ali_special

رونمایی از استراتژی جدید نظامی آمریکا

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

[quote]میشه مثال بزنی چطور در اروپا باعث جنگ شد ؟؟ منظور مبارزه در راحل دموکراسی یا خود دموکراسی ؟[/quote]
بحثش طولانی و مفصل هست و از جنگ های پروتستانی شروع میشه ! تا به قدرت رسیدن ناپلئون و بعد از فلح اقتصادی اروپای دهه 20 و 30 و بعد اون هیتلر و جنگ دوم ! که همه اینها از برکات دمکراسی و مفاهیم اولیه لیبرالیسم بوده ! .

الان چیزی به نام لیبرالیسم و دمکراسی به اون معنا وجود نداره و شواهد حاکی هست که بعد از جنگ دوم مطرح ترین تئوری ها در کنار کمونیسم نظریه (ساختی کارکردی) که حکومت های غیر کومونیست شدیدا طرفدار اون بودند و هنوز هم هستند و بحث بر سر اون نیاز داره تا مفاهیم پایه اش رو درک کنین ! و به واقع بدونین که دنیا چه خبر هست ..
اگر حوصله شما میطلبه این در مورد تئوری مطروح که مطالبش فارسی هم نیستند .. »

http://en.wikipedia.org/wiki/Talcott_Parsons
http://en.wikipedia.org/wiki/Structural_functionalist

این لینک ها کافی هست تا بدونین جامعه در چه فرمی کنترل میشه و آیا واقعا لیبرال دمکراسی وجود داره و یا محافظه کاری و تئوری های حفظ ساختار که مقابل لیبرالیسم و دمکراسی واقعی قرار میگیرند این لینک هم مطالعه بفرمایین بدک نیست هر چند که حوصله میطلبه و جا داره بدون تعصب و از دیدگاه واقع گرایی بهش وارد بشین ... :

http://www.military.ir/modules.php?name=Forums&file=viewtopic&t=19080&start=0

زمانی میگفتند که لیبرالیسم و آزادی مبنای دمکراسی است ، اما آن ادعا کجا و روزگار امروز ما کجا مطالبی که در صفحه دوم گفتم رو به دقت مطالعه کنین هر چند که پراکنده صحبت کردم اما دونستن بدک نیست ، جای نقد هم بازه و میتونه کمک کنه ...

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]بحثش طولانی و مفصل هست و از جنگ های پروتستانی شروع میشه ! تا به قدرت رسیدن ناپلئون و بعد از فلح اقتصادی اروپای دهه 20 و 30 و بعد اون هیتلر و جنگ دوم ! که همه اینها از برکات دمکراسی و مفاهیم اولیه لیبرالیسم بوده ! .[/quote]

منم همینو می گم این که شد مبارزه در راه دموکراسی نه عیب خود دموکراسی شما مثال هایی از مبارزات در راه دموکراسی زدید (که البته هموشون اون هدف رو دقیقا دنبال نمی کردن )انقلاب فرانسه با خودخواهی چه کسی بهم خورد ناپلئون (گرچه خدماتی هم کرد) یا حکومت آلمان نازی رو چه کسی با خود خواهی هاش نابود کرد و کشور آلمان نازی رو که یه به یک مخروبه تبدیل شده بود تحویل حکومت آینده داد .

