RedArmy

تاپیک جامع بررسی جایگاه زرهی ایران در آسیای جنوب غربی

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

[center][size=4][font=tahoma,geneva,sans-serif][b]تانک شناسایی سبک اسکورپیون(FV101 scorpion)[/b][/font][/size][/center]

[center][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10206/Alvis_Scorpion_Light_Tank~0.jpg[/img][/center]
[center]
[size=4][font=tahoma,geneva,sans-serif]تانک عقرب یک تانک شناسایی سبک ساخت بریتانیا می باشد که در سال 1973 در کارخانجات ALVIS ساخته شد.این تانک به تعداد 3000 دستگاه تولید و به بیش از 20 کشور جهان از جمله ایران صادر شد.انگلیس قبل از ساخت این تانک در نیروی زمینی خود دچار خلا کمبود یک تانک سبک که بتوان آنرا به وسیله چتر از هواپیما پرتاب کرد و بتوان از آن در عملیات پشت خطوط دشمن استفاده کرد.اسکورپیون در طی آزمایشاتی سخت در شرایط آب و هوایی سرد و گرم توانایی خود را اثبات کرد و در سال 1981 نیز به نیروهای زرهی و هوابرد بریتانیا تحویل داده شد.تسلیحات این تانک عبارت اند از یک توپ 67 میلیمتری که توانایی شلیک گلوله های انفجاری قوی،گلوله های دودزا ، اشک آور و ضد تاسیسات را دارد.همچنین این تانک توانایی شلیک موشک های ضد زره را از لانچر خارجی خود دارد و مجهز به چهار لانچر پرتاب نارنجک های دودزا نیز می باشد و همینطور امکان نصب تیربار نیز بر روی این تانک وجود دارد.

در ابتدا این تانک از موتور بنزینی جگوار 60 استفاده می کرد که بعد ها با یک موتور دیزلی جایگزین شد که سرعتی معادل 80 در خشکی و 5.6 کیلومتر در ساعت در آب را به این تانک می داد.بعد ها این تانک مجهز به سیستم های ش م ر ، سیستم جوش آوردن آب برای آشامیدن و ... شد.کشورهای دارنده این عقرب به گونه های مختلفی این تانک را مورد ارتقا قرار داده اند و چون یک تانک سبک و جمع و جور است ارتقاء آن مشکل چندانی برای کشورهای کاربر به وجود نیاورده است.[/font][/size]

[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10206/url~4.jpeg[/img][/center]
[center]
[size=4][font=tahoma,geneva,sans-serif]این تانک در جنگ های فالکلند،جنگ ایران و عراق و جنگ خلیج فارس شرکت کرده است.در ایران این تانک در قبل از انقلاب به تعداد نامعلومی خریداری شد و در اختیار نیروی زمینی ارتش قرار گرفت.در دفاع مقدس این تانک ها وظیفه پشتیبانی از نیروی های پیاده را در جاهایی که تانک های دشمن کمتر حضور داشتند به خوبی میتوانست انجام دهد ولی زره ضعیف آن اجازه شرکت کردن در نبردهای زرهی را به آن نمی داد.این تانک هنوز در حال خدمت در نیروی زمینی ارتش می باشد و از به روز رسانی و بهینه سازی آن اطلاعاتی در دست نیست.طبق گفته ویکی پدیا ایران 150 دستگاه از این تانک دارد که مورد تایید نیست.

[b]مشخصات:[/b]

کشور سازنده:انگلیس

شرکت سازنده:Alvis Vehicles Ltd

خدمت:از 1973 تا به امروز(در انگلیس در سال 1994 از خدمت خارج شد)

جنگ ها:جنگ فالکلند،جنگ ایران و عراق و جنگ خلیج فارس

وزن:8.74 تن

طول:5.288 متر

عرض:2.134 متر

ارتفاع:2.102 متر

تسلیحات:توپ 76 میلیمتریL23A1 -(قابلیت نصب تیربار و موشک های ضد تانک)

موتور:Cummins BTA 5.9 litre با توان 190 اسب بخار

برد:756 کیلومتر

سرعت:بین 70 تا 80 کیلومتر در ساعت(بسته به نوع موتور و قدرت در کشورهای مختلف)

ادامه دارد.....[/font][/size][/center]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
تانك هاي ذولفقار ايراني ميتونن با تانك هاي ابرامز امريكايي مقابله كنند يا تانك هاي ايراني نرسيده به تانك ابرامز منهدم ميشه ؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote] تانك هاي ذولفقار ايراني ميتونن با تانك هاي ابرامز امريكايي مقابله كنند يا تانك هاي ايراني نرسيده به تانك ابرامز منهدم ميشه ؟[/quote]

در جنگ واقعی ابتدا بستگی به تاکتیک تانک ها و اولین شلیک کننده دارد

در روی کاغذ به نظر می آید ایران هنوز به فناوری برای رسیدن به زرهی کار دارد اما قدرت آتش تا حدودی فکر کنم برابر است
در گام بعد ایرانی ها نقاط ضعف تانک آبرامز را می دانند و می دانند کجا را بزنند البته آمریکایی ها می دانند ولی تجربه ندارند

این دو تانک تا به حال روبرو نشده اند یا اگر شده اند در ایران به صورت آزمایشی بوده است پس نتایج تجربی وجود ندارد
اما مطمئنا می توان گفت کسی که اول ببیند و شلیک کند احتمالا برنده است

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
يه سوال بي ربط كاتيوشا چه سالي وارد ايران شد اخه يكي ميگفت كه تو زاغه مهمات موشكهاي اونو با ارم تاج شاه icon_rolleyes ديده در حالي كه من فكر ميكنم بعد انقلاب وارد شده باشه

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]يه سوال بي ربط كاتيوشا چه سالي وارد ايران شد اخه يكي ميگفت كه تو زاغه مهمات موشكهاي اونو با ارم تاج شاه icon_rolleyes ديده در حالي كه من فكر ميكنم بعد انقلاب وارد شده باشه[/quote]

کاتیوشا از دهه ی 1960 در ارتش وجود داشته. جزو خرید های شاه از شوروی بوده. مثل نفربر خشایار.
  • Upvote 1
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
از تانک اسکورپیون در جنگ ایران و عراق چه استفاده ای شد؟؟ مطئمنا مثل چیفتن ازش استفاده نمی کردن

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[color=darkblue]اسکورپیون یک تانک پرسرعت مخصوص عملیات های شناسایی منطقه است و وظیفه آن با چیفتن فرق می کند.

در مجموع استفاده زیادی از آن در جنگ نشد.[/color]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
خوبی تانک اسکورپیون سبکی آن می باشد که به صورت هوابرد و چتری قابل استفاده است
فرض کنید حدود 20 تا تانک به علاوه یک نیروی چتر باز برای تصرف یک جا بفرستید این گونه نیروهای شما بی پناه نیستند
درست است که تانک ها را راحت می زنند اما پناه سربازان خواهند شد و گوشت دم توپ نخواهند شد

( یادآوری نیروی های خط شکن ایرانی بعد از حمله و شکستن خط به کمتر نصف و نزدیک یک چهارم می رسیدن
در صورتی که گردان هایی که با تک زرهی مواج می شدند اینگونه تلفات نمی دادند چرا که جان پناه و سنگر داشتند ولی خط شکن این جان پناه و حفاظت را ندارد)

حالا یک فرض ساده همین نیروی چترباز را با 20 تا تانک اسکورپیون برای تصرف و حفظ یک جاده بفرستید ، واقعا در نیروی هوابرد و پشت خطوط مقدم کاربردی می باشد

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
fashnews:روایتی از یک شاهد عینی در باره حماسه هویزه

در سی امین سالگرد شهادت حماسه هویزه ، روایتی بی واسطه و دست اول را از آن چه در هویزه گذشت ، به روایت سردار «کلاه کج» که شاهد مستقیم 16 دی ماه 1359 بوده است مرور می کنیم

در سی امین سالگرد شهادت حماسه سازان هویزه به فرماندهی شهید سید محمد حسین علم الهدی ، روایتی بی واسطه و دست اول را از آن چه در هویزه گذشت ، به روایت سردار «کلاه کج» که شاهد مستقیم 16 دی ماه 1359 بوده است مرور می کنیم:

چند روز قبل از عملیات هویزه٬بچه های اهوازی که در سوسنگرد و تحت مسپولیت من بودند٬ اصرار داشتند که در عملیات حضور یابند . به همین دلیل چندین بار از مسئولین رده بالا تقاضای شرکت در عملیات را نمودم که موافقت نمی شد.

در تاریخ دهم دی ماه 1359 برادری به نام «سیامک بمان» که آن موقع در هویزه بود ٬ نزد من آمد و گفت : «یکی از فرماندهان ارتش به نام سرگرد فردوس از ما خواسته که از اینجا برویم چون آنها می خواهند برای دفاع از هویزه جنگ کلاسیک انجام دهند و با این بهانه که ما پیاده نمی توانیم با آنها باشیم ٬ عذر ما را خواسته است .» این بود که فورا با برادر «غلام‍پور» و دیگران مشورت کردیم و بعد مسئله را با برادر «رحیم صفوی» از ستاد عملیات جنوب ٬ در میان گذاشتیم . قرار شد تا از آن طریق با فرمانده لشکر صحبت کنند . بالاخره پس از هماهنگی های لازم ٬ قرار شد که بچه های ما ٬ هر صد و پنجاه نفر با یک گردان ارتش همراه شوند . صدو پنجاه نفری که با برادر «حسین علم الهدی» بودند ٬ با گردان سرگرد فردوس و صدوپنجاه نفری که مسئولیتشان با من بود ٬ با گردان تانک «سرگرد سلیمی» مامور شدیم .

من علاوه بر هفتاد نفر نیروی اهوازی ٬ مسئولیت هشتاد نفر دیگر از بچه های تهران ٬ کرج ٬ کازرون و دیگر جاها را هم به عهده گرفتم و در مدرسه ای در هویزه آنها راسازماندهی کردم . روز پانزدهم دی ماه آماده عملیات بودیم . به این منظور با ارتش هماهنگ کردیم . ما گردان پیاده سپاه بودیم و در این خصوص با گردان سرگرد سلیمی برنامه ریزی کردیم. شناسایی به عهده بچه های ما بود ٬ و از این بابت منطقه برای ما کاملا شناخته شده بود .

