SSADEGHS

تقاطع آزادی : آمریکای فوق محرمانه

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

در این تاپیک قصد داریم دروغی بزرگ را افشا کنیم .
این دروغی دیگر از جانب آمریکا است . همه ما می دانیم که آمریکا در سال 2001 با بهره برداری از رخداد 11 سپتامبر { که شکی نیست یک دروغ بزرگ بود و بهانه آمریکا برای لشکرکشی به خاورمیانه } با بهانه دفاع از خود و هم پیمانانش و مبارزه با تروریست ها به افغانستان و عراق لشکر کشید . اما در این مقاله می خوانید که بر پایه همین دروغ آمریکا چه بودجه و برنامه کلانی را صرف کرده تا به اصطلاح از خود نگاهبانی کند حال آن که به عقیده بنده این تشکیلات نیز برای نیل به اهداف استعماری آنها بنا شده .
اصل مقاله را جناب patriot1979 در اختیار بنده قرار دادند و خودشان هم زحمت ترجمه بخشی از آن را بر عهده گرفتند که در ادامه به شما ارائه می دهند .
باز هم می گویم آنچه که در مقاله خواهید خواند نظرات شخصی ما نیست و تنها برای نشان دادن تلاش آمریکا برای کنترل بیشتر جهان و گسترش استعمار نوینش به شما ارائه گردیده است .
در پایان سال نو را به همه شما عزیزان شادباش می گوییم .

مقاله اصلی :

