امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

سخنرانی امپراتور ژاپن برای تسلیم در جنگ‌ جهانی‌دوم

 

پس از دومین انفجار هسته‌ای در ناگاساکی و اعلام جنگ شوروی به ژاپن علی‌رغم پیمان بی‌طرفی ژاپن و شوروی، امپراتور ژاپن تصمیم گرفت شرایط تسلیم مطرح شده در اعلامیه پوتسدام را بپذیرد. اعلامیه پوتسدام التیماتومی بود که بیان می‌کرد اگر ژاپن تسلیم نشود، ممکن است منجر به انهدام کامل و بی‌درنگ آن کشور شود. علی‌رغم تصمیم امپراتور افرادی در ژاپن حاضر به پذیرش تسلیم نبودند و یک کودتای نافرجام جهت اجتناب از تسلیم شدن ژاپن نیز در آن ساعات مهم رخ داد اما بالاخره هیروهیتو با سخنرانی که از طریق رادیو پخش شد تصمیم خود را به گوش مردم خود و متفقین رساند.

 

بهمراه ویدئو

 

لینک از سایت تابناک :

 

https://www.tabnak.ir/fa/news/1170540/سخنرانی-امپراتور-ژاپن-برای-تسلیم-در-جنگ‌جهانی‌دوم

ویرایش شده در توسط 951
  • Like 5
  • Upvote 4

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

قرص سیانور به زندگی چه مقامات آلمان نازی پایان داد؟

حقوق نیوز

در پیچ و خم طنزآمیز سرنوشت، بسیاری از نازی های برجسته بعدها با همان سمی که به مقدار فراوان از آن برای کشتن دیگران استفاده می کردند، می مردند، ماده ای سمی که پس از برگشتن ورق جنگ در اروپا و از هم پاشیدن زندگی هایشان، خودخواسته می خوردند تا به زندگی خود پایان دهند.

1706433217_F6xL6.jpg

سیانید یا سیانور، در اشکال مختلف خود، سمی است که به سرعت عمل می کند و جان میلیون ها نفر را گرفته است، ماده ای سمی که مهم ترین مورد کشتار با آن، ۹۰۹ نفر از پیروان جیم جونز در جونزتاونhttps://fa.wikipedia.org/wiki/جیم_جونز}بودند. حتی بدتر از آن، سیانور در سالن های مرگ نازی ها در طول جنگ جهانی دوم از طریق استفاده از Zyklon – B، یک آفت کش مبتنی بر سیانور، به کار گرفته شد. این گاز سمی جان های بی شماری را می گرفت.

در پیچ و خم طنزآمیز سرنوشت، بسیاری از نازی های برجسته بعدها با همان سمی که به مقدار فراوان از آن برای کشتن دیگران  استفاده می کردند، می مردند، ماده ای سمی که پس از برگشتن ورق جنگ در اروپا و از هم پاشیدن زندگی هایشان، خودخواسته می خوردند تا به زندگی خود پایان دهند.

این نازی ها با نگاه به سرعت حمله و پیشروی متفقین، می دانستند که وقت آن ها به پایان رسیده و به همین خاطر تصمیم گرفتند خودکشی کنند. پیچش خنده دار سرنوشت؟ راه آسان برای رفتن؟ یا اینکه آیا بالاخره به حق طعم داروی خودشان را چشیدند؟ در هر صورت، نازی ها این کپسول های سیانور را مانند آب نبات بیرون آوردند و بسیاری از آن ها از طعم داروی مرگبار خودشان مردند.

در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با ۱۰ شخصیت نازی برجسته ای آشنا کنیم که در روزهای آخر جنگ جهانی دوم، با قرص سیانور به زندگی خود پایان دادند: 

۱۰- هرمان گورینگ:

 

هرمان گورینگ یکی از رهبران ارشد نازی بود و در بسیاری از وحشتناک ترین و فاشیستی ترین رویدادهای رخ داده در طول دهه ها بین زمانی که نازی ها برای اولین بار شروع به محبوب شدن کردند تا اوج جنگ جهانی دوم بسیار مشارکت داشت. او حتی آنقدر زنده ماند که دادگاه نورنبرگ را نیز ببیند.

