تر و در مورد اینکه به اعضا چه آموزش هایی لازم است داده بشه صحبت کنم. خوب این یک بخش را 90% از منابع و تفکرات کوبایی برداشت کردم و به این علته که در اونجا این مسائل بیشتر اتفاق افتاده و بهتر میشه به تجربیات و اتفاقات رخ داده دسترسی داشت. هنگامی که کسی گروهی تشکیل داده است لازم است که برای ایجاد پناهگاه از 3 چیز رسما دوری کند:

1-بیابان و یا دشت صاف

2-مناطق بسیار دور از شهر

3-مناطق بسیار نزدیک و یا داخل شهر


یک رهبر پارتیزان لازم است که همواره در جهت مصالح کشورش عمل کند حتی اگر مسیر این امر خلاف میلش باشد. آموزش هایی که در مورد پارتیزانی داده می شود فقط در مواقعی باید استفاده گردند که دولت فعلی ساقط شده باشد و یا در جهت حفظ نظام باشد. زیرا کسی نمی تواند بیاید ادعا کند وطن پرست است در حالی که سربازانش در حال جنگ و کشتن هموطنانشان هستند. در اصل و تئوری پارتیزان ها مبارزه مسلحانه با دولت جایی نخواهد داشت حتی اگر دولت فاسد باشد. اگر رهبری واقعا در جهت مصالح کشورش لازم می داند با دولت باید مبارزه کند، این مبارزه باید تبلیغاتی باشد و نه مسلحانه. زیرا قربانیان این جنگ کسی جز هموطنانش نخواهند بود و فقط به ضعف کشور می انجامد. این مسئله از باورهای ارنستو چه گوارا است که شب ها برای پارتیران هایش تعریف میکرده است. وی معتقد است انقلاب وقتی باید مسلحانه باشد که آن کس که می میرد خارجی وابسته و مزدور است، نه هموطن. (طبق تعاریف سربازانش)


وقتی رهبری پارتیزان مقر مناسبی را برای پنهان شدن انتخاب می کند لازم است که به مواردی دسترسی داشته باشد که از مهمترین آن ها آب آشامیدنی و بازار محلی یا روستایی ای در نزدیکی باشد. مقر لازم است که حتما توسط راهروهای زیر زمینی راهروبندی شده باشد و لازم است که در منطقه ای با پوشش گیاهی وسیع باشد. مقر در تعریف پارتیزانی محلی است که اسلحه و مهمات در آن نگهداری می شود و افراد شناخته شده و تحت تعقیب در آن شب ها را به صبح میرسانند. سایر اعضا لازم است در گروه های کوچک 2 یا 3 یا 4 نفری بدون سلاح همانند کوهنوردان یا گردشگران کمپ زده و استراحت کنند و هر بار محل خود را عوض کنند. آن ها نباید نزدیکتر از 3 یا دورتر از 10 کیلومتر از مقر خود بخوابند و همواره باید یک نفر در هر گروه بیدار باشد. در روز نیز آن ها نباید به مقر بروند و باید مانند گردشگران دستوراتشان را انجام دهند که شامل خرید مواد غذایی، لباس و غیره از بازار و یا اطلاع رسانی و انجام تبلیغات در روستاها و شهر های اطراف و یا ... است. (الگویی که من از شیوه زندگی گوئریلاهای زیر دست چه گوارا برداشت کرده ام)


رهبر گروه موظف است زمان ها و محل های ملاقاتی را برای اعضا مشخص کند و هر گروه از اعضا را در روزی خاص و زمان خاص گرد آورده و سپس دستورات لازم را از طریق فرماندهان آن گروه به اطلاع آنان برساند. تک تیراندازان پارتیزان در گروه طبقه بندی نمی شوند و مستقیما از رهبر دستور گرفته و با او هماهنگ اند و فقط در صورت بودن تعداد کافی از آنان، به دسته های 2 نفری تقسیم می شوند، وگرنه کاملا تنها باید به ماموریت بروند. تک تیراندازان باید تمام اعضای گروه را بشناسند و از محدوده دستورات آنها آگاه باشند. آن ها لازم است همیشه و به نوبت در اطراف مقر اصلی نگاهبانی داده و فقط زمانی شلیک کنند که مطمئن هستند غریبه ای که به مقر نزدیک می شود میداند به کجا نزدیک می شود و چه میخواهد! تک تیراندازان در صورت کافی بودن تعداد باید یک محدوده امنیتی 3 کیلومتری را در اطراف مقر ایجاد کرده و در صورت مواجهه با گروهی بزرگ به جای شلیک، فقط علامت داده تا اعضا از مقر خارج شوند و ورودی های محل های اسلحه و مهمات را استتار کنند. موارد ذکر شده شامل توجیهاتی است که رهبر باید در ملاقات های حضوری و تک به تک تک تیراندازان را توجیه کند.


