امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

[b]مروری تاریخی بر جنگ 33 روزه از ابتدا تا انتها / 3[/b]
اسرائیل: مارون الرأس یک هفته است کاملا تصرف شده ولی ما کماکان داریم در آنجا می جنگیم!/ وقتی نیروهای حزب الله اسرائیلی ها را محاصره می کردند، نه برعکس!




در قسمت های اول و دوم این [color=#0000FF]مطلب (که ترجمه بخش جنگ 33 روزه از کتاب «سپاهیان خدا» نوشته ی نیکولاس بلانفود است) به آغاز جنگ 33 روزه و اولین موضع گیری های سید حسن نصر الله و موضع منفی دولت وقت لبنان و حامیان منطقه ای اش اشاره کردیم. ضمنا رخ دادن اولین غافلگیری ها در این جنگ با حمله موشکی به حیفا و اصابت ناوچه حانیت را هم بررسی نمودیم و دیدیم که چگونه دولت اولمرت (با تصور اینکه مخازن موشکی حزب الله در روز اول جنگ توسط جنگنده های اسرائیلی نابود شده) تصمیم به ادامه جنگ تا نابودی کامل حزب الله گرفت. اکنون قسمت سوم این ترجمه:[/color]

در همان روزی که اولمرت هشدارهایش را [در مقابل کنست] مطرح کرد، واحدهایی از دسته ی کماندویی ارتش اسرائیل اولین نفوذهای جدی به خاک لبنان را عملی کردند و تا روستای مارون الرأس (که در حدود یک میلی شمال مرزها [ی فلسطین اشغالی] قرار دارد) رسیدند. تسلط بر این روستا که بر بالای یک تپه واقع شده بود، می توانست برای اسرائیلی ها یک جای پای خوب باشد که به خوبی بر بنت جبیل (که در شمال غربی آن واقع بود) مشرف باشند. ولی نیروی ارتش اسرائیل خودشان را قربانیان کمین هایی یافتند که عناصر حزب الله از مراکز دفاعی ای که به خوبی آماده شده بود انجام می دادند. در این روش، به جای اینکه نیروهای حزب الله به صورت حملات چریکی مرسوم بیایند و به نیروهای اسرائیلی ضربه بزنند و بعد مخفی شوند، این بار نیروهای مقاومت در صحنه ی درگیری باقی می ماندند و نیروهای اسرائلی در عرض چند ساعت خسارت های جانی می دیدند و در محاصره هم می افتادند. این موجب شد که ارتش اسرائیل نیروهای جدید به صحنه ی درگیری اعزام کند. این سربازان [در مصاحبه های بعدی شان] اینطور از عناصر حزب الله یاد می کردند: نیروهای حزب الله از عمق زمین بیرون می آمدند و بمبی به سمت ما پرتاب می کردند و باز در زیر زمین مخفی می شدند.
بعدها یک نظامی عضو گروه کماندویی ارتش اسرائیل اینچنین تصریح کرد: «ما انتظار داشتیم [که وقتی به جنوب لبنان وارد می شویم تا با حزب الله بجنگیم] با یک چادر صحرایی و چهار تا تفنگ کلاشینکوف مواجه شویم. این معلوماتی بود که نیروهای اطلاعاتی و امنیتی به ما داده بودند. ولی به جای این صحنه، با درب فولادی هیدرولیکی ای مواجه شدیدم که بر روی شبکه ای از تونل های زیرزمنی با تجهیزات کامل قرار داشت.»
در این حمله، چند سرباز اسرائیلی کشته شده و بیش از 18 نفر از سربازانش هم در نبردهای شدید داخل محله های مختلف مارون الرأس زخمی شدند تا اینکه اسرائیل در 23 جولای (یعنی بعد از یک هفته نبرد در مارون الرأس) اعلام کرد که مارون الرأس را تحت سیطره آورده است. با این وجود، کماکان نیروهای اسرائیلی حاضر در مارون الرأس در روز های بعد هم مورد هجوم قرار گرفته و تلفات بیشتری می دادند.

[b]بنت جبیل و اولین شکست های واقعی اسرائیل[/b]
وقتی مارون الرأس -تا حدی- تحت سیطره ی اسرائیلی ها قرار گرفت، توجه فرماندهان ارتش اسرائیل به بنت جبیل معطوف شد، که حالا مستقیما از طریق تپه های پیش رو، در مقابل پایگاه های اسرائیلی قرار داشت.
بنت جبیل جایی بود که سید حسن نصرالله آنجا را برای سخنرانیِ بعد از آزادسازی جنوب لبنان در می 2000 - دو روز بعد از عقب نشینی اسرائیلی ها- انتخاب کرده بود و طی آن سخنرانی اسرائیل را «سست تر از خانه عنکبوت» خوانده بود.
در پاسخ به این اهانت، اسرائیلی ها بر عملیات حمله به بنت جبیل اسم «تارهای فولادی» گذاشتند. ولی تصمیم به نابودی حضور حزب الله در این روستا برخواسته از خوی قلدری بود، نه برخاسته از ضرورت تاکتیکی و نظامی. چراکه مرکز بنت جبیل عبارت بود از کوچه های تنگ و پیچ در پیچی که قدرت مانور مناسب به ماشین های زرهی و تانک ها را نمی داد. گذشته از اینکه این گذرگاه های پیچ در پیچ پیشتر [به وسیله مین گذاری و ...] از سوی حزب الله آماده شده بود، فرماندهان حزب الله تانک های مرکاوای ارتش اسرائیل را دیدند که در مراکز خود در مارون الرأس متمرکز می شوند و فهمیدند که هدف بعدی، بنت جبیل خواهد بود.
حمله به بنت جبیل در 24 جولای (یعنی دو روز بعد از فروکش کردن حملات توپخانه ای و هوایی به آنجا) آغاز شد، ولی این هجوم، هجومی نامنظم و بی توجیه بود که درگیری های ژنرال های اسرائیلی هم (که نتوانسته بودند در مورد چگونگی پیشروی به اتفاق نظر برسند) بر آشفتگی آن می افزود. بدین ترتیب، این هجوم تبدیل شد به یک سلسله درگیری های طاقت فرسا بین واحدهای جدا از هم اسرائیلی و نیروهای حزب الله. چهار روز بعد، نیروهای اسرائیلی عقب نشینی کردند و شهر –که حالا ویران شده بود- کماکان در دستان نیروهای حزب الله باقی ماند.
حالا اسرئیلی ها داشتند به طرز وحشتناکی بهای استراتژی جدید نظامی حزب الله را درک می کردند، استراتژی ای که «مقاومت دفاعی» نامیده شده بود. در این استراتژی، اینطور نبود که رزمندگان مقاومت فقط از طریق اماکن و سنگرهای مستحکمشان [در زیر زمین] دفاع جانانه کنند، بلکه این بار در روی زمین و در زیر زمین هم دست به تحرک می زدند تا شکاف ها را پر کنند، نیروهای اسرائیلی را محاصره کنند یا در مقابل هجوم های بیشتر ارتش اسرائیل مقابله نمایند.
یکی از افسران یونیفل (که نیروهای رزمنده ی حزب الله در خط درگیری را بین 800 تا 1000 نفر تخمین می زد) به خود من گفت: «این تعداد رزمنده، نیروی خیلی بزرگی نیست، ولی این نیروها دائما در حال جابه جایی بودند، خوب آماده شده بودند و دقیقا می دانستند چه کار می خواهند بکنند. آنها به مبارزه میل داشتند، به رغم موشک باران و خمپاره باران شدید و به رغم هجوم های هوایی، اینطور نبود که آنها با ترس و لرز در مخفی گاه هایشان بمانند [بلکه با شجاعت، کماکان در صحنه ی درگیری حضور می یافتند.]»

[b]کشاندن عمدی اسرائیلی ها به قتلگاه با عملیات فریب[/b]
نیروهای حزب الله می دانستند چه کار باید بکنند: مقاومت برای محفوظ نگاه داشتند سکوهای پرتاب موشک، و کشتن تعداد هرچه بیشتر نظامیان اسرائیل برای تضعیف روحیه آنها و در فشار انداختن فرماندهان نظامی و سیاسی اسرائیل. البته ضمن این استراتژی عام، به فرماندهان میدانی حزب الله اجازه انعطاف تاکتیکی فراوانی داده شده بود. مثلا در برخی موارد (خصوصا در مناطق بدون دفاع) نیروهای حزب الله عمدا به اسرائیلی ها اجازه می دادند تا وارد خاک لبنان شوند و بعد که نیروهای اسرائیلی [دشت ها را رد می کردند و] به مناطق مسکونی می رسیدند و طبعا قدرت مانور اسرائیلی ها و توانایی شان در استفاده از نیروهای زرهی شان پایین می آمد، به آنها حمله می کردند.
سید حسن نصرالله در پیام تلویزیونی اش در سوم آگوست در این باره چنین توضیح داد: «این برای ما مفید است که به آنها اجازه بدهیم تا ورودی روستاها پیشروی کنند، این هدف ماست. هدف ما این است که بیشترین خسارت ها و ضررها را به نیروهای دشمن وارد کنیم و ما موفق می شویم.»

[b]برقراری ارتباطات بی سیم ایمن در طول جنگ[/b]
نیروهای حزب الله، حتی المقدور تماس هایشان با مراکز فراندهی را (با به کارگیری شبکه فیبر نوری) حفظ کردند. داده های اطلاعاتی ای که متخصصین جنگ الکترونیک مسلط به زبان عبری در حزب الله به دست می آوردند به فرماندهان داده می شد و آنها هم دستوراتی به نیروهای حاضر در صحنه ی درگیری می دادند.
البته به محض شروع جا به جایی و تحرک در عرصه ی نبرد، استفاده از سیستم های بی سیم ضروری می شد و بی سیم، طبیعتا وسیله ای است که امکان شنود یا ایجاد اختلال در آن توسط دشمن وجود دارد. فلذا نیروهای فنی حزب الله دستگاه های بررسی امواج را دائما فعال نگاه داشته و با بررسی و تحلیل داده های آنها، به نیروهای مقاومت درباره امواجی که درحال شنود یا دارای اختلال است گزارش می دادند و بدین ترتیب نیروهای میدانی می توانستند از امواج دیگر، که مطمئن بود، استفاده کنند.
بعضی اوقات هم نیروهای مقاومت می رفتد روی امواج بی سیم اسرائیلی ها و به صحبت هایی که بین واحدهای جنگی اسرائیلی در جریان بود گوش می کردند.
یکی از نیروهای حزب الله که در آن جنگ حاضر بوده [برای من] تعریف می کرد: «ما علیه اسرائیلی ها از فشار روانی استفاده می کردیم. می رفتیم روی خط تماس هایشان و [به زبان عبری] چیزهایی از این قبیل می گفتیم: ما منتظرتان هستیم یا ما در آن گوشه خیابان هستیم.»
یک رزمنده ی قدیمی دیگر هم که در اطراف بنت جبیل مستقر بوده تعریف می کرد که یک بار اعضای گروهش رفتند روی خط بی سیم یک گروه اسرائیلی که در کمین افتاده بودند و داشتند با بی سیم درخواست کمک می کردند. می گفت: «یکی از برداران شروع کرد به عبری روی بی سیمشان حرف زدن و گفت: "جایتان را فهمیدیم و الان یک بمب می اندازیم روی سرتان." و شروع کرد به بلند خندیدن.»

[b]موشک های سام، توانایی استفاده نشده[/b]
به زودی معلوم شد که بر خلاف هجوم های قبلی اسرائیلی ها به لبنان در دهه نود میلادی، این بار اسرائیلی ها برای اولین مرتبه از به کارگیری هلی کوپترهای جنگی در آسمان لبنان پرهیز می کنند و به جای آن به موشک هایی روی آورده اند که از هواپیماهای بدون سرنشین شلیک می شوند و نظر کسی را جلب نمی کنند. تنها هلی کوپترهایی که در طول جنگ سی و سه روزه دیدم، در مسافت طولانی ای از ساحل صور در حال پرواز بود، در مسافتی بسیار دور از انظار عمومی و آن هم در ارتفاعی بسیار بالا. [دلیل این مسئله این بود که] اسرائیلی ها به این نتیجه رسیده بودند که حزب الله به موشک های گروس اس آی 18 دست پیدا کرده اند. این موشک ها موشک هایی زمین به هوا از نوع موشک های سام بود که از روی کتف پرتاب می شد. گرچه مطلقا اطلاعاتی در دست نیست که نشان دهد نمونه ای از این موشک ها در خلال جنگ سی و سه روزه شلیک شده باشد و تنها موشک های ضد تانکی که اسرائیلی ها به آن ها دست یافتند از نوع اس آی 7 و اس آی 14 بود که از طراز قدیمی تری بودند.
با این وجود یکی از مسئولین بلندپایه سابق اطلاعات ارتش اسرائیلی در گفتگویی با من در سال 2008 اصرار داشت که نیروی هوایی اسرائیل وقتی که دستور کم شدن تعداد هلی کوپترهای در حال پرواز در آسمان لبنان را صادر کرد، در این احتیاطش مبالغه نمی کرد. این مسئول در گفتگو با من گفت: «اطلاع پیدا کردیم که آنها آن موشک ها را در اختیار داردند، بر همین اساس تاکتیک هایمان را تعدیل کردیم.»
این صحبت، از خلال برخی گفتگوهایی که با برخی نیروهای حزب الله داشتم تأیید شد که می گفتند عمدا از موشک های سام حفاظت شد [و از آنها استفاده نشد] تا در صورت لزوم به عنوان یک «غافلگیری» دیگر مورد مورد استفاده قرار گیرد.
یکی از نیروهای مقاومت که در خطوط مقدم درگیری حضور داشته و جنگیده تعریف می کند: «چون هلی کوپتری وجود نداشت که ما را تهدید کند، هیچ دستوری مبنی بر شلیک موشک های سام دریافت نکردیم.»


[color=#ff0000][b]ادامه دارد ...[/b][/color]


[u]منبع :[/u]
[url="http://www.rajanews.com/detail.asp?id=163301"]http://www.rajanews....l.asp?id=163301[/url] ویرایش شده در توسط SHAHABESAGEB
  • Upvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[b]مروری تاریخی بر جنگ 33 روزه از ابتدا تا انتها / 4[/b]
پرتاب موشک های رو به افزایش از سکوهای به ظاهر نابود شده!/ روحیه جالب رزمندگان مقاومت/ نمونه ای از رعایت نکات امنیتی توسط نیروهای مقاومت در میدان جنگ


در قسمت های اول و دوم و سوم این مطلب (که ترجمه بخش جنگ 33 روزه از کتاب «سپاهیان خدا» نوشته ی نیکولاس بلانفود است) به آغاز جنگ 33 روزه و اولین موضع گیری های سید حسن نصر الله و موضع منفی دولت وقت لبنان و حامیان منطقه ای اش اشاره کردیم. ضمنا رخ دادن اولین غافلگیری ها در این جنگ با حمله موشکی به حیفا و اصابت ناوچه حانیت را هم بررسی نمودیم و دیدیم که چگونه دولت اولمرت (با تصور اینکه مخازن موشکی حزب الله در روز اول جنگ توسط جنگنده های اسرائیلی نابود شده) تصمیم به ادامه جنگ تا نابودی کامل حزب الله گرفت. همچنین خواندیم که روش برقراری ارتباط ایمن بین رزمندگان در صحنه نبرد چگونه بود. در باب نحوه زمین گیر شدن اسرائیلی ها در مارون الرأس و بنت جبیل هم شمه ای ذکر شد. با هم قسمت چهارم این مطلب را می خوانیم:

[b]رشد تدریجی موشک های حزب الله به رغم حملات اسرائیل[/b]
به جای آنکه اراده حزب الله در برابر حملات هوایی اسرائیل به بیروت و به جنوب تضعیف شود (یعنی چیزی که حکومت اسرائیل توقع داشت)، حزب به صورت آهسته و پیوسته شروع کرد به بالا بردن تعداد موشک هایی که به شمال فلسطین اشغالی شلیک می کرد، به طوری که متوسط موشک باران توسط حزب الله در خلال 11 روز ابتدای جنگ بین 150 تا 180 موشک در هر روز بود و بعضا تا 47 موشک به صورت یکجا شلیک می شد. این متوسط، در روز 18 جولای با شلیک 350 موشک در یک روز به اوج خودش رسید. وقتی اسرائیل دامنه حملاتش را در لبنان گسترش داد، موشک های حزب الله هم بیش از هر وقت دیگری در گذشته در عمق اسرائیل پیش رفتند تا جایی که در 14 جولای به حیفا و در 15 جولای به طبریا و در 16 جولای به ناصره و عفوله رسیدند. متوسط شلیک موشک و افزایش تدریجی دامنه ی موشک های حزب الله، با موضع دفاعی حزب الله در خلال جنگ هماهنگ بود. بدین شکل که هر بار اسرائیل سطح هجوم و تجاوزش را بالا می برد، حزب الله هم [با بالا بردن سطح موشک هایش] پاسخ می داد. کما اینکه این موشک باران حساب شده و هماهنگ از طرف حزب الله نشان داد که فرماندهی حزب الله و سیطره اش به رغم هجوم های هوایی اسرائیل ضربه نخورده اند. [کما اینکه اسرائیل ظاهرا تمام موشک ها و سکوهای موشک حزب الله را نابود کرده بود!]
عمیق ترین نفوذ موشک های حزب الله به اسرائیل در سوم آگوست رخ داد، وقتی حزب الله الخضیرة را با موشک هایی از نوع 302 میلی متری هدف قرار داد. چیزی که عجیب است این است که هیچ کدام از موشک های خانواده ی «فجر» ساخت ایران در موشک باران شمال فلسطین اشغالی مورد استفاده قرار نگرفتند. کما اینکه از موشک زلزال 2 هم (که سر جنگی اش 1100 پوند وزن دارد و بردش هم به تمامی مناطق مسکونی بزرگ در شمال فلسطینی اشغالی می رسد) استفاده نشد. شاید حزب الله آنها را کماکان محفوط نگه داشته بود تا اگر اسرائیل حماتش را از این بیشتر گسترش داد، از آنها استفاده کند.
یک قول تأیید نشده وجود دارد که می گوید یکی از موشک های زلزال در در 17 جولای در آسمان دیده شده است، لحظاتی بعد از یک هجوم هوایی اسرائیل به یکی از حاشیه های بیروت. هدف حمله، یک کانتینر بوده که داخلش یک پرتاب کننده ی موشک های زلزال قرار داشته است. اما گفته شده محرک یکی از موشک ها در این حمله آتش گرفته و این موجب انفجار آن در آسمان شده است.
یکی از پایگاه های پرتاب موشک های برد متوسط حزب الله در یک باغ پر دار و درخت پرتقال در قسمت شمالی صور قرار داشت و گمان می کنم این همان محلی بود که حزب الله از آن، الخضیرة را در 3 آگوست موشک باران کرد. [این باغ در کنار هتل محل اقامت نگارنده قرار داشته است]
[در این زمان، نویسنده این کتاب به عنوان خبرنگار جنگی شخصا در صور حصور داشته است]. در ساعات ابتدایی صبح پنجم آگوست با صدای وحشتناک مسلسل های پرتعداد و صدای هلی کوپترهایی که ظاهرا داشتنند با ارتفاعی بسیار کم بالای هتل [محل اقامت ما] پرواز می کردند از خواب پریدم. آسمان شب با نور سوسو زننده ی سفید و نارنجی ای که از ورودی شمالی صور بر می خاست، روشن شده بود. جریان از این قرار بود که دسته ای از کماندوهای دریایی فرقه شایتیت 13 در حال حمله به ساختمانی بودند که خدمه ی موشک های کناری حزب الله داخل آن جمع بودند.
این درگیری که حدود ده دقیقه طول کشید، ظاهرا موجب شد یک افسر اسرائیلی شدیدا زخمی شود و شش نظامی دیگر هم جراحت های مختصری بردارند. ظاهرا دست کم یک نفر از عناصر حزب الله هم کشته شد.
عصر روز بعد، یک هواپیمای اسرائیلی همان ساختمان مسکونی را بمباران کرد و آن را کاملا تبدیل به آوار کرد. ولی تنها چند ساعت بعد، موشک انداز حزب الله در باغ پرتقال مجددا کارش را از سر گرفت. انگار نه انگار که اتفاقی رخ داده است.

