bell214

گزارش يك خبرنگار از گورستان منافقين(دفاع مقدس)

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

[color=blue]ارنستو عزيز ميدوني منو چي بيشتر آزار ميده ؟[/color]

[color=red][size=18]اينكه طرف داره از مثلا فلان كس فلان فرد ميگه اونم جانبدارانه ! جاي تاسف داره بايد به اين مسله بصورت بي طرف نگاه كرد .
همش ميگن خوب بوديم - عالي بوديم ال بوديم بل بوديم !!!!

ارنستوي عزيز 11 ظهر فرداي تاسوكي 3 تا تويوتاي مالك ريگي در شنها گير ميكنه !! و تا 3 بعد ظهر 10 كيلومتري مرز پاكستان و در داخل خاك ما به مدت 4 ساعت گير افتاده بودند ... يعني كمتر از 20 كيلومتر با محل حادثه در حاليكه در محل حادثه كلي نيروي نظامي بوده اونم واسه نماد سازي الكي!!!‌

اين چيزي نيست به خدا چيزهايي ميدونم كه يادآوريش فقط باعث ميشه اعصابم مختل بشه .اگه بگم شما باور نميكنيد .

والله از اين همه .... خسته شدم icon_cheesygrin [/size][/color]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بله مبارز جان از این اتفاقات زیاد بوده و تا بوده همین منوال بوده

در حمله ناجوانمردانه پژاک به پاسگاه روانسر-جوانرود که همزمان با حمله به قرارگاه پاسداران ویژه نیروی انتظامی در سنندج در همون ساعت (10 و سی شب جمعه) بود هم همین اتفاق افتاد

یه پاسگاه قلع و قمع تمام عیار شد و به جز دو سه نفر کسی زنده نموند اونم یکی الان بهش شلنگ و .. وصل هست و ادرار ایناش دست خودش نیست و البته حق خودشو ازشون گرفت و گویا دو نفر از پژاکیا رو زد و بچه هرسین هست و یکی دیگه م که پشت یخچال خودشو قایم کرده بود

در زمان درگیری نیروهای پاسدارویژه کرمانشاه به سمت روانسر سریع میرن وقتی میرسن پاسگاه متاسفانه درگیری تمام شده و بعدا نیروهای گمنام امام زمان ! میرن سراغ پژاک و 4 تا ازشونو لب مرز میکشن (امار دقیقشو نمیدونم جز اینکه یکیشون زن بوده)
جالبه که دو سه نفر از بچه های پاسدار ویژه که سرباز وظیفه بودند و مطابق سیاق نیروهای نظامی ایران از بچه های کرد استفاده کردند فرماندهانشون تو عملیات بودند میگفتند وقتی وارد روانسر شدیم همه سقف ساختمونا پر نظامی بود !!! که اسلحه شون رو فقط گرفتهبودند بیرون ! فکر کردیم اینجا درگیری هست تو نگو درگیری وسط جاده روانسر - جوانرود هست و همون زمان ادامه داشت !

از این ماجراها که تکذیب میشه زیاده هرچند دمیاد معاون امنیتی استاندار کرمانشاه اعلام کرد :

13 نفر شهید و مجروح ! داده پاسگاه

ببین دیگه چطور بود که نتونستند جمعش کنن با یکی دو نفر زخمی سطحی !

کرتیم

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
جناب مبارز قصد از این تاپیک و تاپیک های مشابه عقده گشایی نیست و اگر می بینید من برخی موارد رو مطرح کردم فقط جهت تنویر افکار دوستان بود وگرنه والله دوست ندارم باز سر برخی عقده گشایی های سیاسی و نظامی توی این سایت باز بشه چون مضراتش بیشتر از فوایدشه.

من چیزهایی رو گفتم که شاید فردا یقم گیر باشه ولی فکر می کنم بعد از گذشت ۲۰ و اندی سال از جنگ حالا وقتشه آسیب شناسی رفتار و عملکرد خودمون رو داشته باشیم و دیگه دست از برخی مصلحت اندیشی ها برداریم.

در ضمن موضوع منطقه شما به این عملیات و به این تاپیک ربطی نداره بزارین به وقتش و جاش اونم صرفا جهت اطلاع نه عقده گشایی بیان کنین و موجب قفل این تاپیک نشین .
چون تازه با دوستان داشتیم تحلیل استراتژیک این قضیه رو باز می کردیم و دوستان داشتن می فهمیدن اصلا این عملیات می تونست چه بدبختی برای کشور به وجود بیاره ولی خدا رم کرد.

