ghermez 750 گزارش پست ارسال شده در اسفند 90 تاریخ : 11 آوریل 1241 مکان : کرانه روخانه سایو ، مجارستان نتیجه : پیروزی مغولان متخاصمین: امپراتوری مغول در برابرپادشاهی مجارستان وشوالیه های توتونیو شوالیه های تمپلار فرماندهان مغولان:باتوخان توبوتای شیبان برکه بورولدای پادشاهی مجارستان و شوالیه های توتونی و شوالیه های تمپلار : پادشاه بلای چهارم شاهزاده کولومان اسقف اعظم اوگرین کساک اسقف اعظم ماتیاس راتوت دنس توماج استعداد رزمی مغولان: در تخمین های قبلی 70 هزار نفر تخمین های مدرن : 25 تا 30 هزار نفر پادشاهی مجارستان و شوالیه های توتونی و شوالیه های تمپلار: در تخمین های قبلی 80 هزار نفر تخمین های مدرن : 25 هزار نفر شامل سواره نظام سنگین مجاری ، شهسواران ( شوالیه ها) توتونی و تمپلار ، سواره نظام سبک چادرنشین و داوطلبان صرب تلفات : مغولان: چندهزار نفر پادشاهی مجارستان و ....: ده ها هزار نفر نبرد موهی یا نبرد رودخانه سایو یک نبرد تعیین کننده میان امپراتوری مغول و پادشاهی مجارستان طی یورش مغولان به اروپا به شمار می رود.نبرد در منطقه موهی در جنوب غرب رودخانه سایو درگرفت.پس از هجوم مغولان مجارستان به یک ویرانه مبدل شد.بیش از نیمی از مناطق مسکونی توسط مغولان نابود شد و حدود 15 تا 20 درصد از جمعیت مجارستان که عمدتا در زمین های پست و کم ارتفاع جلگه بزرگ مجارستان و جنوب ترانسیلوانی ساکن بودند از میان رفتند. پیش زمینه : مغولان با سه لشکر به مجارستان حمله بردند.یکی از لشکر ها از راه لهستان و به منظور جلوگیری از یاری رسانی لهستانی ها حمله خویش را آغاز کرد و ارتش هنری دوم دوک سیلزی را در لیگنیتز ( لگنیسا ) شکست داد.لشکر جنوبی به ترانسیلوانی یورش برد و امیر محلی را با لشکر مرکب تراسیلوانیایی- مجاری اش شکست داد .لشکر اصلی که توسط باتوخان و سوبوتای رهبری می شد از راه گذرگاه کوهستانی و استحکام بندی شده ورکه به مجارستان حمله برد و ارتشی را که نخست وزیر مجارستان رهبری می کرد را در 12 مارس 1241 مضمحل کرد. هشدارها و آماده سازی مجارستان برای نبرد : در سال 1223 امپراتوری در حال گسترش مغول یک ارتش متحد قبچاقی - روسی را در نبرد رودخانه کالکا شکست داد. قبچاق های شکست خورده به مجارستان گریختند. مجارها دائما در تلاش بودند قبچاقان را به کیش مسیحیت درآورند و برای چند دهه کوشیدند نفوذ خود را در میان قبایل قبچاق افزایش دهند. شاه مجارستان بلای چهارم حتی از عنوان « شاه قبچاقستان » برای خود استفاده کرد. هنگامی که پناهندگان قبچاقی ( حدود 40 هزار نفر) در مجارستان پناه داده شدند ، به نظر می رسید حداقل بخشی از قبچاقان تابعیت و فرمانبری مجارستان را پذیرفته اند. مغولان مجارستان را به عنوان یک حریف و مهاجرت قبچاقان به مجارستان را عملی دشمنانه و اعلان جنگ از سوی مجارها تلقی کردند.در ضرب الاجل مغولان به مجارستان هم مجارها به دلیل کشتن فرستادگان مغول سرزنش شدند. نزدیک شدن تهدید مغولان به مجارستان با یک سری آشفتگی های سیاسی داخلی توام بود.