Recommended Posts

طی چند ماه گذشته فضای رسانه ای ایران جوری شده که به نظر هدایت شده هم هست که اخبار رو جوری دامن میزنند که رو جامعه اثر بگذاره. وگر نه چند سال گذشته هم از این خبر ها بوده . در ضمن بعضی خبرهای آرشیوی هم توسط خبرگزاری ها به صورت کاملا مشکوک روی سایت ها و روزنامه ها میره که معلومه یک چیزی پشتش هست!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[color=red]فرمانده انتظامي استان تهران و البرز خبرداد:هر سه متهم به قتل «داداشي» هيچ گونه سابقه كيفري نداشته و شايعات مطرح شده پيرامون مصرف موادمخدر يا مشروبات الكلي از سوي متهمان صحت ندارد.[/color]به گزارش ايسنا سردار عليرضا اكبرشاهي در مورد جزئيات قتل «روح الله داداشي» توسط سرنشينان يك دستگاه پرايد، گفت: در ساعت 26 دقيقه بامداد يكشنبه مامور مستقر در بيمارستان «شهيد مدني» كرج در تماسي با ماموران كلانتري 39 گلشهر، آنان را در جريان مرگ جواني حدودا 30 ساله كه مورد اصابت جسم برنده قرار گرفته بود، قرار دادند.

وي افزود: ماموران كلانتري با حضور در بيمارستان و ملاقات جوان فوت شده دريافتند جوان مضروبي كه به علت شدت ضربات وارده به ناحيه گردن، كتف راست و بازو جان خود را از دست داده، «قوي‌ترين مردان ايران» به نام «روح الله داداشي» است.

فرمانده انتظامي استان تهران و البرز با بيان اينكه بنا بر اظهارات شاهد ماجرا كه به همراه «روح الله داداشي» در خودرو حضور داشت، ماموران دريافتند سرنشينان يك دستگاه خودروي سواري پرايد تيره رنگ در خيابان 45 متري گلشهر با انجام يك حركت نامتعارف سبب برخورد خودرويشان با خودروي «داداشي » مي‌شود. ادامه داد: ماموران در تحقيقات اوليه از تنها شاهد ماجرا دريافتند كه مرگ و درگيري «داداشي» تنها يك اتفاق بوده و در اثر اين برخورد و درگيري كه در محل رخ مي‌دهد، «داداشي» مورد اصابت ضربه چاقوي سرنشينان پرايد قرار مي‌گيرند.

اكبرشاهي افزود: با توجه به حساسيت اين موضوع بلافاصله كارآگاهان جنايي به سرپرستي سرهنگ رحماني رييس اداره مبارزه با جرايم جنايي پليس آگاهي و تحت مديريت فرمانده انتظامي شهرستان كرج، تحقيقات خود را براي شناسايي و دستگيري ضاربان «قوي‌ترين مرد ايران» آغاز كردند.

به گفته وي با توجه به حساسيت موضوع و دستور ويژه اكيپي از ماموران ويژه‌ پليس اطلاعات نيز براي پيدا كردن ضاربان «روح الله داداشي» وارد عمل شدند.

فرمانده انتظامي استان تهران و البرز اضافه كرد: چهره‌نگاري از تصوير احتمالي متهمان و بررسي كارآگاهان از بانك اطلاعاتي مجرمان ادامه داشت تا اين كه تنها شاهد ماجرا عنوان كرد كه تنها سه رقم از پلاك خودروي قاتلان «داداشي» را به ياد دارد.

وي تصريح كرد: ماموران پليس آگاهي با دريافت تنها سه عدد از پلاك خودروي متهمان به قتل تحقيقات گسترده خود را براي شناسايي اين خودرو آغاز و سرانجام پس از حذف بسياري از گزينه‌هاي موجود خودروي پرايد تيره رنگ ضاربان را شناسايي كردند.

اكبرشاهي با بيان اينكه ماموران با مراجعه به مشخصات اين خودرو، محل زندگي صاحب خودرو را شناسايي و با حضور در محل اين خودرو را يافتند، يادآور شد: ماموران در تحقيقات اوليه دريافتند كه مالك خودرو برادر ضارب بوده است و با بررسي دقيق از اتاقك خودرو توانستند قطره‌هاي خوني را در ماشين كشف كنند.

فرمانده انتظامي استان تهران و البرز تصريح كرد: با كسب اين اطلاعات تحقيقات كارآگاهان براي شناسايي مخفي‌گاه ضاربان وارد مرحله جديدي شد و ماموران توانستند با استفاده از روش‌هاي فني و پليسي دركمتر از 15 ساعت از وقوع حادثه دو تن از سرنشينان پرايد تيره رنگ را به اسامي «ناصر» و «عليرضا» دستگير كنند.

وي افزود: با دستگيري اين دو متهم مشخص شد،ضارب اصلي به نام«عليرضا»كه تنها 18 سال دارد،پس از وقوع قتل از منزل خود متواري شده است و اين دو تنها همدستان وي محسوب مي‌شوند.

هر سه متهم به قتل «داداشي» سابقه كيفري نداشتند

شايعات مطرح شده پيرامون مصرف موادمخدر يا مشروبات‌الكلي از سوي متهمان صحت ندارد

اين حادثه تنها يك اتفاق بوده است

اكبرشاهي خاطرنشان كرد: ماموران با احضار و گفت و گو‌ي كه با خانواده‌ متهمان داشتند، توانستند متهم اصلي را در ميدان امام خميني (ره) كرج و در حالي كه قصد فرار داشت را شناسايي و قبل از متواري شدند، دستگير كنند.

وي ادامه داد: هر سه متهم به قتل «داداشي» هيچ گونه سابقه كيفري نداشته و شايعات مطرح شده پيرامون مصرف موادمخدر يا مشروبات الكلي از سوي متهمان صحت ندارد.

