nozheh

تاپیک جامع شهید رئیسعلی دلواری

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

مردم مبارز بوشهر دشتي دشتستان و تنگستان از دير باز در راستاي پاسداري از مرزهاي ميهن اسلامي در برابر هر گونه تجاوز و اشغال بيگانگان از خود مقاومت و ايستادكي نشان داده وهمواره كوشيده اند تا با جانبازي و فداكاري كيان ايران اسلامي را حفظ كنند. دولت بريتانيا از دهها سال پيش در بوشهر حضور استعماري داشته و دستكم از زمان كريم خان زند رسما" در اين شهر دفتر نمايندگي وبعدها قنسولگري داير كرده است. در چند سده اخير مردم اين خطه چندين بار به مصاف متجاوزان انگليسي رفته و هر بار حماسه آفريده اند در سال 1254 ه.ق. / 1838 م ، 500 نفر از نيروهاي ارتش بريتانبا با چندين فروند كشتي به خارگ و بوشهر يورش بردند كه با مقاومت مردم بوشهر و تنگستان مجبور به عقب نشيني شدند. رهبر مذهبي اين قيام و مقاومت مردمي مرحوم شيخ حسن آل عصفور بود در سال 1273 ه.ق/ 1856 نيز انگليسي هاي متجاوز بار ديگر با ده ها فروند قايق و كشتي جنگي و هزاران نفر سرباز مسلح به خارگ و بوشهر حمله ور شدند اين باز نيز با سد استوار ايستادگي مردم مراجه گشتند. در نبردي كه در قلعه تهمني اتفاق افتاد صدها نفر مزدور هندي و انگليسي و چندين آدميرال وافسر بلند پايه نيروي دريايي هند و انگليسي به هلاكت رسيدند در اين نبرد نا برابر امام قهرمانه ساحمد خان فرزند رسيد باقرخان تنگستاني فرمانده سپاه كوچك مقاومت ايرانيان نيز پس از ساعت ها نبرد دليرانه به درجه رفيع شهادت نائل آمد.

رئيسعلي دلواري در سال 1299 ه.ق. / 1881 م در روستاي دلوار از توابع تنگستان متولد شد. پدرش زائير محمد نام داشت كه سمت كد خدايي دلوار را عهده دار بود و بعدها به معين الاسلام ملقب گرديد. مادر رئيسعلي شهين ناميده مي شد. در سال 1324 ه.ق. / 1906 نسيم مشروطيت بر ايران وزيدن گرفت و ايران از خواب چند هزار ساله بيدار شد با شروع مشروطيت رئيسعلي در حالي كه بيش از 25 سال نداشت از جمله پيشگامان مشروطه خواه در جنوب ايران بود و همكاري نزديكي با محافل انقلابي و عناصر مشروطه طلب در بوشهر تنگستان و دشتي آغاز كرد. وي از جمله محدود رهبران تنگستاني بود كه صادقانه به مشروطيت ايمان داشت و در دفاع از اصول آن حاضر به هر گونه فداكاري بود. با كودتاي ضد انقلابي لياخوف روسي عليه مشروطه خواهان در 1326 ه.ق. / 1908 و بمباران مجلس شوراي ملي و استقرار ديكتاتوري محمد علي شاه در بوشهر كانون مقاومت عليه استبداد صغير به وجود آمد مركز اين كانون روحاني برجسته اي چون آيت الله سيد مرتضي علم الهدي اهرمي قرار داشت .

سيد مرتضي با همكاري رئيسعلي دلواري، خالوحسين برخوني و تفنگچي هاي تنگستانيو دشتي طي يك هجوم ناگهاني دراوايل سال 1327 ه.ق. / 1909 م بوشهر را از لوث وجود عناصر مستبد و وابسته به دربار محمد علش شاه پاكسازي كرد و اداره امور گمرك و انتظامات شهر و ادارات دولتي را عهد دار شد. تصرف گمرك بوشهر كه در گرو وام انگليسي ها بود بر دولت بريتانيا گران آمد از اين رو آنان براي تضعيف مشروطه خواهان و استمرار سلطه بر حيات اقتصادي و سياسي جنوب ايران شروع به سركوب عناصر انقلابي و مشروطه خواه كردند و در همين راستا ي فروند ناو جنگي به سواحل بوشهر اعزام كردند انگليسي ها از اين فرصت شود جسته رسما" با ده ها نفر تفنگدار دريايي بوشهر را به اشغال در آودره ضمن بيرن راندن تفنگچي هاي تنگستاني و دشتي سيد مرتضي علم الهدي را نيز به طور موهن و زشتي بازداشت و به بندر بصره تبعيد كردند. اما رئيسعلي دلواري مردي نبودكه از عقايد خود دست بردارد به هميندليل نيز فعاليت هاي گسترده اي عليه منافع انگليسيها آغاز كرد در همين راستا گمرك دلوار راتصرف و از قيد سلطه انگليسي ها آزاد نمود.

انگليسيها براي سركوب رئيسعلي احمد خان دريا بيگي حاكم دست نشانده و خائن بوشهر را تحريك كردند كه به دلوار حمله كند. احمد خان با پشتگرمي و حمايت مالي و تداركاتي استعمارگران جند بار به تنگستان لشكر كشيد و با دهها سرباز و چندين قبضه توپ صحرايي به دلوار يورش برد اين حملات بامقاومت سرسختانه رئيسعلي و يارانش سرانجام دفع شد و حاكم مزدور بوشهر در نيل به اهداف شرم خود ناكام ماند. نظام السلطنه مافي نير با هزاران سرباز پياده و سواره به اهرم و دلوار لشكر كشيد كه با مقاومت قهرمانانه رئيسعلي و زائر مخفرخان اهري روبرو شد و ناچار به عقب نشيني گشت.

احمد خان دريا بيگي كه خود نتوانسته بود ضربه موثري به رئيسعلي وارد كند برخي از خوانين با نفوذ تنگستان را تشويق كرد تا به دلوار حمله برند اين جنگ و گريز تا آستانه جنگ جهاني نحست ادامه داشت حملات فوق نه تنها خللي در اراده رئيسعلي وارد نكرد بلكه اراده او را در دفاع از ارزشهاي اسلامي و حراست از مرزهاي ميهن را سختر نمود. در آستانه جنگ جهاني لول ، نيروهاي انگليسي كه از قدرت يافتن قواي روس در شمال وبرخي اتفاقات در جنوب ايران نگران شده بودند به بهانه حفظ نظم و امنيت راههاي جنوب با اعلام يك ضرب الاجل به دولت وثوق الدوله شروع به اشغال تدريجي جنوب ايران نمودند. اين حركات براي رئيسعلي قابل تحمل نبود و آن را نقض آشكار حاكميت ملي و استقلال ايران مي دانست . از اين روي در نامه هائي به مجلس شوراي ملي و علماي نجف اشرف ،خواستار برخورد دولت ايران و رهبران مذهبان مقيم عتبات مقدسه شد .

