RedArmy

تاپیک جامع بررسی جایگاه زرهی ایران در آسیای جنوب غربی

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

راننده این تانک می تواند از طریق سه پریسکوپ اطراف [b]هواپیما [/b]را زیر نظر داشته باشد

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
در مورد پیروزی های این تانک ( ام 60) اطلاعی ندارید؟
آیا در دفاع مقدس توانایی های بارزی از خود نشان داد؟

سرعتش در مقایسه با تانک چیفتن یکی است
از نظر وزن 6 تن سبک تر است
ولی توپش 105 میلیمتری است در حالی که توپ چیفتن 120 میلیمتری است
از نظر ابعادی هم کمی بزرگتر از چیفت است

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
دستت درد نکنه .ولی واقعا چیفتن یه تانک کارایی در زمان خودش بوده .راستی تی 72 در حال حرکت قادر به شلیک کردن هست؟؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
آیا این تانک برای جنگ های امروز مناسب هستند ؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
با تشکر از دوستان

[quote]در مورد پیروزی های این تانک ( ام 60) اطلاعی ندارید؟
آیا در دفاع مقدس توانایی های بارزی از خود نشان داد؟ [/quote]

البته این تانک در دفاع مقدس حضور داشته ولی اطلاعات زیادی از عملکردش نیست.

[quote]راستی تی 72 در حال حرکت قادر به شلیک کردن هست؟؟
[/quote]

بله

[quote]آیا این تانک برای جنگ های امروز مناسب هستند ؟[/quote]

این تانک به عنوان یک تانک پشتیبانی اگر بروزرسانی های درست و حسابی بشه میتونه در صحنه جنگ به عنوان پشتیبان برای تانک های مدرن تری مثل تی 72 یا ذوالفقار باشه.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[color=darkblue]با تشکر از سورنای عزیز.

در زمان حکومت پهلوی ها در ایران ، کشور ما فقط از تانک های غربی مثل ام 60 و چیفتن و اسکورپیون استفاده می کرد. اما پس از انقلاب تانک های شرقی مثل تی 55 و تی 62 و تی 64 و تیپ 59 و تی 72 وارد ایران شد. اگر یک مقایسه سطحی بین تانک های همدوره شرقی و غربی که هم اکنون در اختیار ایران است انجام دهیم ، می توان نتیجه گرفت که تانک های شرقی مثل تی 55 و تی 72 به مراتب برتر از تانک های غربی هستند.

تانک ام 60 به نظر من از اول هم تانک چندان موفقی نبود. علی الخصوص اینکه در جریان جنگ ایران و عراق در برابر تی 55 های عراقی هم حرفی برای گفتن نداشت. این مورد را سردار نجف گفته بودند و همچنین از یکی از دوستان نظامی نیز این مورد را شنیده بودم که ام 60 های ایران در برابر تی 55 های عراق هم حرفی برای گفتن نداشتند.

در یکی از نمایشگاه های هفته دفاع مقدس که در آن تی 55 های بهینه سازی شده را به نمایش گذاشته بودند حاضر بودم و از یکی از مسئولین نمایشگاه درباره خصوصیات بهینه سازی شده آن سوالهایی پرسیدم. ایشان نیز این مورد را تایید کردند که امروزه نیروهای مسلح ما از تانک ها و خودروهای زرهی شرقی بسیار بیشتر از نمونه های غربی آن راضی هستند. تی 55 های ایران مجهز به زره های واکنشگر ، موتور جدید اوکراینی تولید داخل ، توپ 105 میلیمتری مجهز به استابلایزر ، گیربکس 7 دنده اتوماتیک ، لود نیمه خودکار می باشد. بنا به گفته آن مسئول نمایشگاه ایران هنوز هم در حال خرید تی 55 از روسیه و ارتقای آنها است.

در مجموع در حال حاضر تانک های شرقی ایران بسیار بهتر و کارآمدتر از تانک های غربی ایران هستند.

تصاویر کلوزآپ از تی 55 های بهینه سازی شده ایران


نمای کلی

[url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/T_55_%286%29.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_T_55_%286%29.jpg[/img][/url]



اگزوز تانک

[url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/T_55_%288%29.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_T_55_%288%29.jpg[/img][/url]



کاور مخصوص مقابله با ترکش ها و گلوله های توپ های خودکار و گلوله های ضد زره

[url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/T_55_%287%29.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_T_55_%287%29.jpg[/img][/url]



دریچه دهلیز فرمانده و پایه های نصب دوشکا
به پریسکوپ 360 درجه آن توجه کنید

[url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/T_55_%285%29.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_T_55_%285%29.jpg[/img][/url]



توپ 105 میلیمتری ام 68 مجهز به استابلایزر
این توپ ، مشابه توپ در تانک ام 60 پاتن است
این تانک در حال حرکت نیز قادر به شلیک می باشد

[url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/T_55_%284%29.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_T_55_%284%29.jpg[/img][/url]



نمایی از برجک
به فاصله اندک برجک و بدنه توجه کنید

[url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/T_55_%283%29.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_T_55_%283%29.jpg[/img][/url]



بلوک زره واکنشگر

[url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/T_55_%281%29.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_T_55_%281%29.jpg[/img][/url]

[url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/T_55%7E0.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_T_55%7E0.jpg[/img][/url]



نمایی نزدیک از یکی از بلوک های واکنشگر
البته بلوکها خالی می باشند

[url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/T_55_%282%29.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_T_55_%282%29.jpg[/img][/url]



اندازه واقعی بلوک ها

[url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/t55%7E1.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_t55%7E1.jpg[/img][/url]



تی 55 های ایران در حال حاضر یکی از تانک های آماده و قابل اعتماد نیروهای مسلح می باشند و می توانند به خوبی از پیاده نظام خودی پشتیبانی سبک به عمل آورند.


[quote]آیا این تانک برای جنگ های امروز مناسب هستند ؟[/quote]
بله

کشورهای زیادی هستند که در کنار تانک های پیشرفته ، هنوز هم از تانک های قدیمی به روز رسانی شده استفاده می کنند.
کره جنوبی با در اختیار داشتن تانک هایی مثل بلک پانزر و کا 1 آ 1 هنوز هم از ام 47 های به روز شده که بیش از 50 سال عمر دارند استفاده می کند.
انگلستان هنوز هم از چیفتن در نقش تانک های ریکاوری استفاده می کند.


[quote]ولی واقعا چیفتن یه تانک کارایی در زمان خودش بوده .[/quote]
متاسفانه چیفتن از ابتدا نیز کارآیی چندان خوبی نداشت. کشورهای مختلفی که از چیفتن استفاده می کردند ، همواره از کارکرد ضعیف آن گله می کردند. البته دقیقا نمی توانم بگم که بهینه سازی های ایران بر روی این تانک تاچه حد مشکلات آنرا رفع و رجوع کرده است.


[quote]در مورد پیروزی های این تانک ( ام 60) اطلاعی ندارید؟
آیا در دفاع مقدس توانایی های بارزی از خود نشان داد؟[/quote]
همانطور که قبلا هم گفتم در مجموع تانک های شرقی ایران به مراتب بهتر از تانک های غربی عمل می کردند.
ام 60 در جنگ تحمیلی قابلیت های خاصی از خود نشان نداد و در برابر تی 55 های غراقی حرف چندانی برای گفتن نداشت.
هنوز هم در استان خوزستان و در مناطق نزدیک مرز عراق می توان لاشه های ام 60 که توسط تانک های عراقی نابود شده اند را مشاهده کرد.


البته بر روی ام 60 هم بهینه سازی های بسیار خوبی انجام گرفته است. مثل آپگرید ماگاچ 7 و 6 و سابرا ساخت رژیم صهیونیستی و آپگرید ققنوس ساخت اردن که کارآیی تانک را به میزان زیادی افزایش داده اند. [/color]
  • Upvote 4

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
مطمئن هستید ایران دارای تی 64 است!!!
  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ایران زمان جنگ تانک شرقی خرید کرد یا بعد از پایان جنگ خرید تانک ها را خرید؟
مقداری که به صورت غنیمت بدست آمد

آیا ایران تک زرهی مثل عراق انجام می داد یا نه؟

وقتی با یک سردار صحبت می کردم می گفت که تانک های شرقی بر اساس سردی هوای روسیه کوچک درست می شوند تا خدمه سریع گرم شوند و انرژی زیادی صرف گرم شدن نشود
اما تانک های غربی بویژه آمریکا بیشتر در مناطق گرم کار می کردند به همین خاطر فضای داخل را برای خنک تر شدن بزرگ تر طراحی می کردند

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[center][size=4][font=tahoma,geneva,sans-serif][b]M-47 - ام 47[/b][/font][/size][/center]
[center][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10206/800px-M47.jpg[/img]

[size=4][font=tahoma,geneva,sans-serif]تانک ام 47 در اواخر دهه 1940 طراحی و در اوایل 1950 وارد نیروی زمینی آمریکا شد.با ورود این تانک تانک های M-46 از خدمت خارج شدند و جای خود را به این تانک دادند.این تانک شباهت ظاهری زیادی با تانک های ام 48 و ام 60 دارد ولی در کل تفاوت های زیادی با آن ها دارد. این تانک بر مبنای برجک تانک T42 و بدنه ای شبیه تانک M-46 طراحی شد.این تانک به وسیله کارخانه Detroit Arsenal Tank توسعه یافت و سرانجام این تانک جدید M-47 Patton نام گرفت که در سال 1951 وارد خط تولید شد.سلاح اصلی این تانک یک توپ 90 میلیمتری است و دارای دو تیربار یکی 7.62 میلیمتری M1919A4 و دیگری 12.7 میلیمتری M2 می باشد،همچنین این تانک مجهز به یک مسافت یاب اپتیکالی M12 می باشد.[/font][/size][/center]

[center][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10206/M47.JPG[/img]

[size=4][font=tahoma,geneva,sans-serif]این تانک در آمریکا دوره خدمتی چندانی نداشت ولی در کشورهایی مثل ایران،پاکستان،ترکیه و ... فعالیت های زیادی را انجام داد.ام 47 در جنگ 8 ساله با عراق به وسیله ایران به کار برده شد ولی این تانک با وجود تانک های برتری مثل T55 و تی 72 حرف زیادی برای گفتن در میدان نبرد نداشت.طبق آمار ویکی پدیا که معتبر هم نیست ایران 168 دستگاه از این تانک دارد.

[b]مشخصات:[/b]

کشور سازنده:آمریکا

نوع تانک:میدان اصلی نبرد MBT

مدل ها:
M-47: با برجك T42 و يك توپ 90 ميليمتري

M-47m:اين نوع، مدل ارتقا یافته نوع M-47 مي باشد كه بالاي 800 دستگاه از آن براي ايران و پاكستان توليد شد.

M-47er3:مدل اسپانيايي با زره بهبود يافته.

M6:اين مدل به عنوان يك بلدوزر براي اجراي خاك برداري طراحي شد.

