RedArmy

تاپیک جامع بررسی جایگاه زرهی ایران در آسیای جنوب غربی

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts


به نظر میرسه که امروزه دکترین آفندی محکوم به شکسته(با توجه به تجربه هایی مثه فرانسه  ناپلیون، آلمان هیتلر و ژاپن و ...)

به نظر من بهترین  دکترین همون دکترین بازدارنده هستش( در عین داشتن قدرت نظامی انسانی هم هست)

 

 

البته شاید یک مقدار در این ارتباط اغراق شده ، چون دکترین نظامی ارتش ایالات متحده ( به مانند عنوانی که با آن شناخته می شود ، " دفاع فراقاره ای ") کاملا" تهاجمی است . وجود بیش تر از 250 پایگاه خارجی  شناخته شده و شناخته نشده ( برآورد موسسه RAND) موید همین مساله ست .

ارتش ایالات متحده ، 7 یا 8 سرفرماندهی را برای کنترل کره زمین پیش بینی نموده که این نشاندهنده تهاجمی بودن دکترین نظامی این کشور است .

 

درحقیقت برای کشوری که در 5 حوزه جنگ حضوری مستقیم دارد ( زمین/هوا/ دریا/ فضا و سایبر )  بهترین کار ، اتخاذ دکترین نظامی تهاجمی خواهد بود .

 

 

 

url~1.jpg

  • Upvote 4

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

البته شاید یک مقدار در این ارتباط اغراق شده ، چون دکترین نظامی ارتش ایالات متحده ( به مانند عنوانی که با آن شناخته می شود ، " دفاع فراقاره ای ") کاملا" تهاجمی است . وجود بیش تر از 250 پایگاه خارجی  شناخته شده و شناخته نشده ( برآورد موسسه RAND) موید همین مساله ست .

ارتش ایالات متحده ، 7 یا 8 سرفرماندهی را برای کنترل کره زمین پیش بینی نموده که این نشاندهنده تهاجمی بودن دکترین نظامی این کشور است .

 

درحقیقت برای کشوری که در 5 حوزه جنگ حضوری مستقیم دارد ( زمین/هوا/ دریا/ فضا و سایبر )  بهترین کار ، اتخاذ دکترین نظامی تهاجمی خواهد بود .

 

 

 

url~1.jpg

 

دوست عزیز سلام

اصراری بر صحیح و یا مطلق بودن نظرم ندارم و نوشتم که به نظر میرسه و این فقط نظر منه

هرچند من بشخصه دکترین امریکا رو تهاجمی محض نمیبینم و خودتون هم براش دفاع فراقاره ای نام بردین که با تهاجمی مطلق فرق داره هرچند دفاعی هم نیست و یا در مقابل کشوری مثه روسیه حالت بازدارندگی داره(و یا حتی تا حدودی چین)

و با توجه به تغییر سیاست دفاعیشون از پیروزی همزمان در دو جبهه به پیروزی در یکی و مدیریت در جبهه دیگه و تغییرات اینچنین و تجاربی مثه همون جنگ جهانی دوم که کاملا محتاط عمل کردو یا بعد اون کره و ویتنام و عراق و افغانستان و صربستان که همگی رو بصورت کاملا اعتلافی عمل کرده به نظر من( بازهم تاکید میکنم به نظر من) این سیاست تهاجمی امروزه زیاد کارا نبوده و نیست و کشورهای بزگ و قدرمتند  هم هیچکدام چنین سیاست و دکنرینی ندارن(شاید امریکا رو بتونیم حالت بینابینی بدونیم منتها بجز همین حالت بینابینی برای امریکا سایر کشورهای مطرح همگی دکترینهای پدافندی یا بازدانده و یا ترکیبی دارن)

شاید تنها گزینه موفقتر در بین اینهمه تجربه ناموفق و یا کمتر موفق شده(مثه کره و ویتنام) دکترین تهاجمی رو در رژیم صهیونیستی ببنیم 

فکر کنم بجز ماجرای کاملا تهاجمی "پاناما" در مابقی ماجراجوییهای منجر به جنگ امریکا  همیشه اعتلافی عمل کرده و هیچ حایی دکترینشون تهاجم محض نبوده(ترکیب تهاجمی بازدارنده رو شاید بشه بکار برد)

بحران کوبا رو هم تهاجمی عمل نکرد و بازدارنده عمل کرد

البته قبول دارم که اینروزها با گذر از مباحث سنتی تهاجم و جنگ به تعاریف نو و مدرنش و تغییر شکل حتی تهاجمها  باید دکترینها رو یا دسته کم نامگذاریهاشونو بازبینی کرد

مثلا تهاجم همیشگی وهمواره پهپادی امریکا شکل نوعی از تهاجم هستش که با تهاجم گسترده و زمینی به عراق و افغانستان و حتی نوع درگیری امریکا در جنگ بالکان کاملا متفاوته

شما عملکرد امریکا رو در چند بحران اخیر ببینید کاملا با  مثلا 10-15 سال قبل هم حتی متفاوت بوده چه برسه به دوره ای مثه ناپلیون و هیتلر و امپراتوری زاپن که من صحبتشو کردم

سوریه، اکراین و آبخازیا نمونه های جدید و تازه برخورد کاملا متفاوت امریکا هستن

یا حتی نمونه حمله اعتلافی به معمر قذافی در لیبی

کلا ما با شکل نو و جدیدی از استراتیژی وسیاست نظامی امریکا روبرو هستیم که دکنترین اون از روبروی مستقیم به حالتی شبیه جنگ نیابتی و پشتیبانی از گروهای درگیر و... سوق داده و ضمن حفظ همان حالت بازدارندگی سابق سعی میکنه هزینه های انسانی، سیاسی، اجتماعی و حتی مالی رو بدوش دیگرون انداخته و در صورت لزوم در پایان کار ضربه نهای روخودش میزنه 

 

کلا جامعه امروز جهانی ، شرایط دهکده جهانی و انفجار اطلاعات و  سرعت خبر رسانیها و شرایط  فکری و انسانی دنیای فعلی (با فرض محوریت سازمان ملل  و منطبق بر قوانین جهانی اون) دکترین تهاجمی رو قبول نمیکنه

 

درنهایت اینها فقط نظر شخصی بنده هستن و بالطبع جای نقد بسیار داره

  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

در بدترین حالت ، باید از کویت خارج می شدند . چون تقریبا" هیچ شانسی برای یک دفاع  سیستماتیک در مقابل رزم متحرک و مانوری ائتلاف که از قدرت هوایی نسبتا" برتری هم برخوردار بودند ،  نداشتند .

 

یا در یک حالت دیگر ، باید با استفاده از فرصت ششماهه تا شروع عملیات طوفان صحرا و قبل از آنکه نیروهای" سپر صحرا " تکمیل می شدند ، ریسک را قبول کرده و دست به یک حمله بزرگ با استعداد یک سپاه ( ترجیحا" سپاه گارد )  می زدند تا آرایش رزمی ائتلاف به هم ریخته و با توجه به شرایط خاص منطقه  در آن زمان ، آمریکایی ها را وادار می کردند تا  در نقشه های خودشان تجدید نظر کنند . هر قدر این جنگ بیشتر طول می کشید و تلفات افزایش پیدا می کرد ، به همان نسبت احتمال وقوع موارد پیش بینی نشده بیشتر می شد . 

 

البته این کار  بصورت محدود در " الخفجی " اجرا شد ، ولی در این زمان ، نیروی هوایی ائتلاف به اندازه ای هوشیار شده و سطح آمادگی رزمی اش زیاد شده بود که عراق بدون وجود یک نیروی هوایی ( حداقل با توان عددی برابر ) قادر نبود تا دست به اجرای عملیات تهاجمی بزند ( دقیقا" ماجرای حمله متفقین به خاک اصلی اروپا و تاخیر لشکرهای زرهی اس اس برای حمله به سرپل های تصرف شده توسط متفقین در نرماندی )

 

این مساله ، یعنی اهمیت داشتن " زمان " در اجرای عملیات رزمی .

 

البته همه اینها فقط فرضیاتی است که با توجه به اطلاعات منتشر شده از این جنگ ، بیان شده ، والا اگر احتمالات دیگری به این فرضیات وارد شود ، شاید نتیجه گیری ها به صورت دیگری درآید . 

شما یه جایی گفتید فرمانده عاقل وقتی برتری هوایی نداره نباید نیرو زمینی خودش رو پخش کنه خوب باید چی کار کنه باهاش ؟ 

درسته که صدام  از لحاظ نسل ارتشش یه نسل عقبتر بود ولی این رو هم باید در نظر بگیریم که از لحاظ زمانی هم دوره بدی براش بود بلوک شرق فرو ریخته بود و امریکا اقای جهان بود و همه دنیا برای نشون دادن ارادتشون به یگانه حاکم دنیا حمایت بیشتری از امریکا کردن حتی سوریه هم به ائتلاف ضد عراق پیوسته بود ! در ضمن نیرو هوایی صدام درسته نسبت به بقیه همسایه هاش بهتر بود ولی خوب بهترین جنگنده اش میراژ اف 1 بودن که شاید برای نیرو هوایی ایران زیر تحریم حریف قابلی بود ولی برای ائتلاف حریف خیلی قدرتمندی نبودن از طرف دیگه بمب افکن های استیلث و مهمات سنگر شکن موشک های کروز جوری به عمق استراتژیک ارتش صدام نفوذ کردن که عملا سلسله مراتب فرماندهی ارتش از بین رفت و از همه مهمتر اختلالات رادیویی که ائتلاف در سیستم مخابراتی ارتش صدام ایجاد کرده بود عملا نیرو های صدام هیچ رابطه ای با ستاد فرماندهی نداشتن و به صورت جز های جدا از هم شکار شدن  و این باعث شد چنگی که میتونست ماه ها به طول بینجامه چند روز بیشتر طول نکشید

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

یه سوالی ارتش ها چند موج دارن و فناوری چند نسل ی توضیح کوتاهی در موردشون میدید !

  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

یه سوالی ارتش ها چند موج دارن و فناوری چند نسل ی توضیح کوتاهی در موردشون میدید !

 

 

از آغاز تمدن بشری تا حال حاضر ، 3 نسل جنگ سپری شده ، اما با ظهور "کشور" در ساختار روابط بین الملل و جغرافیای سیاسی جهان ( پیمان وستفالی 1648) کشورها و به تبع آن ارتشها ، هرگز دریک موج (مرحله ) توقف نکردند . 

 

درحال حاضر ما ارتشهای موج دومی را داریم که در حال تبدیل شدن به ارتشهای موج سومی هستند ( ارتشهای نسل 2.5) و ارتشهایی را هم داریم که دارند بسمت سازمان های مسلح نسل چهارمی (ارتشهای موج 3.5 ) حرکت می کنند . 

  • Upvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

با سلام

فکر میکنم نتونستم منظورم رو درست برسونم و باعث این سردرگمی شدم

ببینید دوست عزیز وقتی داریم از دکترین صحبت میکنیم یعنی سیاست و تصمیمات کلان، سازماندهی، تجهیز، پشتیبانی، آموزش، استراتیژی، تاکتیکها و در کل راهبرد و راهکاری که پیش رو میگیریم و همه شرایط رو در برمیگره

وقتی میگیم دکترین دیگه نمیتونیم بگیم در برابر کویت تهاجمی در برابر ترکیه بازدارنده و درمقابل امریکا تدافعی

اینها استراتیژی، تاکتیکها، توانایی ها وعملکردها هستند که برمبنای توان و مقایسه  اون در دو کشور سنجیده میشن

دکترین نقشه راه کلی، سیاست و راهبر یک کشور در یک مسیر و مجموعه مشخص هستش

وقتی میگیم دکترین دیگه نمیتونیم بگیم برای امریکا دکترینمون اینه برای آذربایجان مثلا این برای اسراییل این!!

اینها راهبردها، راهکارها، راهکنشها و تاکتیکها و برنامه ها ی متناسب با توان دوطرف و شرایط موجود هستند

اما دکترین مسیر حرکت کلی از تشکیل، آموزش، سازماندهی، تجهیز، پشتیبانی، مدیریت، آمادگی و... یک مجموعه یا شاخه رو در کل شرایط  و سیاست و تفکر حاکم اداره و مدیریت بر اون شامل میشه، به زب.ون ساده دکترین  هدف و اندیشه و خواسته ماست که باید متناسب با توانایی هامون هم باشه

یعنی برای همه تهدیدات (در زمینه نظامی که حالا بحث ماست ) دکترین ما ثابته

تعریف دکترین پدافندی و بازدارنده و تهاجمی هم با هم خیلی خیلی فرق داره و بسیار گسترده است

ساده ساده بخوام بگم اینه که دکترین پدافندی میگه من شرایط خودم رو برای حالت دفاع تهیه و تدوین و تنظیم میکنم و سعی میکنم خودم رو برای دفاع آماده کنم و نیتم فقط دفاعه و قصد آفند ندارم

دکترین بازدارنده یک مرحله بالاتر از اینه و میگه من بعد از رسیدن به توان پدافندی، بتونم شاخصه های کلیدی و مهمی در بحث آفند رو هم بصورت ضربه زننده مهم و تاثیر گذار به توان خودم اصافه کنم که برای دشمن و دشمنانم بازدارنده باشه و نیت و تصمیم و ارداه ام هم بر این باشه که اگر دشمن بخواد منو تهدید کنه ضربه های مهلک و تاثیر گذار بازدارنده ای بهش بزنم بگونه ای که دشمنم بدونه نه تنها توان دفاعی قوی دارم که توان زدن ضربه های مهلک و تاثیر گذار و خسارت باری رو هم دارم و نیت و اراده استفاده از اون رو هم دارم منتها استفاده از اونها منوط به شروع تهاجم ار سمت دشمنه

دکترین آفندی بالاترازاین مرحله است(همون بهترین دفاع حمله فوتبالیها  و ورزشیها!! البته در شرایط نظامی گاهی هستش گاهی هم نه!!!)

