worior

عمليات فريب Deception Plan ...

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts


فریب در عملیات روانی

چکیده :
خواسته و ناخواسته همه ما ممکن است گرفتار فریب شده باشیم. فریب از جمله واقعیتهای زندگی ماست. هر روز که می‌گذرد مصادیق فریب بیشتر و نیاز به درک آن محسوس‌تر می‌شود؛ واقعیتی که تضاد و تشتت آرا در جهان رسانه‌ای را گسترش می‌دهد. مردم درباره خواسته‌ها و بر سر موضوعات مورد علاقه خود صحبت می‌کنند، ولی کدام موضوع واقعیت دارد و حقیقت است. هر چند مفهوم فریب به تبع موضوع آن متفاوت است، ولی اصول اولیه آن یکسان و ثابت می‌باشد. فریب؛ توجه به میزان تجربه کشورها در سطوح مختلفی استفاده می‌شود. بر خلاف روشهای مرسوم آشنایی سایرین با آن نه تنها مشکل‌ساز نمی‌شود بلکه کار فریب را ساده‌تر می‌کند. به همین دلیل است که خواندن این مقاله را به همه از جمله دانشجویان نظامی توصیه می‌کنیم.
واژگان کلیدی: فریب، فریب نظامی، فریب سیاسی، عملیات روانی، فریب شرطی، استتار، سطوح فریب، شرایط فریب، عملیات اطلاعاتی، رسانه‌ها، تروریسم، ملاحظات اخلاقی.
مقدمه

فریب( ) از عناصر سنتی منازعات سیاسی و نظامی است. بسیاری استدلال می‌کنند که فریب ویژگی ذاتی همه تعاملات انسانی است. بعضی اوقات فریب به اشتباه، با اطلاعات غلط( ) یا آشفتگی( ) غیرعمدی یکی تلقی می‌شود.

اطلاعات نادرست( ) یا به عبارتی فریب عمدی را نباید با اطلاعات غلط یکی تلقی کرد. فریب با دو معیار تعیین می‌شود. نخست اینکه اقدامی عمدی است؛ دوم اینکه طرف استفاده‌کننده از فریب، آن را به منظور دستیابی به مزیتی طراحی می‌کند. 1

 

 اشکال مختلف فریب ماهیتاً در پنهان‌کاری و اقدامات گمراه‌کننده مشترک‌اند. رنگ برخی از حیوانات و گیاهان در مقابل شکارچیان از آنها حمایت می‌کند و موجب می‌شود که آنها به سادگی دیده نشوند. برخی از حیوانات خودشان را زخمی نشان می‌دهند تا شکارچیان خود را فریب داده و آنها را از آشیانه و فرزندان خود دور کنند. شما به هنگام مطالعه فریب به این مثالها به عنوان شواهدی مفید و مؤثر در ارائه اطلاعات غلط حتی در حوزه‌ای فراتر از تجارب بشری توجه نمایید.2

 

خلق( ) و جعل( ) فریب در عرصه‌های سیاسی و اقتصادی در اشکال بسیار گوناگونی ظاهر می‌شود. در واقع از نظر مشاهده‌گران بدبین آگهی‌های تبلیغاتی( ) مترادف با اطلاعات نادرست اقتصادی است. به هر حال، بررسی استفاده از فریب در بازاریابی به ما کمک می‌کند تا تفاوت بین خلق و جعل را درک کنیم. خلق به معنای تولید اطلاعات غلط و ارائه آن به جای حقیقت است. این اطلاعات با هدف پخش اطلاعات نادرست خلق می‌شوند و حقیقت نیستند. جعل اطلاعات، استفاده از اطلاعاتی است که از لحاظ فنی حقیقت دارد، اما خارج از بافت خود برای القای اطلاعات غلط به کار می‌رود. در فرآیند جعل، اطلاعات معتبر شفاف ارائه می‌شود، اما این عمل به گونه‌ای انجام می‌گیرد که در جمع‌بندی به خطا منجر شود. در آگهی‌های تبلیغاتی معمولاً شرکتها از ادعاهای غیرواقعی مبتنی بر اطلاعات غلط خلق شده اجتناب می‌کنند. قوانین موجود علیه آگهی‌های تبلیغاتی غیرواقعی، چنین اقداماتی را با مشکل مواجه می‌سازد. اما تعقیب قانونی آگهی‌هایی که اطلاعات حقیقی را به منظور القای‌ برداشتی غلط تحریف می‌کنند، دشوار است. برای نمونه در دهه 1970 که کشورها با کمبود شدید بنزین روبه‌رو بودند، بعضی از کارخانه‌های ماشین‌سازی، خودروهایی را تبلیغ کردند که با یک بار سوخت‌گیری مسافت زیادی را طی می‌کردند و آنها را با ماشینهای کوچک‌تر که می‌توانستند مسافت کمتری را طی کنند، مقایسه می‌کردند. اما آنها به این مطلب اشاره نمی‌کردند که باک ماشینهای جدید بسیار بزرگ‌تر از باک ماشینهای کوچک‌تر قبلی است. درک تفاوت بین خلق اطلاعات نادرست و جعل اطلاعات می‌تواند در عملیات فریب نظامی نیز مؤثر باشد. هر دوی آنها در طول تاریخ، در جنگها به کار رفته‌اند. سلاحهای ساختگی( ) و دستورات صوری می‌توانند نمونه‌هایی از خلق اطلاعات غیرواقعی باشند. اما اگر امکان کتمان حضور گسترده نیروها در یک منطقه یا قصد خود برای انجام عملی وجود نداشته باشد، جعل اطلاعات ـ بیان قسمتی از واقعیت ـ می‌تواند مفیدتر واقع شود.3

 

 فریب ‌سیاسی ملاحظات مشابه مربوط به خلق اطلاعات در مقابل جعل اطلاعات در عالم سیاست نیز مطرح است. هرچند اطلاعات غیرواقعی در عرصه تجارت می‌تواند بر مخاطب نظامی تأثیر جانبی داشته باشد، اما فریب سیاسی ممکن است بر عملیات نظامی تأثیر مستقیم داشته باشد. منظور ما این نیست که فریب سیاسی به مسائل مربوط به امور دفاعی و امنیت ملی محدود نمی‌شود، بلکه با نگاهی گذرا به تاریخ سیاسی گذشته، در می‌یابیم که مبحث دفاع موضوع اطلاعات غیرواقعی به خصوص جعل اطلاعات بوده است.4

 

نمونه‌هایی از آن به شرح زیر است: در 14 آوریل 1846، یک ماشین گشت نظامی امریکا در جنوب رودخانه نوسز( ) در ایالات تگزاس با نیروهای مکزیکی درگیر شد. نیروهای امریکایی 16 نفر تلفات دادند. جیمز کی. بولک( ) رئیس جمهور وقت امریکا در 11 می، اعلام کرد که مکزیک مرزهای امریکا را زیر پا گذاشته، به قلمروی این کشور تجاوز کرده و خون سربازان امریکایی را بر خاک این کشور، ریخته است. در حالی که حضور سربازان امریکایی در منطقه درگیری، در جنوب رودخانه جای سؤال داشت. منطقه بین دو رودخانه نوسز و ریوگرند( ) مورد اختلاف دو کشور بود و مذاکراتی میان آنها برای رفع این اختلاف در جریان بود؛ و قرار بود نیروهای هیچکدام از دو کشور در آن منطقه حضور نداشته باشند. در حالی که پولک در سخنان خود به هیچ وجه به این موضوع اشاره نکرد. یکی از نمایندگان جوان کنگره به نام لینکلن( ) سؤالاتی را در مورد این منطقه مقدس مطرح کرد. نگرانی وی و سایر نمایندگان کنگره در مورد این جعل اطلاعات به صدور یک قطعنامه فوری( ) منجر شد. این رویداد باعث شد نظرات بدبینانه پولک در تاریخ ثبت شود و منطقه مورد مناقشه، تقسیم گردد، اما نتوانست از وقوع جنگ امریکا و مکزیک جلوگیری کند.4 در سال 1898 انهدام کشتی امریکایی ماین( ) در بندر هاوانا وضعیتی را به وجود آورد که نه تنها حکومت امریکا بلکه بیش از آن، رسانه‌ها اطلاعات جعل کردند که به بروز جنگ بین امریکا و اسپانیا سرعت بخشید. کارشناسان در 107 سال قبل این انفجار را که در شب 15 فوریه 1898 صورت گرفته بود، بررسی کردند. نتایج به دست آمده بسیار متنوع و غالباً متناقض بود. هیئت تحقیق (مارس 1898) به نتیجه قطعی نرسید. 5

 

اما روزنامه‌های امریکایی جانب احتیاط را مراعات نکردند به علاوه، هیچ کنترلی نیز بر آنها اعمال نمی‌شد. در خصوص انگیزه‌های اسپانیا در حمله به این کشتی شایعاتی از طریق روزنامه‌ها پخش شد. روابط محدود مادرید و واشنگتن نیز به پخش این شایعات کمک کرد. هر چند مطبوعات زرد( ) را نمی‌توان عامل بروز جنگ اسپانیا و امریکا دانست، اما نقش اصلی آنها را نیز نمی‌توان نادیده گرفت. 6

 

