RedArmy

تحلیل و پیگیری تحولات جمهوری خلق چین

Recommended Posts

[quote][quote]همونطور که تو فیلم های آمریکایی میبینید تو فیلم های آمریکایی روسها تروریست و مشکل ساز اند و تهش میبازند تو فیلم های روسی این امر برعکس هست. [/quote]

جناب IPS واقعا برام جالب شد چند تا از اين فيلمهاي روسي كه شما گفتيد رو ببينم.ميتونم خواهش كنم اسم چند تاشو بگيد تا برم گير بيارمشون؟[/quote]

سلام

البته منظورتون اینه که جناب در حال چخان گفتن هست ... این رو نمی دونم ولی به نظر سینما گران روس وطن پرستیشون بسیار بیش از همتایان ایرانیشون باشه ...

بگذریم ...

ولی بحث اصلی اینه که سال 2012 قراره باز پوتین بیاد سر کار ، این یا اوضاع رو خوب می کنه یا کلا اوضاع رو خراب می کنه !!!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
متاسفانه در سینمای ایران تنها چیزی که نیست وطن پرستیه . خیانت به وطن و ساختن فیلم های اهانت آمیز نسبت به وطن و اعتقادات و رسوم کشور شرط ضروری برای ترقی در سینمای ایرانه .

البته این به این معنی نیست که همه هنرمندان خائن هستند بلکه به این معناست که هیچ کاری رو نمیشه بدون بدست آوردن نظر مافیای ضد ملی سینمای ایران انجام داد و هنرمندی که دلش برای وطن و عقاید و سنت های کشورش بسوزه بایکوت شده و به هر وسیله از دور خارج میشه .

واما فحشا در سینمای ایران قصه عجیبی داره

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
به چین نمیشه اعتماد کرد ولی روسیه 50 -50 است چون یه طرف ایرانه و یه طرف دیگه تجارت جهانی .شاید نظر من اشتباه باشه icon_razz ولی چین به خاطر مشکلاتش سعی میکنه تا با امریکا روابط محکم تری داشته باشه و ممکنه ایران رو رها کنه.{ به درک چون تا حالاش که محتاج چینی ها نبودیم الان هم نیستیم }. :lol:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
خبرگزاری مهر-گروه بین الملل : روزهای سه شنبه و چهارشنبه هفته جاری دو خبر درباره برنامه های نظامی جدید آمریکا منتشر شد که نشان می داد واشنگتن عزم خود را برای شکار اژدها آغاز کرده، اما آیا با استقرار سپر موشکی و یا گسیل هواپیماهای جاسوسی به قاره کهن، ایالات متحده می تواند به هدف خود دست پیدا کند؟

آمریکا اعلام کرده که در نظر دارد سپرهای موشکی جدیدی در آسیا و خاورمیانه مستقر کرده و همچنین هواپیماهای جاسوسی خود را در جزایر استرالیا در اقیانوس هند مستقر کند تا نظارت بهتری بر چین داشته باشد.

استرالیا نقطه امید آمریکا

در هر دو برنامه اعلام شده ( سپر موشکی و استقرار هواپیماهای جاوسوسی ) نام استرالیا به عنوان کشوری دیده می شود که آمریکا در نظر دارد حتما حضور نظامی خود در آن را تقویت کند تا بتواند نظارت بهتری را بر چین داشته باشد.

چین دست کم فرصتی چهل یا پنجاه ساله نیاز دارد که تبدیل به قدرت اول و تأثیر گذار جهانی شود. اما این که آمریکا چنین اجازه ای به چین خواهد داد یا نه و در نیمه راه آن را متوقف خواهد کرد، به درستی روشن نیست. آمریکا از هم اکنون در استراتژی جدید نظامی اش محاصره چین را در نظر گرفته است. مخالفت چین با استراتژی جدید نظامی آمریکا با درک همین احساس محاصره شدگی است. البته آمریکا از مسائل محلی در شرق آسیا و اختلاف چین با برخی از کشورها بهره می گیرد و در نظر دارد که اتحاد نظامی قوی بین آمریکا، ژاپن، استرالیا، کره جنوبی و برخی از کشورهای عضو اتحادیه آ، سه، آن و حتی فراتر از آن با هندوستان به وجود بیاورد تا با قدرت طلبی احتمالی چین بتواند مقابله کند.

در همین رابطه و در سال 2011 آمریکا توافق نظامی جدیدی را با استرالیا برای اعزام ناو های جنگی، جنگنده ها و 2500 تفنگدار دریایی به شهر داروین استرالیا، در نزدیکی چین ، به امضا رساند. این پایگاه تازه ترین پایگاهی است که در شبکه پایگاههای زنجیره ای آمریکا، در عرصه جهانی جای گرفته است. این اقدام آمریکا نخستین گسترش نظامی آمریکا در منطقه اقیانوس آرام بعد از جنگ ویتنام است.

دلایل اهمیت استرالیا

استرالیا کشوری است توسعه یافته در نیمکره جنوبی. این کشور با ۷٬۶۸۶٬۸۵۰ کیلومتر مربع وسعت، ششمین کشور پهناور دنیا است. این کشور دارای مرز خاکی با کشور دیگری نیست و دور آن را از شرق، اقیانوس آرام، از جنوب اقیانوس منجمد جنوبی، از غرب اقیانوس هند و از شمال چندین دریا و خلیج در بر گرفته ‌است.

بیش از پنجاه درصد تولید ثروت جهان در کشورهای حوزه اقیانوس آرام متمرکز شده است. آمریکا و چین در دو سوی اقیانوس آرام در محور قرار دارند ولی کشورهای مهم دیگری هم در قاره آمریکا و هم در قاره آسیا وجود دارند که در تولید ثروت نقش مهمی را ایفا می نمایند.

برزیل و کانادا در قاره آمریکا، ژاپن، کره جنوبی و استرالیا در آسیا و اقیانوسیه از اقتصادهای مطرح هستند. از این رو می توان گفت هم زمان با جابجایی مرکز ثقل تولید و ثروت از حوزه اقیانوس اطلس، که سواحل شرقی آمریکا را با اروپا پیوند می داد، به شرق آسیا، به تدریج از اهمیت حوزه اقیانوس اطلس کاسته می شود و حوزه اقیانوس آرام جای آن را می گیرد.

