RedArmy

تحلیل و پیگیری تحولات ایالات متحده

انتخابات ریاست جمهوری 2024 ایالات متحده   

42 votes

این نظرسنجی برای رای جدید بسته است
  1. 1. کدام یک از دو نامزد ذیل پیروز نهایی انتخابات ریاست جمهوری 2024 ایالات متحده خواهد بود ؟!

    • دانالد ترامپ ( جمهوری خواه )
      16
    • کامالا هریس ( دموکرات )
      26


Recommended Posts

2 hours قبل , HRA گفت:

در ادامه دو پست بالا در رصد اندیشکده های آمریکایی بخش هایی از مطالب ارائه شده از دو اندیشکده دیگر را به صورت خلاصه قرار می دهم :

 

اندیشکده Heritage

  • این طرح ، آمریکا را قادر خواهد ساخت تا تحریم‌های بیشتری علیه رژیم ایران تحت سیاست فشار حداکثری اعمال کند .

اندیشکده Carnegie

  • تصمیم دولت ترامپ برای تعیین سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران به عنوان یک سازمان تروریستی خارجی یکی دیگر از گام های خطرناک در این مبارزه سرسختانه است.

 

 

ظاهر جفتشون اندیشکده است اما در عمل کلوب طرفداری هستند، هر دو جمهوری خواه، هریتیج محافظ کار و کارنگی خیریه، اینا در عمل مغز و اندیشه رو بکار نگرفتن بلکه بصورت سنتی، هریتیج از روحیه برتری طلبی آمریکا دفاع کرده و کارنگی چون همیشه داعیه صلح و آرامش داشته یه چیزهایی به هم بافته که هم بقل جمهوری خواهان بایسته و هم یه دیده تردیدی از خودش در بکنه که یعنی مثلا همچنان نگران صلح هست. :thinking:

 

 

 

 

  • Like 3
  • Upvote 5

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
24 minutes قبل , worior گفت:

ظاهر جفتشون اندیشکده است اما در عمل کلوب طرفداری هستند ...

 

سلام

این موسسات هر چیزی که هستند دارند کارشان را انجام می دهند یعنی شکل دهی به افکار دیگران (هر کسی به هر فکری علاقه داره میره دنبال آن فکر) . مطمئنا اگر تحلیل واقعی هم داشته باشند در اختیار  دیگران نمی گذارند و تنها شاید بشود کدهایی را در همین مطالبی که در سایتشان ارائه می دهند یافت . بسیاری از تحلیل های رسانه ای هم از این روش نشات می گیره .

من هم به همین شکل از مطالبشان استفاده می کنم ;) .  نظر خودم را هم قبلا گفتم ام (به اندازه فهمم). 

 

  • Like 2
  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

پیرو صحبت با اساتید میلیتاری متنی در مورد شرایط اقتصادی فعلی و آینده تحریم ایران و راهکارهای موجود نوشتم.

 

در سه سطح وضعیت فعلی را بررسی میکنم:

1-شناسایی مشکل

2-بررسی راه حل ها

3-اقدامات اجرایی

-=-=-

1-شناسایی مشکل

 

اصلی ترین مشکلی که در حال حاضر ایران را تهدید می کند کاهش ارزش پول ملی است.

اقتصاد ایران به دلائل متعدد تاریخی و اجتماعی، اقتصادی تولیدمحور و متخصص محور نیست و به شدت به درآمد نفت و صادرات کامودیتی(فولاد و مس و...) وابسته است(قصد ندارم در مورد دلائل تولیدمحور نبودن صحبت کنم. هر کس در ایران کار تولیدی کرده باشد به تجربه دریافته که چه مشکلات و گرفتاری های تودرتویی دارد).

به همین علت نرخ دلار تاثیر حیاتی روی سطح رفاه عمومی جامعه دارد. درست است که نرخ بالای دلار باعث رونق موقت کارخانه ها و کشاورزان شده، ولی چون قشر متوسط بزرگ جامعه، کارمند دولت و حقوق بگیر و عرضه کنندگان خدمات و واردکنندگان هستند، در نهایت گران شدن دلار باعث کاهش قدرت خرید و نارضایتی عمومی جامعه می شود.

 

با اینکه کاهش ارزش پول ملی بهترین فرصت برای تقویت توان تولید داخلی است ولی بروکراسی اداری ایران و علقه های طبیعی ایرانی ها به تجارت و واسطه گری باعث می شود فعلا در کوتاه مدت نتوان از این کاهش ارزش برای دفع خطرات وابستگی اقتصادی به خارج استفاده کرد. وقتی اصلاحات در 40 سال گذشته که فرصت بوده و انجام نشده، بیهوده است که الان منتظر اقدامات معجزه آسا بود.

 

مساله ای که برای بنده باعث نگرانی شده این است که نرخ گذاری کالاها در بورس کالا به 9500 الی 11000 تومان رسیده. افزایش پایه حقوق سال 98 که بالغ بر 35% است به این علت که روی بنای افزایش بهره وری و توسعه سرمایه گذاری نیست، خود عامل مضاعف بر کاهش ارزش پول ملی خواهد بود.

در مورد سود بانکی هم هنوز میبینیم کاهش نرخ بهره جدی و امیدوارکننده نیست. نرخ بهره کوتاه مدت به صورت عملی باید زیر 15% برسد تا کمی امیدوار بود که بانک مرکزی پول چاپ نمی کند.

 

در نمودار قیمت هم میبینیم که قیمت چندین بار به سطح حمایتی 12500 واکنش نشان داده و عملا با توجه به اخبار تنش خارجی و سیاستهای بانک مرکزی، شکست این سطح حمایتی رو به پایین تقریبا محال و رویایی است. و برعکس شکست مقاومت 15500 رو به بالا و رویت سقف تاریخی 19500 کاملا در دسترس و شدنی است. اهداف بعدی به ترتیب 24500، 30000 و 36000 هستند. و در سالهای گذشته ثابت شده، دلار هر عدد غیرقابل باوری را می تواند لمس کند.

