SAEID

پیشینه خوب آمریکا در روابط با ایران

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

[align=center]پیشینه خوب آمریکا در روابط با ایران

روابط فرهنگی ایران وایالات متحده آمریکا از شهریور ۱۳۲۰ تا کودتای۲۸ مرداد ۳۲

تصویر[/align]

ایران و ایالات متحدة آمر یکا پس از گذشت سه قرن از کشف آمریکا با هم آشنا شدند. در آغاز قرن نوزدهم، نخستین ایرانی به صورت اتفاقی به قارة آمریکا گام نهاد و دو دهه پس از این واقعه، ارتباط ایران و ایالات متحده با ماهیت فرهنگی، آموزشی و دینی آغاز شد. روابط فرهنگی ایران و ایالات متحده در سراسر دوران قاجار و دورة پهلوی اول خطوطی روشن ومجزا از مناسبات سیاسی داشت.

با آغاز جنگ جهانی دوم، امپریالیسم آمریکا با استفاده از خلاء قدرت جهانی وتوان اقتصادی و پشتوانة فرهنگی مناسب ، قدرت یافت. با چنین زمینه ای به تدریج دیپلماسی فرهنگی آمریکا در مورد ایران درجهت اصول سیاست خارجی آن کشور قرار گرفت و روابط فرهنگی بر اساس دکترین رؤسای جمهوریخواه و دموکرات ایالات متحده تعیین شد.

دراین نوشته در بارة سالهای 1320 تا 1322 ش. بحث می شود و از ویژگیهای این دوره؛ بهره گیری ایالات متحدة آمریکا از روابط فرهنگی گذشته درجهت اهداف سیاسی است. نتیجة آشکار روابط فرهنگی دو کشور – با محوریت ایالات متحده- در جریان انقلاب اسلامی خود را نشان داد و آن، ضدیت با فرهنگ وشیوة زندگی آمریکایی به عنوان یک روش مبارزه با حکومت پهلوی بود.


پیشینه خوب آمریکا در روابط با ایران پیش از کودتا

روابط فرهنگی را می توان از دو دیدگاه بررسی کرد: نخست به عنوان بخشی از دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی یک کشور؛ دوم، به عنوان علاقه های شخصی، علمی و اجتماعی میان افراد مقیم در یک کشور با کشورهای دیگر بدون کمترین ملاحظة سیاسی و گاه بدون کنترل از جانب دستگاه دیپلماسی آن کشور در نظر گرفته می شود؛ البته علاقه های ملی و شخصی ، به ویژه در مناسبات سیاسی میان یک کشور قوی و دارای داعیة جهانی با یک کشور ضعیف در آمیختگی خواهد داشت. ایران و ایالات متحده روابط خود را بسیار دیرتر از دیگر کشورهای متمدن دنیا آغاز کردند. در ابتدا وجه فرهنگی این روابط مطرح بود، اما به تدریج این مناسبات یکی از محورهای پیشبرد خواسته های سیاسی ایالات متحده تبدیل شد.

مقاله حاضر در پی آن است که نشان دهد افزون بر کامیابی ایالات متحده درجنگ جهانی دوم و دیپلماسی به ظاهر انسان دوستانة این کشور پس از پایان جنگ ، آنچه به افزایش وجهة ایالات متحده کمک کرد، پیشینة فرهنگی خوبی بود که از آغاز روابط با ایران تا کودتای مرداد 1332 به دست آورده بود واین پیشینة فرهنگی به دیگر جنبه های روابط میان دو کشور اثر گذاشت.


نگاهی به گذشته

دوران رضا شاه، آغاز مدرنیزاسیون ایران بود و از لحاظ مناسبات سیاسی و فرهنگی، ویژگی خاصی داشت. رضا شاه در زمینة اصلاحات داخلی و ایجاد امنیت کشور بسیار کوشید. وی بر روابط سیاسی و به ویژه فرهنگی کشور نظارت می کرد و این روابط درجهت اعتلای حاکمیت فردی او قرار می گرفت؛ در نتیجه روابط سیاسی این دوران بیشتر به مانوری سیاسی شباهت داشت تا مناسبات دیپلماتیک متعارف.

اگرچه وقفه در روابط سیاسی با برخی کشورهای بزرگ جهان همچون آمریکا و فرانسه بر مناسبات فرهنگی تأثیر منفی گذاشت، روابط فرهنگی با آمریکا در سراسر دورة حکومت رضا شاه (1304 – 1320 ش)- در دو زمینة روابط فرهنگی با مدیریت سفارتخانه و با نظارت دستگاه دیپلماسی دو کشور و روابط فرهنگی میان علاقه مندان به فرهنگ ایران در آمریکا و ایرانیان مقیم آمریکا- ادامه یافت.

از جمله این روابط فرهنگی ، می توان به فعالیتهای علمی آرتوروپوپ در ایران و انتقال نتایج آن به آمریکا اشاره کرد. وی در سال 1931 میلادی (1310 شمسی) انستیتوی ایرانی را در نیویورک تأسیس کرد که چاپ یک دوره کتاب معروف با نام هنر، مهم ترین اقدام آن بود(شفا، ص401). بولتن هنر و باستانشناسی ایران نیز از 1931 تا 1938 م. مرتب چاپ می شد، همچنین در 1936 میلادی نمایشگاهی از آثار باستانی ایران به کوشش مجمع بین المللی هنر و باستانشناسی ایران درشهر فیلادلفیا برگزار شد. در سال 1960 میلادی این نمایشگاه در شهرهای نیویورک، واشنگتن، فیلادلفیا و بالتیمور برگزار شد و پرفسور پوپ، مجری آن بود.

در سال 1939 م/1318 ش. دکتر میلسپو که دو دوره رئیس مالیة ایران بود، نمایشگاهی از آثار هنری ایران در نیویورک برگزار کرد که در آن 16 نقاشی مینیاتور، سیاه قلم و تابلوهای بزرگ روغن از دورة قاجار و چند مینیاتور از آثار رضا عباسی، نقاش معروف دورة صفوی به نمایش در آمد که اغلب از ایرانیان مقیم آمریکا به امانت گرفته شده بود.

در سراسر دورة حکومت رضا خان، کالج آمریکایی درتهران با مدیریت ساموئل جردن فعال بود. همزمان با او خانم جین ای . دولتیل در آموزش و بهداشت ایران و ایرانیان به ویژه زنان، فعالیت داشت. وی از 1300 تا 1343 ش. که بازنشسته شد و تا انقلاب اسلامی نیز این فعالیتها را ادامه داد.


روابط فرهنگی ایران و آمریکا از شهریور 1320 تا ملی شدن صنعت نفت

از جمله، فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی ایالات متحدة آمریکا در سالهای طوفانی 1319-1323 شمسی 1940 -1944 میلادی کارهای انسان دوستانة لوئیس جی. دریفوس، وزیر مختار آمریکا در ایران، و همسرش گریس بود.

