Gorbenareh

تاپیک جامع دریابان شهید غلامعلی بایندر

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

[quote name='rasoolmr' timestamp='1358107604' post='293754']
برخي دوستان چند مرتبه در چند تاپيك بطور ناشيانه اي مرتب اسم از هرمنوتيك ميارن . فكر ميكنم اصلا نميدونن اين واژه به چه معناست و كاربردش چيه

خواهشا اول مطالعه اي درباره هرمنوتيك بكنند و بعد اون رو در اينجا كه سايت نظامي هست بيجا استفاده نكنن
[/quote]
شما مسلط هستین معنیش کنین منم بهرمند بشم برادر

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
با اجازتون من میگم هرمنوتیک یعنی روش فهم یک مفهوم از یک عنصر

مثلا من بنویسم گاو به یه بچه نشون بدم بهتر میفهمه با عکس گاو بهش نشون بدم

هرمنوتیک رو چندتا چیز کار میکنه اما مهمترینش

یه روش برای فهمیدن سریع وکامل ویکسان بین تمام انسانها که مستقل از فرهنگ همه بفهمنش

مثل گریه یک بچه......

بیشتر توی شبکه های خبری ازش استفاده میکنن و همینطور سواستفاده در جنگ نرم

اگه جاییش ایراد داره بفرمایید :rose: ویرایش شده در توسط Babak01

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote name='Babak01' timestamp='1358108294' post='293757']
با اجازتون من میگم هرمنوتیک یعنی روش فهم یک مفهوم از یک عنصر

مثلا من بنویسم گاو به یه بچه نشون بدم بهتر میفهمه با عکس گاو بهش نشون بدم

هرمنوتیک رو چندتا چیز کار میکنه اما مهمترینش

یه روش برای فهمیدن سریع وکامل ویکسان بین تمام انسانها که مستقل از فرهنگ همه بفهمنش

مثل گریه یک بچه......

بیشتر توی شبکه های خبری ازش استفاده میکنن و همینطور سواستفاده در جنگ نرم

اگه جاییش ایراد داره بفرمایید :rose:
[/quote]
هرمنوتیک جاهای زیادی کابرد داره ولی در مورد مثال من در تاریخ میشه فهم چگونگی زندگی با فهم و درک اونا... این روش تحلیل میگه شماهمواره با فهم خودتون یک متن یا حادثه تاریخی تحلیل می کنین نه با فهم و درک اون کسی که اون متن رو نوشته یا اون زندگی زندگی کزده بعضی از شاخه
های این تحلیل اساسا میگن ما نمی تونیم بفهمیم چطور اونا زندگی کردن معذرت مبحث کلانی هست

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ضمن تشکر از جناب هلیا بابت این توضیحات خوب و مفیدشون؛ و همچنین تماشاگران پرشور این تاپیک که در تشویق چیزی کم نذاشتن؛

جناب هلیا. شاید بهتر باشه این بحث چرچیل رو جای دیگری دنبال کنیم. ولی خوب. چرچیل نه تنها سمبل جنگ بود، بلکه عملاً تبلیغاتش هم حول محور جنگ بود.
شعار چرچیل رو احتمالاً شنیدین دیگه؟ Help Him finish the Job.

چرچیل معتقد بود که هنوز جنگ به پایان نرسیده و برای به پایان رساندن آن، می بایست کارهای دیگری انجام داد که تنها یکی اش، بحث حمله به ژاپن و کمک به ایالات متحده بود.

برخلاف اون، کلمنت آتلی وعده ی دولت رفاه رو داد و شعارش بر محور بازگشت سربازان از جبهه ی جنگ و ترمیم اقتصاد و ایجاد شغل و رفاه برای سربازان بود که دقیقاً نقطه ی عکس چرچیل بود.

از طرف دیگه رفتار و سخنان چرچیل، بالاخص در اون سخنرانی معروف رادیویی اش، و قرار دادن حزب کارگر در جناح مخالفین و دشمنان و تشبیه اون به دولت کمونیستی (بدلیل سیاست های سوسیالیستی اش) و گشتاپو که هریک عاملی منفی در ذهن انگلیسی ها به شمار می رفت، عملاً از محبوبیت خود کاست (برخلاف انتظار).

بالکل همون طور که عرض شد، چرچیل کاری کرد که به قول کلمنت آتی، اثبات کند بین وینستون چرچیل، رهبر جنگ انگلستان و وینستون چرچیل نخست وزیر، بسیار تفاوت وجود دارد و مردم نباید این دو را یکسان بپندارند.

علی ای حال چرچیل نه در انتخابات 45، که در انتخابات 50 نیز شکست رو برای محافظه کاران به ارمغان آورد و تنها در انتخابات سال 51 و آن هم با اختلافی بسیار ناچیز، بر رقیب خود پیروز و مجدداً دولت تشکیل داد (که از قضا کودتای 28 مرداد هم به دست دولت وی رقم خورد!! علی رغم تنفر چرچیل از محمدرضا شاه!!).

ان شاءالله اگه مایل بودین، این بحث رو بصورت مبسوط و مستند، در تاپیک دیگری دنبال خواهیم کرد و از فرمایشات و دانش و معلومات شما و برادر جلیل به وفور بهره مند خواهم شد.

=========================================

درخصوص آلمان و روابطش با ایران، مطمئناً سایر عرایض حقیر رو درست دنبال نفرمودین. چرا که بنده در پاسخ به سوال برادر حامد، سیر روابط ایران و آلمان رو شرح دادم و در اون نشون دادم که روابط ایران و آلمان، یک شبه و یا بعد از روی کار اومدن آدولف هیتلر شکل نگرفته که ما بگیم هیتلر رضا خان رو گول زد.

بالعکس، رضا خان بشدت شیفته ی شخصیت و نظم و انضباط هیتلر و نازی ها بود و البته هیتلر هم از مسئله ی نژاد آریایی نهایت سوء استفاده رو برد.
ولی پیوندهای اقتصادی آلمان و ایران، بسیار بسیار قبل تر از هیتلر بود و این روابط صرفاً در دوران هیتلر مستحکم تر شد و گسترش و عمق بیشتری پیدا کرد.

=========================================

اما درخصوص مقوله ی شیرین ننگ و مقاومت؛

ببینین. اساساً تشابه اسپارت و آتن و امثالهم، بالاخص ارتش جنگاور اسپارت که یه ارتش مزد بگیر بود و حتی برای کشورهای دیگه هم می جنگید و اینقدر آماده بود، با ارتش نوپای ایران بشدت قیاس مع الفارقه.
البته بگذریم از اینکه اساساً اسپارت ها، عقب نشینی و تسلیم رو در قوانین شون نداشتن و این کارشون همون خیانت بود و مجازاتش مرگ بود و اساساً از کودکی اینطور تربیت می شدن که یا پیروز می شن و یا می میرن (به قول کاپیتان تو فیلم 300، Earn these shields!!!).
ولی این سوال هم مطرحه که آیا عمل شجاعانه ی لیونایدس باعث بازپس گیری سرزمین های اشغالی از ایرانیان شد یا جنگ های پس از اون؟!
بکذریم!

برگردیم سراغ همون قسمت «ارتش نوپای ایران».
ایرانی ها از زمان امپراطوری ساسانی به این طرف، ارتش منظم و حرفه ای نداشت و حتی تلاش ها در عصر صفویه هم هرچند منجر به ارتشی درخور بود، ولی باز هم از اقتداری که ما ازش دم می زنیم خبری نبود.
پس از اون هم اگر چه نادر جنگاور بود و حتی هندوستان رو هم فتح کرد، ولی باز هم اون ارتش منظم و بروزی که می شناسیم چندان جایگاهی نداشت.
آغا محمد خان هم جنگ سالار خبره ای بود و حتی ما مرحله مرحله به خاک روسیه نفوذ می کردیم و شاید اگه وی به قتل نرسیده بود، امروزه جغرافیای ایران شکل و ظاهر دیگری پیدا کرده بود. ولی ارتش وی نیز ارتشی حرفه ای نبود.

در عصر فتحعلی شاه و بالاخص با تلاش های عباس میرزا، اولین گام ها برای یک ارتش منظم و مجهز برداشته شد که البته با مرگ عباس میرزا ناکام موند.
در دوران امیر کبیر هم اندک تلاش هایی صورت گرفت که باز هم عقیم موند.

پس از اون، هرچند تلاشی برای کمی مجهز کردن ارتش به کمک روس ها انجام پذیرفت، ولی باز هم خبر چندانی از یک ارتش قدرتمند با ساختار منظم نبود.

پس از قرن ها، این رضا خان میر پنج بود که با درک اهمیت نیاز ایران به ارتش و تجهیزاتی به روز و ساختاری منظم و متحد الشکل و نظام مند، اقدام به ایجاد ارتشی منظم در تمامی سطوح (زمین، هوا و دریا) نمود. ولی قرن ها بی نظمی و یلخی جنگیدن و عادت به تجهیزات قدیمی و بی سوادی و ...، بلای جان ارتش ایران بود و آموزش دادن این جماعت الحق کاری بسیار سخت (چیزی در حد مصیبت به روز کردن و تعلم دادن ارتش قدیمی ژاپن و مجهز کردنش به تسلیحات روز در زمان امپراطور میجی).

شاید اگه این ارتش، بیست سال دیگه زمان صرف می کرد، به این راحتی و با اولین تلنگر قدرت های شرق و غرب از هم نمی پاشید و امکان مقاومتی درخور رو به ایران می داد. ولی حقیقت این بود که ارتش شاه، قبل از دستور شاه هم متلاشی شده بود و در زمانی که همه حیران و سرگردان بودن و هنوز دستوری هم از تهران نرسیده بود و علی القاعده می بایست تا پای جان مقاومت کنن، سربازان جنگ ندیده (که از قضا بسیاری اش رو سربازان وظیفه تشکیل می دادن که نظامش رو رضا خان بنا گذاشته بود)، به سرعت میدان جنگ رو تخلیه و فرار رو بر قرار ترجیح می دادن.

