RedArmy

تاپیک جامع بررسی جایگاه زرهی ایران در آسیای جنوب غربی

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

من بابام در زمان جنگ عضوی یکی از خدمه این نوع تانک بوده و در خاطراتی که از زمان جنگ تعریف می کنه خیلی در مورد قابلیت های این تانک صحبت می کنه از امکانات تعبیه شده داخل تانک برای خدمه تا امکانات شلیک و سرعت و ...........
خدایی یکی از بهترین تانک هایی هست که ایران داره و توی زمان جنگ خیلی برای ایران کاربرد داشته

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
آجا:[b]تأملاتي بر نقش يكان­هاي زرهي نزاجا در نبردهاي آغازين دفاع مقدس و عمليات طريق القدس:
[/b]

در دكترين جنگ‌ها نقش يكان­هاي زرهي به عنوان يك امر سرنوشت ساز و حياتي در تعيين نتيجه نبرد قلمداد مي شود. آنگاه كه تانك‌ها در صحنه نبرد با غرش رعد آساي خود عمليات آفندي را آغاز مي­نمايند و زمين در زير شني پولادين تانك‌ها به لرزه مي­افتد، يكان­هاي پياده در صورت فقدان يكان­هاي زرهي احساس خطر شديد مي­كنند و اينجاست كه واژه شجاعت از جُبن تميز مي­يابد و صرفاً افراد شجاع ياراي ايستادن در مقابل اين‌گونه هجمه­هاي آتشين را دارند.

يكان­هاي زرهي به علت پويايي و سرعت در عمليات از يك سو و از طرف ديگر به علت دارا بودن حجم آتش بسيار سنگين به عنوان يكي از عوامل اصلي در امر آفند و پدآفند تجلي يافته­اند.

نقطه قوت و حياتي در يكان­هاي زرهي يا سوار زرهي اين است كه علاوه بر دارا بودن امكان ارتباط و مخابرات مستقل و منسجم، اين يكان به هنگام اتخاذ آرايش رزمي، به ويژه آرايش زنجير به علت دارا بودن صداي مخوف خود سبب ايجاد موج وحشت و هراس در دل دشمن مي­شود تا حدي كه ايستادگي در مقابل آنها براي يكان‌هاي پياده بسيار صعب و توان فرسا مي‌گردد.

بنا به يادداشت­هاي سرلشكر عراقي وفيق السامرايي در كتاب «ويراني دروازه شرقي» در آغاز تهاجم ارتش عراق به ايران، ارتش ايران داراي 2000 دستگاه تانك از انواع چيفتن انگليسي و ام 60 آمريكايي بوده است. بنا به اظهارات خبرگان ارتش در آغاز تهاجم رژيم بعثي عراق به ميهن اسلامي‌مان، بيش از يك سوم توان نظامي نيروي زميني ارتش متوجه و مشغول سركوب غائله آشوب­هاي كردستان و ضد انقلاب بود و از طرف ديگر به علت عدم اتخاذ سياست­هاي اصولي دولتمردان1 به علت كاهش مدت سربازي به 1 سال و نيز بومي كردن محل خدمت براي كاركنان و بركناري تعدادي از فرماندهان رده بالاي ارتش به دليل مسايل انقلاب از عوامل اصلي كاهش يك سوم ديگر از توان رزم در ارتش، به ويژه نيروي زميني شد. لذا آنچه از اين رويدادها استنباط مي‌شود، اين است كه نيروي زميني قهرمان ارتش صرفاً با دارا بودن يك سوم از استعداد سازماني خويش به يك نبرد نابرابر و ناجوانمردانه لبيك مي­گويد و با تمام توان در مقابل هژموني پان عربيسم (بسياري از كشورهاي عربي، به ويژه اردن، كويت، مصر و عربستان علاوه بر حمايت سياسي، از لحاظ نظامي نيز نفرات و تجهيزات نظامي براي كمك به صدام ارسال كردند) مي­ايستد. نگاهي به آمار يكان­هاي خودي و دشمن در آغاز تهاجم عراق به ايران اسلامي گوياي واقعيات و حقايق بسياري است.



كشور


تعداد گردان تانك: ايران:2 عراق:8


تعداد گردان­هاي سوار زرهي: ايران: 5 عراق:26



از ساعت 11:00 روز 31 شهريور سال 1359 شليك اولين گلوله تانك تيپ 72 در پادگان بعقوبه عراق توسط شخص صدام به سمت ايران، آغازگر يك جنگ و تهاجم نابرابر و دهشتناك عليه مردم مظلوم ايران بود. جنگي كه در نوع خود يكي از طولاني­ترين، فرسايشي­ترين و نابرابرترين جنگ‌هاي قرن گذشته محسوب مي گردد.

اين نكته­ مهم را بايد به خاطر سپرد كه حماسه آفريني­هاي ارتش، به ويژه در يكان‌هاي زرهي نيروي زميني فقط با وجود به كارگيري صرفاً يك سوم ظرفيت جدول ساختار سازماني آن بوده است و همان طور كه گذشت دو سوم از ظرفيت جدول ساختار سازماني نزاجا به دلايل مصرحه پيشين متاسفانه دچار فروپاشي شده بود.

با واكاوي در تاريخ دفاع مقدس، به ويژه روزهاي آغازين اين دفاع پر قداست و همچنين در عمليات­هاي بزرگ ارتش ايران عليه عراق مانند عمليات­هاي ثامن‌الائمه، طريق القدس، بيت المقدس و ... نقش يكان­هاي زرهي و سوار زرهي ساختاري و حياتي قلمداد گرديده است.

آنچه در ذيل مي‌آيد نمونه‌اي است از مقاومت و پايمردي يكان­هاي زرهي نزاجا در روزها و ماه­هاي آغازين دفاع مقدس:

الف: منطقه جنوب كه داراي دو محور است:

1- در دومين روز آغاز تهاجم رژيم بعث عراق به كشور اسلامي ايران در 1/7/59، تهاجم سنگين دشمن در منطقه جنوب در محور شلمچه-خرمشهر-آبادان با يك تيپ مكانيزه از لشكر 5 مكانيزه به عنوان جلودار و در پي آن لشكر 3 زرهي به عنوان نيروي اصلي، تصرف منطقه خرمشهر آبادان در محور شلمچه و شمال آن آغاز شد. در اينجا پاسگاههاي شلمچه، حدود، خين و مومني با دارا بودن صرفاً 16 دستگاه تانك نبرد سختي را آغاز كردند و اين آغاز اولين نبرد زرهي ارتش ايران با عراق بود كه به علت قلت يكان زرهي خودي و كثرت ادوات زرهي دشمن، 12 دستگاه از تانك­هاي خودي منهدم شد و كليه خدمه آنها نيز شهيد يا مجروح شدند. در نهايت با وجود باقي ماندن تنها 4 دستگاه تانك در مقابل آن همه ادوات زرهي دشمن، باز هم مقاومت سرسختانه­اي تا بذل جان عزيز خويش از خود نشان دادند.

2- محور بعدي دشمن محور بستان- سوسنگرد بود كه در تاريخ 1/7/59 دشمن تلاش كرد با اشغال پاسگاه سوبله كه يك گلوگاه محسوب مي‌شد، راه عقب روي نيروهاي مستقر در پاسگاههاي مرزي شمال سوبله را سد نمايد. ليكن مقاومت مدافعان پاسگاه با كمك تيپ 3 لشكر 92 زرهي سبب شد كه دشمن صرفا به پاسگاههاي مرزي جاده بستان–فكه دست يابد و اگر اين مقاومت جانانه نبود و دشمن موفق به قطع جاده حميديه و سوسنگرد مي­شد، تمامي نيروهاي خودي و مردم منطقه در غرب سوسنگرد و بستان به محاصره در مي­آمدند، ليكن با شكست تلاش دشمن در روز دوم جنگ، به علت مقاومت سرسختانه­ تيپ 1 زرهي و تيپ 3 زرهي لشكر 92 زرهي اهواز، دشمن به اهداف شومش نرسيد و صرفاً موفق به تصرف پاسگاههاي مرزي و تا حدودي پيشروي در جبهه كوشك - طلائيه شد.

از ماوقع آنچه گذشت به سادگي بر مي‌آيد كه در دو محور جبهه جنوب كه عبارت بودند از محور شلمچه–خرمشهر-آبادان و نيز محور بستان-سوسنگرد تقريباً ظرفيت سازماني يكان خودي نسبت به دشمن 1 به 10 بوده و اين يعني اينكه استعداد يكان زرهي دشمن بيش از ده برابر يكان زرهي نزاجا در اين دو محور بوده است، طبيعي است در چنين زماني يكان زرهي پدافند كننده قطعاً اگر موفق به عقب روي نشود، به اسارت در مي­آيد، اما مي­بينيم كه با تلاش جان بر كفان يكان­هاي زرهي نزاجا و با وجود از دست دادن سه چهارم تانك­ها، اين مدافعان ميهن عزيز اسلامي هيچگاه احساس شكست نكرده و با مقاومت و جسارت تمام در مقابل دشمن بعثي ايستادگي و نبرد مي­نمايند.

ب- محور غرب از دزفول كه به دو محور جنوبي و شمالي تقسيم مي­شد:

1- در محور جنوبي (فكه-چنانه-شوش) لشكر 1 مكانيزه عراق بود كه با دو تيپ مكانيزه 1 و تيپ 27 در خط و تيپ 34 زرهي در احتياط تهاجم سنگين خود را به اين منطقه در همان ساعات آغازين روز اول جنگ شروع نمود و در مقابل آن فقط گروه رزمي زرهي 37 شيراز مستقر بود كه با پايداري مدافعان جان بر كف نيروي زميني ارتش 10 دستگاه تانك دشمن منهدم و پيشروي آنها متوقف شد. لشكر يكم مكانيزه دشمن مجدداً در بعد از ظهر يكم مهر 1359 حملات سنگين خود را آغاز و با وجود بيشتر شدن تلفات گروه رزمي زرهي 37 شيراز، در اثر پايمردي و رشادت نيروهاي خودي، تعداد تلفات تانك­هاي دشمن را به 24 دستگاه رسانيدند. اين مهم منجر به عقب نشيني دشمن در مواضع 500 متري مرز فكه مي­شد. اين آمار تلفات را يك افسر عراقي كه در مورخه 1/7/59 به اسارت نيروهاي خودي درآمده بود كاملا تأييد كرده است.