در این دکترین بعد از رسیدن به شرایط پدافندی کامل، و رسیدن به توانایی بازدارندگی  شما یک مرحله فراتر رفته و به توانایی تهاجم هم میرسید وسیاست، نیت و ارده اتون هم بر تهاجم میزارین مثه آلمان زمان هیتلر

 

منتها یک نکته رو فراموش نکنیم

جدای از بحثهای انسانی،نرم افزاری، سخت افزاری و تجهیزاتی و مدیریتی بیان شده در بالا و داشتن توانایی های سخت افزاری و نرم افزاری و انسانی متناسب با این سه نوع دکترین، اصلی ترین  فاکتور تاثیر گذار بر تقسیم بندی  دکترینها " سیاست" حکام  و امرای اون کشوره !!

بعنوان نمونه 

کشوری مثه عراق در حالی که در بهترین و خوشبینانه ترین حالت جغرافیایی، انسانی، اقتصادی، تجهیزاتی، سازمان رزم، آموزش، پشتیبانی، فرماندهی و... در حالت معقول و منطقی دکترین پدافندی قرار میگرفت اما دارای سیاستهای تهاجمی بود و دکترین خودشوبرمبنای همین سیاست  آفندی انتخاب کرده بود و دکترین تهاجمی داشت

همین عدم تناسب توان و داشته های انسانی،محیطی، سخت افزاری و نرم افزاری کشورعراق(حکام کشور عراق!!) با دکترین برگزیده شده توسط اونها منجر به اون نتایج درخشان!!!!!!!!!!!!!! و درنهایت سقوط رژیمشون و اعدام صدام شد

درسته عراق از کویت قوی تر بود اما فقط در مقایسه بین دو کشور همسایه و در یک سنجش منطقه ای و نه درکلیات و در شرایط جهانی که بیاد تدابیرشو بر تهاجم بذاره

در مقابل شما رژیم صهیونیستی رو هم میبینید که دکترین اون هم آفندی هستش منتها با داشتن پشتیبانیهای همه جانبه سیاسی و تدارکاتی و اقتصادی و حتی نظامی غرب و در راس اونها امریکا  در این مقوله موفق بوده(با در نظر گرفتن همه محدودیتهای عمق محدود، جمعیت کم، محصور بودن بین دشمنان و...)

در کل دکترین تناسب منطق و علمی بین داشته ها، توانایی ها (چه نرم افزاری و چه سخت افزاری ) با سیاستهای حکامه

یا بهتر بگم  "دکترین"، سیاستهای کلی کشورهاست که بر مبنای داشته ها وتوانایی های اون کشوردرهمه زمینه های نرم و سخت و با لحاظ کردن همه شرایط گرفته، تدوین و تصویب میشه

 

 

به نظر میرسه که امروزه دکترین آفندی محکوم به شکسته(با توجه به تجربه هایی مثه فرانسه  ناپلیون، آلمان هیتلر و ژاپن و ...)

به نظر من بهترین  دکترین همون دکترین بازدارنده هستش( در عین داشتن قدرت نظامی انسانی هم هست)

بله متوجه هستم که دکترین مبانی کلان رو در بر می‌گیرد،حرف من در ارتباط با دکترین ترکیبی‌ به علت اشاره یکی‌ از پستهای دوستان در همین تاپیک بود
با این اوصاف بر چه اساسی‌ دکترین ایران را بازدارنده نمیدانید؟؟؟ یعنی‌ ایران ظرفیت ضربه متقابل و کاری به طرف متخاصم رو،به گونه‌ای که دانستن این امر از طرف متخاصمین احتمالی‌  بازدارندگی برای کشور ایجاد کند رو ندارد؟؟؟برخی‌ مزیت‌های جغرافیایی ایران مثل اشراف بر تنگه هرمز،یا نزدیکی‌ و اشراف  به تاسیسات نفتی‌ کشور‌های جنوب خلیج فارس به همراه توان افندی لازم برای بهره برداری از این مزیت جغرافیایی،شرایط را برای ضربه متقابل موثر فراهم نکرده؟؟؟
این رو مقایسه کنیم با وضعیت عراق...ضعف و محدودیت شدید جغرافیایی و محصور بودن در کنج شمال غرب خلیج فارس و توان محدود افندی موثر
به طور مشخص منظور از توان افندی، موشک‌های تاکتیکی کوتاه برد با دقت مناسب جهت هدف قرار دادن تاسیست نفتی‌ جنوب خلیج فارس(مثل فاتح ۱۱۰ یا شاید حتا نمونه‌های دقیقتر زلزال )،موشک‌های ضّد کشتی با برد چند صد کیلومتر با قابلیت استفاده در برابر تاسیسات زمینی‌،شاید اگر عملیاتی شده باشند موشک‌های بالستیک ضّد کشتی،مین‌های دریایی پیشرفته،توان زیرسطحی،قایق تند رو با توان شلیک موشک ضّد ناو سنگین
اینها توانمندی هاییست که عراق به شکل گسترده نداشت و آن مقدار محدود هم که دارا بود به علت ضعف ژئو استراتژیک و محصور بودن در گوشه‌ای از خلیج فارس توان بکارگیری موثر آن وجود نداشت....اما بر عکس این توانمندی‌ها کاملا منطبق بر موقعیت مناسب ژئو استراتژیک ایران هستند و در راستای استفاده حد اکثری از این موقعیت تعبیه شده اند
اگر دقت کنیم میبینیم که آمریکا در تمام جنگ‌های اخیر خود، با طرف‌های فاقد توان افندی مناسب مواجه بوده،از عراق جنگ اول خلیج فارس تا عراق سال ۲۰۰۳،تا یگسلاوی،افغانستان و لیبی‌...
توان عراق جنگ اول خلیج فارس یک توان مناسب هوایی و زرهی بود و نوک پیکان افندی عراق هم زرهی این کشور بود،اما اینها به دلایلی که در همین تاپیک توضیح داده شد در برابر آمریکا کارایی‌ لازم رو نداشتند...همینطور یوگسلاوی در جنگ کوزوو،توان هوایی و زمینی‌ کمی‌ نداشت،اما در برابر غول ناتو این توان حرفی‌ برای گفتن نداشت....
منظور از توان افندی موثر،آن دسته از مولفه هاییست که اگر به طور هوشمندانه و با توجه به ویژگیهایی محیطی‌ به کار گرفته شوند، آمریکا علی‌رغم  تکنولوژی برتر امکان ایجاد مصونیت قابل قبول در برابر آنها را ندارد
که برخی‌ از نمونه‌های آن در بالا بهشان اشاره شد...که هیچکدام از کشور‌های مورد حمله قرار گرفته از طرف آمریکا،چنین ویژه گی‌ را نداشتند
 به عنوان مثال،چه بسا اگر میلسویچ  در جنگ کوزوو نیمی از هواگرد‌ها و تانک‌ها را نمی‌داشت،اما در عوض یک شبکه گسترده  از موشک‌های ضّد ناو زمین پایه متحرک  رو میداشت  خیلی‌ موثر تر می‌بود که اتفاقاً بسیار هم با ویژه گیهای منطقه‌ای هماهنگ می‌بود،چون که محل تجمع ناوگان ناتو دریای ادریاتیک در سواحل شرقی‌ ایتالیا بود،بین سواحل این کشور و بالکان و صربستان زیر ۲۰۰   ۳۰۰ کیلومتر فاصله هست،با چنین توانی‌ از طرف یوگسلاوی عملا آرایش دریایی ناتو به هم می‌ریخت و دیگر نمیتوانست رو به روی سواحل یوگسلاوی صف آرایی کند و بدون دغدغه مشغول کروز پرانی و شنود و جنگ الکترونیک شود...حالا اضافه کنید به این ،شبکه‌ای از موشک‌های بالستیک تاکتیکی کوتاه برد با دقت مناسب،البته متحرک،برای زدن تاسیسات ساحلی و زمینی‌  ایتالیا و یونان که پایگاه اصلی‌ هواپیما‌های ناتو در بمباران یوگسلاوی بودند و در سطحی بالاتر موشک‌های میانبرد بالستیک به تعداد بالا و با کیفیت نسبی‌،نه‌ مثل الحسین‌های صدام ،برای تهدید پایتخت‌های کشور‌های اروپایی،منظورم سامانه ای  در حد همان شهاب ۳ با لانچر متحرک...با بردی نزدیک ۱۰۰۰ کیلومتر هم امکان تهدید بسیاری از شهر‌های مهم اروپا بود.و  در پدافند غیر عامل هم یوگسلاوی نشون داد که عملکرد مناسبی دارد و توانست به خوبی از سامانه‌های پدافند هوایی خود محافظت کند،پس از این سامانه‌های فرضی‌ هم قاعدتا می‌توانست در برابر حملات هوایی ناتو محافظت کند
به احتمال بسیار زیاد اگر این کشور چنین توانمندی‌هایی‌ رو داشت،کلا ناتو در معادلات خود تجدید نظر میکرد و اصلا شاهد حمله به  یوگسلاوی نمیبودیم
این میشود همان بازدرندگی،یعنی‌ توان آفند متقابل موثر جهت بالا بردن هزینه حمله دشمن
این تونمندیها که در این مثال فرضی‌ بیان شد بخشی از توانمندیهای فعلی ایران هستند،که اتفاقاً ایران آنها رو با توجه به مزیت‌های جغرفیای خود توسعه داده...مزیت‌هایی‌ از جمله فاصله کم با تاسیسات حیاتی‌ نفتی‌ کشور‌های عربی‌ و توان انهدام آنها با تمام تبعات آن برای اقتصاد جهانی‌،اشراف به تنگه هرمز ، برخی‌ از ویژگی‌های خلیج فارس   مثل عمق کم ،وجود صخره‌ها و جزایر متعدد و غیره که ذاتا برتری تکنولوژیک قدرت فرا منطقه‌ای رو با چالش مواجه میکنند،و از این چالش‌ها باید استفاده حدا اکثری شود....زرّادخانه بالستیک میانبرد و دور برد متعارف ایران هم بحث جدایی‌ داره و به عنوان عامل روانی‌ قوی میتواند بر تصمیم گیریهای متحدین منطقه‌ای آمریکا در کمک به این کشور تاثیر بگذارد،که اتفاقاً اینجا هم باز تکنولوژی برتر  با یک چالش ذاتی مواجه هست،به دلیل اینکه توان ضّد بالستیک هنوز به بلوغ لازم جهت ایجاد مصونیت مناسب نرسیده و استفاده از طرفند‌های مناسب این چالش رو عمیقتر می‌کند.....اینها در ارتباط با هوایی و زرهی وجود ندارد،آنجا کاملا برتری تکنولوژی طرف مقابل توان خنثا سازی تهدید رو دارد،مثل کاری که با عراق و یوگسلاوی شد
در پایان منظور من این هست که با توجه به تعریفی‌ که شما از دکترین بازدرندگی دادین،به نظر میاد ایران در این مرحله قرار داشته باشد یا حدا اقل  ویژه گیهای لازم جهت گذار به این مرحله را دارد
البته این صرفاً نتیجه گیری شخصی‌ من بود،و به احتمال زیاد  ایرادت زیادی دارد،پس اگر میشه میخوام نظر خودتان را  در ارتباط با دلایل ناتوانی‌ ایران در ایجاد دکترین بازدرندگی بیان کنید،اگر میشود با ذکر مثال‌های ملموس
با تشکر از شما

