امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

هواپيماي جنگنده اس-37 ساخت روسيه (S-37 Berkut (Su-47 اين هواپيما که عموما به نام اس37 شناخته ميشود، با نام تجاري Su-47 احتمالا وارد سرويس ميشود.حرف Sاول عبارت اس37 بر خلاف تصور عموم، نشانگر هواپيماي ساخت شرکت سوخو نيست، بلکه اولين حرف يک عبارت روسي با ترجمه "پيشگرا" ميباشد. تغيير نام هواپيما از اس37 به سو47 مسلما از تصميم شرکت سوخو براي بازار يابي اين هواپيما ميباشد. هواپيماي سو47، ابتدا به عنوان نمونه آزمايشي مراکز تحقيقاتي هوا فضاي روسيه براي آزمايش مواد مرکب پيشرفته در هواپيما و همچنين سيستمهايFly by Wire پيچيده و امروزي تر بود. هواپيما از بالهاي پيش گرا که قدرت مانور فوق العاده زياد و همچنين قابليت پرواز در زواياي حمله بالاي 45 درجه را به هواپيما ميدهد استفاده ميکند. مزاياي بال پيشگرا نسبت به بال هاي با اشکال متعارف که عبارتند از پساي القايي و ممان خمشي کمتر و همچنين تاخير در وقوع واماندگي مدت مديدي است که شناخته شده است. اما متاسفانه ممان پيچشي وارد به بال در اين نوع بالها آنقدر زياد است که -اگر اين بالها با مواد متعارف ساخته شوند-ميتواند بال را براحتي از هم بدرد. براي حل اين مشکل، سوخو 47 از بال هايي ساخته شده از مواد کامپوزيت استفاده ميکند که ضمن مقاومت خوب در برابر پيچش، پيچش آيروديناميک مورد نياز براي هواپيما را فراهم مي آورند. براي کاهش هزينه ها سوخو47؛ دماغه، دم هاي عمودي و ارابه هاي فرود خانواده سوخو27 را امانت گرفته است. با اين وجود بدنه هواپيما فضاي بيشتري براي جاسازي رادار و تجهيزات اويونيکي، فضاهاي داخلي جاسازي اسلحه و بازتاب راداري کمتر (که بخشي از آن ناشي از استفاده از کامپوزيتها و مواد جاذب امواج راديويي است) نسبت به سوخو 27 ها دارد. عليرغم تمام شايعاتي که در مورد اين هواپيما وجود دارد، کارايي بسيار خوب اين هواپيما در آزمايشها، علاوه بر اينکه مسئولين سوخو را به فکر بازاريابي داخلي و خارجي براي اين هواپيما بيندازد، دولت روسيه را نيز متقاعد کرد که بودجه بيشتري در اختيار اين شرکت جهت توسعه اين هواپيما در اختيار سوخو قرار دهد. گزارش هاي اخير حاکي از اين است که با وجوديکه اين هواپيما احتمالا به عنوان جنگنده نسل پنجم نيروي هوايي روسيه و رقيب اصلي اف35 معرفي ميشود، احتمال جايگزين شدن بال آن با بالهاي متعارف پيش گرا وجد دارد. اگر احتمال دوم صحيح باشد، اينطور بنظر خواهد رسيد که مسئولين سوخو به نتايج مشابهي با نتايج ناسا (در مورد هواپيماي X-29) در مورد مشکلات بال پيش گرا رسيده اند و نتوانسته اند بر آنها فائق بيايند. :wink:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سلام سعید جان باز هم نتونستم از قسمت پیوست استفاده کنم عکسهای مربوط به s37 رو به قسمت گالری ارسال کردم خودت زحمتشو بکش :wink: :wink: :wink:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
http://www.sme.sk/cdata/2353583/20050824008_MAKS_big.jpg http://www.suchoj.com/ab1953/Su-47/riss/Su-47_06.jpg http://www.aerospaceweb.org/aircraft/fighter/s37/s37_03.jpg

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
دست دوستان درد نكند و خسته نباشيد. :D در بخش پيوست مشكلي پيش آمده است كه بايد بررسي شود؟ :D:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سلام سعید جان وقتی من از بخش پیوست استفاده می کنم پیام خطای نامفهوم میده لطفا من رو راهنمایی کن این مشکل رو در مورد فرستادن عکسهای شفق2 هم داشتم 8O 8O از onin هم بخاطر عکسهای معرکه ای که فرستاده ممنونم :wink: :wink:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بخش پيوست مشكل پيدا كرده است و بايد درست شود كه زمان ميبرد. :wink: براي آپلود عكس هم بهتر است از يك هاست رايگان استفاده كنيد چون گالري چندان مناسب اين كار نيست مخصوصا اينكه بايد بنشينم و تمام عكسها را يكي يكي تاييد كنم! :D

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
این هم الباقی مشخصاتش کشور سازنده روسیه شرکت سازنده سوخو طول بالها 15.1 الی 16.8 متر طول کلی 22.2 متر الی 22.6 متر وزن خالی 24000 الی 26000 کیلوگرم حداکثر وزن 34000 کیلوگرم موتور پیشران 2 Perm Aviadvigatel D-30F6 (34,170 lbst), or 2 Saturn/Lyul'ka AL-37FU afterburning 142.2 kN (31,966 lb st) with afterburning thrust-vectoring in pitch -20o to 20o at 30o per second حداکثر سرعت در ارتفاعات 2500 کیلومتر برساعت حد اکثر سرعت در ارتفاعات پایین 1400 کیلومتر بر ساعت سقف پرواز 18000 متر حد اکثر برد 3300 کیلومتر تسلیخات قابل حمل Air-to-air : R-77, R-77PD, R-73, K-74 Air-to-surface: X-29T, X-29L, X-59M, X-31P, X-31A, KAB-500, KAB-1500 تعداد خدمه یک نفر :wink: :wink: :wink:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
http://i1.tinypic.com/sdgt1d.jpg ملقب بهs.37 گلدن ايگل جنگنده اي با بال پيشگرا كه توسط شركت سخوي براي رقابت در برنامه ي جنگنده نسل پنجم روسيه طراحي گرديد البته با اقبال كمي براي ورود به خدمت مواجه است كه علت آن قيمت زياد مواد مركب بال هاي آن است و اما پيشينه، در واقع مي توان گفت ايده بال هاي پيشگرا در اصل از ايده ي هواپيماي x.29 شركت گرومن گرفته شده كه يكي از موفق ترين ها در اين ضمينه است فوايد بال هاي پيشگرا: مهمترين فايده ي بال هاي پيشگرا در سرعتهاي فرو صوت و در ارتفاع پايين است كه بال هاي پيشگرا پايداري بيشتر و بسيار بهتري دارند اما در سرعت هاي فرا صوت اين كارايي اهميت خود را از دست مي دهد واين جاست كه بال هاي پسگرا بهتر نقش ايفا ميكنند براي جبران اين مشكل در s.37 بال هاي آن را كاملا از مواد گران قيمت مركب كه به تازگي در صنعت هواپيما استفاده ي چشمگيري پيدا كرده استفاده شده و اما ساير موارد به شرح زير است: بيشينه سرعت :2,500km/h سلاح ها:R-77, R-77PD, R-73, K-74 X-29T, X-29L, X-59M, X-31P, X-31A, KAB-500, KAB-1500 موتور: دو دستگاه AL-37FU(گونه اي ازموتور SU-37 )

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
جنگنده قدرتمندي است مخصوصا اينكه هزينه ساخت شايد تا 50٪ كمتر از اف-22 باشد. :D

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
چند روز قبل سرگئي ايوانف معاون نخست وزير روسيه در امور استراتژيک (و وزير دفاع سابق) اعلام کرد جنگنده‌هاي نسل پنجم روسيه تا اواخر سال 2008 ميلادي ارائه خواهد شد.

ميخائيل پوگوسيان، سرپرست سوخو نيز در همين راستا گفت: تحقيقات ما در زمينه هواپيماهاي نسل پنجم تقريباً تکميل شده است و ديگر مي‌توانيم هواپيماهاي مدرن را تا سال 2008 براي نيروي هوايي مهيا کنيم.

اين خبر در حالي اعلام شد که وزارت دفاع آمريکا با صرف بودجه‌هاي هنگفت به دنبال ساخت هواپيماهاي جنگنده رادارگريز با قابليت مانور بالاست، اما همچنان رقيب سرسختش (در صنايع هوافضا) هر سال خبر ساخت يک هواپيماي مدرن و يا موشک بالستيک جديد را اعلام مي‌کند تا در بازار تسليحات آسيا قدرت نمايي کند.

يکي از منابع درآمدي روسيه از فروش تسليحات و صنايع نظاميش است و تمامي هزينه سالانه ارتش و بودجه‌هاي تحقيقات نظامي خود را از محل فروش تسليحاتش به دست مي‌آورد.

