Gorbenareh

تاپیک جامع دریابان شهید غلامعلی بایندر

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

[right]مصطفی جان ممنون از توضیحات شما [/right]
[right]اون قسمت نظرت در مورد چرچیل جای گفتگو داره [/right]
[right]اینو بگم شخصا با دیالکتیک تاریخی مشکل دارم نقش افراد رو در و تاثیر افراد رو در تاریخ مهم می دونم ولی الحق چرچیل به لحاظ درک و بینش سر می دونم پ[/right]
[right]مثلا در مورد نحوه اداره جنگ کاملا با آمریکائی ها اختلاف داشت و بالاخره نظر آمریکا اجراء شد که اگر نظر اون اجراء شده بود شاید تفاوت عمده ای در جهان بعد از جنک پیش می اومد اگه تاپیک منحرف نشه براتون توضیح می دم ....[/right]
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ممنون می شم توضیح بدی تا ببینیم نظر چرچیل چی بوده درخصوص اداره ی جنک.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
یک سوال وسط این بحث پر طول دراز!

من برام همیشه سوال بوده ولی هیچ وقت حوصله نکردم دنبال جوابش بگردم، ما اول سراغ آلمان ها رفتیم یا اونا اومدن سراغ ما؟
البته قطعا تمایل طرفینی بوده ولی کی گام اول را برداشت؟ هیتلر یا دربار ایران؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
آلمان و ایران از زمان جمهوری وایمار با همدیگه در ارتباط بودن؛ بویژه در زمینه ی نفت و صنایع.
البته نیازی به توضیح نیست که منظور از نفت، همون خرید نفت ایران از شرکت معزز نفت ایران و انگلیس هست.

ولی حقیقت اینه که آلمان در اون دوره، بیشتر به ما احتیاج داشت. چون پس از جنگ نابود شده بود و جز تجربه، دانش و صنعت چیز دیگری در اختیار نداشت و بشدت نیازمند قراردادهایی برای تقویت اقتصادش بود.
به همین دلیل و همچنین خوش قول تر بودن آلمانی ها نسبت به انگلیسی ها، اندک اندک روابط ایران و آلمان بیشتر و بیشتر شد.

پس از روی کار اومدن هیتلر، بعلت مجذوب شخصیت وی بودن رضا خان و مهمتر از همه تلاش های تیمورتاش که عملاً دلال رابطه ی بین ایران و آلمان نازی بود، این روابط قدرتمندتر و گسترده تر هم شد.
به پیشنهاد آلفرد روزنبرگ، تئوریسین دستگاه تبلیغات رایش و نظریه پرداز اصلی نژاد برتر نازی ها، مسئله ی تشابه نژادی و هم نژادی ژرمن ها و ایرانی ها بولد شد و همین قضیه، شیفتگی ایران رو به آلمان نازی بیشتر و بیشتر کرد.
در کنار اینا، پروژه های عمرانی مهمی که آلمانی ها برای ایرانی ها انجام دادن هم این ارتباط رو هرچه بیشتر و بیشتر قوی کرد؛ بطوری که علاقه به نازی ها (که در تقابل با انگلیسی ها بود)، هرچه بیشتر در جامعه و بین مردم عادی نیز رخنه می کرد.
این احترام و علاقه، حتی با جنایات نازی ها علیه یهودی ها و سایر ملل هم کم نشد.

یه نقل قولی رو امروز تو وضعیت ام قرار دادم که اینجا هم می ذارم :

[quote]برخی از ایرانیان (در زمان رضا شاه)، هیتلر را یک سید با خدا می دانستند که اصلاً ایرانی بوده و در کرمان نیز بدنیا آمده و نام Germany را در اصل کرمانی معنی می کردند و نام هیتلر را نیز حیدر می گفتند. به این ترتیب نام کامل پیشوای آلمان نازی را «سید حیدر خان کرمانی» می نامیدند!![/quote]
البته باید ذکر کنم که هدف آلمان از این نزدیکی، به هیچ عنوان خیر خواهانه نبود و این، بیشتر خامی و سادگی دستگاه سیاست خارجی ما (که شکر خدا از زمان هخامنشیان تا به امروز در زمینه ی سیاست خارجی شوت می زدیم و می زنیم!!) بود که متوجه نمی شد روز به روز بیشتر ایران داره وابسته ی ژرمن ها می شه و روابط بیشتر یک طرفه شده و به نوعی وابستگی اقتصادی داره بوجود میاد.

آلمان از طریق ایران اهداف توسعه طلبانه ی دیگری رو هم داشت که از قضا بد نیست دوستان بدونن اگر ژنرال رومل شمال آفریقا رو با خیال راحت گرفته بود، طرح بعدی حرکت از مصر به سمت خاورمیانه و اشغال ایران و سپس حرکت به سمت روسیه بود!!
این هم محض اطلاع دوستانی که فکر می کنن اگه نازی ها جنگ رو می بردن، ما در عشق و حال بودیم یا اینکه اگه انگلیس و شوروی رو دست به سر می کردیم، نازی ها می رسیدن و کمکمون می کردن!!
در اصل ژرمن ها به دنبال همون استراتژی معروف قدیم چین؛ یعنی «Borrow a road to subjugate Guo» در عصر بهار و خزان (658 قبل از میلاد) رو در ذهن داشتن یه طورایی به خیر گذشت.

