saiedtomcat

روایتی جالب از عبور ناوگروه ارتش از کانال سوئز (ویدئو)

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

جناب آنتی وار عزیز
با سلام و احترام فراوان

لطفا به بند شماره 1 از فروض مطروحه توجه بفرمایید و بعد ببینید که بند شماره 2 چه چیزی رو مطرح می کنه؛ مساله رفتار سیاسی نیست اینجا! مساله رفتار دو نیروی نظامی از یک کشور متخاصم و یک رژیم جعلیه که این کشور متخاصم اون رو اصولا به رسمیت نمیشناسه! در چنین وضعیتی موقعیت بیشتر شباهت داره به روبرو شدن ناوگروه ایرانی با یک باند دزد دریایی!؟ و حال اینکه چرا ما باید برای این باند دزد دریایی که به کشتی های حامل فعالان صلح هم حمله می کنه و اونها رو براحتی به قتل می رسونه! تشخص نظامی ویژه ای قائل بشیم واقعا جای حیرت داره ... مساله همونطور که فرمودید دقیقا مصداقی از همون افاضات رضا کچله ولی ما همه این مسیر انقلابی رو اومدیم که به این نتیجه برسیم ... ؟ شخصا این رو خلاف واقع می دونم. رفتار ناوگروه ایرانی فاقد اشکال و ایراد اساسی بوده حال با اغراق و یا بی اغراق، با آب و تاب و یا بی آب و تاب، اصول حاکم بر این رفتار کاملا عقلانی و اخلاقیه،

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
پاتریوت عزیز، با این که با فلسفه ی صجبتتون موافقم و اسراییل اصولا یک رژیم نامشروع است و بنا بر حکم رهبری احکام کافر حربی بر ساکنین اسراییل جاری است ولی بذارید این آیه را هم یاد آوری کنم:
لا تلقوا بایدیکم الی التهلکة
بنا بر این قرار نیست ما کارهای انتحاری بکنیم وقتی هیچ ارزش عملی یا امید به موفقیت در آن نیست. البته به دلایلی که ذکر شد این عمل از مصادیق قرار دادن خود در هلاکت به حساب نمی آید.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]آخ آخ من این جملات آقا مصطفی رو که می خونم، بعضا بهم بر می خوره![/quote]
بر نخوره مسلمان!
مرد مؤمن! شكر خدا زمين و آسمون و تمامي جنبدگانش از زبون من در امان نيستم!
اگه بخوام به شما تيكه‌اي رو بندازم، صاف تو صورت خودتون مي‌ايستم و مي‌اندازم!!
قبلاً هم عرض كرده‌ام، باز هم عرض مي‌كنم.
من براساس سخن هركس، پاسخش رو مي‌دم! اگه از طرف پيش‌فرض ذهني داشته باشم و نكته برام عجيب بياد، صاف و پوس‌كنده عرض مي‌كنم.
اگه هم مشكلي نباشه يا براساس شناختم از طرف مقابل، حرف طبيعي باشه، صرفاً پاسخش رو مي‌دم.

حال اگه اين رك بودن بنده باعث رنجش خاطر شما مي‌شه، من عذرخواهي مي‌كنم.
ولي اينكه مي‌فرمايين «البته ظاهرا کما فی السابق شما این قدر هوش برای بنده قایل نیستید که بدیهیات رو بفهمم» تهمتي است كه نسبت به بنده قبلاً‌ هم روا داشته‌ايد و الان هم مي‌فرماييد و احتمالاً‌ اين بار، بار آخر نخواهد بود. چون اگه اشتباه نكرده باشم خود شما بودين كه با خوندن فكر طرف و فكر در سر طرف گذاشتن، مشكل داشتين و از پيش‌داوري‌ها همه رو بر حذر مي‌داشتين.
حال چه شده كه شما، خود مقلد مكتبي شدين كه اون رو مي‌كوبيدين، مسئله‌ي لاينحلي است براي بنده.

بگذريم.

[quote]آخه اخوی! چطور به ذهنت خطور کرد که منظورم این بوده که در کانال سوئز ما بهشون گفتیم شات آپ؟[/quote]
بهتره يكبار ديگه فرمايش خودتون رو مطالعه بفرمايين.
اين فرمايش شما، ضمن فرمايش جناب استاد دكتر رائفي پور!! بود كه فرموده بودن وقتي ايران داشت از كانال سوئز عبور مي‌كرد كذا و كذا!
شما هم با چنان اطميناني فرمودين «ایران که وارد آب های سرزمینی اسراییل نشده بوده که مجبور به پاسخ گویی باشه.» كه هر خواننده‌اي اين احساس رو پيدا مي‌كنه كه شما دارين مرتبط با موضوع مطروحه بحث مي‌فرمايين.

حال اگه از فرمايشات شما، اين نكته بايد استخراج مي‌شد كه شما با فرض اينكه ايران از كانال سوئز عبور كرده، سپس به آب‌هاي اسرائيلي رسيده، ولي واردش نشده و بعد اين بحث‌ها، ديگه شايد برمي‌گرده به نحوه‌ي فرمايش شما بزرگوار.

خودتون يكبار ديگه متني كه نوشته‌ايد رو مطالعه بفرماييد تا ببينيم كه آيا بنده براي عقل و شعور شما احترام و ارزش قائل نيستم؛ يا اينكه شما حداقل منظور خودتون رو واضح نفرمودين!

ضمن اينكه حتي با فرض اينكه بنده از منظور شما، نكته‌ي اشتباهي رو برداشت كرده باشم! بنده صادقانه عرض كردم كه اين حرف از شما بعيد بود؛ براساس برداشتم از فرمايش شما.
يك راه كه شما خود خيلي روش تأكيد دارين اينه كه بفرمايين «شما منظور بنده رو اشتباه گرفتين. منظور بنده اين نبود كه اسرائيل در كانال سوئز چنين پيغامي داد. منظور اين بود كه ...». راه ديگري هم هست كه البته مورد استفاده‌ي شما قرار گرفت. يعني پس از موجي از ناراحتي و برخوردن و تيكه‌هاي متقابل، به سراغ تبيين فرمايشتون رفتين.

علي اي حال، انتخاب اينكه به قول خودتون با كلام لين به مخاطب پاسخ بدين يا اينكه وي رو بكوبين، با شماست.

بگذريم. برگرديم به بحث.

ابتدا، بايد تشكر كنم از برادر ميثم بابت اينكه حداقل سعي در جهت دادن بحث در قالب منطق يكسان نموده‌ان.

بهتره اول از همه، تمامي دوستان، به اين سوالات پاسخ بدن. به حداقل چند سوال ابتدايي.
شايد موضع همه در اين زمينه مشخص بشه.

[quote]1) آیا همگی قبول داریم که از نظر ما اسرائیل وجود نداره و رژیمی که اونجا حکومت می کنه، یه رژیم اشغالگره؟

2) آیا همگی قبول داریم که همین رژیم از نظر ما، از منظر بین المللی یک کشور محسوب میشه و تمامی حقوقی که برای کشورهای دیگه متصوره، برای این منطقه هم صادقه؟

3) سوالاتی هم هست که باید پاسخشون داده بشه. مثلا؛ این اتفاق در آبهای منطقه ای اسرائیل بوده؛ آبهای تحت کنترل، آبهای تحت نظارت، آبهای آزاد و فاصله کمی از مرزهای آبی این منطقه، یا آبهای آزاد و دور از این مرزها

4) عرف بین المللی در این زمینه چیه؟ مثلا آیا هرگاه دو ناوگروه نظامی به هم نزدیک بشن، از همدیگه سوال می کنن یا این حق برای اونها وجود نداره؟

5) آیا ناوگروهی از اسرائیل چنین سوالی کرده؟ اگه پاسخ مثبته (اگه منفی باشه که باید منبع سوال مشخص بشه)، آیا ناوگروه اونها درجایی مستقر بوده و ناوگروه ما وارد محدوده خطر اونها شده یا اونها بهطرف ناوگروه ما حرکت کردن؟ یا اینکه هردو ناوگروه مستقلا مسیر خودشون رو طی می کردن؟

6) آیا وقتی مثلا ناوگروهی از فرانسه از نزدیک مرزهای ما بگذره، ما حق سوال از اون رو داریم؟ [/quote]
1) بله. قطعاً.

2) كماكان بله. قطعاً. البته اين رو از جانب خودم (و نه همه) عرض كردم.

3) پاسخ به سوال مقدور نيست.

4) اين بيشتر برمي‌گرده به روابط متقابل و گاهي اوقات هم زور متقابل!!

5) پاسخ به اين سوال نيز مقدور نيست؛ مگر اينكه اطلاعات جانبي رو داشته باشيم.

6) قطعاً اگه وارد آب‌هاي ما يا حريم دريايي ما شده باشه، حق طبيعي ماست كه سوال كنيم و وظيفه‌ي ناوگروه هست كه خودش رو معرفي كنه. والا هر اقدام متقابلي براي ما، جزو حقوق قانوني ما تلقي مي‌شه (حتي اگه فرانسه، رژيم ايران رو به رسميت نشناسه!!!!!!).

حالا با اين پاسخ‌ها، مي‌پردازم به فرمايشات برادر حامد عزيز.