در اين ميان علماي نجف با ارسال پيامهايي بخ خوانين جنوب ايران از آنان خواستند تا با ايجاد اتحاد ضد انگليسي مبادرت نمايند . رئيسعلي كه همراه خود را مطيع علماي دين مي دانست بلافاصله دست به كار شد . عليرغم كدورت هاي قبلي با سفر به مناطق مختلف تنگستان و دشتي كوشيد تا به اختلافات موجود ميان خوانين و كدخدايان منطقه پايان دهد و آنان را عليه بريتانيا گردهم آورد . خود نيز اختلاف و درگيري با برخي از خوانين تنگستان را كنار گذاشت و اتحادي ضد انگليسي بخ وجود آمد . ديري نپائيد كه آتش جنگ جهاني اول در اروپا شعله ور شد . در يك طرف آلمان اطريش و دولت سلمان عثماني قرار داشت و در طرف ديگر انگليس ، روسيه ، فرانسه .

هنوز چند ماهی از آغاز جنگ در اروپا سپری نشده بود كه شراره های آن دامن ايران را نيز گرفت و با وجودی كه ان كشور رسمأ اعلام بی طرفی كرده بود از شمال , غرب و جنوب مورد يورش و تهاجم قرار گرفت و رسمأخاكش به اشغال درآمد . با وقوع جنگ و كشيده شدن پای يك دولت سلمان به آن , علمای نجف بلافاصله عليه روس و انگليس اعلام جهاد كردند . به دنبال فتوای علمای نجف , علمای جنوب ايران از جمله آيت الله سيد عبدالحسين لاری , آيت الله سيد عبدالله مجتهد بلادی بوشهری و شيخ محمد حسين برازجانی نيز عليه قوای انگليس و آتش مشابه نشان داده وكليه مسلمانان را به نبرد با تجاوزگران فرا خواندند و رسمأ از دولت عثمانی جانبداری نمودند . به دنبال اعلان جهاد از طرف علما و مجتهدين , رئيسعلی و ديگر مبارزان تنگستانی و دشتی شروع به حمله به قوای انگليسی مستقر در بوشهر كردند .

نيروهای انگليسی برای سركوب عناصر مخالف از هيچ تلاشی دريغ نورزيدند . در اين راستا موقر الدوله به همكاری گارد حفاظت قنسولاگری بریتانيا در بوشهر , به روستای ريشهر حمله كرد و با زائر علی تنگكی كدخدای ريشهر مشغول نبرد شد . زائر علی در يك نبرد كاملأ نا برابر چندين نفر از سربازان انگليسی را به هلاكت رساند و خود با وجود آنكه زخمی شده بود موفق به فرار و تحصن در امامزاده عبدالمهيمن گشت . اما انگليسی ها از او دست بر نداشتند و ضمن محاصره سه روز امام زاده و جلوگيری از ورود آب و غذا به اين روستا , موفق به دستگيری او شدند . جرم اصلی زائر علی ارتباط با رئيسعلی بود .

نيروهای اطلاعاتی بريتانا در يك اقدام به سابقه و غير قانونی , قنسول آلمان در بوشهر را به همراه دو تن از مأموران يك شركت تجاری آلمان به اتمام جاسوسی عليه انگليسی بازداشت و به هندوستان تبعيد كردند . اين عمل نقض آشكار به طرفی و حتی استقلال ايران بود و به همين دليل نيز خشم علماء مردم , خوانين و در رأس همه رئيسعلی را برانگيخت و او را وا داشت تا بر شدت مبارزه عليه انگلستان بيفزايد . رئيسعلی در يورش های شبانه ضربات و تلفات موثری بر انگليسيها وارد آورد . در يكی از اين شبيخونها , كه در دوم رمضان 1333 ه ق / 12 ژوئيه 1915 م رخ داد , رئيسعلی دو تن از افسران بلند پايه انگليسی را به همراه چند نفر سرباز مزدور هندی به هلاكت رساند . اين اقدام رئيسعلی برای دولت بریتانيا غير قابل تحمل بود . از اين رو كشده شدن آن دو افسر را بمانه قرارداد و در 26 رمضان , 8 اوت شبانه بوشهر را به چهار ناو جنگی و صدها نفر سرباز به اشغال خود درآورد . چند روز پس از اشغال بوشهر نيروی دريائی بريتانيا برای نابود كردن رئيسعلی و يارانش در سوم شوال 1333 / 13 اوت 1915 با چندين فروند ناو جنگی و صدها سرباز هندی و انگليسی دلوار يورش برد . رئيسعلی كه پيشاپيش از حمله به دلوار پاگاهی داشت بلافاصله اقدام به تخليه دلوار و عقب نشينی تا كتيكی به كوههای اطراف , منطقه ای معروف به كلات بوجير كرد .

سربازان متجاوز انگليسی و هندی هنگامی وارد دلوار شدند كه تقريبا" اين روستا خالي از سكنه بود آنان خشمگينانه شروع به گلوله باران منازل مسكوني و قطع نخل هاي دلوار كردند. پس از جنگ دلوار رئيسعلي به حملات شبانه خود به بوشهر و پادگان انگليسيها افزود و با همفكري ديگر خوانين منطقه طرح حمله سراسري به بوشهر و آزاد سازي آن را پي ريخت. در گيرو دار تدارك اين حمله بود كه در شب 23 شوال 1333/ سوم سپتامبر 1915 م هنگاميكه او قصد شبيخون به عمارت سفيد سبزآباد را داشت ، در محلي به نام تنگك صفر از پشت مورد اصابت گلوله يكي از همراهان خائنش قرار گرفت و در دم به شهادت رسيد.

وي هنگام شهادت 34 سال داشت و تنها يك كودك خردسال به نام غلامحسين از او برجاي مانده بود. شهادت رئيسعلي خون دليران تنگستاني را به جوش آورد. آنان در يك عمل انتقامي چند روز پس از مرگ نا به هنگام رئيسعلي حمله سنگين و سراسري خود را به قواي اشغالگر بريتانيا در بوشهر آغاز نمود. در آغاز پيروزي با مجاهدين بود اما تمام شدن فشنگ كمبود آب آشاميدني و از همه مهمتر رسيدن قواي كمكي براي دشمن اين حمله را به فاجعه اي مبدل كرد. در اين نبرد خالو حسين برد خوني خان بردخون به اسارت نيروهاي دشمن در آمد. دشمن خالو را در عمارت ملك به محاكمه كشيدو سپس او را به بصره تبعيد كرد. خالو حدود يك سال در اسارت به سر برد. چندي پس از اين وقايع در اوايل محرم 1334 / نوامبر 1915 م نيروهاي غيور ژاندارمري در شيراز طي يك قيام مسلحانه قنسول انگليس در فارس و تني چند از مقامات انگليسي را باز داشت و از طريق برازجان به اهرم اعزام كردند امراي انگليسي حدود نه ماه در قلعه اهرم در اسارت به سر مي بردند تا سرانجام با خالو حسين و جمعي ديگر از اسراي ايراني تبعيد شده به هندوستان مبادله شدند.