خلاصه اینکه روابط به یکباره و صرفاً در زمان هیتلر بوجود نیومد. بلکه در طول دهه ها، از زمان قجر ما روابط مون با آلمان شروع شده بود (بد نیست بدونین طراح اصلی تز تخیلی نیروی سوم، جناب امیر کبیر!! بودن و از قضا ایشون نیروی سوم رو آلمان می دونستن!!! تصور کنین! آلمان قدرتمند اون دوران رو!!!) و در دوره ی پهلوی هم ادامه یافت.
ولی تشابهات ظاهری و البته فریبکاری نازی ها و بالاخص شخص هیتلر از طرفی و خدمات نازی ها و شیفتگی ایرانیان از طرف دیگه، در سرعت گرفتن شکل گیری هرچه بیشتر روابط و تحکیم اون نقش بسزایی داشت.

حالا چطور مگه؟ چیز خاصی مد نظرته؟
  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]حالا چطور مگه؟ چیز خاصی مد نظرته؟[/quote]
نه بابا چرا اینقدر بد بینی اخوی.
واقعا برام سوال بود.
چون آلمان دیر وارد حوزه ی استعمار گری شد، برام سوال بود ما رفتیم دنبالشون مثل کاری که با انگلیسی ها شاه عباس کرد برای اخراج پرتقالی ها یا این که اونا اومدن دنبالمون.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بد بینی نبود. سوال پرسیدم.

[quote]چون آلمان دیر وارد حوزه ی استعمار گری شد، برام سوال بود ما رفتیم دنبالشون مثل کاری که با انگلیسی ها شاه عباس کرد برای اخراج پرتقالی ها یا این که اونا اومدن دنبالمون.[/quote]

چیزی که مد نظر امیر کبیر بود، دقیقاً همین بود.
اساساً مفهوم نیروی سوم اینه. البته شما بهتر می دونی و من دارم درس پس می دم.

کلیاتش اینه که وقتی بین دو نیرو و دو ابرقدرت گیر کردی، نیروی سومی رو وارد می کنی و از تضاد منافع اونا استفاده می کنی برای دفع شر اون ابرقدرتا.
ولی خوب. مشکل همیشه اینجاست که اونوقت ابرقدرت جدید می شه دردسر اصلی ما!

زمان امیر کبیر، امپراطوری آلمان مد نظر بود برای دفع شر روس ها و انگلیسی ها. این طرح تا زمان رضا خان ادامه پیدا کرد؛ البته کجدار و مریض و بیشتر در عصر رضا خان و ارتباطات گسترده ی ایران با جمهوری وایمار و سپس رایش سوم بود.
در زمان دکتر مصدق، امریکا به عنوان نیروی سوم مد نظر قرار گرفت که البته پس از سقوط دولت وی، این طرح توسط محمدرضا شاه پیگیری شد و عملاً به جای انگلستان و البته شوروی، امریکا در ایران جایگزین گردید که البته همون طور که عرض شد، صرفاً یکی رفت و یکی اومد و مشکلی هم برطرف نشد.

-------------------------------------------------------------

خلاصه اینکه روابط ما با آلمان در زمان قجر، به دلیل قدرت فراوان پروس و اقتدار اونا، کمتر بود و اونا تمایل چندانی به حضور در ایران نداشتن. البته قبل از جنگ اول جهانی کارهای بسیار جالبی رو انجام دادن و بویژه در زمان جنگ، با تبلیغات گسترده ای که انجام دادن و خود رو تنها حامی مسلمانان از شر انگلیسی ها معرفی کردن، باعث هزار و یک بدبختی برای انگلستان شدن.

ولی خوب. پس از جنگ جهانی اول، عملاً آلمانی ها هم از تخت غرور به زیر کشیده شدن و حقیقتاً نیازمند چنین رابطه ای شدن؛ البته نه به این خاطر که ما چیز خاصی بودیم!

به همین خاطره که می گن :

«آن چه شیران را کند روبه مزاج .................... ازدواج است!!! ببخشید!! احتیاج است، احتیاج است، احتیاج»
  • Upvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]
[right][background=rgb(244, 244, 255)]چیزی که مد نظر امیر کبیر بود، دقیقاً همین بود.[/background][/right]

[right][color=#666666][font=tahoma, helvetica, arial, sans-serif][background=rgb(244, 244, 255)]اساساً مفهوم نیروی سوم اینه. البته شما بهتر می دونی و من دارم درس پس می دم.[/background][/font][/color][/right]
[/quote]

و جالب اینه که ما در طول این تاریخ نسبتا معاصرمون، هی داریم همین راه رو میریم. بعد یادمون میره نیروی سوم را اصولا برای چی آوردم وسط معرکه! لذا مجبور میشیم ده سال بعد دنبال یک نیروی سوم دیگر بگردیم! و با مزه اصلا هم درس نمی گیریم از گذشته.