تمام اطلاعات دوستان هم بر میگرده به برخی کتابها و بیان برخی نیروها که تقریبا ناقص و حتی بوی جانب داری دارن و تقریبا بجز چند تا خاطره هم از تلویزیون چیزی پخش نمیشه.

خلاف نظر دوستان باید عرض کنم ظاهرا شهید صیاد در جریان برخی مسائل نبوده و حتی با خبر نابودی مهمات و زاغه های کرمانشاه و تخلیه شهر غافلگیر میشه و طرح عملیات و مقاومت رو هم ایشون خودشون راسا می ریزن که به مزاق برخی خوش نیامد .

آقا رضا نیستش بچه ها آرومتر اگر بیاد شوخی سرش نمیشه ها درجا قفل می کنه icon_cheesygrin

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سپاه بدر اساسا خیلی اتفاقی با منافقین درگیر شدند.
یعنی یک گروه از سپاه بدر خیلی اتفاقی با منافقین مواجه شدند و در تنگه حسن آباد با منافقین درگیر شدند.البته تعدادشان زیاد نبود و در نهایت هم صد شهید دادند!
آقای ارنست اگر حرفتان درست می بود باید تمام نیروهای سپاه بدر درگیر می شدند نه یک تعداد کمی که آن هم ازشان خواسته شده بود که عقب نشینی کنند و آنها حاضر به عقب نشینی نشدند!
سپاه بدر ضربه چندانی نخورد .چون از 10000 نیروی سپاه بدر فقط 500 توی درگیری حاضر بودند و باقی اساسا نبودند!
ضربه اساسی که سپاه بدر خورد توی قیام مردم عراق بعد از عقب نشینی ارتش عراق از کویت بود که سپاه بدر به تنهایی یک چند روزی جلوی پیشروی نیروهای گارد ریاست جمهوری را به سمت جنوب عراق گرفتند و البته شهدای بسیار زیادی دادند!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ارنست جان بحث پاسگاه هم اینجا جاش نیست خواهشا ادامش ندین.
در ضمن در مورد همین پاسگاه چیزهای بدتری هم هست که اگر وقتش شد عرض می کنم.

سپاه بدر توی این ماجرا زیاد دخالت نداشتن.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]بله مبارز جان از این اتفاقات زیاد بوده و تا بوده همین منوال بوده

در حمله ناجوانمردانه پژاک به پاسگاه روانسر-جوانرود که همزمان با حمله به قرارگاه پاسداران ویژه نیروی انتظامی در سنندج در همون ساعت (10 و سی شب جمعه) بود هم همین اتفاق افتاد

یه پاسگاه قلع و قمع تمام عیار شد و به جز دو سه نفر کسی زنده نموند اونم یکی الان بهش شلنگ و .. وصل هست و ادرار ایناش دست خودش نیست و البته حق خودشو ازشون گرفت و گویا دو نفر از پژاکیا رو زد و بچه هرسین هست و یکی دیگه م که پشت یخچال خودشو قایم کرده بود

در زمان درگیری نیروهای پاسدارویژه کرمانشاه به سمت روانسر سریع میرن وقتی میرسن پاسگاه متاسفانه درگیری تمام شده و بعدا نیروهای گمنام امام زمان ! میرن سراغ پژاک و 4 تا ازشونو لب مرز میکشن (امار دقیقشو نمیدونم جز اینکه یکیشون زن بوده)
جالبه که دو سه نفر از بچه های پاسدار ویژه که سرباز وظیفه بودند و مطابق سیاق نیروهای نظامی ایران از بچه های کرد استفاده کردند فرماندهانشون تو عملیات بودند میگفتند وقتی وارد روانسر شدیم همه سقف ساختمونا پر نظامی بود !!! که اسلحه شون رو فقط گرفتهبودند بیرون ! فکر کردیم اینجا درگیری هست تو نگو درگیری وسط جاده روانسر - جوانرود هست و همون زمان ادامه داشت !

از این ماجراها که تکذیب میشه زیاده هرچند دمیاد معاون امنیتی استاندار کرمانشاه اعلام کرد :

13 نفر شهید و مجروح ! داده پاسگاه

ببین دیگه چطور بود که نتونستند جمعش کنن با یکی دو نفر زخمی سطحی !

