SHAHRZAD

آشنایی با انواع بمب ها

Recommended Posts

[b]بمب های پناهگاه شکن ” یا “بانکر باستر” (Banker Buster)، بمب هایی هوشمندند که بوسیله ی ماهواره هدایت می شوند. دولت اسراییل، تعداد ۵۰۰ بمب پناهگاه شکن به مبلغ ۳۱۹ میلیون دلار از آمریکا خریداری کرده است که احتمالا برای حمله به مراکز اتمی ایران به کار خواهد رفت. در این مقاله طرز کار این بمب ها، به زبان ساده، شرح داده شده است.

طرز پرتاب بمب های پناهگاه شکن

بمب هایی که با اشعه ی لیزر هدایت می شوند، گرچه بسیار دقیق اند و بسیاری از هدف های های جنگی را از بین می برند، اما در برابر پناهگاه های زیرزمینی، مانند پناهگاه اتمی نطنز که از بتون آرمه در اعماق زمِن ساخته شده است، تقریبا اثر چندانی ندارند. به همین دلیل، ایالات متحده ی آمریکا، نسل تازه ای از بمب های پناهگاه شکن به نام “بی ال یو” (BLU) را تولید کرده است که در مقام مقایسه با بمب های معمولی ، دارای کلاهک و بدنه ی بسیار باریک تری است. این کلاهک و بدنه ی باریک باعث می شود که این بمب ها، بتوانند به عمق بیشتری از زمین نفوذ کنند. از سوی دیگر، فیوز و چاشنی ی بمب های پناهگاه شکن نیز با فیوز بمب های معمولی فرق می کند. در بمب های معمولی، به محض اصابت بمب به هدف، فیوز و چاشنی ی آن، بدون تاخیر، عمل می کند و بمب در همان لحظه منفجر می شود. اما، در بمب های پناهگاه شکن، فیوز و چاشنی بلافاصله عمل نمی کند و مدتی طول می کشد تا فیوز آن فعال شود. به عبارت دیگر، بمب های پناهگاه شکن دارای فیوز تاخیری هستند که از نظر فنی به نام “فیوز اچ تی اس اف” (HTFS) مشهورند. این فیوز ها را می توان طوری تنظیم کرد که پس از نفود در زمین و یا پس از عبور از دیواره های بتونی، فعال شوند. به این ترتیب، بمب های پناهگاه شکن، برخلاف بمب های معمولی، در لحظه ی اصابت به زمین منفجر نمی شود و مدتی فرصت دارند تا به خاطر بدنه ی باریک شان در زمین فرو بروند و پس از رسیدن به عمق دلخواه، در آن جا منفجر شوند و پناهگاه های زیرزمِنی را نابود کنند.

” بمب پناهگاه شکن ” از سه قسمت سکان و کلاهک و دم درست شده است:


[align=center][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/images%7E14.jpg[/img][/align]

قسمت های مختلف یک بمب “پناهگاه شکن”

سکان – این قسمت در نوک بمب قرار دارد و دستگاه کامپیوتری ارتباط با ماهواره در این قسمت تعبیه شده است. سکان دارای چهار پره ی متحرک است که برای هدایت بمب به کار می رود. عضو هوشمند بمب همین سکان کامپیوتری است که می تواند مسیر پرتاب بمب را، در حین پرواز، تصحیح کند و بمب را با دقت خارق العاده به سوی هدف هدایت کند.

کلاهک – این قسمت بین سکان و دم قرار دارد. کلاهک یک محفظه ی فولادی است که در داخل آن، مقدار زیادی مواد منفجره قرار دارد. قدرت نفوذ بمب به خاطر باریکی این محفظه و قدرت تخریبی آن به خاطر مواد منفجره ای ست که در این قسمت وجود دارد.

دم – این قسمت در انتهای بمب قرار دارد و از چهار پره ی درست شده است. هرچه اندازه ی پره ها بزرگ تر باشد، برد بمب بیشتر است. فیوز تاخیری، برای آن که کمتر صدمه ببیند، در این قسمت جاسازی شده است.

بمب های پناهگاه شکن، بر حسب وزن و عرض و وزن و قدرت نفوذ آن ها، به چند گروه تقسیم می شوند که در زیر به چهار نوع آن اشاره می شود:
***

۱- بمب ” بی ال یو – صد و نه”
BLU-109 Penetrator


[align=center][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/109%7E1.jpg[/img][/align]


این بمب، به قطر۳۷ سانتی مترو به طول ۲٫۵۰ متر و به وزن ۸۸۵ کیلوگرم می باشد و می تواند از یک دیوار بتونی به ضخامت ۱٫۸ متر عبور کند. در کلاهک این بمب مقدار ۲۴۳ کیلوگرم مواد منفجره از جنس تریتونال (Tritonal) یا پی بی اکس (PBX) به کار رفته است.

تریتونال یک نوع ماده ی منفجره به رنگ نقره ای ست که از هشتاد درصد پودر”تی ان تی” و بِیست در صد پودر آلومینیوم درست شده است. پودر”تی ان تی” همان ماده ای ست که درساختن دینامیت به کار می رود. پی بی اکس یک نوع ماده ی منفجره ی پلاستیکی ست که نام کامل آن پلاستیک – باندد – اکسپلوسیو” (Plastic Bonded Explosive) می باشد. ماده ی “پی بی اکس” مانند پلاستیک قابل انعطاف است و می توان آن را مانند موم به هر شکلی درآورد.
***

۲- بمب “بی ال یو – صد وشانزده”
BLU-116 Advanced Unitary Penetrator

[align=center][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/116-1.jpg[/img][/align]
این بمب، به قطر۳۷ سانتی مترو به طول ۲٫۴ متر و به وزن ۸۷۴ کیلوگرم می باشد و می تواند از یک دیوار بتونی به ضخامت ۳٫۴ متر عبور کند. در کلاهک این بمب مقدار ۲۴۰ کیلوگرم مواد منفجره از جنس پی بی اکس (PBX) به کار رفته است.
***

۳ – بمب “بی ال یو – صد وهیجده”
BLU-118/B Thermobaric Warhead

[align=center][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/118%7E1.jpg[/img][/align]
این بمب، به قطر۳۷ سانتی مترو به طول ۲٫۵ متر و به وزن ۸۹۵ کیلوگرم می باشد و می تواند از یک دیوار بتونی به ضخامت ۳٫۴ متر عبور کند. در کلاهک این بمب مقدار ۲۵۴ کیلوگرم مواد منفجره از جنس “ترموباریک” (Thermobaric) به کار رفته است.

ماده ی “ترموباریک” از نسل جدید مواد منفجره است که، در مقام مقایسه با بمب های معمولی، انرژی تخریبی خود را در طول زمان بیشتری آزاد می کند. بنابر این، وفتی این بمب در فضای سرپوشیده ی پناهگاه های زیرزمینی منفجر شود، فشار تخریبی آن به مدت طولانی تری در فضای بسته ی پناهگاه باقی می ماند و باعث تخریب بیشتری می گردد.
***

۴ – بمب “بی ال یو – صد و سیزده”
BLU-113 Super Penetrator

[align=center][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/113%7E2.jpg[/img][/align]
این بمب، به قطر۳۷ سانتی مترو به طول ۲٫۸۸ متر و به وزن ۲۰۰۰ کیلوگرم می باشد و می تواند از یک دیوار بتونی به ضخامت ۶ متر عبور کند. در کلاهک این بمب مقدار ۲۸۵ کیلوگرم مواد منفجره از جنس تریتونال (Tritonal) به کار رفته است.
***

دقت در هدف گیری

ارتش آمریکا برای اندازه گیری دقت بمب ها در اصابت به هدف از فرمول مخصوصی به نام “دایره ی احتمال خطای اصابت” یا “سیرکولار – ارور – پروبابیلیتی” (Circular Error Probability :CEP) استفاده می کند. برای محاسبه ی این عدد، دایره ای بر گرد هدف ترسیم می کنند به نحوی که بمب مزبور از صد بار، پنجاه بار در داخل این دایره اصابت کرده باشد. سپس شعاع این دایره را برای نشان دادن دقت بمب مزبور به کار می برند.

شعاع “دایره ی احتمال خطای اصابت” برای بمب های غیرهوشمندی که آمریکا در جنگ ویتنام به کار برد، حدود ۴۵ متر بود. یعنی در پنجاه در صد موارد، این بمب ها در دایره ای به قطر ۹۰ متر در اطراف هدف، به زمین اصابت می کردند و تلفات جانبی زیادی به وجود می آوردند.

شعاع “دایره ی احتمال خطای اصابت” برای بمب های هوشمند “پناهگاه شکن” حدود ۳ متر است. یعنی در پنجاه در صد موارد، این بمب ها در دایره ای به قطر ۶ متر در اطراف هدف، به زمین اصابت می کنند و بنابراین تلفات جانبی زیادی به وجود نمی آوردند.
***

نتیجه گیری
” بمب های پناهگاه شکن ” یا “بانکر باستر” (Banker Buster)، بمب هایی هوشمندند که بوسیله ی ماهواره هدایت می شوند. دولت اسراییل، اخیرا تعداد ۵۰۰ بمب پناهگاه شکن به مبلغ ۳۱۹ میلیون دلار از آمریکا خریداری کرده است که احتمالا برای حمله به مراکز اتمی ایران به کار خواهد رفت. در این مقاله طرز کار این بمب ها، به زبان ساده، شرح داده شد.



