ghermez

نبرد کاپورتّو

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

[color=blue][size=18]تاریخ:22 اکتبر تا 19 نوامبر 1917

محل: کاپورتّو، ماتجور، کولورات رنج در اسلوونی امروزی

نتیجه: پیروزی قاطع متحدین[/size][/color]

[size=18]متخاصمین:[/size]

امپراطوری آلمان وامپراطوری اتریش-مجارستان در مقابل ایتالیا
[size=18]
فرماندهان:[/size]

اوتو فون بیلو و اشوتوزار بورویچ (امپراطوری آلمان وامپراطوری اتریش-مجارستان)

لوئیجی کادورنا و لوئیجی کاپلو( ایتالیا)
[size=18]
استعداد رزمی(امپراطوری آلمان و....):[/size]

400000 سرباز

2213 قبضه توپ

[size=18]استعداد رزمی( ایتالیا):[/size]

856000 سرباز

2200 قبضه توپ

[size=18]تلفات ( امپراطوری...):[/size]

20000 کشته و مجروح

[size=18]تلفات ایتالیا:[/size]

13000 کشته

30000مجروح

350000 فراری

265000 اسیر
....................
جمعا : 658000

[size=18]
حمله
[/size]
در ساعت 2 صبح روز 24 اکتبر 1917 حمله بزرگ آلمانها به خطوط دفاعی ایتالیایی ها در جبهه شمال شرقی ونیز آغازشد. به خاطر شرایط ناپایدار جوی در آن روز ، به ویژه وجود مه، ایتالیایی ها کاملا غافلگیرشدند. نبرد با شروع آتش تهیه توپخانه آلمان، شلیک گلوله های شیمیایی و دودزا آغازشد و با یک تهاجم همه جانبه به خطوط دفاعی ایتالیایی ها دنبال شد. ایتالیایی ها از ماسک گاز استفاده کردند اما آتشی بر ضد آلمانها اجرا نکردند و تمام اطلاعات مورد نیاز آلمانها را در مکالمات رادیویی خود در اختیار دشمن گذاشتند. با اولین فشار خطوط دفاعی ارتش دوم ایتالیا ناگهان شکافته شد. آلمانها برای پاکسازی سنگرها و پناهگاه ها به صورتی گسترده از شعله افکن و نارنجک دستی استفاده کردند و توانستند در خطوط دفاعی ایتالیایی ها -به ویژه در کوه ماتجور و کولوارت رنج- رخنه هایی ایجاد کنند. با پایان اولین شب حمله افراد فون بیلو -فرمانده سپاه چهاردهم - توانسته بودند 25 کیلومتر پیشروی کنند. حمله آلمانها و اتریشی ها در جناحین ستون فون بیلو کمتر موفق آمیز بود. ایتالیایی ها می توانستند قسمت عمده این حملات را دفع کنند اما موفقیت رخنه فون بیلو در قلب جبهه تمام ارتش ایتالیا را دچار بی نظمی کرد. آنها ناچار بودند برای بند آوردن رخنه فون بیلو نیروهای سایر نقاط را به مرکز بیاورند که خود این امر سبب ضعیف شدن دیگر نقاط جبهه و دعوت دشمن به حمله بود. در این زمان، تمامی موقعیت ایتالیایی ها در رود تاگلیامنتو در خطر افتاده بود.

http://www.pic.iran-forum.ir/images/sgjr1rd703ij2hhf1ky2.jpg
[color=red]تهاجم مشترک آلمان و اتریش-مجارستان بر علیه نیروهای ایتالیایی در جبهه ایتالیا. سپاه تحت فرمان فون بیلو با فلش زرد رنگ مشخص شده است.[/color]

[size=18]تاکتیک[/size]