[quote]� �ما بیاین فرض کنیم اسراییل حق داشته سوال جواب کنه! ما هم جهت بالا بردن روحیه ی جبهه ی اسلام بهشون گفتیم شات آپ!
دوستان عزیز، تصمیمات با این حساسیت نه در ایران و نه در اسراییل این قدر بچه گانه اتخاذ نمی شود. که مثلا تا یک طرف گفت شات آپ اونا ناو گروه ما رو بزنن!
وقتی ما ناو را فرستادیم در واقع همان زمان ریسک مربوطه را انجام دادیم. یعنی تمام این فروضی که دوستان اعلام کردن در مورد زدن یا نزدن همان زمان انجام شده بود. به عبارت دیگه ما وارد حریم سنتی اسراییل شدیم.. اگر قرار بود حساب و کتابی بشود همان موقع باید می شد و اصلا ناوی ارسال نمی شد. اسراییل هم همان موقع تصمیمش را گرفته بود که ناو را بزند و وارد یک نزاع احتمالی بشود یا این که ریسک نکند. بنا براین شات آپ گفتن امر خیلی موثری نیست.
به احتمال فراوان پیش از عبور ناو از سوئز از طریق مجاری مربوطه به اسراییل اخطارهای لازم داده شده بود که در صورت تعرض مثلا کلیه ناوگانش در مدیترانه به ناو ساعر خواهد پیوست. حزب الله یا سوریه هر کدام برای این کار کافی بود. با در نطر گرفتن شرایط انقلابی منطقه در آن زمان. چنین کاری تنها باعث افزایش نفوذ نرم ایران و هم پیمانانش می شد. لذا اگر دقت کنیم اسراییل این قدر احمق نیست که ما فکر می کنیم. ما هم به همین ترتیب.
صحبت استاد مصطفی من را یاد این جمله ی معروف رضا خوان انداخت: "ما هیچ وقت زیر بار زور نمی رویم مگر آن که زورش زیاد باشد". سلمنا، قبول اصلا بگذار منطق همین باشد. وقتی ما زورمان در آن جا کفایت می کند. چرا زیر بار زور برویم؟ مگر همین ناو هواپیمابر آمریکا در خیلج فارس نبود که یک هواپیمای دکل و غول ما به سلامتی و میمنت با سرعت مادون صوت از بالایش عبور کرد و عکس گرفت! آن زمان این کار را کردیم. چون زورمان در این مقطع خاص می رسید. اتفاقا یک هواپیمای غول بچه فرستادیم که نگه ندیدیم، نمی تونستیم لاک کنیم بزنیمش. این طوری این پیام را به همه ی همسایه ها بدیم، آمریکا نمی خواهد با ایران وارد درگیری شود. زورش نمی رسد! به او تکیه نکنید! زورمان را دست کم نگیرید.
چون ممکن است بعدا باز کلمات من به معانی غیر عاقلانه تفسیر شود سعی می کنم پیش گیری کنم: زور اعم است از این که، دشمنمان بعد از هزینه و فایده به این نتیجه برسد که الان به صرفه نیست با ما شاخ به شاخ بشود و این که اصلا واقعا بتوانیم کل ناوگانش را غرق کنیم.
یعنی این که ما پیش از عمل با سنجش عوامل موثر واکنش طرف مقابلمان را دانستیم و از آن در جهت منافعمان بهره برداری کردیم. [/quote]
برخلاف فرمايش شما (و بدون در نظر گرفتن اينكه فرمايش شما، دقيقاً به عرض بنده برمي‌گشت و اينكه احتمال زدن ناو توسط اسرائيلي‌ها، احتمال بچه‌گانه‌اي‌است و اميدوارم نفرمايين منظورم شما نبودي!)، اين احتمال، اصلاً‌ و ابداً احتمال بچه‌گانه‌اي نيست!

بد نيست بدونين زماني كه بحث امنيت پيش مياد و اتفاقاً طرف مقابل هم بشدت روي اين قضيه حساسه، هر اقدامي متصور هست!

بطور مثال خيلي از تيراندازي‌ها در عراق، اشتباهاً انجام مي‌گيره. ولي آيا سربازان امريكايي مرض دارن؟
خير! مثلاً يه بچه داره با دوچرخه مياد سمتشون! اونا بهش ايست مي‌دن! بچه هم مثلاً كلت اسباب‌بازي‌اش رو درمياره تا باهاشون تفنگ بازي كنه، اونا هم بهش شليك مي‌كنن! يا مثلاً عربه دست مي‌بره تو دشداشه‌اش! يا فرضاً طرف دوربين فيلمبرداري دستشه، فكر مي‌كنن تفنگ دستشه! يا مواردي از اين قبيل!

اين تيراندازي‌ها، اگه در حالت عادي و بدون خطر باشه، قطعاً منطق چنداني نداره. ولي اگه در بحث خطر يا امنيت اون رو در نظر بگيريم، مي‌بينيم كه واكنشي بسيار طبيعيه!
حتي در ايران خودمون هم بارها چنين مسائلي پيش اومده كه پليس مثلاً اشتباهاً تيراندازي كرده؛ بدليل اينكه فكر مي‌كرده طرف داره اسلحه درمياره يا حمله مي‌كنه!
درخصوص پليس ايالات متحده كه الي ماشاءالله اين اتفاق مي‌افته (اين رو گفتم كه دوستان باز وهم برشون نداره كه من دارم از ايالات متحده جانبداري مي‌كنم!).

حالا مثلاً بيايم بگيم اگه جلوي يه سرباز امريكايي، مثلاً مثل مستر بين دست كرديم لاي كتمون و مشكوك بازي درآورديم، اگه فكر كنيم امريكايي‌ها به ما شليك مي‌كنن فكر بچه‌گانه‌اي كرديم!!! چون مثلاً ايران با امريكا وارد نبرد مي‌شه!!!

برادر حامد عزيز. درخصوص موارد نيمه بديهي (مثل آرايش جنگي امريكا در خليج فارس و عراق و افغانستان كه بارها و بارها طي اين چند سال اتفاق افتاد) بحث نمي‌كنم. چون نه حوصله‌ي اثباتش رو دارم و نه امكانش رو؛ مگر با شهادت شاهدان عيني يا اطلاعات طبقه‌بندي شده‌ي مسئولين رده بالاي نظامي كه البته هر از چندي از دهنشون درمي‌ره و يكي دوتايي‌اش رو رو مي‌كنن!
اميدوارم دوستان نفرماين يانكي‌ها جرأت حمله به ايران رو ندارن! مگه نه تا الان كرده بودن! چون اگه جرأت حمله رو نداشتن، اصلاً آرايش جنگي به خودشون نمي‌گرفتن! مگه اينكه ما يه ذره هم براي عقل و شعور دشمن‌مون ارزشي قائل نباشيم!!!

بحث بنده سر اين هست كه ما بايد از اقدامات تنش‌زا جلوگيري كنيم!
اينكه رضا خان چي گفته يا چي نگفته به من ارتباطي نداره. من دارم براساس منطق حرف مي‌زنم!
ادعا كردن و جلوي پيشي بازو گرفتن و رجز خوندن اصلاً هنر نمي‌خواد. تو تام و جري هم يه قسمت سگه رو بسته بودن و تا يه جا بيشتر نمي‌تونست بياد جلو. تام هم يه خط كشيده بود كه معلوم شه سگه تا كجا مياد جلو. بعد جلوش مي‌ايستاد و زبون داري مي‌كرد و تو گوش سگه هم مي‌زد! ولي آيا تام، قدرت برابري با سگه رو داشت؟ يا سگه جرأت حمله به تام رو نداشت؟ يا اينكه حداقل با هم قدرت برابري بودن و سگه نگران اين بود كه با حمله به تام، خودش هم آسيبي جدي ببينه؟!!!

بهتره كمي منطقي بحث كنيم. اسرائيلي كه خيلي‌ها ادعا داشتن پس از عقب‌نشيني در سال 2000، ديگه جرأت ورود به منطقه و مقابله با مقاومت لبنان رو نداره، در سال 2006 و به دنبال يه عمليات تكراري حزب‌الله (سرباز ربايي)، ناگهان جنگي تمام عيار به راه انداخت. درخصوص جنگ 33 روزه و علل وقوعش و اينكه اصلاً آيا قرار بود جنگي دربگيره يا خير، بحث نمي‌كنم؛ چون قبلاً مفصلاً در اين خصوص عرايضم رو تقديم كرده‌ام. صرفاً بحثم سر پيش‌بيني‌هاست و اينكه خيلي‌ها با اين عكس‌العمل غافلگير شدن؛ حتي خود حزب‌اللهي‌ها!
اين عرض بنده نيست! فرمايش خود جناب سيد حسن نصرالله هست كه اگه دوستان تمايل داشته باشن، فيلم مستند فرمايشات ايشون رو مي‌ذارم. هرچند كه شايد دوستان روش حرف داشته باشن.

پس چيزي كه من در قبال اسرائيل ياد گرفته‌ام اينه كه اصلاً و ابداً نبايد با منطق‌هاي دو دو تا، چهارتايي در موردشون فكر كنم و مثلاً به اين بيانديشم كه اگه اينا فلان كردن، ما هم چنان مي‌كنيم و چون اسرائيل مي‌ترسه كه ما فلان كنيم، پس اونم چنان نمي‌كنه! چرا كه تجربه‌ي بنده از مطالعه‌ي تاريخ 62 ساله‌ي اين رژيم منحوس، خيلي مسائل رو برام قابل تأمل كرده كه شايد از نظر دوستان، اصلاً با عقل جور در نياد (تنها يك نمونه‌اش، ماجراي المپيك مونيخ و عمليات خشم خدا بود.).

اما اينكه فرمودين هواپيماي ما از روي ناو امريكايي رد شد و فيلم گرفت و امريكايي‌ها هم كاري نكردن، به نظر شما معني‌اش اينه كه نمي‌تونستن؟ يا مثلاً فكر مي‌كردن اگه اين هواپيما رو بزنن، ايران واقعاً خودش رو درگير جنگي تمام عيار با امريكا خواهد كرد؟!!

باز هم بايد عرض كنم كه دكترين نظامي ايران، دفاعي است؛ نه تهاجمي؟
نكنه شما تصورتون بر اين هست كه ناوهاي امريكايي اونقدر نزديك خليج فارس مي‌شن كه مثلاً ما با موشك‌هاي دريايي‌مون هدف قرارش بديم؟ يا اينكه با قايق‌هاي تندرومون بهش حمله‌ور مي‌شيم و اون رو در اقيانوس يا آب‌هاي آزاد نابود مي‌كنيم؟ يا ...؟!!!

برادر بزرگوار! وقتي دكترين ما دفاعي است، يعني دفاعي است! معني دكترين دفاعي هم مشخصه! يعني تا اقدام به تهاجم همه‌جانبه نشه، ما از هر اقدام تنش‌زا جهت شروع درگيري خودداري مي‌كينم. ولي زماني كه جنگي عليه ما تحميل كردن، با هرچه داريم دنيا رو جلوي چشم متجاوزان تيره و تار مي‌كنيم!!

حالا با اين فرض، به نظر شما امريكا هم واقعاً اينقدر ضعيف و درپيت شده كه مثلاً ما با رد كردن هواپيما از بالاي سرش و عكس گرفتن ازش، بخوايم بگيم كه ما زورمون كم نيست و به امريكا اعتماد نكنين و اين حرفا؟!!

اين بحث‌ها، شايد در شبكه خبر و يا اردوهاي رزمايشي بسيج يا سخنراني‌هاي عمومي كاربرد داشته باشه. ولي فكر مي‌فرمايين در جايي كه اكثر بچه‌هاش، مطلع و خودشون يه پا تحليل‌گر نظامي هستن، اين فرمايشات منطقي و مسموعه؟!

--------------------------------------------------------------------

علي اي حال موضع بنده كاملاً در اين زمينه مشخصه! چه شما و ساير دوستان، اون رو از سر ضعف بدونين، يا ضد انقلابي، يا پشت كردن به آرمان‌هاي انقلاب و يا هر چيز ديگري!

برخورد مستقيم پيكان با كاميون يا قطار، نتيجه‌اش از پيش مشخص شده است!

هنرمند كسيه كه بدون جلب توجه، خودش رو تقويت كنه و قدرتمند. نه اينكه با شاخ و شونه كشيدن‌هاي بي‌مورد و يا اقدامات تنش‌زا، صرفاً عجل خودش رو به جلو بياندازه.