سخنان پوگوسيان به عنوان سرپرست سوخو نشان مي‌دهد که هواپيماهاي جديد نتيجه طراحي شرکت سوخو است. البته اطلاعات ساخت اين هواپيماها در هيچ کدام از اظهار نظرهاي مقام‌هاي روسي مشخص نشده است و فقط به نکاتي مانند برتري هوايي و تکنولوژي جديد رادارگريزي در اين نسل اشاره شده.

به همين دليل مي‌توان به سراغ جديدترين هواپيماي طراحي شده توسط سوخو رفت و احتمال داد که شباهت‌هاي بسياري با هواپيما‌هاي نسل پنجم داشته باشد. اين عقاب آهني (su-37) را مي‌توان به عنوان مبدأ و آغاز ساخت هواپيماهاي نسل پنجم در روسيه دانست.

هيأت طراحي سوخو هواپيماي جنگنده مدرن و جديدي خلق كرده كه اولين پروازهاي آزمايشي‌اش را در سال 1995 انجام داد. اين هواپيماي جنگنده در حقيقت پاسخي به ساخت سري هواپيماهاي جنگنده جديد ايالات متحده آمريكا همچون F-22 بود.

روسيه با ساخت هواپيماي جنگنده SU-37 كه تك سرنشين است، تكنولوژي بال‌هاي رو به جلو (Forward-swept wing) را اجرا كرد. اگرچه به احتمال بسيار زياد هواپيماهاي نسل پنجمي که از آنها سخن گفته شده است بال‌هاي رو به جلو نداشته باشند.

[align=center]
تصویر[/align]

تقريباً تمامي پروازهاي آزمايشي اين هواپيما مخفيانه انجام شد، اما نخستين پرواز آزمايشي آن در سپتامبر سال ۱۹۹۶ ميلادي بود كه پس از آن بيش از ۱۲۰ تست پروازي در مركز آزمايشات پرواز ژوكوفسكي (Zhukovsky) در نزديكي شهر مسكو انجام داد.

در آزمايش‌ها به راستي نشان داده شد كه هيچ پرنده آهني با بال‌هاي رو به جلو به زيبايي سوخو 37 پرواز نكرده است. البته با پشتوانه‌اي مانند هيأت طراحان شركت سوخو كه از برترين سازندگان هواپيماهاي نظامي هستند نبايد كمتر از اين هم انتظار داشت.

شركت سوخو پس از ساخت هواپيماي SU-27 در راستاي برتري هوايي تصميم گرفت كه دست به ساخت سري هواپيماهاي جنگنده و بمب افكني بزند كه پايه طراحي آنها را همان هواپيماي پرقدرت SU-27 تشكيل مي‌داد و با آميخته‌اي از قدرت حمل تسليحات Su-33، تاكنون موفق به ساخت S-37 شده‌اند كه بعد از SU-37 يكي از نشان‌هاي ديگر افتخار شركت سوخو محسوب مي‌شود.

S-37 ملقب به بركوت (Berkut) به معني عقاب طلايي يا عقاب سلطنتي است. حرف S اول آن (كه در تمامي هواپيماهاي غيرتجربي شركت سوخو Su ديده مي‌شود) نمايانگر تجربي (Experimental) بودن آن است و هنوز به توليد نرسيده است. پايه‌هاي طراحي آن در اصل از سال ۱۹۸۳ شروع شد و با استفاده از تحقيقاتي كه در فن‌آوري بال‌هاي رو به جلو (FSW) (كه در اتحاد جماهير شوروي از دهه ۱۹۴۰ آغاز شده بود) خلق شد.

[align=center]تصویر[/align]

از سوي ديگر ايالات متحده آمريكا نيز با ساخت هواپيماي تجربيX-29 با همان فن‌آوري بال هاي رو به جلو (FSW)، نشان داد كه با شوق مضاعفي در پي تكميل اين پروژه است.

به طوري كه آمريكا به جد (پروژه X-29 را بين سال‌هاي ۱۹۸۴ تا ۱۹۹۰ پيگيري كرد.) البته بايد به اين نكته اشاره كرد كه S-37 تقريباً ۲ برابر مقياس X-29 است. طولش حدود ۶۴ فوت است و مي‌تواند با وزني حدود ۶۵ هزار پوند از زمين بلند شود. قدرتش را از ۲ موتور توربوفن مدل D30-F6 شركت آوياد ويگاتل (Aviadvigatel) مي‌گيرد كه هر كدام از آنها حدود ۳۴۱۶۶ پوند نيرو مهيا مي‌كنند. اين موتور مجهز به سيستم پسسوز (afterburner) است.

در مدل دوم S-37 دو موتور توربوفن شركت ليوكلا با مدل AL-F21با سيستم جهت دهي بردار رانش و بهره گيري از پسسوز است كه هركدام از آنها قدرتي برابر ۳۹۳۵۰ پوند نيرو توليد مي‌كنند.

در اصل در تمامي قسمت‌هاي طراحي S-37 نوآوري خاصي ديده مي‌شود. با اينكه بسياري از قسمت‌ها از SU-27 مشابه سازي شده اما نهايت دقت در طراحي دوباره آن لحاظ شده است. وضعيت طراحي بال‌ها به كلي دگرگون شده است و براي اضافه كردن خصوصيات رادارگريزي (stealth) و كم كردن سطح مقطع راداري (Radar-cross section) به ناچار طرحي نو انديشيده‌اند.

حالت بال‌ها نسبت به جنگنده‌هاي معمولي (بال‌هاي رو به جلو) سبب شده كه عقاب طلايي از قدرت براي (Lift) بيشتري بهره گيرد وبا طي مسافت كمتري از باند برخيزد. همچنين با مصرف بنزين و سوخت كمتري نسبت به هواپيماهاي ديگر برد بالايي هم دارد.

هنگام پرواز جريان سيال در واقع از نوك بال‌ها به سمت داخل بدنه كشيده مي‌شود و به همين دليل فشار زيادي به بال‌ها مي‌آيد و براي تحمل اين مقدار فشار حدود ۹۰ درصد جنس بال‌ها از مواد مركب (Composite) است.

تكنولوژي بال‌هاي رو به جلو يكي از آرزوهاي دور شركت سوخو بود كه ساخت يك جنگنده با قدرت مانور بسيار بالا و پايداري كامل در هر ارتفاع و سرعتي را برآورده كرده است.

سامانه هدايت الكتريكي (Fly-by-wire) بسيار پيشرفته‌اي دارد كه نسبتاً شبيه سيستم‌هاي جنگنده‌هاي Su-35 و SU-37 است ولي مدرن‌تر كه كنترلش را در تمامي شرايط سخت و مانورهاي سريع به راحتي به دست مي‌آورد.

سيستم قدرت نبرد هوايي (Vital in clog fight) با آميخته شدن با قدرت مانوري كه از طراحي و شكل S-37 مي گيرد و بهترين وضعيت پرتاب موشك را در نبردهاي هوايي به عقاب طلايي مي‌دهد. در اين راستا پوگوسيان مدير طراحي پروژه S-37 مي‌گويد: «ما به دنبال راه حل هاي تكنيكي براي بالا بردن قدرت مانور جنگنده‌ها در نبردهاي هوايي نزديك هستيم.»

البته هنوز بسياري از برنامه‌هاي ساخت و طراحي اين عقاب طلايي سري است و در دسترس نيست، اما در اصل S-37 هواپيماي جنگنده‌اي است كه نسل پنجم هواپيماهاي روسي را نشان مي‌دهد.

S-37 تقريباً تمامي فناوري رادارگريزي را دارد اما به خوبي ديده مي‌شود كه بيشتر بر مواد جاذب امواج رادار (RAM) تأكيد شده است تا حالت دهي خاص به بدنه براي جذب امواج (RAS) از لحاظ مواد جاذب امواج رادار شايد شبيه جنگنده F-117 يا بمب افكن B-2 آمريكا باشد.

براي فريب موشك‌هاي حرارتي، سيستمي در موتورها به كار رفته كه باعث مي‌شود حرارت كمتري از قسمت خروجي (nozzle) آن بيرون آيد و با اين كار حتي از رادارهايي كه از اشعه مادون قرمز استفاده مي‌كنند نيز دور از دسترس مي‌ماند. فناوري رادارگريزي در S-37 بسيار ارزان تر از هواپيماهاي آمريكايي محسوب شده است.

