najaf47

تاپیک جامع سردار خیبر ..شهید حاج ابراهیم همت (عکس ، خاطره ، فیلم و ... )

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

هرچند كه مهندس قاسمي از يادگاراي دوران جنگ هست و نگهداري ارزش و حرمتش واجب، ولي فكر نكنم كه شهيد همتي كه ما مي‌شناسيم اينطور اخلاقي داشته باشه كه بخاطر يه انتقاد، دست به يقه شه و مثل داش مجيد سوزوكي در و درگيري براه بندازه!!

بعد هم حتي اگه اين قضيه واقعيت داشت، ذكر اين خاطره از طرف حاج سعيد نه تنها ارج و قرب اين شهيد بزرگوار و بيشتر نمي‌كنه، بلكه بدتر تخريب و ضد تبليغي هست نثار اين بزرگوار!

اي كاش مردم ما، بالاخص برادران سپاهي ما ياد بگيرن كه لزوماً براي تخريب كسي نبايد دست به هر بهانه و وسيله‌اي ببرن و به اميد توجيه وسيله توسط هدف، دست به هر كاري نزنن!!

حداقل حفظ حرمت خون شهداء هم كمي در دستور كار داشته باشن؛ البته به صورت عملي!!
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]هرچند كه مهندس قاسمي از يادگاراي دوران جنگ هست و نگهداري ارزش و حرمتش واجب، ولي فكر نكنم كه شهيد همتي كه ما مي‌شناسيم اينطور اخلاقي داشته باشه كه بخاطر يه انتقاد، دست به يقه شه و مثل داش مجيد سوزوكي در و درگيري براه بندازه!!
[/quote]
مصطفی جان ماجرای فوق کاملا واقعیه و حتی من از یکی دیگر از دوستان رو هم شنیده بودم. البته حق با شماست شخصیت شهید همت چنین نبود ولی ایشون دوست صمیمی حاج احمد متوسلیان بود و به همین دلیل رو ایشون حساس و از طرفی از امثال همین اکبر پونز بریده بود که حتی یکی از آقایون در برنامه فرماندهان هم گفته بود که ایشون قبل از عملیات خیبر از خدا خواسته بود شهید بشه و گفته بود اگر در این عملیات شهید نشه از جبهه کنار می کشه!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
با سلام

آقا مصطفی اولا خواهشا جمعی نگین و وقتی میگین برادران سپاهی و غیره یعنی کل سپاه پاسداران بعدم حالا به فرض یکی اشتباه کنه نمیشه اشتباه رو به پای همه نوشت و اینجوری کرد هر چند این رو نمیگفتن بهتر بود.اما من چیزی تو این جمله نمیبینم جز ایمان. که از فرو بردن خشم در بدترین شرایط از خصلت مومنین هست.نه بد و بیراهی گفتند این شهید بزرگوار نه چیزی و در حالی که اون همه از دوستان و شهدا نه بخاطر ایشون بلکه به دلایل نظامی و استراتژی جنگ و غیره و همچنین کمبود توان عملیاتی و غیره از بین رفتن و شما همه ی تلاشت رو کردی بعد یکی از راه میرسه که هیچ کاره بوده مستقیم میزنه تو برجکت و وای میسه دری وری گفتن و من بود خدا وکیلی میگم مشت رو میزدم چون این حرفا واقعا ارزش زدن یه هوک راست رو داره اما این که خود شخصی که این حرف رو گفته هم لیافت خوردن سیلی یا مشت از دست مبارک یه مومن رو داشته باشه یا نه فرق میکنه.


برای شادی این سردار جنگ صلوات

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]با سلام

آقا مصطفی اولا خواهشا جمعی نگین و وقتی میگین برادران سپاهی و غیره یعنی کل سپاه پاسداران بعدم حالا به فرض یکی اشتباه کنه نمیشه اشتباه رو به پای همه نوشت و اینجوری کرد هر چند این رو نمیگفتن بهتر بود.اما من چیزی تو این جمله نمیبینم جز ایمان. که از فرو بردن خشم در بدترین شرایط از خصلت مومنین هست.نه بد و بیراهی گفتند این شهید بزرگوار نه چیزی و در حالی که اون همه از دوستان و شهدا نه بخاطر ایشون بلکه به دلایل نظامی و استراتژی جنگ و غیره و همچنین کمبود توان عملیاتی و غیره از بین رفتن و شما همه ی تلاشت رو کردی بعد یکی از راه میرسه که هیچ کاره بوده مستقیم میزنه تو برجکت و وای میسه دری وری گفتن و من بود خدا وکیلی میگم مشت رو میزدم چون این حرفا واقعا ارزش زدن یه هوک راست رو داره اما این که خود شخصی که این حرف رو گفته هم لیافت خوردن سیلی یا مشت از دست مبارک یه مومن رو داشته باشه یا نه فرق میکنه.