توجه استراتژی جدید نظامی آمریکا به شرق آسیا، ناشی از همین جابجایی مرکز ثقل قدرت و ثروت است. تلقی آمریکا این است که قرن بیست و یکم نیز قرن آمریکا است و این نقش را با بازیگران جدید آسیایی می باید ایفا نماید. انتقال مرکز ثقل توجه آمریکا از اروپا به شرق آسیا در محاسباتی پیچیده تر و دقیق تر صورت می گیرد.

داستان تقابل از کجا آغاز شد؟

تقابل و تنش های موجود میان آمریکا و چین از چند سال قبل آغاز شده که مهمترین عامل آن سیاست های خاص اقتصادی چین بویژه در امر صادرات و پائین نگه داشتن ارزش یوآن در برابر دلار بود که همین امر باعث شده بود چین سالانه در معامله با آمریکا صاحب چندین مییلیارد مازاد تجاری شود که همین امر رفته رفته منجر به بروز تنش میان دو کشور شد.

علاوه بر آن افزایش سالانه بودجه نظامی چین و برنامه های دفاعی این کشور عاملی بود که موجب هراس آمریکائیها شده بود. آمریکا در سالهای اخیر گزارش های متعددی درباره توان نظامی چین منتشر و درباره آن ابراز نگرانی کرده بود. برای مثال وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون) در گزارشی هدفمند از توسعه ارتش چین خبر داده و اعلام کرد: پکن به بهانه مقابله با تایوان در حال آماده کردن ارتشی است که توانایی حمله به آسیا تا گوام (غرب اقیانوس آرام) را داشته باشد.

پنتاگون در گزارش سالانه خود به کنگره آمریکا اعلام می کند: ارتش چین سرمایه گذاری در بخش های سلاح هسته ای، موشک های دوربرد، ناوهای هواپیمابر و جنگ سایبری را افزایش داده است. به گزارش وزارت دفاع آمریکا، توازن قوا در شرق آسیا هم اکنون در حال تغییر و بر اساس میل چین است.

همانگونه که اشاره شد افزایش بودجه نظامی چین ( بودجه نظامی چین فقط در طی دوسال24 درصد رشد داشته است ) سیاست های تجاری پکن و عوامل دیگری چون فعالیت بیش از حد سایبری چین و ادعای آمریکا مبنی بر جاسوسی سایبری پکن از ایالات متحده موجب شد تا امریکا در سال 2012 تمرکز نظامی خود را از خاورمیانه به مرکز اسیا و مرزهای چین متمرکز کند.

بر همین اساس بود که در ابتدای سال 2012 "باراک اوباما" با حضور در وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون) به طور رسمی سند راهبرد دفاعی این کشور را منتشر کرد؛ خط مشی‌ که برپایه آن ایالات متحده باید توانایی خود را برای پیروزی در یک جنگ حفظ کند و همزمان این ظرفیت را داشته باشد تا مانع رسیدن دشمن به اهداف خود در یک منازعه دوم شود.

تاکید بر حضور بیشتر نیروهای آمریکایی در آسیا، به دلیل افزایش توان نظامی جمهوری خلق چین در منطقه شرق آسیاست. هر چند آمریکا پیشتر و در سالهای اخیر در گزارش های متعدد نسبت به افزایش توان نظامی چین ابراز نگرانی کرده بود اما این برای اولین بار است که برای کنترل اژدهای زرد بصورت شفاف و بی پرده وارد عمل شده و استراتژی نظامی خود را با هدف کنترل آن ترسیم کرده است.

نتیجه

تردیدی نیست که در استراتژی نظامی جدید آمریکا کشوهای زیادی در شرق و جنوب شرق آسیا به صورت میزبان ارتش آمریکا در خواهند آمد که این امر برای چین در آینده مشکل ساز خواهد شد. آمریکا طرح هایی برای حضور مؤثرتر نظامی در شرق آسیا دارد و از کشوری نظیر سنگاپور تا اندونزی، مالزی، ویتنام و تایلند، نیوزلند و استرالیا حضور نظامی خود را تقویت خواهد کرد. در عین حال آمریکا از نگرانی ژاپن از قدرت گرفتن چین در شرق آسیا بهره خواهد گرفت تا این کشور را در کنار کره جنوبی و استرالیا در اتحادی نظامی با خود نگه دارد.

و اما در پاسخ به چنین روندی علیه امنیت ملی چین این کشور به احتمال زیاد در صدد یارگیری و متحدانی در سایر مناطق حساس جهان نظیر خاورمیانه و جنوب آسیا برخواهد آمد. این سیاست چین احتمالا به کشورهایی که با آمریکا مشکل دارند کمک کند که فضای حیاتی جدیدی برای خود به وجود آورند .چین می تواند در محور جهان چند قطبی قرار گیرد و از شکل گیری جهانی با یک قدرت واحد جلوگیری کند. امری که نه تنها به سود این کشور، بلکه به سود سایر کشورها نیز خواهد بود.
----------------------
http://www.mehrnews.com/fa/newsdetail.aspx?NewsID=1565509