کاربران:-اردن-سومالی-ایران-اسپانیا-(شامل کاربران سابق نمی شود)

تعداد تولید:8676

وزن:46 تن

طول:51/8 متر

عرض:51/3

خدمه:5 نفر

زره:101 میلیمتر

سلاح اصلی:یک قبضه توپ 90 میلیمتری M36

نيروي محركه:810 اسب بخار(604 كيلووات)

ميزان حمل سوخت:878 ليتر

برد:130 كيلومتر

سرعت:48 كيلومتر بر ساعت

ادامه دارد.....[/font][/size][/center]
  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[color=darkblue][quote]مطمئن هستید ایران دارای تی 64 است!!![/quote]
بله ، تعداد محدودی تی 64 از طریق عراق وارد ایران شده است. (بنا به گفته سردار نجف)


دوست عزیز ، جناب آرمین حیدری

مشکلی که شما به آن اشاره کردید ، مربوط به تانک های تی 62 ساخت کره شمالی است که تعدادی از آن هم در خلال جنگ نصیب ایران شد. در تی 62 های ساخت کره شمالی بین موتور و فضای داخل تانک هیچگونه حفاظ مناسبی قرار ندارد و همین مورد باعث می شود که گرما و سر و صدای موتور به میزان زیادی باعث خستگی زود رس خدمه شود. علت این گونه طراحی آن است که داخل تانک به وسیله موتور تانک گرم شود. اما تی 62 های ساخت روسیه این اشکالات را ندارند. در تی 62 های روسی موتور از محفظه کاملا جداست و موتور تانک به طور کامل ایزوله شده است. البته تی 62 های جدید کره شمالی نیز این مشکل را ندارند.

در جریان جنگ نیز ایران هیچگاه تک گسترده زرهی ( مشابه حمله لشکر های زرهی عراقی ) نداشت و از تانک هایش بیشتر برای دفاع در برابر تانک های عراقی و همچنین ساپورت سبک از نفرات استفاده می شد.[/color]
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
با تشکر از توضیحات شما

فکر کنم اول جنگ یک تک و نفوذ زرهی انجام شد که به شکست ایران منجر شد
این عملیات زمان بنی صدر بود
کسی اطلاعی از این عملیات دارد یا نه؟
شنیده بودم عراقی ها فقط ساعت حمله را نمی دانستند

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
میشه بپرسم بزرگترین عملیات از نظر تعداد تانک ماله ایران تو زمان جنگ چی بوده؟چند تا بوده ؟وبه چه شکل استفاده شده؟
ممنون

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]با تشکر از توضیحات شما

فکر کنم اول جنگ یک تک و نفوذ زرهی انجام شد که به شکست ایران منجر شد
این عملیات زمان بنی صدر بود
کسی اطلاعی از این عملیات دارد یا نه؟
شنیده بودم عراقی ها فقط ساعت حمله را نمی دانستند[/quote]

عملیاتی را که به آن اشاره نمودید به نام نصر صورت گرفت که اتفاقآ عراقی ها غافلگیر شدن در ساعتهای اول حمله 800 نفر از عراقی ها اسیر شدن وحتی به یک نفر از نیروی های ایرانی آسیبی نرسید اما با گذاشت زمان وعدم ورود نیروهای پشتیبانی و حاکم شدن جو تقریبا احساسی بر نیروهای غیر ارتشی و حمله سنگین 3 لشگر عراقی باعث شکست عملیات شد در این عملیات 148 تن نیروهای ارتش و70 تن (به صورت تقریبی) از نیروهای سپاه ومردمی شهید شدند


دوستانی که میخوان اطلاعاتی از نبرد های زرهی ایران در اویل جنگ کسب کنند به ادرس زیر مراجعه کرده و کتاب ماوریت در ساحل نیسان خاطرات سرتیپ زرهی فردوسی (از نخبه های زرهی ارتش) رو دریافت کرده


http://www.8sdm.blogfa.com/cat-3.aspx
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
عملیات 23/7/1359 لشکر 21 حمزه(ع) در غرب رودخانه کرخه (منطقه دزفول و شوش

مهدی انصاری

چکیده: در حمله سراسری ارتش عراق به مرزهای جمهوری اسلامی از جمله محورهای اصلی هجوم در منطقه جنوب ، محور عمومی عماره ـ عین خوش ـ پل کرخه ـ دزفول و محور علی غربی ـ فکه – چنانه ـ شوش بود. پدافند این منطقه به تیپ 2 لشکر 92 زرهی اهواز و یک گروه رزمی از تیپ 37 محول شده و پوشش مناطق مرزی به عهده پاسگاههای ژاندارمری بود.
با شروع تهاجم لشکر 10 زرهی عراق، نیروهای پدافند کننده نه تنها موفق نشدند پیشروی دشمن را متوقف کنند و عملیات تاخیری انجام دهند، بلکه به سرعت عقب نشینی کردند. اما لشکر 1 بر سر راه خود در فکه و چنانه با مقاومت خودی روبرو شد و گروه زرهی شیراز که عقبه اش در پل نادری بود، پس از اطلاع از عقب نشینی تیپ 2 از پل نادری و اشغال سه راه قهوه خانه توسط دشمن، از مقاومت دست برداشت و با از هم پاشیدگی سازمان عقب نشینی کرد طوری که نیروها و یگانهای آن با وضع نامطلوبی از رودخانه کرخه گذشتند و خود را به شرق رودخانه رساندند. عملیات پیشروی و تعقیب توسط یگانهای دشمن روز ششم مهرماه پایان یافت و عراقیها در غرب رودخانه کرخه متوقف شدند. تا این زمان تمام قسمت غرب رودخانه کرخه در منطقه دزفول و شوش به اشغال ارتش عراق در آمد و این رودخانه خط تماس نیروهای خودی و دشمن قرار گرفت.
کلمه های کلیدی:
• جنگ ایران و عراق
• ارتش عراق
• عملیاتهای دفاع مقدس
• مرزهای جمهوری اسلامی
• رودخانه کرخه
• منطقه دزفول و شوش
• لشکر 21 حمزه(ع)

