cheka

حقایق تکان دهنده درباره ی ابرسلاح الکترومغناظیسی شوروی (Sura)

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

[img]http://files.abovetopsecret.com/images/member/954c8efa1cc4.png[/img]

در ده سال گذشته و بخصوص پس از زلزله ی هایئتی ، وجود سلاحی مخرب و ویرانگر بنام سلاح الکترومغناطیسی در حال علنی شدن در اذهان عمومی مردم جهان است ، اما تاریخچه ی تکان دهنده ی 100 ساله ی این سلاح نشان میدهد در پس پرده ی بسیاری از وقایع قرن بیستم ، سلاحی مخوف و ویرانگر با توانایی های فوق العاده مخفی شده.

کلنل تام بردن ، تحلیلگر رزمایشهای نظامی ، دارای 26 سال تجربه در صنایع پدافند هوایی ، تاکتیکها و عملیاتهای نظامی و سیستمهای نظامی و دارای دو دکترای مهندسی اتمی و ریاضیات بوده و در مرکز تحقیقات پیشرفته در دپارتمان دفاع آمریکا ، مشغول کار بر روی سلاحهای لیزری پدافندی است

تام بردن که یکی از محققان پیشتاز در زمینه های پدیده های فراطبیعی بوده و کتابی تحت عنوان "مختصری بر اکسکالیبور" درباره ی این موضوع منتشر کرده ، در کتابی جنجالی بنام Solutions to Tesla's Secrets and the Soviet Tesla Weapons ، پرده از حقایقی تکان دهنده درباره ی یکی از مخوفترین سلاحهای ساخت شوروی در دوران جنگ سرد برداشته

[img]http://www.tldm.org/news8/TomBearden.jpg[/img]

تام بردن که یکی از محققان پیشتاز در زمینه های پدیده های فراطبیعی بوده و کتابی تحت عنوان "مختصری بر اکسکالیبور" درباره ی این موضوع منتشر کرده ، در کتابی جنجالی بنام Solutions to Tesla's Secrets and the Soviet Tesla Weapons ، پرده از حقایقی تکان دهنده درباره ی یکی از مخوفترین سلاحهای ساخت شوروی در دوران جنگ سرد برداشته

تام بردن در اثبات ادعاهایش در باره ی این سلاح ، اتفاقات آشکار و پنهان قرن بیستم در جهان را در بخشی از کتابش تحت عنوان "تاریخچه ی تکان دهنده ی حملات الکترومغناطیسی شوروی/روسیه علیه آمریکا" گواه حرف خود قرار میدهد :

-[b] اول ژانویه ی 1960 [/b]، خروشچف ، رهبر اتحاد جماهیر شوروی در سخنرانی از توسعه ی نوعی سلاح جدید و مرگبار در شوروی خبر میدهند که قادر به برچیدن حیات از روی کره ی زمین است ، بدون شک منظور این اظهارات خروشچف که [i]روزنامه ی نیویورک تایمز [/i]در شماره ی روز خود آنرا درج کرده ، سلاح تازه ساخت الکترومغناطیسی بوده ، پس میتوانیم به این نتیجه برسیم که روسها در سال 1960 در مرحله ی توسعه ی مهندسی سلاحهای الکترومغناطیسی بودند.

-[b] 1 می 1960[/b] ، پدافند هوایی شوروی ، هواپیمای جاسوسی U-2 آمریکا به خلبانی فرانسیس گری پاورز را منهدم میکند که منجر به جنجال دیپلماتیک بین شوروی و آمریکا میشود ، اما نکته ی قابل توجه در این واقعه این است که شوروی در سال 1960 از مدل اولیه سامانه ی پدافندی اس-75 استفاده میکرد که ارتفاع عملیاتی موشکهای آن به ارتفاع پرواز یو-2 نمیرسید (درحالیکه گفته شده این پدافند در سال 1960 یو-2 را منهدم کرده) ، این درحالی استکه رادارها و هواپیماهای میگ-19 غیرمسلح شوروی مسیر و موقعیت هواپیمای آمریکایی را به دقت دنبال میکردند . پس چه چیزی باعث سقوط هواپیمای یو-2 و چندین فروند هواپیماهای میگ-19 شوروی در آن منطقه شده ؟

پاورز ، خلبان هواپیمای یو-2 پس از بازگشت به آمریکا طی یک تعویض اسرا گزارش میدهد که قبل از سقوط ، نوری خیره کننده در پشت هواپیمای او ایجاد شد و باقی ماند ، که نشانه ی واضحی از استفاده ی سلاح الکترومغناطیسی در آن منطقه بوده.نکته ی دیگر خسارات بسیار کم وارد به هواپیما بود بطوریکه روسها توانستند حتی دستگاههای جاسوسی هواپیما را پیدا کرده و عکسهای گرفته شده ی آنرا ظاهر کنند درحالیکه سرجنگی موشکهای اس-75 مجهز از نوع انفجاری شدید بود و در صورت اصابت نصف هواپیمای جاسوسی را منهدم میکرد .

- [b]پاییز 1962[/b] ، ابرسلاح الکترومغناطیسی پرقدرت در حال تکمیل شدن بود ، خروشچف که فکر میکرد این سلاح تا چند ماه آینده عملیاتی میگردد ، دست به یکی از خطرناکترین قمارهای دوران حکومت زد ، طی عملیاتی پیچیده و مخفیانه ، شوروی موشکهای برد متوسط اتمی و بمب افکنهای اتمی خود را در کوبا مستقر کرد که میتوانست در چشم به هم زدنی آمریکا را محو کند .


کندی ، رییس جمهور آمریکا که از ساخت سلاحهای الکترومغناطیسی خبر نداشت ، این اقدام خروشچف رو بلوف تلقی کرد ، در بهبوحه ی این تنش ، از وزارت دفاع شوروی خبر میرسد که روند ساخت سلاحهای الکترومغناطیسی با مشکلات فنی مواجه شده و دیرتر از زمان مقرر عملیاتی میشود ، این خبر استراتژی خروشچف را بکلی خراب کرد و خروشچف طی قراردادی محرمانه حاضر شد در ازای برچیده شدن موشکهای اتمی آمریکا از ترکیه و گرفتن تضمین از آمریکا برای حمله نکردن به کوبا ، سلاحهای اتمی خود را از کوبا خارج کند .

این اقدام خروشچف باعث سقوط نسبی موقعیت او در جهان کمونیستها شد و او میدانست که روزهای حکومت او بزودی به پایان میرسد مگر اینکه نمایشی شگفت انگیز از قدرت شوروی انجام دهد .

بلافاصله بعد از اینکه سلاح الکترومغناطیسی شوروی تکمیل و آماده ی استفاده شد ، خروشچف این "نمایش شگفت انگیز" را انجام داد و در [b]10 آوریل 1963 [/b]، زیردریایی اتمی U.S.S. Thresher توسط شلیک این ابرسلاح منهدم گردید بطوریکه انرژی القایی الکترومغناطیسی ناشی از شلیک شوروی باعث اثرگذاری بر مدارهای کنترل الکتریکی زیردریایی شد ، در نتیجه ی این ، زیردریایی کنترل خود را از دست داد و به کف اقیانوس رفت . انرژی مغناطیسی القا شده توسط سلاح شوروی بقدری بود که منجر به ایجاد میدان مغناطیسی قوی در تمام منطقه ی اطراف زیردریایی شد بطوریکه اختلال شدیدی در چندین سیستم و فرکانسهای رادیویی زیردریایی U.S.S. Skylark که زیردریایی Thresher را همراهی میکرد بوجود آمد ، شدت اختلالهای رادیویی بحدی بود که Skylark توانست بعد از دو ساعت ، انهدام زیردریایی Thresher را به فرماندهی مخابره کند ، انهدام اولین طوفان خروشچف بود .