برای شادی این سردار جنگ صلوات[/quote]
تشویق برای یکی تنبیه برای همه icon_wink اصول نظامی گریه دیگه!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
آن چه خواهید خواند ، خاطره ای است از برخوردی میان یکی از امرای ارتش با شهید حاج محمدابراهیم همت:

یک روز که فرماندهان ارتش، در یک قرارگاه نظامی برای طراحی یک عملیات، همه جمع شده بودند، حاج همت هم از راه رسید، امیرعقیلی، سرتیپ دوم ستاد «لشکر 30 پیاده گرگان»، حاجی را بغل کرد و کنارش نشست، امیر عقیلی به حاج همت گفت: «حاجی ! یک سوال دارم، یک دلخوری خیلی زیاد، من از شما دلخورم.»
حاج همت گفت: «خیر باشد! بفرمائید! چه دلخوری؟»
امیر عقیلی گفت: «حاجی ! شما هر وقت از کنار پاسگاه های ارتش، از کنار ما که رد می شوی، یک دست تکان می دهی و با سرعت رد می شوی. اما حاجی جان، من به قربانت بروم، شما از کنار بسیجی های خودتان که رد می شوی، هنوز یک کیلومتر مانده، چراغ می دی، بوق می زنی، آرام آرام سرعت ماشین ات را کم می کنی، بیست متر مانده به دژبانی بسیجی ها، با لبخند از ماشین پیاده می شوی،دوباره باز دستی تکان میدهی، سوار می شوی و میروی. رد میشی اصلا مارو تحویل نمی گیری حاجی، حاجی به خدا ما هم دل داریم.»
حاج همت این ها را که از امیر عقیلی شنید، دستی به سر امیر کشید و خندید و گفت: «برادر من!اصل ماجرا این است که از کنار پاسگاه های شما که رد می شوم، این دژبان های شما هر کدام چند ماه آموزش تخصصی می بینند که اگر یک ماشین از دژبانی ارتشی ها رد شد، مشکوک بشوند؛ از دور بهش علامت میدهند، آرو آروم دست تکان میدهند، اگه طرف سرعتش زیاد بشه، اول علامت خطر میدهند،بعد ایست میدهند، بعد تیر هوائی میزنند، آخر کار اگر خواست بدون توجه دژبانی رد بشود.به لاستیک ماشین تیر میزنند.
ولی این بسیجی هایی که تو میگی، من یک کیلومتر مانده بهشان مرتب چراغ میدم، سرعتم رو کم میکنم، هنوز بیست متر مانده پیاده می شوم و یک دستی تکان میدهم و دوباره می خندم و سوار می شوم و باز آرام از کنارشان رد می شوم. آخر این بسیجی ها مشکوک بشوند.اول رگبار می بندند. بعد تازه یادشان میاد که باید ایست بدهند.
یک خشاب و خالی می کنند، بابای صاحب بچه را در می آورند، بعد چند تا تیر هوائی شلیک می کنند و آخر که فاتحه طرف خوانده شد، داد می زنند ایست.»
این را که حاجی گفت، قرارگاه از خنده منفجر شد.


[url="http://www.khouzestan.beest.ir/?q=node/2797"]http://www.khouzestan.beest.ir/?q=node/2797[/url]
  • Upvote 4

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
عین واقعیت بود ! لبخند بزن بسیجی ! [img]http://www.military.ir/forums/public/style_emoticons/default/big%20grin.gif[/img]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ممنون
ولی عین واقعیت است
متاسفانه عدم آموزش چندین مورد اشتباه فاحش بوجود آورده است
یادم هست به محض اینکه اسلحه به ما دادند گفتند " اسلحه تو اول دوستت را می کشد بعد دشمنت را "
یادم نمی رود آنقدر روی احتیاط اسلحه برایمان کار کردند که ناخودآگاه انجام می دادیم

ولی دستشان درد نکند دیدم که این احتیاط به ناگهان جان و آینده دو تا از بچه هایمان را نجات داد

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[b]انتخاب عنوان کلی «آتش به جای خون» برای این مانور بود که با واکنش اعتراض‌آمیز برخی فرماندهان عملیاتی سپاه، از جمله محمد ابراهیم همت روبه‌رو شد و برخی دیگر نیز، به دلیل شرایط خاص، سکوت کردند.[/b]


[center][url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10145/13920502000117_PhotoA5B15D.jpg][IMG]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10145/thumb_13920502000117_PhotoA5B15D.jpg[/IMG][/url][/center]