گورینگ سازمان معروف گشتاپو را تاسیس کرد که تسلط حزب نازی را بر کشور استحکام بخشید. در سال ۱۹۳۴ هیتلر از اینکه شخصیت های سیاسی زیادی وجود دارند که قدرت زیادی در میان زیردستان او به دست آورده اند بیمناک بود. از ۳۰ ژوئن تا ۲ ژوئیه، پاکسازی کسانی که هیتلر احساس می کرد تهدیدهای سیاسی هستند، طی عملیاتی به نام شب چاقوهای بلند انجام شد. البته این پاکسازی تا حد زیادی توسط پلیس مخفی گشتاپو تاسیس شده توسط گورینگ انجام شد. در مجموع دستکم ۸۵ نفر که قدرت هیتلر را تهدید می کردند ترور شدند.

1706433252_N6lW3.jpeg

گورینگ همچنین به برنامه ریزی و ابداع اردوگاه های مرگ نازی ها کمک می کرد، جایی که ماده سمی زیکلون-بی جان بسیاری را می گرفت. گورینگ زنده ماند تا پایان جنگ و محاکمه های نورنبرگ را ببیند، جایی که قرار بود چهره های حزب نازی در قبال جنایات جنگی شان پاسخگو باشند. او محاکمه شده و به خاطر جنایاتش به اعدام با طناب دار محکوم گردید. گورینگ از دادگاه خواهش کرد که او را تیرباران کرده و با شلیک یک گلوله به سرش به زندگی او پایان دهند، اما آن ها قاطعانه نپذیرفتند. در ۱۵ اکتبر ۱۹۴۶، شب قبل از اینکه به دار آویخته شود، گورینگ یک کپسول سیانور را در سلولش بلعید. جسد او روز بعد پیدا شد در حالی که در اثر خوردن سیانور مسموم شده و مرده بود.

 

۹- اودیلو گلوبوکنیک:

یکی از چهره های کمتر شناخته شده، هر چند ترسناک به اندازه دیگر شخصیت های اصلی حزب نازی، مردی به نام اودیلو گلوبوکنیک، یک نازی اتریشی بود که در طرح های نابودی یهودیان اروپا دست داشت. نازی ها نام این پروژه بسیار سری را Aktion Reinhardt به معنای عملیات راینهارد گذاشته و گلوبوکنیک در تمام مراحل این عملیات دخالت داشت. پیش از اینکه نازی های کنترل سرزمین مادری اش، اتریش، را در اختیار بگیرند، گلوبوکنیک در ایجاد حمایت محلی از جنبش نازی بسیار فعال بود و این یعنی اینکه گلوبوکنیک خودخواسته طرفدار نازی ها بود نه از روی اجبار، بدون شک. مسئولیت او در مرگ میلیون ها نفر، به ویژه در لهستان غیرقابل انکار است، اما در نهایت سرنوشت به سراغش آمد.

1706433323_W3hC7.jpg

گلوبوکنیک در ساعت ۴ صبح روز ۳۱ می ۱۹۴۵ در حمله متفقین به اتریش دستگیر شد و او ترجیح داد که به جای رویارویی با دادگاه و عدالت، به زندگی خود پایان دهد. او یک کپسول سیانور را زیر زبانش قرار داد که گفته می شود قبل از بلعیدن آن در حدود ساعت ۱۱: ۲۵ صبح، چندین ساعت زیر زبانش نگه داشته بود. گلوبوکنیک در عرض چند دقیقه درگذشت.