این ماجرا نشان می‌دهد که منافع اقتصادی، نظامی و سیاسی در هم تنیده‌اند و تفکیک آنها کار چندان آسانی نیست. دولت تا چه اندازه موظف به تصحیح القائات نادرست است که در مطبوعات منعکس می‌شود. اگر یک دولت از اطلاعات نادرست در راستای اهداف سیاسی خود استفاده کند، چه خواهد شد؟ در مورد استفاده از اطلاعات نادرست دولتها پیش از ورود امریکا به جنگ جهانی دوم نیز می‌توان مثالهای متعددی ذکر کرد. فرانکلین روزولت، رئیس جمهور وقت امریکا، بارها با حقیقت بازی می‌کرد. در هر کدام از موضوعات لایحه استهلاک( ) 1940 و قانون قرض ـ اجاره( ) 1941 تا حدی جعل اطلاعات وجود داشت. در موضوع اخیر، روزولت کمکهای قرض ـ اجاره امریکا به انگلستان را به قرض دادن شلنگ آتش‌نشانی به یک همسایه برای خاموش کردن آتش منزلش تشبیه کرد. این مقایسه که در یک مصاحبه رادیویی غیررسمی انجام گرفت، بسیار مؤثر واقع شد و مردم با آن احساس همدلی ‌کردند. اما منتقدان اشاره کردند که چنین قیاسی نمی‌تواند دقیق و صحیح باشد. آنها معتقد بودند که برخلاف شلنگ آتش‌نشانی، غذا، سلاح و سوختی که امریکا با کشتیها به انگلستان ارسال کرده بود بعد از خاموش کردن آتش، نمی‌توانست دوباره به امریکا بازگردانده شود. مثال بهتر دیگری در مورد کتمان حقیقت روزولت به طرح آلمان برای حمله به نیمکره غربی مربوط می‌شود. این طرح روی نقشه‌ای پیاده شده بود که نشان‌دهنده مقاصد آلمان برای حمله به کشورهای امریکای جنوبی و مرکزی بود. روزولت، رئیس‌جمهور امریکا، در سخنرانی خود در روز نیروی دریایی در 27 اکتبر 1941 گفت: «نقشه محرمانه‌ای در اختیار دارد که دولت آلمان آن را تهیه کرده و حاوی طرح هیتلر برای ایجاد نظم جهانی است.» وی در ادامه ادعا کرد: «دوستان، این نقشه نه تنها نشان‌دهنده طرح نازیها علیه امریکای جنوبی است بلکه مقاصد این طرح علیه ایالات متحده نیز به کار می‌رود.» 7

 

مشکل، این واقعیت ساده است که نقشه مزبور، تنها بخشی از عملیات ارائه اطلاعات نادرست انگلستان بود و به نظر می‌رسید که روزولت نیز از آن اطلاع داشت. ویلیام استفان سون( ) که یک مأمور اطلاعاتی انگلستان با کد 16ـ ام( ) و نام مستعار دلیر بود، این نقشه را در سال 1941 جعل کرده بود تا زنگ خطر را در امریکا به صدا درآورد. هرچند وزارت خارجه امریکا تا سال 1941 این نیرنگ را جدی گرفته بود. اما احتمال اینکه روزولت از جعلی بودن این نقشه در روز نیروی دریایی با خبر بود، زیاد است. وی در خصوص تهدید آلمان نازی علیه امریکا نگران بود و احساس می‌کرد این دروغ برای هوشیارکردن مردم امریکا لازم است. از آنجایی که او به مورگنتا( ) وزیر خزانه‌داری اعتماد داشت، در سال 1942 پس از ورود امریکا به جنگ جهانی دوم گفت: «من برای اروپا، امریکای جنوبی و شمالی سیاستهای متفاوتی در نظر گرفته‌ام. ممکن است گفته‌های من کاملاً متناقض باشد و اگر مصلحت بدانم سخنان نادرست و گمراه‌کننده‌ای را عنوان خواهم کرد تا به پیروزی در جنگ کمک کند.»8

 

منتقدان هرگز در خصوص روزولت سخت‌گیری نکردند زیرا بسیاری از آنها با تمایل وی برای مقابله با کشورهای همسو با آلمان، احساس همدردی می‌کردند. همچنین منتقدان تلاش آیزنهاور( ) برای کتمان پروازهای شناسایی هواپیماهای یو 2( ) بر فراز آسمان شوروی سابق را نیز، درک می‌کردند. او این پروازها را پروازهای تحقیقاتی هواشناسی ناسا( ) نامید. اما زمانی که شورویها با یکی از خلبانان این هواپیماها به نام فرانسیس گری پاورز( ) پس از سقوط وی در می 1960 مصاحبه کردند، فریب آیزنهاور فاش شد.9

 

استفاده از فریب در مسائل مربوط به امنیت ملی در طول جنگ سرد در حوزه سیاست داخلی کشورها نیز به چشم می‌خورد. ادعاهای مفتضحانه سناتور امریکایی جوزف مک کارتی( ) در خصوص پاک‌سازی حکومت امریکا از کمونیستها، فریبی بیش نبود. اما ادعاهای وی نشان داد که اگر شواهد محدود در فضای مناسب، به کار گرفته شوند، شاید مؤثرتر واقع شوند. در مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری 1960 امریکا، شکاف موشکی( ) موضوع کارآمدی بود که کندی برای مبارزه با تجربه موفقیت‌آمیز ریچارد نیکسون، معاون رئیس جمهور، در سیاست امنیت ملی و خارجی، از آن استفاده کرد. مشخص نیست که سناتور کندی و ستادش از نبود شکاف موشکی اطلاع داشتند یا نه، اگر واقعاً بی‌اطلاع بودند می‌توان آن را نمونه ساده‌ای از اطلاعات غلط نامید و اگر او از نبود این واقعیت اطلاع داشت که بسیاری نیز بر این عقیده‌اند، این موضوع را می‌توان نمونه‌ای از اطلاعات نادرست تلقی کرد.10

 

در زمینه استفاده از فریب سیاسی در مسائل دفاعی می‌توان به ادعای نیکسون رئیس جمهور امریکا در سال 1968 مبنی بر طرح وی برای پایان دادن به جنگ ویتنام، رسوایی ایران گیت و ماجرای کودکانی که در سال 1990 توسط سربازان عراقی از دستگاههای نگهداری کودکان نارس در زایشگاه خارج شدند، اشاره کرد. در این موارد و در بسیاری از موارد مشابه دیگر نیز، مسائل امنیت ملی در هاله‌ای از اشکال گوناگون فریب پوشیده می‌شوند. هرچند فریبهای امریکا در اغلب مواقع، مؤثر واقع شده است اما در صورت شکست طرح فریب باید بهای گزافی پرداخته شود. به علاوه صرف نظر از موفقیت یا شکست طرح فریب، این طرح به اعتبار دولتها لطمه زیادی می‌زند. از آنجایی که دولتها حتی در مورد مسائل بسیار مهمی از قبیل امنیت ملی به فریب متوسل شده‌اند، کارکنان رسانه‌های گروهی و همچنین بیشتر مردم، همواره احتمال ارائه اطلاعات غلط دولتها را به هنگام مواجهه با اخبار اعلام شده، نادیده نمی‌گیرند. مناظرات اخیر در مورد ماهیت جنگ امریکا با عراق نیز به تشدید بدبینیهای افزوده است. بحث در خصوص اینکه آیا هر کشوری می‌تواند در عملیات فریبی وارد شود که موجب فریب شهروندان خود نیز بشود، از مقوله این نوشتار خارج است. به هر حال افرادی که فعالانه و یا دفاعی در عملیات فریب درگیراند، باید میزان اعتبار ذاتی موضوع فریب را در نظر بگیرند. اغلب در چند عملیات فریب، علاوه بر مزایای نظامی یا سیاسی موقت، دستیابی به موارد دیگری نیز مد نظر است. فریب نظامی در مطالعه فریب نظامی باید به مسائل زیادی توجه داشت. فریب نظامی، ماهیتی مخفی و محرمانه دارد. این نوع از فریب به اشکال گوناگونی دیده می‌شود و در زمینه تعریف آن، اختلاف نظرهایی وجود دارد. وزارت دفاع امریکا فریب را به شرح زیر تعریف می‌کند: «اقدام نمایشی‌ است که به منظور گمراه‌کردن دشمن انجام می‌گیرد، تا با جعل، تحریف و دستکاری در شواهد، باعث شویم تا واکنش دشمن به ضرر منافع او باشد.»11

 

احتمالاً فریب در جنگ به قدمت خود جنگ مسلحانه است. منطق سر در گم کردن طرف مقابل واضح است و اثرات مثبت آن به سرعت خود را نشان می‌دهد. نخستین جنگ ثبت شده در تاریخ، اشغال شهر تروا توسط یونانیان در قرن 12 پیش از میلاد است؛ و داستان معروف اسب تروا نیز نخستین نمونه ثبت شده از فریب در جنگ است. در تاریخ نظامی 3200 ساله کشور مثالهای فراوانی از این قبیل وجود دارد.12

 