نبرد بين دليران دشتي دشتستان و تنگستاني تا پايان جنگ جهاني اول كم و بيش ادامه يافت و در اين راستا زائر خضر خان، شيخ حسين خان چاهكوتايي و غضنفر السلطنه برازجاني بارشادت و فداكاري بسياري جلو حركت قواي انگلستان از بوشهر به شيراز را سد كردند و مزاحمت هاي بسياري براي دشمن فراهم آوردند.
نيروي دشمن چندين بار به مصادف دليران رفت و هر بار با تحمل ضربات مهلكي مجبور به عقب نشيني شد.
در بيرون از بوشهر و دشتستان نيز دلير مرداني چون ناصر ويران كازروني وصولت الدوله قشقايي به نبرد با سربازان انگليسي پداختند و با خون و باروت به اشغالگران فهماندند كه ايراني تسليم ناپذير است و هر گاه دين و ميهنش را در خطر بيند مرگ را با آغوش باز پذيرا مي شود.


منبع: www.bushehrmashahir.ir سايت مشاهير بوشهر

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
تشكر .... كلا از هر مبارزي كه حال انگليسي ها را گرفته خوشم مياد.... حتي اگه ايراني هم نبوده باشه...

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
جالبه سریال دلیران تنگستان که به شرح مبارزات این دلاور پرداخته تنها سریالی است که از زمان شاه در تلوزیون ایران پخش می شه. هنوز این سریال با اینکه سیاه و سفید است دیدنی است.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بسیار عالی بود. خداوند رئیسعلی را بیامرزد و روحش را شاد کند که مردانه در برابر استعمارگران و اشغالگران آنگلوساکسون ایستاد و در نهایت خونش را برای دفاع از مهین فدا کرد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
قابل شما رو نداشت . بله به نظر من هركي كه در مقابل استعمار قرار بگيرد قابل احترام هست ميخواد يه ايراني باشه يا آفريقايي يا اروپايي.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
هشت روز از تاجگذاری احمد شاه ، آخرین پادشاه خاندان قاجار ، گذشته بود که ناقوس جنگ جهانی اول به صدا درآمد .
دولت ایران ،پس از آغاز جنگ بی درنگ بیطرفی کامل خود را اعلام داشت . اما دولتهای درگیر در جنگ این بیطرفی را به هیچ گرفتند و سپاهیان بیگانه از هر سو به خاک ایران حمله ور شدند .

روس های تزاری به سر کردگی ژنرال باراتف تا اصفهان تاختند ، عثمانیها از مغرب تا همدان پیش تاختند و انگلیسیها از جنوب ومشرق تا قاینات شتافتند .
ایران هم میدان نبرد شده بود .در این نبردروس وانگلیس دریک طرف و دولت عثمانی ، به یاری آلمان واتریش ،در طرف دیگر بود . ایران با انقلاب مشروطیت وارد مرحله تازه ای از تاریخ خود شده بود .

انقلابیان صدر مشروطه هدفی جز این نداشتند کهدولت قانونی در ایران برقرار شود ، آزادی و برابری و برادری همه جا بگسترد و دست بیگانه از ایران کوتاه شود و فساد دستگاه حاکمه از میان برخیزد و یک دولت مرکزی نیرومند و ملی روی کار آید . جانبازی ها و فداکاری های آنان همه در راه تحقق این آرزو بود و البته این آرزوئی نبود که دولتهای استعمارگر روس و انگلیس خواهان آن باشند .

در همان گیر ودار انقلاب ، میان دولت انگلیس و روسیه تزاری قرارداد ۱۹۰۷ امضا شد و ایران عملا به دو منطقه نفوذ و یک منطقه بیطرف تقسیم گردید .
منطقه شمال زیر نفوذ روسیه و منطقه جنوب زیر نفوذ انگلیس قرار گرفت . دولت مرکزی حتی در خود تهران قدرتی نداشت . خطوط ارتباطی ،جاده ها ، گمرک و بازرگانی در دست بیگانه گان بود .حتی روسها می گفتند که آیا ایران کنونی ،دستکم در شهرستان های شمالی ، برای دولت روسیه حکم یک کشور خارجی را دارد ؟

آنان در واقع ایران را یک کشور مستقل نمی دیدند . استقلال ایران چنان محو شده و زوال قدرت دولت ایران چنان آشکار شده بود و کارهای کنسول های روس وانگلیس چنان بیشرمانه بود که بسیاری از ایرانیان دست از هر امیدی شسته بودند . با این همه ، جنگ جهانی اول دنیای جدیدی در برابر مردم کشور ما گشود و پیروزی های آلمان در آغاز جنگ امید تازه ای را در دل آنها بیدار کرد .


پیروزی آلمان یک آرزو
آلمان از نظر ایرانیان دولتی استعمارگر نبود ، دستکم در رابطه اش با ایران ، به روش استعمارگرانه نپرداخته بود . ایران از ۱۸۸۵ میلادی با آلمان رابطه سیاسی بر قرار کرده بود و با آغاز جنگ ، این رابطه نزدیکتر شد . ایرانیان از این که میدیدند که آلمان با روس و انگلیس _ یعنی دو دشمن واقعی آنها _ وارد جنگ شده بود ، شادمان بودند و پیروزی آلمان را به یک معنی پیروزی خود میدانستند . زیرا که با شکست روسیه و انگلیس ایران نیز از قید نفوذ سیاسی آنها آزاد میشد . سیاستمداران آلمان نیز از این مسئله استفاده کردند و فعالیتهای خود را در ایران گسترش دادند . به آزادیخواهان ایران نزدیک شدند و ایلات و عشایر را بر ضد انگلیس شوراندند .

در این زمان،دربرلین،پایتخت آلمان گروهی از مهاجرین ایرانی جلسه هائی تشکیل می دادند که سید حسن تقی زاده ، اسماعیل آقا امیرخیزی ،کاظم زاده ایرانشهر ، حسینقلی خان نواب ، محمد قزوینی و محمد علی جمالزاده در شمار آنها بودند. این گروه با کمیته دفاع ملی که در ایران تشکیل شده بود و با روس و انگلیس می جنگید ، روابط نزدیک داشت . پیروزی های آلمان و فتوحات دولت عثمانی که متحد آلمان و به هر صورتی دولتی مسلمان بود ، روحیه مجاهدین را تقویت میکرد و امید آنها را به شکست انگلیس و روسیه فزونی می بخشید .