زمانی که تنش در اروپای مرکزی بالاگرفت مغزهای نظامی جهان فکر می کردند که جنگ آینده حداکثر در چند ماه به پایان می رسد؛ اما سیم خاردار، مسلسل و خندق بر اندیشه آنان مهر باطل زد. طرفین سربازانشان را در خندقها جای دادند و مسلسلها و موانع ایذایی وظیفه حفاظت از خطوط دفاعی را برعهده گرفتند. غلبه بر نیروهای مدافع جز با بمباران وسیع و حمله پیاده نظام و تلفات سنگین مقدور نبود. تازه این تلفات سنگین بهایی بود که برای فتح تنها یک خط پرداخت می شد.
در سال 1915 یک افسر فرانسوی با نام ستوان آندره لافارگیو جزوه ای با نام "حمله درجنگهای خندقی" نوشت و تجربیاتش را درباره جنگهای تهاجمی بر علیه خندق در آن جزوه ارائه داد. او اعتقاد داشت که اولین موج حمله نباید به مواضعی که غیرقابل نفوذ هستند حمله کنند بلکه باید از کنار این مواضع رد شده و حمله به این مواضع را به امواج بعدی حمله -که از پی می آیند- واگذار کنند.
اندیشه فارگیو در ارتش فرانسه خریداری پیدا نکرد. کانادایی ها و روسها آن را بکار گرفتند اما آلمانها جزوه او را ترجمه و تکثیر کردند و نیروهایی را بر اساس آن سازمان دادند که اشتورم تروپر یا تکآور نام گرفتند. خود آلمانها همزمان با لافارجیو واحدهای آزمایشی با همان ایده تشکیل داده بودند. آلمانها در مارس 1915 اولین واحد تکآور را در ارتش هشتم تشکیل دادند. این واحد از یک سرفرماندهی، دو گروهان طلایه دار و یک آتشبار 37 میلیمتری تشکیل شده بود. سربازان از زره سنگین استفاده می کردند تا کمتر آسیب ببینند. اما این واحد به فرانسه فرستاده شد و به عنوان نیروی کمکی در برابر تهاجم دشمن بکارگرفته شد. تکآورها نیمی از سربازانشان را از دست دادند. کمی بعد واحد تکآور دوباره تحت فرمان ستوان روهر بازسازی شد و یک جوخه مسلسل و یک جوخه آتش افکن به آن اختصاص داده شد. توپهای واحد هم با توپهای 76.2 میلیمتری -که از روسها به غنمیت گرفته شده بود و حمل و نقلشان ساده تر بود- جایگزین شد. روهر متوجه شد که در این گونه عملیات سرعت از حفاظت مهمتر است و به غیر از کلاهخود بقیه وسایل حفاظتی سربازان را کنارگذاشت.
تاکتیک جدید روهر عبارت بود از حمله پیاده نظام با استعداد یک جوخه، پشتیبانی توسط سلاح های سنگین و توپخانه و نفوذ به خندق های دشمن با سربازانی که از نارنجک دستی استفاده می کردند. این تاکتیک برای اولین بار در اکتبر 1915 در جبهه فرانسه با موفقیت بکارگرفته شد.
آلمانها رفته رفته روش خود را تکامل دادند و با استفاده از سلاح های سبکتر و تجهیزات بهتر سربازان بیشتری را برای بکارگیری این تاکتیک آموزش دادند. اولین تهاجم بزرگ با تاکتیک نفوذی در مرحله اولیه حمله وردن در فوریه 1916 و با موفقیت -هم در خط مقدم و هم عقبه فرانسوی ها- انجام شود.
فرمانده ارتش هشتم -ژنرال اسکار فون هوتیر- استاد تاکتیکهای جدید بود. وی ترکیبی از تاکتیکهای قبلی را با آنچه که خود مد نظر داشت ارائه کرد که به تاکتیک نفوذی هوتیر معروف است. در تاکتیک جدید، ابتدا یک بمباران کوتاه با گلوله های سنگین و گازشیمیایی دشمن را خنثی -ونه نابود- می کرد. تکآورها باید زیر باران گلوله و به صورت سینه خیز و پراکنده پیشروی می کردند. آنها باید تا جایی که ممکن بود از درگیری اجتناب می کردند، به نقاط ضعف دشمن -که قبلا شناسایی شده بود- نفوذ می کردند و مراکز فرماندهی و توپخانه دشمن را می گرفتند یا نابود می کردند. این گونه بود که مواضع محکم تر دشمن از هم جدامی شد و ارتباطشان را با عقبه از دست می دادند.
پس از آن، گردانهای پیاده نظام باید با مسلسل، خمپاره و شعله افکن به نقاطی که تکآورها ندیده گرفته بودند حمله می کردند. خمپاره ها و توپخانه باید آماده می بود تا در هنگام نیاز به پیشروی پیاده نظام سرعت بخشد. در مرحله آخر پیاده نظام عادی سرمی رسید و باقیمانده دشمن را پاکسازی می کرد.
در تاکتیک هوتیر سربازان در گروه های کوچک حمله می کردند و آتش دشمن را برای واحدهای دیگری که در حال پیشروی بودند متوقف می کردند. سربازان باید با رعایت غافلگیری نقاط ضعیفتر دشمن را می گرفتند و نقاط قوی را ندیده می گرفتند. کوشش بیهوده برای گرفتن زمین و استفاده از نقشه های دارای جزئیات فراوان و هدایت حمله از راه دور در این تاکتیک جایی نداشت. در عوض، افسران جزء می توانستند در هنگام نیاز ابتکار عمل بخرج دهند.
در روز 21 مارس 1918 آلمان عملیات میکائیل رابا استفاده از تاکتیک هویتر به انجام رساند. پس از آن 4 تهاجم دیگرانجام شد و پس از چهار سال بن بست جنگهای خندقی به پایان رسید. همین تاکتیک در نبرد کاپورتّو بکارگرفته شد و سبب شد تا خطوط دفاعی ایتالیایی ها به یکباره فروبریزد.