در این حالت، رضا خان اساساً چه اختیاری بر روی ارتشش داشت که دستور مقاومت بدهد یا ندهد؟!!!

مشخصاً ایران سقوط کرده بود و صرفاً بحث زمان مطرح بود. امروز، فردا یا هفته ی دیگه.
پس مقاومت منطقاً معنی نداشت. فی المثل اگه 10 نفر با شمشیر سامورایی به شما حمله ور شده و قصد سرقت از شما رو داشته باشن، شما می دونی که مقاومت کردن بی فایده اس؛ چون حتی اگه یکی دو نفرشون رو هم بزنی، شمشیر سومی شما رو مثله خواهد کرد! پس منطقاً مقاومت اهمیتی نداره! حالا اسمش رو هرچی می خواین بذارین. ننگ و عار، بدبختی، بیچارگی، حقارت ...! ولی در هر صورت، آینده اهمیتش بیشتر از این احساس هاست.

بالاخص اینکه باید در نظر گرفت پادشاهان، مالک یک سرزمین نیستن که بگن به بهای نابودی سرزمین هم مقاومت خواهم کرد. چون اساساً هرکس مسئول جان خودشه!

اون پادشاه و طرفداراش می تونن برن تا آخرین قطره ی خون بجنگن و بمیرن. ولی حق ندارن که بخاطر تمایلات خود، کشور رو تا آخرین آبادی هاش ویران کنن که بگن مقاومت کردیم! بالاخص اگه مشخص بشه که با رفتن این پادشاه، نابودی ها و نبرد هم متوقف می شه.

فی المثل به نظر شما هیتلر به آلمان خدمت کرد که از تابستان 44 که سرنوشت جنگ مشخص شده بود تا تابستان 45، جنگ رو ادامه داد و آلمان رو بیش از پیش ویران و میلیون ها آلمانی رو به کشتن داد و آخر سر آلمان تسلیم شد؟ اگر در همون سال 44 آلمان اعلان تسلیم می کرد، شاید 4 نفر مثل شما پیدا می شدن که می گفتن ننگ بر هیتلر که بدون مقاومت تسلیم شد. ولی آیا آلمان نمی تونست به حیاتش در قالبی دیگه ادامه بده؟!! کما اینکه اگه بازی و رقابت شرق و غرب در ساخت مجدد آلمان نبود، امروز آلمان تفاوت چندانی با افغانستان و امثالهم نمی داشت!! کشوری کاملاً ویران، اقتصادی کاملاً ویران، منابع طلای غارت شده، پولی بی ارزش، بدون حتی نیروی کار!!!! با نسبت جمعیتی یک به 8 مردان به زنان!!!

این کشور، تنها در عرض یک سال این بلا سرش اومد و خدا پدر امریکایی ها رو بیامرزه که همون طور که آلمان رو با بمباران های سنگین شون نابود کردن، حداقل همون طور هم ساختنش تا من و شما یادمون بره مقاومت حماقت آمیز که نتیجه ای جز شکست و نابودی نداره و تنها بحث زمانه، چقدر می تونه برای نسل های آینده ی یک کشور مضر باشه.

پس به نظر من مقاومت باید مبنای عقلانی داشته باشه و جایی که شکست شما محرز و قطعی می شه، دیگه مقاومت کردن هم فایده ای نداره و گذشت زمان هم فرجی نخواهد نمود!

--------------------------------------------------------------------------------------------------

درخصوص بحث 100 تا تانک و اینا، بد نیست نگاهی به سلسله عملیات های انگلیس در آفریقا و عملیات های مشترک انگلستان و ایالات متحده در جنوب ایتالیا و بالاخص جزیره ی سیسیل و عملیات معظم ساحل نورماندی بیاندازین تا ببینین هم چه تاکتیک ها و استراتژی های مکارانه و ماهرانه ای رو بکار بردن و چقدر روش فکر و کار کردن و هم چه نیروی عظیمی رو برای جایی که به نظرشون حیاتی می رسید وارد معرکه کردن.

از قضا اون زمان بزرگترین قدرت انگلستان منهای حول کشور خودش، در خاورمیانه و بالاخص هند مستقر بود برای جلوگیری از حرکت هیتلر به سمت هندوستان و عملاً جنوب ایران کاملاً در اختیار انگلستان بود.

از طرف دیگه، قدرت برتر در شمال بود که ارتش شوروی برای رسیدن به تهران، حتی نیاز به خط آهن مورد علاقه ی شما رو هم نداشت و دیدیم که با اندک تلنگری به سادگی پیشروی نمود و راه باز و جاده ی دراز رو در پیش گرفت تا رسید به تهران!

پس حتی دردسر و بعد مسافت ارتش انگلستان رو هم نداشت.

بالاخص اینکه فقط مسئله 100 تا تانک که نبود. 100 تا تانک ایران، اسیر یک سورتی پرواز عظیم شوروی می شد و به سادگی نابود. از قدرت زرهی و توپخانه و نیروی زمینی قدر ارتش سرخ هم بگذریم.

امیدوارم نفرمایین ما هم هواپیما داشتیم که در نبرد هوایی، حقیقتاً حریف نبودیم. کما اینکه یکبار شانسمون رو هم امتحان کردیم، ولی ...!!!

-------------------------------------------------------------------------------------------------

اما پیشنهاد عجیب شما درخصوص متحد شدن ما با متفقین، من رو به حیرت واداشت.
قبلاً هم خدمت شما عرض کرده بودم که :

1- ایران زمانی اشغال شد که آلمان نازی در اوج قدرت قرار داشت و تنها 1 ماه و نیم از حمله به شوروی گذشته بود و این کشور پشت سر هم شکست می خورد و ذره ذره (البته با دلاوری محض) عقب نشینی می کرد.

فی المثل بد نیست بدونین همون زمانی که ایران مورد تهاجم قرار گرفت، نبرد هولناک کیف نیز آغاز شد که بهتره بدون هیچ توضیحی، خودتون شرح و نتیجه اش رو بخونین تا ببینین فیلد مارشال روندشتدت چه بلایی بر سر ارتش سرخ آورد :

http://en.wikipedia.org/wiki/Battle_of_Kiev_%281941%29

حالا شما در اون تاریخ، به این آلمان می خواستین اعلان جنگ کنین؟! با چه سپاهی؟ با چه امکاناتی؟!!!

اون زمان، همون طور که عرض شد حتی امریکایی ها و انگلیسی ها هم امید نداشتن شوروی بتونه دو، سه هفته هم دووم بیاره و از نظر اونا، یک ماه و نیم مقاومت شوروی معرکه بود! تنها کافیه بیاد بیارین که حتی فرانسه هم در چند هفته سقوط کرد؟ من به شما می گم : 2 هفته!!!!!

یعنی یکی از ابرقدرت های نظامی جهان، تنها 2 هفته امکان مقاوت پیدا کرد در برابر ارتش نازی!

با این کار، 1 ماه و دو هفته مقاومت استالین در برابر هیتلر، یک رکورد فوق العاده محسوب می شد؛ ولی با شکست های پی در پی ارتش سرخ و تلفاوت سنگین، غرب امید زیادی به جان سالم به در بردن شوروی نداشت و شک نداشت که این نظام هم توسط ارتش هیتلر بلعیده می شه. ولی مقاومت ارتش سرخ و همچنین رو کردن تمامی تلاش هایی که استالین مخفیانه و به دور از نگاه تیزبین جاسوسان هیتلری ساخته بود، کم کم امکان مقاومت مناسب رو فراهم کرد و آلمان هم فهمید که حریفش خیلی هم دست و پا بسته نیست. بالاخص با کمک های غرب.

حالا به من بفرمایین شما، در ژوئن و آگوست 1941، زمانی که انگلیس و شوروی دارن اخطار می دن که آلمانی ها رو از کشورتون بیرون کنین تا نقض بی طرفی نباشه، می اومدین می گفتین «ای به روی چشم! نه تنها بیرونشون، که اعدامشون هم می کنم و به نازی ها اعلان جنگ می کنم و بیاین از خاکم برای لحستیک هم استفاده کنین؟!

به نظر شما بعد از اشغال شوروی، هیتلر همون بلایی رو سر ایران نمی آورد که در ورژنی مینیاتوری سر لیدیس آورد؟
یا همون بلایی که سر مردم بدبخت شوروی آورد و حتی به سربازان اسیرشون نیز رحم نکرد؟!!

خواهشاً یه طرحی رو بفرمایین که اون زمان عملی بوده.
وگرنه با علم امروزی که می دونیم هیتلر تا دسامبر 41 در مسکو زمین گیر شد و در نهایت شکست خورد و بعد رفت سراغ قفقاز و بعد استالینگراد و تو استالینگراد عین درازگوش تو گل گیر کرد و پس از اون ارتش قدرقدرت ششم نابود شد و پس از اون شکست های پی در پی این ارتش شروع شد.
همچنین می دونیم ژنرال رومل در آفریقا شکست خورد و اساساً امکان رسیدن به خاورمیانه و ایران رو پیدا هم نکرد.

ولی به نظر شما، در روز سوم شهریور 1320 هم این اطلاعات رو در اختیار داشتیم؟
یا حتی همون وینستون چرچیل مورد علاقه ی شما هم لحظه ای این وقایع آتی رو پیش بینی می کرد؟!!

پس خواهشی که دارم اینه که بر مدار تاریخ و تایم لاین جنگ دوم جهانی راهکار ارائه بفرمایین. منطقی ترین راهکار ممکن!

-----------------------------------------------------------------------------------------

درخصوص ترس رضا خان از انگلیسی ها هم اشتباه به عرض رسوندن.
رضا خان، چه به دلیل شناختی که نسبت به ارتش روس و قزاق ها داشت و چه ترسی که از نظام استالینیستی داشت، بیشتر از اونکه از ارتش انگلستان بترسه از روس ها می ترسید.