------------------------------------------------------------------------------

میلیتاری - ارتشی دات کام
http://www.arteshi.com/%D8%A8%D9%85%D8%A8-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%BE%D9%86%D8%A7%D9%87%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D8%B4%DA%A9%D9%86-%D9%8A%D8%A7-%D8%A8%D8%A7%D9%86%DA%A9%D8%B1-%D8%A8%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%B1.html[/b]
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[b]
[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/untitled%7E5.jpg[/img]
اثرات بمب های میکروبی - بیولوژیک - بر غیر نظامیان


استفاده از عوامل میکروبی ( باکتری ، ویروس ، قارچ و یا سموم تولید شده توسط آنها ) به دوران بسیار قدیم باز میگردد و کسی نمی تواند ادعا کند که برای اولین بار چه کسی از عوامل بیولوژیکی استفاده کرده است، ولی طبق موارد ثبت شده یکی از کهن ترین حیله های استفاده از میکروب در جنگها، انداختن اجساد فاسد بیماران در آب بود، در قرن چهاردهم در شبه جزیره کریمه با انداختن اجساد در چاه های آب، تعداد زیادی از پا درآمدند، در سال 1248 میلادی بیماری مرگ سیاه یا طاعون سبب کشته شدن بیش از شش میلیون نفر از مردم اروپا شد، در قرن پانزدهم میلادی چند هزار نفر بر اثر بیماری تیفوس کشته شدند، ارتش ناپلئون بناپارت در عقب نشینی خود عمده افرادش را بر اثر بیماری اسهال ، تیفوس و ذات الریه از دست داد، در سال 1873 میلادی، انگلیسی ها در قاره آمریکا برای نابودی بومیان سرخ پوست استراتژی کثیف و غیر انسانی را به کار بردند، آنها اقدام به توضیع پتوهایی به صورت هدیه به سرخ پوستان کردند، این پتوها قبلا توسط بیماران آلوده به بیماری آبله مورد استفاده قرار گرفته بود، سرخ پوستان با استفاده از این پتوها دچار بیماری آبله شده و تعداد زیادی از آنها کشته شدند و مشابه این کار را نیز در 20 سال بعد در هند و چین انجام دادند.

در جنگ جهانی اول آلمانی ها برای نابود کردن اسبهای سواره نظام فرانسه از عوامل بیولوژیکی استفاده نموند و در اواخر جنگ نیز علیه سربازان انگلیسی که در خندق ها موضع گرفته بودند. با شروع جنگ جهانی دوم هر چند که آلمانی ها پیشتاز توسعه عوامل شیمیایی بودند و زرادخانه آنها مملو از انواع بمب های شیمیایی بود، اما هرگز آدولف هیتلر اجازه استفاده از آنها بر علیه دشمنانش را نداد. برای مثال اگر در نورماندی از بمب های شیمیایی علیه متفقین استفاده کرده بود، حتما آنها را شکست داده و آنها را وادار به عقب نشینی می کرد. همچنین در نبردهایش با روسیه اگر از بمب های شیمیایی که در اختیار داشت، استفاده میکرد، کشور روسیه را به آسانی به زانو در می آورد!. ژاپنی ها نیز در عوامل میکروبی از تمامی کشورهای جهان جلوتر بودند. در سال 1942 فرماندهان ارتش ژاپن پس از جلسات مختلف دست به احداث یک واحد تحقیقاتی بزرگ در زمینه عوامل میکروبی زدند، این واحد مخفی که جزو بزرگترین کارخانه های تولید میکروب بود، واحد نظامی 731 نامگذاری شد و فرماندهی آن را به فرد بی رحمی به نام ژنرال ( شیرو ایشی ) سپردند. این واحد قویترین میکروب های دنیا را تولید می نمود که از جمله آنها می توان به ( تیفوئید ، پاراتیفوئید ، آبله ، طاعون ، سیاه زخم و ...) اشاره کرد، ژنرال ایشی از هزاران اسیر جنگی با ملیت های چین ، روسی و آمریکایی به عنوان موش آزمایشگاهی استفاده نمود. ژاپن در خلال جنگ جهانی دوم با بالون هایی مخصوص که هر کدام یک بمب 15 کیلویی را حمل می نمود، دست به بمباران شیمیایی خاک آمریکا زد. این بالون های ویژه، به وسیله جریان بادی که از بالای ژاپن عبور می کرد و به آمریکا منتهی می شد کار می کردند. البته از صدها بالونی که ساخته شد تنها کمتر از 30 عدد توانستند بمبهای خود را برروی آمریکا بریزند و بقیه یا بر اثر تغییر دما و یا تغییر جریان باد نتوانستند خود را به آمریکا برسانند و یا در اقیانوس سقوط کردند. ( توضیح درباره شکل، نحوه ساخت و شیوه کار این بالون ها مفصل و خواندنی است که انشاالله در مقاله ای جداگانه به آن می پردازیم ). واحد 731 با آزمایش بیماری های متفاوت نحوه، چگونگی و مدت اثر انواع عوامل را برروی بدن انسان های زنده بدست می آورد. پس از شکست ژاپن در جنگ جهانی دوم و پیروزی آمریکا بر آن، نیروهای آمریکایی اخبار و گزارشهایی از واحد 731 دریافت کردند، دولت آمریکا پس از اطلاع از وجود چنین آزمایشگاهی، این مسئله را مخفی و هرگز ژنرال ایشی و سایر جنایتکاران واحد 731 را محاکمه نکرد. دولت آمریکا دستور داد تا ژنرال ایشی و همکارانش در واحد 731، به پادگان "دتریک" مریلند، منتقل شوند و نتیجه تحقیقاتشان را به مرکز شیمیایی آمریکا ارائه دهند. بعد از اتمام جنگ جهانی دوم، طبق اسرار نظامی فاش شده، به این نکته می توان اشاره کرد که آمریکا و انگلیس در سال 1944 برای تسلیم کردن آلمان، تصمیم به استفاده گسترده از عامل میکروبی سیاه زخم (یکی از بدترین میکروب های موجود روی زمین) علیه شهرهای بزرگ آلمان از جمله ( آخن، اشتوتگارت، فرانکفورت، ویلهلم، شاخن و برلین ) را داشتند. در جنگ 1952 کره، کشور چین آمریکا را متهم به استفاده از عوامل میکروبی در کره شمالی کرد. این اتهام بر اساس مشاهدات محلی و اعترافات اسیران جنگی صورت گرفته بود. با تحقیقات به عمل آمده توسط گروهی از دانشمندان بی طرف، مشخص شد که آمریکایی ها با پخش موشهای ناقل طاعون، پرنده های آلوده به سیاه زخم و همچنین استفاده از عوامل میکروبی در وسایلی مانند دستمال، جوهر خودنویس و ... مردم کره شمالی را آلوده و از پا در می آوردند، گزارش 700 صفحه ای دانشمندان، خود گواهی بر این امر می باشد.

ارتش آمریکا بیش از 31 عامل میکروبی را علیه مزارع گندم و برنج در خلال سالهای 1951 تا 1969 به صورت آزمایش بکار برد، در تاریخ 2 ژانویه 1969 در خواستی از از دبیر کل سازمان ملل به مدیر کل سازمان بهداشت جهانی ارائه شد. این درخواست در خصوص تحقیقات برروی سلاح های بیولوژیک و تهیه گزارش همکاری لازم با سازمان ملل به عمل آید.

این گزارش در تاریخ 29 ژانویه 1969 در سطح عمومی مطرح شد که نتایج زیر را داشت:

1_ عوامل شیمیایی و میکروبی به سرعت می توانند پخش شوند و جان مردم غیر نظامی را نیز به خطر بیندازند و همچنین این عوامل " دیر تشخیص " بوده و خطر بزرگی برای جوامع بشری به شمار می آیند.

2_ در صورت استفاده شدید از عوامل شیمیایی و میکروبی، میزان ضایعات به حدی می شود که کلیه امکانات بهداشتی جوابگوی درمان افراد نخواهند بود.

3_ این سلاح ها باعث تغییر منفی در محیط زندگی انسان می شوند.

4_ این عوامل تاثیر غیر قابل پیشبینی و ناشناخته ای برروی محیط کره زمین دارند.

5_ این سلاح ها به صورت محدود و توسط تروریست ها هم می تواند خطرات عمده ای را متوجه جامعه بشری کند.