روزنامه همشهری

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[align=center]تصویر[/align]

[align=center]سوخو 47، عقاب طلایی آزمایشی روسی[/align]

به تازگی هیئت طراحی سوخو در مسکو، هواپیمای سوخو 47 با لقب عقاب طلایی که قبلاً S-37 نامیده می شد، طراحی و چند نمونه ای را نیز از آن تولید کرده است که اولین پروازش را در سپتامبر 1997 به انجام رساند. مهمترین و می توان گفت جالب ترین ویژگی این جنگنده، پیکربندی بال های آن که برخلاف جنگنده ها و هواپیماهای دیگر، رو به جلو است، می باشد.

هواپیمای سوخو 47 اولین پروازهای آزمایشی خود را در دسامبر 2001 به پایان رسانده و به مجرد آن شرکت سوخو برای تولید نسل آینده هواپیماهای جنگنده روسی برگزیده شد. طراحی این هواپیما به جز طراحی خاص بال های آن می توان به جرأت گفت که تماماً از روی جنگنده موفق روسی سوخو 27 فلانکر اقتباس شده است. این هواپیما به دلیل طراحی ویژه بال های آن، جنگنده ای واقعاً مافوق چست و چابک بوده و قادر است که مسیر پروازی و زاویه حمله خود را به سرعت تغییر دهد. این ویژگی های مطلوب، در سرعت های مافوق صوت نیز تقریباً به همین گونه حفظ می شود و در کل این جنگنده، هواپیمایی بسیار مانورپذیر است. سوخو 47 ملقب به برکوت، ضریب چرخش یا پیچش به طرفین بسیار بالایی دارد که این مسئله در نبرد های هوایی نزدیک اهمیت فوق العاده ای میابد، چرا که هر خلبانی که قادر باشد زودتر دماغه هواپیمای خود را متوجه دشمن نماید، احتمالاً برنده میدان او خواهد بود.

حال به بررسی تکنولوژی بال رو به جلو بپردازیم. بال رو به جلو مزیت های گوناگونی را با خود به همراه دارد، که از جمله آن ها می توان به بالاتر بودن نسبت برا به پسا، مانور پذیری بالا در نبرد های هوایی تن به تن، برد بیشتر هواپیما، دارا بودن ویژگی های ضد واماندگی یا ستال و سپین، پایداری در زاویه حمله بالا و داشتن سرعت برخاست و نشست پایین تر اشاره کرد. در بدنه این هواپیما بیشتر از آلیاژهای تیتانیوم و آلومینیوم ساخته شده و قسمت محدودی از آن نیز به میزان 13% از مواد کامپوزیتی تولید شده است. در کاکپیت این هواپیما به راحتی خلبان در هنگام انجام نبرد های هوایی توجه فراوانی شده است. بیشترین مقدار شتاب جی یا شتاب گرانشی زمین قابل تحمل برای هواپیمای سوخو 47، که بر وزن خلبان تاثیر می گذارد، میزانی بسیار بهینه به مقدار بالاتر از 9 جی می باشد. در کاکپیت این هواپیما، خلبان به راحتی قادر است که حتی در شتاب جی بسیار بالا نیز به ادامه عملیات بپردازد و صدمه ای نیز به او وارد نگردد. همچنین این هواپیمای جنگنده از سیستم نجات خلبان یا صندلی پرتاب شونده نوینی نیز بهره می برد که این صندلی، با داشتن قابلیت وفق پذیری بالا نسبت به خلبان و شکل متغیر، می تواند اثر نامطلوب شتاب جی فراوان را بر روی خلبان کاهش دهد که در این شرایط، خلبان قادر است که شتاب جی بیشتری را نسبت به حالت معمولی و در هواپیماهای دیگر تحمل نماید.

دسته کنترل هواپیما یا همان استیک، دسته با شکل ارگونومیک می باشد که بر خلاف بسیاری از هواپیماها در وسط قرار نگرفته بلکه در یکی از جوانب خلبان یا در کنار او برای راحتی بیشتر و تا نشدن دست تعبیه شده است. این دسته بسیار حساس بوده و از مسیر حرکت یا پیمایش کمی به منظور انجام مانور های سریع و به موقع برخوردار است که امکانات فراوانی به خلبان این هواپیما می دهد. ارابه های فرود این هواپیما متشکل از دو پایه چرخ اصلی و یکی پایه چرخ دماغه است که در هریک یک چرخ سوار شده است. ارابه فرود جلو به سمت عقب و ارابه های اصلی این هواپیما به سمت جلو و به درون ریشه بال جمع می شوند. حداکثر سرعت این هواپیما نیز با اتکا بر موتورهای مدرن این جنگنده حدود 6/1 ماخ برآورد شده است. در مورد نقش اصلی این هواپیما نیز باید اظهار کرد که برنامه های هوایی کشور روسیه برای مدت زیادی پنهان از دید جهانیان می مانند به همین دلیل، هنوز بر کسی آشکار نیست که این جنگنده اصولاً برای انجام چه ماموریت هایی به کار خواهد رفت و کدام میدان نبرد سرانجام پذیرای این جنگنده روسی مدرن خواهد بود.

نویسنده: آرمان
وبلاگ air.blogfa.com

[align=left]
تصویر

تصویر[/align]



فقط منبع رو بنویسید در انتهای مطلب نه تاریخ ارسال آن به وبلاگ!
عکسها رو هم به گالری منتقل کنید.
ویرایش شد.
SAEID
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
طرح خوبی بود ولی متاسفانه منحل شد و فقط یک نمونه ی ازمایشی از این نمونه ساخته شد. و روسیه طرح دیگری به نام Sukhoi PAK FA در دست اجرا داره. البته طرح بالهای این جنگنده برای سرعت های بالا و از نظر مانور پذیری خیلی خوب بود. :lol:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مطالب مشابه

    • توسط parsneet
      بسم الله الرحمن الرحیم
       
      تاپیک حاضر با محوریت پوشش خبر ها و اطلاعات مسابقات نظامی برگزار شده در ایران و همچنین شرکت تیم های ایرانی در سایر مسابقات بین المللی نظامی می باشد .
       
      مقدمه :
      مسابقات نظامی هر ساله در سراسر جهان با شرکت پرسنل نظامی ( به صورت داخلی و یا بین المللی ) برگزار می گردد . این گونه مسابقات علی رقم اینکه از قواعد و استاندارد متحدی برخوردار نیستند ( منظور نبودن کمیته جامع و قوانین واحده بین المللی در رشته های تخصصی می باشد ) اما تا حدودی پیرو قواعد و ضوابط برگزاری رزمایش های نظامی هستند . ( البته تیم های ورزشی و مسابقات ارتش های جهان (CISM) تا حدودی متفاوت از سایر مسابقات تخصصی هستند که در ذیل به آن اشاره خواهد گردید )
      اساساً هدف از برگزاری این گونه مسابقات تخصصی بالا بردن آمادگی پرسنل و ایجاد حس رقابت و افزایش انگیزش پرسنل نظامی جهت فراگیری مهارت های تخصصی است . و همچنین سنجش توانمندی پرسنل در مقایسه با واحد های مشابه در ارگان های نظامی داخلی و یا ارتش های خارجی دیگر است . پس تا حدودی می توان بیان کرد که تیم های شرکت کننده ( در مسابقات بین المللی ) عموماً از بین کشور های دوست و یا هم پیمان ( و یا حداقل غیر متخاصم ) انتخاب می شوند و برای سنجش توانایی های تخصصی شان گرد هم می آیند . و همچنین حتی گاهی می تواند بیان گر همسویی کشور های شرکت کنند و حامل پیام های خاص برای ارتش های رقیب شان نیز باشند .
       
       
       
      تاریخچه :
      می توان به نوعی اولین مسابقات نظامی ( با تاکید و اولویت دادن به پرسنل نظامی ) را به یونان باستان نسب داد . در رویدادی جشن گونه که عموما" ( و نه اختصاصاً ) پرسنل نظامی در آن شرکت می کردند تا آمادگی جسمانی و مهارت های کار با سلاح در رقابت با حریفان را بسنجند . در ادامه و ظهور امپراطوری روم باستان این نوع مسابقات چهره خشن تر و جدی تری به خود گرفت به گونه ای که مکان های اختصاصی مانند کلوزیوم (Colosseum) و همچنین شرکت کنندگان مخصوص بنام گلادیاتور (Gladiator) برای شرکت در آن تربیت می گردیدند .
      این مسابقات شرحی مفصل دارد ولی به اختصار : برگزاری آن در قرون مختلف تکامل یافته و عموماً شرکت کنندگان آن از بین سربازان قوای شکست خورده در جنگ با امپراطوری روم انتخاب می شدند و در بین خیل عظیم از این سربازان که در مسابقات محلی و ایالات های مستعمره روم برگذار می شد برگزیدگان ( که یقیناً تعداد کمی از آنان بودند) می توانستند آزادی خود را به دست آورند . ولی جنگجویانی نیز بودند که به خاطر بدست آوردن پول و یا شهرت نسبت به شرکت در این مسابقات خونین اقدام می کردند . این مسابقات که به خشونت بی پروا و ضد انسانی اش معروف گشته بود بدون فایده هم البته نبود . ( البته فواید آن از دید فرماندهان نظامی ) باید اشاره کرد که تمامی این مسابقات به نبرد های خونین تن به تن اختصاص نداشت بلکه اکثر این رویداد ها به باز سازی نبرد های روم در مقابل دشمنانش مختص می شد ( یقیناً آن نبردهای که در آن پیروز گردیده بودند تا خاطرات ، تکنیک های رزم و قهرمانان آن را مرور و زنده نگاه دارند ) عده ای از سربازان لباس های قوای دشمن را بر تن می کردند و سربازانی دیگر که نقش نیروهای رومی را داشتند با بکارگیری ارابه و اسب و سلاح های آن دوران در چندین پرده که گاهی تا چند روز نیز ادامه می یافت آن نبرد خاص را باز سازی می کردند . از نحوه یورش قوای مهاجم گرفته تا نبرد های تن به تن ، عبور از رودخانه ، یورش سواره نظام ، محاصره قلعه ها و یقیناً نمایش پیروز مندانه و دلاورانه ارتش رومی بر حریف خود !
       