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

بله متوجه هستم که دکترین مبانی کلان رو در بر می‌گیرد،حرف من در ارتباط با دکترین ترکیبی‌ به علت اشاره یکی‌ از پستهای دوستان در همین تاپیک بود
با این اوصاف بر چه اساسی‌ دکترین ایران را بازدارنده نمیدانید؟؟؟ یعنی‌ ایران ظرفیت ضربه متقابل و کاری به طرف متخاصم رو،به گونه‌ای که دانستن این امر از طرف متخاصمین احتمالی‌  بازدارندگی برای کشور ایجاد کند رو ندارد؟؟؟برخی‌ مزیت‌های جغرافیایی ایران مثل اشراف بر تنگه هرمز،یا نزدیکی‌ و اشراف  به تاسیسات نفتی‌ کشور‌های جنوب خلیج فارس به همراه توان افندی لازم برای بهره برداری از این مزیت جغرافیایی،شرایط را برای ضربه متقابل موثر فراهم نکرده؟؟؟
این رو مقایسه کنیم با وضعیت عراق...ضعف و محدودیت شدید جغرافیایی و محصور بودن در کنج شمال غرب خلیج فارس و توان محدود افندی موثر
به طور مشخص منظور از توان افندی، موشک‌های تاکتیکی کوتاه برد با دقت مناسب جهت هدف قرار دادن تاسیست نفتی‌ جنوب خلیج فارس(مثل فاتح ۱۱۰ یا شاید حتا نمونه‌های دقیقتر زلزال )،موشک‌های ضّد کشتی با برد چند صد کیلومتر با قابلیت استفاده در برابر تاسیسات زمینی‌،شاید اگر عملیاتی شده باشند موشک‌های بالستیک ضّد کشتی،مین‌های دریایی پیشرفته،توان زیرسطحی،قایق تند رو با توان شلیک موشک ضّد ناو سنگین
اینها توانمندی هاییست که عراق به شکل گسترده نداشت و آن مقدار محدود هم که دارا بود به علت ضعف ژئو استراتژیک و محصور بودن در گوشه‌ای از خلیج فارس توان بکارگیری موثر آن وجود نداشت....اما بر عکس این توانمندی‌ها کاملا منطبق بر موقعیت مناسب ژئو استراتژیک ایران هستند و در راستای استفاده حد اکثری از این موقعیت تعبیه شده اند
اگر دقت کنیم میبینیم که آمریکا در تمام جنگ‌های اخیر خود، با طرف‌های فاقد توان افندی مناسب مواجه بوده،از عراق جنگ اول خلیج فارس تا عراق سال ۲۰۰۳،تا یگسلاوی،افغانستان و لیبی‌...
توان عراق جنگ اول خلیج فارس یک توان مناسب هوایی و زرهی بود و نوک پیکان افندی عراق هم زرهی این کشور بود،اما اینها به دلایلی که در همین تاپیک توضیح داده شد در برابر آمریکا کارایی‌ لازم رو نداشتند...همینطور یوگسلاوی در جنگ کوزوو،توان هوایی و زمینی‌ کمی‌ نداشت،اما در برابر غول ناتو این توان حرفی‌ برای گفتن نداشت....
منظور از توان افندی موثر،آن دسته از مولفه هاییست که اگر به طور هوشمندانه و با توجه به ویژگیهایی محیطی‌ به کار گرفته شوند، آمریکا علی‌رغم  تکنولوژی برتر امکان ایجاد مصونیت قابل قبول در برابر آنها را ندارد
که برخی‌ از نمونه‌های آن در بالا بهشان اشاره شد...که هیچکدام از کشور‌های مورد حمله قرار گرفته از طرف آمریکا،چنین ویژه گی‌ را نداشتند
 به عنوان مثال،چه بسا اگر میلسویچ  در جنگ کوزوو نیمی از هواگرد‌ها و تانک‌ها را نمی‌داشت،اما در عوض یک شبکه گسترده  از موشک‌های ضّد ناو زمین پایه متحرک  رو میداشت  خیلی‌ موثر تر می‌بود که اتفاقاً بسیار هم با ویژه گیهای منطقه‌ای هماهنگ می‌بود،چون که محل تجمع ناوگان ناتو دریای ادریاتیک در سواحل شرقی‌ ایتالیا بود،بین سواحل این کشور و بالکان و صربستان زیر ۲۰۰   ۳۰۰ کیلومتر فاصله هست،با چنین توانی‌ از طرف یوگسلاوی عملا آرایش دریایی ناتو به هم می‌ریخت و دیگر نمیتوانست رو به روی سواحل یوگسلاوی صف آرایی کند و بدون دغدغه مشغول کروز پرانی و شنود و جنگ الکترونیک شود...حالا اضافه کنید به این ،شبکه‌ای از موشک‌های بالستیک تاکتیکی کوتاه برد با دقت مناسب،البته متحرک،برای زدن تاسیسات ساحلی و زمینی‌  ایتالیا و یونان که پایگاه اصلی‌ هواپیما‌های ناتو در بمباران یوگسلاوی بودند و در سطحی بالاتر موشک‌های میانبرد بالستیک به تعداد بالا و با کیفیت نسبی‌،نه‌ مثل الحسین‌های صدام ،برای تهدید پایتخت‌های کشور‌های اروپایی،منظورم سامانه ای  در حد همان شهاب ۳ با لانچر متحرک...با بردی نزدیک ۱۰۰۰ کیلومتر هم امکان تهدید بسیاری از شهر‌های مهم اروپا بود.و  در پدافند غیر عامل هم یوگسلاوی نشون داد که عملکرد مناسبی دارد و توانست به خوبی از سامانه‌های پدافند هوایی خود محافظت کند،پس از این سامانه‌های فرضی‌ هم قاعدتا می‌توانست در برابر حملات هوایی ناتو محافظت کند
به احتمال بسیار زیاد اگر این کشور چنین توانمندی‌هایی‌ رو داشت،کلا ناتو در معادلات خود تجدید نظر میکرد و اصلا شاهد حمله به  یوگسلاوی نمیبودیم
این میشود همان بازدرندگی،یعنی‌ توان آفند متقابل موثر جهت بالا بردن هزینه حمله دشمن
این تونمندیها که در این مثال فرضی‌ بیان شد بخشی از توانمندیهای فعلی ایران هستند،که اتفاقاً ایران آنها رو با توجه به مزیت‌های جغرفیای خود توسعه داده...مزیت‌هایی‌ از جمله فاصله کم با تاسیسات حیاتی‌ نفتی‌ کشور‌های عربی‌ و توان انهدام آنها با تمام تبعات آن برای اقتصاد جهانی‌،اشراف به تنگه هرمز ، برخی‌ از ویژگی‌های خلیج فارس   مثل عمق کم ،وجود صخره‌ها و جزایر متعدد و غیره که ذاتا برتری تکنولوژیک قدرت فرا منطقه‌ای رو با چالش مواجه میکنند،و از این چالش‌ها باید استفاده حدا اکثری شود....زرّادخانه بالستیک میانبرد و دور برد متعارف ایران هم بحث جدایی‌ داره و به عنوان عامل روانی‌ قوی میتواند بر تصمیم گیریهای متحدین منطقه‌ای آمریکا در کمک به این کشور تاثیر بگذارد،که اتفاقاً اینجا هم باز تکنولوژی برتر  با یک چالش ذاتی مواجه هست،به دلیل اینکه توان ضّد بالستیک هنوز به بلوغ لازم جهت ایجاد مصونیت مناسب نرسیده و استفاده از طرفند‌های مناسب این چالش رو عمیقتر می‌کند.....اینها در ارتباط با هوایی و زرهی وجود ندارد،آنجا کاملا برتری تکنولوژی طرف مقابل توان خنثا سازی تهدید رو دارد،مثل کاری که با عراق و یوگسلاوی شد
در پایان منظور من این هست که با توجه به تعریفی‌ که شما از دکترین بازدرندگی دادین،به نظر میاد ایران در این مرحله قرار داشته باشد یا حدا اقل  ویژه گیهای لازم جهت گذار به این مرحله را دارد
البته این صرفاً نتیجه گیری شخصی‌ من بود،و به احتمال زیاد  ایرادت زیادی دارد،پس اگر میشه میخوام نظر خودتان را  در ارتباط با دلایل ناتوانی‌ ایران در ایجاد دکترین بازدرندگی بیان کنید،اگر میشود با ذکر مثال‌های ملموس
با تشکر از شما

 

با سلام

دوست عزیز من نگفتم ایران بقطع و یقین چنین توانایی رو داره یا نداره اینی که من گفتم منتج از دو عامل بود:

1- اعلام بارها و بارهای مسیولین و فرماندهان و امرای ما مبنی بر دفاعی بودین دکترین ما

2- بررسی شرایط فعلی ایران در نظر خودم و با محدود اطلاعاتی که دارم( همونجا هم بیان کردم با این نیمچه اطلاعاتی که من دارم اینطور به نظر میرسه*

 

عامل شماره یک رو که نمیتونم راجع بهش حرف بزنم و حرف مسئولین امره و خودشون باید درباره اش توضیح بدن میمونه فاکتور دوم:

ببینید دوست عزیز ایران بخاطر موقعیت ژئوپولتیکش درمنطقه و شرایط  خاصی که برمنطقه حاکمه(انرژی، منابع، بازار مصرف بزرگ، بحرانهای تمام نشدنی و...) بصورت بالقوه دارای این توانایی برای استفاده از این حربه برای ورودبه دکترین بازدارنده هست اما بین بالقوه تا بالفعل فاصله خیلی زیاده

ببینید دوست عزیز قصد مقایسه ایران امروز و عراق دیروز رو نداشته و ندارم و به نظرم زیاد هم به بحثمون ربط پیدا نمیکنه پس از این مقوله مقایسه ایندو میگذرم

 

شما اگر همین نوشته های بسیار پربار دوستمون MR9 رو دنبال کرده باشین به فاصله بسیار زیاد مابا ارتشهای مدرن امروزی که دست برقضا رقیب اصلی ما هم هستن میرسین

ببینید ما برای رسیدن به دکترین بازدارندگی باید اول ملزومات و نیازمندیهای حتمی و پایه ای دکترین دفاعی رو داشته و بعد اون با ارتقای شرایط موجود( هم سخت افزاری و هم نرم افزاری) وارد دکترین بازدارندگی بشیم

دکترین بازداندگی فقط نظامی نیست یکی از فاکتورهاش اقتصادیه که ما ته ته جدولیم و خودمون داریم دست و پا میزنیم

یکی دیگرش سیاسی و فرهنگیه که بازهم ما ته اون جدولیم

یکی دیگرش مقوله انرژیه که با ندونم کاریهامون عملا این حربه رو هم باختیم( همون تهدید به نفت 200 دلاری و 400 دلاری و نهایتش نفت شد 40 دلار!!!)

یکی دیگرش محصولات استراتیژیک کشاورزی و داروییه که ما خودمون هشتمون گروی نهمونه و کمیتمون ناجور میلنگه

 

همون فاکتور نظامی رو بررسی کنیم:

مواردی که شما درباره داشته هامون گفتین رو قبول دارم که داریم(حالا کمی بزرگنمایی یا کوچک نمایی رو کاری نداریم ولی در بودنشون شکی نیست)

منتها شرایط و نحوه و تاکتیک استفاده ازاونها و یا دروحله اول امکان استفاده ازاونها مطرح هستش

ببینید ما هنوز درهمون مقوله دفاع هم مشکل داریم

ما سامانه جامع پدافندی نداریم

شبکه کامل راداری و مدیریت پدافندی رو تازه اول راهشیم و میخوایم کاملش کنیم و هنوز نتونستیم(تازه راه افتادیم)

ما هنوز پوشش کامل پدافندی و شبگه گسترده پئدافند عامل رو نداریم

ما هنوز در بحث پدافند غیر عامل خیلی خیلی عقبیم

ما هنوز در بحث سایبر بشدت آسیب پذیریم( درسته کارهایی کردیم ولی یادتون نره سرورهای  و سرویس دهنده های ما کجان)

ما دربحث شناساییبویژه از فراز زمین و ماهواره و موقعیت یابهای جهانی  حتی حرکتی هم نکردیم

ما دربحث اموزشهای نوین تازه داریم شروع میکنیم و چند ساله تغییر رویکرد آموزشی و تاکتیکی رو شروع کردیم

ما در مقوله دریا هنوز محدود به شناورهای سبکیم و توان بردن نبرد به مرزهای دورتراز خودمون نداریم

ما در دریا توانایی قطع خطوط مواصلاتی و تدارکاتی دشمن رو نداشته و توانایی حفظ خطوط خودمونو هم در آبهای دوردست به هیچ وجه نداریم

ما بزرگترین و برترین قدرت  دریاییمون در دفاع از سواحل و آبهای نزدیک ساحلمونه و آبهای دور دست ابدا توانایی نبرد پایدار رو نداریم

ما عملا در آسمون حرفی برای گفتن نداریمو اینجا رو ناجور باختیم

ما در زرهی تازه داریم شروع به حرکت میکنیم( چه سخت افزاری، چه آموزش و چه تاکتیک و...همین تاپیک برای همین منظورایجاد شد)

ما در سلاح های سبک هم تازه میخوایم شروع کنیم

ما در بحث توپخانه هنوز متکی به داشته های محدود قدیمیمونیم و تازه داریم وارد فازهای، ساخت، ارتقای مهمات، کامپیوتر بالستیک و ... میشیم(حرکتهای خوبی صورت گرفته اما کافی نیست و هنوز خیلی راه داریم که بریم)

 

خوب با این موارد بالا و جدای از تنها فاکتور مناسبمون"موشکی" شما توان بازدارندگی میبینید؟

هرچند درکنار قدرت موشکیمون، برخی بازوهای ما درمنطقه مثه حزب الله و حوثی ها و سایر گروهای وابسته میتونن نقشی موثر در بازدارندگی بازی کنن منتها تا رسیدن به جایی که دارای اون توانایی هایی مورد نیاز جهت سویچینگ از دکترین تدافعی به بازدارندگی باشیم هنوز به نظر من خیلی خیلی فاصله داریم

به نظر من ما هنوز در اجرای کامل دکترین  تدافعی و پدافنیدمون هم مکل داریم و ایراد ها و کاستی های زیادی داریم  چون جدای از موارد بالا درهمین اول کار آسمونو کاملا واگذار کردیم تا حدی که میشه گفت تقریبا اکثر کشورهای همسایه امون هم در این زمینه از ما بروزتر و مدرنتر هستن

 

اگر بتونیم الزامات دکترین پدافندی رو کسب کرده واجرایی کنیم با توجه به اون فاکتورهای موثر در بازدارندگی که  همین الان داریم و خودتون هم بهشون اشاره کردین مرحله گذر از پدافند به بازدارندگی رو سریعتر از حالت عادی میتونیم طی کنیم

  • Upvote 2
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

از آغاز تمدن بشری تا حال حاضر ، 3 نسل جنگ سپری شده ، اما با ظهور "کشور" در ساختار روابط بین الملل و جغرافیای سیاسی جهان ( پیمان وستفالی 1648) کشورها و به تبع آن ارتشها ، هرگز دریک موج (مرحله ) توقف نکردند . 