در مورد عضوگیری رهبر لازم است تعدادی از افرادش را تحت عنوان آموزش دهنده در یک مقر ثانویه نسبتا دور از مقر اولیه و دور از هر گونه شهر یا روستایی مستقر کند. سپس افرادی که تمایل به عضویت دارند توسط سایر اعضا که در شهر و روستا هستند شناسایی شده و به مقر آموزشی برده می شوند. آنجا آنها تحت آموزش قرار می گیرند و به مدت یک ماه اجازه ندارند هیچ گونه ارتباطی با دنیای خارج داشته باشند و در صورت فرار باید بدون تامل و درنگ توسط تک تیراندازان کشته شوند. (به شرطی که این حق انتخاب در اختیار آنان گذاشته شود که در صورت پشیمانی از عضویت بعد از یک ماه این حق را داشته باشند که بروند). مقر آمورشی نیز بعد از هر سری آموزش کاملا عوض شده و به جایی دیگر منتقل می شود.این گونه رهبر می تواند مطمئن باشد که:

1- هر عضو بعد از یک ماه آموزش به میل و اختیار خودش مانده است و یا جاسوس است

2- در طول آموزش مقر آموزشی آنان لو نمیرود و مطمئن است که خودش گاهی به آنجا سر زده و از میزان ذوق و اشتیاق افراد جدید و اولین برخوردشان، معتمدین آینده را از میان آنان برگزیند.


در هفته اول آموزش افراد تحت آموزش های عقیدتی و سیاسی قرار میگیرند و در راه هدف و آرمان گروه آماده انجام وظیفه می شوند. آنان همچنین تحت آموزش های عمومی جنگل نوردی و کوهنوردی قرار می گیرند و روش های جهت یابی، هماهنگی با سایر اعضا و روش های زنده ماندن در شرایط وحش (Survival) را به طور تئوریک یاد میگیرند. سپس در یک روز مشخص (روش مخصوص چه گوارا) افراد اصلی به مقر آموزشی آمده و شبانه تمام تازه کارها را دستگیر کرده و در مناطق دور از هم و جداگانه خود را دشمن جا زده و با کتک زدن سعی در استخراج اطلاعات از قربانی (آموزش بیننده) می کنند. آن ها حتی به آن ها وعده آزادی در قبال اطلاعات داده و حتی قسمت های کم خطری از بدن مانند کف دست یا پا را با چاقو مجروح می کنند و واکنش شخص تحت آموزش را می سنجند. سپس تمام آن ها را برگردانده و قضیه حمله آموزشی را برایشان گفته و بر اساس آن افراد را به 3 دسته تقسیم می کنند. دسته اول افرادی اند که 3 هفته دیگر مهمان خواهند بود و بعد آزاد می شوند تا بروند و اگر خیلی مایل بودند همکاری کنند توسط یک رابط فقط و فقط در شهر و روستا به کارهای تبلیغاتی مشغول می شوند.


دسته دوم افرادی اند که تحت آموزش قرار گرفته و به عنوان عضو عادی پذیرفته می شوند.
دسته سوم افرادی هستند که حتی بعد از کتک خوردن و زخم چاقو خوردن لب باز نکرده اند و یا مثلا حتی گفته اند من را هم بکشی نمیگویم و غیره... این افراد را جداگانه در حالی که با اعضای اصلی همراهند به عنوان عضو خاص به منطقه ای دیگر میبرند و در میان راه یک حمله گمراه کننده دیگر به گروه دسته سومی ها و افراد اصلی می شود ( توسط عده ای دیگر از اعضای اصلی ) در این حمله دسته سومی ها مورد آزمون واقعی قرار میگیرند و پس از آنکه اعضا مطمئن شدند او اعدام قلابی یکی از اعضای اصلی توسط تیر مشقی را از دور دیده است وی را نیز به درختی بسته و به او میگویند یا حرف بزند یا کشته خواهد شد. این آزمون به گروه اطمینان می دهد که حرف نزدن اول به دلیل آگاه بودن از آزمون اول نبوده است. افرادی که در آزمون دوم رد می شوند به دسته دوم منتقل می شوند. افراد پیروز در دسته 3 می مانند و به مقر آموزشی برگردانده می شوند.