[b]پهپادهای حزب الله در طول جنگ[/b]
حزب الله در خلال جنگ دست کم سه فروند هواپیمای بدون سرنشین مرصاد 1 را به پرواز در آورد. اولین فروند در هفتم آگوست در مقابل سواحل شمالی فلسطین اشغالی ساقط شد. ظاهرا این پهپاد حدود 20 پوند مواد منفجره به همراه داشت.
دومی هم در 13 آگوست در مقابل سواحل صور مورد هجوم هلی کوپترهای اسرائیلی قرار گرفت. ما از پنجره هتلمان هلی کوپتر را می دیدیم که بعد از اینکه پهپاد در دریا سقوط کرد به آن حمله ور شده و با گلوله باران و شلیک موشک، آن را منفجر کرد. سومین پهپاد هم همان شب به هوا برخاست ولی در نزدیکی صور سقوط کرد.

[b]هدف قرار گرفتن دیگر ناوچه های اسرائیل[/b]
حزب الله همچنین مدعی شد که دو شناور جنگی دیگر اسرائیل را هم با موشک های ضد شناور هدف قرار داده است (یکی در اول آگوست و دیگری در 12 آگوست). بعد از هدف قرار گرفتن حانیت آی. ان. اس، همه شناورها (چه شناورهای جنگی اسرائیلی چه کشتی های تجاری) همگی در فاصله ای دور از ساحل لبنان قرار گرفتند. با این وجود، تنها چند دقیقه بعد از اینکه حزب الله در 12 آگوست اعلام کرد که یک شناور جنگی اسرائیلی را در نزدیکی ساحل صور هدف قرار داده است، خود من [که در صور حضور داشتم] شخصا دیدم که از نقطه ای در اطراف شهر ابر سفید بزرگی از دود در آسمان تشکیل شده است (به سمت جنوب غرب) و حدود 20 دقیقه هم این برخاستن دود ادامه داشت. من نتوانستم هیچ شناوری را ببینم (حتی با دوربین) و هیچ تفسیری هم برای این دودی که بر می خاست پیدا نکردم. اسرائیلی ها هم هدف موشک قرار گفتن ناوچه ای دیگر را تکذیب کردند.

[b]نحوه ی جا به جایی رزمندگان در میدان[/b]
در خط مقدم درگیری ها، رزمندگان مقاومت با پای پیاده جابه جا می شدند، عموما هم در سایه درختچه های انبوه و پرشاخ و برگ. و برای جابه جایی در مسافت های دورتر، رزمندگان سوار دوچرخه می شدند و از راه های ناهموار [و فرعی] استفاده می کردند، کما اینکه از برخی ماشین ها که برای حرکت روی زمین های مختلف مناسب بود هم (البته بدون روشن کردن چراغ های ماشین) استفاده می کردند. در برخی روستاها هم رزمندگان مقاومت به لباس اشخاص سالخورده در می آمدند تا بتوانند جابه جا بشوند. گذشته از تونل هایی که در بین منازل حفر شده بود، حفره هایی هم در دیوار خانه های متصل به هم ایجاد شده بود تا رزمندگان مقاومت بتوانند در سطح روستا به سرعت حرکت کنند، آن هم بدون اینکه مسیرشان (به وسیله تردد آشکار در خیابان ها) آشکار شود.

[b]موشکهای حزب الله در برابر تانکهای اسرائیل[/b]
معمولا سیستم های موشکی ساخت روسیه برای استفاده ضد سلاح های زرهی اسرائیل استفاده می شد. واحدهای ضد تانک حزب الله دقت اعجاب آوری [در زدن تانکهای دشمن] از خود نشان دادند و توانستند اهدافی در سه میلی (یعنی در دورترین حد برد موشک هایشان) را به درستی هدف قرار دهند. معمولا هم موشک ها به صورت دسته ای شلیک می شد و بعضا تا ده موشک در آن واحد هم می رسید که عددی نسبتا بالا محسوب می شود. دلیل این امر آن بود که می خواستند تانک ها و نفربرهای زرهی زیر باران موشک ها قرار بگیرند تا لایه های سپر محافظتی آن از بین برود و لایه ی فولادی ضعیف تر آن در معرض ضربه قرار بگیرد. این تاکتیک، ادامه همان تاکتیکی بود که در اواسط دهه نود پیشرفت داده شده بود.
نیروهای حزب الله همچنین به طرز مؤثری از سیستم های موشکی ساغر (که پیشرفته تر بودند و هدایت هم می شدند) استفاده کردند و آن ها را به سمت ساختمان هایی که نیروهای ارتش اسرائیل در آن حضور داشتند شلیک نمودند. در یکی از دفعات که موشک های شلیک شده دیوار سیمانی ساختمانی که اسرائیلی ها داخلش بودند را فروریخت، 9 چترباز اسرائیلی کشته شده و یازده نفر دیگرشان هم زخمی شدند.
با وجود دفاع هوایی نامرئی حزب الله در خلال جنگ، یک بار یک دسته ضد زرهی حزب الله با موشک های ضد تانک یک هلی کوپتر اسرائیلی را ساقط کرد. داستان از این قرار بود که یک هلی کوپتر ترابری نظامی از نوع یاسور سی.اچ.53 چند لحظه ای در روی سطح یک تپه در نزدیکی روستای یاطر فرود آمد تا دسته ای از سربازان را پیاده کند، در اینجا بود که دسته ی حزب الله به سرعت وارد عمل شد و یک موشک به هلی کوپتر که شروع با بلند شدن کرده بود شلیک کرد که در نتیجه موجب سقوط آن و کشته شدن همه پنج نفر سرنشینش شد.

[b]نمونه ای از رعایت نکات امنیتی توسط نیروهای مقاومت[/b]
ابوخلیل –که در ابتدای جنگ در منطقه مرجعیون حضور داشت- در 15 روز ابتدایی جنگ مأمور کمک به واحدهای ضد زرهی بود. ابوخلیل به همراه دو نفر از یارانش مأمور حمل موشک های بسته بندی شده داخل صندوق های چوبی به پایگاه های از پیش تعیین شده بودند. در آن پایگاه ها، واحد های ضد زرهی این موشک ها را سر هم می کردند. روش کار گروه ابوخلیل این طور بود که یک نفرشان چندقدمی جلوتر حرکت می کرد (از طریق درختچه های پرشاخ و برگ) تا وضع راه را بسنجد، دو نفر دیگر هم صندوق موشک را روی شانه هایشان حمل می کردند. ابوخلیل نوع موشکی که داخل صندوق بود را نمی دانست ولی این طور برداشت کرده بود که قطعا موشک های ضد تانک هستند. این نکته را از طول صندوق های چوبی (این صندوق ها برای اینکه حامل موشک های کاتیوشای 120 م.م باشند خیلی کوتاه بودند) و از حروف روسی ای که بر روی صندوق ها نوشته شده بود برداشت نموده بود. ابوخلیل و رفقایش در تمام طول روز با جدیت مشغول فعالیت بودند و هر چند ساعت یک بار توقفی می کردند تا قرص های تقویتی جوشان پرتقالی را تناول کنند. با وجود دمای بالای هوا، بر این نکته اصرار و مواظبت داشند که مایعات ننوشتند. چراکه به آنها هشدار داده شده بود که اگر مجبور به ادرار کردن شوند، اسرائیلی ها خواهند توانست از طریق سگ های تربیت شده ی پلیسی (که بو را کشف می کردند) مسیر و جای آنها را کشف کنند. نیروهای حزب الله تا این حد در خلال جنگ نکات مراقبتی را رعایت می کردند.

[b]جنگ حزب الله تنها با استفاده از بخشی از رزمندگانش[/b]
در خلال جنگ، عِده و عُدّه ی چندان عظیمی برای حمایت از نیروهای درگیر در جنوب ارسال نشد، دلیل ساده اش این بود که به ارسال این موارد پشتیبانی احتیاجی نبود. چرا که گذشته از آن دسته نیروهای حزب الله که اساسا از اهالی جنوب بودند (امثال ابوخلیل که فورا بعد از اسیرگیری سربازان اسرائیلی در 12 جولای در مناطق جنوب منتشر شدند) حزب الله به تعداد کافی نیروی بسیج شده برای دفاع از روستاهای جنوب برای مقابله با تجاوزات ارتش اسرائیلی در اختیار داشت. این نیروها را برخی نیروهای نظامی [حزب الله] حمایت کرده و در زمان نیاز برخی حفره ها را پر می کردند. اما نیروهای نظامی دیگر حزب الله که در شمال رود لیتانی قرار داشتند یا نیروهای بسیج شده ی حزب الله که در روستاهای خارج از مناطق درگیری حضور داشتند، در سر جای خودشان مانده بودند تا در صورتی که نیروهای اسرائیلی به سمت شمال حرکت کرند بتوانند مقابل آن ها بایستند.

[b]پیروزی قطعی است، قطعی است، قطعی است[/b]
ابومحمد و حاج خلیل از نیروهای رزمنده ی احتیاط حزب الله بودند که با شکیبایی تمام منتظر نوبتشان برای نبرد بودند. هر دو نفرشان از رزمندگان قدیمی در حزب الله بودند و از اهالی روستای صریفا. دو هفته از آغاز جنگ گذشته بود که دیدمشان:
[ما برای بازدید از روستای صریفا واقع در جنوب لبنان که مقداری از مناطق مستقیم درگیری دورتر بود به آنجا رفته بودیم] ...داشتیم در خیابان های روستای خالی از سکنه راه می رفتیم صدای پهپاد شناسایی اسرائیل هم از بالای سرمان شنیده می شد. پهبپاد داشت در ارتفاعی بسیار بسیار بالا و دور از دید ما در آسمان آبی پرواز می کرد. وجودش خیلی اعصاب خرد کن بود. خیابان های خالی صریفا و خانه های تخریب شده اش من را یاد یکی از همان شهرهای مصنوعی ای انداخت که ارتش آمریکا در دهه پنجاه میلادی در صحرای نیومکزیکو بنا کرده بود تا سلاح ها و بمب های هسته ای اش را آزمایش کند.
حدود بیست دقیقه ای از رسیدن من و همکارم چارلز لیونسون (که در آن زمان خبرنگار فرانس پرس بود) و رانیا ابوزید (خانم خبرنگار لبنانی) به صریفا می گذشت که مردی لاغر اندام با ریشی نامرتب به سمتمان آمد. لباس های عادی تنش بود و پاچه های شلوارش را هم داخل جورابش فرو کرده بود. منتهی از دستگاه بی سیمی که در دست راستش بود متوجه شدیم که از اعضای حزب الله است. واضح بود که از دیدن چند نفر غریبه در روستا تعجب کرده است. گفتیم که آمده ایم نگاهی به روستا بیندازیم. لحظه تأمل کرد. بعدش شروع کرد با بی سیم صحبت کردن. تصمیمش را اتخاذ کرد و گفت که دنبالش حرکت کنیم. گفت می توانیم ابومحمد صدایش کنیم. پیشنهاد کرد چرخی در مناطق مختلف روستای تخریب شده بزنیم. چند دقیقه بعد مردی با قدی متوسط، اندامی چاق و ریشی پرپشت به جمع ما اضافه شد، درحالیکه داشت کلاهش را درست می کرد. گفت حاج ربیع صدایش می کنند. حاج ربیع و ابومحمد در سایه در کنار خیابان ایستادند. پرواز هواپیمای بدون سرنشین که داشت بالای سر ما می چرخید و به طور واضحی من را دچار استرس کرده بود، انگار هیچ استرسی به این دو نفر وارد نمی کرد.
ابومحمد با لبخند گفت: «ما، هم ریسک می کنیم و هم در عین حال احتیاطات لازم را انجام می دهیم.»
... [بعد از طی مسیری به یک منزل رسیدیم و در آن نشستیم.] ابومحمد گفت: «ما تمام تلاشمان را برای کمک به اهالی روستا انجام می دهیم. این دستوری است که از طرف دبیر کل صادر شده است.» منظورش از دبیر کل، سید حسن نصرالله بود.
حاج ربیع و ابو محمد هر دو معلم مدرسه بودند، و در عین حال هر دوشان از مبارزین قدیمی در مقاومت اسلامی هم بودند. حاج ربیع حدود چهل سال سن داشت و در سال 1982 [1361 شمسی] به مقاومت پیوسته بود. ابومحمد پنج سال از او بزرگتر بود و از سال 1985 به مقاومت پیوسته بود. هر دو نفر کاملا آرام به نظر می رسیدند. اعتماد به نفسشان واضح بود، و داشتند از همراهی غیر منتظره با ما لذت می بردند.
نشستیم روی زمین و این دو نفر شروع کردند به توضیح اینکه چطور از طریق کلمات رمزی، با بی سیم ارتباط برقرار می کنند.
وقتی راجع به تعداد عناصر حزب الله در آن منطقه سؤال پرسیدم، ابومحمد گفت: «تعداد ملائکه چند تاست؟ ما هم دقیقا همان تعداد هستیم.»
هیچ کدمشان احساس نمی کردند که باید برای جنگیدن به روستاهای واقع در جنوب بروند. به خوبی می دانستند که مأموریت آنها این است که در صریفا بمانند و اگر ارتش اسرائیل بیشتر در لبنان پیشروی کرد، از صریفا دفاع کنند.
حاج ربیع گفت: «با آرامش تمام منتظرشان هستیم. ما برای هرچیزی که از ما خواسته شود آماده ایم. تجربه اسرائیلی ها در مارون الرأس و بنت جبیل نشان داد که هزینه ی زیادی می دهند. و باید همان هزینه را در هر شهر و روستایی (اگر بخواهند وارد آن شوند) بدهند. الان شروع کرده اند به اعتراف به اینکه نکته که نمی توانند اهدافشان در نابودی ما را محقق کنند.»
ابومحمد لبخندی زد و گفت: «پیروزی قطعی است، قطعی است، قطعی است.»

[color=#ff0000][b]ادامه دارد ...[/b][/color]
منبع:
http://www.rajanews.com/detail.asp?id=163342
  • Upvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
آقا بسیار عالیست! استفاده می کنیم و لذت می بریم! منتظر ادامه اش هستیم!
خیلی برام جالبه و حیرت انگیز! حقیقتاً پیشرفته اند نیروهای حزب الله! و این البته بخوبی نشون میده دشمن قوی و هوشمند، چقدر به نفع آدمه!! :25:

[size=5][color=#00FF00]---[size=5][color=#00FF00]--------------[/color][/size]-----------[/color][/size]
[color=#00FF00][font=tahoma,geneva,sans-serif][u][b]پی نوشت:[/b][/u][/font][/color] موشک سومی که به ناوچه اسرائیلی شلیک شد، یعنی کمانه کرده عایا؟! :13: مگر میشه؟! اصلاً چرا اونقدر اوج گرفته که به بخش فوقانی پل فرماندهی بخوره؟ :blink: مگر نباید به سمت خط آب شیرجه بزنه و قسمت پایینی بدنه شناور رو مورد هدف قرار بده(که امکان کمانه کردنش هم نزدیک به صفره)؟
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[b]مروری تاریخی بر جنگ 33 روزه از ابتدا تا انتها / 5[/b]
بیش از چهار میلیون بمب خوشه ای فقط در شصت ساعت بر روی لبنان ریخته شد/ ماجرای طرح دوم اسرائیل برای هجوم زمینی به لبنان بعد از شکست هایش چه بود؟

[color=#0000FF]در[/color][color=#0000FF] قسمت های قبلی این مطلب (که ترجمه بخش جنگ 33 روزه از کتاب «سپاهیان خدا» نوشته ی نیکولاس بلانفود است) سیر جنگ 33 روزه را از روز آغازش بررسی کردیم و ضمن نگاهی از بالا به مسائل، سیری از حوادث و مواضع مهم ارائه دادیم. همچنین چگونگی شروع شکست های اسرائیلی ها در این جنگ را هم بازخوانی نمودیم. در زیر، قسمت پنجم این مطلب را می خوانیم:[/color]

[b]چرا اسرائیل نمی تواند حزب الله را شکست دهد؟[/b]
هدف های اسرائیلی ها داشت یکی یکی از دست می رفت. هر روز هواپیماهای اسرائیلی به آسمان لبنان می آمدند [و اماکنی را بمباران می کردند.] ولی در پایان هفته دوم جنگ، هواپیماهای اسرائیلی داشتند به جاهایی حمله می کردند که در هجوم های هوایی این دو هفته، قلا به آنجاها حمله کرده و آن ها را ویران و تبدیل به آوار کرده بودند!
از حجم حمله کاسته شد، نیروهای زمینی تلاش های محدودی برای نفوذ به داخل اراضی لبنانی در مناطق مرزی کردند ولی به موفقیت قابل ذکری نرسیدند؛ درحالیکه موشک های حزب الله کماکان بر اسرائیل فرود می آمد.
در این مرحله، داشت برای حکومت بوش روشن می شد که اسرائیل در مأموریت نابود کردن حزب الله، در گل مانده است. اینطور فرض می شد که ارتش اسرائیل قوی ترین نیرو در منطقه ی خاورمیانه است. مگر غیر از این است که در حمله ی ژوئن 1982 [خرداد 1361] به لبنان، تنها ظرف 9 روز به بیروت رسیده بود؟ پس چطور شده که حالا برای نابود کردن چند صد نفر رزمنده حزب الله در جنوب لبنان دارد این همه جان می کند؟

[b]درد زایمان خاورمیانه بزرگ![/b]
وقتی جنگ در 12 جولای 2006 آغاز شد، [ظاهرا] فرصتی طلایی برای وارد کردن یک ضربه ی کاری و نهایی به توان نظامی حزب الله فراهم شد. روی همین حساب هیچ عجیب نیست که می بینیم کاندولیزا رایس (ویز خارجه وقت آمریکا) هیچ عجله ای برای آمدن به خاوریانه و دعوت به آغاز مذاکرات آتش بس نداشت. در 21 جولای، رایس با خونسردی تمام، جنگی که در لبنان در جریان بود را «درد زایمان خاورمیانه جدید» خواند.
سه روز بعد، رایس به بیروت آمد تا شروع به بررسی پیشنهادهای مرتبط با اتمام درگیری کند، پیشنهادهایی که شامل این موضوع می شد که [شرایط آتش بس به گونه ای رقم بخورد که] حزب الله دیگر قادر نباشد اسرائیل یا حکومت لبنان را تهدید کند.