کرتیم[/quote]

البته وقتی که انتخاب کرده بودند هم عالی بودند چون دقیقا زمان پخش سریال یوسف پیامبر به پاسگاه حمله کرده بودند و همه مشغول دیدن سریال بودند!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]ارنست جان بحث پاسگاه هم اینجا جاش نیست خواهشا ادامش ندین.
در ضمن در مورد همین پاسگاه چیزهای بدتری هم هست که اگر وقتش شد عرض می کنم.

سپاه بدر توی این ماجرا زیاد دخالت نداشتن.[/quote]

قرار نبود دخالت داشته باشد اما خود نیروهای سپاه بدر با نظر خودشان وارد درگیری شدند و چند ساعتی جلوی حرکت منافقین را گرفتند!!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]كسيي ميدونه تعداد تلفات منافقين در عمليات مرصاد چقدر بوده؟[/quote]
بالا2000 نفر
اونم موقع عقب نشینی توسط هوانیرو و نیروی هوایی بیشترین تلفات به اونا وارد شد

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
این منافقین تا این حد بیشرف هستند که به شعار تبلیغاتی خودشون که همانا مبارزه با امپریالیسمه و اساس و پایه تشکیلاتشونه پشت کردن و الان مثل سگ دست اموز دارن به امریکا که همان دشمن اصیل و همیشگیشان بود التماس میکنند که گوشه چشمی بهش بکنه
خدایا شکر که ماهیت شان در همون روزای اول افشا شد

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
خدا را شکر دوستان همه استادند
قصد جسارت به محضر دوستان ندارم
اما یکم متن ها خودتون را نگاه کنید زیاد کلمه "من" و پسوند "م" استفاده نکرده اید.
معمولا توی نقد از نگارش سوم شخص استفاده می شود نه اول شخص

حالا یکم برای خنده تاریخ عضویتم را نگاه کنید تعداد پست ها را هم نگاه کنید.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]
[color=red]
من منکر این نمیشم همه حرفام درسته یا غلط بلکه دارم تو بحث از حرفام و اونایی که مطمئنم درسته دفاع میکنم وگرنه همین الانشم من رو دو سه نکته شک دارم که جرات نمیکنم چیزی بگم راجبشون چون نمیتونم ازشون از صمیم قلبم دفاع کنم چون نمیدونم واقعا درسته یا نه ؟
فقط حرفایی که مطمئنم درسته رو دارم میگم[/color]
[quote]
از مرز خسروی عبور کرديم و وارد ايران شديم، اولين مقاومت نيروهای ايرانی در مقابل ما ساعت هفت و نيم هشت شب در گردنه ي پاتاق در حوالی کرند صورت گرفت که نيروهای ارتش بودند و فاقد انگيزه ي کافی برای مبارزه و به سرعت صحنه را خالی کردند.درگيری کوتاهی نيز در کرند داشتيم و درگيری کمی بزرگتری در اسلام آباد، اما اين همه ي مسأله نبود، درگيری اصلی پس از اسلام آباد و در تنگه ي حسن آباد رخ داد که ضدحمله از سمت سه راه ملاوی از ساعت دو و نيم پس از نيمه شب شروع شد که در نهايت نيروهای مجــاهدين که ميان تنگه ي چهارزبر و دشت حسن آباد استقرار داشتند زمين گير شدند و شکست خوردند.در مدتی که ما پيش روی می کرديم، واکنش مردم غيرنظامی در مقابل ما بيش تر به شکل فرار از مهلکه بود، نه اين که آن گونه که رهبری مجاهدين پيش بينی می کرد، به ما بپيوندند.يکی از علل اصلی کندی حرکت نيروهای مجاهدين که روی جاده ي آسفالته اصلی تردد می کردند، ازدحام مردمی بود که با تراکتور و کاميون و حتی پای پياده، در حال فرار بودند. در اين که طرح مسعود رجوی در راه اندازی اين عمليات، رؤيايی و سودايی بود جای هيچ بحثی نيست اما اگر نيروهای مجاهدين تنگه ي چهارزبر و دشت حسن آباد را رد می کردند و به کرمانشاه می رسيدند، معادلات کاملاً به هم می ريخت و حکومت جمهوری اسلامی نيز، آن گونه که من بعدها از لابلای صحبتهای مقامات فهميدم، از رسيدن نيروهای مجاهدين به کرمانشاه و احتمال بروز شورش در وحشت بود[/quote]

http://tarikhnama-khazaneh.blogspot.com/2004/10/blog-post_24.html
البته بسته هست سایتش ولی میبینید که پست سال 2004 هست و طرف اسیر شده توسط ایران

من خیلی دوست دارم از دو دیدگاه منافق و مسلمان این نبرد رو ببینم همونطور که مثلا راجبه جنگ جهانی هم المانی هم ضدالمانی !
ولی نتیجه گیری با من و دیگرانی ست که میخونند نه اونا !