[img]http://www.tldm.org/news8/USS.ThresherSSN-593.jpg[/img]

[b]در 11 آوریل 1960[/b] ، تنها یک روز بعد از غرق شدن زیردریایی آمریکایی ، خروشچف طوفان دوم خود را آغاز کرد ، 2 توپ الکترومغناطیسی شوروی بطور هماهنگ به سمت اقیانوس شلیک کردند انرژی مغناطیسی شلیک شده در 100 مایلی شمال پورتو ریکو به کف اقیانوس برخورد کرد ، چند لحظه بعد حجم عظیمی از آب دریا در اثر انفجار مغناطیسی کف دریا نیم مایل به هوا بلند شد . این حادثه توسط خلبان و خدمه ی هواپیمای مسافربری آمریکایی که در مسیر پورتو ریکو به فلوریدا در حال حرکت بود مشاهده شد و خلبان بلافاصله این حادثه را به گارد ساحلی و FBI گزارش کرد .
این دو حادثه ی پشت سرهم علامتی بود از این حقیقت که سلاح "مخرب" خروشچف عملیاتی و آماده برای استفاده است .


[b]17 ژوئن 1966 [/b]، چندین هواپیمای مسافربری و ناظران زمینی در تهران کره ای شفاف و نورانی را بر فراز آسمان تهران و در نزدیکی فرودگاه مهرآباد مشاهده کردند ، به گفته ی شاهدان ، این کره نورانی در مدت 5 دقیقه ای که در آسمان بود بسرعت در حال بزرگ شدن بوده ، این اولین بار بود که سلاح الکترومغناطیسی شوروی وجود خود را با این کار به اذهان عمومی نشان میداد .
در فاصله ی سال 1967 تا 1968 چندین مورد از ایجاد شدن حفره هایی در ابرها در آسمان آمریکا از سراسر کشور گزارش شد که به احتمال زیاد آغاز پروژه ی "مهندسی آب و هوای آمریکا توسط شوروی" بوده ، طبق آمار سازمان هواشناسی آمریکا زمستان آن سال بطور غیرعادی سرد بود

بطوریکه در ادامه خواهم گفت ، دستکاری آب و هوای آمریکا از سال 1968 شروع و از سال 1974 شدت گرفت ، بطوریکه ماهواره های هواشناسی و نظامی آمریکا از سال 1974 به بعد متوجه جریانهای الکترومغناطیسی و آب و هوایی غیرعادی و بیسابقه ای از جزیره ی بنت شوروی به سمت آمریکا شدند ."


ادامه دارد....

منبع : http://www.tldm.org/news8/sovietelectromagneticattacksonunitedstates.htm
http://www.cheniere.org/books/part1/teslaweapons.htm
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
خیلی ممنون از مقاله ی عالیتون
ولی میشه بیشتر توضیح بدید این سلاح چطوری کار میکنه؟
مگه میشه تو آسمون تهران این رو ایجاد کرد در حالی که کشف نشه.چرا الان ازش تو جنگ ها استفاده نمیشه؟مثلا تو گرجستان؟
مطمئنی این منبع قابل اطمینانه؟ icon_rolleyes

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
آقا دستت درد نكنه بي صبرانه منتظر ادامش هستيم.
امكانش هست كه اين سيستم بعد از فروپاشي شوروي به دست آمريكا افتاده باشه و امروز به نام هارپ شناخته ميشه.

[quote]پس چه چیزی باعث سقوط هواپیمای یو-2 و چندین فروند هواپیماهای میگ-19 شوروی در آن منطقه شده ؟[/quote]
يعني روسها با ابرسلاح الکترومغناظیسیشون برای انهدام هواپیمای یو-2 آمریکا هواپيماهاي خودشون رو هم زدند؟ !!
=========================
بگذريم
اما مهمترين مسئله اي كه در اين تاپيك بهش اشاره شد اين قسمت بود:

[quote]- پاییز 1962 ، ابرسلاح الکترومغناطیسی پرقدرت در حال تکمیل شدن بود ، خروشچف که فکر میکرد این سلاح تا چند ماه آینده عملیاتی میگردد ، دست به یکی از خطرناکترین قمارهای دوران حکومت زد ، طی عملیاتی پیچیده و مخفیانه ، شوروی موشکهای برد متوسط اتمی و بمب افکنهای اتمی خود را در کوبا مستقر کرد که میتوانست در چشم به هم زدنی آمریکا را محو کند .


کندی ، رییس جمهور آمریکا که از ساخت سلاحهای الکترومغناطیسی خبر نداشت ، این اقدام خروشچف رو بلوف تلقی کرد ، در بهبوحه ی این تنش ، از وزارت دفاع شوروی خبر میرسد که روند ساخت سلاحهای الکترومغناطیسی با مشکلات فنی مواجه شده و دیرتر از زمان مقرر عملیاتی میشود ،[color=red][b] این خبر استراتژی خروشچف را بکلی خراب کرد و خروشچف طی قراردادی محرمانه حاضر شد در ازای برچیده شدن موشکهای اتمی آمریکا از ترکیه و گرفتن تضمین از آمریکا برای حمله نکردن به کوبا ، سلاحهای اتمی خود را از کوبا خارج کند . [/b][/color]

این اقدام خروشچف باعث سقوط نسبی موقعیت او در جهان کمونیستها شد و او میدانست که روزهای حکومت او بزودی به پایان میرسد مگر اینکه نمایشی شگفت انگیز از قدرت شوروی انجام دهد . [/quote]

آقا مصطفي قبلآ تو انجمن مناظره در بحث با آقا حامد (Antiwar ) در اين باره مطلبي رو ذكر كردند كه تكرارش رو اينجا خالي از لطف نميبينم
icon_rolleyes :| :|
http://www.military.ir/modules.php?name=Forums&file=viewtopic&t=13806&postdays=0&postorder=asc&start=30
[quote][quote]ضمن این که این خطر محتمل بود که چنین در گیری هایی با در نظر گرفتن ضعف مفرط شوروی تبدیل به یک برخورد بین دو قدرت جهانی بشه که شوروی در قضیه ی موشک هایش در کوبا نشان داده بود که جسارت این برخورد را ندارد و لو این که در حد یک بلف باشد.[/quote]

