saman_777

مردان مبارز ایران زمین

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

متاسفانه انگار در اين تاپيك توهين به عقايد اهل سنت نه تنها كاري مذموم نيست ، بلكه پسنديده هم محسوب مي شود. بزرگ خواندن قاتل خليفه دوم مسلمانان و كسي كه اسلام را وارد ايران كرد جز توهين به اهل سنت چه معني مي دهد؟ انگار كه چون او فاتح ايران بوده پس گناه كار است. در مورد جنگ چالدران :قبلا هم گفته ام شاه اسماعيل صفوي كسي نيست كه بتوان از او دفاع كرد. من خودم تاريخ ايران باستان را افتخار آميز مي دانيم ولي اين باستان گرايي افراطي و زرتشتي گري در زمان حاضر را قبول ندارم.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
انگار نمي دونيد همون بود كه باعث سوزاندن كتابخانه هاي ايران شد و نمي دونيد كه باعث كشتاز ايراني هاي بي گناه و كشته شدن بسياري از دانشمندان يا ناقص تر شدن يا بعضي ها ميگن (از بين رفتن تخت جمشيد) شدن؟؟؟بازم بگم؟؟؟ حتما كتاب دو فرن سكوت رو بخونين البته الآن چاپش قدغن شده به خاطر دستور آقاي احمدي نژاد يعني شما 700 سال رو به 1387 سال مي فروشيد؟؟؟ آيا شما عرب دوست هستيد؟؟؟ البته مي بينم كه نژاد پرست هستيد

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
زنده باد ايران زنده باد ايراني و پرچم سه رنگ شير خورشيد نشان در احتزاز باد

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
حسن صباح حسن صباح از ایرانیانی بود که در دوره سلجوقی قیام کرد و از مخالفان سرسخت تسلط اعراب بر ایران بود. مذهب وی و پیروانش اسماعیلیه بود که شاخه‌ای از تشیع است با این تفاوت که آنان به هفت امام اعتقاد دارند و امامت را بعد از امام جعفر صادق حق فرزند وی اسماعیل دانسته و او را امام زمان و امام آخر میدانند. مرکز قدرت اینان در مصر بود که خلفای فاطمی مصر این مذهب را در این کشور رسمی اعلام کرده بودند. حسن صباح نیز که اسماعیلی بود به مصر رفت و آنجا با حکیم ناصرخسروقبادیانی و خواجه موید الدین شیرازی ملاقات کرده سپس به ایران آمد و از آنجایی که کلامی آتشین و پر نفوذ داشت روز بروز بر طرفدارانش افزوده شد. سرانجام توانست برخی از قلاع [1] موجود در ایران بود را تصرف نموده علنا بر ضد ملکشاه سلجوقی و وزیرش خواجه نظام الملک طوسی که با اسماعیلیان شدیدا مخالف بود به مبارزه برخیزد و از این کار دو هدف داشت: هدف اول و اصلی آزاد کردن ایران از زیر سلطه اعراب بود و هدف دوم ترویج مذهب اسماعیلی در ایران. شیوه حسن صباح در از بین بردن مخالفان کشتن مستقیم افراد به همراه جانفشانی قاتل (یعنی همان چیزی که امروزه ترور مینامیم) بود. ماموران حسن صباح بسیاری از سران سلجوقی را کشتند و این کار در زمان جانشینان وی از جمله کیابزرگ امید ادامه پیدا کرد. نهضت آنان نزدیک به صد و پنجاه سال ادامه داشت تا اینکه هلاکوخان شعله این جنبش را که از درون به فساد کشیده شده بود خاموش کرد و آخرین رهبر آنان را که رکن الدین خورشاه نام داشت به قتل رسانید. مکتب صباح که به الموتیان نیز شناخته می‌‌شد، به نام حشیشیون معروف بود. که ریشهٔ کلمهٔ Assasination در زبان انگلیسی نیز از همین مکتب است. این فرقه اولین سازمان تروریستی شناخته شده در تاریخ بشر است آنها اولین افرادی بودند که هدف را برتر از وسیله می‌‌دانستند و به خود اجازه می‌‌دادند با تظاهر و تزویر به سازمان دشمن نفوذ کنند و به همین خاطر بود که سالها هیچ ارتشی نزدیک الموت هم نشد زیرا که همواره عوامل الموتیان در ارتش نفوذ کرده و فرماندهان آن را به قتل می‌‌رساندند. این فرقه در ده سطح طراحی شده بود و یه افراد در پایین تر سطح گفته می‌‌شد که قرآن علاوه بر معنای ظاهری معانی عمیق تر و نهفته‌ای نیز دارد. همچنین معروف است که به آنان مواد مخدر داده می‌‌شده و آنها را در باغی زیبا در الموت رها می‌‌کرده‌اند و پس از آن که هوش خود را باز میافته‌اند به آنها گفته می‌‌شده که آنها بهشت را دیده‌اند و بدین گونه با وعدهٔ بهشت اینان را مرید می‌‌کردند. در آخرین سطح (امامت) فرد همه چیز را حتی تجربه‌های شخصی خویش را تنها در صورتی می‌‌پذیرد که عقل بر آن حکم دهد. عقاید بدین حد سخت گیرانه تنها در عده‌ای از اندیشه‌های بودایی دیده می‌شود. حسن صبباح عقیده داشت همهٔ افراد توانایی رسیدن به بالاترین سطح را ندارند و لذابیشتر افراد را در رده‌های پایین و برای اطاعت از اوامر خویش نگاه می‌‌داشت. در دوره سینان جانشین صباح، وی دو تن از زیردستانش را دستور داد که خود را بکشند و آنها خود را از دیوار به پایین پرتاب کردند که این واقعه در تاریخ ثبت شده است. بسیاری از سازمانهای زیرزمینی مانند Illuminati و Free Masons شیفتهٔ حسن صباح و سازماندهی او بوده اند. در افسانه‌ها از حسن صباح، خیام و نظام به عنوان سه یار یاد شده است. من كه از اين آقا خيلي خوشم اومده :lol: :lol:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سلام؛ من از مطالب موجود در این تاپیک استفاده زیادی کردم. اما فکر می کنم به جز چند تای اول باقیه با عنوان تاپیک که مردان مبارز ایران زمین است و در پوشه جنگهای باستان قرار می گیرد منافات دارند! و البته تاپیکهای مناسبی برای ذکر بقیه این افراد نیز در سایتهای دیگر موجود است. پس لطفاً تعریف از شمس و حافظ و X و Y و Z را به یک تاپیک دیگر ببرید. حداقل با اگر از فردوس گفته بودید یک چیزی! :lol: شاد و سلامت باشید

