امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

بريمستون موشك پيشرفته ي هدايت شوندهي ضد تانك است كه شركت MBDA آن را طراحي و توليد كرده است اين جنگ افزار ضد زره دور برد به هواپيما اجازه مي دهد تا تانكها و خودروهاي زرهي را نشانه گرفته و بر آنها برتري يابد بريمستون يك سامانه ي كشنده ي آتش و رها است و برنامه نويسي مي شود تا به ماموريت خود پس از شليك ادامه دهد جستجو گرهاي موشك به خوبي كار كرده و نقاط مورد نظر را نشانه گيري مي كنند هر سامانه ي پرتابي مي تواند سه موشك بريمستون را در خود جاي دهد كه موجب مي شود هر هواپيما شمار زيادي موشكهاي بريمستون را حمل كند هواپيماي هرير تورنادو و تيفون ميتوانند بيش از 24 موشك بريمستون را با خود حمل كنند

تصویر

طول: 8/1متر
قطر: 8/17سانتيمتر
وزن: 5/48 كيلوگرم
برد: 32كيلومتر
سرعت: فراصوت
پيشرانش: سوخت جامد



تصویر

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
من فكر نمي كنم با اين جثه اش اين همه برد داشته باشد .اگه اينطور باشه بايد موشك ماوريك را بوسيد و كنار گذاشت. icon_frown در ضمن اينطور كه اسم هواپيماها رو گفتي بايد اين موشكها مال انگلستان باشن!!!اينطور نيست؟؟؟؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

موشک بریمستون ساخت کشورانگلستان بر ضد اهداف زرهی مانند تانک استفاده می شود.این موشک دارای یک جستجوگر فعال راداری (نمونه توسعه یافته جستجوگر موشک Longbow Hellfire ) با فرکانس 94 گیگاهرتز(موج میلی متری) است که که به منظور هدایت موشک به صورت خودکار در دماغه آن به کار رفته است.
اولین شلیک این موشک درسال 1999 و تولید آن در سال 2001 آغاز شده است و در سال 2002 در نیروی هوایی انگلستان به کار گرفته شده است.این موشک در حال حاضر فقط از روی هواپیما قابل شلیک است.
بر خلاف سایر موشک های این دسته (که قابلیت شلیک از هواپیمای جنگنده را ندارند مانند هلفایر و لانگبو هلفایر و موکوپا ) آزمایش شلیک این موشک از هواپیمای جنگنده تورنادو در سبتامبرسال 2000 انجام گرفته است.البته این موشک از هواپیماهای جنگنده دیگری مانند یوروفایتر و هری یر نیز توانایی شلیک دارد.جنگنده یوروفایتر توانایی حمل 24 عدد از این موشک ها را دارد.

قابلیت جستجوگر نصب شده بر روی جستجوگر موشک به گونه ای است که به طور خودکار اهدافی مانند تانک و آتشبارهای ضد هوایی را تشخیص می دهد ولی خودروهای ترابری زرهی مانند کامیون های حمل سربازان توسط جستجوگر موشک قابل تشخیص نیست.زیرا در الگوریتم تعبیه شده در در برنامه جستجوگر موشک این گونه اهداف در نظر گرفته نشده است.
موتور موشک بریمستون توانایی فوق العاده ای را دارد بطوریکه می تواند شتاب لازم برای رساندن موشک به سرعت مافوق صوت را تامین کند.این موشک نیز مانند لانگ بو توانایی عملکرد در هر گونه آب و هوایی را دارد (مانند مه و بارش برف و باران و ابری بودن هوای منطقه)

وقتی هدف توسط هواپیما تشخیص داده شد موشک به سمت منطقه ای که هدف در آن قرار دارد شلیک می شود و رادار جستجوگر موشک به صورت خود کار ارتفاع موشک را تنظیم می کند تا موشک در یک ارتفاع ثابت بماند.موشک دارای الگوریتم تشخیص اهداف زرهی به صورت خودکار است و بعد از تشخیص هدف به صورت خودکار بر روی هدف قفل می کند و جهت گیری حرکت موشک به گونه ای تنظیم می شود که موشک به صورت شیرجه ای از بالا به هدف اصابت نماید.این موشک دارای قابلیت شلیک کن - فراموش کن است.

مزیت استفاده از جستجوگر راداری موج میلی متری در این موشک این است که با توجه به طول موج غالب زمینه (صحنه نبرد) که برابر 10میکرون است اهداف زرهی (دارای بدنه فلزی) به خوبی تشخیص داده می شوند.جستجوگر این موشک به گونه ای است که کافی است قسمتی از هدف مانند تانک را مشاهده نماید تا تشخیص درستی از هدف داشته باشد.البته جستجوگر این موشک توانایی تشخیص تانک دوست از دشمن را ندارد و مثلا نمی تواند تانک ام-1 را از تانک تی-72 تشخیص دهد.
چنانچه موشک هدف را پیدا نکند مسیر پروازی روی آخرین مسیر موشک ادامه یافتاه و در نهایت موشک با تغییر مسیر به سمت زمین خود را نابود می سازد.

با توسعه جستجوگر موشک بریمستون در آینده توانایی تشخیص اهدافی مانند بالگردها و هواپیماهایی که بر روی زمین قرار گرفته اند و نیز سایت های راداری و وسایل حمل موشک های بالستیک نیز در این موشک اعمال خواهد شد.افزایش قابلیت شلیک اینم موشک از سکوی پرتاب زمینی و بالگردها نیز در برنامه توسعه موشک قرار دارد.
شلیک این موشک از جنگنده توسط سه عدد ریل تعبیه شده در قسمت فوقانی موشک به صورت ریلی انجام می شود(مانند متد پرتاب موشک هلفایر)
مشخصات موشک:
نام:موشک ضد زره بریمستون
کشور سازنده:انگلستان
جرم:48/5 کیلوگرم
قطر:177/8 میلی متر
طول:1803/4 میلی متر
نوع جستجوگر:راداری موج میلی متری
برد:12 کیلومتر
نوع سر جنگی:خرج گود


منبع:ماهنامه هوافضا

  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
میتوان گفت بریمستون موشکی است که ارتشهای جهان از دهه 1950 بدنبال چنین سلاحی بودند! این موشک دارای وزن کم و ابعاد کوچک است که میتوان تعداد زیادی از آنرا بر روی هواپیما یا بالگرد سوار کرد و با توجه به برد 12 کیلومتری که خارج از برد مفید موشکهای ضد هوایی دوش پرتاب است باعث کاهش تلفات نیروهای خودی میشود.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
برای دیدن بهترین سایت هواپیماهای نظامی اینجا را کلیک کنید

موشک برایمستون موشک ضد ادوات زرهی می باشد که ساخت کشور انگلستان با بردی معادل 12 کیلومتر می باشد.این موشک در حال حاضر فقط از روی هواپیما قابل شلیک می باشد و از یک جست جو گر میلیمتری برای تشخیص هدف بهره می برد
موشک برایستمون برای اهداف زرهی مانند تانک به کار میرود این موشک دارای جستحوگر فعال راداری با فرکانس 94 گیگاهرتز می باشد که به منظور هدایت موشک خودکار به کار رفته است.اولین شلیک این موشک در سال1994 انجام شده است و تولید آن در سال 2001 آغاز گردیده است.این موشک در سال 2002 در نیروی هوایی انگلستان به کا رفته است قابلیت جست و جو گر نصب شده در دماغه موشک به گونه ای است که به طور خودکار اهدافی مانند تانک و آتشبار های ضد هوایی را تشخیص می دهد ولی خود روهای ترابری زرهی مانند کامیون حمل سربازان توسط جست و جو گر موشک قابل تشخیص نیست زیرا در الگوریتم تعبیه شده در برنامه جست و جو گر موشک اینگونه اهداف در نظر گرفته نشده است همچنین بر خلاف سایر موشک های این دسته که توانایی شلیک از هواپیماهای جنگنده را ندارند مانند:هل فایر و موکوپا شلیک از جنگنده ی توراندا انجام شده است این آزمایش در سپتامر 2000انجام شده است .

