امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

گسترش ادعاهای واهی و غیر قانونی و فعالیت های ضد ایرانی امارات متحده عربی و اتحادیه نمایشی عرب , شورای همکاری خلیج فارس ( که نام جعلی شورای کشورهای عربی خلیج به خود داده اند ) در خصوص جزایر سه گانه , نام تاریخی خلیج فارس و توجه به وقایع خطرناک و سرنوشت ساز منطقه ای و بین المللی در ماه های اخیر , موجب تجاوز و تعدی به یکی دیگر از خطوط قرمز ملت ایران شده است و بررسی اجمالی مساله جزایر ایرانی خلیج فارس را ضروری ساخته است . از سوی دیگر چشم طمع بیگانگان به این منطقه غنی و استراتژیک ایرانی که به "نخستین منبع انرژی جهان" مشهور است موجب گشته است که استعمار انگلیس و آمریکا در صدد برآیند تا با تحریک اعراب بدوی منطقه به تغییر نام آن به خلیج عرب اقدام نمایند تا در طی چند سال آیند از نفوذ ایران در این منطقه همیشه ایرانی بکاهند . با عملی سازی این طرح استعماری و متجاوزانه کشورهای سودجو به راحتی پایگاه های خود را در منطقه مستحکم تر می نمایند و از منابع جهانی ایران بهره میبرند . بدون تردید ملت ایران با آشنایی نسب به حقوق تاریخی و منافع ملی خود در این برهه ی سرنوشت ساز وظایف و مسئولیت های خود را در پیشگاه تاریخ به انجام خواهد رسانید و این فتنه های زننده را ناکام خواهد گذاشت . بر طبق قوانین بین المللی , ایران تا چند دهه پیش که بحرین را در اختیار داشت بر 85% از دریای پارس (خلیج فارس) تسلط داشت . کنترل بر دریای مکران یا اریتره ( عمان ) و شمال اقیانوس هند نیز در طول تاریخ در اختیار ایران بوده است و امروزه این امر برای کشورهای فتنه انگیز و سودجوی جهان گران آمده است . پس از اشتباه فاحش محمدرضا شاه پهلوی پیرامون واگذاری مجمع الجزیره بحرین امروزه نیز شاهد توطئه های جدیدی برای جزایر سه گانه و مالکیت ایران بر خلیج فارس و حتی نام این دریا هستیم . بدون شک بحرین اگر واگذار نشده بود اعراب و انگلیسی ها به خود این اجازه را نمی دادند که وارد خطوط ملی و قانونی ایران شوند . در دوره نخست وزیری هویدا پس از یک جنجال بین المللی از سوی کشور استعمارگر و متجاوز انلگستان برای مالکیت تاریخی ایران بر بحرین , شاه ایران مجبور به پذیرفتن رفراندوم از سوی سازمان ملل در بحرین شد . با توجه به تسلط کامل انگلستان و آمریکا بر سازمان ملل , این رفراندوم نیز با جعل و فریب اجرا شد و نتیجه رفراندوم به نفع انگلستان جهت تجزیه بحرین از ایران اعلام شد . بحرین دریای مروارید و نفت خلیج فارس امروزه عروسکی در دست آمریکا و انگلستان شده است و ثروت های کلان این منطقه ایرانی نیز به یغما می رود و حتی دولت پادشاهی آن گستاخانه اقدام به تاسیس دانشگاهی جعلی به نام الخ-ل-ی-ج ال-ع-ر-ب-ی نموده است . همچنین با واگذاری بحرین مالکیت ایران بر دریای پارس کاهش چشم گیری پیدا نمود و اگر روزی جزایر سه گانه و یا حتی فقط جزیره سوق الجیشی ابوموسی به اشغال امارات در آید ایران دیگر هیچ حرفی برای گفتن در نخستین منبع انرژی جهان نخواهد داشت . پس بایستی با دقت و تمرکز ملی مانع هرگونه مذاکره ای و دست درازی پیرامون این حقوق ملی خود شویم . بر همگان آشکار است که متاسفانه دولت ایران به دلیل حجم بالای مبادلات اقتصادی با امارات در مقابل یاوه گویی های آنان ملایمت به خرج داده است و به سخنان مقامات پان عربیسم آن کشور ساختگی ( توسط استعمار انگلستان ) پاسخی جدی نمی دهد . از سوی دیگر امارات که از پشتوانه کامل آمریکا و انگلستان برخوردار است و تصمیم گیری نهایی را از کشورهای غربی دریافت میکند , از این وابستگی اقتصادی که ایران به دلیل تحریم های غرب به امارات پیدا کرده است سواستفاده میکند و ماهیت تاریخی ملت عرب را بار دیگر آشکار می کند . به همین روی این قضیه نرمش سیاسی ایران بایستی فقط تا زمانی ادامه داشته باشد که تمامیت ارضی کشور به خطر نیافتد و اگر روزی این ادعای واهی رنگ حقوقی به خود بگیرد ایران بایستی با تمام جدیت مانع از تکرار چنین توهماتی شود . در شرایط کنونی که ما متاسفانه سیاست نرمش سیاسی را پیش گرفته ایم دولت میتواند با میدان دادن به نیروهای ناسیونالزیم ایرانی پاسخی تاریخی به اعراب بدهد . زیرا فقط نیروهای ملی داخل ایران میتوانند پاسخی تاریخی و ابدی به این شیخک نشینهای بی حاصل حوزه خلیج فارس بدهند و نه نیازی به دولت و نه نیازی به ارتش است . الف ــ مشخصات جغرافیایی و موقعیت جزایر سه گانه ایرانی تنگه هرمز به طول ۱۸۵ کیلومتر و عرض ۵۶ تا ۱۸۰ کیلومتر و ژرفای پیشینه ۱۱۵ متر به عنوان آب راه باریک خلیج فارس را از طریق دریای مکران (دریای عمان) به اقیانوس هند و خطوط کشتیرانی بین المللی پیوند می دهند . ایران بر تعدادی از جزایر مهم و استراتژیک در تنگه هرمز و دهانه خلیج فارس مالکیت دارد. اگرچه هر یک از جزایر ایرانی خلیج فارس از اهمیتی ویژه برخوردارند ولی جزایر لارک – قشم – هنگام , ابوموسی , تنب بزرگ و تنب کوچک که در فاصله های نزدیک به یکدیگر قرار گرفته اند قوس دفاعی ایران برای صیانت از مرزهای آبی و خاکی کشور ایران زمین را تشکیل می دهند . جزیره ابوموسی با وسعت ۱۲ کیلومتر مربع در ۷۵ کیلومتری جنوب شرقی بندر لنگه و ۵۷ کیلومتری شرق جزیره سیری واقع است. نفت ابوموسی به حوزه مبارک در بخش دریایی جزیره محدود می شود که از بهترین نوع و کیفیت در خلیج فارس برخوردار است. تنب بزرگ با مساحت ۱۱ کیلومتر مربع در ۳۱ کیلومتری جنوب غربی جزیره قشم و در بخش شمالی خط منصف خلیج فارس قرار دارد و حداقل فاصله آن از کرانه های راس الخیمه بیش از ۷۰ کیلومتر می باشد. جزیره تنب کوچک هم با وسعت ۲ کیلومتر مربع در ۸۹/۱۳ کیلومتری غرب تنب بزرگ و در ۴۵ کیلومتری جنوب بندر لنگه واقع شده و از دیدگاه استراتژیک به عنوان یک نقطه ارتباطی و پشتوانه برای تنب بزرگ اهمیت دارد . این سه جزیره دارای اهمیت فوق العاده استراتژیکی هستند که مختصرا به آن خواهیم پرداخت: ب: پیشینه تاریخی حاکمیت ایران بر جزایر سه گانه بررسی های تاریخی انجام شده بیانگر آن است که در هزاره دوم قبل از میلاد این سه جزیره همانند سایر جزیره جزایر دریای پارس توسط ایرانیان اداره می شده و جزو قلمرو حکومت های ایرانی بوده است. در دودان اسلامی نیز این جزایر همواره جزو قلمرو ایالت های جنوبی ایران از جمله فارس بوده اند با ورود پرتغالی ها به دریای پارس این ۳ جزیره به اشغال آنها در آمد که در روزگار شاه عباس صفوی توسط نیروهای ایرانی آزاد گردید . نادرشاه افشار و کریم خان زند به این جزایر اعمال حاکمیت کامل نموده اند و در روزگار سلطنت فتعلی شاه قاجار نیز جزایر دریای پارس مانند کیش – بحرین – ابوموسی , هندورابی , تنب بزرگ , کوچک و فارور جزو ایالت های فارس محسوب می شدند. در سال ۱۲۶۳ هجری قمری نیز کرانه ها و جزایر خلیج فارس از جمله جزیره ابوموسی بخشی از ایالت بنادر خلیج فارس محسوب می شد. بررسی دقیق اسناد و کتب تاریخی بر مالکیت و حاکمیت تاریخی ایران بر جزایر سه گانه تردید باقی نمی گذارد. ج بررسی وضعیت جزایر از دیدگاه حقوقی اگرچه در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم میلادی دولت استعماری بریتانیا تعدادی از جزایر ایرانی شامل قشم – هنگام – لارک – ابوموسی , سیری , تنب بزرگ و کوچک را مستقیما به نام حامیت ادعایی و واهی قبایل و امارات عربی تحت الحمایه خود اشغال کرد اما ۲۳ نقشه رسمی و نیمه رسمی از دولت بریتانیا و از جمله یک نقشه رسمی وزارت جنگ بریتانیا مورخ ۱۸۸۶ و به ابعاد ۱۶ متر مربع که در سال ۱۸۸۸ توسط وزیر مختار انگلیس به ناصرالدین شاه تقدیم شده که مالکیت و حاکمیت ایران را بر این جزایر رسما تایید کرده است. در سال ۱۸۹۴ وزارت امور خارجه ایران در واکنش به تجدید ادعاهای بریتانیا نسبت به جزایر ابوموسی و سیری شرح مفصل و مستندی درباره حاکمیت ایران بر این جزایر فهرست حاکمان ایرانی آنها شیوه اداره و جمع آوری مالیات آنها را در نامه ای مستند جمع آوری کرد که این نامه پی گیری این ادعا را از سوی بریتانیا تا پایان سده نوزدهم متوقف کرد. در سال های آغازین سده بیستم و هم زمان با تلاش های دولت روسیه برای نفوذ و راه یابی به خلیج فارس وزارت خارج بریتانیا تصمیم گرفت که جزایر استراتژیک دهانه هرمز را به تصرف خود در آورد و این تصمیم در ۱۴ ژوئیه ۱۹۰۲ به کارگزاری بریتانیا در هندوستان و خلیج فارس ابلاغ شد. در حالی که جزایر قشم , هنگام , لارک در اشغال بریتانیا بودند عوامل استعمار جزایر ابوموسی تنب بزرگ و سیری را در سال ۱۹۰۳ به نام شیخ شارجه اشغال کردند و پرچم شیخ را در سال ۱۹۰۸ در تنب کوچک افراشتند. انگلستان بزرگترین حمایت کننده متجاوزان عرب در طول تاریخ معاصر بوده است . در سال ۱۹۰۴ میلادی مدیر گمرکات جنوب ایران که پرچم غیر قانونی شیخ شارجه را در جزایر ابوموسی و سیری دید , دستور پایین آوردن آن و افراشتن پرچم ایران را داد و دو تفنگچی را مامور حفاظت از آن کرد. پس از مدتی دولت بریتانیا بار دیگر دستور پایین آوردن پرچم ایران را داد. این کنش و واکنش ها باعث شد که دو طرف توافق کنند تا تعیین تکلیف مالکیت این جزایر هیچ پرچمی را در آنجا برافراشته نگردد اگرچه بعدها این توافق توسط بریتانیا استعمارگر نقض شد. رفت و آمد شیوخ تحت الحمایه بریتانیا در جنوب خلیج فارس به این جزایر و بهره برداری از آنها و هم چنین گسترش بازرگانی قاچاق و غیر قانونی در جزایر کرانه های خلیج فارس باعث شد که اداره گمرکات و دولت ایران در سال ۱۹۲۷ اقدامات جدی را برای کنترل بازرگانی قاچاق اعراب آغاز کند و در سال ۱۹۲۸ آماده ارجاع اختلافات سرزمینی تاریخی خود با بریتانیا به جامعه ملل شد که در آن سال ها به نتیجه ای نرسید. در اواخر سال ۱۹۳۴ پس از دیدار فرماندار بندر عباس و مقامات رسمی محلی از جزیره تنب بزرگ و توافق با حاکم راس الخیمه شیخ راس الخیمه پرچم خود را در این جیزه فرو کشید و موافقت کرد که پرچم ایران به جای آن افراشته شود که پس از چندی دخالت و تهدید دولت بریتانیا دوباره وضعیت به حالت اول بازگشت. اقدامات ایران در سال های ۱۹۴۸ و ۱۹۴۹ نیز با تهدیدات و دخالت مستقیم دولت و نیروی دریایی بریتانیا به نتیجه ای نرسید. در سال ۱۹۵۳ و در زمان نخست ویزری دکتر مصدق یک رزمناو ایرانی گروهی را برای تحقیقات محلی در جزیره ابوموسی پیاده کرد. در سال ۱۹۶۱ (دوران نخست وزیری دکتر امینی) همین اقدام در مورد جزیره تنب بزرگ تکرار شد. در سال ۱۹۶۲ (زمان نخست وزیری اسدالله علم) دولت ایران توانست با یک اقدام قاطع و قانونی جزیره سیری را از بریتانیا و شیوخ تحت الحمایه اش در شارجه پس بگیرد. در ژانویه ۱۹۶۸ دولت بریتانیا اعلام کرد که قصد دارد نیروهایش را تا پایان سال ۱۹۷۱ از منطقه خلیج فارس خارج کند. در این هنگام دولت ایران دست به تلاش های دیپلماتیک گسترده ای زد و اقدامات هماهنگ وزارت خارجه محمد رضا شاه پهلوی و دولت ایران سبب شد که طبق تفاهم نامه نوامبر ۱۹۷۱ لندن مالکیت مشترک ایران و شارجه را در مورد جزیره ابوموسی تحت حاکمیت دولت ایران به امضای دو طرف رسید و دو جزیره تنب بزرگ و کوچک هم بدون گفتگو و مبادله سند به ایران بازگردانیده شد. این قرارداد حاکمیت کامل و حفظ امنیت ایران را متذکر شده است و در عین حال بر حضور مشترک ایرانی ها و و اماراتی ها در این جزیه در یک زندگی آرام و مشترک اشاره می کرد. در روز ۳۰ نوامبر ۱۹۷۱ پرچم سه رنگ شیر و خورشید نشان ایران بر فراز بلندی های جزایر تنب و ابوموسی به اهتراز در آمد و پس از هشتاد سال عملا به سلطه غاصبانه و ظالمانه استعمار انگلیس بر این جزایر همیشه ایرانی پایان داده شد. بعد از این رویداد مهم و تاریخی شکایت کشورهای عربی تندرو ( پانعربیسم ) به شورای امنیت سازمان ملل هم به نتیجه ای نرسید و تا اکتبر ۱۹۹۲ هیچ ادعایی نسبت به جزایر تنب و ابوموسی از سوی هیچ کشوری مطرح نشد , اما در آن سال و چندماه پیش از عملیات نظامی آمریکا بر ضد عراق (جنگ اول خلیج فارس) امارات متحده عربی طی عرض حالی به سازمان ملل متحد ادعای مالکیت بر این جزایر را مجددا پیش کشید. بهانه این اتهامات واهی جلوگیری مقامات ایرانی در ابوموسی از ورود اتباع بیگانه و مشکوک به این جزایر بود. همزمان با این ادعای امارات متحده عربی , اتحادیه عرب , شورای همکاری خلیج فارس , محافل دانشگاهی عرب در لندن , اتحادیه اروپا و بعضی محافل انگلیسی و فراماسون بین المللی نیز این ادعا را در اشکال مختلف مورد تایید و حمایت قراردادند اگرچه در بخشی دیگر به بررسی این ادعای واهی خواهیم پرداخت اما لازم به ذکر است به علت عدم برخورد جدی با این متجاوزین تاریخی ملت ایران - امروز این ادعاها وارد مراحل خطرناک تری شده اند که جرات و جسارت امارات متحده عربی در توفیق لنج ها و قایق های ایرانی و تیراندازی به سوی آنها نشانه ای از ژرفای این فاجعه می باشد. اگر نظری بر این ارگان ها و گروه های بزرگ انداخته شود به سادگی متوجه می شویم – این گروه ها هماناهایی هستند که نام هزاران ساله و قانونی خلیج فارس را به خلیج عربی تغییر دادند و همگی ( منجمله انگلستان , اتحادیه عرب , کنفرانس اسلامی – اتحادیه عرب و . . . ) نیز بر عربی بودن خلیج همیشه فارس تاکید کردند . همین افراد نیز امروز دوباره ادعای واهی مالکیت بر این جزایر را تکرار کرده اند . د ــ اهمیت ژئوپولوتیک جزایر ایرانی 1. بر طبق کنوانسیون حقوق دریاها خط مبدا مناطق دریای جنوب ایران از