دلیران تنگستان
حفظ خلیج فارس و جنوب ایران برای استفاده از ذخیره های سرشار نفت کشور ما برای انگلیس امری حیاتی بود . نیروی دریائی انگلیس به نفت ایران ، که بر طبق قرارداد دارسی یکسره به دست انگلیسی ها افتاده بود نیاز مبرم داشت و بدون این نفت عملا فلج می شد . این مسئله انگلیس را بر آن داشت تا در بوشهر نیرو پیاده کند و جنوب ایران را یکسره زیر اشغال نظامی در آورد ودر همین جا بود که با مقاومت تنگستانیها مواجه شد . تنگستان در شمال بندر بوشهر واقع است . مردان و زنان تنگستانی به شجاعت و دلیری شهره اند و همگی رنجبر و زحمتکشند . کمتر شوخی و مزاح می شناسند وبسیار زودرنجند . شجاعت این مردمان در جنگ جهانی اول به اثبات رسید .

یک سال پس ازآغاز جنگ جهانی اول کشتیهای جنگی انگلیس بوشهر را تصرف کردند و نیروی انگلیس وارد بوشهر شد . انگلیسی ها بیدرنگ دارالحکومه ، گمرک خانه ، و سایر ادارات دولتی را تصرف کردند و موقر الدوله حاکم بوشهر را تحت نظر گرفتند و پرچم انگلیس را بر فراز دارالحکومه بر افراشتند . یک روز پس از تصرف بوشهر ، چهارده تن از آزادیخواهان را دستگیر و به هند تبعید کردند . زائر خضر خان اهرمی ، رئیسعلی دلواری و شیخ حسین خان چاه کوتاهی ، سه تن از سران دلیر تنگستان ، از این وقایع آگاه شدند و تصمیم گرفتند که بر ضد دشمن قیام کنند و در برابر نیروی بیگانه بایستند .


آلمانی دلیر
در این میان یک آلمانی به نام واسموس نیز به آنها پیوست . واسموس ماجرا جوئی شجاع و دلیر بود . فارسی را شمرده صحبت میکرد و عشایر ایران را به خوبی می شناخت . در اوایل جنگ از تهران به شیراز آمد و چون خبر قیام دلیران تنگستانی را شنید ، به سوی بوشهر حرکت کرد . میگویند انگلیسی ها برای سر او ۵۰۰۰۰ لیره جایزه تعئین کرده بودند .واسموس یک برگ از این اعلان را به دست آورد و به نزد زائرخضرخان برد . زائر خضرخان خشمناک شد ، اعلان را پاره کرد و به دور انداخت و گفت « ما بیشرف نیستیم که مهمان خود مان را به دست دشمن بدهیم . شما دشمن دشمن ما هستید ، بنابر این دوست شمرده میشوید .»


نبرد تنگستانیها با سربازان انگلیس
زائر خضر خان با دو هزار تنگستانی مسلح روانه کارزار بوشهر شد . مه غلیظی پیرامون شهر را فرا گرفته بود و تنگستانیها از این مه استفاده کردند و ناگهان به سواره نظام انگلیس حمله بردند و شکست بزرگی بر آنها وارد کردند . بیش از ۱۵۰ انگلیسی در این نبرد کشته شدند . البته نیروهای انگلیسی هم از نظر شماره و هم از نظر تجهیزات بر دلیران تنگستانی برتری داشتند . انگلیس چهارده هزار سرباز و صد ها توپ و حتی هواپیما در اختیار داشتند حال اینکه نیروهای تنگستانی از چند هزار نفر تجاوز نمیکرد .

عشایر قشقائی و کازرونی نیز به مقابله با انگلیسی ها پرداختند .هشت هزار تفنگچی قشقائی و کازرونی به نیروهای انگلیسی حمله ور شدند و عرصه را بر آنها تنگ کردند . در این زمان سرپرسی سایکس ، افسر کهنه کار انگلیسی ، به فرماندهی نیروهای جنوب منصوب شده بود . او نخست با فرمانفرما و قوا م الملک و دریابیگی بر ضد نیروهای آزادیخواه ایرانی پیمان اتحاد بست و آنگاه با رشوه ونیرنگ و سرانجام زور سر نیزه ی ۲۰۰۰۰ سرباز انگلیسی کمکم بر تنگستانیها چیره شد . ولی تا پایان جنگ و آتش بس ،انگلیس هرگز نتوانست تنگستانیها را یکسره از میدان دور کند و بر جنوب ایران تسلط پیدا کند .


واسموس که بود ؟
واسموس را آنهایی که سریال دلیران تنگستان را دیده اند حتما بیاد دارند. مرد آلمانی موبور و چشم آبی که به همراه رییس علی دلواری وسایر دلیران تنگستان بر علیه حضور نیروهای انگلیسی در جنوب کشور – در گرماگرم نخستین جنگ جهانی- جنگید. کشور ما در آن روزگار صحنه مبارزه رقبای اصلی جنگ بود. قرار گیری ایران در منطقه استراتژیک خاور میانه و همسایگی با یکی از قدرت های اصلی درگیر یعنی عثمانی باعث شد که علی رغم اعلام بی طرفی، کشور ما از آتش جنگ مصون نماند. یادداشت زیر در روزنامه شرق باعنوان لارنس آلمانی در جنوب ایران، حاوی نکات جالبی در این باب است.

ترجمه سهراب برازش:او بین قبایل ایرانی منطقه شیراز _ بوشهر تبدیل به شخصیتی افسانه ای شد. حتی انگلیسی ها نیز که سرسختانه با آنها جنگیده بود، با احترام از او یاد می کردند. نخست وزیر انگلیس در دستگیری او را بدین شکل اعلام می کند: «ارتش آلمان که تاکنون در جنوب ایران دست به عملیاتی زده از دیروز در بازداشت نیروهای انگلیسی قرار دارد! این ارتش از یک نفر تشکیل شده که ویلهلم واسموس نام دارد.»

ویلهلم واسموس که بود او به جای اینکه مزرعه پدری اش را در نزدیکی گسلار (Goslar) آلمان بر عهده بگیرد، در رشته زبان و فرهنگ فارسی تحصیل کرد و تصمیم گرفت در مشاغل دیپلماتیک مشغول به کار شود. در سن ۳۲ سالگی بود که به سمت رئیس کنسولگری تازه تاسیس بوشهر نایل شد. از همین جا بود که مرد اهل نیدرزاکسن آلمان با قد بلند، موهای بور و چشم های آبی زبانزد شد: او از سبک زندگی خارجی های دیگر کناره گرفت و به جای آن به حشر و نشر با روسای قبایل، معدنچیان و ماهیگیران منطقه پرداخت. به واسطه علاقه مندی و تسلط اش به زبان فارسی به زودی دوستان زیادی در کل منطقه پیدا کرد. مبارزه واسموس در جنوب ایران با شروع جنگ جهانی اول آغاز شد. اگر چه ایران در جنگ اعلام بی طرفی کرده بود اما آن ناحیه از ایران به طور فرعی تبدیل به محل وقوع جنگ میان بریتانیای کبیر و آلمان (و نیز متحد آلمان یعنی امپراتوری عثمانی) شد. پیش از آن انگلیسی ها جنوب ایران را به چشم ناحیه نفوذی خودشان می نگریستند.

در جنگ جهانی اول آلمان سعی داشت از نارضایتی ایران و افغانستان از سلطه انگلیس استفاده کرده، فصل سیاسی تازه ای را بگشاید و این کشورها را به «جهاد» علیه بریتانیا تحریک کند. به این دلیل انگلیسی ها در خلیج فارس به مقابله با آلمانی ها پرداختند. کشتی های آنها را ضبط و مصادره کرده، تجار آلمانی و اعضای کنسولگری را دستگیر کردند. اما کنسول واسموس موفق شد با پول و تعدادی اسلحه به روسای قبایل پناه ببرد و قبایل و طایفه هایی که بین خودشان اختلاف و منازعه داشتند را در جنگ علیه انگلیس متحد کند. برای جنگ از اسلحه مازر (Mauser) آلمانی استفاده می کردند که از آلمان برای واسموس فرستاده می شد.این اسلحه ها به زودی در منطقه به نام واسموسی شهرت یافت. کریستوفر سیکس (Christopher Sykes) ایران شناس و زندگینامه نویس واسموس از «عشق به ایران» به عنوان «منبع قدرت» واسموس نام برده است.

همین عشق بود که سبب شد در میان مردم منطقه اهمیتی اسرارآمیز پیدا کند.واسموس بیش از چند سال تقریباً سه هزار مبارز از قبایل بومی را علیه مواضع انگلیسی ها رهبری می کرد. آنها به محموله های انگلیسی ها شبیخون می زدند و با گزارش های غلطی که پخش می کردند ارتش انگلیسی ها را دچار اختلال می کردند. بدین طریق واسموس و جنگجویان ایرانی اش موفق شدند راه های مهم استراتژیک را برای انگلیسی ها از بوشهر به شیراز و تهران مرتباً مسدود کرده و در کار آنها اختلال به وجود بیاورند. برای مقابله با به اصطلاح «ارتش آلمان در جنوب ایران» انگلیسی ها مجبور شدند کشتی های جنگی و یگان های سربازان انگلیسی و هندی را که در قسمت های دیگر فوق العاده وجودشان لازم بود، به خلیج فارس گسیل دارند.اگرچه انگلیسی ها در نهایت برای سر واسموس سه هزار سکه طلا جایزه گذاشتند اما تا مدتی نتوانستند او را دستگیر کنند.

تازه هنگامی که واسموس خودش را به تهران رساند انگلیسی ها توانستند به کمک خیانت یک افسر ژاندارمری او را دستگیر کنند.با وجود ضربه هایی که واسموس به کمک ایرانی ها به انگلیسی ها زد، در مجموع تلاش آلمان برای کشاندن ایران و افغانستان بی طرف به جنگ و تقویت نیروهای عثمانی با شکست مواجه شد. موفقیت انگلیسی ها در این زمینه بیشتر بود: انگلیسی ها موفق شدند امیر مکه و سربازانش را به «جهاد» با حکومت عثمانی متقاعد کنند. به کمک انگلیسی ها ارتش اعراب به حکومت عثمانی ضربه مهلکی وارد کرد. این جریان تحت رهبری مامور انگلیسی توماس ادوارد لارنس معروف به «لارنس عربستان» صورت گرفت.ویلهلم واسموس موفق شد چند هفته بعد از دستگیری اش از چنگ انگلیسی ها فرار کند و به آلمان بازگردد. اما دوباره عزم سفر به ایران کرد، کشوری که به گفته خودش «با جان و دل شیفته اش بود.»








نقل از کتاب «ایران» نوشته کلودیا اشتوته
منابع
کتاب جنگ های جهانی اول و دوم / نوشته کامران فانی / تهران ۱۳۷۷
سایت مرکز اسناد تاریخی ایران

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بسیار جالب بود. روح او و همه ی عزیزانی که برای ازادی و استقلال این مملکت تلاش کردند شاد باد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
خدا لعنت کنه انگلیس متجاوز رو که اگر به جنوب ایران لشکر نمی کشید دیگه نیازی نبود المانها یک نفر مثل ایشون رو بفرستند تو مملکت ما برای تحریک و کمک به مبارزین عیله انگلیس! یه چیز ماجرا خیلی جالب بود که این اقای واسموس چقدر به فرهنگ ایرانی تسلط داشته که وقتی برای سرش 50000 لیره جایزه تعیین می کنند می دونسته که زائر خضر تحویلش نمیده میاد با اعلامیه جایزه میره پیش زائر خضر! در کل مامور خوبی بوده و به کارش هم مسلط بوده! یه چیز دیگه؟ ایشون چطوری تونسته از چنگ انگلیسیها فرار کنه؟ با آلمانها معامله کردند؟ یا اینقدر زبده بوده که تونسته از زندان انگلیسها فرار کنه؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