 در جهان امروز فریب به دو شاخه بنیادی فعال( ) و غیرفعال( ) تقسیم می‌شود. اما این تقسیم‌بندی مشکل‌ساز است. به بیانی ساده‌تر فریب غیرفعال برای کتمان توانمندیها و مقاصد واقعی یک طرف از طرف مقابل طراحی می‌شود. شما چیزی را که واقعاً وجود دارد، مخفی می‌کنید. اما در فریب فعال شما شواهدی را از مقاصد و توانمندیهای خود به طرف مقابل بروز می‌دهید، که اصلاً وجود ندارد. شما چیزی را به دشمن نشان می‌دهید که واقعیت ندارد. هرچند فریب فعال غالباً با استتار همراه است، اما تنها به این حوزه محدود نمی‌شود. تقسیم‌بندی دیگر به ویژگیهای فریب بر می‌گردد. دونالد دانیل( ) و کاترین هربیگ( ) در کتاب خودشان به نام فریب نظامی استراتژیک که در سال 1982 منتشر کردند دو گونه از فریب را با عناوین فریب نوع الف و نوع میم معرفی کردند. 13

 

 فریب نوع الف یا ابهام‌افزایی( ) برای ایجاد سردرگمی کلی در نیروهای طرف مقابل و پریشان‌کردن آنها با ایجاد هیاهو طراحی می‌گردد. حضور سفیران ژاپن به نامهای نامورا( ) و کروزو( ) در واشنگتن پیش از حمله ژاپن به بندر پرل هاربر در سال 1941 مثالی از این نوع فریب است. ژاپن با تداوم مذاکرات دیپلماتیک خود اجازه نداد تا امریکا نیات و مقاصد توکیو را حدس بزند. امریکاییها باید انواع اهداف و مقاصد احتمالی ژاپن را در نظر می‌گرفتند. اما فریب ژاپن موجب شد که امریکا نفهمد اقدام نظامی تنها گزینه مورد نظر توکیو بود. نوع میم یا گزینه منحرف‌کننده( ) فریب شدیدتر و پیچیده‌تر است و برای سوق دادن دشمن به سوی باور طرح فریب مورد نظر، طراحی می‌شود. در این نوع از فریب شما باید طیفی از عملیات فریب که مکمل یکدیگرند، به اجرا بگذارید تا موجب شوند که دشمن متوجه اقدام شما نشود و جایگزین دیگری برای آن تصور کند که البته این جایگزین واقعیت ندارد. فریب نوع میم بسیار پیچیده‌تر و شدیدتر از فریب نوع الف است. این نوع فریب به تمهیدات منابع و زمان بیشتری نیاز دارد. عملیات محافظت( ) شاید نمونه‌ای از فریب نوع میم در تاریخ معاصر باشد. این عملیات برای پشتیبانی از عملیات اور لورد( ) صورت گرفت که طی آن نیروهای متحدین در ششم ژوئن 1944 در بندر نورماندی پیاده شده بودند. عملیات محافظت طرحی پوششی( ) بود که طرحهای فریب متعددی از نوع میم را شامل می‌شد. در قالب این عملیات، چند عملیات فریب کوچک‌تر صورت گرفت که می‌توان از عملیات پایداری شمال( ) و عملیات پایداری جنوب( ) نام برد. این عملیاتها به این منظور طراحی شده بودند که آلمانیها تصور کنند نیروهای مهاجم متحدین در غرب به ترتیب در نروژ و تنگه داور( ) عمل خواهند کرد. با گذشت زمان، آلمان عملیات پایداری جنوب را محتمل‌تر شمرد و منابع فریب به قدری افزایش یافت که نیروهای آلمانی متقاعد شدند حمله واقعی با عبور از محور کانال انگلستان در تنگه داور تقریباً به فاصله 1000 مایلی از سواحل نورماندی صورت خواهد گرفت. موفقیت این عملیات فریب از آنجا مشخص است که بسیاری از فرماندهان آلمانی حتی پس از حمله نیروهای متفقین به نورماندی، هنوز هم آن را شاخه‌ای از حمله اصلی می‌دانستند و معتقد بودند حمله اصلی بعداً در تنگه داور صورت خواهد گرفت.14-15

 

عملیات پایداری جنوب، شماری از روشهای فریب نظامی را شامل می‌شد، که رایج‌ترین آنها استتار بود. استتار نیز مانند فریب به نوع فعال و غیرفعال تقسیم می‌شود. زمانی که مردم با واژه استتار مواجه می‌شوند، تنها مفهوم غیرفعال آن در ذهنشان تداعی می‌شود؛ یعنی به مخفی‌کردن و پوشاندن نیروها و تجهیزات از دید دشمن می‌اندیشند. مخفی شدن سربازان یونانی در داخل اسب بزرگ تروا، پوشیدن لباسهای همرنگ با محیط سربازان، قرار دادن شاخه‌های درختان روی تجهیزات مهم و فنون بی‌نهایت دیگر، می‌توانند این مفهوم از استتار را شامل ‌شوند. تعمیر یک فرودگاه بمباران شده و فعال نشان دادن آن نیز، نوعی استتار غیرفعال محسوب می‌شود. هر زمان که شما سعی کنید توانمندیهای واقعی چیزی را مخفی کنید، آن عمل نیز استتار غیرفعال است. 16

 

استتار فعال به معنای ایجاد تصور یا احساسی مصنوعی از یک نیرو یا توانمندی است که عملاً وجود ندارد. در جنگ داخلی امریکا، ارتش این کشور از تنه درختان برای فریب دشمن به عنوان لوله‌های توپ استفاده می‌کرد و استقرار واحد پیاده نظام خود را در منطقه بارها به نمایش می‌گذاشت تا دشمن احساس کند که آنها نیرو و سلاح زیادی، در اختیار دارند. در عملیات پایداری جنوب، نیروهای متفقین از تانک، کامیون، هواپیما و باند فرودگاه ساختگی استفاده کردند تا این تصور نادرست را در نیروهای مقابل ایجاد کنند که سلاحهای زیادی در اختیار دارند. آنها برای تکمیل این اقدامات از پیامهای رادیویی نادرست برای بیشتر نشان دادن واحدهای نظامی خود استفاده کردند. نیروهای امریکایی در چند عملیات اخیر خود در بالکان و خلیج فارس نیز با فریبهای مشابهی روبه‌رو شدند. هر گونه تلاش برای ایجاد تصوری از یک واقعیت که عملاً وجود ندارد، استتار فعال نامیده می‌شود.17

 

استتار می‌تواند تنها در حد فریبی تاکتیکی باشد تا دشمن نتواند موقعیت منابع شما را شناسایی و به آنها حمله کند. همچنین استتار می‌تواند بخشی از یک طرح فریب بزرگ‌تر باشد. در استفاده از استتار فعال باید بسیار مراقب بود. استفاده از استتار فعال ممکن است این خطر را به دنبال داشته باشد که دشمن به این اقدامات مشکوک شود. در استفاده از این نوع استتار روشها بسیار پیچیده‌تر می‌شوند. اگر شما در نظر دارید از استتار فعال برای نمونه یک تانک مصنوعی استفاده کنید بهتر است از استتار غیرفعال نیز بهره بگیرید و وانمود کنید که آن را پنهان کرده‌اید. در غیر این صورت این فریب، متقاعدکننده نخواهد بود. استتار فعال و غیرفعال مکمل همدیگرند و باید همزمان با هم به کار گرفته شوند تا آن تصورات غیرواقعی، معتبرتر جلوه کند. باید دقت شود که در چنین مواردی استتار غیرفعال طوری نباشد که در عمل، تانک مصنوعی مزبور اصلاً دیده نشود. بلکه فقط برای افزایش اعتبار فریب از آن استفاده شود. این امکان نیز وجود دارد که نیروهای یکی از طرفین، منابع خود را سطحی استتار کند تا دشمن را گمراه کند و این باور را در ذهن او ایجاد کند که این منابع واقعی نیستند. پیچیدگیها و ظرافت عملیات فریب نباید دست‌‌کم گرفته شود.18

 

استتار اغلب به طرح انحراف( ) در یک عملیات بستگی دارد. منظور از انحراف، دور کردن عمدی توجه دشمن از منطقه حمله موردنظر است. انحراف نیز بر دو گونه است: تظاهر‌( ) و نمایش( ). تظاهر حمله‌ای است که نیروهای یکی از طرفین برای منحرف کردن توجه دشمن از منطقه اصلی یا محور حمله انجام می‌دهد. مفهوم نمایش نیز به مفهوم تظاهر بسیار نزدیک است. در نمایش نیز هدف دور کردن توجه دشمن از منطقه مورد نظر است، اما برای رسیدن به این هدف هیچگونه رویارویی یا نبرد عملی صورت نمی‌گیرد. هدف انحراف، گمراه کردن دشمن و دور کردن توجه او از عملیات و اهداف شما است.19

 