دماغه فاو شروع شده و به بندر گواتر در کرانه دریای مکران (دریای عمان) ختم می شود. با توجه به محدوده ۱۲ مایلی از کرانه های دریاها که محدوده ی آب های سرزمینی شمرده می شود آب های واقع بین جزایر متعلق به ایران که فاصله آنها از یکدیگر از دو برابر ۱۲ مایل دریای (۲۴ مایل) تجاوز نکند آب های داخلی کشور محسوب می شود. به این ترتیب تمامی محدوده آبی بین جزیره های قشم , لارک , هرمز , هنگام و لاوان با خط ساحلی کشور جزو آب های داخلی ایران محسوب شده و در اسناد سازمان ملل نیز ضبط گردیده است. بدین ترتیب حدود سرزمینی ایران در غرب تنگه ی هرمز تا ۱۲ مایلی جنوب خط جذری جنوب جزیره ابوموسی تنب بزرگ و سیری کشیده می شود. مخدوش شدن حاکمیت ایران بر جزیره ابوموسی هم باعث گسستگی آب های بین سرزمین ما محسوب می شود و هم حاکمیت قانونی و تاریخی ایران بر ۱۲ مایل شمالی آب های این جزیره نیز مخدوش می گردد و بدین ترتیب ایران تسلط کامل خود بر تنگه مهم و استراتژیک هرمز را از دست می دهد. 2. به موجب قانون عبور ترانزیتی از آب ها و تنگه ها خطوط تفکیکی تردد دریایی با در نظر گرفتن عوامل مختلف و به منظور تامین امنیت دریانوردی و کاهش ضایعات ناشی از تصادم و برخورد کشتی ها با یکدیگر برای کشتی های ماهیگیری – تجاری – جنگی , نفت کش ها و غیره در تنگه هرمز و خلیج فارس تعیین شده است بر طبق این طرح مسیر شمالی ورود کشتی ها از دریای عمان به خلیج فارس در شمال جزایر تنب و ابوموسی در آب های سرزمین ایران قرار دارد بدین ترتیب با مخدوش شدن حاکمیت ایران بر جزیره ابوموسی ایران امتیاز تسلط بر مسیر تردد بین المللی کشتی ها را از دست خواهد داد و سپس انگلستان و آمریکا غیر رسمی بر این منطقه حساس و مملو از انرژی جهان دست پیدا خواهد کرد . 3. ترسیم یک خط فرضی میان ۶ جزیره هرمز – لارک – قشم , هنگام , تنب بزرگ و ابوموسی نشان دهنده وجود یک زنجیر (خط قوسی) دفاعی استراتژیک در تنگه هرمز به مثابه حریم امنیتی ایران در این منطقه می باشد که جزایر ابوموسی و تنب بزرگ حلقه های پر اهمیت این زنجیره محسوب می شوند. اهمیت استراتژیک جزایر سه گانه ایرانی به موارد فوق محدود نمی شود و هرگونه انفعال نسبت به این وضعیت و ادعاها بر این جزایر تجاوز آشکار به حقوق ملت ایران و گناهی نابخشوده است. همانگونه که تا تاریخ پابرجا باشد و ایران زنده باشد , قراردادهای ننگین ترکمانچای و گلستان در زمان قاجار – واگذاری بحرین در دوره محمد رضا شاه – توافق نامه 1919 در زمان حال برای مخدوش شدن سهم 50% ایران بر دریای مازندران ( خزر ) نیز در زبانها و کتابها آورده شده است و ملت ایران هرگز این فجایع ملی را نخواهند بخشید . ه ــ حاکمیت ایران بر جزایر خلیج فارس و ادعاهای واهی امارات متحده عربی 1. در حالی که امارات متحده عربی , ادعای مالکیت بر جزایر ایرانی را مطرح می کند قابل توجه است که شیخ نشین های تشکیل دهنده امارات متحده عربی پیش از سده نوزدهم میلادی وجود نداشته اند. شیخ نشین راس الخیمه حتی در آغاز سده بیستم میلادی وجود نداشته اند که بتواند ادعای داشتن سرزمین ها و دریاها را مطرح کنند . شیوخ آنها روسای قبایل نسبتا بزرگ بودند که بعد سرزمین حکومت آنها در دهه ۱۹۶۰ از سوی بریتانیا به رسمیت شناخته شد و تا آن تاریخ اقتدار شیوخ تنها بر افراد قبیله واقعیت پیدا می کرد و نه بر سرزمین ها لازم به ذکر است که بهانه بریتانیا برای ورود به خلیج فارس در اوایل قرن نوزدهم این بود که می خواهد جلوی دست اندازی های همین قبایل که انها را دزدان دریایی بی بهره از موجدیت سیاسی و سرزمینی نام نهاده بود بگیرد. به تدریج و با اتخاذ سیاسی های جدید استعماری حکومت روسای قبایل توسط انگلستان به رسمیت شناخته شد و این بار امارات متحده عربی تحت الحمایه بریتانیا ها شدند. از اواسط قرن بیستم این امارات به صورت کشورهای عربی با مرزهای مجعول و ساختگی توسط استعمار انگلستان به رسمیت شناخته شد که آخرین آنها امارات متحده عربی بود که بعد از خروج انگلیسی ها از خلیج فارس در دهه هفتاد میلادی به صورت آخرین میراث استعمارگران در منطقه شکل گرفت. 2. طبق این اصل در روابط بین الملل که:lol:(قرارداد میان دو دولت حق و مسئولیتی برای کشور ثالث ایجاد نمی کند)) تفاهم نامه ۱۹۷۱ ایران و شارجه در مورد جزیه ابوموسی نیز سندی رسمی است که به هیچ دولت یا نهاد دیگر اجازه دخالت در این مورد را نمی دهد. دو جزیه تنب بزرگ و کوچک هم براساس توافق غیرمکتوب با بریتانیا به ایران بازگردانده شده اند چرا که از نظر دولت وقت ایران هرگونه توافق مکتوب ممکن بود در مورد حاکمیت و مالکیت مطلق ایران بر این دو جزیره جای تردید باقی بگذارد و همه موارد فوق مورد تایید دولت وقت بریتانیا بوده است. لازم به ذکر است شورای همکاری خلیج فارس و اتحادیه عرب که با بیانیه ها و اقدامات غیر قانونی به ادعاهای واهی امارات دامن می زنند در زمان انعقاد تفاهم نامه ایران و شارجه (۱۹۷۱) هنوز وجود خارجی نداشته اند و اتخاذ مواضع خصمانه و غیر مسئولانه که ناشی از ماهیت ضد ایرانی و فلسفه وجودی قومی و متعصبانه پان عربیستی آنها می باشد به منزله دخالت آشکار در مورد امور داخلی ایران است. همین گروه های تندرو فاشیستی عرب امروزه با راه اندازی گروهکی تروریستی در خوزستان به نام الاهوازی مشغول به عملیات تروریستی بر ضد هم مینهنان خوزستانی ما هستند . لازم به ذکر است که عمروموسی دبیر کل مصری تبار اتحادیه عرب و العطیه دبیر کل قطری تبار شورای همکاری خلیج فارس در موراد متعدد گرایش های تند پان عربیستی و ضد ایرانی خود را نشان داده اند که نمونه آن استفاده از نام موهن خلیج عربی به جای خلیج همیشه فارس در نشست وزرای خارجه کشورهای عضو سازمان کنفرانس اسلامی در تهران و در حضور مسئولان حاکمیت جمهوری اسلامی بود که البته متاسفانه با کوچک ترین واکنشی از جانب آنان روبرو نشدند. 3. وجود کتب نقشه ها و اسناد جغرافیای فراوان در دوران پیش از اسلام و دوران اسلامی هم چنین نقشه های رسمی و نیمه رسمی سده های ۱۸ و ۱۹ که بسیاری از آنها توسط دریانوردی و دولت بریتانیا تهیه شده اند همگی گواهی بر تعلق این جزایر به ملت ایران دارند. نام های ایرانی جزایر خلیج فارس از جمله تنب و ابوموسی (بوموسی بوموف گپ سبزو) نشانی دیگر از ماهیت ایرانی این جزایر دارند. 