او با تأسیس درمانگاهی در مناطق فقیر نشین جنوب تهران برای بیماران مبتلا به تیفوس و ایجاد یتیم خانه ای در آنجا، نامی نیکو از خود به یادگار گذاشت. با خروج رضا شاه از ایران وا شغال ایران به دست متفقین، روابط سیاسی و فرهنگی ایران با آمریکا وارد دورة تازه ای شد. مهم ترین تحول ر این زمان، بهره گیری از پیشینة فرهنگی گذشته برای پیشبرد اهداف سیاسی بود. این روند، به صورت یک دیپلماسی تا کودتای 28 مرداد 1332 ادامه یافت.

« اصل چهار ترومن» که رویکردی سیاسی، اقتصادی و فرهنگی داشت و برای اعمال فشار بر شوروی به منظور تخلیة خاک ایران و دفاع از تمامیت ارضی و استقلال سیاسی این کشور کوشید؛ (فاوست، 1374، ص 216-195؛ مهدوی، 1369، ص 28-420؛ اف گود، 1372، ص 50-49) افزون بر بازتابهای سیاسی ودیپلماتیک، نوعی علاقة فرهنگی و اجتماعی در ایرانیان نسبت به آمریکا به وجود آورد تا جایی که دولتمردان ایرانی – حتی شخصی همچون مصدق- برای رهایی از فشارهای انگلستان وشوروی، آمریکا را نیرویی سوم یا یک حامی دانستند و از آن کشور، برای کاهش این فشارها کمک خواستند.

به عقیدة لوئیس فاوست در فاصلة سالهای 1320 تا 1324 ش./ 1941-1945 م. دیپلماسی آمریکا در تردید خلاصه می شد؛ وی همچنین به آمدن هیئتهای مستشاری آمریکا اشاره کرده است و ازاین کار به ویژه آمدن مستشاران نظامی و رایزنهای فرهنگی به عنوان دیپلماسی مؤثر یاد می کند.

این مستشاران در آغاز عملکرد محدودی داشتند. به گفتة فاوست، ریشة این محدودیت کمبود امکانات بود. عمده ترین وظیفة هیئتهای مستشاری، هدایت افکار عمومی ایرانیان از راه بازسازی کشور جنگ زدة ایران بود.

در این سالها آنچه آمریکا را وحشت زده کرد و به گفتة ریچارد کاتم به دیپلماسی پدافندی کشاند، این فرضیه بود که اتحاد جماهیر شوروی تمایل دارد رژیمی کمونیستی در ایران بر سر کار آید که از شوروی پیروی کند و چنانچه این هداف تحقق نیابد، دست کم رژیمی حاکم شود که با شوروی دوست باشد و حکومت خود مختار آذربایجان را نیز به رسمیت بشناسد.

ریچارد کاتم به خوبی خطوط اصلی این دیپلماسی را در سه استراتژی هنجاری، سودگرایانه، زورمدارانه خلاصه کرده و هدف آن را کنترل ایران دانسته است این استراتژی سه گانه که آرمان آن، کنترل و ثبات بود بر مبانی فرهنگی جامعه و نوع برخورد با نخبگان – که در این دوره به دو بخش نخبگان قدیمی و نخبگان جدید تقسیم می شد تکیه داشت.

تا پایان دولت مصدق، دخالت سباسی آمریکا در ایران محدود بود اما فعالیتهای فرهنگی گسترده ای داشت. در واقع دیپلماسی فرهنگی، راهی برای نفوذ سیاسی مؤثر بود؛ چرا که ترس از نفوذ کمونیستها – که در انتخابات 1952میلادی ایران به موفقیت نسبی دست یافته بودند جز با تقویت روابط فرهنگی با ایران میسر نمی شد.

از مهم ترین اتفاقات فرهنگی این دوره باید به تأسیس بنیاد ایران در ایالات متحده اشاره کرد که آقای نمازی، تاجر ایرانی مقیم آمریکا، چهرة اصلی این بنیاد به شمار می رفت. در این بنیاد شخصیتهای ایرانی و آمریکایی حضورداشتند. مهم ترین فعالیت این بنیاد، ایجاد مرکز پزشکی ایران و بیمارستان نمازی شیراز بود.

انستیتوی خاور نزدیک و خاورمیانه وابسته به دانشگاه کلمبیا در 1950 م. تأسیس شد و ادبیات فارسی تا مقطع دکتری در آن تدریس می شد.

در 10 اردیبهشت 1328 قرارداد فرهنگی میان دولت ایران و ایالات متحده موسوم به قرارداد فولبرایت بسته شد و در شهریور همان سال/ سپتامبر 1949 علی اصغر حکمت، وزیر امورخارجه، و جان وایلی سفیر آمریکا در ایران، دومین موافقت نامة فرهنگی را امضا کردند که شامل یک مقدمه و 12 ماده بود.

از مسائل فرهنگی این دوره که تا حدی بر روابط سیاسی دو کشور اثر گذاشت، واگذاری اشیای عتیقه و الواح گلی تخت جمشید به بنگاه خاورشناسی شیکاگو با ریاست دکتر اشمیت بود. مطابق اسناد پیوست ، بنگاه خاورشناسی شیکاگو برای انجام مطالعاتی درمورد تخت جمشید و تاریخ هخامنشیان در سال 1314 شمسی و با اجازة شخص رضا شاه، تعداد سی هزار لوحة گلی را که در کشفیات تخت جمشید به دست آمده بود، به امانت گرفت و در1318 ش. نیز یک لوحة مفرغی به همین منظور با رسید دکتر اشمیت، امانت داده شد .

گویا این بنگاه که تا آن زمان مانعی از سوی حاکمان دولت ایران بر سر راه خود ندیده بود و شاید با استفاده از اوضاع بحرانی ایران و جهان در 1320 ش. آثار بیشتری برای مطالعات خود درخواست کرد.

دولت علی منصور در 8 اردیبهشت 1320 نسبت به کارهای بنگاه مظنون شد؛ بنابراین مقرر کرد که ضمن تعیین نماینده از سوی وزارت خارجه برای ارزیابی آثار درخواستی – از این نظر که که اشیا گرانبها و منحصر به فردنباشد- فهرستی از آنها تهیه شود، اما دولت فروغی که آغاز به کار آن هم زمان با شهریور 1320 و اوج بحران ناشی از اشغال ایران بود، حساسیت بیشتری نشان داد و خواستار توضیح بنگاه درمورد لوحة مفرغی و سی هزار لوحة گلی و نتیجة مطالعات شد و هر گونه همکاری را منوط به این قضیه کرد. بنگاه براساس لوحه ها و آثار تخت جمشید کتابهایی تألیف کرد که در ادامه به آن اشاره خواهد شد.