      در عصر جدید ایده مسابقات نظامی بعد از پایان جنگ جهانی اول شکل گرفت . در سال 1919 پس از جنگ جهانی اول ، بازی های بین متفقین توسط شورای ورزشی نیروهای متفقین ژنرال جان پرشینگ سازماندهی شد و 1500 ورزشکار از 18 کشور را گرد هم آورد تا در 24 رشته ورزشی به رقابت بپردازند. این رویداد در Joinville-le-Pont فرانسه برگزار شد . و طی سالهای بعد در ماه مه 1946 ، پس از جنگ جهانی دوم ، شورای ورزشی نیروهای متفقین توسط سرهنگ هانری دبروس و پنج‌گانه المپیک توسط سرگرد رائول مولت احیا شد و در  7 تا 8 سپتامبر همان سال دومین بازی‌های بین متفقین در برلین (در المپیاستادیون , محل برگزاری بازی های المپیک 1936) برگزار شد .
       


      چند ماه بعد، با پایان دادن به شورای ورزش نیروهای متفقین ، سرهنگ دبروس و سرگرد مولت مسابقات ارتش های جهان (CISM) را در 18 فوریه 1948 تأسیس کردند . اعضای موسس آن بلژیک ، دانمارک ، فرانسه ، لوکزامبورگ و هلند بودند . در سال 1950، آرژانتین و مصر به عضویت آن درآمدند. در سال 1951 ایالات متحده به آن پیوست . در سال 1952 عراق ، لبنان ، پاکستان و سوریه و دو سال بعد برزیل به عضویت آن درآمدند . و همچنین کانادا در سال 1985 وارد آن شد . سپس در سال 1991 با پایان جنگ سرد سازمان رقیب پیمان ورشو کمیته ورزش ارتش متفقین (SKDA) با CISM ادغام شد و خبر از پیوستن 31 کشور و عضو جدید و سایر کشورهای مرتبط با بلوک شوروی را داد. این پیشرفت سریع منجر به رسمیت شناختن توسط نهادهای بین المللی از جمله IOC شد. قبل از سال 1995 CISM هر سال 15 تا 20 مسابقات جهانی را برگزار می کرد. از سال 1995  CISM هر چهار سال یک بار بازی های جهانی نظامی را که یک رویداد چند ورزشی است با شرکت نمایندگانی از ارتشهای 127 کشور دنیا سازماندهی می کند .
       
       

       
      رویدادها
      برگزاری مسابقات مرتبط با ارتش های جهان طیف متنوعی را در بر می گیرد و بلوک های سیاسی و جغرافیایی متعدد سعی در برگزاری رویدادهای مشابه زیادی جهت بالا بردن مهارت پرسنل خود دارند . اما به نوعی اهداف برگزاری این چنین مسابقاتی تنها به بالا بردن مهارت ها محدود نمی گردد . بلکه برپایی نمایشگاه های تخصصی تجهیزات تیراندازی و حتی ماشین آلات زرهی و تسلیحات انفرادی و البسه نظامی و ... در حاشیه این مسابقات بیان گر این است که این رویدادها مکانی است تا برنامه ریزان و دست اندرکاران نظامی کشور های مختلف به عرضه و کسب اطلاعات و سنجش آمادگی قوای نظامی پیرامونی خود اقدام نمایند .
       
      به برخی از این رویدادها می توان به اختصار اشاره کرد مانند :
      - مسابقات بین المللی پنج گانه ورزشی ( تیراندازی سرعت و دقت ، میدان موانع ، شنا ۵۰ متر با مانع ، دو صحرانوردی ۸ کیلومتر و پرتاب نارنجک )
      - مسابقات بین المللی نظامی پهپادی ارتش های جهان
      - مسابقات بین‌المللی نظامی غواصی در عمق
      - مسابقات بین‌المللی نظامی جهت یابی
      - مسابقات بین‌المللی نظامی بیاتلون زرهی روسیه
      - مسابقات سراسری امنیت سایبری در آمریکا
      و ...
       

      بازتاب و آثار
      برای بیان تاثیر حضور بین المللی تیم های نظامی و ترتیب دادن این چنین مسابقاتی منعکس کردن دیدگاه بعضی از تحلیل گران غربی شاید مفید باشد به عنوان نمونه :
      «واشنگتن فری بیکن» «جوزف هومیر» تحلیلگر امنیت ملی : روسیه و چین در نمایش قدرت به آمریکا قصد شرکت در یک بازی‌های بین‌المللی در آمریکای لاتین ( ونزوئلا ) تحت عنوان « تک تیرانداز مرز » را دارند . این  بازی‌های نظامی یکی از واضح ترین نشانه‌ها  از شکل گیری یک ائتلاف ضد ایالات متحده در آمریکای لاتین است. روسیه و متحدانش ( ایران و چین ) با حضور در این مسابقات نظامی در ونزوئلا در حال نمایش قدرت هستند . با عادی سازی تحرکات نظامی دشمنان ایالات متحده در دریای کارائیب ، ما در معرض خطر در آمریکای لاتین هستیم .
       
       
      در حال حاضر به نظر می رسد که برگزاری این گونه مسابقات در بین نیرو های نظامی منطقه ای و جهانی در حال افزایش هست . مسابقاتی که هم در رشته های عمومی ( آمادگی جسمانی و ورزشی ) و هم رشته های تخصصی ( تیر اندازی ، زرهی و توپخانه ، پهپادی و ... ) با حضور تیم های چندگانه به جدیت پیگیری می شود . قطعا انتخاب تیم های ورزیده در این گونه رقابت ها باعث افزایش اعتماد به نفس پرسنل و همچنین تبلیغات مثبت برای نیرو های نظامی ما نیز خواهد گردید  . همچنین برگزاری مسابقات کشوری و درون مرزی برای ما موجبات حس رقابت و افزایش انگیزش سازمانی را برای نیروهای مسلح ما در پی خواهد داشت . انشالله 
       

       
       
       
      بن پایه :
      https://www.milsport.one/cism/members-nations
      https://www.ilsf.org/about/recognition/cism/
      https://armedforcessports.defense.gov/CISM/Military-World-Games/
      https://en.wikipedia.org/wiki/Colosseum
      https://freebeacon.com/national-security/iran-russia-china-to-run-war-drills-in-latin-america/
       
      گرد آوری جهت انجمن میلیتاری
       
       
    • توسط amirarsalankhan
      بمب افكن تهاجمي نسل بعد، LRS-B
       
                                 
       
       
      بمب افكن نسل بعد ( NGB، قبلا به نام بمب افكن 2018 شناخته مي شد ) يك برنامه به منظور توسعه يك بمب افكن جديد براي نيروي هوايي ايالات متحده بود. NGB قرار بود تا در حدود سال 2018 و به عنوان يك بمب افكن پنهانكار، مادون صوت، برد متوسط و با قابليت متوسط حمل سلاح وارد خدمت شود و به تدريج جايگزين بمب افكن هاي پير و پا به سن گذاشته (  B-52 Stratofortress  و B-1 Lancer ) گردد. ولي برنامه توسعه NGB با ظهور طرح بمب افكن دور برد تهاجمي سنگين ايالات متحده به فراموشي سپرده شد.
       
         
       
      اين اتفاق زماني افتاد كه در ژوئن 2010 سپهبد Breedlove  در مصاحبه اي بيان كرد كه اصطلاح بمب افكن نسل بعد مرده و از اين به بعد نيروي هوايي بر روي طراحي بمب افكن هاي دور برد تهاجمي كار خواهد كرد كه در آن از سيستم هاي به كار رفته در جنگده هاي F-22 و F-35 استفاده خواهد شد تا بمب افكني مقرون به صرفه و با قابليت هاي استثنايي هر دو جنگنده فوق جهت انجام ماموريت ها طراحي و توليد گردد.
       