[b]تلاش ها برای آتش بس[/b]
فؤاد سنیور [نخست وزیر وقت لبنان از جریان 14 مارس] هم طرحی هفت ماده ای برای اتمام درگیری مطرح کرده بود که شامل توصیه های برای تقویت نیروهای حافظ صلح سازمان ملل (یونیفل)[در جنوب لبنان]، انتشار نیروهای ارتش لبنان تا مرز با اسرائیل و اجرای مجدد بندهای معاهده ی آتش بس سال 49 و قرار گرفتن مزارع [اشغالی] شبعا تحت نظارت سازمان ملل متحد بود.
اولمرت قاطعانه سپردن مزارع شبعا به سازمان ملل را رد کرد. ولی اسرائیلی ها و آمریکایی ها به صورت ضمنی بر این نکته توافق داشتند که حزب الله باید از این جنگ ضعیف تر از قبلش خارج شود.
در 26 جولای، مهمترین بازیگران منطقه ای خاورمیانه جلسه ای با مسئولین سازمان ملل در رم تشکیل دادند تا به توافقی برای اتمام جنگ برسند. ولی این جلسه در رسیدن به توافقی برای یک پیشنهاد آتش بس ناکام ماند. اکثر دولت های شرکت کننده در اجلاس، از جمله اتحادیه اروپا و روسیه و سازمان مل متحد تلاش داشتند اول آتش بسی فوری برقرار شود و بعدش راه حل سیاسی دائمی برای حل قضیه به دست آید. ولی آمریکا بر این مسئله اصرار داشت که آتش بس کافی نیست. در همین راستا رایس اعلام کرد: «نمی توانیم به وضع سابق برگردیم.»

[b]نیروهای جدید و غیر آماده اسرائیل وارد لبنان می شوند[/b]
با اتمام ماه جولای، اسرائیل پانزده هزار سرباز احتیاط را برای کمک به نیروهای نظامی اش (که حالا به مشکلات برخورده بودند) فراخواند. و به محض اتمام آتش بس موقت [که بعد از حمله ی اسرائیل به مقر سازمان ملل در قانا و کشته شدن تعداد کثیری از کودکان و زنان پناهجوی لبنانی برقرار شده بود] در دوم آگوست، ارتش اسرائیل تعداد بالایی از نظامیان را به لبنان گسیل کرد تا بر مناطقی که در گذشته [و در زمان اشغال قبلی لبنان] در اشغال داشتند مسلط شود. با رسیدن 5 آگوست، ده هزار نظامی اسرائیل داخل مرزهای لبنان شده بودند اما پیشروی شان کند و غیر قطعی بود چراکه سربازان احتیاط، دچار ضعف تمرین و تجهیز بودند و غالبا از درگیری و نبرد با نیروهای حزب الله پرهیز می کردند. ضمنا در نتیجه ی کارهای لوجستیکی که بد هماهنگ شده بود، به نقص در کمک های اساسی در میدان (مثل غذا، آب و مهمات) هم دچار بودند. اکثر این سربازان احتیاط ارتش طی شش سال قبل از آن، مأموریت عناصر پلیس در کرانه باختری و نوار غزه را بر عهده داشتند و در آنجا دشمنانشان مبارزین خیابانی غیر منضبط، عناصر استشهادی و کودکانی که سنگ پرتاب می کردند بودند ولی این سربازان برای جنگ با حزب الله آموزش و تمرین ندیده بودند. در واقع فقط تعداد کمی از نظامیان ویژه و نخبه (مثل آنهایی که عضو واحد کماندویی ایغوز و تیپ چتربازان شناسایی بودند) سابقه ی درگیری و نبرد با حزب الله از مسافت نزدیک در جنوب لبنان را داشتند. اما اکثر نظامیان ارتش اسرائیل در دهه نود [که جنوب لبنان در اشغال اسرائیل بود] مأموریتشان محافظت از مراکز نظامی ارتش (که بر روی تپه ها ساخته شده بود) و جلوگیری از پرتاب خمپاره های حزب الله و خنثی سازی بمب های کمینی کارگذاشته توسط حزب الله بود، طی گشت زنی های پیاده شان.
اینطور نبود که نیروهای احتیاط، فقط برای انجام یک نبرد کلاسیک تر، ناآماده باشند بلکه اساسا دشمنی که در لبنان در سال 2006 با آن مواجه بودند [یعنی حزب الله] از نظر کیفی متفاوت بود با نیروهای نبردهای چریکی ای که ارتش اسرائیل شش سال قبل با آن مواجه بود [یعنی حزب الله طی این شش سال از نظر کیفی هم تغییر کرده بود]. و در نتیجه، عجیب نبود که بعضی از نظامیان اسرائیلی در درگیر شدن با نیروهای حزب الله (که از مخفی گاه هایشان در روستاها و دشت های پیش روی آنها) موشک شلیک می کردند تردید داشته باشند. مثلا فرمانده یکی از واحدهای در حال پیشروی به سمت عیتا الشعب بعد از اینکه فقط و تنها فقط یک نفر از نیروهایش کشته شدند دستور عقب نشینی تاکتیکی را صادر کرد. یا مثلا یک افسر مهندسی احتیاط هم به شکل صریح اوامر مافوقش در پاکسازی راه منتهی به بنت جبیل را رد کرده و با اعتراض گفته بودک «تا حالا ده نفر از نیروهای ما در اینجا کشته شده اند.» و فرمانده لشگر هم دستور توقف پیشروی کل گروهان و دستگیری و حبس آن گروهان را صادر کرده بود.
کیفیت ضعیف نیروها و افت کردن روحیه نظامیان اسرائیلی چیزهایی نبود که بر کسی مخفی بماند. مثلا یکی از فرماندهان سابق ارتش آمریکا اعلام کرده بود: «ارتش اسرائیل ناآماده و کسل و تنبل و بدون روحیه به نظر می رسد. این، آن ارتش رجزخوان اسرائیل که سابقا دیده بودیم نیست.»

[b]چهار میلیون و ششصد هزار بمب فقط در شصت ساعت![/b]
در اوایل ماه آگوست، اسرائیل شروع کرد به استفاده از بمب های خوشه ای در جنوب لبنان و مساحت گسترده ای از زمین های جنوب لبنان را با میلیون ها بمب تحت بمباران قرار داد. با اینکه اسرائیلی ها مدعی شدند قصد دارند پایگاه های پرتاب موشک حزب الله را جدا کرده و تنها آنها را هدف قرار دهند، با این وجود، دره های دور، مزارع، روستا ها و شهرها را هم به همان اندازه هدف قرار دادند و از بمب های خوشه ای آکندند. سازمان دیده بان حقوق بشر بعدها اینگونه برآورد کرد که چهار میلیون و ششصد هزار بمب خوشه ای بر روی لبنان ریخته شده و اکثر آنها در شصت ساعت آخر جنگ بوده است. یک افسر توپخانه وابسته به نیروهای سازمان ملل در لبنان هم در صحبت با من گفت که شاید رقم بمب ها کمتر از این بوده باشد، ولی از آنجا که اسرائیل از دادن توضیحات دقیق درباره مکان های بمباران شده به مسئولان پاکسازی [بمب ها] خودداری کرده است، محال است که بتوان رقم واقعی بمب ها را فهمید.
بیشتر بمب هایی که بر روی لبنان انداخته شد، عمرشان به دوره جنگ ویتنام باز می گشت و باید در دهه هفتاد میلادی نابود می شدند. یکی از بسته هایی که از بمب افکن های اسرائیلی بر روی لبنان انداخته شد و شامل بمب های خوشه ای از نوع BLU63 آمریکایی بود و اندازه یک توپ بیس بال بود به صورت درست در آسمان منفجر نشد و در نزدیکی نبطیه با تمامی مواد داخلش که شامل ده ها بمب منفجر نشده بود، بر زمین افتاد. نوشته های روی بسته ی انفجاری نشان می داد که تاریخ انقضای صلاحیت مصرف این بمب خوشه ای 15 جولای 1974 [یعنی سی و دو سال قبل] است. طبق گزارش های سازمان ملل، چهل درصد بمب ها[ی خوشه ای]، منفجر نشده و همین طور در باغ ها و خانه ها و خیابان های یا در لا به لای شاخه های درختان لبنان افتادند.
در روز اول بعد از آتش بس، شخصا بمب های منفجر نشده ای از نوع ام 77 سات آمریکا را در راه اصلی بیرون بیمارستان تبنین دیدم. نیروهای حزب الله روی هرکدام از آنها یک صندوق پلاستیکی قرار داده و حرکت در اطراف آن را جهت دهی کرده بودند. سازمان ملل بعدها اعلام کرد که جنوب لبنان مورد بیش از هزار مورد حمله ی هوایی با بمب های خوشه ای قرار گرفته است. یک افسر سابق ارتش انگلیس به نام کریس کلارک که در رأس تلاش های سازمان ملل برای پاک سازی جنوب لبنان [از مین ها و بمب های عمل نکرده بود] در گفتگو با خود من گفت که وضعیت [حجم و تعداد و کیفیت] بمب های خوشه ای [در لبنان] «بی سابقه و باورنکردنی» و بدترین نوعی که در زندگی اش دیده بود، بوده است.

[b]طرح جدید برای حمله زمینی![/b]
در 7 آگوست ارتش اسرائیل اعلام کرد که طرحش برای هجوم زمینی به لبنان و پیشروی تا رود لیتانی نهایی شده است و عملیات طی دو روز آینده آغاز خواهد شد. اما صدای عقربه های ساعت دیپلماسی داشت شنیده می شد: شورای امنیت در آستانه رسیدن به توافقی برای آتش بس بود و این چیزی بود که نشان می داد فرصت کمی برای اقدام به آخرین طرح نظامی وجود دارد.
اولمرت دو روز در حال تأمل و تردید بود و در جدال بین صدور فرمان اجرای این طرح حمله زمینی و منتظر ماندن برای به نتیجه رسیدن مذاکرات آتش بس به سر می برد. آمریکایی ها به او وعده می دادند که امکان رسیدن به موافقتنامه ای که منافع اسرائیل را برآورده کند وجود دارد، ولی در مقابل، فرماندهان ارتش اسرائیل با هر بار به تأخیر انداختن [طرح حمله از طرف اولمرت] خشمگین تر می شدند.
سرلشگر عودی آدم (فرمانده منطقه ی شمالی در ارتش اسرائیل) به حالوتس گفته بود: «کاسه صبر آقایان سر آمده. می پرسند بالاخره این جنگ است یا نه. یا بجنگیم یا برویم پی کارمان.»
در 11 آگوست، اولمرت پیشنویس طرح شورای امنیت برای آتش بس را بررسی کرد. در بخشی از این پیش نویس به انتشار نیروهای تقویت شده یونیفل به استعداد 15000 نظامی [در جنوب لبنان]، و برقراری محدودیت جهت ورود سلاح به لبنان به منظور جلوگیری از قاچاق سلاح به مقصد حزب الله اشاره شده بود. اما این قطعنامه مشتمل بر درخواست آزادی دو اسیر اسرائیلی نبود، کمااینکه حجم نیروهای بین المللی ذکر شده در آن مطلقا با انتظارات اسرائیل همخوانی نداشت. این پیشنهاد موجب سرخوردگی حکومت اسرائیل شد و به رغم اینکه حکومت اسرائیل در فردای آن روز به صورت رسمی با آن موافقت کرد، ولی اولمرت دستور حمله ی و اجرای آن طرح پیشروی زمینی را هم صادر نمود.

[b][color=#ff0000]ادامه دارد ...[/color][/b]

منبع:
http://www.rajanews.com/detail.asp?id=163524
  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
خیلی خوب بود . بسیار ممنون .
بی صبرانه منتظر ادامه مطلبتون هستم.
اگه لطف کنید و منابعی رو در مورد جنگ 33 روزه به ما معرفی کنید تا اطلاعات بیشتری کسب کنیم ممنون می شم.
بازم ممنون
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote name='bandeh' timestamp='1375222678' post='325307']
خیلی خوب بود . بسیار ممنون .
بی صبرانه منتظر ادامه مطلبتون هستم.
اگه لطف کنید و منابعی رو در مورد جنگ 33 روزه به ما معرفی کنید تا اطلاعات بیشتری کسب کنیم ممنون می شم.
بازم ممنون
[/quote]

خوشحالم که مطلب مورد توجه شما قرار گرفته.
در مورد منبع برای مطالعه درباره جنگ 33 روزه اینترنت فارسی که اولا همه از هم کپی برداری می کنند و مطالب انچنانی وجود نداره دوما اگه هم مطلب جدیدی در اینترنت گذاشته باشند در همین سایت هم توسط کاربران منتشر می شه.
اگه اهل خوندن کتاب هستید یک سری کتاب را به شما معرفی می کنم مسلما کتابهای بیشتری هم هست من فقط به چندتاشون اشاره میکنم.



[b]معجزات و کرامات نبرد "الوعد الصادق" تحکیم پیروزی الهی برای مقاومت اسلامی لبنان[/b]
[IMG]http://www.military.ir/gallery/albums/userpics/10145/siEv1u_376.jpg[/IMG]
نام کتاب «معجزات و کرامات نبرد الوعد الصادق» است و نویسنده آن «ماجد ناصر الزبیدی» نام دارد و ترجمه‌ فارسی آن در سال ۱۳۸۷ از سوی موسسه فرهنگی قدر ولایت در ایران منتشر شده است.

در این کتاب به نقل از برخی سربازان حزب‌الله لبنان و سربازان اسرائیلی آمده که آن‌ها بار‌ها حضور امامان شیعه در جنگ ۳۳ روزه لبنان را به چشم خود دیده‌اند.

در این کتاب به نقل از برخی اعضای حزب‌الله لبنان نوشته شده که آن‌ها در جریان جنگ ۳۳ روزه در خواب و بیداری، امام اول شیعیان، فاطمه (سلام الله علیها) فرزند پیامبر اسلام و امام دوازدهم شیعیان را دیده‌اند که با سربازان اسرائیلی می‌جنگیده‌اند.

در این کتاب همچنین نوشته شده که زمین، آسمان، درختان و ابر‌ها نیز در این جنگ به یاری حزب‌الله لبنان آمده و اسرائیل را شکست داده‌اند.

نویسنده این کتاب همچنین ادعا کرده که برخی اعضای حزب‌الله لبنان به چشم خود دیده‌اند که گروهی از «شهدای حزب‌الله» نیز «رجعت» کرده و در کنار آن‌ها با سربازان اسرائیلی جنگیده‌اند.

در این کتاب ذکر شده که امام دوازدهم شیعیان در یکی از نبرد‌های حزب‌الله با اسرائیل، فرماندهی حزب‌الله را بر عهده داشته و دستورات لازم نبرد را شخصا صادر می‌کرده است.

بخش‌های دیگری این کتاب ۱۰۰ صفحه‌ای براساس ادعای نویسنده، مربوط به خاطرات گروهی از سربازان اسرائیلی در جنگ ۳۳ روزه لبنان است.

در این کتاب به نقل از این سربازان نوشته شده که آن‌ها در جنگ ۳۳ روزه، سواری شمشیر به دست دیده‌اند که با آن‌ها جنگیده و دست برخی از سربازان اسرائیلی را نیز قطع کرده است.

در این خاطرات منتسب به سربازان اسرائیلی همچنین آمده که آن‌ها در جنگ مردانی بی‌سر و اسب‌های سفید بی‌سواری دیده‌اند که با آن‌ها می‌جنگیدند.

[color=#ff0000]برای مطالعه درست صفحات، روی صفحه کلیک راست کرده و گزینه rotate clockwise را انتخاب نمایید.[/color]



[center][color=#ff0000][size=5]پسورد فایل: alaemezohoor[/size][/color][/center]


[center][b][url="http://www.mediafire.com/download/3laj64fx9mia4al/mojezat.jang33roze.pdf"]دانلود[/url][/b][/center]






[b]جنگ سی و سه روزه[/b]
[IMG]http://www.military.ir/gallery/albums/userpics/10145/1677781_51m8hegubchu.jpg[/IMG]

♦ [color=#0066FF][size=3][background=transparent]توضیح تکمیلی : [/background][/size][/color]
موضوع این کتاب، تحلیل پیش‌زمینه‌های شکل‌گیری جنگ سی و سه روزة لبنان و دولت صهیونیست و بررسی تبعات این جنگ است. کتاب حاضر، با هدف تحلیل جنگ سی و سه روزه از منظر سیر تطور لبنان که این جنگ در خاک آن رخ داده و تمرکز بر نتایج جنگ بر هر دو طرف لبنان و اسرائیل تدوین شده و مشتمل بر نگرشی نسبت به پیش‌زمینه‌ها، اهداف، پیامدها و بحران‌های مرتبط با این جنگ است. نگارندگان در این اثر می‌کوشند، تاریخ «لبنان» را از ابتدای شکل‌گیری تا 12 جولای 2006 به صورت اجمالی مطالعه کرده و نقش «حزب الله» را از ابتدا تا زمان مذکور شرح دهند. سپس در ادامه، پیامدهای جنگ سی و سه روزه برای لبنان بررسی شده و در پایان مقاصد دولتی اسرائیل از بر پایی جنگ سی و سه روزه واشکافی گردیده است.

[b]جنگ غافلگیری‌ها و تدبیرها (روایتی از جنگ 33 روزه در لبنان)[/b]

[IMG]http://www.military.ir/gallery/albums/userpics/10145/1677276_1bi36jojxqtvn.jpg[/IMG]

♦ [color=#0066FF][size=3][background=transparent]توضیح تکمیلی : [/background][/size][/color]
موضوع این کتاب، تحلیل رویدادها و وقایع جنگ 33 روزة لبنان و اسرائیل در جولای سال 2006 است. نوشتار حاضر، با هدف ذکر جزئیات متعدّد و ابعاد مختلف مقاومت قهرمانانة «حزب الله لبنان» و مدیریت هوشمندانة جنگ تدوین شده است. نگارنده در این اثر می‌کوشد، ضمن تحلیل وقایع جنگ سی و سه روزه و تجاوز نظامی آشکار رژیم صهیونیستی به لبنان با نگاهی عمیق، تمام آن‌چه را برای درک و استنباط اهمّ رخدادهای این جنگ لازم است، بررسی کرده و عواقب و پیامدهای جنگ مذکور را شرح دهد. وی در این راستا، ثابت می‌نماید که «حزب الله» با آمادگی برای جنگ با رژیم صهیونیستی و مدیریت صحیح و هوشمندانة جنگ، سران اسرائیل را دچار سردرگمی کرده و باعث پیروزی لبنان شد.