این موشک از جنگنده های دیگری مانند یوروفایتر و هری یر نیز توانایی شلیک دارد .هواپیمای یوروفایتر توانایی حمل 24 عدد از این نوع موشک را دارد.

موتور موشک برایستمون توانایی فوق العاده ای را دارد به گونهای که شتاب لازم برای رساندن موشک با مافوق صوت فراهم سازد .همانند:موشک لانگ بو موشک برایستمون نیز توانایی عملکرد در شرایط بد آب و هوایی مانند مه و برف و باران را نیز داراست .

وقتی هدف توسط هواپیما تشخیص داده شد موشک به سمت منطقه ای که هدف وجود دارد شلیک می شود و رادار جست و جو گر موشک به طور خود کار ارتفاع موشک را تعیین می کند تا موشک در یک ارتفاع ثابت بماند .جست جو گر موشک دارای الگوریتم تشخیص اهداف به طوری عمل می کند که به طور خودکار بر روی هدف قفل می کند و به صورت شیرجه ای از بالا به هدف برخورد می کند .

مزییت استفاده از جستجو گر راداری(موج میلیمتری )برای تشخیص هدف در صحنه ی نبرد رد این است که با توجه به طول غالب زمینه که برای 10 میکرون است اهداف زرهی به خوبی تشخیص داده می شوند.

رادار این موشک کافیست قسمتی از تانک زرهی را مشاهده نماید تا تشخیص درستی از هدف داشته باشد البته رادار این موشک توانایی تشخیص تانک خودی را از دشمن ندارد .

چنانچه موشک هدف را پیدا نکند مسیر پرواز روی آخرین مسیر موشک ادامه می یابد و در نهایت با تغییر مسیر و برخورد به زمین خود را نابود می سازد .

در آینده با پیشرفت این موشک توانایی تشخیص اهدافی مانند :بالگرد و هواپیماهایی که بر روی زمین قرار دارند و سایت های راداری و وسایل حمل موشم بالستیک نیز در برنامه ی توسعه عملکرد این موشک قرار دارد
منبع:ماهانه ی هواو فضا

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

img_3345~0.jpg



شركت اِم‌بي‌دي‌اِي به تازگي يك فروند موشك برايمستون جديد دو حالته را با موفقيت آزمايش كرد. در جريان اين آزمايش در ولز، يك فروند جنگنده تورنادوي نيروي هوايي سلطنتي انگلستان يك قايق تندرو را هدف قرار داد و اين شناور در اثر برخورد موشك برايمستون منهدم و غرق شد. ابعاد كوچك، چابكي و سرعت زياد قايق‌هاي تندرو، آن‌ها را به اهدافي سخت براي موشك‌هاي هوا به سطح تبديل كرده است. مزيت نمونه جديد موشك برايمستون در مقابله با اين نوع اهداف استفاده از رادار موج ميليمتري است كه مشكلات ناشي از استفاده رادار‌هاي ليزري (ليدارها) را در محيط دريا ندارد. موشك برايمستون كارنامه موفقي از عملكرد عملياتي در افغانستان و ليبي براي خود بر جاي گذاشته است.

منبع:
مجله صنايع هوافضا - شماره 79 - شهريور ماه 91 - صفحه 41

thumb_MBDA-targets-Brimstone.jpg
http://www.janes.com...-FIAC-role.aspx

thumb_ORD_Brimstone_Fired_Tornado_GR1_lg

thumb_090204-F-7824S-0412.jpg

تاپيك مرتبط
موشك ضد تانك بريمستون

  • Upvote 13

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
درستش یه معضل بزرگ هستش هر اف 18 چند تا از اینا میتونه حمل کنه ؟
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
درود
هیچ جای نگرانی نیست.
قبلا هم یک پست در این مورد گذاشته شده بود. این موشکها برای حمله به تعداد زیادی قایق به طور هم زمان طراحی شدند و ادعا شده که در لیبی تست شده!! البته اگر برای حمله به ماشینهای نیروهای دولتی بر روی زمین تست شده باید بگم که کلاتر دریایی خیلی با کلاتر خشکی فرق داره.
دلیل من هم برای نداشتن کارایی این سلاح مطابق تبلیقاتش این هست که به تازگی به یکی از ناوهای ما توسط دزدان دریایی انگلیسی در خلیج عدن با بیش از 30 قایق تندرو کاملا مسلح حمله شد و آنها می خواسته اند روش مقابله با این نوع حملات را از خود ما بیاموزند.
کافی است که به همراه قایق ها تعدادی رفلکتور یدک کشیده شود کاری که قبلا برای منحرف کردن اگزوستها انجام شد منتها با تغییراتی مخصوص این رادار های میلیمتری و با خرج کمی قایقها را به
پرتاب کننده چف و پودر آهن و فلیر مجهز کنیم.
  • Upvote 8
  • Downvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

دلیل من هم برای نداشتن کارایی این سلاح مطابق تبلیقاتش این هست که به تازگی به یکی از ناوهای ما توسط دزدان دریایی انگلیسی در خلیج عدن با بیش از 30 قایق تندرو کاملا مسلح حمله شد و آنها می خواسته اند روش مقابله با این نوع حملات را از خود ما بیاموزند.



عجب دلیل محکم و قانع کننده ای خیالم راحت شد از جمله بالا نتیجه میگیریم این موشک کارایی ندارد!.

  • Upvote 4

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

طرح های مفهومی جدید خودرو ضد تانک لهستان

Brimstone_missiles_MSPO_2020_925_001.jpg

در نمایشگاه دفاعی MSPO 2020  کنسرسیوم موشکی اروپا MBDA طرح های جدیدی از خودرو زرهی ضد تانک برای لهستان را به نمایش گذاشته است. تمرکز اصلی در  ارائه نمونه های جدید نصب لانچر موشک های ضد تانک بریمستون  بر روی یک پلفترم زرهی چرخدار بود. این طرح های جدید شامل پلتفرم چرخدار 8x8 زرهی Rosomak و خودروهای 4x4 زرهی Zubr بود. در طرح های مفهومی جدید هر پلتفرم زرهی چرخدار 12 موشک بریمستون  اماده به شلیک در اختیار دارد. به نظر میرسد لهستان علاوه بر خودروهای ضد تانک با شاسی شنی دار به دنبال توسعه نمونه های با شاسی چرخدار نیز می باشد.