حکایت معروف اون قصری هست که برای خلاصی از موش ها گربه آوردن، برای خلاصی از گربه، سگ آوردن، برای خلاصی از سگ، پلنگ آوردن برای خلاصی از پلنگ شیر آوردن، برای خلاصی از شیر فیل آوردن. بعد موندن ای بابا حالا چطور از دست فیل رها بشن؟ یک اندیشمندی گفت فیل از موش می ترسه. رفتن دوباره موش آوردن icon_cheesygrin :mrgreen:

من از الان در فکر اینم که کی ما میریم سراغ غربی ها و آمریکایی ها که چین را بیرون کنیم.
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
مصطفی جان دو تا سوال :
1- تیمورتاشی که جاسوس روسها بود چرا باید برای نزدیک شدن ایران به نازی هایی که در سال های اول به قدرت رسیدنشون وجهه شدیدا ضد کمونیستی داشتن و پیمان جهانی ضد کمینترن راه انداخته بودن دلالی کنه ؟!
2- عمق و سابقه رابطه آلمان و ترکیه از رابطه آلمان و ایران خیلی بیشتره و به دوره پروس و عثمانی و اتحاد نظامی اونها بر می گرده، ولی ظاهرا در دوره هیتلر و جنگ دوم زیاد خبری ازش نیست. دلیل چه بوده ؟ بی میلی آلمان یا ترکیه ؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote name='bigdelimohamad9' timestamp='1357939105' post='293425']مصطفی جان دو تا سوال :
1- تیمورتاشی که جاسوس روسها بود چرا باید برای نزدیک شدن ایران به نازی هایی که در سال های اول به قدرت رسیدنشون وجهه شدیدا ضد کمونیستی داشتن و پیمان جهانی ضد کمینترن راه انداخته بودن دلالی کنه ؟!
2- عمق و سابقه رابطه آلمان و ترکیه از رابطه آلمان و ایران خیلی بیشتره و به دوره پروس و عثمانی و اتحاد نظامی اونها بر می گرده، ولی ظاهرا در دوره هیتلر و جنگ دوم زیاد خبری ازش نیست. دلیل چه بوده ؟ بی میلی آلمان یا ترکیه ؟[/quote]

1- والا چه عرض کنم! من که تاریخ ناطق نیستم. صرفاً چیزی رو که می دونستم عرض کردم.
البته زمانی که تیمورتاش دلالی روابط آلمان رو می کرد، هیتلر هنوز چندان قدرتمند نشده بود. تیمورتاش سال 1312 (همون 1933 معروف که هزار و یک اتفاق افتاده) به دست پزشک احمدی به مرگ طبیعی!! می میره! از قضا این سال، همون سال قدرت گرفتن آدولف بابا هم هست.
پس مسئله ی ضد کمونیستی بودن حکومت نازی ها چندان ارتباطی به این قضیه نداره.

حالا چطور مگه؟ آیا در اصل این موضوع تشکیکی برات بوجود اومده یا صرفاً چرایی اش مدنظرته؟

2- البته پروس و عثمانی رابطه شون پس از اشغال عثمانی تغییر پیدا کرد. ولی خوب. موضوع بحث ما این نیست.
در دوره ی هیتلر هم از قضا دولت جوان ترکیه، با سیاستی ماهرانه، هم خطر جنگ رو از کشورش دور کرد و هم کسی رو با خودش دشمن نکرد.
البته شانسی که ترکیه آورد این بود که ایران دم دست بود؛ والا بغازهای بسفور ترکیه، یکی از اهداف متفقین بود و اگه ایران جور نمی شد، راه چاره ی چندانی هم برای ترکیه باقی نمی موند.

ولی خوب. به غیر از این، خود ترکیه هم سیاستمدارانه و سیاسانه با قضایا برخورد کرد.

حالا چی شد از ایران رسیدیم ترکیه؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
1- نه در اصل قضیه که تشکیک ندارم ولی اگر تیمورتاش این وسط نقش داشته باشه میشه نتیجه گرفت که عمو ژوسف هم از نزدیکی ایران و آلمان رضایت داشته !!! که می تونه به خاطر تنگ شدن جای انگلیس یا دلایل دیگه ای باشه که جای تامل و بحث داره.
2- چون نزدیکی آلمان به ترکیه و استفاده از خاک این کشور و ورود نیروی انسانی عظیم ارتش ترک به نفع جبهه محور (مثل جنگ اول) حسابی برای متفقین گرون تموم می شد و حتی می تونست سرنوشت کلی جنگ رو هم عوض کنه ولی صورت نگرفت. علت این امر غفلت هیتلر از اهمیت استراتژیک آناتولی و بغازها بوده یا درس عبرت گرفتن ترک ها از جنگ اول ؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]1- نه در اصل قضیه که تشکیک ندارم ولی اگر تیمورتاش این وسط نقش داشته باشه میشه نتیجه گرفت که عمو ژوسف هم از نزدیکی ایران و آلمان رضایت داشته !!! که می تونه به خاطر تنگ شدن جای انگلیس یا دلایل دیگه ای باشه که جای تامل و بحث داره.[/quote]

نمی شه اینطور خطی نتیجه گرفت!
این، باز برمی گرده به نگاه ما که یکی رو برده و سرسپرده ی این و اون معرفی می کنیم و بعد معتقد می شیم که از صفر تا صد رفتارش زیر نظر و مورد تأیید اون ارباب می بایست باشه که این، با اصل بررسی علمی وقایع سازگاری نداره.