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
راه شكار اژدها اينه بريزي رو سرش و از ريشه نابودش كني يه 10000 تا هواپيما دخلشو مياره :cry:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
فعلآ که چین داره یکه تازی می کنه و امریکا اگر بخواهد جلوی رشد سرسام اور چین را بگیرد باید شمشیر را از رو بکشد که توانایی چنین کاری را ندارد،امریکا با ایجاد پایگاه های جدید در اطراف چین فقط می تواند کمی جلوی قدرت طلبی چین را بگیرد نه این که ان را مهار کند.
تجهیز ژاپن،کره ی جنوبی و بالا بردن تراز مالی و نظامی هند نیز نمی تواند جلوی چین بگیرد چین یه جورایی از دست امریکا خارج شده است و امریکایی ها احساس خطر می کنند.
البته سیاست خارجی چینی ها هم مبتی بر تنش زدایی و ایجاد یک فضای ایمن جهت بازاریابی برای محصولات چینی است.چین امروز بیشتر از هر چیز دیگری به ثبات داخلی و بین المللی نیاز دارد اگر چین با همین سرعت پیش رود مطمئن باشید تا 10 سال اینده قدرت اول اقتصادی دنیا خواهد شد و تا 20 سال دیگر هم جایگاه امریکا را در تولید علم خواهد گرفت و عملآ امریکا را کنار خواهد زد،چیزی که امریکا به شدت از ان بیم دارد همانگونه که امریکا یک کشور یاغی است در نتیجه چشم دیدن قوی تر از خود را ندارد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
قطعا این ها حقه امریکاست .
امریکا همانند زمان جنگ سرد می خواهد رقابت تسلیحاتی میان خود و چین راه بیاندازد تا جلوی رشد اقتصادی سرسام اور چین رو بگیره .
همانند شوروی که در دام امریکا گرفتار شد.
سوای این که هزاران دلیل موجب فروپاشی شوروی شد ,یکی از دلایل اصلی
رشد فراوان ارتش شوروی و اراضی این کشور بود که مانع رشد خوب اقتصاد شد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]فعلآ که چین داره یکه تازی می کنه و امریکا اگر بخواهد جلوی رشد سرسام اور چین را بگیرد باید شمشیر را از رو بکشد که توانایی چنین کاری را ندارد،امریکا با ایجاد پایگاه های جدید در اطراف چین فقط می تواند کمی جلوی قدرت طلبی چین را بگیرد نه این که ان را مهار کند.
تجهیز ژاپن،کره ی جنوبی و بالا بردن تراز مالی و نظامی هند نیز نمی تواند جلوی چین بگیرد چین یه جورایی از دست امریکا خارج شده است و امریکایی ها احساس خطر می کنند.
البته سیاست خارجی چینی ها هم مبتی بر تنش زدایی و ایجاد یک فضای ایمن جهت بازاریابی برای محصولات چینی است.چین امروز بیشتر از هر چیز دیگری به ثبات داخلی و بین المللی نیاز دارد اگر چین با همین سرعت پیش رود مطمئن باشید تا 10 سال اینده قدرت اول اقتصادی دنیا خواهد شد و تا 20 سال دیگر هم جایگاه امریکا را در تولید علم خواهد گرفت و عملآ امریکا را کنار خواهد زد،چیزی که امریکا به شدت از ان بیم دارد همانگونه که امریکا یک کشور یاغی است در نتیجه چشم دیدن قوی تر از خود را ندارد.[/quote]
البته از نظر توليد علمي رو فكر نكنم.
قدرت چين در بعد اقتصادي و نظامي آشكاراست ولي در بعد فناوري بنيادي خير!
كافيه فقط دانشگاه هاي برتر جهان رو يه نگاهي بندازيد.
دوست عزيز چين تا بحال فقط كپي كرده ميدونيد بعني چي.يعني هميشه وابستگي به فناوري درجه سوم غرب.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
اولین گروه از نظامیان امریکایی صبح امروز چهارشنبه وارد استرالیا شدند تا این اقدام آمریکا با هدف نظارت بیشتر و بهتر بر عملکرد نظامی چین ارزیابی شود.

به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از خبرگزاری فرانسه، بر اساس استراتژی جدید آمریکا قرار است دو هزار و 500 نظامی آمریکایی در استرالیا مستقر شده و هواپیماهای جاسوسی ایالات متحده نیز در جزایر آن مستقر شوند از همین رو صبح امروز 200 تفنگدار دریایی آمریکا وارد این کشور شدند.

محل استقرار این نظامیان دراسترالیا گردشی خواهد بود و هرشش ماه یکبارمحل آن تغییر می کند. آمریکا تا سال 2017 میلادی می تواند نظامیان خود را در استرالیا حفظ کند و پس از آن باید بار دیگر با استرالیا در این باره به توافق برسد.

این اقدام آمریکا با هدف نظارت بیشتر و بهتر بر عملکرد نظامی چین صورت می گیرد. در همین رابطه قرار است هواپیماهای جاسوسی ایالات متحده نیز در سواحل استرالیا مستقر شوند.

در سال 2011 آمریکا توافق نظامی جدیدی را با استرالیا برای اعزام ناو های جنگی، جنگنده ها و 2500 تفنگدار دریایی به شهر داروین استرالیا، در نزدیکی چین ، به امضا رساند. این پایگاه تازه ترین پایگاهی است که در شبکه پایگاههای زنجیره ای آمریکا، در عرصه جهانی جای گرفته است. این اقدام آمریکا نخستین گسترش نظامی آمریکا در منطقه اقیانوس آرام بعد از جنگ ویتنام است.
دلایل اهمیت استرالیا برای آمریکا

استرالیا کشوری توسعه یافته در نیمکره جنوبی است. این کشور با ۷٬۶۸۶٬۸۵۰ کیلومتر مربع وسعت، ششمین کشور پهناور دنیا است. این کشور دارای مرز خاکی با کشور دیگری نیست و دور آن را از شرق، اقیانوس آرام، از جنوب اقیانوس منجمد جنوبی، از غرب اقیانوس هند و از شمال چندین دریا و خلیج در بر گرفته ‌است.

بیش از پنجاه درصد تولید ثروت جهان در کشورهای حوزه اقیانوس آرام متمرکز شده است. آمریکا و چین در دو سوی اقیانوس آرام در محور قرار دارند ولی کشورهای مهم دیگری هم در قاره آمریکا و هم در قاره آسیا وجود دارند که در تولید ثروت نقش مهمی را ایفا می نمایند.

برزیل و کانادا در قاره آمریکا، ژاپن، کره جنوبی و استرالیا درآسیا و اقیانوسیه از اقتصادهای مطرح هستند. ازاین رو می توان گفت هم زمان با جابجایی مرکز ثقل تولید و ثروت از حوزه اقیانوس اطلس، که سواحل شرقی آمریکا را با اروپا پیوند می داد، به شرق آسیا، به تدریج از اهمیت حوزه اقیانوس اطلس کاسته می شود و حوزه اقیانوس آرام جای آن را می گیرد.