Brimstone_missiles_MSPO_2020_003.jpg

طرح مفهومی خودرو زرهی Rosomak مسلح به موشک بریمستون - لهستان مجموعا 863 دستگاه از این پلفترم زرهی در کاربری های مختلف را در اختیار دارد

 

_Brimstone_missiles_MSPO_2020_2.jpg

طرح مفهومی خودرو  زرهی Zubr ساخت لهستان مسلح به موشک بریمستون 

 

البته جدا از طرحهای MBDA به تازگی شرکت اسرائیلی رافائل نیز دو طرح مفهومی خودرو ضد تانک (شاسی چرخدار و شنی دار) مجهز به موشک های اسپایک NLOS را جهت فروش به لهستان پیشنهاد داده است. نکته قابل توجه در مورد نمونه رافائل با نمونه  MBDA  برد این سامانه و تعداد موشکهای اماده برای شلیک است. نمونه ی شرکت رافائل مجهز به موشکهای اسپایک NLOS  با برد تقریبی 25 کیلومتر است اما برد موشکهای بریمستون برد تقریبی  12 کیلومتر دارد. با توجه به برد بالاتر موشک اسپایک وزن و ابعاد آن در مقابل موشک بریمستون  نیز بیشتر است. در نتیجه در طرح خودرو ضد تانک شرکت MBDA هر خودرو  12 موشک بریمستون  آماده برای شلیک در اختیار دارد  اما در طرح مفهومی رافائل هر خودرو فقط 8 موشک اماده به شلیک در اختیار دارد.

dfg9tled.jpg

طرح مفهومی شرکت رافائل برای خودرو ضد تانک برای لهستان که بر روی شاسی بی ام پی -1 و پلتفرم زرهی Rosomak سوار شده است.

  • Upvote 13

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مطالب مشابه

    • توسط End
      به نام خداوند بخشنده و مهربان 
       
       

       
      برای بزرگنمایی تصاویر بر روی آن ها کلیک (لمس) کنید
       
      با ورود اولین زره پوش ها به میدان جنگ جهانی اول، اینطور بنظر می رسید که هیچ چیز جلودار آن ها نیست. سربازان بخت برگشته آلمانی ناگهان با غول های آهنینی رو به رو شدند که هیچ سلاحی بر آن ها کارگر نبود. طولی نکشید که طرف های دیگر جنگ هم زره پوش های خود را توسعه دادند تا شاهد نخستین نبردهای تانک با تانک باشیم و اینجا زمانی بود که تانک بعنوان موثرترین ابزار در مقابل تانک حریف معرفی شد. تانک ها همچنان در ابتدای راه بودند و توانایی صنعتی کافی برای تولید گسترده آن ها وجود نداشت و ذهنیت فرماندهان هم همچنان آن ها را نمی پذیرفت  اما خطوط میدان نبرد در جنگ جهانی اول آنقدر وسیع بود که کسی نمی دانست کی و کجا سر و کله ی تانک های خوفناک دشمن پیدا میشود. در نتیجه ارتش های دو طرف به فکر تسلیحاتی افتادند که بتوان به وسیله ها آن ها به تانک ها آسیب وارد کنند. تفنگ های ضد تانک و نارنجک های ضد تانک و خمپاره ضد تانک و توپ ضد تانک و چندین ایده دیگر مطرح میشوند که دو مورد اول بسیار فراگیر میشوند و این موارد تا جنگ جهانی دوم هم ادامه می‌یابد. اما بحث نوشتار پیش رو به نارنجک های ضد تانک خلاصه می شود. نارنجک های ضد تانک (atg) یک سلاح پرتاب دستی هستند که برای آسیب زدن و یا انهدام اهداف زرهی استفاده می شوند. اگرچه برد کوتاه و نیاز به نزدیک شدن به زره پوش ها، تاثیر آن ها را محدود می کند. سربازان نارنجک انداز ناچار بودند به زره پوش های دشمن نزدیک شوند که البته در بعضی مواقع شدیدا توسط خودروهای زرهی دیگر و نفرات پیاده پشتیبانی میشدند. در نتیجه از همین ابتدای کار باید بدانیم که نارنجک های ضد تانک برای کاربرد خاص و ویژه توسعه یافتند و البته قیمت ارزان و تولید آسان و کاربری نسبتا ساده آن ها را محبوب و شاید بهتر است بگوییم که آن ها را قابل تحمل میکرد.
       


       
       
       
      همانطور که گفته شد، نارنجک های ضد تانک برای اولین بار در طول جنگ جهانی اول علیه وسایل نقلیه زرهی مورد استفاده قرار گرفتند، اما تا زمان جنگ جهانی دوم که نارنجک های ضد تانک با سرجنگی خرج گود(HEAT) تولید شوند، اثر گذاری آن ها در هاله ای از ابهام قرار داشت. اولین نارنجک های ضد تانک دست ساز بودند. در طول جنگ جهانی اول، آلمانی‌ها اولین کسانی بودند که با نارنجک های ضد نفر معمولی خود که به نارنجک گوشت کوبی معروف هستند نارنجک ضد تانک ساختند. آن ها با بستن دو یا سه سر انفجاری نارنجک های ضد نفر به یکدیگر یک نارنجک بزرگ‌تر می ساختند و از آن علیه تانک ها و زره پوش ها استفاده کردند. در  نبرد پس از کشیدن ضامن، نارنجک را به بالای تانک دشمن که به آرامی پیشروی می کرد پرتاب میکردند، جایی که زره در آن قسمت از تانک ضعیف تر بود و احتمال نابودی آن با انفجار همزمان چند نارنجک می رفت. در این نارنجک ها، اثر ترکش زایی که کاربرد تخصصی آن ها بود اهمیتی نداشت، بلکه قدرت انفجار باعث تخریب سقف و کنده شدن قطعات فولادی و در نهایت مرگ خدمه میشد.
       
       

       

       
       
      در طول جنگ جهانی دوم با همین روش کشورهای مختلف با قرار دادن تعدادی نارنجک در کنار هم، نارنجک های ضد تانک دست ساز ساختند و اینطور اولین نارنجک های ضد تانک همه گیر شدند. با توجه به وزن زیاد نارنجک های ضدتانک ابتدایی، معمولاً از فاصله بسیار نزدیک پرتاب می شدند یا مستقیماً در نقاط آسیب پذیر بر روی خودروی زرهی دشمن قرار می گرفتند. در نارنجک های دست ساز خبری از چاشنی ضربه ای نبود و نارنجک ها باید زمان مورد نیاز چاشنی خود را طی میکردند تا منفجر شوند که این مورد کار پرتاب کننده را دوچندان سخت و ترسناک میکرد. بریتانیایی ها در سال 1940 روش دیگری را ابداع کردند، در این روش آن ها دینامیت یا مواد منفجره قوی دیگر را در یک جوراب ضخیم قرار می دادند و قسمت بیرونی جوراب را به گریس آغشته میکردند و سپس این جوراب ها در یک قوطی حلبی قرار میدادند. در زمان نبرد، سربازان بخت برگشته جوراب را بیرون می آوردند و فیوز یا فیتیله را روشن کرده و سپس آن ها را به طرف برجک تانک یا شنی و چرخ هایش پرتاب می کردند به این امید که تا زمان انفجار به تانک بچسبد (در فیلم نجات سربازان رایان هم حتما بخاطر دارید که سروان میلر از این روش برای متوقف کردن تانک های آلمانی بهره برد). در صورت موفقیت آمیز بودن، باعث آسیب به بخش داخلی زره، و کشته یا زخمی شدن خدمه تانک می شد. مشخص نیست که آیا این نوع نارنجک های ضد تانک دست ساز با موفقیت در جنگ به کار گرفته شده است یا خیر! اما دست کم در هالیوود یک شکار موفق به نام خود ثبت کرده است...
       