4. خلیج فارس در بسیاری از دوره های تاریخی یک پهنه آبی ایران به شمار می رفته و کرانه های جنوبی آن از جمله بحرین تا چند دهه پیش در اختیار دولت های ایران بوده پس چگونه ممکن است جزایر بین این کرانه ها متعلق به کشور دیگری بوده باشد؟! 5. ابوظبی ادعا بر جزایر ایرانی را بر مبنای تعدادی نامه های مبادله شده میان شیوخ قاسمی بندر لنگه و قاسمیان سواحل جنوبی ایران پی گیری می کنند , بدیهی است که قاسمیان بندر لنگه که مامورین دولت ایران بودند نمی توانستند قانونا در مورد خاک سرزمین ایران با دیگران مذاکره کنند. 6. ادعاهای امارات متحده عربی مبنی بر اعمال فشار ایران در جریان تفاهم ۱۹۷۱ ایران و شارجه صحیح نیست چرا که ایران در آن زمان با شارجه مذاکره نمی کرده که بتواند با اعمال فشار اهداف خود را به پیش برد بلکه با بریتانیا که در آن زمان هنوز امپراتوری بزرگ استعمارگر دنیا شمرده می شده طرف مذاکره بوده است. نتیجه گیری بررسی همه جانبه موارد فوق و موارد متعدد دیگر نه تنها حاکی از ادعاهای غیر قانونی امارات متحده عربی ( با حمایت گسترده انگلستان و آمریکا ) نسبت به سرزمین های ایرانی و مداخله آشکار در امرو داخلی کشور ایران است بلکه نمایانگر این مسئله است که جزایر سه گانه ابوموسی تنب بزرگ و تنب کوچک هم از حیث حقوق تاریخی و هم از دیدگاه حقوق بین المللی متعلق به ملت ایران بوده و هرگونه مذاکره معامله و سازش بر سر این جزایر تعدی به حقوق مسلم تاریخی و بین المللی ملت ایران و در حکم تجاوز به تمامیت ارضی ایران است که مستلزم وارد شدن ارتش را نیز در حل این مسئله میتواند داشته باشد . در قانونی اساسی ایران دفاع از تمامیت ارضی ایران مهم ترین وظیفه ارتش ایران است . جدای از اینکه واگذاری جزایر ایرانی به اعراب گناهی نابخشودنی در پیشگاه ملت ایران می باشد و تاریخ هرگز چنین تجاوزی را از یاد نخواهد برد . اگر مسئولان ایران با موراد مشابه تعدی به حقوق ملت ایران از جمله سخنان هجو ملک فهد پادشاه عربستان سعودی در مراسم حج ۱۹۹۴ در مورد بازگرداندن جزایر به امارات , اظهارات معاون ویز خارجه انگلستان در مورد جزایر ایرانی ۱۹۹۷ , بیانیه های کمیسیون مشترک اروپا و شورای همکاری خلیج فارس در فوریه ۲۰۰۲ و مه ۲۰۰۴ و اظهار امیدواری آنان در حل اختلاف ایران و امارات بر سر جزایر ایران , به کار بردن مکرر نام جعلی به جای خلیج فارس در مذاکره های سیاسی و کنفرانس سران کشورهای اسلامی و نشست وزرای خارجه کشورهای اسلامی در تهران در سال های گذشته , توقیف کشتی ها و ملوانان ایرانی و موارد متعدد از سوی امارات در آبهای خلیج فارس و . . . واکنش های قاطع را انجام داده بودند امروز شاهد تکرار این ادعاهای گستاخانه و مداخله جویانه از سوی امارات متحده عربی شورای همکاری خلیج فارس اتحادیه عرب و دیگران نبودیم. با اینهمه طی چند سال اخیر سخنان و اقدامات نسبتا مفیدی از سوی دولت ایران دیده شده که یک نمونه آن سخن آقای رفسنجانی بوده است : اگر اعراب جزایر سه گانه ما را میخواهند باید از دریای خون بگذرند کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس و اتحادیه عرب نیز باید آگاه باشند که با اتخاذ مواضع خصمانه و زیر سوال بردن موجودیت جغرافیایی و سرزمینی کشور ایران خود را مستقیما در مقابل ملت ایران قرار داده اند و با توجه به حساسیت ملت بزرگ ایران نسبت به یکپارچگی ملی و سرزمینی و تمامیت ارضی ایران این امر برایشان بسیار گران تمام خواهد شد . ملت ایران در طول تاریخ بر ضد استعمار و تجاوز بیگانگان تا آخرین قطره های خون خود ایستادگی کرده اند و امروز اگر باردیگر نیاز باشند چنین خواهیم کرد . در مورد مسائل و ادعاهای مالکیت بر سرزمین و آبهای ایران حتی برای یک بار هم نباید تساهل نشان داد و کوتاه آمد , زیرا که پیامدهای سنگین و خسرات بسیاری برای ملت ایران در بر خواهد داشت . رئیس جمهور وقت ایران محمود احمدی نژاد در سفر اردیبهشت ماه سال 86 خود به امارات , هرگونه مناقشه با امارات بر سر جزایر سه گانه را منتفی دانست و مالکیت کامل ایران بر این جزایر و نام بزرگ خلیج فارس را برای ابدیت اعلام نمود ولی با اینهمه اقدامات جدیتری برای مقابله با متجاوزین لازم است . از سوی دیگر در ایران روزی به نام روز ملی خلیج فارس ( 10 اردیبهشت ) نامگذاری شده است و همچنین در این روز نیروی دریایی ایران به مانور دریایی در خلیج فارس می پردازد . از سوی دیگر بر روی اسکناسهای پنج هزار تومانی ایران نیز نام خلیج فارس نیز نقش بسته است و اقدامات دیگر که بایستی ادامه پیدا کند . در ارتباط با همین گستاخی شیخ نشینهای تازی , یکی از هم میهنان عرب خوزستانی ما در پاسخ به تازیان شبه جزیره که به حقوق ملی هفتاد ملیون ایرانی دست درازی میکنند از قول حضرت حافظ چنین گفته اند : يا متجس عرصة الثلاثين الدجاجة ليست جولانجهك تذهب عرضك و يقيم الزحمة لنا ............... اي مگس عرصه ي سيمرغ نه جولانگه توست عرض خود مي بري و زحمت ما مي داري و اما چند نکته قابل توجه در این مورد ... دیدگاه ملت ایران نسبت به شیخکهای بدوی حوزه خلیج فارس طبق یک نظر سنجی گسترش توهمات متجاوزانه شیخک های بدوی حوزه خلیج فارس که کشورهایشان چند صباحی است به استقلال دست یافته اند موجب گردیده است , یکی از پایگاه های خبری کشورمان به نام "عصرایران" دیدگاه مردم داخل را در پاسخ به این توهمات اعراب بررسی کنند . اعراب که در طول تاریخ مورد نکوهش همه بشریت بوده اند ( اعراب خوزستان بخشی از ملت ایران هستند و جدای از تازیان شبه جزیره می باشند ) امروز به برکت نفت و منابع بیکران خلیج فارس به ثروتهای نامشروعی دست یابند و در نتیجه به دلیل فقدان فرهنگ و تمدن کافی از این ثروت در جهت نامشروع و سو بهره ببرند . که نمونه های آن را در جنگ نابرابر ایران و عراق دیدیم که هزاران میلیارد دلار از خزانه آنان ( اتحادیه عرب , اتحادیه کشورهای حوزه خلیج فارس ) راهی ارتش بعث عراق گردید . یا هزینه های کلانی که برای جعل نام خلیج فارس شده است , ادعای واهی بر مالکیت جزایر سه گانه ایران و . . . از این روی مردم یکی از حربه های اصلی در پاسخ به این عروسکهای استعمار را تلاش های ملی و معنوی ایرانیان در جهت بازپسگیری مجمع الجزایر سوق الجیشی بحرین در خلیج همیشه فارس دانسته اند که طی یک ترفند بین المللی از خاک ایران جدا شد . از این روی این نظر سنجی جالب و قابل تعمل می باشد که پس از حدود چهل سال از جدا شدن بحرین امروز باردیگر صداهای بسیاری برای پس گیری بحرین شنیده می شود . برخی از سخنان هم میهنان در پاسخ به اعراب : فراموش نکنیم که اینها همان حامیان صدام جنایتکار در زمان جنگ با ایران هستند / ايران بايستي استاندار بحرين را هرچه سريعتر انتخاب كند/اعراب جنوب خلیج فارس براي رسيدن به جزاير سه گانه بايد در درياي خون شنا كنند. / گویا اماراتی ها فراموش کرده اند که پدرانشان در دهه 50 حقوق بگیر فرمانداری بندرعباس بوده اند و اسناد آن در بانک صادرات و فرمانداری بندر عباس موجود است.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