[size=18]عقب نشینی سراسری[/size]

فرمانده ارتش دوم ایتالیا -لویجی کاپلو- بهترین ژنرال ارتش این کشور بود اما به خاطر تب بستری شده بود. زمانی که کاپلو دریافت نیروهایش بکلی تار و مار شده اند در خواست کرد تا اجازه عقب نشینی سراسری به تاگلیامنتو داده شود. او به وسیله کادورنا -رئیس وقت ستاد ارتش ایتالیا- کنارگذاشته شد چرا که وی باور داشت می تواند واحدهایش را دوباره جمع آوری کرده و در برابر دشمن مقاومت کند. درنهایت، در روز 30 اکتبر کادورنا به بیشتر واحدها دستور عقب نشینی داد تا در سمت دیگر رودخانه موضع بگیرند. عبور از رودخانه برای آنها 4 روز وقت گرفت . در روز دوم نوامبر یک لشکر آلمانی توانست یک سرپل در تاگلیامنتو اشغال کند. تقریبا در همان زمان جلوی حمله سریع آلمان گرفته شد. خطوط پشتیبانی مهاجمین زیادی طولانی شده بود و در نتیجه آنها نمی توانستند حمله متمرکز دیگری را اجرا کنند. کادورنا از این فرصت برای عقب نشینی بیشتر استفاده کرد و در روز دهم نوامبر در کنار رود پیاوه خط دفاعی دیگری را برپاکرد. باردیگر جنگ به صورت فرسایشی درآمد.

[size=18]پرده آخر[/size]

تلفات ایتالیایی ها بی شمار بود. 11000 نفر کشته، 20000 نفر مجروح، 265000 اسیر نتیجه نبرد کاپورتّو برای ارتش ایتالیا بود. روحیه سربازان ایتالیایی در اثر این شکست به شدت پایین آمده بود. تعداد زیادی از ایتالیایی ها -که از دیسیپلین خشن کادورنا جان به لب شده بودند- خود را تسلیم دشمن کردند. به علاوه، ایتالیایی ها 3000 قبضه توپ، 3000 قبضه مسلسل و 2000 قبضه خمپاره انداز را به همراه مهمات و ملزومات جنگی از دست دادند. اروین رومل -که در آن زمان با درجه ستوانی در ارتش آلمان خدمت می کرد- با کمک 3 سرباز و 2 افسر توانست 1500 سرباز و 43 افسر ایتالیایی را اسیر کند. بدتر آنکه، تعداد زیادی از سربازان ایتالیایی پس از نبرد از خدمت فرارکردند. نیروهای مشترک آلمان و اتریش در حدود 100 کیلومتر به سمت ونیز پیشروی کردند اما نتوانستند از رود پیاوه عبورکنند. اگرچه ایتالیایی ها در نبرد شکست خورده بودند اما متحدین فرانسوی و بریتانیایی شان هر کدام یک لشکر برای یاری ایتالیایی ها فرستادند. به هرحال، این لشکرها در سدکردن پیشروی آلمان و اتریش شرکت نکردند چرا که فرماندهانشان باور داشتند که ایتالیایی قادر به مقاومت در پیاوه نیستند و لشکرهایشان را 60 مایل عقب تر -درکنار رود مینچیو- آرایش دادند. پیاوه به عنوان یک سنگر طبیعی به خدمت ایتالیایی ها درآمد و چندی بعد در نبرد ویتوریو ونه تو به عنوان سکوی پرتاب واحدهای ایتالیایی به قلب مدافعین اتریشی استفاده شد. در نبرد اخیر نیروهای اتریشی پس از 4 روز مقاومت در هم شکستند.