روز چهاردهم ٬ من و سرگرد سلیمی از منطقه هویزه به پشت دشمن رفتیم ٬ یعنی از دشت باز رفتیم ٬ جاده «کرخه نور» به «جفیر» را قطع کردیم و ا پشت سر دشمن سر در آوردیم . ایستاده بودیم و دشمن را نگاه می کردیم . کنار یکی از سنگرهای تانک که در صحرا به طور پراکنده زده شده بود ٬ با جیپ نیول توقف کردیم و با دوربین٬ دشمن را نظاره می کردیم .

سرگرد سلیمی تانکهای عراقی را از پشت دید . به یکی از افسرهایی که همراهمان بود گفت : «سرگرد فلانی٬ این دشت جان می دهد برا یانکه تانکها از همدیگر کورس بگیرند ٬ پشت دشمن را ببین ٬ همه تانکها رویشان به آنطرف است ٬ فردا همه تانکهایشان را می زنیم.» خیلی خوشحال بود . بعد هم در مورد آرایش تانکهایشان در دشت باز ٬ صحبت می کردند.

تا اینکه به نزدیکی هویزه آمدیم . ساعت دو بعد از ظهر روز چهاردهم بود . به یکی از تانکهای ارتش رسیدیم . دیدیم این تانک چیفتن ٬ لوله اش رو به هویزه و پشتش به دشمن است . سرگرد ماشین را کنار زد و داد زد : «ستوان فلانی! چرا تانکت به طرف دشمن نیست؟» گفت: «دارم روغن می زنم .» سرگرد گفت: «خیلی زود برش گردان به سمت دشمن . تانک جمهوری اسلامی و ارتش نباید به طرف شهرهای خودمان باشد .»

خیلی روحیه سطح بالایی داشت و با این روحیه ٬ ما به موفقیت خود اطمینان حاصل کرده بودیم . بعد به ستوانی رسید که افسر تانک بود . گفت: « فلانی! فردا اولین تانکی که به قلب دشمن می زند خودت هستی.» او هم گفت : «بله قربان٬حتما.»

ما آن شب ٬ امیدوار ٬ به دنبال هماهنگ کردن کارها رفتیم . صبح فردا ساعت نه ٬ نیروها را سازماندهی کردیم . قرار بود از سمت هویزه به سمت دشمن حرکت کنیم . از هویزه تا نقطه رهایی که تانکها حرکت می کردند حدود چهار یا پنج کیلومتر فاصله بود و ما فقط سه دستگاه تویوتا داشتیم و باید صدو پنجاه نفر را به نقطه رهایی می رساندیم . آخرین نفرات را که رساندیم ٬ تانکها حرکت کردند . همراه ما یک بیسیم چی از بچه های اصفهان بود . با یک تویوتای قرمز رنگ حرکت کردیم و بچه ها هم کنار تانکها ٬ پیاده به حرکت در آمدند . از نقطه رهایی تا منطقه درگیری هیجده کیلومتر راه بود . تمام این راه را بچه ها پیاده می آمدند . ما تا نیمه راه با ماشین رفتیم و کنار سنگر تانکی ٬ ماشین را با بیسیم چی و یکی از بچه ها گذاشتیم که آن دو خیلی ناراحت شدند ولی چاره ای نبود . ما در کنار تانکها همینطور می دویدیم . ارتشها ٬ نفرات پیاده شان سوار پی ام پی ها بودند و بچه ها را که می دیدند می گفتند : «راه زیاد است ٬ خسته می شوید ٬ نمی توانید پیاده راه بیایید .» ولی بچه ها به عشق عملیات ٬ پیاده می آمدند و شوق زیادی داشتند . بعضی ها ‍اهایشان تاول زده بود و عده ای هم کفشهایشان را درآورده بودند چون نمی توانستند با پوتین راه بروند .

به محل درگیری رسیدیم . تانکها آرایش گرفته بودند . چند نفر از بچه ها که خیلی خسته شده بودند را سوار تانک کردیم و بقیه پیاده حرکت کردند .

ما با بچه های پیاده ٬ جاده جفیر- کرخه نور را قطع کردیم . خودروهای عراقی را که در حال فرار بودند ٬ بچه ها با آرپی جی می زدند . چهار هلیکوپتر هم بالای تانکهایمان اسکورت می کردند و تانکهای دشمن را که می خواستند به طرف جفیر فرار کنند شکار می کردند. تانکهای ما از پشت ٬تانکهای دشمن را می زدند و ما – نیروهای پیاده – زیر حمایت آتش تانکهای خودمان جلو می رفتیم و مواضع دشمن را می گرفتیم .مقداری که جلو رفتیم ٬ تانکی از تانکهای خودمان ٬ که بچه های پیاده هم سوار آن بودند ٬ مورد اصابت گلوله مستقیم تانک دشمن قرار گرفت و بچه ها پایین افتادند . با دیدن این صحنه ٬ بقیه بچه هایی را که سوار تانکها بودند ٬ پیاده کردیم . در بین راه یک نفربر (ام-113) از ما سوخته بود و بقیه سالم بودند – بجزء تانکی که مورد اصابت قرار گرفت ٬ که آن هم نسوخته بود . به سنگرهای دشمن رسیدیم که خوراکیها و ادوات و تجهیزاتشان بجا مانده بود . تا سر جاده کرخه نور رفتیم . آنجا هم از داخل سنگرها ٬ گروه گروه عراقی بیرون می آمد و همه تسلیم می شدند. صحنه بسیار جالبی که در آن لحظه شاهدش بودم این بود که اتوبوسهای ما زا اهواز آمده بودند و در منطقه مثل مسافر ٬ اسرا را تخلیه می کردند و می بردند ٬ در حالی که آن معرکه محل تخلیه اسرا و آمدن اتوبوس مسافربری نبود . حتی در بعضی جاها ماشینها توی گل گیر می کردند و بچه ها آنها را بکسل می کردند و در می آودند .

درگیریها ادامه پیدا کرد . حدود ساعت چهار بعد از ظهر ٬ منطقه فتح شده بود و تانکهای ما به همراه گردانمان به سمت راست منطقه که به «جفیر» منتهی میشد ٬ می رفتند . سمت چپ جاده هم ٬ گردان سرگرد فردوس آرایش گرفت . شب هوا سرد بود و ما تجهیزات نداشتیم ٬ یعنی پتو و محل خواب نبود . ولی منطقه ما به رودخانه کرخه نور نزدیک بود . به یکی از روستاها به نام «حمودی فردوس» که روی خود رودخانه کرخه قرار دارد ٬ وارد شدیم و داخل یکی از طویله ها استراحت کردیم.

حدودا چهل نفر بودیم . بچه ها خیلی گرسنه بودند . چند نفر آمدیم و در سنگرهای عراقی مقداری خوراکی پیدا کردیم . مقداری نان خشک شده و چند قوطی کنسرو و کمی گوجه که همه را توی یک گونی سفید ریختیم و بردیم بین بچه ها تقسیم کردیم .بچه ها به عنوان شوخی و مزاح می گفتند : «عجب پیشروی کردیم . این همه جا بود ٬ بعد از این همه پیروزی آمدیم داخل طویله خوابیدیم . » خلاصه شب را همان جا به صبح رساندیم ولی برای تعدادی از بچه ها که نبودند٬ ناراحت بودیم و فکر می کردیم که چطور آنها را پیدا کنیم .

در محل درگیری روز قبل٬ تعدادی از بچه ها را دیدیم و در مورد حسین علم الهدی هم که سؤال کردیم ٬ گفتند ایشان در روستای روبروی حمودی فردوس در امتداد رودخانه هستند . ما بسیار خوشحال شدیم .

فردا صبح اول وقت چند نفر را فرستادم که به بقیه نیروهایمان در روستای روبرو محل ما را اطلاع دهند و همگی بیایند تا به سمت نیروهای خودی حرکت کنیم .

در سه راهی جفیر(که یک راهمان به جفیر٬ راه دوم به هویزه و راه سوم به طرف دب حردان و اهواز می رفت) بچه ها را جمع کردیم و در آنجا من به برادران شهرستانیم(که برای این عملیات به ما ملحق شده بودند ) گفتم که ما از این ساعت به بعد ٬ مسئولیت شما را به عهده نمی گیریم. شما به سوسنگرد ٬ نزد برادر غلامپور برگردید چون ما سه وانت بیشتر نداریم و اینها هم برای 50 یا 60 نفر نیروهای خودمان به زور کفایت میکنند . مسیر را هم که می خواهیم برویم دشت باز است و حتما خودرو می خواهد .

بچه ها ناراحت شدند و رفتند ولی من می دانستم که آنها تماما به سوسنگرد بر نمی گردند و عده ای حتما با نیروهای دیگر ٬ مشغول پیشروی می شوند .

ما با نیروهای خودمان در سمت راست جاده جفیر و نزدیک آرایش تانکها رفتیم . با سرگرد سلیمی صحبت کردیم و من از روی نقشه موقعیت ها را برای ایشان تشریح کردم که کدام راه به طرف «یزد نو» میرود ٬ کدام به طرف «شط علی» یا «طلائیه» . و گفتم ما باید به طرف این مناطق برویم .

سرگرد سلیمی گفت : « ما به شما بیل مکانیکی میدهیم ٬ شما حدود جلوتر از ما کانالی برای بچه هایتان بکنید تا اگر احیانا دشمن قصد پاتک داشت و خواست با موشکهای مالیوتکای زمین به زمین ٬ تانکهای ما را بزند ٬ نفرات شما جواب آنها را بدهند .»

نظر به تجربه ای که داشتیم٬ گفتیم: « نمیشود ٬ به دلیل اینکه چون منطقه دشت باز است ٬ بچه ها در این فاصله یک کیلومتری و در بین دو نیرو در معرض تیر مستقیم تانکهای خودی و دشمن قرار میگیرند٬ در ثانی ٬ اگر احتیاج به بازگشت باشد و تانکها عقب بیایند ٬ ما نمی توانیم از داخل کانال بیرون بیاییم و در دشت هموار به عقب برگردیم ٬ چون دشمن مثل برگ بچه ها را از پشت سر می زند و به زمین می ریزد .»