             
       
       
      بمب افكن دور برد تهاجمي (Long Range Strike Bomber)
      برنامه توسعه بمب افكن دور برد تهاجمي ( LRS-B ) به معناي واقعي كلمه پنهانكار است! و اطلاعات خيلي كمي از آن منتشر شده است ولي اهميت آن را به خوبي مي توان در رفتار پنتاگون و شركاي صنعتي بزرگ آن احساس كرد.بسياري از كارشناسان معتقدند كه برنامه توسعه اين بمب افكن ساختار نيروي هوايي ايلات متحده را در 20 سال آينده شكل خواهد داد و هر شركتي كه برنده مناقصه توليد اين بمب افكن شود پول پارو خواهد كرد و بازنده نيز مي تواند مطمئن باشد كه جايگاهي در آينده هوانوردي نظامي ايلات متحده نخواهد داشت مگر ان كه معجزه اي كند!
      هر چند امروزه لاكهيد ماريتن به لطف پروژه F-35 آينده خود را در صنعت هوانوردي نظامي ايالات متحده تضمين كرده است و بويينگ نيز به مدد توليدات هوانوردي غير نظامي خود مي تواند از اين بحران عبور كند و تنها نورث روپ است كه چاره اي ندارد و  بايد اين مناقصه را برنده شود تا بتواند با خيال راحت به آينده خود فكر كند
      شناخته ها و ناشناخته ها
      پيش بيني شده 80 تا 100 فروند از اين بمب افكن جديد جايگزين ناوگان فعلي بمب افكن هاي ايالات متحده شود.  
      پنهانكار بودن ،قابليت حمل سلاح هاي هسته ايو داراي بودن هر دو حالت پروازي سرنشين دار و بي سرنشين از الزامات طراحي LRS-B است.قيمت تعيين شده براي هر فروند بمب افكن جديد 550 ميليون دلار در سال 2010 پيش بيني شده و قرار است به جهت كم كردن هزينه ها از فناوري موجود در طراحي ان استفاده شود ولي ساختار طراحي آن بايد به شكلي باشد كه بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز استفاده كند.دو رقيب اصلي در طراحي اين بمب افكن يكي كمپاني  Northrop Grumman, با سابقه طراحي بمب افكن پنهانكار و گرانقيمت B-2 است و ديگري مشاركت كمپاني هاي بويينگ و لاكهيد مارتين با سابقه طراحي جنگنده هاي F-22 و F-35 .همچنين پيش بيني مي شود در اواسط دهه 2020 اولين پروازهاي اين بمب افكن انجام شود.طبق حدس هايي كه كارشناسان مي زنند نيروي هوايي آمريكا به دنبال يك بمب افكن در اندازه اي حدودا نصف B-2 است كه از دو موتور F-135 همانند F-35 سود ببرد.
       
                                              
                                         
                                          پيشران F-135 Pratt  & Whitney
       
      الان همه شما ميگوييد اين كه خيلي كوچيكه، خب مسلما بايد بزرگتر بشه ولي با صحبتي كه رابرت گيتس وزير سابق دفاع انجام داد و به اعضاي كنگره گفت كه قيمت هر فروند 550 ميليون دلار ميشود راه را بر روي بزرگتر شدن اين بمب افكن فعلا بست. و اين نگراني را در بين كارشناسان به وجود آورد كه هر شركتي كه بتواند با حداقل آيتم هاي اساسي يك بمب افكن توليد كند برنده اين مناقصه خواهد بود بدون توجه به نيازهاي اساسي نبردهاي آينده.بنابراين يكسري الزامات از سوي كارشناسان هوانوردي نظامي جهت توسعه LRS-B  پيشنهاد شده است :
      پنهانكاري
      امروزه ميدانيم كه 80 درصد قابليت پنهانكاري به شكل و طراحي هواپيما بستگي دارد و فقط 20 درصد به مواد و تكنولوزي پيشرفته به كار رفته در آن وابسته است. كه همين 20 درصد هم بيشترين هزينه را به خود اختصاص مي دهد. پس يايد تعادل خوبي را بين اين دو بخش برقرار كرد تا هزينه هاي طراحي و توسعه سرسام اور نباشد.
      تعمير و نگهداري
      استفاده از مواد جاذب امواج رادار ساخته شده مي تواند نگهداري اين بمب افكن را بسيار راحت تر كند تا استفاده از موادي كه در لبه تكنولوژي روز قرار دارند و بسيار گران قيمت خواهند بود و نگهداريشان نيز بسيار مشكل است.ولي پلت فرم طراحي نيز بايد به شكلي باشد كه اين پرنده بتواند در 50 سال آينده آسمان ها را همچنان تسخير كند و پذيراي مواد جديد و تكنولوژي هاي نوين نيز باشد.
      قابليت حمل بمب هاي هسته اي
      تصميم گيري در اين مورد بايد همين الان صورت بگيرد، هر چند نيروي هوايي علاقه دارد تا چند سال بعد از توليد بمب افكن ها مجوز حمل سلاح هاي هسته اي را براي آنها صادر كند ولي با توجه به پيشرفت هاي سريع در صنعت هوانوردي نظامي از الان اين پرنده بايد طوري طراحي شود كه حداقل نيمي از آنها از ابتدا قابليت حمل بمب هاي هسته اي و هيدروژني را داشته باشند. و توانايي بازدارندگي ايالات متحده را همچنان حفط كنند.
      كنار گذاشتن طرز فكر شواليه تنها!
      بسياري از مردم فكر مي كنند كه پنهانكاري يعني يك جنگنده پنهانكار به تنهايي و با شجاعت به مانند يك شواليه به مواضع دشمن حمله مي كند و تمامي آنها را نابود ميسازد!! از الان بايد اين تفكر را دور ريخت و يك برنامه جامع جهت حملات پر تعداد بمب افكن هاي نسل بعد در نظر گرفت و تمام سناريوهاي موجود و تهديدات لازم را در آنها پيش بيني كرد تا قدرت واقعي بمب افكن ها و تاثير آنها بر روي مواضع دشمن مشخص شود.
      ساخت يك بمب افكن، نه فقط يك پلت فرم صرف
      در سال هاي بعد LRS-B تنها بمب افكن سنگين ايالات متحده خواهد بود. پس بايد به شكلي طراحي شود كه قابليت باز طراحي بسياري از قسمت هاي آن وجود داشته باشد و بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز به خوبي بهره مند شود. همچنين LRS-B بايد بتواند ماموريت هاي دريايي را نيز به خوبي ماموريت هاي زميني انجام دهد.
      نگه داشتن خلبان در كابين
      با وجود داشتن فناوري پروازهاي بي سرنشين اما ما نبايد در دام اين صحبت ها بيافتيم كه LRS-B بايد تنها قابليت بي سرنشين داشته باشد!، نداشتن خلبان در ميدان نبرد يعني نداشتن حس مسئوليت پذيري و ابتكارات لحظه اي نمي توان از جذابيت هاي فراوان پرنده هاي بي سرنشين گذشت ولي يك بمب افكن سنگين بي سرنشي نياز به حمايت زميني بسيار بيشتري از بي سرنشين هاي فعلي دارد كه اين خود هزينه ها را بسيار بالاتر مي برد.مورد بعدي قابليت ضعيف بي سرنشين ها در سوخت گيري هاي هوايي است كه در حين ماموريت هاي يك بمب افكن دوربرد الزامي است و يك خلبان در هر شرايط آب و هوايي يا زماني به راحتي آن را انجام مي دهد.و در آخر فكر كنيد كه يك بي سرنشين بخواهد بمب هسته اي نيز با خود حمل كند، خيلي فكر خوبي نيست و حتي كابوس آور نيز هست. هر چند خيلي ها فكر ميكنند بهتر بمب هاي هسته اي را به دست بي سرنشين ها سپرد!
      فراموش نكردن چيزهاي كوچك
      بايد فضاي كافي براي خلبان در پروازهاي طولاني در نظر گرفت تا اعصابش راحت باشد و تحت فشارهاي جسمي قرار نگيرد. اين مورد حتما بايد لحاظ شود و سعي شود از تجربه B-2 در اين مورد درس گرفته شود.
      در ژانويه 2011 نيروي هوايي فهرستي كوتاه از اهداف مورد نظر خود را براي بمب افكن تهاجمي منتشر كرد
      اهداف طراحي در نظر گفته شده براي يروژه LRS-B در ژانويه 2011
      كل هزينه پروژه نبايد از 40 تا 50 ميليارد دلار بيشتر باشد سرعت مادون صوت حداكثر بردي پروازي بيشتر از 9250 كيلومتر مداومت پروازي 50 تا 100 ساعت براي پروارهاي بي سرنشين قابليت بقا در حملات روزانه به مواضع دشمن با وجو د قدرتمند ترين دفاع هوايي موجود  
      در پايان تصاويري از طرح هاي مفهومي اراده شده توسط سه كمپاني معظم شركت كننده در اين مناقصه
       