افزون بر آنچه اشاره شد، آمریکاییان علاقه مند به فرهنگ ایران در سالهای 1320 تا 1332 کارهای علمی و فرهنگی دیگری انجام دادند که مهم ترین آنها عبارتند از:

1. در 1949 م. هیئت باستانشناسی آمریکا در مازندران به حفریات و کاوشهای باستانشناسی پرداختند. در 1954 م. نتیجة این حفریات به ویژه کشف غار ماقبل تاریخی هوتو در بهشهر ، در آمریکا چاپ شد.

2. در 1950 م. نمایشگاهی از آثار هنری ایران با همکاری موزة مترو پولتین در نیویورک برپا شد.

3. جورج کامرون در سال 1947 م. کتابی با عنوان الواح خزانة تخت جمشید در شیکاگو منتشر کرد.

4. دانشگاه پرنیستون درسال 1948 م. کتاب دونالد ویلبر به نام ایران درگذشته وحال را چاپ کرد.

5. کنت، کتاب گرامر زبان فارسی قدیم را در سال 1950 م. تألیف کرد.

6. انستیتوی شرقی دانشگاه شیکاگو در 1953 م. کتاب اریک اشمیت با نام تخت جمشید را در دو جلد منتشر کرد.

7. دانشگاه شیکاگو در 1948 م. کتاب امستد با نام تاریخ شاهنشاهی ایران رادر مورد امپراتوری هخامنشی منتشر کرد.

در این دوران که آمریکاییان به دو شکل محققان وعلاقه مندان فرهنگ ایران و مأموران دولتی در ایران زندگی می کردند، در ایالات متحده نیز ایرانیانی می زیستند که جدای از مأموران سیاسی و دولتی بودند. دکتر جلال عبده که در هنگام تأسیس سازمان ملل به سال 1945 م. جزو هیئت ایرانی شرکت کننده در کنفرانس سانفرانسیسکو بود در کتاب خود، ایرانیان مقیم شهرهای مختلف آمریکا را معرفی می کند. وی در مورد ایرانیان مقیم ایالات در زمان ورود خود به سانفرانسیسکو می نویسد:

« ایرانی به مفهوم واقعی کلمه جز تعداد معدودی دانشجو در این شهر فرد دیگری یافت نمی شد اما تعداد فراوانی آشوری که اغلب اسلاف ایرانی تبار آنان در مدرسه آمریکایی رضائیه درس خوانده و بعدها به سانفرانسیسکو مهاجرت کرده بودند، دیده می شدند....»

در همان سالها دکتر صورتگر، استاد دانشگاه تهران، درکالجی در سانفرانسیسکو در مورد فرهنگ ایران سخنرانی کرد، سید حسن تقی زاده در دانشگاه کلمبیا مدرس مسائل ایران بود و تاجرانی چون کاشف ، عامری ودکتر علی اکبر اخوی در نیویورک فعالیت تجاری می کردند.

در سال 1323 ش. برای برپایی انجمن ایران در آمریکا کوششی صورت گرفت که به دلیل اوضاع جهانی بی نتیجه ماند، اما این انجمن در سالهای دهة سی شمسی فعالیت گسترده ای داشت.

پرفسور آرتورپوپ در سالهای دهة بیست شمسی در قالب بنگاه صنعتی و باستان شناسی ایران و آمریکا خدماتی گسترده انجام داد ودرسال 1323 ش. با استفاده از حضوردوست خود، آرتورمیلسپو، وزیر دارایی ومالیة ایران ، درصدد بود از دولت ایران برای موسسة خود کمک مالی بگیرد و با وجود وضعیت بد مالی دولت که سبب شد یک بار بودجة این مؤسسه حذف شود، این مؤسسه توانست کمکی به مبلغ 7200 دلار از دولت ایران دریافت کند.

مسافرت دکتر ادوارد الیوت، رئیس دانشگاه پردو، به منظور کمکهای فرهنگی و نیز هیئتی از سوی بنگاه شرق نزدیک آمریکا برای اصلاح امور کشاورزی در سال 1323 ش. موضوعی بود که در اسناد این دوره آمده و نکتة جالب در آن تضمینی است که دولت آمریکا بابت تسهیل ورود بر اقامت آنان از ایران خواسته است و در مقابل دولت ایران به لحاظ وضعیت ناشی از جنگ جهانی دوم از دولت آمریکا درخواست می کند امکان مسافرت این هیئتها را به ایران فراهم کند و مبلغ 20 هزار دلار به سفارت ایران در واشنگتن داده می شود تا هزینة آنان پرداخت شود.

درسال 1324 شمسی بنگاه بین المللی فیلم برای ساخت و تهیة ده حلقه فیلم در زمینة مسائل جغرافیایی، صنعتی، حمل ونقل، اقتصادی و تاریخی به منظور شناساندن ایران به کشورهای خارجی درخواستی از ایران کرد وکمیسیونی در وزارت فرهنگ تشکیل و برای تهیة ده حلقه فیلم در ده هفته با هزینه ای معادل 45000 دلار قراردادی با این بنگاه تنظیم شد.

درسال 1326 ش. انتشار مقاله ای به قلم موریس هندوس در روزنامة نیویورک هرالد تریبون در مورد عملیات روحانیان علیه مسیحیان و یهودیان در نواحی و روستاهای مسیحی نشین ارومیه وتشویق مردم به بازگشت به حجاب، دولت ایران را برآشفت و دولت از ترس پنانده شدن جمعی از مردم مسیحی به آمریکا یا دخالت آمریکا در امور داخلی ایران ، به اقدامات عاجلی دست زد.


روابط فرهنگی ایران و ایالات متحده از ملی شدن نفت تا کودتای 28 مرداد 1332

سالهای 1330 تا 1332 ش. از نظر روابط فرهنگی اهمیت ویژه ای دارد؛ چرا که ایالات متحده در این دوره کوشید تا از پیشینة فرهنگی موجود میان دو کشور و مشکلات سیاسی میان ایران و انگلیس و انفعال دیگر کشورهای بزرگ در این قضیه، استفاده کند وحوزه های نفوذ سیاسی خود را با پشتوانة فرهنگی گسترش دهد. مقدمات این دیپلماسی از چند سال پیش و با سفر اشرف پهلوی در سال 1947 میلادی 1326 شمسی به آمریکا و سپس سفر شاه به آن کشور درسال 1949 م./1328 فراهم شد.