دو واژه دیگر که در فریب نظامی کاربرد دارند عبارتند از شرطی‌سازی( ) و پوشش( ). شرطی‌سازی به معنی ایجاد وضعیت و فضایی است که دشمن همواره به تکرار تمرینات و تمهیداتی برای مقابله با اقدام خصمانه احتمالی ما مجبور شود، اقدام خصمانه‌ای که هرگز صورت نخواهد گرفت. به این ترتیب نوعی احساس نادرستی مبنی بر برخورداری از امنیت لازم، در دشمن ایجاد خواهد شد. مفهوم شرطی‌سازی با موضوع بروز جنگ پیوند دارد و به اقدامات زمان صلح مربوط است که این اقدامات ممکن است جزء تمهیدات لازم برای جنگ باشد. همچنین، شرطی‌سازی شاید به معنی تکرار برخی رفتارها در روند عملیات نظامی برای از بین بردن حساسیت دشمن نسبت به یک تهدید خاص نیز، باشد. پوشش، استفاده علنی از اقدامی غیر تهدیدآمیز برای پنهان کردن تمهیدات لازم برای اجرای اقدامی خصمانه است. رایج‌ترین مثال در این مورد، استفاده از تمرینات آموزشی برای پنهان کردن آمادگی برای یک حمله است. اگر این تمرینات آموزشی آخرین مورد از یک سلسله تمرینات آموزشی باشد که هیچ کدام از آنها در عمل به اقدامی خصمانه منجر نشده‌اند علاوه بر پوشش بودن، نوعی شرطی‌سازی نیز محسوب می‌شوند. البته بهتر است چنین موردی را شرطی‌سازی و پوشش بنامیم. این دو مفهوم بسیار به هم مرتبط‌اند و تعاریف آنها مکمل یکدیگر است. در سالهای اخیر جنگهای رمضان بین مصر و رژیم صهیونیستی در سال 1973، و جنگ جزایر فالکلند( ) در سال 1982تحت پوشش تمرینات آموزشی آغاز شدند که پیش از آن بارها اجرا شده بودند. سطوح فریب نظامی جامعه نظامی به طور سنتی با توجه به ماهیت و اهداف فریب آن را به سه سطح تقسیم می‌کند: 1) فریب استراتژیک که بر کتمان اهداف، مقاصد، استراتژیها و توانمندیهای اساسی مبتنی است. 2) فریب عملیاتی؛ در این فریب طرف مقابل را در خصوص عملیات یا اقدام خاصی که خود را برای اجرای آن آماده نشان می‌دهیم، سر در گم می‌کنیم. 3) فریب تاکتیکی؛ منظور از فریب تاکتیکی گمراه‌کردن دیگرانی است، که با منافع و نیروهای شما سخت در پی رقابت‌اند.20

 

نکته‌ای که باید در اینجا به آن توجه شود این است که دسته‌بندی فریب در سه سطح یاد شده به جای اینکه بر نوع فریب اعمال شده مبتنی باشد، بر هدف فریب تأکید دارد. اگر هدف فریب، گمراه‌کردن طرف مهاجم و ممانعت از حمله او به تجهیزات و نیروهای واقعی باشد، می‌توان از هواپیماها و تانکهای ساختگی برای اجرای فریب تاکتیکی بهره گرفت. اگر تانکها و هواپیماهای مزبور بخشی از یک طرح فریب گسترده‌تر برای گمراه‌کردن دشمن در خصوص زمان، مکان و ماهیت یک عملیات نظامی باشند، می‌توانند در فریب عملیاتی نیز ایفای نقش کنند. یا اگر آنها بخشی از یک طرح فریب گسترده‌تر برای سردرگم کردن دشمن در زمینه استراتژی اساسی یا اهداف استراتژیک ما باشند، آنها در فریب استراتژیک نیز مؤثر خواهند بود. تقسیم‌بندی فوق بر پایه اهداف است، نه روشها. شریط مؤثر در فریب مروری گذرا بر ادبیات گذشته، علاقه به ماهیت فریب را از زمان سون تزو، ماکیاولی و کلاوزویتس آشکار می‌سازد. در سالهای اخیر تحول در اصول جنگ در ارتشهای بریتانیا و امریکا موجب برقراری امنیت شده است. مبنای اصلی دو مورد فوق این است که ما بتوانیم طرف مقابل خود را فریب دهیم، بدون اینکه بازیچه دست آنها بشویم. مشکل اصلی، اجماع بر نحوه کارکرد فریب و بهترین روش برای ممانعت از فریب خوردن نیروهای خودی است. به عبارت دیگر نقص در تجزیه و تحلیل منطقی احتمال فریب خوردن را افزایش می‌دهد. بی‌خبری،‌ تکبر و ترس بر توانایی افراد در تشخیص اطلاعات نادرست، تأثیر منفی می‌گذارد. پیش‌زمینه‌های ذهنی (طرح‌واره‌ها) و تعصبات، اغلب به اختلالات شناختی( ) منجر می‌شود که در اثر آن افراد به دلیل تناقض اطلاعات حیاتی جدید با مفاهیم و پیش‌فرضهای ذهنی خود از درک اطلاعات حیاتی غافل و آنها را نادیده می‌گیرند. مشکل دیگر که شاید کمتر مطرح باشد، مسئله اینرسی سکون( ) است. این موضوع نشان می‌دهد که مردم تمایل دارند برخی فرضیات را برای همیشه معتبر بدانند حتی اگر بعضی از رویدادها اعتبار آنها را زیر سؤال ببرد. در فیزیک، اینرسی سکون به تمایل اشیای ساکن به تداوم سکون تا لحظه وارد شدن نیروی خارجی بر آنها اشاره دارد. دانشجویان اطلاعات معتقدند که در ذهن برخی تصمیم‌گیرندگان نیز تمایل به سکون و باقی ماندن در صلح وجود دارد تا اینکه نیروی طرف متخاصم وارد شود. افرادی که در پی اجرای عملیات فریب‌اند می‌توانند از موارد مزبور به نفع خود بهره بگیرند. نکته مهم این است که فریبی می‌تواند مؤثرتر واقع شود که بر پایه بهره‌برداری از فرضیات شناختی طرف مقابل مبتنی باشد. گوته( ) فیلسوف آلمانی به خاطر این جمله که «ما هرگز فریب داده نمی‌شویم بلکه خودمان خویشتن را فریب می‌دهیم.» معروف است.21

 

این گفته، فراتر از یک واقعیت فیلسوفانه است. ما می‌توانیم آن را دستورالعملی برای طرح‌ریزی فریب و همچنین هشداری برای آنان که نمی‌خواهند فریب بخورند، بنامیم. عملیات فریب و عملیات اطلاعاتی ما برای اجرای عملیات فریب به کانالی نیاز داریم تا از طریق آن بتوانیم اطلاعات نادرست خود را منتشر کنیم و تشکیلات اطلاعاتی طرف مقابل می‌تواند بهترین کانال برای این منظور باشد. تمامی سازمانهای اطلاعاتی سعی می‌کنند به میزان اعتبار و موثق بودن اطلاعاتی که به دست می‌آورند، پی ببرند. عاملان عملیات فریب نیز به این امر واقف‌اند و اطلاعات نادرست خود را به گونه‌ای مهیا می‌کنند که بتوانند سازمانهای اطلاعاتی دشمن را سردرگم و آنها را گمراه کنند. تمامی روشهای جمع‌آوری اطلاعات می‌تواند موضوع عملیات فریب طرف رقیب قرار بگیرد. اطلاعات سیگنالی( ) ممکن است علائم نادرست، پیامهای ساختگی، کدهای جعلی و اشکال دیگری از اطلاعات نادرست باشند. اطلاعات عکسی( ) یا تصویری( ) باید تمام اشکال استتار فعال و غیرفعال را در بر بگیرد. چنین مشکلاتی بر سر راه اطلاعات ارتباطاتی،( ) اطلاعات الکترونیکی،( ) اطلاعات صوتی( ) و ارتعاشی( ) نیز وجود دارد. در تمامی رسانه‌هایی که به نحوی با اطلاعات سر و کار دارند، می‌توان از اطلاعات نادرست به عنوان یک دام استفاده کرد. لازمه اطلاعات انسانی،( ) استفاده از کارگزاران موازی( ) و انتقال داده‌های نادرست و از این قبیل است. منابع انسانی می‌توانند آگاهانه یا ناآگاهانه کانالی برای انتقال اطلاعات نادرست باشند. افرادی که در زمینه ضد اطلاعات فعال‌اند، می‌توانند با شناسایی منابع ارائه‌دهنده اطلاعات نادرست، کارگزاران موازی را ردیابی کنند. در عین حال از آنجایی که گزاره فوق اصلی جا افتاده است، می‌توان با گذاشتن اطلاعات معتبر و موثق در اختیار کارگزاران موازی، اعتبار اطلاعات ارائه شده آنها را افزایش داد؛ که این امر خود نوعی، شرطی‌سازی است. برخی صاحب‌نظران معتقدند که ما باید به منابعی که فقط اطلاعات خوب یا فقط اطلاعات بد ارائه می‌دهند، مظنون باشیم. ردیابی فریب قطعاً کار بسیار سختی است.22

 