[b]تبادل: روایت تصویری بازگشت پنج اسیر لبنانی[/b] [color=#0066FF][size=3][background=transparent]زبان کتاب : [/background][/size][/color]فارسی/انگلیسی
[IMG]http://www.military.ir/gallery/albums/userpics/10145/1612448_18eeg391ct691.jpg[/IMG]

[b]خانه عنکبوت: فروپاشی موضع امنیتی اسرائیل: مروری بر وقایع جنگ 2006 اسرائیل و پیامدهای راهبردی آن[/b]
[IMG]http://www.military.ir/gallery/albums/userpics/10145/1580050_x5n883ej9gdj.jpg[/IMG]

♦ [color=#0066FF][size=3][background=transparent]توضیح تکمیلی : [/background][/size][/color]
فروپاشی موضع امنیتی اسرائیل و مروری بر وقایع جنگ 2006 اسرائیل و پیامدهای راهبردی آن موضوع نوشتار حاضر است. نگارنده بر آن است که جنگ سی ‌و سه‌ روزة اسرائیل بر ضد لبنان را توضیح داده و به پرسش‌های مختلفی از قبیل چرا اسرائیل برخلاف معمول، عملیات حزب‌الله را این‌بار با جنگ گسترده پاسخ داد؟، چرا حزب‌الله پس از سال‌ها، سرانجام از سلاح راهبردی خود، یعنی موشک‌های میان‌برد و دوربرد استفاده کرد؟، چرا اسرائیل با وجود حمایت دولت آمریکا در برابر حزب‌الله شکست خورد و... پاسخ دهد. نگارنده ضمن روایت برخی وقایع جنگ، نتایج راهبردی جنگ لبنان، و موضوعات مورد توجه پس از جنگ را بیان می‌کند. عکس‌هایی از جنگ سی و سه روزة اسرائیل بر ضد لبنان نیز در کتاب آورده شده است.

[b]تحقق وعده الهی: روایتی از مقاومت 33 روزه حزب‌الله لبنان با جنود شیطان[/b]

[IMG]http://www.military.ir/gallery/albums/userpics/10145/1577759_1jjhjeo9hnst8.jpg[/IMG]

♦ [color=#0066FF][size=3][background=transparent]توضیح تکمیلی : [/background][/size][/color]
کتاب حاضر به نتایج مقاومت ۳۳ روزه لبنان در مقابل حملات رژیم صهیونیستی اسرائیل در چهار فصل اختصاص دارد. این جنگ که برتری نظامی ارتش اسرائیل در منطقة خاورمیانه را به چالش کشیده، نوید پیروزی‌های بیشتری را به مسلمانان و اعراب داد،، به طوری که از جنبه‌های گوناگون بر اوضاع سیاسی منطقه تأثیر گذاشت و بر وخامت داخلی اسرائیل و نیز ساختار سیاسی آن افزود. این تهاجم که با هدف نابودی کامل حزب‌الله طراحی و به اجرا درآمد، ناکامی‌های غیرقابل تصوّری را برای اسرائیل رقم زده و سبب شد تا بنیان‌های سیاسی و نظامی و اجتماعی این رژیم با طوفانی از تغییرات و اعتراض‌های داخلی مواجه گردیده، تحوّلاتی که از میان سیاستمداران ارشد و نظامیان عالی رتبة این رژیم، ده‌ها قربانی گرفت و هم‌چنان نیز می‌گیرد. علاوه بر آن جنگ ۳۳ روزه برخلاف جنگ‌های پیشین اعراب و اسرائیل، سبب شد تا مقاومت از سوی ملل منطقه به عنوان الگویی کارآمد برای مقابله با تهاجمات اسرائیل و زیاده‌خواهی‌ها و سلطه‌طلبی غرب مورد پذیرش قرار گیرد.

[b]قدرت نرم حزب‌الله؛ پیامدهای سیاسی و امنیتی جنگ 33 روزه[/b]

[IMG]http://www.military.ir/gallery/albums/userpics/10145/1570992_9be4vvwf2p1z.jpg[/IMG]

♦ [color=#0066FF][size=3][background=transparent]توضیح تکمیلی : [/background][/size][/color]
کتاب حاضر، پژوهشی است پیرامون جنگ ۳۳ روزه حزب‌الله و رژیم صهیونیستی به همراه بررسی پیامدهای آن در ابعاد سیاسی ـ امنیتی در منطقة خاورمیانه. در همین راستا نگارنده، به بررسی پیشینة منازعه میان حزب‌الله و رژیم صهیونیستی پرداخته و بستر و ریشه‌های جنگ ۳۳ روزه را بررسی نموده و سپس به شرح تأثیر این جنگ بر هر یک از طرفین، متحدان آن‌ها، و طرح‌ها و معادلات درون منطقه‌ای پرداخته است. عناوین مباحث مندرج در کتاب، عبارت‌اند از: بررسی قدرت نرم؛ بازخوانی الگوی جهاد حسین(ع)؛ تاریخ تحلیلی جنگ ۳۳ روزه؛ تأثیرات جنگ ۳۳ روزه بر طرح خاورمیانة جدید؛ تأثیرات جنگ ۳۳ روزه بر قدرت‌های درون منطقه؛ و تأثیرات جنگ ۳۳ روزه بر منازعة اسرائیل ـ فلسطین.

[b]تاوان شیعه بودن (روایت زن ایرانی از جنوب لبنان بعد از جنگ 33 روزه)[/b]

[IMG]http://www.military.ir/gallery/albums/userpics/10145/1560317_399t70e0bqf9.jpg[/IMG]

♦ [color=#0066FF][size=3][background=transparent]توضیح تکمیلی : [/background][/size][/color]
مجموعة حاضر، حاوی خاطرات نگارنده از سفر به جنوب لبنان است. این سفر حدود دو هفته پس از پایان جنگ ۳۳ روزه رخ داده است. در این خاطرات، رمز مقاومت و پیروزی مردم لبنان در جنگ؛ تاریخ جبل عامل؛ تأثیرات امام «موسی صدر»؛ شهید چمران؛ امام خمینی(ره) و آیت‌الله العظمی خامنه‌ای بر خط‌مشی و استراتژی نیروی مقاومت و مردم لبنان، مورد توجه قرار گرفته است. در پایان نیز تصاویری از زنان لبنانی، ارائه شده است.

[b]جنگ اسرائیل علیه لبنان: محیط راهبردی جدید در خاورمیانه[/b]

[IMG]http://www.military.ir/gallery/albums/userpics/10145/1557112_m7t7winfrj83.jpg[/IMG]

♦ [color=#0066FF][size=3][background=transparent]توضیح تکمیلی : [/background][/size][/color]
تهاجم دوازدهم جولای ۲۰۰۶ رژیم صهیونیستی به لبنان که با ناکامی این رژیم در دست‌یابی به اهداف از پیش تعیین شده، پس از ۳۳ روز پایان یافت، باعث دگرگونی‌های عمده در معادلات سیاسی و امنیتی و نظامی حاکم در خاورمیانه شد و نقش «حزب‌الله» را در این معادلات برجسته ساخت. در کتاب حاضر، دلایل و زمینه‌های آغاز جنگ ۳۳ روزه و اهدافی که رژیم صهیونیستی درصدد محقق ساختن آنها بود بیان شده است و نیز پیامدهای این جنگ در محیط راهبردی جدید خاورمیانه بررسی شده است. همچنین روزشمار جنگ ۳۳ روزه، خسارت‌های وارده بر دو طرف و مواضع کشورهای جهان در طول جنگ از دیگر مباحثی است که در این کتاب مورد بررسی قرار گرفته است.

[b]درس‌هایی از جنگ 33 روزه اسرائیل - حزب‌الله[/b]

[IMG]http://www.military.ir/gallery/albums/userpics/10145/1557159_i7jyac3q5dcf.jpg[/IMG]

♦ [color=#0066FF][size=3][background=transparent]توضیح تکمیلی : [/background][/size][/color]
عملیات دفاعی و پیروزی درخشان مقاومت اسلامی به رهبری «حز‌ب‌الله» در مقابل تهاجم رژیم صهیونیستی، نمادی از بدیع‌ترین مناظره در عصر حاضر از لحاظ نوآوری‌های پسامدرن جنبشی مردمی علیه رژیمی مجهز به پیشرفته‌ترین فناوری تسلیحاتی است. جنگی که گمان می‌رفت در مدتی کوتاه به سود رژیم صهیونیستی پایان یابد، به بزرگ‌ترین شکست این رژیم تبدیل شد. در کتاب حاضر، که به قلم یکی از صاحب‌نظران غربی به رشتة تحریر در آمده، تلاش شده است جنگ ۳۳ روزة اسرائیل علیه حزب‌الله، به عنوان نمونه‌ای برجسته از جنگ‌های «متقارن» از جنبه‌های مختلف نظامی و سیاسی مورد تجزیه و تحیل قرار گیرد. تحلیل حاضر، بر آمده از منابع رسانه‌ای و کارشناسان غربی است که گویای توانمندی‌های حزب‌الله از یک سو و محدودیت‌ها و شکست‌های سیاسی و نظامی اسرائیل از سوی دیگر است.

[b]طعم تلخ بزرگ‌ترین شکست (جنگ ششم، آغاز سقوط رژیم صهیونیستی)[/b]

[IMG]http://www.military.ir/gallery/albums/userpics/10145/1557338_1ipcd6s3otbn7.jpg[/IMG]


[b]پیروزی حزب‌الله: مشاهدات، اتفاقات و گفتگوها[/b]

[IMG]http://www.military.ir/gallery/albums/userpics/10145/1548339_3m187eoaxs2r.jpg[/IMG]

[b]دلاوریهای حزب‌الله لبنان و آینده جدید جهان عرب[/b]

[IMG]http://www.military.ir/gallery/albums/userpics/10145/1547936_18v6g2m09d0z8.jpg[/IMG]

♦ [color=#0066FF][size=3][background=transparent]توضیح تکمیلی : [/background][/size][/color]
جنگ ۳۳ روزة لبنان بین حزب‌الله و اسرائیل در دوازدهم جولای 2006 م. آغاز شد. در این جنگ نظامیان صهیونیست نتوانستند به اهداف خود برسند؛ چرا که مجاهدت‌های حزب‌الله لبنان به رهبری «سیدحسن نصرالله» در اوج اقتدار، به گونه‌ای بود که اسرائیلیان را در تنگنای طرح‌های سیاسی و درگیری‌های فرسایشی قرار داد. در کتاب حاضر، نگاهی تحلیلی نسبت به جنگ ۳۳ روزه و تجاوز اسرائیل به لبنان، ارائه و روند مقاومت اسلامی حزب‌الله لبنان از منظر نود نویسندة معاصر عرب، بررسی شده است. ویرایش شده در توسط SHAHABESAGEB
  • Upvote 4

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[b]مروری تاریخی بر جنگ 33 روزه از ابتدا تا انتها / 6[/b]
پاسخ سید حسن نصرالله به این سؤال که اگر حزب الله حجم عکس‌العمل اسرائیل را می‌دانست آیا کاری می‌کرد که جنگ آغاز شود؟

[color=#0000FF]در قسمت های قبلی این مطلب (که ترجمه بخش جنگ 33 روزه از کتاب «سپاهیان خدا» نوشته ی نیکولاس بلانفود است) سیر جریانات را از روز آغاز جنگ 33 روزه بررسی کردیم و مواضع بین المللی و لبنانی و اسرائیلی مهم را هم پیرامون جنگ خواندیم و چگونگی شکست اسرائیلی ها در لبنان را از نظر گذراندیم. اینک قسمت ششم را پی می گیریم:[/color]

[b]نبرد وادی حجیر و خسارت سنگین اسرائیلی ها[/b]
پیشروی اسرائیلی ها به سمت رود لیتانی، متمرکز شده بود بر دو روستای غندوریه و فرون که هر دو در سمت غربی وادی حجیر قرار داشتند. وادی حجیر عبارت است از دشتی عمیق در طرف شمالی وادی السلوقی. چتربازان لشگر ناحال بر فراز غندوریه هلی برن شدند و بدون مقاومت بر آن مسلط شدند. بعد از آن، هجوم مکانیزه ای به وسیله ی 24 تانک به سمت عمق وادی حجیر رخ داد با این هدف که که به واحد چترباز مسلط شده بر غندوریه بپیوندند. اما این دشت، با شیب های سهمگینش، تله ی طبیعی مناسبی برای تانک ها بود. و دسته ی شکار تانک حزب الله در آنجا منتظر نزدیک شدن اسرائیلی ها بودند. به محض اینکه دسته تانک ها شروع به بالارفتن دامنه غربی دشت کردند، باران موشک های کورنیت بر سر آنها باریدن گرفت. موشک ها بر تانکها فرود می آمد و موجب آتش گرفتن تعدادی از آنها شد. سرنشینان تانک های آتش گرفته با سرعت خودشان را از درب تانک خارج می کردند. یکی از فرماندهان دسته در پشت بی سیم فریاد زد: «تانک من منهدم شده» و بعد سیستم بی سیمش از کار افتاد.
دسته ی محاصره شده، کمک چندانی از نیروهای لشگر ناحال که در رأس بلندی های دشت قرار داشتند دریافت نکردند. خود چتربازانی هم که بر غندوریه مسلط شده بودند ناگهان متوجه شدند [که در تله افتاده اند] و در محاصره شلیک موشک و خمپاره های نیروهای حزب الله افتاده اند که در ویرانه های روستا کمین کرده اند.
نبرد وادی حجیر با کشته شدن 11 افسر و سرباز اسرائیلی و مجروحیت بیش از 50 نفر آنان خاتمه یافت. از 24 تانک مرکاوا هم 11 تای آنها مورد اصابت موشک قرار گرفت.
در شصت ساعت نهایی پیش روی ارتش اسرائیل به سمت رود لیتانی قبل از برقراری آتش بس نهایی در ساعت 8 صبح روز 14 آگوست، مجموعا 33 نظامی اسرائیلی کشته شدند، یعنی حدود یک چهارم کل کشته های ارتش اسرائیل در طول جنگ 33 روزه. ضمنا حزب الله برای اثبات اینکه توانش ضربه ندیده و کم نشده در روز آخر جنگ مجموعا 217 موشک به سمت اسرائیل شلیک کرد.

[b]اسرائیلی ها را به زانو در آوردیم[/b]
[در روز بعد از اتمام جنگ، در بنت جبیل بودم.] یک تویوتا لندکروز سیاه کنار بیمارستان صالح غندور در ورودی بنت جبیل توقف کرد. منافذ ماشین پوشانده شده بود. 5 نفر از ماشین پیاده شدند که همه جزو رزمندگان حزب الله بودند. گفتند از عیتا الشعب می آیند (که در چند میلی غرب بنت جبیل قرار داشت) و طی 34 روز گذشته در وسط معرکه و قلب درگیری های آنجا بوده اند. بنت جبیل و عیتا الشعب در وسط منطقه ای بودند که اسرائیلی ها مثلا قرار بود بر آن مسلط شوند. از آنها پرسیدم از عیتا الشعب تا اینجا که می آمدند نظامی اسرائیلی ای را دیده اند یا نه. یکی شان با لبخند جواب داد: «اگر در عیتا الشعب دنبال اسرائیلی ها می گردی، زیر آوار دنبالشان بگرد.» مستی پیروزی نیروهای حزب الله را که (که خسته هم بودند) در بر گرفته بود.
یکی از آن رزمندگان مقاومت که خودش را حاجی معرفی کرد، یک لباس کتانی (که کثیف شده بود) و یک شلوار به رنگ زرد تیره به تن داشت.
بعضی دیگر از همراهانش هم شلوارهایی به تن داشتند که بر روی آن تجهیزات نبرد قرار داشت و این بر هیبت شبه نظامی آنها می افزود. بازوی چپ یکی شان هم پانسمان شده بود.
حاجی گفت: «اسرائیل همه جور سلاحی را علیه نیروهای مقاومت استفاده کرد و با وجود این، حزب الله تا آخر ثابت و پایدار ماند. من هم از اسلحه ام برای آخرین بار در ساعت 8 صبح [یعنی دقیقا یک لحظه قبل از آتش بس رسمی] استفاده کردم.»
[از آنجا به عیتا الشعب رفتیم.] به نیمه جنوبی عیتا الشعب که در مقابل مرزهای اسرائیل قرار داشت خسارت های سنگینی وارد آمده بود. منازل کوچک دو طبقه یا سه طبقه آنجا تبدیل به تل های آوار ترحم برانگیز شده بودند. گلوله ها یا موشک های تانک ها و موشک انداز ها هم سوراخ هایی در دیوار ها ایجاد کرده بود و ترکش های سخت فولادی و پوسته ی در هم پیچیده شده موشک های منفجر شده هم در خیابان های مملو از ویرانی عیتا الشعب ریخته بود.
مردان خسته، که بعضی هایشان لباس رسمی به تن داشتند، در کنار خیابانی نشستند و به تفکری همراه با سکوت فرو رفتند. دو نفر دیگر از اعضای حزب الله از مسجد کوچکی که یک خمپاره به آن اصابت کرده بود بیرون آمدند و در همان زمان از بلندگوی مناره ی مسجد پخش آیاتی از قرآن شروع شد.
یکی از مردها گفت: «این اولین باری است که بعد از 15 روز، صدای قرآن را از این مسجد می شنویم.»
اکثر ساکنین روستا در همان روزهای نخست جنگ از روستا گریخته بودند و همراه با همسایه های مسیحیشان به ذمیش که دو میل با آنجا فاصله داشت پناه برده بودند. اما حالا، داشتند بر می گشتند. دسته های کوچک زنان، مردان پیر و کودکان، در حال حرکت در خیابان هایی بودند که بمباران و موشک باران آن را ویران کرده بود و با چشمهای وحشت زده و بهت آلود به وضعیتی می نگریستند که بر سر روستایشان آمده بود. کاملا روشن بود که بازسازی (اگر چند سال نکشد) دستکم چند ماه به طول خواهید انجامید. ولی برای ساکنین باوقار آنجا، این ویرانی وحشتناک به مثابه مدال شرفی بود که بر سینه ی آن ها نصب می شد چون آنها در برابر ارتش قلدر اسرائیل ایستاده بودند، و آن را شکست داده بودند.یکی از ساکنین به نام سمیح سرور (که یک پلیس 53 ساله بود) گفت: «درست است، اینجا [از حیث ویرانی] شبیه لنینگراد [نقطه ی مهم درگیری و مقاومت شوروی با آلمان نازی در جنگ جهانی دوم] شده است، ولی ما اسرائیلی ها را به زانو و کرنش درآوردیم.»