سفر شاه به آمریکا بیش از آنکه جنبة سیاسی داشته باشد، رنگ فرهنگی داشت. برنامة سفر وی در این مسافرت طولانی، دیدار از شهرهای مختلف ایالات متحده همچون:

« واشنگتن ،نیویورک، میشیگان، اوهایو، کنتاکی، آریزونا، کالیفرنیا و آیداهو بود و طی آن در چندین مهمانی شام بزرگ که از سوی سازمانهای برگزیدة سیاسی و صنعتی چون انجمن ملی روزنامه نگاران؛ شورای مشورتی روابط خارجی، موزة هنری متروپولیتن، شرکت جنرال موتورز و شرکت لاکهید برگزار شد، شرکت کرده، او از دانشگاه پرینستون ومیشیگان دیدار و از سوی دانشگاه جرج واشنگتن عنوان افتخاری کاپیتانی تیم فوتبال رادریافت کرد......»

جدای از تأثیر سیاسی ونظامی این سفر که بسیاری از محققان آن را بدون نتیجه دانسته اند، تأثیرات فرهنگی آن را نباید از نظر دور داشت. به گفتة جمیز اف گود: تأثیر دراز مدت سفر شاه در ایالات متحده عمیق بود ودر وجدان ساده عامه مردم تصویر روشنی که گاه به گاه تازه می شد – به جا گذاشت و در حدود سه دهه دوام داشت.

پتیر آوری یکی از نتایج سخنرانی شاه در مورد فروش زمینهای کشاورزی پدرش را به کشاورزان با شرایط آسان:« تلاش برای جلب نظر محافل اقتصادی وآموزشی آمریکا به منظور به جریان انداختن سرمایه های آمریکایی در ایران» می داند.

سفر دکتر محمد مصدق به ایالات متحه سومین سفر از نوع سفر عالی رتبه ترین مسئولان کشور است که نسبت به دو سفر قبلی، دیپلماسی فرهنگی سنجیده تری داشت؛ زیرا پشت این سفر مأموریت سیاسی و امید دیپلماتیک وجود داشت، مصدق از مصالحه با انگلیس ، شوروی و اروپای غربی مأیوس بود وامیدوار بود آمریکا با طرحها و اهداف سیاسی او همراهی کند.

مصدق پس از حضور در شورای امنیت، در سخنرانی ای که به مناسبت استقلال آمریکا و در سالروز صدوراعلامیه آن در تالار استقلال شهر فیلادلفیا ایراد کرد و در آن مقامات بلند پایة شهر حضور داشتند، آمریکاییان را که خود طعم استعمار را چشیده اند در راه مبارزة ملت ایران برای تحقق بخشیدن به استقلال سیاسی واقتصادی خود، به کمک طلبید. این نطق بازتاب بسیار گسترده ای در مطبوعات و دیگر رسانه های جمعی ایالات متحده داشت.

یکی دیگر از جلوه های مناسبات فرهنگی میان دو دولت، رادیو صدای آمریکا بود که به مرور زمان تحول یافت و با راه اندازی ایستگاه رادیویی وتلویزیونی، مخاطبان زیادی در ایران یافت. هدف این رادیو که برنامه های آن را سفارت ایالات متحده در ایران تهیه و اجرا می کرد، تعقیب خطوط مشخص سیاست اقتصادی ونظامی آمریکا در ایران هدایت افکار عمومی ایران به نفع آمریکا و ایجاد نوعی امنیت اجتماعی برای مستشاران این کشور در ایران بود.

در جریان ملی شدن نفت و دورة اول نخست وزیری دکتر مصدق که با ریاست جمهوری ترومن در ایالات متحده مصادف بود، برخی از مطبوعات آمریکا نظیر وال استریت جورنال، فیلادلفیا اینکوایرر و واشنگتن پست به نقد همراهی ایالات متحده با انگلستان پرداختند و خواهان حمایت ضمنی ایالات متحده از دولت مصدق شدند( علم،1377،ص 1-260) و هنگام سفر مصدق به نیویورک در اکتبر 1951 و سخنرانی درجمع مردم فیلادلفیا، از او تمجید کردند.

درجریان کودتای 28 مرداد 1332 که دخالت آمریکا موجب سقوط دولت مصدق شد، ایالات متحده همة حیثیت فرهنگی خود را نزد ایرانیان از دست داد. به گفتة ویلیام داگلاس:

« مصدق که افتخار دارم او را دوست خود بخوانم براساس تعریفی که لافولت نوریس از دموکراسی به دست می دهد یک دمکرات واقعی بود. ما با انگلیس ها همدست شدیم تا او را خرد کنیم. گرچه در این کار موفق گردید اما از ان پس دیگر در خاورمیانه آمریکایی اطلاق شرافتمندانه ای محسوب نشده.»

درجریان کودتا دونفر از کارمندان خبرگزاریهای ایالات متحده به نامهای کنت لوو، خبرنگار روزنامة نیویورک تایمز، و دون شویند نمایندة خبرگزاری آشوشیتدپرس، برای حضور در یاران ومشاهده گزارش صحنة کودتا دعوت شدند( نجاتی،1366، ص 33). کنت لوو ناظر کودتای 25 و28 مرداد 1332 بود وچندی بعد آنچه را دیده بود در رساله ای با عنوان نقش ایالات متحده آمریکا در استقرار رژیم پهلوی در ماه اوت 1953 شرح داد. این کتاب اهمیت دارد؛ زیرا سالها قبل از انتشار کتاب ضد کودتا اثرکرومیت روزولت، طراح کودتا، منتشر شد و ضمن رد دخیل در کودتا ارائه می دهد.

از دیدگاه جمیز.ا. بیل کودتای 28 مرداد چهار بازتاب فرهنگی عمده در ایران داشت:

1. ترویز و دورویی که در این ماجرا وجود داشت؛ به ایران و زبان و فرهنگ آن سرایت کرد و از ضدیت با آمریکا به عنوان یک ارزش ملی مورد استقبال قرار گرفت ضمن آنکه این دورویی در آمریکا نیز انعکاس یافت.

2. پایان دوره ای که مبلغان و دیپلماتهای فرزانه درکانون روابط ایران و ایالات متحده آمریکا قرار داشتند و از آن پس دورانی آغاز شد که مکتب فکری ودیدگاههای برادران دالس و مأموران اطلاعاتی ونظامی آمریکا در ایران جایگزین ومروج آن بودند.