2- در دوم مهر ماه 1359 به تيپ 1 لشكر 92 زرهي خوزستان دستور داده شد كه با استفاده از گردان 231 تانك مواضع خط مقدم را اشغال و خط پدافندي را ترميم نمايد. لذا دو گردان 264 و 231 از ساعت 9:30 خيز به خيز به سمت غرب پيشروي و از محور بين كوشك و طلائيه به دشمن حمله كردند كه با مقاومت سرسختانه دشمن مواجه شده و در عين وارد آمدن تلفات سنگين به گردان 264 تانك، نيروهاي دشمن مجبور به عقب نشيني و تغيير موضع به عقب­تر شدند.

در همين روز در محور فكه باقي مانده گروه رزمي 37 زرهي شيراز و گردان 138 و يك گروهان تانك جمعي لشكر 21 و قسمتي از نيروهاي ديگر با استفاده صحيح از موشك­هاي ضد تانك تاو و دراگون و آر.پي.جي.7 و با شهامت و فداكاري وصف ناپذير توانستند 25 دستگاه تانك دشمن را منهدم و لشكر 1 مكانيزه دشمن را زمين­گير نمايند، به گونه­اي كه سرلشكر عراقي وفيق السامرايي در كتاب «ويرانه دروازه شرقي» به اين امر اذعان كامل و آن را با صراحت تاييد كرده است.

در هشتمين روز دفاع مقدس(7/7/59) بنا به گزارش ركن دوم لشكر 92 از مجموع تانك­هاي تيپ 3 زرهي اين لشكر كه در محور بستان- سوسنگرد مستقر بود فقط 3 تا 5 دستگاه تانك سالم باقي ­مانده بود و اين حاكي از نهايت پايداري و رزم بي امان يكان­هاي ناچيز زرهي خودي در مقابل انبوه يكان­هاي زرهي دشمن است.

در همين روز (روز هشتم) تيپ 3 لشكر 92 زرهي كه محافظت از سوسنگرد را بر عهده داشت، پي‌درپي تقاضاي پشتيباني كردد كه از طريق لشكر 92 زرهي و گردان 148 پياده لشكر 77، 9 دستگاه تانك ام 47 به آنجا اعزام شد و در روز بعد تيپ 3 با كمك گروه رزمي 148 به سمت غرب پيشروي كرده و موفق شد مجدداً تپه­هاي ا... اكبر را به تصرف خود درآورد.

در پانزدهمين روز دفاع مقدس(14/7/59) با تداوم عمليات­ها در ساعت 6:00 تيپ 2 زرهي و گروه رزمي 37 زرهي شيراز با پشتيباني هوانيروز موفق شدند سر پل غرب كرخه را تا عمق 3 كيلومتر توسعه دهند و پيشروي كنند.

با اندك مداقه و تامل در وقايع و نبردهاي پيشين، آنچه كه به ذهن متبادر مي­شود اين است كه به رغم كمبودها و نواقص در جدول سازمان و تجهيزات يكان­هاي نيروي زميني ارتش، به ويژه يكان­هاي زرهي، در محورهاي محل تك تهاجمي دشمن، همه­ قوا مصروف بر اين شد كه ضمن دفع تهاجم ويرانگر ارتش عراق تا حدودي به تثبيت مواضع و تقويت يكان­هاي زرهي و توپخانه پرداخته شود، به نحوي كه در زمان رياست جمهوري بني صدر و تصدي جانشين فرماندهي كل قوا توسط وي به رغم نياز مبرم و حياتي به وجود يكان­هاي عملياتي بيشتر در مناطق نبرد هنوز يكان­هايي مانند لشكر 88 زرهي زاهدان، لشكر 16 زرهي قزوين، لشكر 77 خراسان، تيپ 23 نيروهاي ويژه هوابرد تهران، گروه 11 توپخانه مراغه، گروه22 توپخانه، گروه 33 توپخانه، گروه 44 توپخانه و گروه 55 توپخانه و تيپ 55 هوابرد شيراز وارد عرصه­ نبرد نشده بودند و اين در حالي بود كه فقدان شديد اين يكان­ها در خطوط درگير در جنگ شديداً احساس مي­شد، ليكن پس از عزل بني صدر از رياست جمهوري و گرفته شدن سمت جانشين فرماندهي كل قوا از وي، كليه يكان­هاي مذكور در عرصه­ رزم حاضر شده و از طرف ديگر با حضور يكان­هاي مردمي واجد روحيه شهادت طلبانه در مناطق جنگي سبب شد كه با انتظام سازمان آنان در قالب گردان‌هاي 200 الي 300 نفره و ادغام آنان در دل يكان­هاي پياده نزاجا جهت آموزش و كسب تجربه، نويدبخش موفقيت در تثبيت مواضع، دفع تك­هاي دشمن، فرسايشي نمودن جنگ و از بين بردن ميل به جنگجويي دشمن مهاجم شود، به نحوي كه پس از گذشت مدت زمان قريب به يك سال اولين عمليات آفندي بزرگ ارتش در تاريخ 5 مهر ماه 1360 به همراهي نيروهاي مردمي در راستاي شكست حصر آبادان با موفقيت شكل مي گيرد تا جايي كه در اين عمليات لشكر 3 زرهي عراق كه عامل اصلي در حصر آبادان بود به نحو غير منتظره­اي منهدم ميشود و سبب ايجاد سستي و تزلزل در روحيه دشمن ­گرديده و باعث مي‌شود كه دشمن بعثي از هجوم ددمنشانه خود احساس استيصال و انفعال نموده و بيشتر از پيش در حالت تدافعي فرو ‌رود. با شهادت فرماندهان عالي رتبه ارتش در سانحه­ سقوط يك فروند هواپيماي سي‌130 كه از مناطق جنگي به تهران مراجعت مي­كرد، شهيد والامقام صياد شيرازي به فرماندهي نيروي زميني ارتش منصوب گرديد كه مجموع برآيند اين حوادث سرآغاز تحولات شگرفي در عرصه دفاع مقدس شد و از اين تاريخ به بعد است كه نيروهاي خودي با بازيابي خود و با كسب يك تجربه نوين در عرصه واقعي رزم و نبرد از حالت تدافعي و پدافندي خارج شده و حالت تهاجمي و آفندي مي‌گيرند. در دكترين و آموزه­هاي شهيد صياد شيرازي به نحو شاكله مندي انجام عمليات­هاي مشترك توسط ارتش و نيروهاي مردمي طرح ريزي و تشكل يافت و از اين پس نيروي زميني ارتش خود را براي انجام عمليات طريق القدس(كربلاي 1) مهيا و تدارك نمود. در جلسات شور ستادي كه با حضور فرماندهي نيروي زميني ارتش (شهيد صياد شيرازي) تشكيل مي­شد، افسران قرارگاه مقدم نزاجا تقدم اجراي عمليات را در منطقه جنوب به جبهه مياني خوزستان دادند كه از طرف ديگر لشكر 16 زرهي قزوين با در اختيار گرفتن تيپ 3 زرهي لشكر 92 زرهي خوزستان و يكان­هاي سپاه پاسداران در منطقه شمال و جنوب كرخه تك نموده و شهر بستان و مناطق غربي سوسنگرد را آزاد كنند و در نهايت با اتكا به موانع طبيعي منطقه، مانند نهرهاي نيسان و كرانه شرقي هورالعظيم و زمين­هاي رملي شمال بستان در منطقه پدافند نمايند.

به لحاظ ميزان عِدّه­ها و عُدّه­ها، نيروهاي خودي از گسترش و سازمان ذيل برخوردار بودند:

جمع گردان­هاي رزمايشي نيروي زميني ارتش در اين عمليات به 22 گردان مي‌رسيد كه شامل 9 گردان تانك، 7 گردان مكانيزه، 1 گردان سوار زرهي و 5 گردان پياده بود.

يكان­هاي مردمي و سپاه نيز شامل 30 گردان پياده مجهز به جنگ افزارهاي انفرادي و اجتماعي سبك بودند كه استعداد هر گردان بين 200 تا 300 نفر بود. با توجه به آموزش سطح پايين اين يكان­ها تصميم بر اين گرفته شد كه به صورت تلفيقي در دل يكان­هاي نزاجا با دشمن نبرد كنند.

- دو گردان پياده از گروه جنگ­هاي نا منظم زنده ياد شهيد دكتر چمران

- يكان­هاي توپخانه صحرايي نزاجا جمعاً شامل 32 آتشبار كه ماموريت اصلي پشتيباني آتش را بر عهده داشتند.

نقش تيپ 3 زرهي لشكر 92 زرهي اهواز در شكست دشمن به مفهوم واقعي كلمه و پدافند منطقه قابل تحسين است. پس از باز شدن معابر و سقوط خطوط مقدم پدافندي دشمن اين يگان از جمله گردان 293 تانك چيفتن به فرماندهي شهيد سرهنگ 2 صفوي ضمن غافلگير ساختن يكان­هاي دشمن در ساعت 02:05 با عبور از خاكريز دوم وارد دشت شمال بستان شده و با وصول به جاده بستان-تنگ چزابه ضمن قطع اين جاده با سد كردن راه عقب نشيني دشمن و معابر تقويتي او اين تنگه را تأمين كردند. گردان 125 مكانيزه با فرماندهي سرگرد شهيد كيومرث مخبري با نهايت روحيه­ سرشار تهاجمي و با وجود ناكامي تيپ 2 كربلاي سپاه در عبور از نهر عبيد كه تلاش چشمگيري را نيز از خود نشان داده بودند، گردان 125 مكانيزه نزاجا موفق شد گردان دفاع الواجبات عراق را منهدم كرده و ضمن وارد ساختن تلفات سنگين بر دشمن و اسير كردن 90 نفر از آنان نبرد بسيار غرور آفريني را با وجود مقاومت سرسختانه گردان تانك القادسيه دشمن براي خود تجربه نمايد.