اعراب که در طول تاریخ مورد نکوهش همه بشریت بوده اند ( اعراب خوزستان بخشی از ملت ایران هستند و جدای از تازیان شبه جزیره می باشند )


خواهشا در استفاده از جملات مناسب دقت لازم را مبذول دارید. عبارت بالا مفهومی سراسر نژادپرستانه و البته غیر واقعی دارد که در پایان آن به صورتی ساده لوحانه و البته وقیحانه سعی در تبلور جمله "گر با مایی زنیای خود رهایی" دارد. دوست عزیز ما برای اثبات حقانیت خود نیازی به توسل به اهرم های کثیف نژادپرستانه -همانند اعراب- نیستیم و فرهنگ اسلامی و ایرانی مان هم چنین اجازه ای را به ما نمی دهد. متاسفانه در بحث خلیج فارس و جزایر سه گانه این موضوع به کرات مشاهده شد که در داخل کشور با تکیه بر این مسئله سعی در افزایش نفرت عمومی از اعراب شده است. من باز هم در اینجا این نکته را متذکر می شوم که حساب دولتها از ملتها جداست (به خصوص ملتهای مسلمان) و ما به هیچ وجه و با هیچ دلیلی حق ایجاد تفرقه مابین ملت خود و اعراب که بیش از 70 درصد مسلمانان را تشکیل می دهند را نداریم، چه اینکه چشم امید خیلی از اینها به ما و جمهوری اسلامی است و حتی اکثر آنها در وقت لازم خود گوش به فرمان ما هستند و این یکی از بزرگترین امتیازات جمهوری اسلامی است که موجب ترس و وحشت حکام آنها شده است و نبایستی با اظهارات نابخردانه عده ای و دنباله روی کورکورانه جمعی دیگر در مسیر فتح قلوب و وحدت مسلمین جهان سنگ اندازی و بعضا کارشکنی کرد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سلام .جناب سالار از اطلاعات مفيد شما متشكرم .در پاسخ به برادر خوبم كه در فوق از شما خواسته است دقت بفرماييد ُ ضمن تشكر از ايشان و تقاضاي دقت از همه براي اين موضوع عرض مي كنم كه سالها است اعراب جنوب خليج فارس و حتي اخيرا مصر!!!كه خود را صاحب منافع!!!! در خليج هميشگي پارس مي داند به توطپه عليه تماميت ارضي ايران مشغولند و حتي پادشاه!!!كشور خود خوانده بحرين در اجتماع روزنامه نگاران جهان عرب!!!از آنها رسما خواست كه به جاي نام جعلي خليج از نام جعلي تر خ-ل-ي-ج-ع-ر-ب-ي استفاده كنند و پرداختهاي چندين ميليون دلاري به گوگل و نشنال جپوگرافي براي جعل نام تاريخي درياي پارس نيز بر همگان معلوم و مشهود است.صبر 25 ساله مسپولين جمهوري اسلامي و عدم پاسخ دندان شكن بواسطه علايق اسلامي و تلاش براي آب به آسياب صهيونيست ها نريختن باعث جري تر شدن اعراب شد و حتي نماينده توريسم سعودي ها در تهران با وقاحت نام جعلي را استفاده كرد و از برخورد لفظي احمدي نزاد و امير قطر هم همه ما مطلعيم.آنان عليه تاريخ ما سالهاست كه موضع گيري مي كنند و حتي جمال عبدالناصر معدوم هم كه در تلاش براي تغيير نام نامي خليج هميشه فارس بود نيز مظهر ملي گرايي!!!عربها شده است و .......... حال چگونه ما مي توانيم مانع سخن گفتن مردم خود در پاسخ به چرنديات سران عرب شويم؟؟؟ جاويدان باد نام مقدس و مبارك خليج هميشه فارس

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

سلام .جناب سالار از اطلاعات مفيد شما متشكرم .در پاسخ به برادر خوبم كه در فوق از شما خواسته است دقت بفرماييد ُ ضمن تشكر از ايشان و تقاضاي دقت از همه براي اين موضوع عرض مي كنم كه سالها است اعراب جنوب خليج فارس و حتي اخيرا مصر!!!كه خود را صاحب منافع!!!! در خليج هميشگي پارس مي داند به توطپه عليه تماميت ارضي ايران مشغولند و حتي پادشاه!!!كشور خود خوانده بحرين در اجتماع روزنامه نگاران جهان عرب!!!از آنها رسما خواست كه به جاي نام جعلي خليج از نام جعلي تر خ-ل-ي-ج-ع-ر-ب-ي استفاده كنند و پرداختهاي چندين ميليون دلاري به گوگل و نشنال جپوگرافي براي جعل نام تاريخي درياي پارس نيز بر همگان معلوم و مشهود است.صبر 25 ساله مسپولين جمهوري اسلامي و عدم پاسخ دندان شكن بواسطه علايق اسلامي و تلاش براي آب به آسياب صهيونيست ها نريختن باعث جري تر شدن اعراب شد و حتي نماينده توريسم سعودي ها در تهران با وقاحت نام جعلي را استفاده كرد و از برخورد لفظي احمدي نزاد و امير قطر هم همه ما مطلعيم.آنان عليه تاريخ ما سالهاست كه موضع گيري مي كنند و حتي جمال عبدالناصر معدوم هم كه در تلاش براي تغيير نام نامي خليج هميشه فارس بود نيز مظهر ملي گرايي!!!عربها شده است و .......... حال چگونه ما مي توانيم مانع سخن گفتن مردم خود در پاسخ به چرنديات سران عرب شويم؟؟؟

جاويدان باد نام مقدس و مبارك خليج هميشه فارس


بنظر من مسولين ايران مشكل چنداني با نامگذاري عربي خليج فارس ندارن..چون اگه داشتن تا حالا يه كاري ميكردن..تازه وقتي خود ما اسم همه توليداتمونو عربي انتخاب ميكنيم ديگه چه توقعي

ميشه داشت..جالبم اينكه مردم اكثر كشورهاي دنيا تصورشون اينه كه ايران هم يك كشور عربي است..