 

در طرف مقابل سیاست خارجی هم شاهد برخورد معقول از طرف ترامپ(و در واقع نظام آمریکا) نیستیم. و مذاکره با چنین شرایطی در حالیکه توافق قبلی به سادگی پاره شده، نتیجه ای جز هزینه های مضاعف و بی پایان ندارد. کما اینکه معلوم نیست هدف گذاری ترامپ صرفا تغییر نظام است یا اساسا تضعیف ایران؟

 

سیاستهای موفق و عوام پسندانه ترامپ نشان می دهد به زودی تحریم نفت به تحریم پتروشیمی و تحریم کامودیتی و حتی سایر کالاهای ایرانی هم بسط پیدا می کند و همه موارد بالا فقط یک چیز می گوید: کاهش ارزش پول ملی بیشتر و بیشتر.

 

سوالی که اینجا مطرح می شود این است مردم ایران تا کجا فشار این گرانی را تحمل می کنند؟

اگر شما از افرادی هستید که اعتقاد دارند دلار 30000 تومانی را هم مردم تحمل می کنند و از بابت ناآرامی اجتماعی نگرانی ندارید، مخاطب این متن شما نیستید.

ولی اگر در ایران زندگی میکنید و هزینه کمرشکن را لمس می کنید، طبیعتا به وضعیت بحرانی پیش رو مظنونید.

-=-=-

2-بررسی راه حل ها

در موقعیت پسابرجامی، صحبت از کارهایی که میشد قبلا انجام بشود بیهوده است. گذشته ها گذشته.

در حال حاضر در مقابل هر ایرانی 5 راه حل وجود دارد:

الف-طرفداری از آمریکا برای سرنگونی نظام.

ب-مذاکره و در واقع تن دادن به خواسته ها مبنی بر خلع سلاح موشکی و سایر موارد.

ج-صبر و سکوت، و ادامه وضعیت فعلی و امید بستن به اصلاح ساختار بروکراسی و اقتصاد داخلی و همچنین انتخاب یک دموکرات در انتخابات بعدی آمریکا.

د-پاسخ نظامی به متحدان آمریکا.

ه-پاسخ مستقیم نظامی به خود آمریکا به گونه ای که منجر به گران شدن نفت به بالای 120 دلار تاریخی شود.

 

الف-طبیعتا در میلیتاری با طرفداران گزینه الف بحث خاصی نمی شود کرد. صرفا دوستان را حواله میدهم به این سوال:

"اگر باز کردن درهای اقتصاد و فرهنگ به روی سرمایه سالاری جواب میداد، پس چرا غرب به دشمنان محمدرضای غربدوست تریبون داد و به شاه آواره حتی اجازه درمان در آمریکا را نداد؟"

پاسخ من کوتاه است:

"سرمایه سالاری بین مصدق و رضاخان و جمهوری اسلامی تفاوتی قائل نیست و صرفا ایرانی تضعیف شده می خواهد."

پس با براندازی هم مشکلی در بلندمدت حل نخواهد شد و بعد از مدتی باز هم آش همین آش است و کاسه، همین کاسه.

 

ب-به نظرم هیچ آدم عاقلی مذاکره در چنین شرایطی از موضع ضعف که کف خواسته طرف مقابل هم مشخص نیست، را قبول نمی کند.

 

ج-افراد زیادی اعتقاد دارند، سختی های تحریم باعث شکوفایی تولید می شود و اقتصاد ایران می تواند با تکیه به توان داخلی از بحران عبور کند.

شخصا فکر میکنم اگر اصلاحات بسیار جدی در بروکراسی اداری بشود، شاید بشود. ولی تجربه نشان داده منافع اکثریت در همین سیستم فعلی است. یعنی کار حداقلی در ادارات دولتی، رشوه خواری گسترده، رانت و زد و بند و واسطه گری و... که ریشه های عمیق در تاریخ و جامعه ایران دارد و این نوع اصلاحات عموما با طیب خاطر عموم مردم قابل انجام نیست. کما اینکه اصلاحات نیاز به انواعی از "تحمل مخالف" و سکولاریسم و "شل گرفتن هایی" دارد که فعلا از اینها هم نشانه های امیدبخشی از نظام رصد نمی شود(برای مثال ماجرای پارسال موی بلند پویول و اختلاف فردوسی پور و فروغی).

 

کسانیکه که به گزینه صبر امید بسته اند، نیک میدانند ترامپ دوره بعد هم رای می آورد و ما با 6 سال تحریمهای سخت تر مواجهیم. آیا بانک مرکزی دخیره مالی کافی برای عبور از این 6 سال را دارد؟ بنده اطلاعی ندارم. ولی رفتار دلار آزاد و گارد صعودی اش می گوید چنین پشتوانه ای وجود ندارد.

 

چیزی که در نمودار دلار میبینم این است که طی 4 الی نهایتا 6 ماه از مقاومت 15500 عبور میکند و تا آخر سال احتمال قوی به سقف 19000 هم حمله میکند. اگر مطمئن بودم بانک مرکزی میتواند بین 12500 الی 15500 دلار را نگهدارد، هرگز این متن را اینجا نمی نوشتم و مصدع اوقات دوستان نمیشدم. ولی تقریبا مطمئنم داستان گرانی ها با شدت بیشتری ادامه دارد و گزینه صبر جواب نمی دهد، و از الان باید به فکر گزینه های آینده بود. بدون تعارف و بدون ترس.

 

د-در مورد تهاجم به متحدان آمریکا در منطقه به نظر میرسد به اندازه کافی این کار انجام شده. اصولا آمریکا متحد جدی هم در منطقه ضد ایران ندارد. ترکیه و قطر تغییر موضع داده اند. عمان و کویت و اردن و مصر و پاکستان هم سعی دارند بیطرف بمانند. و صرفا عربستان-امارات-بحرین مانده اند که دو تای آخری ارتش قابل اعتنایی ندارند.