مقدمه
در حمله سراسری ارتش عراق به مرزهای جمهوری اسلامی از جمله محورهای اصلی هجوم در منطقه جنوب ، محور عمومی عماره ـ عین خوش ـ پل کرخه ـ دزفول و محور علی غربی ـ فکه – چنانه ـ شوش بود. پدافند این منطقه به تیپ 2 لشکر 92 زرهی اهواز و یک گروه رزمی از تیپ 37 محول شده و پوشش مناطق مرزی به عهده پاسگاههای ژاندارمری بود.
با شروع تهاجم لشکر 10 زرهی عراق، نیروهای پدافند کننده نه تنها موفق نشدند پیشروی دشمن را متوقف کنند و عملیات تاخیری انجام دهند، بلکه به سرعت عقب نشینی کردند. اما لشکر 1 بر سر راه خود در فکه و چنانه با مقاومت خودی روبرو شد و گروه زرهی شیراز که عقبه اش در پل نادری بود، پس از اطلاع از عقب نشینی تیپ 2 از پل نادری و اشغال سه راه قهوه خانه توسط دشمن، از مقاومت دست برداشت و با از هم پاشیدگی سازمان عقب نشینی کرد طوری که نیروها و یگانهای آن با وضع نامطلوبی از رودخانه کرخه گذشتند و خود را به شرق رودخانه رساندند. عملیات پیشروی و تعقیب توسط یگانهای دشمن روز ششم مهرماه پایان یافت و عراقیها در غرب رودخانه کرخه متوقف شدند. تا این زمان تمام قسمت غرب رودخانه کرخه در منطقه دزفول و شوش به اشغال ارتش عراق در آمد و این رودخانه خط تماس نیروهای خودی و دشمن قرار گرفت.
فرمانده تیپ2 لشکر 92 به علت آنکه در کودتای نوژه دست داشت دستگیر شده بود لذا تا تاریخ پنجم مهر، تیپ 2 لشکر 92 فرمانده نداشت و یک سرگرد مخابرات آن را سرپرستی می کرد. در این تاریخ سرهنگ زرهی ستاد «امرالله شهبازی» به عنوان سرپرست تیپ در منطقه نبرد خود را به تیپ معرفی کرد. تیپ 2 در تاریخ 11 مهر طی عملیاتی سرپلی به عمق 1 تا 3 کیلومتر و عرق 5 کیلومتردر پای پل کرخه تصرف کرد. عملیات نسبتاً موفق تیپ 2 در تصرف و تامین سرپل، اعجاب فرماندهان ارتش از جمله فرمانده نیروی زمینی (تیمسار ظهیرنژاد) ، جانشین رئیس ستاد مشترک ارتش (تیمسار فلاحی) و فرمانده کل قوا (بنی صدر) را برانگیخت. و این موفقیت موجب شد در برآورد وضعیت کارایی رزمی ارتش عراق رو به زوال تصور شود و نتیجه گرفته شود که چنانچه قبل از تثبیت مواضع نیروهای عراقی، با نیروی نسبتاً قابل ملاحظه ای به قوای دشمن حمله شود، نیروهای عراقی یارای مقاومت نداشته و سریعاً به سمت غرب عقب نشینی کنند و همین انگیزه اصلی طرحریزی و اجرای عملیات بیست و سوم مهر 1359 شد.
اهداف عملیات
پیش بینی می شد که هدف اصلی دشمن در این محور ، عبور از رودخانه کرخه، رسیدن به شهرهای دزفول و اندیمشک و بستن جاده دزفول ـ اهواز و در نتیجه قطع ارتباط تهران ـ خوزستان و اشغال کامل خوزستان باشد. بنابراین، مبنای تصمیم گیری برای اجرای عملیات در این محور براین اصل استوار شد که قبل از اینکه دشمن موفق به تحکیم مواضع اشغالی در غرب رودخانه کرخه شود و بتواند مرحله بعدی هجوم را شروع کند، باید هرچه سریعتر قوای دشمن را از سرزمینهای اشغالی بیرون راند تا ضمن از بین رفتن امکان عبور دشمن از رودخانه کرخه و احتمال اشغال دزفول و اندیمشک و قطع جاده ارتباطی خوزستان ، شهر دزفول نیز از برد توپخانه سنگین دشمن خارج شود.
در دستور جزء به جزء شماره 1 قرارگاه تاکتیکی نیروی زمینی ارتش (دزفول) در این زمینه چنین آمده است:
«منظور اصلی از این عملیات انهدام نیروهای موجود دشمن در منطقه است و کلیه پرسنل و یگانها باید از هر گلوله خود برای از بین بردن دشمن، حداکثر استفاده را به عمل آورند و از فرار دشمن جلوگیری نمایند.»(1)
موقعیت منطقه عملیاتی
منطقه عمومی عملیات غرب رودخانه کرخه در منطقه پای پل و محور عین خوش تا تپه های ابوصلیبی خات، در حدود 30 کیلومتری جنوب و تپه های عل گره زد در 15 کیلومتری غرب پل کرخه بود.
بطور کلی منطقه عملیات پوشیده از تپه ماهور است و جاده اندیمشک ـ دهلران از مرکز آن عبور می کند. طرفین جاده از دامنه جنوبی تپه های علی گره زد در منطقه ای به طول 8 کیلومتر و به عرض حدود 6 کیلومتر شیب ملایمی دارد. بقیه منطقه پوشیده از تپه ماهور است که تا ارتفاعات عین خوش و دوسلک امتداد دارد و دشت عباس بزرگترین دشت منطقه بعد از ارتفاعات علی گره زد قرار دارد. تپه های اسکندر خندان و سپتون در شمال جاده دهلران در بعضی قسمتها شیب تندی دارد و برای خودروهای شنی دار و چرخدار غیرقابل عبور است ولی حرکت خوردوهای زرهی در سایر تپه ها غالباً بدون اشکال انجام می شود.
عوارض حساس منطقه که تصرف هر یک از آنها در تامین منطقه اهمیت شایانی دارد از شرق رودخانه تا غرب و جنوب غرب به ترتیب عبارتست از: تپه کمانه در شرق رودخانه، تپه های اسکندر خندان، تپه چشمه و تپه های سپتون در غرب رودخانه، تپه کوت کاپون در سه راهی و بالاخره تپه های علی گره زد و شاوریه در غرب منطقه و تپه های رادار و ابوصلیبی خات در جنوب منطقه.
رودخانه کرخه در این منطقه غیرقابل عبور است. یک پل ثابت 40 تنی در محلی (موسوم به پای پل) احداث شده و تنها محل عبور از رودخانه است. برای انجام عملیات یک پل شناور 60 تنی نیز احداث گردید.
در منطقه عملیاتی شهر و آبادی بزرگی وجود ندارد. چند آبادی کوچک در کنار رودخانه کرخه هست که حائز اهمیت نیستند. ایستگاه رادار پایگاه هوایی دزفول مهمترین تاسیسات احداثی در منطقه بود که در طول عملیات در اثر گلوله باران خودی و دشمن بکلی منهدم شد.(2)
ابلاغ ماموریت و زمانبندی عملیات
موفقیت نسبی عملیات 11/7/59 تیپ 2 لشکر 92 زرهی در تصرف سرپلی در غرب رودخانه کرخه مبنای تصمیم گیری برای تعرض متقابل به دشمن در این منطقه شد. برای این منظور، لشکر 16 زرهی که در حال انتقال از نقاط استقرار خود در پادگانهای قزوین، زنجان و همدان و منطقه عملیاتی کردستان به دزفول بود، در نظر گرفته شده بود. از سوی دیگر، همزمان لشکر 21 پیاده نیز که در کردستان آرایش گرفته بود، جمع آوری و به دزفول انتقال یافت. چون اکثر ادوات سنگین لشکر 21 در تهران قرار داشت سریعتر از لشکر 15 زرهی انتقال یافت و قبل از 20 مهر به منطقه دزفول رسید. نظر فرمانده نیروی زمینی ارتش، اجرای سریع تعرض متقابل بود تا به دشمن فرصت تحکیم مواضع داده نشود. به همین خاطر و با توجه به آمادگی بیشتر لشکر 21، این لشکر به جای لشکر 16 برای عملیات انتخاب شد و با احضار فرمانده آن به قرارگاه مقدم نیروی زمینی، ماموریت حمله به صورت شفاهی توسط فرمانده نیرو ابلاغ و از وی خواسته شد که ماموریت در تاریخ 21 مهر به اجرا در آید، ولی با اصرار فرمانده لشکر برای دادن مهلت بیشتر جهت کسب آمادگی و همچنین با پیشنهاد ستاد قرارگاه مقدم، زمان حمله به 23 مهر 1359 موکول گردید.(3) در پی آن، قرارگاه تاکتیکی نیروی زمینی ارتش (مستقر در دزفول) طی «دستورالعملی مکتوب موسوم به دستور جزء به جزء شماره 1» ماموریت یگانها را چنین ابلاغ کرد:
الف ـ لشکر 21 پیاده
1-عناصر آن لشکر در منطقه دزفول از خط سرپل تیپ 2 لشکر 92 زرهی [اقدام به] تک کرده و ارتفاعات علی گره زد ایستگاه رادار را تصرف نمایید.
2-در صورت عدم مقاومت جدی دشمن، تک را به سمت غرب ادامه دهید و به ترتیب تقدم، ابتدا ارتفاعات تپه دوسلک و بعد عین خوش را تصرف و تامین نمایید.
3-ترجیحاً یگانهای پیاده را در سمت راست [محور] پیشروی و ارتفاعات شمال محور دهلران و یگانهای زرهی را در سمت چپ در محور دوسلک بکار برید.
4-گردانهای 138 و 141 پیاده سازمانی را از ساعت 7 روز 21/7/59 زیر امر بگیرید.
ب ـ لشکر 16 زرهی
1-کلیه عناصر لشکر که به منطقه دزفول وارد شده اند سریعاً سازمان رزمی بگیرند.
2-آماده باشید به عنوان احتیاط نیرو در منطقه دزفول بنا به دستور عناصر لشکر 21 پیاده را دنبال نمایید.
3-آماده باشید پس از عبور یگانهای لشکر 21 پیاده از رودخانه، یک گروه رزمی در شرق رودخانه کرخه در منطقه پای پل کرخه مستقر سازید.
علاوه بر اینها در این ابلاغیه به فرماندهی عملیات دزفول، یگانهای توپخانه، یگان هوانیروز مستقر در منطقه دزفول و پایگاه هوایی دزفول دستور پشتیبانی از لشکر 21 داده شد.(4)
سازمان رزم
لشکر 21 پیاده برای انجام دادن عملیات 4 گردان پیاده، 2 گردان تانک (با استعداد حدود 60 تانک چیفتن) و 6 گردان توپخانه در اختیار داشت. علاوه بر آن دو گردان 138 و 141 لشکر 21 که زیر امر لشکر 92 بودند، مجدداً به لشکر 21 واگذار شد و به منظور تقویت این لشکر، گردان 291 تانک لشکر 77 پیاده (منهای یک گروهان آن) نیز زیر امر لشکر 21 قرار گرفت. در مجموع تعداد گردانهای عمل کننده در حمله 23 مهر، 12 گردان پیاده و زرهی و 10 گردان توپخانه (با احتساب گروه 55 توپخانه و تیپ 2 زرهی لشکر 92) بود.(5)
تعداد رزمندگان پاسدار، بسیج عشایر و در منطقه محدود بود و به علت عدم همکاری قبلی، ایجاد هماهنگی به سادگی امکان پذیر نبود و در طرح عملیاتی ماموریتی برای رزمندگان غیر ارتشی منظور نشده بود.(6)
طرح مانور عملیات
تدبیر عملیات فرمانده لشکر 21 برای انجام ماموریت محوله در دو محور و به صورت زیر طراحی شد:
1-تیپ 3 لشکر 21 با سه گردان پیاده از سرپل موجود در محور ارتفاعات شمال غربی پل تک نماید و با انجام یک مانور احاطه ای از جناح چپ دشمن به تپه های شاوریه و علی گره زد حمله کرده، آن را به تصرف در آورد؛
2-تیپ 1 لشکر 21 با یک گردان پیاده و یک گروه رزمی تانک در محور سرپل، سه راه قهوه خانه به تپه ابوصلیبی خات تک کرده و آن را تصرف و یا تامین نماید. همزمان در این محور گردان سوار زرهی لشکر در امتداد کرانه غربی رودخانه پیشروی و جناح چپ لشکر را تامین کند.(7)
در حالی که قرارگاه مقدم نیروی زمینی به لشکر 21 ماموریت آفندی داده بود، به تیپ 84 پیاده نیز دستور داد که آماده باشد از مواضع اشغالی به سمت عین خوش تک نماید ولی این تیپ آمادگی لازم را برای عملیات تهاجمی نداشت. همچنین تیپ 2 دزفول و گروه رزمی 37 به علت عدم توان لازم فقط عهده دار پدافند از سرپل شدند. از طرف دیگر ، قرارگاه مقدم نیروی زمینی به خاطر نگرانی از تک دشمن قبل از تک لشکر 21، به لشکر 16 زرهی دستور آماده باش داد تا در صورت تهاجم دشمن با پدافند در ساحل شرقی رودخانه کرخه، از عبور نیروهای عراقی از رودخانه جلوگیری نماید.(8)
وضعیت دشمن
در یک ماهه اول جنگ، فعالیتهای اطلاعاتی نیروهای خودی خیلی ضعیف بود و اطلاعات معتبری از چگونگی سازمان و گسترش نیروهای دشمن در دست نبود و اطلاعات کلی نشان می داد که لشکرهای 1 مکانیزه و 10 زرهی ارتش عراق به ترتیب در محور فکه، دوسلک، ایستگاه رادار، رودخانه کرخه و محور ربوط، عین خوش، علی گره زد، رودخانه کرخه در خاک ایران پیشروی کرده اند.
براساس اطلاعات کلی بدست آمده از مدارک موجود، استعداد تقریبی یگانهای دشمن که پس از پیشروی در غرب رودخانه کرخه در جبهه دزفول و شوش مستقر شده بودند، به شرح زیر بود:
لشکر1 مکانیزه شمال دو تیپ مکانیزه و دو تیپ زرهی بود که در مجموع 8 گردان مکانیزه، 7 گردان تانک، یک گردان شناسایی، 5 یگان کماندو، سه گردان توپخانه صحرایی، دو گردان پدافند هوایی، یک گردان ضدتانک و عناصر دیگر پشتیبانی رزمی و پشتیبانی سرویس رزمی در اختیار داشت. لشکر 10 زرهی شامل دو تیپ زرهی و یک تیپ مکانیزه و در مجموع دارای 7 گردان تانک، 5 گردان مکانیزه، یک گردان شناسایی، 4 گردان توپخانه صحرایی، یک گردان دفاع الواجبات، یک گردان پدافند هوایی، یک گردان ضدتانک، یک گردان موشکی، یک تیپ پیاده (با 3 گردان پیاده) و عناصر دیگر پشتیبانی رزمی و پشتیبانی سرویس رزمی بود.
با توجه به سازمان دو لشکر یاد شده، جمع گردانهای عمل کننده دشمن در منطقه عملیاتی غرب کرخه (جبهه دزفول و شوش) 36 گردان مانوری، 7 گردان توپخانه و 4 گردان ضدهوایی بود. با وجود توان بالای قوای مهاجم، دشمن از ادامه حمله به سمت شرقی رودخانه کرخه خودداری کرد و حتی در مقابل حمله تیپ 2 زرهی که از توان ناچیزی برخوردار بود، حدود 3 کیلومتر عقب نشینی کرد که در برآورد وضعیت دشمن همین نکته به عنوان دلیلی بر ضعف روحیه نیروهای آن تلقی شد و مبنای تصمی گیری برای این عملیات گردید.(9)
در آستانه عملیات
در روزهای 17،18 و 19 مهر دشمن با آتش شدید توپخانه مواضع یگانهای خودی را زیر آتش گرفت و در منطقه شوش تظاهر به حمله کرد که با پشتیبانی هوایی و هوانیروز حرکات دشمن متوقف شد. در 18مهرماه یک هیات بازرسی از افسران قرارگاه مقدم نیروی زمینی برای بررسی وضعیت واحدهای مستقر در پای پل کرخه و شوش اعزام شد و به این نتیجه رسید که استعداد رزمی یگانهای خودی خیلی ضعیف است ولی روحیه پرسنل برای مقاومت و مبارزه قابل تحسین است.
در روز 19 مهرماه خبر بسیار نگران کننده عبور نیروهای دشمن از کارون و قطع جاده اهواز ـ آبادان دریافت شد و همزمان با آن خبر دیگری مبنی بر قصد حمله قوای متجاوز به سرپل کرخه و عبور از این رودخانه رسید و نتیجه گرفته شد که دشمن قصد دارد حمله متوقف شده خود را برای تصرف دزفول ، اهواز و آبادان مجدداً از سر گیرد. در این روزها وضعیت منطقه خرمشهر و بستان بشدت بحرانی بود و بالاخره در 23 مهر بستان به تصرف دشمن در آمد.
تحرکات یادشده دشمن موجب شد با وجود اینکه ماموریت اجرای حمله به لشکر21 ابلاغ شده بود، در عین حال ماموریت دفاع در منطقه سرپل هم به این لشکر واگذار گردد. لذا لشکر 21 به جای اینکه یگانهای خود را جمع کند و به آنها سازمان، آموزش و تمرین دهد، ناچار آنها را در مواضع دفاعی گسترش داد.(10)
در نتیجه در آستانه عملیات سه نقطه ضعف اساسی وجود داشت:
1-عدم آمادگی کافی نیروها از نظر آموزشی، عدم آشنایی عملی با خصوصیات جنگ منظم و بکارگیری جنگ افزارهای لازم برای این نوع جنگ؛(11)