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سلام.ممكن است تا اكنون در اين زمينه كم كاري كرده باشند اما در پي تصويب روز ملي خليج فارس كه مقارن با باز پس گيري تنگه هرمز و بندر گمبرون به دست سردار دلير آذري-گرجي ايران زمين يعني امامقلي خان كه به نام شاه عباس كبير بندر عباس ناميده شد و تلاش بنياد ايرانشناسي براي جمع آوري همه نقشه هاي موجود جهان و چاپ اطلس خليج فارس كه انصافا نفيس و گرانبها است و مصوبه شوراي امنيت ملي در برخورد با استفاده از هرگونه نام جعلي به جاي نام نامي خليج فارس (دولت خاتمي) مي توان گفت كه مسپولين حساس شده اند اما اينكه از مردم عادي كوچه و بازار در اين نوع حساسيت عقب ترند با شما موافقم .اينجانب دوسال پيش در نمايشگاه بين الملي كتاب تهران در غرفه كويت اين نام جعلي را بر روي يك كتاب ديدم و حتي با آن خانم!!!! مسپول هم درگيري لفظي پيدا كردم و در همين حين شاهد بازديد آقاي صفار هرندي وزير ارشاد بودم و جلوي ايشان را گرفتم و ايشان هم با تاكيد بر نام نامي خليج فارس دستور پيگيري دادند.البته عرض مي كنم اين وظيفه مسپولين است كه بناچار ما بايد به آنها تذكر دهيم .

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
quote="mhm"][quote]
اعراب که در طول تاریخ مورد نکوهش همه بشریت بوده اند ( اعراب خوزستان بخشی از ملت ایران هستند و جدای از تازیان شبه جزیره می باشند ) [/quote]

خواهشا در استفاده از جملات مناسب دقت لازم را مبذول دارید. عبارت بالا مفهومی سراسر نژادپرستانه و البته غیر واقعی دارد که در پایان آن به صورتی ساده لوحانه و البته وقیحانه سعی در تبلور جمله "گر با مایی زنیای خود رهایی" دارد. دوست عزیز ما برای اثبات حقانیت خود نیازی به توسل به اهرم های کثیف نژادپرستانه -همانند اعراب- نیستیم و فرهنگ اسلامی و ایرانی مان هم چنین اجازه ای را به ما نمی دهد. متاسفانه در بحث خلیج فارس و جزایر سه گانه این موضوع به کرات مشاهده شد که در داخل کشور با تکیه بر این مسئله سعی در افزایش نفرت عمومی از اعراب شده است. من باز هم در اینجا این نکته را متذکر می شوم که حساب دولتها از ملتها جداست (به خصوص ملتهای مسلمان) و ما به هیچ وجه و با هیچ دلیلی حق ایجاد تفرقه مابین ملت خود و اعراب که بیش از 70 درصد مسلمانان را تشکیل می دهند را نداریم، چه اینکه چشم امید خیلی از اینها به ما و جمهوری اسلامی است و حتی اکثر آنها در وقت لازم خود گوش به فرمان ما هستند و این یکی از بزرگترین امتیازات جمهوری اسلامی است که موجب ترس و وحشت حکام آنها شده است و نبایستی با اظهارات نابخردانه عده ای و دنباله روی کورکورانه جمعی دیگر در مسیر فتح قلوب و وحدت مسلمین جهان سنگ اندازی و بعضا کارشکنی کرد.[/quote]

دوست عزيز در اين مورد بحثاي زيادي صورت گرفته: منظور من از عملكرد اعراب از بدو اسلام تاكنون بوده و كافي است سري به تاريخ بزنيد: در ثاني وقتي پاي منافع ملي وسط مياد بهترين وسيله ميهن پرستي است نه نژاد پرستي كه با توجه به داخل پرانتز جمله ي مورد نظر شما متوجه منظور من ميشوي

در ثاني حديثي از پيغمبر هست كه ميگه من از عربم و عرب از من نيست و احاديث ديگري از اولياي ما هست كه از اعراب انتقاد كرده اند ::
اينجا جاي سوال كه انتقاد كردن از اعراب يعني نژادپرستي؟؟؟؟؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

جالبم اينكه مردم اكثر كشورهاي دنيا تصورشون اينه كه ايران هم يك كشور عربي است..

اين درسته

حتي بعضي از آمريكاييها هم تا قبل از اشغال عراق فكر ميكردند كه ايران هم يك كشور عربي هست

به نظر من اين برميگرده به اطلاع رساني ضعيف كشور ما

در كل شما فكر ميكنيد چه كساني مخاطب شبكه هاي خبري برون مرزي ما هستند؟

چه جذابيتي در نوع خبررساني ما وجود داره كه ما انتظار داشته باشيم مردم دنيا به حرف ما گوش دهند؟

آيا ما رقيب قدري براي شبكه هاي بزرگ دنيا مثل سي ان ان يا بي بي سي هستيم؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

جالبم اينكه مردم اكثر كشورهاي دنيا تصورشون اينه كه ايران هم يك كشور عربي است..

اين درسته

حتي بعضي از آمريكاييها هم تا قبل از اشغال عراق فكر ميكردند كه ايران هم يك كشور عربي هست

به نظر من اين برميگرده به اطلاع رساني ضعيف كشور ما

در كل شما فكر ميكنيد چه كساني مخاطب شبكه هاي خبري برون مرزي ما هستند؟

چه جذابيتي در نوع خبررساني ما وجود داره كه ما انتظار داشته باشيم مردم دنيا به حرف ما گوش دهند؟

آيا ما رقيب قدري براي شبكه هاي بزرگ دنيا مثل سي ان ان يا بي بي سي هستيم؟


سلام دوست عزيز اين مطلب شما من وقتي به صورت قاچاقي به كربلا رفتم در ميون برخي سربازاي آمريكايي ديدم و وقتي ما ميگفتيم نحن اهل سليمانيه اونا ميخنديدن و ميگفتن به ما عرب ايراني شانس آورديم كه نگرفتنمون

توي زمينه اطلاع رساني بسيار ضعيفيم اگه يادتون باشه مدتي پيش شبكههاي كوثر و سحر ما از طرف اروپاييا قفل شد

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

برميگرده به اطلاع رساني ضعيف كشور ما


اطلاع رساني ما تقريبا مي‌شه گفت قابل قبوله ، اما اونا نمي‌ذارن يا نمي‌خوان مردم ايران و روحياتشون توسط غرب شناخته بشه ، دلشون مي‌خواد چهره‌اي رو كه اونا دوست دارن توسط مردم جهان ديده بشه ( چهره‌اي مثل بن لادن و امثالهم ) :!:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[align=center]جزایر سه گانه از مظهر تاریخی!
[/align]

این موضوع تقریبا تکراری است! ولی با توجه به ادعاهای مضحک اعراب بد نیست به اونها اشاره کنیم!

جزایر تنب بزرگ و گوچك و ابوموسی ، سه جزیره كوچك ایرانی در خلیج فارس می باشند.
جزیره تنب كوچك ، یك مایل طول و سه چهارم مایل عرض دارد و در فاصله 22 مایلی ساحل قرار گرفته است . جزیره تنب بزرگ در 17 مایل جنوب ایران و در جنوب غربی جزیرۀ ایرانی قشم می باشد و با سواحل آن سوی خلیج فارس 43 مایل فاصله دارد.

جزیره ابوموسی تقریباً در وسط خلیج فارس می باشد و تنها چند مایل از غرب یك جزیره دیگر ایران به نام سیری، فاصله دارد.
این جزایر از گذشته های بسیار دور بخشی از قلمرو ایران بوده اند و در قرنهای 18 و 19 میلادی جزء حوزۀ صلاحیت و حكمرانی لنگه به حساب می آمده اند كه خود یك بخش اداری از استان فارس بوده است.