[url=http://projects.washingtonpost.com/top-secret-america/articles/a-hidden-world-growing-beyond-control/]آمریکای فوق محرمانه [/url]
متن برگردان :
جهان فوق محرمانه ای که دولت در پاسخ به حملات 11 سپتامبر ساخت بسیار بزرگ ، دست و پاگیر و مرموز شده است به طوری که کسی نمی داند چه مقدار هزینه برای آن صرف می شود ، چه تعداد را به استخدام در می آورد ، چه تعداد برنامه در آن نهفته است و دقیقا چند سازمان مشترکا کاری همسان را در آن پیگیری می کنند . این نوشته حاصل دو سال بررسی ها و پژوهش های واشنگتن پست است که ایجاد جغرافیایی دیگر از ایالات متحده را نشان می دهد : مسئله فوق محرمانه ای که آمریکا آن را از انظار عمومی پنهان کرد و از آغاز تا پایان آن نظارتی وجود نداشته است پس از 9 سال صرف هزینه و رشد بی سابقه نتیجه ایجاد سازمانی است که وظیفه نگاهبانی ایالات متحده را بر گرده دارد . سازمانی بسیار بزرگ که برآورد تاثیر آن ناممکن است .
یافته های پژوهش : نزدیک به 1271 سازمان دولتی و 1931 شرکت خصوصی بر روی برنامه های مرتبط با ضد تروریسم ،امنیت ملی و اطلاعات مرتبط با 10000 مکان در سراسر ایالات متحده کار می کنند . تخمین زده می شود 854000 نفر یعنی نزدیک به 5/1 برابر افرادی که در واشگتن دی سی زندگی می کنند توانایی دسترسی به اسناد و مدارک فوق محرمانه را دارند . در واشنگتن و حومه اطراف آن 33 مجموعه ساختمانی برای کار اطلاعاتی از 11 سپتامبر در حال ساخت است یا ساخته شده است که روی هم رفته این مجموعه ساختمانی معادل 3 ساختمان پنتاگون یا 22 کاخ مجلس شورای ایالتی که معادل 17 میلیون فوت مربع است را اشغال می کند.تعداد زیادی آژانس اطلاعاتی و امنیتی کارهای همسانی انجام می دهند که موجب نوعی هدر رفتگی می شود برای مثال 51 سازمان فدرال و قرارگاه نظامی در 15 شهر ایالات متحده جریان مالی ورودی و خروجی شبکه های تروریستی را ردگیری می کنند. تحلیل گرانی که مسئول بررسی مدارک و گفته هایی هستند که توسط سرویس های جاسوسی خارجی داخلی و خارجی فراهم شده داوری و دیدگاههای خود را با انتشار 50000 گزارش در هر سال ارائه می دهند . رقم بسیار بزرگی که به راحتی نادیده گرفته می شود .
جغرافیایی دیگر : از 11 سپتامبر 2001 جهان فوق محرمانه ساخته شده در پاسخ به حملات تروریستی به یک مجموعه عظیم که به بیش از 10000 مکان در ایالات متحده گسترش یافته بدل شده است . اینها چالشهایی آکادمیک نیستند . نبود تمرکز و نه نبود منابع دلیل اصلی حادثه فورت هود بود که 13 کشته برجای گذاشت .همان طور که دلیل اصلی بمب گذاری روز کریسمس هم همین بود تلاشی که نه به دست هزاران تحلیل گر استخدام شده برای یافتن تروریستها بلکه توسط هشدار مسافری که شاهد خروج دود از لباس زیر مسافر کنار دستش بود خنثی شد .هم چنین چالش هایی وجود دارد که سبب نگرانی عمیق برخی مسئولین امنیت ملی شده است .حتی در وزارت دفاع هم جایی که 3/2 برنامه های اطلاعاتی به آن وابسته اند تعداد اندکی از مقامات ارشد { ابر کاربر – م}توانایی دانستن تمام فعالیت ها در بخش های گوناگون وزارتخانه را دارند . اما همان طور که دو تن از این افراد در مصاحبه های خود اشاره کردند به وضوح هیچ راهی برای ادامه این کار حساس ملی وجود ندارد .یکی از آنها گفت : من آنقدر زنده نمی مانم که خلاصه ای از همه چیز بگویم {اشاره به گستردگی برنامه فوق – م }. دیگری بر می شمارد : برای نخستین رهنمودگذاری { دادن اطلاعات لازم – م } او را به اتاق تاریک و کوچکی اسکورت کردند و به او گفتند حق هیچ گونه یادداشت برداری ندارد سپس برنامه پس از برنامه بود که روی صفحه نمایش نمایش داده شد تا جایی که با درماندگی فریاد زد کافی است و یاد آور می شود که هیچ چیزی از آن را به یاد نمی آورد . برداشت های ژنرال سه ستاره بازنشسته جان.آر.واینز{ژنرال سه ستاره در ارتش آمریکا برابر سپهبد در ارتش ما می باشد – م}کسی که سال گذشته از او درخواست شده بود تا شیوه پیگیری حساس ترین برنامه های وزارت دفاع را بررسی کند تاکیدی بر این چالش هاست . واینز کسی که زمانی 145000 نفر را در عراق فرماندهی کرده و با چالش های پیچیده آشناست شگفت زده شد. واینز گفت : من هیچ سازمانی را با اجازه ، مسئولیت و یا توانایی هماهنگ کردن این کارهای میان سازمانی و سوداگرایانه نمی شناسم !پیچیدگی این سازمان تعریف آن را به چالش می کشد . نتیجه ای که او می گیرد این است که نمی توان گفت کشور به خاطر این هزینه ها و فعالیت ها ایمن تر است یا نه چرا که از نبود یک پروسه سازماندهی رنج می برد که بدون شک باعث ناسازگاری و کاهش اثرگزاری و اتلاف هزینه می شود . او هم چنین گفت : بنابراین ما نمی توانیم به شکلی تاثیر گزار برآورد کنیم که این ساماندهی ما را مصون تر ساخته یا نه .این پژوهش بر مبنای اسناد دولتی و قراردادها،شرح وظایف ها ، گزارش های مالکیت ، همکاری ها ، شبکه جهانی وب ، گزارش های اضافی و صدها مصاحبه با مقامات اطلاعاتی ، نظامی و مسئولین پیشین فراهم شده است .بسیاری از آنها به دلیل اینکه از صحبت در مجامع عمومی منع شده اند و یا از ترس اقدام تلافی جویانه بخاطر تشریح نگرانی هایشان خواسته اند که گمنام بمانند . بانک داده آنلاین واشنگتن پست درباره سازمان دولتی و خصوصی به صورت کاملا عمومی در دسترس است.این پژوهش بر روی فعالیت های فوق محرمانه متمرکز است زیرا میزان اطلاعات طبقه بندی شده در رده محرمانه بسیار بیشتر از آن است که بتوان به طور دقیق آنها را پیگیری کرد.
ین مقاله نقش دولت در این مجموعه در حال گسترش و تکیه دولت بر قراردادهای خصوصی را تشریح می کند .
وزیر دفاع{سابق – م } رابرت گیتس در مصاحبه خود می گوید معتقد نیست که این سازمان بیش از حد بزرگ شده است اما گاهی دست یابی به اطلاعات دقیق سخت می شود . او هم چنین گفت قصد دارد نقدی بر ضایعات این طرح بنویسد . 9 سال پس از 11 سپتامبر منطقی به نظر می رسد که نگاهی به این بیاندازیم و بگوییم خیلی خوب ما یک ظرفیت شگرف ساختیم اما آیا این بیش از نیاز ماست ؟ مدیر { سابق – م } سی آی ای لئون پانتا گفت کار طراحی نقشه 5 ساله آژانس {سی آی ای } را آغاز کرده چرا که شرایط پرداخت و هزینه از زمان 11 سپتامبر قابل تحمل نیست و گفت با این کسری بودجه ما مطمئنا به مشکل بر می خوریم و من می خواهم برای آن آماده باشم و تصریح کرد : رک بگویم همه در آژانس بایستی برای آن آماده باشند. در مصاحبه ای با دریادار دنیس.سی.بلرپیش از کناره گیری اش از سمت مدیریت اطلاعات ملی در ماه مه او گفت که باور ندارد هم پوشانی در دنیای اطلاعات وجود داشته باشد او افزود : خیلی از چیزهایی که اضافه به نظر میرسند در واقع ملزومات اطلاعات مناسب برای طرفهای مختلف است . بلر هم چنین اظهار اطمینان کرد که زیردستانش چیزهایی را که لازم است بداند به او گفته اند و گفت من در تمام برنامه های مهم اطلاعاتی در سراسر جامعه حضور دارم و کارهایی در جریان است تا تضمین داده شود که ظرفیت های اطلاعاتی گوناگون آنجا که نیاز است با هم کار می کنند .چند هفته بعد زمانی که در گوشه سالن رقص هتل ویلارد نشسته بود تا نوبت سخنرانی اش برسد غرق در تفکر درباره یافته های این پژوهش شد و گفت : پس از 11 سپتامبر زمانی که تصمیم گرفتیم به افراط گرایی افسارگسیخته حمله کنیم { منظورشان این است که بهانه لازم برای لشکرکشی به خاورمیانه را بعد از حملات ساختگی 11 سپتامبر به دست آوردند - م } این کار را همان طور انجام دادیم که معمولا در این کشور انجام می شود : نگرش ما این بود که اگر ارزشش را دارد پس ارزش زیاده روی را هم دارد .
بیرون محوطه محصور شده کاخ ها در مک لین صفی از ماشینها هر روز صبح ول می گردند ! در حالی که آمریکای فوق محرمانه درحال پیشرفت و ترقی است . راننده ها با شکیبایی صبر می کنند تا به چپ بچرخند سپس به آهستگی از تپه و اطراف پیچ بالا می روند . پیچی که به مقصدی می رسد که روی هیچ نقشه ای وجود ندارد و روی هیچ کدام از تابلوهای کنار جاده نمایان نشده است : تقاطع آزادی
تقاطع آزادی به سختی کوشش می کند تا از نظرها پنهان بماند اما در زمستان درختان بی برگ نمی توانند کوهی از سیمان و پنجره ها را که معادل 5 فروشگاه وال مارت است بپوشانند . تپه ای که پشت باریکه ای از علف قراردارد. اگر بدون نشان خاص به آنجا بروید مردانی سیاه پوش از ناکجا پیدا می شوند در حال که اسلحه های آنها آماده شلیک است . گذشته از نگهبانان مسلح و موانع آهنی هیدرولیک حداقل 1700 کارمند فدرال و 1200 پیمان کار خصوصی در تقاطع آزادی کار می کنند . این نام ، نام خودمانی است { این تقاطع واقعا موجود است و سخن نگارنده در حکم کنایه است – م } برای دو مرکز فرماندهی دفتر مدیریت اطلاعات ملی و مرکز ملی ضد تروریسم . هر دو دارای نیروی پلیس و سگ نگهبان و هزاران جای پارک است . تقاطع آزادی در مرکز مجموعه آژانس ها و پیمانکاران همکار دولت ایالات متحده قرار دارد که پس از حملات 11 سپتامبر به سرعت رشد کرده اند . اما این بزرگترین ، پرخرج ترین و یا حتی مخفیانه ترین بخش از مجموعه 11 سپتامبر نیست . در ساختمان دفتر بخش آرلینگتون در دفتر راهنمایی سرسرای ورودی نامی از بخش مرموز نیروی هوایی به نام XOIWS unit برده نشده است اما برای بازدیدکنندگانی که می دانند باید در طبقه سوم از آسانسور خارج شوند نشان خوش آمدید بزرگی موجود است . در ایالات مریلند ، الکریدج ، برنامه ای مخفی در ساختار بتونی بلندی که با پنجره های دروغین پوشیده شده است تا یک ساختمان اداری عادی به نظر برسد پنهان شده است . در ایالت میسوری ، آرنولد ، مکان مورد نظر در آن طرف خیابان هدف است . در ایالت فلوریدا ، سن پترزبورگ ، این برنامه در یک خانه یک طبقه پوشیده از آجرهای موقر در یک پارک مخروبه قراردارد . روزانه کارمندان در مرکز ملی ضد تروریسم حداقل 50000 عدد سند مرتبط با تروریسم که از آژانس های اطلاعاتی بدست آمده است را بررسی می کنند و رویداد های جهان را زیر نظر دارند . روزانه در سرتاسر ایالات متحده 854000 نفر کارمند دولتی ، پرسنل نظامی و پیمانکاران خصوصی با مجوز دسترسی به اطلاعات فوق محرمانه در دفاتر محافظت شده با قفلهای الکترومغناطیسی ، دوربینهای مداربسته و دیوارهای تقویت شده که دستگاه های استراق سمع توانایی نفوذ در آنها را ندارند بررسی می شوند . این دقیقا مجموعه نظامی صنعتی رییس جمهور دوایت دی آیزنهاور نیست که هم زمان با جنگ سرد و متمرکز شدن بر ساخت تسلیحات هسته ای برای متوقف کردن شوروی رونمایی شد . این ساختار بزرگ امنیت ملی است با یک ماموریت مبهم : ناکام گذاشتن افراط گرایی افسارگسیخته فراملی .
بیشتر اطلاعات درباره این ماموریت طبقه بندی شده است . این دلیل مشکل بودن برآورد موفقیت و تشخیص مشکلات آن است . بودجه امنیت ایالات متحده بسیار کلان است . این بودجه سال پیش به صورت رسمی 75 میلیارد دلار اعلام شد {21/2 برابر بودجه در 10 سپتامبر 2001 } اما این عدد شامل بسیاری از فعالیت های نظامی یا برنامه های ضد تروریستی داخلی نمی شود . حداقل 20 درصد سازمانهای دولتی که وظیفه از سر باز کردن تهدیدات تروریستی را دارند پس از هشیاری 11 سپتامبر بنیان نهاده شده یا تغییر ساختار داده شده اند . بسیاری از سازمانهایی که قبل از 11 سپتامبر وجودداشته اند تبدیل به بخشهای سرنوشت ساز شده اند در حالی که دولت بوش و کنگره در حال پرداخت پول به آژانسها بودند. پولی بیش از توان این آژانس ها برای هزینه کردن .