57244_622.jpg

شهر دلوار بندر كوچكی است در پنجاه كیلومتری بوشهر كه مركز یكی از بخشهای ساحلی شهرستان تنگستان است. واژه دلوار به معنای " دلاور " است كه گاه " دلبار" هم گفته می شود . شغل مردم دلوار اغلب ماهیگیری و سفر به شیخ نشینهاست. موقعیت دلوار بگونه ای است كه كشتیهای بزرگ می توانند در ساحل آن پهلو بگیرند و به همین لحاظ در مقاطعی از تاریخ ایران نامی از آن ذكر شده است .
بندر دلوار كه جمعیت آن حدود 700 نفر بوده است، بزرگترین نقش را در دفاع از خاك ایران در سال 1914 م.( 1333 ه.ق) در مقابل حمله دوم قوای انگلیس داشته است.
رئیس علی فرزند رییس محمد در سال 1261 ش در دهستانی از توابع بوشهر به دنیا آمد. او در عصر مشروطیت ، جوانی 24 ساله ، بلند همت، شجاع، در صدق و صفا كم مانند و در حب وطن و توكل به خدا ، ضرب المثل بود. اگرچه سواد و معلومات كافی نداشت ، اما پاكی و سرشت و صفات حمیده او زبانزد اطرافیان بود. رییسعلی بعد از این كه قوای اشغالگر انگلیس بوشهر را به تصرف خود درآوردند، با شجاعتی وصف‏ناپذیر به مقابله با تجاوزگران پرداخت و شكست‏های سنگینی بر آنان وارد كرد.
رئیسعلی بعد از این كه قوای انگلیس بوشهر را به تصرف خود درآوردند، به مقابله با تجاوزگران پرداخت و شكست‏های سنگینی بر آنان وارد كرد.
پس از اشغال بوشهر در رمضان سال 1333 ق، نیروهای انگلیسی قصد تصرف دلوار را می‏كنند. محلی كه پیش از آن، چند بار سربازان انگلیسی به آنجا یورش برده و هر بار طعم تلخ شكست را چشیده بودند. رییسعلی همراه با یاران خود، علیه اشغالگران وارد نبرد شده و نیروهای متجاوز را كه قریب به پنج هزار نفر بودند، تار و مار می‏كند. قیام مردم تنگستان بر روی هم هفت سال به طول انجامید و در این مدت، دلیران تنگستان، دو هدف عمده را دنبال می‏كردند: پاسداری از بوشهر، دشتستان و تنگستان به عنوان منطقه سكونت خود و جلوگیری از نفوذ قوای بیگانه به درون سرزمین ایران و دفاع از استقلال وطن. با کودتای ضد انقلابی لیاخوف روسی علیه مشروطه‌خواهان در هزار و سیصدو بیست و شش هجری قمری و بمباران مجلس شورای ملی و استقرار دیکتاتوری محمدعلی شاه قاجار، رئیس علی به همراه سیدمرتضی علم‌الهدی اهرمی به مبارزه علیه استبداد صغیر پرداخت. در سال هزار وسیصد و بیست و هفت هجری قمری با کمک تفنگچی تنگستانی، بوشهر را از عناصر مستبد وابسته به دربار محمدعلی شاه پاک کرد و اداره گمرک و انتظامات و دیگر ادارات را تسخیر کرد. این کار دلیران تنگستان بر انگلیسیها که اداره گمرک را در اجاره داشتند گران آمد وآنان برای تضعیف مشروطه‌خواهان و استمرار سلطه بر حیات اقتصادی و سیاسی جنوب ایران به جنگ با دلیران تنگستانی پرداختند و در این راه از دیگر خوانین جنوب ایران یاری جستند. جنگ میان رئیس علی و دلیران تنگستان از یک سو و انگلیسیها و خوانین متحد آنان از سوی دیگر به طور پیاپی و پراکنده تا شوال هزار و سیصد و سی و سه ه.ق ادامه یافت و انگلیسیها نتوانستند بر رئیس علی و یارانش تفوق یابند. تا این که در گیرودار حمله انگلیسیها به بوشهر در شب بیست و سه شوال هزار و سیصد وسی‌وسه ه.ق (سوم سپتامبر هزار و نهصد و پانزده میلادی) هنگامی که رئیس‌علی در محلی به نام «تنگک صفر» قصد شبیخون به قوای انگلیسیها را داشت، از پشت مورد هدف گلوله یکی از همراهان خائن قرار گرفت و در دم به شهادت رسید. مبارزات رئیس علی دلواری برگ زرین دیگری در تاریخ مقاومت دلیر مردان ایران در مبارزه با استعمار است رییسعلی دلواری این آزاده دلاور، سرانجام در حین مبارزه با دشمنان اسلام و ایران در دوازدهم شهریور 1294 ش برابر با 23 شوال 1333 ق در 33 سالگی، از پشت مورد هدف گلوله فرد خائنی قرار گرفت و به شهادت رسید.

مزار رئیسعلی دلواری:
thumb_57245_465.jpg

thumb_57246_427.jpg

این هم دو مجسمه از رئیسعلی در بوشهر:

thumb_57247_681.jpg

thumb_57248_245.jpg



http://www.rasekhoon.net/article/Show-12889.aspx

تصاویر:
http://www.tabnak.ir/fa/pages/?cid=98334

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
مردم مبارز بوشهر دشتی دشتستان و تنگستان از دیر باز در راستای پاسداری از مرزهای میهن اسلامی در برابر هر گونه تجاوز و اشغال بیگانگان از خود مقاومت و ایستادگی نشان داده وهمواره کوشیده اند تا با جانبازی و فداکاری کیان ایران اسلامی را حفظ کنند. دولت بریتانیا از دهها سال پیش در بوشهر حضور استعماری داشته و دستکم از زمان کریم خان زند رسما" در این شهر دفتر نمایندگی وبعدها کنسولگری دایر کرده است. در چند صده اخیر مردم این خطه چندین بار به مصاف متجاوزان انگلیسی رفته و هر بار حماسه آفریده اند در سال 1254 ه.ق. / 1838 م ، 500 نفر از نیروهای ارتش بریتانبا با چندین فروند کشتی به خارگ و بوشهر یورش بردند که با مقاومت مردم بوشهر و تنگستان مجبور به عقب نشینی شدند. رهبر مذهبی این قیام و مقاومت مردمی مرحوم شیخ حسن آل عصفور بود در سال 1273 ه.ق/ 1856 نیز انگلیسی های متجاوز بار دیگر با ده ها فروند قایق و کشتی جنگی و هزاران نفر سرباز مسلح به خارگ و بوشهر حمله ور شدند این باز نیز با سد استوار ایستادگی مردم مراجه گشتند. در نبردی که در قلعه تهمنی اتفاق افتاد صدها نفر مزدور هندی و انگلیسی و چندین آدمیرال وافسر بلند پایه نیروی دریایی هند و انگلیسی به هلاکت رسیدند در این نبرد نا برابر امام قهرمانه ساحمد خان فرزند رسید باقرخان تنگستانی فرمانده سپاه کوچک مقاومت ایرانیان نیز پس از ساعت ها نبرد دلیرانه به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

رئیسعلی دلواری در سال 1299 ه.ق. / 1881 م در روستای دلوار از توابع تنگستان متولد شد. پدرش زائیر محمد نام داشت که سمت کد خدایی دلوار را عهده دار بود و بعدها به معین الاسلام ملقب گردید. مادر رئیسعلی شهین نامیده می شد. در سال 1324 ه.ق. / 1906 نسیم مشروطیت بر ایران وزیدن گرفت و ایران از خواب چند هزار ساله بیدار شد با شروع مشروطیت رئیسعلی در حالی که بیش از 25 سال نداشت از جمله پیشگامان مشروطه خواه در جنوب ایران بود و همکاری نزدیکی با محافل انقلابی و عناصر مشروطه طلب در بوشهر تنگستان و دشتی آغاز کرد. وی از جمله محدود رهبران تنگستانی بود که صادقانه به مشروطیت ایمان داشت و در دفاع از اصول آن حاضر به هر گونه فداکاری بود. با کودتای ضد انقلابی لیاخوف روسی علیه مشروطه خواهان در 1326 ه.ق. / 1908 و بمباران مجلس شورای ملی و استقرار دیکتاتوری محمد علی شاه در بوشهر کانون مقاومت علیه استبداد صغیر به وجود آمد مرکز این کانون روحانی برجسته ای چون آیت الله سید مرتضی علم الهدی اهرمی قرار داشت .