به طور سنتی ، قدرت پادشاهی مجارستان از حمایت مالکین بزرگی سرچشمه می گرفت که تحت الحمایه شاه بودند. در دوره حکومت اندروی دوم بخشیدن زمین به نجیب زادگان از طرف دستگاه سلطنت به حداکثر میزان خود رسید.تمامی کنت نشین ها به نجبا واگذار شدند اندروی دوم معتقد بود: « بهترین معیار سخاوت شاهانه بی شمار بودن بخشش هاست » . بلای چهارم به محض رسیدن به پادشاهی سیاست پدرش را وارونه کرد و دست به مصادره زمین های بخشیده شده زد و مشاورینی را که با این امر مخالف بودند یا به دم تیغ سپرد یا تبعید کرد. او همچنین حق قضاوت نجیب زادگان را رد کرده و تنها خود را مرجع رسمی قانون دانست. بلای چهارم حتی مجلس مشورتی کشور را نیز به منظور تحکیم قدرت فردی اش منحل کرد.اقدامات بلا سبب نارضایتی گسترده میان مالکین بزرگ کشور شد. ورود مهاجرین قبچاق به بلا قدرت تازه ای بخشید زیرا به دلیل توفیق او در گرایش قبچاقان به مسیحیت حمایت کلیسا نیز از شاه افزون شده بود اما این امر نیز بر تنش ها افزود. قبچاق های چادرنشین به آسانی با مجارهای یکجانشین شده یکپارچه نمی شدند و مالکان مجاری نیز از این که شاه در منازعات دو طرف جانب قبچاقان را بیشتر می گرفت شوکه شده بودند. شاه بلای چهارم نقل و انتقالات ارتش خود و از جمله قبچاقان را به سمت شهر « پست » آغاز کرد. فردریک دوم از بابنبرگ ، دوک اتریش و استیریا ( ناحیه ای در اتریش امروز) نیز برای کمک به او پیوست. در همین هنگام تنش میان قبچاقان و مجارها به درگیری انجامید و کوتیان خان فرمانروای قبچاقان که تحت حمایت رسمی شاه بلا بود به قتل رسید. برخی از منابع به نقش دوک فردریک در تحریک مجارها برای این اقدام اشاره می کنند اما واقعیت امر نامشخص است. قبچاقان به این نتیجه رسیدند که به آنان خیانت شده است و کشور را به سمت جنوب و در حالی که سرراهشان را غارت می کردند ترک کردند. تحرک ارتش ناموفق بود .بسیاری از نیروها نتوانستند به شهر پست برسند ، برخی از آنان فبل از رسیدن توسط مغولان و برخی نیز توسط قبچاقهای یاغی شده نابود شدند.بسیاری از مالکان و نجبا نیز به دلیل نفرت از پادشاه و انتظار سقوط او به وی ملحق نشدند.افراد کمی حمله مغولان را تهدیدی برای کشور می پنداشتند و تاثیر قبچاقان نیز معمولی و ضعیف پنداشته می شد. این پندار شاید مربوط به مرگ کوتیان خان بوده است. طلایه های لشکر مغول در 15 مارس به پست رسیدند و دست به غارت مناطق مجاور زدند. شاه بلا ارتشش را از حمله به آنان بازداشت زیرا ارتش هنوز برای نبرد آماده نبود. در همین حال دوک فردریک به تنهایی به یک گروه کوچک از مغولان حمله برد و شکستشان داد ، امری که موجب شد شاه بلا یک بزدل نمایانده شود. بعد از این اقدام « قهرمانانه» دوک فردریک به کشورش بازگشت. اوگرین کساک ، اسقف اعظم ناحیه کولوکسا ، نیز تلاش کرد با نیروهایش به یک واحد کوچک مغولان حمله کند اما با حیله مغولان به سمت یک باتلاق کشیده شد و بسیاری از سوارانش در آن غرق شدند .خود وی نیز به سختی جان به دربرد. نبرد نقشه مغولان سرانجام شاه بلا تصمیم به نبرد با مغولان گرفت ، اما مغولان شروع به عقب نشینی کردند.این امر باعث شد عقیده نجبا که مغولان تهدید جدی نیستند و اقدام شاه در عدم حمله فوری نه باتدبیری بلکه بزدلی بوده است تقویت شود.