سرانجام در مورد فاصله 50 متری توافق کردیم و گفتیم این هم مناسب روز نیست چون جنگ ٬ تانک است نه نیروی پیاده ٬ و تازه ما نیروها را شب می توانیم 100 یا 200 متر در داخل کانال جلو ببریم ولی روز نمی شود .

برنامه ها منظم شد و قرار شد ما در جلوی واحد های تانک ٬ نیروهایمان را سازماندهی و آماده کنیم.

نیروهای شصت هفتاد نفره مان را به سه گروه 20 نفره یا کمی بیشتر تقسیم کرده . یکی از گروه ها به مسئولیت برادر «محمود کاظمی» (که بعدها به شهادت رسیدند) و گروه دیگری به مسئولیت برادر (حسین امیری )و گروه سوم با پرویز رمضانی بود ٬ که این دو نفر هم بعدها به اسارت دشمن در آمدند .

در سه سنگر تانک مستقر شدیم تا بیل مکانیکی بیاورند . ظهر شد و غذا آوردند و سهم بچه های خودمان را گرفتیم ٬ غذا ماست پاستوریزه و بیسکویت و برنج استامبولی بود .

یکی از ماشینهای مان را آورده بودیم و کنار یکی از سنگرهای تانک گذاشته بودیم . بعد من روی ماشین رفتم و از بالای آن ٬ دشت جفیر را نگاه میکردم که نقطه های سیاهی را از دور مشاهده کردم . زود پایین پریدم و بچه ها را که در حال غذا خوردن بودند ٬ موقتا به حال خودشان گذاشتم تا قضیه معلوم شود . دوربین را برداشتم و دوباره روی سقف ماشین رفتم و نگاه کردم . گرما و حرارت زمین سراب ایجاد کرده بود و مانع از آن می شد که درست ببینم سیاهی ها چه هستند ٬ بعید نبود که تانک باشند . چشمهایم را کمی ماساژ دادم برادر شهید «نعمت اله مرجانی » که کمک آرپی جی زن بود و در جاده سوسنگرد با من بود . داشت به من نگاه می کرد و چیزی فهمیده بود ٬ گفت : «نکنه باز چیزی دیدی؟»

گفتم : « آره به خدا ٬ باز مثل چیزی دیدم . »

وقتی خوب نگاه کردیم ٬ دیدیم تانکهای عراقی در دشت باز ٬ آرایش وسیعی گرفته اند و جلو می آیند .

پایین پریدم و به بچه ها خبر دادم . آنها غذا خوردن را نیمه کاره رها ساخته و فورا خود را آماده کردند. سریع جریان را به سرگرد سلیمی اطلاع دادیم تا اقدامی انجام شود . تانکهای ما که آرایش گرفته بودند ٬ نیمی در دشت باز بودند و نیمی دیگر در سنگرهای تانک نیمه کاره ٬ قسمتی برجکشان بیرون بود .

سمت راست هم که تامین نداشتیم ٬ قرار بود تیپ دو زرهی لشکر 92 بیاید که تا آن موقع نیامده بود . لذا اجبارا سرگرد سلیمی یک گروهان از تانکهایش را برای تامین سمت راست فرستاد . احتمالا گروهان سوم هم تامین دشت باز بود .

در حین آماده شدن دیدیم که یکی یکی تانکهای چیفتن ما دارد می سوزد ٬ برجک تانکی می پرد ٬ چند نفر سوخته از تانکی دیگر بیرون میکشند ٬و ... این حالت را که مشاهده کردیم ٬ بچه ها را جمع کردیم و گفتیم آماده باشید که وضع دارد ناجور می شود . به برادر رمضانی گفتم: «برو بچه ها را آماده کن ٬ به محض اینکه تانکهای ما عقب کشیدند ٬ بچه ها را عقب بکشید ونگذارید هیچکدام از آنها در دشت باز بمانند .» او گفت : «اِ؟؟ عقب نشینی!؟» گفتم : «بله عقب نشینی . اینجا اگر تانک عقب بکشد ٬ باید نیروی پیاده هم عقب بکشد .» بچه ها گفتن: «ما باید کاری کنیم که ارتشی ها روحیه داشته باشند و عقب نروند .» گفتم : «با چه چیزی بمانند؟ این تانکها یکی یکی دارد در دشت زده می شود ٬ نه آرایشی هست ٬ نه سنگری درست و حسابی ٬ نه موضعی .»

آخرین چیفتن دردست یک ستوان سوم ٬ افسر تانک بود . او به من نگاه می کرد و اشکش سرازیر بود . خرج گلوله تانکش را به زمین زد و با حسرتی گفت : «برادر٬ من با این ٬ در مقابل دشمن چکار می توانم بکنم؟» بعد به سربازهایش که خدمه تانک بودند گفت جمع شوید که برویم ٬ و عقب رفتند.

در این لحظه دیدم یکی از بچه ها با ژ3 ایستاده و به طرف تانکهای دشمن ٬ از فاصله دور شلیک می کند. یقه او را گرفتم و کشیدم و گفتم : «برو ٬ معطل نکن! برگرد .» او را به بچه ها رساندم . بعد سراغ عده ای دیگر از بچه ها رفتم. ناگهان یک گلوله مستقیم آمد و به عقب خودروی ما که کنار یک سنگر تانک گذاشته بودیم اصابت کرد.

چون گلوله توپ انفجاری نبود و از نوع گلوله های باریک ضد زره بود ٬ پشت ماشین و رینگ را سوراخ کرد و از صندلی عقب رد شد و در عقب را سوراخ کرد و آمد بیرون چند تا کیسه خواب هم عقب ماشین داشتیم که آتش گرفته بودند . فورا آنها را در آوردیم و جای ماشین را عوض کردیم .

همین موقع یک سرباز آمد و گفت : «برادر؟ تو را به خدا ٬ بیا فرمانده ام پایش قطع شده ٬ بیایید کمک کنید و نگذارید فرمانده ام اینجا بماند و اسیر شود .»

دیگر تانکهای دشمن نزدیک شده بودند سوار ماشین شدیم و به اتفاق سربازی که داشت گریه می کرد به طرف فرمانده مجروحش رفتیم . تیر مستقیم و تیر دوشکا از نزدیک شلیک میشد و از اطراف ما عبور می کرد . موشکهای مالیوتکا هم از روی ماشین رد میشدند . عراقی ها رسیده بودند.

فرمانده مجروح کنار تانکی افتاده و یک پایش قطع شده بود . او را سوار کردیم و به راه افتادیم و خدا بسیار به ما رحم کرد که از بین آن همه آتش و تیر و موشک ٬ سالم بیرون آمدیم و دور شدیم .

در سه راهی جفیر یک آمبولانس ارتشی را به اجبار نگه داشتیم و آن افسر را داخل ماشین گذاشتیم و فرستادیم . تا شب کنار رودخانه کرخه نور ماندیم ٬ یعنی یک خیز از سه راه جفیر عقب تر .

شبانه به طرف هویزه آمدیم . تعدادی از نیروهایمان آنجا بودند و تعدادی به سوسنگرد رفته و از پشت سوسنگرد ٬ از جاده «جلالیه» به طرف کرخه نور آمده بودند .

در هویزه تعدادی از برادران به ما گفتند نفراتتان را اینجا نگه داریپد و ازهویزه محافظت کنید . ما ناراحت شدیم و گفتیم یک لشکر تانک ارتش نتوانست مقابله کند و نفرات میان دشت ماندند آنوقت ما چندنفر پیاده از یک شهر حفاظت کنیم ؟

با نیروها ٬ از جاده جلالیه به کرخه نور رفتیم . روز شانزدهم بود. تانکها و نفربرهایمان مانند خرما به هم چسبیده بودند و کسی نبود آنها را آرایش دهد . به سرگرد سلیمی موضوع را گفتم . ایشان با حالتی پریشان گفت : « برادر فلانی! تمام افسرهایم از دست رفتند٬ تانکها و تجهیزاتم از دست رفتند ٬ نفراتم از دست رفتند .»

خیلی ناراحت بود . گفتیم حداقل این چند تانک را حفظ کنیم اگر بمباران شود ٬ همه شان می سوزند .

دشمن مرتبا بالای سر بچه ها رگبار می زد و منطقه را شناسایی می کرد و به نیروهای خودشان اطلاع می داد . چند هلیکوپتر دشمن دائما با موشک به طرف تانکهایمان شلیک می کردند. تانکها می سوختند و نفربرها و خودروهای عامل مهمات آتش گرفته بودند . حالت خیلی بدی پیدا شده بود . همه گیج بودیم . کسی نمی دانست چه کار باید بکند . بعد ما به عقب آمدیم که نیروهایمان را سازماندهی کنیم و از یک مقام بالاتر کسب تکلیف کنیم . دیگر شب شده بود . به همین دلیل تا صبح در حمیدیه ماندیم و صبح روز هفدهم نیروهایی که در اهواز و حمیدیه بودند را به صورت حرکت دادیم و جلو بردیم و از جلالیه عبور کردیم . به انتهای جلالیه که رسیدیم ٬ دیدیم چند تویوتای وانت بچه ها را سوار میکنند . کمی جلوتر ٬ در حال حرکت ٬ دیدیم که هواپیمای دشمن با سطح پرواز تقریبا 50 متر از زمین به طرفمان می آید گفتیم الان است که ستون را بزند ولی به لطف خدا ٬ رگباری که بست کناره جاده را زد و فقط یک عرب روستایی دستش قطع شد . ما ناراحت بودیم که چرا هواپیماهای دشمن بچه های ما را همینطور میزنند ولی هواپیماهای ما نمی آیند .