                       
                                                           
       طرح پيشنهادي كمپاني نورث روپ گرومن
       
       
       
       
                      
                                                                              
       طرح پيشنهادي كمپاني لاكهيد
       
       
       
       
       
                         
                                           
        طرح پيشنهادي كمپاني بويينگ
       
       
      حال بايد منتظر ماند و ديد كه در چند ماه آينده مقامات نيروي هوايي كدام يك از طرح هاي پيشنهادي را براي آينده توان هوايي ايالات متحده انتخاب خواهند كرد.
      نظر شما چيست؟
      كم و كاستي بود  دوستان به بزرگواري خودتون ببخشيد، تقديم به ارواح طيبه شهداي مرزباني ناجا در حادثه اخير نگور
      با تشكر فراوان از دوست و استاد گرامي جناب 7mmt به جهت پيشنهاد اين موضوع و كمك هاي بسيارشان
      تهيه شده توسط امير ارسلان رهسپار ، فقط براي ميليتاري
       
       
      منابع :
      http://en.wikipedia.org/wiki/Next-Generation_Bomber
       
      http://www.defensenews.com/story/defense/air-space/strike/2015/01/18/air-force-bomber-industry/21805275/
       
      http://defensetech.org/2014/09/15/air-force-plans-major-step-in-long-range-strike-bomber-program/
       
      http://breakingdefense.com/2014/09/b-2-pilots-lessons-for-lrsb-americas-new-bomber/
    • توسط mehdipersian
      مرداد گذشته، یک ماهواره سنجش از دور ساخت روسیه برای ایران از پایگاه فضایی بایکونور پرتاب شد و انتظار می‌رود سه ماهواره دیگر نیز در سال‌های آینده به فضا پرتاب شوند. همچنین شواهد قانع‌کننده‌ای وجود دارد که نشان می‌دهد یک شرکت روسی در حال ساخت یک ماهواره ارتباطی برای ایران است که در سال 2024 در مدار زمین ثابت قرار می‌گیرد.
       
      ماهواره ی خیام:

       
       
      مرداد 1394، ایران با دو شرکت روسی در مورد پرتاب ماهواره سنجش از دور ساخت روسیه که توسط ایران اداره می شود، به توافق اولیه دست یافت. ماهواره ایرانی در 18 مرداد 1401 به وسیله ی شرکت روس کاسموس به فضا پرتاب شد. 
       
      مشخصات فنی ماهواره:

      مشخصات فنی ماهواره توسط روسیه و ایران اعلام نشده است ولی می توان از یک حق اختراع منتشر شده توسط شرکت NPK Barl در مرداد 1401 اطلاعات جدیدی بدست آورد. این طرح یک ماهواره سنجش از دور با وضوح بالا را توصیف می کند که دقیقاً شبیه خیام است. دارای یک گذرگاه شش ضلعی و چهار پنل خورشیدی است که با زاویه 45 درجه نسبت به محور طولی ماهواره به سمت پایین امتداد دارند. 
       
      محموله یک تلسکوپ کورش(Korsch) با پنج عنصر نوری است. تلسکوپ کورش یک تلسکوپ آناستیگمات سه آینه ای فشرده است که میدان دید وسیعی را ارائه می دهد. این تلسکوپ تصویربرداری را در یک کانال پانکروماتیک و چهار کانال چند طیفی (نزدیک مادون قرمز، قرمز، سبز و آبی) ارائه می دهد. سه پیکربندی ممکن برای تلسکوپ ارائه شده است که همگی با نسبت کانونی f/11.53 (نسبت کانونی تقسیم فاصله کانونی بر دیافراگم است)میباشند. مقادیر سه پیکربندی عبارتند از:
       
      دهانه / فاصله کانونی
      0.535 متر6.17 متر
      0.75 متر8.65 متر
      1.1 متر12.68 متر
       
      در اولین پیکربندی که در شکل زیر نشان داده شده است، وزن تلسکوپ 125 کیلوگرم و طول آن 1.8 متر است.
       

       
      دو پیکربندی دیگر منجر به گذرگاه طولانی‌تر می‌شود، اما نیازی به تغییر در جعبه‌های الکترونیکی محموله و آرایه‌های پیکسل CCD ایجاد نمیکند. این تلسکوپ از یک آرایه کانونی کروی و نه مسطح برای کمک به جلوگیری از لکه دار شدن تصاویر استفاده می کند. یک آرایه اسکن الکترونیکی داده‌ها را در باند X با سرعت‌های 480 مگابیت تا 1.5 گیگابیت بر ثانیه به زمین ارسال می‌کند (نرخ بالاتری نسبت به گزارش NPK Barl در فوریه 2021 ).
       
      سازنده محموله نوری مشخص نیست، اما برخلاف تخصص این شرکت در سیستم های زمینی می تواند خود NPK Barl باشد. طی نمایشگاهی در سال 2019، این شرکت تلسکوپ سنجش از دور را به نمایش گذاشت که انتظار می‌رفت ظرف دو سال آینده به فضا پرواز کند. گزارش شده است که وزن آن تنها 46 کیلوگرم است و همچنین کوچکتر از نمونه ثبت اختراع به نظر می رسد، اما تنها ماهواره میزبان ممکنی که در حال حاضر برای آن قابل شناسایی است، خیام است. احتمالاً تنها یک بخش از تلسکوپ به نمایش گذاشته شده است. 

       
      در یکی از نقشه‌های همراه با حق ثبت اختراع(پتنت) ، ماهواره در بالای طبقه فرگات در داخل محفظه محموله موشک سایوز-2-1a قرار دارد (که نشان می‌دهد پرتاب اولیه به وسیله ی این ماهواره بر به جای سایوز-2-1b سنگین تر بود).
       
       اگرچه پتنت‌ها به ندرت به پروژه‌هایی اشاره می‌کنند که به آن‌ها مربوط می‌شود، اما در اینجا ماهواره در واقع متعلق به پروژه 505 نشان داده شده است. همانطور که در نقاشی زیر مشاهده می‌شود، ماهواره‌ها به اندازه‌ای کوچک هستند که سه عدد از آنها در داخل دماغه قرار گیرند.
       
       
       
      کاربرد خیام:
       
      به طور رسمی، خیام تنها کاربردهای غیرنظامی در زمینه هایی مانند کشاورزی، مدیریت منابع طبیعی و نظارت بر محیط زیست خواهد داشت. مدت کوتاهی پس از پرتاب، رئیس سازمان فضایی ایران مدعی شد خیام به دلیل اندازه کوچکش نمی تواند به عنوان یک ماهواره جاسوسی استفاده شود. با این حال، وضوح زمینی گزارش شده آن (0.73 متر) برای انجام کارهای شناسایی ارزشمند کافی است. 
       
      مرکز کنترل ماموریت خیام:
       

       
       
      به گزارش اخبار ایران، مرکز کنترل ماموریت خیام در مرکز فضایی ماهدشت که تقریباً در 60 کیلومتری غرب تهران و نرسیده به شهر کرج قرار دارد. این مرکز در اوایل دهه 1970 برای دریافت اطلاعات از ماهواره های سنجش از دور خارجی تأسیس شد که اولین آنها ماهواره های لندست ایالات متحده بود. همانطور که در تصاویر Google Earth مشاهده می شود، ساخت یک ساختمان جدید در این سایت حدود آوریل 2020 آغاز شد و اکنون کامل شده است. احتمالاً در گزارش تلویزیون ایران که پس از پرتاب خیام از مرکز کنترل مأموریت پخش شد، دو آنتن سهموی در شمال شرقی ساختمان جدید دیده می‌شود.
       

       
      همکاری های روسی/ایرانی بعدی:
       
      خیام پیش بینی می شود حداقل پنج سال فعالیت داشته باشد و قرار است در سال های آینده ماهواره های بیشتری نیز به آن ملحق شوند. پس از پرتاب، حسن سالاریه اعلام کرد که ایران سه ماهواره دیگر از همین نوع را سفارش داده است و افزود: اولین ماهواره در مجموع 40 میلیون دلار هزینه داشته است.
       