نتیجتا اگر تهاجم نسنجیده ای انجام شود که منافع همه کشورها به خطر افتد دودش به چشم خود ایران خواهد رفت. یکی اش بستن تنگه هرمز به روی "همه" کشتی ها که منافع همه را به خطر می اندازد. و ایران در این سالها نشان داده دنبال دشمن تراشی به خصوص بین همسایگانش نیست. پاسخها به عربستان هم تا الان نتیجه مفیدی نداشته است.

 

ه-گزینه آخر پاسخ مستقیم و هزینه سازی برای خود آمریکاست.

از صحبتهایی که با افراد مختلف میکنم به نظر میرسد آرام آرام دارد کارد به استخوان میرسد و شرایطی مهیا می شود که جامعه از اقدامات نظام ضد آمریکا حمایت کند(به نظرم دلیل آتش نزدن برجام توسط رهبری هم همین است).

 

دوستان به سرنوشت ژاپن پس از پرل هاربر اشاره می کنند. پیشبینی رفتار آمریکا به این سادگی نیست.

به نظرم تاریخ جنگهای آمریکا را باید به قبل و بعد از ویتنام تقسیم کرد. بعد از جنگ ویتنام(با 200هزار کشته و 10هزار تلفات هواگرد)، آمریکا هرگز با کشوری که با بنیانهای قوی اجتماعی و اقتصادی که ممکن است مورد پشتیبانی سایر قدرتها قرار بگیرد، درگیر نشد.

 

به جز این آمریکای دهه 60 در اوج آمریکای رویایی(بین 1950 الی 1970) بود که بی رقیب در اوج ثروت و قدرت نظامی میتاخت، نه آمریکای فعلی که 20تریلیون بدهی دارد و هر روز سر 0.1% تغییر نرخ بهره فدرال رزرو دعواست که نکند ایندکس دلار سقوط کند و کلا دلار منهدم شود!(چاپ دلار وسیع و بدون پشتوانه طی سالها که رفاه بالایی برای جامعه آمریکایی ایجاد کرده).

نه آمریکایی که امروز در اکثر زمینه ها رقبای قدر تکنولوژیک دارد که انحصار صنعتی اش را از بین برده اند. وضع اروپا حتی خرابتر است. جمعیت پیر، بدون منابع زیرزمینی، بدون موقعیت ژئوپلیتیک و صنایعی که توان هماوردی با رقبای آسیایی را ندارد. به قول خودشان 5 تریلیون دلار در عراق هزینه کرده اند ولی نتیجه اش شد برای ایران که حجم معاملاتش با عراق به 12میلیارد دلار رسیده. یک جنگ مثلا 10تریلیونی با ایران(با 4برابر مساحت عراق و 10برابر مساحت ویتنام جنوبی) بکنند با نتایج غیرقابل پیشبینی که چه بدست آورند؟

 

استاد عزیزی اشاره کرده اند که شاخ به شاخ شدن ایران و آمریکا نوعی هزینه برای هر دو طرف است.

در تئوری بازی ها به این رفتار اصطلاحا می گویند "بازی جوجه" یا "Chicken Game".

 

https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D8%B8%D8%B1%DB%8C%D9%87_%D8%A8%D8%A7%D8%B2%DB%8C%E2%80%8C%D9%87%D8%A7#%D8%A8%D8%A7%D8%B2%DB%8C_%D8%AC%D9%88%D8%AC%D9%87_(Chicken_Game)

 

این تئوری نشان می دهد که مذاکره بهترین راه حل برای اپتیمم کردن منافع دوطرف است.

ولی متاسفانه مساله اینجاست که وضعیت ایران پسابرجام وضعیت مذاکره نیست. نه سطح خواست حریف مشخص است، و نه اصلا قابل اعتماد است. هر نوع مذاکره، نتیجه ای جز باخت سنگینتر و بدتر شدن اوضاع ندارد.

-=-=-

3-اقدامات اجرایی

برای اینکه متن به سرنوشت تحلیلهای کلی و بی سر انجام دچار نشود، اهم اقداماتی که باید مد نظر باشد را فهرست وار مینویسم.

 

الف-اصلاحات وسیع در بروکراسی داخلی.

-تعداد کارمندان دولت باید حداقل به نصف کاهش یابند(طبق استانداردهای جهانی). بهره وری بالا برود، کار ارباب رجوع سریع راه بیافتد و هزینه جاری کشور صرف هزینه زیرساخت و توسعه شود.

-بانک مرکزی به صورت واقعی دست از چاپ پول بردارد و نرخ بهره بانکی هر چه سریعتر به صورت واقعی به زیر 10% برسد. هیچ مرض اقتصادی مثل تورم، خطرناک نیست.

-نرخ دلار برای نهایتا 10 قلم کالای اساسی یارانه ای و کوپنی باشد(با نظارت فوق سنگین روی شرکت بازرگانی دولتی ایران) و بقیه محصولات نرخشان آزاد شود. وضعیت فعلی نرخ گذاری بورس کالا جز رانت و فساد هیچ فایده ای برای مردم ندارد و صادرکننده، تولیدکننده و سرمایه گذار با این وضع هرگز پول خود را مجدد وارد چرخه اقتصادی نمی کنند.

-فرایند "تولید" کوتاه شود و بروکراسی دولتی تحت فشار ویژه قرار گیرد که خواست سرمایه گذار و تولیدکننده را در اسرع وقت انجام دهد. بازرسی کلی کشور داخل دفتر کارش ننشیند بلکه برود کار میدانی کند و از تولیدکننده مشکلات را جویا شود و سریعا حل کند.

-با رشوه خواری مثل کشورهای توسعه یافته برخورد شود. یعنی رشوه دهنده مجازت نشود ولی رشوه گیرنده به اشد مجازات برسد. نمی شود در هر پرونده فسادی، فعال بخش خصوصی را اعدام کرد و مدیر دولتی را زندان تعزیری داد!

-سهم شرکتهای شستا به زیر 50% کاهش یابد و سیت هیات مدیره اکثریت نداشته باشند. ثلث فساد و ناکارمدی زیر سر شرکتهای شستا و صندوق بازنشستگی و در قدم دوم زیرمجموعه های بانک ملی است. تا حد ممکن خصوصی سازی پیش برود و کارشناسهای دادگستری زیر ذره بین بروند برای برخورد با فساد. نه اینکه رشوه خواری به دادگاه عالی تجدید نظر هم....