وی بشدت وحشت داشت که بدست روس ها گرفتار بشه و می دونست گرفتار شدنش به دست روس ها همان و تبعیدش به سیبری همان!
به همین دلیل ترجیح داد به دست نیروهای انگلیسی بیافته و خودش رو تسلیم اونا کنه. چون انگلیسی ها به زعم وی، رفتاری انسانی تر نسبت به روس ها داشتند.

در این زمینه، شما رو راهنمایی می کنم به نوشتجات استاد عبدالله شهبازی.

از قضا اونی که جان رضا خان رو نجات داد و به واسطه ی محمد علی فروغی، شوروی رو راضی به ادامه ی سلطنت پهلوی توسط پسر رضا خان، یعنی محمد رضا پهلوی نمود، باز هم انگلستان بود! هرچند که اساساً رضا خان، تنفری خاص و نظریاتی دائی جان ناپلئونی درخصوص انگلستان داشت و همواره به مخالفینش هم انگ انگلیسی بودن و مزدور انگلیس بودن می زد، ولی باز این کشور مطبوع جناب هلیا بود که جان وی رو بخشید و شوروی رو به تبعید وی به ژوهانسبورگ راضی نمود.

----------------------------------------------------------------------------------------

اما بخشی از فرمایش شما درخصوص عملکرد رضا خان، بیشتر برمی گرده به ناآگاهی شما نسبت به وقایع اون روزگار.
فی المثل تفکر اینکه ایران بلافاصله اعلان تسلیم نمود. یا رضا خان از همون اول دستور عقب نشینی داد! یا اینکه کسائی بودن که می خواستن مقاومت کنن، ولی نکردن!
یا اینکه حتی در دوران جنگ دوم جهانی، ایران و آلمان روابطشون تقویت شده بود و این مسئله مشکل ساز شد.

شاید خوندن متن زیر، کمی از نگاه شما رو اصلاح کنه :

[quote]با وقوع جنگ جهانی دوم ایران اعلام بی طرفی کرد و حتی برای ندادن بهانه به دست متفقین که در جنگ با آلمان بودند، در چندین مرحله از شمار نیروهای آلمانی در ایران (که متفقین آنان را جاسوس رژیم نازی می‌خواندند) کاست. به طوریکه حتی روابط دوستانه هیتلر و رضاشاه به سردی گرایید و کودتایی بر ضد رضاشاه از سوی آلمانیها طراحی شد که نافرجام ماند. ولی بریتانیا که به نفت رایگان ایران برای پیشبرد جنگ نیاز داشت، و روسیه که نیازمند دریافت کمکهای لجستیکی از متفقین بود، با چراغ سبز آمریکا، با نقض آشکار بی طرفی ایران در روز ۳ شهریور ۱۳۲۰ به ایران حمله کردند. از این روز به مدت یک هفته، شهرهای شمالی و غربی و جنوبی ایران از چندین جهت مورد تهاجم همه جانبه ارتش سرخ شوروی و ارتش بریتانیا قرار گرفت. همچنین نیروهای شوروی به بمباران شهرهای شمالی و شمال غربی ایران پرداختند. در روز ششم فروغی که به مقام نخست وزیری رسیده بود، ترک مقاومت را در دستور کار قرار داد و به رایزنی با اشغالگران پرداخت. رضاشاه بعد از ظهر روز نهم شهریور همه فرماندهان و مقامات امضاکنندهٔ طرح مرخصی سربازان وظیفه را —که در عمل به انحلال ارتش انجامیده بود— به کاخ سعدآباد احضار کرد و به آنها نسبت خیانت داد. شاه سرلشکر احمد نخجوان، (کفیل وزیر جنگ)، و سرتیپ علی ریاضی را مسبب این خیانت قلمداد کرد، ازآن‌رو به ضرب و شتم آنان پرداخته و پس از خلع درجه، آنان را زندانی کرد. سپس دستور داد ایشان به خاطر این خیانت در دادگاه زمان جنگ محاکمه شوند.[/quote]

---------------------------------------------------------------------------------------

اما خواندن این قسمت از فرمایشات شما حقیقتاً عجیب و تا حدودی غیر قابل باور بود برام :

[quote]اما consequences کاری که رضا شاه کرد و حالتهای دیگه ای که گفتیم رو در نظر نگرفت: ایران شد یه کشور جهان هشتم. کشوری که تا یه ذره فشار بیاد، تسلیم میشه. کشور بدون مقاومت. کشور ضعیف. وقتی یه کشوری با یه ultimatum تسلیم میشه، همیشه یه بره هست که دشمنهاش میدونن میتونن هر جوری خواستن، بازی بدنش و مجبورش کنن کاری که میخوان رو بکنه. یعنی خداحافظ استقلال! در مورد نتایج فرهنگی تسلیم شدن دیگه صحبت نمیکنم. فقط یه جمله درباره ش میگن که

Welcome to the crew of sheep’s ship[/quote]

امکانش هست بفرمایین ایران پس از اون چه فشاری روش اومد؟ با چه اولتیماتومی تسلیم شد؟ چه بره ای شد؟
چه استقلالی اش از بین رفت؟ چه فرهنگی اش تغییر کرد؟!

اینکه محمد رضا بشدت علاقه به فرهنگ و تمدن غرب داشت و بیشتر از پدرش برای رساندن ایران به دروازه های تمدن به زعم خودش عجله داشت، آیا از نتایج جنگ دوم جهانیه؟

یا اینکه محمد رضا به گونه ای به امریکایی ها اعتماد کرده بود و به گونه ای از ایشان به عنوان نیروی سوم برای دفع شر انگلیس و شوروی استفاده کرد که عملاً نیروی سوم، خود تبدیل به استعماری دیگر شد، باز از نتایج اشغال ایرانه؟!

اینکه در زمان شاه، اعراب و حتی همین عراق و صدام حسین، جرأت چپ نگاه کردن به ایران رو نداشتن (حالا به هر دلیلی! اصلاً گیرم به خاطر ترس از امریکایی ها)، آیا نشون دهنده ی بره بودن و ترسو بودن ایران بود؟!

اینکه ایران به قدری شاخ شده بود که به ظفار لشکرکشی می کرد، به جزایر سه گانه لشکر کشی می کرد، به عراق لشکر کشی می کرد، نشانه ی ضعف و بدبختی ایران ناشی از اشغالش توسط غرب و شرق بود؟!

ممکنه برای این قسمت از فرمایشاتتون، منطقی تاریخی عنوان بفرمایین؟

-----------------------------------------------------------------------------------

اما درخصوص تعداد کشته ها در جنگ جهانی اول؛

ببینین. در جنگ جهانی اول، فقط ایران دچار قحطی نشد. قحطی تمام اروپا و آسیا رو برداشته بود.
فکر می فرمایین بیست میلیون کشته ی روسیه در جنگ جهانی اول، همگی با فشار تیر و تفنگ بود؟

یا فکر می فرمایین اروپا در آرامش و در حال استفاده از منابع غنی مواد غذایی بود و فقط ایران به این بلیه دچار شده بود؟

اما بد نیست بدونین اونی که در ایران قتل عام کرد، نه قحطی، که بیماری مهلک طاعون بود که کشتاری وحشتناک از مردم ایران نمود.
ان شاءالله طاعون که تقصیر غرب و شرق نیست که؟

البته دکتر محمد قلی مجد، کتاب ارزشمندی درخصوص این تاریخ نوشته ان که البته بخش عمده ای اش براساس حدسیات و یا ارزیابی های بدون سند و مدرک و صرفاً برآوردی بود. ایشان در کتابشون سعی کردن نگاه همیشگی منفی ایران به انگلیس رو به تصویر بکشن و حتی این مرگ و میر وحشتناک در ایران رو نقشه ی انگلیسی ها بنامن (همون فرضیه ی توطئه ی مورد علاقه ی ایرانیان). صد البته انگلستان در مصرف ذخیره ی غله ی ایران و در نتیجه کمبود ارزاق عمومی ملت نقش بسزایی داشت و این، انکار ناپذیره. اما اینکه همه چیز توطئه باشه و این حجم عظیم هم مرده باشن و ...، تا حدود زیادی اغراق آمیزه.

علی ای حال وضع ایران در زمان جنگ جهانی اول و دوم، چه از لحاظ بهداشت، چه ارزاق و چه پیشرفت اقتصادی کشور خیلی بهتر شده بود.
درسته که در ایرن باز هم قحطی اومد. ولی این قحطی هم باز یک قحطی همه گیر بود و صرفاً مربوط به ایران نبود. هرچند که بالطبع حضور نیروهای اشغالگر هم در این زمینه اثرگذاره.

---------------------------------------------------------

اما چیزی که برام عجیبه، باز جهش تاریخی شماست!!

دوست گرامی؛
رضا خان که سهله، تاریخدانان امروزی هم از وسعت مرگ و میر وحشتناک زمان جنگ جهانی اول بی خبر بودن!!

برای اولین، بار، دکتر محمد قلی مجد از این فاجعه خبر دادن! اونهم نه براساس تحقیقات شخصی یا تاریخ نوشته شده ی ایران!! بلکه از روی اسناد وزارت امور خارجه ی ایالات متحده!!!!

یعنی حتی خود ملت ایران هم از عمق این فاجعه بی اطلاع بودن و امریکایی ها بیشتر از ما از این واقعه خبر داشتن!!!

حالا می شه به من بفرمایین رضا خان میر پنج از کجا باید این قضیه رو خبر می داشت که بخواد ازش درس عبرت بگیره؟!!

نکته ی دیگه، اینکه ایران دیر یا زود اشغال می شد!
پس آیا اساساً اگه قرار بود اینهمه آدم از قحطی و گرسنگی بمیرن، اون زمان نمی مردن؟ فرقی هم می کرد؟!!!

-------------------------------------------------------------------------------------------

در آخر، بسیار مسرور شدم از هم صحبتی با شما و با کمال میل، مشتاق شنیدن نقطه نظرات شما هستم.