       
      در تاکتیکی دیگر هنگامی که تانک ها از سنگرها و خاکریز ها عبور می کردند، نارنجک های دست ساز را می شد توسط پیاده نظام به عنوان نوعی مین ضد تانک در مسیر تانک ها قرار داد به این امید که به موقع منفجر شوند. در حالی که این روش ها در نا امیدی و بیچارگی از هیچی بهتر بنظر می رسید، اما معمولا برای سربازان پیاده نظام خطرناک تر از خدمه تانک ها بودند. در روش دیگر سربازان چینی در جنگ دوم چین و ژاپن از بمب گذاران انتحاری علیه تانک های ژاپنی استفاده کردند. سربازان چینی مواد منفجره مانند بسته های چندتایی نارنجک یا دینامیت را به بدن خود می بستند و خود را زیر تانک های ژاپنی می انداختند تا آنها را منفجر کنند! با این روش در نبرد شانگهای، یک بمب‌گذار انتحاری چینی با منفجر کردن خود در زیر تانک، یک ستون ژاپنی را متوقف کرد. و در نبرد تایرژونگ (Taierzhuang) نیز سربازان انتحاری چینی موفق میشوند تانک های ژاپنی و همچنین خودشان را منفجر کنند. در یک استفاده دیگر در تایرژونگ، سربازان انتحاری چینی، چهار تانک ژاپنی را با بسته‌های نارنجکی خود از بین بردند.
       

       
      سعی شد که رنگی شود 
       
      نارنجک های ضد تانک صنعتی عموما از خرج گود‌ (HEAT) برای نفوذ به زره استفاده می کنند، اگرچه از سر جنگی شدید الانفجار با سر له شونده (HESH) نیز در بعضی از آن ها استفاده می شود. در اصطلاح نظامی، کلاهک هایی که از انفجار شکل دار استفاده می کنندHEAT نامیده می شوند که خرج گود شاخص ترین آن هاست. همانطور که در بالا گفته شد اکثر نارنجک های ضد تانک صنعتی از نوع خرج گود هستند. بدین جهت زاویه برخورد خرج گود و مواد مذاب خروجی حاصل از آن باید با سطح زره منطبق باشد. در نتیجه در طراحی برخی از نارنجک های ضد تانک از چتر نجات کوچک یا نوارهای پارچه‌ای و یا باله‌های تثبیت‌ کننده در نسخه های پرتاب شونده از پهپاد استفاده می گردد. 
       

       
      به باله ها توجه شود 
       
      بریتانیا اولین نارنجک ضد تانک خود را در اواخر سال 1940 با نام  تایپ۶۸(AT68) وارد میدان کرد که یکی از اولین تسلیحات ضد تانک از نوع خرج گود بود. نارنجک به وسیله یک تفنگ و با استفاده از نارنجک انداز میلز نصب شده بر روی آن شلیک می شد( نارنجک تفنگی). نارنجک ضدتانک تایپ 68 دارای نفوذ 50 میلی متری در زره بود که برای سال 1940 حیرت انگیز بنظر می رسید .
       

       
      نارنجک انداز میلز و AT68 (سعی شد که رنگی شود )

       
      نارنجک تفنگی AT68 
       
       
      همچنین در ادامه و در حین جنگ نارنجک ضد تانک تایپ۷۴ (74 ST) نیز توسط آن ها ساخته شد که شامل یک خرج گود درون یک بسته پرتابه دستی با شباهت هایی به نسخه های نارنجک گوشت کوب آلمانی بود. ایده پشت این نارنجک، ساخت یک سلاح ضد تانک ساده و با کاربری آسان، آمادگی فوری برای تولید و ارزانی بود. نارنجک ST به اصرار چرچیل در تولید انبوه قرار گرفت، اما با دیدن نحوه عملکرد آن، ساخت بیشتر و خدمت فراگیر آن متوقف شد. نارنجک تایپ 74 بعداً به عنوان یک راهکار اضطراری برای مقابله با تانک‌های سبک ایتالیایی در شمال آفریقا برای سربازان بریتانیایی فرستاده شد، جایی که بر خلاف انتظار ها و نتایج قبلی بسیار عملکرد مؤثری داشت. در اروپا، پارتیزان های فرانسوی به طور موثر از نارنجک ضد تانک تایپ 74 در اقدامات خرابکارانه علیه تأسیسات آلمانی استفاده کردند. نارنجک هاوکینز (تایپ 75) یکی دیگر از نارنجک‌های ضد تانک بود که توسط متفقین غربی به کثرت مورد استفاده قرار گرفت.
       

       
      نارنجک 74 ST
       
       
       
      نارنجک هاوکینز (تایپ 75)
       
      مدت کوتاهی پس از تهاجم آلمان نازی به روسیه در سال 1941، نارنجک ضد تانک پانزر‌ ورف ماین (Panzerwurfmine (L)) توسط آن ها وارد خدمت می شود، که یک نارنجک ضد تانک با سرجنگی خرج گود و بسیار کشنده بود و می توانست سنگین ترین تانک های آن سال ها را نابود کند. این نارنجک به بالای تانک پرتاب می شد و پس از رها شدن توسط فرد پرتاب کننده، سه باله از انتها بیرون آمده و آن را در طول پرواز کوتاه خود تثبیت می کردند. نارنجک ضد تانک ‌پانزر ووف ماین (L) بسیار کشنده بود و ساخت آن ارزان بود، اما برای پرتاب دقیق به مهارت قابل توجهی نیاز داشت و تنها توسط تیم‌های مخصوص و آموزش دیده ضد تانک مورد استفاده می‌گرفت. گونه دیگری از نارنجک های ضد تانک آلمانی "Geballte Ladung" بود که به معنی بار انبوه است. این نوع نارنجک منفرد نیست، بلکه تعدادی نارنجک معمولی است که به یکدیگر متصل شده اند. یکی دیگر از تلاش‌های آلمانی برای ساخت تسلیحات ضد تانک قابل حمل توسط نفر، سلاح "Hafthohlladung" (به معنی: خرج گود چسبنده) بود. این نارنجک چسبان در واقع یک خرج گود با قیف تو خالی بزرگ بود که به وسیله سه آهنربا به یک تانک می توانست بچسبد، اما برای پرتاب بسیار سنگین بود و در نتیجه باید توسط فرد بکار گیرنده، مستقیماً به ناحیه ضعیف یک تانک چسبانده می شد.
       

       
      نارنجک ضد تانک پانزر‌ ورف ماین (Panzerwurfmine)
       