3. پس از سقوط مصدق ایالات متحده به گونة بی سابقه ای نیروی انسانی و پول و انواع ماشین ها را به دورن ایران ریخت .... رهبران آمریکایی بر نیاز به برنامه ریزی اقتصادی و اجرا در ادارة امور از روی منطق و عقل تکیه می کردند، ولی در انجام این امور کوچکتری توجهی به جنبه های انسانی واصلاحات اجتماعی و یا به وجود آوردن رشد سیاسی نمی شد.... مأمورین فرستاده شده و کمکهای خصوصی ودولتی به ایران، در دهة 1950 فراوان و گوناگون بود. بنیادهای خصوصی که عهده دار اجرای طرح هایی بودند عبارت بودند از بنیاد خاورمیانه که فعالیت بسیار گسترده ای داشت، بنیاد فورد و گروه مشاورین دانشگاه هاروارد که وابسته به سازمان برنامه بود، آمریکاییان دوستدار خاورمیانه، بنیاد ایران که در مرکز پزشکی شیراز سرمایه گذاری کرده بود، کنسرسیوم کالج لافایت که مسئول ایجاد و پیشبرد یک کالج فنی در آبادان بود و همچنین تعداد زیادی از شرکت های بانکی و سرمایه گذاری که به بازار ایران وارد شدند.

4. در ایرانیان احساس تحقیر و شکست خوردگی نسبت به غول آمریکا در دهه 1950 نضج گرفت گرچه تشکیلات مذهبی در قم از لحاظ سیاسی تا حدی آرام ماند ولی رهبران جوان تر شیعه نسبت به روش حکومتی شاه و مشی سیاسی و حضور روز افزون آمریکا در ایران شروع به انتقاد و ابزار انزجار نمودند.....»

افزون بر این ، تی. کویلر یانگ معتقد است که دیدگاه مردم ایران، رژیم شاه و ایالات متحدة آمریکا از کودتای 28 مرداد به بعد هویتی واحد یافتند و هر دو مسئول اعمالی شناخته شدند که به دست رژیم انجام می گرفت.

در دوران حساس نهضت ملی و زمانی که کشور ایران متحدی سیاسی می طلبید، آمریکاییان به گفتة جمیز گود در بی خبری کامل و با ائتلاف سیاسی و نظامی با بریتانیا به حیات دولت ملی ایران خاتمه دادند و سرخوردگی اولیه از آمریکا به تدریج جای خود را به نفرت داد و این نفرت یکی از عوامل تسریع کنندة حرکت انقلابی مردم ایران بود.


نتیجه

روابط و مناسبات ایران و آمریکا یا به گفتة جیمز آ.بیل ، شیر وعقاب را باید رابطة عقاب تیز چنگال و جوان نیمکرة غربی و شیر پیر خلیج فارس در نیمکرة شرقی خواند. روابط دیر هنگام اما دارای نتایج پایا وماندگار دو کشور چند وجه تمایز دارد: نخست آنکه مناسبات دو کشور بیش از جنبة سیاسی و اقتصادی، رنگ فرهنگی داشت.

ورود میسیونهای مذهبی آمریکا به ایران با انجام کارهای فرهنگی و آموزشی عام المنفعه، نخست در میان اقلیت آشوری ارومیه و سپس در میان روستاییان و طبقة محروم شهری در شهرهای ارومیه، تبریز، تهران، همدان و شمال کشور، سرآغاز تحولات فرهنگی و آموزشی درفضای ایران قاجاری بود. به ویژه فعالیتهای آموزشی، فرهنگی آنان در میان زنان نظیر احداث آموزشگاه و بیمارستان خاص زنان و آموزش دانشجویان پزشکی و آشنا کردن ایرانیان با آموزش و پرورش نوین، دستاوردهایی بود که بعدها پشتوانة گرانبهایی برای اهداف و سیاستهای ایالات متحده در ایران شد. نام نیک آمریکاییانی چون باسکرویل، مورگان شوستر و حتی آرتورمیلسپو را باید بر این خدمات افزود تا سیمای مناسبات فرهنگی دو کشور بهتر درک شود.

وجه دوم روابط فرهنگی ایران و ایالات متحده در همة مقاطع با محوریت ایالات متحده بود. ایران پس از صفویه و به ویژه پس از مرگ نادرشاه، فاقد خلاقیت دیپلماتیک بود و در عرصة دیپلماتیک بیشتر رویکرد تدافعی، انفعالی و درون گرایی داشت. دستگاه دیپلماسی ایران تنها در سه دورة کوتاه یعنی دورة دوم دیکتاتوری رضا شاه (1310-1315)، دوران نخست وزیری مصدق(1330-1332 ش) و تا حدودی دهة قبل از انقلاب اسلامی (1349-1357 ش) از خود ابتکار عمل نشان داد.

منبع: دیپلماسی ایرانی irdiplomacy.ir

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
چنانچه در آينده آمريكا منافع ملي ايران در منطقه را پذيرفته و دو كشور ايران و ايالات متحده با رفع اختلافات مجددا روابط عادي سياسي بر قرار كنند ، بعقيده من هنوز هم به آمريكائي ها بيشتر ميشود اعتماد كرد تا روسها . اشتباه متوجه نشويد ، نميگويم صد در صد اعتماد كنيم ، چون فرقي نميكند در برخورد با هر دو اينها بايد كلاهمان را سفت نگه داريم ولي در مقايسه اين دو با هم به عقيده من كفه ترازوي طرف آمريكائي ها سنگين تر است .

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
روابط بین کشورها چیزی جز منافع طرفین نیست. بنابراین امکان دوستی یا حتی اتحاد با دشمن دیروز وجود دارد. نمونه بارز این امر پیوستن یک شبه شوروی به صف متفقین! مشکل اصلی روابط ما با آمریکا مربوط به اسرائیل میشود. البته میتوان با ایجاد یک لابی در داخل آمریکا مانند لابی آیپک یا سعودی کفه ترازو را به نفع خود سنگین کنیم.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
به نظر من ما اون قدر كه فكر مردم بقيه ي جهانيم بايد فكر مردم خود هم باشيم خوب يا بد آمريكا ابر قدرت بلامناضع جهانه و اكثر كشور ها دارن ازش سود ميبرن ما هم بايد با حفظ شان واحترام خود به فكر پيشرفت باشيم به هر حال با دوستي وروابط كه پيشرفت حاصل ميشه.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
منم با این طرح موافقم شما نگاه کنید کشورهای که با امریکا بودن پیشرفت چشم گیری داشتن ولی انهایی که با روسها روابط داشتن زیاد موفق نبودن بطور مثال کره قسمت شمالیش که تا مدتها با کمونیسم و شوروی بود الان هیچ پشتوانه اقتصادی قوی نداره اما کره جنوبی که با امریکا منافع مشترک داره الان چه پیشرفتی کرده در همه صنایع یا حتی المان که بعد از فروپاشی دیوار برلین کلی از مشکلات قسمت شرقی روی دوش غربیش افتاد و ان همه بیکاری و فقر مردم شرقی به دوش غربی ها افتاد