 

*به نظرم اینها اهم اقدامات برای اصلاحات است. که تقریبا چیزی است محال.

 

ب-شل رفتاری فرهنگی

ما چه بخواهیم چه نخواهیم، ایران مال همه ایرانی هاست. ایران هم زرتشتی و هم کلیمی و هم صوفی و هم باده نوش و هم بدحجاب و بی حجاب و شل حجاب دارد. با رویه فعلی که مردم را متظاهر کرده ایم و متخصصها را به هر بهانه جزئی از کشور فراری میدهیم، نمی شود در این کشور ثروت تولید کرد و توقع استقلال اقتصادی داشت. نظام باید رفتارهایی بروز دهد که نشان واضحی از تساهل فرهنگی باشد.

تساهل و مدارا، ذات فرهنگ ایرانی و توصیه اکید امامان حق(علیهما السلام) است. نه ما از آنها بهتریم، نه آنها کمتر از ما دلسوز مردم بوده اند.

خلاصه باید همه نیروها و پتانسلهای پیدا و پنهان، و همه ایرانی ها که همه برای ایران جان میدهند را مجتمع و متحد کرد. نفوذ فرهنگی ایران در منطقه بی نظیر است. به دوستان توصیه میکنم کامنتهای زیر این کلیپ را  بخوانید که تازگی با رکوردشکنی به 60میلیون بازدید کننده رسیده. از عراق و آسیای میانه تا چین و صربستان و هندوراس و گواتمالا و اتیوپی به ایران ابراز علاقه کرده اند. "ایران" به معنی اصلی ایران فرهنگی و تاریخی چشم امید اقلیتها و خیلی های دیگر در منطقه و جهان است که زیر ضربات سرمایه سالاری جهانی خرد شده اند. باید از این نفوذ استفاده کرد برای مقابله با زورگویی نظام سرمایه سالار تمامیت خواه که ترامپ نماد تام و تمام آن است.

 

https://www.youtube.com/watch?v=cDNDVtoJhik

 

*البته شخصا به این تغییر رفتار نظام هم امیدی ندارم.

 

 

ج-آمادگی تمام عیار برای پاسخ نظامی قاطع به آمریکا.

 

اینکه این پاسخ در چه سطحی باشد در تخصص بنده نیست. ولی خود این "پاسخ" هر لحظه به نقطه "غیرقابل اجتناب" ی نزدیک می شود که دیگر انتخاب نیست بلکه اجبار است.

خوشبختانه دست ایران در پاسخ باز است.

از انفجارهایی مشابه لبنان دهه 80 میلادی در پایگاههای نظامی آمریکا در منطقه. تا اجازه ورود/خروج ندادن به کشتی های ائتلاف آمریکایی در هرمز. تا حملات موشکی به ناوگان دریایی و...  که همین پیشبینی ناپذیر بودن واکنش ایران در منطقه ای که هزاران سال است نفوذ دارد، کار را برای حریف سخت می کند. و یادمان باشد خصوصا ترامپ که سرمایه دار است به دنبال شرایط غیرقابل پیشبینی نیست. پس ایران باید "پیشبینی ناپذیر" بماند.

 

اگر قرار است تحریمها بعد از نفت به پتروشیمی و کامودیتی هم بکشد و بحران گرانی را به برادرکشی در ایران بکشانند، عاقلانه تر این است نظام روی اقدام نظامی ریسک کند تا اینکه منفعل باشد تا به نقطه بحران داخلی برسیم. نقطه ای که تبعات ویرانگرش معادل همان جنگ است ولی بدون هزینه برای حریف. ظاهرا متاسفانه هر روز از یک راه حل دوست داشتنی، دور و به  یک انتخاب اجباری نزدیک می شویم.

 

-=-=-

 

بعضی دوستان فیلسوف بنده اعتقاد دارند سیاست چون نافذ بر زندگی شخصی افراد است، هر کسی می تواند در حد خودش نظر بدهد و نیازی به تخصص نیست. مطالبی که نوشتم دغدغه یک آدم معمولی که به حد خودش حق دارد توصیه ای بدهد و توصیه ای بشنود. ولی اینکه به صرف متخصص امر نبودن، افراد را درحیطه بسیطی مثل سیاست و معیشت، منع کنیم از نظر، عاقلانه نیست.

 

من شخصا آدم اقتصادیه ترسویی هستم. علاقه ای هم به جنگ درست کردن و رفتارهای هیجانی ندارم. ولی کشور دارد به سمت نقطه ای می رود که اگر بانک مرکزی نتواند نرخ دلار را مهار کند، احتمال برادرکشی و ایرانستان خان خانی دور نیست که هر ملیجکی اسلحه بدست بگیرد و آخوند تنبیه کند! اگر قرار است اینگونه ایران کلا ویران شود، ترجیح میدهم مستقیما با خود ترامپ، 33 روز یا 2 ماه یا 1 سال درگیر شویم و مقداری ویرانه شویم. اینطوری حداقل شانسی برای مذاکره و اصلاحات باقی می ماند.

نظر شخصی ام این است که این فشار عجیب  برای تضعیف جدی ایران(و نه نظام) و جهت جلوگیری از رسیدن به "نقطه رهایی" ایران انجام می شود. و به هر قیمتی باید این فشار را پس زد.

 

-=-=-

 

و در انتها.

به نظرم بسیاری از دوستان در نقد راه حل، دچار کینه های شخصی نسبت به ج.ا شده اند و حقیقت را نمی بینند.... هر کسی به نوعی یک کینه شخصی از نظام دارد. هر کس به طریقی. ولی هر نقدی در چارچوب خودش باید باشد. اگر بروکراسی داخلی فاسد و رشوه خوار است نمیتوان به این بهانه از حمله آمریکا مستقیم یا غیرمستقیم حمایت کرد.

هر دعوایی داخل خانه است به همسایه ربطی ندارد.