نزدیکی به آلمان به عنوان نیروی سوم، همون طور که عرض شد از خیلی وقت قبل دنبال می شد و پس از جنگ جهانی هم باز ایران قصد داشت با کمک آلمان، وابستگی اقتصادی اش رو به انگلستان کاهش داده و کم کم جای پای انگلستان رو سست کنه. از طرف دیگه شوروی هم همسایه ی خطرناکی بود و به همین دلیل نیاز به توازن قوا در کشور بشدت زیاد بود.

ولی خوب. قضیه، دقیقاً همون قضیه ای هست که برادر حامد عنوان فرمودن و ما بیشتر از هر چیز، چوب این سیاست بازی که اصلاً درش تبحر نداریم رو خوردیم!

حتی همین شامورتی بازی های تیمور تاش بود که بعداً حسابی براش گرون تموم شد و همین نزدیکی بیش از حدش به آلمانی ها بود که موجبات مرگش رو کم کم فراهم آورد!!
البته آلمانی ها هم خیلی تمیز پشت تیمور تاش رو خالی کردن!!

[quote]2- چون نزدیکی آلمان به ترکیه و استفاده از خاک این کشور و ورود نیروی انسانی عظیم ارتش ترک به نفع جبهه محور (مثل جنگ اول) حسابی برای متفقین گرون تموم می شد و حتی می تونست سرنوشت کلی جنگ رو هم عوض کنه ولی صورت نگرفت. علت این امر غفلت هیتلر از اهمیت استراتژیک آناتولی و بغازها بوده یا درس عبرت گرفتن ترک ها از جنگ اول ؟[/quote]

راستش چیزی که من شنیدم، برعکس فرمایش شماست. یعنی ارتباط آلمان و ترکیه از زمان مصطفی کمال یا همون آتا تورک خودمون آغاز و در زمان عصمت اینونو شدت بیشتری گرفت.
این روابط در دوران نازی ها بسیار تقویت هم شد. ولی خوب. سیاستمداری چون عصمت اینونو، به خوبی تونست در کنار حفظ دوستی آلمان، سایرین رو هم دشمن خودش نکنه و خاکش رو بسته نگاه داره در کمال احترام به طرفین درگیر و بی طرفی رو درست و حسابی حفظ کنه.

البته هیتلر از این مسئله غافل نبود و حتی فشارک هایی هم به ترکیه می آورد.

فی المثل این نامه ی عمو آدولف هست به مصطفی عصمت اینونو، نخست وزیر ترکیه هست که بسیار جالبه و خوندش به نظر من مفیده.