حاكمیت ایران بر این جزایر در كتابها ، اسناد تاریخی ، سالنامه ها ، شرح وقایع راهنمایان دریایی ، نقشه های جغرافیایی و به خصوص در اسناد رسمی ، گزارش های اداری و یادداشتهای وزارت خارجه و دفتر امور هندوستان در انگلیس در خلال قرنهای 17 و 18 و بخش اعظم قرن 19 منعكس شده است.
چابهای اول و دوم ( 1883 و 1864 ) كتاب وزارت دریاداری انگلستان تحت عنوان « راهنمای دریایی خلیج فارس » می باشد كه در آنها هر سه جزیره به صورت بخشی از قلمرو ایران نشان داده شده است . همچنین ، جزایر مزبور در « نقشه اداره جنگ » انگلستان كه در سال 1887 تهیه شده ، نقشه لرد كروزن از ایران مورخ 1892 و نقشه مساحی روز مورخ 1897 جزایر ایرانی هستند و به رنگ قلمرو ایران مشخص شده اند.

در زمان حكومت امپراطوری گستردۀ هخامنشی ( 330-550 قبل از میلاد ) خلیج فارس یك دریای ایرانی بوده و اتحادیۀ سرزمینهای ایرانی ضامن حفظ صلح ، امنیت و نظم در سراسر منطقه و مسیرهای دریایی این امپراطوری محسوب می گردیده است . طبق آثار هردوت در زمان داریوش بزرگ (485-521 ) قبل از میلاد ، مناطق و جزایر خلیج فارس استان ( ساتراپ ) چهاردهم این امپراطوری تلقی می شده است.

در خلال سالهای بعدی كه نظام جهان به صورت دو قطبی درآمده و تحت سیطرۀ امپراطوریهای پارت و ساسانی (238 ق.م - 641) از یك سو و امپراطوری روم از سوی دیگر بوده است ، خلیج فارس همواره بخشی از اتحادیه سرزمینهای ایرانی و یك دریای ایرانی تلقی می شده است. حكومت ایران ( در این دوره نیز ) همچنان ضامن حفظ صلح ،امنیت و نظم در این حوزه بود.

در خلال دوران ساسانی – از 224 تا 641 میلادی – اتحادیۀ ایران توانست با زیركی و مهارت سیاسی بیشتری به موجودیت خود ادامه دهد.

در دوران حكومت آل بویه ، در واقع همۀ حوزه خلیج فارس و حاشیه جنوبی آن بخشی از قلمرو حكومت مزبور محسوب می شد.

در زمان سلجوقیان ( 1194 – 1055 ) ، سلاطین سلجوقی وارث سلطۀ بلامنازعی بر خلیج فارس بودند.

تهاجم مغولها باعث بروز هرج و مرج بی سابقه ای در امپراطوری ایران شد. مع هذا، فارس و كرمان با درایت حكّام محلی خود از عواقب ویرانگر این تهاجم جان سالم به در بردند. حكّام مزبور ، گاهی به اتفاق ، ولی اغلب به طور مستقل بر حوزۀ خلیج فارس تسلط داشتند و برای این امر به قدرت دریایی اتباع خود یعنی شیوخ قیس و هرمز متكی بودند.

در دوران حكومت ایلخانان ، سلطان هرمز كه تابع حاكم فارس بود ، قدرت دریایی و تجاری بی سابقه ای كسب كرد و در واقع به موقعیتی دست یافت كه می توان آن را همتای « ونیز » در آسیا محسوب كرد.

در عرض 150 سال بعدی یعنی از سال 1346 تا 1500 تمامی جزایر و سواحل خلیج فارس تحت حكومت سلطان هرمز بود كه خود تابع حكّام فارس یا كرمان محسوب می شد.
در این زمان نادر شاه تا پایان قرن ، بندر لنگه و جزایر مرتبط با آن یعنی فارور ،سیری ، ابوموسی و تنب ها همچنان تحت حكومت حكّام لنگه –كه خود وابسته به استان فارس بودند- قرار داشت .

با توجه به حقایق فوق ،به طور منطقی می توان گفت :
لنگه و جزایر مربوط به آن یعنی سیری ، فارور ، بنی فارور،ابوموسی و تنب ها همیشه بخشی از قلمرو ایران بوده است.

در دورۀ بین 1820 تا 1887 مقامات انگلیسی در خلیج فارس به طور مداوم و قاطع معتقد بودند كه جزایر تنب و ابوموسی بخشی از قلمرو ایران است.
در همین دوره چندین نقشۀ رسمی تهیه شده است كه به عنوان مدارك كارتوگرافیك دربارۀ نحوۀ تقسیم مناطق متعلق به ایران در نظر گرفته می شوند و در آنها جزایر تنب و ابوموسی بخشی از ایران می باشند . به عبارت دیگر،این نقشه ها گویای آن است كه مقامات انگلیسی تعلق جزایر مزبور را به ایران به رسمیت شناخته اند.

به علاوه ، نقشه های مزبور توسط ایران و برای اثبات حاكمیت آن بر جزایر مورد نظر تهیه نشده اند ، بلكه نقشه های انگلیسی هستند كه علناً جزایر تنب و ابوموسی بخشی از ایران می باشند . به عبارت دیگر ، این نقشه ها گویای آن است كه مقامات انگلیسی تعلق جزایر مزبور را به ایران به رسمیت شناخته اند.
به علاوه ، نقشه های مزبور توسط ایران و برای اثبات حاكمیت آن بر جزایر مورد نظر تهیه نشده اند، بلكه نقشه های انگلیسی هستند كه علناً تنب و ابوموسی را به عنوان بخشی از قلمرو ایران نشان می دهند.
از جمله :
( الف) در شرح وضعیت دریانوردی در خلیج فارس كه در سال 1786 توسط جان مك كلئور تهیه و به وسیله شركت هند شرقی چاپ شده است ، جزایر و بنادر خلیج فارس به 5 قسمت تقسیم شده است. قسمت چهارم آن مربوط به جزایر ایرانی است كه جزایر تنب و ابوموسی به وضوح در میان آنها درج شده اند.

(ب) در اثری تحت عنوان یادداشتهای جغرافیایی مربوط به امپراطوری ایران كه جی . ام . كیز مشاور سیاسی سرجام ملكم در زمان مأموریتش در ایران تهیه كرد و در سال 1813 به چاپ رسیده است ، جزایر تنب و ابوموسی به عنوان جزایر ایرانی ذكر شده اند. در چاپ دوم كتاب كه در آن نقشۀ رنگی ، جای نقشۀ سیاه و سفید چاپ قبلی را گرفته است جزایر تنب و ابوموسی علناً به رنگ قلمرو ایران مشخص شده اند.

(ج) به همت وزیر مختار بریتانیا در هند ، كاپیتان سی . بی. اس. سنت جان در سال 1876 نقشه ای از خلیج فارس تهیه كرد كه در آن جزایر تنب و ابوموسی به همان رنگ قلمرو اصلی ایران است.

(د) نقشه وزارت جنگ بریتانیا ( مورخ 1886 ) درباره ایران،
این نقشه توسط شاخه اطلاعات وزارت جنگ در بریتانیا تهیه شده و در سال 1886 منتشر گردیده است. در این نقشه جزایر تنب و ابوموسی به رنگ قلمرو اصلی ایران است.

(ه ) نقشه لرد كروزن
به دستور لرد كروزن در سال 1892 نقشه ای از ایران تهیه شد و گزارش ضمیمه این نقشه هیچ تردیدی باقی نمی گذارد كه جزایر تنب و ابوموسی جزء قلمرو ایران است . در نقشه مزبور جزایر مورد نظر همگی به رنگ قلمرو اصلی ایران هستند.