 

۸- فرزندان جوزف گوبلز:

تاریخ ۱ مه ۱۹۴۵ بود و هیتلر و ایوا براون با ورود ماشین جنگی شوروی به برلین، خودکشی کرده بودند. امپراتوری نازی که رویای آن را در سر می پروراندند در حال فروپاشی واقعی بود و ساختمان ها در همه جا در حال سقوط بودند و اعضای اصلی حزب از فکر رویارو شدن با شوروی می لرزیدند. کسانی که موقعیت بالایی داشتند، توانستند در پناهگاه های زیرزمینی پنهان شوند، از جمله وزیر تبلیغات، جوزف گوبلز. گوبلز در آن زمان شش فرزند خردسال داشت و به جای اینکه فرصتی برای زندگی شان تحت حاکمیت متفقین را بدهد، در روزهای پایانی حکومت نازی ها، تصمیم گرفت به آن ها سم بدهد.

1706433354_R1oA5.jpg

در ابتدا، آن ها یک پزشک نازی را احضار کردند، دندانپزشکی به نام هلموت کونز که در اصل از بخش زرهی ارتش به نام سَر مرگ بود، اما او نتوانست خود را برای انجام قتل شش کودک بی گناه راضی کند. بالاخره یک پزشک دیگر به نام لودویگ استامپفگر با بیهوش کردن کودکان و قرار دادن کپسول های نیم سی سی سیانور بین هر یک از دندان های آن ها و خرد کردن آن، این کار را انجام داد. گوبلز و همسرش پس از اطمینان از مرگ فرزندانشان، با شلیک گلوله به سر خود به زندگی شان پایان دادند.

 

۷- ریچارد گلاکس:

حمله متفقین، در حالی که ماشین جنگی نازی ها را سرنگون کرد، منجر به خودکشی بسیاری از نازی ها شد، زیرا آن ها می دانستند که در محاکمه به خاطر جنایات جنگی شان با آن ها مهربانانه برخورد نخواهد شد. آیا ممکن بود که احساس واقعی گناه آن ها را به خودکشی کشانده باشد؟ یا شرم و مهم تر از همه، ترس بود؟ احتمالاً هیچ وقت واقعیت را در این باره ندانیم. یکی دیگر از نازی ها که در نهایت این کار را انجام داد، مردی به نام ریچارد گلاکس بود. گلاکس قبل از به قدرت رسیدن حزب نازی مانند بسیاری دیگر یک سرباز بود و به سرعت پله های ترقی را طی کرده و به مقام بازرس اردوگاه های مرگ نازی ها رسید.

1706433609_R5lE7.jpg

او اردوگاه های مرگ را بازرسی می کرد و مردی بود که اغلب تصمیم می گرفت چند نفر اعدام شوند و چند نفر زنده بمانند. این مرد حتی تصمیم مشترکی با هیملر گرفت که موی قربانیان اردوگاه های مرگ برای تهیه نخ به منظور بافت یونیفورم برای سربازان نازی استفاده شود. او لیاقت ذره ذره سرنوشت تلخی که پیدا کرد را داشت. پس از اینکه در بمباران متفقین دچار موج گرفتگی شده بود، گلاکس در بیمارستانی بستری شد، جایی که او نیز یک کپسول سیانور را بلعید و به زندگی خود پایان داد.

 

۶- هانس-گئورگ فون فریدبورگ:

هانس-گئورگ فون فریدبورگ، دریاسالار نیروی دریایی در دوران وحشت نازی ها، یک مقام عالی رتبه نظامی بود که بر عملیات زیردریایی های موسوم به یوبوت نظارت داشته و فرماندهی نیروی دریایی آلمان نازی موسوم به Kriegsmarine را بر عهده داشت. فریدبورگ که یک رهبر نظامی شناخته شده و پرافتخار بود ، در طول حیات حزب نازی پله های ترقی را طی کرد و درهای جهنم روی زمین را به روی نیروهای متفقین در دریا باز کرد.

1706433660_T9dL5.jpg

برخلاف دیگر افراد این لیست، بعید به نظر می رسد که هانس در واقع یک جنایتکار جنگی بوده باشد. در واقع، او به متفقین در تهیه پیش نویس اسناد تسلیم آلمان کمک کرد، اگرچه شنیده بود، درست یا نادرست، احتمالاً به خاطر مقامش محاکمه خواهد شد. دریاسالار هانس-گئورگ فون فریدبورگ در ۲۳ مه ۱۹۴۵ با بلعیدن سیانید خودکشی کرد.