به گزارش ايسنا، فرمانده انتظامي استان تهران و البرز عنوان كرد:كارد 25 سانتي كه متهم اصلي پرونده‌«روح‌الله داداشي» را به آن به قتل رسانده بود، با راهنمايي‌هاي «عليرضا»كشف و در ضميمه پرونده‌ شد.

به گفته وي متهم اصلي پرونده با حضور در پليس آگاهي متوجه مي‌َشود كه روح الله داداشي،قوي‌ترين مرد ايران را با ضربات سلاح سرد كشته است.

وي در ادامه با رد هر گونه ارتباطي ميان متهم به قتل و مقتول و برخي سخنان در خصوص شخصي بودن اين قتل اظهار كرد:تاكنون كارآگاهان هيچ ارتباطي ميان اين قضايا نيافته و تنها مي‌توان گفت كه اين حادثه تنها يك اتفاق بوده است كه در اثر برخورد دو خودرو و در نتيجه‌ نزاع لفظي رخ داده است.

http://www.tabnak.ir/fa/news/178479/جزییات-پرونده-قتل-قویترین-مرد-ایران+تصاویر

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
فیلم صحنه بعد از قتل روح الله داداشی +18

حالا اون هیکل و عضمت زیر خاکه icon_cheesygrin

...

حالا اینکه طرف سابقه دار بوده یا نبوده یا چی کوفتی مصرف کرده مهمه؟؟؟

کی میخواد جواب زن و بچشو بده؟؟؟؟

اگه مست و سابقه دار نبوده واسه چی باید آدم بکشه؟ اگه اینا بنبوده پس میشه بهش گفت یه وحشی تمام عیاره دیگه که نباید بهش رحم کرد چون وقتی کسی به کسی رحم نکنه و ادعای لاتی و دعوا و از این جور چیزا باشه اصلا نباید بهش رحم کرد!!!!!

امیدوارم هر چه زودتر حداقل اعدام بشه چون ادامه زندگی یک چنین فردی میتونه باعث خسارتهای زیادی به جامعه بشه (منظورم اینه که خوانواده های بیشتری رو داغدار کنه و از این به قول بعضیا حادثه باز هم پیش بیاد!!!!!!)



[color=red]لینک فیلم حذف شد.
دوستان از قرار دادن عکس و فیلم از این صحنه دلخراش خودداری کنند.
یاد و خاطره آن مرحوم نباید بدین گونه در ذهن ها بماند.
سعید[/color]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سلام.خدا رحمتش کنه. البته دوستان مرحوم داداشی هنوز ازدواج نکرده بود. احتمالا اون بچه ای که کنار عکس ایشون هست فرزند برادرشون هست.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
هی میخام یه حرفهایی بزنم بعد میگم صبر کنم تا مسئولین پرونده خبر نهایی رو اعلام کنند.

ولی لطفا ملت رو ... فرض نکنید.

[quote]مرحوم داداشی بعد از توقفمان در خیابـان پونه به سمت من آمد و در گیر شدیم در همین هنگام چاقویی كـه در اختیارم بـود را به سمت وی نشانه گرفتم كه بـه گلویش اصابت كرد و سپس ضربه ای به بازوی سمت راست و دیگری را به سینه داداشی فرو كردم.
عامل اصلی قتل گفت: تا آن زمان نمی دانستم كه فرد مورد نظر روح الله داداشی است و حتی ابهت وی اجازه نداد كه به صورتش خیره شوم و از ترس با چاقو به وی حمله كردم و در آن زمان هم من كـاملا هوشیار بودم و حتی بارها از وی خواستم تا مرا رها كندكه وی همچنان مرا كتك می زد.[/quote]

عین ... داره دروغ میگه.

این کثافت اگر شرف و مردانگی داشت که این جنایت رو مرتکب نمیشد و الان هم انتظار حرف راست گفتن ازش نیست و فقط سعی میکنه خودش رو بی گناه جلوه بده.

این همه خبر متناقض در این چند روز اعلام شده.

یکی از مسئولان نیروی انتظامی گفته قتل بدون برنامه ریزی بوده و ضاربان مست نبودن.

یکی دیگه گفته ضاربان مست بودن.

یکی از مسئولان فدراسیون گفته ضاربان سرشون رو پوشونده بودن.

یارو جنایتکاره اول میگه از هیکل طرف ترسیدم و از ترس بهش چند ضربه چاقو زدم.

کسی که میترسه میزنه به گلو؟ یعنی اینقدر به طرف نزدیک میشه؟ یا میزنه به دست یا شکم و فرار میکنه اون هم یک ضربه نه اینکه سه ضربه کشنده بزنه!

از اون طرف معلوم میشه طرف مست بوده! حالا اینکه چطوری مست بوده و ترسیده و چاقو کشیده و درست زده به گردن طرف خدا عالم است.

یکی از مسئولان میگه پلاک پراید مال یه آر دی بود!

بعد میگن نه شاهد اشتباهی دیده!

حالا اگر پلاک مال یه ماشین دیگه که احتمالا دزدی بود چطوری از رو اون اینا رو پیدا کردن!

شاهد عینی میگه طرف (قاتل جنایتکار) بعد از اینکه داداشی رو زد اومد به اونی که باهاش درگیر بود گفت بیا بریم زدمش!

البته همه این تناقضات پیش میاد!