البته متأسفانه باز هم تیر شما در ارائه ی راهکاری نظامی برای جلوگیری از اشغال نظامی ایران به سنگ خورد.
پس منتظر راهکار بعدی شما هستم.
  • Upvote 6

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote name='jalilnoori' timestamp='1358107750' post='293755']
[quote name='rasoolmr' timestamp='1358107604' post='293754']
برخي دوستان چند مرتبه در چند تاپيك بطور ناشيانه اي مرتب اسم از هرمنوتيك ميارن . فكر ميكنم اصلا نميدونن اين واژه به چه معناست و كاربردش چيه

خواهشا اول مطالعه اي درباره هرمنوتيك بكنند و بعد اون رو در اينجا كه سايت نظامي هست بيجا استفاده نكنن
[/quote]
شما مسلط هستین معنیش کنین منم بهرمند بشم برادر
[/quote]

هرمنوتيك يك سنت تفكر و تامل فلسفي هست كه بدنبال درك مفهوم فهميدن و مولفه ها يي كه سازنده معناي يك متن يا هر امري كه بنوعي داراي معنا باشه هست و در نهايت بدنبال فهم اين نكته هست كه چه فرايندي براي فهم يك متن و يا اثر در ذهن طي ميشه . كل بحث هرمنوتيك فلسفي و معرفت شناسانه و انسانشناسانه و بنوعي درگير با فلسفه ذهن هست
اينكه فهم ذهن ما از پديده ها چگونه هست و آيا راهي براي درك واقعيت و حقيقت داره يا خير و ثانيا آيا ميتونه كلام مخاطب رو در معنايي كه مخاطب اراده كرده درك كنه يا خير .
در هر صورت بدنبال اين هست كه روش و راهكاري براي دريافت معاني ثابت و مشخص براي خوانندگان و بينندگان مختلف متن و اثر در همه زمانها و مكان ها پيدا كنه بصورتي كه اين دريافت دچار نسبيت و تكثر نشه بلكه منظور پديد آورنده متن و اثر رو بتونه به هر مخاطبي كسي دقيقا منتقل كنه

گر چه برخي هم معتقد به مرگ مولف و اثر هستند و درك و فهم مخاطبين رو متكثر و مختص شخص ميدونند بگونه اي كه با فهم شخص ديگر متفاوت هست بگونه اي كه بتعداد افراد خواننده و بيننده متن و اثر معنا و مفهوم توليد ميشه و بنوعي مفهوم اثر و متن رو در ذهن خواننده و بيننده تابعي از تاريخ ، سرگذشت ، جغرافيا ، معلومات پيشيني ، زبان ، و ... ميدونن و يك متن و اثر ميتونه هزاران و بلكه ميليونها معني با توجه به تعداد خوانندگان و بينندگان اثر داشته باشه ولي در عين حال هيچكدومشون هم منظور نويسنده متن و خالق اثر نباشند . چون در اينجا اصولا فهم مشترك ناممكن هست .
اين معنا داراي اشكالات بسيار جدي و عديده هست . كه جاي بحثش نيست . ولي دقيقا همون چيزي هست كه شما نادانسته بر روش تاكيد ميكنيد
.........................................................................................................

درباره قحطي اول و بزرگ مشخصا همه كسانيكه جنگ دوم رو ديدن همون كساني بودند كه از قحطي اول جون سالم بدر برده بودند و با همه وجود اونرو درك كرده بودن

حالا مورخين كم كاري كردن مساله ديگه هست

نكته ديگه اينه كه طبق اسناد غله مورد نياز رو ايران وارد كرد ولي انگلستان اونرو در سيلوها ظبط كرده و اجازه ورود و توزيع نداد


پس از تسليم ايران در جنگ دوم هم قحطي بوقوع پيوست و حدود 2 تا 3 ميليون نفر كشته شدن . از اين قحطي با عنوان قحطي كوچك ( در نسبت با قحطي بزرگ ) ياد ميشه
.....................................................................................

اينكه رضا خان با كند ذهني خودش بهانه بدست متفقين داد جاي هيچ انكاري نداره . چه در زمينه دوستي با هيتلر و چه در زمينه نقض بيطرفي با پذيرش كماندوها و جاسوسان آلماني
وگرنه صنايع و مهندسين آلماني نه تنها مزاحم متفقين نبودند بلكه همه كارهاي اونها در ساخت پل ها و راه ها و كمك به راه آهن در تسريع اشغال ايران كمك كرد

اما اينكه اونها راضي به خلع سلطنت پهلوي ها نشدن بخاطر اين بود كه جايگزين فوري و مناسب نداشتند . اونها محمد رضا رو تابع محض ديدن و او هم همه گونه تضميني داد . بعلاوه عوامل انگليسي طي اين ساليان در ايران بدقت چيده شده بودند . پس با حذف رضا خان و برخي عوامل مدافع آلمان مقصود انگليسي ها كاملا حاصل ميشد و نيازي به هزينه بيشتر نبود .

اساسا آلمان تا پيش از ورود به جنگ هيچ نقطه مثبتي براي خوشخيالي در رابطه با قدرتش و امكان پيروزيش در جنگي به وسعت همه دنيا در مقابل انگلستاني كه عين عنكبوت تارهاش رو در طي 300 سال در همه دنيا گسترده بود و همچنين قدرتي مثل روسيه و ايالات متحده ، با سابقه و صنعت و امكانات و لجستيك ، باقي نميگذاشت و اگر كسي اندك هوش سياسي داشت با پيروزي هاي ابتدايي آلمان در حاليكه هنوز نبرد ادامه داره و سرنوشت قطعيش معلوم نيست دچار هيجان نميشد و تا روشن شدن فرجام نهايي نبرد بيطرف ميموند و قمار نميكرد .

كافيه به تيز بيني و سياستمداري مقام معظم رهبري دقت كنيم تا عيار آدم ها و لياقتشون براي سكانداري كشور بدست بياد . خصوصا در رابطه با جنگ خليج فارس و يا عربده كشي آمريكا و بوش پس از تخريب برج هاي دوقلو و اين جمله او كه هر كه با ما نيست بر ما است ، و عملا به هر كسي كه متحدش نشه اعلان جنگ داد
چند بار در طي اين 20 سال خواستن ما رو وارد جنگ بي حاصل كنن كه ما بدون ورود به جنگ منافعمون رو حفظ كرديم . سياست اينه نه تسليم ذليلانه و نه قمار از روي كندذهني ، ونه تنها گذاشتن ملت در مواقع بحران و فرار ویرایش شده در توسط rasoolmr
  • Upvote 1
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote][color=#000000][font=tahoma, helvetica, arial, sans-serif][background=rgb(248, 248, 255)]هرمنوتيك يك سنت تفكر و تامل فلسفي هست كه بدنبال درك مفهوم فهميدن و مولفه ها يي كه سازنده معناي يك متن يا هر امري كه بنوعي داراي معنا باشه هست و در نهايت بئنبال فهم اين نكته هست كه چه فرايندي براي فهم يك متن و يا اثر در ذهن طي ميشه . كل بحث هرمنوتيك فلسفي و معرفت شناسانه و انسانشناسانه و بنوعي درگير با فلسفه ذهن هست[/background][/font][/color]
[color=#000000][font=tahoma, helvetica, arial, sans-serif][background=rgb(248, 248, 255)]اينكه فهم ذهن ما از پديده ها چگونه هست و آيا راهي براي درك واقعيت و حقيقت داره يا خير و ثانيا آيا ميتونه كلام مخاطب رو در معنايي كه مخاطب اراده كرده درك كنه يا خير .[/background][/font][/color]
[color=#000000][font=tahoma, helvetica, arial, sans-serif][background=rgb(248, 248, 255)]در هر صورت بدنبال اين هست كه روش و راهكاري براي دريافت معاني ثابت و مشخص براي خوانندگان و بينندگان مختلف متن و اثر در همه زمانها و مكان ها پيدا كنه بصورتي كه اين دريافت دچار نسبيت و تكثر نشه بلكه منظور پديد آورنده متن و اثر رو بتونه به هر مخاطبي كسي دقيقا منتقل كنه[/background][/font][/color]
[color=#000000][font=tahoma, helvetica, arial, sans-serif][background=rgb(248, 248, 255)]گر چه برخي هم معتقد به مرگ مولف و اثر هستند و درك و فهم مخاطبين رو متكثر و مختص شخص ميدونند بگونه اي كه با فهم شخص ديگر متفاوت هست بگونه اي كه بتعداد افراد خواننده و بيننده متن و اثر معنا و مفهوم توليد ميشه و بنوعي مفهوم اثر و متن رو در ذهن خواننده و بيننده تابعي از تاريخ ، سرگذشت ، جغرافيا ، معلومات پيشيني ، زبان ، و ... ميدونه و يك متن و اثر ميتونه هزاران و بلكه ميليونها معني با توجه به تعداد خوانندگان و بينندگان اثر داشته باشه ولي در عين حال هيچكدومشون هم منظور نويسنده متن و خالق اثر نباشند . چون در اينجا اصولا فهم مشترك ناممكن هست .[/background][/font][/color]