 

۵- مارتین بورمن:

مارتین بورمن شخصیتی تاریک و مرموز بود، حتی به عنوان صدراعظم حزب نازی، کسی که اغلب مستقیماً با خود هیتلر کار می کرد. بورمن، با نزدیکی به هیتلر و حضور عمیق در حزب، تاثیر گسترده ای بر تصمیمات حزب در طول حیاتش و کل کشور داشت. او برای ایجاد اردوگاه های مرگ و استفاده بعدی از بردگان تلاش زیادی کرد. مارتین بورمن بدون شک از همان روزهای اول تاسیس حزب یک نازی شرور و بیرحم بود.

1706433692_W2yR8.jpg

بورمن تلاش زیادی کرد تا رد پای خود را مخفی کرده و از آلمان فرار کند تا به آمریکای جنوبی برود و در آنجا تا آخر عمر خود را از متفقین مخفی کند. برای نیم قرن، اعتقاد بر این بود که این احتمالاً سرنوشت واقعی بورمن بوده است. با این حال، در سال ۱۹۹۸، یک آزمایش دی ان ای تایید کرد که یک کارمند پستی که ادعا کرده بود اجساد مارتین بورمن و لودویگ استامپفگر (پزشکی که کودکان گوبلز را کشته بود) را پیدا کرده است، دروغ نگفته است. هر دو مرد در ۲ مه ۱۹۴۵ براثر مسمومیت با سیانور درگذشتند.

 

۴- روبرت ریتر فون گرایم:

یکی از طراحان اصلی حملات هوایی به انگلستان، از جمله نبرد مشهور بریتانیا، روبرت ریتر فون گرایم، از خلبانان نیروی هوایی نازی موسوم به لوفت وافه بود. او بعدها پله های ترقی را در ارتش نازی طی کرده و به درجه سپهبدی (فیلد مارشال) ارتقا یافت، مقامی که از آنجا بارش وحشت آلمان را از هوا بر سر نیروهای متفقین ادامه می داد. او همچنین یکی از شخصیت های اصلی در برنامه ریزی عملیات بارباروسا علیه اتحاد جماهیر شوروی بود.

1706433784_A0uK2.jpg

در ۸ مه ۱۹۴۵، فون گرایم در اتریش توسط سربازان آمریکایی دستگیر شد. در ۲۴ مه، او در حالی که در زندان سالزبورگ در بازداشت بود، با خرد کردن کپسول سیانور در دهانش خود را کشت.

 

۳- هاینریش هیملر:

یکی از بدنام ترین و مشهورترین چهره های تاریخ نازی، هاینریش هیملر بود. هیملر که در سال ۱۹۲۳ به عضویت حزب نازی درآمد، از وفاداران قدیمی حزب بود که به سرعت پله های ترقی را در ساختار حزب نازی طی کرد. هیملر در گشتاپو و دیگر نیروهای پلیس حامی نازی ها شخصیتی برجسته بود و ذهن دیوانه ای بود که اس اس بدنام را خلق کرد. 

1706433824_S6cT0.jpg

شکی در سابقه طولانی این مرد به عنوان یک جنایتکار جنگی مخوف وجود ندارد. هیملر در سال ۱۹۴۳ وزیر کشور شد و جالب اینجاست که او در آن سال از حزب نازی اخراج شد، هر چند که کشته نشد. با برگشتن ورق جنگ و خارج شدن اوضاع از کنترل آلمان، هیملر می دانست که به اتهام جنایات جنگی محاکمه خواهد شد. او تلاش کرد فرار کند اما توسط متفقین دستگیر شد. در ۲۳ مه ۱۹۴۵ برای اینکه مجبور نشود به خاطر جنایات جنگی در نورنبرگ محاکمه شود، جان خود را گرفت. البته روش انتخابی او کپسول خودکشی سیانور بود.