       
      نارنجک  ضد تانک آلمانی Geballte Ladung
       

       
      نارنجک چسبان Hafthohlladung
       
       
      طولی نکشید که روس ها توانستند پانزر ورف ماین را به غنیمت بگیرند و با کمک آن، نارنجک ضد تانک خود مجهز به خرج گود را بسازند. البته روس ها در سال 1940، یک نارنجک ضد تانک ساده را توسعه دادند که از اثر انفجاری ساده برای آسیب زدن به زره پوش ها استفاده میکرد و نام آن RPG-40 بود. پس از پرتاب این نارنجک با کمک نواری مسیر پروازش تثبیت می شد. از طرفی روس ها، RPG-43 ( عدد اشاره به سال تولید 1943 است) را ساختند که یک نسخه اصلاح شده از RPG-40 بود و به آن یک لایه مخروطی اضافه شد و تعداد زیادی نوار پارچه ای برای تثبیت مسیر پرواز پس از پرتاب در انتهای آن قرار گرفت. در سال آخر جنگ، روس ها RPG-6 را معرفی کردند، که یک طراحی جدید بر پایه RPG-43 و با آیرودینامیک بهبود یافته و همچنین با یک دم چتری در درون بود که پس از پرتاب از دسته به بیرون رها میشد. نفوذ این نارنجک بیش از 100 میلی متر در زره فولادی گزارش شده است، که برای ایجاد آسیب و انهدام هر تانکی در صورت برخورد با قسمت فوقانی آن ها کافی بود. استفاده از RPG-43 و RPG-6 روسی در نبرد بسیار ساده تر از پانزر ورف ماین آلمانی بود و به آموزش گسترده نیاز نداشت. توجه شود همین موارد بعد ها در سری راکت انداز های پانزر فاست و RPG-2 هم بکار آمدند و به همین دلیل بود که نسل اول این راکت انداز ها با نام نارنجک انداز معرفی شدند که حتی هنوز هم بر سر زبان هاست! در حقیقت راکت انداز های ضد تانک ابزاری بودند که نارنجک های ضد تانک را با کمک یک شتاب دهنده راکتی با دقت و در برد بیشتر به سمت تانک دشمن رها می‌کنند. پس از پایان جنگ جهانی دوم، بسیاری از کشورهای اروپای شرقی نسخه های RPG-6 خود را مهندسی معکوس کردند. برای مثال مجارستان نارنجک AZ-58-K-100 را توسعه داد. از این نارنجک به تعداد زیاد ساخته شد و در نبرد اعراب و  اسراییل در طول سالهای 1967 و 1973 توسط مصر نیز بکار رفت.
       
       
       
      نارنجک ضد تانک RPG-40
       

       
       نارنجک ضد تانک RPG-43
       

       
      نارنجک ضد تانک RPG-6
       

       
      نارنجک ضد تانک AZ-58-K-100 
       
      اولین نارنجک ضد تانک ژاپن، دارای یک کلاهک مخروطی خرج گود ساده به قطر 100 میلی متر بود که دارای یک سیستم فیوز ساده از نوع  "فعال در همه مسیر" بود که اگر به طور تصادفی با کشیدن ضامن از دست سرباز به زمین می افتاد منفجر می شد و به همین سادگی جان فرد را می گرفت. این ضعف آن را بسیار برای نیروی بکار گیرنده خطرناک میکرد، زیرا هیچ ایمنی پس از رهاسازی وجود نداشت و حتی ممکن بود در یک برخورد کوچک و اتفاقی به خود فرد نیز منفجر شود و البته طبق گزارشات میدانی، میزان نفوذ آن فقط حدود ۵۰ میلی متر بود. دومین نارنجک ضد تانک ساخت ژاپن لانج ماین(lunge mine) نام داشت که در واقع یک سلاح انتحاری بود. این سلاح یک کلاهک خرج گود بزرگ بود که بر روی یک چوب نیزه مانند نصب میشد و فرد انتحاری آن را به تانک یا هر هدفی می کوبید، و این برخورد باعث مکانیسمی میشد که در نهایت سرجنگی بزرگ خرج گود آن را منفجر میکرد و هم سرباز و هم هدف را از بین می برد. این نارنجک نصب شده بر روی نیزه هر چند جان سرباز بکار گیرنده را می‌گرفت اما 150 میلی متر در زره فولادی نفوذ میکرد و به همین علت آن را در رده اول بیشترین نفوذ نارنجک های ضد تانک جنگ جهانی دوم قرار میدهد. و البته کمبود سلاح ضد تانک در ژاپن قطعا جدی تر و مهمتر از نیروی بکار گیرنده انتحاری بود! گفته میشود ارتش آمریکا اولین بار در سال 1944 در فیلیپین با نارنجک های ضد تانک روبرو میشود و نارنجک های ضدتانک انتحاری مذکور فوق هم اولین بار در طی نبرد سایپان و پس از آن در نبرد اوکیناوا مشاهده شد. قبل از پایان جنگ جهانی دوم، ده‌ها هزار فروند از این نارنجک های ضد تانک ساده و پر خطر برای واحدهای معمولی ارتش ژاپن در مستعمارات امپراطوری و واحدهای رزمی در جزایر اصلی ژاپن تولید و ارسال شد، چون کاربری چندان سختی نداشتند و عموم سربازان با داشتن یک دل شیر و وفاداری مطلق به امپراطور و ژاپن می‌توانستند از آن ها استفاده کنند.
       

       
      نارنجک های پرتابی ژاپنی
       
          
       
      نارنجک انتحاری lunge mine
       
       پرکاربردترین نارنجک‌های ضد تانک امروزی، شامل طرح‌ های روسی پس از جنگ جهانی دوم هستند که معروف ترین آن ها نارنجک ضد تانک RKG-3 است. در طول جنگ ایران و عراق، سرباز ۱۳ ساله ایرانی محمد حسین فهمیده پس از اینکه خود را در زیر یک تانک عراقی با نارنجک منفجر کرد، به عنوان قهرمان جنگ مورد تجلیل قرار گرفت. به دلیل پیشرفت در زره تانک های مدرن و اختراع نارنجک انداز های راکتی، نارنجک های ضد تانک منسوخ شدند. با این حال در درگیری های پسا اشغال عراق، نارنجک های ضد تانک RKG-3 توسط شورشیان عراقی، عمدتا علیه خودرو های هاموی و نفربر های استرایکر و خضموک (MRAP) های آمریکایی استفاده شدند. این خودروهای محافظت شده زره ضعیف تری نسبت به تانک ها برخوردار بودند و در نتیجه نارنجک های ضد تانک از جمله RKG-3، با نفوذ ۲۲۰ میلیمتری توان آسیب زدن به آن ها را داشتند. پنهان کردن یک نارنجک انداز راکتی همچون RPG-7 در بین جمعیت کار سختی بود. اما هر فرد براحتی می توانست چند نارنجک RKG-7 را حمل کند و باید توجه کرد که تفاوت نفوذ این نارنجک تنها ۴۰ میلیمتر از نسخه ابتدایی RPG-7 کمتر است. شورشیان عراقی عموما در بین جمعیت مخفی میشدند و در دسته های چند نفری به کاروان های آمریکایی حمله و به آن ها خسارات جدی وارد می کردند. این تهدیدات در نهایت باعث شد که ایالات متحده اصلاحاتی در امرپ ها و نفربر های استرایکر انجام دهد که شامل  نصب زره فاصله دار و قفسی و ... می شد که این اصلاحات باعث می شدند تا نارنجک های ضد تانک قبل از تماس با بدنه اصلی منفجر شوند.
       
            
      نارنجک ضد تانک RKG-3
       
      نارنجک ضد تانک RKG-3 همچنین توسط واحد آئروروزویدکا (Aerorozvidka) ارتش اوکراین در تهاجم روسیه به اوکراین در سال 2022 مورد استفاده قرار گرفت. اوکراینی ها با تغییر در زمان‌بندی فیوز و همچنین افزودن باله‌های چاپ‌ شده با پرینتر سه‌بعدی، نارنجکRKG-3 را به RKG 1600 تغییر دادند تا سقوط خود را هنگام پرتاب از یک کواد کوپتر تجاری تثبیت کند. این تغییر، سرآغاز استفاده بسیار گسترده از این دست پهپاد ها با نام کواد کوپتر نارنجک انداز در جنگ اوکراین بود. با ورود کوادکوپتر های نارنجک انداز، مجدد نارنجک های ضد تانک در قالب بمب های سقوط آزاد خرج گود جان تازه ای گرفتند و بنظر می‌رسد با ورود نسل های جدید تر و حتی هدایت شونده آینده ای روشن تری برای این بمب ها قابل انتظار باشد. اما هر چه پیش آید، یادمان نرود که این تسلیحات ریشه در نارنجک های ضد تانک دارند. نارنجک های ضد تانک نیای سال خورده موشک های ضد تانک و راکت های ضد تانک و برخی بمب های پرتابی توسط پهپاد ها هستند. آنچه مشخص است هم چنان این پیر مرد با طراحی ساده خود و همینطور فرزندانش تا بازنشستگی فاصله بسیار دارند.
       