[b]بررسی های متعدد درباره جنگ 33 روزه[/b]
جنگ بین حزب الله و اسرائیل که 33 روز طول کشید، جزو جنگ هایی است که در طول تاریخ بیشترین تحقیقات درباره آنها انجام شده است چرا که توانایی مجموعه ای نسبتا کوچک از جنگجویان غیر نظامی در ایستادن و جنگیدن تا نهایت با قوی ترین ارتش خاورمیانه دارای دروسی است که می توان آنها را در عرصه های درگیری در آینده به کار بست.
یکی از بررسی های مهم، نتیجه اش را اینگونه خلاصه کرده بود که حزب الله در سال 2006 بیش از آنکه به یک نیروی جنگی چریکی مرسوم شبیه باشد، بیشتر به یک ارتش نظامی کلاسیک شبیه بود و این نتیجه از اینها استنتاج شده بود: تمرکزش بر ایستادگی در پایگاه هایش، استفاده از موقعیت های طبیعی برای اختفا به جای استفاده از مردم غیر نظامی، و گسترده کردن توانایی هایش.
این بررسی می گوید: «موقعیت حزب الله در سلسه درگیری های چریکی-کلاسیک در سال 2006 بیشتر به جانب کلاسیکش نزدیک بود تا به طرف چریکی اش (که به صورت معمول از رزمندگان غیردولتی انتظار می رود). در اصل، جایگاه حزب الله از جهات زیادی، مثل رزمندگان رسمی حکومت ها [در ارتش ها] در جنگ های بزرگ بین کشورها بود.»
خود سید حسن نصرالله هم به این تغییر تعیین کنده در سیر پیشرفت مقاومت اسلامی اشاره کرده و چند روز بعد از اتمام جنگ گفت: «از ما [به مثابه یک نیروی مقاومت] انتظار نبود که جلوی هرگونه پیشروی زمینی را بگیریم، ولی این کاری بود که ما کردیم. مقاومت در حقیقت در مقابل این هجوم ایستاد و جلوی آن را گرفت. کما اینکه جنگ چریکی نمی کرد. مایلم این موضوع را روشن کنم: [حزب الله در طی این جنگ] یک ارتش کلاسیک نبود، کما اینکه یک نیروی رزمنده ی چریکی هم (به معنی مرسوم کلمه) نبود. بلکه چیزی بود بین این دو.»
در خلال 6 سالی که بین عقب نشینی اسرائیل از جنوب لبنان در سال 2000 تا آغاز جنگ 33 روزه در سال 2006 گذشت، مقاومت اسلام با پشتیبانی کشورهای حامی اش (خصوصا ایران و تا حدی سوریه) تبدیل به چیزی شد که امروز تحلیلگران نظامی آن را «نیروی چند بعدی» می خوانند: یک مجموعه ی رزمنده ی غیر رسمی و غیر دولتی که در نبردهایش، سلاح ها و تاکتیک های کلاسیک و غیرکلاسیک را در آن واحد در عرصه ی معرکه استفاده می کند.
ژنرال جورج کیسی (رئیس سابق ستاد مشترک ارتش آمریکا) هم در می 2009 گفت: «نبردی که بیش از همه نبردها مرا به حیرت وا داشته و گمان می کنم که چیزهایی که خیلی بیشتر از توقع ما در دهه های آینده است را روشن می کند، همان نبردی است که در تابستان 2006 در لبنان رخ داد.» کیسی با اشاره به استفاده ی حزب الله از موشک و موشک های ضد تانک و توانایی اش در برقراری تماس های پیشرفته، افزوده بود که مخالفان جنگ چند بعدی، نیرویی کلاسیک (شبیه ارتش آمریکا) را پیشنهاد می دهند «درحالیکه این [مقابله با نیروهای حزب الله] چالشی پیچیده تر و سخت است نسبت به چالش نبرد با ارتش های بزرگ در دشت های اروپا»

[b]بررسی علل شکست در خود رژیم صهیونیستی[/b]
با این وجود، بسیاری هستند که بیش از آنکه به برتری رفتار شجاعانه ی حزب الله ضد ارتش اسرائیل در سال 2006 اشاره کنند، به بد عمل کردن ارتش اسرائیل از لحاظ جنگی اشاره می کنند: از تصورات و انتظارات غیر واقعی و تصمیمات غیرکارشناسی فرماندهان سیاسی و نظامی اسرائیلی گرفته تا جنبه های ضعف تاکتیکی و کمی آمادگی و هماهنگی بین نیروهای زمینی ارتش اسرائیل.
در پاسخ به موج خشم عمومی به دلیل نتیاج خفت بار این جنگ، حکومت اولمرت هیئت تحقیقی تشکیل داد تا آنچه رخ داده را بررسی نماید و توصیه هایی برای جلوگیری از تکرارش ارائه دهد. این هیئت که ریاست آن را قاضی بازنشسته «وینوگراد» بر عهده داشت گزارش نهایی اش را در ژانویه 2008 صادر کرد که در آن انتقاداتی تندی به اولمرت و عمیر پرتز [وزیر جنگ] و دان حالوتز [رئیس ستاد مشترک ارتش] مطرح شده بود و در نتیجه ی آن، پرتز و حالوتز استعفا دادند.

[b]نظر مخالفان لبنانی حزب الله و خود حزب الله درباره جنگ[/b]
شبیه هیئت وینوگزاد، هیئتی در لبنان تشکیل نشد. با وجود اینکه منتقدان حزب الله در خلال خود جنگ سکوت اختیار کرده بودند، قطعا متوجه شدند که باید حزب الله را به واسطه ی اینکه باعث شده جنگی راه بیفتد که در آن حدود 1200 لبنانی کشته شده و خساراتی به قیمت چند میلیادر دلار برای لبنان به وجود بیاید، مورد مؤاخذه قرار دهند.
سید حسن نصرالله هم دو هفته بعد از اتمام جنگ طی یک مصاحبه ی تلویزیونی به این برداشت اعتراف کرد و گفت که اگر فرماندهان حزب الله می دانستند که این احتمال (ولو یک درصد) وجود دارد که اسرائیل در پاسخ به عملیات حزب الله چنین عکس العملی نشان می دهد، از همان اول با آن عملیات موافقت نمی کردند.
البته سید حسن نصرالله در عین حال یک روایت دیگر را هم با دقت مطرح کرد که در آن، خطای حزب الها در اینکه مسبب شروع جنگ شده تبدیل می شد به یک فرصت چرا که اسرائیل تصمیم قطعی داشت به لبنان حمله کند و حزب الله توانست با آن کارش [به صورت ناخواسته] اسرائیل را مجبور کند که پیش از رسیدن موعدش وارد جنگی با لبنان شود که در هر حال قصد قطعی داشت آن را علیه لبنان به راه بیندازد. جنگی که اگر در ماه جولای [مرداد] رخ نمی داد، انتظار می رفت در سبتامبر [شهریور] یا اوکتوبر [مهر] رخ دهد.
سیدحسن نصرالله مطرح کرد که اسرائیل طرح هایی آماده کرده بود تا ضربه ای سهمگین به لبنان وارد کند که شامل هجوم زمینی به جنوب لبنان، پیاده سازی نیرو از طریق دریا در مدخل رود لیتانی و هجوم های موشکی و هوایی ضد ضاحیه جنوبی بیروت و دشت بقاع می شد و گفت: «این طرح اسرائیلی ها بود. و آنچه در روز 12 جولای [روز عملیات اسیرگیری توسط حزب الله] رخ داد، عنصر غافلگیری را از دست اسرائیلی ها خارج کرد، بعد از اسیرها و کشته ها و زخمی هایی که دادند. ... ما آماده جنگ (اگر رخ می داد) بودیم و در نتیجه، عنصر غافلگیری [که برای موفقیت طرح اسرائیلی ها خیلی مهم بود] از دستشان رفت.»
قاعده ی مردمی حامی حزب الله تفسیر سید حسن نصرالله را پذیرفتند. باید به این افزود که دبیرکل حزب الله تأکید کرد که این مشیت الهی بود که اسرائیل را مجبور کرد پیش از زمان مورد نظر خودش وارد جنگ شود.
حزب الله پیروزی در این جنگ را «نصراً من الله» [یاری ای از جانب خدا] نامید [نامی که تا امروز هم برای آن پیروزی استفاده می شود] و بدین ترتیب بین اسم دبیرکل حزب و اسم این پیروزی، جمع کرد.

[color=#ff0000][b]ادامه دارد ...[/b][/color]
منبع:
http://www.rajanews.com/detail.asp?id=163711
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

به گزارش مشرق، سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان در گفت‌وگویی سه ساعته با شبکه تلویزیونی المیادین با اشاره به موضع گیری های منفی آمریکا و غرب علیه مقاومت اسلامی لبنان گفت که تا زمانی که مقاومت متعهد به آرمان مرکزی امت اسلام و ملتزم به حمایت از لبنان و دفاع از تمامیت ارضی این کشور باشد، آنها ما را رها نخواهند کرد.

وی مشکل واقعی غرب و آمریکا و حتی برخی رژیم های عربی را در این دانست که این حزب یک حزب مقاوم است، مشکل آن‌ها مسایل داخلی نیست.

وعده‌ها به حزب الله پشت درهای بسته/به رسمیت شناخته شدن در ازای کنار گذاشتن دشمنی با اسرائیل

وی ادامه داد: دائما به ما پیشنهاد می‌شود که سلاح خود را حفظ کنید، اما حتی به صورت ضمنی به ما تعهد دهید که از آرمان فلسطین و موضوع طمع‌ورزی های اسرائیل دست بر خواهید داشت؛ این پیشنهادها از آمریکایی‌ها و فرانسوی ها و انگلیسی‌ها و دیگران مطرح می‌شود،‌ دیک چنی پیشنهاد بزرگی برای ما از طریق یک شخص آمریکایی لبنانی الاصل فرستاد و گفت که آمریکا می تواند حزب الله را به صورت بین‌المللی به رسمیت بشناسد، سلاح نیز در دست این حزب باقی بماند و این حزب را از لیست ترور نیز خارج کند، اما به شرط اینکه حزب الله به صورت شفاهی و در پشت درهای بسته این تضمین را ارائه کند، اما ما این خواسته ها را رد کرده ایم، ما نمی توانیم به کسی چنین تعهدی بدهیم، ارزش این سلاح وقتی برای کشور و آرمان آن استفاده نشود چیست؟

نصرالله ابراز داشت: هنگامی که ما این مسیر را انتخاب کردیم، بر آن اجماع کرده ایم و این موضوع دیگر قابل بررسی نیست، مشکل واقعی آنها با ما این است که ما در مقاومت هستیم و می خواهیم در این مسیر باقی بمانیم، اگر ما خطی را باز کنیم و به اروپایی‌ها یا به صورت غیر مستقیم به آمریکایی ها بگوییم که ما تعهد می دهیم که با اسرائیل مقابله نکنیم؛ مشکلی با باقی ماندن سلاح در دست ما نخواهند داشت و امتیازات بزرگی به ما خواهند داد.

وی در مورد اتفاقات اخیر در اللبونه نیز مسایلی را مطرح کرد و گفت: اسرائیلی‌ها سعی کردند موضوع را کم اهمیت جلوه دهند و برخی از لبنانی‌ها نیز همینطور بودند. اتفاقی که افتاد این بود که یک گروه نظامی اسرائیلی وارد اراضی لبنان شدند، اما طوری که آنها می گویند یک مین قدیمی عمل کرده و انفجاری ایجاد شده است. اتفاقی که در اللبونه افتاد، تجاوز اسرائیلی‌ها را نشان می‌دهد، دو گروه اسرائیلی وارد منطقه شده بودند، اما واقعیت این است که این منطقه کاملا تحت نظر عناصر مقاومت قرار دارد و ما از پیش اطلاع داشتیم که اسرائیلی‌ها از این منطقه عبور خواهند کرد، به همین علت مین‌ها را کار گذاشتیم و هنگامی که آنها آمدند این انفجارها روی داد.

وی ادامه داد: این بمب‌ها جدید بودند و از مین‌های قدیمی و بازمانده ارتش اسرائیل نبودند، مین اول در مسیر نیروهای ویژه اسرائیلی منفجر شد و انفجار دوم نیز زمانی روی داد که گروه دوم وارد شد، این انفجارها زخمی‌هایی را بر جای گذاشت.

نصرالله: اتفاقات اخیر در اللبونه کار حزب الله بود/با آگاهی به ورود صهیونیست‌ها مین‌گذاری کردیم

وی ادامه داد:‌ما اخیرا احساس کردیم که تجاوزات اسرائیل در مرزها با ماهیت عملیاتی و برای هدف قرار دادن مقاومت و مردم صورت می‌گیرد، این عملیات در اللبونه نیز احتمالا آخرین آنها نخواهد بود، ما در مورد تجاوزهای زمینی به خاک لبنان کوتاه نخواهیم آمد و با روش مناسب در هر منطقه‌ای که متوجه شویم اسرائیلی‌ها وارد اراضی لبنان شده‌ایم، برخورد خواهیم کرد، ما این تجاوزها را نمی پذیریم.

حسن نصرالله در ادامه این گفت‌وگوی زنده با غسان بن جدو مجری سرشناس و مدیر تلویزیون المیادین گفت: هر مکانی که اسرائیلی‌ها در داخل لبنان به آن وارد شوند ما با آن مقابله کرده و هرگز به اسرائیلی‌ها اجازه ورود به لبنان را نخواهیم کرد.

وی در خصوص سکوت قشر سیاسی در مقابل تجاوزات مکرر اسرائیل به لبنان، اظهار داشت: این چیز عجیبی نیست زیرا برخی گروه‌ها در لبنان، اسرائیل را دشمن نمی‌دانند.

نصرالله درباره درخواست «میشل سلیمان» رئیس جمهور لبنان برای ارائه شکوائیه علیه متجاوزان اسرائیل در اللبونه به سازمان ملل گفت که این موضع ضعیفی است.

وی گفت: در اللبونه درگیری از دور رخ داد و اسرائیل تلاش کرد تا موضوع و رخدادها را پنهان کند و سانسور شدیدی علیه رسانه‌های خبری اسرائیل اعمال شد.

وی اظهار داشت: این حق ماست که در برابر نفوذ اسرائیل به سرزمینمان سکوت نکنیم، این تجاوزات اسرائیل دارای اهداف عملیاتی است و سکوت در برابر آن ممکن نیست.

نصرالله درباره عملیات اللبونه نیز تصریح کرد که اسرائیل غافلگیر شد و این از اطلاعاتی که درز شده است، مشخص است.

وی تاکید کرد: پس از 25 می 2000 مردم آزادسازی سرزمین را جشن گرفتند و ما از روز دوم گفتیم که باید برای جنگ اسرائیل علیه لبنان آماده شویم، مقاومت در لبنان در سال 2006 شکست راهبردی تاریخی به اسرائیل وارد آورد و اسرائیلی‌ها در این مورد اتفاق نظر دارند، اسرائیل انتقام تاریخی با مقاومت در لبنان دارد.

دبیرکل حزب‌الله لبنان در ادامه اظهار داشت: زمانی که دو سرباز اسرائیلی به اسارت گرفته شدند ما برای رویارویی در هر جنگی آماده بودیم و از قبل برای آن آمادگی داشتیم و تصور می‌کردیم که این جنگ تا سال 2006 به تاخیر افتاده است، مقاومت هیچ نگرانی نداشت بلکه همه چیز نبرد روشن بود زیرا از قبل برای آن آماده شده بود.

وی افزود: در جنگ جولای 2006، هدف اصلی وارد آوردن بیشترین خسارت به دشمن بود، ما در برخی مکان‌ها آزادی تصمیم‌گیری را به برادرانمان دادیم و آنها نیز تصمیم گرفتند که تا آخرین نفس در مارون الرأس بمانند و ما در عیتا نیز تعداد زیادی از برادرانمان را داشتیم و در یک برهه‌ای ارتباط ما با آنها قطع شد و ما تصور کردیم که آنها شهید شده‌اند اما زمانی که دوباره ارتباط ما با آنها برقرار شد حاج عماد مغنیه با من صحبت کرد و من به آنها گفتم که ما آنها را به باقی ماندن در این مکان و نبرد مجبور نمی‌کنیم اما آنها خود تصمیم گرفتند تا آخرین لحظه باقی بمانند.



وی تصریح کرد: در بنت جبیل نیز برادران تصمیم گرفتند باقی مانده و تا آخرین لحظه بجنگند و مانع از نفوذ اسرائیلی‌ها به داخل شوند و محاسبه ما از روز اول بر این بود که جنگ حداقل چند ماه به طول می‌انجامد و ما برای آن آمادگی داشتیم.

ناگفته‌های جنگ 33 روزه/سیستم‌های ارتباطی که اتاق‌های عملیات را بهم متصل می‌کرد

سید حسن نصرالله در ادامه تاکید کرد: موشک‌هایی که ما در جنگ 33 روزه پرتاب کردیم، تعداد اندکی از موشک‌هایی بود که در اختیار داشتیم، پرتاب موشک‌های ما حساب شده بود، امکانات میدانی و انتشار عناصر مقاومت اجازه پرتاب موشک‌های بیشتری را به ما می‌داد، اما ما محاسبه این را می کردیم که نبردی طولانی مدت را در پیش رو داریم و نمی‌خواهیم تا پیش از پایان جنگ موشکهای ما تمام شود.

وی با اشاره به اینکه «ما برای جنگی طولانی که کمتر از شش ماه به طول نکشد، آماده بودیم.» گفت: البته وقت برای طرف اسرائیلی تنگ بود و جنگ را به پایان رساند و ما نیز متناسب با افزایش موشک‌های طرف مقابل عمل کردیم. نصرالله ارتباط مستمر در جنگ 33 روزه بین اتاق مرکزی عملیات و اتاق‌های عملیات میدانی و مبارزان را از عناصر قدرت حزب‌الله لبنان در این جنگ دانست و تاکید کرد که دستگاه های پیشرفته ارتباطاتی در دو نوع با سیم و بی سیم از ابزارهای قدرت حزب الله بود که اسرائیل روی آن حساب باز نکره بود.

نصرالله همچنین روابط عاطفی و دوستانه میان عناصر مقاومت را از مهم ترین نقاط قوت حزب‌الله لبنان دانست.

وی پیام‌های مقاومت در جنگ 33 روزه را برای برخی گروه های داخلی و همچنین خارج از کشور دانست.

نصرالله با تاکید بر اینکه در زمان موشک‌باران ناوچه ساعر در دریای مدیترانه، در ضاحیه حضور داشته است، ‫ما وعده اجرای اقدامات غیرمنتظره و عملیات غیرمنتظره و پیروزی را داده بودیم که حمله به این ناوچه یکی از آنها بود و مبارزان برای حمله به این ناوچه آماده شده بودند.‬

‫وی افزود: عملیات هدف قرار دادن این ناوچه از ناحیه فنی و اجرایی بسیار پیچیده بود و آسان نبود اما مبارزان موفق به اجرای آن شدند، نصرالله افزود: من قبل از آغاز سخنرانی در آن روز منتظر بودم و در آن سخنرانی وعده عملیات غیرمنتظره دادم که در اواخر سخنرانی من بود که یکی از جوانان آمد و به من گفت که مبارزان این ناوچه را هدف قرار دادند و الان می سوزد که من آن را در این سخنرانی مستقیم اعلام کردم.‬

مرکاوای اسرائیلی در تور حزب الله/ماجرای هدف قرار دادن کشتی جنگی صهیونیست‌ها

وی درباره انهدام تانک های پیشرفته مرکاوای رژیم صهیونیستی در جنگ تموز گفت: انهدام تانک های مرکاوا یکی از اقدامات غیرمنتظره و غیر قابل تصور مقاومت برای اسرائیل بود. نصرالله گفت: ما از سلاح کورنت که برای اسرائیل غیرمنتظره بود و یکی از توانمندی‌های محرمانه ما بود استفاده کردیم و تانک‌های مرکاوای آنها را منهدم کردیم.