 

اگر راه حلی برای شرایط موجود دارید واضح و بدون ایهام بنویسید، و شانه خالی نکنید.

 

12اردیبهشت98

 

*ادمینهای محترم اگر در متن، نکته ای مخالف قوانین کشور و مغایر منافع ملی میبینند، حتما مطلب را پاک کنند.

با تشکر.

 

ویرایش شده در توسط Deepblue
  • Like 1
  • Upvote 4
  • Downvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

بنظر چیزی بنام حمله مستقیم محدود به امریکا عملا وجود نخواهد داشت و گزینه حمله به ناوگان دریایی و ..ما را به یک جنگ تمام عیار با امریکا پیش خواهد برد و به دلیل حفظ پرستیژ ابرقدرتی امریکا مجامع داخلی امریکا که به شدت تحت تاثیر رسانه ها هستند و به راحتی هم  افکار عموم مردم ، مدیریت رسانه ای می شوند از این اقدام دولتمردان امریکا نهایتا حمایت خواهند کرد.نتیجتا اینکه فکر کنیم  با یک اقدام محدود نظامی و سپس پا درمیانی  چند کشور مساله تحریمها ظرف مدت کوتاهی برچیده خواهد شد و ما را با کمترین هزینه به هدفمان میرساند ساده اندیشی است.

بالعکس در این طرف قضیه اکثریت جامعه از این تز رودررویی مستقیم نظامی با امریکا حمایت نخواهند کرد و این مساله ،موضوع نحوه  اغاز جنگ و ادامه انرا بسیار پیچیده تر خواهد کرد که البته خود به دلایل عدم حمایت اکثریت جامعه به دلیل تغایر مبانی فکری و عقیدتی انها با مسئولین رده بالای نظام اگاهی کافی دارید. در بلندمدت هم ادعای درست همیشگی صلح طلب بودن ایران را برای صدها سال اتی زیر سوال می برد که پاک کردن ان از حافظه تاریخ نسلها زمان نیاز دارد.

با سایر مطالب گفته شده شما در باب وضع بحرانی موجود و بدتر شدن ان در اینده  و راه کارهای اقتصادی بیان شده کاملا با شما موافق هستم و از خواندن ان لذت بردم.

 

 

 

 

 

  • Upvote 1
  • Downvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
10 hours قبل , hoseinfada گفت:

بنظر چیزی بنام حمله مستقیم محدود به امریکا عملا وجود نخواهد داشت و گزینه حمله به ناوگان دریایی و ..ما را به یک جنگ تمام عیار با امریکا پیش خواهد برد و به دلیل حفظ پرستیژ ابرقدرتی امریکا مجامع داخلی امریکا که به شدت تحت تاثیر رسانه ها هستند و به راحتی هم  افکار عموم مردم ، مدیریت رسانه ای می شوند از این اقدام دولتمردان امریکا نهایتا حمایت خواهند کرد.نتیجتا اینکه فکر کنیم  با یک اقدام محدود نظامی و سپس پا درمیانی  چند کشور مساله تحریمها ظرف مدت کوتاهی برچیده خواهد شد و ما را با کمترین هزینه به هدفمان میرساند ساده اندیشی است.

بالعکس در این طرف قضیه اکثریت جامعه از این تز رودررویی مستقیم نظامی با امریکا حمایت نخواهند کرد و این مساله ،موضوع نحوه  اغاز جنگ و ادامه انرا بسیار پیچیده تر خواهد کرد که البته خود به دلایل عدم حمایت اکثریت جامعه به دلیل تغایر مبانی فکری و عقیدتی انها با مسئولین رده بالای نظام اگاهی کافی دارید. در بلندمدت هم ادعای درست همیشگی صلح طلب بودن ایران را برای صدها سال اتی زیر سوال می برد که پاک کردن ان از حافظه تاریخ نسلها زمان نیاز دارد.

با سایر مطالب گفته شده شما در باب وضع بحرانی موجود و بدتر شدن ان در اینده  و راه کارهای اقتصادی بیان شده کاملا با شما موافق هستم و از خواندن ان لذت بردم.

 

 

 

 

 

در نهایت شما هم راهکار جایگزینی ارائه ندادید. و حتما واقف هستید اصلاحات مطروحه در متن، خواب و خیالی بیش نیست.

شاید بهترین حالت این است که آمریکا تهاجم را آغاز کند که واکنش ایران در افکار عمومی توجیه شود. یعنی با سیاست ورزی حریف را وادار به تهاجم کنیم.

 

*این نکته رو هم میخواستم به متن اصلی اضافه کنم ولی اجازه ویرایش نمی دهد:

میلیتاری قطعا توسط سرویسهای امنیتی خارجی و داخلی پایش می شود. متن حاوی پیام پنهانی برای همه اینهاست. اگر به ایران بیش از حد فشار بیاورید، شرایط پیشبینی ناپذیری در منطقه ایجاد می کنید که دودش به چشم همه خواهد رفت، و دیر یا زود حمایت ملی ایرانی ها برای این مساله، مجتمع و متحد خواهد شد.

ویرایش شده در توسط Deepblue
  • Like 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
9 minutes قبل , arjemandi گفت:

حالا گیریم تهاجم آغاز شد چه تضمینی وجود داره تهاجمی محدود باشه اگه مثل  حمله به عراق تا تهران بیان چی؟اگه عربستان امارات  ترکیه و پاکستان و حتی آذربایجان باهاش همراه شدن و ادعای بخشی هز سرزمینمون رو کردند چی؟

برادر شما دنبال تضمین هستی؟!!

حالا اگر جنگ با آمریکا، همه نیروهای مخالف در منطقه رو بیدار کرد، و باعث درگیری گسترده با نظامی های آمریکایی در افغانستان و عراق و سوریه شد، و در ادامه باعث بحران حاکمیت در بحرین و عربستان و آذربایجان و پاکستان شد، و سقوط اقتصادی دبی و ایندکس دلار شد، و پشتیبانی مخفی چین و روسیه از ایران شد ووو.... آن وقت چه؟

در متن اشاره کردم چنین جنگی شرایط پیشبینی ناپذیر دارد، و به هیچ عنوان گزینه دلخواه ما ایرانی ها نیست. بلکه واکنش اجباری به ادامه تحریمهاست که برای طرف مقابل هزینه سازی کند.