[/quote]
شما که دقیقا حرف منو تایید کردین با این متن میشه بگین استفاده اشتباه من چی بود از این کلمه بخصوص در یک سایت نظامی ؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
با سلام به همه
کلی حال کردیم با مطالب همتون
خوب و بدشون نمیخوام بکنم همه نظراتشونو مفصل و با حوصله گفته بودن
خیلی هم عالی بود
همتون هم خسته نباشید
دستتون هم درد نکنه
منتها
خدایش یه نیگاه به عنوان تاپیک بکنیم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
درباره اون بزرگوار چقدر حرف زدیم؟
بحثتون عالیه و حتی میشه گفت لازم وظروری بحدی که براستی باید یه تاپیک جئاگانه داشته باشه و باید نه فقط ما که خیلی های دیگه هم چه در مطبوعات و چه در دانشگاه ها به این موضوع بچردازن
اما
در جای خود
با عنوان خودش
به نظرم اونطوری هم منطقی تر
بهتر
کاملتر و همچنین مفید تر خواهد بود تا اینکه انحراف از یک عنوان باشه
ببخشین که من این مطلبو عنوان میکنم
بازم میگم
کارتون عالی بود اما جاش اینجا نبود
کاش این موضوع بسیار بسیارمهم سرجای خودش بحث میشد و کمی هم به عنوان تاپیک و شخص بسیار بسیار محترم و بزرگوارش" شهید والا مقام دریابان بایاندر " میپرداختیم
کاش.....
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote name='jalilnoori' timestamp='1358113130' post='293771']
[quote][color=#000000][font=tahoma, helvetica, arial, sans-serif][background=rgb(248, 248, 255)]هرمنوتيك يك سنت تفكر و تامل فلسفي هست كه بدنبال درك مفهوم فهميدن و مولفه ها يي كه سازنده معناي يك متن يا هر امري كه بنوعي داراي معنا باشه هست و در نهايت بئنبال فهم اين نكته هست كه چه فرايندي براي فهم يك متن و يا اثر در ذهن طي ميشه . كل بحث هرمنوتيك فلسفي و معرفت شناسانه و انسانشناسانه و بنوعي درگير با فلسفه ذهن هست[/background][/font][/color]
[color=#000000][font=tahoma, helvetica, arial, sans-serif][background=rgb(248, 248, 255)]اينكه فهم ذهن ما از پديده ها چگونه هست و آيا راهي براي درك واقعيت و حقيقت داره يا خير و ثانيا آيا ميتونه كلام مخاطب رو در معنايي كه مخاطب اراده كرده درك كنه يا خير .[/background][/font][/color]
[color=#000000][font=tahoma, helvetica, arial, sans-serif][background=rgb(248, 248, 255)]در هر صورت بدنبال اين هست كه روش و راهكاري براي دريافت معاني ثابت و مشخص براي خوانندگان و بينندگان مختلف متن و اثر در همه زمانها و مكان ها پيدا كنه بصورتي كه اين دريافت دچار نسبيت و تكثر نشه بلكه منظور پديد آورنده متن و اثر رو بتونه به هر مخاطبي كسي دقيقا منتقل كنه[/background][/font][/color]
[color=#000000][font=tahoma, helvetica, arial, sans-serif][background=rgb(248, 248, 255)]گر چه برخي هم معتقد به مرگ مولف و اثر هستند و درك و فهم مخاطبين رو متكثر و مختص شخص ميدونند بگونه اي كه با فهم شخص ديگر متفاوت هست بگونه اي كه بتعداد افراد خواننده و بيننده متن و اثر معنا و مفهوم توليد ميشه و بنوعي مفهوم اثر و متن رو در ذهن خواننده و بيننده تابعي از تاريخ ، سرگذشت ، جغرافيا ، معلومات پيشيني ، زبان ، و ... ميدونه و يك متن و اثر ميتونه هزاران و بلكه ميليونها معني با توجه به تعداد خوانندگان و بينندگان اثر داشته باشه ولي در عين حال هيچكدومشون هم منظور نويسنده متن و خالق اثر نباشند . چون در اينجا اصولا فهم مشترك ناممكن هست .[/background][/font][/color]

[/quote]
شما که دقیقا حرف منو تایید کردین با این متن میشه بگین استفاده اشتباه من چی بود از این کلمه بخصوص در یک سایت نظامی ؟
[/quote]

متن رو اگه بخونيد متوجه ميشيد . در متن بالا هم عرض كردم كه [color=#ff0000][font=tahoma,helvetica,arial,sans-serif][background=rgb(248, 248, 255)]كل بحث هرمنوتيك فلسفي و معرفت شناسانه و انسانشناسانه و بنوعي درگير با فلسفه ذهن هست . [/background][/font][/color]در هرمنوتيك بحث اساسا بر روي اين نكته هست كه آيا فهم مشترك ممكن هست يانه ؟ و اگر ممكن هست اصول و روش هاش چگونه هست و چطور ميشه متن رو تفسير و تاويل كرد جوري كه مراد نويسنده و يا خالق اثر رو درك كرد . و سپس بحث هاي بسيار خشك فلسفي درميگيره و تئوري هاي مختلفي ارائه ميشه كه هر كدوم نتايج مشخصي دارن .

اونچه كه از سوي ديگران مورد استفاده قرار ميگيره نه علم هرمنوتيك بلكه نتايج تئوري يك عالم به هرمنوتيك هست كه توسط شخص عالمانه و يا نادانسته و تقليدي پذيرفته ميشه و ازش ياد ميشه بعنوان پيش فرض مسلمي كه روش بحثي نميكنن و بعنوان اصل موضوع ميپذيرن

بنابراين اونچه در مثلا تاريخ ازش استفاده ميشه نه علم هرمنوتيك بلكه نتايج تئوريهايي هست كه مورخ اون رو از ميان تئوريهاي مختلف تقليدا و بخاطر اعتمادش به اشخاص ميپذيره و گرنه علم هرمنوتيك اصولا در قواره مورخ نيست

و شما متاسفانه همواره بر علم هرمنوتيك تاكيد ميكنيد كه اصلا جاش در اين بحث ها نيست و بعلاوه از تئوري بعنوان اصل مسلم ياد ميكنيد كه داراي اشكالات عديده اي هست و قابل دفاع هم نيست . چون اساسش پذيرفتن نسبيت معرفت شناسانه هست . و راه گونه فهم مشترك انسانها رو انكار ميكنه و تابع عواملي همچون ذهن مخاطب ، زمان و مكان ، زبان و ... عنوان ميكنه

بيشتر از اين ادامه نميدم

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
مصطفی جان
هرچند با مبنای اصلی تفکر شما که آجر و سیمان رو با ارزش تر از عزت و شرف می دونه و ظاهرا در برابر هر اولدورمی حاضر به تسلیم فوری می شه تا خدای نکرده آجری در اثر اصابت گلوله ای ترک بر نداره ! از اساس مخالفم و این مخالفت رو بارها کتبا و شفاها به استحضار رسوندم؛ ولی فعلا می خوام بر اساس همین جهان بینی خودتون به بحث ادامه بدم :
1- [b]تسلیم رضاخان دقیقا چه چیزی رو برای ایران حفظ کرد که در صورت مقاومت از دست می رفت ؟؟؟[/b]
کارخانجات عظیم مدرنی که نوک غله صنعت روز جهان بودن و توی بمباران متفقین از بین می رفتند ؟! نه که با تسلیم ایران تا پیچ آخر همون چهار تا کارگاهی که آلمان ها راه انداخته بودن هم غارت و به هند و شوروی منتقل نشد ؟ (شاید در صورت مقاومت حداقل بخشی از این اقلام برامون می موند)
الف- زیر ساخت های عظیم مواسلاتی که ممکن بود توپخونه عمو ژوسف نابودشون کنه ؟ نه که با تسلیم ایران تاخت و تاز کاروان های لجستیکی متفقین تا پدر جد همون چهار تا جاده خاکی مال رو و یه مسیر خط آهنمون رو در نیاورد و وجب به وجبش رو تخریب نکرد متوقف نشد ؟ (شاید در صورت مقاومت حداقل بخشی از این راهها دست نخورده و سالم باقی می موندن)
ب- خون ابناء وطن که ممکن بود در یه جنگ بی حاصل تلف بشه ؟! نه که با تسلیم ایران قحطی فاجعه بار ناشی از غارت غلات کشور توسط متفقین باعث مرگ ذلیلانه میلیونها میلیون از هموطنانمون نشد ؟ (اصلا امکان داشت در صورت مقاومت تعداد تلفاتمون به این رقم نجومی برسه ؟)
ج- از تجاوز سیستماتیک به نوامیس در آذربایجان و صف طویل زنان و دختران گرسنه تهرانی برای تن فروشی در برابر محل های استقرار نظامیان امریکایی و امثالهم هم می گذرم که در نظام ارزش گذاری آجرمحور هیچ اهمیتی نداره و قرار شد با پیش فرض گرفتن همین نظام بحث کنیم.
2- [b]پیشنهاد دوستان اتحاد رسمی با متحدین و درخواست کمک و پشتیبانی هوایی از لوفتوافه بود [/b](مشابه کاری که رشید عالی در عراق کرد و بدین ترتیب حداقل تا زمانی که هیتلر قدرت و تفوق داشت یعنی اواخر 1942 بخش عمده کشورش رو از گزند متفقین در امان نگه داشت)، نه اتحاد با متفقین که شما به استناد قدرت هیتلر توی شهریور بیست در مذمتش قلم فرسایی کردید.
3- راجع به عزم رضا خان بر مقاومت و خیانت امرای ارتش و نمایش کمدی خلع درجه و بازداشت نخجوان مادر مرده که باعث خنده خودش هم شده بود، شما و دوستان رو به خاطرات ارتشبد حسین فردوست که از شاهدان عینی جزء به جزء وقایع بوده ارجاع می دم.
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote name='rasoolmr' timestamp='1358115759' post='293782']
[quote name='jalilnoori' timestamp='1358113130' post='293771']
[quote][color=#000000][font=tahoma, helvetica, arial, sans-serif][background=rgb(248, 248, 255)]هرمنوتيك يك سنت تفكر و تامل فلسفي هست كه بدنبال درك مفهوم فهميدن و مولفه ها يي كه سازنده معناي يك متن يا هر امري كه بنوعي داراي معنا باشه هست و در نهايت بئنبال فهم اين نكته هست كه چه فرايندي براي فهم يك متن و يا اثر در ذهن طي ميشه . كل بحث هرمنوتيك فلسفي و معرفت شناسانه و انسانشناسانه و بنوعي درگير با فلسفه ذهن هست[/background][/font][/color]
[color=#000000][font=tahoma, helvetica, arial, sans-serif][background=rgb(248, 248, 255)]اينكه فهم ذهن ما از پديده ها چگونه هست و آيا راهي براي درك واقعيت و حقيقت داره يا خير و ثانيا آيا ميتونه كلام مخاطب رو در معنايي كه مخاطب اراده كرده درك كنه يا خير .[/background][/font][/color]
[color=#000000][font=tahoma, helvetica, arial, sans-serif][background=rgb(248, 248, 255)]در هر صورت بدنبال اين هست كه روش و راهكاري براي دريافت معاني ثابت و مشخص براي خوانندگان و بينندگان مختلف متن و اثر در همه زمانها و مكان ها پيدا كنه بصورتي كه اين دريافت دچار نسبيت و تكثر نشه بلكه منظور پديد آورنده متن و اثر رو بتونه به هر مخاطبي كسي دقيقا منتقل كنه[/background][/font][/color]
[color=#000000][font=tahoma, helvetica, arial, sans-serif][background=rgb(248, 248, 255)]گر چه برخي هم معتقد به مرگ مولف و اثر هستند و درك و فهم مخاطبين رو متكثر و مختص شخص ميدونند بگونه اي كه با فهم شخص ديگر متفاوت هست بگونه اي كه بتعداد افراد خواننده و بيننده متن و اثر معنا و مفهوم توليد ميشه و بنوعي مفهوم اثر و متن رو در ذهن خواننده و بيننده تابعي از تاريخ ، سرگذشت ، جغرافيا ، معلومات پيشيني ، زبان ، و ... ميدونه و يك متن و اثر ميتونه هزاران و بلكه ميليونها معني با توجه به تعداد خوانندگان و بينندگان اثر داشته باشه ولي در عين حال هيچكدومشون هم منظور نويسنده متن و خالق اثر نباشند . چون در اينجا اصولا فهم مشترك ناممكن هست .[/background][/font][/color]