سید مرتضی با همکاری رئیسعلی دلواری، خالوحسین برخونی و تفنگچی های تنگستانیو دشتی طی یک هجوم ناگهانی دراوایل سال 1327 ه.ق. / 1909 م بوشهر را از لوث وجود عناصر مستبد و وابسته به دربار محمد علش شاه پاکسازی کرد و اداره امور گمرک و انتظامات شهر و ادارات دولتی را عهد دار شد. تصرف گمرک بوشهر که در گرو وام انگلیسی ها بود بر دولت بریتانیا گران آمد از این رو آنان برای تضعیف مشروطه خواهان و استمرار سلطه بر حیات اقتصادی و سیاسی جنوب ایران شروع به سرکوب عناصر انقلابی و مشروطه خواه کردند و در همین راستا ی فروند ناو جنگی به سواحل بوشهر اعزام کردند انگلیسی ها از این فرصت شود جسته رسما" با ده ها نفر تفنگدار دریایی بوشهر را به اشغال در آودره ضمن بیرن راندن تفنگچی های تنگستانی و دشتی سید مرتضی علم الهدی را نیز به طور موهن و زشتی بازداشت و به بندر بصره تبعید کردند. اما رئیسعلی دلواری مردی نبودکه از عقاید خود دست بردارد به همیندلیل نیز فعالیت های گسترده ای علیه منافع انگلیسیها آغاز کرد در همین راستا گمرک دلوار راتصرف و از قید سلطه انگلیسی ها آزاد نمود.
انگلیسیها برای سرکوب رئیسعلی احمد خان دریا بیگی حاکم دست نشانده و خائن بوشهر را تحریک کردند که به دلوار حمله کند. احمد خان با پشتگرمی و حمایت مالی و تدارکاتی استعمارگران جند بار به تنگستان لشکر کشید و با دهها سرباز و چندین قبضه توپ صحرایی به دلوار یورش برد این حملات بامقاومت سرسختانه رئیسعلی و یارانش سرانجام دفع شد و حاکم مزدور بوشهر در نیل به اهداف شرم خود ناکام ماند. نظام السلطنه مافی نیر با هزاران سرباز پیاده و سواره به اهرم و دلوار لشکر کشید که با مقاومت قهرمانانه رئیسعلی و زائر مخفرخان اهری روبرو شد و ناچار به عقب نشینی گشت.

احمد خان دریا بیگی که خود نتوانسته بود ضربه موثری به رئیسعلی وارد کند برخی از خوانین با نفوذ تنگستان را تشویق کرد تا به دلوار حمله برند این جنگ و گریز تا آستانه جنگ جهانی نحست ادامه داشت حملات فوق نه تنها خللی در اراده رئیسعلی وارد نکرد بلکه اراده او را در دفاع از ارزشهای اسلامی و حراست از مرزهای میهن را سختر نمود. در آستانه جنگ جهانی لول ، نیروهای انگلیسی که از قدرت یافتن قوای روس در شمال وبرخی اتفاقات در جنوب ایران نگران شده بودند به بهانه حفظ نظم و امنیت راههای جنوب با اعلام یک ضرب الاجل به دولت وثوق الدوله شروع به اشغال تدریجی جنوب ایران نمودند. این حرکات برای رئیسعلی قابل تحمل نبود و آن را نقض آشکار حاکمیت ملی و استقلال ایران می دانست . از این روی در نامه هائی به مجلس شورای ملی و علمای نجف اشرف ،خواستار برخورد دولت ایران و رهبران مذهبان مقیم عتبات مقدسه شد .

در این میان علمای نجف با ارسال پیامهایی بخ خوانین جنوب ایران از آنان خواستند تا با ایجاد اتحاد ضد انگلیسی مبادرت نمایند . رئیسعلی که همراه خود را مطیع علمای دین می دانست بلافاصله دست به کار شد . علیرغم کدورت های قبلی با سفر به مناطق مختلف تنگستان و دشتی کوشید تا به اختلافات موجود میان خوانین و کدخدایان منطقه پایان دهد و آنان را علیه بریتانیا گردهم آورد . خود نیز اختلاف و درگیری با برخی از خوانین تنگستان را کنار گذاشت و اتحادی ضد انگلیسی بخ وجود آمد . دیری نپائید که آتش جنگ جهانی اول در اروپا شعله ور شد . در یک طرف آلمان اطریش و دولت سلمان عثمانی قرار داشت و در طرف دیگر انگلیس ، روسیه ، فرانسه .

هنوز چند ماهی از آغاز جنگ در اروپا سپری نشده بود که شراره های آن دامن ایران را نیز گرفت و با وجودی که ان کشور رسمأ اعلام بی طرفی کرده بود از شمال , غرب و جنوب مورد یورش و تهاجم قرار گرفت و رسمأخاکش به اشغال درآمد . با وقوع جنگ و کشیده شدن پای یک دولت سلمان به آن , علمای نجف بلافاصله علیه روس و انگلیس اعلام جهاد کردند . به دنبال فتوای علمای نجف , علمای جنوب ایران از جمله آیت الله سید عبدالحسین لاری , آیت الله سید عبدالله مجتهد بلادی بوشهری و شیخ محمد حسین برازجانی نیز علیه قوای انگلیس و آتش مشابه نشان داده وکلیه مسلمانان را به نبرد با تجاوزگران فرا خواندند و رسمأ از دولت عثمانی جانبداری نمودند . به دنبال اعلان جهاد از طرف علما و مجتهدین , رئیسعلی و دیگر مبارزان تنگستانی و دشتی شروع به حمله به قوای انگلیسی مستقر در بوشهر کردند .

نیروهای انگلیسی برای سرکوب عناصر مخالف از هیچ تلاشی دریغ نورزیدند . در این راستا موقر الدوله به همکاری گارد حفاظت قنسولاگری بریتانیا در بوشهر , به روستای ریشهر حمله کرد و با زائر علی تنگکی کدخدای ریشهر مشغول نبرد شد . زائر علی در یک نبرد کاملأ نا برابر چندین نفر از سربازان انگلیسی را به هلاکت رساند و خود با وجود آنکه زخمی شده بود موفق به فرار و تحصن در امامزاده عبدالمهیمن گشت . اما انگلیسی ها از او دست بر نداشتند و ضمن محاصره سه روز امام زاده و جلوگیری از ورود آب و غذا به این روستا , موفق به دستگیری او شدند . جرم اصلی زائر علی ارتباط با رئیسعلی بود .