سازمانهای اطلاعاتی می‌توانند از فریب برای حمایت از منابع و توانمندیهای خود نیز استفاده کنند. آنها برای این منظور، اغلب از فریب غیرفعال بهره می‌گیرند. در عملیات اطلاعات نادرست علاوه بر استفاده از کارگزاران موازی، می‌توانیم بر موردی که اهمیت چندانی برای منافع واقعی ما ندارد، تأکید کنیم و آن را حائز اهمیت بدانیم که این خود، نوعی انحراف محسوب می‌شود. در سالهای اخیر، سازمانهای اطلاعاتی، جلساتی را برای رسانه‌ها ترتیب داده‌اند تا آنها را در زمینه اجرای فریب آموزش دهند. در حال حاضر با توجه به اهمیت نظرات عموم در امور بین‌المللی، پی‌بردن به عملیات فریبی که مخالفان اجرا می‌کنند، برای سازمانهای اطلاعاتی مهارتی تمام و کمال محسوب نمی‌شود، بلکه وظیفه‌ای فراتر از آن را بر عهده دارند. بر ملا کردن فریبها برای مردم جهان بسیار مهم و ضروری است و از آنجایی که مردم نمی‌دانند در بازی فریب، باید گفته‌های کدامیک از طرفین را باور کنند، بهتر است فرد یا نهاد غیردولتی بر ملا شدن این فریبها را برای مردم اعلام و تشریح کند. به دنبال حملات 11 سپتامبر 2001 که زمینه عملیات نظامی امریکا در افغانستان و عراق را فراهم ساخت، سازمان اطلاعات وزارت دفاع امریکا( ) در جزوه‌های بسیار فشرده‌ای به رسانه‌ها آموزش داد که چگونه از برخی روشهای اصولی برای سنجش واکنشها و ادعاهای احتمالی سایر ملتها در قبال بی‌رحمیهای امریکا استفاده کنند. وزارت دفاع امریکا با توجه به ادعاهای عراقیها و صربها در زمینه ویرانیهای ناشی از بمبهای امریکا، دوره‌های آموزشی با عنوان ردیابی فریب برای دست‌اندرکاران مطبوعات ترتیب داد.23

 

این گفته‌ها نشان می‌دهد که پنتاگون فریب را چیزی فراتر از یک ابزار نظامی سهل‌الوصول می‌داند. فریب و تروریسم هرچند بیشتر مثالهای تاریخی مربوط به استفاده از فریب نظامی به عملیات نظامی متعارف مربوط می‌شوند. اما باید توجه داشت که تروریستها نیز می‌توانند از تمامی فنون ذکر شده در این نوشته استفاده کنند. آنها برای اجرای اقداماتشان و همچنین برای تداوم بقای خود به هر دو نوع فریب فعال و غیرفعال متوسل می‌شوند. فریب غیرفعال شامل استفاده از نامهای مستعار، بهره‌گیری از روشهای امن ارتباطاتی و ایجاد پایگاه در مناطقی که امکان دسترسی و نظارت بر آنها دشوار باشد؛ و فریب فعال نیز شامل انحراف، شرطی‌سازی و پوشش ـ و اغلب ترکیبی از آنها ـ است. گاهی ممکن است تروریستها قصد خود برای اجرای اقدامات خصمانه علیه اهداف خاصی را نشان دهند و سپس در حمله به آن اهداف، شکست بخورند. اما حتی این شکست نیز می‌تواند برای آنها دستاوردی محسوب شود. زیرا به این ترتیب توانسته‌اند بین مردم ترس و واهمه را اشاعه دهند، وقت و سرمایه نیروهای امنیتی را تلف کنند و باعث نابسامانی و وخامت کلی اوضاع شوند (برای مثال پرواز هواپیماها در ایام تعطیلات لغو شود.) تروریستها می‌توانند مردم را نسبت به گفته‌ها و روشهای نهادها و یا دولت، بی‌اعتماد سازند و باعث شوند که مردم در آینده به اطلاعاتی که آنها ارائه می‌دهند بی‌اعتنا شوند. تروریستها همچنین می‌توانند از همان اطلاعات ارائه شده موجود، به نفع خود به گونه‌ای بهره بگیرند که توجه مردم را از هدفی که برای حمله مد نظر دارند دور کنند. آنها از ابزار ترس و وحشت برای رسیدن به اهداف خود استفاده می‌کنند. هر اقدامی که آنها انجام دهند و باعث ایجاد وحشت و تردید شود، برای آنها موفقیتی نسبی محسوب می‌شود. سیاستمداران، کارشناسان رسانه‌ها، دانشگاهیان و ... نیز همواره این کلیشه را تکرار کرده‌اند. اما متأسفانه این گفته بی‌فایده است زیرا خارج از متن‌ شامل بی‌نهایت منهای متن شما است. از آنجایی که تروریستها از فنون مختلف فریب استفاده می‌کنند، مشکل مزبور ملموس‌تر می‌شود.24

 

ملاحظات اخلاقی فریب اگر ما در مورد جنبه‌های قانونی و اصول اخلاقی فریب، صحبتی به میان نیاوریم بحث ما در مورد بنیان فریب ناقص خواهد بود. همانطور که انتظار می‌رود، برای مدتها در این زمینه اختلاف نظر قابل ملاحظه‌ای وجود داشته و هنوز هم برخی از این اختلافات اساسی پا برجاست. جالب است که محدودیتهای قانونی استفاده از فریب نسبتاً واضح و صریح است. قوانین غیرنظامی در خصوص استفاده از فریب نظامی، محدودیتهای کمتری را اعمال می‌کنند. تا زمانی که فرد قسم خورده در دادگاه یا در هر مکان دیگری که از نظر قانون ملزم به راستگویی است، دروغ نگفته باشد، قوانین غیرنظامی نمی‌توانند بر فریب نظامی اعمال شوند. به گفته حقوق‌دانی برجسته، هیچ اصلی را در قانون اساسی نمی‌یابید که تصریح کند رئیس و یا قوه مجریه باید حقیقت را بگویند.25

 

اما قوانین بین‌المللی در این زمینه محدویتهای بیشتری را اعمال می‌کنند. در کل، کشورهای مختلف محدودیتهای تعیین شده در کنوانسیونهای ژنو یا لاهه را که طی 140 سال گذشته وضع شدند، مراعات می‌کنند. در مجموع این کنوانسیونها و محدودیتها قوانین جنگ را تشکیل می‌دهند که نیروهای نظامی به آنها پایبنداند و آنها را به صورت آیین‌نامه‌هایی تدوین کرده‌اند. در ارتش امریکا،‌ این اطلاعات در آیین‌نامه 27-10 با عنوان قوانین جنگ در خشکی گردآوری شده‌اند.26

 

محدودیتهایی که بر نیرنگها( ) یا حیله‌های جنگی( ) اعمال می‌شوند ممنوعیت خیانت یا پیمان‌شکنی را شامل می‌شود. نمونه‌هایی که برای این مورد می‌توان نام برد عبارتند از: استفاده دروغین از پرچمهای نشان‌دهنده توقف جنگ، پوشیدن یونیفرم نیروهای طرف مقابل، استفاده از رنگهای مخصوص طرف مقابل به هنگام نبرد، تغییر قیافه و جا زدن خود به عنوان امدادگر بین‌المللی یا استفاده از بیمارستانها و یا مکانهای حمایت‌شده دیگر برای مقاصد نظامی. موارد ممنوع فوق کاملاً واضح و آشکاراند.27

 

زمانی که ما در مورد ملاحظات اخلاقی فریب صحبت می‌کنیم، با مشکل بغرنج توجیه اجرای فریب مواجه می‌شویم. متأسفانه (یا خوشبختانه)، حقوقدانان،‌ فیلسوفان و عالمان اخلاق در زمینه ملاحظات اخلاقی و ابعاد معنوی فریب، هم‌عقیده نیستند. در این خصوص دو رویکرد وجود دارد که عبارتند از مکتب آرمانگرا و مکتب واقع‌گرا. در زمینه تعریف این رویکردها نیز اتفاق نظر وجود ندارد هر کدام از این رویکردها زیرشاخه‌های متعددی پیدا کرده‌اند و گاهی نیز تحریفهایی در آنها به وجود آمده است. با تمام اینها، یک تفاوت اساسی بین این دو رویکرد وجود دارد که همه به آن اذعان دارند. آرمان‌گرایان امتیازات معنوی و اخلاقی را بر سلسله استانداردهای قطعی، مبتنی می‌دانند. اگر اطلاعات غیرواقعی و دروغ‌پردازی رفتاری نکوهیده باشد، اشکال مختلف چنین رفتاری نیز ناپسند و نادرست خواهد بود. اهداف ما نمی‌توانند توجیه‌گر ابزارهای مورد استفاده ما باشند. این موضوعی صریح و قطعی است و نمی‌توان هیچ استثنایی بر آن قائل شد.28

 

واقع‌گرایان یا عمل‌گرایان معتقدند در خصوص قضاوت در مورد فریب باید سود و زیان خود را بسنجیم. باید ببینیم که آیا سود به دست آمده از اعمال فریب بر بدنامی ناشی از آن اولویت دارد. ماهیت تحلیلی که برای پاسخ دادن به این پرسش انجام می‌گیرد و تشخیص سود و زیان به دست آمده از اجرای فریب، به نگرش و طرز تفکر تحلیل‌گر بستگی دارد. از دیدگاه واقع‌گرایان، ملاحظات اخلاقی فریب، هم به محیط و هم به ساختار ارزشی فرد تحلیل‌گر بستگی دارد.29

 

ملاحظات اخلاقی فریب، با ارزیابی سود و زیان آن برای اجرای عملیات فریب ارتباط تنگاتنگ دارد. پر واضح است که هیچکدام از طرفین تمایلی به اجرای عملیات فریبی که زیان آن بیشتر از موفقیت آن باشد، نخواهند داشت. رویکرد واقع‌گرایانه به ملاحظات اخلاقی فریب نیز، چنین مسیری را دنبال می‌کند ـ و گاهی نیز ممکن است این ملاحظات با ملاحظات عملیاتی بر هم منطبق باشند.30

 