در بازي پوكر، اصل و اساس بر پايه‌ي «بلوف» چيده شده. يعني هرچقدر دروغگوي بهتري باشي، احتمال بردت بيشتره. ولي همون بلوف هم تا يه جايي كارسازه و بلوف بيش از حد، منجر به رو شدن دست‌ها خواهد شد.

======================================

با وجود تمامي اين موارد، همون طور كه عرض شد اعتباري به فرمايشات جناب رائفي‌پور (ببخشيد! استاد و دكترش از قلم افتاد) نيست.
اگر دوستاني كه مي‌فرماين فرمانده‌ي محترم نداجا اين موضوع رو تأييد فرمودن، لينك كامل فرمايشات ايشون رو دارن، تو تاپيك قرار بدن تا ما هم در جريان قرار بگيريم ماجرا از چه قراره.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
چقدر ساده دوستان فراموش می کنن که این مشکل ما نیست که یک چیز نامشروع مشکل مشروعیت جدی داره تو کل این منطقه خاورمیانه و چندان هم مهم نیست که کدوم شاهزاده ... وهابی میره و با این چیزهای دوپای نامشروع در پستو حرف میزنه! با این حساب دلیلی نداره که ما نخوایم از این بزرگ ترین نقطه ضعف منطقه ای استفاده لازم رو ببریم.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
دريادار سياري در نشست خبري عنوان كرد:
برخورد مقتدرانه ناوگروه اعزامي ارتش با رژيم صهيونيستي در مسير درياي مديترانه

خبرگزاري فارس: فرمانده نيروي دريايي ارتش گفت: در حين مأموريت ناوگروه اعزامي به مديترانه نيروهاي رژيم صهيونيستي در دريا از نيروهاي ما خواستند تا خود را معرفي كنند كه با واكنش مقتدرانه ناوگروه اعزامي ارتش روبرو شدند.

به گزارش خبرنگار دفاعي خبرگزاري فارس، امير دريادار حبيب‌الله سياري فرمانده نيروي دريايي ارتش صبح امروز (شنبه) در نشست خبري كه به منظور بررسي دستاوردهاي ماموريت اعزام ناوگروه ارتش به درياي مديترانه برگزار شد، گفت: اين ناوگروه دوازدهمين سري از ناوگروه‌هاي ارتش بود كه اوايل بهمن براي انجام ماموريت يعني برقراري خطوط ارتباطي كشورمان در خليج عدن به اين منطقه سفر كرد و تفاوت آن با ناوگروه‌هاي گذشته در اين بود كه تعدادي از دانشجويان دانشگاه دريايي امام خميني(ره) نوشهر نيز در آن حضور داشتند كه قرار بود تا علاوه بر ماموريت رزمي و اطلاعاتي اين دانشجويان مراحل كارورزي خود را در اين ماموريت پشت سر بگذارند.

سياري خاطرنشان كرد: پس از انجام ماموريت در خليج عدن، اين ناوگروه جاي خود را به ناوگروه سيزدهم داده و از طريق تنگه باب‌ المندب وارد درياي سرخ شد.

* درگيري ناوگروه ارتش با دزدان دريايي در ابتداي ورود به درياي سرخ

وي خاطرنشان كرد: در ابتداي ورود به درياي سرخ بود كه يك كشتي تجاري هنگ‌كنگي مورد سوء قصد دزدان دريايي قرار گرفت كه پس از درخواست از ناوگروه ايراني، ناوشكن الوند به كمك آن رفته و دزدان را فراري داد و نفتكش هنگ‌كنگي را نيز تا خليج عدن اسكورت كرد.

* تشرف كاركنان ناوگروه اعزامي به مكه مكرمه و مدينه منوره

فرمانده نيروي دريايي ارتش تصريح كرد: در ادامه اين ماموريت ناوگروه اعزامي وارد بندرگاه جده در عربستان شد و پس از انجام هماهنگي‌ها در يكي از اسكله‌هاي جده پهلو گرفت و چند روز در آنجا مستقر شد كه در اين حين ناوگروه اعزامي برنامه‌هاي بازديدي و ملاقاتي خود از مراكز مختلف عربستان و ديدار با مقامات عالي‎رتبه نظامي آنجا را انجام داد و نيروها توانستند به زيارت خانه خدا و مدينه منوره بروند.

* عبور ناوگروه از كانال سوئز بدون هيچ مشكلي انجام شد

سياري ادامه داد: سپس ناوگروه به سمت كانال سوئز حركت كرد و پس از هماهنگي با كشور مصر توانست از اين كانال عبور كرده وارد مديترانه شود.

وي يادآور شد: كانال سوئز در اختيار كشور مصر است و تنها كشورهايي مي‌توانند از آنجا عبور كنند كه در دشمني و خصومت با اين كشور نباشند.

فرمانده نيروي دريايي ارتش گفت: ما توانستيم هماهنگي‌هاي لازم را با مقامات اين كشور انجام دهيم و در مورخ 3/ 12/ 89 بود كه ناوگروه اعزامي از كانال سوئز رد شد.

سياري با بيان اينكه اين ماموريت پس از گذشت 32 سال از انقلاب اسلامي براي اولين بار صورت مي گيرد، ‌گفت: اين ماموريت نشان‌دهنده همان تدبير رهبر معظم انقلاب است كه يك سال و نيم پيش نيروي دريايي را يك نيروي راهبردي معرفي كرد.

* ناوگروه اعزامي اكنون براي ادامه ماموريت در درياي سرخ حضور دارد

وي افزود: ناوگروه اعزامي سپس وارد بندر لاذقيه سوريه شد و طي چند روز در اين كشور با مقامات عالي‎رتبه نظامي از جمله فرماندهان نيروي دريايي، فرمانده نيروهاي مسلح و وزير دفاع سوريه ديدار و تعاملات مختلف صورت گرفت و در تاريخ 12/ 12/ 89 بود كه ناوگروه اعزامي مجددا از كانال سوئز رد شده و به سمت درياي سرخ رفت كه هم‎اينك در اين دريا مشغول ادامه ماموريت است.

فرمانده نيروي دريايي ارتش با بيان اينكه كانال سوئز با عرض 60 متر و طول حدودا 170 كيلومتر براي عبور شرايط خاص خود را دارد،‌گفت: اين ماموريت مستلزم مهارت خاص براي دريانوردي بود تا بتواند اين مسير 12 ساعته را با موفقيت طي كند.

* ابلاغ پيام دوستي به كشورهاي منطقه، مهمترين ماموريت ناوگروه اعزامي

سياري خاطرنشان كرد: ابلاغ پيام دوستي به كشورهاي منطقه، تحكيم روابط با ديگر كشورها و پيام صلح و دوستي دانشجويان دانشگاه امام خميني(ره) به دانشجويان دريايي كشورهاي مختلف از جمله اهداف اين ماموريت بود كه همزمان با هفته وحدت و ميلاد رسول اكرم صلّي الله عليه و آله و سلّم با رمز "يا پيامبر اعظم صلّي الله عليک و آلک و سلّم " شروع شد.

وي خاطرنشان كرد: ما نيز با يك هيئت عالي‎رتبه از نيروي دريايي ارتش به سوريه رفتيم و در بندر لاذقيه ضمن استقبال از ناوگروه، ديدارهايي نيز با فرماندهان نيروهاي مسلح اين كشور داشتيم.

* ناوگروه كشور سوريه از بنادر جنوبي ايران بازديد مي‌كند

فرمانده نيروي دريايي ارتش گفت:‌در سوريه توافق كرديم تا اين بازديدهاي متقابل ادامه داشته باشد و فرماندهان سوري از ما خواستند تا كارشناسان و مسئولان عالي‎رتبه خود را براي آشنايي با مراكز دريايي جمهوري اسلامي ايران به كشورمان اعزام كنند و همچنين قرار شد تا ناوگروه كشورر سوريه نيز از بنادر جنوبي ايران بازديد داشته باشد.

سياري خاطرنشان كرد: در اين ملاقات‌ها قرار شد تا نيروي دريايي ارتش سوريه به عنوان ناظر در رزمايش‌هاي ما و نيز در ماموريت‌هاي شمال هند شركت كند و همچنين توافق شد تا تعاملات آموزشي در مقاطع مختلف چه در دانشگاه‌ها و آموزشگاه‌هاي ما در شمال و چه در مراكز آموزشي تكاوران و تفنگداران در منجيل صورت بگيرد.

وي با بيان اينكه قرار شد تا در امور فني تعمير، نگهداري، بهينه‌سازي و حتي نوسازي تجهيزات همكاري‌هايي بين دو كشور صورت بگيرد، گفت: ما اعلام كرديم كه آماده‌ايم تا تجهيزات ساحلي مانند موج‎شكن و اسكله در سوريه بسازيم.

* فشار رژيم صهيونيستي به مصر و سوريه براي جلوگيري از ماموريت ناوگروه ايراني

فرمانده نيروي دريايي ارتش با بيان اينكه اين ماموريت بنا بر برنامه‌ريزي قبلي صورت گرفت، تاكيد كرد: اين كار تاثير بسيار بزرگي بر منطقه داشت كه نشان‎دهنده پيشرفت جمهوري اسلامي است و هرچند دشمنان ما از اين موضوع ناراحتند اما ما از ناراحتي آنها خوشحال مي‌شويم.

سياري در ادامه به برخي كارشكني‌هاي رژيم صهيونيستي براي جلوگيري از انجام اين ماموريت اشاره كرد و گفت: آنها به مصر و حتي سوريه فشار آوردند تا هماهنگي‌هاي لازم با ما صورت نگيرد و حتي در مسير تهديد كردند و قصد داشتند منطقه را خطرناك نشان دهند كه ما به آن توجه نكرديم.

[color=red]وي گفت: حتي در دريا نيروهاي رژيم صهيونيستي از ناوگروه ما خواستند تا خودشان را معرفي كنند كه ناوگروه ما به آنها اعلام كرد: "به شما ربطي ندارد و خفه شويد! " و پس از اين بدون اعتنا به درخواست رژيم صهيونيستي به مسير خود ادامه داد.[/color]

فرمانده نيروي دريايي ارتش گفت: آنها خيلي تلاش كردند براي ما ايجاد مشكل كنند اما قرار نبود ما از اين مسائل بترسيم و اين اقدام ما موجب ناراحتي و ترس رژيم صهيونيستي شد كه حتي وزير جنگ آنها نيز به اين امر اذعان كرد و ما معتقديم اين موضوع به بركت همان رمز پيامبر اعظم(ص) بود.

* اين مأموريت نشان داد تحريم‌ها بر ايران بي‌تأثير است

سياري نمايش توانمندي‌هاي نظام جمهوري اسلامي را از ديگر اهداف اين ماموريت دانست و گفت: 32 سال است كه كشور ما تحريم است و دشمن فكر مي‌كرد اين تحريم در زمينه‌هاي مختلف خصوصا آماده‌سازي يگان‌هاي شناوري ما تاثير گذاشته اما اين ماموريت‌ها نشان مي‌دهد كه اين تحريم‌ها با شكست روبه‎رو شده است.