سرانجام در پايان عمليات در منطقه شمال كرخه كه منطقه تيپ 3 زرهي لشكر 92 بود، اجساد بسياري از نيروهاي دشمن در سراسر منطقه به صورت انفرادي يا گروهي پراكنده شده بود، به نحوي كه بيش از 200 تانك و نفربر، 2 گردان توپخانه با كاليبرهاي مختلف و بيش از 115 دستگاه وسايل سنگين مخصوص جاده سازي و بيش از 400 دستگاه خودرو سبك و سنگين و موشك اندازهاي ضد تانك پانهارد با مقادير زيادي از مهمات به جاي مانده بود. ضمناً پاسگاه فرماندهي تيپ 26 زرهي عراق، پاسگاه فرماندهي تيپ 93 پياده و پاسگاه فرماندهي تيپ 33 نيروهاي مخصوص دشمن به علت مجاهدت و شهامت و پيكار دلاور مردان تيپ 3 زرهي لشكر 92 سقوط كرد.

در ساعت 6:30 روز 9/9/60 تيپ 1 زرهي لشكر 16 قزوين كه پدافند منطقه بين الوان و مگاسيس را در اين عمليات عهده دار بود، در مقابل تيپ 16 زرهي لشكر 6 و گردان‌هاي تانك الرافدين- المهاب-حذيقه و گردان 4 مكانيزه و گردان المثني و تيپ 25 مكانيزه مقاومت جانانه حماسي فوق‌العاده‌اي از خود به خرج داد كه در نهايت منجر به دفع پاتك و تحميل شكست بر آنان شد.

و سرانجام در تاريخ30/9/60 عمليات طريق القدس كه امام راحل (ره) آن را «فتح‌الفتوح» ناميدند، با عقب نشيني كامل نيروهاي عراقي به جنوب شط نيسان پايان يافت و اين در حالي بود كه تلفات و خسارات وارده به دشمن بسيار سنگين و مهلك بود، به‌گونه‌اي كه در اين عمليات سترگ، ضمن آزاد سازي 600 كيلومتر مربع از خاك گلگون ميهن اسلامي و انهدام و اغتنام بسياري از ادوات زرهي (70 دستگاه)، تانك(280 دستگاه)، هواپيما (18 فروند) و بالگرد (5 فروند) دشمن متحمل بيش از 3000 نفر كشته، 2000 نفر زخمي و 546 نفر اسير شد. شايان توجه است كه در اين عمليات شكوهمند 6 نفر از فرماندهان تيپ و گردان ارتش حزب بعث به هلاكت رسيده و يكي از فرماندهان ارتش خلق صدام كه در منطقه شيب به علت ترس دستور عقب نشيني داده بود به فرمان صدام اعدام شد.

به طور كلي عمليات طريق القدس به عنوان يكي از مهم­ترين و پيشرفته‌ترين عمليات­هاي آفندي ارتش جمهوري اسلامي ايران با همكاري و همدلي نيروهاي مردمي و سپاهيان سلحشور رقم خورده است كه از نظرگاه قاطبه كارشناسان نظامي اين عمليات يكي از چهار عمليات بزرگ و موفقيت آميز دوران دفاع مقدس است كه در آن از حيث بهره­برداري از يكانهاي رزمي و كلاسيك اوج هماهنگي و اقتدار را در خود يكجاجع نموده است.

بي‌ترديد در نبرد با يكان­هاي زرهي دشمن علاوه بر ساير عوامل‌ رزم كلاسيك و نبرد پيشرفته مسئوليت اصلي بر دوش يكان­هاي زرهي و مكانيزه مي باشد كه تحقيقاً در اين عمليات شكوه آفرين يكان­هاي زرهي لشكر 92 زرهي خوزستان، به ويژه تيپ 3 زرهي و گردان 293 تانك اين لشكر و نيز لشكر 16 زرهي قزوين خصوصاً تيپ 1 زرهي و نيز گردان 125 مكانيزه به فرماندهي شهيد سرگرد مخبري، گردان 114 مكانيزه، گردان 261 تانك، گردان 231 زرهي و گردان 221 زرهي و ساير يكان­هاي زرهي و مكانيزه با اجراي عمليات آفندي جسورانه و شجاعانه­ خود ضمن تصرف اهداف از پيش تعيين شده موفق به ورق زدن برگ زريني ديگر در تاريخ حماسي و عاشورايي دفاع مقدس گرديدند.



«يادشان نيك و راهشان بادوام باد»

نعمت ا... مصباح كيا
  • Upvote 4

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[color=darkblue]دوستان من 2 تا سوال داشتم:
1)از حدود 700 عراده چیفتن که پیش از انقلاب تحویل شد چندتا مونده؟؟؟
و سوال مهمتر:
2)توپ چیفتن 120 غربیه حال که ما کالیبر استانداردمون 125 روسیه اونوقت چجوی میشه؟؟؟؟؟[/color]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[color=darkblue][quote]1)از حدود 700 عراده چیفتن که پیش از انقلاب تحویل شد چندتا مونده؟؟؟ [/quote]
هرچند آمار دقیق دادن از تجهیزات ارتش ممنوع است ، اما اکثر چیفتن های ایران در طول جنگ با عراق از بین رفتند و هم اکنون ایران کمتر از 200 دستگاه چیفتن در اختیار دارد.



[quote]2)توپ چیفتن 120 غربیه حال که ما کالیبر استانداردمون 125 روسیه اونوقت چجوی میشه؟؟؟؟؟[/quote]
سایت مدلکس هیچ مطلبی درباره تولید مهمات 120 میلیمتری عرضه نکرده است. یعنی احتمالا مهمات 120 میلیمتری در ایران تولید نمی شود. احتمال دارد مهمات 120 میلیمتری این تانک از کشورهای خارجی و بیطرف خریداری شده باشد. و یا شاید هم در مقیاس محدود در داخل تولید می شود.[/color]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote][color=darkblue][quote]1)از حدود 700 عراده چیفتن که پیش از انقلاب تحویل شد چندتا مونده؟؟؟ [/quote]
هرچند آمار دقیق دادن از تجهیزات ارتش ممنوع است ، اما اکثر چیفتن های ایران در طول جنگ با عراق از بین رفتند و هم اکنون ایران کمتر از 200 دستگاه چیفتن در اختیار دارد.



[quote]2)توپ چیفتن 120 غربیه حال که ما کالیبر استانداردمون 125 روسیه اونوقت چجوی میشه؟؟؟؟؟[/quote]
سایت مدلکس هیچ مطلبی درباره تولید مهمات 120 میلیمتری عرضه نکرده است. یعنی احتمالا مهمات 120 میلیمتری در ایران تولید نمی شود. احتمال دارد مهمات 120 میلیمتری این تانک از کشورهای خارجی و بیطرف خریداری شده باشد. و یا شاید هم در مقیاس محدود در داخل تولید می شود.[/color][/quote]

[color=darkblue]مرسي از شما در اين صفحه ويكي http://en.wikipedia.org/wiki/Equipment_of_the_Iranian_Army تعداد مبارزهاي ايران را 400 دستگاه و چيفتن را 100 دستگاه اعلام مي كند!!! و وقتي تو ويكي مبارز ميري قدرت موتور آن را 850 اسب ذكر مي كند!!! كلا اين ويكي تو خيلي از صفحاتش قاطي داره

به نظر من مبارز با توجه به زره قويتر(اگر قويتر باشد) از تي72 بهتره نظر اساتيد چيه؟؟؟؟[/color]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[font=tahoma,geneva,sans-serif]به گزارش گروه دفاع و امنیت مشرق، شناسایی وضعیت دشمن بوسیله یک واحد زرهی سبک، پرتحرک و مسلح نیازی بود که منجر به طراحی و ساخت تانک سبک اسکورپیون شد. این تانک از 1973 وارد خدمت و حداقل 3000 دستگاه از آن در بیش از 20 کشور از جمله ایران به کار گرفته شده است. بیش از 100 دستگاه از این تانک که تنها به سه نفر خدمه احتیاج دارد پیش از انقلاب به کشور وارد شده و در سال های دفاع مقدس نیز مورد استفاده قرار گرفت.[/font]

[center][IMG]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10206/159524_399.jpg[/IMG]
[font=tahoma,geneva,sans-serif]اسکورپیون در دوران دفاع مقدس[/font]
[/center]
[font=tahoma,geneva,sans-serif]یکی از اهداف مدنظر در طراحی اسکورپیون (عقرب) قابلیت حمل و نقل هوایی آن توسط هواپیماهای باری متوسط و بالگردهای سنگین بوده است که با جرم 8074 کیلوگرمی، طول 5.28، عرض 2.13 و ارتفاع 2.1 متری آن محقق گردید. به عنوان نمونه در جنگ فالکلند با انتقال هوایی از این تانک سبک استفاده شد. نمونه های اولیه این وسیله به یک توپ 76 میلیمتری و یک تیربار 7.62 میلیمتری هم محور با توپ مجهز بودند. موتور دیزلی 190 اسب بخاری نسبت توان به وزنی در حدود 23 را برای آن ایجاد می کرد که میزان مناسبی بوده و تحرک بالای اسکورپیون مدیون آن است. البته نمونه هایی با جرم 7.93 تن و موتور 195 اسب بخار از این تانک نیز ساخته شد که نسبت فوق را تا حدود 25 بهبود داد.

با توجه به اینکه درگیری های سخت و طولانی جزء اهداف ساخت این نوع ادوات نیست مقاوت زرهی بالایی در اسکورپیون وجود ندارد که البته باعث کاهش قابل توجه وزن آن نیز شده است. این تانک به سرعت بیش از 70 کیلومتر بر ساعت دست یافته و برد آن نیز به 750 کیلومتر می رسد. روی برجک این تانک بیش از 6 پریسکوپ در زوایای مختلف قرار داد که دید تقریباً ‌360 درجه ای به اطراف ایجاد کرده اند که برای تسلط به محیط پیرامون بسیار مفید واقع می شوند. همچنین دو مجموعه چهارتایی نارنجک های دودزا روی این برجک وجود دارد که با توجه به شیوه نصب شدن، زوایای متفاوتی را در اطراف و جلوی تانک پوشش می دهند.