توجه استراتژی جدید نظامی آمریکا به شرق آسیا، ناشی ازهمین جابجایی مرکز ثقل قدرت و ثروت است. تلقی آمریکا این است که قرن بیست و یکم نیز قرن آمریکا است و این نقش را با بازیگران جدید آسیایی می باید ایفا نماید. انتقال مرکز ثقل توجه آمریکا از اروپا به شرق آسیا در محاسباتی پیچیده تر و دقیق تر صورت می گیرد.

http://www.mehrnews.com/fa/newsdetail.aspx?NewsID=1568423

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]فعلآ که چین داره یکه تازی می کنه و امریکا اگر بخواهد جلوی رشد سرسام اور چین را بگیرد باید شمشیر را از رو بکشد که توانایی چنین کاری را ندارد،امریکا با ایجاد پایگاه های جدید در اطراف چین فقط می تواند کمی جلوی قدرت طلبی چین را بگیرد نه این که ان را مهار کند.
تجهیز ژاپن،کره ی جنوبی و بالا بردن تراز مالی و نظامی هند نیز نمی تواند جلوی چین بگیرد چین یه جورایی از دست امریکا خارج شده است و امریکایی ها احساس خطر می کنند.
البته سیاست خارجی چینی ها هم مبتی بر تنش زدایی و ایجاد یک فضای ایمن جهت بازاریابی برای محصولات چینی است.چین امروز بیشتر از هر چیز دیگری به ثبات داخلی و بین المللی نیاز دارد اگر چین با همین سرعت پیش رود مطمئن باشید تا 10 سال اینده قدرت اول اقتصادی دنیا خواهد شد و تا 20 سال دیگر هم جایگاه امریکا را در تولید علم خواهد گرفت و عملآ امریکا را کنار خواهد زد،چیزی که امریکا به شدت از ان بیم دارد همانگونه که امریکا یک کشور یاغی است در نتیجه چشم دیدن قوی تر از خود را ندارد.[/quote]

در اینکه اقتصاد چین در حال رشد هست هیچ شکی نیست ولی برای من تقریبا مسجل شده در آینده نه چندان دور آمریکا آنچنان اختلافات داخلی در چین و میان قومیت های این کشور به راه بندازه که مثل شوروی به تجزیه این کشور بینجامه. قومیت هایی مثل ترکان آلتایی و تبتی ها و مغول ها و نژادهای غرب مرکزی چین با ادیان دیگر.
به موازات این تفرقه ها بودجه چین صرف توسعه نظامی خواهد شد و کمر اقتصاد متزلزل و وابسته به کپی کاری چین در هم شکسته میشه.
همین الان چین با بودجه آمریکا و سرمایه گذاریهای اون تونسته به جایگاه کنونیش برسه.
یه نکته دیگه کدوم کشور و کدوم ملت و جماعت بشری تو دنیا سراغ دارید که نخوان قویترین باشند؟؟ اصلا در طول تاریخ حکومتی رو میشناسید که از قدرت و سلطه بدش اومده باشه و به دنبال تحمیل اراده خودش به جوامع دیگه نبوده باشه؟؟ اگر بخواهیم در دنیای آرمانی و اتوپیایی سیر کنیم بله میتونیم بگیم آره اگر مثلا ما پس فردا قدرت مطلق تو دنیا بشیم به هیچ کس کاری نداریم و سرمون تو کار خودمونه. ولی آیا اصلا ممکنه؟؟ کسی میتونه چنین تضمینی بده ؟؟ پادشاهی حضرت سلیمان هم در اوج قدرتش آنچنان پدری از آشوری ها دراوردن و تهاجمات و جنگهایی کردن که تو تاریخ ثبت شده و غیرقابل انکاره. یا مثال دیگه مگر اعراب در گوشه گوشه خاورمیانه و شمال آفریقا و در همین ایران خودمون کم جنایت و یاغیگری کردن؟؟
این جوری که شما نوشتین یاغی پس ذات نوع بشر کلا یاغیه!!!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote][quote]فعلآ که چین داره یکه تازی می کنه و امریکا اگر بخواهد جلوی رشد سرسام اور چین را بگیرد باید شمشیر را از رو بکشد که توانایی چنین کاری را ندارد،امریکا با ایجاد پایگاه های جدید در اطراف چین فقط می تواند کمی جلوی قدرت طلبی چین را بگیرد نه این که ان را مهار کند.
تجهیز ژاپن،کره ی جنوبی و بالا بردن تراز مالی و نظامی هند نیز نمی تواند جلوی چین بگیرد چین یه جورایی از دست امریکا خارج شده است و امریکایی ها احساس خطر می کنند.
البته سیاست خارجی چینی ها هم مبتی بر تنش زدایی و ایجاد یک فضای ایمن جهت بازاریابی برای محصولات چینی است.چین امروز بیشتر از هر چیز دیگری به ثبات داخلی و بین المللی نیاز دارد اگر چین با همین سرعت پیش رود مطمئن باشید تا 10 سال اینده قدرت اول اقتصادی دنیا خواهد شد و تا 20 سال دیگر هم جایگاه امریکا را در تولید علم خواهد گرفت و عملآ امریکا را کنار خواهد زد،چیزی که امریکا به شدت از ان بیم دارد همانگونه که امریکا یک کشور یاغی است در نتیجه چشم دیدن قوی تر از خود را ندارد.[/quote]

در اینکه اقتصاد چین در حال رشد هست هیچ شکی نیست ولی برای من تقریبا مسجل شده در آینده نه چندان دور آمریکا آنچنان اختلافات داخلی در چین و میان قومیت های این کشور به راه بندازه که مثل شوروی به تجزیه این کشور بینجامه. قومیت هایی مثل ترکان آلتایی و تبتی ها و مغول ها و نژادهای غرب مرکزی چین با ادیان دیگر.
به موازات این تفرقه ها بودجه چین صرف توسعه نظامی خواهد شد و کمر اقتصاد متزلزل و وابسته به کپی کاری چین در هم شکسته میشه.
همین الان چین با بودجه آمریکا و سرمایه گذاریهای اون تونسته به جایگاه کنونیش برسه.
یه نکته دیگه کدوم کشور و کدوم ملت و جماعت بشری تو دنیا سراغ دارید که نخوان قویترین باشند؟؟ اصلا در طول تاریخ حکومتی رو میشناسید که از قدرت و سلطه بدش اومده باشه و به دنبال تحمیل اراده خودش به جوامع دیگه نبوده باشه؟؟ اگر بخواهیم در دنیای آرمانی و اتوپیایی سیر کنیم بله میتونیم بگیم آره اگر مثلا ما پس فردا قدرت مطلق تو دنیا بشیم به هیچ کس کاری نداریم و سرمون تو کار خودمونه. ولی آیا اصلا ممکنه؟؟ کسی میتونه چنین تضمینی بده ؟؟ پادشاهی حضرت سلیمان هم در اوج قدرتش آنچنان پدری از آشوری ها دراوردن و تهاجمات و جنگهایی کردن که تو تاریخ ثبت شده و غیرقابل انکاره. یا مثال دیگه مگر اعراب در گوشه گوشه خاورمیانه و شمال آفریقا و در همین ایران خودمون کم جنایت و یاغیگری کردن؟؟
این جوری که شما نوشتین یاغی پس ذات نوع بشر کلا یاغیه!!![/quote]
رقابت سالم با دیگر ملت ها تفاوت فاحشی با دسیسه و کارشکنی در امور ملت ها دارد،کاری که امریکا انجام می دهد جز یاغی گری نیست.من نه طرفدار چینم و نه دلم برای این کشور می سوزد اما بسیار خرسندم از این که چین از دست امریکا در رفته است.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[color=#0000ff]آیا دوران مدارا در رابطه امریکا و چین به سرآمده؟[/color]