2-عدم شناسایی و نداشتن اطلاعات کافی از منطقه عملیات و وضعیت دشمن، بخصوص در رده های پایین عمل کننده؛(12)
3-عدم رعایت حفاظت، بطوری که زمان حمله لشکر 21 را علاوه بر اینکه کلیه پرسنل نظامی و غیرنظامی منطقه می دانستند، دشمن نیز از این موضوع کاملاً اطلاع داشت و به منظور برهم زدن این عملیات، اقدام به حمله روز 22 مهرماه کرد.(13)
حمله مختل کننده دشمن در روز 22 مهرماه
در ساعت 16 روز 22 مهرماه دشمن برای ایجاد اختلال در عملیات قریب الوقوع نیروهای خودی، به منطقه سرپل در غرب رودخانه کرخه حمله کرد و به تیپ 2 زرهی لشکر 92 که پدافند این منطقه را برعهده داشت، فشار آورد. در پی این حمله، توپخانه خودی با حداکثر توان منطقه را زیر آتش گرفت و با توجه به احتمال سقوط سرپل، به لشکر 21 دستور داده شد که تیپ 3 پیاده را شبانه به سرپل بفرستد و مانع سقوط سرپل شود. بالاخره با مقابلة مناسبی که بخصوص با توپخانه به عمل آمد، فرمانده تیپ 2 (لشکر 92) گزارش داد که نیروهای دشمن از ساعت 22 عقب نشینی به مواضع قبلی خود را شروع کردند و به این ترتیب تک دشمن پایان یافت.(14) قابل توجه است که دشمن از همان راه کارهایی استفاده کرد که محورهای عملیات نیروهای خودی بود.
شرح عملیات
با شکست تک مختل کننده نیروهای عراقی، میزان احتمال موفقیت برای آفند لشکر 21 پیاده حمزه(ع) افزایش یافت و عملیات روز 22/7/59 عراق باعث شد که تیپ3 لشکر 21 قبل از برنامه پیش بینی شده، در پشتیبانی از یگانهای سرپل از رودخانه عبور نماید و در ارتفاعات شمالی علی گره زد مستقر شود.
عملیات آفندی لشکر 21 به علت تراکم در عبور از پل های ثابت و شناور با یک ساعت تاخیر در ساعت 7 صبح مورخه 23/7/59 آغاز شد.
تیپ1 پیاده لشکر عملاً با زیر امر گرفتن گردان 250 زرهی متشکل از تانکهای چیفتن و گردان 291 تانک لشکر 77 و گردان 131 در واقع به یک تیپ زرهی با قرارگاه تیپ پیاده تبدیل شده بود. برابر طرح، این تیپ می بایستی با یک گردان زرهی در محور دهلران پیشروی کرده و تپه علی گره زد را از سمت شرق مورد تهدید قرار دهد و با یک گردان تانک دیگر روی محور سه راه قهوه خانه به سمت تپه ابوطلیبی خات حرکت و آن را تصرف نماید. تیپ 3 پیاده نیز ماموریت داشت با سه گردان پیاده از ارتفاعات شمالی محور دهلران به سمت جنوب تک نماید و قسمت غربی تپه علی گره زد را تصرف کند. تیپ3 پیاده به علت باز بودن هر دو جناح و عدم آشنایی با منطقه و سایر مشکلات نتوانست هیچ گونه حرکتی به سمت هدفهای واگذاری انجام دهد و لذا عملیات لشکر 21 پیاده حمزه(ع) به تک تیپ 1 محدود گردید.
یگانهای تانک تیپ1، در حول محور پل نادری سه راهی قهوه خانه با پشتیبانی آتش شدید توپخانه به حرکت در آمدند. در لحظات اولیه دشمن هیچ گونه عکس العملی از خود نشان نداد. یگانهای تانک به تصور آنکه دشمن پس از عملیات مختل کننده روز قبل منهدم شده و هنوز نتوانسته است پدافند خود را سازمان بدهد و با احتمال اینکه از منطقه عقب نشینی نموده است بر سرعت حرکت خود افزودند و شاید در آن لحظه به سبب شوق تصرف هدفهای واگذاری ، ملاحظات تاکتیکی لازم در اتخاذ آرایش را از یاد برده بودند. به هرحال دو ستون از یگانهای حمله ور تانک شش کیلومتر از پل نادری یعنی خط سرپل دور شدند و در حدود دو کیلومتری خط پدافند دشمن قرار گرفتند که آتش ضدتانک دشمن در ساعت 8 صبح بر روی تانکهای در حال حرکت باز شد. هرچه فاصله یگانها با خط مقدم دشمن نزدیکتر می گردید حجم آتشهای ضدتانک دشمن افزایش می یافت، دشمن در آن روز تمامی جنگ افزارهای ضدزره خود را در امتداد جاده دهلران به سمت شمال مستقر کرده بود و تانکهای در حال حرکت به سمت تپه علی گره زد را از پهلو هدف قرار می داد.
در ساعت 9 صبح با پیشروی یگانهای تانک بر حجم آتش دشمن افزوده شد و یگانهای حمله ور که انتظار چنین عکس العمل شدیدی را نداشتند و از آنجایی که اطلاعات صحیحی نیز از دشمن به آنها داده نشده بود، احساس کردند که در دام افتاده اند، آنگاه سراسیمه در تلاش برای خروج از دام گسترده شده توسط دشمن افتادند.
زمین عملیاتی، منطقة باز و مسطحی بود که شیب آن از طرف نیروهای خودی به سمت دشمن بود و اگرچه زمین از نظر پدافندی برای نیروهای خودی مزیت فراوانی داشت و آنان را در یک موضع سرکوب نسبت به دشمن قرار داده بود ولی همین زمین برای حرکت یگانهای تانک به صورت سالن سینمایی بود که پرده آن نسبت به سطح سالن در ارتفاع بالاتری قرار داشت و هرگونه حرکتی در پرده در معرض دید تمامی تماشاگران حاضر در سالن بود و حرکت تانکها از سطح بالا به طرف پایین آن هم در زمین باز، پرده متحرکی را در مقابل دید دشمن به وجود آورده بود که از دید آنها مخفی نمی ماند بویژه آنکه تانکهایی که بایستی به سمت تپه علی گره زد حرکت می کردند، پس از عبور از خط سرپل به سمت غرب ادامه حرکت داده و مسیر حرکتشان تقریباً موازی جاده آسفالته دهلران در حدفاصل سه راه قهوه خانه تا تپه علی گره زد قرار داشت. لذا این یگان تانک با پهلوی باز، خود را در معرض دید دشمن قرار داده و بطور صد در صد در مقابل آتشهای ضدتانک دشمن که از قبل پیش بینی شده بود، قرار گرفته بود.
این حرکت غیراصولی با عکس العمل شدید دشمن مواجه شد و تلفات و خسارات فراوانی برجای گذاشت. پرسنل یگانهای حمله ور علی رغم شوق و علاقه ای که برای رسیدن به هدفها داشتند، ناگزیر به پراکندگی تن دادند و این پراکندگی باعث از هم گسیختن یگانها گردید.
در ساعت 10 صبح لشکر 21 گزارش نمود که تیپ1 و گردان سوار زرهی در حال محاصره و انهدام می باشند و در پیامی دیگر اعلام شد که تیپ1 در شمال جاده در فاصله 4 کیلومتری سه راه قهوه خانه زمین گیر شده و سه چهارم تجهیزات و پرسنل خود را از دست داده است و باقیمانده آن در حال محاصره شده می باشند. گروه رزمی 291 تانک در فاصله بین سه راه قهوه خانه و رودخانه کرخه در داخل شیار عمیقی که توسط دشمن حفر شده، متوقف گردیده است و اکثر وسایل خود را از دست داده است و تعدادی از خدمه تانکها زخمی شده و حدود 7 دستگاه نیز در منطقه رها گردیده است.
در ساعت 12 فرمانده لشکر وضعیت یگانهای درگیر را وخیم اعلام نمود و خواستار تدبیر فرمانده نیروی زمینی شد.
دستور رده مقدم نزاجا به یگانهای منطقه بدین ترتیب بود که لشکر 21 پیاده حمزه(ع) سعی نماید در موقعیتی که هست باقی بماند و تلاش در نگهداری سه راهی قهوه خانه نماید؛ به تیپ 2 زرهی دستور استقرار در کرانه شرقی رودخانه کرخه داده شد. در حقیقت با این دستور پیش بینی سه رده پدافندی در عمق به عمل آمده بود تا در صورتی که دشمن بعد از شکست دادن نیروهای تک کننده قصد حمله و عبور از رودخانه را داشته باشد با مقاومتهای متوالی در سه رده مواجه گردد.
لشکر 21 پس از دریافت این پیام، پاسخ داد که موقعیت موجود برای اتخاذ وضعیت پدافندی مناسب نمی باشد و هر دو یگان حمله ور تابعه تیپ1 در شرف انهدام بوده و در صورتی که نتوان تحت حمایت آتشهای پشتیبانی یگانها را به عقب آورد نابودی آنها حتمی است.
آخرین پیام فرمانده لشکر 21 حمزه(ع) به شرح زیر مخابره شد:
«قسمت عمده نیروهای ما از بین رفته اند، وضع گردان سوار زرهی نسبتاً خوب است. دستور داده شد تا آخرین نفس بجنگند حتی اگر تا آخرین نفر شهید شوند. اگر دستور دیگری هست بگویید من خود در خط مقدم هستم.»
سرانجام تصمیم گرفته شد که لشکر 21 پیاده حمزه(ع) تلاش نماید یگانهای خود را از محاصره خارج و در ارتفاعات منطقه (ارتفاعات خرولی) پدافند کند، گردان سوار زرهی را که در عمق بیشتری تا دامنه های تپه ابوصلیبی خات پیش رفته بود مجدداً حمله متقابل دشمن انجام نگرفته بود بلکه یگانهای سوار زرهی و گردان 291 تانک با استفاده از فضای خالی بین جاده سه راه قهوه خانه به فکه که توسط دشمن اشغال نشده بود پیشروی نموده و در نتیجه خود به خود بین رودخانه و دشمن به محاصره افتاده بودند. با توجه به مشکلات و بی نظمیهای پیش آمده، در نهایت به لشکر ابلاغ گردید که به غیر از عناصر زرهی بقیه یگانها را در شرق رودخانه جمع آوری و مجدداً شروع به سازماندهی نماید. بدین ترتیب با تمامی وسایل و تجهیزات زرهی باقیمانده از یگانها یک گروهان سازمان داده شد و گردان 291 تانک که از وضعیت بهتری برخوردار بود در اختیار تیپ 2 دزفول برای تقویت خط سرپل قرار گرفت و بقیه عناصر لشکر را به شرق رودخانه تغییر مکان دادند و عملیاتی که نتایج آن درخشان پیش بینی شده بود، نتیجه معکوس داد و علاوه بر وارد شدن صدمات و خسارات ، در کاهش روحیه پرسنل تاثیر وافری به جای گذاشت.(15)
نتایج و ارزیابی عملیات
بطور کلی در عملیات روز 23/7/59 در غرب رودخانه کرخه، لشکر 21 پیاده حدود 60 تانک از دست داد که بیش از 50 دستگاه آن از نوع تانک چیفتن تحت امر تیپ 1 پیاده بود. گردان 291 تانک که حدود 30 تانک داشت کمتر از 10 تانک از دست داد. گردان سوار زرهی نیز تعداد معدودی تانک اسکورپیون از دست داد. تلفات پرسنلی لشکر نیز حدود 400 شهید و مجروح و مفقود بود.(16) این عملیات نه تنها لشکر نیمه آماده (لشکر 21) را از کار انداخت، بلکه این عدم موفقیت در روحیه پرسنل تیپ 2 زرهی (لشکر 92) و سایر مدافعین سرپل نیز اثرات نامطلوبی گذاشت به نحوی که آنها نیز بطور مدام درخواست تعویض می کردند.(17)
علل و عوامل مختلفی باعث عدم موفقیت عملیات 23/7/59 در غرب رودخانه کرخه شد که مهمترین آنها عبارتست از:
- ساده اندیشی و خوش باوری نسبت به توان دشمن و تصور ضعف و زبونی قوای عراقی و تلقی ضعف روحیه نیروهای مهاجم و اینکه به محض کمترین فشار فرار کرده و یا تسلیم خواهند شد. از سوی دیگر قطعی دانستن موفقیت حمله، که بیشتر از موفقیت نسبی حمله 11/7/59 تیپ 2 (لشکر 92) در تصرف سرپلی در غرب رودخانه کرخه ناشی می شد؛(18)
-عدم آمادگی : عجله و شتاب در اجرای تعرض قبل از کسب آمادگی لازم، عدم آمادگی پرسنل عمل کننده از نظر آشنایی با خصوصیات جنگ منظم و عدم آشنایی کافی با کاربرد جنگ افزار، ضعف سیستم فرماندهی و کنترل و انضباط؛(19)
-عدم شناسایی: نداشتن اطلاعات صحیح و دقیق از وضعیت زمین و استعداد و گسترش دشمن، نبودن وقت کافی برای شناسایی و کسب اطلاعات لازم از دشمن؛(20)
-عدم رعایت حفاظت و غافلگیری: طوری که دشمن سریعاً در جریان طراحی عملیات قرار گرفت و اصل غافلگیری در زمان طرحریزی ، اجرا و در روش هدایت رعایت نشد(21)
-عدم هماهنگی هدف با توان لشکر 21 و توان بالای قوای دشمن در منطقه عملیاتی نسبت به توان قوای عمل کننده؛(22)
-بی توجهی به نظرات و طرحهای برادران سپاه و به حساب نیاوردن نیروهای مردمی، هنگام طراحی عملیات.
علاوه بر مسائل مذکور که در هنگام طرحریزی عملیات به آن توجه لازم نشد، عوامل دیگری نیز در اجرای عملیات ضعفهای طراحی را تشدید کرد که مهمترین آنها عبارتند از:
-از بزرگترین مشکلات در جریان عملیات ضعف و کنترل فرماندهی در کلیه رده های فرماندهی بود؛(23)
-عدم هماهنگی لازم بین رده های عمل کننده در اجرای عملیات؛(24)
-عدم توجه به مساله تامین در هنگام پیشروی، حرکت با آرایشی شبیه راهپیمایی، بی توجهی به جناحین و عدم تامین آن در هنگام پیشروی؛(25)
-وحشت و اضطراب بیش از حد نیروهای عمل کننده و مخصوصاً خدمه تانکها با شروع ضربات دشمن؛(26)
-عدم بکار گرفتن نیروهای مردمی که می توانستند با ایستادگی خود و روحیه دادن به نیروهای نظامی و جلوگیری از فرار آنها حداقل از ضایعات بیش از حد بکاهند.
با این حال در طرحریزی عملیات نکاتی مورد توجه قرار گرفته بود که باعث کاهش ضایعات شد:
-با در نظر گرفتن احتمال عدم موفقیت لشکر 21، به تیپ 2 زرهی لشکر 92 دستور داده شده بود که بدون دستور، هیچ تغییری در وضعیت دفاعی خود ندهد. همچنین لشکر 16 زرهی برای دفاع رده دوم منظور شده بود؛
-پشتیبانی آتش هوایی، هلی کوپتری و توپخانه ای نسبتاً مناسبی پیش بینی شده بود که در جلوگیری از حوادث ناگوارتر از آنچه ببار آمد، نقش موثری داشت.
-علاوه بر اینها، با وجود اینکه تیپ1، گروه رزمی 291 و گردان سوار زرهی در معرض محاصره و انهدام قرار گرفتند، موفق شدند خود را از دام دشمن رها کنند و ضایعات کمتری متحمل شوند.(27)
والسلام
مآخذ
(1) سند 44803، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، ص 22، دستور جزء به جزء شماره 1 قرارگاه تاکتیکی نزاجا در خوزستان، 20/7/59.
(2) سند 44803، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، ص ص 9-7.
(3) مآخذ شماره 2، ص 187.
(4) مآخذ شماره 2، ص 22 و 21.
(5) مآخذ شماره 2، ص 186 و ص 186؛ و کتاب ارتش.
(6) مآخذ شماره 2، ص 180.
(7) سازمان عقیدتی سیاسی ارتش جمهوری اسلامی ایران، ارتش جمهوری اسلامی ایران در هشت سال دفاع مقدس جلد اول ( تهران، سازمان عقیدتی سیاسی ارتش، 1372) ص133، ص ص 134-133.
(8) پیشین، ص 134.
(9) مآخذ شماره2، ص ص 186-185.
(10) مآخذ شماره 2، ص 190-189.
(11) مآخذ شماره 2، ص 181.
(12) مآخذ شماره2، ص 64 و ص 183.
(13) مآخذ شماره 2، ص 193.
(14) مآخذ شماره 2، ص 193.
(15) کتاب ارتش ص ص 139-135.
(16) مآخذ شماره 2، ص 201.
(17) مآخذ شماره 2، ص 202.
(18) مآخذ شماره 2، ص 165، ص 186، ص 188، ص 206.
(19) مآخذ شماره 2، ص 164، ص 176، ص 181.
(20) مآخذ شماره2، ص 164، ص 177، ص 182.
(21) مآخذ شماره2، ص ص 178-175.
(22) مآخذ شماره2، ص 177، ص 186.
(23) مآخذ شماره 2، ص 198.
(24) مآخذ شماره 2، ص 179.
(25) مآخذ شماره 2، ص 177.
(26) مآخذشماره 2، ص 199.
(27) مآخذ شماره 2، ص 207، 206.
از مجموعه مقالات تاریخی - سیاسی
منابع:
پژوهشگاه علوم ومعارف دفاع مقدس
  • Upvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مطالب مشابه