 

درحال حاضر ما ارتشهای موج دومی را داریم که در حال تبدیل شدن به ارتشهای موج سومی هستند ( ارتشهای نسل 2.5) و ارتشهایی را هم داریم که دارند بسمت سازمان های مسلح نسل چهارمی (ارتشهای موج 3.5 ) حرکت می کنند . 

خوب حالا فهمیدم 4 موج دارن ولی انصافا توضیحتون کم بود یه توضیح بیشتر میدید که هر موجی چطوری واین حرف ها مولفه هاشون چیه و این فناوری ها هم چند مرحله هستن !

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

همون فاکتور نظامی رو بررسی کنیم:

مواردی که شما درباره داشته هامون گفتین رو قبول دارم که داریم(حالا کمی بزرگنمایی یا کوچک نمایی رو کاری نداریم ولی در بودنشون شکی نیست)

منتها شرایط و نحوه و تاکتیک استفاده ازاونها و یا دروحله اول امکان استفاده ازاونها مطرح هستش

ببینید ما هنوز درهمون مقوله دفاع هم مشکل داریم

ما سامانه جامع پدافندی نداریم

شبکه کامل راداری و مدیریت پدافندی رو تازه اول راهشیم و میخوایم کاملش کنیم و هنوز نتونستیم(تازه راه افتادیم)

ما هنوز پوشش کامل پدافندی و شبگه گسترده پئدافند عامل رو نداریم

ما هنوز در بحث پدافند غیر عامل خیلی خیلی عقبیم

ما هنوز در بحث سایبر بشدت آسیب پذیریم( درسته کارهایی کردیم ولی یادتون نره سرورهای  و سرویس دهنده های ما کجان)

ما دربحث شناساییبویژه از فراز زمین و ماهواره و موقعیت یابهای جهانی  حتی حرکتی هم نکردیم

ما دربحث اموزشهای نوین تازه داریم شروع میکنیم و چند ساله تغییر رویکرد آموزشی و تاکتیکی رو شروع کردیم

ما در مقوله دریا هنوز محدود به شناورهای سبکیم و توان بردن نبرد به مرزهای دورتراز خودمون نداریم

ما در دریا توانایی قطع خطوط مواصلاتی و تدارکاتی دشمن رو نداشته و توانایی حفظ خطوط خودمونو هم در آبهای دوردست به هیچ وجه نداریم

ما بزرگترین و برترین قدرت  دریاییمون در دفاع از سواحل و آبهای نزدیک ساحلمونه و آبهای دور دست ابدا توانایی نبرد پایدار رو نداریم

ما عملا در آسمون حرفی برای گفتن نداریمو اینجا رو ناجور باختیم

ما در زرهی تازه داریم شروع به حرکت میکنیم( چه سخت افزاری، چه آموزش و چه تاکتیک و...همین تاپیک برای همین منظورایجاد شد)

ما در سلاح های سبک هم تازه میخوایم شروع کنیم

ما در بحث توپخانه هنوز متکی به داشته های محدود قدیمیمونیم و تازه داریم وارد فازهای، ساخت، ارتقای مهمات، کامپیوتر بالستیک و ... میشیم(حرکتهای خوبی صورت گرفته اما کافی نیست و هنوز خیلی راه داریم که بریم)

 

خوب با این موارد بالا و جدای از تنها فاکتور مناسبمون"موشکی" شما توان بازدارندگی میبینید؟

اگر بتونیم الزامات دکترین پدافندی رو کسب کرده واجرایی کنیم با توجه به اون فاکتورهای موثر در بازدارندگی که  همین الان داریم و خودتون هم بهشون اشاره کردین مرحله گذر از پدافند به بازدارندگی رو سریعتر از حالت عادی میتونیم طی کنیم

با سلام
البته بخش زیادی از این فاکتور‌هایی‌ که فرمودین در برابر کشوری مثل آمریکا و ناتو کارآیی نخواهند داشت...مثل هوایی،زره ای، دریایی در فواصل زیاد از مرز‌ها و غیره... ایران و تمام کشور‌های جهان  غیر از شاید دو سه تا کشور توان مقابله در این زمینه‌ها را در برابر آمریکا ندارند و تا آینده قابل پیشبینی‌ هم نخواهند داشت...حتا اگر ایران برنامه‌های تحول نیروهای مسلح خودش را با موفقیت جلو ببرد،بعید میدونم در این مقوله‌ها حتا ۲۰ سال دیگه و بیشتر هم بشه در برابر آمریکا کاری کرد...البته در اصل همان برتری هوایی است که با در اختیار قرار دادن  آن به آمریکا  عملا وضعیت در زمین و دریا هم مشخص میشود...
از فاکتور‌های مورد اشاره شما ،سیستم یکپارچه پدافند هوایی و پدافند غیر عامل نقش تاثیر گذار در برابر آمریکا را دارند،برای همین هم بیشتر تمرکز  ایران بعد از موشکی و  بخش دریایی نامتقارن نزدیک ساحل ،در پدافند بوده،تصمیمی که مورد پسند خیلی‌ از علاقمندان به نیرو‌های مسلح ایران حتا در این سایت نیست،اما بر اساس واقع بینی‌ و یک سیاست هوشمندانه گرفته شده...منابع در بخش‌هایی‌ که در هر صورت منجر به حتا ایجاد مشکل برای آمریکا نمی‌شد هدر نرفتند....این دقیقا درسی‌ بود که مسئولین ایران از جنگ‌های اخیر آمریکا ،به ویژه جنگ اول خلیج و یوگسلاوی گرفتند...
پس به نظر بنده اگر ایران در بحث پدافند هوایی و غیر عامل به سطح قابل قبولی برسد عملا میتوان گفت که در مقوله دفاع به طور عام به نکته  مطلوبی رسیده...اینجا ایران قدرت هواپای دشمن که نوک پیکان حمله آن هست رو کند می‌کند و با توانایی‌‌های افندی خود که همین الان هم تا حد زیادی در دسترس هستند و به آنها در پست قبلی‌ اشاره شد به عکس العمل دست خواهد زد
و باز  نظر شخصی‌ بنده اینه که همین توانمندی‌های آفندی که ایران دارد یکی‌ از دلایل عدم حمله به ایران در دوران بوش پسر بوده ،در کنار زمینگیری در عراق و افغانستان که آسیب پذیری نیروهای آمریکا را در برابر واکنش‌های مستقیم و غیر مستقیم ایران بالا می‌برد...توانمندی‌هایی‌ که عدم وجودشان از بارزترین نقاط ضعف دشمنان آمریکا در جنگ‌های اخیرش بوده
در همان مثال یوگسلاوی که  بالاتر ترسیم شد،اگر این کشور آن لیست فاکترهای  مورد اشاره شما رو نداشت،اما در مقابل توان افندی به شکلی‌ که در پست قبلی‌ به آن اشاره شد را میداشت،با توجه به شرایط جغرافیایی آن منطقه،به احتمال زیاد ناتو در تصمیمش در حمله به این کشور تجدید نظر میکرد
برداشت  بنده از بازدارندگی،یعنی‌ توان زدن ضربه متقابل به دشمن احتمالی‌،در حدی که این دشمن از حمله به شما صرف نظر کند
در این تعریف کمبود در برخی‌ از فاکتور‌های دفاعی کلاسیک،مثل زرهی و پیاده نظام و سلاح انفرادی و غیره(البته غیر از پدافند هوایی و غیر عامل) منجر به عدم بازدارندگی نمی‌شود.
شاید اینجا با دکترین نظامی  جدیدی طرف باشیم،که در آن قبل از تکمیل حلقه‌های لازم یک دکترین جامع دفاعی ،با شمه‌هایی‌ از دکترین بازدارنده طرفیم!!!!!!برای خودم دکترین نظامی هم پایه گذاری کرد :mrgreen: م
البته با توجه به اینکه با تعاریف کلاسیک دکترینهای نظامی و مولفه‌ها و جزئیات تشکیل دهنده هر یک از آنها آشنائی آکادمیک ندارم(مطالعات اینجانب بیشتر در حوزه ژئوپلیتیک هست)این نظر من میتونه درست نباشه،و صحبت‌های شما قطعاً  متقن تر هستند

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

با سلام
البته بخش زیادی از این فاکتور‌هایی‌ که فرمودین در برابر کشوری مثل آمریکا و ناتو کارآیی نخواهند داشت...مثل هوایی،زره ای، دریایی در فواصل زیاد از مرز‌ها و غیره... ایران و تمام کشور‌های جهان  غیر از شاید دو سه تا کشور توان مقابله در این زمینه‌ها را در برابر آمریکا ندارند و تا آینده قابل پیشبینی‌ هم نخواهند داشت...حتا اگر ایران برنامه‌های تحول نیروهای مسلح خودش را با موفقیت جلو ببرد،بعید میدونم در این مقوله‌ها حتا ۲۰ سال دیگه و بیشتر هم بشه در برابر آمریکا کاری کرد...البته در اصل همان برتری هوایی است که با در اختیار قرار دادن  آن به آمریکا  عملا وضعیت در زمین و دریا هم مشخص میشود...
از فاکتور‌های مورد اشاره شما ،سیستم یکپارچه پدافند هوایی و پدافند غیر عامل نقش تاثیر گذار در برابر آمریکا را دارند،برای همین هم بیشتر تمرکز  ایران بعد از موشکی و  بخش دریایی نامتقارن نزدیک ساحل ،در پدافند بوده،تصمیمی که مورد پسند خیلی‌ از علاقمندان به نیرو‌های مسلح ایران حتا در این سایت نیست،اما بر اساس واقع بینی‌ و یک سیاست هوشمندانه گرفته شده...منابع در بخش‌هایی‌ که در هر صورت منجر به حتا ایجاد مشکل برای آمریکا نمی‌شد هدر نرفتند....این دقیقا درسی‌ بود که مسئولین ایران از جنگ‌های اخیر آمریکا ،به ویژه جنگ اول خلیج و یوگسلاوی گرفتند...
پس به نظر بنده اگر ایران در بحث پدافند هوایی و غیر عامل به سطح قابل قبولی برسد عملا میتوان گفت که در مقوله دفاع به طور عام به نکته  مطلوبی رسیده...اینجا ایران قدرت هواپای دشمن که نوک پیکان حمله آن هست رو کند می‌کند و با توانایی‌‌های افندی خود که همین الان هم تا حد زیادی در دسترس هستند و به آنها در پست قبلی‌ اشاره شد به عکس العمل دست خواهد زد
و باز  نظر شخصی‌ بنده اینه که همین توانمندی‌های آفندی که ایران دارد یکی‌ از دلایل عدم حمله به ایران در دوران بوش پسر بوده ،در کنار زمینگیری در عراق و افغانستان که آسیب پذیری نیروهای آمریکا را در برابر واکنش‌های مستقیم و غیر مستقیم ایران بالا می‌برد...توانمندی‌هایی‌ که عدم وجودشان از بارزترین نقاط ضعف دشمنان آمریکا در جنگ‌های اخیرش بوده
در همان مثال یوگسلاوی که  بالاتر ترسیم شد،اگر این کشور آن لیست فاکترهای  مورد اشاره شما رو نداشت،اما در مقابل توان افندی به شکلی‌ که در پست قبلی‌ به آن اشاره شد را میداشت،با توجه به شرایط جغرافیایی آن منطقه،به احتمال زیاد ناتو در تصمیمش در حمله به این کشور تجدید نظر میکرد
برداشت  بنده از بازدارندگی،یعنی‌ توان زدن ضربه متقابل به دشمن احتمالی‌،در حدی که این دشمن از حمله به شما صرف نظر کند
در این تعریف کمبود در برخی‌ از فاکتور‌های دفاعی کلاسیک،مثل زرهی و پیاده نظام و سلاح انفرادی و غیره(البته غیر از پدافند هوایی و غیر عامل) منجر به عدم بازدارندگی نمی‌شود.
شاید اینجا با دکترین نظامی  جدیدی طرف باشیم،که در آن قبل از تکمیل حلقه‌های لازم یک دکترین جامع دفاعی ،با شمه‌هایی‌ از دکترین بازدارنده طرفیم!!!!!!برای خودم دکترین نظامی هم پایه گذاری کرد :mrgreen: م
البته با توجه به اینکه با تعاریف کلاسیک دکترینهای نظامی و مولفه‌ها و جزئیات تشکیل دهنده هر یک از آنها آشنائی آکادمیک ندارم(مطالعات اینجانب بیشتر در حوزه ژئوپلیتیک هست)این نظر من میتونه درست نباشه،و صحبت‌های شما قطعاً  متقن تر هستند

 

با سلام

دوست عزیز تحلیل خوبی دارید منتها برای بحث دکترین گفتم که نشات گرفته از سیاست کلی یک کشوره که با توجه به توانایی ها و دارایی ها و شرایط کلی اون کشور (حتی روحیه و فرهنگ مردمش) گرفته میشه و نه فقط توان نظامیش

ببینید داشتن توانایی کنترل ( و نه فقط بستن!!!) تنگه هرمز یه قدرت استراتیژیکه که میتونه توی فاکتورهای بازدارنده بیاد

یکی از علتهای مخالفت امریکا با بحث  عبور خط لوله نفت ار ایران که در نهایت باکو جیحان شد در کنار سایر دلایل همین تاثیر استراتیژیکش برانرژی و اقتصاد دنیا بود به همچنین خط لوله گاز صلح که قرار بود بعد رسیدن به هند چین هم بهش اضافه بشه و...