[/quote]
شما که دقیقا حرف منو تایید کردین با این متن میشه بگین استفاده اشتباه من چی بود از این کلمه بخصوص در یک سایت نظامی ؟
[/quote]

متن رو اگه بخونيد متوجه ميشيد . در متن بالا هم عرض كردم كه [color=#ff0000][font=tahoma,helvetica,arial,sans-serif][background=rgb(248, 248, 255)]كل بحث هرمنوتيك فلسفي و معرفت شناسانه و انسانشناسانه و بنوعي درگير با فلسفه ذهن هست . [/background][/font][/color]در هرمنوتيك بحث اساسا بر روي اين نكته هست كه آيا فهم مشترك ممكن هست يانه ؟ و اگر ممكن هست اصول و روش هاش چگونه هست و چطور ميشه متن رو تفسير و تاويل كرد جوري كه مراد نويسنده و يا خالق اثر رو درك كرد . و سپس بحث هاي بسيار خشك فلسفي درميگيره و تئوري هاي مختلفي ارائه ميشه كه هر كدوم نتايج مشخصي دارن .

اونچه كه از سوي ديگران مورد استفاده قرار ميگيره نه علم هرمنوتيك بلكه نتايج تئوري يك عالم به هرمنوتيك هست كه توسط شخص عالمانه و يا نادانسته و تقليدي پذيرفته ميشه و ازش ياد ميشه بعنوان پيش فرض مسلمي كه روش بحثي نميكنن و بعنوان اصل موضوع ميپذيرن

بنابراين اونچه در مثلا تاريخ ازش استفاده ميشه نه علم هرمنوتيك بلكه نتايج تئوريهايي هست كه مورخ اون رو از ميان تئوريهاي مختلف تقليدا و بخاطر اعتمادش به اشخاص ميپذيره و گرنه علم هرمنوتيك اصولا در قواره مورخ نيست

و شما متاسفانه همواره بر علم هرمنوتيك تاكيد ميكنيد كه اصلا جاش در اين بحث ها نيست و بعلاوه از تئوري بعنوان اصل مسلم ياد ميكنيد كه داراي اشكالات عديده اي هست و قابل دفاع هم نيست . چون اساسش پذيرفتن نسبيت معرفت شناسانه هست . و راه گونه فهم مشترك انسانها رو انكار ميكنه و تابع عواملي همچون ذهن مخاطب ، زمان و مكان ، زبان و ... عنوان ميكنه

بيشتر از اين ادامه نميدم
[/quote]
شخصا قصد ندارم بروی این گفتگو متمرکز بشم چون این تاپیک دیگه کامل منحرف می کنه برادر من
ولی هرمنوتیک شاخه های خیلی زیادی داره واردش نمی شم
ولی خیلی شگفت انگیز هست که فرض کنیم نحوه نگرش تمامی ابناء بشر از اول تا حالا با ذهن امروزی قابل درک کامل و توضیح هست
تاپیک رو منحرف نمی کنم در ضمن اینم بدونین اولین پیشگامان این بحث مفسرین کتاب های اسمانی بودن
بگذریم موفق باشید

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
برادر بیگدلی گرامی؛

متأسفانه نرود میخ آهنین در سنگ ...!!
واقعاً متأسفم!!

---------------------------------------------------------------------

دوستان، لطفاً اگه بحثی رو هم انجام می دن، از منظر نظامی باشه و اینقدر منویات و تحریفات تاریخی خودشون رو وارد داستان ماجرا نفرماین.

ببینیم دوستان می تونن یه بار به جز صغری و کبری کردن های سیاسی و زدن به صحرای کربلا، یه بحث رو از منظر نظامی بررسی بفرماین یا که خیر!

پس لطفاً صرفاً استدلالات نظامی رو عنوان بفرمایین.

موفق باشید.
  • Upvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
با سلام خدمت همه دوستان گرامي
از منظر نظامي در صورتي که مردم دل خوشي از رضا خان برايشان مانده بود و از دست عقرب جرار به مار غاشيه پناه نمي بردند امکان مقاومت پارتيزاني و چريکي وجود داشت و هر کوي و برزني در ايران آن روز مي توانست صحنه نبرد با متفقين متجاوز شود . حتي اگر ارتش رضا خاني هم توان جنگيدن نداشت که البته داشت . شهداي نيروي دريايي آن زمان و قضيه پايگاه هوايي قلعه مرغي نمونه هاي اين توان است . منتهي همان اتفاقي که بر سر عراق صدام حسين آمد بر سر ايران رضا خاني هم رفت يعني مردمي که از شدت ظلم و ستم به جايي رسيدند که حاضر شدند کنار بکشند و مملکت خود را دودستي تقديم بيگانه کنند تا از شر حاکم ظالم خلاص شوند . هر چند که نتيجه آني نشد که مردم دوست داشتند . در زمان حمله عراق به ايران ارتش غافلگير شده ايران هم نبايد توان جنگيدن مي داشت اما وقتي خود ارتش خواست بجنگد و مردم نيز به ياري اين ارتش آمدند تجاوز را دفع کردند .

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote name='zed' timestamp='1358147654' post='293815']
با سلام خدمت همه دوستان گرامي
از منظر نظامي در صورتي که مردم دل خوشي از رضا خان برايشان مانده بود و از دست عقرب جرار به مار غاشيه پناه نمي بردند امکان مقاومت پارتيزاني و چريکي وجود داشت و هر کوي و برزني در ايران آن روز مي توانست صحنه نبرد با متفقين متجاوز شود . حتي اگر ارتش رضا خاني هم توان جنگيدن نداشت که البته داشت . شهداي نيروي دريايي آن زمان و قضيه پايگاه هوايي قلعه مرغي نمونه هاي اين توان است . منتهي همان اتفاقي که بر سر عراق صدام حسين آمد بر سر ايران رضا خاني هم رفت يعني مردمي که از شدت ظلم و ستم به جايي رسيدند که حاضر شدند کنار بکشند و مملکت خود را دودستي تقديم بيگانه کنند تا از شر حاکم ظالم خلاص شوند . هر چند که نتيجه آني نشد که مردم دوست داشتند . در زمان حمله عراق به ايران ارتش غافلگير شده ايران هم نبايد توان جنگيدن مي داشت اما وقتي خود ارتش خواست بجنگد و مردم نيز به ياري اين ارتش آمدند تجاوز را دفع کردند .
[/quote]
دوست عزیز حق با شماست کاملا مردم با رضاشاه مشکل داشتن
و زیاد هم درگیر نشدن کاملا مبهوت سرعت ماجرا بودن
اون دو مورد مقاومت هیچ تاثیری در نتیجه مسئله نداشت
شجاعتشون همیشه در تاریخ ایران می مونه
اما بر گردیم واژه نبرد چریکی و پارتیزانی !!! قیاسی که دارم میکنم عجیب شاید بنظرت بیاد ولی واقعا بهمین مفهوم هست سئوال ؟ چرا مردم ایران اون موقع به رفتن به ماه فکر نمی کردن ؟
می دونی چرا چون اصلا براشون تعریف نشده بود که میشه رفت ماه بهمین سادگی اولین چریک ها در ایران کی بوجود اومدن بیشتر در زمان پهلوی دوم با الگو برداری از مبازرات چریکی چه گوارا و تاثیر پذیری از مبارزات دیگر نیروهای چپ در دنیا ما می تونستیم مثل مقاومت تبریز در زمان مشروطه دفاع کنیم اگه مردم می خواستن کاری هم به نتیجه اش نداشتم
ولی مقاومت چریکی و پارتیزانی رو باید بررسی کنیم از کی در ایران تعریف شد می اولین کسانی که دست به این مقاومت زدن چه کسانی بودن ایا فرهنگ همچین مقاومتی در ایران اون موقع وجود داشت یا نه ؟
ببین برادر من خیلی کشورها اشغال مثلا سوئد و نروژ بدون هیچ مقاومتی اشغال شدن عرضه نداشتن یا لزومی ندیدن ؟ با کمترین خسارت هم از جنگ خارج شدن ننگین هستن ؟
لهستان ایستاد می دونی چرا چون مرگ و زندگی بود
چون می دونستن اگه نجنگن چیزی از کشورشون باقی نمی مونه سرود ملی لهستان یکی از بندهاش این هست : لهستان هنوز زنده هست
می دونی این معنیش چی هست ؟
وقتی بین قدرت مثل روسیه و آلمان هستی خیلی هست که هنوز وجود داری
من هیچ دلیلی جز اینکه شماها الان افتخار کنید که اجداد ما همگی نفله شدن ولی ایستادن واسه این تاکید دوستان برای این دفاع نمی بینم
فرض کنید رضاشاه قهرمان می شد تمام چاه های نقت رو آتیش می زد و تمام مسیرها تخریب می شد دقیقا متفقین ایران رو با جنگ می گرفتن
چندتا احتمال من مطرح می کنم ببیند چقدر قابل فکر هست
1- انگلیس برای حفظ امنیت نفت مورد نیازش همون کاری رو که در مورد کویت کرد در مورد خوزستان هم می کرد یعنی تجزیه شیک و ساده
2- روس ها از تنها جائی که عقب نشستن ایران بود اونم دیگه با تهدید امریکا... ممکن بود در کنفرانس تهران متفقین در مورد تمامیت ارضی ایران به توافق نرسن ؟
3- بازم میشه احتمالات دیگه هم مطرح کرد اگه دوستان دوست داشته باشن ویرایش شده در توسط jalilnoori
  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
اقا مصطفی بحثتون در زمینه ی ارتش نمی تونم بپذیرم بذارید ساده بگم
با این شکلی که شما می گید هیچ کدام از ارتش های قرون وسطی در هیچ جای جهان ارتش حرفه ای نبودند من تو یک تایپیک دیگه گفتم ما حتی در اوایل دروه ی صفوی تفنگ ( نه به شکل متداول ) می ساختیم چرا و به شکل صنایع ما در دوره های بعد (کم و بیش در همه زمینه ها) نابود شد خودش سئواله ؟در صورت زمان ها و دوره ها متفاوت اند ما علاوه بر این که پیشرفتی نکردیم بلکه فقط عقب گرد داشتیم
رضا شاه هم مثل این عرب ها فقط ظاهر می دید بدون این که امکانات پشتیبانی ارتشش توجه کافی کنه. (ارتش حرفه ای فقط به داشتن توپ و تفنگ خوب نبیست). اون ارتش همچنین نفت خوزستان روش بستند دیگه قدرت تحرک نداشت