در سال 1972 طبق کنوانسیون منع تولید سلاح های شیمیایی و بیولوژیکی که آمریکا و شوروی سابق نیز جزو امضا کنندگان آن بودند، قرار شد که دول امضا کننده طبق هیچ شرایطی عوامل میکروبی و شیمیایی را آزمایش، تولید و انبار نکنند، هرچند که این قرار داد و قرار دادهای بعدی به فراموشی سپرده شدند. به طوریکه در یکی از شب های آوریل 1979 در تاسیسات نظامی شماره 19 شوروی سابق در شهر "سوردلاوک" انفجاری رخ داد، بلافاصله ابری از سیاه زخم بر فراز شهر ظاهر شد و عده زیادی از مردم را بیمار نمود، هزاران نفر از مردم شهر به دلیل بیماری کشته شدند، [/b]
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[b]بمب های نوترونی تاکتیکی اساساً جهت کشتن سربازانی که توسط زره پوش محافظت می شوند در نظر گرفته شده اند . خودروهای زرهی در برابر انفجار و حرارت تولید شده سلاح های هسته ای بسیار مقاوم هستند ، ولی زره پوش فولادی قادر است تابش نوترونی را فقط به میزان کمی کاهش دهد ؛ بنابراین برد کشندگی نوترون ها بسیار بیشتر از سایر اثرات سلاح می باشد . برد کشندگی بمب های نوترونی تاکتیکی ممکن است از برد کشندگی انفجار و حرارت حتی برای نیرو هایی که محافظت نشده اند ، بیشتر شود . زره می تواند نوترون ها و انرژی نوترون را جذب کند ، بنابراین تابش نوترونی برای خدمه تانک که در معرض آن قرار گرفته اند کاهش می یابد ، ولی تابش نوترونی در واقع به میزان کمی با زره که ممکن است واکنش مضری با نوترون ها داشته باشد ، مقابله می کند . برای مثال آلیاژ فولادی ممکن است رادیواکتیویته القایی را تولید کند کـه بـرای مـدت زمـان کوتاهی ایجاد خطر می کند . وقتی نوترون های سریع کند می شوند ، انرژی از دست رفته ( تلف شده ) ممکن است به شکل اشعه های ایکس ظاهر شـود . در بعضی از انواع زره پوش ها مانند تانک ام یک ، اورانیوم تهی شده به کار رفته است که می تواند شکافت سریع را تحمل کند ، نوترون های اضافی تولید می کند و رادیو اکتیو می شود . همچنین فنون زرهی ویژه جذب نوترون مانند زره پوش های حاوی بور موم شکل ( خمیری ) و استفاده سوخت خودرو به عنوان حفاظ به وجود آمده است .
همچنین بمب نوترونی کلاهک تابش افزایش یافته نامیده می شود . بمب نوترونی نوع خاصی از سلاح گرما هسته ای کوچک اسـت که حـداقل انفجار و حـرارت را تولید می کنـد ، ولی مقـدار زیادی تابش کشنده آزاد می کند . بمب نوترونی اثرات حرارتی و انفجاری ایجاد می کند که محدود به ناحیه ای اسـت که فقط شعاع چند صد یارد دارد . ولی در ناحیه ای نسبتاً بزرگتر ، موج گسترده ای از نوترون و تابش گاما رها می شود ، که قادر است در زره یا چند فوت در خاک نفوذ کند . این تابش برای بافت زنده بی نهایت مخرب است . به دلیل برد کوتاه تخریب و فقدان اثر دراز مدت ، بمب نوترونی در مقابله با تانک و تشکیلات پیاده نظام در میدان نبرد بسیار مؤثر است ولی شهرها یا مراکز جمعیتی که چند مایل دورتر هستند را به خطر نمی اندازد . بمب نوترونی ممکن است با یک موشک لانس حمل شود یا با توپ هویتزر8 اینچی ( 200 میلیمتری ) پرتاب شـود ، یا احتمال حمله هوایی به وسیله هواپیما وجود دارد.
[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/imagesCAPUBYEC.jpg[/img]

در نمونه های استراتژیک ، بمب نوترونی اثر بازدارندگی تئوریک دارد : ممانعت از حمله زرهی زمینی که بیم ضد حمله بمب نوترونی وجود دارد . این بمب خـدمه تانک دشمن را در آن ( در دقیقه ) ناتوان می کند ، و در ظرف چند روز می کشد . ایالات متحده تولید این بمب را در سال 1978 به تعویق انداخت و در سال 1981 تولید آن را از سرگرفت ( متن فوق ترجمه می باشد ) .
بمب های نوترونی
بمب های نوترونی ، که به طور بسیار صریحی به عنوان کلاهک های تابش افزایش یافته ( ER ) اشاره دارند ، سلاح های گرماهسته ای کوچکی هستند که انفجار نوترون هـای تولید شده تـوسـط واکـنـش گـداخـت به طور عمدی به درون سـلاح جـذب نمی شود ، بلکه اجازه فرار می یابند . انفجار شدید نوترون های پر انرژی اصولاً یک مکانیزم مخرب و ویرانگر است . نوترون ها نسبت به سایر تابش ها بیشتر نفوذ می کنند ، بنابراین اکثر مواد حافظی که عملکرد خوبی در مقابل اشعه های گاما دارند ، تقریباً کارکرد خوبی در برابر نوترون ها ندارند . اصطلاح تابش افزایش یافته فقط به انفجار تابش یونیزه کننده که در لحظه انفجار آزاد می شود ؛ اشاره دارد و به افزایش تابش باقیمانده در ریزش اتمی ربطی ندارد .

ایالات متحده بمب های نوترونی را جهت استفاده به عنوان سلاح های استراتژیک ضد موشک و نیز سلاح های تاکتیکی علیه نیروهای زرهی تولید کرده است . به عنوان مثال یک سلاح ضد موشک تابش افزایش یافته سلاحی است که برای حراست از انبارهای موشک بالستیک قاره پیمای ایالات متحده ، با وارد کردن خسارت به ترکیبات هسته ای کلاهک های شوروی به وسیله وارد کردن کلاهک دارای شار نوترونی قوی ، تولید شده بود . بمب های نوترونی تاکتیکی اصولاً جهت کشتن سربازانی است که توسط زره محافظت می شوند . خودروهای زرهی در برابر انفجار و تابش گرمایی سـلاح های هسته ای بی نهایت مقاوم هستند ، بنابراین برد مؤثر یک سلاح هسته ای در مقابل تانک ها به وسیله برد کشندگی تابش تعیین می شـود ، هرچند این برد به وسیله زره کاهش مـی یابد . با انتشار مقادیر زیادی تابش کشنده از نوع بسیار نافذ ، کلاهک های تابش افزایش یافته برد کشندگی بازدهی معین یک کلاهک هسته ای در مقابل اهداف زرهی را بیشینه می کنند .

مسأله ای که در استفاده از تابش به عنوان سلاح ضد نفر تاکتیکی به وجود می آید این است که سبب ناتوانی سریع هدف می شود ، یک دز تابشی که چندین برابر حدود کشندگی است بایستی اعمال شود . یک دز تابشی 600 رادی معمولاً کشنده به حساب می آید ( این دز لااقل نصف کسانی را که در معرض آن قرار گرفته اند ، می کشد ) ، ولی برای چندین ساعت اثر قابل ملاحظه ای ندارند . بمب های نوترونی برای آزاد کردن دز 8000 رادی جهت ایجاد ناتوانی فوری و پایدار در نظر گرفته می شوند . یـک کـلاهـک تابش افزایش یافته یک کیلوتنی قادر است ناتوانی پایدار و فوری را جهت خدمه تانک تی ـ 72در برد 690 متری ایجاد کند ، که با برد 360 متری برای یک بمب شکافتی محض برابری می کند . برای یک دز 600 رادی محض فواصل به ترتیب 1100 متر و 700 متر می باشند ، و برای سربازان بدون محفاظت ، پرتوگیری های 600 رادی در 1350 متری تا 900 متری اتـفـاق می افـتـد . بـرد کـشندگی بمب های نوترونی تاکتیکی فراتر از برد کشندگی (موج ) انفجار و تابش حرارتی می باشد ، حتی برای سربازانی که حفاظت نشده باشند .
شار نوترونی قادر است مقادیر قابل توجهی رادیواکتیویته ثانویه کوتاه مدت را در محیط در ناحیه با شار بالا نزدیک نقطه انفجار القاء کند . فولاد آلیاژی مورد استفاده در زره ممکن است تولید رادیواکتیویته کند که برای مدت 24ـ 48 ساعت خطرناک است . اگر یک تانک در معرض یک بمب نوترونی یک کیلوتنی در 690 متری قرار گیرد ( برد مؤثر برای ناتوانی فوری خدمه ) ، بلافاصله توسط خدمه جدید اشغال می شود ، آنها نیز دز کشنده تابشی را در ظرف 24 ساعت دریافت خواهند کرد.

طرح های زرهی جدیدتر ، حفاظت بیشتری از تانک تی ـ 72 شوروی در مقابله با کلاهک های تابش افزایش یافته که از ابتدا هدف گیری شده بودند ، فراهم می کند . فنون زرهی ویژه جذب نوترون نیز تولید و به کارگیری شـده اسـت ، مـانند زره هایی که حاوی بور خمیری می باشند و نیز از سوخت خودرو به عنوان حفاظ استفاده می شود . بعضی از انواع زره های جدیدتر ، مانند تانک ام یک، اورانیوم تهی شـده بـه کارگیری شـده است کـه قـادر اسـت با کلاهک های تابش افزایش یافته مقابله کند چون که این تانک ها شکافت سریع را تحمل می کنند ، نوترون های اضافی تولید و رادیواکتیو می شوند .

به علت تضعیف سریع انرژی نوترون به وسیله جو ( انرژی نوترون با فاکتور 10 در هر 500 متر در اثر افزایش اثرات پخشی افت می کند ) ، سلاح های تابش افزایش یافته فقط در بردهای کوتاه مؤثرند ، و بنابراین در بازدهی های نسبتاً پایین وجود دارند . همچنین کلاهک های تابش افزایش یافته با مقدار کمینه انرژی شکافتی طراحی شده اند و اثر انفجار در رابطه با بازدهی نوترون تولید می شود . دلیل عمده این موضوع استفاده بمب نوترونی برای محصور کردن نیروهای خودی می باشد . درک عمومی از بمب نوترونی به عنوان ارباب بمب ها این است که افراد را می کشد ولی ساختمانها را بدون آسیب باقی می گذارد ؛ که این موضوع بسیار اغراق آمیز است . در بـرد مؤثر جنگی مورد نظر ( 690 متر ) ، ( موج )انفجار یک بمب نوترونی یک کیلوتنی تقریباً هر ساختمان غیر نظامی را در آن ویران می کند یا آسیب می زند و آن را غیر قابل استفاده می کند . بنابراین کاربـرد بـمب های نـوتـرونی برای توقف ( یا ممانعت ) حمله دشمن مـی باشد ، چون کـه مـقدار زیادی مـواد منفجره جهت پوشش نیروهای دشمن لازم است ، همچنین همه ساختمان های منطقه را منهدم می کند.