پس از گذشت یک هفته از تحرکات و حملات دائم مغولان ارتش مجارستان به کرانه رودخانه سایو رسید.اینجا بود که ارتش برای استراحت و رسیدن تدارکات توقف کرد. شاه و سپاهیانش هنوز نمی دانستند لشکر اصلی مغولان که از 25 تا 30 هزار سوار تشکیل می شد و در برابر لشکر تقریبا نیرومند و با تنوعی از واحدهای مختلف مجاری قرار گرفته بود در نزدیکی آنان قرار دارد.این امر ناشی از تراکم ناحیه جنگلی در کناره های رودخانه سایو بود.شاه که در امور نظامی فردی باتدبیر و محتاط بود فرمان داد اردوگاهی مستحکم از واگن های چوبی ساخته شود. به نظر نمی رسید مغولان ریسک حمله ای مثل گذشتن از رودخانه ی خطرناک و عریض سایو را برای حمله به اردوگاه به جان بخرند. به نظر می رسید نقشه آنان همان نقشه نبرد رودخانه کالکا باشد : حمله به نیروهای مجار در حال عبور از رودخانه. نقشه اصلی مغولان برای نبرد هنوز مبهم مانده است. یک برده روس از اردوی مغولان نزد مجارها گریخت و به آنان در مورد حمله مغولان از راه پل رودخانه سایو هشدار داد. مغولان قصد داشتند هر سه لشکر خود را در صورت امکان پیش از درگیری به یکدیگر ملحق کنند و در انتظار علایم حمله از سوی مجارها بمانند.در حقیقت روشی که استحکامات مجارها بر اساس آن ساخته شد یک اشتباه تاکتیکی بود. زیرا مانع تحرک مناسب نیروها در زمان حمله می شد. اردوگاه شاه بلا مجارها هنوز باور نداشتند حمله نیروی اصلی مغولان نزدیک است.اما نیروهای شاهزاده کالمان دوک اسلاوونیا ( ناحیه ای در کرواسی امروز) برادر کوچک شاه ، اسقف اعظم اوگرین کساک و رهبر تمپلارها رمبالد ووکزون به قصد غافلگیر کردن مغولان و دفاع از پل بی دفاع رودخانه اردوگاه را ترک کردند. خورشید حدود ساعت شش و نیم بعد از ظهر غروب کرد و آنان باید در تاریکی حدود هفت کیلومتر راه می پیمودند.مجارها نیمه شب به پل رسیدند. این که مغولان مایل به حمله شبانه بوده باشند بعید به نظر می رسد زیرا کمانداران سواره ( بخش اعظم نیروهای مغول ) از نبردهای شبانه پرهیز می کردند اما آنان تلاش داشتند شبانه از رودخانه بگذرند تا در طلوع آفتاب به اردوگاه مجارها یورش ببرند.هنگامی که نیروهای مجار به پل رسیدند مغولان را در وضعیتی غیراماده برای نبرد و در حال گذر از پل یافتند. مجارها مغولان را وادار به جنگ تن به تن کرده و در درگیری روی پل پیروزی بزرگی به دست اوردند. مغولان به ویژه از حملات کمانداران زنبورکی مجار تلفات شدیدی متحمل شدند زیرا ناحیه درگیری بسیار محدود بود ( طول پل تنها 200 متر بود). مجارها بی خبر از آنکه نیروی اصلی مغول در همان نزدیکی است تعداد اندکی سرباز برای نگهبانی از پل برجا نهادند و به اردوگاه بازگشتند. حدود ساعت دو نیمه شب آنان به اردوگاه رسیدند و پیروزی خود را جشن گرفتند. نبرد نهایی صبح : پیروزی غیرمنتظره مجارها فرماندهان مغول را به تغییر طرح هایشان واداشت. سجبان به شمال فرستاده شد تا از یک گدار رودخانه عبور کند و از پشت به نگهبانان پل یورش ببرد.حدود ساعت چهار صبح نیروهای شیبان از رودخانه گذشتند.