ویرایش شده در توسط Deepblue
  • Like 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
7 hours قبل , HRA گفت:

به تازگی واردات نفت آمریکا به زیر 2 میلیون بشکه در روز رسیده که کمتر از ۲۰ درصد کل واردات آن از خلیج  فارس صورت می پذیرد .

دوست عزیز استقلال نفتی امریکا افسانه نیست. در مورد سرمایه گذاری های انجام شده در میدان نفتی غول پیکر پرمیان تگزاس و میادین شیل کانادا مطالعه بفرمایید.

 

تولید نفت امریکا پارسال به 13 میلیون بشکه رسید و هنوز رو به افزایش است. نفت گران پاشنه آشیل اقتصاد چین و آسیای شرقی است. امریکا با بالا بردن قیمت نفت هم خودش بسیار منتفع می شود و هم اقتصادهای رقیب خصوصا چین را با افزایش قیمت تمام شده مواجه می کند. خصوصا اگر انتقال نفت از خاورمیانه به خاور دور دچار وقفه شود(به هر دلیلی) مشکلات بزرگی ایجاد می شود. خصوصا هند بسیار ابراز نگرانی می کند از بحران انرژی خاورمیانه.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
1 ساعت پیش, Deepblue گفت:

دوست عزیز استقلال نفتی امریکا افسانه نیست. در مورد سرمایه گذاری های انجام شده در میدان نفتی غول پیکر پرمیان تگزاس و میادین شیل کانادا مطالعه بفرمایید.

...

 

سلام

به نظرم نویسنده مطلب یعنی آنتونی کردزمن تحلیلش را برای به نقد کشیدن همین انگاره ای که توسط شما بیان شد نوشته باشد . احتمالا اگر مطلب را یکبار دیگر با دقت مطالعه بفرمایید متوجه خواهید شد که استقلال نفتی مفروض به چه معنا است و چگونه به چالش کشیده می شود .

  • Like 1
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
7 hours قبل , HRA گفت:

صادرات آن‌ ها به ایالات متحده در حال حاضر بخش بسیار بزرگی از اقتصاد آمریکا را تحت ‌تاثیر قرار می‌دهد ، حتی بیشتر از زمانی که آمریکا به واردات مستقیم نفت وابسته بود.

چرا متوجه شدم. ولی استدلال غلطی است. شاید تاریخ مقاله به قبل از این یکی دو سال اخیر و جنگ تجاری برمیگردد. جنگ تجاری به علت وضع تعرفه های سنگین روی همین صادرکنندگان به علت کسری تجاری رخ داده. یعنی امریکا اگر به اینها وابسته بود که رویشان تعرفه نمی بست! 

برعکس فکر میکنم امریکا از شکست سقف تاریخی 100 ساله 120 دلار برنت حمایت می کند ولی به وقتش اتفاق می افتد(دور دوم ترامپ) و ضربه ای جانانه به اقتصاد چین میزند. و چنین اتفاقی فرصتی طلایی برای اقتصاد ایران خواهد بود که هم از گرانی نفت بهره ببرد و هم از شکاف بین دو ابرقدرت امتیازات خوب کسب کند.

ویرایش شده در توسط Deepblue

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
1 ساعت پیش, Deepblue گفت:

چرا متوجه شدم. ولی استدلال غلطی است. شاید تاریخ مقاله به قبل از این یکی دو سال اخیر و جنگ تجاری برمیگردد. جنگ تجاری به علت وضع تعرفه های سنگین روی همین صادرکنندگان به علت کسری تجاری رخ داده. یعنی امریکا اگر به اینها وابسته بود ..

 

مقاله که برای هفته پیش هستش و در رابطه با اتفاقات روزهای گذشته . اما در کل استدلال عنوان شده به نظرم غلط نیست البته شاید تنها بخشی از متغیر ها را شامل شود .  درباره جنگ تجاری هم مسئله دو طرفه هستش و تعرفه تنها یکی از اهرم های دخیل در آن .

با این وجود بنده متخصص این موضوعات نیستم و از جنگ در حوزه های مالی و اقتصادی تنها به اطلاعات محدود به مقالات و رو خوانی کتاب جنگ های ارزی آشنایی دارم و ولاغیر  :rose: .

 

  • Like 1
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
9 hours قبل , Deepblue گفت:

چرا متوجه شدم. ولی استدلال غلطی است. شاید تاریخ مقاله به قبل از این یکی دو سال اخیر و جنگ تجاری برمیگردد. جنگ تجاری به علت وضع تعرفه های سنگین روی همین صادرکنندگان به علت کسری تجاری رخ داده. یعنی امریکا اگر به اینها وابسته بود که رویشان تعرفه نمی بست! 

برعکس فکر میکنم امریکا از شکست سقف تاریخی 100 ساله 120 دلار برنت حمایت می کند ولی به وقتش اتفاق می افتد(دور دوم ترامپ) و ضربه ای جانانه به اقتصاد چین میزند. و چنین اتفاقی فرصتی طلایی برای اقتصاد ایران خواهد بود که هم از گرانی نفت بهره ببرد و هم از شکاف بین دو ابرقدرت امتیازات خوب کسب کند.

با سلام خدمت همه دوستان گرامی

من از اقتصاد چیز زیادی نمی دانم برای همین هم این پرسش را مطرح می کنم . علت کسری تجاری که اتفاق افتاده چیست و چرا باید به این روش این کسری برطرف شود که منجر به جنگ تجاری شود ؟

  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
7 hours قبل , zed گفت:

با سلام خدمت همه دوستان گرامی

من از اقتصاد چیز زیادی نمی دانم برای همین هم این پرسش را مطرح می کنم . علت کسری تجاری که اتفاق افتاده چیست و چرا باید به این روش این کسری برطرف شود که منجر به جنگ تجاری شود ؟

پاسخی که بنده بلدم اینه که امریکا 20تریلیون دلار بدهی داره و تولید ناخالص ملی اش هم 20تریلیون دلار است. این مثل شرکتی هست که که مثلا سالی 1میلیارد تومان فروش و 1 میلیارد هم بدهی داره که طبیعتا زنگ هشدار ورشکستگی شرکت مدتهاست بلند شده.