[/quote]
[color=green] خب اينكه بخواهيد ديدگاه هر دو طرف را بدانيد تا به كنه قضيه برسيد ، حق با شماست .
نتيجه گيري من ،
نوشته شده : [/color]
[i]در مدتی که ما پيش روی می کرديم، واکنش مردم غيرنظامی در مقابل ما بيش تر به شکل فرار از مهلکه بود، نه اين که آن گونه که رهبری مجاهدين پيش بينی می کرد، به ما بپيوندند.يکی از علل اصلی کندی حرکت نيروهای مجاهدين که روی جاده ي آسفالته اصلی تردد می کردند، ازدحام مردمی بود که با تراکتور و کاميون و حتی پای پياده، در حال فرار بودند. [/i]
[color=green]
اين مردم كه وسط جاده قرار داشتند از چه چيزي فرار مي كردند ؟ از دشمني كه پشت سر آنهاست ! آيا آنها كه با چنين شتابي و از ترس جان در حال فرار هستند به محض ديدن نيروهاي نظامي كه از چند صد متري پشت سر به آنها نزديك مي شوند همچنان به مسير خود ادامه مي دهند ! من اينطور فكر نمي كنم . اين فراري ها اولين بيراهه اي كه پيدا كنند مسير خود را عوض مي كنند يا حتي وسيله نقليه خود را در كنار جاده بجا گذاشته و بسمت كوه يا دره فرار مي كنند تا در مسير دشمن نباشند . نه اينكه صبر كنند دشمن به آنها برسد و تازه مانع حركت پر شتاب ستون نظامي او هم بشوند .

طرف از پياده هم نام برده ، آدم با پاي پياده ترافيك ايجاد كرده بوده ، آن هم جلوي يك ستون نظامي با كاميون و تانك و ... icon_smile
[/color]
------------
[quote]از تندروی های ارنست به کنار ایشون دارن برخی واقعیات رو میگن.
در ضمن توی خیلی از کتابها خیلی از چیزها نمی اد نمونش تصمیم برای بمباران شیمیایی کرمانشاه توسط نیروی هوایی خودی(چیه چشمتون شد 10 تا icon_cheesygrin ولی این واقعیته).[/quote]
[color=green]
جناب اپرا ، براي اين قسمت از ادعاي خود منبع و مدركي داريد ؟!
در حد طرح سناريو قابل پذيرش مي باشد ، اما با عقل جور در نمي آيد كه براي كرمانشاه در نظر گرفته شده باشد ! نهايتا ستون نظامي منافقين خارج از منطقه شهري و در نزديكي كرمانشاه ! به نحوي كه به مردم عادي صدمه كمتري وارد شود ، خيلي هم تميز مي شد . [/color]

[quote]

در ضمن این کمین موجب کشتارهای وحشتناک در شهرهای غربی شد آیا ما تفکرمون ماکیاولی هست ؟ هست دوستان؟ پس چرا باید برای برخی سیاستهای برخی سیاست بازها باید برخورد ماکیاولی کنیم و به قیمت نابودی این گروهک وضع معلوم باید کشته شدن هزاران نفر مردم عادی رو هم رقم بزنیم آیا رازشی داشت و داره؟

[/quote]
[color=green]
نكته اي را كه من مي خواستم به آن اشاره كنم ، شما بيان كرديد .
بله اين كمين ، حمله يا نقشه جنگي باعث ايجاد تلفات شد !
به نظر مي رسد ، در شرايطي كه دفاع در غرب كشور از هم پاشيده ، فرماندهي نظامي با فدا كردن چند نقطه و اجازه پيشروي دادن به نيروهاي دشمن ، با استفاده از زمين سوخته ، هم باعث تحليل نيروهاي او شده و هم زمان خريده است (بالاخره بخشي از نيروهاي منافقين در نقاط اشغالي مي ماندند ) و با استفاده از نقاط سوق الجيشي موجود در سر راه دشمن و نيروي باقيمانده باعث شكست دشمن شده و به پيروزي رسيده است .