تفاوت بمب های نوترونی ( لااقل انواع تاکتیکی آن ) با انواع دیگر سلاح های گرماهسته ای در این است که مخلوط گاز دتریم ـ تریتیم فقط سوخت گداختی می باشد . آن نیز به دو علت است : 80% انرژی آزاد شده واکنش گرماهسته ای دتریم ـ تریتیم، به عنوان انرژی جنبشی نوترون می باشد ، و همچنین ساده ترین واکنش های گداختی برای سوختن می باشد . این بدین معنی است کـه تنها 20% انرژی گداختی برای تولید انفجار و تابش حرارتی فراهم می شود ، که شار نوترون تولید شده شامل نوترون هـای بـسیـار نـافذ با انرژی 7/14 مگا الکترون ولت می باشد ، و اینکه انفجار شکافتی بسیار کوچکی (400 ـ 250 تن ) قادر است برای سوختن واکنش ( شروع واکنش ) استفاده شود . مقدار بیشتری سوخت دترید لیتیم میزان بزرگتری انفجار و آذرخش برای هر میزان از شار نوترون تولید می کند ، و میزان بزرگتری انفجار شکافتی برای انفجار آن مورد نیاز است . اشکال استفاده از سوخت دتریم ـ تریتیم این است که تریتیم بسیار گران است و آهنگ واپاشی اش 5/5 درصد در سال است . ترکیب بسیار پیچیده بمب های نـوترونی ( و ترکیب دتریم ـ تریتیم ) باعث می شـود کـه کلاهک هایتابش افزایش یافته از نظر ساخت و نگهداری نسبت بـه دیگر سلاح های هسته ای تاکتیکی بسیار گران باشند . برای تولید بازدهی گداختی یک کیلوتنی بـه 5/12 گرم تریتیم و 5 گرم دتریم نیاز است .

ایالات متحده سه کلاهک نوترونی را توسعه داده و تولید کرده است ، چهارمی قبل از تولید منسوخ شده است . همگی این کلاهک ها کنار گذاشته شده اند و غیر مسلح می باشند .

· کلاهک W-66 برای موشک Sprint طراحی شده بود که اولین کلاهک ER می باشد . کلاهک مذکور طی سال های 1974ـ1975 تولید شد و در آگوست 1975 بعد از اینکه تنها چند ماه در خدمت ارتش بود و هنگامی کـه سیستم مـوشک Sprint غیرفعال شـد ، کنار گـذاشته شـد ( حـدوداً 70 کلاهک از این نوع ساخته شـد ) . بازدهی آن چندین کیلوتن بـود ( 20 کیلوتن گزارش شـده است ) و احتمالاً در آن سوخت D-T استفاده شده بود .

· کلاهک W-70 مد 3 برای موشک Lance طراحی شده بود که دارای بازدهی کل در حدود یک کیلوتن می باشد که60% آن گداخت و 40% آن شکافت می باشد . این کلاهک طی سالهای 1981ـ1983 تولید شده بود و در سال 1992 کنار گذاشته شد . 380 کلاهک از این نمونه ساخته شد .

· کلاهک W-79 مد 0 برای گلوله توپ 8 اینچی طراحی شده بود که دارای بازدهی متغیر از 100 تن تا 1/1 کیلوتن است . در پایین ترین بازدهی ، سلاح شکافتی محض بود و در بالاترین بازدهی ، 800 تن آن سهم گداخت ( 73% ) و 300 تن آن سهم شکافت بود . این کلاهک طی سالهای 1981ـ 1986 تولید شد . از رده خارج کردن این نوع کلاهک از اواسط دهه 80 آغاز شد و کلاً تا سال 1992 کنار گذاشته شد . 325 کلاهک از این نوع ساخته شد .

· کلاهک W-82 مد 0 گلوله توپ 155 میلیمتری است که دارای بازدهی متغیر شبیه به W-79 می باشد . این کلاهک در اکتبر 1983 بدون اینکه تولید شود منسوخ شد .

اتحادجماهیر شوروی ، چین و فرانسه همگی در تکمیل و توسعه طرح های بمب نوترونی شناخته شده هستند و شاید آن را در ارتش خود وارد کرده باشند . در برخی گزارش ها ادعا شده است که اسراییل بمب های نوترونی تـولـیـد کـرده اسـت.


[url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/87jdbf746xt4xoqkjoxt.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_87jdbf746xt4xoqkjoxt.jpg[/img][/url] - ساموئل کهن مخترع بمب نوترونی


-------------------------------------------
منبع : سایت میلیتاری [/b]
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[b][b][b]تاریخچه تکامل بمب:
در سال 1968 کمپانی ماترای فرانسه کار طراحی نوعی بمب نفوذی بالدار را آغاز کرد. در آغاز، این کمپانی و کمپانی دورنیر آلمان پروژه مشترکی را دنبال می کردند که بعدها متوقف شد. در سال 1971 ماترا طرح ریزی و تکامل این بمب نفوذی را از سر گرفت. این بمب شامل یک سیستم ترمز ، مشابه آنهایی که توسط همین کمپانی برای انواع بمبای تأخیری رها شونده در ارتفاع کم ساخته شده اند و همچنین یک موتور راکتی برای شتاب دادن و سرعت مناسب به بمب برای نفوذ در باند می باشد. در فوریه 1973 تصمیم به تکمیل این بمب نفوذی با نام «دوراندال» گرفته شد و پس از طی برنامه های تکامل و آزمایش، از سال 1977 تولید آن به صورت سری آغاز گردید و در حال حاضر توسط نیروی هوایی چندین کشور به خدمت گرفته شده است.

خصوصیات کلی:
این بمب را می توان در ارتفاع بسیار پایین و سرعت زیاد رها کرد زیرا سیستم ترمز احتمال آسیب دیدن هواپیمای حامل بمب را کاهش می دهد. همچنین این بمب دارای انرژی ضربتی(جنبشی) بسیار است که آنرا قادر می سازد در سخت ترین سطوح و بخصوص باندهای پرواز که ممکن است از مواد سختی با ضخامت 40 سانتی متر ساخته شده باشند، نفوذ کند. برای ایجاد چنین انرژی ضربتی زیادی نه تنها می بایست وزن بمب به دلیل مقدار زیاد مواد منفجره لازم برای وارد آوردن بیشترین خسارت ، زیاد باشد بلکه با وجود سیستم ترمز و نقصان (کم شدن) سرعت برای تأمین سلامت هواپیمای حامل، بمب باید دارای سرعت ضربتی زیادی باشد. این نیازهای متقاضی همگی در محصول ماترا یعنی دوراندال فراهم آمده اند. بدین صورت که پس از اینکه از سرعت بمب کاسته و هواپیما به اندازه کافی دور شد، بمب توسط موتور راکتی خود به سرعت شتاب قابل ملاحظه ای گرفته و به باند برخورد می کند.
زاویه برخورد به سطح و شکل مخروط دماغه طوری در نظر گرفته شده که از کمانه کردن احتمالی جلوگیری شود. یک فیوز تأخیری انفجار بمب را تا نفوذ کامل در زیر باند – علی رغم فشار وارده هنگام برخورد و نفوذ – به تأخیر می اندازد. انفجار حاصله نه تنها گودالی بر روی باند ایجاد می نماید بلکه به علت بسته بودن محل انفجار شکافها و ترکهای عمیقی در محدوده وسیع انفجار ایجاد می کند، تهداد زیادی از این بمب ها را می توان از هواپیما پرتاب کرد و رد نتیجه باند را در نقاط مختلف تخریب نمود به طوری که قارد به استفاده هواپیماها برای پرواز نباشد. با این عمل هواپیماهای دشمن در داخل آشیانه های خود به دام می افتند و می توان بعداً برای انهدام آنها اقدام نمود.

[align=center][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/750px-F-111_with_Durandal%7E0.jpg[/img][/align]


تشریح جنگ افزار:
بدنه بمب نفوذی دوراندال به شکل استوانه می باشد و دارای بالکهای صلیبی در نزدیکی دم است. دماغه بمب طوری ساخته شده که مقاومت در برابر هوا را به حداقل کاهش می دهد. این بمب در مقرهایی با نقطه اتصال بطول 14 اینچ قابل حمل می باشد. طول بمب 5/2 متر قطر آن 22 سانتی متر و حداکثر وزن آن 204 کیلوگرم است که در لحظه برخورد به 165 کیلوگرم تقلیل می یابد( به علت جدا شدن چترها و مصرف سوخت بوستر). دوراندال مانند یک بمب عادی از هواپیما رها می شود و احتیاجی به انتقال اطلاعات از سوی سکوی شلیک کننده ندارد. سلسله مراحلی که از نظر سرعت، مسیر و مسلح شدن بمب صورت می گیرد با رها شدن بمب از هواپیما آغاز می شود.از دماغه تا دم بمب دوراندال به ترتیب شامل سر جنگی، مکانیزم مسلح سازی و حفاظت، بخش موتور شتاب دهنده و بالاخره قسمت چتر ترمز می باشد.

سر جنگی:
وزن سر جنگی 150 کیلوگرم(در برخی نمونه های اولیه 100 کیلوگرم) است و در پشت دماغه فیوز ضربتی قرار دارد که یک ثانیه پس از برخورد با باند، خرج اصلی را منفجر می سازد. بدنه بمب از فولاد سخت به گونه ای ساخته شده که فشار بسیار زیادی را که موقع برخورد با زمین ایجاد می شود، تحمل کند.شکل دماغه حاصل مطالعات فراوان در زمینه نفوذ اجسام در مواد خیلی سخت با زاویه حدود 30 تا 40 درجه می باشد. خرج منفجره 15 کیلویی از تی ان تی( تری نیترو تولوئن) دارای قدرت تخریبی زیادی است و این قدرت تخریبی، چون انفجار در زیر زمین و در فضای بسته انجام می گیرد به مراتب افزایش می یابد.