[quote]الان چیزی به نام لیبرالیسم و دمکراسی به اون معنا وجود نداره[/quote]
این یکی از اون عیب های ساختگی است که فقط برای فرار گفته میشه من هم گفتم در هیچ جایی حکومت به معنای تام کلمه حکومت دموکراتیک نیست ولی آیا می تونیم بگیم اصلا نیست نه
مثلا ما چندین حکومت اسلامی داریم حالا چون دقیقا قوانین اسلامی اجرا نمیشه کلا بگیم آره ما اصلا حکومت اسلامی نداریم نباید فقط صفر و یک نگاه کرد یه خورده منطق فازی داشته باشید همه چیز سیاه و سفید نیست ما خاکستری هم داریم
غرب با بسیاری از معیارها دموکراتیک حالا اون درجه داره درجه کشور های اسکاندیناوی با آمریکا برابر نیست
یا میزان رعایت معیار های کمونیستی در چین با کره شمالی فرق داره ولی آیا چین کمونیست نیست هست
----------------
در مورد حفظ ساختار ها هم گفتم جامعه مثل ستون می ماند در عین محکی نیاز به انعطاف هم داره اصلا علت رشد غربی ها با وجود همه بلاهایی که سرشون اومده نابود شدن ولی از دوباره بر پا موندن همین که جامعه غربی به این درک رسیده اگر انطاف نداشته باشه خودشو آپ دیت نکنه نمی تونه دوام بیاره شما ببیند جو انتقاد چقدر قوی هست در این کشورها مدام عملکرد ها چک میشه
در ضمن اجرای بد یک ایده همیشه دلیل بر بد بودن اون ایده نبوده مثلا شوروی سابق هم اقتصاد سوسیالیستی داشت و کشور های اروپای شمالی هم اقتصاد تقریبا سوسیالیستی دارن بس خود سوسیالیست به خودی خود بد نیست ولی آیا واقعا شوروی سابق سوسیالیست رو به معنای واقعی اجرا کرد نه
-------------------------------
آیا اگه حکومت دیکتاتوری باشه تضمینی هست که نخبگان بر جامعه حکومت کنن اگر غیر نخبگان اومدن و چون دیکتاتوری کردن و شرایط همین طور ماند چی آیا الان در کره شمالی عربستان سعودی و لیبی(قذافی) نخبگان حکومت می کنن
در دموکراسی اگه یه احمق بیاد سر کار(جرج بوش: دائم خمر و الکلی گذشته) بعدش میشه اصلاح کرد و یک نخبه رو آورد سر کار(اوباما: استاد دانشگاه و دکترای حقوق و شاگرد اول دانشگاه)
ولی به عقیده منم باید به نخبگان برای انتخاب امتیازاتی داد مثلا در آمریکا یه چیز ناقصی از این روش وجود داره که رای الکترا گفته میشه یا اون روشی که رای دکترا یه مقداری باشه رای لیسانس کمتر تا آخر. ولی صرفا حکومت نخبگان یه چیز شکست خوردس که از لحاظ علمی هم ثابت شده.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]
شما مثال هایی از مبارزات در راه دموکراسی زدید (که البته هموشون اون هدف رو دقیقا دنبال نمی کردن )انقلاب فرانسه با خودخواهی چه کسی بهم خورد ناپلئون (گرچه خدماتی هم کرد) یا حکومت آلمان نازی رو چه کسی با خود خواهی هاش نابود کرد و کشور آلمان نازی رو که یه به یک مخروبه تبدیل شده بود تحویل حکومت آینده داد .
این یکی از اون عیب های ساختگی است که فقط برای فرار گفته میشه من هم گفتم در هیچ جایی حکومت به معنای تام کلمه حکومت دموکراتیک نیست ولی آیا می تونیم بگیم اصلا نیست نه
مثلا ما چندین حکومت اسلامی داریم حالا چون دقیقا قوانین اسلامی اجرا نمیشه کلا بگیم آره ما اصلا حکومت اسلامی نداریم نباید فقط صفر و یک نگاه کرد یه خورده منطق فازی داشته باشید همه چیز سیاه و سفید نیست ما خاکستری هم داریم
غرب با بسیاری از معیارها دموکراتیک حالا اون درجه داره درجه کشور های اسکاندیناوی با آمریکا برابر نیست
یا میزان رعایت معیار های کمونیستی در چین با کره شمالی فرق داره ولی آیا چین کمونیست نیست هست
[/quote]

کاملا صحیحه. به بهترین شکل لپ مطلب رو بیان کردید.
در فروم های گفتگوی ما، کمتر پیش میاد که کسی با نسبیت به قضایا نگاه کنه.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote][quote]بحثش طولانی و مفصل هست و از جنگ های پروتستانی شروع میشه ! تا به قدرت رسیدن ناپلئون و بعد از فلح اقتصادی اروپای دهه 20 و 30 و بعد اون هیتلر و جنگ دوم ! که همه اینها از برکات دمکراسی و مفاهیم اولیه لیبرالیسم بوده ! .[/quote]

منم همینو می گم این که شد مبارزه در راه دموکراسی نه عیب خود دموکراسی شما مثال هایی از مبارزات در راه دموکراسی زدید (که البته هموشون اون هدف رو دقیقا دنبال نمی کردن )انقلاب فرانسه با خودخواهی چه کسی بهم خورد ناپلئون (گرچه خدماتی هم کرد) یا حکومت آلمان نازی رو چه کسی با خود خواهی هاش نابود کرد و کشور آلمان نازی رو که یه به یک مخروبه تبدیل شده بود تحویل حکومت آینده داد .