یک نکته مهم رو هم بگم که قد روح الله داداشی 188 سانتیمتر بود و قد این سوسولها به زور به 170 میرسه یعنی حدود 15 سانت ازش کوتاهتر بوده قاتل جنایتکار که در این حالت نمیتونه به اون نقطه از گردن ضربه بزنه چون هم دستش مستقیم نمیرسه و باید تا بالای سر دست رو بیاره بالا و در این حالت هم حجم بالای عضلانی مرحوم داداشی در قسمت سینه مانع از این میشده که دستی که با زاویه از پائین به سمت بالا میاد اینطوری مستقیم بخوره به پائین گلو و باید میخورد به فک یا بالای گلو و اگر هم از فاصله میخواست بزنه که دستش نمیرسید مستقیم بزنه.

ولی چیزی که مشخص است مرحوم داداشی کسی نبود که اهل دعوا باشه و کسی هم نبود که از این سه تا سوسول ضربه بخوره. اگر از ماشین پیاده شده بود و باهاشون درگیر میشد الان این سه تا ... سینه قبرستون دراز کشیده بودن.

فقط یک اشاره دست مرحوم کافی بود تا این جنایتکار 50 کیلویی قفسه سینه ش خرد بشه.

امیدوارم مثل پرونده قتل جهان پهلوان تختی به یک راز تبدیل نشه.

افسوس که افسوس دیگر فایده ندارد. icon_cheesygrin

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]
واقعا مشکل کجاست؟
نیروی انتظامی ما واقعا کارایی لازم را نداره. اکثر افرادی که استخدام میشند فقط برای گرفتن حقوق و از سره ناچاری پلیس شدن. آخه شغل دیگری نمی تونستند دست و پا کنند. این یک واقعیته.
[/quote]


[align=center][color=brown][size=18]واقعا مشکل کجاست؟[/size][/color][/align]