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote name='worior' timestamp='1357589194' post='292820']
[quote]
جناب وریور من شخصا فکر می کنم برای ورود ایران به دوران جدید سیاست خلع سلاح عشایر و اسکان ایشان و تشکیل ارتش منظم داخلی کاری کاملا صحیح بود
[/quote]

بحث اسکان عشایر با سرکوب عشایر متفاوت هست ، و اینکه نظام حاکم مستبد به هیچ وجه مشروعیت و مقبولیتی نزد عشایر در طول تاریخ نداشته ، تا اینکه مشروطه رخ میده ، زمانی شاهد هبستگی ایلات و جنگیدن برای حاکمیت های مرکزی هستیم که حکومت ها بصورت ملوک الطوایفی اداره میشدن ، خنده دار تر از مثال شما ، شخصیتی به نام میرمهنا هست ، این فرد دزددریایی گردنه گیر و از همون عواملی هست که میفرمایید به ناامنی راه ها و ... میپرداختند ، ایشان از دست کریمخان به خارگو فرار میکنند و چون چاره ای نمی یابند مجبور میشن به خارک حمله کنند ، همین جناب راهزن با یک حمله عجیب به خارک قلعه هلندی ها رو اشغال میکنند و این جزیره رو از وجود هلندی هایی که چندین سال اونجا حضور داشتند به یکباره و براحتی پاک میکنند ، همچنین باانگلیسی ها در جزایر خلیج فارس جنگ هایی به راه می اندازند و اونها رو وارد میکنند تا بسیاری از مناطق رو ترک کرده به بصره برن ! ...
وجود منابع نفتی در منطقه مسجد سلیمان باعث شده بود ایلات بختیاری خوزستان به دو دسته تقسیم بشن ، که یکی طرف آلمان ها رو گرفته و دیگری طرف انگلستان ، [color=#ff0000]علاوه بر این گروه های بسیاری از ایلات بختیاری بطور جداگانه و خارج از قیمومیت دولت مرکزی که مورد مقبولیت این ایلات نبود به انجام روابط خارجی مستقل با روسها انگلیسی ها و المانی ها زده بودند[/color] ، اقوام هفت لنگ بواسطه وجود چاه های نفت در مناطق تحت سیطره اشون با اقوام چهارلنگ محمد صالح درگیر شده بودند و همین اقوام چهارلنگ به رهبری سردار اسعد و کمک سایر خوانین بخصوص خوانین جزء تهران رو فتح میکنند ، اگر ارتباط صحیح و مثبت و نظام حاکم مشروعی از پس مشروطه شکل گرفته بود این اقوام به هیچ وجه اجازه دسترسی انگلیسی ها به چاه های نفت و خطوط راه آهن رو نمیدادند ، ....
[/quote]

در تایید فرمایش شما شخصا کارت پرسنلی از اون دوران دیدم که بالاش نوشته شده بود [b]شرکت نفت انگلیس و بختیاری[/b]
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------
فکر نمیکنم که در دفاع ما اون موقع حرفی برای گفتن داشتیم ما هیچگونه تجهیزات درست و درمونی نداشتیم که بشه بهش تکیه کرد نیروی هوایی مون در زمان خودش قدیمی بود روی زمین هم که تدارکاتمون صفر بوده (یک قلم مرگ پانصد نفر سرباز از بی آبی در دشت میشان -دشت آزادگان کنونی) و هیچگونه هماهنگی و انسجامی بین واحد های مختلف ارتش وجود نداشت اما منکر این نیستم که در صورت اراده جدی بر مقاومت میشد روند اشغال ایران رو کند کرد.

خوشبختانه و متاسفانه

ایران ما دو جور آدم هیچ وقت کم نداشته و کم نمیاره

1-فدایی راه میهن یا بهتر بگم امثال بایندرها و هزاران افسر باشرف دیگه 2- خائن به میهن که بازهم متاسفانه ضریب این دسته معمولا بیشتر از ظریب دسته اول بوده و هست (فکر کنم با این جمله خودمو تو درد سر انداختم ولی خب هر کس نظری داره)

در پایان به دلیل داشتن سنخیت با این تاپیک توجه دوستان رو به تاپیک [url="http://www.military.ir/forums/topic/22574-%D8%B9%DA%A9%D8%B3-%D8%A7%D8%B3%D8%A7%D8%B1%D8%AA-%DB%8C%DA%A9-%D8%A7%D9%81%D8%B3%D8%B1-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%AC%D9%86%DA%AF-%D8%AF%D9%88%D9%85-%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%A8%D8%AF%D8%B3%D8%AA-%D8%A7%D9%86/#entry272453"][b]عکس کمتر دیده شده اسارت یک افسر ایرانی در جنگ دوم جهانی به دست نیروهای انگلیسی[/b][/url] (بخانیدجزیره دزدان دریایی)که من به عنوان اولین تاپیک در میلیتاری ایجاد کردم و مورد استقبال قرار نگرفت جلب میکنم.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مطالب مشابه

    • توسط FLANKER
      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385294.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385295.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385335.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385333.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385300.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385309.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385302.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385304.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385306.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385307.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385334.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385336.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385337.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385338.jpg
    • توسط parsneet
      بسم الله الرحمن الرحیم
       
      تاپیک حاضر با محوریت پوشش خبر ها و اطلاعات مسابقات نظامی برگزار شده در ایران و همچنین شرکت تیم های ایرانی در سایر مسابقات بین المللی نظامی می باشد .
       
      مقدمه :
      مسابقات نظامی هر ساله در سراسر جهان با شرکت پرسنل نظامی ( به صورت داخلی و یا بین المللی ) برگزار می گردد . این گونه مسابقات علی رقم اینکه از قواعد و استاندارد متحدی برخوردار نیستند ( منظور نبودن کمیته جامع و قوانین واحده بین المللی در رشته های تخصصی می باشد ) اما تا حدودی پیرو قواعد و ضوابط برگزاری رزمایش های نظامی هستند . ( البته تیم های ورزشی و مسابقات ارتش های جهان (CISM) تا حدودی متفاوت از سایر مسابقات تخصصی هستند که در ذیل به آن اشاره خواهد گردید )
      اساساً هدف از برگزاری این گونه مسابقات تخصصی بالا بردن آمادگی پرسنل و ایجاد حس رقابت و افزایش انگیزش پرسنل نظامی جهت فراگیری مهارت های تخصصی است . و همچنین سنجش توانمندی پرسنل در مقایسه با واحد های مشابه در ارگان های نظامی داخلی و یا ارتش های خارجی دیگر است . پس تا حدودی می توان بیان کرد که تیم های شرکت کننده ( در مسابقات بین المللی ) عموماً از بین کشور های دوست و یا هم پیمان ( و یا حداقل غیر متخاصم ) انتخاب می شوند و برای سنجش توانایی های تخصصی شان گرد هم می آیند . و همچنین حتی گاهی می تواند بیان گر همسویی کشور های شرکت کنند و حامل پیام های خاص برای ارتش های رقیب شان نیز باشند .
       