از جاده جلالیه که به طرف کرخه نور سرازیر شدیم ٬دیدیم تانکهایمان آنجا هستند.گفتیم »: چرا آمده اید؟»گفتند:«عقب نشینی کردیم وازکرخه نورآمدیم اینجا.»دیگر گریه ام گرفت.خیلی ناراحت شدم . به هرحال بعدحرکت کردیم وبه خط مقدم کنارجاده حمیدیه- سوسنگرد رفتیم.

ما با تیپ قزوین بودیم . وقتی به آن منطقه رسیدیم٬نیروهارا سازماندهی کردیم ودرکنارواحدهای ارتش به عنوان نیروی پیاده ٬پدافند کردیم وچند پاتک دشمن رادفع نمودیم.دراینجا لشکر16هم با آن قدرتی که داشت ٬مانده بود.گردانهایی که از جلوبرمی گشتند٬ ازآن همه تانکی که داشته ورفته بودند ٬شش هفت تانک برمیگرداندند. یا خدمه ها آنهارا گذاشته وآمده بودند ویا دشمن آنها را زده بود ویا اینکه از کار افتاده ومانده بود.درحالی که درمنطقه هویزه طبق آمار صحیح ٬ نودوسه دستگاه چیفتن سالم به جز نفربرها وخودروها برایمان مانده بود .

از نیروهای برادر حسین علم الهدی پرسیدیم ٬ گفتند که آنها سمت چپ بودندوآنجا ماندند. تانکها عقب کشیده بودند وآنها در مقابل پیشروی دشمن مقاومت کرده بودند .

به نقل از مشرق
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[center][size=4][font=tahoma,geneva,sans-serif][b]T-62 تی [/b][/font][/size][size=4][font=tahoma,geneva,sans-serif][b]62[/b][/font][/size][/center]

[center][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10206/t-62-DDST8501281_JPG.jpg[/img][/center]
[center]
[size=4][font=tahoma,geneva,sans-serif]تانک تی 62 اولین بار در سال 1961 در بین عموم ظاهر شد،این تانک در سال 1965 وارد خط تولید انبوه شد و تولید آن تا سال 1975 ادامه داشت.این تانک جایگزین تانک های فرسوده T10 و T45 شد.این تانک چند مدل دارد که عبارت اند از:مدل A که نوع اولیه و بیشترین تولید را دارد،مدل B که به یک تیربار 12.7 میلیمتری ضد هوایی مجهز شده است،مدل K که مجهز به یک سیستم موازنه دید بوده و قسمتی از آن دارای سیستم کنترل آتش لیزری است. در مدل سال 1977 که که برخی از مکانیزم های محرک آن از قبیل شنی و غلتک و چرخ دنده ها و با تانک تی72 تعویض شد.تی 62 دارای وزن 37 تن است و از یک موتور V شکل 12 سیلندر دیزل چهارزمانه، به حجم 38880 سی سی استفاده می کند که قدرتی برابر با 580 اسب بخار به این تانک می دهد.سرعت T-62 در جاده 50 کیلومتر در ساعت است که به دلیل مقاومت زیاد پیچشی زنجیر های رابط شنی تانک، و تحرک محدود غلتک ها (100 م م یعنی حدود نصف تانک های غربی) سرعت تانک را در مناطق متغیر، تا 25 کیلومتر در ساعت پایین می آورد.[/font][/size]

[size=4][font=tahoma,geneva,sans-serif]باک تی 62 گنجایش 960 لیتر سوخت را دارد که به آن بردی معادل 400 کیلومتر می دهد که می توان با نصب دو مخزن سوخت اضافی این برد را به 600 کیلومتر رساند.همچنین این تانک مجهز به یک سیستم آتش خاموش کن(اطفاع حریق!) است که البته با تولید ترکیبات شیمیایی گازی مرگبار نیز تولید می کند.T-62دارای یک توپ 115 میلیمتری بدون خان است که حداکثر تحرک لوله آن رو به بالا 18 و رو به پایین 5 درجه است.[/font][/size][/center]

[center][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10206/t-62-11_iraq.jpg[/img][/center]
[center]
[size=4][font=tahoma,geneva,sans-serif]تی62 می تواند 40 تیر فشنگ برای توپ اصلی حمل می کند. قفسه آماده در برجک فقط دارای سه تیر فشنگ است. تمامی دیگر فشنگ ها در دیواره بدنه جای دارند و بسته به موقعیت برجک، در تمام اوقات قابل دسترسی نیستند. در این تانک گلوله گذار باید با دست چپ خود عمل کند که این امر مشکلاتی را در بر دارد. علاوه بر این تی62 تعداد 2500 تیر فشنگ مسلسل حمل می کند. توپ اصلی تی62 می تواند چهار نوع گلوله شلیک کند که مهمترین آنها (BR6) است. این گلوله 40 سانتی متر طول و 4 سانتی متر قطر دارد و دارای سرعت اولیه 1615 متر بر ثانیه است.[/font][/size][/center]

[center][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10206/t-55-DAST8804830_JPG.jpg[/img][/center]
[center]
[size=4][font=tahoma,geneva,sans-serif][b]تی 62 در ایران[/b]

این تانک به چند طریق وارد ایران شد یکی غنیمت گرفتن تانک های عراقی و دیگری خرید از کره شمالی که شامل مدل ساخت شوروی و کره شمالی می شد و دیگری نیز از طریق لیبی وارد ایران شد که البته تعداد آن ها کمتر از تعدادی بود که از کره شمالی وارد ایران شد.از بهینه سازی های این تانک در ایران اطلاعاتی در دست نیست

با تشکر از داش علی[/font][/size][/center]
[center][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10206/t62-003.jpg[/img][/center]
[center]
[size=4][font=tahoma,geneva,sans-serif][b]مشخصات:[/b]

وزن:37 تن

طول:6.63 متر

عرض: 3.30 متر

ارتفاع:2.40 متر

خدمه:چهار نفر - راننده-توپچی-فرمانده و بارگذار(loader)

تسلیحات:یک توپ 115 میلیمتری به عنوان سلاح اصلی و دو تیربار یکی بر روی برجک و دیگری هم محور با توپ

کاربران(شامل کاربران گذشته):ایران-الجزایر-آنگولا-کوبا-مصر-اتیوپی-اسرائیل-قزاقستان-لیبی-منگولیا-کره شمالی-روسیه-سوریه-ازبکستان-ویتنام-یمن-افغانستان-بلاروس-بلغارستان-عراق-تاجیکستان-ترکمنستان-اوکراین-آمریکا-

موتور:

یک موتور V شکل 12 سیلندر دیزل چهارزمانه با قدرت 580 اسب بخار

گنجایش سوخت:960 لیتر می توان با نصب مخزن های اضافی سوخت به 1360 لیتر رساند

برد:400 کیلومتر با نصب مخزن سوخت اضافی 600 کیلومتر

سرعت:50 کیلومتر در ساعت

ادامه دارد....[/font][/size][/center]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[color=darkblue][quote]خوبی تانک اسکورپیون سبکی آن می باشد که به صورت هوابرد و چتری قابل استفاده است[/quote]
دوست عزیزم جناب آرمین حیدری

اسکورپیون یک تانک سریع مخصوص عملیات های شناسایی و پشتیبانی سبک است و یک تانک هوابرد نیست. هر تانک سبک وزن را نمی توان به وسیله چتر توسط یگان های هوابرد از هواپیما پایین انداخت. تانک های هوابرد دارای طراحی مخصوصی هستند. نوع طراحی این تانک ها به گونه ای است که در پرتاب آنها به وسیله چتر تعادل چتر و پلیت زیر آن را به هم نزند. همچنین حجم و اندازه آن نیز می بایست متناسب با هواپیمایی باشد که قرار است آنرا به بیرون پرتاب کند. همچنین سیستم تعلیق آن نیز می بایست به گونه ای باشد که تحمل ضربه های شدید برخورد با زمین را داشته باشد.



یک نمونه تانک هوابرد

تانک شریدان


[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/SHERIDAN_(4).jpg[/img][/color]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[color=darkblue]با تشکر از سورنای عزیز

یک توضیح کوچولو درباره تی 62 بدم.

تانک تی 62 در ادامه تانک تی 55 ساخته شد. وقتی که شوروی تانک تی 55 با توپ 100 میلیمتری را به تولید انبوه رسانید ، از سوی انگلستان تانک سنچوریون با توپ 105 میلیمتری ال 7 رویال اوردننس به تولید انبوه رسید. از آنجایی که توپ تانک انگلیسی قویتر از توپ 100 میلیمتری تانک روسی بود ، ارتش سرخ در اوایل دهه 60 دست به کار طراحی یک تانک با توپ بزرگتر شد. ارتش سرخ تصمیم داشت توپ 115 میلیمتری 2A20 را بر روی برجک تی 55 نصب کند. اما برجک کوچک تی 55 توان نگهداری مناسب این توپ را نداشت. به همین خاطر یک برجک جدید که کمی بزرگتر از برجک تی 55 بود ، برای نگهداری توپ جدید 2A20 طراحی شد. اما برجک جدید هم قابلیت نصب بر روی شاسی تی 55 را نداشت ، چرا که اندازه آن بزرگتر از برجک تی 55 بود و نمی شد آنرا بر روی شاسی تی 55 نصب کرد. اینجا بود که برای ساخت تانک جدید 115 میلیمتری ، شاسی تی 55 قدری بلندتر از مدل قبلی خود شد. حدود 350 میلیمتر شاسی تی 62 بلندتر از شاسی تی 55 شد که به این وسیله بتواند برجک جدید را بر روی خود حمل کند.

این تغییر طول تانک باعث شد که فاصله چرخ های تانک نیز تغییر کند.

امروزه ساده ترین راه برای تشخیص تی 55 و تی 62 ، فاصله بین چرخ های آنها است.

به چرخ های تی 55 دقت کنید


[url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/t-54-DFST8607557_JPG.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_t-54-DFST8607557_JPG.jpg[/img][/url] [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/T-54-%7E0.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_T-54-%7E0.jpg[/img][/url] [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/800px-Tank_T-54_in_Verkhnyaya_Pyshma.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_800px-Tank_T-54_in_Verkhnyaya_Pyshma.jpg[/img][/url]

همانطور که می بینید ، چهارچرخ عقبی تانک دارای فاصله کم و نزدیک به هم هستند و اکسل اول با فاصله بیشتری از محورهای دیگر قرار دارد.