[quote]President of Turkey, His Excellency Mr Ismet Inonu, Ankara

Mr. President,
The desire of the German government and the United Kingdom and France, September 3 1939, a declaration of war in contravention of the decision of the war imposed on the German people, German Reichi'nin following the next goal is to eliminate the influence of English on the European continent. This is going to face many years in Europe playing against each other in the states is a condition to end the method of attrition. Britain, the way to various parts of Europe to win the military's efforts to penetrate the German Reichi'ni these regions, the direction of territorial acquisition or political nature, not intended for any other purpose requires precautions to take.
In this regard, Your Excellency, you, Greek, British measures are the way to settle the land in the following order ever received a threatening nature, we decided it would like to explain the conditions required to receive certain reciprocal measures.
For this reason, the Bulgarian government, the German Armed Forces troops in a part of this path, I have had ask him for permission to implement certain security measures. Against Germany in the long-standing friendly relations with Bulgaria, these relations have reinforced even more by participating in Tripartite Pact and the measures that yönelmeyeceğinden Turkey, gave the necessary permission for their implementation.
I His Excellency, we take this opportunity to declare officially that the measures in Germany, not in any way directed Turkey's territorial integrity or political structure. On the contrary, our great and crucial battle with the painful memories of the years following the war, and it is full of memories to you, based on friendship and cooperation between Germany and Turkey for the future, even if true that there are exactly all the conditions I would like to believe.
Because;
1. Germany has no territorial interests in these regions is not pursuing. German troops, immediately after removing the dangers Antenoscu in harmony with the President of Bulgaria and Romania will leave.
2. Way to heal the wounds of war will start after the end of the economic development of Europe, Germany and Turkey, by necessity, will put into close relations again.
This is an important factor in Germany's interests, only their own industry has seen sales of goods, but also moved to the tendency of becoming the largest buyer.
In addition, I believe, new insights into the scheme will take place after the war, Germany was faced with the objectives of the Turkish government will not bring in any way, in contrast, convergence of the two states in this area will be of both Turkey and the Axis States.
In this regard, in the future as I am now, no reason why that can not be confronted with the opinion that Germany and Turkey. In this respect, the advancing German troops in Bulgaria Turkish borders, inaccurate interpretation of the purpose of their existence in there to lodge a challenge not ordered to stay away from. Current record, that the Turkish government, us, to undertake the necessary measures to make it mandatory to make a change tutumumuzda vision. But even in such a situation, Germany, Greece, which aims to settle the land will not make a change request in opposing the British measures.
In this letter, His Excellency, kötüleştirmemek Under no circumstances will the relations between Germany and Turkey, by contrast, even in the distant future in any way possible to improve and edit the path to be fruitful for both parties to be addressed as a sincere accept my request.[/quote]
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
1- آخه در همون بازه ای که نزدیکی ایران و آلمان شروع میشه آلمان و شوروی هم روابط خیلی گرم و نزدیکی داشتن تا جاییکه تا سالها بعد از انقلاب اکتبر جمهوری وایمار تنها دولت غربی بود که رژیم جدید روسیه رو به رسمیت شناخته بود. از این لحاظ گفتم که منافع شوروی از نفوذ آلمان به ایران (البته تا قبل از حماقت بارباروسای هیتلر) باید بررسی بشه.
2- این طور که من از این نامه دستگیرم شد هیتلر بیشتر وحشت داشته که ترکیه به جبهه مقابل ملحق بشه ! اشتباه که نمی کنم ؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote name='mostafa_by' timestamp='1357929693' post='293393']
ممنون می شم توضیح بدی تا ببینیم نظر چرچیل چی بوده درخصوص اداره ی جنک.
[/quote]
چرچیل معتقد بود که جنگ رو کمی باید بیشتر طول داد اون می گفت ارتش سرخ قادر هست در برابر ورماخت مقاومت بکنه اگر جبهه غربی باز نشه ولی در عوض آمریکا و انگلیس عوض حمله به فرانسه نخست اسکاندیناوی ازاد کنن و سپس با حمله گازنبری به لهستان و یونان راه ورود ارتش سرخ رو به اروپای شرقی ببندن که شدیدن با مخالفت آمریکائی ها مواجه شد که معتقد بودن باید در کمترین زمان ممکن جنگ رو خاتمه داد
حتی بخشی از این طرح رو خود انگلیس ها اجراء کردن و وارد یونان شدن و یونان تنها کشور بالکان شد که کمونیست نشد بعد از اجرای طرح اصلی وآزادی فرانسه بازم سعی کردن با عملیات مارکت گاردن قبل از روس ها به برلین برسن
چون نگران بعد از جنگ بودن ولی خب موفق نیود چرچیل ذهن دور اندیشی داشت البته کلا فرهنگ سیاسی بریتانیا چنین ویژگی داره ...
اگر این طرح درست اجراء می شد شاهد اروپای شرقی کمونیست نبودیم

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote name='bigdelimohamad9' timestamp='1357942394' post='293439']1- آخه در همون بازه ای که نزدیکی ایران و آلمان شروع میشه آلمان و شوروی هم روابط خیلی گرم و نزدیکی داشتن تا جاییکه تا سالها بعد از انقلاب اکتبر جمهوری وایمار تنها دولت غربی بود که رژیم جدید روسیه رو به رسمیت شناخته بود. از این لحاظ گفتم که منافع شوروی از نفوذ آلمان به ایران (البته تا قبل از حماقت بارباروسای هیتلر) باید بررسی بشه.
2- این طور که من از این نامه دستگیرم شد هیتلر بیشتر وحشت داشته که ترکیه به جبهه مقابل ملحق بشه ! اشتباه که نمی کنم ؟[/quote]

1- همیشه اینطور نبوده.
شعارها و رفتارهای ضد کمونیستی و بالکل ضد اسلاو هیتلر، روابط این دو رو بسیار سرد می کنه.
هیتلر، بیشترین برخورد رو با احزاب چپ گرا در آلمان انجام می ده و داستان اون شامورتی بازی در آتش زدن مجلس و سپس دستگیری نمایندگان چپ گرا رو قطعاً شما بهتر از بنده می دونی.
ولی معاهده ی مولوتوف - ریبن تروپ روابط این دو رو مجدداً گرم می کنه و البته ایران رو نگران.
چرا که این مسئله، هشداری به ایران بود که عملاً هیتلر قصد بخشیدن ایران به عمو ژوزف رو داره که از قضا ترسش هم بی دلیل و بی پایه و اساس نبود!

اما چیزی که مهم بود این بود که هیتلر سر همه رو داره شیره می ماله!!

2- نامه فرازهای بسیار مهمی داره که دقت و چند بار خوانی رو می طلبه.

البته ناگفته نمونه که ترکیه پنهانی همکاری هایی با آلمان می کرد. ولی این همکاری ها به گونه ای نبود که حساسیت چندانی رو برانگیزه.