شواهد مختلف دلالت بر این دارد که دوران همکاری مبتنی بر اصل «تامین منافع متقابل» میان دو قدرت اول آسیا و غرب(امریکا و چین) رو به پایان است. اولین نشانه این دوره جدید در تصمیم چینی ها برای همراهی با روسیه در مناقشه سپر موشکی و پروژه گسترش ناتو به شرق نمایان شد.
رهبران چین که از فضای چین ستیزی در رسانه های غرب کلافه شده اند در اجلاس شانگهای پای توافقی مهم با روسیه را امضا کردند که بر اساس آن، دو قدرت با هر گونه تلاشی برای میلیتاریزه کردن فضای دو منطقه مهم اسیای مرکزی و پاسیفیک مقابله خواهند کرد.

اکنون دومین نشانه از تغییر رفتار چینی ها در بحران سوریه نمایان شده است، بحرانی که از نگاه بسیاری از ناظران، چهره جهان آینده را مشخص خواهد کرد. چینی ها که سالها دامن خویش را از آتش منازعات خاورمیانه دور نگه داشته بودند این بار سیاست حزم و احتیاط را کنار نهاده و در تصمیمی مشترک با روسها در ساحل مدیترانه ، جبهه ای بزرگ علیه گروه غرب گشوده اند. این جبهه گشایی ابتدا به صورت توسل چینی ها و روسها به اهرم وتو در سازمان ملل هویدا شد و اکنون در قالب اعزام کشتی های جنگی چین به سواحل مدیترانه ابعادی عمیق پیدا می کند.


حال براین مناقشات سیاسی - نظامی ، پرونده اختلافات تجاری دوقدرت - چین و امریکا- را بیفزایید.پکن و واشنگتن که با رقم بالغ بر 500 میلیارد دلار رکوردار مراوده تجاری در جهان بودند ماهها است بر سر دو موضوع کاهش تعرفه تجاری بر سر محصولات چین در بازار غرب و نیز پایین بودن ارزش یوان در برابر دلار در حال چانه زنی هستند. و در نهایت رهبران پکن حاضر نشده اند امتیازی خاص به اوباما در این میدان اعطا کنند.

به همین دلیل اکنون به نظر می آید که دولتمردان امریکا«[color=#800080][b]تئوری مهار چین[/b][/color]» را در عرصه ای جدید و باعزم بیشتردنیال میکنند.

آنها در این تئوری پاشنه آشیل پکن یعنی امنیت حوزه پاسیفیک و دریای چین را نشانه رفته اند. حاصل این اندیشه امریکا اکنون به صورت گام به گام و با هدف میلیتاریزه کردن قلمرو آبی خاوردور نمایان می شود. روشن است که امریکایی ها برای اجرای چنین اندیشه ای چند اهرم نفوذ در منطقه دارند: ژاپن ، استرالیا و کره جنوبی. سه قدرتی که در دکترین «نگاه به شرق» پانه تا از آنها به عنوان تکیه گاه های نیروی دریایی امریکا یاد شده است. ژاپن و کره جنوبی که از جنگ جهانی دوم به این سو میزبان چند پایگاه نظامی امریکا با استعداد قریب 70 هزار تفنگدار (حدود 40 هزار در ژاپن و 20 هزار در کره جنوبی) بودند و استرالیا نیز از چند ماه پیش رسماً پذیرای ناوگان جدید نیروی دریایی امریکا شد.

تا دیروز توجیه امریکایی ها در اردوکشی نظامی به خاور دور این بوده که آنها وظیفه تامین امنیت شرکای اقتصادی خویش ( ژاپن و کره جنوبی) در برابر تهدید کره شمالی را دارند اما اکنون پنتاگون رسماً با ادبیات عصر جنگ سرد و دوران کمونیسم ، چین را به عنوان تهدید اصلی در صحنه جهانی اعلام می کند و بر مبنای راهبرد پانه تا ابزار و امکانات نظامی و اطلاعاتی خویش را در مسیر مقابله با این تهدید سازماندهی کرده است. همه اتفاقات روزهای اخیر منطقه پاسیفیک نشانه هایی از شروع این جنگ سرد جدید دارد.

دریایی چین این روزها شاهد مناقشه تازه ای است که در یک سوی آن امریکا و ژاپن و در سوی دیگرش غول آسیا(چین) قرار دارد.این مناقشه زمانی شدت گرفت که امریکا در یکی از پروژه های منطقه ای چین یعنی شهرک سازی در دریای مذکور مداخله کرد و سپس پنتاگون بعد از سفر مقام های امریکایی به توکیو ،ژاپنی ها را به استقرار ناوگان نظامی در دریای چین تشویق کردند.