 

۲- ایوا براون:

هر فهرستی در مورد خودکشی های قابل توجه نازی ها بدون اشاره به ایوا براون، معشوقه قدیمی و همسر نهایی هیتلر ناقص خواهد بود. براون زندگی مملو از ناامیدی داشت، در حالی که هیتلر با نیروی بی امان ماشین جنگی نازی از تصورات عجیب و غریب خود از جهان دفاع می کرد، ایوا چهره ای بود که تنها نقشش معشوقه هیتلر بود و بس. براون در زمانی که هنوز با هیتلر بود دو بار اقدام به خودکشی کرد. او که تنها و افسرده بود، قطعاً از زندگی اش رضایت نداشت.

1706433853_N9yX9.jpg

در حالی که ایوا براون بخشی از خود ماشین جنگی نازی ها نبود، اما تا پایان عمر در کنار هیتلر ماند، زمانی که آن ها با هم مردند، در حالی که دنیای آلمان نازی در اطراف آن ها فرو می ریخت. نیروهای شوروی به برلین نزدیک شده بودند و هیتلر با براون به یک پناهگاه مخفی زیرزمینی رفته بود، جایی که در آنجا لیوانی حاوی همان سم سیانیدی که دیگر نازی ها برای خودکشی انتخاب کرده بودند را سر کشید و به زندگی خود پایان داد.

 

۱- آدولف هیتلر:

در حالی که بر کسی پوشیده نیست که هیتلر با شلیک گلوله به سر خود به زندگی اش پایان داد، این فهرست باید با مردی به پایان برسد که چهره اش با ویرانی و وحشت مترادف است، مردی که از زیکلون – بی مبتنی بر سیانور برای کشتن بسیاری از مردم در سراسر اروپا استفاده کرده بود. تعداد زیادی از آن ها در اتاق های گاز اردوگاه های مرگ نازی ها به وسیله سیانور مسموم شده بودند، آن ها را به بهانه حمام رفتن گول زده یا در اتاق ها محبوس شده بودند، اما به دلیل نشت گاز از کناره دیوار جان خود را از دست داده بودند. در سال ۱۹۶۸ یک افسر اطلاعاتی شوروی کتابی منتشر کرد و مدعی شد که شوروی جسد هیتلر را پیدا کرده، آن را شناسایی، کالبد شکافی کرده و متوجه شده که هیتلر با سیانور مسموم شده است.

1706433890_E4hS9.jpg

امروزه، برخی از گزارش های خودکشی هیتلر تنها به شلیک گلوله به سر خود توسط هیتلر اشاره می کنند؛ برخی دیگر می گویند که او سیانور را به همراه ایوا براون خورده و سپس به سر خود شلیک کرده است. در پناهگاهی در زیر آوار سقوط رایش سوم، برای همیشه در مورد آنچه در آن روز سرنوشت ساز ۳۰ آوریل ۱۹۴۵ رخ داد، تردید وجود خواهد داشت، اما با توجه به افراد دیگری که در این فهرست قرار دارند، این احتمال بسیار زیاد است که هیتلر برای اطمینان کامل از مرگ خود، همان روش خودکشی محبوب نازی ها را انجام داده باشد: سیانور

 

https://www.newslaw.net/قرص-سیانور-به-زندگی-چه-مقامات-آلمان-نازی-پایان-داد.a288275

 

  • Like 4
  • Upvote 10

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

بسم ا..

 

 

دوره نخست تهاجم ورماخت به شوروی 

ژوئن 1941 - نوامبر 1942

4~202.jpg

 

  • Like 1
  • Upvote 11

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
8 hours قبل , MR9 گفت:

بسم ا..