سایر اجزاء:
دستگاه ترتیب سنج( نمونه ساده این دستگاه در ماشینهای لباس شویی وجود دارد که یک سلسله کارها را به ترتیب انجام می دهد و معمولاً هم نیازی به تجهیزات الکترونیکی ندارد) در وهله ی اول چتر اصلی را باز می کندو پس از باز شدن چتر به طور صحیح، در مر حله بعدی سرجنگی را مسلح کرده و موتور تقویتی را روشن می کند. مراحل ذکر شده در فواصل زمانی تعیین شده از قبل انجام می گیرند و شروع عمل بمب، بلافاصله پس از رها شدن آن است.بخش بوستر از یک حفاظ فولادی استوانه ای حامل سوخت و پایه تشکیل شده است که برای مدت 45 صدم ثانیه کششی برابر 90 کیلو نیوتن ایجاد می کند. چاشنی بوستر توسط دستگاه ترتیب سنج کنترل می شود و شامل یک سیستم ایمنی است که از روشن شدن بی موقع موتور جلوگیری می کند. قسمت چترها مکانیزم رها سازی را در خود جای می دهد که به وسیله سیمهای خارجی کنترل می شود و شامل خارج کننده های چتر و چترهای ترمز است. قسمت انتهایی بمب پارچه ای می باشد و به صورت چتر کوچکی است که عمل خارج کردن چتر اصلی را به عهده دارد.محفظه متصل به بوستر موتور که جایگاه چتر است قبل از روشن شدن موتور از بمب جدا می شود.

[align=center][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/durandal-1%7E0.jpg[/img][/align]

نحوه عملکرد:
پس از رها شدن از هواپیما، ابتدا چتر پارچه ای در اثر برخورد با هوا باز شده و چتر اصلی را بیرون کشیده و باز می کند آنگاه از سرعت بمب توسط چتر کاسته می شود که این امر به دو دلیل است، نخست برای حصول اطمینان از دور شدن هواپیما به هنگام مسلح شدن سر جنگی و دوم برای ازدیاد زاویه فرود بمب روی باند. سپس موتور بمب به مدت 45 صدم ثانیه روشن شده و شتاب ناگهانی زیادی به بمب می دهد به طوری که سرعت آن را به 260 متر بر ثانیه می رساند و بمب با زاویه ای حدود 30 تا 40 درجه به سطح برخورد می کند. بمب در اثر انرژی جنبشی خود باند را سوراخ کرده و به راه خود ادامه می دهدو به زیر لایه سطحی باند راه می یابد. یک ثانیه پس از برخورد فیوز تأخیری کلاهک 15 کیلویی را منفجر می کند( در مدلهای جدیدتر فیوز آنها قابل برنامه ریزی می باشد و می تواند ساعتها پس از برخورد فعال شده و بمب را منفجر نماید) از آنجایی که کلاهک جنگی کاملا توسط زمین احاطه شده است، انفجار در فضای بسته ای رخ می دهد و در نتیجه آثار تخریبی فراوانی ایجاد می کند. در اثر انفجار نه تنها گودالی روی باند ایجاد می شود بلکه لایه های سخت اطراف گودال نیز جابجا شده و شکافهایی با لبه های نامتقارن در اطراف ایجاد می گردد که شالوده باند را خراب می کند.

انبار کردن و آماده سازی برای عمل:
دوراندال به عنوان یک تیر مرمی منفرد طراحی و برنامه ریزی شده است. این بمب در محفظه های ضد آب مخصوص نگهداری می شود که در این محفظه ها می توان آن را جابجا کرد و از طریق زمین، دریا و هوا آن را منتقل کرد. در این حالت می توان بمب را برای مدت زیادی حتی در حرارتهای بالا نگهداری کرد. زمانی که بمب برای استفاده مورد نیاز واقع شود، آن را به سادگی از محفظه خارج کرده و در مقر خود نصب می کنند. ایمنی در نگهداری و حمل و نقل این بمب با جدا کردن مکانیزم مسلح کننده کلاهک ایجاد می شود که به هنگام استفاده در مقر می توان به سادگی آن را مسلح کرد.

کارایی بمب:
کارایی بمب دوراندال از دو نقطه نظر قابل بررسی است : نخست اثر تخریبی بمب روی باند و دوم جلوگیری از انجام عملیات توسط هواپیماهای موجود در زمین و روی باند تخریب شده. اثر بمب دوراندال روی باند یک پایگاه هوایی در شرایط جنگی ساختگی توسط ارزیابهای تولید کننده و خریداران نمایش داده شده است. با پرتاب آزمایشی این بمب روی باندی با ضخامت 40 سانتی متر ، ساخته شده از مواد سخت(بتن)، گودالی به قطر 5 متر و عمق 2 متر ایجاد شد و لایه های سطحی اطراف آن تا شعاع 5/7 متر تخریب گردید. محوطه کلی تخریب شده ممکن است مساحتی بیش از 250 متر مربع را در بر گیرد. اگر نیروی کافی برای بازسازی منطقه تخریب شده به کار گرفته شود برای این کار حدود یک روز وقت لازم است. غیر از پاکسازی محوطه از سنگهای پرتاب شده( که ممکن است تا مسافتی بیش از 500 متر پرتاب شوند)، قسمتهای شکاف خورده نیز باید بریده و برداشته شوند تا عملیات اصلی بازسازی شروع شود.در تمام مدتی که باند تحت تعمیر قرار دارد استفاده از آن غیر ممکن می شود و پروازهای احتمالی از پایگاه امکان پذیر نمی باشد.کارایی حمله توسط چند هواپیمای مسلح به دوراندال بستگی به تعداد و وضعیت اصابت بمبها به باند دارد. با در نظر گرفتن ابعاد یک باند، تخریب کامل لایه های سخت باند تقریباً غیر ممکن است. به همین دلیل برای غیر قابل استفاده ساختن باند باید آن را در نقاط مختلف مورد هدف قرار داد به طوری که فاصله سالمی به طول 1000 متر با پهنای بیش از 15 متر نداشته باشد. بنابر این باید باند را بطور اریب و در امتداد دو مسیر پرواز جداگانه مورد حمله قرار داد. برای مثال باید مجموعه ای از 6 یا 8 و یا حتی 10 بمب را در امتداد هر مسیر رها کرد.احتمال غیر قابل استفاده ماندن باند نه تنها بستگی به سطح تخریب شده توسط هر بمب و زاویه حمله هواپیماهای مهاجم دارد، بلکه به دقت خلبان در هدایت هواپیما و نشانه روی نیز مربوط می باشد. بهترین نتایج حمله هنگامی است که بلافاصله پس از حمله توسط گروه اول ، تهاجم بعدی توسط گروه دوم صورت گیرد. پس از انجام چنین حمله ای باند حداقل برای مدت 24 ساعت غیر قابل استفاده می باشد. حتی اگر دشمن نیروی فراوانی برای بازسازی آن به کار گیرد. به خاطر ظرفیت زیاد تخریب دوراندال، می توان از آن بر علیه هر هدف سختی از قبیل آشیانه های هواپیما، تأسیسات بندری، راه آهن و سکوهای فرود هلی کوپتر استفاده کرد. دوراندال همانطور که ذکر شد برای اتصال به مقرها استاندارد 14 اینچی ناتو طراحی شده است. این بمب تاکنون بر روی هواپیماهای مختلفی از جمله میراژ اف 1 ، جاگوار و اف 111 امتحان شده است و توسط کلیه هواپیماهای ناتو قابل حمل و به کار گیری از 6 عدد تا 24 عدد( در اف 111) را دارد.

[align=center][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/durandal-2%7E1.jpg[/img][/align]
برخی مشخصات تکمیلی:
قیمت بمب به سال 2005 : 30230 دلار آمریکا
فاصله دو نوک بال : 3/42 سانتی متر
حداقل ارتفاع پرتاب : 200 پا (60 متر)
حداکثر سرعت هواپیمای حامل در لحظه پرتاب : 600 نات
میزان نفوذ در بتن پیش از انفجار : حداقل 40 سانتی متر
قابلیت اطمینان : 96 درصد
تعداد تولید شده تا پایان سال 2004 : 22492 تیر بمب
بوستر بمب : RP30 اسنکما
کشورهای دارنده : آمریکا، آرژانتین، ایتالیا، ترکیه و احتمالا اسراییل( خود فرانسه ندارد و از بمب قدیمی تر BAP-100 استفاده می کند!)


-----------------------------------------------------
سايت ميليتاري[/b]
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[b]

MK-82 یک بمب مشهور غیر هدایت شونده سقوط آزاد است.وزن این بمب 500 پوند که حدود 250 کیلوگرم است.معمولا این بمب توسط فیوز مکانیکی MK-904 در دماغه و M-905 در دم مجهز شده و یا اینکه به فیوز FMU-113 که یک رادار مجاورتی( حس کننده مجاورتی) است مجهز میشود که تا در فضا بترکد. سری بمب های MK-80 با نام اختصاری LDGP بمب هایی هستند که برای بمباران در عملیات هایی که انتظار شدت انفجار بیشتر می رود به کار برده میشوند و تاثیر ان هم مطلوب بود. بمب های LDGP از لحاظ طراحی آیرودینامیکی کاراییشان بسیار بالاتر برده شده بود. پوسته این بمب ها نسبتا سبک است اما در این بمب ها تقریبا 45% وزنشان قابل انفجار است!!.
در بمب های چند منظوره ممکنه است که چاشنی در دماغه و یا در دم آنها باشد. و یا اینکه در مخروط و یا باله ها باشد.
بمب MK-82 یک بمب 500 پوندی تغییر یافته است با BSU-49/B مونتاژ شده است که میتواند از ارتفاع بالا رها شود.
Ballute نوعی آیربگ است که در عقب بمب نصب میشود تا در یک سرعت بالا رد ارتفاع پایین قابلیت تحویل بمب را به ارامی بر روی هدف مهیا کند تا اجازه دهد هواپیمای جنگنده پرتاب کننده ان از معرکه دور شود. Ballute از یک پارچه نایلونی متخلخل با مقاومت بالا ساخته میشود.
تولید مجموعه بمب های MK-80 در سال 1950 آغاز شد این تولید در نیاز به پاسخ برای تولید کمتر بمب های با ایرودینامیک پایین تر بود. ساختمان تمام بمب های MK-80 مشابه به یکدیگر است. شکل این بمب ها استوانه ایی شکل است. و مجهز هستند به باله های مخروطی شکل یا کاهش دهنده هایی برای سرعتهای بالا .
بمب های بمب های ام کا 80 در طی عملیات طوفان صحرا به باله های هر جنگنده نصب شدند تا با پشتیبانی انها از مواضع خودی بر روی دشمن زمینی متجاوز ریخته شوند.
بمب های علیه اهداف متنوع مانند توپخانه ها/ کامیون ها / پناهگاه های زیرزمینی/ اسکاد ها و پایگاه های موشکی سام و پایگاه های ضد هوایی/ رادار های هشدار دهنده و ... به کار برده شد.
تعدادی از بمب ها برای استفاده ی هواپیماها بر روی ناو های هواپیما بر به کار برده شدند البته این بمب ها در برابر حرارت محافظت شدند.
به طور کلی سری بمب های MK-80 محافظت شده طوری توسعه داده شده بودند که زمان عملکرد و واکنش آنها تغییراتی بوجود آمد.