یکی از دلایلی که ملتها با اعمال محدودیتهای بین‌المللی یاد شده علیه نیرنگ موافق‌اند این است که با نگاهی واقع‌گرایانه معلوم می‌شود که مشکلات ناشی از این اقدام بسیار بیشتر از دستاوردهای آن است. برای مثال محدودیتهای اعمال شده در زمینه استفاده از بیمارستانها با علایم امدادگرایان بین‌المللی برای پوشش نظامی، نشان می‌دهد ملتها به امنیت چنین سازمانهای حیاتی، بسیار بیشتر از دستاوردهای محدود چنین سوء استفاده‌هایی، اهمیت می‌دهند. حتی مکتب واقع‌گرایی نیز به ضررهای اخلاقی بالقوه ناشی از هر عملیات فریب، واقف است. هر سازمان سیاسی یا نظامی که در زمینه اطلاعات نادرست فعالیت می‌کند تا حدی اعتبار خود را از دست می‌دهد. برای آنان که به خاطر تحت تأثیر قرار دادن افکار عمومی یا بین‌المللی، دست به فریب می‌زنند خدشه وارد شده بر اعتبارشان می‌تواند ویرانگر باشد. زمانی که در اوایل سال 2002 مشخص شد که وزارت دفاع امریکا دفتری با نام دفتر نفوذ استراتژیک( ) تأسیس کرده است، این موضوع توجه بین‌المللی را به خود جلب کرد. هرچند سریعاً اعلام شد که این سازمان برای اجرای فریب تأسیس نشده اما منابع رسانه‌ای ضمنی بیان کردند که این دفتر برای رسانه‌های خارجی اطلاعات تحریف شده، ارائه خواهد کرد. تکرار اتهامات رسانه‌ها و تکذیب کردن وزارتخانه مزبور، در نهایت به بسته شدن آن منجر شد. حتی نمود فریب نیز می‌تواند هزینه‌بر باشد.31

 

این گفته در جوامعی که مطبوعات آنها از دیرباز آزادی بیان داشته‌اند، بیشتر صدق می‌کند. توانایی عموم مردم برای اتخاذ تصمیمهای آگاهانه در مورد خط مشیهای سیاسی یا نظامی به وجود رسانه‌های مطلع بستگی دارد. زمانی که نیروی نظامی کشوری به گمراه کردن عموم مردم اقدام می‌کند یا با انجام کاری غیرمستقیم قصد گمراه کردن آنها را داشته باشد، تصور اینکه چنین اقدامی می‌تواند به دلیل داشتن دستاوردهای زیاد، توجیه شود، بسیار مشکل است. مطلب یاد شده به این معنا نیست که واقع‌گرایان می‌توانند حق سازمانهای نظامی برای اجرای عملیات فریب را نادیده بگیرند، بلکه آنها معتقدند این سازمانها باید سود و هزینه چنین عملیاتهایی را دقیقاً ارزیابی کنند و از آنها فقط برای فریب دشمن، استفاده کنند نه برای فریب مردم کشور خود. مواجهه با فریب هرگز روش جامع مکتوبی برای مواجهه با فریب ارائه نخواهد شد. زیرا فریب یک موضوع سیال،‌ پویا و نسبی است. در واقع این باور که یافتن روشی برای مواجهه با فریب میسر است، نشان‌دهنده درک نکردن ماهیت آن است. با این همه ارائه برخی ملاحظات، مفید است. در طی سالهای متمادی بسیاری از کارشناسان شعار کالج فیبر( ) را مبنی بر اینکه آگاهی توانایی است، نقل کرده‌اند. این شعار از فیلم خانه (قلعه) حیوانات( ) برگرفته شده است. هر چند این شعار به دلیل تکرار زیاد اهمیت گذشته خود را از دست داده است، اما در خصوص فریب کاملاً صدق می‌کند. هر چه آگاهی ما در مورد رقبا‌ و حوادث پیش روی بیشتر باشد، می‌توانیم برای رویارویی با فریب آماده‌تر باشیم. درک مقاصد و توانمندیهای دشمن می‌تواند ما را در تعیین حدود کلی اهداف و عملیات ‌آنها یاری کند. هرگز بر روشهای جمع‌آوری داده‌ها یا منابع اطلاعاتی محدود، متکی نباشید. هر چه منابع ما متعدد باشد، ارزیابی داده‌ها دقیق‌تر خواهد بود و هرچه آگاهی ما بیشتر باشد، امکان ارائه مطالب تحریف شده طرف مقابل محدودتر خواهد بود و همچنین هر چقدر بیشتر بدانیم احتمال پی بردن ما به جعلی بودن اطلاعات ارائه شده، بیشتر خواهد شد. بخشی از دانش ما باید آگاهی در مورد خودمان باشد. باید از پیش‌فرضهای ذهنی، تعصبات، تشکیلات و فرهنگ خود، آگاه باشیم. باید نسبت به قرینه‌سازی( ) هوشیار باشیم. اگر فردی فرض کند که دیگران نیز عملکردی مشابه عملکرد او خواهند داشت به سوی خودفریبی( ) گام برداشته است. این توصیه دیرینه اطلاعاتی که دشمن خود را بشناسید، باید توصیه به مطالعه روشهای فریب دشمن را در خود بگنجاند. در طول جنگ سرد، سازمانهای اطلاعاتی غرب، دکترینهای اطلاعات غیرواقعی( ) و فریب( ) شوروی سابق را مطالعه کردند. این مطالعه در کشف و مقابله با بسیاری از فریبها مفید واقع شد، اما این آشنایی به رفع تهدید نبردهای فریب منجر نشد. چنین مطالعاتی نمی‌توانند برای همیشه جامع و کامل باشند زیرا همواره فنون و رویکردهای جدید و غیرمنتظره‌ای در حال شکل‌گیری و ظهوراند. نتیجه‌گیری فریب در شکلها و گونه‌های مختلف یافت می‌شود و برای تأمین اهداف متعددی با روشهای مختلف به کار گرفته می‌شود. فریب دو نوع است، فعال یا غیرفعال و در سطوح مختلف مورد استفاده قرار می‌گیرد. به طور خلاصه باید گفت که در مورد فریب باید مطالب زیادی یاد بگیریم. هرچند آموخته‌های قبلی ما در مورد فریب کلی است اما در زمان حاضر نیز می‌توانند بسیار مفید واقع شوند. ما سعی کرده‌ایم با استفاده از واژه‌های جدید، روشها و سطوح مختلف اطلاعات نادرست را توصیف کنیم. این اقدام بسیار مفید است. ما به مضرات قرینه‌سازی و اختلالات شناختی، واقفیم. ما ترکیب روشهای اطلاعاتی را نیز ضروری و حیاتی می‌دانیم، اما علی‌رغم این آگاهی‌های خود نمی‌توانیم با اطمینان بگوییم که احتمال فریب خوردن ما وجود ندارد. این مشاهدات ممکن است حتی برای فرد عادی که در مورد فریب مطالعه می‌کند، به خودی خود مشهود و آشکار به نظر برسد، بنابراین ممکن است تکرار این عبارات بدیهی، غیرضروری بنماید. پاسخ به این موضوع ساده است. در عملیات فریب موفق، مجری عملیات امیدوار است از یک یا چند مورد از این بدیهیات غافل نشود.

 