در همین زمان سوبوتای به سمت جنوب رفت تا در حالی که مجارها برای نگه داشتن پل اصلی درگیر بودند یک پل موقت برای عبور از رودخانه بسازد و باتو را با چند منجنیق برای حمله به کمانداران زنبورکی مجار که محافظ پل بودند تنها گذاشت. به هنگام طلوع باتو با هفت منجنیق حمله به مدافعان پل را آغاز کرد و با رسیدن سجبان و نیروهایش به پل باقیمانده مدافعان مجار نیز به اردوگاهشان گریختند. نیروی اصلی مغولان در حدود ساعت 8 صبح به طور کامل از رودخانه گذشت. مدافعان پل با رسیدن به اردوگاه سایرین را بیدار کردند.کالمان ، اوگرین و رهبر تمپلارها برای مقابله با حملات بعدی اردوگاه را ترک کردند.سایر نیروها با این گمان که این حمله هم حمله کوچکی است و شاهزاده کالمان قادر به دفع آن است در اردوگاه ماندند. اما کالمان و اوگرین با مشاهده حجم نیروی مغولان دریافتند که این نه یک حمله کوچک بلکه یورش نیروی اصلی مغولان و بسیار خطرناک است. پس از یک درگیری سنگین مجارها برای پیوستن به ارتش اصلی شاه بلای به اردوگاه عقب نشستند. آنان به شدت ناامید شدند زیرا شاه هنوز فرمان آمادگی برای نبرد را نیز صادر نکرده بود. اسقف اعظم اوگرین شاه را به سبب خطاهایش در انظار عمومی سرزنش کرد و سرانجام ارتش مجار به کلی برای حمله به پیش تاخت.اما این تاخیر به باتو فرصت کافی برای عبور از رودخانه را داد. نبرد سختی به دنبال آمد. مجارها بر قوای باتو برتری عددی داشتند و مغولان هم به دلیل اینکه رودخانه سایو پشت سرشان بود تحرک مناسب و کافی نداشتند. « تاریخ سلسله یوآن» ( توجه شود که سلسله یوآن سلسله ای بود که در آن مغولان بر چین حکومت می کردند) به این نکته اشاره کرده است که باتوخان سی نفر از باتورها( محافظان شخصی زره پوش مغول ) و یکی از نایبانش ، باکاتو را در حالی که شخصا با بخش اصلی سپاه مجار درگیر شده بود از دست داد.در همین حال سوبوتای که به دلیل ساخت پل موقت معطل مانده بود سررسید و از پشت به مجارها حمله برد و سبب شد مجارها با اضطراب به اردوگاهشان عقب نشینی کنند. بعد از ظهر: به نظر می رسید نیروی باقی مانده مجار توان دفاع از اردوگاه را داشته است اما مقابله آنان بی فایده بود.مجارها به شدت از پیکان های شعله ور که باعث مرگ بسیاری از سربازان شد ترسیده بودند. سرانجام سربازان بی روحیه مجاری سعی کردند از شکافی که عمدا توسط مغولان ایجاد شده بود بگریزند.این یکی از تاکتیک های همیشگی مغولان بود ، زیرا کشتن سربازی که در حال فرار است بسیار آسان تر از کسی است که به محاصره افتاده و برای نجات جانش می جنگد.با این حال تلفات مغولان به حدی بود که باتو نمی خواست مجارها را تعقیب کند.اما سوبوتای با موفقیت او را به این کار ترغیب کرد و مغولان حمله به فراریان را شروع کردند.اسقف اعظم اوگرین کشته شد اما شاهزاده کالمان و شاه بلای موفق به فرار شدند. جراحت های کالمان به حدی بود که اندکی بعد درگذشت.مجارها حدود ده هزار نفر تلفات دادند و دیگر قادر به جمع آوری ارتش برای مقابله با دشمن نبودند.