[b]به گزارش گروه «حماسه و مقاومت» [url="http://www.farsnews.com"]خبرگزاری فارس[/url]،[/b] مگر می‌شود کسی نام سردار خیبر را نشنیده باشد. سردار حاج محمدابراهیم همت نه تنها برای اهالی جبهه و جنگ بلکه برای تمامی افرادی که خون ایرانیت و اسلامیت در رگ‌های آنها جریان دارد چهره ماندگاری است که تا ابد در تاریخ این مرز و بوم باقیست. لطافت و مهربانی با چهره این انسان در هم آمیخته شده است. با این حال در عملیات نظامی به مانند یک فرمانده عالیرتبه عمل می‌کرد و همین باعث شده بود تا بچه بسیجی‌ها عاشق سینه چاک او باشند.
خاطرات زیادی از ایشان نقل قول شده است. اما شاید آنچه که تا به حال کمتر مورد بررسی قرار گرفته توقیف(بخوانید بازداشت) شهید همت بوده که در این مطلب منتشر می‌شود. این خاطره در کتاب «ماه همراه بچه هاست» که به کوشش استاد عزیز گلعلی بابایی منتشر شده است:


[center]
[background=#dddddd][IMG]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10145/13920502000128_PhotoL5B15D.jpg[/IMG][/background][/center]