در قضيه‌ي بحران موشكي در كوبا، شوروي بهترين تصميم ممكن را گرفت. بحث بر سر يك جنگ ساده نبود، بلكه جهان تا آستانه‌ي نبرد هسته‌اي پيش رفته بود و آغاز جنگ، به معني نابودي متقابل بود (دكترين معروف ايالات متحده در آن زمان).
قطعاً در انتخاب بين مرگ و زندگي، هركس زندگي را امتحان خواهد كرد. بويژه اينكه پس از جنگ دوم جهاني و انفجار Fat Man و Little Boy (دو بمب هسته‌اي ايالات متحده كه بر سر مردم هيروشيما و ناكازاكي فرود آمد)، توافقي نانوشته ميان كشورهاي دارنده‌ي تسليحات هسته‌اي صورت گرفت كه هيچ كشور، حق استفاده از بمب هسته‌اي را ندارد و درصورت استفاده، اين حق براي ساير كشورها وجود دارد كه از اين تسليحات، در هر كجا كه مي‌توانند استفاده نمايند.
مشخصاً كشوري مثل شوروي، اين توان را داشت كه هرلحظه كه اراده نمايد، با ايالات متحده درگير شود. كما اينكه استالين در زمان حيات، طرح جنگ سوم جهاني را در سر مي‌پروراند. از نظر تسليحاتي و حتي نفرات ارتش نيز شوروي برتري محسوسي نسبت به امريكا داشت. لكن منفعت حكم مي‌كرد كه اين دو كشور، ديگر با يكديگر به جنگ نپردازند؛ بلكه با بجان هم انداختن كشورهاي ديگر، از بازار پرسود فروش تسليحات به ايشان سود كافي را ببرند.
پس بهتر است مسائل را اينقدر خطي دنبال نكنيم. چرا كه در پس هر حركت ابرقدرت‌ها، تفكري نهفته است.
همان‌طور كه عرض شد، هنوز بحراني بوجود نيامده بود كه دكترين برژنف توسط گورباچف ناديده گرفته شد. اصولاً گورباچف، اصلاً اعتقادي به جنگ و قدرت‌نمايي نظامي نداشت و تمامي تمركز خويش را بر روي مباحث اقتصادي و سياسي مصروف نموده بود. در موضوع تغيير موضع اروپايي شوروي نيز هيچ‌گاه حرفي از مشكلات اقتصادي به ميان نيامد؛ كما اينكه گورباچف تا روزهاي پاياني هم بر اين عقيده استوار بود كه مشكلات اقتصادي در شوروي وجود ندارد و مسائل پيش‌آمده، تنها واكنش‌هاي طبيعي در اثر تغيير و اصلاحات اقتصادي است.
ضمن آنكه اگر شرايط شوروي مثل دهه‌ي پنجاه و شصت بود و اصلاحات گسترده‌ي گورباچفي، عملاً شوروي را از كار نيانداخته بود، حزب به گورباچف اجازه‌ي عقب‌نشيني از افغانستان را نيز نمي‌داد و با روي كار آوردن فردي مقتدر، مسئله‌ي افغانستان را بطور كل يكسره مي‌كرد و بلواي اروپا را نيز مي‌خواباند. اما شرايط به گونه‌اي بود كه ديگر كاري از دست كسي ساخته نبود و تمامي پل‌هاي پشت سر را گورباچف نابود كرده بود و چاره‌اي نبود جز انتظار و لحظه شماري براي فروپاشي شوروي. [/quote]

و در جای دیگری هم گفتند:

[quote]لكن پس از روي كار آمدن جان.اف.كندي؛ رئيس جمهور دموكرات امريكا، مجدداً جنگ سرد فزوني يافت و كندي بشدت سياست‌هاي ضد كمونيستي را به اجرا گذاشت. وي، تلاش گسترده‌اي براي بازگرداندن كوبا به دامان ايالات متحده انجام داد و طرح محدودسازي نفوذ موشكي كمونيسم را به اجرا گذاشت (طرحي شبيه به طرح فعلي ايالات متحده درخصوص روسيه و استقرار سپر موشكي در نزديكي مرزهاي اين كشور). [b]بزرگترين مشكل شوروي، استقرار موشك‌هاي ايالات متحده در تركيه بود. [/b]
پس از كشف موشك‌هاي شوروي در خاك كوبا، بحران هسته‌اي جهان را در بر گرفت. ولي برخلاف تحليل آقا حامد، اساساً بحث عقب‌نشيني مطرح نبود. خروج موشك‌هاي كوبا را همگان ديدند، ولي كمتر كسي فهميد كه امريكا نيز موشك‌هاي تركيه را بازگرداند. به عبارت ساده‌تر، هيچ‌كس نفهميد كه اين امر، توافقي پشت پرده براي جلب رضايت دو طرف بود. چرا كه ظاهراً ايالات متحده با اين پيشنهاد مخالفت كرده بود.

لكن اين توافق، به مذاق هيچ‌يك از دو دولت خوش نيامد. ايالات متحده نيز تقريباً يك سال بعد از شر جان اف كندي راحت شد و تقريباً دو سال بعد، خروشچف را حزب كمونيست بركنار نمود تا اقتدار ابرقدرت‌ها همچنان حفظ شود و تنور جنگ سرد، روشن بماند.

علي اي حال، مسئله‌ي بحران موشكي كوبا، مسئله‌اي نيست كه بخواهيم بچه‌گانه آن را تحليل كنيم و با توسل به كري خواندن‌هاي دو طرف، بگوييم كسي كم آورد يا نياورد. ما به عنوان بررسي‌كنندگان تاريخ، با وقايعي روبرو هستيم كه تماماً سپري شده و نتايج ماقبل و حين و مابعد آن نيز مشخص است و براساس وقايع تاريخي، به سادگي مي‌توانيم تحليل كنيم. هم [color=red][b]موضوع استقرار موشك‌هاي شوروي در خاك كوبا، مسئله‌اي نه نظامي، بلكه سياسي بود و نه اساساً طرح و نقشه‌اي براي حمله از جانب دو طرف مطرح بود. [/b][/color]ضمناً اين تهديد براي كوبا وجود داشت كه درصورت اقدام ايالات متحده، عملاً اين كشور نابود خواهد شد و به عبارت بهتر، حياط خلوت امريكا كه در اختيار شوروي بود، مجدداً به دامان امريكا بازمي‌گشت و اين، بهترين بهانه براي جان.اف.كندي بود كه در خليج خوك‌ها، شكست تلخي را متحمل شده بود. پس قطعاً بهترين تصميم، تصميمي بود كه شوروي گرفت و البته به هدفي كه مد نظرش بود نيز رسيد. [/quote]

=========================
بنظر من هم اقدام شوروي در استقرار موشكهاي اتمي در كوبا ربطي به تسليحات الكترومغناطيسي شوروي نداشت و صرفآ يك مانور سياسي براي گرفتن پاره اي امتيازات سياسي از آمريكا بود. وگرنه اگر شوروي چنين سلاحي رو هنوز به طور كامل نساخته بود دليلي براي انجام چنين ريسك بزرگي از لحاظ نظامي نداشت.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سلام دوست عزیز

بنده متوجه منظورتون در مورد کشف کردن نشدم ، در شرایط فعلی البته منابع رسمی تری از این نوع وجود نداره اما از اونجاییکه کتاب این محقق موجوده و سایتشون (لینک دوم) هست . فکر کنم مطمئن باشه

در مورد اینکه این سلاح در جنگها استفاده میشه یا نه دو نکته هست ، یکی این که این سلاح یک سلاح استراتژیکه ، مثل بمب اتمی . برای یک گرجستان فسقلی که 5 روزه تا 35 کیلومتری پایتختش رفتن که دیگه سلاح الکترومغناطیسی لازم نیست . icon_rolleyes