هم در خود کشور سازنده یعنی انگلستان و هم در سایر کاربران این تانک سبک، بهینه سازی هایی در سامانه های مختلف آن ایجاد و حتی نمونه های جدیدتری از آن ساخته شده، از جمله استاندارد بهسازی «اسکورپیون-2000» در خود انگلستان و ساخت نمونه «سیمیتار» با توپ 30 میلیمتری.

تعویض توپ اصلی با توپ هایی با کالیبر در حدود 30 میلیمتر یکی از بهسازی های مورد توجه توسط چندین کاربر قرار بوده است. توپ هایی با این حدود کالیبر علاوه بر داشتن برد و نواخت تیر بالا با استفاده از گلوله های انفجاری و نفوذگر از قدرت مناسبی نیز برخوردار هستند ضمن اینکه کاربرد آنها در شلیک به اهداف هوایی علاوه بر استفاده علیه نیروها و تجهیزات زمینی، مرگبار است. خودکار بودن آنها نیز در شمار دیگر مزیت ها نسبت به توپ قبلی است.

یکی دیگر از بهسازی های مطرح و جدید این تانک که در اردن اجرا شده شامل تجهیز به توپ 30 میلیمتری و دو پرتابگر دوتایی موشک های ضد زره در دو سمت برجک است. بدین تریب این تانک به وسیله ای برای شکار خودروهای زرهی و انهدام اهداف مقاوم در خطوط دشمن نیز تبدیل گردیده است.

ارتش جمهوری اسلامی ایران نیز که بیشترین سوابق رزمی اسکورپیون را رقم زده حداقل در دو مرحله اقدام به بهسازی این تانک کرده که هدف این گزارش، معرفی آخرین تغییرات صورت گرفته در آن است که برای اولین بار با نام «کژدم» در رژه روز ارتش در 29 فروردین ماه سال جاری معرفی شد.

از جمله تغییراتی که در اسکورپیون های ایران در سال های گذشته دیده شده بود استفاده از ورقه هایی برای ایجاد فضایی با سطوح شکسته در پهلوها است. این حجم های کناری درب دار نیز هستند که امکان حمل تجهیزات در داخل آنها را ممکن می سازد. چنین فضایی در جلوی تانک نیز به همین ترتیب ایجاد شده است و در کنار آن نیز چراغ های جدید در یک پوشش فلزی و البته مشبک در جلو برای حفاظت بهتر قرار داده شده اند. این کار برای حفاظت و دوام بیشتر در برابر شلیک سلاح های کالیبر کوچک صورت گرفته است. فضای جلویی امکان نصب تجهیزاتی برای خنک کاری بهتر موتور را نیز فراهم می کند.[/font]
[center]
[url="http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1391/2/9/159527_945.jpg"][IMG]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10206/159527_945.jpg[/IMG][/url]
[font=tahoma,geneva,sans-serif]اسکورپیون بهسازی شده[/font]
[/center]
[font=tahoma,geneva,sans-serif]این موارد شباهت های زیادی به استاندارد اسکورپیون-2000 داشتند که از سال 1999 معرفی شده بود اما در نمونه ایرانی بر خلاف کار انگلیسی ها تمام اگزوز در داخل این محفظه قرار داده شده که از نظر کاهش بازتاب های حرارتی مطلوب تر است.

روی برجک این نمونه، پایه تیربار و یک گلگیر در جلو و بخش بالایی شنی نصب شده که هر دو در اسکورپیون-2000 نیز دیده می شوند.

به گزارش مشرق، در آخرین بهسازی های این تانک در ایران که در قالب محصول "کژدم" معرفی شده محفظه های کناری کمی طولانی تر ساخته شده و امتداد بیشتری دارند که به دلیل ختم شدن به یک سطح عمودی که در ارتقاء قبلی دیده می شد با سطوح زاویه دار اما مسطح شکل داده شده در انتهای این نمونه است. اینکار منجر به افزایش احتمال انحراف گلوله هایی می شود که از روبه رو به این سطح برخورد می کنند.[/font]


[center][url="http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1391/2/9/159525_596.jpg"][IMG]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10206/159525_596.jpg[/IMG][/url]
[font=tahoma,geneva,sans-serif]کژدم در رژه روز ارتش[/font]
[/center]
[font=tahoma,geneva,sans-serif]همچنین یک پریسکوپ دید در روز و شب نیز برای راننده تعبیه شده است. البته در نمونه اولیه موجود در ایران هم پریسکوپ برای راننده وجود داشت که بعدها دیده نشد اما در کژدم مجدداً واین بار پیشرفته تر از قبل به کار گرفته شده است.

از دیگر تفاوت های کژدم با اسکورپیون بهسازی شده قبلی، اضافه شدن گلگیرهای لاستیکی در بالای شنی تا انتهای آن است. خصوصاً در اطراف چرخ خورشیدی در جلو، پوشش های فلزی و بزرگتری دیده می شود.

اصلی ترین تفاوت در این خودروی زرهی سبک استفاده از یک توپ 23 میلیمتری خودکار به جای توپ قبلی است که همانطور که در بالا گفته شد توپ کالیبر کوچک مزیت های زیادی برای یک خودروی شناسایی-رزمی سبک ایجاد می کند. این توپ 222 کیلوگرمی که 2 کیلوگرم از توپ قبلی(L23A1) سنگین تر است دارای نواخت تیر 200 گلوله بر دقیقه (بین 3 تا 4 شلیک در ثانیه) به جای نواخت 6 تیر در دقیقه در L23A1 است که نیش زهردارتری برای عقرب ایرانی دگرگون شده خواهد بود و آن را برای حضور در مأموریت های متنوع تری آماده می سازد.

البته با توجه به اینکه وزن این توپ جدید بر اساس نوع دریایی آن اعلام شده، استقرار آن روی این تانک نیروی زمینی ارتش فارغ از برخی متعلقات بوده و به همین علت احتمالا چندید کیلو وزن توپ مستقر بر اسکورپیون را کاهش خواهد داد.[/font]

[center][IMG]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10206/159526_384.jpg[/IMG]
[font=tahoma,geneva,sans-serif]توپ [/font][font=tahoma,geneva,sans-serif]23 میلیمتری کژدم[/font]
[/center]
[font=tahoma,geneva,sans-serif]برد آن نیز 2000 متر در حالت افقی و تا 2500 متر در شلیک مایل است و می تواند هواگردهایی با سقف پرواز 1500 متر را نیز تهدید کند. البته در شلیک به اهداف هوایی باید میزان چرخش توپ به سمت بالا را در نظر داشت که با توجه به محدودیت زاویه 35 درجه ای در برجک فعلی چندان زیاد نخواهد بود. همچنین این توپ نسبت به 23 میلیمتری های تک لول دریایی با دورانی 180 درجه ای نسبت به محور طولی نصب شده که احتمالاً برای جانمایی بهتر متعلقات در داخل برجک است.

هر چند از تغییرات در تجهیزات داخلی این تانک اطلاعی در دست نیست اما بهره گیری از سامانه پایدار کننده توپ در دو محور افقی و عمودی و نیز استفاده از سامانه های ارتباطی جدید و ساخت داخل که امکان برقراری ارتباطات امن در شرایط سخت را به خوبی ممکن می سازند و سامانه های تعیین موقعیت برای کمک به کنترل بهتر واحدها در صحنه نبرد به امری عادی بدل شده و احتمالاً کژدم نیز از آنها بی بهره نخواهد ماند. همچنین تجهیز این خودرو به پرتابگر موشک ضد تانک نیز می تواند به عملکرد رزمی بهتر و تنوع مأموریتی بیشتر آن منجر شود.

این گونه بهسازی ها که توسط متخصصان داخلی، با درنظر گرفتن تغییرات مشابه روی نمونه های روز دنیا و با هدف استفاده بهتر از تجهیزات موجود انجام می شود باعث تجدید حیات توأم با افزایش قدرت این ادوات برای حضور در عملیات های جدید خواهد شد.




[url="http://www.mashreghnews.ir/fa/news/115052/%DA%A9%DA%98%D8%AF%D9%85-%D8%AA%D8%A7%D9%86%DA%A9-%D9%85%D8%B1%DA%AF%D8%A8%D8%A7%D8%B1-%D9%86%D8%B2%D8%A7%D8%AC%D8%A7-%D8%B9%DA%A9%D8%B3"]منبع[/url][/font]
  • Upvote 5

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
راستي به طور كامل كشور اين تانك رو ميسازه يا نه فقط روش بهينه سازي انجام ميده؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ظاهرا این مشرق نمیدونه نام این تانک :توسن towsan" هست!
انگلیسیش رو ترجمه کرده عقرب بعد مترادفش که فارسی هست کرده "کژدم" ؛ غیرحرفه ایه!

FV101 scorpion تانکی چابک، سبک و قابل هلی بورن هست که می تونه برای گردان های چترباز و تکاور نقش حیاتی ایفا کنه، تا جایی که میدونم این تانک فقط شامل بهینه سازی هست اما جا داره وزارت دفاع اون رو تولید انبوه بکنه. چیزای به دردبخور چرا تولید انبوه نمیشه ؟
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]ظاهرا این مشرق نمیدونه نام این تانک :توسن towsan" هست!
انگلیسیش رو ترجمه کرده عقرب بعد مترادفش که فارسی هست کرده "کژدم" ؛ غیرحرفه ایه!

FV101 scorpion تانکی چابک، سبک و قابل هلی بورن هست که می تونه برای گردان های چترباز و تکاور نقش حیاتی ایفا کنه، تا جایی که میدونم این تانک فقط شامل بهینه سازی هست اما جا داره وزارت دفاع اون رو تولید انبوه بکنه. چیزای به دردبخور چرا تولید انبوه نمیشه ؟[/quote]

مشکل وجود تانک صیاده که باعث میشه همه در مورد اسم این تانک ها گیج بشن. همین الانش خیلی ها تفاوت صیاد با توسن یا توسن با اسکورپیونو نمیدونن و انقدر هم منابع مختلف متناقض با هم وجود داره که به نظرم نویسنده ی مشرق رو مجبور کرده خیلی محافظه کارانه بنویسه. شایدم اسم این تانک جدیده (با توپ 23 میلیمتری) واقعا کژدم باشه چون به کناره هاش هم زره اضافه شده.
  • Upvote 1
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
من فکر نمی کنم مشرق از پیش خودش اسم بذاره روی چیزی.