به دلیل بروز اختلاف نظر تخصصی میان ارتش و سپاه در مورد انتخاب منطقه‌ عملیاتی والفجر مقدماتی و غالب شدن نظر فرماندهی کل سپاه، بلافاصله پس از ناکامی در این عملیات، فرماندهی نیروی زمینی ارتش، طرح انجام عملیات در محور جَبَل فوقی و جبال حَمرِین را مطرح کرد. ارتش قبلا هم این منطقه را در جریان عملیات والفجر مقدماتی به عنوان جایگزین منطقه‌ فکه - چزابه پیشنهاد کرده بود. لذا، وقتی عملیات والفجر مقدماتی با «عدم الفتح» مواجه شد، فرماندهی نیروی زمینی ارتش ابتکار عمل را در دست گرفت و طرح مورد نظر خود را ارائه کرد. فرماندهان سپاه هم که به لحاظ عدم موفقیت در عملیات قبل دچار انفعال شده بودند، با وجود مخالفت‌شان با این طرح، بنا به دستور فرماندهی کل سپاه، هیچ واکنشی از خود نشان ندادند.
مسئله‌ بسیار مهم هنگام مطرح شدن این طرح، که با میدان‌داری فرماندهان نیروی زمینی ارتش همراه بود، انتخاب عنوان کلی «[color=#a52a2a][b]آتش به جای خون[/b][/color]» برای این مانور بود که با واکنش اعتراض‌آمیز برخی فرماندهان عملیاتی سپاه، از جمله [color=#ff0000][b]محمد ابراهیم همت [/b][/color]روبه‌رو شد و برخی دیگر نیز، به دلیل شرایط خاص، سکوت کردند.
[color=#0000ff][b]محسن رضایی میرقائد؛ [/b][/color]فرمانده‌ی کل وقت سپاه، که خود در آن جلسه‌ چالش ‌برانگیز حضور داشت، درباره‌ این واقعه و تبعات آن برای همت، سال‌ها پس از ختم جنگ، گفته است:
«... فکر کنم قبل از عملیات والفجر یک بود، درست یادم نیست، که دیدم حاج همت آمد و به من گفت: من می‌خواهم با شما صحبتی بکنم.
گفتم: بفرمایید.
گفت: این فلشی که می‌خواهیم از این جا بزنیم اشکال دارد.
از صحبت‌هایش فهمیدم فقط حرف خودش نیست. داشت جمع‌بندی حرف‌های دیگران [مشخصا مسئولین رده‌های اطلاعات و عملیات سپاه 11 قدر] را به من منتقل می‌کرد. گذاشتم تمام موارد را بگوید. گفتم: درست. قبول. ولی بگو خودشان بیایند با زبان خودشان بگویند. جلسه‌ [ای با حضور فرمانده نیروی زمینی ارتش و فرماندهان تابعه‌ی این نیرو] گذاشتیم.
در جلسه، خطاب به حاج همت و دستیارانش گفتم: حرف‌تان را صریح بزنید. بحث هم البته هست. آن وقت اگر حرف‌‌هایتان معقول بود همان را عمل می‌کنیم.
حاج همت تقریبا غیرتی شده بود. جوش هم آورده بود. با این که حرفش را کاملا قبول داشتم، ولی برخوردش با مانور طراحی شده توسط ارتش با عنوان «آتش به جای خون» برخورد شکننده‌یی بود. شرایط ارتش و سپاه خیلی خاص بود و او [هم، در آن جلسه‌ی مشترک ارتش و سپاه، بی‌پرده‌پوشی] تمام حرف‌های دلش را زده بود. حرف‌هایش؛ خب نیش هم داشت. چون احتمال می‌دادم انعکاس این صحبت‌های همت مسئله‌ساز بشود، به او گفتم: حاجی!
گفت: بله؟
گفتم: دوست ندارم این را بگویم، اما می‌گویم.
گفت: بگوشم.
گفتم: باید چهل و هشت ساعت همین جا بمانی و تکان هم نخوری.
نگاهم کرد و گفت: یعنی زندان دیگر؟
گفتم: هر طور دوست داری فکر کن.
گفت: به چه جرمی؟
گفتم:جرمش را من معلوم می‌کنم.
گفت:حرف‌هایی که گفتم حق نبود؟
گفتم: این که بود یا نبود، برخوردت[در این جلسه با ارتش] اصلا خوب نبود.
البته استدلالش منطقی بود. شاید خیلی‌ها هم به او حق می‌دادند. ولی آن نحوه برخوردش را، به مصلحت نمی‌دانستم. وقتی توقیف‌اش در قرارگاه را به او ابلاغ کردم، هیچ به روی خودش نیاورد. فکر کنم رفت توی یکی از سنگرهای قرارگاه، مشغول نماز و دعا شد. بعد هم که مدت توقیف‌اش به‌آخر رسید و از قرارگاه رفت، کوچک‌ترین نشانه‌یی یا حرفی یا حکایتی از آن برخوردم با او را، نه شنیدم، نه دیدم. چند بار حتی امتحانش کردم که ببینم از من ناراحت‌ست یا نه؛‌دیدم نه.»
حقیقت مطلب این بود که غیر از همت، برخی دیگر از فرماندهان نیز دیدگاهشان این بود که اگر «استراتژی مبتنی بر نیروی انسانی»، جای خود را به «استراتژی مبتنی بر تجهیزات و ابزار» بدهد، این به مثابه رویکرد مجدد، به همان دیدگاه شکست خورده در مقطع اول جنگ است. یعنی دوران انجام عملیات ناموفق کلاسیک طی پاییز و زمستان1359. ولی این فرماندهان ترجیح دادند تا در جلسه سکوت کنند.
بر اساس طرح مانور «آتش به جای خون»، بایستی تمام آتش‌ها، از جمله تیربارها، سلاح‌های سنگین،‌ توپ‌های 23 میلی‌متری و تفنگ‌های 57 میلی‌متری، ‌یتر مستقیم تانک، تفنگ‌های 106 در دو سه نقطه از خط دشمن، به گونه‌ای تنظیم و متمرکز شوند که در وهله‌ی اول، تمام کمین‌های دشمن را منهدم کنند و سپس، ‌آتش روی خط اجرا شود، تا نیروهای مستقر در خط اول دشمن،‌کمترین تحرکی از خود نشان ندهند. در پناه این آتش سنگین، نیروهای تخریب خودی، میادین مین را باز می‌کنند و با رسیدن نیروهای تک ور به خط اول، باید آتش پر حجم توپخانه روی آن نقطه اجرا شود، تا خط‌های بعدی دشمن نیز، قدرت واکنش نداشته باشند. پس از آن که با این تدابیر، راه‌کار باز شد، رخنه‌ی به دست آمده، به جناحین و عمق مواضع دشمن گسترش داده شود و نیروها به سوی اهداف عمقی عملیات پیشروی کنند. این رویکرد جدید، در شرایطی بود که همواره جبهه‌ی خودی با کمبود مهمات توپخانه روبه‌رو بود و دشمن حداقل ده برابر، به لحاظ آتش‌ پشتیبانی نسبت به ایران، دارای برتری بود. از این نظر، تفوق آتش سلاح سنگین خودی به آتش دشمن، یک امر ناشدنی به نظر می‌رسید. پشتوانه‌ی نظری این طرح، تجربیات جنگ جهانی اول و دوم بود، ولی چند و چون اجرایی کردن این ایده‌ی آکادمیک نظامی به طور کامل روشن نبود.
برای تمرین چنین مانوری که سابقه‌ی قبلی نداشت، زمین مشابهی انتخاب شد و برابر طرح مورد نظر، مانور آزمایشی صورت گرفت و در آن، از مهمات جنگی نیز استفاده شد، که تلفاتی نیز به همراه داشت.
در چارچوب مانور «آتش به جای خون»، اقدام دیگری که نیروهای پیاده موظف به انجام آن می‌شدند، ایجاد سر و صدا به جای رعایت حداکثر سکوت بود! یعنی نیروهای بسیجی که در عملیات قبلی با رعایت سکوت، درگیر شده و به گشودن معابر می‌پرداختند، این بار می‌بایست با ایجاد سر و صدا، بخش تکمیلی اجرای آتش را عملی می‌ساختند تا نیروهای پیاده مستقر در خط دشمن دچار رعب و وحشت شوند.