خیلی از فاکتورهای موثر در مقوله بازدارندگی ماهیت نظامی ندارند

ما از همه اون فاکتورها محرومیم حتی معدود فاکتورهایی که بصورت طبیعی داشتیم مثه نفت و تنگه هرمز و... با ندونم کاریهای سیاسیمون عملا زدیم بی تاثیر یا در بهتیرن حالتش کم تاثیرشون کردیم

این از فاکتورهای غیر نظامی

برای فاکتورهای نظامی ما بجز بحث پدافند هوایی که اونهم اگر نگیم هنوز در اول راهیم  و خوشبینانه فکر کنیم میانه های راهیم در باقی مقوله ها بویزه مهمترینشون یعنی هوایی بینهایت مشکل داریم

ما اگر در بحث پدافندی و هوایی  در جایگاه مناسبی میبودیم با توجه به وضعبت فعلی موشکیمون میتونستیم ضعفهای زمینمونو تا حدود بسیار زیادی جبران کنیم

منتها با شرایط موجود به نظر این حقیر ما هنوز در اجرای دکترین دفاعی هم میلنگیم

 

اون بحث طرح تحول درنیروهای نظامی (که من بصورت  اخص نزاجا و طرح ثامن رو مثال زده بودم ) بر مبنای تحول نیروهای نظامیمون بر مبنای تناسب با تهدیدات و بر پایه توان رزم نامتقارن تهیه شده بود و در اون طرح هم به همین دکترین دفاعی توجه شده بود با نیم نگاهی به آینده برای بازدارندگی، دلیلم برای این حرف هم توجه خاص به موشکهای بالستیک و تشکیل نیروی هوا فضای سپاه هستش هرچند میشه این توجه رو برای جبران ضعف نیروی هواییمون تفسیر کرد(البته این فقط تحلیل منه و مستند نیست)

در کل من معتقدم تا نتونیم همه فاکتورهای لازم رو فراهم کنیم نمیتونیم به یه رتبه بالاتر سوییچ کنیم

 

یادمون نره صرف قدرت نظامی  توان و قدرت برای یه کشور نمیاره!! شوروی سابق در همه زمینه ها پابه پای امریکا میومد و حتی برخی  فاکتورها از یانکی ها سرتر و برتر بود، دفاع هوایی قوی داشت، نیروی هوایی قوی داشت، موشک بالستیک توانا داشت، زیردریایی توانا و قوی ونیروی دریایی به نسبه قوی و نیروی زمینی بسیار قوی و توان اتمی بسیار بسیار قوی و وحشتناک داشت نتیجه چی شد ؟

شرایط سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی یک کشور از فاکتورهای نظامییش در قدرت اون تاثیرگذارتر هستند 

  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

با سلام

دوست عزیز تحلیل خوبی دارید منتها برای بحث دکترین گفتم که نشات گرفته از سیاست کلی یک کشوره که با توجه به توانایی ها و دارایی ها و شرایط کلی اون کشور (حتی روحیه و فرهنگ مردمش) گرفته میشه و نه فقط توان نظامیش

بله حتما همینطوره...برای اینکه تاپیک بیشتر منحرف نشه به اینها اشاره نکردم و بحث را فقط در زمینه نظامی پیش بردم


با سلام

یکی از علتهای مخالفت امریکا با بحث  عبور خط لوله نفت ار ایران که در نهایت باکو جیحان شد در کنار سایر دلایل همین تاثیر استراتیژیکش برانرژی و اقتصاد دنیا بود به همچنین خط لوله گاز صلح که قرار بود بعد رسیدن به هند چین هم بهش اضافه بشه و...

خیلی از فاکتورهای موثر در مقوله بازدارندگی ماهیت نظامی ندارند

ما از همه اون فاکتورها محرومیم حتی معدود فاکتورهایی که بصورت طبیعی داشتیم مثه نفت و تنگه هرمز و... با ندونم کاریهای سیاسیمون عملا زدیم بی تاثیر یا در بهتیرن حالتش کم تاثیرشون کردیم

این از فاکتورهای غیر نظامی

بله،شاید یکی‌ از دلایل تصمیم نظام در اتخاذ مواضع متفاوت نسبت به غرب و گفت وگو جدی،در کنار رفع تحریم‌ها ،همین شکستن گارد منفی‌ غرب در این زمینه‌ها باشه.خود سنگ اندازی غرب در این مورد،نوعی تحریم است...سال ۲۰۰۹ قبل از انتخابات ریاست جمهوری ایران،غرب از طریق خاویر سولانا هماهنگ کننده وقت سیاست خارجه اتحادیه اروپا،پیشنهادی به ایران داد مبنی بر صرف نظر کردن از غنی‌سازی هسته‌ای در قبال حمایت از تبدیل ایران به هاب انتقال انرژی،با ردّ شدن خطوط لوله نفت و گاز از ایران...که ایران البته این پیشنهاد رو ردّ کرد
هیچ بعید نیست که در گفتگوهای اخیر هم در این مورد صحبت بشود،البته اینجا دیگه صحبت از تعطیلی غنی‌سازی نیست بلکه برخی‌ محدودیت‌های موقت....منظورم هم لزوما گفتگوهای رسمی‌ با ۵ + ۱ نیست،بلگه گفتگوهای مجزا ایران و آمریکا که از ماه‌ها قبل از روی کار آمدن دولت جدید در ایران، آغاز شده بودند....عاقلانه به نظر نمیرسه که بحث این گفتگوها فقط سر ۲ هزار تا سانتریفیوژ بیشتر یا کمتر باشه،و یحتمل مسائل کلانتر که نقشه ژئوپلتیک منطقه را دستخوش  تغییر خواهند کرد مورد بحث هستند.....از جمله همین خطوط لوله و مسیر‌های ترانزیتی کالا و غیره
عصبانیت اعراب هم از مذاکرات میتونه ناشی‌ از این باشه
یکی‌ از دلایل عصبانیت شدید کشوری مثل ترکیه از خط ایران،عراق سوریه و تلاش برای شکستن آن هم،طرح خط لوله گاز از ایران به مدیترانه از مسیر عراق و سوریه هست،که موجب کاهش اهمیت راهبردی ترکیه‌ای میشود که قصد تبدیل شدن به هاب ترانزیت انرژی در منطقه رو دارد و باعث میشه که این کشور دور زده بشه...حتا ایران میتواند بعد‌ها بخشی از  گاز ترکمنستان و آسیای مرکزی رو هم از این مسیر انتقال دهد
کلا ایران یک مزیت ژئوپلیتیک دارد و آن این هست که بین مناطق همسو با خود یا حوزه‌های نفوذ ،امتداد سرزمینی وجود دارد...از مدیترانه تا ایران هلال شیعی یا محور مقاومت یا هر چی‌ میخوایم اسمشو بذاریم،از ایران تا چین هم، یا همان حوزه خراسان بزرگ، مناطق تاجیک نشین و شیعه هزاره نشین افغانستان و تاجیکستان،پس ایران پتانسیل این رو دارد که فضای حیاتی‌ و حوزه نفوذ  خود را در گستره‌ای از سواحل مدیترانه تا چین برقرار کند
بر عکس،مثلا  کشور ترکیه دسترسی مستقیم به حوزه نفوذ طبیعی خودش یعنی‌ کشور‌های ترک زبان آسیایی مرکزی،بالکان و در مرحله بعد کشور‌های عرب سنی ندارد و از هر طرف ،رقبا این کشور را محصور کرده اند....نمیتونه مثل ایران به فضای حیاتی‌  خودش امتداد سرزمینی بدهد
البته این برتری ایران  پتانسیل هست،و برای بالفعل شدن هر چند قدمهای خوبی برداشته شده،بیشتر در بخش امنیتی و فرهنگی‌،اما نیاز به ملزومات مختلف سیاسی،اقتصادی و نظامی و غیره هست که جای کار بسیار دارند.....طبعا توان نظامی ما هم باید در بلند مدت ظرفیت ساپورت این نقش ژئوپلیتیک رو داشته باشد

البته با این بحث‌ها از موضوع تاپیک کمی‌ فاصله میگیریم

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

کاش مدیران تاپیک طوفان صحرا را باز می کردند

عراق با بهترین فرماندهان نظامی جهان و برترین دکترین و استراتژی و ... باز شکست می خورد شما فاقد درک استراتژیک هستید

 

بین زره واکنشی فاصله هست سرامیکی بهتره

ویرایش شده در توسط gama

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

از آغاز تمدن بشری تا حال حاضر ، 3 نسل جنگ سپری شده ، اما با ظهور "کشور" در ساختار روابط بین الملل و جغرافیای سیاسی جهان ( پیمان وستفالی 1648) کشورها و به تبع آن ارتشها ، هرگز دریک موج (مرحله ) توقف نکردند . 

 

درحال حاضر ما ارتشهای موج دومی را داریم که در حال تبدیل شدن به ارتشهای موج سومی هستند ( ارتشهای نسل 2.5) و ارتشهایی را هم داریم که دارند بسمت سازمان های مسلح نسل چهارمی (ارتشهای موج 3.5 ) حرکت می کنند . 

فکر کنم بخاطر مشغله کاری کامنت من رو ندیدید یکم در مورد 4 موج بیشتر توضیح میدید ؟ مشخصات هر موج ؟ یا اگه حوصله ندارید یه منبع انلاین معرفی کنید برم خودم بخونم !

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

فکر کنم بخاطر مشغله کاری کامنت من رو ندیدید یکم در مورد 4 موج بیشتر توضیح میدید ؟ مشخصات هر موج ؟ یا اگه حوصله ندارید یه منبع انلاین معرفی کنید برم خودم بخونم !

 

 

با سلام 

 

البته  مطالب ذیل ، پاسخ بنده به دوست عزیز جناب arash بود . البته ادعا ندارم که این مطالب کامل هست ، ولی برای آشنایی  مقدماتی و تطبیق آن با بحران های پیش رو ، شاید کمی مورد استفاده باشد . برای بررسی این مفاهیم ، نیاز به یک بررسی طولانی مدت هست ، چرا که هردوره ، چالشها و مزیتهای مربوط به خودش را دارد . 

 

برای شناخت این ارتشها ، ، یعنی ارتشهای موج نخست ، موج دوم و موج سوم ، باید دو پارامتر ، یعنی  برد سلاح ( RANGE) و پارامتر دوم مرگ آوری  آن ( LETHALITY) مورد توجه قرار گیرد .

 

ارتش های موج نخست :

این ارتش ها که تاریخچه تشکیل و کاربردشان از قرن چهارم قبل از میلاد شروع و تا پایان جنگ جهانی نخست ادامه داشت ، بر قدرت جسمانی سرباز پیاده نظام و برد سلاح و مرگ آوری آن یعنی شمشیر ، نیزه ، فلاخن ، کمان زنبورکی و سلاح های آتشین نخست که برد محدودی داشتند ، اتکاء داشتند .
 
-- یک دوره کوتاه مدت ، یعنی جنگ لهستان / شوروی  و جنگ داخلی اسپانیا ، دوره پایانی جنگ موج نخست و شروع تدریجی موج دوم نبردها بود 
 
ارتش های موج دوم :
 
این ارتش ها که با آغاز جنگ دوم ، پا به عرصه جنگها گذاشتند ، بلحاظ برد سلاح و مرگ آوری ، با پیشینیان خود فاصله زیادی پیدا کردند . مشخصه اصلی این ارتشها ، استفاده از یگانهای زرهی  ، بمب افکن های برد بلند ، تسلیحات غیر متعارف و بعدها ،  زیردریایی های هسته ای مسلح به موشکهای قاره پیما ، ناوهای هواپیمابر و... بشمار می رفت . نکته جالب در مورد این ارتشها ، این است که قدرت مرگ زایی آنها از زمان انقلاب صنعتی تا اواخر قرن بیستم ، 100 هزار برابر شده است . 
 
مهمترین ویژگی ارتش های موج دوم ، ایجاد و استفاده و بهبود مستمر قابلیتهای " ستاد مشترک ارتش " (JOINT STAFF) بود.
 
ارتشهای موج سوم :
 
تعریف و طبقه بندی ارتشهای موج سوم ، بسیار مشکل است ، چرا که هیچ طبقه بندی واحدی برای آن وجود ندارد و هر ارتشی ، استانداردهای خود را برای تعریف موج سوم نبرد و به تبع آن ، موج سوم ارتش ها دارد . اما مهمترین ویژگی ارتشهای موج سوم نسبت به ارتشهای موج اول و دوم ، "هوشمند" شدن ارتش ها بشمار می رود . بدین معنی که بر خلاف ارتشهای موج نخست و دوم ، تصمیم گیری در زمان واقعی (REAL TIME) صورت می گیرد و همانطور که اطلاع دارید ، تصمیم گیری با سه ویژگی ( دقت ، سرعت و صحت ) عامل موفقیت یک ارتش خواهد بود .
 