برای مثال آژانس اطلاعات دفاعی پنتاگون با 7500 کارمند در سال 2002 امروز دارای 16500 کارمند است یا بودجه آژانس امنیت ملی که اجرای استراق سمع الکترونیکی را دو برابر کرده است یا 35 گروه ضربت مشترک تروریستی اف بی آی که به 106 گروه رسیده است . این رشدی چشمگیر بود که تقریبا هم زمان با پایان حملات 11 سپتامبر آغاز شد . نه روز پس از حملات کنگره بودجه ای 40 میلیارد دلاری را گذشته از بودجه فدرال برای تقویت دفاع ملی و بکارگیری پدافندی جهانی بر علیه القاعده تصویب کرد . این روند با بودجه اضافی 36.5 میلیارد دلاری در سال 2002 و 44 میلیارد دلاری در 2003 ادامه یافت اما این تنها آغاز ماجرا بود . با تزریق سریع بودجه آژانس های نظامی واطلاعاتی افزایش یافتند . تا پایان سال 2001 ، 24 سازمان ایجاد شد از جمله دفتر امنیت داخلی و نیروی ضربت ردیابی دارایی ها تروریسم خارجی . در سال 2002 ، 37 سازمان دیگربرای ردیابی سلاح های کشتار جمعی ایجاد شد که تهدیدات اصلی را جمع آوری و وظیفه هماهنگی تمرکز بر عملیات ضد تروریسم را داشت . این روند با 36 شرکت دیگر در سال بعد و 26 شرکت دیگر در سال بعد از آن و 31 شرکت در 2007 و 32 شرکت در 2008 و 20 شرکت یا بیشتر در 2009 ادامه یافت .در کل در پاسخ به حملات 11 سپتامبر 263 سازمان ساخته یا تغییر ساختار داده شدند که هر کدام نیروی انسانی بیشتری می طلبید و این نیرو ساختار اجرایی و پشتیبانی لجستیک بیشتری مانند اپراتور تلفن، منشی ، کتابدار ، مهندس ساختمانی ، نجار ، کارگر ساختمانی ، ماشینهای تهویه هوا و به خاطر مکان خاصشان حتی به دربان با مجوز دسترسی اطلاعاتی بالا نیاز داشتند . با وجود تعداد زیادی کارمند ، واحد و سازمان حدود مسئولیت ها نامعلوم شد . چاره این چالش را کنگره پیدا کرد : با پیشنهاد کمیسیون 11 سپتامبر که مورد حمایت هر دو حزب بود دولت بوش و کنگره تصمیم گرفتند در سال 2004 آژانسی با مسئولیت های گسترده ایجاد کنند که دفتر مدیریت اطلاعات ملی{ ODNI}
نام داشت و باید چالش بسیار بزرگی را کنترل می کرد . اما در آن هنگام واشنگتن طرحهای خود را داشت .
چالش نخست این بود که قانون تصویب شده توسط کنگره به مدیر توانایی دسترسی به بودجه و اختیار مشخص در رابطه با مسائل اطلاعاتی را نمی داد که به این معنی بود که مدیر قدرتی برای اداره آژانسهای مجزا که قرار بود مدیریت کند نداشت . چالش دوم این بود که قبل از نخستین مدیر نماینده جان . دی . نگروفونت بر سر کار بود و این جنگ قدرت بر سر کار را آغاز کرد . به گفته افسران ارشدی که شاهد این فرآیند بودند وزارت دفاع میلیارد ها دلار را از یک بودجه به بودجه دیگر انتقال می داد تا ODNI توانایی دسترسی به آن را نداشته باشد . سی آی ای تعدادی از حساس ترین اطلاعات خود را در مرحله امنیتی بالاتری دوباره طبقه بندی کرد تا کارمندان مرکز ملی ضد تروریسم که جزیی از ODNI بودند اجازه دیدن آنها را نداشته باشند . سپس مشکل دیگری ایجاد شد که تا امروز هم ادامه دارد که مرتبط است با گسترش سریع ODNI زمانی که این آژانس در سال 2005 آغاز به کار کرد دفتر نگروفونت دارای 11 کارمند بود که در اتاق های کوچک محافظت شده که تا کاخ سفید یک بلوک فاصله داشتند چپانده شده بودند یک سال بعد آژانس در حال رشد به دو طبقه از ساختمانی دیگر منتقل شد . در آوریل 2008 به یک مکان همیشگی بزرگ منتقل شد : تقاطع آزادی
امروزه بسیاری از ماموران عالی رتبه شاغل در آژانس های اطلاعاتی می گویند هنوز برایشان روشن نیست که ODNI چه مسئولیتی بر گرده دارد . البته ODNI پیشرفتهایی هم داشته است به ویژه در اشتراک اطلاعات و فناوری اطلاعات و بهسازی بودجه . مدیران ODNI هر روز جلسات بین سازمانی برگزار می کنند تا همکاری خود را افزایش دهند . مدیر پیشین ، بلر ، سرسختانه پیگیر چالشهای اساسی مانند بهسازی تدارکات ، سازگاری شبکه های رایانه ای ، استاندارد های تجاری و اشتراک اختیاری بود اما افزایش حجم ODNI بر پیشرفتهای آن پیشی گرفت به طوری که با افزایش جریان اطلاعات توانایی سیستم در بهره بری و بررسی آنها کاهش یافت . روزانه سیستم جمع آوری در آژانس امنیت ملی 1/7 میلیارد ایمیل ، تماس تلفنی و ارتباطات دیگر را ردگیری و انبار می کند . آژانس امنیت ملی بخشی از این اطلاعات را در 70 پایگاه داده جداگانه انبار می کند . مشکل مشابهی که تمام آژانس های اطلاعاتی را رنج می دهد این است که هیچ کدام به تعداد کافی تحلیل گر و مترجم برای این همه کار ندارد . تاثیر تجربی این فرآیند دست و پا گیر مشخص است . در مقیاس کوچک تر در دفتر مایکل لی تر نمایشگرهای رایانه ای بر روی میز او به صف شده اند و شش حافظه دیسک سخت بر روی پاهایش قرار دارد . جریان اطلاعات بسیار بسیار زیاد است به همراه یک دوجین پایگاه داده که شبکه های های جداگانه رایانه ای را تغذیه می کنند و توانایی فعل و انفعال با یکدیگر را هم ندارند . یک توضیح کلی برای اینکه چرا هنوز این پایگاه ها به هم متصل نشده اند و مقدار این پایگاه ها وجود دارد : زیرا این کار بسیار سخت است و برخی روسای آژانس واقعا نمی خواهند که الان سازمان خود را تسلیم کنند . البته پیشرفتهایی هم وجود دارد ! لی تر می گوید : همه ایمیل های من الان روی یک رایانه است و این کار بزرگی است !!
  • Upvote 5
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
با کسب اجازه از برادر بزرگوارم جناب ssadeghs

بخش دوم برگردان به دوستان عزیزمان تقدیم می شود:


برای آنکه نگاه دیگری به گستردگی آنچنانی پروژه «آمریکای فوق سری» بیندازید کافی است سری به جاده عوارضی فرودگاه بین المللی دالاس در غرب واشنگتن بزنید و از دور برگردان خروجی محلی که روزگاری محل فروشگاه هنری مایکلز و شعبه کتابفروشی زنجیره ای Books-A-Million بود و اکنون جای اش را به نورثروپ گرومن و لاکهید مارتین، غول های اطلاعات نظامی، داده است بسمت چپ بپیچید. آن دو ساختمان 5 طبقه کبود آبی سوسوزنان متعلق به سازمان ملی اطلاعات جغرافیایی است که روی تابلوی کوچکی گم شده لابلای پرچین شمشاد نوشته شده است وظیفه تجزیه و تحلیل تصاویر و داده های نقشه برداری سطح زمین را بر عهده دارد. ساختمان های کوچک شکلاتی رنگ در عرض مسیر فرعی به شرکت کاراسافت (Carasoft)، از پیمانکاران سازمان های اطلاعاتی تعلق دارد که تخصص آن مکان یابی و نقشه برداری، تجزیه و تحلیل داده های صوتی و گردآوری اطلاعات است؛ مرکز تجزیه و تحلیل اطلاعات تاسیسات نظامی زیرزمینی کمی آنسوتر قرار دارد که با شناسایی مراکز فرماندهی زیرزمینی مرتبط با جنگ افزارهای کشتار جمعی و گروه های تروریستی در جهان راهکارهایی برای نابودی آنها به نیروهای مسلح آمریکا ارائه می دهد. دوایر متعدد این پروژه در سراسر خاک کشور تاسیس شده است اما ناحیه واشنگتن پایتخت «آمریکای فوق سری» است. تقریبا نیمی از این سرمایه گذاری عظیم پس از واقعه 11 سپتامبر در محدوده ای کمانی شکل که از لیزبورگ (شهری تاریخی در 53 کیلومتری شمال غربی واشنگتن) تا کوانتیکو (شهری کوچک واقع در بخش پرنس ویلیامز در منطقه متروپولیتن واشنگتن) کشیده شده و پس از گذر از واشنگتن بسوی شمال شرقی به لینثیکوم (ناحیه ای واقع در ایالت مریلند در مجاورت ناحیه واشنگتن [در نزدیکی بزرگراه فرودگاه بین المللی بالتیمور- واشنگتن یا BWI] که آمار جمعیت آن طبق تصمیم اداره سرشماری آمریکا [بصورت مستقل –م؛ در ایالات متحده در اصطلاح به این قبیل نواحی CDP مخفف census-designated place یعنی مکان های اختصاص یافته برای سرشماری گفته می شود] ثبت می شود) واقع در شمال فرودگاه بین المللی بالتیمور- واشنگتن می رسد، صورت گرفته است. بسیای از ساختمان ها در مجاورت مجموعه های دولتی یا پایگاه های نظامی قرار گرفته اند. دیگر بناها نیز محدوده های تجاری را اشغال کرده یا در همسایگی و در کنار نواحی مسکونی، مدارس و مراکز خرید قرار دارند و توجه اغلب کسانی را که در نزدیکی این ابنیه زندگی می کنند یا مشغول به کار اند، بخود جلب نمی کنند. طبق اظهارات یکی از افسران ارشد بخش اطلاعات نظامی بسیاری از ساختمان های نو ساز صرفا دوایر کاری نبوده بلکه توسط «هرم های امنیتی/اطلاعاتی» اداره می شوند. سازمان اطلاعات مرکزی در فاصله ای نه چندان دور از جاده عوارضی فرودگاه دالاس دو ساختمان جدید احداث کرده است که فضای اداری را تا 3/1 افزایش می دهد. در جنوب، ساختمان 8/1 میلیارد دلاری دفتر مرکزی سازمان ملی اطلاعات جغرافیایی در اسپرینگفیلد واقع شده که چهارمین عمارت دولتی بزرگ در منطقه بوده و 8500 نفر در آن مشغول بکار اند. صدها میلیون دلار از محل اعتبارات برنامه محرک اقتصادی برای این گونه ساخت و سازهای دولتی در منطقه هزینه می شود. نه تنها تعداد این قبیل ساختمان ها بلکه آنچه درون این ابنیه بچشم می خورد اعم از صفحات نمایشگر تلویزیونی متعدد، نشان های شناسایی بازدیدکنندگان (ملزم به همراهی)، دستگاه های بازرسی پرتو X، کمدهای ویژه نگهداری گوشی تلفن همراه و پیجر نمایانگر ابعاد و هزینه گسترش این دنیای مخفی است. قفل های مجهز به صفحه کلید در اتاق های ویژه محصور در جداره های فلزی یا دیواره های کاملا خشک را باز می کنند که شنود ناپذیر بوده و توسط زنگ های هشدار دهنده و نیروی امنیتی با قابلیت واکنش 15 دقیقه ای، حفاظت می شوند. در هر یک از این ساختمان ها دست کم یکی از این اتاق های موسوم به SCIF [sensitive compartmented information facility؛ مراکز حفاظت شده اطلاعات محرمانه- م] وجود دارد. برخی از این اتاق ها به اندازه یک کمد لباس کوچک و ابعاد برخی دیگر چهار برابر یک زمین فوتبال است. ابعاد SCIF آن هم تنها در ناحیه واشنگتن شاخصی از وضعیت پروژه آمریکای فوق سری است. بروس پاکین که سال ها قبل برای ساخت و ساز اتاق های SCIF از واشنگتن به فلوریدا نقل مکان کرده است می گوید «همه در واشنگتن مدام از SCIF حرف می زنند. چشم و هم چشمی این افراد [مجموعه ها- م] هر روز جدی تر می شود: فقط سازمان های سه حرفی مجهز به اتاق های بزرگ SCIF می توانند سری در سرها داشته باشند.» SCIF ها تنها عناصر امنیتی ضروری مورد توجه مردم نبوده و مراکز فرماندهی، شبکه های تلویزیونی داخلی، نمایشگرهای ویدئویی عظیم، غول های خیابانی ضد گلوله [sport utility vehicles یا مخفف آن SUV که معادل فارسی مشخصی ندارد اما به کلاس خاصی از خودروها با کاربردهای دو گانه «شهری» و «ورزشی و طبیعت گردی» اطلاق می شود؛ علاقمندان دنیای اتوموبیل به این کلاس از خودروها اصطلاحا غول های خیابانی نیز می گویند – م] و محافظان امنیتی نیز بدل به نمادهای «امنیت ملی» شده اند. یک ژنرال سه ستاره که پس از سال ها خدمت در کشورهای دیگر اکنون در واشنگتن پست قلم می زند، می نویسد: « ژنرال چهار ستاره بدون حاشیه امنیتی و حفاظتی پیدا نمی کنید. ترس و نگرانی این افراد موجب استخدام محافظان می شود و سپس این شما اید که با خود می گوئید: اگر او محافظ شخصی دارد چرا من نداشته باشم؛ این معرف جایگاه اجتماعی این قبیل اشخاص شده است.» کارمندان کم درآمدی که با هدف پس انداز درآمدشان وعده ناهار را همراه خود به محیط کار می برند از جمله مهم ترین افراد حاضر در اتاق های SCIF محسوب می شوند. فعالیت این تحلیلگران 20 تا 30 ساله برخوردار از درآمد سالانه 41 تا 65 هزار دلاری هسته مرکزی کلیه اقداماتی است که پروژه «آمریکای فوق سری» در پی اجرای آنهاست. این تجزیه و تحلیل های امنیتی در بهترین حالت با درآمیختن نمادهای فرهنگی، گفتارهای پراکنده، مکالمات رمزگذاری شده، اطلاعات بدست آمده از منابع ناشناس و حتی دور ریختنی ها سرنخ هایی از افراد و گروه های در حال تلاش برای ضربه زدن به ایالات متحده بدست می دهد. پالایش و رده بندی رایانه ای این اطلاعات ها کارایی فعالیت این تحلیلگران را دو چندان می کند اما به گفته یکی از مقامات ارشد دفتر مدیریت امنیت ملی (ODNI)، در فرجام، «تحلیل» حاصل استنباط و جمعبندی فرد است و نیمی از این تحلیلگران نسبتا کم تجربه بوده و طی چند سال اخیر به استخدام این سازمان ها درآمده اند. تحلیلگران قراردادی اغلب اندکی پس از دانش آموختگی در دفاتر مرکزی شرکت های وابسته آموزش می بینند. یک تحلیلگر جوان پس از استخدام آگاهی چندانی در خصوص کشورهای برخوردار از اولویت – عراق، ایران، افغانستان و پاکستان- ندارد و فاقد مهارت در زبان های رایج این کشورهاست و با این حال، مقامات اسبق اطلاعاتی که کار وارسی و اولوبت بندی گزارشات امنیتی را بر عهده داشته اند می گویند تعداد گزارشات امنیتی روزانه واصله در خصوص این کشورها مافوق تصور است. دفتر مدیریت سازمان امنیت ملی از بیلان سالانه دقیق گزارشات دریافتی مطلع نیست اما مسئول ارشد دوایر تحلیلی سازمان درحین بررسی این موضوع به 60 وب سایت تحلیلی محرمانه فعال برخورد کرد که توقف فعالیت شان بسبب فقدان بازدهی مدت ها قبل قطعی شده بود. مقام امنیتی دیگری می گوید «این وب سایت ها همچون مردگان متحرک [زامبی ها- م] به بقای خود ادامه می دهند.» افسران امنیتی که به مرور و بررسی گزارشات امنیتی می پردازند می گویند مشکل اینجاست که این گزارشات چیزی جز بازآرایی واقعیت های جاری روز نیست. ریچارد