پس از پیروزی مغولان دوباره سازماندهی شدند و حمله سیستماتیک بر مردم مجار را دوباره آغازیدند. عواقب نبرد پس از شکست در موهی دیگر مغولان شکست ناپذیر به نظر می رسیدند زیرا نیرویی برای سد کردن راهشان وجود نداشت. تلاش دیگری برای بازداشتن مغولان در دانوب صورت گرفت که در فاصله آوریل 1241 تا مارس 1242 موفقیت آمیز بود.در یک زمستان به طرز نامعمول سرد ، سطح رودخانه یخ زد و پس از مجموعه ای از درگیری های تن به تن مغولان توانستند از رودخانه بگذرند. خانواده سلطنتی به اتریش گریخت تا از متحدش دوک فردریک کمک بگیرد.اما فردریک به جای کمک آنان را زندانی کرد و تنها در قبال پرداخت مقادیر زیادی طلا و واگذاری سه کنت نشین غربی به اتریش آزادشان کرد .شاه بلای به همراه عده از ملتزمان باقیمانده اش به قلمرو مجارستان بازگشت و به قلعه ای در ساحل مدیترانه پناه برد و تا عقب نشینی مغولان در آنجا ماند.شاه بلای در حالی که مرتبا از اوضاع سایر نقاط کشور خبرمی گرفت در تلاش برای اتحاد با سایر حکمرانان اروپایی از جمله پاپ ، امپراتور مقدس روم و پادشاه فرانسه بود حال آن که آنان پاسخ درخوری ندادند و در برآورد تهدید مغولان که اکنون تنها به اندازه یک هفته با مرز فرانسه فاصله داشتند در جهل به سر می بردند.مغولان در مجارستان یک داروغه چی بر جا نهادند و به نام خاقان مغول سکه زدند.به گفته مایکل پراودین ، کشور شاه بلای توسط باتو به عنوان هدیه به اورداخان بخشیده شد. در همین حال و در قلمرو اصلی مجارستان بازماندگان ملتزم شاه بلای که در نبرد موهی حاضر نبودند به همراه تعداد زیادی از نیروهای مردمی مسلح و غیر منظم حملات چریکی علیه نیروهای باقیمانده مغول در مجارستان را شروع کردند و حتی در برخی موارد در نبردهای میدانی هم موفقیت هایی به دست آوردند.بیشتر جمعیت غیرنظامی به مناطقی که برای سواران مغول غیرقابل دسترس بود پناه بردند: مناطق کوهستانی در شرق و شمال ، نواحی باتلاقی و همچنین استحکامات قدیمی. در صبحدم روز 11 دسامبر 1241 خاقان بزرگ اوکتای درگذشت و نیروهای مغول برای انتخاب خاقان بعدی به سوی مغولستان بازگشتند.پیش از بازگشتشان ، مغولان تا حدی درگیر آرام کردن مجارستان شدند ، در حالی که نقشه هایی برای حمله به اتریش و حتی آلمان وایتالیا داشتند.در بیشتر مواقع شکست مجارها توسط مغولان در نبرد موهی یک پیروزی آسان برای مغولان توصیف شده است در حالی که چنین تعبیری ساده انگاری است. سپاهیان مجار همانند چریکهای مجار ثابت کردند حریف خطرناکی برای مغول ها هستند و به مغول ها تلفات زیادی وارد کردند. مهندسان سوبوتای در ساختن پل موقت روی رودخانه دچار مشکلات فراوان شدند و سوبوتای دقیقا در لحظه ای سررسید که باتو توسط نیروهای مجار که برتری عددی داشتند به مخمصه افتاده بود. در میانه های قرن سیزدهم در ارتش مجارها تاکتیکهای نبرد سواره چادرنشینی که آنان را طی قرون نهم و دهم جنگجویان هولناکی برای حریفان آلمانی ، اسپانیایی ، ایتالیایی ، فرانسوی ، لهستانی ،بالکانی و هلندیشان کرده بود منسوخ شده بود.البته در این مساله شک و تردیدهایی وجود دارد ، زیرا برخی مورخان غربی معتقدند که تاکتیک های نظامی مجارها پس از حمله مغول و به دلیل این حمله غربی شد و با وجود تاکتیک های چادرنشینانه اش سپاه مجار بازهم به دفعات موفق به شکست مهاجمان ژرمن در مرزهای غربی اش شد.