    • توسط Amirali123
      از مثلث آهنی تا شش ضلعی فولادی
      From the Iron Triangle to the Steel Hexagon
      قسمت اول
       

       
        نیروی زمینی برای دستیابی به اهداف استراتژیک روی زمین ضرورت است. نیاز به تحرک و حفاظت برای هر نیروی جنگی حیاتی است. بدین ترتیب، توان زرهی یکی از جنبه های اصلی دکترین نظامی به حساب می‌آید و به سربازان توانایی حرکت سریع در حالی که تحت حفاظت هستند را در مسافت های طولانی می دهد. در زمانی نه چندان دور، پارامترهای زرهی به سه دسته کلی شامل قدرت آتش، حفاظت و تحرک تقسیم می‌شدند. با این حال، در عصر مدرن، نیاز به عناصر بسیار بیشتری وجود دارد، مانند تحرک، مرگباری، بقاپذیری، خودمختاری، اتصال و سازگاری
       

       
         تعادل بین این عناصر جدید برای اطمینان از اینکه الزامات طراحی زرهی را محدود نکند، حائز اهمیت است. میدان‌های نبرد در آینده پیچیده‌تر، متنوع‌تر، پرسرعت‌تر و خطرناک‌تر خواهند بود، اما نقش زرهی به همان اندازه‌ی روزهای نخست تاثیرگذار باقی خواهد ماند. خودروهای زرهی در اشکال و اندازه‌ها و وزن‌های مختلف متناسب با نقش‌های گوناگون تولید می‌شوند، زیرا هر شرایطی خودروی منحصر به فردی را می‌طلبد. در نتیجه، شاهد تنوع زیادی میان ارتش‌های جهان هستیم. با این حال، نقش عملیاتی یک خودروی زرهی در تمامی میادین مطلقاً یکسان نیست و ممکن است دو کشور از یک وسیله یکسان برای مقابله با تهدیدات متفاوتی استفاده کنند.
       
      مسائلی که بر الزامات زرهی تأثیر می‌گذارند:
      ناتو نیاز به تجدید و بروزرسانی قابلیت های خود دارد. ( با توجه به اینکه بتوانیم متقارن با تهدیدات مواجه شویم ) درگیری‌ها با تروریست‌ها و شبه‌نظامی‌ها در سطح جهانی هنوز ادامه دارد.
      اجماع فزاینده‌ای در مورد عملیات‌های آینده وجود دارد که عمدتاً در محیط‌های شهری خواهند بود.
      نیاز به انتقال زرهی از A به B بیش از پیش خواهد بود. ( تا حد امکان سریع، کارآمد، ایمن و مقرون بصرفه )
      تهدیدات نوظهور در حوزه سایبری و اطلاعات ظهور یافته‌اند که باید به آن‌ها پاسخ داده شود.
       

       
      تعادل میان شش عنصر زرهی نوین
        باید تعادلی بین تمام عناصر شش‌ضلعی زرهی وجود داشته باشد، جایی که مدیران باید ریسک‌های مختلف را ارزیابی کنند تا بدانند اولویت‌ها کجا قرار دارند. محیط‌های شهری متراکم ممکن است به تحرک نیاز داشته باشند، در حالی که در حومه شهرها، مرگباری اهمیت بیشتری پیدا می‌کند. نیکولاس دراموند (Nicholas Drummond) مدیر عامل (AURA Consulting Ltd) می گوید که محور اصلی برای وسایل زرهی تحرک استراتژیک شده است.
       
       
      حفاظت هنوز یک عامل حیاتی است، اما به روش‌های جدیدی به آن پرداخته می‌شود و مانند گذشته به معنای زره ضخیم‌تر نیست. زره‌های ماژولار برای مقابله با موشک‌های ضدزره ضروری هستند. در همین حال بدنه های سبک و تمرکز بر افزایش تحرک، دور شدن از زره های سنگین را نشان می‌دهد. با این حال، سه‌گانه تحرک، حفاظت و آتش هنوز مهم‌ترین عناصر هستند. دراموند می‌گوید: " با پیروی از این سه اصل، ما ملاحظات نوینی را فراهم کردیم. تجهیز زرهی آینده به حسگرهای پیشرفته مانند پلتفرم آژاکس که مجهز به حسگرهایی با هوش مصنوعی است، آگاهی خدمه داخل خودرو را به طور قابل توجهی افزایش می‌دهد. این حسگرها جستجو، ردیابی و شناسایی خودکار را ممکن می‌سازند و به خدمه این امکان را می‌دهند تا پیش از شناسایی، به تهدیدات واکنش نشان دهند.
       