 

علت هم این است که دلار در مقیاس جهانی استفاده و سرمایه گذاری می شود و با پشتوانه اقتصادی و سیاسی دولت امریکا چاپ می شود. بعد از جنگ جهانی دوم تا اواسط دهه 90 مشکلی نبود چون با فروپاشی شوروی و انحصارات اقتصادی فراوانی که امریکا داشت اگر دلار بیشتری هم چاپ میکرد(و در اختیار مردم خودش می گذاشت یا کالا از بقیه میخرید) کسی متوجه بی پشتوانه بودن این چاپ دلار نمیشد. این مشابه اتفاقی است که در کشور ما هم به کرات افتاده. یعنی بانک مرکزی پنهانی ریال چاپ می کند و کسی خبر نمی شود نمی شود نمی شود تا بالاخره در یک بحران که همه فروشنده ریال می شوند، ارزش ریال سقوط می کند تا جایی که به ارزش ذاتی درستش برسد.

 

همین قضیه در مورد دلار هم اتفاق افتاده ولی در مقیاس جهانی. یعنی کارگر و شاغل امریکایی با کار کمتر پول با قدرت بیشتر، دریافت کرده. از دهه 90 به بعد با ظهور چین که با کار بیشتر و مصرف کمتر و پس انداز حداکثری شروع به رشد خیره کننده کرد و کم کم وارد حوزه های سنتی جهان غرب شد. مثل بورس شانگهای(در مقابل بورس لندن)، یا تولید ماشین آلات تولید(در مقابل تجهیزات آلمانی یا امریکایی)، یا در زمینه ماهواره و هواپیما و تراشه و... به مرور بازارهای جهانی را یک به یک تسخیر کرد. و چون عملا چین هر مقدار سودی که می کند مجدد دست به واردات نمی زند(طلا پس انداز می کند) و اجازه گران شدن یوان را هم نمیدهد، اقتصاد چین مثل یک جارو برقی بزرگ دارد سرمایه جهان را داخل خودش می کشد. این مطلب باعث شده شرکتهای امریکایی نتوانند در خاک امریکا رقابت کنند و شغلها را از کشور خارج کنند و مالیاتها کم شود و در ادامه فدرال رزرو مجبور به تولید بدهی بیشتر در هزینه های نظامی و درمانی شود.

 

عین این اتفاق در اواسط قرن 19ام افتاد. یعنی چین آنقدر محصول صادر کرد و نقره خرید که امپراتوری بریتانیا نقره کم آورد. و آن قضیه منجر شد به اتحاد ابرقدرتهای آن زمان ضد چین و شروع دو جنگ تریاک شد که چین را به زور وادار کردند در مقابل محصولی که می فروشد تریاک هند را بخرد. و خرید تریاک همان و نابودی چین به مدت 100 سال همان. امروز هم دقیقا همان داستان دارد تکرار می شود. علت هم ساده است. کارگر چینی ساعت 7 صبح سر کار است. بیش از 8 ساعت مفید کار می کند و نهایتا 9 شب هم خواب است. هزینه خوراک و تجملاتش هم یک چندم کارگر امریکایی است. حالا به قدرت فناوری هم مجهز شده و دولت امریکا را وادار به دستکاری در بازارها کرده. یعنی تعرفه را به زور برده بالا که جنس امریکایی بتواند با جنس چینی رقابت کند(یادمان نرفته می خواستند ایران را هم به زور عضو سازمان تجارت جهانی کنند(تعرفه=0) و شعار میدادند این راه پیشرفت ایران است. درهای آزاد. حالا که خودشان نمی توانند رقابت کنند همه آن شعارها را زیر پا گذاشتند. ساده کسی است که این حرفهای قلدرهای جهانی مبنی بر آزادی و دموکراسی و تجارت آزاد را باور می کند).

 

پریروز اونس طلا از سقف 1360 عبور کرد. به لحاظ تکنیکالی شکست سقف مهم ارزیابی می کنم و این یعنی شروع روند صعودی اونس(با حد ضرر 1350). دلیلش رو هم درگیری آینده امریکا و چین میدانم. تصورم اینه امریکا قیمت نفت را به 120 دلار و فراتر از آن می رساند و حتی جریان صادرات نفت را مختل می کند تا ضربه سنگینی به اقتصاد چین بزند. چون در حال حاضر امریکا نه از لحاظ نظامی نه اقتصادی نه فرهنگی حریف چین نیست و نفت تنها پاشنه آشیل چین است.

ویرایش شده در توسط Deepblue
  • Upvote 8

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
1 ساعت پیش, Deepblue گفت:

پاسخی که بنده بلدم اینه که امریکا 20تریلیون دلار بدهی داره و تولید ناخالص ملی اش هم 20تریلیون دلار است. این مثل شرکتی هست که که مثلا سالی 1میلیارد تومان فروش و 1 میلیارد هم بدهی داره که طبیعتا زنگ هشدار ورشکستگی شرکت مدتهاست بلند شده.

 

علت هم این است که دلار در مقیاس جهانی استفاده و سرمایه گذاری می شود و با پشتوانه اقتصادی و سیاسی دولت امریکا چاپ می شود. بعد از جنگ جهانی دوم تا اواسط دهه 90 مشکلی نبود چون با فروپاشی شوروی و انحصارات اقتصادی فراوانی که امریکا داشت اگر دلار بیشتری هم چاپ میکرد(و در اختیار مردم خودش می گذاشت یا کالا از بقیه میخرید) کسی متوجه بی پشتوانه بودن این چاپ دلار نمیشد. این مشابه اتفاقی است که در کشور ما هم به کرات افتاده. یعنی بانک مرکزی پنهانی ریال چاپ می کند و کسی خبر نمی شود نمی شود نمی شود تا بالاخره در یک بحران که همه فروشنده ریال می شوند، ارزش ریال سقوط می کند تا جایی که به ارزش ذاتی درستش برسد.