وي گفت: سفر نزديك به 25 هزاركيلومتري اين ناوگروه ثابت كرد كه تحريم‌ها عليه جمهوري اسلامي بي‌تاثير است و اقتدار نظام را به كشورهاي منطقه و جهان نشان داد.

* اعزام ناوگروه به كشورهاي ديگر ادامه خواهد داشت

فرمانده نيروي دريايي ارتش با بيان اينكه در طول ماموريت كشورهاي مختلف ما را رصد مي‌كردند و از آمادگي يگان‌هاي ما متعجب بودند، گفت: ما توانستيم نقش ايران در منطقه را به همه نشان دهيم و ثابت كنيم كه هركجا كه ما منافعي داشته باشيم، براي دفاع از آن آماده‌ايم و اين تدبير رهبر معظم انقلاب است كه هرچه مي‌توانيم خود را در امور دفاعي توانمند سازيم.

سياري در ادامه گفت: اين اعزام ناوگروه به كشورها ادامه خواهد داشت و ما سعي داريم با موضوع ايران هراسي مقابله كنيم.

* جايگاه اول ايران در منطقه در خصوص توانمندي زيرسطحي‌ها

وي در ادامه در خصوص توانمندي نيروي دريايي در امر زيرسطحي‌ها نيز گفت: قبل از انقلاب و حتي ايام دفاع مقدس ما از اين توانمندي‌ها محروم بوديم و در دهه هفتاد بود كه اولين تجربيات خود را آزمايش كرديم و در طول اين دو دهه به جايگاهي رسيده‌ايم كه براي كشورهاي منطقه قابل فهم نيست.

فرمانده نيروي دريايي ارتش گفت: كشورهايي كه چند دهه در امر زيردريايي‌ها سرمايه‌گذاري كردند، امروز توانمندي ما را در خصوص نگهداري، تعمير، بهينه‌سازي و حتي نوسازي ندارند و اين نشان‎دهنده توان بالاي ما است و اينكه ما خودمان تجهيزات‌مان را در داخل كشور توليد مي‌كنيم.

* افزايش برد، سرعت و دقت موشك‌ها در دستور كار قرار دارد

سياري در خصوص توان موشكي نيروي درياي نيز گفت: ما در اين عرصه نيز در گذشته مانند ديگر موضوعات وابسته بوديم ولي امروز در توليد موشك‌هاي سطح به سطح، سطح به هوا و ساحل به دريا در وضعيت بسيار خوبي قرار داريم و خودكفا شده‌ايم و در ماه‌هاي اخير نيز سامانه‌هاي جديد ساحل به دريا را تحويل گرفتيم و قدرت‌ دفاعي خود را بيش از گذشته ارتقا داديم.

وي در پايان تصريح كرد: امروز علاوه بر كميت به كيفيت موشك‌ها نيز توجه خاصي شده و اين موشك‌ها از لحاظ برد، دقت و سرعت و مقابله با جنگ الكترونيك پيشرفت‌هاي زيادي داشته‌اند.
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8912140628

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بسیار عالی بود و این سخنان بخوبی نشون میده که هیچ عمل غیرعقلایی و ناصوابی از ناوگروه ایرانی در برخورد با این موجودات سر نزده. آنچه عیان است چه حاجت به بیان است: ما هم مثل هر کشور دیگه ای حسب مبانی و منافع و مصالح خودمون عمل کردیم و اینکه چه چیز این خیلی عجیبه خوبه توضیح داده بشه. مثال های بی شماری که برخی دوستان از شیر مرغ تا جان آدمیزاد سنتز می کنن و ارائه میدن جای قدری تعجب داره. نه مهلکه ای در میانه و نه چیزی خلاف اصولی که حسب اون حرکتمون رو از سه دهه پیش آغاز کردیم.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[b]در مورد قسمت اول صحبت های برادر عزیزمون استاد مصطفی:[/b]
آقا مصطفی ما یک مغالطه ی مشهور داریم به اسم [b]پهلوان پنبه![/b] یا straw man. مکانیسم این مغالطه به این نحو است که شما در مقابل یک استدلال به جای نقد خود استدلال یک مدعای سست و ضعیف را به طرف مقابل خود نسبت می دهد و به جای رد کردن مدعای اصلی، به رد کردن این مدعای ضعیف می پردازد. به عبارت دیگر به جای مبارزه با پهلوان اصلی، پهلوان پنبه ای ساخته، آن را بر زمین می زند.
این مغالطه با ترفندهای گوناگونی انجام می گیرد. یک روش آن که اگر مدعای طرف مقابل سخن معتدلی باشد، حالت افراطی یا تفریطی به آن نسبت داده شود و به رد آن افراط یا تفریط پرداخته شود. روش دیگر آن است که اگر یک مدعا طرفداران و مدافعان متعددی دارد، ما سست ترین تقریر و دلیل بر آن ادعا را برای مقابله و نقد در نظر بگیریم که مقابله با آن ساده تر است و معمولا ابطال آن نظریه تلقی می شود.
البته با شناختی که از شما دارم بعید است شما تعمدا دست به این مغالطه بزنید. اما سهوا به صورت مکرر این روش را از شما مشاهده کرده ام. یک بار من به شما تذکر دادم. چند بار دیگر هم دیدم که دوستان همین تذکر را به شما داده اند. مراجعه بفرمایید به تاپیک انقلاب های عربی می توانید بببینید که این تذکر به زبان های مختلف داده شده و فقط بنده نبودم که معترض شدم. (این قسمت را گفتم چون شما به سوابق اشاره داشتید و گرنه نبش قبر مسایل گذشته شاید کار صحیحی نباشد.)
اما در این موضوع خاص. با این که همان طور که مطلع هستید ارادت چندانی به این برادر سخنران ندارم. اما حتی از سخن ایشان هم شما نمی توانید برداشت کنید که این اخطار در کانال سوئز داده شده. نه این که نمی توانید برداشت کنید، بلکه کلام صراحت در هیچ یک از دو مورد ندارد و در این گونه موارد بهتر است انسان بی طرف سخن طرف مقابل خود را حمل بر شق صحیح کند به جای آن که یک مدعای ضعیف به او نسبت دهد. ایشون می گه: " رفتیم از کانال سوئز. از جلوی آب های فلسطین اشغالی رد شدیم. اون فردی که تو اسراییل بود..."
کما این که در اشکالی که به سخن این جانب از طرف یکی از برادران عزیز شد می توانیم ببینیم که ایشان هم ظاهرا تصور این که در سوئز چنین اخطاری به ما شده است را نداشته اند؟ icon_cheesygrin
[quote][quote]دوست عزیز قرار نیست وارد آب های سرزمینی بشه که اصلا میگه میتونه کشوری همین طوری وارد آب های سرزمین دیگه شه بلکه همین که از نزدیک آب های سرزمینی عبور کنه این حق برای اون کشور طبق قانون وجود داره تا هویت کشتی مقابل رو بدونه[/quote]
تا جایی که من مطلع هستم این طور نیست. نمیشود از کسی که در آب های غیر سرزمینی عبور می کنه سوال و جواب کرد. ضمنا آب های سرزمینی انواع و اقسام داره که در برخی حدودش کشتی ها حق عبور دارن ولی باید با کشور میزبان خبر عبورشون رو بدن. در برخی حدود هم اصلا می تونن عبور کنن ولی قواعد خاص داره و ...
ضمنا چون ما به کنوانسیون حقوق دریاها نپیوستیم ملزم به اون نیستیم بجز در مواردی که تبدیل به عرف و قواعد آمره شده باشه.
[quote]تنگه هرمز اب سرزمینی ما نیست
بعد از جنگ ظفار عمان حق امنیتی خودشو در تنگه به شاه ایران بخشید اگر درست یادم باشه برای مدت 50 سال
با این حساب خیلی روی این قضیه مانور ندید[/quote]
تنگه ی هرمز از نظر حقوق دریاها جزو آب های سرزمینی ماست. ربطی هم به توافق نامه نداره. چون عرضش کوچک تر از حدود تعیین شده است. البته چون تنها راه ورود به خلیج فارس هست یک سری قواعد برش حکم فرماست که به ما اجازه نمیده مانع عبور بقیه بشیم ولی هرکی رد شده باید اعلام کنه و با شرایطی رد بشه. چون آمریکا هم عضو کنوانسیون نیست، خودش را ملزم به قواعدش نمیدونه. ما مدعی هستیم این قواعد تبدیل به عرف و قواعد آمره شده. آمریکا زیر بار نمیره. این خلاصه ی اختلافات در این ناحیه است.[/quote]
ضمن این که بنده فرض را بر آن داشتم که دوستان به ویژه بعد از تذکر دوستمون به این که جملات از زبان سردار سیاری بیان شده سرچ ساده ای در اینترنت می زنند و واقعیت امر را در خواهند یافت.
به هر حال بر فرض غیر قابل فهم بودن صحبت بنده، شما دو راه در پیش داشتید: 1. آن که در قالب یک سوال محترمانه از من بپرسید که آیا منظورم فلان موضوع بوده؟ یا این که 2. با تیکه ای مقدماتی ( مثل این که "اين فرمايش كمي تا قستي از شما بعيد بود!" ) به ضعیف ترین مدعای ممکن پاسخ دهید. که این روش مورد استفاده ی شما قرار گرفت.
به هر حال بنده همین جا در صورتی که جملاتم مبهم بوده از شما عذر خواهی می کنم , همچنین اگر خدای نکرده تیکه ی متقابلی انداخته ام که موجبات ناراحتیتان را فراهم آورده پوزش می طلبم و مجددا خودم و شما را به زبان لین و انصاف در مباحثه دعوت می نمایم.