منابع 1. در خصوص مفاهیم فریب به منابع زیر مراجعه شود: Colonel Michael Dewar, The Art of Deception in Warfare, Newton Abbot, Devon, UK: David & Charles Publishers, 1989, pp. 9-22; Jon Latimer, Deception in War: The Art of the Bluff, the Value of Deceit, and the Most Thrilling Episodes of Cunning in Military History, from the Trojan Horse to the Gulf War, Woodstock, NY: The Overlook Press, 2001, pp. 1-5; and James F. Dunnigan and Albert A. Nofi, Victory and Deceit: Deception and Trickery at War, San Jose, CA: Writers Club Press, 2001, pp. 1-31. 2. Marco Ferrari, Colors for Survival: Mimicry and Camouflage in Nature, Charlottesville, VA: Thomasson Grant & Howell, 1993. How examples in nature have affected military deception is discussed in Guy Hartcup, Camouflage: A History of Concealment and Deception in War, New York: Charles Scribner’s Sons, 1980, pp. 9-11; and in J. Bowyer Bell and Barton Whaley, Cheating and Deception, New Brunswick, NJ: Transaction Publishers, 1991, pp. 48-52. 3. Latimer, pp. 71-100; while Bell and Whaley, pp. 45-74, discuss characteristics of types of deception. 4. برای آشنایی با این بحران به منبع الکترونیکی زیر مراجعه شود: http://www.digitalhistory.uh.edu/database/article_ display.cfm?HHID=316, accessed July 20, 2004. در مورد عقاید مختلف در خصوص بحران فوق به منبع زیر مراجعه کنید: Archie P. McDonald, ed., The Mexican War: Crisis for American Democracy, Lexington, MA: D. C. Heath, 1969; and Ramon Eduardo Ruiz, The Mexican War: Was it Manifest Destiny? New York: Holt, Rinehart and Winston, 1963. 5. President McKinley’s “Report on the Findings of the Sampson Board’s Inquiry into the Maine’s Loss,” March 28, 1898, accessed at http://www.spanamwar.com/McKinleymaine.htm, July 15, 2004. 6. Philip Knightley and John Pilger, The First Casualty: The War Correspondent As Hero and Myth-Maker from the Crimea to Kosovo, Baltimore: Johns Hopkins University Press, 2002. 7. John F. Bratzel and Leslie B. Rout, Jr., “FDR and the ‘Secret Map’,” The Wilson Quarterly, Vol. 9, New Year’s 1985, pp. 167-173. 8. “Ex-British Agent,” Foreign Intelligence Literary Scene, Frederick, MD: University Publications of America, December 1984, pp. 1-3; “President Roosevelt’s Navy Day Address on World Affairs,” The New York Times, October 28, 1941; and Mark Weber, “Roosevelt’s ‘Secret Map’ Speech,” The Journal for Historical Review, Vol. 6, No. 2, Spring 1986, p. 125. 9. Michael Beschloss, Mayday: The U-2 Affair: The Untold Story of the Greatest US-USSR Spy Scandal, New York, Harper Collins, 1987. 10. Robert McNamara’s : CNN series “The Cold War,” at http://www.cnn.com/SPECIALS/cold.war/episodes/12/interviews/mcnamara/. 11. The Department of Defense Dictionary of Military and Associated Terms, June 9, 2004, http://www.dtic.mil/doctrine/jel/doddict/. 12. Latimer, pp. 6-36; Dewar, pp. 23-34; and Dunnigan and Nofi, pp. 32-109. 13. Donald C. Daniel and Katherine L. Herbig, Strategic Military Deception, Oxford, Pergamon, 1982, pp. 5-7. 14. Roberta Wohlstetter Pearl Harbor: Warning and Decision, Stanford, CA, Stanford University Press, 1962. 15. The British official history, Michael Howard, British Intelligence in the Second World War, Vol. 5, Strategic Deception, London, HMSO, 1990; Anthony Cave Brown, Bodyguard of Lies, New York, Harper & Row, 1975; and in Thaddeus Holt, The Deceivers: Allied Military Deception in the Second World War, New York, Scribner, 2004. 16. Alfred Price, Targeting the Reich, London: Greenhill Books, 2003, p. 86; and Seymour Reit, Masquerade: The Amazing Camouflage Deceptions of World War II, New York: Hawthorn, 1978, photographs following p. 90. 17. عالمان مذهبی موضوع گیدئون( ) در عهد عتیق و عالمان کلاسیک مثالهایی مانند اسب تروا و فریبهای به کار رفته توسط سزار را مطرح می‌کنند. برای مطالعه خواستگاه دکترینهای فریب ر.ک. به: Stratagem and the Vocabulary of Military Trickery, Leiden: E. J. Brill, 1988. 18. یک خلبان نیروی هوایی امریکا در جنگ جهانی دوم توضیح داد که نیروهای اطلاعاتی امریکا به وجود هواپیماهای ساختگی نیروهای ژاپ



نام منبع: عبدالحسین ح

  • Upvote 9

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
(عملیات روانی و فریب استراتژیک)

گردآوری و تدوین: منصور ابراهیمی خوسفی، نادعلی بای، مرادعلی صدوقی
انتشارات موسسه ابرار معاصر تهران، کتاب تخصصی
کدبازیابی در کتابخانه دیجیتالی دید: BB00020081103110511

تأمین «امنیت ملی» شامل ایجاد و بهره‌برداری از «فرصت‌ها»، مقابله با «تهدیدات»و رفع آسیب‌پذیری‌های مختلف در عرصه‌های سیاسی، نظامی، اقتصادی کشورها با استفاده از ابزارها و روش‌های متنوع است. در این رابطه، سیستم‌ها و ابزارهای نظامی، اقتصادی و سیاسی ازجمله مهم‌ترین ابزارهایی هستند که معمولاً در برنامه‌ریزی‌های دولتمردان مورد توجه قرار می‌گیرند. بهره‌گیری از این ابزارها متضمن صرف وقت و انرژی فراوانی است، به‌گونه‌ای‌که حتی توسط قدرت‌های بزرگ بین‌المللی که در زمینه نظامی و اقتصادی، دارای برتری قابل توجهی نسبت به کشورهای ضعیف‌تر هستند، به‌سختی میسر می‌شود. بنابراین هم کشورهای ضعیف و هم قدرت‌های برتر، به‌دنبال روش‌ها و ابزارهایی هستند که بتوانند با حداقل ریسک (ضرر مادی و معنوی) به بیشترین منافع دست یابند.

در این راستا، شیوه‌های رقابت نامتقارن از مهم‌ترین شیوه‌هایی محسوب می‌شوند که پیروزی در آنها بستگی چندانی به تسلیحات نظامی و قدرت اقتصادی و نفوذ سیاسی نداشته و ضرورتاً مبتنی بر فناوری‌های نوین نمی‌باشد و چنانچه هر کشوری بتواند حداقل امکانات نسبی را که برای موضوع مورد رقابت نیاز است فراهم نماید، می‌تواند به پیروزی خود امیدوار باشد.

این نوع رقابت را می‌توان در عرصه‌های نظامی، سیاسی، امنیتی و اقتصادی مورد استفاده قرار داد. برخی از مصادیق رقابت یا جنگ نامتقارن در عرصه نظامی عبارت است از: «دست زدن به جنگ چریکی و بهره‌برداری از نیروهای ویژه». به همین ترتیب در عرصه اقتصادی می‌توان به شیوه‌های خاص مانند دامپینگ اشاره نمود. این شیوه‌ها دارای تأثیرات خرد و یا کلانی بر امنیت ملی کشورها می‌باشند، اما ویژگی آنها این است که تاحدود زیادی تک‌بعدی بوده و اجرای آنها توسط سازمان‌های مشخصی مانند ارگان‌های نظامی انجام می‌شود. برخی از شیوه‌های رقابت نامتقارن آنچنان پیچیده هستند که در حوزه‌های خاص نظامی، اقتصادی، سیاسی و امنیتی نمی‌گنجند و بنابراین مدیریت آنها نیاز به مشارکت ارگان‌های مختلف تصمیم‌گیرنده و اجرایی یک کشور دارد. ازجمله این شیوه‌ها، «عملیات روانی» و «عملیات فریب و انکار استراتژیک» می‌باشد. این دو اصطلاح که برای توصیف مجموعه‌ای از «عملیات‌های سیاسی» و «عملیات‌های اطلاعاتی» مورد استفاده قرارمی‌گیرد، به سلسله اقدامات سازمان‌یافته و پنهانی اشاره دارد که هدف اصلى آنها ایجاد انحراف در تصمیمات مهم، حساس و حیاتی رقیب و اجبار وی به «اقدام» یا «عدم اقدام» در جهت منافع ملی کشور خودی یا به ضرر منافع خود می‌باشد.

«عملیات فریب» که به‌وسیله کشورهای مختلف، به‌ویژه در طول جنگ جهانی اول و دوم و همچنین در جنگ اول خلیج‌فارس مورد بهره‌برداری قرارگرفته، ازجمله موضوعاتی است که سرنوشت تاریخ را تغییر داده و نقطه عطف روابط بین‌الملل به‌حساب می‌آید. نمونه‌های بهره‌برداری از این عملیات را می‌توان در تجهیز تسلیحاتی مجدد کشور آلمان در فاصله سال‌های 19۱9 تا 19۳9، عملیات فریب نیروهای متحد علیه این کشور در سال 1947 و در نهایت شکست آن، عملیات فریب آلمان در حمله به شوروی طی عملیات بارباروسا، عملیات فریب رژیم صهیونیستی علیه مصر و سوریه در سال 1967 و... مشاهده نمود. در سراسر این عملیات‌ها طرفین مخاصمه تلاش کردند تا با هزینه‌ای نسبتاً پایین و در زمانی کم و با گمراه نمودن ذهن و عملکرد رقیبان، نتایج شگفت‌انگیزی را نصیب خود نمایند.

با این توضیح، علی‌رغم سابقه طولانی بهره‌برداری کشورهای مختلف از عملیات فریب و با گذشت نزدیک به سه دهه از وقوع انقلاب اسلامی در ایران، این واژه هنوز برای بسیاری از دولتمردان کشورمان غریب و ناشناخته است، به‌گونه‌ای که در ایران واژه «فریب» از مفاهیمی است که تنها برای برخی از مردان عرصه دفاع مقدس شناخته‌شده است. ازاین‌رو، این سؤال به ذهن می‌رسد که با وجود اهمیت این ابزار و خالی بودن جای آن در عرصه‌های نظری و اجرایی، چرا کمتر به آن پرداخته شده است؟ و دوم اینکه چگونه می‌توان این خلاء را پر و نیاز به آن را برطرف کرد؟

ابتدایی‌ترین پاسخ آن است که علت عدم توجه به موضوع فریب در نزد دولتمردان، فقدان رویکرد تخصصی به موضوع فریب ـ به‌ویژه فریب استراتژیک ـ می‌باشد؛ ممکن است بسیاری از مدیران سیاسی و دولتمردان در عرصه‌های استراتژیک، فریب را امری مذموم و ناشی از اخلاق ماکیاولیستی بپندارند، اما آیا واقعیت فریب همین انگاره‌ها و پندارهاست؟

ازجمله دیگر دلایل عدم توجه به فریب، عدم احساس نیاز به آن در عرصه‌های اجرایی است؛ عدم احساس نیاز هم ناشی از عدم شناخت مفهومی این موضوع و عدم شناخت نسبت به نقش و جایگاه آن (به‌کارگیری یا مقابله با آن) در تأمین امنیت ملی می‌باشد.