سلام دوست من
ببخشید این حرف رو می زنم اما شما احساس نمیکنی با بیان این حرفت کمی داری بی انصافانه در مورد نیروی انتظامی قضاوت میکنی ؟؟؟؟
برادر اپرا در پست های قبلی مفصل حرف هایی رو که من میخواستم بگم بیان کردند نیروی انتظامی واقعا نمیتونه برای هر فردی یک نگهبان بگذاره خدا که واقعا نیست آیا انصافا این شدنی یه ؟؟؟
یکی دیگه هم اینکه اگر در اخبار دقت کنید اوباش و اشرار اتفاقات تاسف بار اینچنینی با سرعت عمل همین نیروی انتظامی ناکارامد !در اسرع وقت دستگیر شدند پس دیگه واقعا چه وظیفه ای به گردن این سازمان بدبخت بخت برگشته می مونه ؟؟؟تشکر که بماند آخر الامر همه تقصیرها به گردن اونهاست - باز هم - همچنان - همیشه -
این از ناکارآمدی سازمان - البته نباید غیر منطقی بود به هر حال هر سازمان هر مجموعه ای ایرادات و نواقص و عیب هایی هم در عملکردش هست اما اینکه بگیم ناکارآمد اونم وقتی که در اکثر موارد در اسرع وقت مسببین این فجایع دستگیر می شن کمی بی انصافی یه -
و اما شما فرمودید حقوق و از سر ناچاری پلیس می شن - کدوم حقوق برادر من ! چه کاری ؟؟؟ شما کجای کاری ؟؟؟- آواز دهل از دور شنیدن خوش است ....
درست نیست بگم اما فقط برای این میگم که بدونی بشخصه جزء پرسنل این سازمانم اما رسته انتظامی خیر - من پرستارم پرستار بهداری ناجا ...... درمورد مسائل امنیتی اطلاعاتی ندارم اما مسائل اینچنینی یک چیزهایی رو از همکاران میشنوم و میدونم درمورد حقوق و از کار دل پردردی که پرسنل این سازمان دارند خدا می دونه و بس ! شما تصور کن با این درگیری روانی و مناقشات همه روزه که بچه های کلانتری و آگاهی و مواد مخدر و .... [u]همه روزه [/u]برخورد میکنند آیا حقوق ناچیز درجه داری یا افسری باز هم در مقابل این همه فشار و تنش روحی و روانی و عصبی که حتی اختیار زندگی خودت رو هم نداری باز هم حقوق به حساب می یاد ؟؟؟
بله . علی الظاهر حقوقش خوبه مزایا خیلی دارند ترفیع دارند تشویق دارند همه چی دارند اما شما تصور کن پرسنل مواد مخدر آگاهی و حتی راهور که فقط در امر عبور و مروره و به حوادث اینچنینی هیچ ارتباطی نداره هر کدوم از همکاران این بخش ها وقتی یک ماموریت بهشون میخوره و از خونواده خداحافظی میکنند واقعا نمیدونند که آیا برمیگردند یا خیر ! فقط یک مورد رو عرض میکنم همین پلیس راهور شما می دونید در سال چندین هزار - بله چندین هزار - پلیس راهور در حوادث حین ماموریت کشته می شن ؟؟ شما این درصد رو بگیر برای بچه های مواد مخدر یا آگاهی ناجا و اونو تصور کن که چقدره !!!!
وقتی این سازمان امروز ده تا اراذل و اوباش رو به انحاء مختلف و به جرم های متفرقه بازداشت میکنه و فردا صد تای دیگه باند به باند مثل قارچ از کجا معلوم نیست سبز می شن چی کار باید کنه ؟؟؟
وقتی اینهارو به بند میکشه و تحویل دادگاه میده و فردا همین افراد نیشخند زنان میان از جلو چشمهای از حدقه دراومده همون افسر از کنار کلانتری رد می شن چه باید کرد ؟؟؟
گناه این سازمان با این پرسنلی که جونشون واقعا کف دست هاشونه چیه ؟؟؟
نمی شه احساساتی برخورد کرد باید منطقی بود خیلی از موارد هست که نیروی انتظامی از خودش انفعال نشون داده ضعف نشون داده اما در موارد اینچنینی واقعا مقتدرانه عمل میکنه چون امنیت مردم رکن اصلی سازمانه و سر این موضوع با هیچکس شوخی نداره !
عرض کردم من یک پرستارم کارم در امور پزشکی یه از خیلی و خیلی از مسائل امنیتی کوچکترین اطلاعی ندارم اما وقتی با همکاران صحبت میکنم اولش از مشکلات و درد جسمانی شون بهت میگن و آخرش غم و درد و تنش و اضطرابی رو که تو دلشون تو روحشون و تو وجودشون هست و ناچارند که زیر اون قیافه های خشن و مقتدرانه پنهان کنند و خدا میدونه همین موضوعات چه طور مثل خوره خردشون میکنه
شما حتی به ظاهر نظامی ها دقت کنی می بینی اکثرا با اینکه کم سن و سال هستند اما بی نهایت زود چروکیده و پیر می شن یک جوان 22 یا 23 ساله رو می بینی انگار 35 سال به بالاست !!! به خاطر همین استرس و فشار و تنش روانی مربوط به کار و حرف و حدیث ها و پیامدها و عواقب کاری بعدی !!!
خیلی از مشکلات دیگه هست ..خیلی ! کی میدونه این پرسنل وقتی یک باند رو متلاشی می کنند چهارتا اوباش رو دستگیر میکنند بعدش چه طور دشمنی ها در حقشون می شه تهدیدات شاخ و شونه کشیدن همین اراذلی که فردای دستگیری کنار در کلانتری منتظر افسر ایستاده تا تسویه حساب کنه - اینا همه و همه واقعیته حداقل برای یک در هزار - اونوقت چه کاری ؟ چه حقوقی وقتی زندگی خودت که بماند زندگی خانواده ت هم تحت الشعاع قرار بگیره ؟؟؟ سایه سیاه یک وحشی تمام عیار سر زندگی و خانواده ت بیفته ؟واقعا شما می تونی کمی به اون فشار روحی روانی و استرس فکر کنی چه برسه به اینکه تو واقعیت باهاش روبرو شی ؟؟ آیا این کاری هست که بشه از سر ناچاری اومد سراغش ؟؟ اون حقوق و مزایا ارزش داره ؟؟ آیا چیز دیگه ای جز علاقه و جز خدمت به وطن می تونه با این شرایط آدم رو سرپا تو این کار نگه داره ؟؟؟
ضعف ها ایرادات نواقص سازمان زیاده کسی منکر این قضیه نیست اما این تا جایی که ما می بینیم از دست پرسنل دیگه واقعا خیلی وقت ها کاری بر نمیاد و به قوانین برمیگرده این چیزیه که خیلی از کارشناسان نظامی و انتظامی بهش اذعان دارند که باید در قوانین بازنگری شه سرباز درجه دار افسر بیچاره با چندین و چند ماه و بعضا با چندین روز شب بیداری و بیست و چهار ساعت سرکار بودن و داد و فریاد مافوق شنیدن و تو پرونده و عکس های سر بریده و تن لاشه شده و خونین وکبود وتو آزمایشگاه جنایی و پزشکی قانونی و این طور مصائب سر کردن مجرم رو میگیره تحویل دادگاه میده و بعد ؟؟؟!!! فردا این آقای مجرم محترم ! در همین جامعه آزاد و رهاست یا زندانی خورده خریده یا به دلایل مختلف دیگه - [u]در هر صورت آزاده[/u] -روز از نو روزی از نو - بگذریم که فقط در مواد خیلی حاد اعدام و زندانی های طویل المدت هست که البته اون زندانی ها هم اکثرا عفو می خورند و کم می شن
اینم یک واقعیته برادر من ... با این قضیه چه باید کرد ؟؟؟ باز هم گناه از ناجاست ؟؟
ببخشید پرحرفی کردم اما نه فقط تو این تایپیک تو خیلی از موضوعات دیگه دیدم دوستان کمی غیر منطقی و غیر معقول دارند قضاوت می کنند خواستم فقط و فقط کمی موضوع روشن تر شه
این پرسنل به تشکر احتیاج ندارند با یکی از همکاران گشت چند وقت پیش صحبت میکردم بنده خدا روی صندلی داشت خوابش می برد بهش خندیدم و اونم خندید که 14 ساعت هست نخوابیدم همکار و گفتم چرا ؟ ماموریت بود ! در یکی از مناطق حاشیه ای و جرم خیز شهر طرح پاکسازی داشتند فقط گفت وقتی لبخند رضایت مردم رو لحظه دستنبد به دست زدن مجرم دیدم خستگی م در رفت و همون لبخند رضایت مردم برامون از صد تا تشویقی دلنشین تر بود خیلی ها هستند که تو این سازمان با این طرز تفکر کار میکنند انتظار تشکر هم ندارند چون وظیفه انسانی و اخلاقی و کاری شونه اما اینطور قضاوت کردن ها احساس نمیکنید باعث ناامیدی این قشر مطرود و واپس زده می شه ؟؟؟ هر جا هر اتفاقی که می افته دم دستی ترین سازمانی که متهم می شه همینه و اونم وقتی که خودش مسببین اصلی رو در اسرع وقت تحویل مقامات بالا تر داده و همینطور هاج و واج مونده !!!
بهتره کمی واقع بین باشیم منصف باشیم این جامعه ماست که به قهقرا کشیده شده و تا زمانی که مسئولین و مردم اینطور از هم دورند بایدم شاهد مسائل خیلی خیلی بدتر و وحشتناک تر باشیم و واقعیت اصلی جامعه امروز ما اینه - همین و بس - [color=darkred]همه از هم دورند هیچکس به فکر هیچکس نیست[/color] و اینطور می شه که با یک جامعه لجام گسیخته روبرو می شیم که داریم می بینیم -
در هر صورت باز هم از پرحرفی خودم از این که بحث منحرف شد صمیمانه از حضور همه دوستان عذرخواهم - به بزرگی خودتون ببخشید
به نوبه خودم درگذشت مرحوم داداشی رو به همه دوستان تسلیت میگم نام ویادش در کنار بزرگمردانی چون جهان پهلوان تختی و مرحوم پوریای ولی پاینده و جاویدانه چرا که در فرهنگ اصیل ما
[align=center][size=24][color=olive][b]پهلوانان هرگز نمیمیرند ....[/b][/color][/size][/align]
امیدوارم خون این پهلوان سفر کرده رو زمین نمونه
خدانگهدار