[b]بپردازیم به بحث:[/b]
پاسخ من به سوالات برادر میثم مشابه ژنرال و دوست ارجمند آقا مصطفی است. اما در مورد پاسخ ایشون به نوشته ام:

[quote](و بدون در نظر گرفتن اينكه فرمايش شما، دقيقاً به عرض بنده برمي‌گشت و اينكه احتمال زدن ناو توسط اسرائيلي‌ها، احتمال بچه‌گانه‌اي‌است و اميدوارم نفرمايين منظورم شما نبودي!)[/quote]
دقیقا دوست عزیز منظور من اینی که شما گفتید نبوده. به این جمله توجه کنید:
icon_cheesygrin
[quote]دوستان عزیز، تصمیمات با این حساسیت نه در ایران و نه در اسراییل این قدر بچه گانه اتخاذ نمی شود. که مثلا تا یک طرف گفت شات آپ اونا ناو گروه ما رو بزنن! [/quote]
بنده گفتم این که با صرف گفتن یک شات آپ ناو ما را بزنند اقدامی بچه گانه است و الا در ادامه عرایضم خودم فرض زده شدن ناوهایمان را به صورت کلی در نگاه اول محتمل دانسته بودم که سپس با دلایلی در شرایط موجود آن احتمال را کمرنگ شمردم. آیا این مورد هم از بیان ضعیف بنده بوده؟ یا شما با دقت مطالعه نکردید و قسمت آخر جمله ی مرا حذف نمودید؟ ادامه ی پاسخ شما در این مورد نیز بر اساس همین مدعی ضعیفی که به بنده نسبت دادید ادامه می یابد که ربط چندانی به فروض طرح شده از طرف من ندارد که خود فرض زدن ناو را در دل خویش داشت. به این جملات توجه کنید::mrgreen:
[quote]وقتی ما ناو را فرستادیم در واقع همان زمان ریسک مربوطه را انجام دادیم. یعنی تمام این فروضی که دوستان اعلام کردن در مورد زدن یا نزدن همان زمان انجام شده بود. به عبارت دیگه ما وارد حریم سنتی اسراییل شدیم.. اگر قرار بود حساب و کتابی بشود همان موقع باید می شد و اصلا ناوی ارسال نمی شد. اسراییل هم همان موقع تصمیمش را گرفته بود که ناو را بزند و وارد یک نزاع احتمالی بشود یا این که ریسک نکند. بنا براین شات آپ گفتن امر خیلی موثری نیست. [/quote]
البته بدیهی است که اگر ما از وسط آب های سرزمینی فلسطین اشغالی رد شده باشیم و بعد گفته باشیم شات آپ بهانه ی خوبی دستشان داده ایم که ناو ما را بزنند. که من این امر را بعید می دانم اما اگر هم واقعیت داشته باشد، حتما چنین تصمیمی در سطوح بالای نظام گرفته شده و فکر بعدش را هم کرده بودند. اگر اشتباه نکنم شخص سردار سیاری در ناوگروه حضور داشته اند.
علاوه بر این، فرضی که در خصوص تیراندازی سربازان آمریکایی در عراق مطرح کردید در این جا کاربردی ندارد. زیرا که در آن جا سرباز آمریکایی نمی داند طرف مقابلش چه کسی است مسلح است یا نه و چه قصدی دارد، اما در این جا اسراییل به خوبی می دانسته که ما با یک ناو جنگی و مسلح وارد شده ایم و حتی نیت ما را هم می دانسته، آن هم از چندین روز قبل، لذا تصمیم خود را پیشاپیش در عالی ترین سطوح می گیرد. لذا این که چه واکنشی نشان دهد و به استقبال ریسک یک جنگ تمام عیار برود یا نه، پیشاپیش برنامه ریزی شده است و با یک شلیک اشتباه و از روی هراس سربازان آمریکایی در عراق قابل مقایسه نیست. ضمن این که ایران هم تصمیم اسراییل را از طریق کانال های خودش می توانسته زیر نظر داشته باشد.
[quote]بحث بنده سر اين هست كه ما بايد از اقدامات تنش‌زا جلوگيري كنيم!
اينكه رضا خان چي گفته يا چي نگفته به من ارتباطي نداره. من دارم براساس منطق حرف مي‌زنم!
ادعا كردن و جلوي پيشي بازو گرفتن و رجز خوندن اصلاً هنر نمي‌خواد. تو تام و جري هم يه قسمت سگه رو بسته بودن و تا يه جا بيشتر نمي‌تونست بياد جلو. تام هم يه خط كشيده بود كه معلوم شه سگه تا كجا مياد جلو. بعد جلوش مي‌ايستاد و زبون داري مي‌كرد و تو گوش سگه هم مي‌زد! ولي آيا تام، قدرت برابري با سگه رو داشت؟ يا سگه جرأت حمله به تام رو نداشت؟ يا اينكه حداقل با هم قدرت برابري بودن و سگه نگران اين بود كه با حمله به تام، خودش هم آسيبي جدي ببينه؟!!! [/quote]
اتفاقا مثال خوبی زدید. بحث بنده هم این است که ما باید به موقع اقدام تنش زا داشته باشیم و به موقع از اقدام تنش زا بپرهیزیم تا منافعمان به صورت حداکثری فراهم شود. مثال ما و آمریکا دقیقا همین مثالی است که در مورد تام جری زدید. من هیچ جا مدعی نشدم که ما توان شکست دادن آمریکا را در یک رودرویی نظامی داریم! اتفاقا خوب است که زور را از نظر خودم تعریف کردم:
:lol:
[quote]چون ممکن است بعدا باز کلمات من به معانی غیر عاقلانه تفسیر شود سعی می کنم پیش گیری کنم: زور اعم است از این که، دشمنمان بعد از هزینه و فایده به این نتیجه برسد که الان به صرفه نیست با ما شاخ به شاخ بشود و این که اصلا واقعا بتوانیم کل ناوگانش را غرق کنیم.
یعنی این که ما پیش از عمل با سنجش عوامل موثر واکنش طرف مقابلمان را دانستیم و از آن در جهت منافعمان بهره برداری کردیم. [/quote]
در واقع وقتی سگ به قلاده بسته است، یک اهرم خارجی نیروی او را کنترل کرده. در این شرایط دلیلی ندارد که ما از ترس سگ در خانه ی خودمان بیتوته کنیم و تکان نخوریم با این استدلال که اگر سگ آزاد بود زورش از ما بیشتر بود! خصوصا این که بخشی از قلاده به دستان ماست و به قدرت ما بر می گردد. کاری که ما امروز با آمریکا می کنیم مصداق بارز همین مثال است. قطعا آمریکا می توانست هواگرد ما را ساقط کند ولی این کار را نکرد، چرا؟ همین چرا سوالی است که در ذهن هر شنونده ای ایجاد خواهد شد و شکل گیری همین سوال هدف ما بود که به آن رسیدیم. icon_arrowd
[quote]یک هواپیمای دکل و غول ما به سلامتی و میمنت با سرعت مادون صوت از بالایش عبور کرد و عکس گرفت! آن زمان این کار را کردیم. چون زورمان در این مقطع خاص می رسید. اتفاقا یک هواپیمای غول بچه فرستادیم که نگه ندیدیم، نمی تونستیم لاک کنیم بزنیمش. این طوری این پیام را به همه ی همسایه ها بدیم، آمریکا نمی خواهد با ایران وارد درگیری شود. زورش نمی رسد! به او تکیه نکنید! زورمان را دست کم نگیرید. [/quote]
یک سگ بسته،. چه فرقی با یک توله سگ می کند که از آن بترسیم؟ خصوصا آن که در هر حال هار باشد و بخواهد پاچه ی شما را بگیرد
[quote]بهتره كمي منطقي بحث كنيم. اسرائيلي كه خيلي‌ها ادعا داشتن پس از عقب‌نشيني در سال 2000، ديگه جرأت ورود به منطقه و مقابله با مقاومت لبنان رو نداره، در سال 2006 و به دنبال يه عمليات تكراري حزب‌الله (سرباز ربايي)، ناگهان جنگي تمام عيار به راه انداخت. درخصوص جنگ 33 روزه و علل وقوعش و اينكه اصلاً آيا قرار بود جنگي دربگيره يا خير، بحث نمي‌كنم؛ چون قبلاً مفصلاً در اين خصوص عرايضم رو تقديم كرده‌ام. صرفاً بحثم سر پيش‌بيني‌هاست و اينكه خيلي‌ها با اين عكس‌العمل غافلگير شدن؛ حتي خود حزب‌اللهي‌ها!
اين عرض بنده نيست! فرمايش خود جناب سيد حسن نصرالله هست كه اگه دوستان تمايل داشته باشن، فيلم مستند فرمايشات ايشون رو مي‌ذارم. هرچند كه شايد دوستان روش حرف داشته باشن.
[/quote]
در این مورد بهتر است این جا بحث نکنیم. اما اسراییلی ها از نظر من به علت کمبود اطلاعات اشتباه می کنند ولی بعید می دانم حساب گر نباشند. در همان اسراییل هم گفته شد اگر می دانستیم حزب الله چنین قدرتی دارد هرگز حمله نمی کردیم.
.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
دقیقا، و خوبه این هم بیاد آورده بشه که در تاپیک هایی که به برخورد نظامی احتمالی آمریکا و ایران مرتبط میشد چقدر در خصوص دلایل منطقی عدم تمایل آمریکا برای برخورد نظامی با ایران گفتگو و مباحثه شد و همونجا و در چند تاپیک مرتبط و غیر مرتبط دیگه هم توضیحات مفصلی در باب اینکه اصولا توازن منطقه ای قوای سیاسی و نظامی بنحوی آرایش یافته که هزینه سرسام آور بر هم زدن توازن موجود به سود و منافع اون برتری داره ارائه شد. بسیار واضح تر از آستانه بیانه که روش و منش برخورد ناوگروه ایرانی به مثابه کشوری مقتدر چه به لحاظ نفوذ سیاسی در خاورمیانه و چه به لحاظ دستاوردها و قابلیت های نظامی چنین فکر ابلهانه ای (و ایضا کودکانه ای) رو از سر هر کشور این منطقه و حتی کشوری مانند آمریکا بیرون میکنه که تصمیم به برخورد نظامی بگیرن؛ در ضمن بسیار هم عیانه که ما از هر محدوده ای عبور کرده باشیم از آب های تحت اشغال صهیونیست ها گذار نکردیم که نیازی به این قبیل بحث ها و با کمال احترام مغاطلات باشه، نکته مهمی که جناب آنتی وار در روشمندی بحث در قالب یک بحث مدون و روشن گوشزد کردن از جمله الفبای بحث کردن دو فرد آکادمیک هست، این نکته هم فکر می کنم چندان به دور از انصاف نیست که ما، همه ما، خطاهای استنتاجی و استقرایی خود رو بپذیریم: اینجا استدلال زور محلی از اعراب نداره بلکه محوریت و مبنای سخنان همه ما در این وب سایت: زور استدلاله. اینجا که قرار نیست سخنان همدیگه رو دستاویزی قرار بدیم برای بازی های زبانی!؟ و یا همدیگه رو متهم بکنیم به ارائه تابلوهایی از واژگان بی معنا بلکه حرف بر سر اینه که بر فرض مثال در این مورد خاص، بسیاری از مثال ها، استدلال ها و برخی ادعاهای دوستان محلی از اعتبار نداره چرا که در واقع کاربردی نداره.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ضمن تشكر از دوستان بابت ارائه‌ي مطالبشون؛
اولش چندان تمايلي به پاسخ‌گويي نداشتم. چون برداشت شخصي‌ام اين بود كه اين پاسخ، بيشتر بوي هواي نفس مي‌ده و يه طورايي دفاع از خود هست تا تبيين نظر. چرا كه نظر اصلي‌ام رو در پست قبلي عرض كرده‌ام و اگر بخوام بگم، جز تبيين بيشتر اون، حرف تازه‌اي براي گفتن ندارم.