به‌نظر می‌رسد مهم‌ترین دلیل عدم آشنایی مدیران سیاسی، نظامی و امنیتی کشور با فریب و به‌ویژه فریب استراتژیک آن است که به لحاظ نظری و در ادبیات سیاسی و نظامی ایران و جهان کمتر بدان پرداخته شده و به عبارت دیگر متون مدون زیادی درباره این موضوع وجود نداشته است.

به‌هرحال آشنایی دولتمردان با بحث عملیات روانی و یا عملیات فریب، الزاماً به مفهوم ریشه‌کن کردن آثار منفی ناشی از آن بر سیاست‌ها و برنامه‌های ملی نیست، اما نگارش و تدوین مبانی و موضوعات بنیادین آنها و تشریح و تفسیر تأثیرات آن بر امنیت ملی می‌تواند، آثار مخرب آن را بر تصمیم‌گیری‌های نظام حکومتی کاهش دهد؛ ازاین‌رو نوشتار حاضر با اهداف زیر به رشته تحریر درآمده:

1. افزایش آگاهی دولتمردان نسبت به اقدامات روانی و فریب دشمن، اجتناب از دام‌های فریب استراتژیک و آمادگی جهت مقابله با آنها. آگاهی سیاست‌گذاران و تصمیم‌گیران از این نکته که ممکن است هدف فریب و انکار کشورهای رقیب قرار گرفته و یا به‌عنوان کانالی برای انتقال اطلاعات فریب مورد استفاده واقع شوند، به‌نفع آنها خواهد بود. این فرض که هر چه سیاست‌مداران «باهوش‌تر و زرنگ‌تر» باشند، احتمال کمتری دارد که هدف عملیات روانی، فریب و انکار قرار گیرند، فقط می‌تواند بخشی از واقعیت قابل قبول باشد. اما ذکر این نکته اهمیت دارد که حتی دست‌اندرکاران خوب و مقامات باهوش نیز در مقابل اینگونه عملیات‌ها آسیب‌پذیر بوده و آگاهی آنان نسبت به شیوه‌های عملیات دشمن می‌تواند، از آسیب‌ها و تهدیدات بالفعل و بالقوه ناشی از اجرای فریب توسط دشمن بکاهد.

2. افزایش اطلاعات مردم و رسانه‌های کشور نسبت به عملیات روانی و فریب دشمن؛ سازمان‌های اطلاعاتی و سیاسی خارجی که در راستای فریب اقدام به برنامه‌ریزی می‌کنند، به‌طور طبیعی به تسخیر افکار عمومی و رسانه‌های یک کشور علاقمند هستند و از آن در راستای نیل به منافع خود بهره‌برداری می‌کنند. لذا تشریح و توضیح منطقی این نکته می‌تواند، افراد و رسانه‌ها را در مقابل احتمال دستکاری سیاسی و یا تبدیل آنها به کانال فریب بیمه نماید. درعین‌حال اطلاع‌رسانی نسبت به مخاطرات افشای اطلاعات در بخش‌های مختلف کشور، باعث می‌شود از ضررهای احتمالی علیه امنیت و منافع ملی جلوگیری شود.

3. آشنایی تحلیل‌گران و مدیران تصمیم‌ساز با موضوع عملیات روانی و عملیات فریب. از آنجایی که گردآورندگان روند اطلاعات و تحلیل‌گران (در ارگان‌های مرتبط با تصمیمات استراتژیک) و مدیران تصمیم ساز کشور، هدف عملیات روانی و فریب دشمن هستند، بنابراین آشنایی آنها با این مقوله‌ها می‌تواند حساسیت و دقت آنها را در تهیه و «ارزیابی اطلاعاتی» که مرتبط با تصمیمات کلان و استراتژیک کشور می‌باشد، بالابرده و امکان بهره‌برداری دشمن از آسیب‌پذیری‌های بالفعل و بالقوه را کاهش داده و به اجرای طرح‌های مرتبط با امنیت ملی که فریب می‌تواند در آنها نقش مؤثر داشته باشد، کمک نماید. ازسویی دیگر تحلیل‌گران و مدیران استراتژیک با این موضوع که احتمال دارد به‌عنوان کانال عملیات‌های روانی و فریب انتخاب شوند، بیشتر آگاه شده و نسبت به مقابله با آن آمادگی کسب می‌کنند.

این نوشتار سعی دارد با آشنا نمودن خوانندگان و به‌ویژه دولتمردان با مهم‌ترین موضوعات مرتبط با عملیات روانی و فریب استراتژیک، از بهره‌برداری کشورهای رقیب و دشمن از آسیب‌های ناشی از فرایند سیاست‌گذاری، تصمیم‌گیری و اجرای برنامه‌های مرتبط با امنیت ملی جلوگیری نماید و به عبارت دیگر در پی آن است که تهدیدات ناشی از بهره‌برداری کشورهای رقیب و حریف از اینگونه عملیات‌ها علیه منافع ملی را کاهش دهد.

در راستای این اهداف، کتاب جنگ نرم (۴) کتابی است ویژه عملیات روانی و فریب استراتژیک که در دو بخش و شانزده فصل تنظیم شده است. بخش اول که «عملیات روانی» نام دارد، مشتمل بر شش فصل می‌باشد که عبارتند از: درآمدی بر مفهوم عملیات روانی و جنگ روانی؛ تبارشناسی و تحولات عملیات روانی و جنگ روانی؛ انواع، سطوح و اهداف عملیات روانی؛ طرح‌ریزی عملیات‌های روانی؛ عملیات روانی و استراتژی‌ آمریکا در جنگ‌های رسانه‌ای و عملیات روانی آمریکا در جنگ افغانستان.

بخش دوم تحت عنوان «انکار و فریب استراتژیک» شامل ده فصل است. در این بخش واژگان فریب استراتژیک؛ مؤلفه‌های انکار و فریب استراتژیک؛ تبارشناسی فریب استراتژیک؛ اصول فریب استراتژیک؛ چارچوب انکار و فریب استراتژیک؛ روش‌ها، متولیان و نظریه‌های شناسایی فریب؛ چالش‌ انکار و فریب برای اطلاعات؛ مقابله با فریب استراتژیک؛ شرایط موفقیت و ناکامی انکار و فریب استراتژیک در رژیم‌های دموکراتیک و شرایط موفقیت و ناکامی انکار و فریب استراتژیک در رژیم‌های اقتدارگرا و در حال گذار به ترتیب عناوین فصل‌های هفتم تا شانزدهم این کتاب را تشکیل می‌دهند. در این راستا فصل‌های هفتم، نهم، دهم و چهاردهم توسط آقای منصور ابراهیمی خوسفی از پژوهشگران همکار مؤسسه تهران به رشته تحریر درآمده است. سایر فصول نیز برگرفته از کتاب Strategic Denial and Deception: The Twenty-First Century Challenge نوشته روی گودسون و جیمز جی. ویرتز است.

http://www.tisri.org/default-432.aspx
  • Upvote 10

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ببخشید که اسپم میدم .

حدود 5 سالی هست که انجمن رو دنبال میکنم . تو این مدت یه نکته توجه منو جلب کرد و اونم اینه که اکثر دوستان هم همیشه نیمه خالی لیوان رو میبینند !

فکر نمیکنم برای انتقال ویروس و ... به تجهیزات ما نیاز باشه پهپاد مهمی مثل RQ170 رو قربانی کرد ! استاکس نت رو که با پهپاد وارد نیروگاه هامون نکردن ! 

 

پ.ن : شاید اون ژ3 ایرانی که میگفتن تو امریکا تستش میکردن هم یه عملیات فریب باشه ! و الان کل صنایع و زیر ساخت های امریکا رو به واسطه همون فلج کرده باشیم !  :chicken:

  • Upvote 3
  • Downvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ببخشید که اسپم میدم .

حدود 5 سالی هست که انجمن رو دنبال میکنم . تو این مدت یه نکته توجه منو جلب کرد و اونم اینه که اکثر دوستان هم همیشه نیمه خالی لیوان رو میبینند !

فکر نمیکنم برای انتقال ویروس و ... به تجهیزات ما نیاز باشه پهپاد مهمی مثل RQ170 رو قربانی کرد ! استاکس نت رو که با پهپاد وارد نیروگاه هامون نکردن ! 

 

پ.ن : شاید اون ژ3 ایرانی که میگفتن تو امریکا تستش میکردن هم یه عملیات فریب باشه ! و الان کل صنایع و زیر ساخت های امریکا رو به واسطه همون فلج کرده باشیم !  :chicken:

 

از اون ور امریکا اونقدر خفنه که میتونه با نبرد سایبری کل زیرساختهای مارو بزنه زمین و به هرجا که خواست نفوذ کنه...

 

از این ور اونقدر بدبخته که برای نفوذ به سیستمهای هوافضای ما مجبوره بروزترین پرنده اش رو که سیستمهای نظامی و سیستم اطلاعاتیش قراره تا سالها از این پرنده استفاده کنند و تکنولوژیهای مشترک با اف 35 و ب 2 داره که سرجمع میلیاردها و صدها میلیارد دلار خرجش شده رو قربانی کنه...که چی؟؟

 

کاش دوستان از مسیولان رده بالای امریکا بودند...چقدر خوب میشد؟؟؟

 

برای نفوذ به نیروی زمینی ما یه ابرامز میفرستادن 

برا نیرو دریایی یه ناو هواپیمابر 

برای نیرو هوایی یه اف 22

و...

  • Upvote 6
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.