حالا به پولی های تی 62 توجه کنید

[url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/T-62_STATIC.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_T-62_STATIC.jpg[/img][/url] [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/t62-001.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_t62-001.jpg[/img][/url] [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/t62_medium_tank_01_jd03.JPG][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_t62_medium_tank_01_jd03.JPG[/img][/url]

همانطور که می بینید ، دو محور اولی به هم نزدیک هستند و فاصله آنها دقیقا به اندازه محورهای تی 55 است. درحالیکه سه محور انتهایی تانک با فاصله بیشتری نسبت به هم قرار دارند. که این خود نشانگر آن است که طول شاسی تانک کمی بیشتر از شاسی تی 55 است. ساده ترین راه تشخیص شاسی این دو تانک این است.

علی رغم مشکلات ارگونومی که تی 62 با آن دست به گریبان بود ، در مجموع این تانک یکی از موفقترین تانک های ساخته شده در جنگ سرد به شمار می رود. اولین تانک با قابلیت انجام رزم شبانه به طور کامل و مستقل همین تانک است.
[/color]
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]ممنون آقا علی از اطلاعات خوبتان
آیا ما تانکی برای حالت هوابرد داریم[/quote]


بیش از 30 سال است که تانک شناسایی اسکورپیون در تیپ 55 هوابرد در مانورهای سالیانه و توسط مربیان بارریزی نخبه این تیپ در منطقه هوایی شیراز و از هواپیمای C-130 با چتر اتومات پرتاب می شود.ولی لزوما تانک اسکرپیون یک تانک هوابرد نیست و به دلیل تعداد پایین فقط در جهت آموزش بارریزی از آن استفاده می شود و در راهبرد نظامی ایران کاربردی ندارد.
گزارشی نیز از عملیات هوابرد این تانک در طی جنگ وجود ندارد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سلام
سورنا جان ممنون از مقاله زیبات
یه سئوال داشتم :
1- ایا زره های واکنشی بر روی تانک هایی مثل ذ-3 که برجکی مانند M1-A2 دارد قابل نصب است یاخیر؟
2- با توجه به زره ضعیف تانک چیفتن چرا ERA ها روی این تانک نصب نمیشه>؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مطالب مشابه

    • توسط Amirali123
      از مثلث آهنی تا شش ضلعی فولادی
      From the Iron Triangle to the Steel Hexagon
      قسمت اول
       

       
        نیروی زمینی برای دستیابی به اهداف استراتژیک روی زمین ضرورت است. نیاز به تحرک و حفاظت برای هر نیروی جنگی حیاتی است. بدین ترتیب، توان زرهی یکی از جنبه های اصلی دکترین نظامی به حساب می‌آید و به سربازان توانایی حرکت سریع در حالی که تحت حفاظت هستند را در مسافت های طولانی می دهد. در زمانی نه چندان دور، پارامترهای زرهی به سه دسته کلی شامل قدرت آتش، حفاظت و تحرک تقسیم می‌شدند. با این حال، در عصر مدرن، نیاز به عناصر بسیار بیشتری وجود دارد، مانند تحرک، مرگباری، بقاپذیری، خودمختاری، اتصال و سازگاری
       

       
         تعادل بین این عناصر جدید برای اطمینان از اینکه الزامات طراحی زرهی را محدود نکند، حائز اهمیت است. میدان‌های نبرد در آینده پیچیده‌تر، متنوع‌تر، پرسرعت‌تر و خطرناک‌تر خواهند بود، اما نقش زرهی به همان اندازه‌ی روزهای نخست تاثیرگذار باقی خواهد ماند. خودروهای زرهی در اشکال و اندازه‌ها و وزن‌های مختلف متناسب با نقش‌های گوناگون تولید می‌شوند، زیرا هر شرایطی خودروی منحصر به فردی را می‌طلبد. در نتیجه، شاهد تنوع زیادی میان ارتش‌های جهان هستیم. با این حال، نقش عملیاتی یک خودروی زرهی در تمامی میادین مطلقاً یکسان نیست و ممکن است دو کشور از یک وسیله یکسان برای مقابله با تهدیدات متفاوتی استفاده کنند.
       
      مسائلی که بر الزامات زرهی تأثیر می‌گذارند:
      ناتو نیاز به تجدید و بروزرسانی قابلیت های خود دارد. ( با توجه به اینکه بتوانیم متقارن با تهدیدات مواجه شویم ) درگیری‌ها با تروریست‌ها و شبه‌نظامی‌ها در سطح جهانی هنوز ادامه دارد.
      اجماع فزاینده‌ای در مورد عملیات‌های آینده وجود دارد که عمدتاً در محیط‌های شهری خواهند بود.
      نیاز به انتقال زرهی از A به B بیش از پیش خواهد بود. ( تا حد امکان سریع، کارآمد، ایمن و مقرون بصرفه )
      تهدیدات نوظهور در حوزه سایبری و اطلاعات ظهور یافته‌اند که باید به آن‌ها پاسخ داده شود.
       

       
      تعادل میان شش عنصر زرهی نوین
        باید تعادلی بین تمام عناصر شش‌ضلعی زرهی وجود داشته باشد، جایی که مدیران باید ریسک‌های مختلف را ارزیابی کنند تا بدانند اولویت‌ها کجا قرار دارند. محیط‌های شهری متراکم ممکن است به تحرک نیاز داشته باشند، در حالی که در حومه شهرها، مرگباری اهمیت بیشتری پیدا می‌کند. نیکولاس دراموند (Nicholas Drummond) مدیر عامل (AURA Consulting Ltd) می گوید که محور اصلی برای وسایل زرهی تحرک استراتژیک شده است.
       
       
      حفاظت هنوز یک عامل حیاتی است، اما به روش‌های جدیدی به آن پرداخته می‌شود و مانند گذشته به معنای زره ضخیم‌تر نیست. زره‌های ماژولار برای مقابله با موشک‌های ضدزره ضروری هستند. در همین حال بدنه های سبک و تمرکز بر افزایش تحرک، دور شدن از زره های سنگین را نشان می‌دهد. با این حال، سه‌گانه تحرک، حفاظت و آتش هنوز مهم‌ترین عناصر هستند. دراموند می‌گوید: " با پیروی از این سه اصل، ما ملاحظات نوینی را فراهم کردیم. تجهیز زرهی آینده به حسگرهای پیشرفته مانند پلتفرم آژاکس که مجهز به حسگرهایی با هوش مصنوعی است، آگاهی خدمه داخل خودرو را به طور قابل توجهی افزایش می‌دهد. این حسگرها جستجو، ردیابی و شناسایی خودکار را ممکن می‌سازند و به خدمه این امکان را می‌دهند تا پیش از شناسایی، به تهدیدات واکنش نشان دهند.
       
        یک سیستم مدیریت میدان نبرد مدرن به کاربران اجازه می‌دهد به صورت زنده از موقعیت هر واحد در نقشه مطلع شوند. اتصال یکی از راه‌های کلیدی برای بهبود فرمان و کنترل (C2) است و باید به عنوان یک عامل تغییر دهنده بازی در نظر گرفته شود. این سطح از اتصال پیشرفته تأثیر زیادی بر بقای واحدهای زرهی خواهد داشت و فراتر از واحدهای زمینی، شبکه‌هایی بین واحدها در حوزه‌های زمینی، دریایی و هوایی ایجاد می‌شود. (م: اینجا به مفاهیمی مانند Multi-Domain/Cross-Domain اشاره می‌شود که باید به بیش از پیش به آن توجه کرد)
       
        بخش بعدی شش‌ضلعی، بقاپذیری است. این مفهوم به بهبود نیازهای فنی (قطعات مصرفی) و پشتیبانی سازنده، علاوه بر ایده سنتی بقا نظیر قابلیت اطمینان و بهره‌وری سوخت اشاره دارد. اگر یک وسیله نقلیه زرهی بتواند 72 ساعت بدون تأمین مجدد یا تعمیر فعالیت کند، فشار لجستیکی به میزان قابل توجهی کاهش خواهد یافت.
       
        آخرین عنصر شش‌ضلعی، سازگاری است. سازگاری به توانایی یک وسیله نقلیه برای انطباق با سناریوهای مختلف جنگی اشاره دارد. توانایی یک وسیله نقلیه منفرد برای انجام مأموریت‌های مختلف بدین معناست که وزارت دفاع مجبور نیست هر بار که بخواهد یک سناریو جنگی را آغاز کند، به دنبال یک وسیله نقلیه جدید باشد. ماژولار بودن یکی از مؤثرترین راه‌ها برای دستیابی به این امر است.
       
        اضافه بر این شش عنصر، 3 عامل عملی نیز وجود دارد که انتخاب ها را محدود میکند، عبارتند از هزینه، وزن و قوانین فیزیک. همچنین شما باید در انتخاب هایی انجام میدهید خدمه و عوامل انسانی راهم در نظر بگیرید.
       
       
      ادامه دارد ...
       