نیروهای اطلاعاتی بریتانا در یک اقدام به سابقه و غیر قانونی , قنسول آلمان در بوشهر را به همراه دو تن از مأموران یک شرکت تجاری آلمان به اتمام جاسوسی علیه انگلیسی بازداشت و به هندوستان تبعید کردند . این عمل نقض آشکار به طرفی و حتی استقلال ایران بود و به همین دلیل نیز خشم علماء مردم , خوانین و در رأس همه رئیسعلی را برانگیخت و او را وا داشت تا بر شدت مبارزه علیه انگلستان بیفزاید . رئیسعلی در یورش های شبانه ضربات و تلفات موثری بر انگلیسیها وارد آورد . در یکی از این شبیخونها , که در دوم رمضان 1333 ه ق / 12 ژوئیه 1915 م رخ داد , رئیسعلی دو تن از افسران بلند پایه انگلیسی را به همراه چند نفر سرباز مزدور هندی به هلاکت رساند . این اقدام رئیسعلی برای دولت بریتانیا غیر قابل تحمل بود . از این رو کشده شدن آن دو افسر را بمانه قرارداد و در 26 رمضان , 8 اوت شبانه بوشهر را به چهار ناو جنگی و صدها نفر سرباز به اشغال خود درآورد . چند روز پس از اشغال بوشهر نیروی دریائی بریتانیا برای نابود کردن رئیسعلی و یارانش در سوم شوال 1333 / 13 اوت 1915 با چندین فروند ناو جنگی و صدها سرباز هندی و انگلیسی دلوار یورش برد . رئیسعلی که پیشاپیش از حمله به دلوار پاگاهی داشت بلافاصله اقدام به تخلیه دلوار و عقب نشینی تا کتیکی به کوههای اطراف , منطقه ای معروف به کلات بوجیر کرد .

سربازان متجاوز انگلیسی و هندی هنگامی وارد دلوار شدند که تقریبا" این روستا خالی از سکنه بود آنان خشمگینانه شروع به گلوله باران منازل مسکونی و قطع نخل های دلوار کردند. پس از جنگ دلوار رئیسعلی به حملات شبانه خود به بوشهر و پادگان انگلیسیها افزود و با همفکری دیگر خوانین منطقه طرح حمله سراسری به بوشهر و آزاد سازی آن را پی ریخت. در گیرو دار تدارک این حمله بود که در شب 23 شوال 1333/ سوم سپتامبر 1915 م هنگامیکه او قصد شبیخون به عمارت سفید سبزآباد را داشت ، در محلی به نام تنگک صفر از پشت مورد اصابت گلوله یکی از همراهان خائنش قرار گرفت و در دم به شهادت رسید.

وی هنگام شهادت 34 سال داشت و تنها یک کودک خردسال به نام غلامحسین از او برجای مانده بود. شهادت رئیسعلی خون دلیران تنگستانی را به جوش آورد. آنان در یک عمل انتقامی چند روز پس از مرگ نا به هنگام رئیسعلی حمله سنگین و سراسری خود را به قوای اشغالگر بریتانیا در بوشهر آغاز نمود. در آغاز پیروزی با مجاهدین بود اما تمام شدن فشنگ کمبود آب آشامیدنی و از همه مهمتر رسیدن قوای کمکی برای دشمن این حمله را به فاجعه ای مبدل کرد. در این نبرد خالو حسین برد خونی خان بردخون به اسارت نیروهای دشمن در آمد. دشمن خالو را در عمارت ملک به محاکمه کشیدو سپس او را به بصره تبعید کرد. خالو حدود یک سال در اسارت به سر برد. چندی پس از این وقایع در اوایل محرم 1334 / نوامبر 1915 م نیروهای غیور ژاندارمری در شیراز طی یک قیام مسلحانه قنسول انگلیس در فارس و تنی چند از مقامات انگلیسی را باز داشت و از طریق برازجان به اهرم اعزام کردند امرای انگلیسی حدود نه ماه در قلعه اهرم در اسارت به سر می بردند تا سرانجام با خالو حسین و جمعی دیگر از اسرای ایرانی تبعید شده به هندوستان مبادله شدند.

نبرد بین دلیران دشتی دشتستان و تنگستانی تا پایان جنگ جهانی اول کم و بیش ادامه یافت و در این راستا زائر خضر خان، شیخ حسین خان چاهکوتایی و غضنفر السلطنه برازجانی بارشادت و فداکاری بسیاری جلو حرکت قوای انگلستان از بوشهر به شیراز را سد کردند و مزاحمت های بسیاری برای دشمن فراهم آوردند.
نیروی دشمن چندین بار به مصادف دلیران رفت و هر بار با تحمل ضربات مهلکی مجبور به عقب نشینی شد.
در بیرون از بوشهر و دشتستان نیز دلیر مردانی چون ناصر ویران کازرونی وصولت الدوله قشقایی به نبرد با سربازان انگلیسی پداختند و با خون و باروت به اشغالگران فهماندند که ایرانی تسلیم ناپذیر است و هر گاه دین و میهنش را در خطر بیند مرگ را با آغوش باز پذیرا می شود.

http://sardaran.blogsky.com/category/cat-5/

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
دست شما درد نکنه ! البته فکر می کنم قبلا موجود بود!

شهید رئیسعلی دلواری کسی بود که از چهار مجتهد مسلم زمان خود حکم جهاد داشت! و این آقایونی که اسم خودشون رو گذاشتند دکتر و این شهید بزرگوار رو یاغی می نامند واقعا احمق هستند!

البته نکته ی دیگه ای که قابل ذکر هست اون هم این که در زمان رئیسعلی تمام این مناطق یعنی از رود دالکی تا بندر لنگه را «دشتی» می نامیدند و محمد خان دشتی نیز بر این منطقه حاکم بوده و به رئیسعلی کمک هم می کرده!
خالو حسین دشتی هم یکی از سرداران رئیسعلی بود که مدتی به دست انگلیسیها اسیر شد.
برای اطلاع بیشتر از تاریخ دشتی به این وبلاگ مراجعه کنید http://dashtiha.blogfa.com یا کتاب «حقایق الخبار ناصری » نوشته میرزا محمد جعفر خان حقایق نگار خورموجی بخونید!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
چرا بناي مقبره اين سردار اينقدر ناجوره؟خدا رو شكر كه ايران پر است از اين دلاورها..

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.