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
روسيه كه ديگه كمونيستي نيست.شما هم ميتونيد به هند نگاه كنيد كه از روابط با روسيه سود زيادي برده.ما هم يه زماني مثلا متحد يا دوست امريكا بوديم.ولي چه پيشرفت قابل توجهي داشتيم؟ غير از اينكه بزرگترين ارتش امريكايي منطقه بوديم.يعني سربازان ما بودن با سلاحهاي امريكايي.حتي جان سربازان ما هم براي اين يانكيها اهميتي نداشت.براي اين ادعا هم دلايلي دارم: تجهيزات انفرادي سربازان ما فاقد وسايل نجات جان مثل جليقه ي ضد گلوله بود (در حالي كه امريكاييها در ويتنام ضد گلوله داشتند).تلفات نسبتا سنگين ايران در عمان هم به همين دليل بود.ارتشي كه براي حفظ تاج و تخت و سركوب مخالفان داخلي تعليم ديده بود نتوانست در مقابل چند عرب شورشي كمونيست كار قابل ملاحظه اي انجام دهد و اگر هواپيماها ي امريكايي (با خلبانان ايراني) نبودند احتمالا تلفات سنگينتري ميداديم. نتيجه مهمي ميتوان گرفت :صرف داشتن ارتباط با قدرتها ي جهان , نميتواند عامل پيشرفت باشد.پيشرفت تنها به اراده ي يك ملت براي بهترين بودن و داشتن رهبري قوي بستگي دارد.ميتوانيد به كشورهاي عربي منطقه نگاهي بيندازيد.با اينكه تمام تجهيزات نظاميشان از امريكا امده است نميتوانند بدون كمك امريكا كار مهمي انجام دهند.هيچ پيشرفت صنعتي داخلي اي نداشته اند و نخواهند داشت.پس مهم نيست كه با چه كشوري رابطه ي بهتري داريد يا اصلا رابطه اي داريد مهم اينست كه بخواهيد پيشرفت كنيد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

شما هم ميتونيد به هند نگاه كنيد كه از روابط با روسيه سود زيادي برده.

هند روابط گسترده اي با هم آمريكا و هم روسيه داره.به همين دليله كه پيشرفت كرده.


ما هم يه زماني مثلا متحد يا دوست امريكا بوديم.ولي چه پيشرفت قابل توجهي داشتيم؟

ببخشيد ولي الان كه متحد روسيه هستيم پيشرفت كرديم؟؟! باز آمريكا با اينكه پول هنگفتي از ما ميگرفت ولي در عوض در مقابلش سلاح مي داد. ولي همين روسيه ما رو مي چاپه و ولي ما هنوز لنگ تكميل نيزوگاه بوشهر و دريافت ميگ 31 و سوخو27/30 هستيم.



نتيجه مهمي ميتوان گرفت :صرف داشتن ارتباط با قدرتها ي جهان , نميتواند عامل پيشرفت باشد.پيشرفت تنها به اراده ي يك ملت براي بهترين بودن و داشتن رهبري قوي بستگي دارد.ميتوانيد به

كشورهاي عربي منطقه نگاهي بيندازيد.با اينكه تمام تجهيزات نظاميشان از امريكا امده است نميتوانند بدون كمك امريكا كار مهمي انجام دهند.هيچ پيشرفت صنعتي داخلي اي نداشته اند و

نخواهند داشت.پس مهم نيست كه با چه كشوري رابطه ي بهتري داريد يا اصلا رابطه اي داريد مهم اينست كه بخواهيد پيشرفت كنيد.

درسته.اراده ي يك كشور مهمترين عامل يراي پيشرفت آن كشور است اما در دنياي مدرن امروز پيشرفت كشور ها مستلزم همكاري آن ها با يكديگر است

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ما یه زمانی فقط به امریکایی ها به قول شما باج میدادیم اما الان به هزار تا کشور دیگه مثلا الان این چینیا نزدیک 10 سال دارن این بزرگراه تهران شمال رو خیر سرشون درست میکنن تا حالا اینقدر پول گرفتن که از بقلش میشه 10 تا بزرگراه تهران پکن درست کرد یا همین مترو نگاه کنین 5 سال نشده قطاراش همه به صدا افتاده (اونا که زیاد استفاده میکنن دیدن) یا همین قرار داد های ساخت کشتی های تجاری زایدن زیرش روسا رو که نگم بهتره که چه بلایی دارن سر این ملت میارن نیروگاه بوشهر یه طرف هست

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
در صورت اتخاذ يك سياست واقعا ملي و مستقل ما ميتونيم با تمام كشورها روابط خوب داشته باشيم و از پتانسيل تمام كشورها براي پيشرفت كشور خودمون استفاده كنيم ، نزديكي به آمريكا نبايد به از دست دادن روسها منجر بشه ، سياست مدار ماهر مانند بند باز هنر مند و ماهره كه از تمام بند ها براي هنر نمائي و در ضمن حفظ خودش استفاده ميكنه ، در سالهاي آخر سلطنت محمد رضا شاه ما شاهد چنين بند بازي هنر مندانه اي بوديم ، از يك سو با بدست آوردن اعتماد غرب نيروهاي آمريكائي و انگليسي رو از منطقه بيرون كرديم و سيادت خودمون رو در خليج فارس تثبيت كرديم ، بحرين رو كه بجز در حرف و بعضي از كتابها تعلقي به ايران نداشت و قدرتي هم نبوديم كه بتوانيم پسش بگيريم با سه جزيره مهم عوض كرديم و فراموش نكنيد كه اين سه جزيره امروز به كليد محافظت ايران تبديل شده ، ارتش خودمون رو به بهترين سلاح و آموزش مجهز كرديم و در عرصه بين المللي چنان آبروئي براي ايران كسب كرديم كه يك ايراني مانند يك اروپائي امروز ، اگر قصد مسافرت داشت برايش سفر به خارج مانند سفر به شهر هاي ايران بود ، پول ملي ايران ارزش فراواني داشت و از سوي ديگه با جلب اعتماد روسها شروع به جذب تكنولوژي از اين كشور كرديم . موقعيت امروز ايران براي چنين سياستي بمراتب بهتر از گذشته است و پتانسيل هاي ايران بي نظير ، اين هميشه براي من مايع تاسف و تاثره كه چگونه اين موقعيت و اين پتانسيل بهدر ميره ، ايران ميتونه جهشي باور نكردني داشته باشه ، براي اين جهش ما به دوستي كشورهاي پيشرفته و قدرتمند نياز داريم نه دشمنان قدر ، ايرانيان خارج از كشور رو فراموش نكنيد ، نسل دوم اين ايراني ها براي اداره يك كشور كافيند و چنين نيروئي در اثر تنگ نظري سياست مداران امروز در خدمت بيگانه اند و تمايلي به باز گشت ندارند ، سرمايه عظيم ايرانيان خارج از كشور واقعا ميتونه چهره اقتصادي ايران رو دگر گون كنه ولي كو اعتماد ؟ با اوضاع امروز كشور هيچ سرمايه داري جرات سرمايه گذاري در كشور رو نداره ، كشور ما در حال از دست دادن بزرگترين فرصتهاي تاريخيه و اين اهمال رو آيندگان هرگز بما نميبخشند.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
امریکایی ها تا حدودی قابل اعتماد تر از روس ها هستند ولی باید توجه داشت که برای پیشرفت فقط و فقط روی خودتان حساب کنید پس فکر متحد شرق و غرب شدن رو از فکرتون دور کنید و فقط به فکر استفاده کردن از اونها باشید بدون اینکه وابسته به اونها بشید(همکاری آری، بردگی خیر). به امید روزی که ایران از کمک دیگران بی نیاز شود. پاینده باد ایران اسلامی :|