اما نكاتي در بحث بود كه بنده رو مجاب كرد از سبك سخنم (و نه خودم) دفاع كرده باشم. چرا كه اگه اين تفكر امروز بوجود بياد، قطعاً كلام مطول و بي‌فايده‌ي مصطفي، بيش از پيش بي‌‌ارزش و بي‌خاصيت خواهد شد.

دوستان فرمودن بنده در كلامم، از مغالطه استفاده مي‌كنم. حال دوستي مستقيم و دوستي غيرمستقيم و با نگاه آرزومندانه كه بنده از اين امر سهواً و ناآگاهانه استفاده كرده‌ام. ولي در اين خصوص، شكر خدا اتفاق نظري وجود داره به استحكام تاريخ.

پس وظيفه‌ي خودم مي‌دونم كه اول از نظراتم دفاع كرده و سپس به دفاع از منطقم بپردازم. چرا كه طبيعتاً كسي كه در منطق كم داره، رو به مغالطه و سفسطه‌ خواهد آورد و اين، پيش از كوبيدن منطق انسان، كوبيدن خود انسان هست.

--------------------------------------------------

براي من جالب بود كه برادر حامد، از كل نظرات بنده، تكه‌اي كه بنده در پاسخ به ايشون عرض كردم كانال سوئز در مصر واقع شده رو به عنوان پهلوان پنبه در نظر گرفته و تمامي زور بنده‌ي بي‌زور رو در كوبيدن اين موضوع بسيار سهل و ساده ديدن!

صد البته اگه نگاه ما به بحث، نه نگاه علمي و تبادل نظري، بلكه نگاه غالب و مغلوبي باشه، چنين امري به هيچ وجه دور از ذهن نيست؛ بخصوص اگه يك طرف بحث، فرد خودخواهي چون مصطفي باشه.

اما اي كاش برادر حامد، حداقل مثال بهتري رو در اين زمينه مي‌فرمودن تا حداقل براي دوستان تازه وارد، اين شبهه بيشتر از اين تقويت نشه كه اين مصطفي ضعيف‌النفس، اينقدر راحت از زير بحث‌ها در مي‌ره!!!

من هميشه سعي كرده‌ام كه با نقل قول كردن بند بند و خط به خط فرمايشات دوستان (و در زماني كه كاربردي نداره، نقل قول كلي)، پاسخ دوستان رو بدم كه حتي كوچكترين قسمتي رو بدون پاسخ نذاشته باشم! اين موضوع، در Pm هاي بنده هم كاملاً مشهود بوده و كليه‌ي دوستاني كه با بنده مكاتبه‌ي خصوصي داشته‌ان، اين موضوع رو ديده‌ان.

حتي زماني كه بنده نيازي به پاسخ به بخشي از فرمايشات نمي‌ديدم، سعي كرده‌ام با Smily بهش پاسخ بدم كه نشون بدم اون رو زير سبيلي رد نكرده‌ام!!!
برعكس بسياري از دوستان كه تنها چند قسمت از بحث‌ها رو نقل قول كرده و صرفاً به اون قسمت‌ها مي‌پردازن، هميشه سعي كرده‌ام تا آخرين حرف رو پاسخي داده باشم (حالا چه موافق و چه مخالف) تا حداقل موضع‌ام شفاف بوده باشه!!

حال چطور مي‌شه كه اين، از نگاه دوستان مغالطه‌اس، موضوعي هست كه از دست بنده خارجه و برمي‌گرده به نگاه دوستان.
من هم واگذار مي‌كنم به اذهان خود خوانندگان تا حداقل در ادامه از دوستان نشنوم كه «ها! ببين! اين هم يك نوع مغالطه هست به نام «مظلوم نمايي»‌ و «فرافكني»!

------------------------------------------------------

نكاتي رو كه برادر حامد فرمودن بنده بي‌پاسخ گذاشتم، تماماً در پاسخ‌هاي بالا موجود بود. اتفاقاً به تك‌تك‌شون پاسخ داده شده بود. منتها شايد شما به دنبال پاسخي بودين كه در عرايض بنده موجود نبود! شايد انتظار داشتين بنده هم در مدح و ثناي قدرت سياسي و جايگاه ابرقدرتي منطقه‌اي ايران، قصيده‌ها سروده و عدم برخورد ابرقدرت جهاني و سگ هارش رو ناشي از قدرت ايران و ترس از جوجه ابرقدرت‌هايي چون چين و روسيه بدونم! ولي وظيفه‌ي بنده، شعار دادن نيست! بلكه تحليل وقايع براساس حقايق هست.

شايد تك‌تك دوستاني كه اينطور با اعتماد به نفس و با اعتقاد كامل از ابرقدرتي ايران دم مي‌زنن، اطلاعات ويژه و پشت پرده‌اي دارن يا مسائلي رو مي‌بينن كه چشمان نابيناي بنده ناتوان از ديدن‌شون هست! لكن اين امر، براي بنده محقق نشده و اتفاقاً شرايط رو روز به روز بدتر و بدتر مي‌بينم!!

اي كاش دوستاني كه دم از بسته شدن سگ و يا «چه به لحاظ نفوذ سیاسی در خاورمیانه و چه به لحاظ دستاوردها و قابلیت های نظامی چنین فکر ابلهانه ای (و ایضا کودکانه ای) رو از سر هر کشور این منطقه و حتی کشوری مانند آمریکا بیرون میکنه که تصمیم به برخورد نظامی بگیرن» كه برخلاف بنده، تمايلي هم به مغالطه‌هاي گوناگون ندارن، به اين عرض بنده پاسخ مي‌دادن كه علت آرايش نظامي امريكا در مرزهاي ايران و يا تحركات نظامي يك دهه‌ي اخير ايالات متحده چه بوده! لشكركشي‌هاي ميلياردي و آماده‌سازي‌هاي جنگي و تمرينات منظم و روزانه‌ي جنگنده‌هاي اسرائيلي كه اهداف دوربرد رو مورد تمرين قرار مي‌دن؛ همراه با سوخت‌گيري هوايي، به چه علت هست؛ وقتي دست و پاشون بسته‌اس و به قول دوستان خودشون مي‌دونن حمله به ايران اصلاً به نفع‌شون نيست و جرأت و يا توان حمله‌ به اين ابرقدرت منطقه‌اي رو ندارن و يا مي‌دونن درصورت جنگ، به قول برخي برادران سپاهي «شروعش دست اوناس، ولي پايانش دست اونا نيست» يا «ايران، جهنم يانكي‌ها خواهد شد» يا بسياري از مسائل ديگه؟!!! آيا تو اون كشورها هم مسئولين‌شون شب مي‌خوابن، صبح پامي‌شن تصميم مي‌گيرن؟ مثلاً امروز با زن‌شون دعواشون مي‌شه مي‌گن به عراق و افغانستان لشكركشي كنين يا مثلاً در مرز ايران آرايش نظامي بگيرين يا انتقالات گسترد‌ي تجهيزات و لجستيك عظيمي در خطوط مرزي براه بندازين! بعد فرداش كه با زن‌شون آشتي كردن، مي‌گن نمي‌خواد، برگردين؟!!!

-------------------------------------------------------------

هميشه دست كم ديدن دشمنان و زياد ديدن قدرت خود و تحليل‌هاي آرزومندانه از وقايع روزگار، مي‌تونه همون سم تحليلي باشه كه بنده بارها نسبت بهش هشدار داده‌ام.

طبيعي هست كه هر كس دوست داره خودش و كشورش رو در معرض قدرت ببينه و بدش مياد آيه‌ي يأس بخونه. ولي وقتي آدم مياد مجموع تحليل‌ها رو كنار هم مي‌ذاره و يه حركت و اثر خزنده و متداوم رو مشاهده مي‌كنه، ديگه نمي‌تونه اينقدر آرزمندانه فكر كنه و به اين موضوع بپردازه كه بله! همه‌چيز داره خوب پيش مي‌ره و روز بروز بر اقتدار ما افزوده و از اقتدار دشمن‌مون كاسته مي‌شه!!

دوستاني كه مي‌فرماين اسرائيل الكي حمله نمي‌كنه، مگه ناو آزادي تركيه كار خاصي كرده بود؟ اونا هم مثلاً‌ اومدن شاخ بازي دربيارن و مثلاً‌ در ازاي اخطار اسرائيلي‌ها، به عقب ننشستن! طبيعي بود كه اسرائيل به ناو حمله خواهد كرد. حتي چند نفري هم كه به اسرائيلي‌ها حمله كردن، بلافاصله هدف گلوله‌ي اسرائيلي‌ها قرار گرفتن!
خواهشاً نفرمايين كه دولت مقابل اونا تركيه بود! چون اتفاقاً تركيه به علت مناسبات اقتصادي و سياسي‌اش، خيلي بهتر مي‌تونه به اسرائيل صدمه بزنه تا مايي كه حتي اعراب منطقه هم باهامون همراهي ندارن و صرفاً در شعار مي‌تونيم بگيم مرگ بر اسرائيل يا نهايت تلاش‌مون اينه كه برخي گروهك‌هاي چريكي رو تقويت كنيم تا ضرباتي محدود و معدود به اسرائيل بزنن (كه البته شكر خدا به لطف سياسي كردن اين گروهك‌ها، عملاً‌ توان نظامي‌شون رو هم داريم ازشون مي‌گيريم!!!).

قبلاً هم خدمت دوستان عرض كرده‌ام؛ باز هم عرض مي‌كنم كه دوستان به طرز اغراق‌آميزي دارن روي قدرت حزب‌الله حساب باز مي‌كنن و اين، بيشتر يك خطره! همون طور كه باد كردن ايران توسط امريكايي‌ها، بيشتر يه خطره تا غرور ملي!
برعكس فرمايشات دوستان، اتفاقاً خود مسئولين بهتر مي‌دونن كه شمارش معكوس از چند وقت پيش تقريباً آغاز شده! حالا اينكه از چند شروع شده بماند! ولي شايد وقتش باشه كمي هم به فكر آينده‌ي واقعي باشيم و كمتر خودمون رو با شعار سرگرم كنيم.

وقايع منطقه، خود به خودي خود گوياي همه‌چيز هست.
شكر خدا جوها خوابيده و نتايج وقايع (يا به قول تلويزيون و مسئولين خودمون) انقلاب‌هاي اسلامي و بيداري‌هاي اسلامي منطقه، داره روشن و روشن‌تر مي‌شه! ولي كماكان به جاي درك واقعيات، ما داريم با شعارها زندگي مي‌كنيم و حتي نميايم تحليل كنيم اگه واقعاً اينا، ايني كه ما مي‌گيم نباشه، حركت‌هاي بعدي چي مي‌تونه باشه!!