 

همین قضیه در مورد دلار هم اتفاق افتاده ولی در مقیاس جهانی. یعنی کارگر و شاغل امریکایی با کار کمتر پول با قدرت بیشتر، دریافت کرده. از دهه 90 به بعد با ظهور چین که با کار بیشتر و مصرف کمتر و پس انداز حداکثری شروع به رشد خیره کننده کرد و کم کم وارد حوزه های سنتی جهان غرب شد. مثل بورس شانگهای(در مقابل بورس لندن)، یا تولید ماشین آلات تولید(در مقابل تجهیزات آلمانی یا امریکایی)، یا در زمینه ماهواره و هواپیما و تراشه و... به مرور بازارهای جهانی را یک به یک تسخیر کرد. و چون عملا چین هر مقدار سودی که می کند مجدد دست به واردات نمی زند(طلا پس انداز می کند) و اجازه گران شدن یوان را هم نمیدهد، اقتصاد چین مثل یک جارو برقی بزرگ دارد سرمایه جهان را داخل خودش می کشد. این مطلب باعث شده شرکتهای امریکایی نتوانند در خاک امریکا رقابت کنند و شغلها را از کشور خارج کنند و مالیاتها کم شود و در ادامه فدرال رزرو مجبور به تولید بدهی بیشتر در هزینه های نظامی و درمانی شود.

 

عین این اتفاق در اواسط قرن 19ام افتاد. یعنی چین آنقدر محصول صادر کرد و نقره خرید که امپراتوری بریتانیا نقره کم آورد. و آن قضیه منجر شد به اتحاد ابرقدرتهای آن زمان ضد چین و شروع دو جنگ تریاک شد که چین را به زور وادار کردند در مقابل محصولی که می فروشد تریاک هند را بخرد. و خرید تریاک همان و نابودی چین به مدت 100 سال همان. امروز هم دقیقا همان داستان دارد تکرار می شود. علت هم ساده است. کارگر چینی ساعت 7 صبح سر کار است. بیش از 8 ساعت مفید کار می کند و نهایتا 9 شب هم خواب است. هزینه خوراک و تجملاتش هم یک چندم کارگر امریکایی است. حالا به قدرت فناوری هم مجهز شده و دولت امریکا را وادار به دستکاری در بازارها کرده. یعنی تعرفه را به زور برده بالا که جنس امریکایی بتواند با جنس چینی رقابت کند(یادمان نرفته می خواستند ایران را هم به زور عضو سازمان تجارت جهانی کنند(تعرفه=0) و شعار میدادند این راه پیشرفت ایران است. درهای آزاد. حالا که خودشان نمی توانند رقابت کنند همه آن شعارها را زیر پا گذاشتند. ساده کسی است که این حرفهای قلدرهای جهانی مبنی بر آزادی و دموکراسی و تجارت آزاد را باور می کند).

 

پریروز اونس طلا از سقف 1360 عبور کرد. به لحاظ تکنیکالی شکست سقف مهم ارزیابی می کنم و این یعنی شروع روند صعودی اونس(با حد ضرر 1350). دلیلش رو هم درگیری آینده امریکا و چین میدانم. تصورم اینه امریکا قیمت نفت را به 120 دلار و فراتر از آن می رساند و حتی جریان صادرات نفت را مختل می کند تا ضربه سنگینی به اقتصاد چین بزند. چون در حال حاضر امریکا نه از لحاظ نظامی نه اقتصادی نه فرهنگی حریف چین نیست و نفت تنها پاشنه آشیل چین است.

با سلام خدمت همه دوستان گرامی

از پاسخ شما سپاسگزارم . گمان می کنم برای رسیدن قیمت نفت به 120 دلار آمریکا نیازمند یک جنگ یا چند جنگ هم زمان در مناطقی از دنیا است که صدور نفت از آنجا صورت می گیرد تا بتواند با پشتوانه تولید نفت خود و عدم نیاز به نفت در خارج آمریکا جلو واردات نفت چین را بگیرد . با این حساب حضور کشورهایی مثل ما و ونزوئلا و روسیه برای چین حیاتی خواهد شد . البته این یک شمشیر دو لبه خواهد بود چرا که درگیری در خاورمیانه صادرات نفت متحدان آمریکا را هم به خطر خواهد انداخت . از طرفی ادامه وضع تحریم نفتی و بانکی ایران نیز منافع چین را تهدید خواهد کرد و فکر می کنم همین موضوع برای روسها هم صادق باشد . آیا آمریکا می تواند علاوه بر مصرف خود نفت اتحادیه اروپا را هم تامین کند ؟  

  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
5 hours قبل , zed گفت:

آیا آمریکا می تواند علاوه بر مصرف خود نفت اتحادیه اروپا را هم تامین کند ؟

به نظرم بعیده. اروپا کاملا وابسته به انرژی روسیه است.

 

ولی اینکه با چه ابزار و حقه بازی نفت را گران کنند و به چین ضربه بزنند نکته مهمی است. ایران به هیچ عنوان نباید زیر بار جنگ با همسایگان برود. با خود امریکا جنگ کنیم بهتر از این است که وارد درگیری با فرضا عربستان شویم. عراق یعنی متحد استراتژیکمان را هم از این ماجرای درگیری دو ابرقدرت باید محفوظ نگه داریم.

 

مختل کردن تولید عربستان چه با جنگ یمن چه با یک کودتای داخلی امر محتملی است. البته ابرقدرتها برای تغییر قیمت لزوما نیاز به کاهش تولید هم ندارند. کافی است مصرف را بالا ببرند یا سفته بازی و اخبار جعلی هم برای دستکار در بازار محتمل است. فعلا رصد کردن نرخ اونس برای پیشبینی آینده، کارا ترین ابزار است.

ویرایش شده در توسط Deepblue
  • Like 1
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
مهمان
این موضوع نسبت به پاسخ بیشتر بسته شده است.

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.