        یک سیستم مدیریت میدان نبرد مدرن به کاربران اجازه می‌دهد به صورت زنده از موقعیت هر واحد در نقشه مطلع شوند. اتصال یکی از راه‌های کلیدی برای بهبود فرمان و کنترل (C2) است و باید به عنوان یک عامل تغییر دهنده بازی در نظر گرفته شود. این سطح از اتصال پیشرفته تأثیر زیادی بر بقای واحدهای زرهی خواهد داشت و فراتر از واحدهای زمینی، شبکه‌هایی بین واحدها در حوزه‌های زمینی، دریایی و هوایی ایجاد می‌شود. (م: اینجا به مفاهیمی مانند Multi-Domain/Cross-Domain اشاره می‌شود که باید به بیش از پیش به آن توجه کرد)
       
        بخش بعدی شش‌ضلعی، بقاپذیری است. این مفهوم به بهبود نیازهای فنی (قطعات مصرفی) و پشتیبانی سازنده، علاوه بر ایده سنتی بقا نظیر قابلیت اطمینان و بهره‌وری سوخت اشاره دارد. اگر یک وسیله نقلیه زرهی بتواند 72 ساعت بدون تأمین مجدد یا تعمیر فعالیت کند، فشار لجستیکی به میزان قابل توجهی کاهش خواهد یافت.
       
        آخرین عنصر شش‌ضلعی، سازگاری است. سازگاری به توانایی یک وسیله نقلیه برای انطباق با سناریوهای مختلف جنگی اشاره دارد. توانایی یک وسیله نقلیه منفرد برای انجام مأموریت‌های مختلف بدین معناست که وزارت دفاع مجبور نیست هر بار که بخواهد یک سناریو جنگی را آغاز کند، به دنبال یک وسیله نقلیه جدید باشد. ماژولار بودن یکی از مؤثرترین راه‌ها برای دستیابی به این امر است.
       
        اضافه بر این شش عنصر، 3 عامل عملی نیز وجود دارد که انتخاب ها را محدود میکند، عبارتند از هزینه، وزن و قوانین فیزیک. همچنین شما باید در انتخاب هایی انجام میدهید خدمه و عوامل انسانی راهم در نظر بگیرید.
       
       
      ادامه دارد ...
       
      صرفا برای میلیتاری / و انتشار با نام نویسنده و  http://www.military.ir/ مجاز است
      منبع در اخرین پست قرار میگیرد
      دوستان برای پرسش سوالات تا انتشار تمامی بخش ها صبر کنید
       
      پایان قسمت اول ...
    • توسط End
      به نام خداوند بخشنده و مهربان 
       
       

       
      برای بزرگنمایی تصاویر بر روی آن ها کلیک (لمس) کنید
       
      با ورود اولین زره پوش ها به میدان جنگ جهانی اول، اینطور بنظر می رسید که هیچ چیز جلودار آن ها نیست. سربازان بخت برگشته آلمانی ناگهان با غول های آهنینی رو به رو شدند که هیچ سلاحی بر آن ها کارگر نبود. طولی نکشید که طرف های دیگر جنگ هم زره پوش های خود را توسعه دادند تا شاهد نخستین نبردهای تانک با تانک باشیم و اینجا زمانی بود که تانک بعنوان موثرترین ابزار در مقابل تانک حریف معرفی شد. تانک ها همچنان در ابتدای راه بودند و توانایی صنعتی کافی برای تولید گسترده آن ها وجود نداشت و ذهنیت فرماندهان هم همچنان آن ها را نمی پذیرفت  اما خطوط میدان نبرد در جنگ جهانی اول آنقدر وسیع بود که کسی نمی دانست کی و کجا سر و کله ی تانک های خوفناک دشمن پیدا میشود. در نتیجه ارتش های دو طرف به فکر تسلیحاتی افتادند که بتوان به وسیله ها آن ها به تانک ها آسیب وارد کنند. تفنگ های ضد تانک و نارنجک های ضد تانک و خمپاره ضد تانک و توپ ضد تانک و چندین ایده دیگر مطرح میشوند که دو مورد اول بسیار فراگیر میشوند و این موارد تا جنگ جهانی دوم هم ادامه می‌یابد. اما بحث نوشتار پیش رو به نارنجک های ضد تانک خلاصه می شود. نارنجک های ضد تانک (atg) یک سلاح پرتاب دستی هستند که برای آسیب زدن و یا انهدام اهداف زرهی استفاده می شوند. اگرچه برد کوتاه و نیاز به نزدیک شدن به زره پوش ها، تاثیر آن ها را محدود می کند. سربازان نارنجک انداز ناچار بودند به زره پوش های دشمن نزدیک شوند که البته در بعضی مواقع شدیدا توسط خودروهای زرهی دیگر و نفرات پیاده پشتیبانی میشدند. در نتیجه از همین ابتدای کار باید بدانیم که نارنجک های ضد تانک برای کاربرد خاص و ویژه توسعه یافتند و البته قیمت ارزان و تولید آسان و کاربری نسبتا ساده آن ها را محبوب و شاید بهتر است بگوییم که آن ها را قابل تحمل میکرد.
       


       
       
       
      همانطور که گفته شد، نارنجک های ضد تانک برای اولین بار در طول جنگ جهانی اول علیه وسایل نقلیه زرهی مورد استفاده قرار گرفتند، اما تا زمان جنگ جهانی دوم که نارنجک های ضد تانک با سرجنگی خرج گود(HEAT) تولید شوند، اثر گذاری آن ها در هاله ای از ابهام قرار داشت. اولین نارنجک های ضد تانک دست ساز بودند. در طول جنگ جهانی اول، آلمانی‌ها اولین کسانی بودند که با نارنجک های ضد نفر معمولی خود که به نارنجک گوشت کوبی معروف هستند نارنجک ضد تانک ساختند. آن ها با بستن دو یا سه سر انفجاری نارنجک های ضد نفر به یکدیگر یک نارنجک بزرگ‌تر می ساختند و از آن علیه تانک ها و زره پوش ها استفاده کردند. در  نبرد پس از کشیدن ضامن، نارنجک را به بالای تانک دشمن که به آرامی پیشروی می کرد پرتاب میکردند، جایی که زره در آن قسمت از تانک ضعیف تر بود و احتمال نابودی آن با انفجار همزمان چند نارنجک می رفت. در این نارنجک ها، اثر ترکش زایی که کاربرد تخصصی آن ها بود اهمیتی نداشت، بلکه قدرت انفجار باعث تخریب سقف و کنده شدن قطعات فولادی و در نهایت مرگ خدمه میشد.
       
       

       

       
       
      در طول جنگ جهانی دوم با همین روش کشورهای مختلف با قرار دادن تعدادی نارنجک در کنار هم، نارنجک های ضد تانک دست ساز ساختند و اینطور اولین نارنجک های ضد تانک همه گیر شدند. با توجه به وزن زیاد نارنجک های ضدتانک ابتدایی، معمولاً از فاصله بسیار نزدیک پرتاب می شدند یا مستقیماً در نقاط آسیب پذیر بر روی خودروی زرهی دشمن قرار می گرفتند. در نارنجک های دست ساز خبری از چاشنی ضربه ای نبود و نارنجک ها باید زمان مورد نیاز چاشنی خود را طی میکردند تا منفجر شوند که این مورد کار پرتاب کننده را دوچندان سخت و ترسناک میکرد. بریتانیایی ها در سال 1940 روش دیگری را ابداع کردند، در این روش آن ها دینامیت یا مواد منفجره قوی دیگر را در یک جوراب ضخیم قرار می دادند و قسمت بیرونی جوراب را به گریس آغشته میکردند و سپس این جوراب ها در یک قوطی حلبی قرار میدادند. در زمان نبرد، سربازان بخت برگشته جوراب را بیرون می آوردند و فیوز یا فیتیله را روشن کرده و سپس آن ها را به طرف برجک تانک یا شنی و چرخ هایش پرتاب می کردند به این امید که تا زمان انفجار به تانک بچسبد (در فیلم نجات سربازان رایان هم حتما بخاطر دارید که سروان میلر از این روش برای متوقف کردن تانک های آلمانی بهره برد). در صورت موفقیت آمیز بودن، باعث آسیب به بخش داخلی زره، و کشته یا زخمی شدن خدمه تانک می شد. مشخص نیست که آیا این نوع نارنجک های ضد تانک دست ساز با موفقیت در جنگ به کار گرفته شده است یا خیر! اما دست کم در هالیوود یک شکار موفق به نام خود ثبت کرده است...
       

       
      در تاکتیکی دیگر هنگامی که تانک ها از سنگرها و خاکریز ها عبور می کردند، نارنجک های دست ساز را می شد توسط پیاده نظام به عنوان نوعی مین ضد تانک در مسیر تانک ها قرار داد به این امید که به موقع منفجر شوند. در حالی که این روش ها در نا امیدی و بیچارگی از هیچی بهتر بنظر می رسید، اما معمولا برای سربازان پیاده نظام خطرناک تر از خدمه تانک ها بودند. در روش دیگر سربازان چینی در جنگ دوم چین و ژاپن از بمب گذاران انتحاری علیه تانک های ژاپنی استفاده کردند. سربازان چینی مواد منفجره مانند بسته های چندتایی نارنجک یا دینامیت را به بدن خود می بستند و خود را زیر تانک های ژاپنی می انداختند تا آنها را منفجر کنند! با این روش در نبرد شانگهای، یک بمب‌گذار انتحاری چینی با منفجر کردن خود در زیر تانک، یک ستون ژاپنی را متوقف کرد. و در نبرد تایرژونگ (Taierzhuang) نیز سربازان انتحاری چینی موفق میشوند تانک های ژاپنی و همچنین خودشان را منفجر کنند. در یک استفاده دیگر در تایرژونگ، سربازان انتحاری چینی، چهار تانک ژاپنی را با بسته‌های نارنجکی خود از بین بردند.
       

       
      سعی شد که رنگی شود 
       
      نارنجک های ضد تانک صنعتی عموما از خرج گود‌ (HEAT) برای نفوذ به زره استفاده می کنند، اگرچه از سر جنگی شدید الانفجار با سر له شونده (HESH) نیز در بعضی از آن ها استفاده می شود. در اصطلاح نظامی، کلاهک هایی که از انفجار شکل دار استفاده می کنندHEAT نامیده می شوند که خرج گود شاخص ترین آن هاست. همانطور که در بالا گفته شد اکثر نارنجک های ضد تانک صنعتی از نوع خرج گود هستند. بدین جهت زاویه برخورد خرج گود و مواد مذاب خروجی حاصل از آن باید با سطح زره منطبق باشد. در نتیجه در طراحی برخی از نارنجک های ضد تانک از چتر نجات کوچک یا نوارهای پارچه‌ای و یا باله‌های تثبیت‌ کننده در نسخه های پرتاب شونده از پهپاد استفاده می گردد. 
       