[align=center][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/mk82.jpg[/img][/align]
مشخصات:

کلاس: 500 پوند
هدایت: بالستیک ( پرتابی)
خلبان اتوماتیک: ندارد
رانش: ندارد
وزن: 241 کیلوگرم
طول: 2.21 متر
قطر:10.75 اینچ
کلاهک: 500 پوند
مواد انفجاری: 89 کیلوگرم ترتونال/مینوال II یا H6
چاشنی: متنوع است / دماغه و باله
استابلایزر: MAU-93/B, BSU49/B AIR, MK-15 Snakeye
پیمانکار: Nad Crane
قیمت: 268.5 دلار!!
حمل شونده توسط:
A-10A B-1B B-2 B-52 F-4G F-15A-E F-16A-D F-111D-F F-117A



----------------------------------------------------------
منبع:
fas.org

ترجمه: لارنس جرالدز
http://iranianairforce.mihanblog.com/post/316[/b]
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[b][b][quote]در مورد بمب کبالت چیزی میدونید[/quote]

سلام دوست من
بمب کبالت همون بمب کثیف هست که در پست های قبلی درموردش صحبت شده - البته کمی با بمب کثیف معمولی فرق داره و این بمب به نام مخوف ترین بمب جهان هم شناخته شده . در بمب کثیف معمولی، مواد رادیو اکتیو در حین واکنش هسته ای تولید نمیشوند بلکه مواد رادیو اکتیو از قبل تولید شده بطور صنعتی ، با یک انفجار معمولی در محیط پخش میشوند. که البته کبالت 60 چندان عملی نیست، چون تهیه صنعتی کبالت 60 بسیار سخت و در مقادیر ناچیز میباشد.
ولی در صورتی که یک بمب هسته ای در پوسته خارجی خودش کبالت داشته باشد، اتم های کبالت معمولی در اثر برخورد نوترون های آزاد شده تبدیل به کبالت 60 میشوند. در این حالت مقدار کبالت 60 آزاد شده در اتمسفر بسیار قابل توجه میباشد و از یک بمب اتمی با همون قدرت انفجاری احتمالاً به مراتب کشنده تر است.
علت اصلی این هست که کبالت 60 جزو معدود عناصری هست که هم رادیو اکتیویته بسیار کشنده دارد و هم نیمه عمر بسیار طولانی. 5.27 سال کافیست تا ذرات رادیو اکتیویته در هوا هزاران کیلومتر از یک مکان به یک مکان دیگر سفر کنند بدون این که در این مدت از اثر تخریبیشون کم شود.



-----------------------------------------------------------------------------------


[size=18][color=darkred]و اما بمب های هدایت شونده :[/color][/size]

[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/2%7E2.gif[/img]

بمبهای هدایت شونده در جنگ جهانى دوم براى انهدام هدفى به اندازه آشيانه هواپيما لازم بود دهها بمب سبک شليك شود. اما امروزه مى توان همين كار را با استفاده از يك بمب هدايت شونده ليزرى مانند GBU12 از يك جنگنده F-14D انجام داد.

[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/1%7E4.gif[/img]




تاكنون دو نوع بمب هوشمند وارد ميدان نبرد شده اند كه عبارتند از:
بمب هاى هدايت شونده IV/IR (چشمی/ تلویزیونی) و بمب هاى هدايت شونده ليزرى.
یک فروند بمب هدایت شونده GBU12 پرتاب شده از F-14D


[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/3%7E155.jpg[/img]
پيشرفت و توسعه ی چشمگيرى كه در زمينه ی جنگ افزارهاى هدايت شونده ليزرى صورت گرفته، باعث پيشرفت و ارتقاى دقت سلاح هاى هدايت از راه دور شده است. بمب هاى هدايت شونده ليزرى يا LGB ها (Laser Guided Bombs) از قابليت تحرك بالايى برخوردارند و سلاح هايى هستند كه به صورت سقوط آزاد فرود مى آيند و براى اين منظور به هيچ گونه ارتباط الكترونيكى درونى هواپيما احتياج ندارند.


[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/4%7E135.jpg[/img]

اين سلاح ها داراى يك سیستم داخلى هدايت نيمه فعال هستند كه انرژى ليزر را آشكار كرده و جنگ افزار را به سمت هدفى كه توسط يك منبع ليزر خارجى روشن شده رهگيرى مى كند. به طور مثال در جنگ 1991 خلیج فارس، ابتدا هواپيمايى كه ليدر نام داشت اهداف مورد نظر را با ليزر شناسايى و علامت گذارى مى كرد و سپس هواپيماهاى بمب افكن F-117 و F-14D توسط بمب هاى ليزرى، اهداف علامت گذارى شده را تخريب مى كردند. اين سیستم حتى مى تواند از يك منبع مستقر در روى زمين نیز فرمان بگيرد.
عملیات طوفان صحرا: F-117 در حال پرتاب GBU12

[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/5%7E123.jpg[/img]
[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/6%7E105.jpg[/img]

بمب GBU۱2 در زیر بال F-16

[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/7%7E89.jpg[/img]

بمب GBU24 در زیر بال F-16
[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/8%7E74.jpg[/img]
مسير پرواز LGBها به سه مرحله تقسيم مى شود: هدايت پرتاب، هدايت پرواز و هدايت نهايى. در خلال مرحله پرتاب، سلاح به مسير غيرهدايتى كه همان مسير پرواز جنگنده مادر در لحظه آزادسازى است همچنان ادامه مى دهد و همپاى جنگنده حركت مى كند.
در اين مرحله، وضعيت پروازى جنگنده نيز حائز اهميت است، چرا كه قابليت عملياتى شدن جنگ افزار LGB به سرعت جنگنده در زمان هدايت نهايى بستگى دارد. بنابراين در خلال مرحله پرتاب، سرعت هوا مى تواند ميزان قدرت عملياتى شدن جنگ افزار را تحت الشعاع خود قرار دهد. همزمان با عمل هدف يابى، مرحله گذر نيز آغاز مى شود. طى اين مرحله، سلاح سعى مى كند كه بردار سرعت خود را با راستاى خط ديد هدف ميزان نمايد.
حين مرحله نهايى، بمب هوشمند ليزرى تلاش مى كند كه هر لحظه بردار سرعتش را موافق و همسوى خط ديد قرار دهد. در لحظه اى كه اين تطبيق رخ مى دهد، انرژى ليزر بازتابش شده روى آشكارسازها، متمركز مى شود و به سنسورهای آيروديناميكى فرمان مى دهد كه مسير را تعقيب كنند تا موجب شوند سلاح به صورت يك جسم سنگین با نيروى وزنش به سمت هدف حركت و با آن برخورد كند. نمايش دهنده هاى هدف در اصل، تابشگرهاى نيمه فعالى هستند كه براى قفل شدن روى هدف به كار مى روند. گيرنده هاى بمب هدايت شونده ليزرى از آرايه اى از فوتوديودها (نيمه هادى هايى كه با دريافت نور فعال مى شوند) استفاده مى كنند تا پيام هاى مكانى هدف را پيدا كنند. اين پيام ها به حركت هاى سطحى برگردانده مى شوند تا سلاح را درست به سمت هدف سوق دهند. يك آشكارساز هوابرد مى تواند از طريق ميدان ديد وسيعى كه در اختيار دارد اطلاعات مربوط به هدايت را در اختيار خلبان قرار دهد و آن را مستقيمن روى هدف متمركز كند و سرانجام به جنگ افزار مربوطه كه در اختيار دارد، يك هدف نقطه اى را نشان دهد.
پس از اين مرحله، موشك يا بمب هوشمند ليزرى مى تواند در زمانى شليك شود كه خلبان از قفل بودن آشكارساز روى هدف اطمينان داشته و سلسله مراتب مربوط به باز شدن محفظه جنگ افزار به نحو قابل قبولى انجام شده باشد. در هر يك از اين مراحل خلبان هرگز هدف واقعى را نمى بيند و فقط نقطه اى را مشاهده مى كند كه به وسيله ليزر، نشانگر موقعيت هدف است. سامانه هاى تجسسى و نمايش دهنده ليزرى از يك روش رمزگذارى پالسى استفاده مى كنند تا مطمئن شوند كه يك پويشگر و يك نمايش دهنده ويژه در يك حالت هماهنگ با يكديگر در حال كارند. هم رمز كردن اين دو مجموعه باعث مى شود سامانه پويشگر تنها روى هدفى كه دستگاه نمايش دهنده معلوم مى كند قفل شود.
رمزگذارى پالسى بر پايه فركانس تكرار پالس (PRF) صورت مى گيرد. رمز مى تواند بسته به تجهيزات ليزرى كه در اختيار است، سه يا چهار رقمى انتخاب شود. رمزگذارى به جنگنده يا هر وسيله جنگى هوايى اين امكان را مى دهد كه به طور همزمان يك هدف چندگانه و پيچيده را هدف قرار دهد ضمن آنکه از عملیات ضدالکترونیک دشمن مصون بماند.
در اين حالت جنگ افزارهاى هدايت شونده ليزرى روى رمزهاى مختلف متمركز مى شوند. اين روش تا زمانى از اطمینان بالايى برخوردار است كه چندين هدف با موقعيت برتر نسبت به نيروهاى خودى ضرورتن بمباران شوند. اين روش همواره با هدايت واحدهاى پشتيبان مى تواند به صورت همزمان طراحى و نمايش داده شود و آخرين وضعيت آن اعلام شود. سامانه هاى ليزرى هدايت آتش عبارتند از: مسافت سنج هاى ليزرى (LRF) و نمايشگرهاى ليزرى. اين سامانه هاى ليزرى مى توانند براى انسان بسيار خطرناك تر از سامانه هاى آموزشى نظير MILES و سامانه هاى شبيه ساز ليزرى باشند كه براى دفاع در درگيرى هاى هوا به زمين استفاده مى شود.