----------------------------------------------------------

[quote name='jalilnoori' timestamp='1357942434' post='293440']
[quote name='mostafa_by' timestamp='1357929693' post='293393']
ممنون می شم توضیح بدی تا ببینیم نظر چرچیل چی بوده درخصوص اداره ی جنک.
[/quote]
چرچیل معتقد بود که جنگ رو کمی باید بیشتر طول داد اون می گفت ارتش سرخ قادر هست در برابر ورماخت مقاومت بکنه اگر جبهه غربی باز نشه ولی در عوض آمریکا و انگلیس عوض حمله به فرانسه نخست اسکاندیناوی ازاد کنن و سپس با حمله گازنبری به لهستان و یونان راه ورود ارتش سرخ رو به اروپای شرقی ببندن که شدیدن با مخالفت آمریکائی ها مواجه شد که معتقد بودن باید در کمترین زمان ممکن جنگ رو خاتمه داد
حتی بخشی از این طرح رو خود انگلیس ها اجراء کردن و وارد یونان شدن و یونان تنها کشور بالکان شد که کمونیست نشد بعد از اجرای طرح اصلی وآزادی فرانسه بازم سعی کردن با عملیات مارکت گاردن قبل از روس ها به برلین برسن
چون نگران بعد از جنگ بودن ولی خب موفق نیود چرچیل ذهن دور اندیشی داشت البته کلا فرهنگ سیاسی بریتانیا چنین ویژگی داره ...
اگر این طرح درست اجراء می شد شاهد اروپای شرقی کمونیست نبودیم
[/quote]

ممنون برادر جلیل عزیز.
ولی به این سادگی ها هم نمی شد شوروی رو محروم کرد از همه چیز.

استالین، به چیزی جز رژه در برلین رضایت نمی داد و این مسئله چیزی نبود که آمریکایی ها ندونن. ولی روحیات ضد کمونیستی وحشتناک چرچیل، عملاً این تفکرات رو بوجود میاورد. والا از نظر امکان پذیری، این مسئله چندان نمی تونست رخ بده.

ضمن اینکه حتی سر همون برلینش هم شرق و غرب تا مرز درگیری نظامی جدی و شدید پیش رفتن.
حالا شما حساب کن که بخواد جلوی شوروی رو در لهستان بگیره!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
مصطفی جان
من هم که در پست های قبلی خاطر نشان کردم نازیها در ابتدای به قدرت رسیدن شدیدا تظاهرات ضد کمونیستی داشتن چه در داخل و چه در خارج، منظور حسن روابط دوره وایمار بود که آغاز ورود جدی آلمان ها به ایران هم از همین دوره بوده.
عدم توافق هیتلر و استالین هم به ضرر هر کی بود به نفع ما تموم شد چون اگر سر می گرفت الآن داشتیم تو اردوگاه کار اجباری زغال سنگ استخراج می کردیم icon_cheesygrin

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مطالب مشابه

    • توسط FLANKER
      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385294.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385295.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385335.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385333.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385300.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385309.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385302.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385304.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385306.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385307.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385334.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385336.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385337.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385338.jpg
    • توسط parsneet
      بسم الله الرحمن الرحیم
       
      تاپیک حاضر با محوریت پوشش خبر ها و اطلاعات مسابقات نظامی برگزار شده در ایران و همچنین شرکت تیم های ایرانی در سایر مسابقات بین المللی نظامی می باشد .
       
      مقدمه :
      مسابقات نظامی هر ساله در سراسر جهان با شرکت پرسنل نظامی ( به صورت داخلی و یا بین المللی ) برگزار می گردد . این گونه مسابقات علی رقم اینکه از قواعد و استاندارد متحدی برخوردار نیستند ( منظور نبودن کمیته جامع و قوانین واحده بین المللی در رشته های تخصصی می باشد ) اما تا حدودی پیرو قواعد و ضوابط برگزاری رزمایش های نظامی هستند . ( البته تیم های ورزشی و مسابقات ارتش های جهان (CISM) تا حدودی متفاوت از سایر مسابقات تخصصی هستند که در ذیل به آن اشاره خواهد گردید )
      اساساً هدف از برگزاری این گونه مسابقات تخصصی بالا بردن آمادگی پرسنل و ایجاد حس رقابت و افزایش انگیزش پرسنل نظامی جهت فراگیری مهارت های تخصصی است . و همچنین سنجش توانمندی پرسنل در مقایسه با واحد های مشابه در ارگان های نظامی داخلی و یا ارتش های خارجی دیگر است . پس تا حدودی می توان بیان کرد که تیم های شرکت کننده ( در مسابقات بین المللی ) عموماً از بین کشور های دوست و یا هم پیمان ( و یا حداقل غیر متخاصم ) انتخاب می شوند و برای سنجش توانایی های تخصصی شان گرد هم می آیند . و همچنین حتی گاهی می تواند بیان گر همسویی کشور های شرکت کنند و حامل پیام های خاص برای ارتش های رقیب شان نیز باشند .
       