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
از کجا معلوم که اون آقایی که میلیون میلیون میداد به اوباش برای به آشوب و آتش زدن تهران یکی دیگه یا کسانی دیگه مثلش نباشن . همه خوب میدونیم که ریشه ماجرا چیه پس چرا واقعیت رو نمیگیم ؟؟؟!!! ریشه مسئله در ضعف ایمان و اخلاق و تربیت درست در جامعه ، کمرنگ شدن نقش پدران در تربیت فرزندان بجهت مباحث فمینیستی ، سیاسی کاری مسولین و رواج تفکر ماکیاولیستی ( پیروزی به هر قیمت ) در آنها ، قبول تفکر سکولاریسم از جانب برخی تصمیم گریان سیاسی و فرهنگی کشور همچنین در مسولین صدا و سیما ، نداشتن روحیه مبارزه فرهنگی در میان مجریان حتی رییس جمهور (وقتی ایشان در صدا و سیما رسما اعلام میکنه که به مبارزه با پدیده بد حجابی و اخیرا بی حجابی اعتقادی نداره حتی با تاکیدات علما و دلسوزان این تاثیرش رو به گونه های مختلف نشون میده )، تاثیرات مخرب برنامه های ماهواره ای ، ضعف در سیستم قضایی کشور ، و... و البته به هیچ وجه نمیشه تاثیر آشوبهای خیابانی در دو سال گذشته رو انکار کرد . ضرباتی که این مسئله به امنیت کشور وارد کرد ممکنه تا ده سال آینده هم جبرا ن نشه . اینکه کسانی که در مسند مسولیت کشوری باشند و کشور رو تا ماه ها به آشوب و هرج و مرج بکشانند مساله کمی نیست و آثار اجتماعی و روانی اون غیر قابل انکاره . امنیت یک مسئله روانیه شما میتونید در جایی که آمار جنایاتش به مرابت بالاتر باشه مثل شهر نیویورک احساس ذهنی امنیت رو در ذهن شهروندانش ایجاد کنید و در جایی که آمار جنایتش خیلی پایین باشه به مردمش احساس ناامنی رو تزریق کنید . پس دامن زدن به این مسائل در طی روزهای اخیر و پی در پی پررنگ کردن اون در کشور نمیتونه به هیچ وجه اتفاقی باشه . این مسئله بخوبی نشون میده که کار پلیس کشور در مسئله برخورد با ناامنی های اخلاقی کشور دقیقا درست و موثر بوده که جیغ بنفش خیلی ها رو در آورده . و مسئله دوم اینه که این باعث میشه که در ذهن مردم ومسولین جای مسایل فرعی و اصلی در کشور عوض بشه . وگرنه جمع آوری اراذل و اوباش و برخورد شدید و موثر با اونها بگونه ای که کرک و پشم همشون بریزه فقط و فقط در طی یک شب امکانپذیره و نیازی به وقت بیشتری نداره . کافیه مسولین بخواهند که از بسیج کمک بگیرند و یا نیروی انتظامی اراذل و اوباش رو جمع کنه و یا در ملا عام با تعدادی از اونها برخورد شدید بشه تا عبرت سایرین بشه . اما از هر چی بگذریم از خیانت وطنی ها نمیشه گذشت

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
فکر کنم ای دهمین روایتیه که از این جنایت شنیدم
من روح الله داداشی رو از نزدیک دیده بودم
ما ساکن فردیس کرجیم اینجا یه باشگاه هستش که ایشون چند بار به عنوانه میهمان اومدن اونجا منم همون جا تمرین میکردم
بار اولی که دیدمشون چنان منو تحویل گرفت که فکر کردم منو چند ساله میشناسه ! icon_cheesygrin
واقا مرد بود بر خلاف چیزی که با دیدن هیکلش به نظر میومد خیلی مهربون بود
تو کرج خیلیا میگن وقتی روح الله داداشی شیشه ی ماشینو پایین داده چاقو رو به گلوشون زدند بد که از ماشین اومده پایین ضربه های بدیو زدند !
ای کاش هیچ وقت اون فیلمو نمیدیدم icon_cheesygrin :mrgreen:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
دوستان عزیزم
خطاب به همه شما اینو عرض می کنم