نام و توضیحات تمام تجهیزات در رژه در سمت مقابل تجهیزات که روبروی جایگاه رئیس جمهور قرار می گیره نصب شده و در عکسهای ما و خبرنگاران که از جایگاه تماشاچیان عام و خبرنگاران گرفته میشه دیده نمیشه.

احتمالا نام کژدم هم در رژه بر روی این تانک نصب شده و در سمت مقابلش که ما در عکس ها نمی تونیم ببینیم قرار داده شده و مشرق شاید بر مبنای اون ، این نام رو به کار می بره.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
تا جایی که توی همین سایت خوندم ایران نیز یه سری تولید کرده عکساش هم تو سایت هست.با همون نام توسن.

یه سوال,اون صفحه تخت روی برجک سمت راست توپ چیه؟
من از داخل دیدمش ولی چیزی پشتش نبود.
http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1391/2/9/159524_399.jpg

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
دوستان اگر رژه29 فروردین رو دیده باشن این تانک رو کژدم معرفی کردن البته اون فردی که داشت معرفی میکرد کژدم رو درست تلفظ نکرد

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
اینکه توسن و کژدم هر دو همان اسکورپیون هستند شکی نیست و بحث بر سر آن بی معنی است مهم این است که چه تفاوتی میان این دو وجود دارد ؟!

تانک توسن :
سال 1376 تولیدش آغاز شد اما به دلایلی ادامه نیافت تا اینکه در سال 1387 تولید انبوه آن از سر گرفته شد تسلیحات :
توپ۹۰ میلیمتری، پرتابگرهای موشک توفان (نوع ایرانی موشک تاو) و یک تیربار سنگین ۱۲٫۷ میلی‌متری هم‌محور با توپ اصلی.
این تانک می‌تواند مسافت زیادی را بدون نیاز به حمل با کامیون بپیماید. برخی سایتها سرعت جاده ای 95 کیلومتر و غیر جاده ای 65 کیلومتر را براش قید کردند و مدعی هستند که موتور دیزلی ایرانی دارد و دارای سامانه های لیزر و اپتیک و جمع آوری اطلاعات پیشرفته ساخت داخل دارد . در تاریخ
87/4/10 هم خبرگزاری فارس خبر ساخت اون در نیروی زمینی سپاه را داده بود {کسی چه می دونه شاید توسن مال سپاه و کژدم مال ارتش باشه که هر کدام ارتقا های مد نظر خودشون را پیاده کرده باشن برای اهداف مختلف !! icon_smile }

توسن :

[url]http://www.up.98ia.com/images/9rteun9ijx1flof2wkj.jpg[/url]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مطالب مشابه

    • توسط Amirali123
      از مثلث آهنی تا شش ضلعی فولادی
      From the Iron Triangle to the Steel Hexagon
      قسمت اول
       

       
        نیروی زمینی برای دستیابی به اهداف استراتژیک روی زمین ضرورت است. نیاز به تحرک و حفاظت برای هر نیروی جنگی حیاتی است. بدین ترتیب، توان زرهی یکی از جنبه های اصلی دکترین نظامی به حساب می‌آید و به سربازان توانایی حرکت سریع در حالی که تحت حفاظت هستند را در مسافت های طولانی می دهد. در زمانی نه چندان دور، پارامترهای زرهی به سه دسته کلی شامل قدرت آتش، حفاظت و تحرک تقسیم می‌شدند. با این حال، در عصر مدرن، نیاز به عناصر بسیار بیشتری وجود دارد، مانند تحرک، مرگباری، بقاپذیری، خودمختاری، اتصال و سازگاری
       

       
         تعادل بین این عناصر جدید برای اطمینان از اینکه الزامات طراحی زرهی را محدود نکند، حائز اهمیت است. میدان‌های نبرد در آینده پیچیده‌تر، متنوع‌تر، پرسرعت‌تر و خطرناک‌تر خواهند بود، اما نقش زرهی به همان اندازه‌ی روزهای نخست تاثیرگذار باقی خواهد ماند. خودروهای زرهی در اشکال و اندازه‌ها و وزن‌های مختلف متناسب با نقش‌های گوناگون تولید می‌شوند، زیرا هر شرایطی خودروی منحصر به فردی را می‌طلبد. در نتیجه، شاهد تنوع زیادی میان ارتش‌های جهان هستیم. با این حال، نقش عملیاتی یک خودروی زرهی در تمامی میادین مطلقاً یکسان نیست و ممکن است دو کشور از یک وسیله یکسان برای مقابله با تهدیدات متفاوتی استفاده کنند.
       
      مسائلی که بر الزامات زرهی تأثیر می‌گذارند:
      ناتو نیاز به تجدید و بروزرسانی قابلیت های خود دارد. ( با توجه به اینکه بتوانیم متقارن با تهدیدات مواجه شویم ) درگیری‌ها با تروریست‌ها و شبه‌نظامی‌ها در سطح جهانی هنوز ادامه دارد.
      اجماع فزاینده‌ای در مورد عملیات‌های آینده وجود دارد که عمدتاً در محیط‌های شهری خواهند بود.
      نیاز به انتقال زرهی از A به B بیش از پیش خواهد بود. ( تا حد امکان سریع، کارآمد، ایمن و مقرون بصرفه )
      تهدیدات نوظهور در حوزه سایبری و اطلاعات ظهور یافته‌اند که باید به آن‌ها پاسخ داده شود.
       

       
      تعادل میان شش عنصر زرهی نوین
        باید تعادلی بین تمام عناصر شش‌ضلعی زرهی وجود داشته باشد، جایی که مدیران باید ریسک‌های مختلف را ارزیابی کنند تا بدانند اولویت‌ها کجا قرار دارند. محیط‌های شهری متراکم ممکن است به تحرک نیاز داشته باشند، در حالی که در حومه شهرها، مرگباری اهمیت بیشتری پیدا می‌کند. نیکولاس دراموند (Nicholas Drummond) مدیر عامل (AURA Consulting Ltd) می گوید که محور اصلی برای وسایل زرهی تحرک استراتژیک شده است.
       
       
      حفاظت هنوز یک عامل حیاتی است، اما به روش‌های جدیدی به آن پرداخته می‌شود و مانند گذشته به معنای زره ضخیم‌تر نیست. زره‌های ماژولار برای مقابله با موشک‌های ضدزره ضروری هستند. در همین حال بدنه های سبک و تمرکز بر افزایش تحرک، دور شدن از زره های سنگین را نشان می‌دهد. با این حال، سه‌گانه تحرک، حفاظت و آتش هنوز مهم‌ترین عناصر هستند. دراموند می‌گوید: " با پیروی از این سه اصل، ما ملاحظات نوینی را فراهم کردیم. تجهیز زرهی آینده به حسگرهای پیشرفته مانند پلتفرم آژاکس که مجهز به حسگرهایی با هوش مصنوعی است، آگاهی خدمه داخل خودرو را به طور قابل توجهی افزایش می‌دهد. این حسگرها جستجو، ردیابی و شناسایی خودکار را ممکن می‌سازند و به خدمه این امکان را می‌دهند تا پیش از شناسایی، به تهدیدات واکنش نشان دهند.
       
        یک سیستم مدیریت میدان نبرد مدرن به کاربران اجازه می‌دهد به صورت زنده از موقعیت هر واحد در نقشه مطلع شوند. اتصال یکی از راه‌های کلیدی برای بهبود فرمان و کنترل (C2) است و باید به عنوان یک عامل تغییر دهنده بازی در نظر گرفته شود. این سطح از اتصال پیشرفته تأثیر زیادی بر بقای واحدهای زرهی خواهد داشت و فراتر از واحدهای زمینی، شبکه‌هایی بین واحدها در حوزه‌های زمینی، دریایی و هوایی ایجاد می‌شود. (م: اینجا به مفاهیمی مانند Multi-Domain/Cross-Domain اشاره می‌شود که باید به بیش از پیش به آن توجه کرد)
       
        بخش بعدی شش‌ضلعی، بقاپذیری است. این مفهوم به بهبود نیازهای فنی (قطعات مصرفی) و پشتیبانی سازنده، علاوه بر ایده سنتی بقا نظیر قابلیت اطمینان و بهره‌وری سوخت اشاره دارد. اگر یک وسیله نقلیه زرهی بتواند 72 ساعت بدون تأمین مجدد یا تعمیر فعالیت کند، فشار لجستیکی به میزان قابل توجهی کاهش خواهد یافت.
       
        آخرین عنصر شش‌ضلعی، سازگاری است. سازگاری به توانایی یک وسیله نقلیه برای انطباق با سناریوهای مختلف جنگی اشاره دارد. توانایی یک وسیله نقلیه منفرد برای انجام مأموریت‌های مختلف بدین معناست که وزارت دفاع مجبور نیست هر بار که بخواهد یک سناریو جنگی را آغاز کند، به دنبال یک وسیله نقلیه جدید باشد. ماژولار بودن یکی از مؤثرترین راه‌ها برای دستیابی به این امر است.
       
        اضافه بر این شش عنصر، 3 عامل عملی نیز وجود دارد که انتخاب ها را محدود میکند، عبارتند از هزینه، وزن و قوانین فیزیک. همچنین شما باید در انتخاب هایی انجام میدهید خدمه و عوامل انسانی راهم در نظر بگیرید.
       
       
      ادامه دارد ...
       