اسلام آباد غرب فدا شد اما شما راه بهتري سراغ داريد كه موفقتر عمل كند ؟[/color]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
دوست عزیز بنده عرض کردم به خاطر خیلی از این حرفها یقه من گیر می کنه دلیلش همین بود شما اولیش هستی.

اما منبع اون نوع حمله تصمیم سران بالا و انعکاس اون در سخنرانی نماز جمعه آقای رفسنجانی بود .

در مورد این عملیات برادر من تا زمانی از چند و چون قضیه آگاه نیستی قضاوت نکن.
در پستهای قبلی بنده عرض کردم لشگر ۸۱ زرهی کرمانشاه اون زمان بزرگترین لشگر ارتش در کشور بود و در واقع استعدادی برابر ۲ لشگر و یا بیشتر داشت این استعداد برابر تیپ ۷۱ مستقر در ایلام.تیپ۱ مستقر در اسلاآباد غرب و پادگان الله اکبر .تیپ ۲ مستقر در بیستون .تیپ ۳ مستقر در پادگان ابوذر سرپلذهاب.تیپ ۴ که بعد از جنگ برچیده و در تیپ های دیگه ادقام شد.تیپ۳۵ تکاور که زیر نظر این لشگر کار میکرده و سالهاست از همون زمان در گیلانغرب مستقر بود و از گیلانغرب تا سر پل فاصله زیادی نیست.و توپخانه و بقیه گردانهای لشگر که بالق بر 10 گردان شامل توپخانه با استعدادی در حدود تیپ گردانهای پدافند هوایی و مخابرات و مهندسی و پشتیبانی و....
خوب برادر من شما میگی دفاع از بین رفته بود نه برادر من این لشگر با این استعداد و توان ژاندرمری و حتی نیروهای سپاه اگر قصد دفاع بود پدر صدام هم نمی تونست از پاطاق بیاد بالا (البته اگر تشریف برده باشین) و باز عرض کردم این لشگر از قبل از انقلاب یکی از طرح هاش همین گردنه بوده خوب حالا سوال اینه چطور شده که این لشگر با این استعداد و با توجه به سوق الجیشی بودن این گردنه هیچ دفاعی اونجا نداشت و نیرویی مستقر نکرده بود ؟و چرا یگانهای اون یکی پس از دیگری پشت سر هم سقوط کردن؟و اصلا چرا طرح انهدام زاغه ها و پادگانها در دستور کار قرار گرفت؟

برای همینه میگم اگر اطلاعی ندارین قضاوت نکنین .اصل ماجرا از این قرار هست که به نیروهای ارتش دستور تحویل دادن سلاح ها و عقب نشینی داده میشه و در واقع نیروهای ارتش که اونجا وظیفه پدافند داشتن مجبور میشن بدون سلاح عقب بشینن و خیلی راحت پادگانهای ابوذر و الله اکبر در مسیر (هر کدوم جایگاه استقرار یه تیپ بودن) سقوط می کنن و بعد وارد شهرهای کرند و .... و نهایتا اسلام آباد شده و دست به کشتار زخمی های بیمارستان و مردم عادی می زنن .
در جاده اهواز هم باز دست به مقداری کشتار زده بودن.

دوست عزیز خط پدافندی مضمحل نشده بود مضمحل اش کردند.و این عملیات مصنوعی باعث بی آبرویی شدید ارتش شد که این از نظر من اصلا پسندیده نیست برای مایی که ادعای اسلامی بودن داریم و انقلابی بودن علی وار بودن به دلایل سیاسی عده ای از نیروهامون رو فدای برخی سیاست بازی ها بکنیم و عده ای رو هم نامحرم فرض کنیم (ژاندرامری).به نظر شما این نوع برخورد با عده ای از بدنه نیرویهای مسلح که سالها برای این مملکت زحمت کشیده بودن درست بود.

در ضمن باید عرض کنم اگر می بنید من اطلاعاتم در این مورد قوی هست به این دلیل هست که پدرم اون زمان در ژاندارمری بوده (خدا خواست سایه ایشون بر سر من و خانواده ام باشه) و عموهای بنده هم ۲ تا شون در این عملیات بودن و در ضمن منطقه و یادمانها رو من بارها رفتم و دیدم و تا مرز قصر شیرین رو هم یکبار با یکی از عموها رفتم و دیدم.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]
آقای ارنست اگر حرفتان درست می بود باید تمام نیروهای سپاه بدر درگیر می شدند نه یک تعداد کمی که آن هم ازشان خواسته شده بود که عقب نشینی کنند و آنها حاضر به عقب نشینی نشدند! [/quote]

اوه مای گاد

من یک ساعته دارم فکر میکنم خدا بچه ها چرا دارند مسایلی رو مطرح میکنند که نقیض حرف من هست و اصلا حرف من چیز دیگری بود

نه بابا ، کی گفت سپاه بدر با منافقین ؟

ای بابا !!