طبیعی بود که این دو تصمیم کاخ سفید خشم چینی ها را برانگیزد.کما این که رهبران پکن در اظهارنظری شدید اللحن به امریکا گوشزد کردند که سیاست عدم مداخله خود در مسائل خاور دور را نقض کرده است

واشنگتن پیش از این به چینی ها قول داده بود که در مناقشات ارضی و مرزی دولتهای منطقه بویژه مناقشه مالکیت در دریای چین جنوبی ورود نخواهد کرد. اما این سیاست بعد از اجلاس جهانی سنگاپور که ناظران آسیا از آن به عنوان نقطه عطف در تغییر استراتژی جهانی امریکا یاد می کنند، کنار گذاشته شد. در این اجلاس لئون پانه تا رئیس پنتاگون دکترین جدید امریکا را که بر انتقال مرکزیت حضور نظامی این کشور از اروپا به شرق آسیا متمرکز است اعلام کرد . اکنون در راستای این سیاست آمریکا اولین حرکت جنجالی خویش را در قالب مقابله با طرح ایجاد شهر سانشا از سوی پکن در دریای چین آغاز کرده است

آمریکا در اقدام دیگر ، بعد از سفر سران امنیتی خویش به منطقه،اعلام کرد؛در صورت وقوع درگیری مسلحانه بر سر جزایر دیاویوی از توکیو حمایت خواهد کرد. ژاپن که از موضع آمریکا دلگرم شده است روز جمعه گذشته اعلام کرد اعزام نیروهای دفاعی را در واکنش به منازعات درباره جزایر در دریای چین شرقی که متعلق به چین است بررسی خواهد کرد.

رشته به هم پیوسته تحولات اخیر جملگی گویای آن است که خطر کشیده شدن دو قدرت به باتلاق رقابتی تازه در پاسیفیک و دریای چین شرقی و جنوبی جدی است. رقابتی که ناظران از آن به عنوان جنگ سرد جدید یاد می کنند

بی سبب نیست که خبرگزاری شین‌هوا در گزارش خود از این موج رقابت سخن شماری از کارشناسان راهبردی امریکا از جمله هنری کیسینجر را به اوباما گوشزد کرد که اعلام کرده است آمریکا نمی تواند بدون همکاری فعالانه با چین در منطقه آسیا-اقیانوس آرام ریشه بدواند. به عبارت دیگر در صورتی که سیاست های آمریکا در این منطقه چین را نادیده بگیرد، محکوم به شکست است


[color=#0000ff]حمید رضا ساجدی /[/color] [url="http://www.siasatema.com/vdcd.90o2yt0oja26y.html"]http://www.siasatema...2yt0oja26y.html[/url]
  • Upvote 4

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[right]مهمترین روزنامه ارگان حزب حاکم چین روز پنجشنبه از سربازان این کشور خواست که برای نبرد آماده باشند.[/right]

[right]به گزارش ایرنا، مطبوعات مهم چین امروز به صورت منسجم تر مطالبی منتشر کردند که نشان از پیچیده تر شدن اوضاع در روابط پکن - توکیو دارد.[/right]

[right]پس از آنکه مقام های دفاعی چین در روزهای اخیر دستور آماده باش به نیروهای این کشور را صادر کردند، اکنون رسانه ها نیز افکار عمومی را برای شرایط جنگی که ممکن است هر لحظه با ژاپن رخ دهد، آماده می کنند.[/right]

[right]روزنامه ˈمردمˈ ارگان حزب حاکم امروز نوشت که با توجه به تنش ها در دریای شرقی و دریای جنوبی چین درخصوص منازعات ارضی، لازم است سربازان آماده جنگ باشند.[/right]

[right]این در حالیست که گزارشهای خبری نشان می دهد ارتش چین برای آمادگی رزمی تدابیری را آغاز کرده است .[/right]

[right]به دستور رهبران ارتش، جنگنده های چین در جنوب شرق این کشور مستقر شده اند تا در صورت لزوم فوری وارد عمل شوند. این در حالیست که دهها فروند جنگنده و ناو چینی نیز در دریایی شرقی تمرینات آمادگی رزمی را آغاز کرده اند.[/right]

[right]به دستور ˈ شی جین پینگ ˈ، فرمانده کل قوا و دبیرکل حزب حاکم چندین نهاد مامور برنامه ریزی برای نبردهای احتمالی در این دو منطقه شده اند که چین با ژاپن، فیلیپین و ویتنام بر سر مالکیت بر جزایر آن اختلاف گسترده دارد.[/right]

[right]تیره تره شدن شرایط منطقه در حالیست که ˈشینزو آبهˈ نخست وزیر محافظه کار ژاپن نخستین سفر خارجی خود را پس از بدست گرفتن قدرت از کشورهای همسایه چین مانند ویتنام شروع کرده است.[/right]

[right]روزنامه مردم می نویسد: آبه به منطقه آسیای شرقی و ویتنام سفر کرده تا از دولت های این منطقه بخواهد جلوی چین را بگیرند.[/right]

[right]این روزنامه ادامه می دهد، چین نمی خواهد درگیر جنگ شود اما در صورت تحریک و حمله دست به مقابله خواهد زد و هیچکس نباید در این زمینه تردید کند.[/right]

[right]این نخستین بار است که یک نشریه حاکمیتی چین به صراحت از سربازان می خواهد برای جنگ خود را آماده کنند. روزنامه مردم تاکید کرده آمادگی جنگی دیگر یک شعار نیست. ˈجنگ در هر ابعادی که باشد باید برای آن آماده بود تا پیروزی نهایی بدست آید.ˈ[/right]

[right]این روزنامه خاطر نشان کرد که نبردها با ژاپن دریایی و هوایی خواهد بود اما ممکن است دامنه آن گسترش یابد لذا باید برای این منظور نیز آماده بود.[/right]

[right]این نشریه چینی نوشت: هر آن احتمال می رود جنگ آغاز شود.[/right]

[right]روزنامه ˈ چاینا دیلی ˈ نیز امروز در مقاله ای به نخست وزیر ژاپن هشدار داد که مراقب اقدامات تحریک آمیز خود باشد.[/right]

[right]این نشریات از رزمایش های مکرر توکیو و واشنگتن درمنطقه و حضور جنگنده های ژاپنی در دریای شرقی بشدت انتقاد کرده است.[/right]

[right]روزنامه ˈگلوبال تایمزˈ چاپ پکن نیز در سرمقاله نسخه چینی زبان خود با عنوان ˈپس از 30 سال چگونه دوباره به جنگ بیندیشیمˈ، وقوع درگیری نظامی بین چین و ژاپن بر سر اختلاف بر سر مالکیت جزایر دیائویو را به واسطه رویداهای اخیر محتمل دانسته است. [/right]

[right]پس از روی کار آمدن دولت محافظه کار شینزو آبه در توکیو، طی یک ماه گذشته دو رویداد افزایش بودجه نظامی ژاپن و تعقیب و گریز بین جنگنده های چینی و ژاپنی برفراز منطقه مورد منازعه در دریای شرقی اوضاع را پیچیده کرده است.[/right]