      صرفا برای میلیتاری / و انتشار با نام نویسنده و  http://www.military.ir/ مجاز است
      منبع در اخرین پست قرار میگیرد
      دوستان برای پرسش سوالات تا انتشار تمامی بخش ها صبر کنید
       
      پایان قسمت اول ...
    • توسط Navard
      به نام خداوند بخشنده و مهربان 
       
       

       
      برای بزرگنمایی تصاویر بر روی آن ها کلیک (لمس) کنید
       
      با ورود اولین زره پوش ها به میدان جنگ جهانی اول، اینطور بنظر می رسید که هیچ چیز جلودار آن ها نیست. سربازان بخت برگشته آلمانی ناگهان با غول های آهنینی رو به رو شدند که هیچ سلاحی بر آن ها کارگر نبود. طولی نکشید که طرف های دیگر جنگ هم زره پوش های خود را توسعه دادند تا شاهد نخستین نبردهای تانک با تانک باشیم و اینجا زمانی بود که تانک بعنوان موثرترین ابزار در مقابل تانک حریف معرفی شد. تانک ها همچنان در ابتدای راه بودند و توانایی صنعتی کافی برای تولید گسترده آن ها وجود نداشت و ذهنیت فرماندهان هم همچنان آن ها را نمی پذیرفت  اما خطوط میدان نبرد در جنگ جهانی اول آنقدر وسیع بود که کسی نمی دانست کی و کجا سر و کله ی تانک های خوفناک دشمن پیدا میشود. در نتیجه ارتش های دو طرف به فکر تسلیحاتی افتادند که بتوان به وسیله ها آن ها به تانک ها آسیب وارد کنند. تفنگ های ضد تانک و نارنجک های ضد تانک و خمپاره ضد تانک و توپ ضد تانک و چندین ایده دیگر مطرح میشوند که دو مورد اول بسیار فراگیر میشوند و این موارد تا جنگ جهانی دوم هم ادامه می‌یابد. اما بحث نوشتار پیش رو به نارنجک های ضد تانک خلاصه می شود. نارنجک های ضد تانک (atg) یک سلاح پرتاب دستی هستند که برای آسیب زدن و یا انهدام اهداف زرهی استفاده می شوند. اگرچه برد کوتاه و نیاز به نزدیک شدن به زره پوش ها، تاثیر آن ها را محدود می کند. سربازان نارنجک انداز ناچار بودند به زره پوش های دشمن نزدیک شوند که البته در بعضی مواقع شدیدا توسط خودروهای زرهی دیگر و نفرات پیاده پشتیبانی میشدند. در نتیجه از همین ابتدای کار باید بدانیم که نارنجک های ضد تانک برای کاربرد خاص و ویژه توسعه یافتند و البته قیمت ارزان و تولید آسان و کاربری نسبتا ساده آن ها را محبوب و شاید بهتر است بگوییم که آن ها را قابل تحمل میکرد.
       


       
       
       
      همانطور که گفته شد، نارنجک های ضد تانک برای اولین بار در طول جنگ جهانی اول علیه وسایل نقلیه زرهی مورد استفاده قرار گرفتند، اما تا زمان جنگ جهانی دوم که نارنجک های ضد تانک با سرجنگی خرج گود(HEAT) تولید شوند، اثر گذاری آن ها در هاله ای از ابهام قرار داشت. اولین نارنجک های ضد تانک دست ساز بودند. در طول جنگ جهانی اول، آلمانی‌ها اولین کسانی بودند که با نارنجک های ضد نفر معمولی خود که به نارنجک گوشت کوبی معروف هستند نارنجک ضد تانک ساختند. آن ها با بستن دو یا سه سر انفجاری نارنجک های ضد نفر به یکدیگر یک نارنجک بزرگ‌تر می ساختند و از آن علیه تانک ها و زره پوش ها استفاده کردند. در  نبرد پس از کشیدن ضامن، نارنجک را به بالای تانک دشمن که به آرامی پیشروی می کرد پرتاب میکردند، جایی که زره در آن قسمت از تانک ضعیف تر بود و احتمال نابودی آن با انفجار همزمان چند نارنجک می رفت. در این نارنجک ها، اثر ترکش زایی که کاربرد تخصصی آن ها بود اهمیتی نداشت، بلکه قدرت انفجار باعث تخریب سقف و کنده شدن قطعات فولادی و در نهایت مرگ خدمه میشد.
       
       

       

       
       
      در طول جنگ جهانی دوم با همین روش کشورهای مختلف با قرار دادن تعدادی نارنجک در کنار هم، نارنجک های ضد تانک دست ساز ساختند و اینطور اولین نارنجک های ضد تانک همه گیر شدند. با توجه به وزن زیاد نارنجک های ضدتانک ابتدایی، معمولاً از فاصله بسیار نزدیک پرتاب می شدند یا مستقیماً در نقاط آسیب پذیر بر روی خودروی زرهی دشمن قرار می گرفتند. در نارنجک های دست ساز خبری از چاشنی ضربه ای نبود و نارنجک ها باید زمان مورد نیاز چاشنی خود را طی میکردند تا منفجر شوند که این مورد کار پرتاب کننده را دوچندان سخت و ترسناک میکرد. بریتانیایی ها در سال 1940 روش دیگری را ابداع کردند، در این روش آن ها دینامیت یا مواد منفجره قوی دیگر را در یک جوراب ضخیم قرار می دادند و قسمت بیرونی جوراب را به گریس آغشته میکردند و سپس این جوراب ها در یک قوطی حلبی قرار میدادند. در زمان نبرد، سربازان بخت برگشته جوراب را بیرون می آوردند و فیوز یا فیتیله را روشن کرده و سپس آن ها را به طرف برجک تانک یا شنی و چرخ هایش پرتاب می کردند به این امید که تا زمان انفجار به تانک بچسبد (در فیلم نجات سربازان رایان هم حتما بخاطر دارید که سروان میلر از این روش برای متوقف کردن تانک های آلمانی بهره برد). در صورت موفقیت آمیز بودن، باعث آسیب به بخش داخلی زره، و کشته یا زخمی شدن خدمه تانک می شد. مشخص نیست که آیا این نوع نارنجک های ضد تانک دست ساز با موفقیت در جنگ به کار گرفته شده است یا خیر! اما دست کم در هالیوود یک شکار موفق به نام خود ثبت کرده است...
       

       
      در تاکتیکی دیگر هنگامی که تانک ها از سنگرها و خاکریز ها عبور می کردند، نارنجک های دست ساز را می شد توسط پیاده نظام به عنوان نوعی مین ضد تانک در مسیر تانک ها قرار داد به این امید که به موقع منفجر شوند. در حالی که این روش ها در نا امیدی و بیچارگی از هیچی بهتر بنظر می رسید، اما معمولا برای سربازان پیاده نظام خطرناک تر از خدمه تانک ها بودند. در روش دیگر سربازان چینی در جنگ دوم چین و ژاپن از بمب گذاران انتحاری علیه تانک های ژاپنی استفاده کردند. سربازان چینی مواد منفجره مانند بسته های چندتایی نارنجک یا دینامیت را به بدن خود می بستند و خود را زیر تانک های ژاپنی می انداختند تا آنها را منفجر کنند! با این روش در نبرد شانگهای، یک بمب‌گذار انتحاری چینی با منفجر کردن خود در زیر تانک، یک ستون ژاپنی را متوقف کرد. و در نبرد تایرژونگ (Taierzhuang) نیز سربازان انتحاری چینی موفق میشوند تانک های ژاپنی و همچنین خودشان را منفجر کنند. در یک استفاده دیگر در تایرژونگ، سربازان انتحاری چینی، چهار تانک ژاپنی را با بسته‌های نارنجکی خود از بین بردند.
       

       
      سعی شد که رنگی شود 
       
      نارنجک های ضد تانک صنعتی عموما از خرج گود‌ (HEAT) برای نفوذ به زره استفاده می کنند، اگرچه از سر جنگی شدید الانفجار با سر له شونده (HESH) نیز در بعضی از آن ها استفاده می شود. در اصطلاح نظامی، کلاهک هایی که از انفجار شکل دار استفاده می کنندHEAT نامیده می شوند که خرج گود شاخص ترین آن هاست. همانطور که در بالا گفته شد اکثر نارنجک های ضد تانک صنعتی از نوع خرج گود هستند. بدین جهت زاویه برخورد خرج گود و مواد مذاب خروجی حاصل از آن باید با سطح زره منطبق باشد. در نتیجه در طراحی برخی از نارنجک های ضد تانک از چتر نجات کوچک یا نوارهای پارچه‌ای و یا باله‌های تثبیت‌ کننده در نسخه های پرتاب شونده از پهپاد استفاده می گردد. 
       

       
      به باله ها توجه شود 
       
      بریتانیا اولین نارنجک ضد تانک خود را در اواخر سال 1940 با نام  تایپ۶۸(AT68) وارد میدان کرد که یکی از اولین تسلیحات ضد تانک از نوع خرج گود بود. نارنجک به وسیله یک تفنگ و با استفاده از نارنجک انداز میلز نصب شده بر روی آن شلیک می شد( نارنجک تفنگی). نارنجک ضدتانک تایپ 68 دارای نفوذ 50 میلی متری در زره بود که برای سال 1940 حیرت انگیز بنظر می رسید .
       

       
      نارنجک انداز میلز و AT68 (سعی شد که رنگی شود )

       
      نارنجک تفنگی AT68 
       
       
      همچنین در ادامه و در حین جنگ نارنجک ضد تانک تایپ۷۴ (74 ST) نیز توسط آن ها ساخته شد که شامل یک خرج گود درون یک بسته پرتابه دستی با شباهت هایی به نسخه های نارنجک گوشت کوب آلمانی بود. ایده پشت این نارنجک، ساخت یک سلاح ضد تانک ساده و با کاربری آسان، آمادگی فوری برای تولید و ارزانی بود. نارنجک ST به اصرار چرچیل در تولید انبوه قرار گرفت، اما با دیدن نحوه عملکرد آن، ساخت بیشتر و خدمت فراگیر آن متوقف شد. نارنجک تایپ 74 بعداً به عنوان یک راهکار اضطراری برای مقابله با تانک‌های سبک ایتالیایی در شمال آفریقا برای سربازان بریتانیایی فرستاده شد، جایی که بر خلاف انتظار ها و نتایج قبلی بسیار عملکرد مؤثری داشت. در اروپا، پارتیزان های فرانسوی به طور موثر از نارنجک ضد تانک تایپ 74 در اقدامات خرابکارانه علیه تأسیسات آلمانی استفاده کردند. نارنجک هاوکینز (تایپ 75) یکی دیگر از نارنجک‌های ضد تانک بود که توسط متفقین غربی به کثرت مورد استفاده قرار گرفت.
       