چه ما را خوش آید و چه نیاید باید بریم به سمت جریان سازی فرهنگی: فرهنگ سازی و فرهنگ سازی و فرهنگ سازی ...
حوزه های اخلاقی و هنجاری جامعه ایرانی بطور جدی نیازمند ترمیم و مدیریت شدنه البته نه مدیریت شدنی از جنس دیروز از جنس امروز، از سنخ امروز هم معناش یافتن زبان مناسب و متناسب با آگاهی نسل های جوان تر و درک حال و هوای این نسل هاست تا بتونیم ابتدا بنای یک گفتگوی متقابل و منطقی جذاب میان این نسل ها و کارشناسان، معلمانی که خودشون برای این کار آموزش ها دیدن، والدین و ... [متولیان و کارشناسان امور و علوم دینی، جامعه شناسی و ...] رو بگذاریم؛ نباید به طریقی عمل کنیم که وقتی یک نفر به سن 18 تا 20 سالگی رسید یاد آموزش و کنترل هنجاری بیوفتیم! این کار رو این پروسه موثر و صحیح رو بایستی از سنین کودکی و دبستانی آغاز کنیم تا در حدود نوجوانی آثار بهتری رو شاهد باشیم.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]از کجا معلوم که اون آقایی که میلیون میلیون میداد به اوباش برای به آشوب و آتش زدن تهران یکی دیگه یا کسانی دیگه مثلش نباشن . همه خوب میدونیم که ریشه ماجرا چیه پس چرا واقعیت رو نمیگیم ؟؟؟!!! ریشه مسئله در ضعف ایمان و اخلاق و تربیت درست در جامعه ، کمرنگ شدن نقش پدران در تربیت فرزندان بجهت مباحث فمینیستی ، سیاسی کاری مسولین و رواج تفکر ماکیاولیستی ( پیروزی به هر قیمت ) در آنها ، قبول تفکر سکولاریسم از جانب برخی تصمیم گریان سیاسی و فرهنگی کشور همچنین در مسولین صدا و سیما ، نداشتن روحیه مبارزه فرهنگی در میان مجریان حتی رییس جمهور (وقتی ایشان در صدا و سیما رسما اعلام میکنه که به مبارزه با پدیده بد حجابی و اخیرا بی حجابی اعتقادی نداره حتی با تاکیدات علما و دلسوزان این تاثیرش رو به گونه های مختلف نشون میده )، تاثیرات مخرب برنامه های ماهواره ای ، ضعف در سیستم قضایی کشور ، و... و البته به هیچ وجه نمیشه تاثیر آشوبهای خیابانی در دو سال گذشته رو انکار کرد . ضرباتی که این مسئله به امنیت کشور وارد کرد ممکنه تا ده سال آینده هم جبرا ن نشه . اینکه کسانی که در مسند مسولیت کشوری باشند و کشور رو تا ماه ها به آشوب و هرج و مرج بکشانند مساله کمی نیست و آثار اجتماعی و روانی اون غیر قابل انکاره . امنیت یک مسئله روانیه شما میتونید در جایی که آمار جنایاتش به مرابت بالاتر باشه مثل شهر نیویورک احساس ذهنی امنیت رو در ذهن شهروندانش ایجاد کنید و در جایی که آمار جنایتش خیلی پایین باشه به مردمش احساس ناامنی رو تزریق کنید . پس دامن زدن به این مسائل در طی روزهای اخیر و پی در پی پررنگ کردن اون در کشور نمیتونه به هیچ وجه اتفاقی باشه . این مسئله بخوبی نشون میده که کار پلیس کشور در مسئله برخورد با ناامنی های اخلاقی کشور دقیقا درست و موثر بوده که جیغ بنفش خیلی ها رو در آورده . و مسئله دوم اینه که این باعث میشه که در ذهن مردم ومسولین جای مسایل فرعی و اصلی در کشور عوض بشه . وگرنه جمع آوری اراذل و اوباش و برخورد شدید و موثر با اونها بگونه ای که کرک و پشم همشون بریزه فقط و فقط در طی یک شب امکانپذیره و نیازی به وقت بیشتری نداره . کافیه مسولین بخواهند که از بسیج کمک بگیرند و یا نیروی انتظامی اراذل و اوباش رو جمع کنه و یا در ملا عام با تعدادی از اونها برخورد شدید بشه تا عبرت سایرین بشه . اما از هر چی بگذریم از خیانت وطنی ها نمیشه گذشت[/quote]


آره یادش بخیر زمان هابیل و قابیل هم تهاجم فرهنگی غرب و ماهواره و بی حجابی بود و خیانت وطنی ها که چنین اتفاقی افتاد ( نقل از دوستان کاسه از آش داغ تر و شعار زده ) آخه مباحث فمینیستی چه ربطی داره ؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
این همه اعدام کردیم . این همه برخورد شبانه با ارازل اوباش کردیم اما چرا اثر و هراس رو نذاشت ( ممکن هست در کوتاه مدت اثر گذاشت اما .............)
افرادی مثل شما هستن که فقط ظاهر قضیه رو میبینن و دست به پاک کردن صورت مسئله میزنند
دوست عزیز شما چرا نمیاید مثلا بگید ضعف [color=red]آموزش[/color] و [color=red]فرهنگی[/color] و یا مشکل [color=red]بیماری بیکاری[/color] که از همه مهم تر هست رو بیان کنید که وقتی ریشه همه این جنایت رو برسی کنید محال هست به یکی از این [color=red]سه گزینه[/color] بر نخورید

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ضمیر همیشه مرجع خودش رو زود پیدا میکنه . مباحث فمینیستی از اون جهت اهمیت داره که نقش پدر در خانواده رو بطور کلی حذف کرده و پدران دیگر نقش جدی در تربیت و کنترل فرزندان ندارند . ضعف اخلاق و دین فرهنگ و آموزشهای دینی و اخلاقی رو هم ذکر کردم و البته شما نتونستید اون رو ببینید چرا که از چیز دیگه ای ناراحتید و سوختید ولی نمیشه واقعیات رو انکار کردو خودمون رو به نفهمی و ندیدن بزنیم. اگه این چند تا اوباش پدر و مادر درستی داشتند و تربیت درست دینی و اخلاقی مناسب هیچ وقت به فکر این کار می افتادند یا به خودشون اصلا اجازه فکر کردن به این عمل رو میدادند؟؟؟ و اما بنده به یک نکته مهم و علمی اشاره کردم ولی درک شما قاصر بود از دیدنش و اون مقوله روانی امنیت بود .