پس از آنکه اعتماد لازم به اعضای دسته 2 و 3 حاصل شد از آن ها شرح حال کاملی گرفته می شود که در آن دلیل حضورشان در گروه و وضعیت زندگی و سوابقشان مشخص می شود.
اعضای دسته 3 که وارد مرحله بعدی آموزش می شوند. اما افراد دسته 2 خود به دو گروه تقسیم می شوند که من آن ها را 2.1 و 2.9 نام گذاری می کنم.

اعضای دسته 2.1 افرادی هستند که بر اساس شرح حال و واکنششان در آزمون، به تصمیم رهبر و افراد بسیار نزدیک به رهبر (معتمدین) این گونه ارزیابی شده اند که اراده واقعی همکاری با گروه را دارند اما همچنان ترس بر آن ها چیره می شود و ممکن است حاضر نباشند در شرایط بسیار بد گروه را همراهی کنند.
این افراد معمولا در آزمون واکنشی پر از ترس و استرس داشته اند و هرچند به راحتی به حرف نیامده اند اما زودتر از سایرین در برابر فشار کم آورده اند. شرح حال این افراد نیز معمولا بدین صورت است که آن ها در برابر ارتش ایکس (رجوع کنید به اوایل متن) خانه یا دارایی خود را از دست داده اند، یا اعضای فامیلشان به قتل رسیده اند، یا عشق به وطن بالایی دارند و یا غیره.

اعضای دسته 2.9 افرادی هستند که توسط رهبر و معتمدین این گونه ارزیابی می شوند که اراده بالایی برای همکاری دارند و به راحتی از تصمیمشان منصرف نمی شوند. آن ها حاضرند برای گروه تقریبا دست به هر کاری بزنند اما همچنان حاضر نیستند برای آن بمیرند.

این افراد در آزمون واکنشی استوار و محکم داشته اند اما پس از تحمل درد فراوان به حرف آمده اند و یا زود به حرف آمده اند اما اطلاعات دروغین داده اند. شرح حال این افراد معمولا بدین صورت است که همسر یا یکی از اعضای خانواده خود را از دست داده اند و یا ضربه روحی بزرگی در گذشته و یا حال از ارتش ایکس خورده اند.
اعضای دسته 3 افرادی هستند که معتمدین آینده گروه را تشکیل خواهند داد و در هر آزمون شاید از 20 نفر یک یا دو نفر در این دسته جای بگیرند. اعضای دسته 3 همچنین شامل جاسوسهای نفوذی احتمالی نیز می شوند. بعدها این افراد باید تحت آزمون و غربالگری قرار بگیرند تا جاسوس بودن یا نبودنشان مشخص شود که بعد ها روش هایی را در این مورد شرح میدهم. شرح حال آن ها معمولا بدین گونه است که همسر و یا دخترشان مورد تجاوز قرار گرفته و کشته شده اند و یا مثلا به طرز حقارت آمیزی و برای تفریح سربازان ایکس به قتل رسیده اند. این افراد معمولا چیزی برای از دست دادن ندارند و فقط به انتقام فکر میکنند. یکی از مهمترین آموزش هایی که بعدها باید به افراد انتقامجو داد حفظ خونسردی و فراموش کردن انتقام آنی و خشن است. زیرا ممکن است جایی به افراد دستور داده شود تا صبر کنند همه دشمن عبور کرده و بعد آتش کنند، اما ناگهان و بی موقع یکی از انتقامجویان آتش کند و ماموریت را خراب کند.