[right]وزیر دفاع ژاپن دیروز در پاسخ به سوالی مبنی براینکه آیا جنگنده های این کشور دستور شلیک به سوی هواپیماهای چینی را دارند، گفته است که آنان براساس دستورهای نظامی و مقررات بین المللی عمل خواهند کرد.[/right]

[right]بعداز اظهار نظر وزیر دفاع ژاپن، سخنگوی وزارت امور خارچه چین نیز چهارشنبه شب ، برای نخستین بار توکیو را به اقدامات ˈ تجاوزگرانه ˈ متهم کرد.[/right]

[right]ˈهونگ لیˈ گفت: چین قاطعانه در مقابل اقدامات متجاوزانه ژاپن در حوزه دریایی و هوایی جزایر دیائو یو می ایستد و نسبت به اوضاع هوشیار است. [/right]

[right]وی تاکید کرد، گشت های شناسایی و تجسسی هوایی و دریایی نیروهای چینی در اطراف جزایر مورد منازعه ادامه خواهد یافت .[/right]


[right]http://www.tabnak.ir/fa/news/298145/%DA%86%DB%8C%D9%86%DB%8C-%D9%87%D8%A7-%D8%A8%D9%87-%D8%AC%D9%86%DA%AF-%D8%A8%D8%A7-%DA%98%D8%A7%D9%BE%D9%86-%D9%85%DB%8C%E2%80%8C%D8%A7%D9%86%D8%AF%DB%8C%D8%B4%D9%86%D8%AF[/right]
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote][b][size=4]چینی ها به جنگ با ژاپن می‌اندیشند[/size][/b][/quote]

چینی ها خیلی وقته که به جنگ با ژاپن می اندیشند. به احتمال قوی یکی از اولین تبعات نبود آمریکا ، جنگ چین و ژاپن و بعد از آن حمله چین به تایوان است.
  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مطالب مشابه

    • توسط remo
      بسم الله الرحمن الرحیم
       
       

       
      از ویکی پدیا :
       
      " اراده ، به شوق شدید تحقق فعل اطلاق می‌شود.خواستن و اراده، آن قدر مهم است که گفته شده، خواستن، توانستن است."
       
      به طور کلی، «اراده» ، ظرفیت کلی داشتن چنان خواسته‌هایی است که عمل قاطعانه بر مبنای آنها شکل میگیرد.
       
       
       
      این موضوع به یک کلیشه تبدیل شده‌است که در قرن بیست و یکم هیچ رابطه ای مهمتر از  رابطه بین ایالات‌متحده و چین نیست .مانند بسیاری از کلیشه‌های دیگر، این جمله درست است اما خیلی مفید نیست ، چون در مورد ماهیت رابطه ، چیز کمی میگوید و یا بهتر است بگوییم اصلا نمیگوید.در این تاپیک قصد داریم اسناد و تحلیل های مهم این جنگ اراده ها رو  خدمت دوستان ترجمه و ارائه بدیم.متن زیر معرفی و بررسی اولبن سند و مهمترین سند در مقابله امریکا با چین هست که به صورت پیش درامد تاپیک اورده شده.ترجمه سند در پست های بعدی خدمت دوستان ارائه میشه.
       
       
      در سال 2015 مرحله تازه ای در محافل سیاست خارجی آمریکا بر سر رسیدن به یک سیاست تهاجمی در قبال چین توسط آخرین گزارش منتشر شده اندیشکده شورای روابط خارجی امریکا آغاز شد.این گزارش با عنوان " بازبینی استراتژی کلان آمریکا نسبت به چین " ( Revising US Grand Strategy Toward China ), چیزی کم‌تر از یک دستور کار برای جنگ نیست.
       
      این گزارش به مبحثی اشاره می‌کند که در طول جنگ جهانی دوم مطرح شده‌است ، یعنی ،کلان استراتژی (Grand Strategy) .کلان استراتژی  درواقع با " یکپارچه کردن سیاست‌ ها (سیاسی ، اقتصادی ، فرهنگی و...) و  قدرت نظامی یک ملت ، توسل و نیاز به جنگ را [برای تسهیل اهداف] غیر ضرور می نماید و یا شانس پیروزی را افزایش می دهد. موضوع اصلی گزارش این است که سلطه جهانی آمریکا به واسطه رشد مستمر چین مورد تهدید است و این روند باید توسط ابزارهای اقتصادی , دیپلماتیک و نظامی معکوس شود .به طور قابل‌توجهی , در ابتدای گزارش , نویسندگان آن به راهنمای برنامه‌ریزی دفاعی پنتاگون در سال 1992 اشاره کرده اند که در پی فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی ایجاد شد و اصرار داشت استراتژی آمریکا باید بر روی ممانعت از ظهور هر رقیب جهانی احتمالی در آینده تمرکز کند . نویسندگان ادعا می‌کنند چین یک " کلان استراتژی " برای سلطه منطقه‌ای و در نهایت سلطه جهانی دارد و روشن می‌کنند که تهدیدی جدی برای آمریکا است که از رشد اقتصادی چین در نظام بین‌المللی کنونی ناشی می‌شود .
       
      لحن این گزارش یادآور تحلیلی است که در ابتدای سال ۱۹۰۷ توسط مقام ارشد دفتر وزارت امور خارجه بریتانیا ، ایر کرو (Eyre Crowe) در مورد تهدیدات روبه رشد آلمان و تاثیر آن بر بریتانیا نگاشته شد.
       
       
       

      با اینکه چین یک قدرت امپریالیستی مثل آلمان نیست ، اما افزایش قدرت اقتصادی آن موقعیت آمریکا را تضعیف می‌کند .طبق این گزارش : " از آنجا که تلاش آمریکا برای ادغام چین در نظم بین‌المللی لیبرالی ، تهدیدات جدیدی مقابل سلطه آمریکا در آسیا ایجاد کرده‌است و می‌تواند در نهایت منجر به یک چالش مهم در سلطه جهانی آمریکا  شود، واشنگتن به یک استراتژی کلان در برابر چین نیاز دارد تا به برقراری سلطه خود کمک کند .تکرار سیاست جنگ سرد مبتنی بر " سد نفوذ " (Containment)  دیگر ممکن نیست زیرا بر اساس سیاست های اقتدارگرا و توسعه طلبی اتحاد جماهیر شوروی بود، اما رشد اقتصادی چین با جهانی شدن اقتصاد و ادغام چین در بازارهای جهانی مرتبط است.
       