ایمرمن که تا اوایل 2009مشاورمدیرکل سازمان امنیت ملی در امور راستی آزمایی و استانداردهای تجزیه و تحلیل های امنیتی بوده است می گوید: «مثل وسوسه ضربه زدن به توپ در زمین هر رخدادی را همه می خواهند گزارش بدهند. گزارشات تکراری بی شماری بدستم می رسید.» حتی تحلیلگران مرکز مبارزه با تروریسم (NCTC) که سری ترین و دست نیافتنی ترین قطعات پازل های اطلاعاتی بناست در این مجموعه در کنار یکدیگر قرار گیرند بدلیل گزارشات بی اساس یا دست کم عدم تحویل گزارشاتی مناسب تر از نمونه های پیشتر ارائه شده توسط سازمان اطلاعات مرکزی، پلیس فدرال، سازمان امنیت ملی یا سازمان اطلاعات دفاعی نمره پائینی از مقامات امنیتی می گیرند؛ ژنرال تک ستاره جان م. کاستر مدیرکل وقت اطلاعات ستاد مشترک ارتش از ناکارآمدی اطلاعات ارائه شده توسط مرکز مبارزه با تروریسم چنان به خشم آمد که در سال 2007 خبر برکناری دریادار جان اسکات رد، رئیس مرکز مبارزه با تروریسم، را طی ملاقاتی به اطلاع وی رساند. کاستر در یکی از مصاحبه هایش در حالی که [از فرط عصبانیت –م] روی میز [بسمت جلو - م] خم شده بود با صدای بلند گفت: «به او [دریادار رد - م] گفتم که این سازمان پس از 5/4 سال حتی یک ورق پاره حاوی اطلاعات که به من در تعقیب مسائل سه جنگ کمکی کند ارائه نکرد!» دو سال بعد، خاطره آن روز همچنان کاستر را که اکنون رئیس دانشکده اطلاعات ارتش در پایگاه هوآچوا، آریزوناست بشدت عصبانی می کند چرا که یادآور یأس او از عملکرد دستگاه اداری است. وی می گوید: «چه کسی مسئول جلوگیری از تکرار مکررات و عافیت طلبی [در ارائه و تنظیم محتوای گزارشات اطلاعاتی - م] است؟ چه کسی قرار است بر ارائه گزارشات نظارت داشته باشد تا همه یک چیز را تحویل ندهند؟» وی از معدود معترضین به این قبیل مسائل است. یک مقام ارشد امنیتی نیز در دفتر امن خود در واشنگتن همانطور که در صندلی اش فرو رفته و در حال بررسی بخش هایی از اطلاعات طبقه بندی شده روزانه است احساس نومیدی می کند: گزارش اجمالی امنیت جهانی سازمان اطلاعات مرکزی، گزارش مشترک سازمان اطلاعات مرکزی و مرکز امنیت سایبری، گزارشات اطلاعاتی متفرقه، چکیده گزارشات امنیتی روزانه، پیش بینی های [برآوردهای - م] امنیتی هفتگی، هشدارهای امنیتی هفتگی، گزارش ارزیابی تهدیدات تروریستی جامعه سازمان های امنیتی و اطلاعاتی، هشدارهای مرکز مبارزه با تروریسم، موارد خاص ارسالی از مرکز مبارزه با تروریسم و ... حجم عظیم گزارشات او را شاکی کرده و صندوق نامه های دریافتی رو میز او هم جای سوزن انداختن ندارد. دست می برد و گزارشی حجیم با چاپ گلاسه را بر می دارد و همانطور که تکانش می دهد با عصبانیت می گوید: «خدای من! تهیه این گزارش چرا باید اینقدر طول بکشد؟» «چرا این گزارش باید تا این حد حجیم باشد؟» «چرا دسترسی آنلاین به این گزارش وجود ندارد؟» اشخاصی که با این گزارشات سروکار دارند می گویند که تلنبار شدن گزارشات طی ساعات، روزها، هفته ها، ماه ها و در خلال سال اثر معکوس بر جای می گذارد. برخی سیاستگزاران و مقامات ارشد جرأت مواجهه با انبوه گزارشاتی که فضای رایانه های شان را اشغال کرده است ندارند و در عوض، ترجیح می دهند گزارشات شفاهی مفید و موجز کارشناسان را بشنوند و این کارشناسان نیز معمولا به تحلیل سازمان متبوع خود متکی اند که نشانگر عدم تعامل اطلاعاتی میان سازمان های امنیتی/اطلاعاتی و در حقیقت علت اساسی ناکامی در دفع حملات است. راهکار دایره تجزیه و تحلیل دفتر مدیریت امنیت ملی برغم آگاهی از این مشکل انتشار یک نشریه جدید و این بار یک روزنامه آنلاین با عنوان «امنیت امروز» است. بیست و دو کارمند مندرجات دو جین گزارشات سازمانی و 63 وب سایت را گلچین کرده و بهترین بسته های اطلاعاتی را بر اساس صحت و دقت مطالب ارائه شده، موضوع و منطقه هدف انتخاب می کنند. تجزیه و تحلیل اطلاعات تنها حیطه ای نیست که مطالب تکراری در آن در دستگاه عریض و طویل امنیت ملی انباشت می شود و حوزه مسئولیت افراد و سازمان ها را با ابهام مواجه می سازد. تنها در وزارت دفاع 18 مرکز فرماندهی و سازمان به اجرای انواع عملیات اطلاعاتی با هدف بلندپروازانه تاثیرگذاری بر تفسیر و برداشت مخاطبین جهانی از سیاست ها و فعالیت های نظامی بین المللی ایالات متحده می پردازند و از سویی مهم ترین سازمان های اطلاعاتی و دو مرکز فرماندهی نظامی دیگر مدعی ایفای نقش اصلی در نبرد سایبری، جدیدترین و ناشناخته ترین جبهه اند. پانتا، رئیس سازمان اطلاعات مرکزی با اشاره به دخالت سازمان های امنیتی متعدد در جنگ سایبری گفت: «صادقانه باید گفت که رویکرد واحدی در قبال نبرد سایبری اتخاذ نشده است.» بنجامین ا. پاول که پیش از کناره گیری از مناصب حکومتی در سال گذشته در مجمع مشترک سه مدیریت اطلاعاتی ملی عضویت داشته است می گوید: «ایجاد هماهنگی در [جنگ - م] سایبری بسیار دشوار است. گاه تجهیز انواع سلاح و تهییج افکار عمومی و مهیا شدن برای دفاع فکر خوبی نیست؛ چرا؟ به این دلیل که برای اش خرج می شود و داغ و جذاب است.» پائیز سال گذشته، سرگرد نضال مالک حسن با تیراندازی در پایگاه هود تگزاس 13 نفر را کشت و 30 تن را مجروح کرد. طی روزهای پس از حادثه، اطلاعاتی در خصوص تغییرات رفتاری تدریجی عجیب حسن در بهداری نظامی والتر رید به بیرون درز کرد؛ وی که دوره کارورزی روانپزشکی خود را در این بهداری سپری می کرد به فرماندهان هشدار داده بود که باید مسلمانان را از ارتش مرخص کنند یا اینکه خطر بروز «حوادث مشکل آفرین» بپذیرند. وی همچنین با یکی از مشهورترین روحانیون تندرو یمنی تحت مراقبت نیروهای امنیتی ایالات متحده از طریق ایمیل در ارتباط بود. اما هیچ یک از این موارد سازمان های ضد اطلاعاتی ارتش را مجاب نکرده بود. در همان زمان فرماندهی واحد 902 اطلاعات ارتش در فاصله 25 مایلی بهداری والتر رید در حال اولویت بندی اجمالی تهدیدات احتمالی ترجیح داده بود تمرکز و نیروی واحدش را معطوف و مصروف تهدیدات عمومی متوجه ایالات متحده کند در حالی که پیشتر وزارت امنیت داخلی و واحد 106 مشترک ضد تروریسم پلیس فدرال بشکلی جامع مشغول انجام همین کار بودند. واحد 902 اطلاعات ارتش در حال کار روی برنامه ای که فرمانده واحد آن را RITA [ریتا - م] مخفف تهدید اسلامگرایان تندرو بر ضد ارتش می نامید، مشغول جمع آوری اطلاعات در خصوص محافل دانشجویی مرتبط با حزب الله، سپاه پاسداران ایران و القائده در ایالات متحده بود اما به گفته یک افسر ارشد ضد اطلاعات پنتاگون «این تحلیل حرف تازه ای برای گفتن نداشت.» پنهان کاری و ناهماهنگی موجب شد تا مجموعه هایی همچون واحد 902 اطلاعات ارتش در این مورد بجای پرداختن به وظیفه مهم و دشوار شناسایی هواداران احتمالی جهاد [علیه ایالات متحده - م] در مجموعه ارتش بر مواردی متمرکز شوند که سایر سازمان های امنیتی پیشتر به آنها رسیدگی کرده بودند. کارشناسان دفاعی و امنیتی بر این باور اند که پنهان کاری در جامعه اطلاعاتی و امنیتی بدلایلی جدی تر از موازی کاری صرف مایه ناکارآمدی می شود. از نگاه وزارت دفاع ریشه این معضل برنامه های فوق سری موسوم به SAPs یا برنامه های قابل دسترسی برای افراد ویژه است که دسترسی بسیار محدود به آنها تنها تحت نظارت افسران اطلاعاتی مجرب میسر است و فهرست پنتاگون از اسامی رمز این برنامه ها به بیش از 300 صفحه بالغ می شود. هر یک از سازمان های جامعه اطلاعاتی از صدها برنامه این چنینی برخوردار است و هر برنامه خود هزاران عملیات زیرمجموعه را در بر می گیرد که هر یک محدودیت های خاص خود را در مورد شمار افراد مجاز به دسترسی به اطلاعات این برنامه ها دارد و این همه بدان معناست که افراد انگشت شماری واقعا می دانند که چه می گذرد! جیمز ر. کلاپر، معاون اطلاعات وزیر دفاع و نامزد ریاست سازمان امنیت ملی در دولت اوباما، می گوید «تنها خدا به این برنامه های فوق سری عالم است!». چنین پنهان کاری هایی سلسله مراتب سازمانی را در مواردی همچون سوءاستفاده مقامات عالی رتبه از جو مخفی کاری برای بر زمین زدن رقبا یا دستور به کارکنان جزء برای پنهان نگاه داشتن برخی امور از مافوق ها مختل می سازد. یک افسر نظامی شرکت کننده در یکی از این برنامه های ویژه می گوید به او دستور داده شد مدرکی را امضاء کند که وی را از ارائه این سند به ژنرال فرمانده اش که هر روز از نزدیک با وی کار می کند منع می ساخت تنها به این دلیل که این ژنرال فرمانده مجاز به اطلاع یافتن از این عملیات ویژه نبود. دیگر مقام عالی رتبه دفاعی روزی را بخاطر می آورد که هنگام سوال از یکی از همکارانش در خصوص یک عملیات مندرج در فهرست بودجه [دفتر اش- م] با پاسخ منفی وی روبرو می شود و حین مشاجره لفظی خطاب به او می گوید: «منظورت از اینکه نمی توانی چیزی در این مورد به من بگویی چیست؟ هزینه این برنامه را من پرداخت می کنم» یک مقام اطلاعاتی عالی رتبه دیگر که دسترس گسترده ای به برنامه های عملیاتی متعدد دارد می گوید که گاه از مخفی کاری برای توجیه تداوم برنامه های بی حاصل سود برده می شود. وی می گوید «وزیر دفاع باید از روند هر عملیات آگاهی یابد تا از ضرورت استمرار آن مطمئن شود. دفتر مرکزی سازمان امنیت ملی نیز باید چنین رویه ای را در پیش گیرد.» دفتر مرکزی سازمان امنیت ملی هنوز چنین کاری نکرده است و بهترین اقدام اش در حال حاضر ایجاد پایگاه داده اسامی رمز سری ترین برنامه های عملیاتی جامعه اطلاعاتی بوده است هر چند که اسامی رمز بسیاری از برنامه های اطلاعاتی مهم و برجسته پنتاگون در این پایگاه داده درج نشده است. آگاهی یافتن از رخدادهای هر روزه پروژه «آمریکای فوق سری» بسبب فوق محرمانه بودن اش دشوار است اما اخبار چنین وقایعی هر از گاهی شنیده می شود و یکی از جدیدترین خبرها نقاط قوت و ضعف ساختار امنیتی/اطلاعاتی شکل گرفته پس از 11 سپتامبر را نمایان می سازد. پاییز سال گذشته این مجموعه بزرگ پس از 8 سال توسعه ساختاری و افزایش نیروی انسانی در اوج آمادگی تهاجمی قرار داشت که خبرهای بدی از یمن رسید و اوباما نیز در پی آن، فرمانی را به امضاء رساند که به موجب آن ده ها تفنگدارمخفی برای شناسایی و از میان بردن رهبران وابسته به القائده به آن کشور اعزام شدند. تفنگداران در یمن تعداد زیادی عملیات مشترک با بهره گیری از رایانه های همراه، کیت های تشخیص هویت و تجهیزات ارتباطی به انجام رساندند و هزاران عملیات ردیابی، گزارش عملیاتی، شواهد تصویری و فیلم زنده مراحل عملیات را برای ده ها سازمان های اطلاعاتی فوق سری ایالات متحده اجرا و ارسال کردند که شرایطی ایده آل برای این ساختار محسوب می شد اما اطلاعات ارسالی برای تجزیه و تحلیل پس از وصول به مرکز مبارزه با تروریسم در واشنگتن در میان بیش از 5000 سند اطلاعاتی ضد تروریستی روزانه مدفون می شد. تحلیلگران باید پایگاه داده به پایگاه داده، هارد دیسک به هارد دیسک و صفحه به صفحه را برای یافتن مطلب قابل توجهی جستجو می کردند. با تشدید عملیات نظامی در یمن و قوت گرفتن شایعات حمله تروریستی سازمان های اطلاعاتی بر تلاش شان افزودند و سیلی از اطلاعات روانه مرکز مبارزه با تروریسم شد بنحوی که حتی اطلاعات حیاتی نیز در این میان از نگاه تحلیلگران دور می ماند مانند هویت احتمالی یک شخصیت مذهبی یمن که یک مسلمان تندروی اهل نیجریه تحت تاثیر تعالیم وی [برای ملاقات با وی - م] به یمن سفر کرده بود و گزارشی از نامه یک پدر در نیجریه درباره پسرش که به تعالیم اسلامگرایان تندرو علاقمند و مدتی بعد در یمن ناپدید شده بود. این موارد همه و همه سرنخ های حادثه ای بودند که هنگامی که عمر فاروق عبدالمطلب، تبعه نیجریه یمن را ترک کرد و در آمستردام سوار هواپیمای مسافربری عازم دیترویت شد رخ داد اما هیچ کس این سرنخ ها را کنار هم نگذارد زیرا مقامات پیشتر هشدار داده بودند که این ساختار امنیتی/اطلاعاتی بقدری عریض و طویل شده که هر تلاشی برای تفکیک حوزه مسئولیت افراد و سازمان ها بی حاصل است و لی تر، رئیس مرکز مبارزه با تروریسم، در کنگره گفته بود «افراد بی شماری در اجرای این وظایف دخیل هستند.» و بلر، رییس سازمان امنیت ملی نیز خطاب به نمایندگان کنگره گفت «همه می توانستند از هر چیزی مطلع باشند اما من هم مسئولین اصلی را تعیین نکرده بودم.» و بدین ترتیب عبدالمطلب توانست سوار پرواز 253 خطوط هوایی شمال غرب شود و هنگامی که هواپیما در حال نزدیک شدن به دیترویت بود وی کوشید تا بمبی را که در البسه زیر خود جاسازی کرده بود منفجر کند و این ساختار امنیتی عریض و طویل پر زرق و برق پس از 11 سپتامبر نبود که مانع اش شد بلکه یکی از مسافران که متوجه حرکات عبدالمطلب شده بود مانع از کارش شد. جان ا. بِرِنان، مشاور ضد تروریسم کاخ سفید، پس از این حادثه اظهار داشت « از آنجایی که مسئولیت هیچ عضو، تیم یا نیرویی در انجام تحقیقات مشخص نشده بود اطلاعات نیز نظارت و اولویت بندی نمی شد.» بلر وجود این مشکل را پذیرفت و پیشنهاد اش تشکیل تیم های تازه نفس برای پیگیری سرنخ های مهم بود و در همان حال، برای جلوگیری از تکرار چنین اشتباهاتی خواهان منابع مالی و کارشناسان بیشتر از کنگره شد و این پیشنهاد اغلب روسای ساختارهای اطلاعاتی شکل گرفته پس از 11 سپتامبر بود. لی تر [رئیس مرکز مبارزه با تروریسم - م] نیز پس از حادثه بمبگذاری کریسمس خواهان آن شد تا کارشناسان اطلاعاتی بیشتری را در مجموعه 300 نفری اش (تا آن زمان) استخدام کند. وزارت امنیت داخلی خواستار افزایش نیروی حفاظت پرواز ، اسکنرهای بدن نما و نیز تحلیلگران اطلاعاتی شد و این برغم آن بود که این وزارتخانه حتی نمی توانست نیروی مجرب کافی برای تامین کادر واحد کارشناسی بیابد. اوبا نیز در آن زمان گفته بود که اعتبارات مورد نیاز بخش امنیت ملی را همچنان تامین می کند و با این اظهارات به این درخواست ها چراغ سبز نشان داد. ساخت و توسعه ساختمان ها و دفاتر اطلاعاتی/امنیتی در اقصی نقاط کشور ادامه دارد. ساخت مرکز داده پردازی 7/1 میلیارد دلاری سازمان امنیت ملی بزودی در مجاورت شهر Salt Lake آغاز می شود. سال آینده در کنار دفتر اطلاعاتی جدید 270 هزار فوت مربعی ستاد مشترک ارتش در تامپا ساختمانی ستادی تقریبا با همین ابعاد و طی سال بعدی، دفتری 51 هزار فوت مربعی بطور اختصاصی برای دایره عملیات ویژه بنا خواهد شد. ساختمان جدید مرکز مشترک تجزیه و تحلیل اطلاعات در شمال شارلوت ویل پذیرای 1000 کارشناس اطلاعاتی در منطقه ای امن خواهد بود. همزمان، وزارت امنیت داخلی ساخت مراکز ستادی جدید خود را در 5 مایلی کاخ سفید آغاز کرده است که بناست بخشی از آن نیز به گارد ساحلی اختصاص یابد. وزارت امنیت داخلی که تنها 7 سال از تاسیس آن می گذرد مدت ها قبل صاحب عملیات فوق سری، تحقیقات مستقل، مرکز فرماندهی، یگان خودروهای ضد گلوله و نیروی انسانی 230 هزار نفری، سومین نیروی انسان بزرگ کشور پس از وزارتخانه های دفاع و امور کهنه سربازان، شده بود. تاسیسات امنیتی 4/3 میلیارد دلاری جدیدی بزودی از میان ویرانه های آجری اتاق های آسایشگاه روانی سابق سنت الیزابث واقع در اراضی آناکاستیکا سر بر خواهد آورد که بزرگ ترین بنای دولتی پس از پنتاگون و نقطه عطف جغرافیای «آمریکای فوق سری» است و چهار برابر ساختمان مرکز مبارزه با تروریسم (موسوم به تقاطع آزادی) مساحت دارد.
این مقاله حاصل تلاش جولی تِیت، خبرنگار محقق واشنگتن پست است.
  • Upvote 4