هم‌چنین درباره‌ی نحوه‌ی اجرای مانور و دست‌یابی به هدف‌های مورد نظر بحث‌هایی صورت گرفت و سرانجام، تقسیم‌بندی و تعیین خط حد بین دو قرارگاه عملیاتی کربلا و نجف انجام شد. از پاسگاه زُبِیدات تا شیار بَجلیِه به قرارگاه عملیاتی کربلا و از شیار بَجلیِه تا پیچ انگیزه (یا نهر دویرج) به قرارگاه عملیاتی نجف واگذار شد. در واقع، شیار بجلیه، خط حد دو قرارگاه بود.
مانور عملیات، باید طی دو مرحله انجام می‌گرفت: مرحله‌ نخست، تصرف ارتفاعات سرکوب و استقرار روی آنها و مرحله دوم اشغال جبل فوقی بود. با انجام این مراحل، دشمن به طور کامل از روی ارتفاعات، به دشت عقب‌نشینی می‌کرد.
زمان عملیات، شب بیست و یکم فروردین انتخاب شد که در آن شب نور ماه وجود نداشت و تاریکی کامل بر صحنه، آوردگاه حاکم بود.
سازمان رزم برای انجام عملیات، به این شرح در نظر گرفته شد:
الف) قرارگاه عملیاتی کربلا، متشکل از پنج قرارگاه فرعی:
کربلای 1: شامل لشکر 41 ثارالله (ع) از سپاه و تیپ 1 لشکر 21 پیاده حمزه (ع) از ارتش؛
کربلای 2: شامل لشکر 7 ولی‌عصر (عج) از سپاه و تیپ 2 لشکر 21 پیاده حمزه (ع) از ارتش؛
کربلای 3: شامل تیپ 33 المهدی (عج) از سپاه و تیپ 3 از لشکر 21 پیاده حمزه (ع) از ارتش؛
کربلای 4: شامل لشکر 14 امام حسین (ع) از سپاه و تیپ 2 لشکر 77 پیاده خراسان از ارتش؛
کربلای 5: شامل لشکر 8 نجف و لشکر 19 فجر از سپاه (قرارگاه مستقل سپاه).
ب) قرارگاه عملیاتی نجف، متشکل از چهار قرارگاه فرعی:
نجف 1: شامل لشکر 31 عاشورا از سپاه و تیپ 55 هوابرد از ارتش؛
نجف 2: شامل لشکر 27 محمد رسول‌الله (ص) از سپاه و تیپ مستقل 84 پیاده خرم‌آباد از ارتش؛
نجف 3: شامل لشکر 5 نصر از سپاه و تیپ 58 تکاور ذوالفقار از ارتش، به عنوان احتیاط قرارگاه؛
نجف 4: شامل تیپ مستقل 10 سیدالشهدا (ع) از سپاه و تیپ 37 زرهی شیراز از ارتش.
در میان جوی آکنده از تردید و عدم اجماع نظر بین فرماندهان سپاه و ارتش، عملیات والفجریک در شامگاه 21 فروردین 1362 آغاز شد. همان گونه که پیش‌بینی می‌شد، موانع انبوه سپاه چهارم نیروی زمینی دشمن و حضور وسیع یگان‌های کماندویی و مکانیزه‌ی عراق در منطقه، دست‌یابی به اهداف را دشوار ساخته بود اما رزمندگان، این بار نیز با تمام قدرت به دشمن حمله کردند.
طی این عملیات که به مدت یک هفته، از 21 تا 28 فروردین 1362 در حد فاصل جبل حمرین تا پیچ انگیزه و در میان شیارها و کانال‌های غیر قابل نفوذ شمال فکّه ادامه داشت، نیروهای ایرانی توانستند ضربات سختی را به لشکر 1 مکانیزه و 8 تیپ پیاده سپاه چهارم دشمن بعثی وارد نمایند. ضمن اینکه شمار قابل توجهی از رزمندگان بسیجی و کادرهای زبده‌ی عملیاتی لشکر 27 همچون رضا چراغی، که در این عملیات مسئولیت فرماندهی لشکر 27 را به عهده داشت و همچنین رضا گودینی فرمانده گردان حنین، مختار سلیمانی فرمانده گردان میثم تمّار، حجت‌الله نیکچه فراهانی فرمانده گردان انصارالرسول، بهرام تندسته فرمانده گردان عمار یاسر و ... نیز در این مصاف هولناک به شهادت رسیدند و غم سنگینی بر دل همت نشاندند.
صادق آهنگران مداح خوش الحان جبهه‌های نبرد از حال و روز همت پس از عملیات والفجر 1 می‌گوید:
«... [شهید]، حاج ابراهیم همت فرمانده لشکر 27 محمد رسول‌الله (ص) یکی از فرماندهان بسیار پرانرژی، مؤمن و متعهد، پرکار و در عین حال دل‌نازک بود. حاج همت به حدی احساساتی بود، که بعضی مواقع با خودم می‌گفتم ایشان با این روحیه عاطفی، چطور می‌تواند نیروهایش را کنترل کند. این خصوصیات حاج همت را دوست داشتنی کرده بود.
در عملیات والفجر1 به دلیل لو رفتن عملیات در فکه‌ شمالی تعداد قابل توجهی شهید و اسیر دادیم. پس از آن فضای حفاظتی جبهه تشدید شد و از آن به بعد فرماندهان به شدت موارد حفاظتی را رعایت می‌کردند تا ماجرای والفجر مقدماتی و والفجر1، تکرار نشود. مثلاً اکثر نشانه‌هایی که در جبهه سر سه راهی‌ها و گلوگاه‌ها بود، برداشتند و صرفاً با تابلوهای خیلی کوچک مشخص کردند که مثلاً مقر فلان تیپ و لشکر کجاست.
بعد از آن عملیات مسئول تبلیغات لشکر 27 از من خواست به همراه حاج همت به دهکده‌ی حضرت رسول (ص) در چنانه - محل استقرار نیروهای لشکر 27-، بروم و برنامه‌ای در آنجا اجرا کنم.
همراه با حاج همت، دو نفری سوار ماشین شدیم و حرکت کردیم. شب بود و اتفاقاً به خاطر این که بیشتر تابلوهای راهنما را برداشته بودند، راه را گم کردیم. بعد از حدود نیم ساعتی راه اصلی را پیدا کردیم. در این فاصله، صحبت‌های زیادی بین من و حاج همت رد و بدل شد. او خاطره‌ای برایم نقل کرد، که هم خاطره و هم آن حالات خودش، هیچگاه از ذهنم بیرون نمی‌رود.
حاج همت تعریف کرد: «چند شب پیش، بچه‌های لشکر اومدن برام مطلبی رو نقل کردند که خیلی تکونم داد. ظاهراً یکی از بچه‌های لشکر، که شانزده سال بیشتر ندارد، هر شب بیرون می‌رفته و از چادر دور می‌شده اینها خیال می‌کردن اون برای این که ریا نشه خودش رو از چشم همه دور می‌کنه و مثل بقیه به نماز شب مشغول می‌شه. یه شب نقشه می‌کشن که دنبالش برن و ببین کجا می‌ره و چرا اون قدر دور می‌شه. وقتی دنبالش می‌رن، متوجه می‌شن، اون می‌ره پشت یکی از تپه‌ها و توی قبری که خودش، با زحمت کنده و آماده کرده، خوابیده و اون‌جا با خدا راز و نیاز می‌کنه. بچه‌ها می‌گفتن داخل قبر یه قسمت از دعای ابوحمزه‌ی ثمالی رو می‌خونده و وقتی به این قسمت دعا که می‌گه: «[color=#008000][b]ابکی لظلمت قبری[/b][/color]» می‌رسیده، ضجه می‌زده و ناله می‌کرده، طوری که اونایی که دنبالش رفته بودن هم اشکشون در اومده».
هنگام نقل این خاطره حاج همت چند بار بغض‌اش گرفت و گریه صحبت‌هایش را قطع کرد. بعد در حالی که اشک‌هایش را پاک می‌کرد، ادامه داد: «من نمی‌دونم، آخه یک بچه‌ شونزده‌ ساله مگه چقدر گناه داره، که این طور به درگاه خدا ناله می‌زنه». چهره گریان و حالت عاطفی و معنوی او در آن شب، هیچگاه از خاطرم نمی‌رود».