صد البته اين مسائل هم بيشتر برمي‌گرده به مغالطات بنده تا استدلالات بنده! چرا كه اگه استدلال بود، قطعاً پاسخي براش در نظر گرفته مي‌شد. اين مغالطه هست كه نياز به پاسخ نداره.

---------------------------------------------------------------

علي اي حال، از فرمايشات جناب ستاري نيز چيزي نصيب بنده نشد؛ جز يه حرف كلي. يعني معلوم نشد اسرائيل در چه وضعيتي از ما درخواست مشخصات كرده. ما وارد آب‌هاش شديم؟ به مرزهاي دريايي‌اش نزديك شديم؟ به كشتي‌هاي شناسايي‌شون برخورديم؟ با ناو جنگي‌شون تلاقي داشتيم؟ با گشت‌هاي شناسايي پروازي‌شون برخورد داشتيم؟ كجا برخورد داشتيم و كي از ما مشخصات خواست و نتيجه چه شد؟!

اگه پاسخ اين مسائل داده شه، فكر كنم بهتر بشه به اين موضوع پرداخت.

ولي اميدوارم مثل ما، همون مثل معروف نشه كه «يه بار جستي ملخك، دو بار جستي ملخك، آخر به مشتي ملخك».

-----------------------------------------------

پ.ن : شكر خدا كه بنده در طول دوران تحصيلم، برخلاف علوم تجربي و رياضي، يكبار هم نوك به علوم انساني نزدم و بخصوص گامي كوچك نيز در فلسفه و منطق نگداشتم كه اينطور مغالطه مي‌كنم. اگر در اين علوم ورود مي‌كردم و انواع مغالطه رو ياد مي‌گرفتم چقدر ازشون استفاده مي‌كردم تا بي‌منطقي و بي‌سوادي‌ام رو بپوشونم.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سلام خدمت برادر مصطفی که ظاهرا خیلی از دست من دلگیر شدند.
استاد مصطفی، وقتی در نوشته ام گفتم سهوا به این مغالطه دست می زنید، به هیچ عنوان قصد تعارف نداشتم بلکه اعتقاد قلبی خود را بیان کردم. بر خلاف تصور بیشتر ما، مغالطات عمدتا سهوی انجام می شوند نه عمدی. مغالطه در واقع یک اشتباه در استدلال است که از دید پنهان می ماند. عده ی قلیلی آن را تعمدا و عده ی کثیری سهوا استفاده می کنند. خوبی خواندن منطق این است که شما هم خودتان دچار مغالطات نمی شوید و هم این که بهتر می توانید استدلال دیگران را ارزیابی کنید. البته خود من هم احتمال دارد که سهوا جایی مرتکب مغالطه ای شده باشم. چرا که حتی متبهر ترین افراد هم از لغزش در استدلال مصونیت ندارند. چه برسد به امثال بنده. اما در مقام پاسخ گویی به یک مغالطه دو راه وجود دارد. یا این که شما بدل مغالطاتی بزنید که روش جوان مردانه ای نیست و وقتی باید از آن استفاده کرد که طرف مقابل تعمد در استفاده از مغالطات دارد و خصم محسوب می شود. یا متوسل به روش دوم شوید یعنی این که صمیمانه لغزش گاه منطقی مغالطه را شرح دهید و آن را معرفی نمایید تا اشکال کار مشخص شود.
از خیلی گذشته تر از این، بنده مشتری پر و پا قرص نوشته های شما بودم و هستم. به سواد علمی شما ایمان دارم و شما را انسان سلیم النفسی می دانم. لذا این که یک لغزش گاه استدلال را تبیین کردم به هیچ عنوان به معنی آن نیست که شخص شما را خدای نکرده نشانه رفته باشم. اگر کسی برایش این شبهه ایجاد شده که آقا مصطفی عزیز خلل شخصیتی دارند، از زیر بحث در می روند، یا هر نکته ی منفی دیگری، بداند که اشتباه از بنده بوده که مطلب را دقیق بیان نکرده ام. اما خوب است حالا که با این لغزشگاه آشنا شدیم سعی کنیم مجددا در آن گرفتار نیاییم.
مثلا در همین پاسخ های اخیر شما،
آیا من جایی سخن از امپراطوری شکست ناپذیر ایران آوردم؟ ایا جایی صحبت از ابر قدرتی منطقه ای ایران کردم؟ یعنی از فروضی که من طرح کردم شما همین برداشت را فقط می توانستید بکنید؟
آیا گفتم که اطلاعات پشت پرده ای دارم؟
صحبتی از بهتر شدن یا بدتر شدن شرایط ایران کردم؟
آیا جایی گفتم که آمریکا و اسراییل در آینده هیچ طرحی برای جنگ با ایران ندارند؟
آیا جایی راجع به قدرت بی چون و چرای حزب الله صحبت کردم؟
حتی آیا جایی گفتم که اسراییل ممکن نبود به ناو ما حمله کند و این احتمال را کاملا کنار گذاشتم؟
چیزی در مورد انقلاب ها گفتم و آینده ی آن ها؟
======================
به هر حال با شما موافقم. تا نفهیم ناو ما دقیقا از کجا رد شده است. نمی توانیم نظر خواصی بدهیم. البته بنده گرایش دارم که تصور کنم مسوولین ما آن قدر عاقل هستند که در این موارد با سنجیدن همه ی زوایا اقدام کنند. خصوصا این که چنین مسایلی مستقیما زیر نظر مقام معظم رهبری و شوزای عالی امنیت ملی و معمولا با توافق تمامی گرایش های تدوین می شود و ایشان فرمانده ی کل قوا هستند.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بسیار جالبه که تحصیل یا تجربه آکادمیک رو در علوم انسانی بالضروره (!) راهی برای پوشاندن مغالطه ها و نادانی ها بدونیم مایی که از ابزارهای بسیار سهل تری برای پوشاندن نادانی و فقدان منطق خودمون استفاده می کنیم. اینکه وضعیت اقتصادی یا روندهای فرهنگی/اجتماعی در کشور ما راه به کجا می بره یک بحثه و اینکه ابزارهای سیاست خاورمیانه ای ما در کدوم حدود و ثغور دارن عمل می کنن هم یک بحث دیگه است. صد البته رژیم صهیونیستی همیشه درنده خو بوده و هست بنحوی که به اتباع کشور ظاهرا مرتبط و به تعبیری دوست هم حمله می کنه و حتی از قتل تبعه یانکی هم ابایی نداره اما بقول یک بزرگی اگر او دیوانه است ما هم در تاریخ معاصر خودمون اینو بتدریج فرا گرفتیم که چطور دیوانه رو در غل و زنجیر کنیم. بر فرض مثال هم که جنگنده های صهیونیستی هر روز و هر شب (این موضوع بنحوی بیان میشه که گویی ما هر روز و شب در حال خرناس کشیدن ایم!) مشغول تمرین آدمکشی باشن مگر قراره با تمرین هر روز و شب این موجودات سرنوشت جنگی یا اصطکاکی به همین سادگی رقم بخوره (بقول برادر بزرگواری با یک آنالیز یک خط و نصفه ای ...) و جای تأسف داره اگر به نام و در پناه واقع بینی، ما دورنمایی از پیش باخته و واگذار کرده رو مکاشفه و شهود کنیم که خلاف تمام اندرزها و رهنمودهاییه که مقامات عالی رتبه کشوری و بیش از همه رهبرمون بر اونها تاکید فراوان دارن. این نکته برای بنده هم خیلی جالب توجه شده که مگر پیش از تهاجم به لبنان همین چیزهای پرنده (و همینطور خزنده!) مشغول تمرین روزانه و شبانه نبودن!؟ حسب فرض ها و فرضیات و نظریات دوستان و هزار قاعده پیدا و پنهان که بسیار هم توسط برخی دوستان کشف و ارائه میشه بودن! خوب بعد؟ ... تصور عجیبی در وجود برخی آدم ها در جریانه ... تصور اینکه دنیا (در این مورد خاص آن سگ کوچک و صاحب اصلی اش) بسرعت بسوی اهداف راهبردیش در حال تحرکه و ما (کشورمون ایران) صرفا به تماشا نشستیم ... و یا اینکه الزاما و ضرورتا اونها با سرعتی ورای مرزهای فیزیک نسبیتی یعنی بالاتر از سرعت نور در حال حرکت بسوی اهدافشون هستن و ما در حال حرکت با اون شیء (ایضا جانور) لنگ مشهور ایم؟! برای حقیر جالبه اگر دوستان بیشتر توضیح بدن و بگن در این مورد خاص ... هر چند پیشتر هم زیاد گفتن در این مورد که ما ... و اونا ... و در هر حال علی الظاهر مرغ همسایه کماکان غاز ارزیابی میشه ... و چرا نباید استدلال کنیم که اگر حقیقتا در توان این موجودات می گنجید حال نه مشتی (بزنند) که نیشتری می گرفتند؟! که نگرفتند پرسشی اینجا مطرح میشه که: شاید دوستان ما چیزهایی از اون سوی مرزها می دونن که به عقول دیگری و دیگران خطور نمی کنه (شاید پای همون جناب هارپ!؟ مشهور در کار باشه که اتفاقا توسط یک برادر بزرگوار در توبیخ یک شخص خاطی به تندی و تلخی از اون یاد شده بود!).