 

 

دوره نخست تهاجم ورماخت به شوروی 

ژوئن 1941 - نوامبر 1942

 

 

سلام - ارتش سرخ بعد از انتشار خبر تهاجم ورماخت به شرق به دستور استالین از تمام متصرفات اروپای شرقی عقب نشینی کرد و پشت مرزهای شوروی  سنگر گرفت در واقع  مرحله اول تهاجم به شرق یک پیروزی سریع و آسان بود که اتحاد با دول اروپای شرقی آن را بیشتر تسهیل کرد اما در ادامه داستان تفاوت داشت 

  • Like 2
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
هم اکنون, MF44 گفت:

سلام - ارتش سرخ بعد از انتشار خبر تهاجم ورماخت به شرق به دستور استالین از تمام متصرفات اروپای شرقی عقب نشینی کرد و پشت مرزهای شوروی  سنگر گرفت در واقع  مرحله اول تهاجم به شرق یک پیروزی سریع و آسان بود که اتحاد با دول اروپای شرقی آن را بیشتر تسهیل کرد اما در ادامه داستان تفاوت داشت 

 

سلام 

البته تا جایی که در ذهن دارم  در جریان سقوط لهستان ، استالین با رضایت ، این کشور را با هیتلر تقسیم کرده بود .. در نقشه هم به شکل کامل مشخص هست که روسها نیمی از لهستان را در اختیار داشتند که حمله بارباروسا شروع شد 

  • Like 1
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
1 ساعت پیش, MR9 گفت:

 

سلام 

البته تا جایی که در ذهن دارم  در جریان سقوط لهستان ، استالین با رضایت ، این کشور را با هیتلر تقسیم کرده بود .. در نقشه هم به شکل کامل مشخص هست که روسها نیمی از لهستان را در اختیار داشتند که حمله بارباروسا شروع شد 

بله طبق قرارداد وزرای امور خارجه دوطرف( مولوتوف - ریبن تروف ) لهستان بین طرفین تقسیم شده بود البته لهستان فعلی با لهستان اون زمان از نظر وسعت و جمعیت و موقعیت جغرافیایی خیلی تفاوت دارد شوروی ها اول منتظر ماندند تا نازی ها کمر لهستان را شکستند بعد نیمه باقیمانده لهستان را اشغال کردند ماجرای جنگل کاتین هم در اعماق انجمن میلیتاری  موجود است  ولی  ارتش سرخ وقتی خبر پیشروی آلمان را شنید به سرعت از لهستان عقب نشینی کرد این ماجرا هم  به صورت پراکنده در تاپیکهای مختلف انجمن موجود است 

  • Like 2
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
14 hours قبل , Navard گفت:

فریب بزرگ؛ مردی که هرگز وجود نداشت!

 


گلیندور مایکل یک بی خانمان بخت برگشته در بریتانیا بود. قهرمان داستان ما بعد وضع افتضاحی که در آن گیر افتاده بود با مرگ موش خودکشی میکند. وقتی که او لحظات پر از نا امیدی و سرگشتگی را پشت سر می‌گذاشت قطعا به ذهنش خطور نمی‌کرد که کاملا ناخواسته به یکی از چهره های تاثیر گذار و ماندگار تاریخ تبدیل شود! آلمانی ها با علم به اهمیت سیسیل در این منطقه حضور فعالی داشتند. آن ها کاملا انتظار حمله متفقین به سیسیل را داشتند و بنوعی این منطقه را یکی از دروازه های نبرد آتی در اروپا می‌دانستند. متفقین و در راس آن ها بریتانیایی می‌دانستند که نبرد پیش رو پر تلفات خواهد بود  و در نتیجه، چاره ای جز اجرای عملیات فریب نمی دیدند.

 

 

 

 

 

 

آن ها در طی عملیات فریب مینسمیت (Mincemeat)، بر تن گلیندور مایکل، یونیفورم افسران نیروی دریایی انگلیس را پوشاندن و نام مستعار سرگرد ویلیام مارتین برای آن بر گزیدند. آنها یک کیف حاوی اسناد جعلی را با او همراه کردند که  دفترچه ای در آن وجود داشت که طرح عملیات آینده متفقین در یونان و ساردینیا از آن برداشت میشد. جسد توسط یک زیر دریایی در آب های اطراف اسپانیا رها گردید و در نهایت به دست یک ماهیگیر اسپانیایی افتاد. آن ماهیگیر هم آن را تحویل  دولت اسپانیا که حامی نازی ها بود قرار داد و دولت اسپانیا کپی از آن مدارک را در اختیار آلمان قرار میدهد. شاخک آلمانی ها تیز میشود و شروع به تخلیه قوا از سیسیل و انتقال آن ها به یونان و ساردینیا میکنند و به نوعی این حربه متفقین موثر واقع میشود  و در آخر متفقین در زمان و با تلفات بسیار کمتر سیسیل را تسخیر میکنند. و  در آخر این سوال مطرح است که آیا واقعا آلمانی های چنین فریب ساده ای را باور کردند؟