       
      استفاده از RKG-3 در  پهپاد های FPV انتحاری و مولتی روتور نارنجک انداز
       
       
       
      ذکر نام نویسنده و انجمن در هر برداشت از این مطلب الزامی است.
       
      گرد آورنده: Navard 
       
       بن مایه 
    • توسط FLANKER
      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385294.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385295.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385335.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385333.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385300.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385309.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385302.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385304.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385306.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385307.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385334.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385336.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385337.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385338.jpg
    • توسط NIX
      بسم الله الرحمن الرحیم
       
      گراد ، تگرگ روسی
       

       
       
       
      گراد یک سامانه پرتابگر چندگانه خودکششی 122 میلیمتری است که در اتحاد جماهیر شوروی طراحی و ساخته شده است ، این سامانه و راکت M-210F برای نخستین بار در سالهای آغازین دهه 1960 توسعه یافته و نخستین کاربرد رزمی آن در مارس 1969 در طول درگیری مرز چین و شوروی بود
      BM مخفف Boyevaya Mashina به معنی ماشین جنگی است و نام مستعار گراد Grad در روسی به معنی تگرگ می باشد
       
      سامانه موشک انداز BM 21  در سال 1963 در ارتش شوروی برای جایگزینی سامانه قدیمی BM 14  بکار گیری شد ، نقش پایه ای سامانه BM 21  برای پشتیبانی نیرو های زمینی با سرکوب فوری مواضع شلیک موشک های ضد تانک ، توپخانه ها ، خمپاره انداز ها ، از میان بردن نقاط مقاومت دشمن در منطقه نبرد بود
       
      نام مستعار روسی "تگرگ" نام مناسبی برای سامانه تسلیحاتی است که می تواند تا 40 راکت 122 میلی متری را در حدود 20 ثانیه در بردهای گوناگون پرتاب کند. گراد یک سامانه تتسلیحاتی دقیق نیست و برای رساندن مهمات خود به جای هدف نقطه ای ، برای یورش به یک منطقه طراحی شده است ، در برد 20 کیلومتری ، زمانی که 40 موشک پرتاب می شود، منطقه اصابت تا 600 متر در 600 متر گسترش می یابد (36 هکتار).
       

       
       
      از زمان معرفی سامانه BM 21 در دهه 60 این راکت انداز  های 122 میلیمتری در همه مناطق درگیری در سراسر حهان حاضر بوده اند . سادگی این سامانه بهمراه ارائه توان آتشباری عظیم از یک سکوی متحرک و نسبتا سبک منجر به پذیرش سریع و گسترده آن شده است..این سامانه تسلیحاتی به شکل گسترده ای کپی شده است و اکنون گونه های گسترده ای از نسخه ها و مشتقات آن را می توان در فهرست موجودی بیش از 50 نیروی مسلح در سراسر دنیا میتوان مشاهده کرد
       
      از آنجایی که BM-21 یک طراحی نسبتا قدیمی است که  اواخر دهه 1950 توسعه یافت ،بنابر این  برخی از این گونه‌های کپی شده ویژگی‌ های تسلیحات تازه تری را به آن افزوده اند ، مانند سیستم ‌های کنترل آتش پیشرفته و ویژگی‌های آیرودینامیکی پیشرفته‌تر برای خود موشک‌ها [در موارد پیشرفته تر موشک های هدایت شونده. م].
       
       
      پرتابگر اولیه یک شاسی کامیون Ural-375D 6×6 بود. در سال 1976، خودروی پرتابگر Ural-375D با کامیون جدیدتر و قدرتمندتر Ural-4320 6×6 جایگزین شد. هر BM-21 توسط یک کامیون 9k450  با 60 موشک اضافی پشتیبانی می شود. نصب شدن بر روی کامیون های 6×6 به BM-21 تحرک قابل توجهی می دهد که به ویژه پس از شلیک، زمانی که پرتابگرها باید به سرعت جابجا شده تا از آتش سامانه های ضد توپخانه ای دشمن در امان باشند. عملیات شلیک و جابجایی رفتار معمول در راکت انداز های چندگانه خودکششی است
       
       
      کامیون پشتیبان سامانه گراد
       
      راکت یا موشک
      راکت یا موشک به مهماتی گفته می شود که توسط یک موتور به حرکت در می آید. موتور موشک / راکت در ساده‌ ترین گونه از لوله‌ ای تشکیل شده است که در آن سوخت می‌ سوزد و در یک انتهای آن دهانه‌ ای دارد. گازهای خارج شده باعث ایجاد واکنشی برابر و مخالف در انتهای بسته لوله شده و پرتابه را به جلو می راند . رانش با هدایت گازهای به سرعت در حال انبساط از سوخت موشک در حال سوختن از طریق یک یا چند نازل (ونتوری/ ونچوری) ایجاد می شود.
       

       
      نمایش اثر ونتوری
       
       راکت های 122 میلی متری برای BM-21 دارای هفت ونتوری در پشت موتور موشک هستند. در حالی که موتورهای موشک می‌توانند حاوی سوخت مایع یا جامد باشند، سامانه های BM-21 موشک ‌هایی را با موتورهایی که فقط دارای سوخت جامد هستند شلیک می‌کنند. بر خلاف موشک ، یک راکت هدایت نشده مسیر خود را در هنگام پرواز تنظیم نمی کند تا به هدف اصابت کند. به این ترتیب، هنگامی که BM-21 یک راکت را شلیک میکند هیچ راهی برای تغییر مسیر آن وجود ندارد.
       
      راکت ها
      راکت ها به منظور دستیابی به پایداری آیرودینامیکی ، از باله یا چرخش محوری استفاده می کنند ، راکت های سامانه گراد ترکیب هر دو این روش ها را بکار می برد. روش اولیه برای ایجاد پایداری آیرودینامیکی از طریق استفاده از چهار بالک در بخش پشتی است . هنگامی که راکت پرتاب می شود، شروع به چرخش با سرعت نسبتا کندی می کند. باله‌های فنری که در بخش پشتی دور راکت پیچیده شده اند و با یک بند نازک در جای خود نگه داشته شده اند که هنگام پرتاب می‌سوزد. همانطور که قسمت پشتی موشک از لوله پرتاب خارج می شود، فنرها باله ها را باز کرده و راکت را در پرواز تثبیت می کنند.
       