اعضای دسته یک تا آخر آموزش تحت آموزش سیاسی و عقیدتی قرار خواهند گرفت اما سایر اعضا در هفته دوم روش کار با سلاح را خواهند آموخت. در این دوره آن ها باید روش تنظیف اسلحه، مسلح سازی، شلیک، چگونگی صرفه جویی در مهمات و غیره را تواما با آموزش های سخت بدنی پشت سر بگذارند. آن ها باید ساعت ها در جنگل و یا کوه مارش داده شده و دوانده شوند تا ریه هایشان ظرفیت خود را افزایش داده و بدنشان آماده بشود.

آموزش در هفته سوم شامل آموزش های هفته دوم + کار گروهی و نحوه هماهنگی با سایر اعضا، پیشروی سنگر به سنگر به کمک آتش پشتیبانی سایر اعضا و آتش پشتیبانی دادن برای نقل مکان سایرین از سنگر به سنگر، حرکت پنهانی در شب، آموزش مکالمه و ارتباط بدون صوت و مهمتر از همه ایجاد تجربه شوک آدرنالین در اعضا است. این تجربه باعث می شود که در شرایط سخت جنگی با آزاد شدن آدرنالین در خون، دستشان کمتر بلرزد و بهتر بتوانند خونسردی خود را زیر آتش مهیب دشمن حفظ کنند. روش های ایجاد تجربه شوک آدرنالینی بسیار است که بعدا شرح می دهم.

آموزش در هفته چهارم شامل آموزش هفته دوم و سوم + مناطق اطراف، نحوه کار با سلاح های خاص مانند تک تیرزن های دوربین دار، خمپاره، RPG-7، تیربار و غیره می شود که در هر مورد مثلا آر پی جی اگر شخصی فوق العاده عمل کرد وی به عنوان آر پی جی زن در گروه گزینش شود.
پس از یک ماه آموزش اعضا آزاد شده و فرمانده آنان معرفی می شود. سپس زمان و محل ملاقات آن ها با فرمانده شان به آن ها اعلام می شود و آن ها محل را ترک می کنند. اعضای دسته یکی که مایل به همکاری نبودند و اعضای پشیمان شده به شدت مورد تهدید قرار گرفته و تهدید به از دست دادن همسر و یا فرزندان شده و پس از به قول معروف "شتر دیدی، ندیدی" رها می شوند.

ادامه دارد

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
آقای xx222ir سوالاتتون رو بپرسید که این تاپیک حالا حالا ها طول میکشه.

در مورد نقشه هم من فقط یک مثال زدم. یک نقشه کامل نیست.

ادیب جان بله خودم هستم... فقط متاسفانه هم user و هم پسورد قدیمی یادم رفته بود پس یکی جدید ساختم. شرایط زندگی دوباره یکم با من مهربون شد (شامل خریدن لپتاپ و غیره) تونستم دوباره به علاقه ام (تحقیقات نظامی) بپردازم.

[quote]بر و بچس این مهرداد از اون بلدهای خطرناک ! نظامی هست ! کارش درسته ، موشک هوا میکنه ![/quote]

البته زیادی لطف داری. اونجوری ها هم نیست قضیه

در ضمن اقای foxzard من بارها گفتم!!! اخرین باری که من مقاله از جایی برداشتم و منبع زدم پشتش 3 سال پیش بوده. تمام مقالات من تالیف خودمه... منبعش خودمم. اگر سوالی داشتید از خودم بپرسید

آقای سرهنگ شک لازمه توضیح بدم که عکسا را حداقل من که میبینم... از مدیرا خواهش میکنم آپلودش کنن (فقط یک نقشس که تکرار شده). دوما پارتیزان یعنی مبارز بزن در رو. گوئریلا معنی دقیق ترش جنگجوی جنگلیه که شیوه اختفا و شکار رو داره... اما در کل همشون یک مفهوم رو دارن که ما بهش میگیم چریک.