[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/9%7E70.jpg[/img]

در نتيجه ليزرهاى هدايت آتش نياز به سنجش دارند تا در نتيجه نگاه مستقيم به پالس ها و پرتوهاى آن به عوارض دائمى همچون كورى منجر نشود. LGB يا بمب هاى هوشمند ليزرى نوشداروى تمام داستان ها و اهداف جنگى نيستند؛ بلكه به گونه اى پيشرفت كرده اند كه بازيگر انواع ديگرى از جنگ افزارهاى سقوط آزاد هستند كه در زاغه هاى مخفى نگهدارى مى شوند.

[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10%7E65.jpg[/img]

در يك ديد وسيع تر، LGB ها در هدف قرار دادن مخفيگاه ها در وضعيتى با ارتفاع متوسط از قدرت اجرايى فوق العاده اى برخوردارند، قدرت مخفى شدن سريع و اغراق آميز باعث افزايش قدرت تحرك و قابليت پروازى LGB شده است. معمولاً شليك در ارتفاع ميانى، مشكلات يافتن هدف را كاهش مى دهد و به سايت هاى طراحى هوايى يا زمينى اجازه مى دهد كه به راحتى آن را رهگيرى كنند. اگر سامانه هدايت ليزرى زودتر از موعد روشن شود يا برعكس به موقع روشن نشود، ممكن است LGB هدف را گم كند و به آن اصابت نكند.
طى عمليات، به محض روشن شدن انرژى ليزرى،LGB آن را مشاهده و در همان زمان اقدام به شليك از هواپيما يا هر وسيله حامل ديگرى مى كند و چون اين عمل زودتر از موعد مناسب صورت گرفته، لذا بمب يا هدف را گم مى كند و به آن اصابت نمى كند و يا اين كه بخشى از آن را ويران مى سازد. براى رفع اين مشكل، نمايشگر ليزرى بايد در زمانى روشن شود كه بمب به سمت هدف روانه شده و قصد ويران كردن آن را دارد. خلبان به طور يقين مى داند كه زمان مناسب براى روشن كردن سامانه ليزر چه وقت است. شگردهاى پروازى تهاجمى _ تدافعى كه از LGBهاى نوين امروزى بهره مى گيرند به خوبى كمترين مدت زمان مورد نياز براى نمايش هدف را اعلام مى كنند تا سلاح تا رسيدن به هدف و ويران كردن آن هدايت شود. دود، گردوغبار و نخاله هاى معلق در هوا مى تواند روى كاركرد سلاح هاى هدايت شونده ليزرى اثر سوء داشته باشند.


تست سنسورهای LGB توسط پرسنل زمینی
[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/11%7E56.jpg[/img]


پاشيدگى ناشى از بازتابش نور ليزر به وسيله ذرات دود مى تواند هدف هاى اشتباه را نمايش دهد. باران، برف، مه و ابرهاى رقيق نيز مى توانند استفاده موثر از سلاح هاى هدايت شونده ليزرى را تحت تاثير قرار دهند. شتاب و تهور بيش از حد خلبان نيز مى تواند كاربرد نمايشگرهاى ليزرى را محدود سازد؛ زيرا خط ديد را تحت تاثير قرار مى دهد. برفى كه زمين را مى پوشاند، نيز مى تواند روى دقت سلاح هدايت ليزرى تاثير منفى داشته باشد. مه و ابرهاى رقيق ميدان ديد كاوشگر سلاح هدايت شونده ليزرى را سد مى كنند و مى توانند باعث كاهش زمان هدايت آن شوند. در واقع اين كاهش ميدان ديد، احتمال برخورد سلاح به هدف را نيز پايين مى آورد. فناورى LGBها متشكل از سه نسل است كه هر يك از آنها به نوعى حاصل تحول يا اصلاح سازوكار هدايت هستند. نسل اول عبارت است از گروهى از بمب هاى هدايت شونده ليزرى با بال هاى ثابت، نسل دوم با بال هاى جمع شونده و نسل سوم نمايشگرهاى نيروى هوايى براى بمب هاى هدايت شونده ليزرى كلاس هزار و دو هزار پوندى هستند. واحد هدايت كننده ليزرى به بخش جلويى بمب و يك بال در قسمت عقب آن متصل شده است. هر سه نسل با نمايشگرهاى رايج در ارتش، نيروى هوايى، نيروى دريايى و زيردريايى سازگارى دارند. نسل دوم و سوم داراى برنامه گزينشى رمز پيش از پرواز هستند.
عموماً نسل سوم LGBها را بمب هدايت شونده ليزرى سطح پائين مى نامند. زيرا اين بمب به نحوى طراحى شده است كه تحت شرايط نقطه اوج نسبتاً پايين، براى ارتفاع كم و برد زياد مورد استفاده قرار گيرد. طى عمليات طوفان صحرا، بيشترين استفاده براى حمل بمب هاى هدايت شونده ليزرى و شليك آنها به سمت اهداف مهم و اصلى به عمل آمد و توانمندى جنگ افزارهاى نيروى دريايى ايالات متحده براى هدايت LGBها كاملاً مفيد و مقرون به صرفه بود، تا آنجا كه يكصد و بيست A-E6 حدود ۵ درصد از تمام توان LGB ايالات متحده را در نخستين روز از عمليات طوفان صحرا به صف و روانه منطقه عملياتى كردند.
بمب افکن A-6E

[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/12%7E52.jpg[/img]

مشخصات بمب GBU24
[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/13%7E38.jpg[/img]

ماموریت: پشتیبانی هوایی نزدیک، مقابله ی هوایی دقیق با ادوات زمینی، حمله ضد شناورهای دریایی
اهداف: ادوات زمینی متحرک، ادوات ثابت کوچک و بزرگ
محل خدمت: نیروهای دریایی و هوایی
وضعیت: عملیاتی (در سرویس)
اولین نمونهء قابل استفاده: 1983
روش هدایت پذیری: لیزری
برد: حدود 10 ناتیکال مایل
هزینه بهسازی: نامعلوم (سند محرمانهء نیروی دریایی)
کل هزینهء تولید: 138 / 729 میلیون دلار
کل هزینهء تمام شده: نامعلوم
هزینه احداث هر واحد تولید کننده بمب ها: 55 میلیون دلار
هزینه تجهیز هر یگان رزمی: نامعلوم
تعداد تحویل شده به نیروهای رزمی: 13114 فروند
استفاده کننده ها:
جنگنده های: A-6E و A-10 و F-14D و F-15 (تمامی مدلها) و F/A-18 (تمامی مدلها) و F-111
(شاید به دلیل سنگینی و حجیم بودن نوع GBU24، این بمب در اف117 مورد استفاده قرار نمی گیرد، زیرا اف117 مهمات خود را در درون محفظه های مخفی نگهداری می کند و حجیم بودن این بمب، مانعی برای نصب آن بر روی اف117 است)


------------------------------------------------------------------------------------------------
منبع:ميليتاري.بلاگفا [/b]
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[b]
جمعبندی :
بمب ها در زبان انگلیسی نیز تقریبا با همین نام "بامب" معروف هستند .

در واقع بمبها به عنوان بخشی از مهمات مخزنی تلقی میشوند که با مواد منفجره و یا میکروبی پر شده و مواد مزکور (مواد منفجره)در اثر تحریک خارجی از قبیل ضربه،حرارت،جرقه ی الکتریکی،یا موج انفجار وارد واکنش شیمیایی و تجزیه(وارد عمل)شده و در نهایت انرژی زیادی به صورت گازهای گداخته شده تولید مینماید.

گازها و انژی حاصله از تولید انها به شدت افزایش یافته و بر بدنه ی مخزن در تمام سطوح فشار وارد آورده و باعث شکافته شدن بدنه و راهیابی گازها و انرژی به بیرون می شود.

بدنه(ترکش) نیز هم زمان به قطعات کوچکتر تقسیم شده و به سرعت به محیط اطراف پرتاب میشود.

شدت پراکندگی قطعات حاصل از شکافته شدن بدنه به قطعات ریز به حدی است که همراه با صدای مهیب ،آثار تخریبی زیادی در محلی که بمب در آنجا منفجر میشود،بر جای میگذارد.

اتفاق دیگری که طی این مدت رخ میدهد این است که گازهای حاصله از انفجار به هوای محیط اطراف فشار آورده و باعث تکان شدید و حرکت آن به سمت بیرون میگردد.

این پدیده که به موج انفجار معروف است با صدای زیادی همراه میباشد.