[size=18]پس از نبرد[/size]

این نبرد سبب شد تا متفقین کنفرانسی در راپلو برگذار کنند و برای رسیدن به همکاری نظامی بهتر و استراتژی یکپارچه دست به تشکیل یک شورای عالی جنگ بزنند.

لویجی کادورنا پس از شکست مجبور به استعفا شد. از نظر نخست وزیر وقت ایتالیا -ویتوریو امانوئل اورالندو- گناه او فقط یک شکست نبود بلکه خطاهای زیادی بود که بر روی هم انباشته شده بودند. کادورنا در ارتش به عنوان کسی که روابط دوستانه کمی دارد شناخته می شد. او در طی جنگ 217 جنرال، 255 سرهنگ و 355 فرمانده گردان را از کار برکنار کرد. به علاوه، سربازانش به دلیل خشونتی که داشت از وی بیزار بودند. کادورنا به روشهای انظباطی روم باستان علاقمند بود و اعتقاد داشت که در هر واحدی که شکست بخورد باید به ازای هر 10سرباز یکی را اعدام کرد. او در همین نبرد دستور اعدام بدون محاکمه افسرانی که واحدهایشان متواری شده بودند را صادرکرد. هیچ ارتشی در طی جنگ جهانی اول به اندازه ارتش ایتالیا اعدامی نداشت. کادورنا قبل از این که 100 مایل به سمت پادوآ فرار کند نبرد را از 20 مایل عقب تر از جبهه فرماندهی می کرد. از سوی دیگر استراتژی هجومی کادورنا از ابتدا اشتباه بود. او در سال 1915 چهار حمله بزرگ در همین جبهه رودخانه ایسونزو انجام داد که به دلیل مناسب نبودن زمین برای مانور همگی با شکست رو برو شدند. به ارتش ایتالیا در طی این نبردها تلفات سنگین 250000 نفر وارد شد.
شکست کاپورتّو به حکومتها نشان داد که ترس به تنهایی یک عامل کافی برای برانگیختن یک ارتش مدرن نیست. پس از نبرد کاپورتّو تبلیغات چی های ایتالیایی به سربازان زمین و عدالت اجتماعی را وعده می دادند. همچنین ایتالیا یک استراتژی محتاطانه تر را برگزید. تنها یک پنجم از تلفات 650000 نفری ایتالیا در طی جنگ جهانی اول متعلق به دوران پس از این نبرد بودند که نشانه بهبود اوضاع می باشد.
پس از نبرد کاپورتّو اصطلاح "کاپورتّو" در فرهنگ ایتالیایی مفهومی تازه پیداکرد. امروزه این کلمه برای نشان دادن یک شکست سنگین بکار می رود. نبرد کاپورتّو موضوع بسیاری از کتابها شده است که معروف ترین آنها وداع با اسلحه -شاهکار معروف ارنست همینگوی- می باشد.

منبع :
http://wars-and-history.mihanblog.com/post/246
ترجمه و تالیف:رضاکیانی موحد

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
فیض بردیم برادر فراز تاریخ عبرت آموزه :mrgreen:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
با تشکر ...

این آمار 350 هزار فراری درسته ؟!! یا از اون پروپاگاندهای تاریخی هست ؟

چند آمار دیگه توی متن هست که متناقض هستند مثل آمار 11 هزارتایی پرده آخر و 13 هزارتایی تلفات ایتالیا در ابتدای متن ...

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]با تشکر ...

این آمار 350 هزار فراری درسته ؟!! یا از اون پروپاگاندهای تاریخی هست ؟

چند آمار دیگه توی متن هست که متناقض هستند مثل آمار 11 هزارتایی پرده آخر و 13 هزارتایی تلفات ایتالیا در ابتدای متن ...[/quote]

چیزی که خودم برداشت امار ها کاملا غلط نیستند و تا حدودی درستند.

اما جواب سئوالتون بردار رضا باید بده. اون این متن ترجمه کرده و در این زمینه تخصص داره.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.