 

 

 

با سلام خدمت همه دوستان گرامی

آیا آثار خودکشی با مرگ موش با آثار غرق شدگی یا مرگ بر اثر گلوله یکی است ؟ پزشکی قانونی قطعا روشهایی برای تفکیک این موارد دارد . احتمالا چون کیف حاوی اسناد برای آلمانها مهمتر از خود جسد آن هم در میان جنگ بوده است ، به همین دلیل هم جسد به طور کلی از معادله حذف شده و تمرکز بر روی اسناد بوده است و حتی صحت سنجی اسناد هم صورت نگرفته است  .عجله ای که ناشی از استرس حمله قریب الوقوع متفقین بوده موجب نتیجه گیری زودهنگام شده است . 

  • Like 2
  • Upvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
12 minutes قبل , zed گفت:

با سلام خدمت همه دوستان گرامی

آیا آثار خودکشی با مرگ موش با آثار غرق شدگی یا مرگ بر اثر گلوله یکی است ؟ پزشکی قانونی قطعا روشهایی برای تفکیک این موارد دارد . احتمالا چون کیف حاوی اسناد برای آلمانها مهمتر از خود جسد آن هم در میان جنگ بوده است ، به همین دلیل هم جسد به طور کلی از معادله حذف شده و تمرکز بر روی اسناد بوده است و حتی صحت سنجی اسناد هم صورت نگرفته است  .عجله ای که ناشی از استرس حمله قریب الوقوع متفقین بوده موجب نتیجه گیری زودهنگام شده است . 

خب کمی مسئله پیچیده هستش. جسد به دست اسپانیایی ها افتاده و این در حالی که فرانسیسکو فرانکو قدرت در اسپانیا رو در اختیار داره، هر چند که در جنگ جهانی دوم اسپانیا بی طرف بود اما از جنگ داخلی اسپانیا مورد حمایت جریان فاشیست ایتالیا و آلمان قرار داشت. در حقیقت اسپانیایی ها این جسد رو میخواستند به انگلیس تحویل بدن و ظاهراً این کارو کردن ولی قبلش از دفترچه مذکور یک کپی گرفتند و در اختیار آلمانی ها قرار دادن. اما این داستان نگرانی از اینکه کجا میخواد حمله صورت بگیره واقعا وجود داشت و البته فقط مختص به آلمان نیست و تمام امپراطوری های با متصرفات زیاد با این مشکل و نگرانی همیشه رو به رو هستند بخصوص اینکه تهدیدات بالقوه وجود داشته باشه‌. برای مثال در جریان ضد حمله اوکراین اگر خاطرتون باشه یکی از بحث های رایج پیش بینی محور عملیات اوکراینی ها بود.

ویرایش شده در توسط Navard
  • Like 1
  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

اصل میانگین ها 

 

main-qimg-48b0f3d893e51525f1398b838231f8

 

 

ترس از انفجار کشتی های حامل سوخت

 