[url="http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13920501000469"]منبع[/url]
  • Upvote 4

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
كاش در مورد كم وكيف والفجر يك بيشتر مطلب ميذاشتي كه مطلب جامع تر و كاملتري از كار دربياد
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
این قضیه سیلی زدن به شهید صیاد شیرازی توسط حاج محسن راسته؟؟
اینجور که بوش میاد محسن رضایی کمی آدم خود رای معلوم میشه
(البته توی جنگ که شله زرد خیرات نمیکنن ممکنه فرمانده ها اختلاف بخورن و...) ویرایش شده در توسط Maldini
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote name='najaf47' timestamp='1221102677' post='49172']
خوب ،والفجر5 و 6 که اصلا لشکر توو اون عملیاتها نبود تـــــا... عملیــــات بزرگ خــیــبـــر که روز موعود حاج همت رحمه الله علیه شد......همراه شهید زجاجی با موتور رفتن به خط سرکشی که.......
[/quote]
بعد از پنج سال برگردم به این تاپیک . حاجی جان ، موقع شهادت شهید همت ، شهید حمید میرافضلی همراه حاج همت بوده نه شهید زجاجی عزیز.

شهید میر افضلی از بچه های اطلاعات عملیات و عضو تیپ ۲۷ نور (تحت فرماندهی شهید مظلوم ، علی هاشمی) بوده و در اون روز پیش بچه های ۴۱ ثارالله بوده که شهید همت میره از حاج قاسم سلیمانی درخواست نیرو میکنه و ...

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مطالب مشابه

    • توسط FLANKER
      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385294.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385295.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385335.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385333.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385300.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385309.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385302.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385304.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385306.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385307.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385334.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385336.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385337.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385338.jpg
    • توسط GHIAM
      با استفاده از طول استند موشک فاتح، تونستم ابعاد موشک فتح را به دست بیاورم. موشک فتح دارای طول 6.5 متر و قطر 40 سانتیمتر است. این موشک نسبت به فاتح110 حدودا 2.30متر کوتاهتر و 20 سانتیمتر قطر کمتری دارد.  
      هیچ گونه اطلاعاتی از جنس موتور و جنس بدنه موشک وجود ندارد. اما احتمالا فتح موشکی با وزن 800-900 کیلوگرم، برد  200 - 300 کیلومتر و سرجنگی 150-200 کیلوگرمی باشد. به نظر میر‌سد سپاه قرار است این موشک را جایگزین نسخه های اولیه فاتح 110 کند. هرچند سرجنگی سبکتری نسبت به فاتح دارد برای زدن اهداف نرم از جمله زیرساخت‌های نفتی، مراکز صنعتی، اهداف غیرمقاوم نظامی و ... بسیار موثر است. 
      با توجه به ابعاد و وزن موشک فتح، می‌توان 4 تیره از این موشک را مانند فجر 5 از روی حامل IVECO پرتاب کرد.  
       