در ثانی ، بخاطر ماهیت محرمانه ی این سلاح ، حتی در صورت استفاده هم حرفی ازش به میان نمیاد ، برای مثال در همین مساله ی سرنگون کردن هواپیمای U-2 علتی که بیشتر در محافل نظامی ازش یاد میشه سامانه ی قوی Guidline SA-2 هست ، یا علت از بین رفتن زیردریایی USS Tresher نقص فنی در خود زیردریایی اعلام شده اما شواهد موجود در صحنه (مثل قطع ارتباط زیردریایی Skylark تا مدت دو ساعت بعد از از بین رفتن ترشر) نشون میده ، یا در زلزله ی هائیتی هم نشانه های غیرعادی زیادی وجود داشت

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]امكانش هست كه اين سيستم بعد از فروپاشي شوروي به دست آمريكا افتاده باشه و امروز به نام هارپ شناخته ميشه. [/quote]

هارپ کلا یه کاربرد دیگه داره و متاسفانه اشتباهات زیادی هم در مورد اون میشه ! چند وقت پیش دایی بنده میگفت فلانی راست میگن که آمریکا یه صلاح داره که میتونه زلزله ایجاد کنه بدون اینکه انفجاری بشه ؟! منم اینطوری نگاهش کردم icon_rolleyes

به نظر من سلاح های الکترومغناطیسی خیلی بحث وسیعی داره و بحثش باید علمی باشه و با اثبات و روش عملکرد و..

اینکه صرفا بیایم چند اتفاق رو نسبت بدیم به یک عامل و اون رو خیلی بزرگ کنیم به نظرم کار درستی نیست.

باید اول روی خود سلاح بحث کنید و نحوه عملکرد و ساختمان داخلیش و زمانی که جا افتاد برید سر کاربردهاش

:|

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]يعني روسها با ابرسلاح الکترومغناظیسیشون برای انهدام هواپیمای یو-2 آمریکا هواپيماهاي خودشون رو هم زدند؟ !![/quote]

گویا ساقط شدن 2 فروند میگ 19 به همراه اون هواپیما توسط خود روسها تایید شده، دلیلش رو خدا بهتر می دونه.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]اول ژانویه ی 1960 ، خروشچف ، رهبر اتحاد جماهیر شوروی در سخنرانی از توسعه ی نوعی سلاح جدید و مرگبار در شوروی خبر میدهند که قادر به برچیدن حیات از روی کره ی زمین است ، [/quote]
[b]خب اين نويسنده بر اساس چه مداركي از سخنان خورشچوف چنين نتيجه اي گرفته است ؟[/b]
[quote]بدون شک منظور این اظهارات خروشچف که روزنامه ی نیویورک تایمز در شماره ی روز خود آنرا درج کرده ، سلاح تازه ساخت الکترومغناطیسی بوده ، پس میتوانیم به این نتیجه برسیم که روسها در سال 1960 در مرحله ی توسعه ی مهندسی سلاحهای الکترومغناطیسی بودند.[/quote]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
"در [b]1972[/b] و طی جلسه ی محرمانه ی روسای احزاب کمونیست شوروی در پراگ ، برژنف اعلام کرد در سال 1985 شوروی به حدی قدرتمند میشود که کنترل اقیانوس ها ، اتمسفر و 90% کره ی زمین را در دست خواهد گرفت ، نکته این سخنرانی استفاده از لفظ کنترل کردن جهان توسط پرژنف بود نه حمله نظامی و اشغال (خروشچف هم در سال 1960 زمانبندی را برای شوروی ارایه داده بود که طبق آن شوروی میبایست تا سال 1985 به برتری تکنولوژیکی و آمادگی کامل نظامی برای گرفتن کنترل دنیا میرسید)

اما در [b]ژوئن 1975 [/b]، برژنف محافظه کار که هزینه های ناشی از ساخت و استفاده از این سلاح الکترومغناطیسی را کمرشکن و غیرضروری میدانست (تاکید برژنف در دکترین دفاعی تقویت توان اتمی شوروی بود) و بیشتر بر بهبود وضعیت سیاسی و اقتصادی تاکید داشت تا جنگ تسلیحاتی سنگین ، خواستار ممنوع شدن جهانی سلاحهای کشتار جمعی "هراسناک تر از سلاحهای اتمی" شد ، در جولای همان سال او پیشنهاد عجیب خود را اینبار برای هیاتی از سناتورهای آمریکایی اعلام کرد .

در [b]آگوست 1975 [/b]نیز عضو کمیته ی مرکزی حزب کمونیست شوروی ، همین پیشنهاد را به جمعی از نمایندگان کنگره ی آمریکا مطرح کرد و پس از این مذاکرات پشت درهای بسته ، وزیر خارجه ی شوروی ، آندره گرومیکو در سخنرانی خود در سی امین نشست سالانه ی مجمع عمومی سازمان ملل در تاریخ 23 سپتامبر 1975 ، برای اولین بار این مساله ( ممنوعیت سلاحهای کشتار جمعی قویتر از بمب اتمی) را بطور علنی ابراز کرد و اعلام کرد تمام کشورهای جهان بخصوص کشورهای ابرقدرت باید قراردادی مبنی بر عدم توسعه ی سلاحهای جدید و ناشناخته ی کشتار جمعی را امضا کنند . او حتی عنوان این قرارداد را "قرارداد ممنوعیت توسعه و تولید انواع جدید سلاحهای کشتار جمعی" گذاشت.

اما آمریکا که این اقدام شوروی را در جهت محدود کردن توان میکروبی و شیمیایی آمریکا تلقی میکرد (آمریکا در زمان جنگ سرد بشدت در حال کار بر روی سلاحهای کشنده ی میکروبی و شیمیایی بود) از امضای این قرارداد سرباز زد و تنها فرصت خود برای جلوگیری از توسعه ی سلاحهای الکترومغناطیسی شوروی که برژنف آنرا "ترسناک تر از چیزی که ذهن انسان تابحال تصورش را کرده" از دست داد .

با شکست در امضای این قرارداد محدود کننده که ناشی از کمبود اطلاعات درباره ی سلاح الکترومغناطیسی در غرب بود ، عقاب های شوروی بار دیگر توانستند بر برژنف و رهبران محافظه کار حزب کمونیست غلبه یابند ، کمونیستها حالا تصمیم بر وسیعترین تقویت نظامی که تاریخ به خود دیده بود گرفتند ، هدف آنها از این کار ، آماده شدن برای غلبه بر جهان در طول یک دهه بود.

در [b]جولای 1976 [/b]، برای نیم ساعت ، ارتباطات در تمام دنیا بر اثر شلیکهای الکترومغناطیسی ناگهانی شوروی در تمامی باندهای ارتباطی ، بطور کامل مختل گردید ، بطوریکه گیرنده های ارتباطی تنها صدایی که دریافت میکردند صدایی شبیه کوبیدن نوک دارکوب به چوب بود ، بعد از این واقعه ، فرستنده های الکترومغناطیسی شوروی به "دارکوب" و سیگنال های مختل کننده به "سیگنال های دارکوبی" مشهور شدند . این سیستمهای پرقدرت بلافاصله بعد از شروع پروژه ی ده ساله ی کمونیستها در حالت کاملا عملیاتی قرار گرفتند و حادثه ی جولای 1976 اولین استفاده ی همه جانبه و در سطح جهانی از این سلاح بود.