      صرفا برای میلیتاری / و انتشار با نام نویسنده و  http://www.military.ir/ مجاز است
      منبع در اخرین پست قرار میگیرد
      دوستان برای پرسش سوالات تا انتشار تمامی بخش ها صبر کنید
       
      پایان قسمت اول ...
    • توسط Navard
      به نام خداوند بخشنده و مهربان 
       
       

       
      برای بزرگنمایی تصاویر بر روی آن ها کلیک (لمس) کنید
       
      با ورود اولین زره پوش ها به میدان جنگ جهانی اول، اینطور بنظر می رسید که هیچ چیز جلودار آن ها نیست. سربازان بخت برگشته آلمانی ناگهان با غول های آهنینی رو به رو شدند که هیچ سلاحی بر آن ها کارگر نبود. طولی نکشید که طرف های دیگر جنگ هم زره پوش های خود را توسعه دادند تا شاهد نخستین نبردهای تانک با تانک باشیم و اینجا زمانی بود که تانک بعنوان موثرترین ابزار در مقابل تانک حریف معرفی شد. تانک ها همچنان در ابتدای راه بودند و توانایی صنعتی کافی برای تولید گسترده آن ها وجود نداشت و ذهنیت فرماندهان هم همچنان آن ها را نمی پذیرفت  اما خطوط میدان نبرد در جنگ جهانی اول آنقدر وسیع بود که کسی نمی دانست کی و کجا سر و کله ی تانک های خوفناک دشمن پیدا میشود. در نتیجه ارتش های دو طرف به فکر تسلیحاتی افتادند که بتوان به وسیله ها آن ها به تانک ها آسیب وارد کنند. تفنگ های ضد تانک و نارنجک های ضد تانک و خمپاره ضد تانک و توپ ضد تانک و چندین ایده دیگر مطرح میشوند که دو مورد اول بسیار فراگیر میشوند و این موارد تا جنگ جهانی دوم هم ادامه می‌یابد. اما بحث نوشتار پیش رو به نارنجک های ضد تانک خلاصه می شود. نارنجک های ضد تانک (atg) یک سلاح پرتاب دستی هستند که برای آسیب زدن و یا انهدام اهداف زرهی استفاده می شوند. اگرچه برد کوتاه و نیاز به نزدیک شدن به زره پوش ها، تاثیر آن ها را محدود می کند. سربازان نارنجک انداز ناچار بودند به زره پوش های دشمن نزدیک شوند که البته در بعضی مواقع شدیدا توسط خودروهای زرهی دیگر و نفرات پیاده پشتیبانی میشدند. در نتیجه از همین ابتدای کار باید بدانیم که نارنجک های ضد تانک برای کاربرد خاص و ویژه توسعه یافتند و البته قیمت ارزان و تولید آسان و کاربری نسبتا ساده آن ها را محبوب و شاید بهتر است بگوییم که آن ها را قابل تحمل میکرد.
       


       
       
       
      همانطور که گفته شد، نارنجک های ضد تانک برای اولین بار در طول جنگ جهانی اول علیه وسایل نقلیه زرهی مورد استفاده قرار گرفتند، اما تا زمان جنگ جهانی دوم که نارنجک های ضد تانک با سرجنگی خرج گود(HEAT) تولید شوند، اثر گذاری آن ها در هاله ای از ابهام قرار داشت. اولین نارنجک های ضد تانک دست ساز بودند. در طول جنگ جهانی اول، آلمانی‌ها اولین کسانی بودند که با نارنجک های ضد نفر معمولی خود که به نارنجک گوشت کوبی معروف هستند نارنجک ضد تانک ساختند. آن ها با بستن دو یا سه سر انفجاری نارنجک های ضد نفر به یکدیگر یک نارنجک بزرگ‌تر می ساختند و از آن علیه تانک ها و زره پوش ها استفاده کردند. در  نبرد پس از کشیدن ضامن، نارنجک را به بالای تانک دشمن که به آرامی پیشروی می کرد پرتاب میکردند، جایی که زره در آن قسمت از تانک ضعیف تر بود و احتمال نابودی آن با انفجار همزمان چند نارنجک می رفت. در این نارنجک ها، اثر ترکش زایی که کاربرد تخصصی آن ها بود اهمیتی نداشت، بلکه قدرت انفجار باعث تخریب سقف و کنده شدن قطعات فولادی و در نهایت مرگ خدمه میشد.
       
       

       

       
       
      در طول جنگ جهانی دوم با همین روش کشورهای مختلف با قرار دادن تعدادی نارنجک در کنار هم، نارنجک های ضد تانک دست ساز ساختند و اینطور اولین نارنجک های ضد تانک همه گیر شدند. با توجه به وزن زیاد نارنجک های ضدتانک ابتدایی، معمولاً از فاصله بسیار نزدیک پرتاب می شدند یا مستقیماً در نقاط آسیب پذیر بر روی خودروی زرهی دشمن قرار می گرفتند. در نارنجک های دست ساز خبری از چاشنی ضربه ای نبود و نارنجک ها باید زمان مورد نیاز چاشنی خود را طی میکردند تا منفجر شوند که این مورد کار پرتاب کننده را دوچندان سخت و ترسناک میکرد. بریتانیایی ها در سال 1940 روش دیگری را ابداع کردند، در این روش آن ها دینامیت یا مواد منفجره قوی دیگر را در یک جوراب ضخیم قرار می دادند و قسمت بیرونی جوراب را به گریس آغشته میکردند و سپس این جوراب ها در یک قوطی حلبی قرار میدادند. در زمان نبرد، سربازان بخت برگشته جوراب را بیرون می آوردند و فیوز یا فیتیله را روشن کرده و سپس آن ها را به طرف برجک تانک یا شنی و چرخ هایش پرتاب می کردند به این امید که تا زمان انفجار به تانک بچسبد (در فیلم نجات سربازان رایان هم حتما بخاطر دارید که سروان میلر از این روش برای متوقف کردن تانک های آلمانی بهره برد). در صورت موفقیت آمیز بودن، باعث آسیب به بخش داخلی زره، و کشته یا زخمی شدن خدمه تانک می شد. مشخص نیست که آیا این نوع نارنجک های ضد تانک دست ساز با موفقیت در جنگ به کار گرفته شده است یا خیر! اما دست کم در هالیوود یک شکار موفق به نام خود ثبت کرده است...
       

       
      در تاکتیکی دیگر هنگامی که تانک ها از سنگرها و خاکریز ها عبور می کردند، نارنجک های دست ساز را می شد توسط پیاده نظام به عنوان نوعی مین ضد تانک در مسیر تانک ها قرار داد به این امید که به موقع منفجر شوند. در حالی که این روش ها در نا امیدی و بیچارگی از هیچی بهتر بنظر می رسید، اما معمولا برای سربازان پیاده نظام خطرناک تر از خدمه تانک ها بودند. در روش دیگر سربازان چینی در جنگ دوم چین و ژاپن از بمب گذاران انتحاری علیه تانک های ژاپنی استفاده کردند. سربازان چینی مواد منفجره مانند بسته های چندتایی نارنجک یا دینامیت را به بدن خود می بستند و خود را زیر تانک های ژاپنی می انداختند تا آنها را منفجر کنند! با این روش در نبرد شانگهای، یک بمب‌گذار انتحاری چینی با منفجر کردن خود در زیر تانک، یک ستون ژاپنی را متوقف کرد. و در نبرد تایرژونگ (Taierzhuang) نیز سربازان انتحاری چینی موفق میشوند تانک های ژاپنی و همچنین خودشان را منفجر کنند. در یک استفاده دیگر در تایرژونگ، سربازان انتحاری چینی، چهار تانک ژاپنی را با بسته‌های نارنجکی خود از بین بردند.
       

       
      سعی شد که رنگی شود 
       
      نارنجک های ضد تانک صنعتی عموما از خرج گود‌ (HEAT) برای نفوذ به زره استفاده می کنند، اگرچه از سر جنگی شدید الانفجار با سر له شونده (HESH) نیز در بعضی از آن ها استفاده می شود. در اصطلاح نظامی، کلاهک هایی که از انفجار شکل دار استفاده می کنندHEAT نامیده می شوند که خرج گود شاخص ترین آن هاست. همانطور که در بالا گفته شد اکثر نارنجک های ضد تانک صنعتی از نوع خرج گود هستند. بدین جهت زاویه برخورد خرج گود و مواد مذاب خروجی حاصل از آن باید با سطح زره منطبق باشد. در نتیجه در طراحی برخی از نارنجک های ضد تانک از چتر نجات کوچک یا نوارهای پارچه‌ای و یا باله‌های تثبیت‌ کننده در نسخه های پرتاب شونده از پهپاد استفاده می گردد. 
       

       
      به باله ها توجه شود 
       
      بریتانیا اولین نارنجک ضد تانک خود را در اواخر سال 1940 با نام  تایپ۶۸(AT68) وارد میدان کرد که یکی از اولین تسلیحات ضد تانک از نوع خرج گود بود. نارنجک به وسیله یک تفنگ و با استفاده از نارنجک انداز میلز نصب شده بر روی آن شلیک می شد( نارنجک تفنگی). نارنجک ضدتانک تایپ 68 دارای نفوذ 50 میلی متری در زره بود که برای سال 1940 حیرت انگیز بنظر می رسید .
       

       
      نارنجک انداز میلز و AT68 (سعی شد که رنگی شود )

       
      نارنجک تفنگی AT68 
       
       
      همچنین در ادامه و در حین جنگ نارنجک ضد تانک تایپ۷۴ (74 ST) نیز توسط آن ها ساخته شد که شامل یک خرج گود درون یک بسته پرتابه دستی با شباهت هایی به نسخه های نارنجک گوشت کوب آلمانی بود. ایده پشت این نارنجک، ساخت یک سلاح ضد تانک ساده و با کاربری آسان، آمادگی فوری برای تولید و ارزانی بود. نارنجک ST به اصرار چرچیل در تولید انبوه قرار گرفت، اما با دیدن نحوه عملکرد آن، ساخت بیشتر و خدمت فراگیر آن متوقف شد. نارنجک تایپ 74 بعداً به عنوان یک راهکار اضطراری برای مقابله با تانک‌های سبک ایتالیایی در شمال آفریقا برای سربازان بریتانیایی فرستاده شد، جایی که بر خلاف انتظار ها و نتایج قبلی بسیار عملکرد مؤثری داشت. در اروپا، پارتیزان های فرانسوی به طور موثر از نارنجک ضد تانک تایپ 74 در اقدامات خرابکارانه علیه تأسیسات آلمانی استفاده کردند. نارنجک هاوکینز (تایپ 75) یکی دیگر از نارنجک‌های ضد تانک بود که توسط متفقین غربی به کثرت مورد استفاده قرار گرفت.
       