       
       
      تاریخچه :
      می توان به نوعی اولین مسابقات نظامی ( با تاکید و اولویت دادن به پرسنل نظامی ) را به یونان باستان نسب داد . در رویدادی جشن گونه که عموما" ( و نه اختصاصاً ) پرسنل نظامی در آن شرکت می کردند تا آمادگی جسمانی و مهارت های کار با سلاح در رقابت با حریفان را بسنجند . در ادامه و ظهور امپراطوری روم باستان این نوع مسابقات چهره خشن تر و جدی تری به خود گرفت به گونه ای که مکان های اختصاصی مانند کلوزیوم (Colosseum) و همچنین شرکت کنندگان مخصوص بنام گلادیاتور (Gladiator) برای شرکت در آن تربیت می گردیدند .
      این مسابقات شرحی مفصل دارد ولی به اختصار : برگزاری آن در قرون مختلف تکامل یافته و عموماً شرکت کنندگان آن از بین سربازان قوای شکست خورده در جنگ با امپراطوری روم انتخاب می شدند و در بین خیل عظیم از این سربازان که در مسابقات محلی و ایالات های مستعمره روم برگذار می شد برگزیدگان ( که یقیناً تعداد کمی از آنان بودند) می توانستند آزادی خود را به دست آورند . ولی جنگجویانی نیز بودند که به خاطر بدست آوردن پول و یا شهرت نسبت به شرکت در این مسابقات خونین اقدام می کردند . این مسابقات که به خشونت بی پروا و ضد انسانی اش معروف گشته بود بدون فایده هم البته نبود . ( البته فواید آن از دید فرماندهان نظامی ) باید اشاره کرد که تمامی این مسابقات به نبرد های خونین تن به تن اختصاص نداشت بلکه اکثر این رویداد ها به باز سازی نبرد های روم در مقابل دشمنانش مختص می شد ( یقیناً آن نبردهای که در آن پیروز گردیده بودند تا خاطرات ، تکنیک های رزم و قهرمانان آن را مرور و زنده نگاه دارند ) عده ای از سربازان لباس های قوای دشمن را بر تن می کردند و سربازانی دیگر که نقش نیروهای رومی را داشتند با بکارگیری ارابه و اسب و سلاح های آن دوران در چندین پرده که گاهی تا چند روز نیز ادامه می یافت آن نبرد خاص را باز سازی می کردند . از نحوه یورش قوای مهاجم گرفته تا نبرد های تن به تن ، عبور از رودخانه ، یورش سواره نظام ، محاصره قلعه ها و یقیناً نمایش پیروز مندانه و دلاورانه ارتش رومی بر حریف خود !
       
      در عصر جدید ایده مسابقات نظامی بعد از پایان جنگ جهانی اول شکل گرفت . در سال 1919 پس از جنگ جهانی اول ، بازی های بین متفقین توسط شورای ورزشی نیروهای متفقین ژنرال جان پرشینگ سازماندهی شد و 1500 ورزشکار از 18 کشور را گرد هم آورد تا در 24 رشته ورزشی به رقابت بپردازند. این رویداد در Joinville-le-Pont فرانسه برگزار شد . و طی سالهای بعد در ماه مه 1946 ، پس از جنگ جهانی دوم ، شورای ورزشی نیروهای متفقین توسط سرهنگ هانری دبروس و پنج‌گانه المپیک توسط سرگرد رائول مولت احیا شد و در  7 تا 8 سپتامبر همان سال دومین بازی‌های بین متفقین در برلین (در المپیاستادیون , محل برگزاری بازی های المپیک 1936) برگزار شد .
       


      چند ماه بعد، با پایان دادن به شورای ورزش نیروهای متفقین ، سرهنگ دبروس و سرگرد مولت مسابقات ارتش های جهان (CISM) را در 18 فوریه 1948 تأسیس کردند . اعضای موسس آن بلژیک ، دانمارک ، فرانسه ، لوکزامبورگ و هلند بودند . در سال 1950، آرژانتین و مصر به عضویت آن درآمدند. در سال 1951 ایالات متحده به آن پیوست . در سال 1952 عراق ، لبنان ، پاکستان و سوریه و دو سال بعد برزیل به عضویت آن درآمدند . و همچنین کانادا در سال 1985 وارد آن شد . سپس در سال 1991 با پایان جنگ سرد سازمان رقیب پیمان ورشو کمیته ورزش ارتش متفقین (SKDA) با CISM ادغام شد و خبر از پیوستن 31 کشور و عضو جدید و سایر کشورهای مرتبط با بلوک شوروی را داد. این پیشرفت سریع منجر به رسمیت شناختن توسط نهادهای بین المللی از جمله IOC شد. قبل از سال 1995 CISM هر سال 15 تا 20 مسابقات جهانی را برگزار می کرد. از سال 1995  CISM هر چهار سال یک بار بازی های جهانی نظامی را که یک رویداد چند ورزشی است با شرکت نمایندگانی از ارتشهای 127 کشور دنیا سازماندهی می کند .
       
       

       
      رویدادها
      برگزاری مسابقات مرتبط با ارتش های جهان طیف متنوعی را در بر می گیرد و بلوک های سیاسی و جغرافیایی متعدد سعی در برگزاری رویدادهای مشابه زیادی جهت بالا بردن مهارت پرسنل خود دارند . اما به نوعی اهداف برگزاری این چنین مسابقاتی تنها به بالا بردن مهارت ها محدود نمی گردد . بلکه برپایی نمایشگاه های تخصصی تجهیزات تیراندازی و حتی ماشین آلات زرهی و تسلیحات انفرادی و البسه نظامی و ... در حاشیه این مسابقات بیان گر این است که این رویدادها مکانی است تا برنامه ریزان و دست اندرکاران نظامی کشور های مختلف به عرضه و کسب اطلاعات و سنجش آمادگی قوای نظامی پیرامونی خود اقدام نمایند .
       