در [b]28 جولای 1976[/b] ، زلزله ای قدرتمند در منطقه ی تانگشان در چین باعث تخریب شدن کامل چند روستا و شهر و کشته شدن 600.000 نفر شد ، به گزارش شاهدان عینی ، ساعتی قبل از طلوع آفتاب ، چندین اشعه ی بسیار نورانی از فاصله ی حدود 200 مایلی منطقه مشاهده شدند آسمان در نور این اشعه ها "همانند روز" میدرخشید.
توجه داشته باشید که در سال 1912 ، نیکولای تسلا ، پدر سلاحهای الکترومغناطیسی طی مصاحبه ای میگوید " من در عرض چند هفته میتوانم پوسته ی زمین را به چنان لرزشهایی وا دارم که تا صدها متر بالا و پایین برود ، آب رودخانه ها از بسترشان به بیرون پرتاب شود ، ساختمان ها متلاشی شوند و هیچ اثری از تمدن باقی نماند ، این اصل (قوانین الکترومغناطیسی) شکست نمیخورد...." او قبلا با دستگاه تولید کننده ی الکترومغناطیسی با توان 10 دسیبل توانسته بود منطقه ی محدود به اطراف آزمایشگاه خود را به لرزه در آورد. او همچنین از امکان نصف شدن کره ی زمین در صورت ترکیب لرزشهای مصنوعی الکترومغناطیسی با رزونانس خود کره ی زمین سخن به میان آورده بود.

در سال 1976 ، دانشمندان شوروی توان کلی شلیک کننده های الکترومغناطیسی را به بیش از 40 مگاوات و فرکانس پالسهای ارسالی را به حدود 7 هرتز رساندند ، این امواج با سرعت باورنکردنی خود بیش از 7 بار در ثانیه دور زمین میچرخند . دانشمندان روس که بتازگی قدرت شلیک کننده ها را افزایش داده بودند ، آنها را تست کردند ، اما سرعت زیاد ، دوام زیاد و تقویت شدن شدید این امواج در آیونسفر (مطالعات نشان میدهد امواج رادیویی میتوانند حتی تا 1000 برابر قدرت اولیه ی خود در آیونسفر تقویت شوند) در مدت کوتاهی باعث ایجاد کمربند بسیار قدرتمند مغناطیسی در قسمتی از زمین که شوروی هم در بخشی از آن بود شد ، روسها که از نتیجه ی این تست ترسیده و غافلگیر شده بودند بسرعت شلیک کننده ها را خاموش کردند اما کمربند ایجاد شده به کمک رزونانس و میدان مغناطیسی کره ی زمین ساعت به ساعت در حال تقویت شدن بود و حتی احتمال نصف شدن کره ی زمین در اثر تقویت این کمربند میرفت.
روسها برای شکستن همبستگی و انسجام ذرات کمربند الکترومغناطیسی مجبور شدند امواج بسیار پرقدرتی را ماهها مستقیما به سمت کمربند مغناطیسی ارسال کنند تا پس از چند ماه موفق به مهار کردن این کمربند شدند .

[b]10 سپتامبر 1976 [/b]، خدمه و مسافران هواپیمای شماره پرواز 831 شرکت British European Airways در مسیر از مسکو به لندن ، کره ای بشدت نورانی و ثابت در زیر هواپیما و بالای ابرها مشاهده کردند ، هنگامی که خلبان انگلیسی مراتب را به برج مراقبت شوروی اعلام کرد ، مسئولان شوروی او را توجیه کردند که توجهی به این حادثه نکند و بسرعت منطقه را ترک کند . این واکنش شوروی نشان میدهد که شوروی در آن موقع در حال تست نوعی دستگاه الکترومغناطیسی بوده اند که احتمالا هدف این تست همان هواپیمای مسافربری بوده .
18 می 1977 ، شوروی ، آمریکا و 29 کشور دیگر طی قراردادی متعهد میشوند بوسیله ی طوفان ، زمین لرزه یا دیگر بلایای طبیعی که بطور مصنوعی ایجاد میشوند به یکدیگر حمله نکنند ، این قرارداد در حالی امضا میشد که شوروی از حدود یک سال قبل ، پروژه ی دستکاری در آب و هوای آمریکا را امتحان کرده بودند و همانطور که بعدا هم مواردی از آن بیان میشود ، به آرامی در حال گسترش ابعاد این پروژه بودند.
در [b]21 نوامبر 1977، [/b]حجم بسیار زیادی از ابرهای متراکم که تا آن زمان بیسابقه بود در نزدیکی سواحل شرقی آمریکا و توسط ماهواره ها ثبت شد و عکسهای ماهواره ای نشان میداد که این جریان عظیم ابر از آلاسکا تا شیلی را در برمیگرفته ، این ابرهای طوفانی با رسیدن به سواحل آمریکا بخصوص در ایالت کالیفرنیا زمین را شخم زدند و خسارات زیادی به تاسیسات الکتریکی و مسکونی وارد کردند .
در فاصله ی بین 1977 تا 1978 ، حجم تغییرات آب و هوایی و تعداد موارد مشاهده ی اشعه های نورانی الکترومغناطیسی بخصوص در ساحل شرقی آمریکا بشدت افزایش یافت . بطوریکه حتی ظن مقامات کاخ سفید را نیز برانگیخت و جیمی کارتر ، رییس جمهور وقت آمریکا دستور انجام تحقیقات ویژه درباره ی این حوادث بخصوص 3 مورد انفجار غیرعادی را صادر کرد . اما این سه انفجار و انفجارهای بعدی تنها انفجارهای آزمایشی برای تنظیم شبکه ی الکترومغناطیسی "مهندسی آب و هوای آمریکا" بود.