وی در پاسخ به این سوال که از کجا می‌دانستید که سلاح کورنت می‌تواند تانک‌های میرکاوای اسرائیل را منهدم کند، گفت: این سلاح آزمون خود را در اماکنی که از آنجا به ما رسیده بود، پس داده بود.‬

دبیر کل حزب‌الله درباره اینکه مقاومت آیا همانطور که موشک‌های فراوانی برای هدف قرار دادن رژیم صهیونیستی برای چندین ماه داشت آیا درباره دارا بودن سلاح کورنت هم همینطور بود و چه میزان تانک اگر وارد لبنان می‌شد، مقاومت می‌توانست آنها را منهدم کند، گفت: بلکه، ما صدها تانک هم که وارد می‌شدند می‌توانستیم منهدم کنیم.

وی گفت: مقصود من از معادله آنسوتر از حیفا در جریان جنگ تموز همان تل آویو بود.‬

نصرالله با اشاره به نقش جنگ روانی در دوران جنگ گفت که برخی جنگ روانی را براساس اطلاعات نادرست به راه می‌اندازند و برخی براساس واقعیت‌ها که مقاومت براساس واقعیت‌ها اینکار را انجام داد.

دبیرکل حزب الله با اشاره به نقش جنگ روانی در دوران جنگ گفت که برخی جنگ روانی را براساس اطلاعات نادرست به راه می‌اندازند و برخی براساس واقعیت‌ها که مقاومت براساس واقعیت‌ها اینکار را انجام داد.‬

نصرالله در پاسخ به بن جدو: بگذارید این امر محرمانه باقی بماند/عماد مغنیه مبتکر بود

‫وی در پاسخ به این سوال که شما گفته‌اید که موشک‌هایی در اختیار دارید که می‌تواند آخرین نقطه فلسطین اشغالی را هدف قرار دهد و آیا این توان موشکی را در جریان جنگ 2006 میلادی هم داشتید یا بعد از آن به این توانمندی رسیدید، گفت: بگذارید این امر محرمانه باقی بماند.

دبیر کل حزب‌الله در پاسخ به فرود نیروهای رژیم صهیونیستی در بعلبک در آن زمان برای آزاد کردن دو سرباز اسیر این رژیم گفت: این عملیات ارتش اسرائیل بر اساس ارزیابی و اطلاعات نادرست صورت گرفت. بگذارید امشب برای اولین بار تایید کنم که آنها اصلا به بعلبلک برده نشده بودند و در بیمارستان نبود بلکه در مکان دیگری بودند.‬

وی گفت: ما در دوره جنگ شماری از مزدوران اسرائیل را دستگیر و به دولت لبنان تحویل دادیم و هرگز آنها را از بین نبردیم.‬

‫نصرالله درباره ادعای اسرائیل در حمله به دو مجتمع در ناحیه ضاحیه در جنوب بیروت به خاطر حضور سید حسن نصرالله در آن در دوره جنگ گفت: من در دوره جنگ نه به مجتمع سید الاوصیاء و نه مجتمع امام حسن (ع) نرفته بودم و اسرائیل بدنبال به قتل رساندن بیشترین تعداد از مردم بود.‬

‫وی در پاسخ به مطلب خبرنگار المیادین درخصوص بازدید سید حسن نصرالله بعد از جنگ از شهر بیروت و شجاعت وی گفت: من به همراه عماد مغنیه و دیگر همراهان از مناطق مختلف بیروت دیدن کردیم.‬

نصرالله با ستادیش از عماد مغنیه گفت: این برادر عزیز شهید راس هرم ساختار جهادی بود.‬

وی افزود: عماد مغنیه شبانه روز درخصوص مقدمات جنگ تلاش می‌کرد و کوشش فراوانی داشت و او متفکر و مخترع بود، تقلید نمی‌کرد و با جدیت و دقت کار می‌کرد و وی و دیگر برادران جهادگر در طول 33 روز اصلا دچار ضعف یا تردید یا سراسیمگی و نظایر آن نشدند بلکه عماد مغنیه آرام، مطمئن و ثابت قدم بود و این ویژگی‌هایش بود.‬

دبیر کل حزب الله درباره نقش سوریه در حمایت از مقاومت گفت: سوریه انبارهای سلاح خود در جریان جنگ تموز را به روی ما گشود که هرچه می خواهیم برداریم و سلاح های کورنت را سوریه به ما داد.‬

پیام بشار اسد در اوج جنگ 33 روزه/در روزهای جنگ از ایران سلاحی برای حزب الله ارسال نشد

وی در پاسخ به این سوال که گفته می‌شود بشار اسد رئیس جمهوری سوریه به مقاومت در جریان جنگ تموز پیشنهاد ورود به جنگ در کنار حزب الله را داد، گفت: بلکه، بشار اسد رئیس جمهوری سوریه برای من پیام فرستاد و در آن پیشنهاد پیوستن به جنگ را داد.‬

نصرالله گفت: سوریه این ارزیابی را داشتند که هدف از حمله اسرائیل و توطئه بین‌المللی به همراه وجود برخی توطئه داخلی در لبنان له کردن مقاومت است و ارزیابی می کردند که اگر مقاومت را از بین ببرند رو به سوریه خواهند آورند و پیشنهاد دادند که نیروهای خود را در بخش‌هایی از لبنان بفرستند.

وی گفت: ما سلاحی را در جریان جنگ تموز از ایران منتقل نکردیم زیرا به آن نیاز نداشتیم‬.

دبیر کل حزب الله گفت: دشمن در رسیدن به هر یک از اهدافش شکست خورد و مسئله مردم ما را بر آن داشت که توقف جنگ را بپذیریم.

وی درباره جبهه داخلی در لبنان در جریان جنگ 33 روزه گفت: نخست وزیر وقت لبنان مورد اعتماد ما در پرونده مذاکرات در جریان جنگ نبود.

نصرالله با ستایش از موضع میشل عون رئیس جریان ملی آزاد لبنان گفت: میشل عون از جنبه دیدگاه و بیان آن موضع روشنی دارد.

وی گفت: موضع میشل عون در حمایت از مقاومت برایم غیرمنتظره نبود زیرا از شاخصه های او وضوح دیدگاهش است.

دبیرکل حزب الله لبنان با انتقاد از موضع گروه 14 مارس در داخل لبنان گفت: هدف واقعی گروه 14 مارس حفاظت از لبنان و تدوین راهبرد دفاعی نیست بلکه خلاص شدن از مقاومت و سلاح مقاومت است.

وی گفت: گروه 14 مارس می گوید شما سلاح خود را به ما بدهید حالا هر کاری که ما می‌خواهیم با آن بکنیم به ارتش تحویل دهیم یا آن را جمع کرده و منفجر کنیم یا به دریا بریزیم.

دبیرکل حزب الله لبنان به سخنان جان بولتون در زمان جنگ اشاره کرد و گفت: جان بولتون گفته بود که جنگ تا زمان له شدن و انهدام مقاومت یا تحویل سلاح آن متوقف نخواهد شد.

وعده نایف به 14 مارس در روزهای جنگ 33 روزه/پیام صریح اسرائیلی‌ها به قطر در شورای امنیت، جنگ را متوقف کنید

وی افزود: امیر نایف وزیر کشور وقت عربستان (ولیعهد متوفی) به گروه 14 مارس گفته بود که تصمیمی برای له کردن حزب الله وجود دارد.

نصرالله تاکید کرد: فواد سنیوره نخست وزیر و تیم سیاسی او (گروه 14 مارس) در زمان جنگ از نظر سیاسی یا اخلاقی و انسانی با ما همدردی نکرد بلکه موضعی علیه ما گرفت.

وی سپس به رایزنی های سیاسی در جریان جنگ 33 روزه پرداخت و به سخنان شیخ حمد بن جاسم وزیر خارجه قطر اشاره کرد و گفت که وقتی با هیئت اتحادیه عرب به سازمان ملل رفت تا درباره جنگ رایزنی کند جلوی درب جان بولتون را می بیند که به او می گوید برای چه آمده اید دو راه بیشتر پیش رو نیست یا له شدن و از بین رفتن مقاومت یا تحویل سلاح آن.

دبیرکل حزب الله لبنان به شروط غربیها برای توقف جنگ اشاره کرد و گفت که آنها (غربیها) از استقرار 15 هزار نیروی یونیفل، عدم بازگشت آوارگان به مناطق خود و عدم عقب نشینی اسرائیل از مناطق اشغالی در جنوب لبنان تا زمان مستقر نشدن این نیروها اشاره کردند که این امر تقریبا می توانست چند ماه طول بکشد تا این نیروها تشکیل شود و در این مدت آوارگان نباید باز می گشتند که ما این امر را هرگز نپذیرفتیم.

وی در ادامه به بخش دیگری از سخنان شیخ حمد بن جاسم و درخواست غیرمنتظره و یک شبه غربی‌ها و اسرائیل از شیخ حمد برای توقف جنگ اشاره کرد و گفت: شیخ حمد گفت که نماینده اسرائیل در سازمان ملل به طور غیرمنتظره گفت که کابینه ما تصمیم به توقف جنگ گرفته است و می خواهیم جنگ متوقف شود و وقتی گفت که شما شرط و شروطی را گذشته بودید، از کنار آنها گذشت و گفت که فقط خواهان توقف جنگ است.

نصرالله افزود: اینکه اسرائیلی ها و آمریکایی ها یک شبه خواهان توقف جنگ شدند چه بود؟ علت این بود که به گفته خود غربیها اگر جنگ ادامه پیدا می کرد اسرائیل فرو می پاشید. اسرائیل در طول این 33 سه روز در مقابل مقاومت ناتوان شد و نه نیروی هوایی آن توانست شلیک موشک ها را متوقف کند با اینکه هرجایی را که توانست بمباران کرد و نیروهای مقاومت هم همچنان فعال و تاثیر گذار در صحنه بودند این توانمندی مقاومت بود که آنها را مجبور کرد که جنگ را متوقف کنند.

وی افزود: دستاوردهای مقاومت در طول 33 روز باعث شد که آنها بدنبال متوقف کردن جنگ باشند.

سید حسن نصرالله گفت که مصر در زمان حسنی مبارک و عربستان و برخی کشورهای عربی در جنگ تموز دست داشتند.

وی درباره تحولات سیاسی لبنان بویژه تشکیل دولت گفت: پیشنهاد سعد حریری رئیس جریان المستقبل برای خروج جریان او و حزب الله از دولت خواسته آمریکا است.‬

خصومتی با عربستان نداریم، آنها دشمنی می‌ورزند/گفت‌وگو راه حل مصر است

نصرالله در این مصاحبه طولانی که گفت: اینکه تمام سلام نخست وزیر مامور تشکیل دولت می گوید که خواهان افراد حزبی در دولت خود نیست بدان معناست که وی خواهان تشکیل دولت نیست.‬

وی درعین حال گفت: ما تمام سلام را به عنوان نخست وزیر هنوز تایید می کنیم‬.

وی گفت: ما خصومتی با عربستان اعلام نکرده ایم اما عربستان به معنای کامل کلمه درقبال ما خصومت می ورزد.

نصرالله درباره سخنان اخیر میشل سلیمان رئیس جمهوری لبنان گفت: من ضرورتی ندیدم که به سخنان رئیس جمهور وقتی به حزب الله حمله کرد، پاسخ بدهم.

حزب الله ارتباطی با ربوده شدن دو خلبان ترک ندارد

وی درباره دو خلبان ترک که اخیرا در مسیر فرودگاه بین المللی بیروت ربوده شدند و رد برخی ادعاها گفت: ما دو خلبان ترک را نربوده‌ایم و از آن آگاهی نداشته ایم و ارتباطی با این امر نداریم.

وی درباره مصر گفت: ما درباره اوضاع مصر نگران هستیم و راه حل مسائل در این کشور گفت‌وگو است.

وی همچنین حزن و اندوه خود را درقبال تحولات این کشور ابراز داشت و گفت که راه حل در تماس و گفتگو است.

نصرالله همچنین هرگونه ارتباط این حزب برای آزادی زندانیان در مصر را رد کرد.

وی گفت: باوجود همه آنچه در منطقه جریان دارد، زمان شکست ها پایان یافته است‬.

نصرالله در پایان این مصاحبه سه ساعته، پشتوانه مردمی مقاومت را یکی از عناصر مهم در پیروزی و تداوم آن دانست‬.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

منبع

  • Upvote 12

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

نکات مهم سخنرانی اخیر سید حسن نصرالله :
اطلاعات جالبی بیان شده است

دیک چنی پیشنهاد بزرگی برای ما از طریق یک شخص آمریکایی لبنانی الاصل فرستاد و گفت که آمریکا می تواند حزب الله را به صورت بین‌المللی به رسمیت بشناسد، سلاح نیز در دست این حزب باقی بماند و این حزب را از لیست ترور نیز خارج کند، اما به شرط اینکه حزب الله به صورت شفاهی و در پشت درهای بسته این تضمین را ارائه کند



اتفاقی که در اللبونه افتاد، تجاوز اسرائیلی‌ها را نشان می‌دهد، دو گروه اسرائیلی وارد منطقه شده بودند، اما واقعیت این است که این منطقه کاملا تحت نظر عناصر مقاومت قرار دارد و ما از پیش اطلاع داشتیم که اسرائیلی‌ها از این منطقه عبور خواهند کرد، به همین علت مین‌ها را کار گذاشتیم و هنگامی که آنها آمدند این انفجارها روی داد.



این حق ماست که در برابر نفوذ اسرائیل به سرزمینمان سکوت نکنیم، این تجاوزات اسرائیل دارای اهداف عملیاتی است و سکوت در برابر آن ممکن نیست.



زمانی که دو سرباز اسرائیلی به اسارت گرفته شدند ما برای رویارویی در هر جنگی آماده بودیم و از قبل برای آن آمادگی داشتیم و تصور می‌کردیم که این جنگ تا سال 2006 به تاخیر افتاده است، مقاومت هیچ نگرانی نداشت بلکه همه چیز نبرد روشن بود زیرا از قبل برای آن آماده شده بود.



موشک‌هایی که ما در جنگ 33 روزه پرتاب کردیم، تعداد اندکی از موشک‌هایی بود که در اختیار داشتیم، پرتاب موشک‌های ما حساب شده بود، امکانات میدانی و انتشار عناصر مقاومت اجازه پرتاب موشک‌های بیشتری را به ما می‌داد، اما ما محاسبه این را می کردیم که نبردی طولانی مدت را در پیش رو داریم و نمی‌خواهیم تا پیش از پایان جنگ موشکهای ما تمام شود.



نصرالله ارتباط مستمر در جنگ 33 روزه بین اتاق مرکزی عملیات و اتاق‌های عملیات میدانی و مبارزان را از عناصر قدرت حزب‌الله لبنان در این جنگ دانست و تاکید کرد که دستگاه های پیشرفته ارتباطاتی در دو نوع با سیم و بی سیم از ابزارهای قدرت حزب الله بود که اسرائیل روی آن حساب باز نکره بود.



ما از سلاح کورنت که برای اسرائیل غیرمنتظره بود و یکی از توانمندی‌های محرمانه ما بود استفاده کردیم و تانک‌های مرکاوای آنها را منهدم کردیم.



سوریه انبارهای سلاح خود در جریان جنگ تموز را به روی ما گشود که هرچه می خواهیم برداریم و سلاح های کورنت را سوریه به ما داد.‬



بشار اسد رئیس جمهوری سوریه برای من پیام فرستاد و در آن پیشنهاد پیوستن به جنگ را داد.‬



ما سلاحی را در جریان جنگ تموز از ایران منتقل نکردیم زیرا به آن نیاز نداشتیم‬.



هیئت اتحادیه عرب به سازمان ملل رفت تا درباره جنگ رایزنی کند جلوی درب جان بولتون را می بیند که به او می گوید برای چه آمده اید دو راه بیشتر پیش رو نیست یا له شدن و از بین رفتن مقاومت یا تحویل سلاح آن.



دبیرکل حزب الله لبنان به شروط غربیها برای توقف جنگ اشاره کرد و گفت که آنها (غربیها) از استقرار 15 هزار نیروی یونیفل، عدم بازگشت آوارگان به مناطق خود و عدم عقب نشینی اسرائیل از مناطق اشغالی در جنوب لبنان تا زمان مستقر نشدن این نیروها اشاره کردند که این امر تقریبا می توانست چند ماه طول بکشد تا این نیروها تشکیل شود و در این مدت آوارگان نباید باز می گشتند که ما این امر را هرگز نپذیرفتیم.



شیخ حمد گفت که نماینده اسرائیل در سازمان ملل به طور غیرمنتظره گفت که کابینه ما تصمیم به توقف جنگ گرفته است و می خواهیم جنگ متوقف شود و وقتی گفت که شما شرط و شروطی را گذشته بودید، از کنار آنها گذشت و گفت که فقط خواهان توقف جنگ است.



ما خصومتی با عربستان اعلام نکرده ایم اما عربستان به معنای کامل کلمه درقبال ما خصومت می ورزد.

  • Upvote 4

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
انفجار هفته گذشته که سرباز های اسرائیلی رو زخمی کرد کار حزب الله بود.(حاج رضوان کجایی؟:D)
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]
[color=#282828][font=tahoma, helvetica, arial, sans-serif]موشک‌هایی که ما در جنگ 33 روزه پرتاب کردیم، تعداد اندکی از موشک‌هایی بود که در اختیار داشتیم، پرتاب موشک‌های ما حساب شده بود، امکانات میدانی و انتشار عناصر مقاومت اجازه پرتاب موشک‌های بیشتری را به ما می‌داد، اما ما محاسبه این را می کردیم که نبردی طولانی مدت را در پیش رو داریم و نمی‌خواهیم تا پیش از پایان جنگ موشکهای ما تمام شود.[/font][/color]
[/quote]
قابل توج اونایی که هدف جنگ رو تحلیل قوای حزب الله میدانستند.
  • Upvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

قابل توجه دوستانی که فکر میکنند با امداد الهی حزب اله همه کارهارو انجام داده که در پست های قبلی بحث شد


البته لطف خدا و نظر اهل بیت ع را نمی توان نادیده گرفت


به قول معروف از تو حرکت از خدا برکت

  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ساختمان عجیب حزب‌الله بیخ گوش صهیونیست‌ها

دانیل هیلمر در کتاب خود با عنوان "این یک مبارزه با شورش نیست، داستان هشدار آمیز برای نظامیان آمریکایی" صفحه 119 و 120 می‌نویسد که چندی بعد از جنگ 33 روزه یکی از ناظران سازمان ملل متحد هنگامی که پیچیدگی و استحکام یکی از شبکه‌های تونلی حزب الله لبنان در عمق دویست مرزی از مرزهای فلسطین اشغالی را مشاهده کرد، ‌از این اقدام شگفت‌زده شد. این مرکز در محلی ساخته شده بود که تحت نظارت شدید و دقیق دستگاه‌های جاسوسی پیشرفته ترین دستگاه های جاسوسی جهان قرار داشت و تنها در فاصله چند کیلومتری از مقر نیروهای بین‌المللی یونیفل در منطقه الناقوره لبنان واقع شده بود.