       
      به باله ها توجه شود 
       
      بریتانیا اولین نارنجک ضد تانک خود را در اواخر سال 1940 با نام  تایپ۶۸(AT68) وارد میدان کرد که یکی از اولین تسلیحات ضد تانک از نوع خرج گود بود. نارنجک به وسیله یک تفنگ و با استفاده از نارنجک انداز میلز نصب شده بر روی آن شلیک می شد( نارنجک تفنگی). نارنجک ضدتانک تایپ 68 دارای نفوذ 50 میلی متری در زره بود که برای سال 1940 حیرت انگیز بنظر می رسید .
       

       
      نارنجک انداز میلز و AT68 (سعی شد که رنگی شود )

       
      نارنجک تفنگی AT68 
       
       
      همچنین در ادامه و در حین جنگ نارنجک ضد تانک تایپ۷۴ (74 ST) نیز توسط آن ها ساخته شد که شامل یک خرج گود درون یک بسته پرتابه دستی با شباهت هایی به نسخه های نارنجک گوشت کوب آلمانی بود. ایده پشت این نارنجک، ساخت یک سلاح ضد تانک ساده و با کاربری آسان، آمادگی فوری برای تولید و ارزانی بود. نارنجک ST به اصرار چرچیل در تولید انبوه قرار گرفت، اما با دیدن نحوه عملکرد آن، ساخت بیشتر و خدمت فراگیر آن متوقف شد. نارنجک تایپ 74 بعداً به عنوان یک راهکار اضطراری برای مقابله با تانک‌های سبک ایتالیایی در شمال آفریقا برای سربازان بریتانیایی فرستاده شد، جایی که بر خلاف انتظار ها و نتایج قبلی بسیار عملکرد مؤثری داشت. در اروپا، پارتیزان های فرانسوی به طور موثر از نارنجک ضد تانک تایپ 74 در اقدامات خرابکارانه علیه تأسیسات آلمانی استفاده کردند. نارنجک هاوکینز (تایپ 75) یکی دیگر از نارنجک‌های ضد تانک بود که توسط متفقین غربی به کثرت مورد استفاده قرار گرفت.
       

       
      نارنجک 74 ST
       
       
       
      نارنجک هاوکینز (تایپ 75)
       
      مدت کوتاهی پس از تهاجم آلمان نازی به روسیه در سال 1941، نارنجک ضد تانک پانزر‌ ورف ماین (Panzerwurfmine (L)) توسط آن ها وارد خدمت می شود، که یک نارنجک ضد تانک با سرجنگی خرج گود و بسیار کشنده بود و می توانست سنگین ترین تانک های آن سال ها را نابود کند. این نارنجک به بالای تانک پرتاب می شد و پس از رها شدن توسط فرد پرتاب کننده، سه باله از انتها بیرون آمده و آن را در طول پرواز کوتاه خود تثبیت می کردند. نارنجک ضد تانک ‌پانزر ووف ماین (L) بسیار کشنده بود و ساخت آن ارزان بود، اما برای پرتاب دقیق به مهارت قابل توجهی نیاز داشت و تنها توسط تیم‌های مخصوص و آموزش دیده ضد تانک مورد استفاده می‌گرفت. گونه دیگری از نارنجک های ضد تانک آلمانی "Geballte Ladung" بود که به معنی بار انبوه است. این نوع نارنجک منفرد نیست، بلکه تعدادی نارنجک معمولی است که به یکدیگر متصل شده اند. یکی دیگر از تلاش‌های آلمانی برای ساخت تسلیحات ضد تانک قابل حمل توسط نفر، سلاح "Hafthohlladung" (به معنی: خرج گود چسبنده) بود. این نارنجک چسبان در واقع یک خرج گود با قیف تو خالی بزرگ بود که به وسیله سه آهنربا به یک تانک می توانست بچسبد، اما برای پرتاب بسیار سنگین بود و در نتیجه باید توسط فرد بکار گیرنده، مستقیماً به ناحیه ضعیف یک تانک چسبانده می شد.
       

       
      نارنجک ضد تانک پانزر‌ ورف ماین (Panzerwurfmine)
       

       
      نارنجک  ضد تانک آلمانی Geballte Ladung
       

       
      نارنجک چسبان Hafthohlladung
       
       
      طولی نکشید که روس ها توانستند پانزر ورف ماین را به غنیمت بگیرند و با کمک آن، نارنجک ضد تانک خود مجهز به خرج گود را بسازند. البته روس ها در سال 1940، یک نارنجک ضد تانک ساده را توسعه دادند که از اثر انفجاری ساده برای آسیب زدن به زره پوش ها استفاده میکرد و نام آن RPG-40 بود. پس از پرتاب این نارنجک با کمک نواری مسیر پروازش تثبیت می شد. از طرفی روس ها، RPG-43 ( عدد اشاره به سال تولید 1943 است) را ساختند که یک نسخه اصلاح شده از RPG-40 بود و به آن یک لایه مخروطی اضافه شد و تعداد زیادی نوار پارچه ای برای تثبیت مسیر پرواز پس از پرتاب در انتهای آن قرار گرفت. در سال آخر جنگ، روس ها RPG-6 را معرفی کردند، که یک طراحی جدید بر پایه RPG-43 و با آیرودینامیک بهبود یافته و همچنین با یک دم چتری در درون بود که پس از پرتاب از دسته به بیرون رها میشد. نفوذ این نارنجک بیش از 100 میلی متر در زره فولادی گزارش شده است، که برای ایجاد آسیب و انهدام هر تانکی در صورت برخورد با قسمت فوقانی آن ها کافی بود. استفاده از RPG-43 و RPG-6 روسی در نبرد بسیار ساده تر از پانزر ورف ماین آلمانی بود و به آموزش گسترده نیاز نداشت. توجه شود همین موارد بعد ها در سری راکت انداز های پانزر فاست و RPG-2 هم بکار آمدند و به همین دلیل بود که نسل اول این راکت انداز ها با نام نارنجک انداز معرفی شدند که حتی هنوز هم بر سر زبان هاست! در حقیقت راکت انداز های ضد تانک ابزاری بودند که نارنجک های ضد تانک را با کمک یک شتاب دهنده راکتی با دقت و در برد بیشتر به سمت تانک دشمن رها می‌کنند. پس از پایان جنگ جهانی دوم، بسیاری از کشورهای اروپای شرقی نسخه های RPG-6 خود را مهندسی معکوس کردند. برای مثال مجارستان نارنجک AZ-58-K-100 را توسعه داد. از این نارنجک به تعداد زیاد ساخته شد و در نبرد اعراب و  اسراییل در طول سالهای 1967 و 1973 توسط مصر نیز بکار رفت.
       
       
       
      نارنجک ضد تانک RPG-40
       

       
       نارنجک ضد تانک RPG-43
       

       
      نارنجک ضد تانک RPG-6
       

       
      نارنجک ضد تانک AZ-58-K-100 
       
      اولین نارنجک ضد تانک ژاپن، دارای یک کلاهک مخروطی خرج گود ساده به قطر 100 میلی متر بود که دارای یک سیستم فیوز ساده از نوع  "فعال در همه مسیر" بود که اگر به طور تصادفی با کشیدن ضامن از دست سرباز به زمین می افتاد منفجر می شد و به همین سادگی جان فرد را می گرفت. این ضعف آن را بسیار برای نیروی بکار گیرنده خطرناک میکرد، زیرا هیچ ایمنی پس از رهاسازی وجود نداشت و حتی ممکن بود در یک برخورد کوچک و اتفاقی به خود فرد نیز منفجر شود و البته طبق گزارشات میدانی، میزان نفوذ آن فقط حدود ۵۰ میلی متر بود. دومین نارنجک ضد تانک ساخت ژاپن لانج ماین(lunge mine) نام داشت که در واقع یک سلاح انتحاری بود. این سلاح یک کلاهک خرج گود بزرگ بود که بر روی یک چوب نیزه مانند نصب میشد و فرد انتحاری آن را به تانک یا هر هدفی می کوبید، و این برخورد باعث مکانیسمی میشد که در نهایت سرجنگی بزرگ خرج گود آن را منفجر میکرد و هم سرباز و هم هدف را از بین می برد. این نارنجک نصب شده بر روی نیزه هر چند جان سرباز بکار گیرنده را می‌گرفت اما 150 میلی متر در زره فولادی نفوذ میکرد و به همین علت آن را در رده اول بیشترین نفوذ نارنجک های ضد تانک جنگ جهانی دوم قرار میدهد. و البته کمبود سلاح ضد تانک در ژاپن قطعا جدی تر و مهمتر از نیروی بکار گیرنده انتحاری بود! گفته میشود ارتش آمریکا اولین بار در سال 1944 در فیلیپین با نارنجک های ضد تانک روبرو میشود و نارنجک های ضدتانک انتحاری مذکور فوق هم اولین بار در طی نبرد سایپان و پس از آن در نبرد اوکیناوا مشاهده شد. قبل از پایان جنگ جهانی دوم، ده‌ها هزار فروند از این نارنجک های ضد تانک ساده و پر خطر برای واحدهای معمولی ارتش ژاپن در مستعمارات امپراطوری و واحدهای رزمی در جزایر اصلی ژاپن تولید و ارسال شد، چون کاربری چندان سختی نداشتند و عموم سربازان با داشتن یک دل شیر و وفاداری مطلق به امپراطور و ژاپن می‌توانستند از آن ها استفاده کنند.
       

       
      نارنجک های پرتابی ژاپنی
       
          
       
      نارنجک انتحاری lunge mine
       
       پرکاربردترین نارنجک‌های ضد تانک امروزی، شامل طرح‌ های روسی پس از جنگ جهانی دوم هستند که معروف ترین آن ها نارنجک ضد تانک RKG-3 است. در طول جنگ ایران و عراق، سرباز ۱۳ ساله ایرانی محمد حسین فهمیده پس از اینکه خود را در زیر یک تانک عراقی با نارنجک منفجر کرد، به عنوان قهرمان جنگ مورد تجلیل قرار گرفت. به دلیل پیشرفت در زره تانک های مدرن و اختراع نارنجک انداز های راکتی، نارنجک های ضد تانک منسوخ شدند. با این حال در درگیری های پسا اشغال عراق، نارنجک های ضد تانک RKG-3 توسط شورشیان عراقی، عمدتا علیه خودرو های هاموی و نفربر های استرایکر و خضموک (MRAP) های آمریکایی استفاده شدند. این خودروهای محافظت شده زره ضعیف تری نسبت به تانک ها برخوردار بودند و در نتیجه نارنجک های ضد تانک از جمله RKG-3، با نفوذ ۲۲۰ میلیمتری توان آسیب زدن به آن ها را داشتند. پنهان کردن یک نارنجک انداز راکتی همچون RPG-7 در بین جمعیت کار سختی بود. اما هر فرد براحتی می توانست چند نارنجک RKG-7 را حمل کند و باید توجه کرد که تفاوت نفوذ این نارنجک تنها ۴۰ میلیمتر از نسخه ابتدایی RPG-7 کمتر است. شورشیان عراقی عموما در بین جمعیت مخفی میشدند و در دسته های چند نفری به کاروان های آمریکایی حمله و به آن ها خسارات جدی وارد می کردند. این تهدیدات در نهایت باعث شد که ایالات متحده اصلاحاتی در امرپ ها و نفربر های استرایکر انجام دهد که شامل  نصب زره فاصله دار و قفسی و ... می شد که این اصلاحات باعث می شدند تا نارنجک های ضد تانک قبل از تماس با بدنه اصلی منفجر شوند.
       