       
       

       

       
       
       
    • توسط mehdipersian
      شناور شهید باقری به بالگرد، موشک و پهپاد مجهز خواهد شد 
      فرمانده نیروی دریایی سپاه:

      شناور شهید باقری که در آینده ساخت آن به اتمام می‌رسد، علاوه بر داشتن یک ناوگروه در داخل خود، باند پرواز هم دارد که پهپاد می‌تواند از روی آن حرکت کرده و به پرواز درآید و در بازگشت هم می‌تواند بر روی آن بنشیند.
      شناور شهید باقری با ۲۴۰ متر طول و ۲۱ متر ارتفاع، مجهز به بالگرد، موشک و پهپاد است.
      این شناور به گونه‌ای در حال ساخت است که از روی عرشه آن حدود ۶۰ پهپاد می‌تواند پرواز کند و بنشیند.
      وستانیوز
       
    • توسط mehdipersian
      مرداد گذشته، یک ماهواره سنجش از دور ساخت روسیه برای ایران از پایگاه فضایی بایکونور پرتاب شد و انتظار می‌رود سه ماهواره دیگر نیز در سال‌های آینده به فضا پرتاب شوند. همچنین شواهد قانع‌کننده‌ای وجود دارد که نشان می‌دهد یک شرکت روسی در حال ساخت یک ماهواره ارتباطی برای ایران است که در سال 2024 در مدار زمین ثابت قرار می‌گیرد.
       
      ماهواره ی خیام:

       
       
      مرداد 1394، ایران با دو شرکت روسی در مورد پرتاب ماهواره سنجش از دور ساخت روسیه که توسط ایران اداره می شود، به توافق اولیه دست یافت. ماهواره ایرانی در 18 مرداد 1401 به وسیله ی شرکت روس کاسموس به فضا پرتاب شد. 
       
      مشخصات فنی ماهواره:

      مشخصات فنی ماهواره توسط روسیه و ایران اعلام نشده است ولی می توان از یک حق اختراع منتشر شده توسط شرکت NPK Barl در مرداد 1401 اطلاعات جدیدی بدست آورد. این طرح یک ماهواره سنجش از دور با وضوح بالا را توصیف می کند که دقیقاً شبیه خیام است. دارای یک گذرگاه شش ضلعی و چهار پنل خورشیدی است که با زاویه 45 درجه نسبت به محور طولی ماهواره به سمت پایین امتداد دارند. 
       
      محموله یک تلسکوپ کورش(Korsch) با پنج عنصر نوری است. تلسکوپ کورش یک تلسکوپ آناستیگمات سه آینه ای فشرده است که میدان دید وسیعی را ارائه می دهد. این تلسکوپ تصویربرداری را در یک کانال پانکروماتیک و چهار کانال چند طیفی (نزدیک مادون قرمز، قرمز، سبز و آبی) ارائه می دهد. سه پیکربندی ممکن برای تلسکوپ ارائه شده است که همگی با نسبت کانونی f/11.53 (نسبت کانونی تقسیم فاصله کانونی بر دیافراگم است)میباشند. مقادیر سه پیکربندی عبارتند از:
       
      دهانه / فاصله کانونی
      0.535 متر6.17 متر
      0.75 متر8.65 متر
      1.1 متر12.68 متر
       
      در اولین پیکربندی که در شکل زیر نشان داده شده است، وزن تلسکوپ 125 کیلوگرم و طول آن 1.8 متر است.
       

       
      دو پیکربندی دیگر منجر به گذرگاه طولانی‌تر می‌شود، اما نیازی به تغییر در جعبه‌های الکترونیکی محموله و آرایه‌های پیکسل CCD ایجاد نمیکند. این تلسکوپ از یک آرایه کانونی کروی و نه مسطح برای کمک به جلوگیری از لکه دار شدن تصاویر استفاده می کند. یک آرایه اسکن الکترونیکی داده‌ها را در باند X با سرعت‌های 480 مگابیت تا 1.5 گیگابیت بر ثانیه به زمین ارسال می‌کند (نرخ بالاتری نسبت به گزارش NPK Barl در فوریه 2021 ).
       