       
      نارنجک 74 ST
       
       
       
      نارنجک هاوکینز (تایپ 75)
       
      مدت کوتاهی پس از تهاجم آلمان نازی به روسیه در سال 1941، نارنجک ضد تانک پانزر‌ ورف ماین (Panzerwurfmine (L)) توسط آن ها وارد خدمت می شود، که یک نارنجک ضد تانک با سرجنگی خرج گود و بسیار کشنده بود و می توانست سنگین ترین تانک های آن سال ها را نابود کند. این نارنجک به بالای تانک پرتاب می شد و پس از رها شدن توسط فرد پرتاب کننده، سه باله از انتها بیرون آمده و آن را در طول پرواز کوتاه خود تثبیت می کردند. نارنجک ضد تانک ‌پانزر ووف ماین (L) بسیار کشنده بود و ساخت آن ارزان بود، اما برای پرتاب دقیق به مهارت قابل توجهی نیاز داشت و تنها توسط تیم‌های مخصوص و آموزش دیده ضد تانک مورد استفاده می‌گرفت. گونه دیگری از نارنجک های ضد تانک آلمانی "Geballte Ladung" بود که به معنی بار انبوه است. این نوع نارنجک منفرد نیست، بلکه تعدادی نارنجک معمولی است که به یکدیگر متصل شده اند. یکی دیگر از تلاش‌های آلمانی برای ساخت تسلیحات ضد تانک قابل حمل توسط نفر، سلاح "Hafthohlladung" (به معنی: خرج گود چسبنده) بود. این نارنجک چسبان در واقع یک خرج گود با قیف تو خالی بزرگ بود که به وسیله سه آهنربا به یک تانک می توانست بچسبد، اما برای پرتاب بسیار سنگین بود و در نتیجه باید توسط فرد بکار گیرنده، مستقیماً به ناحیه ضعیف یک تانک چسبانده می شد.
       

       
      نارنجک ضد تانک پانزر‌ ورف ماین (Panzerwurfmine)
       

       
      نارنجک  ضد تانک آلمانی Geballte Ladung
       

       
      نارنجک چسبان Hafthohlladung
       
       
      طولی نکشید که روس ها توانستند پانزر ورف ماین را به غنیمت بگیرند و با کمک آن، نارنجک ضد تانک خود مجهز به خرج گود را بسازند. البته روس ها در سال 1940، یک نارنجک ضد تانک ساده را توسعه دادند که از اثر انفجاری ساده برای آسیب زدن به زره پوش ها استفاده میکرد و نام آن RPG-40 بود. پس از پرتاب این نارنجک با کمک نواری مسیر پروازش تثبیت می شد. از طرفی روس ها، RPG-43 ( عدد اشاره به سال تولید 1943 است) را ساختند که یک نسخه اصلاح شده از RPG-40 بود و به آن یک لایه مخروطی اضافه شد و تعداد زیادی نوار پارچه ای برای تثبیت مسیر پرواز پس از پرتاب در انتهای آن قرار گرفت. در سال آخر جنگ، روس ها RPG-6 را معرفی کردند، که یک طراحی جدید بر پایه RPG-43 و با آیرودینامیک بهبود یافته و همچنین با یک دم چتری در درون بود که پس از پرتاب از دسته به بیرون رها میشد. نفوذ این نارنجک بیش از 100 میلی متر در زره فولادی گزارش شده است، که برای ایجاد آسیب و انهدام هر تانکی در صورت برخورد با قسمت فوقانی آن ها کافی بود. استفاده از RPG-43 و RPG-6 روسی در نبرد بسیار ساده تر از پانزر ورف ماین آلمانی بود و به آموزش گسترده نیاز نداشت. توجه شود همین موارد بعد ها در سری راکت انداز های پانزر فاست و RPG-2 هم بکار آمدند و به همین دلیل بود که نسل اول این راکت انداز ها با نام نارنجک انداز معرفی شدند که حتی هنوز هم بر سر زبان هاست! در حقیقت راکت انداز های ضد تانک ابزاری بودند که نارنجک های ضد تانک را با کمک یک شتاب دهنده راکتی با دقت و در برد بیشتر به سمت تانک دشمن رها می‌کنند. پس از پایان جنگ جهانی دوم، بسیاری از کشورهای اروپای شرقی نسخه های RPG-6 خود را مهندسی معکوس کردند. برای مثال مجارستان نارنجک AZ-58-K-100 را توسعه داد. از این نارنجک به تعداد زیاد ساخته شد و در نبرد اعراب و  اسراییل در طول سالهای 1967 و 1973 توسط مصر نیز بکار رفت.
       
       
       
      نارنجک ضد تانک RPG-40
       

       
       نارنجک ضد تانک RPG-43
       

       
      نارنجک ضد تانک RPG-6
       

       
      نارنجک ضد تانک AZ-58-K-100 
       
      اولین نارنجک ضد تانک ژاپن، دارای یک کلاهک مخروطی خرج گود ساده به قطر 100 میلی متر بود که دارای یک سیستم فیوز ساده از نوع  "فعال در همه مسیر" بود که اگر به طور تصادفی با کشیدن ضامن از دست سرباز به زمین می افتاد منفجر می شد و به همین سادگی جان فرد را می گرفت. این ضعف آن را بسیار برای نیروی بکار گیرنده خطرناک میکرد، زیرا هیچ ایمنی پس از رهاسازی وجود نداشت و حتی ممکن بود در یک برخورد کوچک و اتفاقی به خود فرد نیز منفجر شود و البته طبق گزارشات میدانی، میزان نفوذ آن فقط حدود ۵۰ میلی متر بود. دومین نارنجک ضد تانک ساخت ژاپن لانج ماین(lunge mine) نام داشت که در واقع یک سلاح انتحاری بود. این سلاح یک کلاهک خرج گود بزرگ بود که بر روی یک چوب نیزه مانند نصب میشد و فرد انتحاری آن را به تانک یا هر هدفی می کوبید، و این برخورد باعث مکانیسمی میشد که در نهایت سرجنگی بزرگ خرج گود آن را منفجر میکرد و هم سرباز و هم هدف را از بین می برد. این نارنجک نصب شده بر روی نیزه هر چند جان سرباز بکار گیرنده را می‌گرفت اما 150 میلی متر در زره فولادی نفوذ میکرد و به همین علت آن را در رده اول بیشترین نفوذ نارنجک های ضد تانک جنگ جهانی دوم قرار میدهد. و البته کمبود سلاح ضد تانک در ژاپن قطعا جدی تر و مهمتر از نیروی بکار گیرنده انتحاری بود! گفته میشود ارتش آمریکا اولین بار در سال 1944 در فیلیپین با نارنجک های ضد تانک روبرو میشود و نارنجک های ضدتانک انتحاری مذکور فوق هم اولین بار در طی نبرد سایپان و پس از آن در نبرد اوکیناوا مشاهده شد. قبل از پایان جنگ جهانی دوم، ده‌ها هزار فروند از این نارنجک های ضد تانک ساده و پر خطر برای واحدهای معمولی ارتش ژاپن در مستعمارات امپراطوری و واحدهای رزمی در جزایر اصلی ژاپن تولید و ارسال شد، چون کاربری چندان سختی نداشتند و عموم سربازان با داشتن یک دل شیر و وفاداری مطلق به امپراطور و ژاپن می‌توانستند از آن ها استفاده کنند.
       

       
      نارنجک های پرتابی ژاپنی
       
          
       
      نارنجک انتحاری lunge mine
       
       پرکاربردترین نارنجک‌های ضد تانک امروزی، شامل طرح‌ های روسی پس از جنگ جهانی دوم هستند که معروف ترین آن ها نارنجک ضد تانک RKG-3 است. در طول جنگ ایران و عراق، سرباز ۱۳ ساله ایرانی محمد حسین فهمیده پس از اینکه خود را در زیر یک تانک عراقی با نارنجک منفجر کرد، به عنوان قهرمان جنگ مورد تجلیل قرار گرفت. به دلیل پیشرفت در زره تانک های مدرن و اختراع نارنجک انداز های راکتی، نارنجک های ضد تانک منسوخ شدند. با این حال در درگیری های پسا اشغال عراق، نارنجک های ضد تانک RKG-3 توسط شورشیان عراقی، عمدتا علیه خودرو های هاموی و نفربر های استرایکر و خضموک (MRAP) های آمریکایی استفاده شدند. این خودروهای محافظت شده زره ضعیف تری نسبت به تانک ها برخوردار بودند و در نتیجه نارنجک های ضد تانک از جمله RKG-3، با نفوذ ۲۲۰ میلیمتری توان آسیب زدن به آن ها را داشتند. پنهان کردن یک نارنجک انداز راکتی همچون RPG-7 در بین جمعیت کار سختی بود. اما هر فرد براحتی می توانست چند نارنجک RKG-7 را حمل کند و باید توجه کرد که تفاوت نفوذ این نارنجک تنها ۴۰ میلیمتر از نسخه ابتدایی RPG-7 کمتر است. شورشیان عراقی عموما در بین جمعیت مخفی میشدند و در دسته های چند نفری به کاروان های آمریکایی حمله و به آن ها خسارات جدی وارد می کردند. این تهدیدات در نهایت باعث شد که ایالات متحده اصلاحاتی در امرپ ها و نفربر های استرایکر انجام دهد که شامل  نصب زره فاصله دار و قفسی و ... می شد که این اصلاحات باعث می شدند تا نارنجک های ضد تانک قبل از تماس با بدنه اصلی منفجر شوند.
       
            
      نارنجک ضد تانک RKG-3
       
      نارنجک ضد تانک RKG-3 همچنین توسط واحد آئروروزویدکا (Aerorozvidka) ارتش اوکراین در تهاجم روسیه به اوکراین در سال 2022 مورد استفاده قرار گرفت. اوکراینی ها با تغییر در زمان‌بندی فیوز و همچنین افزودن باله‌های چاپ‌ شده با پرینتر سه‌بعدی، نارنجکRKG-3 را به RKG 1600 تغییر دادند تا سقوط خود را هنگام پرتاب از یک کواد کوپتر تجاری تثبیت کند. این تغییر، سرآغاز استفاده بسیار گسترده از این دست پهپاد ها با نام کواد کوپتر نارنجک انداز در جنگ اوکراین بود. با ورود کوادکوپتر های نارنجک انداز، مجدد نارنجک های ضد تانک در قالب بمب های سقوط آزاد خرج گود جان تازه ای گرفتند و بنظر می‌رسد با ورود نسل های جدید تر و حتی هدایت شونده آینده ای روشن تری برای این بمب ها قابل انتظار باشد. اما هر چه پیش آید، یادمان نرود که این تسلیحات ریشه در نارنجک های ضد تانک دارند. نارنجک های ضد تانک نیای سال خورده موشک های ضد تانک و راکت های ضد تانک و برخی بمب های پرتابی توسط پهپاد ها هستند. آنچه مشخص است هم چنان این پیر مرد با طراحی ساده خود و همینطور فرزندانش تا بازنشستگی فاصله بسیار دارند.
       