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
از اینکه فیلم و عکس پیکر آن شادروان رو حذف کردید سپاس گذارم بدبختانه اینجور کارها هم در جامعه امروز ما به یک عادت تبدیل شده...

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[size=18]اعتراض شدید آیت‌الله مکارم به دستگاه قضا [/size]
مرجع تقلید شیعیان با اشاره به جنایات مکرر اراذل و اوباش، احکام دادگاه‌های قضایی را بی‌رمق خواند و از مسئولان دستگاه قضا خواست که شعبه قضایی را به سبک دادگاه‌های امیرالمومنین(ع) اداره کنند.
به گزارش مشرق به نقل از مهر، آیت‌الله العظمی ناصر مکارم شیرازی شامگاه پنجشنبه در صحن جامع رضوی در جمع ده‌ها هزار نفر از زائران آستان قدس رضوی با اشاره به جنایات مکرر اراذل و اوباش و مخدوش‌شدن امنیت جامعه، افزود: با این روش دستگاه قضایی، مشکلات امنیت جامعه حل نمی‌شود. دیروز چاقو در چشم طلبه جوانی کردند و ضاربین به جزای خود نرسیدند، امروز شاهرگ طلبه جوان دیگری را به خاطر امر به معروف و نهی از منکر بریدند و سپس شاهرگ حیات مرد نیرومند کشور را پاره کردند. با این وضع باید منتظر حوادث ناگوار دیگری باشیم.

وی اضافه کرد: مشکل مهم دستگاه قضایی ما دنباله‌روی از نظام ناسالم قضایی غرب است که برای انتقال پرونده از کلانتری به دادگستری و سپس تشریفات انتخاب وکیل و توصیه وکیل به مجرم که تمام اقرارهای صریح و ثبت شده در مراحل اولیه را انکار کند و متهم‌ساختن مسئولین انتظامی به شکنجه، سپس رفتن در نوبت چندماهه و بعد از مدتی صدور حکم بدوی و رفتن به دادگاه تجدیدنظر و سرانجام صادرشدن یک حکم بی‌رمق بعد از ماه‌ها که نه تنها بازدارنده نیست بلکه اراذل و اوباش را جسورتر می‌کند.

این مرجع تقلید ادامه داد: با این طرز کار هرگز نمی‌توان امنیت را در کشور برقرار کرد و اراذل و اوباش و اخلال کنندگان در امنیت را بر سر جای خود نشاند، مخصوصاً اگر جنایات آنها سازمان یافته و از سوی دشمنان باشد.

شعبه قضایی به سبک دادگاه‌های امیرالمومنین باشد

آیت‌الله مکارم شیرازی گفت: پیشنهاد ما این است که باید شعبه قضایی به سبک دادگاه‌های امیرمؤمنان علی(ع) با حضور چند مجتهد شجاع برای این کار تشکیل شود و با دقت، ولی با سرعت و حذف تشریفات، حداکثر در عرض یک هفته این مجرمان را به اشد مجازات اعمالشان برسانند تا بقیه عبرت بگیرند و حساب ببرند و مجلس محترم مشکلات قانونی آن را نیز حل کند.

وی توصیه کرد که مسئولین قضایی آیه 59 و 60 سورة احزاب را حتماً قرائت کنند، ببینند قرآن مجید درباره مزاحمین نوامیس مردم چه حکم کوبنده و قاطعی صادر کرده است.

سخنان آیت‌الله مکارم شیرازی بارها با تکبیرهای پرشور از سوی حاضران تأئید می‌شد و نشان می‌داد همگی از این وضع کنونی ناراحتند و منتظر اقدامات قاطعی برای امنیت اجتماعی هستند.

ماه رمضان ماه خاموش‌شدن آتش جنگهای داخلی

وی در بخش دیگری از سخنان خود با بیان اینکه نباید قرآن مجید تنها در قرائت و حفظ و مسابقات جهانی خلاصه شود اظهار داشت: قرآن کتاب هدایت و تربیت انسانها و نجات از "ضلال مبین" است. باید به مضامین آن مخصوصاً در ماه مبارک رمضان که در پیش است توجه و عمل شود.

وی اظهار امیدواری کرد که ماه مبارک رمضان ماه خاموش‌شدن آتش جنگهای داخلی کشورهای اسلامی و رسیدگی به احقاق حقوق ملتها و تحقق‌بخشیدن به خواسته‌های آنها و برقراری نظم و عدالت باشد و وضع کنونی فقط به ویرانی کشورهای اسلامی می‌انجامد.

منبع: icon_cheesygrin
http://www.mashreghnews.ir/fa/news/57938/اعتراض-شدید-آیت‌الله-مکارم-به-دستگاه-قضا

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
قاتل داداشی: طاقت این همه عذاب را ندارم!
روزنامه جام جم نوشت:

با پایان تحقیقات در مورد پرونده قتل قوی‌ترین مرد ایران، متهمان به زودی صحنه حادثه را بازسازی می‌کنند و پرونده آنها با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری استان تهران ارسال می‌شود.

متهمان این پرونده 3 پسر به نام‌های علیرضا، ناصر و علیرضا 17 و 18 ساله هستند. آنها شنبه‌شب گذشته هنگام تردد با خودروی پراید در 45 متری گلشهر کرج با خودروی روح‌الله داداشی، قوی‌ترین مرد ایران و سرنشین همراه وی به‌صورت سطحی تصادف کردند که میان آنها مشاجره درگرفت.

در این حادثه 3 پسر جوان با قوی‌ترین مرد ایران درگیر شدند و یکی از آنها به نام علیرضا با 3 ضربه چاقو به قلب و گردن روح‌الله داداشی، او را مجروح کرد و همراه دوستانش متواری شد. داداشی در راه انتقال به بیمارستان از شدت جراحات درگذشت اما با تلاش ماموران، متهمان در کمتر از 30 ساعت دستگیر شدند و به اتهام وارده اعتراف کردند.