      سازنده محموله نوری مشخص نیست، اما برخلاف تخصص این شرکت در سیستم های زمینی می تواند خود NPK Barl باشد. طی نمایشگاهی در سال 2019، این شرکت تلسکوپ سنجش از دور را به نمایش گذاشت که انتظار می‌رفت ظرف دو سال آینده به فضا پرواز کند. گزارش شده است که وزن آن تنها 46 کیلوگرم است و همچنین کوچکتر از نمونه ثبت اختراع به نظر می رسد، اما تنها ماهواره میزبان ممکنی که در حال حاضر برای آن قابل شناسایی است، خیام است. احتمالاً تنها یک بخش از تلسکوپ به نمایش گذاشته شده است. 

       
      در یکی از نقشه‌های همراه با حق ثبت اختراع(پتنت) ، ماهواره در بالای طبقه فرگات در داخل محفظه محموله موشک سایوز-2-1a قرار دارد (که نشان می‌دهد پرتاب اولیه به وسیله ی این ماهواره بر به جای سایوز-2-1b سنگین تر بود).
       
       اگرچه پتنت‌ها به ندرت به پروژه‌هایی اشاره می‌کنند که به آن‌ها مربوط می‌شود، اما در اینجا ماهواره در واقع متعلق به پروژه 505 نشان داده شده است. همانطور که در نقاشی زیر مشاهده می‌شود، ماهواره‌ها به اندازه‌ای کوچک هستند که سه عدد از آنها در داخل دماغه قرار گیرند.
       
       
       
      کاربرد خیام:
       
      به طور رسمی، خیام تنها کاربردهای غیرنظامی در زمینه هایی مانند کشاورزی، مدیریت منابع طبیعی و نظارت بر محیط زیست خواهد داشت. مدت کوتاهی پس از پرتاب، رئیس سازمان فضایی ایران مدعی شد خیام به دلیل اندازه کوچکش نمی تواند به عنوان یک ماهواره جاسوسی استفاده شود. با این حال، وضوح زمینی گزارش شده آن (0.73 متر) برای انجام کارهای شناسایی ارزشمند کافی است. 
       
      مرکز کنترل ماموریت خیام:
       

       
       
      به گزارش اخبار ایران، مرکز کنترل ماموریت خیام در مرکز فضایی ماهدشت که تقریباً در 60 کیلومتری غرب تهران و نرسیده به شهر کرج قرار دارد. این مرکز در اوایل دهه 1970 برای دریافت اطلاعات از ماهواره های سنجش از دور خارجی تأسیس شد که اولین آنها ماهواره های لندست ایالات متحده بود. همانطور که در تصاویر Google Earth مشاهده می شود، ساخت یک ساختمان جدید در این سایت حدود آوریل 2020 آغاز شد و اکنون کامل شده است. احتمالاً در گزارش تلویزیون ایران که پس از پرتاب خیام از مرکز کنترل مأموریت پخش شد، دو آنتن سهموی در شمال شرقی ساختمان جدید دیده می‌شود.
       

       
      همکاری های روسی/ایرانی بعدی:
       
      خیام پیش بینی می شود حداقل پنج سال فعالیت داشته باشد و قرار است در سال های آینده ماهواره های بیشتری نیز به آن ملحق شوند. پس از پرتاب، حسن سالاریه اعلام کرد که ایران سه ماهواره دیگر از همین نوع را سفارش داده است و افزود: اولین ماهواره در مجموع 40 میلیون دلار هزینه داشته است.
       
      به نظر می رسد که همکاری فضایی بین روسیه و ایران اکنون فراتر از حوزه سنجش از دور است. در هفته‌های اخیر شواهدی به دست آمده است که روسیه در حال ساخت یک ماهواره ارتباطی زمین‌ایستا برای ایران با نام اکواتور (به روسی به معنای «استوا») است. این نام برای اولین بار در سال 2020 در بیوگرافی مختصری از متخصص ISS Reshetnev، تولید کننده پیشرو روسیه در ماهواره های ارتباطی مستقر در نزدیکی کراسنویارسک در سیبری ظاهر شد. در کنار آن بسیاری دیگر از پروژه ها نیز به آن اشاره شد که این شخص در آن مشارکت داشته است و جزئیات بیشتری ارائه نشده است.
       

       
      ایران در نهایت قصد دارد ماهواره‌های ارتباطی زمین‌ایستا را با استفاده از پرتاب‌کننده‌های بومی پرتاب کند، اما به‌نظر نمی‌رسد ماهواره‌هایی که در آینده قابل پیش‌بینی به فضا پرتاب می‌شوند، قادر به قرار دادن محموله با این ویژگی در این نوع مدار باشند. بنابراین، این کشور احتمالاً برای پر کردن جای خالی باقیمانده نیز به روسیه متکی خواهد بود. اگر معامله‌های دیگری در این زمینه هنوز وجود داشته باشد، پشت درهای بسته انجام شده است. 
       
      ________________________________________
      تلخیص و ترجمه از mehdi persian برای میلیتاری
      ________________________________________
      منبع:
      https://www.thespacereview.com/article/4475/1
       
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.