امروزه انواع مختلفی از بمبها با کاربردهای متنوع توسط کشورها و شرکتهای مختلف تولید شده و میشود و بر مبنای اهداف مورد نظر تقسیم بندی میشود.

*تقسیم بندی بمبها از نظر نوع و هدفهای طراحی:

1-بمبهای چند منظوره و ترکشی(general purpose) 2-بمبهای خوشه ای 3- بمبهای اتش زا

4-بمبهای شیمیایی 5- بمبهای منور 6-بمبهای هدایت شونده(لیزری و هوشمند)

*تقسیم بندی بمبها از نظر مصرف:

1-بمب ضد پرسنلanti personnel 2-بمب ضد تانک و زره anti armor 3-بمب ضد تاسیسات

4- بمب ضد کشتیanti ship 5-بمب ضد هوا پیما anti air filed 6- بمب ضد باند anti band

7- بمب آتش زا 8- بمب نفوذی 9-بمب آموزشی 10-بمب تمرینی

11- بمب گرافیت یا بمب ضد تاسیسات برق

*تقسیم بندی از نظر شکل آیرو دینامیکی:

1- بمب آیرو دینامیک 2- بمب فاقد شکل آیرو دینامیک

*تقسیم بندی از نظر تعداد بمبهای آزاد شونده:

1-بمب منفرد 2-بمب خوشه ای

*تقسیم بندی از نظر سقوط:

1-سقوط آزاد 2- کند شونده

*تقسیم بندی از نظر هدایت:

1- بمبهای فاقد هدایت 2- بمبهای با هدایت لیزری 3- بمبهای هوشمند 4- بمب های پرنده(بمب v1 آلمانی)

*تقسیم بندی از نظر انفجار:

1- بمب های انفجاری 2- بمب های تر کشی 3- بمب های هوا سوخت

*تقسیم بندی از نظر خرج:

1- بمب معمولی که مواد منفجره ی شدید (HE)خرج انفجاری آن را تشکیل میدهد

2- بمب میکروبی که به جای خرج انفجاری ،مواد بیولوژکی مخرب در انها قرار داده شده.

3- بمب هسته ای 4- بمب گرانیتی –

5-بمب پالس الکتیریکی (EMP) یا بمب صاعقه ی الکتریکی



[size=18][color=olive]* پایان *[/color][/size]

--------------------------------------------------------------------------------------

میلیتاری [/b]
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
واقعا مقاله جالبي بود . ممنون شهرزاد !

فقط من سوالي از شما دارم . ايا رهكار مقابله با بانكر باستر داريم ؟ يعني راهي هست كه سيستمهاي اتمي مون رو از دست اين نوع بمب ها در امان نگه داره ؟

نفوذ در 6 متر بتون ديگه اگه تبليغات نداشته باشه فكر كنم هيچ راه حلي براي ما باقي نميگذاره . درسته ؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]واقعا مقاله جالبي بود . ممنون شهرزاد !

فقط من سوالي از شما دارم . ايا رهكار مقابله با بانكر باستر داريم ؟ يعني راهي هست كه سيستمهاي اتمي مون رو از دست اين نوع بمب ها در امان نگه داره ؟

نفوذ در 6 متر بتون ديگه اگه تبليغات نداشته باشه فكر كنم هيچ راه حلي براي ما باقي نميگذاره . درسته ؟[/quote]

ببخشید بجز بوشهر و... هیچکس نمیدونه بقیه سیستمهای اتمیمون کجان.ممکنه هر جایی باشن نه؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ببخشیدمن یه سوال دارم ایاانفجاراتمی به خدمه تانکهاصدمه نمیزنن؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

مواد منفجره ترموباریک

با توجه به نبود تاپیک مجزا مطلب رو اینجا میفرستم

 

در دو دهه اخیر، استفاده و توسعه مواد منفجره ترموباریک (TBX) به طرز چشمگیري افزایش یافته است. TBXهاي کارآمد، حاوي اکسیدکننده نبوده یا محتوي اکسیژن آنها بسیار کمتر از حد متعارف میباشد. لذا براي اشتعال یا احتراق سوخت، که معمولاً یک سوخت فلزي مانند آلومینیوم است، از  اکسیژن هوا به عنوان اکسنده استفاده میکنند و منجر به ایجاد خلأ در محیط اطراف میگردند. همچنین واکنشهاي مربوط به این اجزاء در یک مرحله بعد از انفجار مواد منفجره اصلی (معروف به پس سوزش ) در ترکیب رخ میدهد و منجر به بزرگتر شدن کره آتش ، ایجاد حرارت بالا، افزایش تناوب زمانی انفجار و زمان اعمال موج شوك به هدف میگردد و کارایی انهدام را تا حد قابل ملاحظه اي افزایش میدهد. براي شروع واکنش احتراق فلز، بایستی دماي آن به دماي فعالسازي رسانده شود، لذا استفاده از مواد منفجره میتواند این نیاز را برطرف نماید. با توجه به خصوصیات مذکور، از ترموباریکها به عنوان مهمات فشار و حرارت  و بمبهاي خلأ  نیز یاد میشود.

با توجه به مشابهت مکانیزم عملکردي مواد منفجره ترموباریک و هوا سوخت، امروزه به FAE هاي بسیار کارآمدي که فشار و حرارت انفجار آنها بسیار بالاست نیز به عنوان ترموباریک اطلاق میشود.

مواد ترموباریک امروزي در مقایسه با سوختهاي FAE  داراي اثرات ضربهاي بالاتري هستند اما میزان خلأ ایجاد شده از آنها کمتر است. این امر با استفاده از یک ماده منفجره  قوي در ترکیب و بکارگیري سوختهاي فلزي و اجزاي پلیمري کارآمد متنوع قابل حصول میباشد. از طرف دیگر، کاهش جزء منفجره TBX  ها و استفاده از اجزاي غیرحساسی مانند فلز آلومینیوم و پلیمرها در ترکیب، منجر به افزایش چشمگیر ایمنی ترموباریکهاي جامد و برآورده سازي استانداردهاي مربوط به مهمات غیرحساس میگردد و یک ویژگی ممتاز دیگر به این مواد میبخشد.

انفجار مهمات ترموباریک در سه مرحله اتفاق میافتد. در ابتدا، انفجار یک خرج بوستر کوچک از ماده منفجرهاي مانند ترکیب CH-6 گرماي لازم براي شروع یک انفجار بی هوازي که یک واکنش اکسایش- کاهش است را فراهم می آورد. در این واکنشها، انتقالات الکترونی بین واکنشگرها صورت میگیرد. یک واکنش غیرهوازي به اکسیژن نیازي ندارد و در مدت زمان میکروثانیه اي که اتفاق میافتد منجر به ایجاد فشار بسیار بالا در یک ناحیه کوچک میشود و این امکان بوجود می آید تا مهمات به زره نفوذ نماید. در حین انجام این واکنش، ذرات فلزي (مانند آلومینیوم) نیز حرارت دیده و زمانی که دماي آنها به 677  رسید، دچار یک واکنش شیمیایی با بخار آب،  مونوکسید کربن و دي اکسید کربن اطراف خود میشوند. پراکندگی توزیع اندازه هاي ذرات آلومینیوم در این زمینه مطلوبتر میباشد زیرا اجازه میدهد تا واکنشهاي چندگانه و پشت سرهم صورت گیرد. اگر اندازه ذرات آلومینیوم برابر باشند همه آنها در یک زمان مشتعل شده و سرعت انجام واکنش بسیار سریعتر خواهد شد. این افزایش سرعت واکنش، منجر به متوقف شدن فرایند انفجار تا این مرحله میگردد و اثرات تخریبی حداکثر نخواهد بودمحفظه اولیه واکنشگرها، سرعت انبساط محصولات را کند میکند و قسمتی از انرژي صرف به جلو راندن ذرات میگردد. این کاهش در سرعت انبساط کمک میکند تا ذرات آلومینیومی بیشتر داغ شوند.در مرحله دوم، انفجار غیرهوازي مرحله دوم که صدها میکروثانیه طول میکشد، از احتراق سوختهاي با اندازه ذرات بزرگ که در مرحله اول انفجار واکنش نداده اند، بوقوع میپیوندد. هیدروژن بوجود آمده از واکنش بخار آب و آلومینیوم، کربن ایجاد شده از واکنشهاي
مونوکسید و دي اکسید کربن با آلومینیوم و باقیمانده ذرات آلومینیوم، مرحله دوم واکنش انفجاري را به پیش میبرند. زمانی که محصولات  منبسط شدند یک "کره آتش" ایجاد شده و یک موج فشاري واسطه فوران میکند که قابلیت شکستن دیوارها و زاغه ها را دارد. قسمت نهایی انفجار، احتراق گونه هاي غنی از سوخت می باشد که تنها در محیطهاي بسته اتفاق میافتد و به عنوان یک واکنش هوازي در نظر گرفته میشود.

 

پی نوشت:

چرا تمام مطالب فنی مربوط به سال ها قبل هست؟

 

منبع:

مجله تحقیق و توسعه مواد پرانرژی

 

  • Upvote 4

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

کاهش وزن سر جنگی موشک

 

با استفاده از  ترکیب فلز اورانیوم و بور در ترکیبات انفجاري، میتوان علاوه بر کاهش 25 درصدي وزن سرجنگی نسبت به مواد منفجره متعارف، به قابلیت بلست بالاتري نیز دست یافت. این نوع مواد منفجره داراي کاربردهاي نظامی از جمله: استفاده در موشکهاي تاکتیکی یا راهبردي کروز، اژدرها و مهمات توپخانه اي با حجم محدود، بر علیه اهدافی مانند سازههاي موجود در عمق و در سطح زمین، ماهواره ها و سازه هاي زیرآبی نظیر زیردریایی ها و کشتی ها می باشند.

 

منبع:

مجله تحقیق و توسعه مواد پرانرژی

  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.