در یک تعریف اجمالی ، تفاوت ارتشهای موج دوم ( مثال ، ارتش صدام در جنگ 1991 ) با ارتش ایالات متحده ( در همان جنگ ) در استفاده ایالات متحده از تسلیحات و مهمات هوشمند ( تسلیحاتی که می توانند " فکر کنند " ، " با یکدیگر تبادل اطلاعات کنند " و " تصمیم بگیرند) بود . شروع این مساله از جنگ ویتنام شروع شد ( قضیه انهدام پل تان هوا ) بود و در جنگ نخست خلیج پارس به اوج خودش رسید .
 
اما در حال حاضر ، حتی ارتشهای موج سوم هم ،بتدریج در حال واگذار کردن عرصه هستند  . اکنون ، مفاهیم مربوط به ارتشهای موج چهارم در اندیشکده های نظامی دنیا در حال شکل گیری و تولد هست .
 
هر چند ، درحال حاضر ما ارتشهای موج دومی را داریم که در حال تبدیل شدن به ارتشهای موج سومی هستند ( ارتشهای نسل 2.5) و ارتشهایی را هم داریم که دارند بسمت سازمان های مسلح نسل چهارمی (ارتشهای موج 3.5 ) حرکت می کنند . 
 
نسل چهارم و پنجم  ارتشها ، شاید به یک نظر ، فراتر از تصورات موجود باشد و به مانند "برادران رایت"، تشریح کنندگان این ارتشها ، به دلیل نظراتشان ، مورد هجمه قرار گیرند . 
 
 
بنابراین :
 
موج نخست جنگ : بر قدرت جسمانی 
 
موج دوم جنگ : بر قدرت مرگ آوری/ قدرت آتش 
 
موج سوم : بر هوشمند بودن تسلیحات 
 
موج چهارم : بر هوشمند بودن  کاربران سلاح ( البته این نظر شخصی بنده است ) 
 
موج پنجم :؟؟؟؟؟ ( باید بیشتر روی این مساله کار کرد ) 
  • Upvote 14

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مطالب مشابه

    • توسط Amirali123
      از مثلث آهنی تا شش ضلعی فولادی
      From the Iron Triangle to the Steel Hexagon
      قسمت اول
       

       
        نیروی زمینی برای دستیابی به اهداف استراتژیک روی زمین ضرورت است. نیاز به تحرک و حفاظت برای هر نیروی جنگی حیاتی است. بدین ترتیب، توان زرهی یکی از جنبه های اصلی دکترین نظامی به حساب می‌آید و به سربازان توانایی حرکت سریع در حالی که تحت حفاظت هستند را در مسافت های طولانی می دهد. در زمانی نه چندان دور، پارامترهای زرهی به سه دسته کلی شامل قدرت آتش، حفاظت و تحرک تقسیم می‌شدند. با این حال، در عصر مدرن، نیاز به عناصر بسیار بیشتری وجود دارد، مانند تحرک، مرگباری، بقاپذیری، خودمختاری، اتصال و سازگاری
       

       
         تعادل بین این عناصر جدید برای اطمینان از اینکه الزامات طراحی زرهی را محدود نکند، حائز اهمیت است. میدان‌های نبرد در آینده پیچیده‌تر، متنوع‌تر، پرسرعت‌تر و خطرناک‌تر خواهند بود، اما نقش زرهی به همان اندازه‌ی روزهای نخست تاثیرگذار باقی خواهد ماند. خودروهای زرهی در اشکال و اندازه‌ها و وزن‌های مختلف متناسب با نقش‌های گوناگون تولید می‌شوند، زیرا هر شرایطی خودروی منحصر به فردی را می‌طلبد. در نتیجه، شاهد تنوع زیادی میان ارتش‌های جهان هستیم. با این حال، نقش عملیاتی یک خودروی زرهی در تمامی میادین مطلقاً یکسان نیست و ممکن است دو کشور از یک وسیله یکسان برای مقابله با تهدیدات متفاوتی استفاده کنند.
       
      مسائلی که بر الزامات زرهی تأثیر می‌گذارند:
      ناتو نیاز به تجدید و بروزرسانی قابلیت های خود دارد. ( با توجه به اینکه بتوانیم متقارن با تهدیدات مواجه شویم ) درگیری‌ها با تروریست‌ها و شبه‌نظامی‌ها در سطح جهانی هنوز ادامه دارد.
      اجماع فزاینده‌ای در مورد عملیات‌های آینده وجود دارد که عمدتاً در محیط‌های شهری خواهند بود.
      نیاز به انتقال زرهی از A به B بیش از پیش خواهد بود. ( تا حد امکان سریع، کارآمد، ایمن و مقرون بصرفه )
      تهدیدات نوظهور در حوزه سایبری و اطلاعات ظهور یافته‌اند که باید به آن‌ها پاسخ داده شود.
       

       
      تعادل میان شش عنصر زرهی نوین
        باید تعادلی بین تمام عناصر شش‌ضلعی زرهی وجود داشته باشد، جایی که مدیران باید ریسک‌های مختلف را ارزیابی کنند تا بدانند اولویت‌ها کجا قرار دارند. محیط‌های شهری متراکم ممکن است به تحرک نیاز داشته باشند، در حالی که در حومه شهرها، مرگباری اهمیت بیشتری پیدا می‌کند. نیکولاس دراموند (Nicholas Drummond) مدیر عامل (AURA Consulting Ltd) می گوید که محور اصلی برای وسایل زرهی تحرک استراتژیک شده است.
       
       
      حفاظت هنوز یک عامل حیاتی است، اما به روش‌های جدیدی به آن پرداخته می‌شود و مانند گذشته به معنای زره ضخیم‌تر نیست. زره‌های ماژولار برای مقابله با موشک‌های ضدزره ضروری هستند. در همین حال بدنه های سبک و تمرکز بر افزایش تحرک، دور شدن از زره های سنگین را نشان می‌دهد. با این حال، سه‌گانه تحرک، حفاظت و آتش هنوز مهم‌ترین عناصر هستند. دراموند می‌گوید: " با پیروی از این سه اصل، ما ملاحظات نوینی را فراهم کردیم. تجهیز زرهی آینده به حسگرهای پیشرفته مانند پلتفرم آژاکس که مجهز به حسگرهایی با هوش مصنوعی است، آگاهی خدمه داخل خودرو را به طور قابل توجهی افزایش می‌دهد. این حسگرها جستجو، ردیابی و شناسایی خودکار را ممکن می‌سازند و به خدمه این امکان را می‌دهند تا پیش از شناسایی، به تهدیدات واکنش نشان دهند.
       
        یک سیستم مدیریت میدان نبرد مدرن به کاربران اجازه می‌دهد به صورت زنده از موقعیت هر واحد در نقشه مطلع شوند. اتصال یکی از راه‌های کلیدی برای بهبود فرمان و کنترل (C2) است و باید به عنوان یک عامل تغییر دهنده بازی در نظر گرفته شود. این سطح از اتصال پیشرفته تأثیر زیادی بر بقای واحدهای زرهی خواهد داشت و فراتر از واحدهای زمینی، شبکه‌هایی بین واحدها در حوزه‌های زمینی، دریایی و هوایی ایجاد می‌شود. (م: اینجا به مفاهیمی مانند Multi-Domain/Cross-Domain اشاره می‌شود که باید به بیش از پیش به آن توجه کرد)
       
        بخش بعدی شش‌ضلعی، بقاپذیری است. این مفهوم به بهبود نیازهای فنی (قطعات مصرفی) و پشتیبانی سازنده، علاوه بر ایده سنتی بقا نظیر قابلیت اطمینان و بهره‌وری سوخت اشاره دارد. اگر یک وسیله نقلیه زرهی بتواند 72 ساعت بدون تأمین مجدد یا تعمیر فعالیت کند، فشار لجستیکی به میزان قابل توجهی کاهش خواهد یافت.
       
        آخرین عنصر شش‌ضلعی، سازگاری است. سازگاری به توانایی یک وسیله نقلیه برای انطباق با سناریوهای مختلف جنگی اشاره دارد. توانایی یک وسیله نقلیه منفرد برای انجام مأموریت‌های مختلف بدین معناست که وزارت دفاع مجبور نیست هر بار که بخواهد یک سناریو جنگی را آغاز کند، به دنبال یک وسیله نقلیه جدید باشد. ماژولار بودن یکی از مؤثرترین راه‌ها برای دستیابی به این امر است.
       
        اضافه بر این شش عنصر، 3 عامل عملی نیز وجود دارد که انتخاب ها را محدود میکند، عبارتند از هزینه، وزن و قوانین فیزیک. همچنین شما باید در انتخاب هایی انجام میدهید خدمه و عوامل انسانی راهم در نظر بگیرید.
       
       
      ادامه دارد ...
       
      صرفا برای میلیتاری / و انتشار با نام نویسنده و  http://www.military.ir/ مجاز است
      منبع در اخرین پست قرار میگیرد
      دوستان برای پرسش سوالات تا انتشار تمامی بخش ها صبر کنید
       
      پایان قسمت اول ...
    • توسط Navard
      به نام خداوند بخشنده و مهربان 
       
       

       
      برای بزرگنمایی تصاویر بر روی آن ها کلیک (لمس) کنید
       
      با ورود اولین زره پوش ها به میدان جنگ جهانی اول، اینطور بنظر می رسید که هیچ چیز جلودار آن ها نیست. سربازان بخت برگشته آلمانی ناگهان با غول های آهنینی رو به رو شدند که هیچ سلاحی بر آن ها کارگر نبود. طولی نکشید که طرف های دیگر جنگ هم زره پوش های خود را توسعه دادند تا شاهد نخستین نبردهای تانک با تانک باشیم و اینجا زمانی بود که تانک بعنوان موثرترین ابزار در مقابل تانک حریف معرفی شد. تانک ها همچنان در ابتدای راه بودند و توانایی صنعتی کافی برای تولید گسترده آن ها وجود نداشت و ذهنیت فرماندهان هم همچنان آن ها را نمی پذیرفت  اما خطوط میدان نبرد در جنگ جهانی اول آنقدر وسیع بود که کسی نمی دانست کی و کجا سر و کله ی تانک های خوفناک دشمن پیدا میشود. در نتیجه ارتش های دو طرف به فکر تسلیحاتی افتادند که بتوان به وسیله ها آن ها به تانک ها آسیب وارد کنند. تفنگ های ضد تانک و نارنجک های ضد تانک و خمپاره ضد تانک و توپ ضد تانک و چندین ایده دیگر مطرح میشوند که دو مورد اول بسیار فراگیر میشوند و این موارد تا جنگ جهانی دوم هم ادامه می‌یابد. اما بحث نوشتار پیش رو به نارنجک های ضد تانک خلاصه می شود. نارنجک های ضد تانک (atg) یک سلاح پرتاب دستی هستند که برای آسیب زدن و یا انهدام اهداف زرهی استفاده می شوند. اگرچه برد کوتاه و نیاز به نزدیک شدن به زره پوش ها، تاثیر آن ها را محدود می کند. سربازان نارنجک انداز ناچار بودند به زره پوش های دشمن نزدیک شوند که البته در بعضی مواقع شدیدا توسط خودروهای زرهی دیگر و نفرات پیاده پشتیبانی میشدند. در نتیجه از همین ابتدای کار باید بدانیم که نارنجک های ضد تانک برای کاربرد خاص و ویژه توسعه یافتند و البته قیمت ارزان و تولید آسان و کاربری نسبتا ساده آن ها را محبوب و شاید بهتر است بگوییم که آن ها را قابل تحمل میکرد.
       


       
       
       
      همانطور که گفته شد، نارنجک های ضد تانک برای اولین بار در طول جنگ جهانی اول علیه وسایل نقلیه زرهی مورد استفاده قرار گرفتند، اما تا زمان جنگ جهانی دوم که نارنجک های ضد تانک با سرجنگی خرج گود(HEAT) تولید شوند، اثر گذاری آن ها در هاله ای از ابهام قرار داشت. اولین نارنجک های ضد تانک دست ساز بودند. در طول جنگ جهانی اول، آلمانی‌ها اولین کسانی بودند که با نارنجک های ضد نفر معمولی خود که به نارنجک گوشت کوبی معروف هستند نارنجک ضد تانک ساختند. آن ها با بستن دو یا سه سر انفجاری نارنجک های ضد نفر به یکدیگر یک نارنجک بزرگ‌تر می ساختند و از آن علیه تانک ها و زره پوش ها استفاده کردند. در  نبرد پس از کشیدن ضامن، نارنجک را به بالای تانک دشمن که به آرامی پیشروی می کرد پرتاب میکردند، جایی که زره در آن قسمت از تانک ضعیف تر بود و احتمال نابودی آن با انفجار همزمان چند نارنجک می رفت. در این نارنجک ها، اثر ترکش زایی که کاربرد تخصصی آن ها بود اهمیتی نداشت، بلکه قدرت انفجار باعث تخریب سقف و کنده شدن قطعات فولادی و در نهایت مرگ خدمه میشد.
       