       
      انواع راکت های سامانه گراد
       
      راکت 9M22
      کالیبر              122  میلیمتر
      وزن               64  کیلوگرم
      سرجنگی         18.4 کیلوگرم
      طول              2870 میلیمتر
      تعداد ترکش     1640 تکه
      برد                5 تا 20.4 کیلومتر
       
      راکت 9M22M
      کالیبر              122  میلیمتر
      وزن               46  کیلوگرم
      سرجنگی         18.4 کیلوگرم
      طول              1930 میلیمتر
      تعداد ترکش     1640 تکه
      برد                2 تا 10.8 کیلومتر
       
      راکت 9M22U
      کالیبر              122  میلیمتر
      وزن               66.6  کیلوگرم
      سرجنگی         18.4 کیلوگرم
      طول              2870 میلیمتر
      تعداد ترکش     1640 تکه
      برد                5 تا 20.1 کیلومتر
       
      راکت 9M28F
      کالیبر              122  میلیمتر
      وزن               56.5  کیلوگرم
      سرجنگی         21 کیلوگرم
      طول              2270 میلیمتر
      تعداد ترکش     1000  تکه
      برد                تا 15 کیلومتر
       
      راکت 9M53F
      کالیبر              122  میلیمتر
      وزن               70   کیلوگرم
      سرجنگی         26  کیلوگرم
      طول              3037 میلیمتر
      تعداد ترکش     2450  تکه
      برد                5 تا 20.5 کیلومتر
       
      راکت 9M521
      کالیبر              122  میلیمتر
      وزن               66  کیلوگرم
      سرجنگی         21 کیلوگرم
      طول              2840  میلیمتر
      تعداد ترکش     1000  تکه
      برد                تا 40  کیلومتر
       
      راکت 9M522
      کالیبر              122  میلیمتر
      وزن               70  کیلوگرم
      سرجنگی         25  کیلوگرم
      طول              3037 میلیمتر
      تعداد ترکش     1800  تکه
      برد                تا 37.5  کیلومتر
       
       
       
      گراد در نقش موشک
       
      با توجه به گستره کاربران راکت انداز های گراد شرکت های دفاعی در صدد بهبود عملکرد این سامانه بر آمده اند که شرکت ترکیه ای راکستان و همینطور صنایع دولتی رافائل دو شیوه گوناگون را برای افزایش دقت این سامانه به کار برده اند
       

       
      راکت (موشک) ساخت راکستان با سامانه هدایتی GPS / INS
       
      شرکت راکستان یک راکت هدایت شونده به سامانه هدایت ماهواره ای به همراه سامانه هدایت داخلی توسعه داده است که با استفاده از امواج ماهواره های جی پی اس دایره خطای برابر 30 متر (ادعایی)  دارد
       

       
      کیت Epik
       
      شرکت رافائل کیت EPIK را برای راکت های سامانه گراد توسعه داده است (Electro-Optical Precision Integration Kit)) که بر پایه هدایت داخلی  INS و پردازشگر تصویری کار میکند ، تصویر هدف که توسط سامانه های دیگر (هلیکوپتر / هواپیما / پهپاد / نیرو های پیاده) برداشت شده است روی سامانه هدایت داخلی بارگیری شده و در زمان پرواز پویشگر فعال دماغه راکت با مقایسه تصویر ذخیره شده اقدام به جانمایی و شیرجه بر روی هدف تعیین شده می نماید ، از آنجایی که EPIK با جی پی اس در ارتباط نیست امکان جم و اخلال بر روی آن نیز وجود ندارد. شرکت سازنده دقت اصابت کمتر از 3 متر را برای این کیت هدایتی اعلام کرده است
       
      با هدایت پذیر شدن راکت های سامانه گراد سامانه های Fire Finder امکان محاسبه الگوی پروازی پرتابه برای اجرای عملیات سرکوب را تا حد بسیار زیادی از دست خواهند داد
       
       
       
       
       

       
       
      سامانه راکت چند گانه خودکششی
       
      سازنده    اتحاد جماهیر شوروی
      سال ورود به خدمت   1963 میلادی
      تعداد خدمه    6 نفر
       
      گونه های سامانه گراد

       
      BM 21 V
      نسخه هوابرد با 12 تیوب بر روی کامیون گاز 66B 
       

       
      GRAD 1
      نسخه سبکتر سامانه گراد با 36 تیوب بر روی کامیون زیل 131
       

       
      9K132 Grad-P
      گراد پی لانچر تکی راکت 122 میلیمتری
       

       
        A-215 Grad-M
      نسخه دریایی سامانه گراد
       

       
      9K59 Prima
      پریما نسخه بهبود یافته گراد با 50 تیوب
       

       
      Grad-K
      نسخه تازه تر گراد بر روی کامیون کاماز 5350
       

       
      Tornado G
      راکت انداز بهبود یافته گراد بر روی کامیون اورال 4320
       
       
       