387191_993.jpg



این شبکه پیچیده که به اندازه یک استادیوم فوتبال است، بنا بر توصیف این مقام سازمان ملل به شدت مستحکم است و با یک متر بتون آرمه حفاظت می‌شود، جالب اینجاست که چنین حجم وسیعی از تاسیسات در زیر نظر و نظارت مستقیم اسرائیل ساخته شده بود و صهیونیست‌ها از وجود آن بی‌اطلاع بودند.

این مقام سازمان ملل در حالی که از تاسیس این مرکز شوکه شده، می‌گوید: به نظر می‌رسد حزب الله لبنان این حجم سیمان را با ملاقه به اینجا آورده که از دید اسرائیلی‌ها پنهان مانده است. این موضوع نشان می داد که اسرائیل گذشته از میزان توجه به پیچیدگی بالای این تاسیسات این موضوع را در مخیله خود نیز راه نمی‌داد که چنین شبکه‌ای در مرزهای آن‌ها با این سطح مخفیکاری در زیر بینی آنها تاسیس شده و مستحکم سازی و استتار آن نیز به این صورت انجام شود، به این ترتیب می توان گفت، این مرکز نیز یکی از غافلگیری‌های جنگ 33 روزه بود که مملو از غافلگیر برای اسرائیلی‌ها بود.

جالب اینجا بود که اسرائیلی‌ها حتی در طول جنگ نیز موفق به تخریب این مرکز نشدند و حتی موفق نشدند عناصر مقاومت را از آنجا تخلیه کنند.

م. ماتیو تحلیلگر نظامی آمریکایی در کتاب "وقتی غافلگیر شدیم" صفحه 19، ساخت این مرکز را اعجوبه مهندسی خوانده و می‌افزاید که با وجود اینکه تاسیس این شبکه پیشرفته به خودی خود یک نبوغ ذاتی از سوی حزب الله به شمار می‌رفت، اما حزب‌الله در همین منطقه انبارهای متعدد سلاح و مهمات تاسیس کرده بود که تعداد بسیاری زیادی موشک‌های میان برد و کوتاه برد را در آن جا داده بودند، موشک‌های ضد زره نیز در این انبارها موجود بود و این انبارها تا آخرین روز جنگ 33 روزه به شلیک‌ها و پرتاب‌های خود ادامه دادند و شبکه‌هایی که حزب الله تنها از سال 2000 تا 2006 برای حمله و تجاوز احتمالی اسرائیلی‌ها در این منطقه ترتیب داده بود، شامل شبکه‌های تونل و انبارهای مهمات و مراکز آموزش مبارزان و سیستم فرماندهی و تسلط میدانی بر مبارزات و تجهیزات ارتباطاتی و یگان راداری بود. اسرائیل در جنگ 33 روزه به علت همین تجهیزات بود که شکست خورد.

مختصات یگان‌های موشکی حزب‌الله لبنان

همین نویسنده در صفحه 17 کتاب خود می‌نویسد در مورد موشک‌ها حزب‌الله لبنان در راستای مقابله نظامی راهبردی با اسرائیل یگان‌هایی را برای قرار دادن رژیم صهیونیستی زیر باران موشک‌های خود به صورت دائمی طراحی کرده است. در جنوب رود لیتانی این حزب یگان موشکی خود را با مقادیر زیادی از موشک‌های کاتیوشا 122 میلیمتری در بخش‌های وسیعی پراکنده کرده است تا مانع از برتری هوایی و آتشی ارتش اسرائیل در جنگ شود.

سامانه استفاده شده در این مراکز ساده و در عین حال دقیق و تاثیرگذار است؛ با فعالیت این سامانه ها و عمل کردن سه گروه می‌توان تنها در 28 ثانیه به سوی سرزمین‌های اشغالی شلیک کرد، به این صورت که به محض اعلام گروه رصد مبنی بر خالی شدن منطقه از هواپیماهای اسرائیلی یک گروه کوچک به سرعت سکوها را نصب کرده و عقب می‌کشند، گروه دوم موشک‌ها را به سمت سکوها هدایت می‌کند و گروه سوم نیز در نهایت بعد از عقب‌نشینی گروه دوم از راه رسیده و موشک‌ها را آماده پرتاب می کند، شلیک این موشک ها نیز با دستگاه کنترل از راه دور یا زمان سنج است، به این ترتیب تنها 28 ثانیه طول می کشد که موشک‌ها آماده شلیک به سمت سرزمین‌های اشغالی شوند.

387192_717.jpg





یگان موشکی دوم نیز در جنوب و شمال لیتانی مستقر است و موشک‌های میان برد از جمله فجر و موشک‌های اصلاح شده کاتیوشا را در اختیار دارد، اما حزب‌الله برای اینکه فعالیت‌های موشکی خود را منحصر به این مناطق نکند موشک های دوربردی را نیز با استفاده از سکوهای متحرک سوار شده بر کامیون نظیر زلزال و موشک‌های 610 میلیمتری و سامانه های دیگر ترتیب داده است. (منبع سابق)


30 ثانیه؛ راز برتری حزب‌الله در جنگ لبنان

حزب‌الله لبنان همچنین سامانه منحصر به فردی برای پرتاب موشک‌های خود طراحی کرده که تبعات کشنده‌ای بر روحیه اسرائیلی‌ها به جای گذاشته بود، آلستر کروک و مارک پری تحلیلگران آمریکایی در سلسله مقالاتی در مورد جنگ تموز (33 روزه) می نویسند که فرماندهان و مبارزان حزب‌الله لبنان به خوبی می‌دانند که اسرائیلی‌ها از لحظه شلیک موشک‌ها تا کشف و هدف قرار دادن مکان شلیک و ارسال نیروهای هوایی برای تخریب این منطقه به 90 ثانیه زمان نیاز دارند؛ به همین علت با تمرین‌های گسترده و جدی موفق شده‌اند تا تمام روند شلیک موشک و اختفا را در کمتر از 60 ثانیه انجام دهند.

387193_138.jpg





امیر کولیک در مجله ارزیابیهای استراتژیک وابسته به آکادمی امنیت داخلی اسرائیل جلد 9 شماره 3 در مقاله‌ای با عنوان "حزب الله در مقابله با اسرائیل" می نویسد که ایده نظامی اسرائیلی ها نیز که از طریق توسعه و استفاده گسترده نیروهای هوایی و ایجاد آتش در سرزمین دشمن از سوی آمریکایی‌ها در جنگ خلیح استفاده می شد، در این جنگ شکست خورد. این فرضیه مبتنی بر استفاده از برتری تکنولوژیکی برای کاستن از تلفات انسانی از طریق وارد نشدن در درگیری‌های مستقیم و متمرکز شدن بر قدرت آتش هوایی گسترده بود، از آنجائیکه عربها قدرت ضد هوایی قوی نیز در اختیار ندارند، این موضوع می‌توانست تاثیرات مطلوبی برای اسرائیل داشته باشد؛ اما دشمن
اسرائیلی که پیش از برای اولین بار این ایده را در درگیری های سال 1993 آزموده بود، در درک میزان آمادگی حزب‌الله برای مقابله با این روند و به شکست کشاندن این توطئه ها و کنترل احساسات عمومی ناشی از تاثیرات این حملات هوایی ناتوان مانده بود، از سوی دیگر حزب الله نیز موشک هایی داشت که رژیم صهیونیستی را در معرض آتش خود قرار داد.


جنگ لبنان حمله به ایران را متوقف کرد

شکست نیروی هوایی پیشرفته اسرائیلی‌ها در ژولای سال 2006 نگرانی هایی را در پنتاگون نیز ایجاد کرد، کروک و پری به نقل از یک مقام نظامی برجسته آمریکایی به این مطلب اشاره کردند. پنتاگون حتی پیش از آن زمان به دنبال این بود تا شاید دستوری از کاخ سفید مبنی بر حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران را صادر کند این موضوع در بخش دوم کتاب "چگونه حزب الله اسرائیل را شکست داد"، قید شده است. اما جنگ لبنان باعث شد تا آنها در دیدگاه‌ها و طرح های خود تجدید نظر کنند. فیلیپ گوردون تحلیلگر ارشد آکادمی بروکینگر که از حامیان رژیم صهیونیستی است، در مطلبی در واشنگتن پست در آن زمان نوشت که نیروی هوایی به تنهایی نمی‌تواند اهداف جنگ را محقق کند،‌ وی تمام تلاش‌های نظامی اسرائیل از آغاز جنگ را زیر سوال برد، این موضوع در گزارش دیگری که از سوی آکادمی واشنگتن از حامیان سرسخت اسرائیلی‌ها در آمریکا منتشر شد، نیز قید شده بود.


اولین قربانی جنگ لبنان راهبرد جنگی آمریکا بود

این مقاله در ادامه به تبعات این جنگ بر دیدگاه‌های نظامی آمریکایی‌ها و جنجال آن در محافل نظامی این کشور اشاره کرده و می‌نویسد که این جنگ با اینکه در لبنان روی داد، اما تبعات نظامی آن جهانی بود، اولین قربانی این جنگ راهبرد نظامی جدید آمریکا بود که بعد از حوادث 11 سپتامبر آن را در پیش گرفته بود و تنها 4 سال از عمر آن می گذشت.

این تبعات به حدی بزرگ بود که تحلیلگران نظامی در تمام جهان را دچار تردید کرد؛ مدیر آکادمی بررسی‌های جنگ‌ها وابسته به ارتش آمریکا با وجود جانبداری مطلق از رژیم صهیونیستی در گزارش خود با نام سلسله جنگ‌های طولانی تاکید می کند: نتیجه این جنگ در بهترین ارزیابی‌ها بحرانی برای اسرائیل بود که تحلیلگران نظامی در تمام جهان را دچار تردید کرد، ارتش اسرائیل که از مدت‌های طولانی به عنوان حرفه‌ای‌ترین و قوی‌ترین ارتش در خاورمیانه به شمار می‌رفت و تاریخچه ای از پیروزی‌های درخشان در کارنامه خود داشت؛ هیبت خود را از دست داد و چهره‌اش به شدت مخدوش شد.

387194_859.jpg






تونل‌های ایزایی حزب‌الله و فریب صهیونیست‌ها

البته هنوز پازل هماهنگی‌های حزب‌الله کامل نشده است و این معجزه مهندسی تنها با اقدامات یگان های موشکی و هماهنگی‌های آنها با یگان‌های مبارز و نیروهای زمینی کامل می‌شود؛ شبکه‌ای پیچیده و گسترده از تونل ها و یگان‌های موشک‌های ضد زره و یگان‌های محافظت از انبارهای مهمات و انبارهای موشک‌ها با سلاح‌های متنوع و پیشرفته و مهندسی نادر و بی نظیر توزیع مین‌های زمینی در جنوب لبنان فعال است. کافی است این نکته را بدانیم که حزب الله تنها به ساخت شبکه‌ای پیشرفته از تونل‌های محکم و با استتار بالا اقدام نکرده که برخی از آن‌ها حتی سیستم تهویه هوا هم دارند و برخی دیگر در زمین‌های صخره‌ای تا عمق 40 متری زیرزمین هستند، بلکه این حزب علاوه بر اینها شبکه‌های موازی از تونل ها را نیز طراحی کرده تا دشمن صهیونیستی و دستگاه های جاسوسی آن را فریب داده و این همان چیزی بود که
اسرائیل با موشک باران آن تونل‌ها در جنگ 33 روزه فریب خورد و مدعی شد که در جنگ پیروز شده و توانسته مانع از شلیک موشک‌های حزب‌الله لبنان به اسرائیل شود. اما شکست اسرائیل در روز 28 ژولای خود را نشان داده و خلاف و دروغ بودن وعده‌های موساد در مورد این پیروزی، خود را نشان داد.

کروک وپری در این مورد می گویند در این زمان بود که شکاف‌های اولیه در محافل اطلاعاتی اسرائیل خود را نشان داد، در همان روز حزب‌الله پرتاب موشک های خیبر 1 را آغاز کرد و با تعمیق تردیدها در محافل جاسوسی اسرائیل‌، آنها را در جدال مستمر قرار داد.

آلستر کروک و مارک پری در بخش اول کتاب چگونه حزب الله اسرائیل را شکست داد، نوشتند: نزدیک به 600 تونل برای انبار کردن مهمات و تجهیزات در مراکز استراتژیک جنوب رود لیتانی تاسیس شده بود، بنا به دلایل امنیتی هیچ فرماندهی از تمامی این پناهگاه‌ها اطلاع نداشت و هر یگان مبارزاتی تنها سه تونل برای خود داشت که یکی انبار اصلی مهمات و دو تونل دیگر نیز انبارهای ذخیره بود، همچنین نقطه‌های تجمع اساسی و جایگزینی نیز برای یگان‌های مبارزاتی مختلف تهیه شده بود که برای تجهیز و مبارزه در جبهه‌های مختلف بود، پروتکل های امنیتی برای ساماندهی و تجمع نیروهای یگان‌ها با جدیت و قاطعیت در تمام طول جنگ مراقبت می‌شد و هیچ عضوی از حزب‌الله به صورت کامل از ساختار تمام تونل‌های موجود درمنطقه اطلاعی نداشت. به این ترتیب بود که حتی در کشتار قانا نیز تسلط فرماندهی حزب‌الله و ارتباط فرماندهی و عناصر مبارزاتی حزب در جبهه‌های مختلف از هم نپاشید.

م. ماتیو در صفحه 54 از کتاب خود می‌نویسد: سید حسن نصرالله دبیرکل حزب‌الله لبنان در سالروز شهادت سید عباس موسوی در سال 2003 وعده داد که اگر اسرائیلی‌ها بخواهند بار دیگر به لبنان حمله کنند، ‌عناصر مقاومت آنها را در زیر خاک دفن خواهند کرد؛ تنها سه سال بعد زمان آزمایش ای وعده بود و سید مقاومت به وعده خود عمل کرد.

387198_357.jpg






محاصره ستون تانک‌های اسرائیل به دست حزب‌الله

در 12 آگوست 2006 یگان ناحل با هلی برن در اطراف منطقه فرون والغندوریه به فرماندهی نظامی صهیونیست ها اعلام کردند که منطقه کاملا امن است، به همین علت 24 تانک از گردان 401 عبور از منطقه وادی الحجیر را آغاز کردند، اما این ستون مقداری پیش نیامده بود که تانک‌های جلویی متوجه شدند در مقابل راه آنها یک ساختمان خرابه وجود دارد،‌هنگامی که آنها به دنبال مسیر جایگزین بودند؛ یک بمب بزرگ در پشت ستون منفجر شد و مسیر پشتی آنها نیز بسته شد و تانک‌های مرکاوا در این مسیر محاصره شدند. دقیقا در این لحظه یک موشک کورنیت که با لیرز هدف‌یابی می کرد به سوی تانک فرمانده ستون شلیک شد و فرمانده عملیات با تمام کادر تانک از بین رفتند، تنها چند
ثانیه بعد سیل موشک‌های حزب الله لبنان تانک های محاصره شده در این منطقه را هدف قرار داد.

در این زمان بود که عناصر ارتشی که خود را قوی‌ترین ارتش در منطقه می‌دانست، عاجز شده و هیچ کاری از دستشان بر نمی‌آمد مگر اینکه دعا کنند زنده بمانند. این را یکی از سربازان نجات یافته از یکی از تانک‌ها در اظهاراتش می‌گوید. وی می‌افزاید: هنگامی که اولین تانک هدف قرار گرفت، ما متوجه شدیم که کابوس آغاز شده است، خطر از جانب موشک اول نبود، بلکه موشک‌های بعدی در راه بودند، جهنمی در منطقه ایجاد شد، اصلا نمی توانستیم حدس بزنیم که کی نوبت ما خواهد شد و موشک به تانک ما اصابت خواهد کرد. (همان منبع صفحه 54)

سرباز دیگری از یگان پیاده ناحل که برای کمک به ستون تانک‌های اسرائیل به منطقه رفته بود، می گوید: ما فکر کردیم منطقه پاکسازی شده، اما مبارزان حزب الله به ناگاه از خانه ها و پناهگاه ها در آمدند و به سمت ما شلیک کردند، ما مانند سیبل‌های میدان تیر شده بودیم.

تنها 4 روز بعد یعنی در 16 آگوست نافا زورئیل و ایتان گلیکمن جزئیات این حادثه را بنا بر مصاحبه با نظامیان اسرائیلی در روزنامه یدیعوت آحارونوت منتشر کردند و بعد از آن بود که منطقه وادی الحجیر با عنوان اسرائیلی وادی السلوقی را وادی الموت نامیدند.

در پایان این کمین 10 تانک اسرائیلی مرکاوا منهدم شد و 8 نفر از کادر تانک ها و 4 پیاده نظام نیز به هلاکت رسیدند، تعداد زخمی ها نیز هرگز مشخص نشد، البته این آمار بر اساس آمار رسمی اعلام شده از سوی اسرائیل بود. حزب‌الله لبنان تا پایان جنگ 40 تانک مرکاوا یعنی یک دهم از کل تانک‌های مشارکت کننده در این جنگ را نابود کرده و سی نفر از کادر مستقر در تانک‌ها را نیز به هلاکت رساند، یک تحلیلگر آمریکایی گفت که اگر این نکته را مورد توجه قرار دهیم که حزب الله از بالگرد و خودروی های زرهی استفاده نمی‌کند، این آمار شگفت‌آور است و نشان دهنده ابتکار و هوش بالای عناصر مقاومت است.

387197_502.jpg





این در حالی است که الاخبار تاکید می کند که مسلمانان هیچ دلیلی برای باور کردن آمارهای اعلام شده از سوی اسرائیل ندارند؛ چرا که برخی ارزیابی های عربی تعداد واقعی تانک‌ها و خودروهای زرهی منهدم شده اسرائیلی را بالغ بر 100 عدد می‌دانند.

به این ترتیب بعد از 33 روز گردان 162 اسرائیل به رهبری گای تسور با وجود تمام تلاش‌ها موفق نشد از الغندوریه فراتر برود و تسور بعد از عقب نشینی ذلیلانه گردان گفت که حزب‌الله بهترین سازمان جنگ‌های چریکی در دنیا است. (دانیل هلمر صفحه 124)


پرتاب تانک 65 تنی به هوا

این مقاله در ادامه به انهدام اولین تانک مرکاوا اندکی بعد از اسارت دو نظامی صهیونیست به دست حزب‌الله لبنان اشاره کرده و نوشت: تصور کنید که پیشرفته‌ترین تانک دنیا با وزن 65 تن از فولاد، نیکل و سرامیک چطور در اثر انفجار صدها کیلوگرم مواد منفجره قوی به هوا پرتاب می‌شود و تا اندازه قد دو انسان بالا می رود و به صورت یک قطعه آهن آتش گرفته به زمین می‌افتد.