            
      نارنجک ضد تانک RKG-3
       
      نارنجک ضد تانک RKG-3 همچنین توسط واحد آئروروزویدکا (Aerorozvidka) ارتش اوکراین در تهاجم روسیه به اوکراین در سال 2022 مورد استفاده قرار گرفت. اوکراینی ها با تغییر در زمان‌بندی فیوز و همچنین افزودن باله‌های چاپ‌ شده با پرینتر سه‌بعدی، نارنجکRKG-3 را به RKG 1600 تغییر دادند تا سقوط خود را هنگام پرتاب از یک کواد کوپتر تجاری تثبیت کند. این تغییر، سرآغاز استفاده بسیار گسترده از این دست پهپاد ها با نام کواد کوپتر نارنجک انداز در جنگ اوکراین بود. با ورود کوادکوپتر های نارنجک انداز، مجدد نارنجک های ضد تانک در قالب بمب های سقوط آزاد خرج گود جان تازه ای گرفتند و بنظر می‌رسد با ورود نسل های جدید تر و حتی هدایت شونده آینده ای روشن تری برای این بمب ها قابل انتظار باشد. اما هر چه پیش آید، یادمان نرود که این تسلیحات ریشه در نارنجک های ضد تانک دارند. نارنجک های ضد تانک نیای سال خورده موشک های ضد تانک و راکت های ضد تانک و برخی بمب های پرتابی توسط پهپاد ها هستند. آنچه مشخص است هم چنان این پیر مرد با طراحی ساده خود و همینطور فرزندانش تا بازنشستگی فاصله بسیار دارند.
       

       
      استفاده از RKG-3 در  پهپاد های FPV انتحاری و مولتی روتور نارنجک انداز
       
       
       
      ذکر نام نویسنده و انجمن در هر برداشت از این مطلب الزامی است.
       
      گرد آورنده: Navard 
       
       بن مایه 
    • توسط FLANKER
      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385294.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385295.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385335.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385333.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385300.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385309.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385302.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385304.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385306.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385307.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385334.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385336.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385337.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385338.jpg
    • توسط 951
      تاپیک جامع تحولات زرهی در نیروهای نظامی ایران
       
      با سلام
      این تاپیک برای ثبت نظرات و پیشنهادات علمی و عملی در خصوص تجهیز نیروهای زمینی ایران به یک تانک اصلی میدان نبرد برای جنگهای نوین ایجاد گردیده است .
       
       
      پلتفرم های موجود در نیروهای نظامی ایران به شرح زیر میباشند که هر کدام میتوانند در صورت برخورداری از مشخصات لازم بستر ی برای توسعه تانک اصلی میدان نبرد برای کشورمان باشند .
       
      ام۴۷ پاتون
       

      ام۴۷ پاتون یک تانک متوسط آمریکایی بود که با پیشرفت طرح تانک ام۴۶ پاتون در اوایل دهه ۱۹۵۰ ساخته شد. این تانک به عنوان تانک اصلی نیروی زمینی و تفنگداران دریایی و جایگزین تانک‌های ام۴۶ و ام۴ شرمن وارد ارتش آمریکا شد اما در این ارتش در هیچ جنگی شرکت نکرد.
      ام۴۷ تنها پس از چند سال با ساخت تانک پیشرفته‌تر ام۴۸ پاتون از استاندارد خارج شد و در اختیار متحدان آمریکا قرار گرفت و در جنگ‌های متعددی از جمله توسط اردن در جنگ شش‌روزه علیه اسرائیل، توسط پاکستان در جنگ‌های هند و پاکستان، از سوی ترکیه در حمله سال ۱۹۷۴ ترکیه به قبرس، توسط ایران در جنگ ایران و عراق و در خدمت استقلال‌طلبان کروات در جنگ استقلال کرواسی شرکت داشت.
       
      ام۴۸ پاتون
       

      ام۴۸ پاتون یک تانک متوسط آمریکایی بود که سومین و آخرین تانکی به شمار می‌رفت که به نام ژنرال جرج پاتون فرمانده سپاه سوم ایالات متحده در جنگ جهانی دوم و از هواداران کاربرد تانک در میدان نبرد، نامگذاری شد. البته ام۶۰ تانکی که بعد از ام۴۸ طراحی و تولید شد هم به طور غیر رسمی ام۶۰ پاتون نامیده می‌شود. طراحی ام۴۸ بر اساس پیشرفت و توسعه ام۴۷ پاتون تانک متوسط قبلی آمریکایی ها صورت گرفت و شباهت ظاهری زیادی با آن دارد اما از نظر ساختار کلی تانکی متفاوت و مستقل است.
       
      ام۶۰ پاتون
       

      ام۶۰ پاتون نخستین تانک رزمی اصلی آمریکایی بود که در سال ۱۹۶۰ تولید شد و سال‌ها مورد استفاده آمریکا و متحدان آن در جنگ سرد قرار داشت. ام۶۰ هرچند در ارتش آمریکا با ام۱ آبرامز جایگزین شده اما استفاده از آن هنوز در بسیاری از کشورها ادامه دارد.
      طراحی ام۶۰ بر اساس تانک متوسط ام۴۸ پاتون صورت گرفت که تا پیش از تولید ام۶۰ تانک اصلی ارتش آمریکا بود. پیشرفت‌های ام۶۰ نسبت به‌ام۴۸ شامل استفاده از توپ نیرومندتر ۱۰۵ میلی‌متری به جای توپ ۹۰ م‌م ام۴۸، استفاده از چرخ‌های آلومینیومی به جای فولادی، زره قوی‌تر و ضخیم‌تر، موتور دیزلی قوی‌تر با توان ۷۵۰ اسب بخار، و افزایش برد عملیاتی به ۴۸۰ کیلومتر می‌شد.
       
      چیفتن
       

      چیفتن (به انگلیسی: Chieftain) نوعی تانک اصلی میدان نبرد بریتانیایی است که از سال ۱۹۶۵ وارد نیروی زمینی بریتانیا شد. هنوز نیز در نیروهای مسلح اردن و ایران از آن استفاده می‌شود.
      طراحی چیفتن بر پایه گروهی از تانک‌های بریتانیایی انجام شد که از ماتیلدا ام‌کا ۲ در سال ۱۹۳۹ (با توپ ۴۰ میلی‌متری) آغاز شده و با تانک‌های کرامول (۵۷ و ۷۵ میلی‌متر)، کومه (۷۶ میلی‌متر) ادامه یافته و در پایان به تانک موفق سنچوریون (۷۶، ۸۳ و ۱۰۵ میلی‌متر) می‌رسد. چیفتن با پیشرفت این طرح ساخته شده و جایگزین تانک متوسط سنچوریون و تانک سنگین کانکوئرر به عنوان نخستین تانک اصلی میدان نبرد نیروی زمینی بریتانیا شد. تولید تانک چلنجر ۱ که بر پایه پیشرفت تانک چیفتن صورت گرفته بود از سال ۱۹۸۳ آغاز و در سال ۱۹۹۵ به‌طور کامل جایگزین چیفتن شد. تولید چلنجر ۲ هم در سال ۱۹۹۸ با توسعه چلنجر۱ آغاز شد. چیفتن از پیشرفته‌ترین تانک‌های عصر خود به‌شمار می‌آید که قدرتمندترین توپ و سنگین‌ترین زره را در بین همه تانک‌های آن هنگام را داشت. اما در برابر آن، توانایی تحرک و سرعت آن کاهش یافته بود.
       
      تی-۵۵
       

      تی-۵۴ یا تی ۵۵ نوعی تانک اصلی میدان نبرد ساخت شوروی است که نخستین پیش‌نمونهٔ آن در سال ۱۹۴۵ تولید شده و تولید انبوه آن از سال ۱۹۴۷ آغاز و به سرعت به مهمترین تانک جنگی ارتش سرخ شوروی و کشورهای عضو پیمان ورشو و بسیاری از کشورهای دیگر دنیا تبدیل شد.
      تی-۵۴ بیش از هر تانک دیگری در طول تاریخ تولید شده و برآورد می‌شود که در حدود ۸۶ تا ۱۰۰ هزار دستگاه از مدل‌های مختلف آن در کشورهای مختلف تولید شده باشد. این تانک از زمان آغاز تولید خود تاکنون شاهد بهینه‌سازی‌ها و اصلاحات متعددی بوده‌است. تی-۵۵ مهمترین بهینه‌سازی تی-۵۴ به شمار می‌رود که در سال ۱۹۵۸ وارد ارتش شوروی شد؛ برخورداری از سیستم محافظتی در برابر حملات اتمی-میکروبی-شیمیایی، حذف تیربار قسمت راننده، نصب موتور قوی‌تر (۵۲۰ به ۵۸۰ اسب بخار) و افزایش ظرفیت مهمات توپ اصلی تانک (از ۳۴ گلوله به ۴۳ گلوله) مهمترین تفاوت‌های آن بودند. این تانک علاوه بر شوروی در لهستان، چکسلواکی، چین (با عنوان تایپ ۵۹) هم تولید می‌شد.
       
      تی-۶۲
       

      تی-۶۲ نوعی تانک رزمی اصلی ساخت شوروی است که بر اساس پیشرفت طرح تانک‌های خانواده تی-۵۴/۵۵ طراحی شده و تولید آن از سال ۱۹۶۱ آغاز شد. این تانک به تدریج جای تانک‌های تی-۵۴ را در واحدهای زرهی و موتوری ارتش سرخ گرفته و تولید آن در شوروی تا سال ۱۹۷۵ ادامه یافت، تا اینکه در دهه ۱۹۸۰ با تانک‌های مدرن‌تر تی-۶۴، تی-۷۲ و تی-۸۰ در خطوط مقدم ارتش شوروی جایگزین شد.
      تی-۶۲ نخستین تانکی بود که از توپ بدون خان استفاده می‌کرد. تفاوت‌های اصلی این تانک با تی-۵۴ شامل شاسی طولانی‌تر و عریض‌تر، توپ بلندتر و پرقدرت‌تر و بدون خان ۱۱۵ میلی‌متری می‌شوند.
       
      تی-۷۲
       

      تانک تی-۷۲ یک تانک اصلی میدان نبرد است که تولید آن از اوایل دهه ۱۹۷۰ در شوروی آغاز شد. این تانک شباهت‌هایی با تانک قدیمی‌تر اما پیشرفته‌تر تی-۶۴ دارد. تی-۷۲ پس از تانک دیگر شوروی‌ها؛ تی-۵۴/۵۵ پرتیراژترین تانک تولیدشده پس از جنگ جهانی دوم است و در مجموع بیشتر از ۲۵ هزار دستگاه از آن ساخته شده و کماکان برای مشتریان خارجی تولید می‌شود که توسط ده‌ها کشور مورد استفاده قرار گرفته‌است. تانک تی-۹۰ مدل توسعه‌یافته تی-۷۲ و جدیدترین تانک ارتش روسیه محسوب می‌گردد. سلاح اصلی این تانک، یک قبضه توپ بدون خان کالیبر ۱۲۵ میلی‌متری از نوع ۲A46M است.
       
       
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.