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ببين وقتي تو جهت بهتر شدن ميهنت تلا مي كني چه ادبيات چه رياضي و ... در واقع جهت بهتر شدن وطنت داري مبارزه مي كني وقتيmilitary.ir مياد از منافع ايران حمايت مي كنه يعني مبارزه!!!تو هر كاري براي بهتر شدن وضع ميهنت بكني با مشكلاتي رو به رو ميشي مبارزه با اين مشكلات مبارزه در راه وطنه!!!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
saman_777, مطالب جالبی ارسال میکنید، منتظر ادامه مطالب هستیم. :lol:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
هر دانشمند ، محقق و کلا هر کسی که به کشور خدمت کرده است.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
saman_777عزيز بسيار سپاسگزارم كه در اين بخش سعي نموده اي تا اطلاعات و آگاهي كاربران در خصوص افتخارآفرينان ايراني را تقويت كني. يك نكته تاسف آور اينكه متاسفانه برخي از كارمندان ادارات ثبت احوال هيچگونه اطلاعي از تاريخ گذشته سرزمين ونياكان خود ندارند و در زمان ثبت نام يك نوزاد در شناسنامه تنها با استناد به اينكه نام انتخاب شده برايشان اشنا نيست از ثبت آن خودداري مي كنند. همين موضوع براي من پيش آمد!!!! وقتي پسرم بدنيا آمد تصميم گرفتم بمنظور احياي نامهاي ايراني او را آريو بنامم و به همين منظور به اداره ثبت احوال شمال تهران مراجعه و درخواست ثبت نام آريو را در شناسنامه فرزندم نمودم. ولي با كمال تاسف شنيدم كه نام آريو جزو اسامي مجاز نيست و هرچه اصرار كردم موفق به ثبت اين نام در شناسنامه فرزندم نگرديدم.بگذريم از اينكه بهرحال با اينكه به اجبار نام ديگر را در شناسنامه فرزندم ثبت كردم ولي الان او را آريو صدا مي زنم و مطمئن هستم كه وقتي بزرگ شد خواهد فهميد كه دليل اين كار من چيست. اما نتوانستم بفهمم كه آريو برزن سردار بزرگ ايراني كه جان خود را در راه دفاع از اين آب و خاك فدا كرد چه گناهي مرتكب شده كه اجازه نمي دهند فرزندان ايراني را به اين نام مفتخر كنيم!!!!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote name="saman_777"]ariobarzanآریوبرزن يكي از سرداران بزرگ تاريخ ايران است كه در برابر يورش اسكندر مقدوني به ايران زمين ، دليرانه از سرزمين خود پاسداري كرد و در اين راه جان باخت و حماسه ی «در بند پارس» را از خود در تاريخ به يادگار گذاشت . برخی او را از اجداد لرها يا كردها می دانند.
«اسكندر مقدوني » در سال 331 پيش از ميلاد پس از پيروزي در سومين جنگ خود با ايرانيان ( جنگ آربل Arbel يا گوگامل Gaugamele ) و شكست پاياني ايران ، بر بابل و شوش و استخر چيرگي يافت و براي دست يافتن به پارسه ، پايتخت ايران روانه اين شهر گرديد . اسكندر براي فتح پارسه سپاهيان خود را به دو پاره بخش كرد :بخشي به فرماندهي (پارمن يونوس) از راه جلگه (رامهرمز وبهبهان)به سوي پارسه روان شد وخود اسكندر با سپاهان سبك اسلحه راه كوهستان (كوه كهكيلويه)رادر پيش گرفت ودر تنگه هاي در بند پارس(برخی آنرا تنگ تك آب وگروهی آنرا تنگ آری کنونی می دانند) با مقاومت ايرانيان روبرو گرديد.
در جنگ در بندپارس آخرين پاسداران ايران با شماري اندك به فرماندهي آريوبرزن دربرابر سپاهيان پرشمار اسكندر دلاورانه دفاع كردند وسپاهيان مقدوني را ناچار به پس نشيني نمودند. با وجود آريوبرزن وپاسداران تنگه هاي پارس گذشتن سپاهيان اسكندر ازاين تنگه هاي كوهستاني امكان پذير نبود. ازاين رو «اسكندر» به نقشه جنگي ايرانيان درجنگ ترموپيلThermopyle متوسل شد وبا کمک یک اسیر یونانی از بيراهه وگذراز راههاي سخت كوهستاني خود را به پشت نگهبانان ايراني رساند وآنان رادر محاصره گرفت.
آريوبرزن با 40سوار و5هزار پياده ووارد كردن تلفات سنگين به دشمن ، خط محاصره را شكست وبراي ياري به پاتخت به سوي پارسهPersepolice شتافت ولي سپاهياني كه به دستور «اسكندر» ازراه جلگه به طرف پارسه رفته بودند، پيش ازرسيدن او به پايتخت،به پارسه دست يافته بودند.آريوبرزن با وجود واژگوني پايتخت ودر حالي كه سخت در تعقيب سپاهيان دشمن بود،حاضر به تسليم نشدوآنقدر درپیكار با دشمن پافشرد تا گذشته از خود او ، همه يارانش از پاي در افتادندوجنگ هنگامي به پايان رسيد كه آخرين سرباز پارسي زير فرمان آريوبرزن به خاك افتاده بود.
ازم به یادآوری است که بدانید یوتاب (به معنی درخشنده و بیمانند) خواهر آریو برزن نیز فرماندهی بخشی از سپاهیان برادر را برعهده داشت و در کوهها راه را بر اسکندر بست . یوتاب همراه برادر چنان جنگید تا هر دو کشته شدند و نامی جاوید از خود برجای گذاشتند.
و نکته آخر اینکه اسکندر پس از پیروزی بر آریوبرزن آن اسیر یونانی را هم به جرم خیانت کشت.