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
هر رويداد سياسي و تحولي رو بايد با پيمانه زمان خودش اندازه كرد ، موقعيت امروز ايران را نميشود با گذشته مقايسه كرد همانطور كه موقعيت ساير كشوزرها رو هم نبايد با گذشته مقايسه كرد ، كسانيكه هم سن وسال من هستند ( احتمالا پدر بعضي از دوستان ) حتما گذشته را خوب بخاطر دارند و متوانند شهادت بدهند كه پنجاه سال پيش اين كشور چه روزگاري داشت ، حتي مردم پايتخت اين كشور هم از آب آشاميدني سالم و تميز محروم بودند ، كشور ما هفتاد ، هشتاد سال پيش از يك خواب طولاني تاريخي بيدار شد ، كسانيكه تاريخ تحريف نشده كشورمان را مطالعه كردند ميدانند كه وقتي رضا شاه قدرت را بدست گرفت اختيارات و نفوذ دولت مركزي به تهران محدود ميشد ، كشور ما وضع فلاكت باري داشت و شايد 90 در صد اين ملت بي سواد و غرق در خرافات بودند ، حتي سالها پس از تبعيد رضا شاه از ايران و به سلطنت رسيدن محمد رضا شاه در آمد ايران از هر بشكه نفت 90 سنت بود ، اين در آمد تا چند سال قبل از انقلاب به سه دلار رسيدو در دهه آخر سلطنت پهلوي با تمام شدن قرارداد كنسرسيوم نفتي ، كه بر نفت ايران چنگ انداخته بود و امتناع ايران از تجديد اين قرار داد ايران توانست مستقلا قراردادهائي براي فروش نفت انعقاد كرده و بهاي عادلانه تري براي اين تنها ممر در آمد كشور دريافت كنه، ما استقلال و تماميت ارضي كشورمان را مديون موقعيت استراتژيكي اين كشور وتضاد منافع روسيه و بعد اتحاد شوروي با غرب هستيم ، در يك برهه بسيار حساس تاريخ نيز آمريكا به كمك ما آمد و ما را از زير دندان اتحاد شوروي نجات داد ، اگر به آنچه كه در سي چهل سال پيش در اين مملكت ميگذشت وابستگي بگوئيم كمي بي انصافي كرده و بدون در نظر گرفتن موقعيت سياسي جهان ، منطقه و كشور خودمان قضاوت كرده ايم ، بيش از اين ادامه نميدهم چون بعضي از دوستان باز گو كردن اين حقايق را به دفاع از گذشته تعبير ميكنند و باز وارد دور باطل ميشويم ولي بطور خلاصه بگويم در سياست خارجي گذشته دو اصل رعايت ميشد ، اين دواصل بر اساس تجربيات تاريخي و واقعيات استوار بود ، عدم اعتماد به روسها و اعراب و روزگار بما آموخت كه اين برداشت اشتباه نبود .

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

امریکایی ها تا حدودی قابل اعتماد تر از روس ها هستند ولی باید توجه داشت که برای پیشرفت فقط و فقط روی خودتان حساب کنید پس فکر متحد شرق و غرب شدن رو از فکرتون دور کنید و فقط به فکر استفاده کردن از اونها باشید بدون اینکه وابسته به اونها بشید(همکاری آری، بردگی خیر). به امید روزی که ایران از کمک دیگران بی نیاز شود.
پاینده باد ایران اسلامی :|

ما هر وقت از همكاري با كشور هاي ابر قدرت حرف مي زنيم شما آن را به بردگي و وابستگي تعبير مي كنيد.مگر كشور هايي مثل كره ي جنوبي و كشور هاي اسكانديناوي ( به اين دليل از اين ممالك نام بردم كه آن ها از لحاظ موقغيت اقتصادي و نظامي در زمان قبل از انقلاب به ايران بسيار نزديك بودند) و بسياري از كشور هاي ديگر كه روابط بسيار گسترده اي با غرب دارند برده ي آمريكا هستند ؟؟در دنياي امروز محال است كه بدون استفاده از تجربيات كشورهاي ديگر به سرعت پيشرفت كرد.اگر خود بخواهيم عقب ماندگي هايمان را جبران كنيم با سرعتي كه آن ها بدون وقفه در حال حركت رو به جلو هستند هرگز به آن ها نمي رسيم.
عزم داخلي همه جانبه + تقويت زير ساخت هاي داخلي + استفاده از تجربيات كشورهاي ديگر = پيشرفت


در صورت اتخاذ يك سياست واقعا ملي و مستقل ما ميتونيم با تمام كشورها روابط خوب داشته باشيم و از پتانسيل تمام كشورها براي پيشرفت كشور خودمون استفاده كنيم ، نزديكي به آمريكا نبايد به از دست دادن روسها منجر بشه ، سياست مدار ماهر مانند بند باز هنر مند و ماهره كه از تمام بند ها براي هنر نمائي و در ضمن حفظ خودش استفاده ميكنه ، در سالهاي آخر سلطنت محمد رضا شاه ما شاهد چنين بند بازي هنر مندانه اي بوديم ، از يك سو با بدست آوردن اعتماد غرب نيروهاي آمريكائي و انگليسي رو از منطقه بيرون كرديم و سيادت خودمون رو در خليج فارس تثبيت كرديم ، بحرين رو كه بجز در حرف و بعضي از كتابها تعلقي به ايران نداشت و قدرتي هم نبوديم كه بتوانيم پسش بگيريم با سه جزيره مهم عوض كرديم و فراموش نكنيد كه اين سه جزيره امروز به كليد محافظت ايران تبديل شده ، ارتش خودمون رو به بهترين سلاح و آموزش مجهز كرديم و در عرصه بين المللي چنان آبروئي براي ايران كسب كرديم كه يك ايراني مانند يك اروپائي امروز ، اگر قصد مسافرت داشت برايش سفر به خارج مانند سفر به شهر هاي ايران بود ، پول ملي ايران ارزش فراواني داشت و از سوي ديگه با جلب اعتماد روسها شروع به جذب تكنولوژي از اين كشور كرديم .
موقعيت امروز ايران براي چنين سياستي بمراتب بهتر از گذشته است و پتانسيل هاي ايران بي نظير ، اين هميشه براي من مايع تاسف و تاثره كه چگونه اين موقعيت و اين پتانسيل بهدر ميره ، ايران ميتونه جهشي باور نكردني داشته باشه ، براي اين جهش ما به دوستي كشورهاي پيشرفته و قدرتمند نياز داريم نه دشمنان قدر ، ايرانيان خارج از كشور رو فراموش نكنيد ، نسل دوم اين ايراني ها براي اداره يك كشور كافيند و چنين نيروئي در اثر تنگ نظري سياست مداران امروز در خدمت بيگانه اند و تمايلي به باز گشت ندارند ، سرمايه عظيم ايرانيان خارج از كشور واقعا ميتونه چهره اقتصادي ايران رو دگر گون كنه ولي كو اعتماد ؟ با اوضاع امروز كشور هيچ سرمايه داري جرات سرمايه گذاري در كشور رو نداره ، كشور ما در حال از دست دادن بزرگترين فرصتهاي تاريخيه و اين اهمال رو آيندگان هرگز بما نميبخشند.