      به نظر می رسد که همکاری فضایی بین روسیه و ایران اکنون فراتر از حوزه سنجش از دور است. در هفته‌های اخیر شواهدی به دست آمده است که روسیه در حال ساخت یک ماهواره ارتباطی زمین‌ایستا برای ایران با نام اکواتور (به روسی به معنای «استوا») است. این نام برای اولین بار در سال 2020 در بیوگرافی مختصری از متخصص ISS Reshetnev، تولید کننده پیشرو روسیه در ماهواره های ارتباطی مستقر در نزدیکی کراسنویارسک در سیبری ظاهر شد. در کنار آن بسیاری دیگر از پروژه ها نیز به آن اشاره شد که این شخص در آن مشارکت داشته است و جزئیات بیشتری ارائه نشده است.
       

       
      ایران در نهایت قصد دارد ماهواره‌های ارتباطی زمین‌ایستا را با استفاده از پرتاب‌کننده‌های بومی پرتاب کند، اما به‌نظر نمی‌رسد ماهواره‌هایی که در آینده قابل پیش‌بینی به فضا پرتاب می‌شوند، قادر به قرار دادن محموله با این ویژگی در این نوع مدار باشند. بنابراین، این کشور احتمالاً برای پر کردن جای خالی باقیمانده نیز به روسیه متکی خواهد بود. اگر معامله‌های دیگری در این زمینه هنوز وجود داشته باشد، پشت درهای بسته انجام شده است. 
       
      ________________________________________
      تلخیص و ترجمه از mehdi persian برای میلیتاری
      ________________________________________
      منبع:
      https://www.thespacereview.com/article/4475/1
       
    • توسط MR9
      بسم الله الرحمن الرحیم
       
      سرکوب پدافند هوایی دشمن
        (Suppression of Enemy Air Defenses /SEAD)
       

       
       وایلدویزل / استاندارد 
       
      یکی از ماموریتهای اصلی واحدهای پروازی نیروی هوایی پس از ظهورسه عنصرجدید در نبردهای معاصر (رادار/ توپخانه ضدهوایی هدایت راداری و نهایتا" موشکهای هدایت شونده زمین به هوا)، کنترل و ازکارانداختن و نابودی این  سامانه ها  می باشد . بررسی دقیق نبردهای به وقوع پیوسته پس از جنگ دوم جهانی نشان می دهد که هرکدام از این نبردها ، جنبه های نوینی از فناوری را با بکارگیری تجهیزات ، تسلیحات و تاکتیک ها به نمایش گذاشته و نشان داده اند که گاهی استفاده از  وجودبرتری کمی تسلیحات غیر پیشرفته در مقابل برتری کیفی تسلیحات پیشرفته و یا برعکس ، پیروزی های نظامی خیره کننده ای را به ارمغان آورده است. در کنار این مساله و به موازات افزایش توانایی های رزمی یک سامانه تسلیحاتی ،توسعه تاکتیکهای مورد نیاز نیز یک اصل غیر قابل اجتناب بشمار می رود . در چنین شرایطی ، سامانه های پدافند هوایی نیز از این قاعده مستثنی نبوده ، چــنانکه این نوع از سیستم های جــــنگ افــــزاری می بایست دارای قابلیت های پدافندی مناسبی باشند تا درمرحله آغازین تهاجم دشمن ، بتوانند ایمنی مناطق مسکونی ، مراکز ثقل سیاسی، نظامی و اقتصادی را از گزند بمباران و آسیب حفظ نمایند و با ایجاد لطمات عمده به پیکره و استخوان بندی قدرت هوایی دشمن ، باعث لغو ماموریت های تهاجمی وبه احتمال زیاد تغییر نتیجه جنگ شوند . بنابراین، به صورت طبیعی ،  نیروی هوایی مهاجم سعی خواهد نمود تا تهاجم خود را با انجام ماموریت های سرکوب پدافند هوایی آغاز نماید . برهمین اساس و بنا به تعریف وزارت دفاع ایالات متحده ، سرکوبی پدافند هوایی دشمن عبارتند از :
       
      " انجام هرگونه فعالیتی به منظور خنثی سازی ، نابود سازی و ایجاد اختلال موقت یا دائم در سامانه های پدافند هوایی زمین و دریاپایه دشمن بوسیله تجهیزات مخرب یا اخلالگرها "
       

       
       
      جنگنده / بمب افکن F-105G ، یکی از مهمترین جنگ افزارهای ارتش ایالات متحده برای مقابله با آتشبارهای سام ارتش ویتنام شمالی بشمارمی آمد .
       

       
      جنگنده / بمب افکن F-4G  در حال تیک آف از فرودگاهی در عربستان
      در حالی که برای اجرای ماموریت SEAD ، به مهمات متنوعی شامل مشکهای هوا به زمین ماوریک و مهمات ضد تشعشع شرایک و غلاف جنگ الکترونیک مجهز شده است .
       
       

       
       
      ارتش ایالات متحده برای ایجاد برتری هوایی بر فراز منطقه نبرد ، تاکید زیادی بر استفاده از اسکادارن های وایلد ویزل دارد .
      تصویر فوق یکفروند جنگنده / بمب افکن A-7E را بر روی عرشه فوقانی ناو هواپیمابر USS AMERICA نشان میدهد که برای اجرای عملیات بر علیه آتشبارهای دفاع هوایی لیبی (عملیات دره الدورادو ) آماده می شود . به نظر می رسد پرنده فوق برای اجرای این ماموریت به مهمات ضد رادار شرایک و مهمات هوابه زمین راک آی مارک II مجهز شده است .
       

       
       
      ارتش های اروپایی نیز پس از مشاهده تاثیر تسلیحات ضد رادار ، بسرعت خود را به قابلیت های ضد رادار مجهز نمودند .
      تصویر فوق یک فروند تورنادو ECR نیروی هوایی آلمان را که به مهمات ضدرادار هارم مجهز شده است را نشان میدهد
       

       
       
      مهمات ضد تشعشع AGM-88 HARM، جنگنده / بمب افکنF/A-18 C
       

       
       
      نیروی هوایی بریتانیا ، به شکل وسیعی از مهمات ضد رادار درسازمان رزم نیروی هوایی خود بهره می برد .
      تصویر فوق ، یک تیر موشک ضد تشعشع آلارم را بروی یکفروند جنگنده/ بمب افکن تورنادو GR4 نشان می دهد .
       

       
       
      در حال حاضر پرنده ویژه نیروی هوایی ارتش ایالات متحده برای اجرای ماموریتهای سرکوب پدافند هوایی ، جنگنده/بمب افکن F-16 CJ بشمار می آید .
       
      پرنده فوق ، یکفروند F-16 CJ بلاک 50 سری D است که برای اجرای ماموریت SEAD ، به طیف متنوعی از مهمات شامل ، AIM-120 آمرام ، AIM-9 M سایدویندر در جایگاه های دو وهشت  ، مهمات ضد رادار AGM-88 هارم در جایگاه های سه و هفت ، و برای هدفیابی به یک غلاف AN/ASQ-213 ، مسلح شده است .
      با این حال و براساس نظرات خلبانان شرکت کننده در جنگ ویتنام ، قابلیتهای تاندرچیف و فانتوم به مراتب افزون تر از این نمونه فالکون بشمار می آمد .
       
       
      نویسنده و مترجم : کارشناس ارشد جغرافیای سیاسی - MR9
      Military.ir Copyright
      تمامی حقوق برای انجمن میلیتاری محفوظ است
      منابع  :
      1- Davis, Larry and Menard, David, Republic F-105 Thunderchief
      2- Bill Siuru, Bill Holder-General Dynamics F-16 Fighting Falcon
      3-F-4 PHANTOM II IN ACTION
      4- "MODERN MILITARY AIRCRAFT "THUD"
      5- A-7 IN ACTION
      6- ویکی
      7- مطالعات شخصی اینجانب از منابع گوناگون
    • توسط MR9
      موقعیت قرارگاه مرکزی منافقین :
       
      در 90 کیلومتری شمال بغداد ،پس از عبور از شهر "الخالص" به "قرارگاه  اشرف" خواهید رسید.این پادگان با وسعت6 در 8کیلومتر مربع تا سال 1365 هجری شمسی تحت عنوان "معسگر الخالص الخاص" محل استقرار یکی از تیپ های گارد ریاست جمهوری صدام حسین بود.این پادگان از شمال به انبارهای بزرگ مهمات و تسلیحات و یک روستای کوچک عراقی،از شرق به یک فرودگاه متروکه،از جنوب شرق به روستای "شیخ شنیف" ، از جنوب به یک مرکز مرغداری و از غرب به جاده بغداد- کرکوک محدود شده است."اشرف بزرگ" 12*10 کیلومتر مربع است  که پادگان اشرف و زمین های اطراف آن را شامل می شود.
       