توصیفی که من کردم منطقه ایه شیب دار و کوه پایه ای ( توی نقشه مشخصه که شیب داره ) با پوشش گیاهی درجه 3 تا 4

آقای یاد 122 خدمت شما عرض کنم که من ارنش ایکس را ارتشی در حد و حدود مجتمع کل ارتش های عربی ( از لحاظ قدرت ) فرض کردم. اگر ایکس = آمریکا باشد مطمئنا تاکتیک ها متفاوت تر خواهد بود و حتما از شیوه های بهتر که ذکر خواهم کرد اما دردسرش بالاتره استفاده میشه. مثلا وقتی حدس زده میشه UAV بالای منطقه هست عملیات را باید در هوای ابری انجام داد. کامیون را به بک منطقه پرت برد. بعد از افراد خواست دسته دسته بیان تا جایی که میتونن مهمات بردارن و هر کدوم از سمتی متفرق بشن. وقتی UAV در هوای ابری ارتفاعشو کم میکنه دیگه نمیتونه به خوبی از زاویه بسته پینگ حرارتی بدن رو بگیره و تعقیب کنه و غیره که بعد ها توضیح میدم

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
انگار واقعا نقشه رفته.... دوباره میگذارم اینجا اما نمیتونم متن اصلی را ادیت کنم پس مدیران لطفا نقشه را در متن اصلی قرار دهند.

[img]http://iranmilitary.persiangig.com/map/Map1.jpg[/img][/img]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]كارت درسته دمت گرم
ولي بعد از شليك تير اول يك عده دنبال سوراخ موش ميگردن خواه خودي يا دشمن يه فكري هم به حال اون بكن منم تو زهنم ازاين كارا ميكنم اماشديد تر با گرافيك و رزوليشن بيشتر كه بايد سيستمت بالا باشه ولي وقت تايپ كردن ندارم .
و خيلي هم سريع ميدان نبرد رو جمع ميكنم. [/quote]


صاعقه عزیز... ایجاد تجربه شوک ادرنالین در دوره آموزشی چریک ها که بالاتر عرض کردم برای همینه که از طرف پارتیزان ها کسی نپره توی سوراخ موش :(

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سلام

با توجه به اصل حفظ منافع كشور ، منابع مالي گروه چگونه بايد تأمين شود ؟ لطفا راهكار ارائه دهيد .

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
تقریبا تمام گروه های چریکی ای که درباره شان خواندم یا منابع مالی گسترده ای داشتند (رهبر پولدار) و یا از حمایت های مردمی منطقه ای خاص بهری میبردند. در مورد شخص چه گوارا اگر کتابش را بخوانی میبینی که بعد از مدتی مردم معتمد و طرفدار و هوا خواهش از جانب اعضا برایش پول میفرستاده اند.

یک نکته را هم بگویم تعجب نکن... تو میتوانی همین الان با پول یک پراید یعنی 7000 دلار بیست قبضه AK-47 تقریبا 40 دلاری، هزاران فشنگ کیلویی 7 الی 8 دلاری و 5 قبضه آر پی جی 7 هر کدام 100 دلاری به همراه 100 راکت 40 دلاری برای آر پی جی ها و 2 قبضه قناسه تقریبا 500 دلاری بخری.. تازه توی خود کشوری نظیر سودان قیمت از اینی که گفتم هم کمتره. کلاش 25 تا 30 دلار به فرض.

منبع خواستی کافیه اخبار انلاین را سرچ کنی (انگلیسی سرچ کن) در مورد خرید و قاچاق کلاش و مهمات و قیمت ها را ببینی کلت سوت میکشه.

تو میتونی با پول یک پراید یک گروهان 27 نفراه را کاملا مسلح کنی که حتی میتونن جلوی تانک وایسن.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
مهرداد عزيز

فكر كنيم كشور ايكس ايران را اشغال كرده است . وضعيت اقتصادي ايران چيزي شبيه افغانستان و عراق خواهد بود . تأمين منابع مالي بسيار سنگين و سخت مي شود . با توجه به قدرت نيروهاي مسلح كشورمان ، گمان نمي كنم همسايگان قصد چنين غلطي بكنند . پس اگر قدرتي همچون آمريكا ، خداي نكرده ، كشور را اشغال نمايد ، تسليح يك گروهان 27 نفره با تعدادي كلاش ، آر پي جي و قناسه كافي نخواهد بود . شخصا به دوشپرتاب ، خمپاره ، گراد و پهباد فكر مي كنم . مسئله اين است كه اگر منابع مالي قدرتمندي داشته باشي ، مي تواني چنين امكاناتي فراهم كني !