دانیل هلمر در صفحه 117 کتاب خود این حادثه را به این صورت بیان می کند: بعد از عملیات در نوع خود بی نظیر اسارت نظامیان اسرائیلی که به کشته شدن 8 نظامی و زخمی شدن دو تن دیگر و اسارت دو نظامی اسرائیلی منتهی شد، نیروهای واکنش سریع اسرائیل با فرماندهی یک تانک مرکاوا بلافاصله وارد عمل شدند، عناصر حزب الله که شایستگی بالای خود را در طول جنگ ثابت کرده بودند، کمینی را در مسیر نیروهای واکنش سریع قرار دادند که این نیروها در آن گرفتار شده و اولین تانک مرکاوای اسرائیل در آن منهدم شده و 4 نفر از
خدمه تانک نیز بلافاصله به هلاکت رسیدند، یکی از پیاده نظام اسرئیلی نیز به دست تک تیراندازهای حزب الله به هلاکت رسید تا تعداد کشته ها علاوه بر دو نظامی به اسارت رفته به هشت نفر برسد. تانک مرکاوا نیز که پیشرفته‌ترین تانک در جهان به شمار می‌رود، در این انفجار بیش از 10 پا به هوا بلند شد. به نظر می‌رسد حزب الله با این اقدام تنها به دنبال انهدام مرکاوا نبود، بلکه می خواست نمایشی شگفت آور و منحصر به فرد از نبوغ عناصر مقاومت را ایجاد کرد که روحیه نظامیان بازمانده اسرائیلی را نیز تحت تاثیر قرار دهد.


اعتراف دشمنان به پیروزی قاطع حزب الله

اولین بررسی که در مورد جنگ 33 روزه انجام و منتشر شد، تحقیقات آنتونی کوردزمن بود که در روز 17 آگوست 2006 و تنها چند روز بعد از جنگ از مرکز مطالعات راهبردی بین المللی در آمریکا انتشار پیدا کرد. این گزارش از جنجالی‌ترین گزارش‌هایی بود که در مورد جنگ 33 روزه منتشر شده بود؛ گزارش با وجود جانبداری مطلق و آشکار از رژیم صهیونیستی در بررسی مفصلی نتیجه‌گیری کرد که هیچ یک از اهداف پنج گانه اسرائیل از حمله به لبنان محقق نشده است. (آنتونی کوردزمن، نتایج مقدماتی، صفحه 3 تا 9).دو ماه بعد نشریه آسیا تایمز مجموعه ای شامل سه گزارش از 12 تا 14 اکتبر 2006 منتشر کرد که نام آن "چگونه حزب الله اسرائیل را شکست داد" بود. آلستر کروک
کارشناسی که سابقا مشاور عالی خاویر سولانا مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا بوده و مارک پری که مشاور سیاسی کاخ سفید بوده و چندین کتاب در مورد تاریخ آمریکا نگاشته است، در بخش اول این گزارش بعد از تمرکز بر روی گزارش کوردزمن آن را مورد نقد قرار داده و تاکید می کنند که که علاوه بر شکست اسرائیل در این اهداف، حزب الله لبنان پیروزی کامل و قاطعی را در جنگ با اسرائیل به دست آورد. (بخش اول، پیروزی در جنگ اطلاعاتی) آنها تاکید می‌کنند که این پیروزی شکست سیاسی مصیبت باری برای آمریکا به شمار می‌رود که از اسرائیل در این جنگ حمایت کرد و به این ترتیب ضربه سختی به جایگاه آمریکا در منطقه وارد شد. ( بخش دوم، پیروزی در نبردهای زمینی)


وقتی که ژنرال اسرائیلی جیغ زد

در 30 مارس سال 2007 روزنامه صهیونیستی پرتیراژ یدیعوت آحارونوت با انتشار گزارشی با این عنوان که "فرماندهان امنیتی اسرائیل به اولمرت اعلام کردند که جنگ لبنان یک فاجعه بود" از دیدار محرمانه اولمرت با مائیر داگان رئیس وقت موساد و یوال دسکین مسئول وقت شاباک پرده برداشته که بلافاصله بعد از این جنگ انجام شد.

بر اساس کتاب نوشته شده از سوی عوفر شیلح و یوآف لیمور دو خبرنگار اسرائیلی با عنوان "اسرا در لبنان"، فرماندهان اطلاعاتی اسرائیلی در این دیدار از بحرانی ملی برای اسرائیل و مشکلی بزرگ و راهبردی در مسیر این رژیم پرده برداشته و خواستار تشکیل کمیته تحقیق و برکناری دان حالوتس رئیس ستاد ارتش اسرائیل شدند.

عوزی محنایمی در کتاب خود با عنوان "تحقیر یگان ویژه اسرائیل و شکست روحیه ارتش اسرائیل" نوشت که حالوتس نیز که سعی داشت اثبات کند که اسرائیل سست‌تر از تار عنکبوت نیست، در زمان سقوط بالگرد سی اچ 53 اسرائیل کشته شدن تمام کادر پروازی آن کاملا عنان از کف داد و در اتاق عملیات با خشم فریاد زد. چرا که می دانست شخصیت و حرفه خود را باخته است. این داستان را م. ماتیو در صفحه 56 کتاب خود و دیگران نیز نقل کرده‌اند.

387196_220.jpg




حزب‌الله از بخشی از توان خود در جنگ لبنان استفاده کرد

حالوتص در این جنگ صحنه‌های عجز نظامیان اسرائیلی در وادی الحجیر و پرتاب تانک مرکاوا به آسمان و زمین‌گیر شدن یگان نخبه گولانی در بنت جبیل و ... را می‌دید، بنا به نوشته کتاب حزب‌الله چگونه اسرائیل را شکست داد، او می دانست که حزب الله در طول این جنگ تنها با 3 هزار مبارز خود وارد عمل شد و مقامات ارشد این حزب بر خلاف اسرائیل در تمام این 33 روز احساس نکردند که نیروهای خود را تقویت کرده یا یگان‌های ذخیره را به میدان نبرد بفرستند.

شاید به این ترتیب زمان آن فرا رسیده که عرب‌ها اعتراف کنند که مهم‌ترین کلامی که این روزها در منطقه مطرح می‌شود، سخن سید حسن نصرالله است که در پیام پیروزی خود بر بزرگترین قدرت منطقه و از بین بردن جدیدترین نظریه های نظامی در منطقه کوچک بنت جبیل در 26 می سال 2006 گفت: این اسرائیلی که قوی‌ترین سلاح‌های هسته‌ای و قوی‌ترین نیروی هوایی را در منطقه دارد، به خدا سوگند از خانه عنکبوت سست‌تر است. وی خطاب به ملت فلسطین تاکید می کند: ای ملتِ ما در فلسطین؛ بدانید که سرنوشت شما در دست خودتان است، گزینه ها در نزد خودتان و در مقابل چشمان شما است.
http://www.mashreghnews.ir/fa/news/240630/%D8%A7%D8%B2-%D8%B3%D8%A7%D8%AE%D8%AA-%D8%A8%D9%86%D8%A7%DB%8C-%D9%86%D8%B8%D8%A7%D9%85%DB%8C-%D8%A8%D8%A7-%D9%85%D9%84%D8%A7%D9%82%D9%87-%D8%AA%D8%A7-%D9%BE%D8%B1%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%AA%D8%A7%D9%86%DA%A9-65%D8%AA%D9%86%DB%8C

  • Upvote 12

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر


پرتاب تانک 65 تنی به هوا

این مقاله در ادامه به انهدام اولین تانک مرکاوا اندکی بعد از اسارت دو نظامی صهیونیست به دست حزب‌الله لبنان اشاره کرده و نوشت: تصور کنید که پیشرفته‌ترین تانک دنیا با وزن 65 تن از فولاد، نیکل و سرامیک چطور در اثر انفجار صدها کیلوگرم مواد منفجره قوی به هوا پرتاب می‌شود و تا اندازه قد دو انسان بالا می رود و به صورت یک قطعه آهن آتش گرفته به زمین می‌افتد.

دانیل هلمر در صفحه 117 کتاب خود این حادثه را به این صورت بیان می کند: بعد از عملیات در نوع خود بی نظیر اسارت نظامیان اسرائیلی که به کشته شدن 8 نظامی و زخمی شدن دو تن دیگر و اسارت دو نظامی اسرائیلی منتهی شد، نیروهای واکنش سریع اسرائیل با فرماندهی یک تانک مرکاوا بلافاصله وارد عمل شدند، عناصر حزب الله که شایستگی بالای خود را در طول جنگ ثابت کرده بودند، کمینی را در مسیر نیروهای واکنش سریع قرار دادند که این نیروها در آن گرفتار شده و اولین تانک مرکاوای اسرائیل در آن منهدم شده و 4 نفر از
خدمه تانک نیز بلافاصله به هلاکت رسیدند، یکی از پیاده نظام اسرئیلی نیز به دست تک تیراندازهای حزب الله به هلاکت رسید تا تعداد کشته ها علاوه بر دو نظامی به اسارت رفته به هشت نفر برسد. تانک مرکاوا نیز که پیشرفته‌ترین تانک در جهان به شمار می‌رود، در این انفجار بیش از 10 پا به هوا بلند شد. به نظر می‌رسد حزب الله با این اقدام تنها به دنبال انهدام مرکاوا نبود، بلکه می خواست نمایشی شگفت آور و منحصر به فرد از نبوغ عناصر مقاومت را ایجاد کرد که روحیه نظامیان بازمانده اسرائیلی را نیز تحت تاثیر قرار دهد.



فیلمی از این قضیه وجود داره؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مطالب مشابه

    • توسط FLANKER
      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385294.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385295.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385335.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385333.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385300.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385309.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385302.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385304.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385306.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385307.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385334.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385336.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385337.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385338.jpg
    • توسط GHIAM
      با استفاده از طول استند موشک فاتح، تونستم ابعاد موشک فتح را به دست بیاورم. موشک فتح دارای طول 6.5 متر و قطر 40 سانتیمتر است. این موشک نسبت به فاتح110 حدودا 2.30متر کوتاهتر و 20 سانتیمتر قطر کمتری دارد.  
      هیچ گونه اطلاعاتی از جنس موتور و جنس بدنه موشک وجود ندارد. اما احتمالا فتح موشکی با وزن 800-900 کیلوگرم، برد  200 - 300 کیلومتر و سرجنگی 150-200 کیلوگرمی باشد. به نظر میر‌سد سپاه قرار است این موشک را جایگزین نسخه های اولیه فاتح 110 کند. هرچند سرجنگی سبکتری نسبت به فاتح دارد برای زدن اهداف نرم از جمله زیرساخت‌های نفتی، مراکز صنعتی، اهداف غیرمقاوم نظامی و ... بسیار موثر است. 
      با توجه به ابعاد و وزن موشک فتح، می‌توان 4 تیره از این موشک را مانند فجر 5 از روی حامل IVECO پرتاب کرد.  
       

       
       

       

       
       
       
    • توسط mehdipersian
      شناور شهید باقری به بالگرد، موشک و پهپاد مجهز خواهد شد 
      فرمانده نیروی دریایی سپاه:

      شناور شهید باقری که در آینده ساخت آن به اتمام می‌رسد، علاوه بر داشتن یک ناوگروه در داخل خود، باند پرواز هم دارد که پهپاد می‌تواند از روی آن حرکت کرده و به پرواز درآید و در بازگشت هم می‌تواند بر روی آن بنشیند.
      شناور شهید باقری با ۲۴۰ متر طول و ۲۱ متر ارتفاع، مجهز به بالگرد، موشک و پهپاد است.
      این شناور به گونه‌ای در حال ساخت است که از روی عرشه آن حدود ۶۰ پهپاد می‌تواند پرواز کند و بنشیند.
      وستانیوز
       
    • توسط mehdipersian
      مرداد گذشته، یک ماهواره سنجش از دور ساخت روسیه برای ایران از پایگاه فضایی بایکونور پرتاب شد و انتظار می‌رود سه ماهواره دیگر نیز در سال‌های آینده به فضا پرتاب شوند. همچنین شواهد قانع‌کننده‌ای وجود دارد که نشان می‌دهد یک شرکت روسی در حال ساخت یک ماهواره ارتباطی برای ایران است که در سال 2024 در مدار زمین ثابت قرار می‌گیرد.
       
      ماهواره ی خیام:

       
       
      مرداد 1394، ایران با دو شرکت روسی در مورد پرتاب ماهواره سنجش از دور ساخت روسیه که توسط ایران اداره می شود، به توافق اولیه دست یافت. ماهواره ایرانی در 18 مرداد 1401 به وسیله ی شرکت روس کاسموس به فضا پرتاب شد. 
       
      مشخصات فنی ماهواره:

      مشخصات فنی ماهواره توسط روسیه و ایران اعلام نشده است ولی می توان از یک حق اختراع منتشر شده توسط شرکت NPK Barl در مرداد 1401 اطلاعات جدیدی بدست آورد. این طرح یک ماهواره سنجش از دور با وضوح بالا را توصیف می کند که دقیقاً شبیه خیام است. دارای یک گذرگاه شش ضلعی و چهار پنل خورشیدی است که با زاویه 45 درجه نسبت به محور طولی ماهواره به سمت پایین امتداد دارند. 
       
      محموله یک تلسکوپ کورش(Korsch) با پنج عنصر نوری است. تلسکوپ کورش یک تلسکوپ آناستیگمات سه آینه ای فشرده است که میدان دید وسیعی را ارائه می دهد. این تلسکوپ تصویربرداری را در یک کانال پانکروماتیک و چهار کانال چند طیفی (نزدیک مادون قرمز، قرمز، سبز و آبی) ارائه می دهد. سه پیکربندی ممکن برای تلسکوپ ارائه شده است که همگی با نسبت کانونی f/11.53 (نسبت کانونی تقسیم فاصله کانونی بر دیافراگم است)میباشند. مقادیر سه پیکربندی عبارتند از:
       
      دهانه / فاصله کانونی
      0.535 متر6.17 متر
      0.75 متر8.65 متر
      1.1 متر12.68 متر
       
      در اولین پیکربندی که در شکل زیر نشان داده شده است، وزن تلسکوپ 125 کیلوگرم و طول آن 1.8 متر است.
       

       
      دو پیکربندی دیگر منجر به گذرگاه طولانی‌تر می‌شود، اما نیازی به تغییر در جعبه‌های الکترونیکی محموله و آرایه‌های پیکسل CCD ایجاد نمیکند. این تلسکوپ از یک آرایه کانونی کروی و نه مسطح برای کمک به جلوگیری از لکه دار شدن تصاویر استفاده می کند. یک آرایه اسکن الکترونیکی داده‌ها را در باند X با سرعت‌های 480 مگابیت تا 1.5 گیگابیت بر ثانیه به زمین ارسال می‌کند (نرخ بالاتری نسبت به گزارش NPK Barl در فوریه 2021 ).
       
      سازنده محموله نوری مشخص نیست، اما برخلاف تخصص این شرکت در سیستم های زمینی می تواند خود NPK Barl باشد. طی نمایشگاهی در سال 2019، این شرکت تلسکوپ سنجش از دور را به نمایش گذاشت که انتظار می‌رفت ظرف دو سال آینده به فضا پرواز کند. گزارش شده است که وزن آن تنها 46 کیلوگرم است و همچنین کوچکتر از نمونه ثبت اختراع به نظر می رسد، اما تنها ماهواره میزبان ممکنی که در حال حاضر برای آن قابل شناسایی است، خیام است. احتمالاً تنها یک بخش از تلسکوپ به نمایش گذاشته شده است. 

       
      در یکی از نقشه‌های همراه با حق ثبت اختراع(پتنت) ، ماهواره در بالای طبقه فرگات در داخل محفظه محموله موشک سایوز-2-1a قرار دارد (که نشان می‌دهد پرتاب اولیه به وسیله ی این ماهواره بر به جای سایوز-2-1b سنگین تر بود).
       
       اگرچه پتنت‌ها به ندرت به پروژه‌هایی اشاره می‌کنند که به آن‌ها مربوط می‌شود، اما در اینجا ماهواره در واقع متعلق به پروژه 505 نشان داده شده است. همانطور که در نقاشی زیر مشاهده می‌شود، ماهواره‌ها به اندازه‌ای کوچک هستند که سه عدد از آنها در داخل دماغه قرار گیرند.
       
       
       
      کاربرد خیام:
       
      به طور رسمی، خیام تنها کاربردهای غیرنظامی در زمینه هایی مانند کشاورزی، مدیریت منابع طبیعی و نظارت بر محیط زیست خواهد داشت. مدت کوتاهی پس از پرتاب، رئیس سازمان فضایی ایران مدعی شد خیام به دلیل اندازه کوچکش نمی تواند به عنوان یک ماهواره جاسوسی استفاده شود. با این حال، وضوح زمینی گزارش شده آن (0.73 متر) برای انجام کارهای شناسایی ارزشمند کافی است. 
       
      مرکز کنترل ماموریت خیام:
       

       
       
      به گزارش اخبار ایران، مرکز کنترل ماموریت خیام در مرکز فضایی ماهدشت که تقریباً در 60 کیلومتری غرب تهران و نرسیده به شهر کرج قرار دارد. این مرکز در اوایل دهه 1970 برای دریافت اطلاعات از ماهواره های سنجش از دور خارجی تأسیس شد که اولین آنها ماهواره های لندست ایالات متحده بود. همانطور که در تصاویر Google Earth مشاهده می شود، ساخت یک ساختمان جدید در این سایت حدود آوریل 2020 آغاز شد و اکنون کامل شده است. احتمالاً در گزارش تلویزیون ایران که پس از پرتاب خیام از مرکز کنترل مأموریت پخش شد، دو آنتن سهموی در شمال شرقی ساختمان جدید دیده می‌شود.
       

       
      همکاری های روسی/ایرانی بعدی:
       
      خیام پیش بینی می شود حداقل پنج سال فعالیت داشته باشد و قرار است در سال های آینده ماهواره های بیشتری نیز به آن ملحق شوند. پس از پرتاب، حسن سالاریه اعلام کرد که ایران سه ماهواره دیگر از همین نوع را سفارش داده است و افزود: اولین ماهواره در مجموع 40 میلیون دلار هزینه داشته است.
       
      به نظر می رسد که همکاری فضایی بین روسیه و ایران اکنون فراتر از حوزه سنجش از دور است. در هفته‌های اخیر شواهدی به دست آمده است که روسیه در حال ساخت یک ماهواره ارتباطی زمین‌ایستا برای ایران با نام اکواتور (به روسی به معنای «استوا») است. این نام برای اولین بار در سال 2020 در بیوگرافی مختصری از متخصص ISS Reshetnev، تولید کننده پیشرو روسیه در ماهواره های ارتباطی مستقر در نزدیکی کراسنویارسک در سیبری ظاهر شد. در کنار آن بسیاری دیگر از پروژه ها نیز به آن اشاره شد که این شخص در آن مشارکت داشته است و جزئیات بیشتری ارائه نشده است.
       

       
      ایران در نهایت قصد دارد ماهواره‌های ارتباطی زمین‌ایستا را با استفاده از پرتاب‌کننده‌های بومی پرتاب کند، اما به‌نظر نمی‌رسد ماهواره‌هایی که در آینده قابل پیش‌بینی به فضا پرتاب می‌شوند، قادر به قرار دادن محموله با این ویژگی در این نوع مدار باشند. بنابراین، این کشور احتمالاً برای پر کردن جای خالی باقیمانده نیز به روسیه متکی خواهد بود. اگر معامله‌های دیگری در این زمینه هنوز وجود داشته باشد، پشت درهای بسته انجام شده است. 
       
      ________________________________________
      تلخیص و ترجمه از mehdi persian برای میلیتاری
      ________________________________________
      منبع:
      https://www.thespacereview.com/article/4475/1
       
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.