کمانداران سبک سواره پس از گسترش مسیحیت در مجارستان اهمیت خود را از دست دادند.بیشتر این نیروها از اقلیت های قومی که از مناطق فقیر کشور برمی خواستند تشکیل شده بودند. در هر حال طی نبرد موهی مغولان به شدت توسط کمانداران و سواران سنگین مجار دچار مشکل شدند و تنها شجاعت شخصی و ایستادگی باتوخان مانع از عقب نشینی ارتشش شد. در فوریه 1242 ، حدود یک سال پس از آغاز حمله و چند ماه پس از عقب نشینی مغولان هنوز تعداد زیادی از استحکامات در برابر تاکتیک های محاصره مغولان ایستادگی کرده بودند. حدود 80 قلعه و دژ تسخیر نشده باقی ماندند که تنها تعداد معدودی از آنان معماری مقاوم و قابل قبولی داشتند. در حالت کلی ، کشور تسلیم مغولان نشده بود هرچند بسیاری از مردم کشتار شده بودند.شاه و نجبای طبقه بالا دستگیر نشده بودند در یک اقدام انتقام جویانه ، کروات ها و مجارها با انجام یک کمین موفق یک واحد بزرگ از مغولان را در کوهستان های کارپات نابود کردند. پس از عقب نشینی مغولان از مجارستان ، آنان هرگز با ارتشی که دارای تجهیزات محاصره مناسب برای تصرف دژها و قلعه ها باشد بازنگشتند.همانطور که مهندسان و متخصصان چینی محاصره و مواد انفجاری که تحت خدمت سوبوتای بودند دیگر در صحنه نظامی اروپا ظاهر نشدند.سوبوتای توسط گویوک خان برای حمله به پادشاهی سونگ جنوبی چین اعزام شد و بر اثر کهولت سن در 1248 درگذشت. مجارستان به یک ویرانه تبدیل شده بود.بیش از نیمی از مناطق مسکونی توسط ارتش مهاجم نابود شده بود و بیش از 15 تا 20 درصد از جمعیت کشور از میان رفته بود.در برخی از مناطق و به ویزه مناطق جنوبی و ترانسیلوانی به زحمت می شد بازمانده ای از یورش مغولان یافت.با این وجود قدرت پادشاهی درهم نشکست.تنها یک سال پس از عقب نشینی مغولان سه دوک نشینی که به اتریش واگذار شده بود بازپس گرفته شد و شورشی محلی که در اسلاوونیا درگرفته بود سرکوب شد.تهدید یک حمله محتمل دیگر از جانب مغولان جدی گرفته شد و این بار برای دفاع اقدامات فراوانی توسط شاه بلای انجام گرفت ، از جمله ساختن استحکامات فراوان ( 44 دژو قلعه در ده سال بعد) و بازسازی و تغییر تاکتیک های ارتش از جمله افزایش تعداد سواره نظام سنگین اسلحه. امروزه به شاه بلای در مجارستان به عنوان دومین بنیانگذار مجارستان نگریسته می شود زیرا اعتقاد بر این است که بازسازی ها و سیاست های او مانع اشغال دوباره مجارستان از جانب شرق شد. اصلاحات شاه بلای بعدها نتیجه داد، در سال 1284 یورش نوگای خان به مجارستان شکست خورد ، همان طور که چند حمله کوچک پیش و پس از این حمله دفع شده بودند و شدند. طی چند قرن آینده که قدرت مغولان در استپ های روسیه رو به کاستی گذاشت و دفاع غرب نیرومندتر شد ، توجه کشورهای اروپای مرکزی به طور فزاینده ای به سمت جنوب شرق و قدرت در حال گسترش امپراتوری عثمانی جلب شد. منبع: http://wars-and-history.com/post/294 ترجمه و تهيه كننده: احمد فرصتی به اشتراک گذاشتن این پست لینک به پست اشتراک در سایت های دیگر