واقعا كه آخه اسمي به اين زيبايي و با اين ابهت را چرا نمي ذارن بذاريم؟؟؟ اون كه 2500 سال پيش بوده نه مخالف عرب ها بوده و نه .... دليلش اين بوده كه مي خوان ما تاريخ خودمونو فراموش كنيم تا هر وقت پسر شما به سوال همكلاسياش كه آريوبزن كي بود نتونه جواب بده
دقيقا به شما كي گفتن؟؟؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
هيچ دليل قانع كننده اي نداشتند.حتي وقتي با اصرار من به فهرست اسامي غير مجاز مراجعه كردند نتوانستند آريو برزن را پيدا كنند.ولي همين پيدا نكردن شد دليل آنان براي جلوگيري از اين اسم.گفتند چون ما با اين اسم آشنا نيستيم پس شما نمي توانيد از آن استفاده كنيد .جالب است بگويم بعد از اينكه نا اميد شدم و اسم ديگري را ثبت كردم يكي از دوستانم گفت كه براي او هم مشكل مشابه اي براي ناميدن دخترش بنام آتنا پيش آمده كه توانسته با تغيير املاي آتنا به عاتنا از اين اسم در شناسنامه دخترش استفاده كنه.يكي ديگه هم به من گفت اگر به جاي ثبت احوال شمال تهران به ثبت احوال شميرانات مراجعه مي كردي(چون در منطقه اي زندگي مي كنم كه مي توانم از هر دو ثبت احوال شمال تهران و شميرانات استفاده كنم) مي توانستي آريو را ثبت كني چون در گاهي اوقات ثبت اسامي سليقه اي و در گاهي اوقات به اطلاعات و آگاهي مامور مربوطه بستگي داره.بهر حال نشد !!!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.