      پوستری از استراتژی سد نفوذ
       
      این ادعا تایید مستقیمی از  تحلیل مارکسیستی است که ریشه جنگ در شیوه عملکرد خود نظام کاپیتالیسم قرار دارد.چین در چارچوب بازار جهانی فعالیت کرده‌است که حداقل توسط آمریکا تاسیس نشده است.اما این ادغام به خودی خود برتری ایالات‌متحده را تضعیف کرده‌است .در این گزارش گفته شده‌است : حمایت ایالات‌متحده از ورود چین به سیستم تجارت جهانی باعث ایجاد وضعیت ناهنجاری شده‌ که در آن واشنگتن به تسریع رشد اقتصادی پکن کمک کرده‌است و به همین ترتیب موجب ظهور یک رقیب ژئوپولتیک شد.بر این اساس , در پیشبرد عوامل اصلی یک " استراتژی کلان " آمریکایی , نویسندگان تمرکز قابل‌توجهی در مسائل اقتصادی دارند . به عنوان بخشی از طرح احیا اقتصادی , آمریکا باید :
       
       مجموعه جدیدی از روابط تجاری در آسیا که چین را نادیده می گیرد ایجاد و ابزارهای موثر برای مقابله با استفاده گسترده چین از ابزارهای ژئواکونومیک در آسیا و در مشارکت با متحدین و شرکای آمریکا و فراتر از آن طراحی کند . ایجاد یک مکانیزم جدید کنترل فن‌آوری در برابر چین .  
       
      پیمان تجاری اقیانوس آرام یا شراکت ترنس-پسیفیک(TPP) ، که در حال حاضر چین را نادیده می گیرد و پیمان تجاری و سرمایه‌گذاری ترنس-آتلانتیک (TTIP )  بین اتحادیهٔ اروپا و ایالات متحده امریکا در دوران  اوباما مطرح شد و طبق گزارش از الزامات محدود کردن چین است . عدم ارائه آن به شدت استراتژی کلان ایالات متحده را تضعیف خواهد کرد.قرارداد TPP باعث نزدیک شدن کشورهای همسایه چین به آمریکا و کاهش وابستگی آن‌ها به تجارت با چین می‌شود و در نتیجه قدرت چین در روابط تجاری کاهش میابد.
       

       
       

      تراز تجاری منفی امریکا در مقابل چین و اتحادیه اروپا
       
       
      تمرکز این گزارش در مورد مسائل اقتصادی به هیچ وجه نمایانگر کاهش معیارهای نظامی نیست. برعکس، نویسندگان اقدامات نظامی مفصلی را تعریف می کنند.
       
      پیشنهادات این گزارش عبارتند از گسترش روابط امنیتی ایالات متحده و ژاپن برای پوشش همه آسیا، ارتقا ارتش ژاپن, همسو کردن ژاپن با مفاهیمی مانند نبرد هوا - دریایی (Air - Sea battle)، حمله گسترده به امکانات نظامی در سرزمین اصلی چین و افزایش همکاری با ژاپن در مورد دفاع موشکی (BMD) است. سیستم‌های ضد موشکی برای یک استراتژی تهاجم اولیه حیاتی محسوب می‌شوند چون هدف آن این است که هر گونه اقدام تلافی جویانه را خنثی کند.در کره جنوبی، افزایش ظرفیت BMD و همچنین یک استراتژی جامع به همراه ژاپن برای "تغییر رژیم" در کره شمالی، مورد نیاز است.
       
      استرالیا به عنوان «لنگر جنوبی» روابط ایالات متحده در اقیانوس آرام توصیف شده است. این گزارش خواستار استفاده از پایگاه نیروی دریایی استرلینگ در غرب استرالیا برای حمایت از "ساختار نیروی دریایی ایالات متحده در منطقه است." ایالات متحده و استرالیا باید در امر شناسایی ، ناوگان بدون سرنشین را در جزایر کوکوس استرالیا در اقیانوس هند مستقرکنند و "دو کشور باید با هم کار کنند تا سریع تر بتوانند مزیت های  بالقوه استرالیا در دفاع موشکی را شناسایی کنند. " تسلیحات هسته ای هند باید به عنوان یک "دارایی" در موازنه قدرت دیده شود، و همکاری نظامی ایالات متحده و هند باید افزایش یابد. نقش اندونزی در تمرینات نظامی مشترک باید گسترش یابد، تمرینات دریایی با ویتنام تقویت شده و فیلیپین باید طیف وسیعی از توانایی های دفاعی را توسعه دهد.
       
       
      در جبهه سیاسی این گزارش  ، ایالات متحده باید "دیپلماسی سطح بالا" (high - level diplomacy) را با چین برای کاهش "تنش های شدید ذاتی" شروع کند تا به متحدان و دوستان خود در آسیا و دیگر نقاط اطمینان دهد هدف آن اجتناب از مقابله با چین است. منشا این تناقض آشکار، در بخش مهمی از محرک جنگ آمریکا و تهاجم در جبهه ایدئولوژیک قرار دارد. هدف "دیپلماسی سطح بالا" و حتی سرمایه‌گذاری‌های مشترک احتمالی با چین در برخی موارد، تولید تبلیغات دروغین است که علت جنگ، تقصیر دشمن آمریکا است - در این مورد قاطعیت و پرخاشگری چین. راه اندازی تبلیغات دروغین عنصر اصلی آغاز فعالیت نظامی آمریکا بوده‌است، یعنی از اواخر قرن ۱۹  زمانی که تبدیل به یک قدرت امپریالیستی شد تاکنون .
       
      در واقع, این گزارش به طور خاص هر گونه سازش با چین را رد می‌کند. در نتیجه نویسندگان آمده :
       
      در اینجا چشم‌انداز واقعی مطلقا ایجاد اعتماد بنیادین, هم‌زیستی مسالمت‌آمیز, " درک متقابل ", " یک شراکت استراتژیک " یا " نوع جدیدی از روابط  " بین ایالات‌متحده و چین نیست. "
       
       
       
       
       
       
       

      دانلود سند
       
      سایت معرفی و شرح سند :
      https://www.wsws.org/en/articles/2015/05/02/chin-m02.html
       
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.