نه سپاه بدر در جای دیگری کمین خورد .... حالا رضا کیانی بهتر میتونه شرحشو بده ولی خوب سپاه بدر یه جورایی برای عراقیا حکم منافقینو داشت به خصوص که 50 درصدشون از اسرای اسبق عراقی بودند
[quote]

اين مردم كه وسط جاده قرار داشتند از چه چيزي فرار مي كردند ؟ از دشمني كه پشت سر آنهاست ! آيا آنها كه با چنين شتابي و از ترس جان در حال فرار هستند به محض ديدن نيروهاي نظامي كه از چند صد متري پشت سر به آنها نزديك مي شوند همچنان به مسير خود ادامه مي دهند ! من اينطور فكر نمي كنم . اين فراري ها اولين بيراهه اي كه پيدا كنند مسير خود را عوض مي كنند يا حتي وسيله نقليه خود را در كنار جاده بجا گذاشته و بسمت كوه يا دره فرار مي كنند تا در مسير دشمن نباشند . نه اينكه صبر كنند دشمن به آنها برسد و تازه مانع حركت پر شتاب ستون نظامي او هم بشوند .

طرف از پياده هم نام برده ، آدم با پاي پياده ترافيك ايجاد كرده بوده ، آن هم جلوي يك ستون نظامي با كاميون و تانك و ... Laughing[/quote]

حاجی ، من حوصله شرح ماجرا ندارم ولی شما لطف کن خاطرات خرمشهر و ابادان رو در نظر بگیر به صورت کمی شفاف تر ، نیروهای مجاهدین خلق میان ، شایعه حزب بعث شهر رو به خصوص اسلام اباد رو در سکوت مطلق فرومیبره سپس یورش از سمت کوه ها و پایین اومدن عده ای با لباس فرم شبیه بعثی ها


برادر من ، دیگه این چیزا اثبات نداره خداشاهده ! الانم به کسی بگم شما یا بقیه روش شکی کردین ! اینقد بهتون میخندن حد نداره !

از نکات جالب توجه مجاهدین خلق بعد از ورود به اسلام اباد اقدام به شهید کردن عده ای هست به نام اسلامگرا و... در حالیکه هیچکاره بودند

البته در طی سقوط اسلام اباد عده ای دزد به ملت میزدن که مجاهدین خلق برای نشون دادن حسن نیت دستگیر و به بدترین نحو مجازات میکردند

از نکات جالب توجه هنگام فرار مردم اینه که به دختران مجاهدین میگن برید جلوشونو بگیرید و بگید : مردم اسلام اباد ما برای نجات شما از چنگال مذهب و ... اومدیم چرا با ما نمیایید و همراه نمیشید و از این حرفا


اصراری رو قبول حرفام ندارم ، مردم شهر اسلام اباد حی و حاضر

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
یکی از موارد دیگه هم که کمی مغفول مونده اشنایی بیش از حد اونها با برخی موارد بوده.مثلا تمام روسای پایگاه های بسیج منطقه و افراد حزب الهی و سپاهی و نظامی از قبل شناسایی و با در دست بودن تصویر اونها گروه هایی مامور پیدا کردن اونها ترور و یا دستگیریشون بودن.

اونها تا حدودی جناب ارنست اشاره کردن بعد از ورود به شهر هر کسی رو که حدس می زدن انقلابی یا بسیجیو در کل حزب الهی باشه بکشن.
اینطوری نبوده فکر کنیم که دشمن مثل گاو سرش رو انداخته پایین و اومده ولی خوب برخی سیاست ها و براوردهای غلط که من عمده ترین اون رو همین براورد بن بست انقلاب می دونم باعث این شکست وحشتناک برای اونها و مبارک و خدایی برای ما شد.

این رو هم مد نظر داشته باشین که کوچک کردن دشمن و ناچیز شمردنش عملا یعنی تحقیر نیورهای خودی خودمون .یعنی در فهوا ما میگیم نیروهای ما با یه عده آدم عادی جنگیدن در حالی که عمده اعضا این گروهک جزو بهترین کماندوها به حساب می اومدن.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.