      به برخی از این رویدادها می توان به اختصار اشاره کرد مانند :
      - مسابقات بین المللی پنج گانه ورزشی ( تیراندازی سرعت و دقت ، میدان موانع ، شنا ۵۰ متر با مانع ، دو صحرانوردی ۸ کیلومتر و پرتاب نارنجک )
      - مسابقات بین المللی نظامی پهپادی ارتش های جهان
      - مسابقات بین‌المللی نظامی غواصی در عمق
      - مسابقات بین‌المللی نظامی جهت یابی
      - مسابقات بین‌المللی نظامی بیاتلون زرهی روسیه
      - مسابقات سراسری امنیت سایبری در آمریکا
      و ...
       

      بازتاب و آثار
      برای بیان تاثیر حضور بین المللی تیم های نظامی و ترتیب دادن این چنین مسابقاتی منعکس کردن دیدگاه بعضی از تحلیل گران غربی شاید مفید باشد به عنوان نمونه :
      «واشنگتن فری بیکن» «جوزف هومیر» تحلیلگر امنیت ملی : روسیه و چین در نمایش قدرت به آمریکا قصد شرکت در یک بازی‌های بین‌المللی در آمریکای لاتین ( ونزوئلا ) تحت عنوان « تک تیرانداز مرز » را دارند . این  بازی‌های نظامی یکی از واضح ترین نشانه‌ها  از شکل گیری یک ائتلاف ضد ایالات متحده در آمریکای لاتین است. روسیه و متحدانش ( ایران و چین ) با حضور در این مسابقات نظامی در ونزوئلا در حال نمایش قدرت هستند . با عادی سازی تحرکات نظامی دشمنان ایالات متحده در دریای کارائیب ، ما در معرض خطر در آمریکای لاتین هستیم .
       
       
      در حال حاضر به نظر می رسد که برگزاری این گونه مسابقات در بین نیرو های نظامی منطقه ای و جهانی در حال افزایش هست . مسابقاتی که هم در رشته های عمومی ( آمادگی جسمانی و ورزشی ) و هم رشته های تخصصی ( تیر اندازی ، زرهی و توپخانه ، پهپادی و ... ) با حضور تیم های چندگانه به جدیت پیگیری می شود . قطعا انتخاب تیم های ورزیده در این گونه رقابت ها باعث افزایش اعتماد به نفس پرسنل و همچنین تبلیغات مثبت برای نیرو های نظامی ما نیز خواهد گردید  . همچنین برگزاری مسابقات کشوری و درون مرزی برای ما موجبات حس رقابت و افزایش انگیزش سازمانی را برای نیروهای مسلح ما در پی خواهد داشت . انشالله 
       

       
       
       
      بن پایه :
      https://www.milsport.one/cism/members-nations
      https://www.ilsf.org/about/recognition/cism/
      https://armedforcessports.defense.gov/CISM/Military-World-Games/
      https://en.wikipedia.org/wiki/Colosseum
      https://freebeacon.com/national-security/iran-russia-china-to-run-war-drills-in-latin-america/
       
      گرد آوری جهت انجمن میلیتاری
       
       
    • توسط GHIAM
      با استفاده از طول استند موشک فاتح، تونستم ابعاد موشک فتح را به دست بیاورم. موشک فتح دارای طول 6.5 متر و قطر 40 سانتیمتر است. این موشک نسبت به فاتح110 حدودا 2.30متر کوتاهتر و 20 سانتیمتر قطر کمتری دارد.  
      هیچ گونه اطلاعاتی از جنس موتور و جنس بدنه موشک وجود ندارد. اما احتمالا فتح موشکی با وزن 800-900 کیلوگرم، برد  200 - 300 کیلومتر و سرجنگی 150-200 کیلوگرمی باشد. به نظر میر‌سد سپاه قرار است این موشک را جایگزین نسخه های اولیه فاتح 110 کند. هرچند سرجنگی سبکتری نسبت به فاتح دارد برای زدن اهداف نرم از جمله زیرساخت‌های نفتی، مراکز صنعتی، اهداف غیرمقاوم نظامی و ... بسیار موثر است. 
      با توجه به ابعاد و وزن موشک فتح، می‌توان 4 تیره از این موشک را مانند فجر 5 از روی حامل IVECO پرتاب کرد.  
       

       
       

       

       
       
       
    • توسط mehdipersian
      شناور شهید باقری به بالگرد، موشک و پهپاد مجهز خواهد شد 
      فرمانده نیروی دریایی سپاه:

      شناور شهید باقری که در آینده ساخت آن به اتمام می‌رسد، علاوه بر داشتن یک ناوگروه در داخل خود، باند پرواز هم دارد که پهپاد می‌تواند از روی آن حرکت کرده و به پرواز درآید و در بازگشت هم می‌تواند بر روی آن بنشیند.
      شناور شهید باقری با ۲۴۰ متر طول و ۲۱ متر ارتفاع، مجهز به بالگرد، موشک و پهپاد است.
      این شناور به گونه‌ای در حال ساخت است که از روی عرشه آن حدود ۶۰ پهپاد می‌تواند پرواز کند و بنشیند.
      وستانیوز
       
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.