در[b] 2 آوریل 1978 [/b]، اشعه نورانی از زاویه ی حدود 45 درجه از آسمان به منطقه ای در جزیره ی بل در آمریکا اصابت کرد و باعث انفجار پرسروصدا و خسارت به چندین خانه شد ، تمام سیمهای ارتباطی و برق در محل اصابت و چندین متر در اطراف آن ذوب شده و آنتن های تلویزیون (که جاذب امواج الکترومغناطیسی هستند) خانه های مجاور منفجر شدند ، اما هیچ آتش سوزی در منطقه رخ نداد. نکته ی جالب این است که هواشناسان و ماهواره های هواشناسی هیچ توده ی هوای متراکمی که پتانسیل تولید صاعقه داشته باشد را ثبت نکرده اند ، صدای این انفجار تا 45 کیلومتری محل انفجار ، در دماغه برویل نیز شنیده شد .
به گزارش رسانه ها ، این حادثه که توسط ماهواره های کلاس "ولا" آمریکا ثبت شده بود توسط شخص دو نفر از نمایندگان مجلس آمریکا در آزمایشگاه نظامی لوس آلاموس پیگیری شد ، اما هیچ گزارش عمومی در مورد آن منتشر نشد.
در [b]سپتامبر 1979 [/b]، خبرنگار جنگی انگلیسی ، نیک داونی که در افغانستان حضور داشت شاهد چندین کره ی بسیار نورانی که از لحاظ شدت درخشندگی مشابه نوری که در آغاز انفجار اتمی ایجاد میشود بود در آسمان اصلی شوروی و در نزدیکی محل تست موشکی ساری شاگان بود که بسرعت در حال انبساط بودند . او در همان ماه شاهد چندین کره ی دیگر در نزدیکی محل تست موشکی بود که نشانه میداد احتمالا یکی از توپخانه های الکترومغناطیسی در آن محل مستقر بوده .
در اواخر 1980 ، یکی از سختترین و در عین حال غیرمعمول ترین خشکسالی ها در آمریکا اتفاق افتاد ، [b]در 2 فوریه 1981 [/b]، روزنامه ی واشنگتن پست در توصیف این وضعیت نوشت :"در طول 4 ماه گذشته ، تنها یک جریان قوی آب و هوایی تمام ایالات متحده را در بر گرفته که باعث خشکسالی از سواحل غربی تا سواحل شرقی آمریکا گشته که در تاریخ ثبت شده ی آب و هوایی کشور بیسابقه است....سیستم و الگوی آب و هوایی که باعث این خشکسالی در آمریکا شده یکی از نامعمول ترین الگوهای آب و هوایی است که تاکنون در آمریکا ثبت شده "
تنها در 2 روز [b]20 و 21 ژانویه ی 1982 [/b]، بیش از 1400 مورد از زمین لرزه در منطقه ی شمال آرکانزاس مرکزی در آمریکا ثبت شد ! این ماراتن زمین لرزه از 12 ژانویه و با ثبت 3 زمین لرزه با قدرت بیش از 4 ریشتر آغاز شد ، قویترین زلزله ی ثبت شده در این دو هفته زلزله ی 4.5 ریشتری در 20 ژانویه بود که با توجه به اینکه در منطقه ی آرکانزاس مرکزی گسل بزرگی وجود ندارد تا آن موقع زلزله ای در منطقه ثبت نشده بود ! "
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
من نمیدونم این روسها که اینقدر از تکنولوژیهای فوق سری و بسیار پیشرفتشون در جاهای مختلف صحبت میشه چرا تو مسائل پیش پا افتاده و خیلی ساده تا حالا هیچ پخی نشدن ؟؟ نکنه اینا تخصصشون فقط تو چیزای خیلی پیشرفتست و مثلا ساختن یه هواپیمای درست و حسابی که زرت و زرت سقوط نکنه icon_eek تو حیطه کاریشون نیست؟؟ اگه بخوایم به طور کلی صحبت کنیم باید این اصل رو قبول داشته باشیم که فناوریها و علوم در ارتباط تنگاتنگ با یکدیگرند و نمیشه که مثلا مهارت در یه شاخه از علم به طور عجیب و غریبی از مهارت در علمی دیگر در بازه زمانی مشخص بیشتر و بالاتر باشه . این روسها خودشون رو کشتند تا یه اتومبیل در حد شعور انسانی تولید کنن ولی آخرشم نتونستن و صنعت خودروسازیو بوسیدن و گذاشتن کنار و همون آهن قراضه هایی که تو دوران جنگ سرد ساختن سمبل طراحی احمقانه و سوژه خنده و مسخرگی تو دنیا بوده و هست :!: میتونم 100 تا مثال دیگه تو همه ارکان و زیرساخت های شوروی و روسیه کنونی براتون ذکر کنم ولی مطمئنم که همه دوستان به باسمه ای بودن هر آنچه که به روسیه ربط داره اذعان و اشراف کامل دارن. بگذریم که چند ساله بر اثر دسترسی نداشتن به تکنولوٍژی برتر نظامی اس300 شده خواب و خوراک روز و شب ما و به قول قدیمیا در نبود گوشت شلغم پادشاست. توپولوف ها که رسما مظهر اوج اقتدار روسیست با این همه کشته های ما icon_cool
تمام کارشناسای نظامی دنیا به غیر قابل اعتماد بودن تجهیزات روسی معترفن حالا به AK-47 نگاه نکنید که 60 ساله ازش استفاده میشه این یکی از دستشون در رفته icon_wink
اصولا مارکسیستها و کمونیستها در تئوری و نظریه پردازی قوی (بخوانید زیاد فک زدن و روده درازی کردن) ولی در عمل 0 یعنی هیچ . این دروغ هایی هم که میگفتن و میگن فقط برای بلوف زدن و نگه داشتن دست بالاتر در مقابل آمریکا بوده تا آمریکا فکر کنه انگار خبریه.
در پایان هم این نکته رو بگم که دستیابی به چنین تکنولوژیهای اهریمنی و سلاح های مرگبار فقط از دست آمریکا یعنی حکومت فراماسونرهای شیطان صفتی برمیاد که از خود ابلیس ملعون درساشونو یاد میگیرن و مسلما دانش انسان خاکی و سرشت خداییه انسان در غالب تفکر ماتریالیستی و کمونیستی که حتی متافیزیکو قبول نداره قادر به تصور چنین چیزهای وحشتناکی نیست. حالا اگه میخواین بهم بخندین خوب بخندین ولی من به این مساله به شدت اعتقاد دارم.
  • Upvote 1
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
نه این حر ف کاملن نادرست است که صنعت غیر نظامی شوروی عقب بود مشکل در تکنولو جی نبود بلکی اقتصاد دولتی مشکل اساسی بو دولت مجبور بود هم بودجه صنعت نظامی و هم بودجه صنعت غیر نظامی را بده در نتیجه به اندازه بسیار زیاد بودجه غیر نظامیرو کسر میکرد به نفع صنایع نظامی به همین دلیل در کل محصولات غیر نظامی نا مرغوب بود ولی از هر نو جنس نمونه مرغوب هم به طور نمونه تولید میشود که خیلی کم بود

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[color=darkblue]جناب ILLUMINATOR

لطفا در اظهار نظر خود ادب و نزاکت را رعایت کنید و از واژگان مناسبتری استفاده کنید.[/color]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]تمام کارشناسای نظامی دنیا به غیر قابل اعتماد بودن تجهیزات روسی معترفن حالا به AK-47 نگاه نکنید که 60 ساله ازش استفاده میشه این یکی از دستشون در رفته icon_wink [/quote]
کارشناس های غربی؟
کلاشینکوف فقط نبوده ارپی جی 7 تانک تی 55 تانک تی 72 میگ 21 اینا تا به امروز استفاده شدن و ...
اینهمه فناوری های پیشرفته سوخو 34 35 30 27 زیردریایی های قدرتمند تانک تی 90 اینا کم نیستن

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
با این همه تفاسیر به نظر من این تکنولوژی که در دست روسیه هست جای خیلی سوال داره icon_wink

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
جناب Illuminator

قرار نیست هر کشوری در همه ی زمینه ها قوی باشه ، هر کشوری در زمینه های خاصی قویه متعجبم که در فروم نظامی مثل میلیتاری عضوی وجود داره که به برتری بی چون و چرای سیستم اس-300 در بین تمام سیستمهای پدافندی برد بلند اذعان نداره ! حرفهای شما بیشتر به تبلیغات شبیه است تا یک تحلیل منطقی

در مورد چگونگی دسترسی روسها به این تکنولوژی هم در قسمتهای بعدی مقاله به ارتباط کمونیستها با یکی از دستیاران نیکولای تسلا (که از بنیانگذاران اصلی این سیستم و سلاحهای الکترومغناطیسی هست) اشاره میشه


[b]قسمت سوم[/b]

"در[b] سال 1981[/b] ، تاسیسات آیونسفری الکترومغناطیسی سورا به عنوان آخرین و پیشرفته ترین حلقه از زنجیره ی قدرت الکترومغناطیسی شوروی تاسیس شد ، این تاسیسات که متشکل از 3 فرستنده ی امواج 250 کیلوواتی و 144 آنتن عمودی برای تابش امواج است قدرت تابش 190 مگاوات انرژی مغناطیسی در باند فرکانس 4.5 تا 9.3 مگاهرتزی در هر شلیک را دارد .
در 20 جولای 1982 ، لیسکو ، دیپلمات ارشد شوروی در سفارت شوروی در آمریکا ، طی سخنرانی بطور علنی اعلام کرد که در صورت شکست خوردن مذاکرات خلع سلاح اتمی ، شوروی بسرعت سلاحهای جدید و قدرتمندتر از سلاحهای اتمی را توسعه خواهد داد که قابل تشحیص نیستند ، در این سخنرانی ، اینجانب (نویسنده) به همراه کلنل جان آلکساندر از ارتش آمریکا در بین شنوندگان حضور داشتیم .