آقا پرويز گل كاشتي

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
اگه ما از تجربيات ديگران استفاده نكنيم بايدراههايي رو كه اونا رفتن رو دوباره تكرار كنيم و صرف هزينه ي زياد..... به نظر شما كشور هاي ديكه اينقدر ارزش دارن كه به خاطر اونا بخواهيم اين فشار رو به كشور و به مردم متحمل بشيم. :|

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
استفاده از تجربیات دیگر کشورها یک راه حل مناسب جهت پیشرفت هست ولی این کار نباید منجر به استعمار کشور توسط بیگانگان گردد. پس تنها داشتن ارتباط با بیگانگان باعث پیشرفت نمیشود. باید به خودباوری رسید. باید به توانائیهای خود ایمان داشت.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
آقا سعيد ، خيلي عذر ميخوام ولي تعصب بيش از حد شما موجب ميشه كه گاه براي قبول واقعيات حتي با خودتون هم اختلاف نظر پيدا ميكنيد ، كسي اينجا از وابستگي صحبت نميكنه ، چه كسي از وابستگي خوشش مياد ، سوالي ميكنم بيست و پنج سال كار سياسي شد تا آمريكا و انگليس خليج فارس را تخليه كرده و امنيت اون رو به كشورهاي منطقه و در اصل ايران سپردند ، در آن روزگار مخالفين بجاي تائيد اين سياست و پشتيباني از آن و روشن كردن مردم در مورد اهميت چنين موقعيتي بلند گو دست گرفتند وجار زدند كه ايران شده ژاندارم منطقه ، در آن روزگار آرزوي پارسي زبانان منطقه پيوستن به سرزمين پدري بود ، ايران موقعيتي بيسيار ممتاز داشت و بزرگترين فرصت تاريخي براي جبران بخشي از كثافت كاري هاي قاجار و روحانيون قجر كه هر بار با اعلام جهاد موجب جدا شدن بخشي از خاك كشور شده بودند فراهم شده بود ، شما فكر ميكنيد ايران در شصت هفتاد سال پيش كجاي تاريخ قرار داشت ؟ ما احتياج به كمك و حمايت داشتيم و اگر اين حمايت نبود همين بظاهر دوستان امروز وصيت پتر كبير رو انجام داده و امروز جز يك سابقه تاريخي چيزي از ايران باقي نمانده بود ، بعد انقلابي شد كه به علل و روند و... و... و كاري نداريم ، تعصبات ملي جاي خودشون رو دادن به تعصبات مذهبي ، با توجه به خاصيت و روح هر انقلاب ايدئولوژيك ايران شد تنها بخشي از علائق ما ، چون حال علائق ما ايران نبود ، ما ايران را به عنوان بخشي از جهان اسلام دوست داريم ( البته بنده نه ، شايد شما و بعضي از دوستان ) ، هدف ما بجاي صدور فرهنگ ايران و بيدار كردن ناسيوناليسم ايراني شد صدور انقلاب اسلامي حتي بزور ، نتيجه چه شد و بكجا رسيديم ، آمريكا هزاربار پر قدرت تر بقل گوشمان نشست ، تمام كشور هاي منطقه شدند دشمن خوني ما ، پارسي زبانان منطقه گفتند اگر ايران اين است پيشكش خودتان ، و حال بفردايمان هم زوركي اميد داريم ، مگر امروز نفت مفت نميدهيم ؟ كدام قرارداد نفتي را دولت براي اطلاع مردم منتشر كرده ، شما ميدانيد براي بدست آوردن حمايت بعضي از كشورها براي مقاومت در برابر فشار آمريكا چه باج هائي داده ميشود ؟ آيا ميدانيد كه بسياري از قرارداد هاي فروش نفت ايران ( مثلا به آلمان ) با قيمت ثابت ده سال پيش و بمدت بيست وپنج سال است ، شما به اين ميگوئيد عدم وابستگي ، هيچ كس نميخواهد ميهنش وابسته باشد ، اتكا به خود بله ولي اين اتكا را چطور معني ميكنيد ، يعني ما دوباره از برادران رايت شروع كنيم و مثلا در كشور ما برادران لاريجاني هواپيما اختراع كنند ؟ جهان هر روز كوچكتر ميشود و تمام كشورهاي جهان براي ساختن فردائي بهتر بهم نيازمندند ولي اين نياز ها را با زور و تهديد و شعار نميشود بر آورده كرد ، دوستي و همكاري با ساير كشورها شرط اول توسعه است ، هيچ كس بشما مفت چيزي نميدهد ، امروز هم اجباران باجهائي ميدهيم كه فردا مورد سوال قرار خواهد گرفت ، در حمله به گذشتگان جوانمرد باشيد ، نسل هاي گذشته مسلما كمتر از شما اين سرزمين را دوست نداشته اند و بسياري به خدماتي كه كرده اند افتخار ميكنند ، طوري حرف نزنيد كه انگار شما و همفكران و هم نسلان شما ميهن دوستي را كشف كرديد ، به گذشتگان احترام بگذاريد تا در آينده به شما هم احترام بگذارند ، مسلما اشتباهات زياد بوده ، درست مثل امروز ، هركه كار ميكند اشتباه هم ميكند ، شما حق داريد به بسياري از اقداماتي كه در گذشته شده ايراد بگيريد و انتقاد كنيد ، اين حق شماست ، همانطور كه اين حق من است كه از امروز انتقاد كنم ، من هرگز كسي را به خيانت متهم نميكنم ، شما هم اينكار را نكنيد ، بار اين اتهام بسيار سنگين است ، ياد بگيريم كه مسئولانه و بي طرفانه قضاوت كنيم ، هم من و هم شما .

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.