در اینجا لازمه تاکید کنم که چه «کوچک نمایی» و چه بزرگنمایی هیچ یک چیزی جز «تحریف عینیت و واقعیت» شمرده نمیشن؛ این امر بدیهی رو هر عقل سلیمی می پذیره. نکته دیگه اینکه افراد متعددی در میلیتاری بارها و بارها بسیار منطقی و متین از لزوم تجدیدنظر و بهبود آرا در حوزه های مختلف برخوردهای نظامی و اهرم های سیاسی منطقه ای سخن گفتن پس بسیار آشکاره که کسی در اینجا مجیزگویی چیزی و کسی و حتی میهنی رو دنبال نمی کنه. مضاف بر اینکه ظاهر امر نشون میده که مسیر ناوگروه ایرانی اصولا هیچ راهی به آب های «دقیقا تحت اشغال و سلطه» اون جانوران نمی برده که نبرده یعنی ظاهرا اینطور نبوده که ناوگروه ایرانی از بیخ گوش خصم گذر کنه و برای ایشان شکلک دربیاره (این رو عامدا تاکید می کنم برای اینکه برخی دوستان دارن آگاهانه یا ناآگاهانه شکل غیرمودبانه ای برای رفتار ناوگروه ایرانی قائل میشن). در ضمن، چقدر خوبه بیاد داشته باشیم در اثنای این مباحثات، که ما متخصص و کارشناس علوم دریانوردی نظامی نیستیم و قواعد کتابچه های راهنما و پروتکل های مکالمات رادیویی میان این گروه های عملیاتی نظامی دریایی رو از بر و یا تجربه نکردیم. وانگهی تخفیف (خفیف شمردن) ابزارهای سیاست خاورمیانه ای ایران که تا همین الان خسارات سیاسی و همچنین نظامی مهمی به حشره مزاحم این منطقه و صاحب او وارد کرده جای شگفتی داره (دوستان عنایت داشته باشن که اونها گروه های چریکی «بودن» شاید الان دیگه چند گروه چریکی[!؟] نباشن چون این چه جور گروه چریکی هستش که ظرف کمتر از 4 روز موجب از کار افتادن یکی از مهم ترین پورت های اقتصادی و تجاری اون سگ مشهور میشه!؟) نکته بسیار اساسی تر اینه که چطور ما به خودمون اجازه میدیم که بابت مشاهده 2000 هزار (!) هواپیما و ... و یا دیگه نمی دونم چی!؟ که بر سبیل مثال روز و شب (!) در حال تمرین هستن (خود تصویر هم پر از تناقضه و هم قدری مضحک: ممکنه کسی رو بیاد قهرمان های کارتونی بندازه که کاری جز جنگیدن ندارن! و نه هیچ کار دیگه ای و یا مساله و درد دیگه ای!؟) از یاد ببریم که در مقابل چه نوع مکانیسم ها و ابزارهای پاسخگویی و ضربه زنی متقابل که بنظر میرسه چندان هم بی آزار نباشن وجود داره! چرا باید یک سوی داستان رو با صدای بلند خوند و سوی دیگه ای رو گوش ها و چشم ها رو گرفت!؟ ... من بشدت دلگیرم از این نوع طرح مساله طرح مساله ای که در درون نقصان در بیان حقایق داره ... زمانی که بحث ابزارهای کلان مطرح میشه با توسل به عیب و ایراد چرخ دنده ها و پیچ و مهره های فلان مدل هواگرد مساله به حاشیه کشیده میشه زمانی که بحث از یک ابزار مشخص نظامی میشه با توسل به نقطه ضعف های تازه کشف شده (!) در سیاست های راهبردی خاورمیانه ای و جهانی ایران موضوع به انحراف کشیده میشه!؟!؟؟!؟ این چه طرز بیان و بسط و تحلیل مطلبه!؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
با سلام خدمت تمامی دوستان بخصوص استاد خودم مصطفی عزیز

مصطفی عزیز باید اعتراف کنم که بازهم مثل همیشه از خواندن مطالب شما با اینکه در برخی مسایل وجه اشتراک نداریم icon_cheesygrin لذت برده و صحبتها و تحلیلهای شما در این چند سال به من نوعی یاد داد که هیچ وقت نباید به مسایل به صورت سرسری و ساده نگاه کرد. متشکرم

تحلیلهای دقیق شما امروز در مورد رخ داد های منطقه ای نشان از آشنایی شما با دکترین و تاکتیکهای پدید آورندگان این وقایع بود. احتمالا یا با اجنه در ارتباط هستید و یا کار خودتان بوده که اینقدر دقیق پیش گویی کرده اید.icon_cheesygrin

اما سخنی دارم با دوستانی که وقایع را طور دیگری تحلیل میکنند. که چرا بجای استفاده از این دانش بروی جمله هایی بحث کرده که حتی به نتیجه رسیدن آن نیز فایده ای ندارد.

چه خوب بود دوستانیکه وقت کافی برای بحث کردن دارند درمورد واکنش ما به سرنگونی دو هواپیما توسط عربستان - برخورد موشک آمریکایی به خرمشهر و آزادی جاسوسان انگلیسی پس از التیماتوم ... ساعته انگلیس با کت و شلوار و ... و امثالهم و یا موضوعاتی مهمتر مثلا این موضوع که با اینکه فعلا 115 کشور از جهان کشور مستقل فلسطینی با مرزهای 1967 که تا سپتامبر سال آینده حداقل 20 کشور دیگر نیز به این جمع اضافه خواهند شد در کنار کشوری به نام اسراییل بحث نمی کنند.

و حال با این موضوع که کل جهان و فلسطینیان ( فتح و حماس پس از آشتی ) می خواهند این موضوع را با راه حل دیپلماتیک و تحت نظارت و تصویب سازمان ملل خاتمه دهند چه باید کرد؟

باید در مقابل تصمیم جهان ایستاد؟
باید به قوانین بین المللی پایبند بود؟
باید به فلسطینیان که نماینده آنان فتح و حماس هستند گفت که سران آنها نفهمیده این تصمیم را گرفته اند و ما ( ایرانیان ) صلاح شما را بهتر از خودتان میدانیم؟


-----

بحثهای انجام شده من را یاد حکایتی تلخ انداخت ، شاید خواندن آن بی ربط به موضوع نباشد.

-----

در سالهای دور در این مرز و بوم سرداری ایرانی بود که تنفر بسیاری از سرکنسول پیر کفتار استعمار ( انگلیس ) داشت . این سردار با خود عهد کرده بود که زمانی این مقام انگلیسی را مذحکه دیگر سرداران خواهد نمود.

در یک مهمانی زمانیکه سرکنسول وارد شد ، سردار شروع کرد به خوش و بش با او و هنگام شام از او دعوت کرد که در کنار او بنشیند و برای احترام به او تقاضا کرد که صندلی او را جابجا کند. زمانیکه مرد انگلیسی خواست بروی صندلی بنشیند سردار با عقب کشیدن بیش از حد صندلی باعث بهم خوردن تعادل مرد انگلیسی شد و پس از ولو شدن مرد انگلیسی - اینکار باعث خنده و تمسخر مهمانان به سرکنسول انگلیس شد جالب آنکه آن فرد نیز بدون آنکه به روی خود بیاورد با مهمانان و سردار ایرانی هم آهنگ شده و این مهمانی به پایان رسید.

دوستان او گفتند که حتما مرد انگلیسی با نفوذی که در دربار دارد این موضوع را تلافی خواهد کرد اما عجیب آنکه روز بروز بر دوستی و نزدیکی فرد انگلیسی با سردار افزوده می شد.

پس از سالها دوستی در یک روز سرکنسول به سردار ایرانی پیغام داد که از طرف دولت مطبوع خود طرح کودتایی در ایران علیه شاه قرار است به انجام رسد و قرار است مسئول کودتا دوست سرکنسول یعنی سردار مورد نظر باشد. پس از تعیین برنامه ها و دادن وعده ها و مقرر کردن شرح وظایف، سردار داستان ما رفت تا در زمان موعد از محل خدمت خود کودتا را آغاز کند.

در آن سمت داستان سرکنسول ما با آب و تاب شرفیاب پادشاه شده تا بدلیل وفاداری دولت انگلیس به پادشاه اخبار دقیقی از وقوع یک کودتا توسط یک سردار خاین که توسط جاسوسان کشف شده بود را اطلاع دهد. در زمان وقوع کودتا سردار ایرانی بازداشت و بدلیل خیانت به اعدام محکوم شد.

پادشاه بدلیل وفاداری سرکنسول پس از موافق با درخواست های دولت مطبوع او گفت : چه پاداشی برای این خدمت از من می خواهید. پاسخ شنید که من می خواهم مجری اعدام این سردار باشم.

در پای چوبه دار سرکنسول انگلیسی به آن سردار گفت زمانی صندلی را از زیر پایم کشیدی اما فکر نکردی که فرصت جبران خواهم داشت. [color=red]حال من صندلی را خواهم کشید و تو دیگر فرصت جبران نداری .......[/color]

قصه ما بسر رسید و نتیجه گیری اخلاقی قصه با آنان که با عقل خود می اندیشند.


--------

[color=red][size=24]اما[/size][/color]

عرضم خلاصه که چرا نباید برای رسیدن به اهداف خوب خود بجای دل از عقل خود این موهبت الهی بیشتر کمک و یاری نگیریم و چرا کاری کنیم که دشمنان ما میخواهند. دقت کنید : سی دی جعلی ظهور - نقشه راه - خاورمیانه جدید - زایمان پردرد - فوکویاما و ...

توهین را کسی میکند که ضعیف است. این موضوع حتی در آموزهای دینی ما و توسط بزرگان دینی و ملی ما نهی و نکوهیده شده است. یادتان رفته؟!!!!

شما را چه شده است که برای یک توهین بی ارزش و نکوهیده آنقدر سرو دست می شکنید. نکند توهین هم مثل دروغ دارد جزئی از زندگی روزمریمان میشود؟ منش مولایمان علی (ع) و فرزندان صالح او بادشمنانشان چگونه بود؟

در ادامه فرمایشات دوست خوبم مصطفی عزیز، هنوز هم معتقدم راه برای توقف این زایمان پردرد که جریان گروه انحرافی :mrgreen: و حامیانشان هر روز آبگرم آنرا برای زایمان راحتتر و کم هزینه تر آن گرم و گرمتر میکنند وجود دارد. خوشبختانه رهبر انقلاب دیروز پیام مهمی دادند که من را به حل این مشکل امیدوار تر کرد. امیدوارم حداکثر تا یکی دو ماه آینده خبرهای خوبی در جهت خنثی کردن این هجمه جدید و خطرناک علیه کشورمان بشنویم.

[color=red][align=center][size=24]از هر رويارويي تصادفي و يا حساب‌شده با ديگر كشورها پرهيز مي‌كنيم[/size] [/align][/color]

خدا آخر و عاقبت این مملکت را بخیر کند و همه ما را عاقل کند.

------

موفق باشید.[size=18][/size]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
به روی چشم برادر امپرور عزیز. شما یک تاپیک بزن با محوریت مباحثی که فرمودی، دوستان با کمال میل در آن تاپیک در مورد این مسایل به بحث و بررسی خواهند نشست. شاید نظرات ما چیزی غیر از آنی باشد که به آن نسبت داده می شویم و شاید برای برخی سخنان دلایلی منطقی تر از آن چه به آن منتسبیم داشته باشیم. لیکن این تاپیک حول قضیه عبور ناوگان از کانال سوئز و جمله ی تحقیر آمیز فرمانده ی ناو به طرف اسراییلی بود لذا پرداختن عمیق به مسایلی که شما مد نظرتان است به نوعی انحراف از موضوع تلقی می شد.
اقلا فهم بنده این طور است.
ضمنا ما در سیره ی پیامبر و ائمه مواردی متعدد استفاده از کلمات تحقیر آمیز در مواجهه با دشمن را داریم. بنده الان حضور ذهن ندارم اگر در این مورد تردید دارید بروم و دقیقا مواردی را برایتان از رجزخوانی این عزیزان پیدا کنم.
(یک مورد که الان به ذهنم رسید عبارت سکلتک امک است: یعنی مادرت به عزایت بنشیند. شما قضاوت کنید شات آپ تحقیر آمیزتر است یا سکلتک امک که به زبان امروزی می شود برو بمیر)

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.