[img]http://rpmedia.ask.com/ts?u=/wikipedia/commons/thumb/d/d5/Sura-antenna.jpg/400px-Sura-antenna.jpg[/img]

در [b]فوریه ی 1983 [/b]، چندین مورد از صداهای شبیه به انفجار در نیویروک و اوهایو شنیده شد و زلزله های متوالی ساحل خلیج میسیسیپی را لرزاند.

در [b]آوریل 1984 [/b]، ابر قارچ مانند بسیار بزرگ و درخشنده ای در بالای اقیانوس در نزدیکی ساحل ژاپن توسط چندین خلبان هواپیمای مسافربری مشاهده شد ، یکی از خلبانهای یک بویینگ 747 که خلبان سابق بمب افکنهای بی-52 در ارتش آمریکا بود و این ابر را مشاهده کرد قطر آنرا حدود 60000 پا توصیف کرد و گفت برای برخورد نکردن با این قارچ مجبور شد به سرعت مسیر هواپیما را منحرف کند ، با وجود نزدیکی هواپیما به کره ، هیچ موج برخورد یا نور کور کننده (نشانه های انفجار اتمی) مشاهده نشد .همزمان دستگاههای زلزله نگار که در کف اقیانوس قرار داشتند چندین زمین لرزه و تحرکات اکوستیکی پوسته های زیر اقیانوس را در منطقه ثبت کردند ، خلبان هواپیمای مسافربری همچنین گفت که پس از اینکه هواپیما را از منطقه دور کرد ، ابر قارچ شکل به سمت جزایر کوریل و ساخالین شوروی به حرکت در آمد و سپس محو شد.
برخی کارشناسان این حادثه را یک "حادثه ی طبیعی غیرمعمول" توصیف کردند اما این حادثه در حقیقت تست نوعی اسلحه ی جدید با استفاده از نیروی الکترومغناطیسی بود که "سپر الکترومغناطیسی" نام گرفت ، شوروی ها به دنبال این بودند که با متمرکز کردن مقدار زیادی انرژی مغناطیسی در یک منطقه ، کره ی مغناطیسی عظیمی ایجاد کنند و در صورت ورود هر جسمی به این کره یا ابر مغناطیسی و برهم زدن انسجام ذرات کره ، حجم زیادی از انرژی امواج الکتروگرانشی و الکترومغناطیسی در این جسم تخلیه شده و آنرا "بخار" میکند ، علاوه بر آن با توجه به اینکه امواج الکتروگرانشی باعث شکافت مواد رادیو اکتیو میشوند ، در صورت ورود یک کلاهک اتمی به منطقه ی سپر مغناطیسی ، امواج الکتروگرانشی سپر باعث منفجر شدن کلاهک خواهند شد.

شوروی ها با استفاده از این سپر در هنگام جنگ اتمی قصد داشتند با ایجاد آنها در مسیر موشکهای اتمی و بمب افکنهای استراتژیک ، آنها را در آسمان آمریکا نابود و منفجر کنند و درواقع با قرار دادن ناگهانی این سپر مغناطیسی بر سر راه بویینگ 747 میخواستند موثر بودن این سپر را روی هواپیمای مسافربری آزمایش کنند . لازم به ذکر است این سپر از لحاظ تئوریکی با استفاده از هردو موج الکترومغناطیسی و الکتروگرانشی ، قادر به مقابله با انواع بمب افکنها ، موشکهای بالستیک ، موشکهای کروز و حتی گلوله های توپخانه ها است. بطوریکه در سال 1968 وی.دی سوکولوفسکی در سندی تحت عنوان "استراتژی نظامی" عنوان میکند که قابلیت دفاع صد در صدی در مقابل هواپیماها و موشکها ، ممکن است. و ظاهرا روسها در ابعاد تاکتیکی موفق به بدست آوردن چنین قابلیتی شده بودند.

در [b]دسامبر 1984 [/b]، تغییرات شدیدی در شبکه ی الکترومغناطیسی در نزدیکی لس آنجلس و سن دیگو اتفاق افتاد که از نشانه های آن میتوان به صداهای انفجار در اتمسفر ، زلزله های هوایی و لرزش ساختمان ها و پنجره ها در صورتی که هیچ زلزله ای اتفاق نیافتاده بود اشاره کرد ، بعد از این حوادث ، جبهه ی غیرمنتظره ای از هوای طوفانی در نزدیکی لس آنجلس ایجاد شد که باعث ایجاد بادهای شدید در شب 12 دسامبر شد که در نتیجه آن به برخی از خانه ها و درختان خسارت رسید و برق در چندین منطقه قطع شد ، این جبهه ی هوای سرد که به احتمال زیاد توسط "دارکوب"های شوروی ایجاد شده بود بعد از گذر از لس آنجلس باعث بارشهای شدید برف در بقیه مناطق شد ، حتی شهر تاسکون ارتفاع برف باریده شده را 20 اینچ اعلام کرد.

در [b]ژانویه ی 1985 [/b]، خدمه ی یکی از کشتی های نیروی دریایی آمریکا که در حال حرکت به سمت سن دیگو بود بطور غیرعادی و ناگهانی شاهد پخش شدن چفهای کشتی شد ، همزمان ، در سن دیگو انتقال برق در شهر مختل گردید و برق بیش از 60000 خانه قطع شد . این نکته قابل ذکر است که چف به علت ساختار ویژه اش نسبت به امواج مغناطیسی واکنش نشان میدهد.

در [b]فوریه ی 1985[/b] ، هواپیمای بویینگ 747 چینی در مسیر لس آنجلس دچار نقص در سیستم و خاموش شدن ناگهانی موتورها شد و خلبان سرانجام بعد از کاهش ارتفاع (یا به اصطلاح بهتر سقوط) 32.000 پایی هواپیما توانست دوباره موتور هواپیما را روشن کند و در سان فرانسیسکو فرود اضطراری کند . طبق گزارش شرکت هواپیمایی از حادثه ، دستگاههای الکترونیکی در زمان بروز مشکل دچار ناهماهنگی با یکدیگر و با مشاهدات خلبان و خدمه (سرعت ، ارتفاع و ..) شدند ، طبق مشاهدات قبلی ، این هواپیما در معرض یک تست "ملایم" الکترومغناطیسی قرار گرفته بود و ظاهرا شوروی ها قصد منهدم کردن هواپیما را نداشتند.