[quote]الان چیزی به نام لیبرالیسم و دمکراسی به اون معنا وجود نداره[/quote]
این یکی از اون عیب های ساختگی است که فقط برای فرار گفته میشه من هم گفتم در هیچ جایی حکومت به معنای تام کلمه حکومت دموکراتیک نیست ولی آیا می تونیم بگیم اصلا نیست نه
مثلا ما چندین حکومت اسلامی داریم حالا چون دقیقا قوانین اسلامی اجرا نمیشه کلا بگیم آره ما اصلا حکومت اسلامی نداریم نباید فقط صفر و یک نگاه کرد یه خورده منطق فازی داشته باشید همه چیز سیاه و سفید نیست ما خاکستری هم داریم
غرب با بسیاری از معیارها دموکراتیک حالا اون درجه داره درجه کشور های اسکاندیناوی با آمریکا برابر نیست
یا میزان رعایت معیار های کمونیستی در چین با کره شمالی فرق داره ولی آیا چین کمونیست نیست هست
----------------
در مورد حفظ ساختار ها هم گفتم جامعه مثل ستون می ماند در عین محکی نیاز به انعطاف هم داره اصلا علت رشد غربی ها با وجود همه بلاهایی که سرشون اومده نابود شدن ولی از دوباره بر پا موندن همین که جامعه غربی به این درک رسیده اگر انطاف نداشته باشه خودشو آپ دیت نکنه نمی تونه دوام بیاره شما ببیند جو انتقاد چقدر قوی هست در این کشورها مدام عملکرد ها چک میشه
در ضمن اجرای بد یک ایده همیشه دلیل بر بد بودن اون ایده نبوده مثلا شوروی سابق هم اقتصاد سوسیالیستی داشت و کشور های اروپای شمالی هم اقتصاد تقریبا سوسیالیستی دارن بس خود سوسیالیست به خودی خود بد نیست ولی آیا واقعا شوروی سابق سوسیالیست رو به معنای واقعی اجرا کرد نه[/quote]

بخونین اون نظریات رو بعد ؛ ضمن اینکه ناپلئون نتیجه دمکراسی بود و نه دشمن اون مثل رضاخان که نتیجه مشروطه بود ! .

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]بخونین اون نظریات رو بعد ؛ ضمن اینکه ناپلئون نتیجه دمکراسی بود و نه دشمن اون مثل رضاخان که نتیجه مشروطه بود ! .[/quote]
منم همینو می گم خودخواهی ما انسان ها کار را خراب می کنه ناپلئون انقلاب فرانسه رو خراب کرد و آیا رضا خان و پسرش مشروطی رو خراب نکردن ؟؟ و آیا بد از مصدق دیکتاتوری شاه شروع نشد؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote][quote]بخونین اون نظریات رو بعد ؛ ضمن اینکه ناپلئون نتیجه دمکراسی بود و نه دشمن اون مثل رضاخان که نتیجه مشروطه بود ! .[/quote]
منم همینو می گم خودخواهی ما انسان ها کار را خراب می کنه ناپلئون انقلاب فرانسه رو خراب کرد و آیا رضا خان و پسرش مشروطی رو خراب نکردن ؟؟ و آیا بد از مصدق دیکتاتوری شاه شروع نشد؟[/quote]

بحث خوبی هست ولی بدونین که هیچ وقت یک نفر نمیتونه چنین قدرتی رو بدست بیاره ؛ اگر به نحوه به قدرت رسیدن ناپلئون ، رضاخان و هیتلر نگاه کنین هر کدام احزابی رو پشت سرشون داشتن و البته در خصوص عملکردشون باید گفت که بسیار موفق تر از سیستم دمکراسی بودند هم در توسعه سیاسی و هم اقتصادی و نظامی و از جمله مهمتر از همه اجتماعی !!! نکته انحراف و نابودی بعد از اون هست .و تشخیص درست غلط که از خود دمکراسی مهم تر هست .

این مطلب رو میتونین بخاطر اینکه بحث اصلی این تاپیک منحرف نشه در همون تاپیک دمکراسی خوب است یا بد ادامه بدین .

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بنام حضرت دوست
البته اين كوچكترين اگه فردا نيان بگيرنمون بايد ياداوري كنم كه دموكراسي به معناي واقعي چه در زمان شاه و چه حال وجود نداشته و ندارد
آن زمان نامش شاه بود و الان رهبر
ان زمان نخست وزير بود و الان رييس جمهور
فقط بحث قدرت نفوذ است كه بنده فكر ميكنم رهبر ايران هم بين مردم و هم بين دستگاه حكومتي داراي نفوذ مثال نزدنيي هست
من به شخصه اعتقاد دارم هميشه يه سري دست هاي پشت پرده وجود دارد كه خواه يا ناخواه دولتمردان بايد در برابر انها منعطف باشند
امكان ندارد كه نباشند
اگر نباشند......
نمونه اش امام علي كه به كسي باج نميدادكه ديديم چه بر سر او و حكومتش اوردندو چه فتنه هايي در دولت كريمه ايشان بوجود مي اوردند خيلي از مفسران عقيده دارن كه شايد اگر امام علي با عناصر قدرت در زمان خويشتن سازش ميكرد و كمي به انها باج ميداد خيلي زودتر از اينها به خلافت مي رسيد و خلافت ايشان مستدام تر بود
اماامام علي سياستش رو اين بود كه نون و ماست ميخورم منت قصاب رو نميكشم
از اين دست افراد در سال 88 يك نفر تاحدودي بود كه نتيجشو خودتتون بهتر ميدونين
البته اين عقيده منه و قصد القا اونو ندارم
باتشكر
ارش متفكران
ياحق
ومن الله التوفيق

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.