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
تشکر از جناب پاتریوت و صادق.
موضوع روشن در این مورد این هست که در چرخه هر سازمانی پس از شکل گیری و به ایده آل رسیذن چرخه زوال شکل خواهد گرفت. این روال زوال یا باید با بازسازی و نوسازی رفع شود و یا سازمان تبدیل به غده ای سرطانی می شود و ممکن است حتی به اهداف از پیش تعیین شده برایش ضربه هم بزند.
اما روند بازسازی هم در این سازمان ها در آمریکا با این تفاسیر قوی وجدی و موثر نبوده.

این سازمانهای آمریکایی با سرعت رشد بالا و عدم وحدت رویه و عمل در ساختار وجودی خود مانند غول بزرگی است که غده های سرطانی در بدنش رشد می کنند و اعضا او نوبت به نوبت از ککنترل سیستم مرکزی بدن و مغز از دست می رود.
این اتفاقات نشانه زوال در سیستم های امنیتی آمریکا است و با این مقاله دیگر شکی برای من باقی نمانده است که ضربه زدن به آمریکا از درون از آن چیزی که تصور می شود بسیار راحتتر است و دلیل اتفاقی چون سعید امیری نیز می تواند همین موضوعات باشد.

اما یک پیش بینی می کنم و اون ضربه به امنیت آمریکا توسط خود هم سرویس ها هست و دور از ذهن نیست که الان بخی از گروه ها و افراد و..... هم در اونجا گروه هایی داشته و به ظاهر برای آمریکا فعالیت کنند.



اما نهایت اینکه خداوند بزرگ و علیم است و می داند که غول را هم چه طور نابود کند.او خداست وخود می داند چه کار کند فقط ما باید ایمان داشته باشیم که متاسفانه.....

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
برادر این جور مطالب رو زحمت می کشی تهییه می کنی اگر چکیده ای ازش بنویسی هم بیشتر مطالعه میشه هم خیلی بهتر هستش به نظرم

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]برادر این جور مطالب رو زحمت می کشی تهییه می کنی اگر چکیده ای ازش بنویسی هم بیشتر مطالعه میشه هم خیلی بهتر هستش به نظرم[/quote]

ممنون از دیدگاه شما دوست عزیز اما سعی ما بر این بود که اصل مطلب به اطلاع شما برسه و تا جایی که میشه در متن اصلی دست نبریم . البته حرفتان درباره راحت تر بودن خواندن چکیده را کاملا قبول دارم .

فتح عزیز اینکه این شبکه به هم تنیده می تواند به آمریکا ضربه بزند پاسخ روشنی ندارد چرا که بنده به شخصه فکر می کنم ایجاد چنین سازمان عریض و طویلی { اگر صحت داشته باشد } بخشی از برنامه استعماری آمریکا است

[code]اما نهایت اینکه خداوند بزرگ و علیم است و می داند که غول را هم چه طور نابود کند.او خداست وخود می داند چه کار کند فقط ما باید ایمان داشته باشیم که متاسفانه.....
[/code]
بله خدا به خوبی به همه چیز مشرف است اما ان الله لايغير ما بقوم حتي يغير ما بانفسهم برای نابودی آمریکا ما باید همت کنیم .

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]موضوع روشن در این مورد این هست که در چرخه هر سازمانی پس از شکل گیری و به ایده آل رسیذن چرخه زوال شکل خواهد گرفت. این روال زوال یا باید با بازسازی و نوسازی رفع شود و یا سازمان تبدیل به غده ای سرطانی می شود و ممکن است حتی به اهداف از پیش تعیین شده برایش ضربه هم بزند.
اما روند بازسازی هم در این سازمان ها در آمریکا با این تفاسیر قوی وجدی و موثر نبوده.

این سازمانهای آمریکایی با سرعت رشد بالا و عدم وحدت رویه و عمل در ساختار وجودی خود مانند غول بزرگی است که غده های سرطانی در بدنش رشد می کنند و اعضا او نوبت به نوبت از ککنترل سیستم مرکزی بدن و مغز از دست می رود.
این اتفاقات نشانه زوال در سیستم های امنیتی آمریکا است و با این مقاله دیگر شکی برای من باقی نمانده است که ضربه زدن به آمریکا از درون از آن چیزی که تصور می شود بسیار راحتتر است و دلیل اتفاقی چون سعید امیری نیز می تواند همین موضوعات باشد.

اما یک پیش بینی می کنم و اون ضربه به امنیت آمریکا توسط خود هم سرویس ها هست و دور از ذهن نیست که الان بخی از گروه ها و افراد و..... هم در اونجا گروه هایی داشته و به ظاهر برای آمریکا فعالیت کنند.
[/quote]

دوست خوبم سلام
طرز تفکری که بیان کردید زاده فکر خودتون هست یا خیر .خیلی جالب به نظر اومد
لطفا دلیلتون رو برای انگیزه ی خودزنی در سازمان های امنیتی رو اونم با اون سطح کلان تاثیر گذاری بیان کنید.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote][quote]برادر این جور مطالب رو زحمت می کشی تهییه می کنی اگر چکیده ای ازش بنویسی هم بیشتر مطالعه میشه هم خیلی بهتر هستش به نظرم[/quote]

ممنون از دیدگاه شما دوست عزیز اما سعی ما بر این بود که اصل مطلب به اطلاع شما برسه و تا جایی که میشه در متن اصلی دست نبریم . البته حرفتان درباره راحت تر بودن خواندن چکیده را کاملا قبول دارم .