       
      استفاده از RKG-3 در  پهپاد های FPV انتحاری و مولتی روتور نارنجک انداز
       
       
       
      ذکر نام نویسنده و انجمن در هر برداشت از این مطلب الزامی است.
       
      گرد آورنده: Navard 
       
       بن مایه 
    • توسط FLANKER
      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385294.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385295.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385335.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385333.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385300.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385309.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385302.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385304.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385306.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385307.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385334.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385336.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385337.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385338.jpg
    • توسط 951
      تاپیک جامع تحولات زرهی در نیروهای نظامی ایران
       
      با سلام
      این تاپیک برای ثبت نظرات و پیشنهادات علمی و عملی در خصوص تجهیز نیروهای زمینی ایران به یک تانک اصلی میدان نبرد برای جنگهای نوین ایجاد گردیده است .
       
       
      پلتفرم های موجود در نیروهای نظامی ایران به شرح زیر میباشند که هر کدام میتوانند در صورت برخورداری از مشخصات لازم بستر ی برای توسعه تانک اصلی میدان نبرد برای کشورمان باشند .
       
      ام۴۷ پاتون
       

      ام۴۷ پاتون یک تانک متوسط آمریکایی بود که با پیشرفت طرح تانک ام۴۶ پاتون در اوایل دهه ۱۹۵۰ ساخته شد. این تانک به عنوان تانک اصلی نیروی زمینی و تفنگداران دریایی و جایگزین تانک‌های ام۴۶ و ام۴ شرمن وارد ارتش آمریکا شد اما در این ارتش در هیچ جنگی شرکت نکرد.
      ام۴۷ تنها پس از چند سال با ساخت تانک پیشرفته‌تر ام۴۸ پاتون از استاندارد خارج شد و در اختیار متحدان آمریکا قرار گرفت و در جنگ‌های متعددی از جمله توسط اردن در جنگ شش‌روزه علیه اسرائیل، توسط پاکستان در جنگ‌های هند و پاکستان، از سوی ترکیه در حمله سال ۱۹۷۴ ترکیه به قبرس، توسط ایران در جنگ ایران و عراق و در خدمت استقلال‌طلبان کروات در جنگ استقلال کرواسی شرکت داشت.
       
      ام۴۸ پاتون
       

      ام۴۸ پاتون یک تانک متوسط آمریکایی بود که سومین و آخرین تانکی به شمار می‌رفت که به نام ژنرال جرج پاتون فرمانده سپاه سوم ایالات متحده در جنگ جهانی دوم و از هواداران کاربرد تانک در میدان نبرد، نامگذاری شد. البته ام۶۰ تانکی که بعد از ام۴۸ طراحی و تولید شد هم به طور غیر رسمی ام۶۰ پاتون نامیده می‌شود. طراحی ام۴۸ بر اساس پیشرفت و توسعه ام۴۷ پاتون تانک متوسط قبلی آمریکایی ها صورت گرفت و شباهت ظاهری زیادی با آن دارد اما از نظر ساختار کلی تانکی متفاوت و مستقل است.
       
      ام۶۰ پاتون
       

      ام۶۰ پاتون نخستین تانک رزمی اصلی آمریکایی بود که در سال ۱۹۶۰ تولید شد و سال‌ها مورد استفاده آمریکا و متحدان آن در جنگ سرد قرار داشت. ام۶۰ هرچند در ارتش آمریکا با ام۱ آبرامز جایگزین شده اما استفاده از آن هنوز در بسیاری از کشورها ادامه دارد.
      طراحی ام۶۰ بر اساس تانک متوسط ام۴۸ پاتون صورت گرفت که تا پیش از تولید ام۶۰ تانک اصلی ارتش آمریکا بود. پیشرفت‌های ام۶۰ نسبت به‌ام۴۸ شامل استفاده از توپ نیرومندتر ۱۰۵ میلی‌متری به جای توپ ۹۰ م‌م ام۴۸، استفاده از چرخ‌های آلومینیومی به جای فولادی، زره قوی‌تر و ضخیم‌تر، موتور دیزلی قوی‌تر با توان ۷۵۰ اسب بخار، و افزایش برد عملیاتی به ۴۸۰ کیلومتر می‌شد.
       
      چیفتن
       

      چیفتن (به انگلیسی: Chieftain) نوعی تانک اصلی میدان نبرد بریتانیایی است که از سال ۱۹۶۵ وارد نیروی زمینی بریتانیا شد. هنوز نیز در نیروهای مسلح اردن و ایران از آن استفاده می‌شود.
      طراحی چیفتن بر پایه گروهی از تانک‌های بریتانیایی انجام شد که از ماتیلدا ام‌کا ۲ در سال ۱۹۳۹ (با توپ ۴۰ میلی‌متری) آغاز شده و با تانک‌های کرامول (۵۷ و ۷۵ میلی‌متر)، کومه (۷۶ میلی‌متر) ادامه یافته و در پایان به تانک موفق سنچوریون (۷۶، ۸۳ و ۱۰۵ میلی‌متر) می‌رسد. چیفتن با پیشرفت این طرح ساخته شده و جایگزین تانک متوسط سنچوریون و تانک سنگین کانکوئرر به عنوان نخستین تانک اصلی میدان نبرد نیروی زمینی بریتانیا شد. تولید تانک چلنجر ۱ که بر پایه پیشرفت تانک چیفتن صورت گرفته بود از سال ۱۹۸۳ آغاز و در سال ۱۹۹۵ به‌طور کامل جایگزین چیفتن شد. تولید چلنجر ۲ هم در سال ۱۹۹۸ با توسعه چلنجر۱ آغاز شد. چیفتن از پیشرفته‌ترین تانک‌های عصر خود به‌شمار می‌آید که قدرتمندترین توپ و سنگین‌ترین زره را در بین همه تانک‌های آن هنگام را داشت. اما در برابر آن، توانایی تحرک و سرعت آن کاهش یافته بود.
       
      تی-۵۵
       

      تی-۵۴ یا تی ۵۵ نوعی تانک اصلی میدان نبرد ساخت شوروی است که نخستین پیش‌نمونهٔ آن در سال ۱۹۴۵ تولید شده و تولید انبوه آن از سال ۱۹۴۷ آغاز و به سرعت به مهمترین تانک جنگی ارتش سرخ شوروی و کشورهای عضو پیمان ورشو و بسیاری از کشورهای دیگر دنیا تبدیل شد.
      تی-۵۴ بیش از هر تانک دیگری در طول تاریخ تولید شده و برآورد می‌شود که در حدود ۸۶ تا ۱۰۰ هزار دستگاه از مدل‌های مختلف آن در کشورهای مختلف تولید شده باشد. این تانک از زمان آغاز تولید خود تاکنون شاهد بهینه‌سازی‌ها و اصلاحات متعددی بوده‌است. تی-۵۵ مهمترین بهینه‌سازی تی-۵۴ به شمار می‌رود که در سال ۱۹۵۸ وارد ارتش شوروی شد؛ برخورداری از سیستم محافظتی در برابر حملات اتمی-میکروبی-شیمیایی، حذف تیربار قسمت راننده، نصب موتور قوی‌تر (۵۲۰ به ۵۸۰ اسب بخار) و افزایش ظرفیت مهمات توپ اصلی تانک (از ۳۴ گلوله به ۴۳ گلوله) مهمترین تفاوت‌های آن بودند. این تانک علاوه بر شوروی در لهستان، چکسلواکی، چین (با عنوان تایپ ۵۹) هم تولید می‌شد.
       
      تی-۶۲
       

      تی-۶۲ نوعی تانک رزمی اصلی ساخت شوروی است که بر اساس پیشرفت طرح تانک‌های خانواده تی-۵۴/۵۵ طراحی شده و تولید آن از سال ۱۹۶۱ آغاز شد. این تانک به تدریج جای تانک‌های تی-۵۴ را در واحدهای زرهی و موتوری ارتش سرخ گرفته و تولید آن در شوروی تا سال ۱۹۷۵ ادامه یافت، تا اینکه در دهه ۱۹۸۰ با تانک‌های مدرن‌تر تی-۶۴، تی-۷۲ و تی-۸۰ در خطوط مقدم ارتش شوروی جایگزین شد.
      تی-۶۲ نخستین تانکی بود که از توپ بدون خان استفاده می‌کرد. تفاوت‌های اصلی این تانک با تی-۵۴ شامل شاسی طولانی‌تر و عریض‌تر، توپ بلندتر و پرقدرت‌تر و بدون خان ۱۱۵ میلی‌متری می‌شوند.
       
      تی-۷۲
       

      تانک تی-۷۲ یک تانک اصلی میدان نبرد است که تولید آن از اوایل دهه ۱۹۷۰ در شوروی آغاز شد. این تانک شباهت‌هایی با تانک قدیمی‌تر اما پیشرفته‌تر تی-۶۴ دارد. تی-۷۲ پس از تانک دیگر شوروی‌ها؛ تی-۵۴/۵۵ پرتیراژترین تانک تولیدشده پس از جنگ جهانی دوم است و در مجموع بیشتر از ۲۵ هزار دستگاه از آن ساخته شده و کماکان برای مشتریان خارجی تولید می‌شود که توسط ده‌ها کشور مورد استفاده قرار گرفته‌است. تانک تی-۹۰ مدل توسعه‌یافته تی-۷۲ و جدیدترین تانک ارتش روسیه محسوب می‌گردد. سلاح اصلی این تانک، یک قبضه توپ بدون خان کالیبر ۱۲۵ میلی‌متری از نوع ۲A46M است.
       
       
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.