       
       
      تاریخچه :
      می توان به نوعی اولین مسابقات نظامی ( با تاکید و اولویت دادن به پرسنل نظامی ) را به یونان باستان نسب داد . در رویدادی جشن گونه که عموما" ( و نه اختصاصاً ) پرسنل نظامی در آن شرکت می کردند تا آمادگی جسمانی و مهارت های کار با سلاح در رقابت با حریفان را بسنجند . در ادامه و ظهور امپراطوری روم باستان این نوع مسابقات چهره خشن تر و جدی تری به خود گرفت به گونه ای که مکان های اختصاصی مانند کلوزیوم (Colosseum) و همچنین شرکت کنندگان مخصوص بنام گلادیاتور (Gladiator) برای شرکت در آن تربیت می گردیدند .
      این مسابقات شرحی مفصل دارد ولی به اختصار : برگزاری آن در قرون مختلف تکامل یافته و عموماً شرکت کنندگان آن از بین سربازان قوای شکست خورده در جنگ با امپراطوری روم انتخاب می شدند و در بین خیل عظیم از این سربازان که در مسابقات محلی و ایالات های مستعمره روم برگذار می شد برگزیدگان ( که یقیناً تعداد کمی از آنان بودند) می توانستند آزادی خود را به دست آورند . ولی جنگجویانی نیز بودند که به خاطر بدست آوردن پول و یا شهرت نسبت به شرکت در این مسابقات خونین اقدام می کردند . این مسابقات که به خشونت بی پروا و ضد انسانی اش معروف گشته بود بدون فایده هم البته نبود . ( البته فواید آن از دید فرماندهان نظامی ) باید اشاره کرد که تمامی این مسابقات به نبرد های خونین تن به تن اختصاص نداشت بلکه اکثر این رویداد ها به باز سازی نبرد های روم در مقابل دشمنانش مختص می شد ( یقیناً آن نبردهای که در آن پیروز گردیده بودند تا خاطرات ، تکنیک های رزم و قهرمانان آن را مرور و زنده نگاه دارند ) عده ای از سربازان لباس های قوای دشمن را بر تن می کردند و سربازانی دیگر که نقش نیروهای رومی را داشتند با بکارگیری ارابه و اسب و سلاح های آن دوران در چندین پرده که گاهی تا چند روز نیز ادامه می یافت آن نبرد خاص را باز سازی می کردند . از نحوه یورش قوای مهاجم گرفته تا نبرد های تن به تن ، عبور از رودخانه ، یورش سواره نظام ، محاصره قلعه ها و یقیناً نمایش پیروز مندانه و دلاورانه ارتش رومی بر حریف خود !
       
      در عصر جدید ایده مسابقات نظامی بعد از پایان جنگ جهانی اول شکل گرفت . در سال 1919 پس از جنگ جهانی اول ، بازی های بین متفقین توسط شورای ورزشی نیروهای متفقین ژنرال جان پرشینگ سازماندهی شد و 1500 ورزشکار از 18 کشور را گرد هم آورد تا در 24 رشته ورزشی به رقابت بپردازند. این رویداد در Joinville-le-Pont فرانسه برگزار شد . و طی سالهای بعد در ماه مه 1946 ، پس از جنگ جهانی دوم ، شورای ورزشی نیروهای متفقین توسط سرهنگ هانری دبروس و پنج‌گانه المپیک توسط سرگرد رائول مولت احیا شد و در  7 تا 8 سپتامبر همان سال دومین بازی‌های بین متفقین در برلین (در المپیاستادیون , محل برگزاری بازی های المپیک 1936) برگزار شد .
       


      چند ماه بعد، با پایان دادن به شورای ورزش نیروهای متفقین ، سرهنگ دبروس و سرگرد مولت مسابقات ارتش های جهان (CISM) را در 18 فوریه 1948 تأسیس کردند . اعضای موسس آن بلژیک ، دانمارک ، فرانسه ، لوکزامبورگ و هلند بودند . در سال 1950، آرژانتین و مصر به عضویت آن درآمدند. در سال 1951 ایالات متحده به آن پیوست . در سال 1952 عراق ، لبنان ، پاکستان و سوریه و دو سال بعد برزیل به عضویت آن درآمدند . و همچنین کانادا در سال 1985 وارد آن شد . سپس در سال 1991 با پایان جنگ سرد سازمان رقیب پیمان ورشو کمیته ورزش ارتش متفقین (SKDA) با CISM ادغام شد و خبر از پیوستن 31 کشور و عضو جدید و سایر کشورهای مرتبط با بلوک شوروی را داد. این پیشرفت سریع منجر به رسمیت شناختن توسط نهادهای بین المللی از جمله IOC شد. قبل از سال 1995 CISM هر سال 15 تا 20 مسابقات جهانی را برگزار می کرد. از سال 1995  CISM هر چهار سال یک بار بازی های جهانی نظامی را که یک رویداد چند ورزشی است با شرکت نمایندگانی از ارتشهای 127 کشور دنیا سازماندهی می کند .
       
       

       
      رویدادها
      برگزاری مسابقات مرتبط با ارتش های جهان طیف متنوعی را در بر می گیرد و بلوک های سیاسی و جغرافیایی متعدد سعی در برگزاری رویدادهای مشابه زیادی جهت بالا بردن مهارت پرسنل خود دارند . اما به نوعی اهداف برگزاری این چنین مسابقاتی تنها به بالا بردن مهارت ها محدود نمی گردد . بلکه برپایی نمایشگاه های تخصصی تجهیزات تیراندازی و حتی ماشین آلات زرهی و تسلیحات انفرادی و البسه نظامی و ... در حاشیه این مسابقات بیان گر این است که این رویدادها مکانی است تا برنامه ریزان و دست اندرکاران نظامی کشور های مختلف به عرضه و کسب اطلاعات و سنجش آمادگی قوای نظامی پیرامونی خود اقدام نمایند .
       
      به برخی از این رویدادها می توان به اختصار اشاره کرد مانند :
      - مسابقات بین المللی پنج گانه ورزشی ( تیراندازی سرعت و دقت ، میدان موانع ، شنا ۵۰ متر با مانع ، دو صحرانوردی ۸ کیلومتر و پرتاب نارنجک )
      - مسابقات بین المللی نظامی پهپادی ارتش های جهان
      - مسابقات بین‌المللی نظامی غواصی در عمق
      - مسابقات بین‌المللی نظامی جهت یابی
      - مسابقات بین‌المللی نظامی بیاتلون زرهی روسیه
      - مسابقات سراسری امنیت سایبری در آمریکا
      و ...
       

      بازتاب و آثار
      برای بیان تاثیر حضور بین المللی تیم های نظامی و ترتیب دادن این چنین مسابقاتی منعکس کردن دیدگاه بعضی از تحلیل گران غربی شاید مفید باشد به عنوان نمونه :
      «واشنگتن فری بیکن» «جوزف هومیر» تحلیلگر امنیت ملی : روسیه و چین در نمایش قدرت به آمریکا قصد شرکت در یک بازی‌های بین‌المللی در آمریکای لاتین ( ونزوئلا ) تحت عنوان « تک تیرانداز مرز » را دارند . این  بازی‌های نظامی یکی از واضح ترین نشانه‌ها  از شکل گیری یک ائتلاف ضد ایالات متحده در آمریکای لاتین است. روسیه و متحدانش ( ایران و چین ) با حضور در این مسابقات نظامی در ونزوئلا در حال نمایش قدرت هستند . با عادی سازی تحرکات نظامی دشمنان ایالات متحده در دریای کارائیب ، ما در معرض خطر در آمریکای لاتین هستیم .
       
       
      در حال حاضر به نظر می رسد که برگزاری این گونه مسابقات در بین نیرو های نظامی منطقه ای و جهانی در حال افزایش هست . مسابقاتی که هم در رشته های عمومی ( آمادگی جسمانی و ورزشی ) و هم رشته های تخصصی ( تیر اندازی ، زرهی و توپخانه ، پهپادی و ... ) با حضور تیم های چندگانه به جدیت پیگیری می شود . قطعا انتخاب تیم های ورزیده در این گونه رقابت ها باعث افزایش اعتماد به نفس پرسنل و همچنین تبلیغات مثبت برای نیرو های نظامی ما نیز خواهد گردید  . همچنین برگزاری مسابقات کشوری و درون مرزی برای ما موجبات حس رقابت و افزایش انگیزش سازمانی را برای نیروهای مسلح ما در پی خواهد داشت . انشالله 
       

       
       
       
      بن پایه :
      https://www.milsport.one/cism/members-nations
      https://www.ilsf.org/about/recognition/cism/
      https://armedforcessports.defense.gov/CISM/Military-World-Games/
      https://en.wikipedia.org/wiki/Colosseum
      https://freebeacon.com/national-security/iran-russia-china-to-run-war-drills-in-latin-america/
       
      گرد آوری جهت انجمن میلیتاری
       
       
    • توسط GHIAM
      با استفاده از طول استند موشک فاتح، تونستم ابعاد موشک فتح را به دست بیاورم. موشک فتح دارای طول 6.5 متر و قطر 40 سانتیمتر است. این موشک نسبت به فاتح110 حدودا 2.30متر کوتاهتر و 20 سانتیمتر قطر کمتری دارد.  
      هیچ گونه اطلاعاتی از جنس موتور و جنس بدنه موشک وجود ندارد. اما احتمالا فتح موشکی با وزن 800-900 کیلوگرم، برد  200 - 300 کیلومتر و سرجنگی 150-200 کیلوگرمی باشد. به نظر میر‌سد سپاه قرار است این موشک را جایگزین نسخه های اولیه فاتح 110 کند. هرچند سرجنگی سبکتری نسبت به فاتح دارد برای زدن اهداف نرم از جمله زیرساخت‌های نفتی، مراکز صنعتی، اهداف غیرمقاوم نظامی و ... بسیار موثر است. 
      با توجه به ابعاد و وزن موشک فتح، می‌توان 4 تیره از این موشک را مانند فجر 5 از روی حامل IVECO پرتاب کرد.  
       

       
       

       

       
       
       
    • توسط mehdipersian
      شناور شهید باقری به بالگرد، موشک و پهپاد مجهز خواهد شد 
      فرمانده نیروی دریایی سپاه:

      شناور شهید باقری که در آینده ساخت آن به اتمام می‌رسد، علاوه بر داشتن یک ناوگروه در داخل خود، باند پرواز هم دارد که پهپاد می‌تواند از روی آن حرکت کرده و به پرواز درآید و در بازگشت هم می‌تواند بر روی آن بنشیند.
      شناور شهید باقری با ۲۴۰ متر طول و ۲۱ متر ارتفاع، مجهز به بالگرد، موشک و پهپاد است.
      این شناور به گونه‌ای در حال ساخت است که از روی عرشه آن حدود ۶۰ پهپاد می‌تواند پرواز کند و بنشیند.
      وستانیوز
       
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.