(و ) در سال 1897 نقشۀ رنگی ایران توسط دفتر نقشه برداری اداره امور خارجی هند تهیه شده و به وسیله حكومت هند منتشر گردید. در این نقشه نیز جزایر تنب و ابوموسی به رنگ قلمرو اصلی ایران است.

طبق حقوق بین الملل ، اشغال یكی از روشهای اولیه كسب سرزمینی توسط یك دولت در قلمرویی كه به هیچ دولتی تعلق نداشته ، از طریق حضور واقعی ، دائمی و مؤثر وكنترل بر منطقه مورد ادعاست.

به عبارت دیگر اشغال عبارت از اقدام دولت به تصاحب سرزمین است كه بر طبق آن دولت اشغال كننده از روی قصد حاكمیت ، قلمرویی را كه در زمان اشغال تحت حاكمیت هیچ دولتی نیست به دست می آورد.

دو شرط برای تحقق این حاكمیت ضروری است. نخستین شرط : این است كه قلمرو اشغال شده باید بلاصاحب باشد و شرط دوم ، اینكه اشغال به صورت واقعی و مؤثر انجام شده باشد.

دیوانهای بین المللی الف: در قضیه مرز گینه انگلیس – برزیل (1904 ) ، داور سرزمین بلاصاحب را به عنوان سرزمینی مورد اشاره قرار داد كه « قلمرو حكومت هیچ دولتی نیست .»ب، در قضیه جزیره پالماس (1928) داور به چنین سرزمینی تحت عنوان سرزمین «بدون سرور» اشاره كرد. ج، در قضیه جزیره كلیپرتون (1932) داور اضهار داشت ، سرزمین بلاصاحب یعنی « سرزمینی كه متعلق به دولتی نیست.»

طبق فرهنگ حقوق بین الملل سرزمین بلاصاحب یعنی سرزمینی كه به هیچ دولتی تعلق ندارد همین تعریف توسط اوپنهایم و هاك ورث نیز ارائه شده است.
كویت ، آن را سرزمینی می داند كه متعلق به هیچ دولت متمدنی نیست.
مور نیز تعریف مشابهی دارد و می گوید سرزمین بلاصاحب یعنی سرزمینی كه به« اشغال قدرت متمدنی » در نیامده است.

با توجه به تعاریف اساتید حقوق بین الملل كه مورد اشاره قرار گرفت می توان بطور منطقی نتیجه گرفت كه جزایر تنب و ابوموسی پیش از سال 1903 به هیچ وجه سرزمین بلاصاحب نبوده اند زیرا این جزایر از زمانهای قدیم – به تأیید شواهد و مدارك غیرقابل انكار تاریخی – بخشی از سرزمین ایران بوده اند. جزایر مزبور از اوایل قرن 17 تا سال 1903 تحت ادارۀ لنگه بوده اند كه خود بخشی از استان فارس است . بعلاوه ، جزایر مزبور بطور مداوم توسط اهالی لنگه ،شیرو ،مغو وثخلیو ، برای كشاورزی ،ماهیگیری ، و صید مروارید مورد استفاده قرار می گرفته است.

در خلال دهه 1920 ایران
دوبار پیشنهاد كرد كه اختلافات مربوط به جزایر ، به خصوص در مورد بحرین به جامعۀ ملل ارجاع شود. این پیشنهادات ابتدا در سال 1923 و سپس دو سال بعد یعنی در 1925 مطرح شد. اما انگلیس كه به شدت از نظارت اشخاص ثالث و مجامع بین المللی براعمال خود در خلیج فارس وحشت داشت به مقامات ایرانی اطلاع داد كه بهتر است مسائل فی مابین از طریق مذاكرات دو جانبه حل و فصل شود .

درآوریل 1935 فرماندار بندر عباس نامه ای به رئیس جزیره تنب نوشت و همراه با آن سه نسخه از فرمان شاه ایران درباره انتخابات دوره دهم مجلس ایران را برای توزیع فوری به او تسلیم نمود .
این نامه و اعلامیه های همراه آن توسط یك افسر نیروی دریایی دریافت شد و در عین حال بوسیلۀ نماینده سیاسی ایران به وزیر مختار بریتانیا در تهران ( ناچبول هاگسن )- ارائه گردید.به هر حال انگلیسیها به این موضوع اعتراض نكردند.
اخذ عوارض در جزیرۀ تنب به اسم نیروی دریایی ایران ، در دسامبر 1940 و فوریه 1941 صورت گرفت و انگلیسیها هیچ اعتراضی نكردند.

در دورۀ 22 نوامبر 1954 تا 20 ژانویه 1955 سواحل ایران در خلیج فارس بصورت فرمانداری كل بنادر و جزایر خلیج فارس سازماندهی شد. طبق طرح تقسیمات اداری جدید ، تنب بزرگ جزء بخش قشم قرار گرفت كه خود قسمتی از حوزۀ بندر عباس محسوب می شد و جزایر تنب كوچك و ابوموسی به بخش جزیرۀ كیش اختصاص یافت. البته ابوموسی در تابستان 1958 در بخش كیش ادغام شد. در این موارد ، دولت بریتانیا هیچ اعتراضی نكرد.

یك هلی كوپتر ایرانی گروهی از مسّاحان ایرانی را در سپتامبر 1961 در جزیرۀ تنب پیاده كرد و آنها اقدام به تعیین محل مناسب برای ایستگاه هوا شناسی نمودند. این گروه پس از مسّاحی كامل جزیره ،اخذ عكسهای لازم و انجام تحقیقات كافی جزیره را ترك كردند.

نتیجه :

جزایر ابوموسی و تنب از زمانهای بسیار قدیم جزء قلمرو ایران بوده اند و در قرن 18 و 19 میلادی به طور مستقیم تحت صلاحیت و ادارۀ ولایت لنگه بوده اند كه خود یك بخش اداری از استان فارس بوده است.

شواهد حاكمیت ایران بر این جزایر در اسناد رسمی ، اسناد تاریخی ، كتابچه های راهنمای دریانوردان ،سالنامه ها ،شرح وقایع روزانه (گازیته ها ) نقشه های سیاسی و كارتوگرافیك ،گزارشهای اداری و یادداشتهای رسمی وزارت خارجه انگلیس و ادره امور هندوستان در بریتانیا در خلال قرون 17 و 18 و قسمت اعظم قرن 19 بارها مشاهده می شود. بخصوص جالب توجه است كه در نقشۀ تهیه شده توسط دفتر امور جنگ در سال 1887 ، این جزایر به رنگ قلمرو اصلی ایران مشخص گردیده و نیز در نقشه لرد كروزن از ایران مورخ 1892 و نقشه اداره مسّاحی هندوستان مورخ 1897 و كتابچه های راهنمای دریانوردی در خلیج فارس چاپ 1864 و گزارشهای اداری دولت انگلستان در سالهای 76-1875 به عنوان قلمرو ایران درج شده اند.
بنابراین جزایر تنب و ابوموسی در حاكمیت ایران می باشد.

منبع: سایت سازمان ثبت اسناد ایران

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
توي مجله ي شهروند امروز ماله يكماه پيش يك مقاله مفصل راجع به اسناد تاريخي ايران از حاكميت اش بر اين جزاير بود...يك محقق ايراني كه توي انگلستانه و حق داشته كه به اطلاعات سازمان اسناد انگلستان دسترسي پيدا كنه..نوشته..متنشو پيدا كنم حتما ميگذارم اينجا.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
اصلا اين اميراي شكم گنده امارات به چه حقي اظهار مالكيت كردن؟ icon_frown سندشون چيه و چقدر معتبره؟ icon_cool icon_frown

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
دوست عزيز اگه به تاريخ نگاه كنيم ميبينيم كه حاشيه جنوبي خليج فارس زماني جز ايران بوده ولي گذر زمان ..........

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

دوست عزيز اگه به تاريخ نگاه كنيم ميبينيم كه حاشيه جنوبي خليج فارس زماني جز ايران بوده ولي گذر زمان ..........


درسته سالار جان ولی این دلیل نمی شه چیزی که الان داریم از دست بدیم! icon_cool

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.