       
      نارنجک 74 ST
       
       
       
      نارنجک هاوکینز (تایپ 75)
       
      مدت کوتاهی پس از تهاجم آلمان نازی به روسیه در سال 1941، نارنجک ضد تانک پانزر‌ ورف ماین (Panzerwurfmine (L)) توسط آن ها وارد خدمت می شود، که یک نارنجک ضد تانک با سرجنگی خرج گود و بسیار کشنده بود و می توانست سنگین ترین تانک های آن سال ها را نابود کند. این نارنجک به بالای تانک پرتاب می شد و پس از رها شدن توسط فرد پرتاب کننده، سه باله از انتها بیرون آمده و آن را در طول پرواز کوتاه خود تثبیت می کردند. نارنجک ضد تانک ‌پانزر ووف ماین (L) بسیار کشنده بود و ساخت آن ارزان بود، اما برای پرتاب دقیق به مهارت قابل توجهی نیاز داشت و تنها توسط تیم‌های مخصوص و آموزش دیده ضد تانک مورد استفاده می‌گرفت. گونه دیگری از نارنجک های ضد تانک آلمانی "Geballte Ladung" بود که به معنی بار انبوه است. این نوع نارنجک منفرد نیست، بلکه تعدادی نارنجک معمولی است که به یکدیگر متصل شده اند. یکی دیگر از تلاش‌های آلمانی برای ساخت تسلیحات ضد تانک قابل حمل توسط نفر، سلاح "Hafthohlladung" (به معنی: خرج گود چسبنده) بود. این نارنجک چسبان در واقع یک خرج گود با قیف تو خالی بزرگ بود که به وسیله سه آهنربا به یک تانک می توانست بچسبد، اما برای پرتاب بسیار سنگین بود و در نتیجه باید توسط فرد بکار گیرنده، مستقیماً به ناحیه ضعیف یک تانک چسبانده می شد.
       

       
      نارنجک ضد تانک پانزر‌ ورف ماین (Panzerwurfmine)
       

       
      نارنجک  ضد تانک آلمانی Geballte Ladung
       

       
      نارنجک چسبان Hafthohlladung
       
       
      طولی نکشید که روس ها توانستند پانزر ورف ماین را به غنیمت بگیرند و با کمک آن، نارنجک ضد تانک خود مجهز به خرج گود را بسازند. البته روس ها در سال 1940، یک نارنجک ضد تانک ساده را توسعه دادند که از اثر انفجاری ساده برای آسیب زدن به زره پوش ها استفاده میکرد و نام آن RPG-40 بود. پس از پرتاب این نارنجک با کمک نواری مسیر پروازش تثبیت می شد. از طرفی روس ها، RPG-43 ( عدد اشاره به سال تولید 1943 است) را ساختند که یک نسخه اصلاح شده از RPG-40 بود و به آن یک لایه مخروطی اضافه شد و تعداد زیادی نوار پارچه ای برای تثبیت مسیر پرواز پس از پرتاب در انتهای آن قرار گرفت. در سال آخر جنگ، روس ها RPG-6 را معرفی کردند، که یک طراحی جدید بر پایه RPG-43 و با آیرودینامیک بهبود یافته و همچنین با یک دم چتری در درون بود که پس از پرتاب از دسته به بیرون رها میشد. نفوذ این نارنجک بیش از 100 میلی متر در زره فولادی گزارش شده است، که برای ایجاد آسیب و انهدام هر تانکی در صورت برخورد با قسمت فوقانی آن ها کافی بود. استفاده از RPG-43 و RPG-6 روسی در نبرد بسیار ساده تر از پانزر ورف ماین آلمانی بود و به آموزش گسترده نیاز نداشت. توجه شود همین موارد بعد ها در سری راکت انداز های پانزر فاست و RPG-2 هم بکار آمدند و به همین دلیل بود که نسل اول این راکت انداز ها با نام نارنجک انداز معرفی شدند که حتی هنوز هم بر سر زبان هاست! در حقیقت راکت انداز های ضد تانک ابزاری بودند که نارنجک های ضد تانک را با کمک یک شتاب دهنده راکتی با دقت و در برد بیشتر به سمت تانک دشمن رها می‌کنند. پس از پایان جنگ جهانی دوم، بسیاری از کشورهای اروپای شرقی نسخه های RPG-6 خود را مهندسی معکوس کردند. برای مثال مجارستان نارنجک AZ-58-K-100 را توسعه داد. از این نارنجک به تعداد زیاد ساخته شد و در نبرد اعراب و  اسراییل در طول سالهای 1967 و 1973 توسط مصر نیز بکار رفت.
       
       
       
      نارنجک ضد تانک RPG-40
       

       
       نارنجک ضد تانک RPG-43
       

       
      نارنجک ضد تانک RPG-6
       

       
      نارنجک ضد تانک AZ-58-K-100 
       
      اولین نارنجک ضد تانک ژاپن، دارای یک کلاهک مخروطی خرج گود ساده به قطر 100 میلی متر بود که دارای یک سیستم فیوز ساده از نوع  "فعال در همه مسیر" بود که اگر به طور تصادفی با کشیدن ضامن از دست سرباز به زمین می افتاد منفجر می شد و به همین سادگی جان فرد را می گرفت. این ضعف آن را بسیار برای نیروی بکار گیرنده خطرناک میکرد، زیرا هیچ ایمنی پس از رهاسازی وجود نداشت و حتی ممکن بود در یک برخورد کوچک و اتفاقی به خود فرد نیز منفجر شود و البته طبق گزارشات میدانی، میزان نفوذ آن فقط حدود ۵۰ میلی متر بود. دومین نارنجک ضد تانک ساخت ژاپن لانج ماین(lunge mine) نام داشت که در واقع یک سلاح انتحاری بود. این سلاح یک کلاهک خرج گود بزرگ بود که بر روی یک چوب نیزه مانند نصب میشد و فرد انتحاری آن را به تانک یا هر هدفی می کوبید، و این برخورد باعث مکانیسمی میشد که در نهایت سرجنگی بزرگ خرج گود آن را منفجر میکرد و هم سرباز و هم هدف را از بین می برد. این نارنجک نصب شده بر روی نیزه هر چند جان سرباز بکار گیرنده را می‌گرفت اما 150 میلی متر در زره فولادی نفوذ میکرد و به همین علت آن را در رده اول بیشترین نفوذ نارنجک های ضد تانک جنگ جهانی دوم قرار میدهد. و البته کمبود سلاح ضد تانک در ژاپن قطعا جدی تر و مهمتر از نیروی بکار گیرنده انتحاری بود! گفته میشود ارتش آمریکا اولین بار در سال 1944 در فیلیپین با نارنجک های ضد تانک روبرو میشود و نارنجک های ضدتانک انتحاری مذکور فوق هم اولین بار در طی نبرد سایپان و پس از آن در نبرد اوکیناوا مشاهده شد. قبل از پایان جنگ جهانی دوم، ده‌ها هزار فروند از این نارنجک های ضد تانک ساده و پر خطر برای واحدهای معمولی ارتش ژاپن در مستعمارات امپراطوری و واحدهای رزمی در جزایر اصلی ژاپن تولید و ارسال شد، چون کاربری چندان سختی نداشتند و عموم سربازان با داشتن یک دل شیر و وفاداری مطلق به امپراطور و ژاپن می‌توانستند از آن ها استفاده کنند.
       

       
      نارنجک های پرتابی ژاپنی
       
          
       
      نارنجک انتحاری lunge mine
       
       پرکاربردترین نارنجک‌های ضد تانک امروزی، شامل طرح‌ های روسی پس از جنگ جهانی دوم هستند که معروف ترین آن ها نارنجک ضد تانک RKG-3 است. در طول جنگ ایران و عراق، سرباز ۱۳ ساله ایرانی محمد حسین فهمیده پس از اینکه خود را در زیر یک تانک عراقی با نارنجک منفجر کرد، به عنوان قهرمان جنگ مورد تجلیل قرار گرفت. به دلیل پیشرفت در زره تانک های مدرن و اختراع نارنجک انداز های راکتی، نارنجک های ضد تانک منسوخ شدند. با این حال در درگیری های پسا اشغال عراق، نارنجک های ضد تانک RKG-3 توسط شورشیان عراقی، عمدتا علیه خودرو های هاموی و نفربر های استرایکر و خضموک (MRAP) های آمریکایی استفاده شدند. این خودروهای محافظت شده زره ضعیف تری نسبت به تانک ها برخوردار بودند و در نتیجه نارنجک های ضد تانک از جمله RKG-3، با نفوذ ۲۲۰ میلیمتری توان آسیب زدن به آن ها را داشتند. پنهان کردن یک نارنجک انداز راکتی همچون RPG-7 در بین جمعیت کار سختی بود. اما هر فرد براحتی می توانست چند نارنجک RKG-7 را حمل کند و باید توجه کرد که تفاوت نفوذ این نارنجک تنها ۴۰ میلیمتر از نسخه ابتدایی RPG-7 کمتر است. شورشیان عراقی عموما در بین جمعیت مخفی میشدند و در دسته های چند نفری به کاروان های آمریکایی حمله و به آن ها خسارات جدی وارد می کردند. این تهدیدات در نهایت باعث شد که ایالات متحده اصلاحاتی در امرپ ها و نفربر های استرایکر انجام دهد که شامل  نصب زره فاصله دار و قفسی و ... می شد که این اصلاحات باعث می شدند تا نارنجک های ضد تانک قبل از تماس با بدنه اصلی منفجر شوند.
       
            
      نارنجک ضد تانک RKG-3
       
      نارنجک ضد تانک RKG-3 همچنین توسط واحد آئروروزویدکا (Aerorozvidka) ارتش اوکراین در تهاجم روسیه به اوکراین در سال 2022 مورد استفاده قرار گرفت. اوکراینی ها با تغییر در زمان‌بندی فیوز و همچنین افزودن باله‌های چاپ‌ شده با پرینتر سه‌بعدی، نارنجکRKG-3 را به RKG 1600 تغییر دادند تا سقوط خود را هنگام پرتاب از یک کواد کوپتر تجاری تثبیت کند. این تغییر، سرآغاز استفاده بسیار گسترده از این دست پهپاد ها با نام کواد کوپتر نارنجک انداز در جنگ اوکراین بود. با ورود کوادکوپتر های نارنجک انداز، مجدد نارنجک های ضد تانک در قالب بمب های سقوط آزاد خرج گود جان تازه ای گرفتند و بنظر می‌رسد با ورود نسل های جدید تر و حتی هدایت شونده آینده ای روشن تری برای این بمب ها قابل انتظار باشد. اما هر چه پیش آید، یادمان نرود که این تسلیحات ریشه در نارنجک های ضد تانک دارند. نارنجک های ضد تانک نیای سال خورده موشک های ضد تانک و راکت های ضد تانک و برخی بمب های پرتابی توسط پهپاد ها هستند. آنچه مشخص است هم چنان این پیر مرد با طراحی ساده خود و همینطور فرزندانش تا بازنشستگی فاصله بسیار دارند.
       