فتح عزیز اینکه این شبکه به هم تنیده می تواند به آمریکا ضربه بزند پاسخ روشنی ندارد چرا که بنده به شخصه فکر می کنم ایجاد چنین سازمان عریض و طویلی { اگر صحت داشته باشد } بخشی از برنامه استعماری آمریکا است

[code]اما نهایت اینکه خداوند بزرگ و علیم است و می داند که غول را هم چه طور نابود کند.او خداست وخود می داند چه کار کند فقط ما باید ایمان داشته باشیم که متاسفانه.....
[/code]
بله خدا به خوبی به همه چیز مشرف است اما ان الله لايغير ما بقوم حتي يغير ما بانفسهم برای نابودی آمریکا ما باید همت کنیم .[/quote]
نه صادق خان اتفاقا این کاملا برای کسی که مدیریت سیستمی رو آشنا باشه مشخص هست و در آینده ساهد این موضوع خواهیم بود ولی زمان اون رو نمی تونم مشخص کنم.
این از نشانه های زوال در هر سیستمی هست.
[quote][quote]موضوع روشن در این مورد این هست که در چرخه هر سازمانی پس از شکل گیری و به ایده آل رسیذن چرخه زوال شکل خواهد گرفت. این روال زوال یا باید با بازسازی و نوسازی رفع شود و یا سازمان تبدیل به غده ای سرطانی می شود و ممکن است حتی به اهداف از پیش تعیین شده برایش ضربه هم بزند.
اما روند بازسازی هم در این سازمان ها در آمریکا با این تفاسیر قوی وجدی و موثر نبوده.

این سازمانهای آمریکایی با سرعت رشد بالا و عدم وحدت رویه و عمل در ساختار وجودی خود مانند غول بزرگی است که غده های سرطانی در بدنش رشد می کنند و اعضا او نوبت به نوبت از ککنترل سیستم مرکزی بدن و مغز از دست می رود.
این اتفاقات نشانه زوال در سیستم های امنیتی آمریکا است و با این مقاله دیگر شکی برای من باقی نمانده است که ضربه زدن به آمریکا از درون از آن چیزی که تصور می شود بسیار راحتتر است و دلیل اتفاقی چون سعید امیری نیز می تواند همین موضوعات باشد.

اما یک پیش بینی می کنم و اون ضربه به امنیت آمریکا توسط خود هم سرویس ها هست و دور از ذهن نیست که الان بخی از گروه ها و افراد و..... هم در اونجا گروه هایی داشته و به ظاهر برای آمریکا فعالیت کنند.
[/quote]

دوست خوبم سلام
طرز تفکری که بیان کردید زاده فکر خودتون هست یا خیر .خیلی جالب به نظر اومد
لطفا دلیلتون رو برای انگیزه ی خودزنی در سازمان های امنیتی رو اونم با اون سطح کلان تاثیر گذاری بیان کنید.[/quote]
نه نمیشه گفت زاده تفکر من زاده مدیری استراتژیک و مباحث مرتبت با اون هست این رو نظریه سیستم ها میگن.
مباحث جالبی درش هست و بسیار راهگشا و در عین حال دید بسیار واقع بینانه و جالبی از دنیای ما به ما نشون میده.

بحث خودزنی نیست بلکه بحث این هست که این سازمانها به طور طبیعی به دو شکل باعث ضربه به امنیت ملی آمریکا میشن.
یکی اینکه چون منبع گزارشات بسیار وسیع و گسترده و متعدد هست زمان به شدت از بین میره و نمیشه برآورد اطلاعاتی امنیتی سریعی در زمان انجام داد که حتی در متن هم به اون اشاره شده و برای انجام این مورد نیاز به نیروی انسانی بالاتر حس میشه و چرخه ای شکل میگیره که چرخه ای باطل هست جذب نیروی بیشتر برای دقت و بررسی بیشتر ، زیاد شدن داده های ورودی به سیستم نیاز به پردازش بیشتر و در نهایت دوباره حذب نیرو.
خوب مهمترین مسئله خود کنترل این افراد هست و می بینید که مقامات آمریکایی هم به جای اصلاح ساختار سازمانی دست به حذب نیرو می زنن اونم نیروهایی که در مواقعی تجربه ندارن.
موضوع بعدی فضایی هست که این سازمانها درش فعالیت می کنن و در این سیستم آمریکا اطلاعات به نوعی قدرت و ثروت هست خوب دور از ذهن نیست که در این جامعه اطلاعاتی برخی به فکر ایجاد نا امنی در برخی مناطق و موضوعات بشن تا بهره برداری خودشون رو بکنن.

خوب فشل شدن جامعه اطلاعاتی ، گزارشات بی اساس(این مورد بسیار خطرناک هست و با این سیستم میشه کل این جامعه اطلاعاتی رو به دلیل نبود وحدت مدیریت از کار انداخت فیلم آقا و خانم اسمیت رو که دوستان باید دیده باشن) ، اطلاعات وارده فراوان ، نیاز پردازش و تحلیل بسیار زیاد ، هزینه بسیار زیاد ، از بین رفتن قدرت مدیریت مدیران بر شبکه ها ، خود سری نیروها ، بحران سازی کاذب ، درزوغ درون سازمانی ، رقابت گروه های و سازمانها متفاوت ، پوشیده ماندن بخی اطلاعات اساسی و حساس از سازمانهایی که باید از اون مطلع بشن و نمیشن ، کندی سازمان و دست و پا گیری اون در مواقع نیاز به سرعت بالا ، سر درگمی بقیه سازمانها در برخورد با موضوعات پیش آمده و......

حال خودتون می بینید که این سازمان ها دارن به کجا میرن.حال اگر سپاه قدس ایران ادعا کند ما در آمریکا نیرو داریم برای من اصلا جای تعجب ندارد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
البته يكي از دلايل تعدد سازمان‌هاي اطلاعاتي در آمريكا را نيز مي توان به دليل تغيير مشي آنها از سازمان‌هاي بيشتر جمع‌آوري اطلاعات به سازمان‌هاي بيشتر مجري عمليات و اقدام كننده، دانست.
تصور كنيد براي انجام اين همه عمليات تروريستي (مثل ترور دانشمندان) در ساير كشورها، طراحي و اجراي كودتاها، تضعيف اقتصادي-اجتماعي حكومت‌هاي رقيب و مخالف، و از طرف ديگر سركوب مخفيانه و حساب شده هر گونه اعتراض داخلي موثر و....... به سازمان‌هاي زيادي نياز است كه نسبتا مستقل باشند و از كار هم سر در نياورند.
**************

يكي از مواردي كه به نظرم برايمان مغفول مانده و بهتر است بررسي كنيم، ساختار قدرت و نحوه چينش نيروها در مدل حكومتي ايالات متحده است.
مثلا بررسي كنيم كه فرمانداران ايالت‌ها تا چه حد نفوذ و اختيار دارند، يا مثلا فرماندهان ارتش آمريكا تا چه حد اراده حاكميتي در ساختار ايالات متحده دارند. اصولا پديده "ميزان نفوذ" در ساختار حكومتي ايالات متحده به چه شكل است؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]البته يكي از دلايل تعدد سازمان‌هاي اطلاعاتي در آمريكا را نيز مي توان به دليل تغيير مشي آنها از سازمان‌هاي بيشتر جمع‌آوري اطلاعات به سازمان‌هاي بيشتر مجري عمليات و اقدام كننده، دانست.
تصور كنيد براي انجام اين همه عمليات تروريستي (مثل ترور دانشمندان) در ساير كشورها، طراحي و اجراي كودتاها، تضعيف اقتصادي-اجتماعي حكومت‌هاي رقيب و مخالف، و از طرف ديگر سركوب مخفيانه و حساب شده هر گونه اعتراض داخلي موثر و....... به سازمان‌هاي زيادي نياز است كه نسبتا مستقل باشند و از كار هم سر در نياورند.
**************

يكي از مواردي كه به نظرم برايمان مغفول مانده و بهتر است بررسي كنيم، ساختار قدرت و نحوه چينش نيروها در مدل حكومتي ايالات متحده است.
مثلا بررسي كنيم كه فرمانداران ايالت‌ها تا چه حد نفوذ و اختيار دارند، يا مثلا فرماندهان ارتش آمريكا تا چه حد اراده حاكميتي در ساختار ايالات متحده دارند. اصولا پديده "ميزان نفوذ" در ساختار حكومتي ايالات متحده به چه شكل است؟[/quote]
جناب مهدوی این موارد رو در ساختار سازمانی واحد انجام می دهند ولی تسلسل و سازمانهای موازی تجربه موفقی در دنیای مدیریت ندارن.
تمام این نیازها در برخی سازمانها به طور کامل اعمال میشه و هیچکدام از مشکل های آمریکا رو هم ندارن.ولی عرض شد وقتی قرار باشه سیستمی از هم بپاشه و خدا بخواد طوری بشه هیچ کس نمی تونه کاری بکنه.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.