       

       

       
       
      در طول جنگ جهانی دوم با همین روش کشورهای مختلف با قرار دادن تعدادی نارنجک در کنار هم، نارنجک های ضد تانک دست ساز ساختند و اینطور اولین نارنجک های ضد تانک همه گیر شدند. با توجه به وزن زیاد نارنجک های ضدتانک ابتدایی، معمولاً از فاصله بسیار نزدیک پرتاب می شدند یا مستقیماً در نقاط آسیب پذیر بر روی خودروی زرهی دشمن قرار می گرفتند. در نارنجک های دست ساز خبری از چاشنی ضربه ای نبود و نارنجک ها باید زمان مورد نیاز چاشنی خود را طی میکردند تا منفجر شوند که این مورد کار پرتاب کننده را دوچندان سخت و ترسناک میکرد. بریتانیایی ها در سال 1940 روش دیگری را ابداع کردند، در این روش آن ها دینامیت یا مواد منفجره قوی دیگر را در یک جوراب ضخیم قرار می دادند و قسمت بیرونی جوراب را به گریس آغشته میکردند و سپس این جوراب ها در یک قوطی حلبی قرار میدادند. در زمان نبرد، سربازان بخت برگشته جوراب را بیرون می آوردند و فیوز یا فیتیله را روشن کرده و سپس آن ها را به طرف برجک تانک یا شنی و چرخ هایش پرتاب می کردند به این امید که تا زمان انفجار به تانک بچسبد (در فیلم نجات سربازان رایان هم حتما بخاطر دارید که سروان میلر از این روش برای متوقف کردن تانک های آلمانی بهره برد). در صورت موفقیت آمیز بودن، باعث آسیب به بخش داخلی زره، و کشته یا زخمی شدن خدمه تانک می شد. مشخص نیست که آیا این نوع نارنجک های ضد تانک دست ساز با موفقیت در جنگ به کار گرفته شده است یا خیر! اما دست کم در هالیوود یک شکار موفق به نام خود ثبت کرده است...
       

       
      در تاکتیکی دیگر هنگامی که تانک ها از سنگرها و خاکریز ها عبور می کردند، نارنجک های دست ساز را می شد توسط پیاده نظام به عنوان نوعی مین ضد تانک در مسیر تانک ها قرار داد به این امید که به موقع منفجر شوند. در حالی که این روش ها در نا امیدی و بیچارگی از هیچی بهتر بنظر می رسید، اما معمولا برای سربازان پیاده نظام خطرناک تر از خدمه تانک ها بودند. در روش دیگر سربازان چینی در جنگ دوم چین و ژاپن از بمب گذاران انتحاری علیه تانک های ژاپنی استفاده کردند. سربازان چینی مواد منفجره مانند بسته های چندتایی نارنجک یا دینامیت را به بدن خود می بستند و خود را زیر تانک های ژاپنی می انداختند تا آنها را منفجر کنند! با این روش در نبرد شانگهای، یک بمب‌گذار انتحاری چینی با منفجر کردن خود در زیر تانک، یک ستون ژاپنی را متوقف کرد. و در نبرد تایرژونگ (Taierzhuang) نیز سربازان انتحاری چینی موفق میشوند تانک های ژاپنی و همچنین خودشان را منفجر کنند. در یک استفاده دیگر در تایرژونگ، سربازان انتحاری چینی، چهار تانک ژاپنی را با بسته‌های نارنجکی خود از بین بردند.
       

       
      سعی شد که رنگی شود 
       
      نارنجک های ضد تانک صنعتی عموما از خرج گود‌ (HEAT) برای نفوذ به زره استفاده می کنند، اگرچه از سر جنگی شدید الانفجار با سر له شونده (HESH) نیز در بعضی از آن ها استفاده می شود. در اصطلاح نظامی، کلاهک هایی که از انفجار شکل دار استفاده می کنندHEAT نامیده می شوند که خرج گود شاخص ترین آن هاست. همانطور که در بالا گفته شد اکثر نارنجک های ضد تانک صنعتی از نوع خرج گود هستند. بدین جهت زاویه برخورد خرج گود و مواد مذاب خروجی حاصل از آن باید با سطح زره منطبق باشد. در نتیجه در طراحی برخی از نارنجک های ضد تانک از چتر نجات کوچک یا نوارهای پارچه‌ای و یا باله‌های تثبیت‌ کننده در نسخه های پرتاب شونده از پهپاد استفاده می گردد. 
       

       
      به باله ها توجه شود 
       
      بریتانیا اولین نارنجک ضد تانک خود را در اواخر سال 1940 با نام  تایپ۶۸(AT68) وارد میدان کرد که یکی از اولین تسلیحات ضد تانک از نوع خرج گود بود. نارنجک به وسیله یک تفنگ و با استفاده از نارنجک انداز میلز نصب شده بر روی آن شلیک می شد( نارنجک تفنگی). نارنجک ضدتانک تایپ 68 دارای نفوذ 50 میلی متری در زره بود که برای سال 1940 حیرت انگیز بنظر می رسید .
       

       
      نارنجک انداز میلز و AT68 (سعی شد که رنگی شود )

       
      نارنجک تفنگی AT68 
       
       
      همچنین در ادامه و در حین جنگ نارنجک ضد تانک تایپ۷۴ (74 ST) نیز توسط آن ها ساخته شد که شامل یک خرج گود درون یک بسته پرتابه دستی با شباهت هایی به نسخه های نارنجک گوشت کوب آلمانی بود. ایده پشت این نارنجک، ساخت یک سلاح ضد تانک ساده و با کاربری آسان، آمادگی فوری برای تولید و ارزانی بود. نارنجک ST به اصرار چرچیل در تولید انبوه قرار گرفت، اما با دیدن نحوه عملکرد آن، ساخت بیشتر و خدمت فراگیر آن متوقف شد. نارنجک تایپ 74 بعداً به عنوان یک راهکار اضطراری برای مقابله با تانک‌های سبک ایتالیایی در شمال آفریقا برای سربازان بریتانیایی فرستاده شد، جایی که بر خلاف انتظار ها و نتایج قبلی بسیار عملکرد مؤثری داشت. در اروپا، پارتیزان های فرانسوی به طور موثر از نارنجک ضد تانک تایپ 74 در اقدامات خرابکارانه علیه تأسیسات آلمانی استفاده کردند. نارنجک هاوکینز (تایپ 75) یکی دیگر از نارنجک‌های ضد تانک بود که توسط متفقین غربی به کثرت مورد استفاده قرار گرفت.
       

       
      نارنجک 74 ST
       
       
       
      نارنجک هاوکینز (تایپ 75)
       
      مدت کوتاهی پس از تهاجم آلمان نازی به روسیه در سال 1941، نارنجک ضد تانک پانزر‌ ورف ماین (Panzerwurfmine (L)) توسط آن ها وارد خدمت می شود، که یک نارنجک ضد تانک با سرجنگی خرج گود و بسیار کشنده بود و می توانست سنگین ترین تانک های آن سال ها را نابود کند. این نارنجک به بالای تانک پرتاب می شد و پس از رها شدن توسط فرد پرتاب کننده، سه باله از انتها بیرون آمده و آن را در طول پرواز کوتاه خود تثبیت می کردند. نارنجک ضد تانک ‌پانزر ووف ماین (L) بسیار کشنده بود و ساخت آن ارزان بود، اما برای پرتاب دقیق به مهارت قابل توجهی نیاز داشت و تنها توسط تیم‌های مخصوص و آموزش دیده ضد تانک مورد استفاده می‌گرفت. گونه دیگری از نارنجک های ضد تانک آلمانی "Geballte Ladung" بود که به معنی بار انبوه است. این نوع نارنجک منفرد نیست، بلکه تعدادی نارنجک معمولی است که به یکدیگر متصل شده اند. یکی دیگر از تلاش‌های آلمانی برای ساخت تسلیحات ضد تانک قابل حمل توسط نفر، سلاح "Hafthohlladung" (به معنی: خرج گود چسبنده) بود. این نارنجک چسبان در واقع یک خرج گود با قیف تو خالی بزرگ بود که به وسیله سه آهنربا به یک تانک می توانست بچسبد، اما برای پرتاب بسیار سنگین بود و در نتیجه باید توسط فرد بکار گیرنده، مستقیماً به ناحیه ضعیف یک تانک چسبانده می شد.
       

       
      نارنجک ضد تانک پانزر‌ ورف ماین (Panzerwurfmine)
       

       
      نارنجک  ضد تانک آلمانی Geballte Ladung
       

       
      نارنجک چسبان Hafthohlladung
       
       
      طولی نکشید که روس ها توانستند پانزر ورف ماین را به غنیمت بگیرند و با کمک آن، نارنجک ضد تانک خود مجهز به خرج گود را بسازند. البته روس ها در سال 1940، یک نارنجک ضد تانک ساده را توسعه دادند که از اثر انفجاری ساده برای آسیب زدن به زره پوش ها استفاده میکرد و نام آن RPG-40 بود. پس از پرتاب این نارنجک با کمک نواری مسیر پروازش تثبیت می شد. از طرفی روس ها، RPG-43 ( عدد اشاره به سال تولید 1943 است) را ساختند که یک نسخه اصلاح شده از RPG-40 بود و به آن یک لایه مخروطی اضافه شد و تعداد زیادی نوار پارچه ای برای تثبیت مسیر پرواز پس از پرتاب در انتهای آن قرار گرفت. در سال آخر جنگ، روس ها RPG-6 را معرفی کردند، که یک طراحی جدید بر پایه RPG-43 و با آیرودینامیک بهبود یافته و همچنین با یک دم چتری در درون بود که پس از پرتاب از دسته به بیرون رها میشد. نفوذ این نارنجک بیش از 100 میلی متر در زره فولادی گزارش شده است، که برای ایجاد آسیب و انهدام هر تانکی در صورت برخورد با قسمت فوقانی آن ها کافی بود. استفاده از RPG-43 و RPG-6 روسی در نبرد بسیار ساده تر از پانزر ورف ماین آلمانی بود و به آموزش گسترده نیاز نداشت. توجه شود همین موارد بعد ها در سری راکت انداز های پانزر فاست و RPG-2 هم بکار آمدند و به همین دلیل بود که نسل اول این راکت انداز ها با نام نارنجک انداز معرفی شدند که حتی هنوز هم بر سر زبان هاست! در حقیقت راکت انداز های ضد تانک ابزاری بودند که نارنجک های ضد تانک را با کمک یک شتاب دهنده راکتی با دقت و در برد بیشتر به سمت تانک دشمن رها می‌کنند. پس از پایان جنگ جهانی دوم، بسیاری از کشورهای اروپای شرقی نسخه های RPG-6 خود را مهندسی معکوس کردند. برای مثال مجارستان نارنجک AZ-58-K-100 را توسعه داد. از این نارنجک به تعداد زیاد ساخته شد و در نبرد اعراب و  اسراییل در طول سالهای 1967 و 1973 توسط مصر نیز بکار رفت.
       
       
       
      نارنجک ضد تانک RPG-40
       

       
       نارنجک ضد تانک RPG-43
       

       
      نارنجک ضد تانک RPG-6
       

       
      نارنجک ضد تانک AZ-58-K-100 
       
      اولین نارنجک ضد تانک ژاپن، دارای یک کلاهک مخروطی خرج گود ساده به قطر 100 میلی متر بود که دارای یک سیستم فیوز ساده از نوع  "فعال در همه مسیر" بود که اگر به طور تصادفی با کشیدن ضامن از دست سرباز به زمین می افتاد منفجر می شد و به همین سادگی جان فرد را می گرفت. این ضعف آن را بسیار برای نیروی بکار گیرنده خطرناک میکرد، زیرا هیچ ایمنی پس از رهاسازی وجود نداشت و حتی ممکن بود در یک برخورد کوچک و اتفاقی به خود فرد نیز منفجر شود و البته طبق گزارشات میدانی، میزان نفوذ آن فقط حدود ۵۰ میلی متر بود. دومین نارنجک ضد تانک ساخت ژاپن لانج ماین(lunge mine) نام داشت که در واقع یک سلاح انتحاری بود. این سلاح یک کلاهک خرج گود بزرگ بود که بر روی یک چوب نیزه مانند نصب میشد و فرد انتحاری آن را به تانک یا هر هدفی می کوبید، و این برخورد باعث مکانیسمی میشد که در نهایت سرجنگی بزرگ خرج گود آن را منفجر میکرد و هم سرباز و هم هدف را از بین می برد. این نارنجک نصب شده بر روی نیزه هر چند جان سرباز بکار گیرنده را می‌گرفت اما 150 میلی متر در زره فولادی نفوذ میکرد و به همین علت آن را در رده اول بیشترین نفوذ نارنجک های ضد تانک جنگ جهانی دوم قرار میدهد. و البته کمبود سلاح ضد تانک در ژاپن قطعا جدی تر و مهمتر از نیروی بکار گیرنده انتحاری بود! گفته میشود ارتش آمریکا اولین بار در سال 1944 در فیلیپین با نارنجک های ضد تانک روبرو میشود و نارنجک های ضدتانک انتحاری مذکور فوق هم اولین بار در طی نبرد سایپان و پس از آن در نبرد اوکیناوا مشاهده شد. قبل از پایان جنگ جهانی دوم، ده‌ها هزار فروند از این نارنجک های ضد تانک ساده و پر خطر برای واحدهای معمولی ارتش ژاپن در مستعمارات امپراطوری و واحدهای رزمی در جزایر اصلی ژاپن تولید و ارسال شد، چون کاربری چندان سختی نداشتند و عموم سربازان با داشتن یک دل شیر و وفاداری مطلق به امپراطور و ژاپن می‌توانستند از آن ها استفاده کنند.
       