با عامل این جنایت گفت‌وگو شده است:
خودت را معرفی کن؟
علیرضا هستم و 18 سال دارم.

میزان تحصیلات؟
تا سال سوم راهنمایی درس خواندم و به دلیل این که علاقه‌ای به ادامه تحصیل نداشتم، درس خواندن را رها کردم و اکنون کارگری می‌کنم.

رابطه شما با خانواده‌ات چطور بود؟
بد نبود و اختلافی با هم نداشتیم.

چطور با علیرضا و ناصر ـ همدستانت ـ آشنا شده بودی؟
در بوستان نزدیک خانه‌مان با هم دوست شده بودیم. آنها نیز مانند من به درس خواندن و ادامه تحصیل علاقه‌ای نداشتند.

چرا چاقو حمل می‌کردی؟
یک روز برای ملاقات با دوستانم ـ ناصر و علیرضا ـ به بوستان نزدیک خانه‌مان رفته بودم ‌که مشاهده کردم مردی غریبه راه یک پسر نوجوان را سد کرده و با تهدید چاقو از وی پول زور می‌خواهد. ترسیدم و فرار کردم و از همان موقع برای دفاع از خود سلاح حمل می‌کردم.

از شب حادثه بگو؟
آن شب از برادرم خواستم تا خودروی پرایدش را به من امانت دهد تا مادر بیمار یکی از دوستانم را به بیمارستان ببرم. با این ترفند خودرو را از برادرم گرفتم و سراغ ناصر و علیرضا رفته و برای تفریح به یکی از بوستان‌ها رفتیم و پس از آن با خودرو در سطح شهر می‌گشتیم.

حادثه چگونه رخ داد؟
ساعات پایانی شب شنبه بود. در بازگشت به خانه‌مان در منطقه 45 متری گلشهر ناخواسته آینه کناری خودرو من به یک خودروی آزرا برخورد کرد و همین موضوع باعث درگیری ما با راننده و همراه وی شد. بعد از طی مسافتی خودروی هر دویمان در خیابان پونه در همان حوالی متوقف شد.
با بالا گرفتن درگیری‌مان وقتی مقتول قصد نزدیک شدن به من را داشت با دیدن هیکل تنومند وی ترسیده و برای نجات جان خود و دوستانم با چاقو به او حمله کردم و سپس فرار کردیم.

خانواده‌ات از ماجرا خبر داشتند؟
نه، وقتی به خانه‌مان آمدم خواب بودند. بلافاصله لباس خون‌آلودم را در سطل زباله انداخته و در خیابان گذاشتم و تا صبح خوابم نمی‌برد و چهره مرد جوان مقابل چشمانم بود. گمان می‌کردم مردم او را به بیمارستان منتقل کرده و نجاتش داده‌اند.

روز بعد پول و لباس‌هایم را درون ساکی گذاشته و از خانه بیرون زدم و به مادرم گفتم به مسافرت می‌روم. سرگردان کوچه و خیابان‌ها بودم از دوستانم نیز خبری نبود. به شدت احساس ترس کرده بودم.

چطور از مرگ روح‌الله داداشی با خبر شدی؟
من نام مقتول را نمی‌دانستم و او را نمی‌شناختم. صبح دوشنبه وقتی سوار تاکسی شدم، از طریق رادیو شنیدم مردی که از قوی‌ترین مردان ایران و جهان بوده به طرز مرموزی کشته شده است، با شنیدن این خبر به شدت شوکه شده و می‌ترسیدم او همان مردی باشد که من با چاقو به او حمله کرده بودم.

بعد چه شد؟
با پیاده شدن از خودرو به سمت کیوسک روزنامه‌فروشی رفته و چند روزنامه خریدم و با خواندن خبر قتل و دیدن عکس مقتول دیگر مطمئن شدم او همان مردی بوده که با وی درگیر شده بودم. چند بار با تلفن دوستانم تماس گرفتم اما پاسخی نمی‌دادند. با احتمال این که آنها از سوی پلیس شناسایی و دستگیر شده‌اند، به فرار ادامه دادم تا این که هنگام خروج از کرج در میدان امام خمینی (ره) از سوی ماموران شناسایی و دستگیر شدم.

اکنون که دستگیر شده‌ای چه احساسی داری؟
تا پیش از دستگیری عذاب وجدان داشتم و چهره مقتول یک لحظه از مقابل چشمانم دور نمی‌شد، اما اکنون کمی آرام‌تر شده و فقط منتظرم هر چه زودتر مجازات شوم. دیگر نمی‌خواهم زنده باشم.
من شرمنده خانواده‌ام هستم. با لحظه‌ای غفلت، کاری از من سر زد که باعث شد جوان بی‌گناهی را قربانی و زندگی خود و دوستانم را نیز تباه کنم.

سابقه کیفری داری؟
نه، ندارم.

حرف آخر؟
طاقت این همه عذاب را ندارم، ‌از مسوولان قضایی می‌خواهم مرا مجازات کنند، کاش چاقویی حمل نمی‌کردم، کاش کسی به من می‌گفت در زندگی سرانجام خلاف و حمل چاقو مرگ است، از همه خجالت می‌کشم...


http://www.tabnak.ir/fa/news/178690/قاتل-داداشی-طاقت-این-همه-عذاب-را-ندارم!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
اينهم از اون حرفاست
هميشه بعد از چنين اتفاقاتي همچين صحبتهايي طبيعي هست

ولي فكر مي كنم اين حرفهاشم مثل دروغي باشه كه به برادرش گفت در رابطه با گرفتن ماشين باشه

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.