در [b]آوریل 1985 [/b]، فرانکلین گولدن متوجه ارسال ناگهانی حجم زیادی از امواج مغناطیسی در 54 فرکانس مغناطیسی مختلف در داخل زمین توسط شوروی شد ، این ارسال حجم عظیم امواج باعث قرار گرفتن زمین در یک رزونانس الکتروگرانشی در تمام 54 فرکانس شد . در نتیجه ی این ارسال امواج ، 27 "بسته (تپ) انرژی" عظیم در داخل زمین ایجاد شد که هر یک از این تپ ها باعث استخراج انرژی بسیار زیاد ذخیره شده در زمین از بخش گوشته ی زمین و تبدیل آن به انرژی الکتریکی میشد ، تنها یک گیرنده ی انرژی در عمق چندصدمتری زمین لازم بود تا این حجم از انرژی توزیع شده در پوسته ی زمین را جمع آوری کند و آن تاسیسات سورا بود ، شوروی ها داشتند سورا و بقیه توپخانه های الکترومغناطیسی را برای روز نمایش شارژ میکردند.

در [b]9 می 1985 [/b]، چهل امین سالگرد شکست آلمان نازی بدست ارتش سرخ و پایان جنگ جهانی دوم ، شوروی ها حداکثر توان توپخانه های الکترومغناطیسی خود را بخصوص برای تحت تاثیر قرار دادن گورباچف که بتازگی به رهبری شوروی انتخاب شده بود ، به نمایش گذاشتند ، بیش از 100 فرستنده ی امواج الکترومغناطیسی طی این اقدام تمرینی و نمایشی اتمسفر زمین و هسته ی زمین را در 54 فرکانس هدف گرفتند در نتیجه ی این "رزمایش الکترومغناطیسی"تمامی ارتباطات نظامی ، ماهواره ای و رادیویی در اکثر نقاط جهان از جمله ارتباط سیستمهای کنترل و فرماندهی (که در آن زمان نویسنده ی مقاله به همراه فرانکلین گولدن در آن حضور داشتیم) و زیردریایی های اتمی در آمریکا و کشورهای ناتو مختل گردید . این رزمایش بمت 4 روز در بعضی ساعات ادامه داشت و در این مدت ارتباطات نظامی و غیرنظامی بطور مرتب مختل میشد.

این رزمایش نشان از رسیدن شوروی به هدفی بود که برژنف از آن در سال 1972 حرف میزد ، حال شوروی در 1985 میتوانست هرکاری در هر نقطه ی جهان انجام دهد.

در [b]28 آگوست 1985 [/b]، تنها دو ماه بعد از رزمایش الکترومغناطیسی بزرگ شوروی ، موشک تایتان 34دی که از پایگاه وندنبرگ در آمریکا پرتاب شد ، بعد از پرتاب منفجر گردید، علت این انفجار عملکرد نادرست پمپ الکتریکی سوختی اعلام شد که باعث نشت زیاد عامل اکسید کننده در موشک گردید ، اگرچه طبق مشاهدات ، شوروی با استفاده امواج الکترومغناطیسی قادر به از کار انداختن پمپ سوختی بودند ، دلیل محکمی در این مورد از دخالت حتمی شوروی وجود ندارد ، هرچند با مشاهده ی رزمایش گذشته و چندین مورد از عملکرد نادرست سیستمهای الکترونیکی موشکهای شاتل ، میتوان گفت که این اولین تست واقعی برای انهدام موشک فرضی اتمی آمریکا با کمترین زمان واکنش ممکن بود که همانطور که ذکر خواهد شد ، تست های مشابه برای منهدم کردن هواپیماهای آمریکا (بمب افکنهای فرضی) با استفاده از سلاح الکترومغناطیسی انجام خواهد شد.

[b]26 نوامبر 1985[/b] ، پرتاب شاتل آتلانتیس در بعد از ظهر و از پایگاه کیپ کاناورال انجام شد ، در حالیکه اشعه ای نورانی در آسمان مشاهده میشد که به احتمال زیاد به عنوان مارکر (مشخص کننده ی) هدف عمل میکرد (این اشعه توسط صدها ناظر پرتاب عکس برداری شد) ، 12 دقیقه بعد از پرتاب شاتل ، انفجار بزرگی در اتمسفر منطقه اتفاق افتاد که صدای آن تا صدها مایل دورتر شنیده شد اما شاتل آسیبی ندید، این اتفاق نشان دهنده ی تست انهدام "چندین موشک بطور همزمان بود" توسط سلاح الکترومغناطیسی بود ، پس از این انفجار ، اشعه ی نورانی بالای پایگاه موشکی به آرامی محو شد ، شاتل آتلانتیس سومین شاتلی بود که دقایقی بعد از پرتابش ، انفجار شدید الکترومغناطیسی در منطقه اتفاق میافتاد ، شوروی ها از شاتلهای در حال پرتاب به عنوان موشکهای اتمی فرضی برای تست سلاحهای الکترومغناطیسی خود استفاده میکردند.

در [b]12 دسامبر 1985 [/b]، سلاح الکترومغناطیسی که روی شاتل ناسا تست شده بود منجر به انهدام یک فروند هواپیمای که در حال بلند شدن از فرودگاه نظامی گاندار بود شد ، طبق گزارش ، هواپیمای آمریکایی که حامل 258 تفنگدار آمریکایی بود بعد از بلند شدن ناگهان با از دست دادن موتورها مواجه شد و به زمین سقوط کرد ، در پی این حادثه تمامی خدمه و سربازان کشته شدند .

3 شاهد کانادایی که بلند شدن هواپیما و سقوط آنرا نظاره گر بودند یک سال پس از ماجرا در مصاحبه با شبکه ی خبری کانادا در ساعت 10 شب 8 آوریل 1986 در توصیف حادثه گفتند :"قبل از سقوط هواپیما هیچ آتش یا دودی از هواپیما خارج نشد ، اما از لحظاتی بعد از بلند شدن ،بدنه ی هواپیما بطور عجیبی به رنگ نارنجی و زرد میدرخشید" این نشانه ی واضحی از استفاده از سلاح الکترومغناطیسی در حالت مداوم بود و مشابه موردی که در آن چند فروند اف-111 آمریکایی در ویتنام سقوط کردند ، سیستمهای الکتریکی هواپیمای توسط کره ی مغناطیسی که در آن قرار داشت مختل شد و بعلت تخلیه ی انرژی شدید مغناطیسی روی بدنه و اسکلت هواپیما ، بدنه ی خارجی هواپیما در اثر این تخلیه به رنگ "نارنجی روشن" میدرخشید .

از دست رفتن موتورهای هواپیما نیز بعلت اعمال متمرکز انرژی مغناطیسی به موتورها بوده ، بطوریکه یکی از شاهدان ادعا کرده بود اشعه های نورانی که از آسمان به سمت هواپیما منتشر میشدند را دیده که این برخورد باعث آتش گرفتن و حتی بخار شدن قطعات پلاستیکی داخل هواپیما شده که این واکنش منجر به آزاد شدن گازهای مرگباری چون سیانید میشود (طبق گزارش دپارتمان دفاع آمریکا از حادثه ، حدود نصف سربازان قبل از سقوط هواپیما در اثر استنشاق گاز سیانید خفه شده بودند) بنابراین بنظر میرسد اپراتور سلاح شوروی بعد از بلند شدن هواپیما بطور همزمان از دو شیوه ی مداخله ی انرژی (برای مختل کردن سیستمهای الکترونیکی هواپیما) و اعمال انرژی (برای از کار انداختن مستقیم موتور ها) استفاده کرده . "
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
عجب گزارش تكون دهنده اي. واقعا خيلي عجيبه. خدا بداد ما برسه

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.