      پیوند 1
      پیوند 2
      پیوند 3
      پیوند 4
      پیوند 5
    • توسط MR9
      فکور90 ، در اصل ، یک پروژه داخلی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران (IRIAF)  بشمار می رفت که تاریخ آغاز آن به اوایل دهه نخست قرن بیست و یکم ( 2000 میلادی ) برمی گردد . به اعتقاد برخی ، در آن زمان هیچ  موشک هوا به هوای عملیاتی AIM-54A فونیکس در فهرست موجودی نیرو وجود نداشت ، در نتیجه  متخصصان نیروی هوایی پیشنهاد دادند  تا قطعات و اجزاء فونیکس ها را با قطعات موشکهای تغییر یافته هاوک ( پروژه سجیل ) بهبود دهند و موشکهای موجود را بحالت عملیاتی بازگردانند .
      با کلید خوردن این پروژه ، به شکل همزمان نیروی هوایی یک قرارداد همکاری را با صنایع شهید بابایی وابسته به وزارت دفاع و پشتبانی نیرو های مسلح با هدف بازگرداندن چند تیر موشک فونیکس بحالت عملیاتی در یک بازه زمانی یکساله (2007-2006) به امضاء رساندند  و برای اطمینان از صحت کار ، چند کارشناس بازنشسته فنی نیروی هوایی ارتش نیز به این پروژه پیوسته و این ایده دنبال شد.
      براساس گزارشهای تایید نشده ، در اوایل کار ، موشکهای از رده خارج فونیکس با استفاده از جستجوگر موشک MIM-23B دوباره عملیاتی شدند . با این حال ، در سالهای بعد (2009-2008) ، زمانی که صنایع شهید بابایی ، یک نسخه بهبود یافته از موشک پدافند هوایی MIM-23B را با رادار و اویونیک جدید برای نیروی هوایی توسعه داد ، این ایده برای کارشناسان بوجود آمد که تمامی موشکهای فونیکس باقی مانده را با اویونیک جدید و رادار موشک شلمچه ، ( نسخه بهبود یافته MIM-23B) به حالت عملیاتی درآورند .
      این موشک با موفقیت کامل مابین سالهای 2009 تا 2010 آزمایش شد ، اما علی الظاهر  در خط تولید انبوه قرار نگرفت . نسخه جدید سجیل / شلمچه  با جستجوگر و اویونیک پیشرفته با شناسه سجیل هوابرد برای تجهیز تامکتهای نیروی هوایی ، فانتوم ومیراژهای اف-یک در حال توسعه است .
      پی نوشت : 
      این تحلیل ، صرفاً یک نظر بشمار می رود و نه تایید و نه رد می گردد . با این حال امیدواریم نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران ، بیش از پیش ، از قابلیتهای تدافعی ، تهاجمی برخوردار گردد . 
    • توسط Davood
      اواخر دهه ۶۰ و اوايل دهه ۷۰ ميلادي را مي توان نقطه عطف در پيشرفت صنايع موشكي در دنيا دانست زيرا زماني بود كه به تازگي جنگ جهاني تمام شده بود و كشورهاي درگير جنگ جهاني به خوبي ضرورت وجود موشك و جنگ افزارها را درك كرده بودند و با تجربياتي كه به هنگام جنگ كسب كرده بودند توانستند به دنياي جديدي از ساخت سلاح ، موشك و هواپيما قدم بگذارند.
      يكي از اين كشورها كه همواره ابرقدرتي موشكي محسوب مي شد شوروي بود. اتحاد جماهير شوروي با فاصله اي بسيار زياد از رقباي خود در حال پيشرفت بود به خصوص در صنعت هوافضا، ولي اين پيشرفت هنگام فروپاشي اتحاد جماهير شوروي با كمتر از نصف پتانسيل گذشته ادامه يافت.
      البته بايد به اين نكته نيز توجه كنيم كه با وجود چنين فروپاشي، روسيه هنوز هم در صنعت هوافضا از برترين هاست. صنايع موشكي روسيه كه همچون يكي از زيرشاخه هاي صنعت هوافضاست به تبع آن پيشرفت زيادي داشته است. رقابت بسيار جذابي بين كشورهاي روسيه و ايالت متحده آمريكا در زمينه هوافضا وجود دارد كه شايد يكي از دلايل پيشرفت سريع اين صنعت در اين كشورها و فاصله زياد آنها با كشورهاي ديگر همين باشد.
      در ليست موشك هاي روسيه مي توان انواع و اقسام موشك ها را از قبيل موشك هاي هوا به هوا، هوا به زمين، زمين به هوا، بالستيك، اتمي، ضد ماهواره ، ضد كشتي و ضد زيردريايي را ديد. در اين ميان يكي از سري هاي بسيار قوي و با اهميت سري موشك هاي S يا S-300 را مي توان جزو سومين نسل موشك هاي زمين به هوا دانست كه پروژه ساخت و طراحي آن در دهه ۱۹۷۰ شروع شد.
      اين موشك نسبت به موشك هايي كه در زمان هاي قبلش ساخته مي شد خصوصيات متفاوتي داشت. البته تنها در سيستم پرتاب (Launch) آن از سري موشك هاي ۴۸N6 نمونه برداري شده بود كه مي توانست ميان برد يا دوربرد باشد. توسعه و گسترش موشك هاي سري S-300 از سال ۱۹۶۹ آغاز شد كه در آن زمان اين موشك ها به برد ۷۵ كيلومتري رسيده بودند.
      شركت مجرب آلماز (Almaz) مسئوليت طراحي و ساخت را براي نيروهاي زميني و شركت بوكاتف وظيفه طراحي آن را براساس نيازهاي نيروي دريايي روسيه به عهده گرفتند.
      چندي بعد براي به كمال رسيدن اين موشك ها براساس آخرين تكنولوژي هاي راكتي شركت گرونيش (Grunish) نيز به اين جمع پيوست.
      هدف ساخت پروژه، موشكي با برد بالا، سرعت بسيار زياد و قدرت مانوري مطمئن بود. اين موشك بايد كمترين زمان عكس العمل و قابليت استفاده هاي نظامي گوناگون براي حمل كلاهك هاي مختلف و داراي كمترين زمان رسيدن به هدف و نيز قابل اعتماد در زمان پرواز باشد.
      منظور از قابل اعتماد بودن اين است كه هنگام پرواز از ديد رادارها محفوظ باشد و ضد موشك ها نتوانند آن را رديابي كنند،حتي از لحاظ حفاظت اوليه اين موشك ها قرار بود كه در كانتينرهايي جاسازي شوند كه از زمان ساخت در كارخانه به بعد در همان كانتينرها بمانند و حتي سيستم پرتاب آنها نيز در خود كانتينرها تعبيه شود تا بتوانند در كمترين زمان ممكن از هر نقطه اي قابل پرتاب باشند. اين پرتاب به صورت عمودي انجام مي شود. يك لانچر قوي كه مي تواند موشك را تا ارتفاع ۲۰ متري بلند كرده و پرتاب كند. براي اين امر يك جك هيدروليك مدل ۴M330 ساختند كه با سرعت بسيار بالايي اين موشك را آماده پرتاب مي كند.
      S-300P
      يكي از اولين موشك هاي اين سريS-300P است كه به سفارش وزارت دفاع روسیه توليد شد. اين موشك مي تواند كلاهكي را به اندازه ۱۳۳ كيلوگرم با بيشينه برد ۴۷ كيلومتر حمل كند. كمترين برد آن پنج كيلومتر است و مي تواند در ارتفاع ۳۰ متري پرواز كند. سرعتش به سه كيلومتر در ثانيه مي رسد و در ۲۸ ثانيه مي تواند از خود عكس العمل نشان دهد. زمان آماده پرتاب شدنش كمتر از پنج دقيقه است.
      S-300F
      در سال ۱۹۸۴ مدل S-300F ساخته شد. مدل F در اصل موشك متناسب با نيازهاي نيروي دريايي روسيه بود كه از سيستم پرتاب ۵V55RM استفاده مي كند. سرعت آن ۴۶۸۰ كيلومتر در ساعت است و مي تواند كلاهكي به اندازه كلاهك مدل P (۱۳۳ كيلوگرم) ولي با بردي دوبرابر (حدود ۹۰ كيلومتر) را با خود حمل كند. بيشينه سرعت آن ۶۱۲۰ كيلومتر در ساعت و طول خود موشك با كلاهك ۲۵/۷ متر است.كمترين برد آن هفت كيلومتر و سقف پروازش ۲۵هزارمتر است و با سوخت جامد نيروي پيشرانش را تامين مي كند. يك سيستم راداري معروف به ريف روي آن نصب كردند كه مي تواند در يك زمان شش هدف را شناسايي كند و به آنها هجوم برد.
      S-300FM
      مدل S-300FM در سال ۱۹۹۰ ساخته شد كه باز هم مدلي براي نيروي دريايي بود. بسيار مدرن و پيشرفته بود. بيشينه سرعت آن به ۱۰ هزار كيلومتر در ساعت مي رسد، وزن آن ۱۴۸۰ كيلوگرم است و اين تفاوت بيش از هزار كيلوگرمي را مي توان در وضعيت نيروهاي پيشران اين موشك دانست. طول آن ۵/۷ متر، قطرش ۵۲/۰ متر و فاصله دوسر بالچه هاي عقب ۰۳/۱ متر است.
      برد آن ۹۰ كيلومتر است و مي تواند ۱۵۰ كيلوگرم كلاهك را با خود حمل كند. بيشينه سرعتي معادل ۷۵۶۰ كيلومتر در ساعت دارد كه در ارتفاع ۲۵ هزارمتري پرواز مي كند.
      S-300PMU
      مدل ديگر S-300PMU است. اين موشك از لحاظ ظاهري بسيار شبيه مدل FM است حتي وزنش با آن يكي است. طول آن ۹۸/۶ متر، قطرش ۴۵/۰ متر و فاصله دوسر بالش ۰۴/۱ متر است. در ارتفاع ۲۷ هزار متري پرواز مي كند و سوختش از مواد جامد تشكيل مي شود. كمترين بردش پنج كيلومتر و بيشترين برد آن ۹۰ كيلومتر است. مدل بعد در سال ۱۹۹۷ ساخته شد كه در واقع يك نمونه برداري از مدل MU بود. اين موشك MU-2 نام داشت كه از لحاظ اندازه و ابعاد دقيقاً مانند مدل قبلي بود ولي بردش به ميزان ۱۰۵ كيلومتر افزايش يافته بود يعني برد كلي آن به ۱۹۵ كيلومتر رسيد. توانايي حمل آن نيز بيشتر شده است و مي تواند ۱۸۰ كيلوگرم كلاهك را با خود حمل كند. سري ساخت اين موشك ها تا سال اخير ادامه يافت.

      Avia.ir
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.