       
      نارنجک های پرتابی ژاپنی
       
          
       
      نارنجک انتحاری lunge mine
       
       پرکاربردترین نارنجک‌های ضد تانک امروزی، شامل طرح‌ های روسی پس از جنگ جهانی دوم هستند که معروف ترین آن ها نارنجک ضد تانک RKG-3 است. در طول جنگ ایران و عراق، سرباز ۱۳ ساله ایرانی محمد حسین فهمیده پس از اینکه خود را در زیر یک تانک عراقی با نارنجک منفجر کرد، به عنوان قهرمان جنگ مورد تجلیل قرار گرفت. به دلیل پیشرفت در زره تانک های مدرن و اختراع نارنجک انداز های راکتی، نارنجک های ضد تانک منسوخ شدند. با این حال در درگیری های پسا اشغال عراق، نارنجک های ضد تانک RKG-3 توسط شورشیان عراقی، عمدتا علیه خودرو های هاموی و نفربر های استرایکر و خضموک (MRAP) های آمریکایی استفاده شدند. این خودروهای محافظت شده زره ضعیف تری نسبت به تانک ها برخوردار بودند و در نتیجه نارنجک های ضد تانک از جمله RKG-3، با نفوذ ۲۲۰ میلیمتری توان آسیب زدن به آن ها را داشتند. پنهان کردن یک نارنجک انداز راکتی همچون RPG-7 در بین جمعیت کار سختی بود. اما هر فرد براحتی می توانست چند نارنجک RKG-7 را حمل کند و باید توجه کرد که تفاوت نفوذ این نارنجک تنها ۴۰ میلیمتر از نسخه ابتدایی RPG-7 کمتر است. شورشیان عراقی عموما در بین جمعیت مخفی میشدند و در دسته های چند نفری به کاروان های آمریکایی حمله و به آن ها خسارات جدی وارد می کردند. این تهدیدات در نهایت باعث شد که ایالات متحده اصلاحاتی در امرپ ها و نفربر های استرایکر انجام دهد که شامل  نصب زره فاصله دار و قفسی و ... می شد که این اصلاحات باعث می شدند تا نارنجک های ضد تانک قبل از تماس با بدنه اصلی منفجر شوند.
       
            
      نارنجک ضد تانک RKG-3
       
      نارنجک ضد تانک RKG-3 همچنین توسط واحد آئروروزویدکا (Aerorozvidka) ارتش اوکراین در تهاجم روسیه به اوکراین در سال 2022 مورد استفاده قرار گرفت. اوکراینی ها با تغییر در زمان‌بندی فیوز و همچنین افزودن باله‌های چاپ‌ شده با پرینتر سه‌بعدی، نارنجکRKG-3 را به RKG 1600 تغییر دادند تا سقوط خود را هنگام پرتاب از یک کواد کوپتر تجاری تثبیت کند. این تغییر، سرآغاز استفاده بسیار گسترده از این دست پهپاد ها با نام کواد کوپتر نارنجک انداز در جنگ اوکراین بود. با ورود کوادکوپتر های نارنجک انداز، مجدد نارنجک های ضد تانک در قالب بمب های سقوط آزاد خرج گود جان تازه ای گرفتند و بنظر می‌رسد با ورود نسل های جدید تر و حتی هدایت شونده آینده ای روشن تری برای این بمب ها قابل انتظار باشد. اما هر چه پیش آید، یادمان نرود که این تسلیحات ریشه در نارنجک های ضد تانک دارند. نارنجک های ضد تانک نیای سال خورده موشک های ضد تانک و راکت های ضد تانک و برخی بمب های پرتابی توسط پهپاد ها هستند. آنچه مشخص است هم چنان این پیر مرد با طراحی ساده خود و همینطور فرزندانش تا بازنشستگی فاصله بسیار دارند.
       

       
      استفاده از RKG-3 در  پهپاد های FPV انتحاری و مولتی روتور نارنجک انداز
       
       
       
      ذکر نام نویسنده و انجمن در هر برداشت از این مطلب الزامی است.
       
      گرد آورنده: Navard 
       
       بن مایه 
    • توسط FLANKER
      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385294.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385295.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385335.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385333.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385300.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385309.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385302.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385304.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385306.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385307.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385334.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385336.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385337.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385338.jpg
    • توسط 951
      تاپیک جامع تحولات زرهی در نیروهای نظامی ایران
       
      با سلام
      این تاپیک برای ثبت نظرات و پیشنهادات علمی و عملی در خصوص تجهیز نیروهای زمینی ایران به یک تانک اصلی میدان نبرد برای جنگهای نوین ایجاد گردیده است .
       
       
      پلتفرم های موجود در نیروهای نظامی ایران به شرح زیر میباشند که هر کدام میتوانند در صورت برخورداری از مشخصات لازم بستر ی برای توسعه تانک اصلی میدان نبرد برای کشورمان باشند .
       
      ام۴۷ پاتون
       

      ام۴۷ پاتون یک تانک متوسط آمریکایی بود که با پیشرفت طرح تانک ام۴۶ پاتون در اوایل دهه ۱۹۵۰ ساخته شد. این تانک به عنوان تانک اصلی نیروی زمینی و تفنگداران دریایی و جایگزین تانک‌های ام۴۶ و ام۴ شرمن وارد ارتش آمریکا شد اما در این ارتش در هیچ جنگی شرکت نکرد.
      ام۴۷ تنها پس از چند سال با ساخت تانک پیشرفته‌تر ام۴۸ پاتون از استاندارد خارج شد و در اختیار متحدان آمریکا قرار گرفت و در جنگ‌های متعددی از جمله توسط اردن در جنگ شش‌روزه علیه اسرائیل، توسط پاکستان در جنگ‌های هند و پاکستان، از سوی ترکیه در حمله سال ۱۹۷۴ ترکیه به قبرس، توسط ایران در جنگ ایران و عراق و در خدمت استقلال‌طلبان کروات در جنگ استقلال کرواسی شرکت داشت.
       
      ام۴۸ پاتون
       

      ام۴۸ پاتون یک تانک متوسط آمریکایی بود که سومین و آخرین تانکی به شمار می‌رفت که به نام ژنرال جرج پاتون فرمانده سپاه سوم ایالات متحده در جنگ جهانی دوم و از هواداران کاربرد تانک در میدان نبرد، نامگذاری شد. البته ام۶۰ تانکی که بعد از ام۴۸ طراحی و تولید شد هم به طور غیر رسمی ام۶۰ پاتون نامیده می‌شود. طراحی ام۴۸ بر اساس پیشرفت و توسعه ام۴۷ پاتون تانک متوسط قبلی آمریکایی ها صورت گرفت و شباهت ظاهری زیادی با آن دارد اما از نظر ساختار کلی تانکی متفاوت و مستقل است.
       
      ام۶۰ پاتون
       

      ام۶۰ پاتون نخستین تانک رزمی اصلی آمریکایی بود که در سال ۱۹۶۰ تولید شد و سال‌ها مورد استفاده آمریکا و متحدان آن در جنگ سرد قرار داشت. ام۶۰ هرچند در ارتش آمریکا با ام۱ آبرامز جایگزین شده اما استفاده از آن هنوز در بسیاری از کشورها ادامه دارد.
      طراحی ام۶۰ بر اساس تانک متوسط ام۴۸ پاتون صورت گرفت که تا پیش از تولید ام۶۰ تانک اصلی ارتش آمریکا بود. پیشرفت‌های ام۶۰ نسبت به‌ام۴۸ شامل استفاده از توپ نیرومندتر ۱۰۵ میلی‌متری به جای توپ ۹۰ م‌م ام۴۸، استفاده از چرخ‌های آلومینیومی به جای فولادی، زره قوی‌تر و ضخیم‌تر، موتور دیزلی قوی‌تر با توان ۷۵۰ اسب بخار، و افزایش برد عملیاتی به ۴۸۰ کیلومتر می‌شد.
       
      چیفتن
       

      چیفتن (به انگلیسی: Chieftain) نوعی تانک اصلی میدان نبرد بریتانیایی است که از سال ۱۹۶۵ وارد نیروی زمینی بریتانیا شد. هنوز نیز در نیروهای مسلح اردن و ایران از آن استفاده می‌شود.
      طراحی چیفتن بر پایه گروهی از تانک‌های بریتانیایی انجام شد که از ماتیلدا ام‌کا ۲ در سال ۱۹۳۹ (با توپ ۴۰ میلی‌متری) آغاز شده و با تانک‌های کرامول (۵۷ و ۷۵ میلی‌متر)، کومه (۷۶ میلی‌متر) ادامه یافته و در پایان به تانک موفق سنچوریون (۷۶، ۸۳ و ۱۰۵ میلی‌متر) می‌رسد. چیفتن با پیشرفت این طرح ساخته شده و جایگزین تانک متوسط سنچوریون و تانک سنگین کانکوئرر به عنوان نخستین تانک اصلی میدان نبرد نیروی زمینی بریتانیا شد. تولید تانک چلنجر ۱ که بر پایه پیشرفت تانک چیفتن صورت گرفته بود از سال ۱۹۸۳ آغاز و در سال ۱۹۹۵ به‌طور کامل جایگزین چیفتن شد. تولید چلنجر ۲ هم در سال ۱۹۹۸ با توسعه چلنجر۱ آغاز شد. چیفتن از پیشرفته‌ترین تانک‌های عصر خود به‌شمار می‌آید که قدرتمندترین توپ و سنگین‌ترین زره را در بین همه تانک‌های آن هنگام را داشت. اما در برابر آن، توانایی تحرک و سرعت آن کاهش یافته بود.
       
      تی-۵۵
       

      تی-۵۴ یا تی ۵۵ نوعی تانک اصلی میدان نبرد ساخت شوروی است که نخستین پیش‌نمونهٔ آن در سال ۱۹۴۵ تولید شده و تولید انبوه آن از سال ۱۹۴۷ آغاز و به سرعت به مهمترین تانک جنگی ارتش سرخ شوروی و کشورهای عضو پیمان ورشو و بسیاری از کشورهای دیگر دنیا تبدیل شد.
      تی-۵۴ بیش از هر تانک دیگری در طول تاریخ تولید شده و برآورد می‌شود که در حدود ۸۶ تا ۱۰۰ هزار دستگاه از مدل‌های مختلف آن در کشورهای مختلف تولید شده باشد. این تانک از زمان آغاز تولید خود تاکنون شاهد بهینه‌سازی‌ها و اصلاحات متعددی بوده‌است. تی-۵۵ مهمترین بهینه‌سازی تی-۵۴ به شمار می‌رود که در سال ۱۹۵۸ وارد ارتش شوروی شد؛ برخورداری از سیستم محافظتی در برابر حملات اتمی-میکروبی-شیمیایی، حذف تیربار قسمت راننده، نصب موتور قوی‌تر (۵۲۰ به ۵۸۰ اسب بخار) و افزایش ظرفیت مهمات توپ اصلی تانک (از ۳۴ گلوله به ۴۳ گلوله) مهمترین تفاوت‌های آن بودند. این تانک علاوه بر شوروی در لهستان، چکسلواکی، چین (با عنوان تایپ ۵۹) هم تولید می‌شد.
       
      تی-۶۲
       

      تی-۶۲ نوعی تانک رزمی اصلی ساخت شوروی است که بر اساس پیشرفت طرح تانک‌های خانواده تی-۵۴/۵۵ طراحی شده و تولید آن از سال ۱۹۶۱ آغاز شد. این تانک به تدریج جای تانک‌های تی-۵۴ را در واحدهای زرهی و موتوری ارتش سرخ گرفته و تولید آن در شوروی تا سال ۱۹۷۵ ادامه یافت، تا اینکه در دهه ۱۹۸۰ با تانک‌های مدرن‌تر تی-۶۴، تی-۷۲ و تی-۸۰ در خطوط مقدم ارتش شوروی جایگزین شد.
      تی-۶۲ نخستین تانکی بود که از توپ بدون خان استفاده می‌کرد. تفاوت‌های اصلی این تانک با تی-۵۴ شامل شاسی طولانی‌تر و عریض‌تر، توپ بلندتر و پرقدرت‌تر و بدون خان ۱۱۵ میلی‌متری می‌شوند.
       
      تی-۷۲
       

      تانک تی-۷۲ یک تانک اصلی میدان نبرد است که تولید آن از اوایل دهه ۱۹۷۰ در شوروی آغاز شد. این تانک شباهت‌هایی با تانک قدیمی‌تر اما پیشرفته‌تر تی-۶۴ دارد. تی-۷۲ پس از تانک دیگر شوروی‌ها؛ تی-۵۴/۵۵ پرتیراژترین تانک تولیدشده پس از جنگ جهانی دوم است و در مجموع بیشتر از ۲۵ هزار دستگاه از آن ساخته شده و کماکان برای مشتریان خارجی تولید می‌شود که توسط ده‌ها کشور مورد استفاده قرار گرفته‌است. تانک تی-۹۰ مدل توسعه‌یافته تی-۷۲ و جدیدترین تانک ارتش روسیه محسوب می‌گردد. سلاح اصلی این تانک، یک قبضه توپ بدون خان کالیبر ۱۲۵ میلی‌متری از نوع ۲A46M است.
       
       
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.