نیروی دریایی ایالات متحده در جنگ جهانی دوم برای روحیه دادن به ملوانان از آماری استفاده کرد که بر اساس اصل میانگین‌ها به دست آمده بود. ملوان بازنشسته ای گفت که وقتی او به همراه هم قطارانش به نفتکش‌هایی با اکتان بالا منتقل شدند همه از ترس خشکشان زده بود. آنها معتقد بودند که اگر هر کشتی نفتکش پر از بنزین با اکتان بالا مورد اصابت اژدر قرار گیرد فوری منفجر می‌شود و همه را رهسپار آن دنیا می‌کند. اما اطلاعات آماری نیروی دریایی ایالات متحده چیزی غیر از این‌ها بود؛ به همین دلیل نیروی دریایی اعداد و ارقامی را منتشر کرد که نشان دهد از هر ۱۰۰ کشتی نفتکش که مورد اصابت اژدر واقع شده‌اند، ۶۰ کشتی باز هم شناور مانده است و از آن ۴۰ کشتی غرق شده فقط ۵ کشتی در کمتر از ۱۰ دقیقه زیر آب رفته است. به این معنی که هم وقت برای تخلیه کردن کشتی وجود داشت و همچنین تعداد مصدومان بسیار کم بوده است فکر می‌کنید این آمار در روحیه دادن به ملوانان کمک کرده است؟ آن ملوان می‌گفت این اطلاعات آماری و اصل میانگین‌ها ناآرامی و عصبانیت ما را به کلی از بین برد و حال تمام ملوانان بهتر شد. می‌دانستیم که برای زنده بودن امیدی وجود دارد. یعنی طبق اصل میانگین‌ها امکان زیادی وجود داشت ما جان سالم به در ببریم.

 

روایتی دیگر از زبان فردریک ملستد، کهنه سرباز  حاضر در ساحل اوماها:

 

IMG_20240830_095356.jpg

تصویر رنگی شد

 

اوایل ماه ژوئن سال ۱۹۴۴ در گودال باریکی که برای سنگر بود در ساحل اوماها دراز کشیده بودم. من همراه با نودنهمین گروه مخابرات در شهر نورماندی بودم. وقتی در آن گودال تنگ اطراف را نگاه کردم به خود گفتم اینجا درست مثل قبر است و وقتی آنجا دراز کشیدم و سعی کردم بخوابم، درست احساسم همانطور بود که گویی در قبری خوابیدم! نمی‌توانستم احساساتم را کنترل کنم و طور دیگری بیندیشم. به خودم می‌گفتم شاید گور من همین جاست. وقتی هواپیماهای بمب افکن آلمانی ساعت ۱۱ شب بالای سر ما شروع به بمب انداختن کردند من از ترس فلج شده بودم. شب چهارم و پنجم گویی روانی شده بودم می‌دانستم اگر راه حلی برای این نگرانی هم پیدا نکنم به کل دیوانه خواهم شد. بنابراین به خودم یادآوری کردم که پنج شب گذشته اما من هنوز زنده هستم و همچنین تمام سربازهای گروه مخابراتی ما نیز زنده‌اند. فقط دو نفر زخمی داشتیم اون هم به واسطه بمب‌های آلمانی صدمه ندیده بودند بلکه به دلیل مهمات ضد هوایی خودی مجروح شده بودند. تصمیم گرفتم تا با کاری مفید و به درد بخور نگرانی‌هایم را متوقف سازم از این رو سقفی محکم و چوبی برای سنگر باریک خود ساختم. منطقه وسیعی را که گروه ما آنجا مستقر بود در نظر گرفتم و به خودم گفتم تنها راهی که ممکن است من در آن سنگر عمیق و باریک کشته شوم این است که بمبی به طور مستقیم به سنگر من اصابت کند احتمال آن هم کمتر از یک در ۱۰ هزار است. بعد از گذشت چند شب با این دید به موضوع نگاه کردم، به طور کامل آرام شدم و حتی هنگام بمباران هوایی نیز می‌توانستم بخوابم. 

 

پ ن:

همواره در جنگ با توجه به اصل میانگین‌ها، امکان زیادی وجود دارد که جان سالم به در ببریم. بیایید سوابق را بررسی کنیم و از خود بپرسیم امکان رویداد حادثه‌ای که ما را نگران کرده چقدر است؟

 

منبع:

برگرفته از کتاب مقابله با نگرانی و اضطراب/ دیل کارنگی /ص۹۹ و۱۰۰ از انتشارات نشر هورمزد

ویرایش شده در توسط Navard
  • Like 3
  • Upvote 10

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.