منابع مالي چون قاچاق عتيقه جات ، كشت خشخاش ، استحصال ترياك و قاچاق مشتقات ، جعل دلار و يورو و خرج كردن آن در كثافتخانه هاي ايجاد شده در كشور پس از اشغال برخي از گزينه هايي است كه به ذهن خطور مي كند اما با آن هدف حفظ مصلحت كشور در تضاد است . به همين خاطر هم بدنبال راهكارهاي بهتري بودم .

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]مهرداد عزيز

فكر كنيم كشور ايكس ايران را اشغال كرده است . وضعيت اقتصادي ايران چيزي شبيه افغانستان و عراق خواهد بود . تأمين منابع مالي بسيار سنگين و سخت مي شود . با توجه به قدرت نيروهاي مسلح كشورمان ، گمان نمي كنم همسايگان قصد چنين غلطي بكنند . پس اگر قدرتي همچون آمريكا ، خداي نكرده ، كشور را اشغال نمايد ، تسليح يك گروهان 27 نفره با تعدادي كلاش ، آر پي جي و قناسه كافي نخواهد بود . شخصا به دوشپرتاب ، خمپاره ، گراد و پهباد فكر مي كنم . مسئله اين است كه اگر منابع مالي قدرتمندي داشته باشي ، مي تواني چنين امكاناتي فراهم كني !


منابع مالي چون قاچاق عتيقه جات ، كشت خشخاش ، استحصال ترياك و قاچاق مشتقات ، جعل دلار و يورو و خرج كردن آن در كثافتخانه هاي ايجاد شده در كشور پس از اشغال برخي از گزينه هايي است كه به ذهن خطور مي كند اما با آن هدف حفظ مصلحت كشور در تضاد است . به همين خاطر هم بدنبال راهكارهاي بهتري بودم .[/quote]

داداش ما داریم فرض میکنیم حمله نکرد که :( مهرداد کشور خیلی وسیعه یه مقیاس کوچکتر مثل شهر خیلی بهتره

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[b]آقا مهرداد اين گروه آيا به نيروهاي اطلاعاتي و حفاظتي (ضد جاسوس) نياز داره. اگه داره لطف كنين در مورد تعداد و كيفيتشون توضيح بدبد و اينكه بايد شناخته شده باشن يا خير و مثلا چه گوارا در گروه خودش همچين افرادي داشته يا نه (اگه مثال بزنيد ممنون ميشم)

سوال دومم اينكه اين گروه چريكي تعدادش حدودا چند نفره ؟ مثلا يك گروه ايده آل تعدادش بايد چند نفر باشه ( نه زياد كم باشه كه نتونن كاري بكنن و نه اونقدر زياد كه كنترل نيروهاشون از دست خارج بشه)

منتظرم كه ادامه مطالب رو هم بزاري[/b]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]دوما پارتیزان یعنی مبارز بزن در رو. گوئریلا معنی دقیق ترش جنگجوی جنگلیه که شیوه اختفا و شکار رو داره... اما در کل همشون یک مفهوم رو دارن که ما بهش میگیم چریک. [/quote]

ولی معنی کلی و اونچه در دنیا دیده میشه اینها نیست ! اگر دنبال مثال هایی از این مدل گروهها بگردین متوجه می شین ! پارتیزان هرگز با گوریلا یک معنی نمی دهد . . . کاری به این مسائل ندارم . مطلبت خیلی مفیده و عالی - دستت درد نکنه - در مورد شیوه های بقا در طبیعت هم در ادامه همین تاپیکت مطلب قرار بده مهرداد جان . مفیده .

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
جدا مطلب جالبيه.اقا مهرداد تا حالا كجا بودي. :(

ديگه سايت فقط اموزش هاي [color=red]دافوس[/color] رو كم داره كه اگه يكي زحمتشو بكشه خدا خيرش بده البته فكر كنم [color=red]30 ثانيه[/color] بعد سايت فيلتر شه :oops:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
چند وقت پیش یک کتاب در مورد القاعده می خواندم.
در یک قسمت کتاب مربوط به اردوگاه های آموزشی القاعده بود.(نیمه اول دهه نود میلادی)
نکته جالب این بود که کتاب های آموزشی پارتیزانی کتاب های ارتش آمریکا بود که از زمان حمله شوروی به افغانستان در اختیارشان قرار گرفته بود.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.