        
       
       
       
       
      پس از اخراج مسعود رجوی به عراق و ملاقات او با صدام حسین ، این پادگان بطور کامل تحویل گروهک منافقین  شد و  آنها پایگاه های خود در سلیمانیه و کرکوک را جمع آوری کرده و از سال 1366 هجری شمسی تحت عنوان به اصطلاح "ارتش آزادیبخش ملی " در این محل تجمع کنند.
      در کیلومتر 90 جاده قدیم بغداد-کرکوک انشعابی از قسمت شرقی، شما را به درب اصلی پادگان اشرف هدایت خواهد کرد.شمال و جنوب این جاده آسفالته و فرعی محل استقرار 2 گردان ارتش صدام حسین ،گروهان رادار،گروهان موشکی پدافند هوایی و مقر سازمان استخبارات صدام حسین است که در نزدیکی ورود به پادگان قرار دارد.از سال 1365 شمسی تا زمان سرنگونی صدام  حسین ،نقش این نیروها پدافند هوایی،حفاظت بیرونی و کنترل ورود و خروج به پادگان اشرف بود .
       
       
        
       
       
      مرصاد ، کمینگاه منافقین 
      ببرها وارد می شوند :
       
      اگر چه نیروی های مسلح جمهوری اسلامی ایران ( ارتش  جمهوری اسلامی ایران ، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی  ، بسیج و..)  در جریان عملیات مرصاد ، شکست سنگینی بر پیکره گروهک منافقین وارد آورد ، بازماندگان فرقه رجوی ، مجدداً نیروی های باقی مانده خود را در قرارگاه های  متعدد خود در عراق ، جمع آوری و با حمایت رژیم بعثی ، فعالیتهای خود را از سر گرفتند . اما بدنبال شکست مفتضحانه رژیم بعثی حاکم بر بغداد در مقابل تهاجم گسترده نیروهای ائتلاف به منظور بازپس گیری کویت در ماه مارس 1991 و بغرنج شدن وضعیت در این کشور که همراه با بروز تشنجات و حرکتهای مسلحانه در شمال و جنوب آن گردید ، باعث شد تا گروهک منافقین  با یک بن بست غیر قابل تصور مواجه گردد .
       
       

       
       
      به همین دلیل ، تروریستهای مسلح این گروهک ، دست به تحرکات جدیدی در داخل خاک ایران زده و در یکم آوریل 1991 ، با استفاده از شرایط حاد منطقه ، یکسری اقدامات مسلحانه تروریستی  در غرب ایران ، بویژه ارتفاعات استان کرمانشاه  را رقم زدند که موجبات به شهادت رسیدن صدها نفر از شهروندان کرد ساکن در این منطقه را فراهم آورد .
      بنابراین در پاسخ به شرارتهای این گروهک تروریستی ، در بامداد روز 5 آوریل ، نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران  با استفاده از 9 فروند جنگنده- بمب افکن F-4E ، جمعی پایگاه سوم شکاری (TFB-3)  یک ضربت اساسی را به پادگان اشرف که قرار گاه مرکزی این گروهک بشمار می رفت ، وارد آورد که درعمق 80 کیلومتری داخل خاک عراق و در 28 کیلومتری شمال شهر  خالص  قرار داشت . 5 دقیقه بعد از این حمله ، 9 فروند جنگنده- بمب افکن F-5E جمعی پایگاه چهارم شکاری (TFB-4) بقیه تاسیسات این قرار گاه را با مهمات سنگین مورد حمله قرار دادند که براساس اطلاعات منتشر شده ، تلفات گسترده ای را موجب گردید .
       

       
       
      با این حال ، در جریان این حمله غافلگیرانه  ، خدمه یکی از فانتوم های شرکت کننده ( سریال 6688-3) موفق به اجرای صحیح مانور POP-UP نگردید و هر دوخدمه مجبور به اجکت شده و توسط شبه نظامیان مستقر در منطقه  بازداشت و بسرعت به دولت عراق تحویل داده شدند
       
       

       
      بقایای فانتوم ساقط شده نیروی هوایی به سریال 6688-3
       
       
      در شمال عراق ، دولت ترکیه که سالهاست در حال جنگ غیر رسمی با شورشیان حزب کارگران کرد که به شکل محرمانه از حمایتهای اطلاعاتی و تسلیحاتی دولت وقت عراق بهره می برد ، قرار داشت ، به منظور سرکوب این شورشیان ، چندین عملیات رزمی را در امتداد مرز با ایران ، طراحی و اجرا نمود .
       

       
       
      در جریان این عملیات رزمی ، فانتوم های  نیروی هوایی ترکیه بارها و بارها حریم هوایی ایران را مورد تجاوز قرار داده و نقض نمودند و در این سو ، در موارد متعددی  ، رادار مراقبت منطقه ، هشدارهای لازم را به ترکها ارسال نمود ولی علی الظاهر نیروی هوایی ایران هرگز عملیات رهگیری را اجرا ننمود . این مساله  را می توان بدین دلیل تشریح نمود که  تایگرهای مستقر در پایگاه دوم شکاری ،اگر چه بسیار سریع تر از فانتوم های ترک بودند اما بدلیل اینکه  تیم های ضربتی نیروی هوایی ترکیه توسط جنگنده های F-16C این نیرو  اسکورت می شدند ، حضور تایگر عملاً بی اثر بشمار می رفت . به همین علت ، فرماندهی وقت نیروی هوایی ایران تصمیم گرفت تا سازمان رزم پایگاه دوم شکاری را با اعزام جنگنده های MIG-29 که به تازگی از اتحاد شوروی تحویل گرفته شده بودند ، تقویت نماید .
       
       

       
       
      اعزام فالکروم های تهرانی  ، اگر چه در ابتدا به شکل موقت به این پایگاه مامور شده بودند ، اما با تغییر شرایط ، این استقرار به شکل دائمی در آمد و اسکادران 22 تاکتیکی نیروی هوایی (TFS-22) با حضور میگ های روسی تشکیل گردید و از آن سو ، تمامی  تایگرهای موجود در این پایگاه (F-5E) به اسکادارن 21 تاکتیکی (TFS-21) انتقال یافتند .
       
      با فروکش کردن آتش جنگ در آسیای جنوب غربی ، شرایط تقریباً به حالت عادی بازگشت ، اما این آرامش زیاد بطول نیانجامید ، چرا که در سال 1994 ، گروهگ منافقین مجدداً با اعزام تیم های ترورویستی بداخل کشور ، به شکل منظم دست به تخریب ، ترور مردم عادی و شماری از مقامات ارشد نظامی و غیر نظامی  زدند .
       
       

      سپهبد شهید صیاد شیرازی 
       
       
      د رنتیجه نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران ، مجدداً ماموریت یافت تا حملات هوایی خود را علیه قرارگاه مرکزی این گروهک در داخل خاک عراق ، از سر بگیرد .
      این ماموریت کمتر شناخته شده ، توسط یکفروند جنگنده- بمب افکن F-5F و سه فروند جنگنده – بمب افکن F-5E جمعی پایگاه دوم شکاری در 9 نوامبر 1994 اجرا گردید . در این حمله جمعاً 16 تیر مهمات هوا به زمین مارک-82 به روی هدف حمل شد و پرنده های رزمی با موفقیت کامل و بدون خسارت جانبی ، ماموریت خود را به انجام رساندند .
       
       

       
       
      اما بدلیل اینکه این حمله غافلگیرانه  در داخل محدوده موسوم به منطقه پرواز ممنوع (NO FLY ZONE) شمال عراق که توسط ایالات متحده و بریتانیا حفاظت می گردید ، انجام شد ، به محض اطلاع از وقوع این حمله ، 20 فروند جنگنده  متحدین شامل  جنگنده – بمب افکن های F-16  و F-15 نیروی هوایی ایالات متحده به منظور رهگیری این دسته پروازی از پایگاه های خود واقع در خاک ترکیه به پرواز در آمدند که با توجه به پایان ماموریت دسته رزمی نیروی هوایی ایران ، برخوردی میان این دو پیش نیامد . 
       

       
       
       
      پی نوشت :
       
      1- پلان های رزمی ارائه شده در این تاپیک در سطح وب وجود ندارد و توسط مترجم طراحی شده است 
      2-  در این انجمن ، بیشتز از حماسه های گردان های تامکت و فانتوم گفته شده ، باشد که  این تاپیک گوشه ای از حماسه های تایگرهای مظلوم نیروی هوایی که تلفات قابل توجهی را هم در جنگ تحمیلی متحمل شده است ، بیان نماید .
       
       
       
      منبع : با اندکی تصرف ، IRANIAN TIGERS AT WAR  BY BABAK TAGHVAEE
       
       
        این مجموعه با صرف زمان ترجمه  شده است ،
      بنابراین ، هر گونه برداشت با ذکر منبع (MILITARY.IR) خواهد بود . 
      در غیر اینصورت ، برداشت کننده  ، عرفاً و شرعاً ، مسئول خواهد بود .
       
       مترجم : MR9      
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.