       
      استفاده از RKG-3 در  پهپاد های FPV انتحاری و مولتی روتور نارنجک انداز
       
       
       
      ذکر نام نویسنده و انجمن در هر برداشت از این مطلب الزامی است.
       
      گرد آورنده: Navard 
       
       بن مایه 
    • توسط FLANKER
      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385294.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385295.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385335.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385333.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385300.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385309.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385302.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385304.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385306.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385307.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385334.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385336.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385337.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385338.jpg
    • توسط 951
      تاپیک جامع تحولات زرهی در نیروهای نظامی ایران
       
      با سلام
      این تاپیک برای ثبت نظرات و پیشنهادات علمی و عملی در خصوص تجهیز نیروهای زمینی ایران به یک تانک اصلی میدان نبرد برای جنگهای نوین ایجاد گردیده است .
       
       
      پلتفرم های موجود در نیروهای نظامی ایران به شرح زیر میباشند که هر کدام میتوانند در صورت برخورداری از مشخصات لازم بستر ی برای توسعه تانک اصلی میدان نبرد برای کشورمان باشند .
       
      ام۴۷ پاتون
       

      ام۴۷ پاتون یک تانک متوسط آمریکایی بود که با پیشرفت طرح تانک ام۴۶ پاتون در اوایل دهه ۱۹۵۰ ساخته شد. این تانک به عنوان تانک اصلی نیروی زمینی و تفنگداران دریایی و جایگزین تانک‌های ام۴۶ و ام۴ شرمن وارد ارتش آمریکا شد اما در این ارتش در هیچ جنگی شرکت نکرد.
      ام۴۷ تنها پس از چند سال با ساخت تانک پیشرفته‌تر ام۴۸ پاتون از استاندارد خارج شد و در اختیار متحدان آمریکا قرار گرفت و در جنگ‌های متعددی از جمله توسط اردن در جنگ شش‌روزه علیه اسرائیل، توسط پاکستان در جنگ‌های هند و پاکستان، از سوی ترکیه در حمله سال ۱۹۷۴ ترکیه به قبرس، توسط ایران در جنگ ایران و عراق و در خدمت استقلال‌طلبان کروات در جنگ استقلال کرواسی شرکت داشت.
       
      ام۴۸ پاتون
       

      ام۴۸ پاتون یک تانک متوسط آمریکایی بود که سومین و آخرین تانکی به شمار می‌رفت که به نام ژنرال جرج پاتون فرمانده سپاه سوم ایالات متحده در جنگ جهانی دوم و از هواداران کاربرد تانک در میدان نبرد، نامگذاری شد. البته ام۶۰ تانکی که بعد از ام۴۸ طراحی و تولید شد هم به طور غیر رسمی ام۶۰ پاتون نامیده می‌شود. طراحی ام۴۸ بر اساس پیشرفت و توسعه ام۴۷ پاتون تانک متوسط قبلی آمریکایی ها صورت گرفت و شباهت ظاهری زیادی با آن دارد اما از نظر ساختار کلی تانکی متفاوت و مستقل است.
       
      ام۶۰ پاتون
       

      ام۶۰ پاتون نخستین تانک رزمی اصلی آمریکایی بود که در سال ۱۹۶۰ تولید شد و سال‌ها مورد استفاده آمریکا و متحدان آن در جنگ سرد قرار داشت. ام۶۰ هرچند در ارتش آمریکا با ام۱ آبرامز جایگزین شده اما استفاده از آن هنوز در بسیاری از کشورها ادامه دارد.
      طراحی ام۶۰ بر اساس تانک متوسط ام۴۸ پاتون صورت گرفت که تا پیش از تولید ام۶۰ تانک اصلی ارتش آمریکا بود. پیشرفت‌های ام۶۰ نسبت به‌ام۴۸ شامل استفاده از توپ نیرومندتر ۱۰۵ میلی‌متری به جای توپ ۹۰ م‌م ام۴۸، استفاده از چرخ‌های آلومینیومی به جای فولادی، زره قوی‌تر و ضخیم‌تر، موتور دیزلی قوی‌تر با توان ۷۵۰ اسب بخار، و افزایش برد عملیاتی به ۴۸۰ کیلومتر می‌شد.
       
      چیفتن
       

      چیفتن (به انگلیسی: Chieftain) نوعی تانک اصلی میدان نبرد بریتانیایی است که از سال ۱۹۶۵ وارد نیروی زمینی بریتانیا شد. هنوز نیز در نیروهای مسلح اردن و ایران از آن استفاده می‌شود.
      طراحی چیفتن بر پایه گروهی از تانک‌های بریتانیایی انجام شد که از ماتیلدا ام‌کا ۲ در سال ۱۹۳۹ (با توپ ۴۰ میلی‌متری) آغاز شده و با تانک‌های کرامول (۵۷ و ۷۵ میلی‌متر)، کومه (۷۶ میلی‌متر) ادامه یافته و در پایان به تانک موفق سنچوریون (۷۶، ۸۳ و ۱۰۵ میلی‌متر) می‌رسد. چیفتن با پیشرفت این طرح ساخته شده و جایگزین تانک متوسط سنچوریون و تانک سنگین کانکوئرر به عنوان نخستین تانک اصلی میدان نبرد نیروی زمینی بریتانیا شد. تولید تانک چلنجر ۱ که بر پایه پیشرفت تانک چیفتن صورت گرفته بود از سال ۱۹۸۳ آغاز و در سال ۱۹۹۵ به‌طور کامل جایگزین چیفتن شد. تولید چلنجر ۲ هم در سال ۱۹۹۸ با توسعه چلنجر۱ آغاز شد. چیفتن از پیشرفته‌ترین تانک‌های عصر خود به‌شمار می‌آید که قدرتمندترین توپ و سنگین‌ترین زره را در بین همه تانک‌های آن هنگام را داشت. اما در برابر آن، توانایی تحرک و سرعت آن کاهش یافته بود.
       
      تی-۵۵
       

      تی-۵۴ یا تی ۵۵ نوعی تانک اصلی میدان نبرد ساخت شوروی است که نخستین پیش‌نمونهٔ آن در سال ۱۹۴۵ تولید شده و تولید انبوه آن از سال ۱۹۴۷ آغاز و به سرعت به مهمترین تانک جنگی ارتش سرخ شوروی و کشورهای عضو پیمان ورشو و بسیاری از کشورهای دیگر دنیا تبدیل شد.
      تی-۵۴ بیش از هر تانک دیگری در طول تاریخ تولید شده و برآورد می‌شود که در حدود ۸۶ تا ۱۰۰ هزار دستگاه از مدل‌های مختلف آن در کشورهای مختلف تولید شده باشد. این تانک از زمان آغاز تولید خود تاکنون شاهد بهینه‌سازی‌ها و اصلاحات متعددی بوده‌است. تی-۵۵ مهمترین بهینه‌سازی تی-۵۴ به شمار می‌رود که در سال ۱۹۵۸ وارد ارتش شوروی شد؛ برخورداری از سیستم محافظتی در برابر حملات اتمی-میکروبی-شیمیایی، حذف تیربار قسمت راننده، نصب موتور قوی‌تر (۵۲۰ به ۵۸۰ اسب بخار) و افزایش ظرفیت مهمات توپ اصلی تانک (از ۳۴ گلوله به ۴۳ گلوله) مهمترین تفاوت‌های آن بودند. این تانک علاوه بر شوروی در لهستان، چکسلواکی، چین (با عنوان تایپ ۵۹) هم تولید می‌شد.
       
      تی-۶۲
       

      تی-۶۲ نوعی تانک رزمی اصلی ساخت شوروی است که بر اساس پیشرفت طرح تانک‌های خانواده تی-۵۴/۵۵ طراحی شده و تولید آن از سال ۱۹۶۱ آغاز شد. این تانک به تدریج جای تانک‌های تی-۵۴ را در واحدهای زرهی و موتوری ارتش سرخ گرفته و تولید آن در شوروی تا سال ۱۹۷۵ ادامه یافت، تا اینکه در دهه ۱۹۸۰ با تانک‌های مدرن‌تر تی-۶۴، تی-۷۲ و تی-۸۰ در خطوط مقدم ارتش شوروی جایگزین شد.
      تی-۶۲ نخستین تانکی بود که از توپ بدون خان استفاده می‌کرد. تفاوت‌های اصلی این تانک با تی-۵۴ شامل شاسی طولانی‌تر و عریض‌تر، توپ بلندتر و پرقدرت‌تر و بدون خان ۱۱۵ میلی‌متری می‌شوند.
       
      تی-۷۲
       

      تانک تی-۷۲ یک تانک اصلی میدان نبرد است که تولید آن از اوایل دهه ۱۹۷۰ در شوروی آغاز شد. این تانک شباهت‌هایی با تانک قدیمی‌تر اما پیشرفته‌تر تی-۶۴ دارد. تی-۷۲ پس از تانک دیگر شوروی‌ها؛ تی-۵۴/۵۵ پرتیراژترین تانک تولیدشده پس از جنگ جهانی دوم است و در مجموع بیشتر از ۲۵ هزار دستگاه از آن ساخته شده و کماکان برای مشتریان خارجی تولید می‌شود که توسط ده‌ها کشور مورد استفاده قرار گرفته‌است. تانک تی-۹۰ مدل توسعه‌یافته تی-۷۲ و جدیدترین تانک ارتش روسیه محسوب می‌گردد. سلاح اصلی این تانک، یک قبضه توپ بدون خان کالیبر ۱۲۵ میلی‌متری از نوع ۲A46M است.
       
       
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.